انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 6 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

به دادم برس شیطان


مرد

 
به دادم برس شیطان 51

کمیل حس کرد که خیس عرق شده و دیگه قدرت تفکرشو داره از دست میده .. تسبیحی در دست داشت و مرتب ذکر می گفت و خودشو مثل پیر زنا باد می زد . معلوم نبود از هیجان زیاد بود یا ذکر زیاد که اصلا حواسش نبود که برای خالی نبودن عریضه و یه دکور بندی هم که شده دو خط از این ورد ها بخونه و مثلا بگه که صیغه شدیم باز هم صد رحمت به آخوندای قبلی .. منیره کاری به این کارها نداشت . از نظر او این حلال و حرام بازیها همه کوس شر بود و کیری بود که باید می رفت وارد کوس می شد . چهار تا عربی خوندن که دیگه دردی رو دوا نمی کرد اگه کار به این عربی خونی بود خب در شهر نوی تهرون رو اول انقلاب تخته نمی کردند و دیگه این همه جنده به تمام تهرون رخنه نمی کردند و هر کی تکلیف خودشو می دونست دیگه .. به جای این ژتون پخش کن ها یه ملا یا یه آخوند می نشست دم در دفتر جنده ها در جا محرم می کرد و کار تموم می شد . یعنی آخوند می شد سکرتر یا منشی جنده ها و اگه مردایی بودند که می خواستن کون مردو بکنن می تونستن از وجود اونا بهره مند شن -آقا کمیل ببینم من براتون در بیارم . -چی رو خواهر منیره -همه چی رو شما چی رو دوست دارین در بیارم از پایین شروع کنم یا از بالا .. -خواهر من احساس خفگی می کنم ولی معمولا رسمش اینه که از بالا در میارن .. -مثل این که من هم باید همین کا رو بکنم . منیره با همون دامن کوتاهش رفت و رو پاهای آخوندک یا همون طلبک نشست . اول از عمامه اش شروع کرد .. -ببینم کمیل جون با این سر و وضع چیه اومدی اینجا . مگه می خواستی حوزه علمیه بری ؟/؟ -خواهر اصالت ما همینه .. منیره می خواست بگه خواهر چیه کمیل جان ما الان داریم با هم حال می کنیم . ولی پشیمون شد ترسید اگه این حرفو بزنه طرف یادش بیاد که خطبه رو جاری نکردن و حوصله این کس کلک بازیها و وقت تلف کردن رو نداشت . تازه این جوری بیشتر بهش می چسبید و حال می داد . عبای جناب کمیل خان رو هم از تنش در آورد .. دستی به سر و گوش آخونده کشید و گفت زن عموی خوبی داری کبری جونو می گم خیلی دوستت داره مثل پسراش می مونی . -آره اونم جای مادرمه . اصلا دوست نداره که جوانان امت ما گرد گناه بگردن .. -این جور زنا جاشون توی بهشته . صاف و ساده و صادق .. منیره وقتی که داشت این حرفا رو می زد به این هم فکر می کرد که با شوهر همین کبری خانوم که قرار بودم دم چند تا مجتهدو ببینن و اونو به درجه آیت اللهی برسونن رابطه داشته و به اون کوس داده .. منیره حس کرد که این آخوند کس ندیده یا کم کس دیده در حال بیهوش شدنه .. با خودش گفت ای کمیل جون اگه اون وقتا که جوون تر بودم و منو می دیدی چی می گفتی . واقعا که . امان از دست تو . پسر .. -نههههههه نههههههه این کارو نکن .. شلوارمو در نیار پایین نکشش -کمیل جان پس چیکار کنم برم به زن عمو جانت بگم بیاد شلوارتو بکشه پایین ؟/؟ یا این که می خوای از پشت همین شلوار کیرتو بکنی تو کسم . با همین شلوار .. ببخشید اگه یه خورده تند صحبت کردم . باید بعضی چیزا رو اسلامی بیان کرد شرط ادب حکم می کنه که ما در یک چهار چوب خاصی تکلم کنیم . آلت اگه بخواد بره داخل فرج باید از شلوار بیرون کشیده شه ..حالا برای این که یه تنوعی باشه من لاپامو روی سر شما قرار می دم تا یه تحرکی در شما ایجاد کنم که شما منو لخت بفر مایید . منیره با دامن کوتاهش که زیرش شورت هم پاش نبود رفت روی سر کمیل . کمیل بوی خوش زندگی رو از لا پای منیره حس می کرد .. زبون درازش به اون قدش نمی خورد . زبون پهن و درازی داشت که منیره رو به یاد زبون سگهایی مینداخت که در فیلم سکس زن با حیوان کس زنو زبون می زدند . زن دستاشو به دو طرف دامنش قرار داد و یه خورده اونو داد بالا .. کم نمونده بود که این کمیل خان سکته کنه . چون تازگیها هر چی زن و دختر می دید از جنس پر کلاغی و کلاغ سیاه بوده و حال نمی دادند . تازه اگرم می خواستند حال بدن بوی گند عرق و عطرهای دوران قاجاریه حالشو بهم می زد . کمیل زبون بسته وقتی که نگاهش به کس منیره افتاد دیگه زبونش باز شد . کس درشت زن با زبون پهن آخوند هماهنگی خوبی داشن . -کمیل حقش بود که خودت لختم می کردی . نمی دونی وقتی که یک مرد با دستای خودش یه زنو لخت می کنه چه حالی داره . کمیل زبونشو در آورد تا کس منیره رو هدف بگیره . منیره هم همزمان با اون کسشو رو دهن آخونده چفت کرده بود . -خواهر بیا بریم اندرونی .. -همون اتاق خوابو میگی .. -بفرمایید کمیل جان از این طرف .. منیره در حال سکس با کمیل چندشش می شد که به اون بگه برادر اون وقت این کس خل صیغه نخونده هنوز داشت به اون خواهر خواهر می گفت .. این فر دا پس فردا می خواست مجتهد بشه و فتوا صادر کنه . وای معلوم نیست باید گفت که خاک بر سر کی؟/؟ دوتایی شون رفتند روی تخت .. -حالا دیگه می تونی هر کاری که دلت خواست باهام انجام بدی . روی آخوندک مثل روی جنده های شهر نوی قدیم باز شده بود . دیگه افتاده بود به جون منیره . دامن و تاپشو در آورد . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیطان 52

کمیل وقتی هیجان منیره رو دید لحظه به لحظه از خجالتش کم و به هیجانش اضافه می شد . برای اون اندام منیره مثل اندام حوری بهشتی بود . اندام یک حوری که تا به حال اونو ندیده بود و فقط وصفشو شنیده بود ولی حالا منیره مثل یک پری اسیر دستاش بود . سرشو خم کرد منیره رو کاملا لختش کرده بود . انگاری که با خودش جنگ داشت اون چند تیکه لباس اضافه رو می خواست با خشونت از تن خودش در بیاره طوری که لباسش گیر کرده بود و کمیل رو طوری عصبی کرده بود که دلش می خواست به زمین و زمان فحش بده .. منیره که کاملا سکس کرده بود و لخت لخت شده بود در یک حالت قمبلی سرشو به طرف کمیل بر گردوند و گفت کمیل جان حالا چرا این قدر عصبی میشی یک مومن هیچوقت خشمگین نمیشه به وقت خشم و عصبانیت بر خودش مسلط میشه و از طرفی یک با ایمان صبر داره . عجله نمی کنه . گر صبر کنی زغوره حلوا سازی .. کمیل هم که مثل منیره حالا دیگه سر تا پا لخت بود سرشو به طرف کون منیره خم کرد و خودشو رسوند به پشت زن . کون منیره رو از وسط باز کرد و گفت من غوره نمی خوام . می دونم این از اولشم واسم کیشمیشه . شیرینه . خوردنیه .. منیره از این که کوسشو بماله به ریش آخوند کمیل خیلی لذت می برد .. -اوووووفففففف کمیل جون کمیل جون .. ریشت چقدر خوب خارش کوسمو می خوره . اگه بدونی خیسی های کوس رو اگه به ریشت بمالی چقدر صورتت پر قوت و پر مو میشه . -می مالم می مالم ریشمو به کوست می مالم . حرکتش بده حرکتش بده از بالا به پایین از پایین به بالا چپ و راست و راست و چپ .. کمیل صورتشو و منیره کونشو حرکت داده و کوس و کون زن و ریش و صورت مرد در تماس با هم صحنه جالبی رو به وجود آورده بودند . کبری هم که از فضای هال بیرون رفته بود و گوشه کنارا در حال دور زدن و تماشای گل و گیاه بود برای چند لحظه سر و صدای بکن بکن و اوف اوف رو شنید .. بر شیطان لعنت . حرامه .. کراهت داره که من این صدا ها رو بشنوم . این کمیل چرا این جوری شده چرا این قدر سر و صدا می کنه هر چند که یکی در میون متوجه نمی شد که برادر زاده شوهرش چی داره میگه ولی همینو کاملا شنید که داره میگه ریشمو به کوست می مالم .. می مالم .. با خودش فکر می کرد که اگه منیره رو برای چند تا از این مجتهدین قم ببره و بتونه مجوز اجتهاد رو از اونا واسه شوهرش بگیره خیلی خوب میشه . اگه این منیره راضی بشه . بعضی از این آخوندا شاید صد سالشون هم بشه . فقط اگه منیره رو ببینن و سکته نکنن خوبه . فکر کبری خیلی مشغول همین مسائل شده بود . خوبی این مجتهدین این بود که هر کاری که در مورد زن بازی یا همون صیغه ها و هوسبازیهای شرعی خودشون انجام می دادند مخفیانه بود و حداقل نمی خواستند که مجتهدین جان بر کف دیگه با خبر شن برای همین ممکن بود ده تا از اونا منیره رو بکنن ولی از این که یکی دیگه همچین کاری انجام داده با خبر نشن . فاصله خودشو با فضای سکس اونا زیاد تر کرد تا صداشونو نشنوه . فکر نمی کرد که کمیل جوان اسیر زنی میانسال شه و طوری باهاش سکس کنه که انگار هیشکی دیگه به تورش نمی افتاده . خدایا منو ببخش . نمی دونم این کارم درسته یا نه ولی اگه شوهرم ملا شریف مجتهد شه و از نوع کتابدارش هم بشه می تونه خیلی به حال جامعه و امتش مفید واقع شه . می تونه شمع های فروزان ایمان رو همیشه روشن نگه داشته باشه . همه بهم میگن کبری زن یک مجتهده . میان پیش من تا واسشون پارتی بازی کنم تا وقت ملاقات با شوهرمو واسشون جور کنم . اون طرف هم منیره کل صورت کمیل رو خیس کرده بود . آخوند حالا در حال کوس لیسی بود . -کمیل جون کمیل جون .. چه مزه ای داره .. خوبه ؟/؟ ترشه یا شیرین .. -ما درون را بنگریم و حال را کی برون را بنگریم و قال را . منیره جان شیرین تر از عسل . آب زندگانی .. منیره با کف پاش کیر کمیل رو لمس کرد و گفت آب زندگانی در این وجود داره . در این ..-کی میگه منیره جون . من حس می کنم که شور و حال کودکی در من به وجود اومده همراه با هوس دوران بلوغ .. -پس کمیل جون یه کاری هم بکن که منم جوونتر شم . منم شور و حال بیشتری پیدا کنم . دلم بخواد همین جور در تمام لحظه ها تنم زیر تن تو یاشه و کوسم زیر کیر تو . -منیره جون از این هم می خوای جوونتر شی ؟/؟ من قبولت دارم .. قبولت دارم . -حالا کمیل جون . شمشیر پرفروغ و تیز اسلام رو زودتر وارد سر زمین من بکن تا بیشتر معلوم شه که من تسلیم توام . -نهههههه نهههههه من تسخیر شده توام .. -کمیل جان اگه همین الان کیرتو فرو نکنی توی کوسم خودم میام رو کیرت می شینم . -نههههه الان میام . نمی خوام اولش کوس بالای آقا باشه .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیطان 53

خودم میام خودم میام روکوست منیره جون . خودم می خورمت . فقط می خواستم قبل از این که آلتمو فرو کنم توی فرجت ....-کمیل جان این حرفای عربی رو ول کن . الان اومدی روی کوس بالای منبر که نرفتی . سعی کن یه خورده فارسی تر صحبت کنی . ناسلامتی تو گاییده و زاییده در این آب و خاکی . -اوووووففففففف منیره جون منیره جون تو منو از حال بردی . بی حسم کردی . هر چی توبگی . هر چی تو بگی هر کاری بگی می کنم . این چیه که تو داری . می ترسم می ترسم . بی خود نبود شیطان از بهشت رانده شد . -چی میگی کمیل جون مگه شیطان اسیر کس بود ؟/؟ -ولش کن وارد جزئیات نمیشم . فعلا من اسیر هوس شدم . نه نهههههه . نمی دونم چرا این جوری شدم . یکی به دادم برسه . حس می کنم اگه الان ...اگه تو بخوای حاضرم دینمو هم عوض می کنم . -کمیل جان خواهش می کنم این کارو انجام ندی که من تو رو با همین شرایط ایمان و اعتقادی و تقوایی که داری قبول دارم . الان همه روی شما روحانیون جان بر کف که با وجود شما کشور گلستان شده و دنیا آرزوشه که به جای ما باشه حساب می کنند . شنیدم که قراره اروپا و امریکا یه سری آخوند وارد کنند تا جامعه اونا رو از انحطاط و فساد اخلاقی نجات بده . -منیره جون شوخی نکن . -باور کن . اخبار سراسری دیشب خودش می گفت . اونا که همش حقیقتو می گن . -نهههههه من نمی خوام صادر شم من می خوام همین جا باشم . -پس بیا وارد شو وارد شو کمیل جان . آروم آروم . خودم همین جا قفلت می کنم . نمیذارم تو رو از کشور بیرون کنن . تو متعلق به همین امتی . امت کس بر کف . -جان بر کف جان بر کف .. -حالا کمیل جان به موقعش به اون قسمت کس بر کفی اونم می رسیم . منیره حس می کرد که کیر گوشتی کمیل راهشو به طرف کس اون پیدا کرده .. چشای طلبه جوون نشون می داد که زیاده از حد درسهای خارجو خونده و یه خورده باید درس داخل هم مطالعه کنه . . کمیلو بغل زده و اونو به خودش چسبوند . کیر تازه نفس کمیل گرمای مطبوعی به کس و دور و بر ناف منیره بخشیده و اونو بیش از اندازه حالی به حالی کرده بود . زن با دستاش صورت آخوندکو نوازش می کرد و با نر مه گوشش ور می رفت .. هوس کمیل لحظه به لحظه بیشتر می شد . -بیا جلو جلو جلو تر عزیزم . من نمی خورمت . من فقط می خوام ببوسمت و باهات حال کنم . دنیا حالا زیر کیر و کوس من و توست . کمیل بگو کیر .. -کیر -بگو کس -کسسسسسس -حالا بگو کیر کمیل توی کس منیره . -اوخ جووووون جووووون کیر کمیل توی کس منیره هر چی تو بگی . تو بگی . شیطان من . -بگو مهربان همسر من ! افسار کمیل در دستان منیره قرار داشت و هر جوری که می خواست با این تازه جوان مذهبی و حشری بازی می کرد . خود منیره هم دیگه یواش یواش نمی تونست به این بازی ادامه بده . چون بازی هوس اونو سست و بی حال کرده بود . با یه دستور دیگه همه چی رو به عهده کمیل گذاشت -ببین عزیز حالا نوبت توست که نشون بدی یه روحانی همه فن حریفه و الکی نرفته مکتب . نشون بدی که دین تو دین فراگیریه که به همه چی توجه داره به مسائل بالا پایین خارج داخل .. من یه خورده خسته ام . همسر داری رو نشون بده . نشون بده که اگه کوس منیره رو می خوای بازم پر تلاش ظاهر میشی و پر توان . کمیل که بیش از اندازه به هیجان اومده بود انتهای پا و جفت رونهای منیره رو گرفت توی دستاش و لاپاشوباز کرد . کوس منیره با این که گشاد و پهن و چاقالو بود ولی در اون لحظه هوس چشای ملا ی ما رو کور کرده بود و در بند این مسائل نبود اون فقط می خواست کیرشو واردش کنه که کرده بود . یه لذت عجیبی می برد از این که کیرشو به نرمی وارد کوس می کرد و اونو بیرون می کشید . به شکاف کوس و کلفتی کیرش خیره شده بود و این که چطور اون راه رو باز می کنه و کیر رو می فرسته داخل و می کشه بیرون . -کمیل جان چیکار داری می کنی . می بینم که به صحنه گاییده شدن من خیره شدی . -منیره جون دارم دنیا رو می بینم . می بینم . -فقط یادت باشه اگه یه وقتی داره بارون میاد و از ابر بخشنده ات به زمین گرم من آب می ریزی چشاتو به زمینم ندوزی میگن که مرد هنگام خالی کردن آبش به کس زن نباید نگاه کنه وگرنه بچه کور میشه . -تو اینا رو از کجا می دونی . -وا !!!فکر کردی .... این منیره جونت از اون مذهبی های دو آتیشه هست . فکر کردی الکی هر کسی رو در ستاد تبلیغات استخدام می کنند ؟/؟ نترس من بار دار نمیشم . البته زیاد سن ندارم ولی سر لوله امو بستم . چیکار کنم . کمیل آسوده خاطر تر به کارش ادامه داد و مثل هر ملای دیگه ای آرزوش بود که از کون هم بتونه به یه نوایی برسه . به خصوص این که کون گنده منیره اونو بیش از حد تحریک کرده بود .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
به دادم برس شیطان 54

کمیل جون کمیل جون .. از اون دعای مخصوص خودتو بخون که همیشه رابطه بین کس من و کیر تو گرم بمونه . فدات شم کمیل . این کیر داغ تو رو منیره بخوره .. این هات داگه یا هات داغه .. کمیل به رقص اومده بود . نمی تونست آروم و قرار بگیره . می خواست چشمشو ببنده و به گاییدنش ادامه بده تا تمرکزش بهم نخوره ولی دلش رضا نمی داد . دوست داشت این جوری بیشتر حال کنه . چشاشو که باز می کرد و اون هیکلو که می دید دوست داشت کیرشو از توی کس بیاره بیرون و بماله به تمام تن منیره . همه جاشو لیس بزنه .. -منیره جون .. داره میاد آبم داره خالی میشه .. - من قربون آخوندک خودم بشم تو چقدر آب داری .. -چیکار کنیم ما روحانیون نمی تونیم جلق بزنیم و اگه یه مدتی هم مسیر شرعی برامون باز نباشه مجبوریم ریاضت بکشیم و این منی های ما تجمع می کنند . -ببینم حاج آقا تظاهرات و انقلاب که نمی کنند . مثلا بگن حاجی جون ما کس می خوایم . یا این که بگن کیر کس کون خواهی این نیست شعار واهی .. یا مثلا بگی تا خون در رگ ماست این کیر سرور ماست . -منیره جون نمی دونم چی داری میگی . این که کیر سرور همه آقایونه شکی نیست . -کمیل جون یه موقع نگی تاج سر ما خانوماست که من ناراحت میشم .. -اوووووفففف نه نههههه کیر تاج سر ما آقایونه . مخصوصا تاج سر ما ملا ها . اصلا عمامه ما نمادی از کیره . دیدی که پدران ما با همین عمامه شون چطور ملتو خفه کردند .. -خوبه کمیل جون که این چیزا رو واردی . سعی کن تو مثل اون پدران کس کشت نباشی . منیره جوش آورده بود . به زور بر اعصابش مسلط شد تا سکسشو سیاسی نکنه .. اصلا من چیکار دارم خوار این آخوندای کس کش و دیوث و زن جنده رو گایید که اینا همه شون محصول همون صفویه وطن فروشند که شاه سلطان حسین پفیوز استخاره کرد و تاج شاهی رو دودستی دم در اصفهان تقدیم افغان ها کرد که حالا بعضی هاشون مدعی باشند که ایران یه زمانی جزو افغانستان بوده .. کمیل بی خیال در حال گاییدن منیره بود. منیره می خواست بهش بگه که ریششو به کسش بماله که دید کمیل پیشقدم شد و این کارو انجام داد . لذت می برد از این که ریششو بمالونه به کس منیره .. -جوووون جووووون منیره جون ریشم می خاره . چه خارشی داره . -اتفاقا کمیل جان کس منم میخاره .. -این کار هم درش حکمتیه . باید به این حکمتها و نکات با دیده بصیرت نگاه کرد . زن و مرد مکمل یکدیگرند -حاج آقا میشه متمم یکدیگه هم باشن -منیره جان مکمل 180 درجه هست و متمم 90 درجه .. داشتم چی می گفتم ؟/؟ آها .. دو تا خارش با هم .. وقتی که دو عضو به هم مالیده میشن خارش هر دو تاشون گرفته میشه .. منیره در حالی که سر کمیل رو به کسش می فشرد گفت چه قشنگ حرف می زنی میشه یه ایرادی بگیرم .. البته شما که استادین . ریاضی دان هم هستین .. -نه اون جوری ها هم نیست . ما یه خورده ریاضی می خونیم که بتونیم مسائل دینی رو برای پیشرفت جامعه و امت حلاجی کنیم . -خب کمیل جان به نظر شما درسته که بگیم ریش می خاره .. یا باید بگیم صورت می خاره .. -منیره جون هر دو جام می خاره همه جام می خاره . این یه نماد جز از کله .. ایرادی نداره .. حالا کیرم می خاره ببینم خارش کست سر جاشه ؟/؟ -حاجی جون تا وقتی که همه جات می خاره کوس منم می خاره .. جریان دیگه خارش در خارش شده بود . از اون طرف کبری در حیاط واسه خودش قدم می زد . او از این بابت نگران بود که نکنه منیره ظرافت و زیبایی اندامشو از دست بده و اون نتونه واسه ملاها و مجتهدین عظیم الشان منیره تازه و با طراوتو ببره . داشت با خودش فکر می کرد که این منیره هم از اوناییه که شاید در ستاد تبلیغات هم یه کاری ازنظر سکس واسه خودش بکنه . ولی نه اون کارشو دوست داره . شاید نخواد ریسک کنه . من باید کاری کنم که اون بیشتر به من توجه داشته باشه . تازه این کار نیمه وقت هم براش یه سر گرمی خوبه و یه پولی هم در میاره .. این جمال و کمال منم خیلی وقته نتونستن با منیره باشن . نکنه این کمیل منیره رو صیغه یک هفته ای کرده باشه .. ظاهرا یکی از کله گنده های قم مرده و فردا تشییع جنازه دارن . قم تعطیل عمومیه و ستاد هم تعطیله . منیره رو با باید یکی از این مجتهدین کتابدار جوش بدم . ولی اگه این روحانی بعدا بزنه زیرش و امضا نزنه من چیکار کنم . من باید همسر یک مجتهد باشم . شریف باید مجتهد شه . اوخ دم در خونه می شینم . دفتر می زنم .. دفتر تبلیغات آیت .. شریف .. آخ که چه کیفی داره . یه چادری درجه یک ژاپنی برای خودم سفارش میدم . همه باید رو من حساب کنن . باید این منیره رو ردیفش کنم . این آخوندا هم یه نفر دو نفر نیستند . اون وقت اگه کس منیره بیچاره چاله بشه من چیکار کنم . این پیر و پاتالها هم چیزی ندارن که بخوان با منیره جیک شن .. . از اون سمت هم کمیل منیره رو دمرو کرده و در حال گاییدن کسش بود . سیری ناپذیرانه همچنان شیرزن ستاد تبلیغاتو می گایید .... ادامه دارد .. نویسنده ...ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیطان 55

کمیل اسیر کون منیره شده بود . نمی دونست به کدوم قسمت بدن منیره برسه .. کیرشو فرو می کرد توی کس و بیرون می کشید . کونشو لیس می زد .. کمرشو می مالید .. خیلی به هیجان اومده بود . شور و حال عجیبی پیدا کرده بود . -کمیل جون !آقا جون فدای اون دین و ایمونت . این جوری که داری با من حال می کنی و شور و نشاط خودتونشون میدی دارم لذت می برم . حال می کنم . عشق می کنم ولی سعی کن رو یه خط کار کنی -فقط یه خورده همین جوری کونمو گازش بگیر بعد دوباره بکن توی کون من . حالمو جاش بیار و بهم حال بده .. جااااااااان .. منیره لذت می برد از این که ریش نرم و با برکت کمیل به کونش می خوره . -بمال بمال کمیل جون ریشتو که به کوس من مالیدی حالا به کون من بمال که محصولش زیاد بشه .. کمیل از هوس زیادی که داشت متوجه این متلک منیره نشد . دیوونه کون گنده و ناز منیره شده بود . -حالا آخوندک خوب ناز نازی من بذار توی کس من که اگه خوب منو راضی کنی و حال بدی خیلی خیلی زود به درجه رفیع اجتهاد می رسی . رسیدن به اوج این کون یعنی رسیدن به مراتب عالی ترقی .. کمیل دیگه گیج شده بود . هوس کرده بود که منیره رو برای همیشه داشته باشه . -آقا جون تا وقتی که آبمو نیاوردی نباید توی کسم خالی کنی ها هر کاری که تا حالا کردی خب کردی از این به بعد .. -اووووووفففففف نوکرتم .. هر چی تو بگی .. من به تو اقتدا می کنم . به تو .. تو همه چیز منی .. . منیره داشت فکر می کرد که چیکار کرده که این همه روی این آخوند بیچاره اثر گذاشته . جز این که این آخوند در ابتدای راهشه و هنوز اون جور که باید و شاید کس ندیده فکر دیگه ای به ذهنش خطور نکرد . -جااااااان کمیل بکن بخون . بخون . دعای کمیل خودتو بخون و کس مخصوص کمیل رو هم بکن که با این دعا خونی ها و کس کنی هاست که امروز دنیا از ما می ترسه و ما دیگه زیر بار ظلم و ستم نیستیم . -اووووووففففففف منیره جون در عوضش من زیر بار تو هستم . -ولی حاج آقا فعلا من زیر بارم . به سوراخ کون منیره امون نمی داد . با زبون با ریش و چونه . -اوووووخخخخخخ کمیل جون خوشمزه هست ؟/؟ -آرررررره منیره جونم .. دلم می خواست اونو می ذاشتم لای نون ساندویچی و می خوردمش -اون وقت فقط می تونستی برای همین یه بار بخوری . آره همین یه بار سیرت می کنه ؟/؟ حالا کیرتو بکن توی کسم و تا ارضام نکردی ولم نمی کنی . من کسم می خواد که تا آخرش همراش باشی و تا اشکشو در نیاوردی ولش نکنی . کف دستای کمیل رو کون منیره قرار داشت . کیرشو با فشار میزد به کون منیره تا اونو تا آخر کس جاش بده . -آره آره کمیل جون همینو عشق است . خوراک کسم همینه .. منیره تازگی کیر کمیلو با تمام وجودش حس می کرد . هرچه خواست حس هوس خودشو بروز نده نشد . اونم می دونست تا یه زن با حرفاش هوس خودشو نشون نده اون جوری که باید بهش مزه نمیده --اوووووخخخخخخ کمیل جوووووون بهم بگو تو کیرت چی ریختی که حس می کنم داره مرکز هوس منو آب می کنه . -منیره جون مرکز هوس من خیلی وقته که آب شده . -کمیل جون تا دستور ندادم اون آبتو داخل مرکزم نمی ریزی . کمیل بیچاره در حالی که باید سر پایینی و با سری پایین منیره رو می گایید آبشو هم به طرف سر بالا می کشید تا طبق دستور خانوم کار کرده باشه . دستاش رو پهلوهای منیره هم کار می کرد . -خوبه خوبه . همین خوبه نهضت ادامه دارد . بگو بگو نهضت ادامه دارد تا آخرین قطره آب .. کمیل بیچاره داشت با خودش فکر می کرد تا کی باید این زن حشری رو بگاد که مجوز خالی کردن آب کیرشو در کوس داغ و حشری اون پیدا کنه . سوراخ کون این زن هوسباز بهش چشمک می زد . گاییدن کون کراهت داره حرامه ولی شیطان رفته بود تو جلدش . دوست داشت فریب شیطان رو بخوره . تازه اگه منیره موافقت می کرد که کونشو در اختیارش بذاره . عشق کون وادارش کرده بود که به خودش فشار بیاره تا اونو زود تر به ار گاسم برسونه . آخرین تر فند هاشو به کار گرفت . کیرشو داخل کس زن می گردوند با کف دستش پشت گردن و زیر بغل منیره رو می مالید . منیره دیگه چشاشو بسته بود و به لذت ناشی از سکس فکر می کرد به این که تا لحظاتی دیگه یه بار دیگه به اوج هوس می رسه و بازم آبش میاد .. . کمیل منیره رو دید که چشاشو بسته در حال لبخند زدنه . امید به آخر راه اونو مصمم تر کرده بود که به تلاش خود ادامه بده .. یه لحظه منیره متوجه شد که آبش داره میاد . هوس زیاد سبب شده بود که اون چند بار کونشو محکم به بالای بدن کمیل بزنه .. با این حرکتش آخونده دیگه طاقت نیاورد و مثل یه شیر آب آبشو توی کس و تشنه منیره خالی کرد . حس می کرد که اون و گروهی از روحانیون در حال سیر کردن در آسمان هستند . روی ابر ها نشسته اند . اون شده سلطان آخوندا .. اونا دارن یه تاج شاهی میذارن سرش و بهش میگن کمیل تویی پادشاه ما . تویی آیت و سلطان ما .. منیره رو هم دید که ملکه اون شده و در کنارش رو ابرا قرار داره . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیطان 56

کمیل جون من دارم پرواز می کنم .. با این جمله منیره , کمیل حس کرد که از خواب پریده .. -عزیزم منیره خوشگل من این من بودم که داشتم رو ابرا پرواز می کردم . داشتم برای خودم پادشاهی می کردم . -ببینم منم کنار تو جایی داشتم ؟/؟ آخه یک ملکه به خوبی می تونه حکومت یک پادشاه رو حفظ کنه و پایه های سلطنتشو نگه داشته باشه . -منیره جان غرق در لذت شهوانی هستم . نمی تونم کیرخودمو از توی کست در بیارم . نمی دونم چرا دور و بر آلت من پر از لذت و گردش هوسه . کف دستاشو گذاشت رو کون بزرگ و گنده منیره و دودل بود که چیکار کنه .. یه دستشو گذاشت وسط کون و از زیر کس تا سوراخ کونشو لمس می کرد . -کمیل جون کمیل جون چه باحال اون سوراخ کونمو می مالی . حاجی جون من شنیدم کردن کون اشکال داره .. ولی انگشت فرو کردن داخلش هیچ ایرادی نداره . اگه قبولش داری انگشتتو بکن توش . می خوام حال کنم . یه کار دیگه هم می تونی انجام بدی . انگشت شست خودتو بکنی توی کونم و انگشت وسطی خودتم بذاری تو کسم و دو تایی رو با هم حرکتش بدی . اونو بفرستی تا ته و بکشی بیرون . منیره مرض کمیل رو فهمیده بود .می دونست که این آخوندا همه شون کون پرست هستند و صحبت از کراهت داشتن و حرام بودن کردن کون کس شراتی بیش نیست که تحویل ملت میدن . حنای این دریوزگان و پفیوزگان مدتهاست که دیگه رنگی نداره و جز چند تا کس خل و چند تا شیاد دیگه کسی خریدار جنس مغازه بنجل فروشی شون نیست . -ببینم کمیل جون اگه داخل سوراخ کون تمیز باشه به نظر شما گاییدنش با کیر چه حکمی داره .. کمیل داغ کرده بود . کیرش به لرزه افتاده بود .. می خواست سیاست خودشو حفظ کنه و از حرام بودنش حرف بزنه ولی زبونش قفل کرده بود و دوست داشت که همینم بشه . بالاخره پس از لحظاتی سکوت گفت -ما منابع موثقی نداریم که گاییدن کون حرام باشه و در سالهای اخیر تحولات زیادی در مورد این اصل اتفاق افتاده و ما روحانیون در این زمینه پیش قدم شدیم و بسیاری از سنتهای غلط رو زیر پا گذاشته با شجاعت نشون دادیم که می تونیم با اصول غلط گذشته مبارزه کنیم -آفرین کمیل جان اینم نوعی مبارزه با طاغوته .. حالا اگه میشه یه خورده بمالونش به کونم ببینم حرف و عملت یکیه یا نه .. کمیل هر کاری کرد نتونست خوشحالی خودشو پنهون کنه . آب دهنشو به زور قورت داد -البته من اگه جات بودم اول تست می کرم که ببینم تمیز و خوش طعمه یا نه که یه وقتی گناه فرو رفتن کیر تو در کون من به گردن من نباشه . من نمی خوام یه وقتی تو رو به بیراهه بکشونم . کمیل از این که نوک زبونشو بذاره رو کون یه زن یه تازگی خاصی واسش داشت . با این حال واسه این که حرفشو زیر پا نذاره و اون کس شری رو که تحویل داده یه جوری جنبه قانونی بهش بده زبونشو گذاشت روی سوراخ کون منیره و نوک زبونو طوری دور چین و مرکز سوراخ کون می گردوند که منیره حس کرد کمیل داره کیرشو توی کون اون می پیچونه -آهههههه کمیل جون .. همین جوری لیسش بزن میکش بزن .. چطوره .. طعمش چطوره .. تمیزی اونو بگو -همه چی عالی عالیه . بیست بیسته . جوووووووون .. به این میگن کوووووووون -ببینم کمیل جووووووون نبینم پیش من طوری صحبت کنی که فکر کنم با خیلی از کونها حال کردی . تو الان شوهر موقت من شدی و باید اصول همسر داری رو رعایت کنی .. -منیره جان منظور بدی نداشتم ولی حلاله .. مباحه تمیزه ..من دیگه نمی تونم صبر کنم .. رو کرد به منیره و گفت ببین این کیر تازه کس کرده منوببین تحمل نداره . یه دستی به سر وروش بکش ببین چی می خواد .راست می گفت . منیره دستشو گذاشت دور کیر سفت و شق کمیل .. با این که مانور یا به قول ملا آخوندکها و پارسی را پاس بداریم رزمایش زیادی کرده بود ولی همون ایستادگی اولیه روداشت . یعنی واقعا قراره که این کیر بره توی کونم ؟/؟ .. یه دستی به دور و بر کیر کشید و خوب ور اندازش کرد و با خودش حساب کرد که بد تر از ایناشم در کونش جای داده بی خود نباید هراس جر خوردن رو داشته باشه .. -کمیل جان شما که فتوا صادر کردی من یکی حرفی ندارم . می تونی زود تر شروع کنی .. کبری داخل حیاط دل تو دلش نبود .. اینا چقدر معطل می کنن . من با منیره خیلی کارا دارم .. اون باید ترو تازه بمونه و دل آخوندا رو ببره تا من از جامعه مدرسین حوزه علمیه و دست اندر کاران قوم و قم بتونم واسه شوهر شریفم ملا شریف امضا جمع کنم که مرجع تقلید اونم از نوع کتابداراش بشه . چیکار کنم یک زن هستم و دوست دارم که شوهر با تقوای من به حقش برسه و تعهد خودش نسبت به امتشوانجام بده . کبرای ساده دل دلش به همین چیزا خوش بود . اون می خواست گنج منیره رو تقدیم روحانیون عظیم الشان بکنه تا هم با کیرشون روی کس و کون منیره امضا بزنن و هم واسه اجتهاد شوهرش امضا بدن .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیطان 57

در همین لحظه کمیل که مثل ریاضت کشیده های تازه به نوایی رسیده نشون می داد کیرشو فشار داد به سوراخ کون منیره .. اگه درست هدف می گرفت و فوری می رفت توی سوراخ کون شاید این قدر درد نداشت ولی کمیل طوری با عجله کیرشو به طرف کون منیره نشونه رفت که کیر شق شده اش خورد به استخون بالای سوراخ کون منیره هم اون دردش گرفت و هم زن . دو تایی با هم فریادی کشیدند که کبری دستپاچه شد و ترسید و سراسیمه خودشو به اون فضا رسوند .. وااااااییییییی چه گناه کبیره ای مرتکب شده بود . تقصیری هم نداشت . نمی دونست چی شده و اگه هم نمی رفت بازم از این می ترسید که فتنه ای به وجود اومده باشه که به کمک اون نیاز باشه .. منیره که خیالش نبود ولی کمیل احساس شرم کرد -زن عمو حرامه .. حرامه -معذرت می خوام روم به دیواره .. ترسیدم . آخه دو تایی تون جیغ کشیدین من هول خوردم . -زن عمو شما که چی بگم درست نیست ولی دیگه باید آگاه باشین که این فریاد ها اجتناب نا پذیره .. -ولی کمیل جان این فریاد اسلامی نبود و از حد شرعی تجاوز کرده بود منم گفتم شاید کسی به کمک من نیاز داشته باشه .. کبری شرمنده از اون محوطه دور شد . منیره انگار نه انگار چون قبلا وقتی که با جمال و کمال پسرای کوکب سکس می کرد مادره در چند مورد شاهد و ناظر سکس اون و بچه هاش بود . برای همین زیاد به خودش سخت نمی گرفت . کمیل خیس عرق شده بود .. -کمیل جون چی شده -هیچی آبرومون پیش زن عموم رفت . دیگه نمی تونم پیشش سر بلند کنم -ناراحت نباش . این اونه که باید خجالت بکشه نه تو . مهم اینه که از نظر شرعی کار اشتباهی که نکردی . به حسابت گناه نوشته نمیشه . داشتی حلال می کردی . اون باید خجالت بکشه و ناراحت باشه .. حالا به جای این خیس عرق شدنها مث یه بچه آخوند خوب کیرتو بذار سر سوراخ کونم و نرم نرم راه سوراخو پیدا کن و کیرتو بذار بره داخل کونم .. -اگه لذت می بری این کارو انجام بدم -بذار توش تا خنک شی .-این که بیشتر داغم می کنه -منم می دونم بیشتر داغت می کنه ولی در عوض دلت که خنک میشه .. خیلی حال میده -تو هم لذت می بری .-چرا که نه . این کیر کلفت و با حالی که داری هر جا که سنگر بگیره و تسخیرش کنه لذت بخشه .. کمیل یک بار دیکه کیرشو به سوراخ کون منیره چسبوند .. -حاج آقا به هیچی دیگه فکر نکن . فکر کن داری پرواز می کنی . داری به خودت خدمت می کنی و به جامعه . آرام آرام .. پیش به سوی پاکی و نجابت و شرعیات .. فقط این بار یواش تر آخ بگو که کبری جون نشنوه .. -نمی دونم اصلا اون واسه چی اینجاست .. -خودتو ناراحت نکن . کیرت می خوابه و اون وقت من دلتنگ و ناراحت میشم . من ازت انتظار دارم . می خوام . می خوام که به این کونم برسی و خوب بهش آب و کود بدی تا رشدش عالی بشه . با این که سوراخ کون منیره رو نمی شد گفت در رده سوراخ کونهای تنگ قرار داره ولی وقتی کمیل سر کیرشو توی کون منیره فرو کرد حس کرد که از سانتیمتر پنجم به بعد سخت میره .. -کمیل می بینی کون منیره رو می بینی ؟/؟ دوست داری بیشتر بکنی داخلش ؟/؟ سگ مصب انگار بتن کاری شده . یه خورده رو به جلو فشارش بده باهاش بازی کن . کاش از اول به کیرت یا به کونم کرم می زدی .. ولی حالا می تونی به همین صورت بازی بازی کنی با اون داخل .. اووووووههههه حاجی جون .. منیره اون کیرو قربون . منیره هم دلش می خواست که بیشتر کیر کمیل بره توی کونش . برای همین کونشو به طرف عقب و کیر آخوندک فشار می داد و طلبه هم کیرشو رو به جلو می فرستاد . منیره حرکت لاک پشتی کیر کمیلو در کونش احساس می کرد . دستشو گذاشته بود رو کسش . سرشو خم کرده و از لاپای خودش قسمتی از کیر کمیلو می دید که با چه تلاشی در حال گاییدن اونه . . خیلی دلش می خواست حالت نگاه و صورت کمیل رو هنگام کون کردن ببینه .. همین کارو هم کرد . مرد داشت دیوونه می شد . چشاشو بسته بود و رفته بود به یه حالت خلسه و زیر لب داشت ورد می خوند .. منیره با خود گفت آدم اگه نمیره خیلی چیزا می بینه اینم یه مدل کس خلیه .. به هر حال باید ساخت . آخوندم آدمه دیگه . از کره مریخ که نیومده . حالا حرفشون با عملشون یکی نیست و از اون نون به نرخ روز خورای تاریخن . از اونایی که دیگه حکم گاو پیشونی سفیدو پیدا کردن . چیکارشون میشه کرد . بالاخره آدمن و شاید بعضی هاشون هنوز بویی از انسانیت برده باشن . هر چند زالوهای اقتصادی اونا رو کیر خودشون هم حساب نمی کنن . و بیشتر آخوندا در حال حاضر چوب دو سر نجس هستند . منتها اون زالو ها نمی خوان بی ارزش بودن اونا رو علنی کنن . منیره لذت ببر از سکست . تو هم مثل این آخوندک یک شیطانی . اصلا کی گفته شیطان بده . منیره هم چشاشو بسته بود و داشت با خودش ور می رفت . ولی آخوند مدهوش شده از کون منیره نتونست مدت زیادی دوام بیاره و با چند حرکت رفت و بر گشتی طوری داغ کرده بود که منیره حس کرد اون راه تنگ کونش در حال باز شدنه با استفاده از اصل انبساط در اثر حرارت . حرکات پرشی کیر کمیل رو در کونش احساس می کرد.. -آخخخخخخ بازم که خالی کردی .. این کمیل به حدی کیف کرد که وقتی کیرشو بیرون کشید در جا کف دست منیره از آب کیر که پر شد هیچی هنوز مقدارزیادی در حال ریزش و برگشت به لاپای زن و روی پاهاش بودند ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیــــــــــــــــــــــطان 58

کمیل و منیره کارشون تموم شده بود . کمیل زود تر می خواست بره ولی این امید رو داشت که به زودی بر گرده . هر چند منیره می دونست که اگه بره به این زودیها نمی تونه دوباره بیاد .هم در ستاد کار داشت و هم می تونست مشتریای جدیدی رو تورکنه . چون دست و بال کبری از این نظر که بتونه جوانانو برای جلوگیری از اشاعه فساد بفرسته سراغش زیاد بود .. کمیل هم از این که زن عموش اون دور و براست تا حدودی سختش بود . بیشتر هم به این دلیل که در یه صحنه اونا رو دیده بود . وقتی داشت می رفت کبری اونو در حیاط دید . -کمیل جان کجا تشریف می برید ؟/؟ به این زودی ؟/؟ -وقت وسیعه زن عمو . سلام منو به عمو جان برسونید . -ببینم مگه قصد نداشتی چند ساعتی رو بمونی .. -برای بعد . -ببینم غسل کردی ؟/؟ برکت از بین می ره ها اگه تاخیر بیفته -زن عمو من خودم در مورد این مسائل حساس ترم . کمیل رفت و منیره که در حالت کیف بعد از سکس رو تخت ولو شده بود چشاشو بسته بود . کبری وارد شد و صحنه رو دید ولی از اونجایی که منیره زن بود و قبلا هم اونو دیده بود بی خیال شد . -کبری جان ایرادی نداره که من این جوری لخت هستم و تو داری منو دید می زنی ؟/؟ از نظر شرعی اشکالی نداره ؟/؟ -نه چه اشکالی داره . من قبلا هم تو رو در این شرایط دیدم -اون موقع چی ؟/؟ -نه نه .. تو یک زنی .. -قبول ولی یه نگاه به سوراخ کسم بنداز و سوراخ کونمو هم دید بزن .. ببین همبن جوری داره آب ازش چکه می کنه . این آب کیر برادر زاده شوهرته . ببینم شما که محرم نیستین . اون وقت این آب هم نا محرم میشه ؟/؟ اینجا به نظر تو چه حکمی رو میشه در نظر گرفت . -سوال جالبی کردی منیره جون . یادم باشه این بار که رفتیم جلسه مذهبی از اونی که این چیزا رو وارده و با احکام آشناست بپرسم .. منیره خنده اش گرفته بود . -کبری جون شوخی کردم یه وقتی سوتی ندی ها . آخه عزیز دلم اگه همچین چیزی بپرسی اونا میگن برای چی این سوالو کردی . واصلا چه نفعی برای تو داره . آخه یک زن مسلمون کجا میاد آب کیر یکی دیگه رو در حال ریزش از کس یکی دیگه ببینه . منیره شکمشو داشت و از خنده ریسه می رفت . کبری هم که پیش خودش فکر می کرد خیلی کس خل شده خنده اش گرفت . منیره به خوبی می دونست که اینا همش از ساده دلی کبراست .. -منیره جون یه کمکی ازت می خواستم . یعنی در واقع چند تا کمک . نمی دونم قبلا هم بهت گفتم یا نه . ملا شریف الان یه مدتیه که در جا زده . درسته که الان آخوند کم داریم ولی مجتهد زیاد داریم از اونجایی که مجتهدین ما به خاطر درسایی که میدن و بار تدریس بر دوش اوناست و کار بدنی نمی کنند و یک جا نشین هستند خداوند عمر با عزت و طولانی به ایشان داده و خلاصه خوشبختانه مرگ و میر بین اونا کمه . اکثرا بالای نود سال سن دارند و اگه یکی از اینا زیر 100 سالگی بمیره میگن یارو چه بد بخت فلک زده ای بوده که جوانمرگ شده .. برای همین من می ترسم بمیرم و درجه اجتهاد شوهرمو نبینم .. -میگی من چیکار کنم . براش کتاب بنویسم ؟/؟ چه کاری از دستم بر میاد .. -ده دوازده نفر از زعمای قوم و قوم در فیضیه باید امضا بزنند که ملا شریف می تونه مجتهد اعلا بشه -کبری جان اعلا نه.. اعلم .. الان خودش اعلا هست .. -منیره جون الان دوره و زمونه ای شده که همه جا باید پارتی دید . باید یه کاری کرد که رو نقطه ضعف اینا انگشت گذاشت . اونا اکثرا زن دوستند . نود سال به بالا هم بشن بازم دوست دارن که با یک زن خوشگل باشن . حتی اگه کاره ای نباشن .. منیره همه چی دستگیرش شد .. -کبری جان قبلا هم فکر کنم یه چیزایی می گفتی در این مورد -خب آره ولی حالا یه خورده جدی تر شده .. من جبران می کنم . نگران تن و بدنت نباش . فقط پیش اونا می تونی برقصی و چه جوری بگم روم نمیشه .. یه سری کارای معمولی انجام بدی . چون بیشتر اونا توانایی هم بستری با زنا رو ندارن .. -میگی مثلا براشون ساک بزنم -آره همینه که گفتی . -ببینم کبری جون اونا منو قبول می کنند ؟/؟ شنیدم یکی از اونا که نزدیک به هشتاد سال داره یه دختر چهار ده ساله رو شکار کرده . البته باهاش ازدواج کرده . -خاک عالم بر سرش کبری جون . هم خودشو خراب کرده هم اون دختره رو . اون خودش صبر می کرد می رفت توی بهشت بیشتر از اینا نصیبش می شد . -خب منیره جون اینا با تقوایی که دارن در بهشت هم بی نصیب نمی مونن . منیره داشت با خودش فکر می کرد که کبری باز چه کار دیگه ای می خواد براش انجام بده .. -قبول می کنم ولی نباید مانع کارم بشه . کار به جای خود . نمی تونم همون ماه اول یا هفته اول هنوز هیچی نشده مرخصی بخوام . -نه سرکارتو برو .. کبری از خوشحالی در پوست نمی گنجید . با همون حالت رفت منیره رو بغل زد .. -کبری جون نکنه غسل بیفته گردنت -چرا -واسه این که من نجسم .. -وای دور از جون منیره جون . مگه تو میت هستی .. -یه کمی برو اون ور تر که لباست به آب کیر کمیل گیر نکنه .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  ویرایش شده توسط: aredadash   
مرد

 
به دادم برس شیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان 59

منیره و کوکب هماهنگی های لازم رو انجام داده بودند . ظاهرا قرار شده یود که مجتهد ایمانی اولین نفری باشه که منیره رو میگاد . این کار هم قرار بود فردای آن روز که شهر شهید پرور قم تعطیل عمومیه و عزای عمومی اعلام شده بود صورت بگیره -منیره جون دل توی دلم نیست . یه خورده باید فضای خونه ات رو اسلامی ترش کنم . فضا باید با فضای روز بخونه تا این حاج آقای ما حس کنه که داره در یک حال و هوای بهشتی قدم می زنه -کبری جون یه حرفی می زنی ها هر کی ندونه فکر می کنه اینجا یه فاحشه خونه هست . در حالی که همه کار های ما بر مبنای موازین قانو نی و شرعیه و مولای درزشم نمیره . چون اگه غیر از این بود خانوم مومن و محجبه و با ایمانی مثل تو به من کمک نمی کرد -منیره جان من که جسارتی نکردم این طور ناراحت میشی .. منیره خودشم نمی دونست این سر و صدا ها برای چیه . ولی کبری دست به کار شده بود . خونه منیره رو درست کرد مثل روز عاشورا و صحنه جنگ و مراسم عزا و دعا خونی سر قبر گوشه و کنار خونه عکس رجال مذهبی و سیاسی رو هم نصب کرده بود که مثلا یه فضای رو حانی و معنوی به این محیط بده -کبری جون فکر می کنی تبلیغات تا این حد لازم باشه ؟/؟ آخه خونه خود اینا هم که بری الان از این چیزا تا این اندازه خبری نیست . این جوری که من دارم پیش میرم حالا شدم کاتولیک تر از پاپ . راستش آدم از هوس میفته . اون حاج آقا ایمانی رو که میگی نود سال میشه فکر نکنم کیرش بلند بشو باشه . منم اگه از هوس بیفتم دیگه چه شور و حالی باقی می مونه که به مجلس ما صفا بده . آخه این عکسایی که به در و دیوار چسبوندی الان به درد موزه می خورن -منیره جون به این مقدس ها توهین نکن . ما هر چه داریم از ایناست . اگه اینا نبودن ما الان کجا سختی می کشیدیم و می تونستیم برای اون دنیا ثواب جمع کنیم .. منیره هر چی می خواست توی این کله گچ گرفته کبری فرو کنه که این آخوندای عوضی عقده ای تازه به دوران رسیده که نه .. بیشتر از سی سال به دوران رسیده حسابشون از حساب مردان واقعی دین جداست می دونست که موفق نمیشه . همین چهار تا کس خل ساده مث کبری خراب کن کار ها بودند . چاره چه بود همسایه اش بود و شوهرشو هم تور کرده بود و به حمایت اون نیاز داشت . تازه از کجا معلوم شاید با به زیر کیر رفتن چند مجتهد ملا شریف رو هم می تونست به درجه اجتهاد برسونه و از این بابت خودشم پیشرفت کنه .. کبری یه چادر مشکی بلند عربی هم براش ردیف کرد . -ببن منیره جون زیر این چادر هیچی تنت نمی کنی . همین جوری که این چادرو انداختی کاملا لخت جلو شوهرت ظاهر میشی .. یه عطری هم از جیب مانتوش در آورد و خواست که بماله به تن چادر .. -کبری جون ول کن . این عطر حالمو به هم می زنه سرمو درد میاره . این دیگه چیه . از اون عطر های ملایم فرانسوی دارم که کیر مجتهدین به خاک خفته رو هم بیدار می کنه . حداقل این عطرخارجی رو بذار که بزنم به تن و بدنم و حاج آقا ایمانی رو به هوس بیارم .-منیره جون این عطری که میگی درش الکل سفید به کار نرفته باشه . از اون الکل های نجس نباشه ؟/؟ آخه خارجی ها که برای ما مسلمین دل نمی سوزونن . زندگی ما را به لجن و نجاست می کشونن . -کبری جون می تونم خواهرانه و صمیمانه یه چیزی بهت بگم ؟/؟ چون دوستت دارم می خوام این حرفو بهت بزنم -بفر ما صاحب اختیاری -حقا که کس خلی .. آخه این دوره زمونه کی بحث عطر و الکل و این چیزا رو پیش می کشه . این قصه ها دیگه قدیمی شده . کمی هم منو آزاد بذار تا من کارمو بکنم . ببین این خونه شده عزا خونه . مگه اجنه می خوان با هم سکس کنن ؟/؟ تازه شنیدم که اجنه عاشق رقص و آواز و موسیقی هستند .. سر انجام لحظه موعود رسید . -ببینم کبری شریف نگه اینجا چه خبره -نه اون واسه یه ماموریت ارشادی رفته به یه پادگانی در غرب کشور تا دو روز بر نمی گرده . -کمال و جمال چی -اونا هم سرشون به کار خودشون گرمه . حواسشون به این چیزا نیست . بهشون یاد دادم که سرک به خونه مردم نکشن و دم درشون وای ناییستند . -معلومه کبری جون از اون دفعه که داشتند نگهبانی خونه منو می دادند کاملا مشخصه -حالا مگه قراره در فضای باز مزدوج بشید ؟/؟ با چه دم و دستگاهی اومدند ؟/؟ در خونه که باز شد کبری به نگاهی به بیرون انداخت . چهار پنج تا ماشین و ده دوازده تا محافظ . منیره هم رفت به استقبالشون . بیشتر این محافظین ریشهایی پشمکی داشتند که منیره رو به یاد مبارزین کمونیست کوبایی و فیدل کاسترو مینداخت . البته اونا از نظر دین و ایمون در واقع همون کمونیست ها بودند . فرقی باهاشون نداشتند .هر دو شون به دین اعتقادی نداشتند . -برادرا سلام علیکم -سلام خواهر . حاج آقا داره میاد .. -خب بذار تشریف بیارن . من که بی حجاب نیستم . -یالله .. یالله .. -کبری جون این کس خلا چرا این جوری می کنند . سرشونو عین گاو انداختن پایین و اومدن داخل خونه حالا دارن یالله یالله می کنن ؟/؟ -خب حتما فکر می کنن که شاید در اندرونی هم چند نفر دیگه باشند . -ببینم این ایمانی کجاست .. -حتما زیر بالشو گرفتن و دارن میارنش اینجا . چون به زحمت راه میره .. .. ادامه دارد .. نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
به دادم برس شیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان ۶۰

کبری جون این کیه داره میاد این فقط به درد مجلس خفتگان می خوره . اگه بابا بزرگ من زنده بود از این جوونتر بود . این یک قرن رو رد کرده . چند نفر زیر بغلشو داشتند و اونو با خودشون آوردند . -کبری خانوم به نظرت این دستش قادر به امضا زدن هست ؟/؟ شاید انگشت بزنه . شاید مهر بزنه .. -این پیری که من دیدم فکر نکنم بتونه کس منو هم انگشت بزنه . -هیسسسسسس منیره جون می شنون بده .. -حاج آقا ایمانی سلام علیکم .. با تته پته و لکنت , مجتهد اعظم فرمودند علیکم السلام و رحمه الله خواهرم . پاسدارا ی چشم چرون چشم از منیره بر نمی گرفتند و بد جوری بهش زل زده بودند . .. استیل هیکل منیره زیر اون چادر مشکی نشون می داد که چقدر توپه . حاج آقا ایمانی یه عینک عجیب و غریب به چشش زده بود که انگاری چهار مدل شیشه داشت . منیره عینک دو دید دیده بود ولی هرچی فکر می کرد چیزی به نام عینک چهار دیدو یادش نمیومد که وجود داشته باشه . حتما این برای اینه که این طایفه چهار چشمی مراقب همه چی باشند . دسته جمعی برادرا وارد پذیرایی منیره شدند . حاج آقا ایمانی سر و دست شکسته یه چیزایی به محافظینش گفت که اونا به چند دسته تقسیم شدند . یه عده قرار شد برن بیرون ساختمون نگهبانی بدن . یه عده هم داخل حیاط . یه چند نفری هم پشت در .. دو تا از پاسدارا گفتند حاج آقا ما داخل همین ساختمون هم می تونیم نگهبانی بدیم .. کبری : برادرا زشته .. هنگام انجام یک سری امورات به صلاح نیست . حاجی ایمانی حرف کبری رو تایید کرد ولی گوشاش خیلی سنگین بود و باید جیغ می کشیدی . بیشتر باید با ایما واشاره حرف می زدی . منیره پیش خودش حساب کرد که این آخوندی که دیده اگه جنازه شو یا زنده شو بندازن جلوی کفتار ها یا لاشخورها محل سگ هم بهش نمی دارن و از لاشه اش فرار می کنن واسه چی این قدر واسش محافظ میذارن و هزینه الکی میدن . حاجی با یه خطبه مجوز جندگی رو صادر کرد. منیره و کبری که چیزی سر در نباوردند .. کبری : حاج آقا صیغه جاری شد ؟/؟ حلاله ؟/؟ -چیییییی -هیچی حاج آقا .. کبری یه کاغذ از جیبش در آورد و گفت حاج آقا من همسر ملا شریف هستم . همسرم یکی از شاگردان قدیم شما در علمیه های حق علیه باطل بود . بچه که بود جبهه رفته . بسیجیه جان بر کفه . لبنان و فلسیطن رفته .. شبانه روز در حال ذکره . با تسبیح دست راستش صلوات می فرسته با تسبیح دست چپش میگه مرگ بر امریکا مرگ بر اسرائیل . اون خادم این امت جان بر کف و مبارزه . اگه میشه اینجا رو امضاو انگشت مهر بفر مایید که افتخار اجتهادی رو داشته باشه . گلوی کبری گرفته بود -خواهر من اینو در جلسه حوزه علمیه امضا می زنم . ما دوازده نفریم . نمیشه خارج از جلسه کاری کرد . منیره یه اشاره ای به کبری کرد که یعنی چند قدم برو اون ور تر . یعنی چشمای این پیری کار می کنه . چادرشو یه لحظه جلو ایمانی باز کرد وبدن سکسی خودش. نشون حاجی داد وگفت حاج آقا به خاطر من به خاطر این روز عزیز و این که الان میریم اون اتاق و با هم حرف می زنیم امضا بکن . اون وقت اگه بخوای دل کبری جوونو بشکنی یعنی دل منو هم شکوندی و ازت دلخور می شم . یه دستی به صورت حاجی کشید و صورتشو بوسید .. -حاجی حس کرد که سرش داره گیج میره و دیگه کنترلشو داره از دست میده .. اندام منیره اونو حالی به حالی کرده بود . حتی حاضر بود تجدید خاطره ای از زمانهای دور بکنه و کون هم بده تا منیره رو در آغوش بکشه .. اون بر گه رو امضا کرد و گفت خواهر من تا هفت هشت امضارو می تونم خیلی راحت جمع کنم و رو حرف من حرف نمیارن . دو سه تای دیگه رو هم میشه قلقشونو گرفت . یه موردش پولکیه .. کبری باورش نمی شد که منیره این لطفو در حقش کرده باشه .. اون داشت به آرزوش می رسید . شوهرش می شد مجتهد . اونم دفتر می زد . همه جا از اوبه بزرگی و نیکی یاد می کردند . -کبری جون حالا این کاغذو بگیر گمش نکنی . من امروز باید کاری کنم که به این حاج آقا ایمانی گلم انرژی بدم که رو قولش وایسه . باید دید که یک مجتهد همیشه یک مجتهد و کوشاست . ایمانی دستشو از روی عبا به کیرش مالید . حس کرد هوس منیره رو داره ولی کیرش شق نمی شد . اون شناسنامه ای نود رو رد کرده بود ولی بزرگترا بهش گفته بودند که وقتی ده سالش بود شناسنامه گرفته . یعنی باید صد سالش می شد . زیر لب دعا می خوند .. این کیرم شق شه آبروم نره . با این که پزشکان گفته بودند برای فشار خونت خوب نیست ولی 25 واحد وایاگرا خورده بود . با همه اینا کیرش یه خورده سفت شده بود . آب رفته بود . اون ایستادگی زمان جوونی رو نداشت . کاش وایاگرای پنجاه می خورد ولی همین 25 داغش کرده بود .پنجاه رو نصفش کرده بود . حاجی لاغر بود . منیره زیر بغلشو گرفت و اونو با خودش برد به اتاق خواب . و اونو رو تخت خوابوند . شروع کرد به لخت کردن اون . یکی یکی لباساشو که همون عباو عمامه و یکی دو پیر هن بود در آورد . شورتشم کشید پایین . حاجی بهش گفت که کاری به کلیه بند نداشته باشه و دور شکم و پهلوهاش باشه .. .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایـــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
صفحه  صفحه 6 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

به دادم برس شیطان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA