انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 16 از 29:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  28  29  پسین »

هر کی به هر کی


مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 152

کیر کلفت من میرفت تا چشای عفت رو از کاسه در بیاره -ببینم از این امتحان سر بلند بیرون میای ؟/؟ -من دلم می خواست و می خواد از الان تا یک ماه تمام امتحان داشته باشم . -هنوز که سوالاتو اعلام نکردم تو چطور حس می کنی که جوابا رو بلدی -عفت رو دست کم نگیر . می خوای کاری کنم که منو تجدیدم کنی فردا دوباره ازم امتحان بگیری ؟/؟ -اگه رفوزه ات کنم چی . . -تو جواب این هیکل شلاق خورده منو چی میدی . -تو که عمری رو شلاق زنی می کردی -ولی این شلاق خوردن به معنای سرد و گرم چشیدن روز گار و مسائل متفرقه اونه . ترجیح دادم شلوارشو در بیارم ببینم اون زیر چی قایم کرده . وقتی شلوارشو پایین کشیدم و هیکل و اون باسن خوش فرم و گنده شو اون زیر دیدم مجبور شدم یه دور اونو بر گردونم تا متوجه نگاههای هوس آلود من نشه . نفس در سینه ام حبس شده بود . فقط داشتم نگاش می کردم . دستمو خیلی آروم گذاشتم روی شورت نازکش . و اونو هم از پاش در آوردم . -اووووووفففففف بسیجی ندیدم تین قدر خوش فرم . واقعا بدن آب خورده ای داری . این نباید فقط محصول پرورش ایرانی ها و عرب ها باشه . من که فکر می کنم تو با امریکا و اسرائیل و انگلیس هم بودی و برای تقیه زدن و کسب اطلاعات مجبور شدی ریاضت بکشی خودت رو در اختیار آنان بذاری . چون من به خوبی دارم می بینم که این کون حسابی زیر فشار و تمرینات بدن سازی موساد و سیا بوده .-ما رو دست کم گرفتی آریا جون ؟/؟ جاسوسی برای حفظ اسلام است . تازه قراره که انتلیجنت سرویس رو هم دور بزنم و بعدش برم به کا . گ. .ب هم آموزش بدم . -ببینم با این مافیا ی ایتالیا هم سر و کار داری .-اون که دیگه قدیمی شده کلاس نداره . -عفت جون هر چی که باشی فعلا زیر کیر آریا هستی . دیگه این افتخارات تو دلاور بسیجی دیگه اینجا ها به درد نمی خوره . تو الان باید از دم شمشیر تیز اسلام عبور کنی . باید بدونم تا چه حد می تونی کیرمو تحمل کنی . جنده خانوم داشت به دادنهای خودش می نازید و یکی یکی ابر قدرتها رو مثال می زد از اونجایی که با روسیه دوست بود اونجا رو دیگه نگفت جاسوس و جاسوسی . هر چی این کون خوشگلشو گاز می گرفتم بازم خوشش میومد و می گفت بکن . تنشو غرق ماساژ و نوازش کرده بودم . با این که هیکل توپر و سفتی داشت و سینه هاش هم در حد استاندارد بودند ولی انگار هنوز جا داشت که یک جور مخصوصی اونو آب بندیش کنم . منم شورتمو پایین کشیده کیرمو که آماده فرو رفتن در سرزمین کفر و کسب فتوحات کس گشا بود به دهن عفت خانوم نزدیک کردم . .. اولش بو کشید و چشای خمار شو که باز کرد یه نگاهی به من و کیرم انداخت و گفت . اصلا نمیشه به این کیر گفت نه -پس بازش کن . بازش کن نشون بده که یک زن زیبای بسیجی و خرف گوش کنی که ادامه دهنده راه کاسه جام زهر سر کشه دهنشو باز کرد تا کیر کلفت منو در خودش جا بده .. آخخخخخخخخ لباش چه کلفت بود . بیشتر کیرمو فرو می برد توی دهنش . لبای کلفتو از همون انتهای کیر به طرف جلو می کشید . لباشو چتد دقیقه ای منحصر به دهن ناز و تپلش کرده بودم . . آخه کجای دنیا میگن باید این جوری عشقبازی کرد . ولی جوری ساک می زد که اصلا دوست نداشتم آب کیرمو توی دهنش خالی کنم . -من آماده ام که هر جور دوست داری امتحانتو شروع کنی . سخت باهام کار کنی .منو با شلاق بسوزونی . آتیشم کنی . -راستشو بگو چند لحظه پیش کیرم توی دهنت بود به نظرت ضربه این کیر قوی تر بود یا کیر هایی که از امریکایی ها و اسرائیلی ها خوردی . -تو دهنی که تو به من زدی خیلی عالی بود و من در این زمینه به تو مدال طلا و نمره بیست رو می دم در مورد ورود کیر به کس باید تست کرد و مقایسه کرد .. کار به جایی رسیده بود که این جنده بسیجی با من از تست صحبت می کرد . یه شکم سیر که تن و بدنشو لیس زده غرق بوسه اش کرده بودم کیرمو گذاشتم روی کسش .آماده پرتاب و استقرار در خانه هوس ..-آریا جونم . داره می سوزونه آتیش میده . ولم نکن . ولم نکن . کسمو بکن . من این جوری کیر تا حالا ندیدم . -این پاداش بسیجیان در دو دنیاست . شما هم این طرف هم اون طرف کیر خور و کیر گیرتون قویه . اون دنیا که گرزهای اتشین میره توی کستون . چه جوری می خوای یه اژدها رو توی کست جا بدی . -آریا جون دلت میاد منو تحویا اژدها بدی ؟/؟ فدات شم -من که تو رو تحویا اژدها نمیدم . اصلا من چیکاره ام . -حالا این اژدها رو بفرست توی کسم . لذار بره . بذار سرزمین اسلام رو فتح کنه -فدای تو بسیجی با ایمان -ببینم نمره قبولی بهم میدی ؟/؟ -همین الان قبولی می تونی از رو کیرم پاشی -عمرا . من باید مسلمونی کار کنم اصلا بی عدالتی رو دوست ندارم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 153

پس بگیر شمشیر تیز اسلام را در سرزمین بسیجی . من الان می خوام یک فتح الفتوح دیگه ای بکنم . کیر من رفت توی کس این زن با ایمان بسیجی . -اوووووففففف عفت خانوم -بکن آریا . بکن عفت پاک خودت رو و حسرتشو بخور که تا حالا مجلس شما از نعمت وجود همین شخص بی بهره بوده . -عفت جون جلوی ضرر رو از هر جا که بگیری استفاده هست . کس عفت رو هر وقت که از آب بگیری تازه هست . -دلت میاد کس منو به ماهی تشبیه کنی .. -منو یاد ماهی خاویار میندازه .. -اووووووووههههه این که ماهی کیلکاست -من میگم چطوره این دو تا رو تقسیم بر دو کنیم .. . عفت رو روی تخت خوابونده بودم و کس این جنده خانوم بسیجی رو می کردم . هر چند خودش اعتراف کرده بود که سالهاست داره این کس کلک بازیها رو انجام میده و در فیلم بازی کردن یدی طولانی داره . دیگه از اونجایی که خودشون می دونن ملت همه فهمیدن که اونا فیلم هستند و تمام ستمها رو تحمل می کنند اون قدر پوست کلفت شدند که از اعتراف به کار های زشت و سناریوی تعیین شده کار هاشون ابایی ندارند . -اصلا یک جلسه امتحان نمی تونه حق مطلب رو ادا کنه . حداقل باید بیست واحد رو به من می دادی که پاس می کردم . -همه این واحد ها رو می تونی پاس کنی با هم . مثلا ساک زدن 2 واحد ه . کون دادن 5 واحد .. -اوووووفففففف نگو نگو من از کون دادن می ترسم . انگشتمو کردم توی کونش و خم به ابرو نیاورد . سوراخش هم طوری راحت کش اومد که دیگه متوجه شدم به اندازه کافی کون داده وبی خود داره از کون دادن می ناله و کیر وقتی که بره توی کونش به راحتی جا باز می کنه . عفت طوری سر و صدا می کرد که فکر کنم اگه مردگان نزدیک ما بودند کیر همه شونو بلند می کرد . . تمام تن این عفت خانوم انگاری که پرآب و تازه بود . خیلی هم به خودش می رسید . اصلا نشون نمی داد یک بسیجی نشسته و کثیف باشه . ویژگیهای یک بسیجی خالص رو نداشت .خودش هم اشاره کرده بود که سالهاست داره فیلم بازی می کنه همون کاری که بیش از نود درصد این طایفه انجام میدن و ده درصدشون جزو کس خلا هستند . -بگو چنده بگو چنده آریا جون تو باید به من بیست بدی . -من اگه به تو نمره ده هم بدم قبولی .. -نه نه عزیز دلم . روحیه ام قوی تر میشه .. وووووویییییی جوووووون دلم می خواد همین جوری که من دارم حال می کنم و لذت می برم عارف هم عشق کنه . مزه بگیره جوووووون چه کیفی داره . دسته جمعی توی مجلس .. بیشتر از پنجاه تا مرد اونجا هستند عجب کیفی داره . همه میرن طرف هم .. کاش خیلی وقت پیش ها میومدم . باید حال کنم لذت ببرم . عارف جون من هم باید بیاد و مزه بگیره .. بکن بکن بکن .. داره میاد داره میاد .. دستتو بذار روی کسم . بالاشو چنگ بگیر . جیغمو در بیار . نذار تکون بخورم .. اووووووفففففف ووووووووییییییی می سوزه . آتیش گرفته . داره آب میشه . آب پخش می کنه . آریا جون . ولم نکن ولم نکن . ..اگه می تونی آب کیرت رو بریز توی کسم دیگه وقتشه وقتشه .. کیرت از اون کیر های استاندارده .. چشام گرد شده بود . عفت زود ارضا شده بود و از طرفی کیر استاندارد رو هم به خوبی می شناخت . ظاهرا با استاندارد های بین المللی آشنایی داشت . نمی شد بهش چیزی گفت . مال داشت و اختیار . دیگه یک بسیجی آزاده و دموکرات بود . نمی تونست ایرادی بگیره که از آزادی بر خوردار نبوده . حداقل در کس دادن آزاد بود . صدای رسای کس ایرانی بود . بازم جای شکرش باقی بود که یک بسیجی مایه رسوایی ما شده بود . کسش عین یک توستر عمل می کرد . کیرمو طوری داغ کرده بود که آبش همین جور به صورت روان در حال ریختن به داخل کس بود و جهش ها به حالت پیوسته در اومده بود . خیلی حال داد . چشام خمار شده بود . عفت لباشو به لبام چسبوند و گفت تازه امتحان داره بهم مزه میده . دوست دارم همه سوالاتو خوب جواب بدم . مرحله بعدی چیه ؟/؟ انگشتمو گذاشتم رو سوراخ کونش و گفتم این مرحله بعدی ماست . ممکنه خیلی ریلکس بخوام فرو کنم توی کونت و حسابی تو رو بکنم . در قسمت کس دادن هر چی جیغ می کشیدی و از روی هوس ناله می کردی بهت امتیاز می دادم ولی در این جا اگه دردت گرفت از رو درد فریاد کشیدی که مشخصه من ازت امتیاز کم می کنم و ممکنه تجدید دوره بشی -اوخ جون مزه داره اگه تجدید دوره بشم . -ولی یه چیزی رو هم باید در نظر داشته باشی اگه تجدید بشی و ما به تاریخ مجلس برسیم نمی تونی شرکت کنی و این به ضرر خودته . -حالا که این طور شد سعی می کنم که حتما موفق شم . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .



شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 154

کف دو تا دستامو انداختم رو دو تا قاچای عفت بسیجی و کیرمو از همون طرف کردم توی کونش . اولش تیرم یا همون کیرمو که یه ضرب خواستم بکنم توی کونش به هدف نخورد یه جیغی کشید که متوجه شدم عارف و پری هم صدا مونو شنیدند چون مادر بزرگ فریاد کشید آریا جون مشکلی که پیش نیومده عفت جون حالش خوبه ؟/؟ منم با صدای بلند فریاد کشیدم خوبه . فعلا همه چی امن و امانه و این فریاد ها هم نمک عملیات و امتحانه جای نگرانی نیست .. عارف چطوره .. -بیست بیست .. . آرد اومده زیر دستم و خمیر داره بر می گرده .. -مادر بزرگ یادت باشه که باید بیاریش این طرف تا خوب بپزیمش .. گلوم گرفته بود از بس فریاد کشیده بودم . -پس پسرم خیلی پیشرفت کرده -آره به مامانش رفته -تو چرا نمیگی به باباش . باباش هم از اون از همه فن حریف ها بود . -ببینم از کار های تو هم با خبر بود .. -مگه میشه یک مرد ندونه که زنش داره چیکار می کنه . ولی خب یک همزیستی مسالمت آمیز داشتیم . شبایی که کس دیگه ای رو گیر نمی آوردیم توی بغل هم آروم می گرفتیم و وظایف زن و شوهری رو به جا می آوردیم . هر کدوم از ما که یکی دیگه رو گیر می آورد بهونه گشت و ماموریت و رسالت مذهبی خودشو می کرد و می رفت دنبال تفریح و عشق و حال . اصلا نفهمیدم زندگی زناشویی من چه جوری گذشت . واسه همینه که زندگی فعلی من تقریبا شبیه همون زندگی دوران متاهلی منه -با این تفاوت که میری به یک مجلسی که حداقل پنجاه تا کیر منتظرتن . این عفت عجب کون قشنگ و سفیدی داشت .. -من تعجب می کنم با این همه فعالیت چه جوری هنوز یکی از خوش کون ترین زنای روی زمینی -آهای شیطون معلومه خیلی کون شناسی و تجربه ات زیاده -اگه این طور نبود که مسئول دایره امتحانات نمی شدم .. -پس دایره منو خوب آزمایش کن. هم دایره بزرگه هم سوراخ کوچولوشو -یادت نرفته که باید چه جوری رفتار کنی . آخ نباید بگی . این بار پی در پی کیرمو می دادم عقب و با یه حرکت رو به جلو توی سوراخ کون عفت بسیجی رو آتیش می کردم . زن دیگه از این رو به اون رو شده بود و نمی دونست باید چه عکس العملی نشون بده . واقعا این جور کون کردن چه حالی می داد . کون طرفو بکنی انگاری که کیرت رو فرو کردی توی کوس . عفت چند بار رفته بود جیغ بکشه ولی به زور جلوی فریاد زدنشو گرفت انگار باورش شده بود که بهش گفته بودم اگه جیغ بکشی از امتیازت کم می کنم . آخه ما مردای ایرانی بیشترمون نمی تونیم یه کون درست و حسابی بکنیم . شایدم از اونجایی که فعالیت زنان ما در این زمینه ها کم بوده واسه همین عضلات مقعدی اونا سفته و اون نرمی و خاصیت ارتجاعی رو که باید داشته باشه نداره . اصلا دلم نمیومد از این کون دل بکنم ولی عفت زرنگ و کار کشته کونشو از پشت به بدنم می زد تا بهم حال بیشتری بده و زود تر آبمو بیاره . وقتی کونش به زیر شکمم چسبید تازه فهمیدم که اون یک آدم استثناییه که از نظر طولی خیلی جا داره و از نظر عرضی هم کونش کمی گشاد شده ولی با این نوع کیر من حسابی هماهنگی داره . -عفت کیرو توی کونت پیچوندی .. چرخش کونشو مرتب از این جهت به اون جهت تغییر می داد . -جاااااان جاااااان جااااااااااان فدای تو عفت .. فدای تو و کون تو .. -اوووووففففففف این حرفو نزن تو اگه فدای کون من شی چه جوری حال کنم .. -نههههههه نههههههه داره می ریزه .. -حالا بگو بگو .. بگو آریا جونم نمره من چنده . دیدی آخ نگفتم .. -عفت تو بیست بیستی . هر پنج واحد اینجا رو گرفتی . از سینه هات ردیف ردیفی از تن و بدنت همه جات بیسته . یه خورده شکمت گوشت گرفته و باید ورزش کنی تا هیکل مانکنی پیدا کنی -ببینم اونجا که جزو امتیاز نبود -نهههههه نهههههه جزو امتیاز نبود .. ولی اگه ردیفش کنی که معرکه میشی -اون وقت تو حداقل هفته یک بار رومیای منزلمون به من سر می زنی آریا ؟/؟ -عارف رو چیکارش کنیم عفت جون -اون با من . هیچ غلطی نمی تونه بکنه . تازه مگه قرار نیست جلوی چشای اون به بقیه کس بدم ؟/؟ اون پسر خوبیه . خیلی منطقیه . آخه برادران مومن و خواهران مومن بسیجی و جان بر کف آدمایی منطقی هستند . همین جور در حال فشردن کیرم بود . هم آبش کرد و هم آبشو آورد . ناقلا وقتی فهمید آب کیرم در حال ریزشه حرکات چرخشی و پیچشی رو زیاد کرد .. آب از کیرم می ریخت توی سوراخ کونش و بازم پشت بندش یه جهش دیگه ای با لذت ازم خارج می شد . . با کف دستم اون قدر به کون و کپل و پشت پاهای عفت زدم که پوست سفیدش سرخ سرخ شد .. -چقدر کیف می کنم که تو با دستای هوس انگیزت کبودم می کنی ؟/؟ .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 155

هنوز از گاییده شدن عفت به اندازه کافی سیر نشده بودم که دیدم عارف و پری جون کاملا لخت وارد شدند . عارف تا مادرش رو دید که زیر کیر من در حال دست و پا زدنه روشو بر گردوند . انگار دلشو نداشت که اونو در این شرایط ببینه .هنوز باورش نمی شد که باید ننه شو از این به بعد زیر کیر این و اون ببینه . من فقط از این تعجب می کردم که چطور از کارای ننه اش خبر نداره . یک بسیجی که باید دقیق و زرنگ باشه و کلاهشو محکم داشته باشه که باد نبردش . عفت زیاد در بند نبود که پسرش عارف اونو دیده و چه حالی داره . می دونست که باید خودشو با این محفل وفق بده و پی همه این چیزا رو به تنش بماله . پری رفت طرف عارف و گفت پسر باید خودت رو عادت بدی . چند روز دیگه وقتی وارد مجلس عمومی ما شدی مادرت زیر کیر مردای زیادی قرار می گیره . ما وارد جامعه ای میشیم که دیگه شاه و گدا و بسیجی و ضد انقلاب نداره . همه با هم در یک جامعه آزاد و در نهایت تفاهم با هم سر می کنیم . با هم صمیمی هستیم عشق می کنیم و عشق میدیم . بده بستون زیادی در این محفل وجود داره . باید خود ساخته شی . روح خودت رو واسه این محفل آماده کنی . زیر چشمی یه نگاهی به عارف انداخته گفتم . -داداش عارف کی به کیه و هر کی به هر کیه الان جلو چشم من تا حالا دهها مرد مادرمو گاییدن . پدرم هم رفته دهها زن دیگه رو گاییده . همین پری جونو که امروز ازت امتحان گرفته و می دونم با ارفاق قبولت کرده زیر کیر دهها نفر بوده ولی ما خارج از این محیط شرافت و عفت و نجابت و غیرت خودمون رو حفظ می کنیم . در هر حال خودت رو باید آماده کنی . باید برای مسائل خیلی سنگین تر از اینا هم آماده شی . یه اشاره ای به پری جون زده و اونم یه چشمکی به من زد که یه مسئله ای رو عنوان کنیم . -پری جون شما بزرگ تری شما بفر مایید -آریا جان شما برای سخنرانی قدرت بیشتری داری و بهتر و بیشتر می تونی مسائلو حلاجی کنی .. کیرمو از کون عفت بیرون کشیده و در حالی که عفت جلو ی چش پسرش آب های کیر بر گشتی از کونشو با انگشتاش جمع می کرد و اونا رو فرو می برد توی دهنش و انگشتاشو می لیسید شروع کردم به سخنرانی .. -برای این که در این مجلس گرم و صمیمانه ما همه اعضای فامیل به هم عادت کنند ما تصمیم گرفتیم در مواردی که امتحان شوندگان برادر و خواهر باشند و یا مادر و پسر و پسر و دختر و موارد مشابه یک امتحان تر کیبی هم بین اونا بذاریم و کار نامه ای تکمیلی به اونا بدیم . ساده تر بگم عفت جان عارف خان شما باید یک سکس داغ و گرم رو همین جا کنار من و پری جون به نمایش بذارین ما این جا شور می کنیم و بهتون امتیاز میدیم . فقط یادتون باشه باید با هم هماهنگی داشته باشین و اگه در اینجا کسی اشتباهی نکنه به حساب هر دو نفرتون نوشته میشه . عفت : یعنی پسرم عارف باید بیاد با من سکس کنه ؟/؟ پری : چیه عفت جون تصور این مسئله برات شاقه ؟/؟ -آخه این کار حرامه . از نطر دینی و عرفی ایراد داره . اون دنیا باید جواب پس بدیم ولی از اونجایی که صمیمیتها رو بیشتر می کنه و پیوند عشقی و وحدت دو بسیجی جان بر کف دلاور از خود گذشته رو بیشتر می کنه تا ما خدمات ارزنده تری به امت اسلامی ارائه بدیم مخالفتی ندارم -مامان چی داری میگی یعنی من و تو با هم .... نهههههه .. مو بر تنم سیخ میشه .. پری : عارف جان تو چطور راضی میشی مادرت زیر کیر بقیه بره ولی زیر کیر خودت نره ؟/؟ انصاف داشته باش . حداقل در مورد خودت . از قدیم گفتن شمعی که به خانه رواست بر مسجد حرامه ولی تو عارف بسیجی .. این مادر زحمتکش داغدیده محجبه با ایمانی رو که من می شناسم مثل شمعیه که از وجودش هم میشه در خونه استفاده شه هم در مسجد چون خیرش به همه میرسه .. ..-آخ پری جون پری جون فدای تو با این سخنرانی ات . چند بار دستامو به شدت به هم کوفتم . برای پری جونم کف زدم . عفت جون به گریه افتاده بود .- هر دو تا تون سخنرانی با شکوهی کردین . انگار که من و پسرمو با پیوند با شکوه عشق و هوس در کنار هم نشوندین .. من که حرفی ندارم و می دونم که این برای تحکیم وحدت امری ضروری و اجتناب نا پذیره .. عارف : مامان نه زیر بار زور نرو -عزیزم ببین چی میگم الان برات تو ضیح میدم . رفت جلو کیر لخت پسرش رو در دست گرفت . عارف یکه خورد سرش رو بر گردوند -نههههه مادر .. این گناهه .. رابطه بین من و تو گناهه -گوش کن پسرم توجه کن که این کیر همونیه که از کسم زده بیرون . همون زمان که نوزاد بودی . اون اگه برای دقایقی وارد کسم شه در واقع به اصل خویش بر گشته . باز جوید روز گار وصل خویش . بعد از عفت نوبت پری جون بود که کیر عارف رو بگیره توی دست حودش . اونو رو به هوا گرفت و گفت بشنو از نی چون حکایت می کند ..-مادر بزرگ اگه بگی شکایت می کند بهتره .. چون در اینجا شاکیه به خاطر این که می خواد بر گرده به اصل خویش و انتظار همراهی داره ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 

هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 156


مادر بزرگ کیر عارف رو که شق و تیز شده و نشون نمی داد که همین لحظاتی پیش داشت پری رو می گایید توی دستش داشت و نشون همه می داد . -حالا دیگه وقتشه که بابت یک پیوند باشکوهی بین مادر و فرزند جشن گرفته شه . عارف جان!وقتی که این سد رو بشکنی دیگه تحمل همه چی برات آسون میشه . تو الان مامان زحمتکش و داغدار و بیوه ات رو دیدی که داره زیر کیر آریا جون حال می کنه .. و اون وقت خودت هم دونستی که می تونی به مامانت حال بدی . دیگه رابطه ای صمیمی بین شما به وجود میاد که خودت نمی تونی لذت این رابطه رو درک کنی . فقط شما باید سعی کنید که اهل خیانت نباشین . چون حالا که دارین سکس می کنین برای نوعی امتحان و نشون دادن قدرت خودتونه . این که عارف می تونه همان طور که عفت هم به عنوان یک دلاور جان بر کف بسیجی می تونه . مادر بزرگ این کس شعر گویی ها رو از من یاد گرفته بود ولی یک چیز رو خیلی تکرار می کرد و اگه این تکرار هاش ادامه پیدا می کرد بیشتر متوجه می شدند که ما طبل های توخالی بیش نیستیم . پری جون کیر عارف رو توی دست خودش داشت و اونو به جهتی که خودش دوست داشت هدایت کرد .. می خواست این دو تا رو یعنی مادر و پسر رو دست به دست یا همون کیر به کس بده . مادر بزرگ داشت یه اشاره هایی راجع به سکس دو به یک می کرد و قصد داشت که منو بفرسته سراغ عفت که من و پسرش دو تایی اونو بکنیم . دست پری جونو گرفته بردم به یه گوشه ای گفتم عزیز حالا می خوای هنوز اونا رو روی فرم نیاورده فراریشون بدیم ؟/؟ البته این عفت بسیجی محجبه با ایمانی رو که من دیدم اگه ده تا کیر با هم بیفتن سرش همه رو جواب میده ولی این پسره کس خل می ترسم آخرش کار دستمون بده . بذار یه خورده ننه شو بکنه مزه گاییدن و کردن ننه زیر زبونش بیفته و یواش یواش که بی غیرتو بی غیرت ترش کردیم اون وقت می تونیم اون جوری که دوست داریم حال کنیم سیاست ما هم طوری بوده که تا حالا تمام کار ها مونو با موفقیت پشت سر گذاشتیم . -آریا جون فدای تو . این جور که منطقی داری حرف می زنی من احساساتی میشم هوس چیزایی رو می کنم که الان نمی تونی بهم بدی . -اووووخخخخخخ پری جون الان که عارف میره سراغ مامانش .. من و تو هم می تونیم جلو اونا سکس کنیم . اصلا یه کار دیگه می کنیم . رفتم در گوشی تر بهش مطلبو گفتم . آخه هنوز در خصوص عفت و پسرش هنوز عمل دخول صورت نگرفته بود .. من و پری رفتیم کنار . برای این که من به عنوان صاحب مجلس صداقت خودمو نشون بدم پیش قدم میشم و الان جلوی عارف جون یک برنامه مختصر مفید سکس مادر بزرگ با نوه اش رو پیاده می کنم .که حسابی این جور شه و تابو شکسته شه . عارف داشت شاخ در می آورد تا رفت شاخ رو در بیاره کیر من عین یک شاخ رفت توی کس مادر بزرگ -آخخخخخخخخخ آخخخخخخخخ کسسسسسسم کسسسسسسسم آریا چیکار کردی چیکار کردی . منو کشتی . بکن بکن . مادر جونتو بکن .. عارف همش داشت به پیشونیش می زد و هیهات هیهات می کرد . من و پری جون رو زمین و گوشه ای که قالی پهن شده بود در حال سکس بودیم . هر دو مون دوست داشتیم شاهد صحنه های گاییده شدن عفت توسط عارف باشیم . بهمون مزه می داد . مخصوصا به من که ایمان نداشته عارف چه جوری زیر کس مادرش در حال آب شدنه . -پسرم نوه گلم آریای من منو بکن بکن بکن .. کیرت رومحکم بزن به ته کسسسسسم . عارف جون حال کردنو می بینی ؟/؟ داری ؟/؟ صمیمیت و محبتو داری ؟/؟ چه عشق و حالی می کنه آدم . الان من وآریا جونم یک روح در دو بدن هستیم . حیف که لاپامون با هم فرق می کنه وگرنه اون جوری می شدیم دو روح در یک بدن .. آخ که این پری جون یه جوری جدی این حرفو زد که دو تایی مون از خنده ریسه می رفتیم . عفت خانوم که این جور صفا و صمیمیت بین ما رو دیده بود هیجان زده شده یه تکونی به پسرش داد و اونو طاقباز انداخت روی تخت . . پسر عین مسخ شده ها به مادرش می نگریست . . ولی حالا دیگه جای نگاه کردن نبود . حالا باید همه چی رو حسش می کرد . عفت کون گنده شو انداخت روی کیر پسرش عارف . یه خورده خودشو جا به جا کرد و کیر عارف رو با دستاش تنظیم کرد و اونو گذاشت روی سر کسش . من و پری کاملا شاهد بودیم که با یه فشار چه جوری کیر عارف رفت توی کس ننه اش . . ما که خیلی هیجان زده بودیم . عارف ظاهرا هنوز در شوک بود و اگرم لذت می برد نای حرکتی نداشت . واسه همین خود عفت کونشو رو کیر پسرش بالا و پایین می کرد ..... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 157

من و پری جون خیلی هیجان زده شده بودیم . . . مادر بزرگ اونا الان حواسشون نیست من خیلی دلم می خواد از این صحنه یک فیلم تهیه کنم . از این صحنه ای که پسر داره مادرشو میگاد . اونم یک پسر بسیجی داره مادر بسیجی خودشو میگاد . چقدر باحال و هیجان انگیز میشه -آریا فیلمو می خوای چیکار -مادر بزرگ نمی خوام سوءاستفاده کنم ولی این عارف عوضی کارش معلوم نیست اصلا نمیشه رو هیشکدوم از برنامه های اون حساب کرد یهو دیدی دبه در آورد و لج کرد و زد زیر همه چیز . دیدی که بعد از گاییدن مادرش وجدانش بیدار شد . هر چند می دونم این جوری نمیشه . اون الان مزه کس تو زیر دندوناشه و مادرشو هم که عین یه هلوی پوست کنده و یک لیموی آبداره داره می کنه دیگه چی می خواد از این بهتر ..-بدو برو آریا . فقط نفهمن . جای دور بین رو به من گفت و منم یه جایی تنظیم کردم که دیگه بهتر از بقیه جاها فیلمه رو بندازه . یه پنج دقیقه ای صحنه از دست من در رفته بود هر چند به جا های داغش رسیده بود . در هر حال این که نمیشه همیشه این بسیجیان جان بر کف از ما چیزی داشته باشن . یه با ر هم که شده ما از شون یه چیزی داشته باشیم . در هر حال این دلاوران و رزمندگان و جان بر کفان رو باید یه جوری باهاشون کنار اومد . این فیلمی که می خواستم ازش داشته باشم برای باج گیری و حمله کردن نبود بلکه نوعی جنبه تدافعی داشت که اگه یه روزی دمشون بلند شد بتونم اونو قیچی کنم . و اما از مادر و پسر .. -اوووووهههههه عارف عارف .. چه کیری داری پسرم . ببین از همین کس اومده بیرون . از توی شکم من بیرون نیومده .. . چقدر چاق و چله و تپلش کردی . باید کلفت ترش کنی . باید دراز تر شه . خودم هر شب و هر روز بهش آب می دم . درشت ترش می کنم .. یه حرکتی بکن . دارم می سوزم .. پری جون رفت بالا سر عارف . کسشو گذاشت رو دهن پسره وگفت عزیز دلم تو که خودت می دونی احترام مادر چقدر واجب و ضروریه . نباید نسبت به اون بی احترامی کرد . حساب کن که مادرت داره خسته میشه . تو که خودت می دونی ثواب خدمت به مادر چقدر زیاده . اصلا وظیفه یک پسر اینه که هوای مادرش رو داشته باشه . به ویژه این که الان مامانت شوهر نداره و یه نیاز هایی داره که باید بر آورده شه . . این مجلس سراسری ما که هر روز بر قرار نیست که نیاز های یک زن تنها همیشه بر آورده شه وبرای این که شما دو تا به بیراهه کشیده نشده به گناه آلوده نگردین باید از این کارا بکنین . .کس عفت که دیگه حسابی خیس خیس کرده بود . عارف هم که کیرش بی اندازه شق شده بود و داشت با کس مامانش حال می کرد ولی روشو نداشت که چیزی بگه و ابراز احساسات کنه . -جوووووون عارف پسرم . فدای پسر محجوب و خجالتی خودم برم . پری جون اخلاق و تر بیت رو می بینی ؟/؟ یک بسیجی همین جور باید محجوب و مودب و متدین باشه . شرم و حیا رو داری ؟/؟ عرق شرم همین جور داره از پیشونیش می ریزه -آره عفت جون راست میگی منو هم که داشت می گایید همین جور شرمنده بود . یه فکری باید براش بکنی . من همش نگرانم وقتی که پاش به محفل ما باز شد چه جوری می خواد با پنجاه تا زن کنار بیاد و اونا رو بکنه و خجالت نکشه -پری جون قرار نیست هر پنجاه تا رو که بکنه -ولی یک روز و نصف حداقل نصفشونو باید تست کنه . بدون این که آدم بخواد حداقل با نصف جنس مخالف روبرو میشه . مادر بزرگ یه اشاره ای به من کرد و زیر گوشی گفت که حواسم باشه اون قسمتهایی از فیلم رو که اون در اون حضور داره پاکش کنه .. با دست یه اشاره ای بهش کردم که از اونا فاصله بگیره تا صحنه های هیجان انگیز نیازی به پاک شدن نداشته باشند . یه یک ربعی که خوب مادرشو گایید تازه صداش در اومد .. -مامان سختمه خجالت می کشم -عارف جان اتفاقا خیلی عالیه و باید با این خجالت خودت مبارزه کنی . از همون استیلی استفاده کنی که اونو در مبارزه با نفس یا جهاد اکبر به کار می گرفتی . چون اگه الان نتونی بر این حس خودت غلبه کنی فردا که خودت رو میون صد نفر جمعیت دیدی اون وقت چطور می تونی با این وضعیت کنار بیای . عارف یه فکری کرد و دید که حق با مادرشه . حدود نیم ساعتی همین جور به همین سبک مادر روی پسر قرار داشت و داشت گاییده می شد . فیلمو قطع کرده و به مادر بزرگ گفتم پری جون . اینجا رو تو باید شروع کنی و قلق کار رو بگیری که این پسره رو با شرایط سخت مجلس آشنا کنی . چند تا شاگرد و عضو جدید مثل عارف داشته باشیم دیگه آب کیر من و آب کس تو خشک میشه . البته اینا رو طوری نگفتم که مادر و پسره بشنون ..- تو برو پیش عارف .. منم یه جوری قضیه رو به این عفت خانوم حالیش می کنم . البته این جور مواقع عفت منطقی تره . مسائل رو بیشتر درک می کنه . -آریا جون نمیشه زیاد هم به این عارف جون گیر داد . هر چه باشه جوانه و غیرتیه و از طرفی فرد مذهبی و با ایمانی هم هست نسبت به مادرش احساس غیرت و مسئولیت داره . . قرار بود من و پری جون یه جوری این دو تا رو حالیشون کنیم که منم برم سر وقت عفت و یک سیستم سکس دو به یک را روی عفت خانوم پیاده کنیم ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 158

من رفتم پشت عفت قرار گرفتم در حالتی که عارف نبینه من دارم چیکار می کنم با این که مادرشو گاییده بودم ولی می دونم د ر این لحظه ای که اون داشت مادرشو می گایید دلش می خواست که من از این محیط دور باشم و اجازه بدم که اون در نهایت آرامش کارشو انجام بده . در هر حال می دونستم عفت از این که من نزدیکشم لذت می برم . پری خودشو روی سر عارف رسوند . معلوم بود که عارف باهاش یه راحتی دیگه ای رو احساس می کنه تا این که منی که بکن مادرش بودم بخوام با هاش حرف بزنم و نصیحتش کنم . عارف در حالی که کیرش بود توی کس مامانش و یواش یوا ش کمی هم به خودش حرکت می داد تا به حرکات گایشی مادرش کمک کنه به محض این که دید کس پری روی سرش قرار گرفت زبونشو در آورد و شروع کرد به لیسیدن کس پری اونم با چه اشتهایی . لذت و حق شناسی رو می شد از نگاهش خوند . -عارف جون می خوام یه چیزی بهت بگم ناراحت نشی . در محفل دو ستانه ما ممکنه گاهی یک مرد بخواد با چند تا زن باشه و یا یک زن هم بخواد با چند تا مرد باشه . یک مرد و چند تا زن خب در واقع معمولا همون لذت رو برای مرد داره فرق زیادی نداره . ممکنه تمرکز اونو هم به هم بزنه ولی گاهی می بینی چند تا مرد میرن طرف یک زن . یکی می کنه توی کسش . یکی میذاره توی دهنش و یکی میذاره توی کونش . یکی هم سینه هاشو میک می زنه و ممکنه گاهی بر این تعداد هم اضافه شه .. -نههههههه پری جون .. من نمی تونم تحمل کنم . خنده ام گرفته بود و نتونستم چیزی نگم -عارف جان مگه اون پنج تا مرد می خوان تو رو بکنن ؟/؟ می خوان مامانتو بکنن . شاعر میگه آب که از سر گذشت چه یک نی چه صد نی . عارف : حالا این حرفا برای چیه .. -راستش ماالان این جا امکانات ما ضعیفه . مرد کم داریم که بخواهیم مامانتو تمرین بدیم . نمی دونستیم که ممکنه تا این حد تجربه اش کم باشه . ولی گفتیم حالا واسه شکستن این تا بو و طلسم منم بیام پشت مامانت و دو تایی اونو بگاییم که این یک تجربه ای باشه هم برای عفت جون و هم این که اگه در اون مجلس پر شکوه و دشمن شکن همچین صحنه هایی رو دیدی یکه نخوری و بتونی خودت رو به راحتی با محیط وفق بدی -نه امکان نداره من زیر بار این زور برم . عفت : پسرم عزیزم کی گفته تو باید زیر بار این زور بری . نمی خواد همچین کاری بکنی .مادر دل نداره غصه تو عزیزشو ببینه . من میرم زیر بار زور . من این همه فشار رو تحمل می کنم و حتی یک آخ هم نمیگم . دیدی مامانت چقدر آماده بود که اگه این جنگ بیست سال هم طول بکشه رو پاهاش وایسه و رو کونش بشینه ولی هشت سال نشد که جام زهر رو خوردند و تمومش کردند . -آریا کارت رو بکن .. .. عارف تا رفت جیغ بکشه مامانه دستاشو دور کمر ش حلقه زد و اونو محکم به خودش فشرد . فقط تعجبم از این بود که با این که از وقت خیس کردن عارف توی کس پری جون خیلی وقت بود که گذشته بود چطور شده بود که پسر هنوز توی کس مادر به درجه انزالی مفتخر نشده بود . . منم که انگشتامو دور کون عفت می گردوندم و و هر چی هم به دنبال خمیری پماد و کرمی می گشتم پیدا نکردم تا مادر بزرگ یکی از همین چیزا رو واسم آورد اونو به کون عفت جون مالیدم خیلی خوب مالشش دادم و کیرمو فشار دادم به سوراخ کون زن محجبه بسیجی که حالا کاملا لخت زیر کیر من و روی کس پسرش قرار داشت . عارف می خواست دست و پا بزنه وخودشو از اون حالت خارج کنه برای این سلحشور جان بر کف و رزمنده جبهه های حق علیه باطل سخت بود که در آن واحد دو تا کیر بیفته رو سر مادرش .. پری : عارف جون عادت می کنی . الان که تر تیب مادرت رو دادیم تو و آریا جون میاین سر وقت من . یک مسابقه فوتبال که بر گزار میشه یا هر مسابقه دیگه ای ورزشکاران چند روز یکسره تمرین می کنند حالا ما داریم یک ساعت تمرین می کنیم که دیگه این همه داد و قال راه انداختن نداره ؟/؟ مرد باش . . کس که کیری شد چه یک کیر چه صد کیر . چند دقیقه دیگه وقتی که مامانت خوب حال کرد و اونو ارضاش کردیم تو و آریا جون میاین سراغ من و بهم حال میدین . خیلی مزه میده این جوری . همه با هم حال می کنیم .. . عارف دیگه حال و روزش دست خودش نبود . تا حالاشم به زور خودشو نگه داشته بود که توی کس مادرش خالی نکنه . اینو از چهره اش به خوبی می شد فهمید . عین کون بوزینه صورتش سرخ شده بود به خودش می پیچید ولی لذتش از بس زیاد شده بود که نتونست جلوشو بگیره . عفت هم مدام خودشو رو کیر پسرش حرکت می داد تا اون حال بیشتری ببره همین باعث شد که کیرم چند بار از جاش در آد و دوباره اونو فرو کنم توی کون عفت . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـ ـــــــــــــ ـرکیـــــ به هــ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـرکیـــــــــ 159

هووووووفففففف ..وووووویییییییی عارف عارف پسرم . مادر فدای اون کیر آتیش زنه ات بره . چی کاشتی ؟/؟ چی ریختی ؟/؟ .. عارف انگاری تخم کفتر خورده بود تازه داشت زبونش باز می شد . -مامان مامان هر چی کاشتم تو کاشتی . تو بودی که ردیفم کردی . -و حالا تو داری منو ردیفم می کنی . چنین است رسم سرای درشت .. گهی پشت به زین و گهی زین به پشت . خلاصه این مادر و پسر به راز و نیاز عاشقونه و مشاعره خودشون ادامه می دادند و من هم این وسط گیر کرده بودم و از بس این کیر اومده بود بیرون و دوباره او نو فرو کرده بودم توی کون خسته شده بودم . . ولی این بار آخری نمی دونم چی شد که عفت مثل آدمایی که توی کونشون فلفل ریخته باشن حرکتشو سریع کرد و گفت عارف عزیزم عزیزم .. مامانت داغ کرده .. تموم کردم .. تموم کردم .. تونستی ارضام کنی . حالا آب کیرت رو می خوام عارف . سرمو یه پهلو کردم تا چهره عارف رو پس از شنیدن این حرف مادرش ببینم . ببینم که تا چه حد تشویق شده و درش اثر داره . به من لذت می داد از این که یک پسر و مادر تا این حد صمیمی باشن و تفاهم داشته باشن . واقعا لذت بخش بود و امید وار کننده . . -مامان خوشحالم . خوشحالم . ازم راضی هستی .. -آفرین پسر با ایمان من تو که می دونی وقتی یه مادر از پسرش راضی باشه چقدر براش حسنه نوشته میشه .. -اوووووخخخخخ مامان . مامان کاش در بهشت هم می تونستیم با هم بخوابیم .. .. این عفت جنده مخ پسر کس خلشو به کار گرفته بود .. -ما در مادر مقدس من . حالا من چیکار کنم -هیچی کاری نداری بکنی جز این که توی کس من آب بریزی . ولی اگه بخوای این جوری خالی کنی این سر بالایی میره و وضعیت مناسب نمیشه . کس من اون داخل اون مغز کس آب می خواد . لابه لای کس و داخل گوشتش آب می خواد . باید آب در مانی شه . تشنه شه .. خیلی وقته که آب بهش نرسیده -مادر اشتباه سهوی نکن . خودت به من یاد دادی که یک مسلمون هر گر دروغ نمیگه . حالا گاهی واسه مصلحت نظام یک تقیه هایی زده میشه و پولهایی که بالا کشیده میشه صداشو در نمیارن ولی بیشتر وقتا باید حرف حقیقتو زد . -مادر فدای پسر با ایمانش بشه .. چی شده عزیزم -تو گفتی خیلی وقته که آب نخوردی ولی آقا آریا که بهت آب داده .. دیدم این عفت بد جوری افتاده تو ی هچل . رفتم کمکش -عارف جان برادر عارف داداش من .. هر آبی یک طعمی داره . عفت خانوم این بانوی پاکدامن بسیجی که بدون سوال و جواب یک ضرب میره توی بهشت از بس ذوق زده بوده که با کیر تک پسر گلش ار گاسم شده نمی دونست چی داره میگه . اینو به حساب اشتباه سهوی ایشون بذارین . . حالا من و تو عفت جونو گاییدیم با هم کردیم توی کون و کسش . می دونی عارف جان این یعنی چی ؟/؟ یعنی این که ما در همین جا پیمان برادری خودمونو امضا کردیم . ما دیگه باید با هم تفاهم داشته باشیم و من وظیفه خودم می دونم که از برادر دینی و رضاعی خودم همه جا دفاع کنم . خیلی کس شعرات با حالی بود . می دونستم که عارف باور نمی کنه ولی گفتم شاید ننه شو گاییده و مخش قاطی کرده باشه یه کمی از این چرندیات تحویلش بدیم بد نیست .. ادامه دادم عارف جان تو به احکام آشنایی بیشتری داری . وقتی تحت شرایطی یه مادر به یه بچه یا پسر غریبه شیر بده محرم اون پسر میشه و بچه هاش با اون پسر محرم میشن . در مواردی که چند نفر به یک مادر کیر بدن هم این حالت صدق می کنه .. عارف لباشو ور چید که مثلاهمچین چیزی نشنیده -باور کن عارف جان اینا رو اگه دقت کنیم میشه از منابع استخراج کرد . اینا کار هر کسی نیست . حالا به خاطر مصلحت نظام و این که در عصر کنونی سوءاستفاده نشه و به جای دو نفر چند نفری سر یک مادر نیفتند تقیه می زنند و این احکام رو لو نمیدن .. پری جون رفته بودیه گوشه ای و می خندید و عفت هم گفت بابا کمرم درد گرفت کی می خواین توی سوراخام خالی کنین ... -راستی اینو هم بگم تمومش کنم . پیوند برادری زمانی ابدی میشه که آب کیری این دو پسری که مادر رو گاییدن با هم تر کیب بشه . برای همین پیشنها د دادم که من دستامو دور شکم عفت طاقباز شده قلاب کنم طوری که برم زیر قرار بگیرم و کیرم توی کونش باقی بمونه و عارف هم از بالا و روبرو بکنه توی کس مامانش و دو تایی مون توی تنش خالی کنیم . آب کیر عارف تمام و کمال میره توی کس ننه اش ولی آب من سریع تر بر گشت می کنه حالا در بر گشت چند قطره ای از این دو تا آب با هم تر کیب شن که من و عارف بسیجی به درجه اخوت اسلامی نائل بشیم که فوق العاده عالی میشه . . همین کارو هم کردیم . کون عفت دیگه منو بی حالم کرده بود . من و اون داداش قلابی مادر جنده با هم یک زمان آبمونو توی تن عفت خالی کردیم .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
هرکــــــــــــی بــــــــــــه هــــــــــــرکــــــــــــی ۱۶۰

عفت از روی هوس همچین جیغی کشید که عارف نزدیک بود از جاش بپره ولی طوری خودمو رو کمرعفت خم کردم که از اون زیر هم عارفو چفت و بست کرده بودم . -عارف جون . داداش .. داداش حالا که ننه ات رو شریک شدیم من و تو دیگه داداشیم . داشتم به این فکر می کردم که مامان الیا هم می تونه بیاد زیر کیر عارف قرار بگیره . از بس این مامان من به این و اون کس داده که دیگه یکی بیشتر رو خیالم نیست . چیکار میشه کرد . متاهله و کس داره و اختیار چرا بی خود واسش تعیین تکلیف کنم و اعصاب خودمو خط خطی کنم . بخوام و نخوام اون کار خودشو می کنه . پس من خودمو بی خود برای این قضیه ناراحت نکنم . خلاصه این عفت جون رو کله معلق کردیم تا بتونیم کار خودمونو پیش ببریم . پاهای عفت رو گرفتیم هوا و سرش رو به زمین . عفت خودش خنده اش گرفته بود -چیکار داری می کنی آریا .. -ما داریم پیمان خون می بندیم . گاهی وقتا برادرا به ادغام قطره خون با هم برادر میشن .عارف داداش انگشت بکن توی کون مامانت که من توش خالی کردم منم انگشتمو می کنم توی کس مامانت یه چند قطره از اون آب حیات و هوس رو بیرون می کشیم تا پیمان نامه امضا کنیم . عفت : آریا جان نمی تونستی این کا ر رو خوابیده انجام بدی ؟/؟ -این جوری حسنش در اینه که این آب پر ویتامین بیشتر جذب بدنت میشه و بهت روحیه میده . من و عارف انگشت کردیم داخل اون سوراخی که یکی دیگه توش خالی کرده بود و چند قطره ای کشیدیم بیرون . انگشتامونو به هم متصل کردیم و مثلا می خواستیم این جوری بگیم که منی های ما ادغام شدن و ما به وحدت کلمه رسیدیم . وحدت کلمه امت اسلامی . همونی که ما رو امروز به درجات عالی ترقی رسونده و دنیا پشتش از اسم ما و وحدت ما داره می لرزه . در همین لحظه عفت کف دستشو گذاشت رو کسش . ظاهرا می خواست آب کیر ما رو حفظ کنه از جاش پاشد و اتگشتای آب کیری ما دو نفر رو با هم گذاشت تو دهنش . پری جون هم اومد و گفت ای بابا مگه میشه شما وحدت کلمه داشته باشین من از شما جدا باشم اونم اومد خودشو به ما چسبوند . دیگه همگی شاد شاد شاد بودیم . حالا یه اشاره ای هم به عارف زده و گفتم بیا داداش اگه جون داری پری جونو بکنیم . عارف که روحیه گرفته بود و دیگه استرسی نداشت گفت داداش آریا اگه تو نبودی نمی دونستم چیکار کنم . -برادر عارف نباید از زحمات استاد پری جان غافل شد . همچنین مادرت که عمری رو در نهایت پاکدامنی و عفت گذرونده از همین حالا هزار تا مرد در بهشت واسش صف کشیدند . یک واقعیته نباید دیگه واسه اونجا غیرت بازی در بیاری . باشه . گفتن این حرف ضرورت خاصی هم نداشت . واسه این که عارف دیگه عادت کرده بود . -برادر عارف !پری جون رو در حالت اشتراکی علی الحساب داشته باش تا من مامانمو در محفل باهات قسمت کنم . این بار من کس مامان بزرگو هدف قرار داده و عارف هم کیرشو فرو کرد توی کونش . پری جون چه عشوه ای می کرد . روی کیر ما می رقصید و عفت بسیجی بشکن زده همراه با رقص کونشو به طرف ما نشو نه می رفت -عارف مادرت رو می بینی . هنوزم کسش خارش داره . ببینم رفتی خونه هم می تونی تا دلت بخواد خارششو بگیری .. مادر بزرگ یه اخمی کرد و گفت بچه ها از خلاف حرف نزنین . مقررات و قطعنامه محفل ما رو باید بخونن و امضا کنند . سکس محارم در خارج از محفل مخصوص حرامه .. عفت : ببینم پری جون حکم شلاق صادر میشه ؟/؟ من که خودم همه رو شلاق می زدم . دسته جمعی خندیدیم . پری جون : هر چی خلاف می کنین موردی نداره ولی پیش این و اون از زیر پا گذاشتن قوانین و آیین نامه محفل حرف نزنین چون همین حرف شما رو یه عده ای چماق می کنن و می زنن سر شما . .. داغ شده بود کس پری جون . انگاری حشرش زده بود بالا آتیش پخش می کرد . من که زیرش دراز کشیده بودم و کیرمو محکم می زدم به سقف کسش داشتم آتیش می گرفتم اون عارف رو نمی دونم با کون تنگش چیکار می کرد . مادر بزرگ خب کسش گشاد بود ولی حساب کونش جدای از حساب کس بود -پری جون اگه می تونی ار گاسم شو که یهو دیدی عارف آبشو ریخت توی کونت . ..-چیه آیا نکنه با کس و کون منم می خواین پیمان اخوت ببندین . -کار از محکم کاری عیبی نمی کنه . -پسرا پسرا .. دو تایی تون محکم تر .. می دونستم مامان بزرگ نزدیکه که ار گاسم شه . نوک سینه هاشو گرفتم توی دستام و آروم آروم باهاشون بازی می کردم . -آریا تند تر تند تر تموم شد تموم شد .. پسرا می دونم دیگه مهماتتون کم شده هر چی رو که دارین آتیش کنین .. ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
هـــــــــــــرکـــــــــــــی بـــــــــــــه هر کـــــــــــــی ۱۶۱

آخخخخخخخخ آریا کونمو بترکونش .. پشتمو بمالون . حس کردم که مادر بزرگ خودشو نیاز مند به من می دونه و با این که عارف داره کسشو می کنه ولی اون فقط منو می خواد و ازمن می خواد که اونو سر حالش کنم . در حالی که ما برای روحیه دادن به عارف این بر نامه رو چیده بودیم . البته می شد این توجیه رو کرد که این به نوعی برای عادت دادن عارف به یک سکس دو به یک بوده و این که نشون بدیم که محارم در محفل نقش اصلی و اساسی رو دارند و از سکس با اونا هم نباید طفره رفت . ..سرمو به شونه های پری جون نزدیک کرده همرا با لیس زدن شونه هاش کیرمو آروم می کردمش توی کون پری جون و اونو می کشیدم بیرون . عارف هم که خستگی نا پذیرانه از زیر کیرشو می کوبوند به کس پری جون .. با همت والای من و عارف مادر بزرگ سر حال سر حال شد . اون طرف عفت به طرز عجیبی مثل جنده های ناب در جه یک رو ز مین دراز کشیده پاهاشو به دو طرف باز کرده داشت کسشو می مالوند . این دیگه چه تیپی بود و چه حالی داشت ووووییییی من یکی که دیگه دهنم از تعجب وا مونده بود . عفت اصلا قصد سیر شدن نداشت . -دوستت دارم دوستت دارم .پری جون .. عفت بی اندازه حشری شده بود . نتونست طاقت بیاره . خودشو رسوند بالای سر پسرش -عارف عزیزم پسرم . دیگه باید عادت کرده باشی . باید بدونی کس لیسی چیه و چقدر به زن حال میده .. این کس در انتظار دهان و زبان توست . ببینم چیکار می کنی . عزیز دلم یه نگات هم به اون پایین و کس پری جون باشه که اونم بی اندازه تشنه شه .. -اوووووففففف ماامان مامان .. اگه بدونی چقدر نیاز دارم . -نیاز به چی عزیزم -نیاز به این که پس از این همه سختی که کشیدم یه مدت زیادی در این حال و هوا باشم -اووووففففف گفتی پسرم . دیگه اون وقت همیشه به روال عادی میری و غسل می کنی دلت واسه جنب شدن و خواب زنای دیگه رو دیدن تنگ نمیشه ؟/؟ -نه نه مامان وقتی که در بیداری اونا رو می بینم چرا خودمو محتاج خواب کنم .. -ووووووییییییی عارف تو در بیداری فقط مامانتو می بینی . حالا حساب مجلس جداست . اونجا دیگه همه متعلق به همند . این جوری که پری جون تعریف می کنه دیگه هیشکی با هیشکی لج نیست . همه همدیگه رو دوست دارن . به هم عشق میدن . قشنگ ترینش اینه که وقتی این مجلس تموم میشه نا محرم ها نسبت به هم نا محرم میشن .. -اوووووخخخخخ مامان نگو که آبم اومد داره میاد داره میاد .. عین فواره آبشو سر به هوا خالی کرد توی کس مادر بزرگ. منم برای این که کا رمون هماهنگی داشته باشه دو طرف کون پری جونو محکم در دستای خودم نگه داشته وکیرمو که در حال رفتن و پیشروی به داخل کون مادر بزرگ بود بر انداز کرده و به کلفتی اون می نازیدم ولی حس می کردم که کون پری جون در عین این که بزرگ تر شده تازه تر هم شده . و انگاری من دارم کون یک دختر جوونو می کنم .. -پری جون عجب کونی کردی . هر بار که می گامت انگاری تازه تر از دفعه قبله -واسه تو میرم ورزش و خیلی کارای دیگه می کنم . -حقا که تو با حال ترین مامان بزرگ دنیایی . -ولی آریا یه چیزی ازت می خوام که نه نباید بگی . فعلا نمی تونم بگم . -مامان همین امروز می خوای ؟/؟ -سیلی نقد به از حلوای نسیه هست . دوزاریم افتاده بود . انگاری کمرش سنگین شده بود و عارف هم که خالی کرده بود توی کسش و اونم از من می خواست که یه سرویس اونو سر حالش کنم و بعد برم خونه . دیگه زبون هموبه خوبی می فهمیدیم . ولی حالا حیف یود که کون به اون بر جستگی و با حالی رو ببینم و چند قطره ای هم که شده به عنوان نمونه توی کون توپ مادر بزرگ پری خالی نکنم .-پری جون هر چی تو بگی ولی حالا به کونت بگو که آب کیرمو بکشه . از اون تکنیک هایی که مخصوص خودتو ست رو من پیاده کن . -باشه آریا عزیز دلم . چپوندن از تو چلوندن از من . پاهاشو به دو طرف باز ترش کرده تا کونشو بهتر ببینم . وووووییییی پری جون پری جون .. چی داری ! حیف که آرمان جون نمی تونه بهت خوب برسه . من اگه به این پری جون نمی رسیدم اون باید آواره کوچه و خیابون می شد و اونجا ها به دنبال کیر می گشت . .-جووووون پری جون .. چه حالی دارم می کنم .. . چند قطره ای رو به سلامتی بهترین و کس ترین مادر بزرگ دنیا ریختم توی کونش . ..عفت : پری جون . قبولیم ؟/؟ -مادر و پسر هر دو تون قبو لین . مدرک عالیه خودتون رو با بهترین نمرات اخذ کردین . فقط این برای استخدامی در جایی نیست . این مدرک به درد محفل سکس خانوادگی می خوره .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 16 از 29:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  28  29  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

هر کی به هر کی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA