انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 25 از 36:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  35  36  پسین »

زن نامرئی


مرد

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی 218

دو تایی شونو انداخته بودم به جون هم و لذت می بردم . .. حالا نوبت حامد خان بود که کیرشو بذارم توی دهنم و با هاش حال کنم .
-نههههههه نههههههه نکن اقدس اقدس جون .. جووووووووون ..
-چی شده .. هیچی هیچی . من می ترسم . این جا جن داره ..
-مرد دیوونه شدی ؟ جن کجا بود الان با من بیاد توی امریکا . من تا اونجایی که خبر دارم خود دولت یه عده از جن ها رو استخدام کرده که با اونا همکاری کنن . جاسوسی کنن . اون وقت اونا نمیان ما رو که مامور دولت هستیم و داریم واسه اتمی شدن کشور و بمب اتم دار شدن تلاش می کنیم اذیتمون کنن .
کیر حامد رو توی دستم می گردوندم ..
-نگاه کن اقدس کیرم چه جوری داره تکون می خوره ؟ آخخخخخخخ کیرم کیرم . اصلا دلم نمی کشید این دفعه بیام امریکا . نمی دونم تو چرا با من اومدی ؟
-چی ؟ تنها میومدم و تو با ابن اجنه حال می کردی ؟ ممکن بود رئیس جمهور امریکا بخواد زنشو بده زیر کیر تو تا باهاش حال کنی .
-اونو جلو سگ بندازی نمیگاد .
-فکر کردی سگای امریکایی حاضر باشن زن تو رو بکنن ؟
-کار اینا معلوم نیست حامد جان . اومدیم این بار اعلام کنن که مثلا یک تفاهم نامه ای رو امضاء کنیم که همه با هم بشینیم سکس کنیم . خب این چی رو می رسونه . ما مسلمونیم .
-زن چیه حرفای الکی می زنی . من زن خودمو بدم به یکی دیگه و یکی دیگه هم زن خودشو بده به دست من ؟ صد بار بهت گفتم نری این داستانهای سکسی رو نخونی . از بس به تو اعتماد دارم و به کارای تو نظارت ندارم تو رو به امون خدا ول کردم تو به هر جا که دوست داری سرک می کشی.
-تو خودت به کی میگی مرد تو که از من بد تری . تو از کجا می دونی که از این داستانها و از این سایتها وجود داره؟
-ببین عزیزم . من مامور امنیت نظام مقدس جمهوری اسلامی هستم . اگه چشم راست رهبر نباشم چشم چپش که هستم باید همه اینا رو در نظر بگیرم .. آخخخخخخخ نههههههه نهههههههه یکی کیرمو گرفته طرف صورتت . داره می ریزه وووووویییییی خوشم میاد ..
-چی داری میگی مرد . تو که فعالیتی نکردی . آب که همین جوری خودش نمیاد .
-حالا که داره میاد .
- دارم دیوونه میشم ..
-عزیزم یکی داره واسه من جق می زنه.
-بد نشد که . یکی رو واسه این کارت استخدام کردی . ببینم اون زنه یا مرد ؟
-حالا چرا این قدر حسادت می کنی ..
آب کیر حامد روی صورت زنش ریخته شد و در همین لحظه من رفتم طرف صورت اقدس آب کیر ها رو به طرف لبش هدایت کرده تا اونا رو بخوره . حالا اون دچار ترس و لرز شده بود .- حامد یه دستی داره آباتو می فرسته توی دهنم . من نمی خوا اینارو بخورم . من بدم میاد .
-دستش درد نکنه هر کی داره این کارا رو با ما می کنه . معلوم نیست اینا ارواح هستند یا اشباح ؟ -چه فرقی دارن ؟! نجس کردی منو مرد . اصلا پاکی و این حرفا حالیت نیست .
کیر حامد با این که خیس کرده بود ولی هنوز شق بود . بهترین موقعی بود که برم رو کیرش بشینم و قبل از این که شل شه با تلمبه زدن حالت و استیل اونو همچنان حفظ کرده نگه داشته باشم . حامد روی تخت طاقباز دراز کشیده به سقف نگاه می کرد .. منم رفتم آروم به سمت کیرش تا بخواد بفهمه چی شده دستمو گذاشتم رو چشاش . منم که این جور مواقع از یک متخصص هم متخصص تر میشم سریع رفتم رو کیرش نشستم .
-مرد چه خبرته .. چرا این جوری بازیت گرفته . مثل بچه ها خودت رو روی تخت حرکت میدی ؟
حامد دیگه از ترس حرفی نزد وجواب زنشو نداد . نمی خواست خودشو لو بده . دیگه ترسیده بود از این که بخواد اون چه رو که بر سرش میاد برای همسرش تعریف کنه . واقعا در مانده شده بود .
-ببینم حامد هنوز هیچ کاری نکرده الکی سر و صورت ما رو نجس کردی .
-برو حموم یه دوشی بگیر غسلی بکن بیا . این جوری شاید جن و جادو از دور و بر ما دور شه .
-نه این که تو نجس نیستی ؟ نجس اصلی تو هستی . من که نیازی به غسل ندارم . آب من که نریخته . من که ار ضا نشدم تازه هنوز که منو نگاییدی .
-بس کن زن چقدر حرف می زنی . حوصله منو سر بردی . نا سلامتی ما فردا باید در کمیسیون هسته ای شرکت کنیم .
-اصلا برای چی این همه کمیسیون بر گزار می کنن؟ ما اینجا چیکار می کنیم اون همه جمعیت این جا چیکار می کنن ؟
-عزیزم سیاست پدر و مادر نمی شناسه بهتره در این کارا دخالت نکنی . بذار ما حقوق مفت و مجانی خودمونو بگیریم و به ریش این ملت که بابا ننه شون با مشت گره کرده جاده صاف کن ما شدن بخندیم و خوش باشیم .... پایان ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
اینم بالاخره تموم شد. دستت درد نکنه
خسته نباشی
به امید نوشتن و خوندن داستان های بهتر و زیباتر
     
  
زن

 
sina_jooon: اینم بالاخره تموم شد. دستت درد نکنه
خسته نباشی
به امید نوشتن و خوندن داستان های بهتر و زیباتر

سلام سینا جون این داستان تموم نشده و اشتباها آخرش نوشته شده پایان و چون آره داداش عزیز از روی متن من در جایی دیگه رونوشت گرفته اینجا منتشر کرده در نتیجه من نمی تونم اصلاح کنم . اشتباه از من بوده .. این داستان حالا حالا ها ادامه داره . شاید سوژه اش به نسبت داستانهای دیگه کمی ضعیف تر به نظر بیاد ولی امکان فضا سازی و شخصیت پردازی و ایجاد ماجراهای فانتزی در این داستان زیاده و به خاطر این مسائل حیفم میاد که این داستان را حالا حالا ها کات یا قطعش کنم . چون داستان سکسی همه شون سر و ته یک کرباسن . هرکدومو که تمومش کنی باید از نو یه فضا و شخصیت ها و ماجراهایی به وجود بیاری که تاحدود زیادی شبیه همون قبلیه .. فقط هسته داستان ممکنه تفاوتهایی با قبلیه داشته باشه که بازم میشه گفت شباهت هاش بیشتره و تمام راهها به رم ختم میشه . پس در واقع کامه پـــــایـــــان در پایان قسمت ۲۱۸ باید حذف شه و به جای اون کلمات ادامــــــــه دارد قرار بگیره . با پوزش و عرض ادب و احترام . دوست و برادر شما : ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
shahrzadc: سلام سینا جون این داستان تموم نشده و اشتباها آخرش نوشته شده پایان و چون آره داداش عزیز از روی متن من در جایی دیگه رونوشت گرفته اینجا منتشر کرده در نتیجه من نمی تونم اصلاح کنم . اشتباه از من بوده .. این داستان حالا حالا ها ادامه داره . شاید سوژه اش به نسبت داستانهای دیگه کمی ضعیف تر به نظر بیاد ولی امکان فضا سازی و شخصیت پردازی و ایجاد ماجراهای فانتزی در این داستان زیاده و به خاطر این مسائل حیفم میاد که این داستان را حالا حالا ها کات یا قطعش کنم . چون داستان سکسی همه شون سر و ته یک کرباسن . هرکدومو که تمومش کنی باید از نو یه فضا و شخصیت ها و ماجراهایی به وجود بیاری که تاحدود زیادی شبیه همون قبلیه .. فقط هسته داستان ممکنه تفاوتهایی با قبلیه داشته باشه که بازم میشه گفت شباهت هاش بیشتره و تمام راهها به رم ختم میشه . پس در واقع کامه پـــــایـــــان در پایان قسمت ۲۱۸ باید حذف شه و به جای اون کلمات ادامــــــــه دارد قرار بگیره . با پوزش و عرض ادب و احترام . دوست و برادر شما : ایرانی
پس ببخشید اشتباه از من بود.
من عادت ندارم داستان ها رو قسمت به قسمت بخونم و منتظر شم برای قسمت بعدی. بنابراین داستان رو ذخیره می کنم و وقتی تموم شد یا قسمتای زیادی ازش گذشت می خونم. به همین خاطر فکر کردم تموم شده
امیدوارم موفق باشی
     
  
زن

 
خواهش می کنم سینا جون .. البته منم اگه باشم و کلمه پایان رو در پایان قسمتی ببینم همین تصورو می کنم . دست شما درد نکنه و ممنونم به خاطر توجه و همراهی ات . شاد کام باشی . دوست و برادرت : ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۲۱۹

حامد رفت حموم و اقدس هم روی تخت دراز کشیده بود دوست داشتم بازم سر به سر هر دو تاشون بذارم و حال کنم . آخه باید با این طایفه همین کار رو انجام می دادم . اقدس زیر لب دعا می خوند و دور و اطرافشو باد می زد . بر شیطون لعنت . اصلا کی واسه ما جادو کرده . میگن یهودیان در سحر و جادو در دنیا مقام اول رو دارند . بزرگترین جادو گران دنیا یهودی هستند و از این نظرتکنیکشون خیلی عالیه . احتمالا اسرائیلی ها اومدن و این هتلو جادو کردن که مذاکرات اون جوری که دلشون می خواد پیش بره . ولی حامد که میگه همه اینا کس شره و این جور جلسات بیشتر خوشگذرونی و کیف و تفریحه و فقط واسه اینه که کالا ها رو فروش بدن یا بخرن . بعد این که ملت رو بازی بدن .. مذاکرات سود مند بوده .. مذاکرات سود مند نبوده .. اقدس همین جور واسه خودش داشت حرف می زد . با این کاری که می خواستم بکنم شاید اصلا قفل می کرد ..
-اقدس جون اینو که راست میگی تمام این مذاکرات کس شعر تمامه . فقط سر کاریه . دهن اقدس وا موند .. نمی دونست چی بگه و نمی تونست حرفی بزنه .
- الان دیدی این نسل که مردن نسل بعدی مذاکرات اتمی رو ادامه میده و این ملت همین جور سرشونو مثل کبک کردن زیر برف یا راستی راستی نمی دونن یا خودشونو به نادانی می زنن یا این که اصلا هراس دارن و جرات اونو ندارن که سر نوشت خودشونو خودشون بگیرن توی دستشون .
-ت...ووووو .تو....کی هستی ..
رفتم سمتش ..
-باز کن لاپاتو ..
انگشتامو فرو کردم توی کسش .. تند و تند اونو فرو می کردم و می کشیدم بیرون ..
-خیلی حال می کنی نه ؟ تو خودت هم یکی از اون شریک جرم های آدمایی هستی که اومدن این جا تا سر ملت ایرن رو شیره بمالن . الان این جا جلسا ت شیش به علاوه یک برگزار میشه . یک که ما ایرانی های بد بخت هستیم . شش کشور قدرتمند جهان دارن شیره ما رو می کشن . شما دارین به اونا باج میدین و کیسه خودتون رو هم پر می کنین . بسه دیگه . مگه چقدر می خواین از این دنیا ببرین ؟ این دنیا به کی وفا کرده که به شما وفاکنه و مچ دستمو فرو کردم توی کسش . چه خوب اون داخل جا گرفته بود . نترس . من نمی خورمت . وجدان داشته باش . الان خیلی ها ندارن بخورن و میرن هرزگی می کنن . پسرایی هستند که به خاطر فقر اقتصادی نمی تونن به عشقشون برسن . عصر لیلی و مجنون دیگه سپری شده . از روزی که اون امام مقوایی شما قدم نحسشو به این سر زمین گذاشته نکبت و مرگ و فساد و گرونی و فحشا و ظلم و ستم و بی خدایی و کفر همه جا رو گرفته . کجاست اون خدایی که ازش دم می زد ؟ جلوی چشش بد ترین ستمها رو می کردند و اون به یه پستو خزیده بود و دستشو تکون می داد و می گفت همه کار ها برای رضای خداست . حالا شما چه جوری اومدین این جا و دارین ملتو بازی میدین ..
-وااااااییییییی جن .. جن ..این جا جن داره .. تو اسرائیلی هستی ؟ یهود هستی ؟
-من از تو مسلمون ترم .. ولی همینو می دونم که موسی کلیم الله رو هم خدای محمد فرستاده .. پس لال شو ..
ظاهرا حامد از گوشه در حموم همه حرفای ما رو می شنید . در رو قفل کرد ترس برش داشته بود ..
-آهای حامد خان . درو قفل نکن . جن که دیگه از در بسته هم می تونه وارد شه ...
-تو کی هستی .. تو جن نیستی . جن می سوزونه
-ولی من جن تبدیلی هستم ...
در حموم به آرومی باز شد و من رفتم اون داخل . دستشو کشیدم و اونو انداختم رو زمین .
-تکون نخور وگرنه می کشمت .
-تو جاسوس امریکایی که این جوری غیبت زده .
-مادر قحبه قرمساخ ... شما ها که خودتون با امریکا رفیقین . واسه کی داری فیلم میای ؟ حتما خودت هم باورت شده که ضد امریکایی هستی .
نشستم رو کیرش .. منم دیگه خیلی حشری شده بودم . خوابمم میومد .کسری خواب زیاد داشتم . ترس سبب شده بودکه کیر اون به خوبی شق نشه .
اقدس : حاج آقا حامد جان . حالت خوبه ؟ نکنه اون تو رو کشته باشه .. اون حتما از گروه طالبان و القاعده هست .
-آهای اقدس این قدر شر نگو . اگه طالبان بودم که همون اول گوش تا گوشتونو می بریدم .
-حامد خان حالشو ببر . زندگی همین دو تیکه جنسه .. کیر و کس .. حال کردن .. ماشین یک میلیاردی و خونه ده میلیاردی داشته باش . همه اینا واسه اینه که بری پیشواز این . وقتی یه جو سلامتی نداشته باشی باید همه اینا رو بریزی دور . من وجدان سالمت هستم . حالا فرض کن که داری یه آدم زنده معمولی رو می کنی که نمی تونی ببینیش . فرض کن من همزاد تو هستم ..
با صدایی لرزون گفت ولی تو که مرد نیستی ..
-حالا این دوره زمونه از سال 57 به بعد, بعد از انقلاب امریکایی همه چی فرق کرده . از موقعی که این آخوندای کونی و مافیای اقتصادی و نظام سرمایه داری حکومت مملکت رو در دست گرفته حتی گاهی می بینی که هم زاد ها هم , جنس مخالف از آب در میان . .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۲۲۰

حامد قفل کرده بود . دو طرفه قفل کرده بود . هم این که دیگه هاج و واج مونده و هنگ کرده هم این که کیرش توی کسم چسبیده بود .
-ببینم پدرت رو در میارم اگه بهم نگی جریان این انرژی هسته ای چیه . کیرت رو گاز می زنم مثل یه هسته میندازم تو آتیش . از قرار معلوم این جا یه بر نامه تفریح عمومی راه انداختین و از ملیت های مختلف هم درش هستن . من که خجالت می کشم بگم شما ها هموطنای من هستین . باز تو یه خورده ریخت و قیافه ات بهتره ولی بعضی از مردای ایرونی رو اصلا نمیشه رفت طرفشون ازبس ریشو و شپشو و بو گندو هستن . آبروی اسلام و مسلمونی رو بردن .
اقدس : حامد زنده ای ؟ کمک نمی خوای ؟ ..
مرد چند بار رفت زبونشو باز کنه و حرف بزنه صداش در نمیومد . من به جاش جواب دادم ..
- اقدس خانوم همه چی امن و امانه و شوهرتم امانته .. یعنی من ازش به خوبی مراقبت می کنم . کیرشو هم صحیح و سالم تحویلت میدم .. ..
با این که همه جای این حامد خان هنگ کرده بود ولی نمی دونم چرا این کیرش هنگ بکن نبود و خیلی هم سفت و شق نشون می داد .
-مثل این که کاره ای نیستی و خودم باید دست به کار شم .
موهای سینه شو دونه به دونه می کندم تا بالاخره زوزه ای کشید و زنش صداشو شنید -چه خبره شوهرمو کشتیش .
-الان نوبت تو هم میشه ..
-من الان میرم به همه اطلاع میدم که چه اتفاقی داره این جا میفته .
-ببینم لخت میری یا با لباس ؟
-حامد خان تکون بخور بینم تا زنت بیشتر از این گرد و خاک بلند نکرده از جات پاشو بینم . حال و حوصله ما رو سر آوردی ...
. دو تایی مون رفتیم توی هال
-اقدس اگه از جات تکون خوردی با همین اسلحه ای که به طرفت گرفتم اون کله پوکتو می پاشونم . کسی هم نمی تونه منو ببینه و دستگیرم کنه . آخه من از اون سوی دنیا اومد م .
دیگه خیلی راحت روی کیر حامد خان مانور می دادم.
اقدس : حامد چرا این جوری روی زمین نشستی و داری تلو تلو می خوری.
-از این خانوم بپرس .
-من که کسی رو این جا نمی بینم .
-پس این عمه منه که داره حرف می زنه ؟
-حامد الان اون داره با تو چیکار می کنه .
-همون کاری رو که وقتی تو میای داخل رختخواب با من می کنی ؟
-من از دست تو دق اومدم مرد . معلوم نیست کدوم جادو گر رو با خودت آوردی و داری حال می کنی و ما رو بازی میدی.
-اقدس تو بمیری من تو رو بازی نمیدم . این کارا جریانیه که داره اتفاق میفته .اقدس این جا یه قالی ایرانی پهنه . مثل این که هدیه شما ها در یکی از این سفر ها به این جاست .
حامد : نه این جا که هتله ..
-باشه به مناسبت ورود ما اینو فوق العاده گذاشتن این جا . راستی چه طور شد مرده به حرف اومد ؟ پای نظام مقدس جمهوری در میان بود و باید از آرمان مقدس دفاع می کردی ؟ اقدس بیا روی زمین دراز بکش با تو کار دارم . اون افکار منفی و کثیف رو می خوام از سرت دور نگه داشته باشم .
به هر صورتی بود اقدس رو هم کنار خودم نشونده و همچنان رو کیر حامد در حال سواری خوردن بودم و در عوض کف دستمو هم گذاشته بودم روی کس اقدس و اونو حرکت می دادم ..
-اووووووخخخخخخخ حامد دستای تو که کاری نمی کنه . پس این کیه که با لذت و هیجان داره ترتیب منو میده . همونی که چند دقیقه پیش تر تیب منو داده بود ؟
اقدس دندوناش به هم می خورد . درست مثل من که لحظات ار گاسمم نزدیک شده بود .. واسه همین جایی بهتر از کس اقدس گیر نیاورده بودم که اونجا رو چنگش بگیرم .
-اوووووووه اقدس جون .. اقدس خانوم . من فدای اون تن و بدنت بشم . تو چی داری .. اون کمی شجاع تر از شوهرش به نظر می رسید ..
-حامد منو بکن .. تحرک داشته باش .
اقدس : حامد یعنی تو داری یه زن دیگه رومی کنی ؟
-اقدس خانوم ناراحت نباش بعدش به تو هم می رسم . این جوری که بوش میاد این تازه اول کاره . شاید تو اولین باری باشی که در کمیسیون هسته ای شرکت می کنی ولی حامد خان سالهای ساله که در جلسات هسته ای شش به علاوه یک شرکت می کنه و می دونه چی به چیه . بعد از شما باید بچه های شما در این جلسات شرکت کنند . البته اگه بر سر قدرت باشین و نمایندگی مجلس هم مثل رهبریت موروثی یا فر مایشی باشه .. .. اووووووهههههه حامد حالا شدی مثل بچه آدم که می دونه چه جوری باید سکس کنه .
از حال رفته بودم . با این که دوست نداشتم راه برم ولی از اون جا بلند شدم و رفتم یه جایی که دستشون بهم نرسه و استراحت کنم ..
-حامد اون رفت ؟ خیال برمون داشته بود ؟
-یعنی دو نفری ؟ من نمی دونم ..
-این چی می گفت ؟ الان بر و بچه های کشور های دیگه هم با هم سکس می کنن و با شما ؟ راستشو بگو ..
-تا حالا جدی نبود .. حالا نمی دونم در جلسات هسته ای دوره قبل چی مطرح شد .. این خبرا رو که نمی تونیم بدیم به اخبار سراسری اعلام کنه . اخبار فقط یکی در میون میگه مذاکرات موفقیت آمیز بوده .. مذاکرات موفقیت آمیز نبوده .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
مرد

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی 221

خلاصه رفتم یه گوشه ای مناسب که می دونستم سر و کله شون اون جا پیدا نمیشه . به اندازه کافی با اونا حال کرده بودم . من که قصد نداشتم سر به سرشون بذارم . تا می تونستم باید اطلاعات جمع می کردم و اونا رو لو می دادم . از خواب که پا شدم حسابی خستگیم در رفته بود . همون جا صبحونه امو خوردم و دیگه به این فکر نکردم که اونا چی ممکنه کم بیارن و چی کم نمیارن . تصمیم داشتم یه دوری هم بزنم و ببینم بقیه کشور ها چیکار می کنن هر چند زبون بلد نبودم و نمی شد حدس زد . با این حال از اونا هم باید فیلم و اطلاعات تهیه می کردم . بهترین کار این بود که باید به اندازه کافی از موبایل ها مموری رم کش می رفتم . هرچی فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم . یعنی این مادر قحبه های مفت خور بی پدر و مادر بی همه چیز شارلاتان اومدن برای شرکت در کمیسیون هسته ای که اصلا از اساس هم بی سر و ته بوده و نوعی رنگ کردن ملته . ؟ امریکا یی ها هم با این که کشور میزبان بودن ولی یه جایی هم در این هتل داشتن که کارشون روی نظم خاصی باشه . یه چیزی به ذهنم رسید به احتمال قوی اینا باید یک مترجمی رو هم همراهشون داشته باشن . این عالی شد . تمام کشور ها هم که در ظاهر با ایران طرفن . و اون که فرانسه به آلمان و یا انگلیس به امریکا چی می خواد بگه زیاد اهمیتی نداره .. همین که دولت خودمو نو رسوا کنم از همه اینا مهم تره .. هر چی فکر می کردم که چرا این جا شبیه قبرستونه هیچی سر در نمی آوردم . یعنی چه .. یه دو ساعتی هم گذشت ساعت شد ده صبح .. ظاهرا یکی یکی از خواب بیدار می شدند تحرکات بیشتر شد . یه لحظه یه دری باز شد و منم خودمو به گوشه ای کشیدم که اگه یه وقتی می خواد از همون مسیر رد شه به من بر خورد نکنه . زن خیلی خوشگلی بود .. چه بزک دوزکی کرده بود . هر چی فکر می کردم اونو کجا دیدم اصلا یادم نمیومد . ولی تیپش به ایرونی ها می خورد .واصلا این قسمت مخصوص ایرونی ها بود و آرم و پرچم ایران هر چند متر در میون در یه گوشه ای نصب شده بود . . نادیا..نادیا .. این قدر خودت رو خسته نکن .. تیپ هایی که به هم شباهت داشته باشن توی ایرون خودمون زیادن . طرف رفت به سمت اتاق روبرو .. چه جالب ! روسری هم سرش نبود .. وقتی اون مرد روبرو در رو براش باز کرد و چهره نخراشیده و نتراشیده جلیل خانو دیدم یادم اومد که این خانوم همون اعظم نماینده مجلسه .. دو تا نماینده که بدون همسرشون اومده بودند به این جلسات و ظاهرا می خواستن با هم حال کنن ..
-اعظم جون چه خوشگل شدی . حالا شدی یه خانوم ناز و تو دل برو و خواستنی . ببینم دیگه از مرگ بر امریکا خبری نیست ؟ اینا واسه همون داخل کشوره که سر یه عده کس خلو که دهها ساله داریم شیره می مالیم شیره بمالیم ؟
-آقا جلیل تو رو به جون اعظم خودت از این حرفا نزن که واست عادت میشه . ما همچنان در حال مبارزه با امریکای جهان خواریم فدات شم .. ..تو که خودت از همه این بازیها خبر داری ..داری با ما شوخی می کنی ؟
ای نادیا ای نادیا اگه نمیری خیلی چیزا می بینی .. فقط این قالتاق های کس کش در حقه بازی هاشون هم خیلی هماهنگ عمل می کنن . با هم با حجاب و اسلامی میشن . با هم کس و کونشونو باز می کنن و به هوا میدن .. ولی جلیل خان هم خودشو خیلی انکارد و شیک و پیک کرده بود ..
-اوووووفففففف اعظم جون .. میریم اتاق تو یا همین جا خوبه ..
-اصلا از اول باید جای من و تو رو یکی می کردند . خواهر برادری اسلامی به چی میگن ؟
-باشه برای دفعه بعد میگم برای این هم یک فکری بکنن . با هم زیر یک سقف می خوابیم و اون وقت مسائل اسلامی رو رعایت می کنیم . آخه این حق مسلم ماست . انرژی هسته ای حق مسلم ماست ..
منم دیگه گفتم فعلا چند دقیقه ای کند و کاو رو ول کنم و ببینم این دو تا چیکار دارن می کنن .
-دیروز عجب روزی بود اعظم جون ..
-آره من خیلی ترسیده بودم . آخرشم نفهمیدم این امداد غیبی چی بود . شیطان بود .. عزرائیل بود .. میکائیل بود ..
-اوووووههههه جلیل چه بامزه شدی فقط می دونم که اسرافیل نبود . هرچی بود حالا من در اختیار توام . اگه بهمون وقت بدن که بریم خرید خیلی عالی میشه .
-می خوای چی بخری ..
-یه سری لباس زیر خوشگل ..که تو خوشت بیاد ..
-اعظم جون تو همین جوریش هم خوشگلی . من خیلی غیرتی هستم .. دیروز حامد بد جوری رفته بود توی کوک تو .. نکنه بهش چراغ سبز نشون بدی ..
-اگه تو از خط قرمز زنش رد بشی شاید .. ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
زن نامرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۲۲۲

-به اعظم خانوم مومن و خجالتی ما رو باش . حالا کارش به جایی رسیده که ما رو تهدید می کنه . دست شما لفظ شما درد نکنه .
-اووووووخخخخخخ آقا جلیل . نه زن تو این جاست و نه شوهر من . بهتره خودمونو این قدر عذاب ندیم . هرچی فکر می کردم چرا اعظم روز گذشته طوری خشک و مقدس مآ بانه برخورد می کرد که من اونو در مایه های تسخیر ناپذیر حس کنم عقلم به جایی قد نمی داد .
-درش میاری یا درش بیارم جلیل .
-درش بیار اعظم جون . من خودمم الان باید لخت شم . نباید زیاد لفتش بدیم .
-جلیل در مورد ساعت مذاکرات هسته ای چیزی بهت نگفتن ؟
-نمی دونم الان همه سرشون به جایی بنده . فکر کنم تا بعد از ظهر جلسه ای داشته باشیم .
-ولی الان کانال ماهواره ای ایرانو از توی اتاقم می دیدم داشت این خبرو پخش می کرد که مذاکرات شروع شده .. فلان کشور فلان چیزرو گفته و در فلان بند با هم اختلاف نظر دارن ..
-ببینم تو که خودت ختم روز گاری و با این فوت و فن ها آشنایی . حکایت کس شر ترین انتخابات ریاست جمهوری دنیا شدا .. هر وقت می خواد یه رئیس جمهوری انتخاب شه سر و صدای الکی راه میفته هیجان قلابی .. کاندید بی خایه میگه ما شیر می کشیم پلنگ می کشیم یه مشت مردم فریب خورده ساده لوح هم میفتن دنبالش .. همین که انتخاب شد و وضع مملکت بد تر از قبل شد میگن عجب غلطی کردیم .. این دفعه دیگه از این غلطا نمی کنیم .. ولی بازم همون غلط کردنها تکرار میشه ..
-ببینم جلیل تو این همه توضیح رو واسه این دادی که به من بگی که این اخبار همش دروغه ؟ خب من خودم می دونستم ..
-پس چرا پرسیدی ؟
-واااااااوووووووو اعظم . تو کی لخت شدی .. این چه بدنیه .. دیروز تا امروز انگار یه لطافت و تحریک آمیزی خاصی پیدا کرده .
-فکر کنم مال آب و هوای نیویورک باشه .
-آره امریکا بهت ساخته .. دو تا نماینده مجلس و عضو کمیسیون هسته ای که همسراشون باهاشون نیومده بودن کاملا بر هنه شده و رفتن توی بغل هم ..
-ببینم اعظم نکنه این جا دور بین کار گذاشته باشن .
-نه من فکر نمی کنم . اینجا علامت خاصی نیست . منو نترسون . از این پدر سوخته ها هیچ چیز بعید نیست .
-یعنی میگی هیچ بهونه دیگه ای در دست ندارن عکس کس و کون و کیر ما رو گرویی می گیرن که از ما امتیاز بگیرن . اگه این طور باشه کلی عکس حاج آقا رو با منقل و وافور دارن و از اون عکسا استفاده می کنن . الان ما تا می تونستیم امتیاز دادیم . بذار عکس ما همه جا پخش شه.
-چی داری میگی جلیل اگه بره داخل اینترنت چی ؟
-نه اون جا نمیره . آبجی اعظم فدای اون کون تپل و گنده ات بشم من . داداش امریکا هوای ما رو داره . بیشترین سود رو ما داریم به اونا می رسونیم . یه سفره ای هست که همه داریم ازش روزی می خوریم . یعنی ما داریم در جنگلی زندگی می کنیم که درش همزیستی مسالمت آمیز داریم . امریکا شیره .. روسیه پلنگه .. چین ببره .. و کشور های دیگه هم روباه و شغال ... به نظرت شما یا ما دولتی های ایران به کدوم حیوون می خوریم ؟ در این جا من که خیلی لجم گرفته بود گفتم خوک ..خوک کثیف ..
جلیل : آره اعظم جون گل گفتی . ما عین خوکیم . کثیف هم هستیم . به ملتمون ضربه می زنیم و هم عین خوک سکس می کنیم .. با هرکی که باشه .. حالا اینو نمی دونم که خوکها دروغ میگن یا نه ؟
-من که حرفی نزدم جلیل .. ولی به نظرم اومد تو یه چیزی گفته باشی . صداش شبیه .. واااااییییییی نههههههههه چقدر شبیه صدای دیروزی بود .
-اعظم نگو . کولر رو روشن کن بیا بریم زیر پتو .. بغلت بزنم گرم شیم . یه دعایی بخون ..
-نمی دونم شاید خیال برمون داشته باشه . اعظم خیلی ناز شده بود . داخل چشاشو به طرز زیبایی مداد کشیده .. لباشو روژی براق به رنگ قرمز مالیده بود که اونا رو خیلی بر جسته و هوس انگیز نشون می داد . جلیل کیرشو کشید بیرون و اولین کاری که کرد همون کیر رو به لبای اعظم مالوند . اعظم لباشو باز کرد و مثل یک هنرپیشه و جنده حرفه ای کف دستشو دور کیر جلیل لول کرد و با یه گردش خاصی کیر رو می فرستاد به انتهای دهنش و لباشو دور سر کیر و تا وسطای آلت می گردوند . جلیل دستشو دراز کرد تا بتونه کس اعظمو بمالونه . این کارو به سختی انجام داد چون کیرش که تو دهن زن بود دستاش به سختی به سمت کس دراز می شد . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زن نا مرئــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی ۲۲۳

ولی من که می تونستم این کارو برای اعظم انجام بدم . اون دو تا از بس غرق در سکسشون شده بودن که متوجه من نشده بودن . دستمو روکس اعظم قرار دادم . اونم دیگه توجهی به این نداشت که کی داره کسشو می مالونه . دو نفر در راهی دور از خاک وطن . به دور از همسرانشون .. به دور از هر دین و ایمانی در حال استفاده از لحظات زندگی خودشون بودند و من با اونا همکاری می کردم . لبامو گذاشته بودم رو شونه های اعظم . نماینده مجلس ایران که اومده بود در این جلسات کس شری سر کاری شرکت کنه . جلساتی که هر هفت دولت شرکت کننده در اون به نوغی نقاش بودند . حالا دیگه همه می دونن که اونا نقاشن و ما داریم رنگ میشیم . به یک همزیستی مسالمت آمیز رسیدیم . ولی بازم با همه این دونستن ها انگار از این خود فریبی و دگر فریبی ها لذت می بریم . اگه این نادیاست که می دونه شتر رو کجا بخوابونه . کیر جلیل در دهن اعظم قرار داشت . انگشتای من رفته بود توی کس اعظم .. ظاهرا اونا دیگه از بس ترسیده بودن عادت کرده یا این که دیگه حواسشون نبود و خودشونو زده بودن به بی خیالی .
جلیل : اعظم حالا کستو می خوام . تو رو به جون شوهرت بیا کست رو بذار سر کیرمن ..
-وای جلیل چقدر آتیشت تنده . تو رو به کس زنت قسمت میدم که منو باید خیلی بیشتر از اونی که به اون حال میدی سر حالم کنی . جلیل جون اگه همین حالا بری ایران و ببینی زنت زیر کیر یه مرد دیگه هست چیکار می کنی ؟
-گردنشو می شکنم . ولی اون دفعه رئیس ستاد تبلیغات یه جایی بد جوری گلوش پیش زنم گیر کرده بود .
-چه طور متوجه شدی ؟
-همش می خواست که خونوادگی با هم رفت و آمد داشته باشیم . ولی اونم زن با حالی داشت . حالا بس کن اعظم بیا به خودمون برسیم . ممکنه هر لحظه نشست هسته ای شروع شه ..
- عزیزم . نشست کجا بود . الان همه نشست کردن . ما حالا دست و پا چلفتی هستیم . فکر کنم اون شش کشور دیگه زن و مرداشون قاطی شدن . پس از چند سال مذاکره این جور غیر صمیمانه سکس کردن که فایده ای نداره .
دو تایی شون رفتن به مرحله فینال سکس ..
-اعظم چقدر لطیف و نرم و خوش پوست شدی .
-مگه نبودم ؟
-ولی دیروز منو خیلی ترسوندی.
-جلیل جون الان این جا آب و هواش فرق می کنه . به اصطلاح امروزی ها حالا که پامون به این جا کشیده شد دیگه جو گیر شدیم .
-فدای اون جوت بشم من .
-اوخ جلیل جلیل چقدر کیرت کلفت شده .
با این که دوست داشتم سر به سر اونا بذارم ولی کارای خیلی مهم تری هم در پیش داشتم . باید از این جریانات فیلم و خبر تهیه می کردم و وقتی که رسیدم ایران همه جا پخشش می کردم . خیلی دلم می خواست در این فیلمها از دانه درشت ها هم اسم برده شه .. اولش از این که بخوام از جلسات خارجی ها فیلم بگیرم کمی دلسرد بودم از این که زبون اونا رو نمی فهمم ولی بعد که کمی فکر کردم دو دستی زدم توی سر خودم و به خودم گفتم نادیا الحق و الانصاف که دست هر چی کس خل توی دنیا رو از پشت بستی . مگه تو خودت می خوای بفهمی که اینا چی دارن میگن . ؟ بالاخره که ترجمه میشه و به گوش دنیا می رسه . هیجان زده بودم ..
-منو جر بده جلیل .. طوری منو جر بده که وقتی زیر کیر شوهرم رفتم کیر تو رو یادم بیارم و به یاد کیر تو حال کنم .
-بازم که داری از شوهرت با من حرف می زنی .
-نیست که تو سراغ زنت نمیری . باید حساب دو دو تا چهار تا رو هم داشت دیگه . می بینی جلیل ؟ همین جور هوس داره ازم خالی میشه ..
-آخرشم نفهمیدم که هسته اصلی مذاکرات هسته ای ما چی می تونه باشه .. وقتی که بر گشتیم ایران باید جنس بخریم یا این جنسایی رو که خریده و در انبارامون احتکار کردیم بفروشیم .
-جلبل از سکست از بدن اعظم خودت لذت ببر . همش که آدم نباید اقتصادی فکر کنه . در هر صورت برد با ماست . .. برد برد .. مهم اینه .
-راست گفتی اعظم مهم خود من و تو هستیم .
سینه های اعظم رو هم درشت تر از روز قبل می دیدم . چی می شد من هم می رفتم تو جمع اونا .. نتونستم تحمل کنم .. همش باید شاهد و ناظر سکس بقیه می بودم . به اندازه کافی از اون دونفر فیلم گرفتم . بعضی فیلمها مخصوص اینترنت بود و بعضی ها هم که سکسی رو در بر نداشت گذاشتم واسه تلویزیون خودمون . که به یه کلکی می خواستم از اخبار سراسری پخش شه .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 25 از 36:  « پیشین  1  ...  24  25  26  ...  35  36  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

زن نامرئی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA