انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 14 از 29:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  28  29  پسین »

هر کی به هر کی


مرد

 
هــــــــــــــــرکی به هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرکی 132

به چیزای خوب و قشنگ فکر کن آنی . به روزایی که من و تو بتونیم در کنار هم باشیم . با هم سکس کنیم و لذت ببریم . راستی آنی وقتی که خودت میگی نیازی نیست که بیای به محفل اون وقت ضرورتی نداره که ما این جریانو به مامان اینا بگیم .. -نمی دونم من خودم توش موندم . هم این که اگه اونا رو در جریان بذاریم خاطرم آسومده میشه و با آرامش بیشتر و اعصابی آروم تر میام تو بغلت ولی بدیش هم اینه که اونا ممکنه یه راه حل های دیگه ای در نظر بگیرن . نمی دونم داداش هر چی تو بگی . من در اختیارتم . -فعلا چیزی نگیم تا ببینیم آینده چی پیش میاد به نوعی از این طرف هم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه هست . -ماهی کس رو میگی . -واقعا که شبیه ماهیه . مخصوصا وقتی که از وسط چاکش بدن .. -حالا بیا بیا آریا . خیلی وقته که منتظر این لحظه ها هستم . -خواهر خوب و خوشگل من واسه خودت دیگه یه زن شدی . خانوم شدی . -الان که زن داداشم هستم . حس خیلی خوبی داشتم از این که اولین مرد زندگی آنی هستم . وقتی دستمو از رو کسش بر داشتم اون دست خودشو جای اون گذاشت و با هاش بازی می کرد . -چته چته خواهرم .. -هوس دارم . نمی دونی یه دختر در این سنین چقدر باید با خودش بجنگه . چقدر باید از این و اون توصیه بشنوه . گاهی وقتا ما دخترا می خواهیم فریاد بزنیم . بس کنین دست از سر ما بر دارین ما که خون نکردیم دختر شدیم . یه پسر هزار تا خلاف هم بکنه بازم پسره . دو برابر ما هم ارث می بره . کسی هم کاری به کارش نداره . همیشه هم آبروش محفوظه . -حالا آنی خوشگله من .. من نمی ذارم تو بیشتر از این عذاب بکشی و فکرای منفی بکنی . دستاشو گرفتم توی دستم و تو چشاش نگاه کردم . چه مظلومانه بهم نگاه می کرد . در مقابل این نگاهها خیلی زود تسلیم می شدم . آرمیلا اون همه سرم بلا آورده بود بازم دوستش داشتم ولی در ذات این خواهرم از این بد جنسی ها خبری نبود . .. -آریا آریاااااااا چقدر کیف داره . بکوبون بکوبون .. -آروم بکوبونم یا تند . -باید یه جوری بکوبونیش که بتر کونیش .. اووووووففففففف .. پوستم .. تنم .. همه جام داره قلقلکش میاد آنی جونم خواهر خوشگلم . اصلا این کس کوچولو و تنگت نشون نمیده که یه کس هیجده ساله باشه .. -داداش حالا پیش من فیلم نیا . همچین میگی که .. نه اصلا ولش .. کارتو بکن .. یه پاشو انداختم رو شونه ام و شروع کردم به بوسیدنش . پوست نرم و لطیفی داشت . چه لذتی داره آدم خواهر تر و تازه و جوونشو بکنه و دختریشو هم بگیره و هر وقت هم که دوست داشته باشه بره سر وقتش . از شیر مادر هم حلال ترشه . منم آنیتا رو واسه خودم حلالش کرده بودم .هوس درونش کیرمو سفید کرده بود . وقتی کیرمو می کشیدم بیرون و خیسی هوس خواهرمو روش می دیدم لذت می بردم . -آنی با این همه هوس چیکار می کردی .. -اوووووهههههه حالا رو بگو بگو حالا دارم چیکار می کنم . نشون بده اون جوری که همه میگن هستی . آتیشپاره .. اونی که همه زنا آرزوی با تو بودنو دارن و می خوان با کیرت ار ضا شن . ولی از الان به بعد داداش دیگه باید مال من باشه .. -من مال توام آنی . دوستت دارم عاشقتم .. چه تنگه .. تو دوست دختر خودمی . اختصاصی مال منی . آنی واست می میرم . -حالا نمی خواد بمیری . فعلا زنده باش و منو بکن . چی می شد یه زن همیشه این جور جوون و تازه می موند تا مردا کمتر حرص می زدند و این همه چش چرونی نمی کردند ویه خورده که به این فکرم فکر کردم دیدم که خیلی هم بی ربط دارم میگم . چون ما مردا خصلتمون اینه که یه زن و دختر خیلی خوشگل و خوش پوست وخوش بدن رو که می بینیم از این رو به اون رو میشیم حالا بگذریم از این که یه عده ای میگن چش پاکیم و کاری به کار بقیه نداریم و از این حرفا رو ولش و شایدم یه چند تایی خودشونو از این قافله دور نگه داشته باشن ولی حداقلش این که هیجان و تنوع طلبی در وجود همه مردا وجود داره . وگرنه این شیطون حداقل توی دل آدما رخنه رو می کنه حالا شاید طرف از دستش هم بر نیاد کاری کنه اون یه چیزی .. دو طرف صورت خواهرمو نگه داشته و سرشو کمی بالا آوردم تا راحت تر اون لبای خوشگلشو ببوسم . از روی لبش رفتم طرف زیر گلو و سینه هاش . با هر بوسه ای که به بدنش می دادم حس یه پرشی رو در کیر خودم داشتم . ولی نباید توی کس آنی خالی می کردم . اگه بار دار می شد می تونستیم بچه رو سقط کنیم ولی این جوری خیلی رسوایی می شد . زود تر از موعد و وقتی که به مصلحت باشه متوجه می شدند که آنی دختر نیست و اون وقت خر بیار و باقلی بار کن . -آریا عشق من . آبجی فدات .. منو ببوس . ببین چقدر تنم واست داغه ؟/؟ -من فدای اون سرخی سینه هات می شم . اون نوک تیزش . اون هوسش . اگه نخورمش تا صبح خوابم نمی گیره -بخورش داداش . همش مال تو . سینه هامو. بخور . هر چقدر دوست داری بخورش ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــــــــــــــــــرکی به هـــــــــــــــــــــــــــــرکی 133

خواهر خوشگلم .. خواهر عزیزم چته . از حال رفتی ؟/؟ با کناره های پاهاش بازی می کرد و در همون حال منم کیرمو می کوبیدم به توی کسش و آروم می کشیدم بیرون . دستشو از دو طرف پاهاش جدا کرد بازم به سینه هام چنگ انداخت دیگه نمی تونست حرف بزنه حتی چشاشو نمی تونست باز کنه . دستاش از رو سینه هام جدا شد نفسهای تندش نشون می داد که می خواد وارد دنیای دیگه ای از لذت بشه . دنیایی که من و اون درش نقش داشتیم -داداش آریا تو هر کاری بکنی درسته . درسته . چرا چرا این همه مدت وقت تلف کردم . قبلا هم یه جورای دیگه ای گفتم . کس آنی رو هر موقع از آب بگیری تازه هست . -من دوست دارم این ماهیگیر داداشم باشه -فعلا که من به تورش انداختم . -دلم می خواد سرخم کنی و بخوریش . -آنی یادت باشه از این ماه باید قرصاتو بخوری . حالا با اجازه صاحب کون . -اجازه ما دست شماست داداش جون خوشگل من . حالا دیگه منم از این به بعد باید برم جزو گروه زنای حسود . -تا حالا حسادت نمی کردی . ؟/؟ -از وقتی که فهمیدم جریان چیه چرا . آنیتا به شکم دراز کشید تا هر کاری که دوست دارم انجام بدم . می دونستم که اون داره در یه حالت خلسه و خماری بعد از ار ضا شدن به سر می بره . واسه همین لحظاتی مکث کردم تا اونو آماده ترش کنم . کمی روغن زیتون آورده تا با اون کون خواهرمو چربش کنم و دور کیر خودمم کمی مالیدم . در حال مالیدن نزدیک بود که آبم بیاد حالا اگه می رفت توی کون آنی جون معلوم نبود چه خبریه . نمی دونستم چرا این قدر بی حس شدم . داداش چقدر دردم میاد . عیبی نداره بکن منو .. باید عادت کنم که هر چی رو که تو دوست داری بهت بدم . -فدای تو آنی گلم . چشاشو بسته بود و هر لحظه منتظر بود که درد بکشه . با این که کون آنی رو روغن مالی کرده بودم ولی دو طرفشو باز کرده با نوک زبونم روش می کشیدم . خیلی سخت بود .این کونهای تنگ رو حتی صد بار هم بگایی بازم به زحمت جا باز می کنن . فشار سر کیرم به کون خیس آنی به حدی بود که یه لحظه فریاد کشید ولی واسه این که مادر بزرگو بیدار نکنه خیلی زود آروم گرفت . وقتی تونستم سر کیرمو تو کون خواهرم بکنم خیلی خوشحال شدم . ظرفیت کون آنیتا برای گشاد شدن موقت و این که کیرمو در خودش جا بده تموم شده بود . همین سبب می شد که بی اندازه درد بکشه ولی خیلی ناز شده بود . حلقه کون آنی منو طوری به هیجان انداخته بود که یاد بهترین فیلمهای سکسی می افتادم . -آنی جونم سرش رفت . سر کیرم رفت توی کونت . ببین چه خوب و با حال رفته ؟/؟-کجا رو ببینم آریا . مگه می تونم ببینم کونم چه طور گاییده میشه ؟/؟ خوشت میاد داداش ؟/؟ حالشو ببر . آخخخخخخ عزیزم آریا ..آریا .. درد دارم ولی کیف می کنم که کیر داداش بالاخره راهشو پیدا کرد . داداش می خوامت می خوامت می خوامت . دستامو گذاشته بودم رو شونه هاشو آروم می مالوندمش . اونو برده بودمش به یه دنیای دیگه دنیایی که راحت تر تحمل می کرد که کیر کلفت من بره تو کونش -آنیییییییی -جووووووووون -خوشت میاد ؟/؟ -فراوووووون -دوستت دارم -منم دوستت دارم . بازم چند تا فشار دیگه . همه جوره کون خواهر جونم گاییدنش یاحال بود اون حالت بلندی کونش منو خیلی گرفته بود . دستامو دور اون کون گرد و سفیدش حلقه زده بودم . دلم می خواست رو اون کونش خم می شدم و اونو غرق بوسه اش می کردم . اگه می خواستم این کارو انجام بدم باید کیرمو از توی کونش بیرون می کشیدم . ولی نمی تونستم واسه یه لحظه از کون ناز آنی دل بکنم . -آنیییییییی -جووووووووون آریااااااا -دوستم دارییییییییی -فراوووووووووون . . بذار بیشتر بره نوی کونم . بیشتر بذارش توی کونم . بذارش تا عادت کنم . بذار ش بره بفرست . می خوام بیشتر با کیر داداشی گلم حال کنم . آنی صورتشو به طرفم گرفته بود و لباشو باز کرد و با چشای خمارش التماسم می کرد که به گاییدنش ادامه بدم و لباشو ببوسم . . صحنه های پر هیجانی بود . لبای آنی رو لبام قفل شده هر دو با هم در حال میک زدن بودیم . زبونشو وسط دو تا لبام نگه داشته خیلی آروم میکشون می زدم . . حس کردم کیرم بازم می خواد بره جلوتر . ولی به یک سد محکم بتنی خورده . سوراخ کون آنی و اون حلقه تنگش بهم اجازه پیشروی بیشتری رو نمی داد . در عوض واسه این که بیشتر حال کنم کیرمو می کشیدم عقب و دوباره اونو رو به جلو می فرستادم . -آهههههه نهههههه داداشششش داداششششش دلم می خواد بهم آب بدی آب بدی آب . کونم تشنه شه . . دیگه خیلی داغ شده . کیرت منو سوزونده . منتظرم نذار .. من که از اون داغ تر بودم به حلقه سوراخ کون و کلفتی کیر و دایره کونش نگاه کرده رفتم توی حس . چه با آرامش و لذت آب کیرم روونه کون خواهرم آنی شده بود !... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــرکی به هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرکی 134

حس می کردم که دیگه برای امشب بسه . کار آنی رو تمومش کرده بودم . به اندازه کافی بهش حال داده بودم .-آنی جون پس اگه اجازه میدی من برم یه اتاق دیگه بخوابم -داداش شوخیت گرفته ؟/؟ کی به کیه . مادر بزرگ تو خوابش نمی بینه که ما با هم سکس داشته باشیم تازه اونم جون نداره راه بره . درو از داخل قفل می کنیم و من و تو همو بغل می زنیم و تا صبح می خوابیم -البته اگه بخوابیم . -خب آریا من امشب یکی عروس تو نمیشم ؟/؟--چی بگم خواهر . هر چی که خواستی ما نه نگفتیم -آقا دوماد باید حرف عروس خانومو گوش کنه دیگه . بیا جلو داداش . حالا دیگه می خوام سخت در آغوشت بگیرم . -آنی هر کاری می کنی بکن . حرف هم می زنی بزن . فقط بذار من بخوابم . کاری به کار من نداشته باش . شده بودم مث یه عروسک بزرگ در بغل خواهر خوشگلم . باید باهاش می ساختم . ما آدما رو باید برای خودشون دوست داشته باشیم نه برای خودمون . و منم باید خواهر ناز و مهربونمو اون جوری که هست دوست داشته باشم . اونی که می خواست از بهترین سالهای جوانی خودش لذت ببره . ولی امان از دست این آنیتا . همچین بغلم زده بود که مگه خوابم می برد . لباشو به لبام چسبونده بود . یه دستشو گذاشته بود رو کیرم . و طوری مالشش می داد و باهاش بازی می کرد که می دونستم قصد داره دلمو ببره و تحریکم کنه . هم این که هوس داشت و هم این که دلش می خواست من بهش توجه کنم و نشون بدم که چه ارزشی واسم داره . ولی من که دیگه به اندازه کافی کس و سکس کرده بودم و هرجند حساب آنی جدای از بقیه بود ولی خیلی خسته بودم . نیمه های شب که چشامو باز کردم دیدم که اونم توی بغلم خوابیده . مثل من کاملا برهنه . خیلی ناز شده بود . حس می کردم دیگه خواب ندارم و تا حدود زیادی خستگی من در رفته . می ترسیدم حالا این من باشم که مزاحم خواهر گلم میشم ولی چند تا انگشتمو خیلی آروم گذاشتم روکس آنی و خیلی نرم روی پوست و اون مرکزش که یه برجستگی خوشگل و صورتی و ناز داشت می کشیدم . مراقب بودم که اگه خوابه بیدارش نکنم ولی حس کردم کسش داره خیس می کنه . واسه همین با همون نرمش ولی سرعت بیشتری انگشتامو روی کسش می کشیدم و اونم لحظه به لحظه بیشتر تحریک می شد . با این حساب می شد گفت که آنی من بیداره . -عزیزم بیدارت کردم ؟/؟ -راستش تا دو ساعتی فقط داشتم به چشای بسته ات نگاه می کردم . دیدم خوابیدی و گرفتم خوابیدم . -ببینم اذیت شدی ؟/؟ -شوخیت گرفته از الان باید منو بکنی تا صبح تا هر وقتی که صدای مادر بزرگ در بیاد . دیگه کار و زندگی برای من و تو تا چند ساعتی از صبح یعنی همین . مادر بزرگ خیلی بیحاله و این روزا زیاد می خوابه -در عوض من و تو جاش بیداریم . -آنی بذار رو دهنم . خواهر نازم کستو بذار رو دهنم . بذارش .. -بازم یه طعم خوب و خوشمزه ای داره بازم حال میده .. زبونمو درازش کرده با این که مثل کیرم سفت نبود ولی اونو فرو کردم توی کس آنی نازم . . زبونوفرستادم که تا اونجایی که می کشه بره . جنس کسش به نرمی زبونم بود . چه حالی می داد . لبامو گردکردم و میک زدن کسشو شروع کردم و بعد یواش یواش خواهر نازمو بغلش زده و کیرمو دوباره فرو کردم توی کس داغش . -آنی پس گفتی از پریود دیگه قرص می خوری . -سرشو تکون داد و گفت اون که حتمیه . -فقط حواست باشه کسی از این موضوع بویی نبره . چون به ضرر همه ماست . از بس هوس داشت با چند دقیقه گاییدن اونو ار گاسمش کردم . -داداش حالا بیا کیرتو فرو کن تو دهنم . فکر کن داری کس می کنی و توی کسم می خوای خالی کنی -آنی چی داری میگی -من دوست دارم . لذت می برم . دوست دارم این دفعه یه سرویس کامل از آب داداشو بخورم . بهم حال بده . -تو دیگه کی هستی دختر . من به تو چی بگم . هیچی الان من که کلی حال کردم .. تنم همین جور از لذت داره می لرزه .راست میگن هر کی به این لذت عادت کنه نمی تونه تر کش کنه -آره آنی اعتیاد شیرینیه . -حالا دهنم آماده هست . هر طوری که دوست داری هر وقت که خواستی کارتو بکن . .. واقعا نمی تونستم در چه حالتی کیرمو فرو کنم توی دهن غنچه ای و خوشگل آنیتای گلم که بیشترین لذتو ازش ببرم . آنی بشینه آنی بخوابه ..اون چیکار کنه که من کیرمو با لذت بیشتری توی دهنش حرکت بدم . بالاخره من ایستادم و اون نشست دستامو گذاشتم پشت سرش و دهنشو کس گیر آورده وبا یه حالت گایشی کیرمو فرو می کردم توی دهنش و اونم با میک زدن و لیسیدن کیر کمکم می کرد تا این که حس کردم که کیرم جوش آورده و آبش داره خالی میشه .. آنی هم یه جوری میک می زد که حس می کردم داره سیل ازم جاری میشه و همینم شد سیل کیر من به طرف سد دهنش راه افتاد ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓

 
با عرض معذرت از آره داداش
هرکی به هرکی 135
عروس من آنی من خواهر ناز و خوشگل من دلشو نداشت که از من و سکس با من دست بکشه .. -آنی جون اگه اجازه میدی دوباره بخوابیم . روزای دیگه هم هست ها .. -ولی داداش می دونم اگه بری میری و دیگه پشت سرت رو هم نگاه نمی کنی . -دیوونه عزیزم کی می تونه یه بار طعم لذت با تو بودن رو چشیده باشه و از تو دل بکنه . من دوستت دارم . آنی من عاشقتم . فدات میشم . اگه بدونی که چقدر دوستت دارم .و برات حاضرم هر کاری بکنم تو اون وقت این جوری با من حرف نمی زنی .. فقط خواهرم از این بابت که در مورد مجاس خیلی چیزا رو می دونی حرف نزن . اگه بگی دیگه ...-دیگه چی با من حرف نمی زنی ؟/؟ باهام سکس نمی کنی ؟/؟ -نه منظورم این نبود ولی از یه چیز دبگه ای ناراحت میشم . اگه ببینم دوست پسر گرفتی .. -حالا این منم که از تو ناراحت مبشم آریا . اولا من دوستت دارم بهت گفتم وقتی که تو منو راضی نگه داشته باشی دیگه هیچی برام مهم نیست و از طرفی چرا بازم می خوای خصلت خودخواهی آقایون رو به رخم بکشی که خودشون دوست دارن هر کاری انجام بدن ولی ما هیچ کاری نکنیم و به اونا وفا دار بمونیم ولی در کل ازت این انتظارو نداشتم که در مورد خواهرت این حرفو بزنی . تو این طور منو شناختی ؟/؟ آره ؟/؟ وقتی که تو خونه هستی و احتمالا به مجلس بعدی فکر می کنی و شایدهم توی بغل آرمیلا مامان آهو یا پریسا باشی من اینجا باید به تو فکر کنم که کی از دست اونا خسته میشی و به خاطر تنوع یه سری به آنی تنهای خودت هم بزنی .. داداش خود خواه من با همه اینا من بازم دوستت دارم . -عزیزم منو ببخش . دلم می خواد فقط مال من باشی .. -هستم هستم تا هر وقت که تو بخوای هستم . بدون اجازه تو هیچ کاری نمی کنم . خوب شد ؟/؟ یا این که می خوای مثل مردای عصر حجر منو زنجیرم کنی .. -آنی خیلی زبونت تیز شده .. دیدم خیلی در همه .. بغلش کردم و بازم در بغل هم آروم گرفتیم . نمی تونستم ببینم اون خیلی راحت خودشو به بقیه سپرده و از طرفی منم نمی تونستم تا ابد اونو زندانی خودم بکنم . بالاخره یه روزی این قفسی که درش قرار داشت شکسته می شد و اونم آزادانه می تونست هر کاری رو که دلش می خواست و می خواد انجام بده . روزی که در دلش به من می خندید . روزی که می تونست به خودش و شاید به منم بگه داداش دیدی بالاخره موفق شدم ؟/؟ من باید کاری می کردم که در هر حال اعتباروارزش خودمو پیشش حفظ کنم .. یعنی باید اجازه بدم که اون در محفل خونوادگی ما سکس کنه ؟/؟ نمی دونم نمی دونم . نمی دونم باید چیکار کنم . فقط همینو می دونستم که برام خیلی عزیزه .اون شاید کسیه که در حال حاضر فقط مال منه .. یه آدمی که تعلق خاصی نسبت بهش احساس می کنم . دوست دختر اختصاصی من .. با این افکار رفتم خونه . وقتی رفتم خونه مامان الیا که منو پکر دید کمی نگران شد -آریا می بینم که حالت خوش نیست . راستشو بگو حالت خواهرت خوب نیست ؟/؟ یه چیزی شده که نمی خوای به من بگی . خدا مرگم بده نکنه می خوای بگی که اون از جریان ما با خبر شده .. -مامان نه با خبر نشده ولی اینم درست نیست ما به این دلیل که از بازیهای ما سر در نیاره اونو به امون خدا رها کنیم . امساله که میگیم هیچی باز سالهای آینده چی .. -عزیزم یه کاریش می کنیم . ازدواج هم که بکنه اختیارش دست شوهرشه -نه این که اختیار تو دست باباته ؟/؟ نمی دونم چرا یک دفعه ای خیلی دلسوز شده بودم .. -آریا نمی دونم چته ولی دوای همه درد های تو پیش منه . همه ناراحتی های روحی تو .. -ببینم مگه بابا این دور و برا نیست ؟/؟ -نههههههه عزیزم تازه اگرم باشه مگه جرات داره چیزی بگه ؟/؟ .. شاید تا آخر زندگی نتونستیم محفل سکس خونوادگی خودمونوبر قرار داشته باشیم . شاید یه کسی گزارش داد و در مجلس تخته شد .. -نه مامان همچین چیزی نمیشه . به دلت بد راه نده . راستی الیا خوشگله من ! تو تا این حد که به من لطف داری اصلا به داداش آرین میگی که یکی بیاد حالتو بپرسه و .؟/؟ -عزیزم تو مجردی و حال کردن با یه پسر مجرد صفاش بیشتره . تازه اگه پریسا بفهمه که شوهرش هر لحظه میاد بغل مامانش وآرمیلا اگه بفهمه که شوهرش هر دقیقه میاد و خودشو می چسبونه به مادر زنش ممکنه زندگی اونا دگرگون بشه . واسه همینه که پاپیچ اونا نمیشم . تازه کیر تو و کیر اونا ؟/؟ . دوباره رفته بودم به این فکر که چطور ممکنه این همه سکس در محفل خانوادگی انجام بشه و وقتی که پاشون به خونه باز میشه بازم به فکر زندگی عادی بود . هر چند تازگیها خونواده ما یه خورده داشتند این موضوع رو به خونه هم می کشوندند ولی نه تا این حد که شورشو در بیارن ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: siavashbad   
مرد

 
هر کی به هر کی 136

اون روز مامان واسم سنگ تموم گذاشته بود . تمام دل و جیگرشو ریخته بود بیرون . من نمی دونم چرا با این که این قدر با کیر های مختلف حال کرده بود بازم کیر من واسش یه ارزش دیگه ای داشت . یه چند روزی که گذشت یه ابلاغیه از دست مادر بزرگ پری به دستم رسید که روز جمعه ناها ررو به طور اختصاصی برم پیشش .. حتما بازم کسش به خارش افتاده بود . در ضمن بهم گفت که یک سور پرایز هم واسم داره و ازم خواست که روز قبلش اگه دوست دختری چیزی از این دست دارم باهاش سکس نکنم . ولی این از اون شیطونا بود . مادر جون پری رو میگم . حس می کنم یه جورایی می دونست که الیا جونم به خودش سختی نمیده . مگه خودش نبودکه وقت و بی وقت باید اونو می گاییدم . وقتی که روز جمعه رفتم خونه شون دیدم که مثل دفعات قبل زیاد خودشو خوشگل نکرده . -چه عجب مادرجون عزیزم . پریوش خانوم خوبم که امروز خودشو زیاد تر گل ورگل نکرده هر چند برای من تو همیشه خوشگل ترین و ناز ترینی -خوبه حالا نمی خواد این قدر زبون بازی کنی . اتفاقا امروز باید با دو تا حال کنم . تو نفر دوم هستی .. با این که مادر بزرگ سنی ازش گذشته بود و شصت رو هم رد کرده بود هر چند چهل پنجاه نشون می داد ولی از این که به غیر از من خودشو وابسته به یکی دیگه کرده باشه حرصم می گرفت -پری جون حالا دیگه من نمی تونم تامینت کنم دست به دامن غریبه ها میشی ؟/؟ -فدات شم آریا جون . من یک قطره از اون آب حیاط کیرت رو به صد تا مرد دیگه هم نمیدم . اتفاقا اگه الان به خودم نرسیدم واسه اینه که ابتدا باید برم زیر کیر یکی دیگه بعد که می خوام با تو باشم اون وقت بیا و ببین که پری چی شده . عزیزم تو هم وضعی مث منو داری . حالا قبلا اول با هم حال می کردیم حالا گذاشتم آخر کار که شیرینی اون بیشتر باشه . -البته اگه قند زیادی دلمونو نزده باشه . -ببین آریا جون بهمن جوجه رو که می شناسی . پسر دختر عموی بابات میشه . اون با سوزان که یه لقب خوبی هم داشت از دواج کرده . امروز دو تایی شون ناهار اینجان . باید براشون کارت ورود به جلسه صادر کنیم .. وااااااااییییی این سوزان سوزن با اون هیکل لاغر و استخونی خودش چقدر این ور و اون ور می کرد که من باهاش سکس کنم . البته مستقیما بهم نگفت که اونو بکنم ولی تلفن پشت تلفن ..عشوه گری پشت عشوه گری . مثل یه پسر دنبالم راه میفتاد . -آخرشم بهش گفتم که من دوست دختر دارم و نمیشه و از این حرفا . همین یه ماه پیش اونو خیابون دیده بودم . هنوز از دواج نکرده بود . راستش هفته قبل که بابا اینا عروسی دعوت بودند سرم لای کتابم بود که حداقل دیپلم رو بتونم بگیرم و اهمیتی هم ندادم به این که عروسی کیه چون یک ایل و طایفه ای میشه این خونواده ما که حسابش از دستمون در رفته . بهمن جوجه هم که اونم لاغر تر از زنش .. فکر نکنم دو تایی شون صد کیلو بشن . -خب آریا جون شیرینی بده شدی . -نمی دونم ولی با این کیر کلفتی که دارم فکر کنم استخونای سوزان سوزن رو بشکنم . -در عوض منو بگو با این کیر سگ نشان بهمن چیکار کنم . -از کجا می دونی پری جون نکنه قبلا تست کرده باشی -آریا این چه حرفیه که می زنی . فقط تو می تونی از این شوخیا باهام بکنی . راست می گفت . من به پشتیبانی این کیر گاهی از مرز هم رد می شدم . در حالی که هنوز بزرگتر ها که می خواستند با پری جون حرف بزنن با یه احترام و کرنش خاصی در مقابلش می ایستادند .-آریا جون سوزان بهم گفت که کیر شوهرش سیزده چهارده سانت بیشتر نمیشه و خیلی هم نازکه . -حالا بهش مجوز میدی ؟/؟ -چرا ندم . یه خورده آزمایش هوازی و توانایی کمر و قدرت جلوگیری ازش می گیرم ولش می کنم . ظاهرا باید خیلی چابک باشه .. دقایقی بعد بهمن جوجه و یه زنی وارد شدند . -قبل از این که بهمون برسن پرسیدم پری جون این زنه کیه -این همون سوزانه دیگه . وای چقدر خوشگل شده بود . پنج شش کیلو گوشت گرفته بود و بهش میومد . یه نگاهی بهم انداخت و لبخندی زد و پشتش هم یه ابرو بالا انداخت . مانتوشو که در آورد دیگه هوش از سرم پرید . حواسمو پرت کردم و بی خیال نشون دادم که طاقچه بالا نذاره . یه پیرهن کوتاه یه سره که بالاتر از زانوش بود و خیلی چسبون به تنش کرده طوری که نوک سینه هاش کاملا مشخص بود . سوتین نبسته بود . وووووییییی شاید شورتم پاش نکرده بود . دهنم آب افتاد . گاییدن اون منو یاد کردن آنی مینداخت . آخخخخخخخ چه حالی می داد یه زن یه هفته عروسی کرده رو با اون کس تنگش و در حضورمادی و معنوی شوهرش بکنی .. پس از خوش و بش کردنهای اولیه و خوردن یه مختصر غدای قبل از ناهار تصمیم گرفتیم که امتحانو بر گزار کنیم . چون پری جون معتقد بود که بعد از ناهار آدم خوابش می گیره با شکم سنگین هم سکس خوب نیست . غذای بابا بزرگ آرمانو دادیم و اونو گذاشتیم به حال خودش . اون دو تا رفتن یه اتاق دیگه و من و سوزان تنها شدیم . -چیه آریا فکر نمی کردی یه روزی منو این جوری ببینی ؟/؟ خب دیگه چشم بزرگون تنگه دیگه ..... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــرکی به هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرکی 137

چیه سوزان خانوم می خوای رو ما منت بذاری -من غلط بکنم . من همیشه کنیز شمام . حتی اگه ملکه زیبایی دنیا هم بشم . -ولی مثل این که این عروسی با بهمن خیلی بهت ساخته .. -می تونم خودمونی تر حرف بزنم ؟/؟ ظاهرا اون هنوز از من حساب می برد . خودشو اون وقتا کاملا تسلیم من کرده بود . ولی من کاری به کارش نداشتم . چون اصلا از تیپ و هیکلش خوشم نمیومد . آدم اگه اونو می گایید درست شبیه به این بود که یه ماهی پرتیغی رو بخوری و اون تیغ هم سرگلوت گیر کنه . اما حالا چی بگم انگاری یه پری دریایی روبروم نشسته بود -هر جور راحتی حرفتو بزن .. -راستش من در مورد ازدواج سختگیری نکردم . از وقتی که فهمیدم داستان این بر نامه خانوادگی چیه و حداقل برای آزمون ورودی باید تو ازم امتحان بگیری و آزمایشم کنی خواب و خوراک نداشتم . دلم می خواست هر چه زود تر یه خواستگار بیاد در خونه مونو بزنه . این بهمن هزار بار اومد خواستگاری من و من نه گفتم . هر وقت که می رفتم بیرون اونو می دیدم که سر کوچه منتظرمه . از وقتی که یکی برام خبر آورد که جریان محفل خانوادگی چیه با هزار منت قبول کردم که اون شوهرم شه ولی با هزار امید و آرزو برای این که به این لحظه برسم . دلم نمی خواست خودمو تسلیمش کنم . دوست داشتم برای اولین بار با تو سکس کنم ولی نمی شد از زیر بار تعهد فرار کرد . من حالا به آرزوم رسیدم . حالا می تونم با احساس آرامش خودمو در اختیارت بذارم . ولی کاش هنوز یه دختر بودم . ..-خیلی ناز شدی سوزان .. لباشو باز کرده بود . از چشاش هوس می بارید . تناسب چشم و ابروش و طرز مداد کشیدن و استفاده از ریمل در اندازه ای بود که که بیش از اونچه که فکرشو می کردم تحریکم کرده بود . اون حالا به خوبی می دونست که باید چیکار کنه تا دل یه مرد رو ببره . -سوزان . می دونی که من خیلی سختگیرم ؟/؟ -آره می دونم که تا حالا بیشتر از صد تا زن باهات طرف شدند و دیگه من کجا بود بتونم سر حالت کنم -ولی باید بتونی . باید اونی باشی که خودت می خواستی و می خوای . باید نشون بدی که در واقعیت به سر می بری . و اون چیزی رو که یه روزی برات جزو بهترین فانتزیهای سکسی بود حالا یه واقعیت شده . تو دیگه در واقع منو هم دوست نداری . عاشق اینی که بری و در محفل خودتو تسلیم پنجاه تا مرد دیگه بکنی -نه هیچم این طور نیست . اگه تو همین حالاشم بهم بگی دوست پسرم میشی و هر وقت که ازت بخوام میای کنار من , من دور این مجلس رو قلم می گیرم .. راستش از این که اون متعلق به من باشه و بتونم حسش کنم به خودم می بالیدم ولی دیگه حرمسرای من جا نداشت که کس دیگه ای رو وارد اون کنم . -خب حالا نشون بده که سوزان سوزان هستی نه سوزان سوزن .. -اونشم هستم . من طوری بهت نیش بزنم که دلت بخوادهرشب توی بغل تو باشم . می خواست لباسامو از تنم در آره ولی همه رو جز شورت خودم در آوردم . -اینو می ذارم که زحمتشو تو بکشی . -واسم یه افتخاره . -می تونی خوب امتحان بدی ؟/؟ طبیعی ترین امتحان عمره . لذت بخش ترین اونا . چه قبول شم و چه رفوزه بازم پیروزم و موفق چون به بزرگترین آرزوی زندگیم رسیدم . چه خالصانه و هوس انگیزانه حرف می زد . به دلکم نشست . نگاهش به اون قسمت از شورتم که کیر , اونو مثل یک کوه بلند کرده بود بود . -ببینم کجا باید امتحان بدم -امتحان عشق و هوس رو فقط در یه جا می تونی بدی ؟/؟ -کجا باید بدم این آزمون رو .. روی تخت .. کف پذیرایی یا در حموم ؟/؟ -همه اینا که گفتی هست ولی همه اینا به یه جا بر می گرده و اون این که تو در بغل من و توی آغوش من امتحان بدی . اونو به طرف خودم نزدیک کرده و کف دستمو رو پیراهن چسبون و قرمز تیره ولی خوشرنگ سوزان گذاشتم . دلم می خواست باهاش حال کنم و بهش حال بدم . اونو به خواسته سالها ی نو جوونیش برسونم . دهنمو گذاشتم رو پیر هنش . از نوک تیز سینه هاش شروع کردم . از پیر هن داشت می زد بیرون . نوک اون سینه ها رو که در واقع زیر لباس قرار داشته به نوبت تو دهنم گذاشته و با هوس میکش می زدم -آریااااااا .. نههههههه ازبس بهم کیف میدی داره خوابم می گیره . -بخواب بخواب عزیزم -ببینم برای خواب که نمره کم نمی کنی . -نمی دونم نه اگه خوابت هم با هوس همراه باشه تازه یه نمره اضافه هم بهت میدم -ارفاق هم می کنی ؟/؟ -اگه طرف مث تو خیلی خوشگل باشه آره . پیرهن و نوک سینه شو با هم گذاشتم توی دهنم . . اینو باید زود تر متوجه می شدم . کسش و کونش خط شورت نداشت . با کسش هم مثل سینه هاش بر خورد کردم کف دستمو گذاشتم لای پاش . -نهههههه نهههههه آریا .. حواس هوسم رفته به دو جا ..... ادامه دارد .. نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــرکی به هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرکی 138

دختر تو منو کشتی . چقدر خوشگل شدی . -آریا همه براتوست . چقدر واسم ناز می کردی . -حالا اگه دوست داری تو واسمون نازکن -کو خریدار -ایناهاش جلوت وایساده . خوب نازتو می خره . البته اگه بخوای . -اووووفففففف تو که می دونی من الان چند ساله می خوام . چند ساله .. باور کن همون موقع هم خودمو تسلیمت می کردم . تو خودت نخواستی . حالا این بهمن سگ خور رو ببین که چه جوری خودشو بهم چسبونده . -ولی سوزان جون همون که پات به محفل باز شه و هر چند وقت در میون با چهل پنجاه مرد باشی دیگه شارژ شارژ میشی انرژی می گیری . -من حالا این انرژی رو از تو می خوام . می خوام که به من نیرو بدی . -خانوم خانوما یادت رفت که باید امتحانتو به خوبی بدی . -بگو باید چیکار کنم . -این جا ما سوال خاصی طرح می کنیم . ولی طرف جواب خودشو میده . خودش بدون پرسش پاسخ میده . -من که یه عمریه دارم جوابتو میدم . -فدای اون جوابت. تعارفات هوس انگیزانه ما ادامه داشت . دستمو گذاسته بودم رو قسمت جا کسش . کف دستم رو قسمت کس پیر هن خوشگاش قرار داشت . با یه فشار به طرف داخل کسش لحظه به لحظه خیس تر می شد . .. یه لحظه دیدم بهمن شوهرش سراسیمه وارد شد و اومد طرف من . من که آمادگیشو نداشتم یه لحظه ترس برم داشت . از این که یهو از اومدن به اینجا پشیمون شده و غیرتش گل انداخته و می خواد زنشو از چنگ من در بیاره زنشو ول کردم آماده حمله شدم . این پری معلوم نبود کجا رفته که این سریع خودشو رسونده اینجا و جلسه امتحانی رو ریخته بهم -جلوش گارد گرفتم . یه لحظه توی چشام نگاه کرد و افتاد به دست و پام . پاهامو چسبید . -آقا آر یا نوکرتم . غلومتم . داداش خیلی با مرامی . من قبول شدم . فقط این زن ما رو ننداز . جبران می کنم . هر وقت خواستی بیای منزلمون یه صفایی به خودت بدی من حرفی ندارم . پری جون فر موده که تو خیلی سختگیری . من دوست دارم اونم قبول شه . -دلت می خواد اونم لذت ببره و بهش خوش بگذره ؟/؟ آفرین به تو که مرد خود خواهی نیستی -دروغ میگه این . این می دونه که من اگه نتونم به مجلس برم بیچاره اش می کنم داره این حرفا رو می زنه .-در هر حال آریا جون رفوزه اش نکن -بهمن خان من دارم از اون امتحان می گیرم . ممتحن شما که نیستم . من باید بدونم تشخیص بدم که یک زنی که زیر کیر من داره دست و پا می زنه فر دا تا چه اندازه می تونه پاسخگوی نیاز های بقیه مردا باشه . من باید عیارشو بسنجم . -آریا جان بسنج بسنج . اصلا تا شب هم بسنج . من که حرفی ندارم . ما در مقابل کرامات و محبتهات صاحب زن نیستیم . -به زنت هم سفارش کن که خوب امتحان بده .. سوزان : نیاز به سفارش نیست . من کار خودمو خوب واردم نیازی هم ندارم که کسی بهم دستور بده -حالا زن و شوهر جلوی چشای من با هم دعوا نیفتین . شوهره رو فرستادم و دوباره رفتم سراغ خوشگله . -ببینم این شوهرت یه چیزیش میشه ها -نمی دونم از وقتی که جریان سکس خانوادگی رو شنیده یه هیجان خاصی پیدا کرده . وقتی داریم از خیابون یا جایی رد میشیم یا این که در یه مهمونی هستیم بی اختیار زل می زنه به زنا و دخترای دیگه . انگاری همه اینا برای اون آفریده شدن . هیچی حالیش نیست . -خب دیگه شوق و ذوق داشتن هم همین درد سرا رو داره . باید تلاش کرد . اونو رو دستام بغلش کرده و یه نیم متری پرتش کردم -چیکار می کنی .. خودمو انداختم روش و از بس حشرم زده بود بالا از زیر کس تا قسمت سینه پیر هنشو می مکیدم -نههههههه آریااااااا چیکار می کنی .. تو که ازمن بیشتر داغ کردی .. این جوری که معلومه من قبولم -نههههه نههههه هنوز باید خودتو نشون بدی . -عزیزم .. من حس ندارم .. کشتی منو تو . نمی دونم چی داری میگی . من همین جوریش هم خودمو تسلیمت کرده بودم و خواستم و می خوام که بهت نشون بدم . -پس بده بده .. زیر چشمی بهم نگاه می کرد . لبای خوشگلشو واسم گرد می کرد و با باز و بسته کردن چشاش و اشاره دستش دلمو می برد . دستاشو گذاشته بود رو سینه های پوشیده و یه دستشو آروم آروم از قسمت ناف رسوند به روی کس .. -آخخخخخخ آریا من خودم بزنم بالا ؟/؟ طوری هوش از سرم برده وربوده بود که دلم می خواست کس و پیر هنشو با هم بکنم . . پیرهنشو دادم بالا .. کس تپل و سفید و کوچولوشو که دیدم نتونستم بقیه پیر هنو بدم عقب و از سرش در بیارم . چقدر وقت تلف کرده بودم . کسش کاملا سفید بود . حاشیه هاش یه مقدار خیلی خفیفی کدر بود . اوخ دستمو که گذاشتم زیر کونش و اونو بالاترش آوردم سوراخ کون خیلی ریز و ناز و سفیدشو دیدم که دیگه اون واسه خودش یه بر نامه جدایی داشت . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــرکی به هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرکی 139

سوزان سوزان تو که منو سوزوندی .. چقدر سفید و ناز و کوچولو و تپلیه این کست .. برق غرور و شادی رو در چشای سوزان می دیدم . -تو که واسش ناز داشتی .. -کاری نکن که حالا هم ناز داشته باشم یادت باشه تا من امضا نزدم پری جون تایید نمی کنه .-می دونم می دونم تو که منو کشتی . حالا این قدر منت نذار . چقدر به کیرت می نازی . -قبولش نداری ؟/؟ -چرا فداش میشم . تو که می دونی من کشته مرده شم . .. خواستم کیرمو فرو کنم توی دهنش گفتم بهتره اول یه تستی از این کسش بگیرم . وقتی دهنمو گذاشتم روی اون یه تیکه ناز و داغ واقعا دهن و زبونم دیگه گرم گرم شده بود . چه حرارت و چه ترشحی داشت . هورمونهای جنسی تازه در آغاز راه و فعالیت بوده و می تونست حسابی کل مجلس رو سیر کنه . انگشتمو فرو می کردم توی کسش و اونو بیرون می کشیدم و روشو یه نگاهی مینداختم تا ببینم خیسی کس ناز و خوشگل اونو . خیلی هم انگشتام خیس می شد . هر بار هم که انگشتو فرو می کردم توی کس یه چیزی بیرون می کشیدم . یه بار میذاشتم توی دهن خودم و یه بار دیگه هم خود سوزان انگشتمو می لیسید . این کارش هوس منو زیاد می کرد . من که دیگه خودمو کاملا لخت کرده بودم و اونم دیگه پیرهنی تنش نداشت . دیگه خسته شده بودم از بس سینه هاشو با سوتین خورده بودم . اونو هم درش آوردم .. وااااایییییی عجب چیزی . حرف نداشت . بیست بیست . سینه عین لیموی آبدار . نوکش مثل تخم درشت یه پرتقال . وقتی که تیز می شد انگاری می خواست پوست سینه رو بشکافه . چقدر سفید و سفت بود . فضای اونجا رو هم پری جون حسابی شاعرانه و شهوت انگیزانه کرده بود . هر چند طرف که طرفشو لخت می دید دیگه تحریک می شد ولی عکسای سکسی روی دیوار و صحنه های عملیاتی دیگه پاک منو گرم و داغم کرده بود . سوزان که دیگه به اون عکسا توجه نداشت . اون به خواسته چند ساله اش رسیده بود . ولی فکر نمی کردم تا این حد تر و تازه باشه . اون کس ناب و نازو گذاشتمش تو دهنم . اول نوک زبونمو یه دور دورش گردوندم . بعد از بالاش شروع کردم به لیس زدن اومدم طرف پایین و بعدش چوچوله بالایی رو بین دو تا لبام قرار داده و آروم میکشون می زدم . سوزان موهای سرمو می کشید و اونو به طرف عقب و جلو حرکتش می داد . هیجان شدیدی برش غلبه کرده بود -آریا ااااااااا آریاااااااااااا تند تر تند تر .. کسسسسسم می خاره می خاره .. -کیر منم می خاره .. -بخورششششش بخورشششششش .. چقدر دلم می خواست همون قدیما بخوریش .. همون وقتا که با خودم ور می رفتم . -حالا ور نمیری ؟/؟ -حالا هم هر وقت به تو فکر می کنم با خودم ور میرم . دهنمو دوباره روی کس گرم سوزان قفل کرده و یواش یواش زبونمو فرو کردم توی کس .. -اوووووههههه نههههههه .. بده بده کیرتو بده بده بده .. من اونو می خوام .. چقدر کلفته آریا -همیشه همین بوده -بد جنس تو هم همیشه اونو ازم دریغش می کردی .-حالا بهت می دمش حالا میدم تا اونجایی که دلت می خواد باهاش حال کنی -آریا این قسمت از امتحانت اصلا کل امتحانت باید طولانی بشه . باید تا می تونی ازم تست بگیری . آخه تو مسئولی باید بدونی و متوجه شی که من از پس مردای دیگه بر میام یا نه -سوزان بهم حال بده . از پس من بر بیا بقیه پیشکش . -پس حالا مگه چیکار دارم می کنم . اصلا می خوای یه هفته خونه نخوابم بیام زیر کیر تو بخوابم . باور کن بهمن این اجازه رو میده که من در اختیار تو باشم . درسته کلا از ریخت و قیافه و بعضی کاراش و کیرش خوشم نمیاد ولی در کل به موقعش باهام خوب مدارا می کنه . -یعنی میگی اگه یه شب تو و اون دو تایی خونه باشین و من بخوام بیام مهمون شما شم وقت خواب می تونی بیای پیش من بخوابی ؟/؟ -چرا که نه -واقعا که پسر با معرفتیه . کیرمو گذاشته بودم روی کس سوزان و باهاش بازی بازی می کردم . -آریا داری چیکار می کنی . بکنش توی کسسسسسم . نکنه می خوای بگی اینم قسمتی از امتحانته -شاید . شاید دارم ازت امتحان صبر و استقامت می گیرم -ببینم پسر مگه ما در میدون جنگ قرار داریم -اگه بدونی اگه بدونی گاهی وقتا محفل سکس ما از میدون جنگ هم بد تر میشه . نمی دونی هر کی برای خودش چه تفریح و سرگرمی درست کرده .. کیر کلفتمو وقتی می ذاشتم روی کس ناز سوزان خوشگله و اونو از پایین به طرف بالا می کشیدم در جا داشت آبم خالی می شد . نباید خیس می کردم . استاد باید قدرت مقاومت خودشو به شاگردش نشون بده . نباید این قدر زود وا بده . البته کیرم اگه ده دفعه هم خیس می کرد بازم این قدرتو داشت که سربلندانه وارد کس شه . ..... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی ...........با سلام خدمت دست اندرکاران سایت لوتی : پیامهای منتشرشده از سوی شهرزاد نازنین درخصوص پاسخ به خوانندگان عزیز آن سایت نوشته شده از سوی اینجانب و پیام بنده می باشد . هرگونه توهین به ایشان را توهین به خود می دانم . با احترام وبدون توهین : ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیــــــــــ 140

نمی دونم صدای یه آهنگ تند عربی از کجا پیداش شد . نکنه پری جون ضبطو روشن کرده باشه . ولی چه تحرکی به آدم می داد . دلم می خواست درسته این سوزان داغ خودمو می خوردمش و یه حالی باهاش می کردم که پاک فراموش کنه که یک شوهری هم داره . جوووووووون به این می گفتن عشق و حال . کس تنگ و اون چشای خوش رنگ و صورت قشنگ منو وادارم کرد که مفاد و دروس امتحانی رو زیادش کنم . کیر در حال مانور دادن توی کس بود که لبامو رو لباش قرار داده و آروم آروم بهش گفتم همون جوری که قبلا هم یه ندا بهت دادم کون دادن هم جزو بر نامه های درسیه امید وارم که از پسش خوب بر بیای . -هر چند که در این زمینه سابقه ای ندارم و خودت هم نخواستی که اون وقتا کونمو داشته باشی . سلیقه ات نمی گرفت همش حرف خودتو می زدی . -حالا که می خوام این قدر ناز نکن دیگه -مگه امتحان کس دادن تموم شد ؟/؟ -نههههههه کی میگه تموم شده . تازه شروع شده -اوخ آریا فدای اون لبات . مال خودتم مال تو . کیرمو توی کس سوزان فرو می کردم و درش می آوردم . در همین حال هم پنجه پاشو گذاشتم توی دهنم و یکی یکی انگشتاشو می لیسیدم . چه لذتی می برد .. -آخخخخخخخ عزیزم . آریا جون .. کسم داره از جاش در میاد . حس می کنم داره آتیش می گیره -چی شده سوزان جون . اگه آتش گرفتی بگو آتش نشانی رو خبر کنم . دستشو گذاشت رو تنه کیری که بیشترشو بیرون کشیده بودم و به من گفت کپسول ضد آتش من اینه هر چند خودش روشن می کنه و می سوزونه ولی خودشم کمک می کنه .. نههههههه نههههههه عزیزدلم نهههههههه خیلی زوده خیلی زوده .. -سوزان داری می سوزونی .. -نگهش داشته باش آریا هنوز چند تا امتحان مونده . اگه دوست داشته باشی هر روز میام این امتحان طولانی رو تیکه اش می کنیم .. اصلا بیا و منو تیکه کن کوروش . آخخخخخخ کاش زود تر با این بهمن شوت از دواج می کردم . کف دستمو گذاشتم روی کس ناب و نازش و و دست رو به سرعت و تندی خاصی روی کس سوزان سوزان می گردوندم .. -اوووووفففففف .. من مردم .. نههههههه موم کسمو آبش کردی .. آبشو ریختی همون داخل که داره منو می سوزونه .. . منم دیگه از اون جایی که دوست داشتم اونو در حالات مختلف بکنم و بیشتر حال کنم اونو بر گردونده از پشت دوباره کردم توی کسش . با انگشتام پشت پا و قسمت رونهای تپلشو لمس می کردم . -نکن نکن هوسم زیاد میشه -دارم این کارو برای زیاد شدن هوست انجام میدم . وقتی داغ و برشته میشی می تونی خودتو به خوبی برای امتحان آماده کنی . راحت بهت امتیاز میدم -آریا یه چیزی بگم .. لحظه ای ساکت شد . می دونم می خواست یه چیزی بگه ولی پشیمون شد . -سوزان اینجا فقط منم و تو . نباید استرس داشته باشی . -راستش آریا من خیلی دوستت دارم . خاطرتو خیلی می خوام . نمی خوام وقت جلسه رو بگیرم . -بگو حرف دلتو .. در حالی که دستاشو دور کمرم حلقه زده سرمو به طرف لباش می کشوند گفت دوست داری منم بهت امتیاز بدم ؟/؟ بگم کجای کاری ؟/؟ -ببینم از کجا می دونی این قدر قوی هستی و می تونی امتیاز بدی .. -از اونجایی که زیر کیر یکی هستم که منو تا بالاترین نقطه رسونده .. اوووووخخخخخخ آریا از هوس آتیش گرفتم سوختم .. بازی کن بازی کن نوک انگشتامو روی کس سوزان جون گذاشته بودم -آریا تو از بیست هم جلو زدی .. از هرچی بالاست در این دنیای خاکی ما تو بالاتری .. بزن بزن آریا کیرتو همین جوری بزن به ته کوسم .. سوختم . سوزان سوخت -نه نهههههه عزیزدلم من نمی خوام به این زودی اتمومش کنم . دستامو روی قسمت بالای پاهش می کشیدم . -نکن نکن عزیزم . هوسو خوب پخشش می کنی . خیلی عالی . . اصلا فکرشو نمی کردم یه روزی اونم به این صورت بتونم زیر کیرت به آخر حال کردن برسم . -سوزان این جوری که آدم خلافی حال کنه مزه اش خیلی بیشتره .. -تا دلت می خواد خلاف کن . خلاف کن . کس آتیشی سوزان هر وقت که بخوای مال خودته . حتی اگه زیر کیر بهمن باشه بازم به افتخار آریای خودش از جاش پا میشه و خودشو میندازه رو سر کیرت . -تشکر میکنم از احترامی که به من میذاری سوزان جون . سکوت کرده بود . رفته بود به عالم حس و هوس و خلسه و خماری . با ناخنای بلندش سینه مو زخمی کرده بود ولی این کار بهش لذت می داد . دلش می خواست ناخنای دستشو وارد گوشت تنم کنه .. با این کارش خیلی حال می کرد . خودشو صاف روی تخت پهن کرد .. -آریا دستتو بذار رو کسم . منفجرش کن . بترکونش . یه چیزی می خواد بترکه می خواد آب شه .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیــــــــــ 141

در حالی که داشتم اونو می گاییدم همین کارو هم انجام دادم . یعنی دستمو گذاشتم روی کسش و قسمتی از چوچوله شو میون انگشتام می گردوندم .. -آههههههه آریااااااا آریاااااااااااا بی حس شدم دارم می میرم .. صدای کف زدنهای مردونه ای از اون طرف به گوش می رسید . -این دستای کلفت شوهرمه صدای جیغ کشیدنهای منو می شنوه که زیر کیر تو دارم حال می کنم .نمی دونی چقدر دلش می خواد که من مجوز بگیرم .. داره میاد داره میاد ادامه بده .. دیگه فکر نمره و قبولی نیستم . اولش فکر حال کردن با توام . بکن منو بزن .. تند تر .. ببین حالا دیگه خانوم شدم یه زن یه دختر بزرگ . واسه تو آقا خوشگله خودم . صداش لحظه به لحظه میومد پایین تر . دیگه حس کردم کارش تمومه . یه چندتا دیگه هم زدم به ته کسش . -همینه دیگه همینه . آخر عشق و حال همینه . حال کن سوزان بسوز بسوز که خودتم منوسوزوندی ولش نمی کردم . انگشتامو همین جور بالای کسش حرکت می دادم . . ساکت شده بود . کون لق بهمن خان کرده . منم باید حال کنم دیگه . این کس تنگ و ناز سوزانو اگه توش آب نمی ریختم یه عمر حسرت و پشیمونی به دلم می نشست . باید اونو ردیفش می کردم . اجازه رو گذاشتم کنار و پاهاشو انداختم رو شونه هام . خودش ازم می خواست که زود تر داخل کس تشنه اش خالی کنم .. مثل همیشه وقتی که آبمو توی کس کسی خالی می کردم یه آرامش خاصی رو در خودم حس می کردم این که سلطان و رهبر اون کس شدم و اون بهم نیاز داره .. چند دقیقه ای بغلش زده و غرق بوسه اش کردم . -آریا می تونم یه چیز دیگه بگم -بگو عزیزم عشق من تو هرچی دلت می خواد بگو .. -بهمن می گفت که اگه تو یعنی آریا جون راضی باشی حاضره که چند جلسه تمرینی بیایی خونه مون و منو واسه امتحان آماده کنی یعنی منو چند دست بکنی تا وقتی که میام امتحان بدم کارم راحت تر شه . در حالی که خنده ام گرفته بود گفتم مگه می خواستی گواهینامه رانندگی بگیری . -چه فرقی می کنه . دستشو گذاشت رو کیر من و گفت خب اینم دنده . اونو به چند طرف می چرخوند و دنده ها رو واسم نامگذاری می کرد . -سوزان یک پرسش... می تونی بهم بگی دنده خلاص کدومه . -جزو امتحانه ؟/؟ -اگرم جواب ندی از نمره ات کم نمی کنم . خندید و گفت الان یه جوابی بهت میدم که هم تو حالشو ببری هم من . کیرمو با یه دست گرفت و اونو گذاشت دهنش و.. -نههههههه سوزان . چه ساک زدن با حالی .. نمره ات بیست بیسته . خوب گفتی به این دنده میگن خلاص . مستقیما رفت توی دهنت . تازه با این کارت تو مرو هم خلاص کردی .. با این که دهنش کوچولو بود ولی طوری کیرمو ساک می زد که فکر می کردم تا ته کیرم رفته توی دهنش . تازه وقتی دستشو گاشته بود زیر بیضه هام و با تخمهام بازی می کرد من حس می کردم که الان بیضه هام می خواد بره روی کیر و اونو دراز ترش کنه . -آریا برم خودمو بشورم و بر گردم ؟/؟ کیرمو از دهنش در آورده بود . -برای چی می خوای خودتو بشوری ؟/؟-می خوام وقتی که کیرتو می کنی توی کونم همه چی تر و تازه باشه و تو تا اونجایی که می تونی باهام حال کنی و لذت ببری . -اگه سختته برو و بر گرد . من یکی که تو رو همین جوری آک آک قبولت دارم . اگه بخوای می تونی بری همین روبرو یه دوشی بگیری .-بهم افتخار میدی که باهام بیای ؟/؟ -با کمال میل . همونجا هم ازت یه امتحان می گیرم . -امتیازم روی تخت چطور بود ؟/؟ -از این مرحله که به خوبی عبور کردی . مطمئنم که امتحان در حموم رو به خوبی پیش می بری . با هم رفتیم حموم . دلم واسه لیسیدن سوراخ کونش پر پر می زد . من و اون بدن طرفو لیف مالی کردیم و افتادم روی کونش . سیر سیر تا اونجایی که می تونستم سوراخ خوشگل و ناز و کوچولوی کونشو لیس زدم و بعدش دهنمو گذاشتم روی کون سفید و تپل و بر جسته سوزان جونم تا بیشتر بهم مزه بده از این که لحظاتی دیگه کیرمو می خوام وارد سوراخ کونش بکنم . سوراخ کونش یه طعم و بوی خوبی داشت . نوک زبونمو که روش می کشیدم و به این فکر می کردم که تا لحظاتی دیگه کیر کلفتمو از همین طرف می فرستم که بره یه جوری می شدم . کون پلمب شده خوشگل خانوم چه لذتی میده .! این از اونایی بود که هم خودمو هم اونو باید چرب و کرم مالیش می کردم . . یه نگاه به استیل کونش انداخته و بعد از مالیدن کرم به کیر و به کون گفتم آماده ای سوزان جون که حمله رو شروع کنیم ؟/؟ -آماده آماده . ولی عزیز دلم رمز عملیات رو چی میذاری .. -هیچی با هم دم می گیریم و میگیم مرگ بر امریکا .. -آریا جون این شعار قلابی دیگه قدیمی شده . یه پسورد جدید بگو به همراه یه نام وکاربری جدید .. عمو اسد و رهبر چین کونیه . کون هر دو تا خونیه .. در حالی که می خندید گفت فعلا یه جوری منو بکن که کون من یکی رو خونی نکنی ولی فدای سرت هر کاری کردی کردی .... ادامه دارد .. نوبسنده ... ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
صفحه  صفحه 14 از 29:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  28  29  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

هر کی به هر کی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA