انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 9 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین »

به دادم برس شیطان


مرد

 
بــــه دادم بـــرس شیطــــــــــــــــــــــــــــــان 79

حاج آقا طوری لذت می بری که انگاری اون وقتی که بهت گفتند تو مجتهد اعظم هستی تا این حد خوشحال نشدی . -آی گفتی آی گفتی .. خلاصه منیره کمی دیگه با حاجی ور رفت . و قرار گذاشتند که هر یک روز در میون منیره روزی یک ساعت به حاجی سر بزنه تا این که ریش و سبیلش بلند شه و بتونه بر گرده سر خونه زندگیش . بهاری خیلی دلش می خواست منیره رو به عقد خودش در بیاره ولی مثل سگ از زنش می ترسید . با این همه احوال تا اونجایی که جا و فرصتش بود می خواست با این زن حال کنه ولی از این که ریش و سبیلش در بیاد و چهره شو پیر تر نشون بده و موهای سفیدشو مشخص کنه ناراحت بود . حالش بد جوری گرفته بود . منیره هم که معلوم بود بود جوری آخونده رو خر کرده خیلی هم اونو تیغ زد تا فقط واسه کبری کار نکرده باشه . کبری هم که از خیانت منیره به حاجی ناراحت بود نسبت به اون سر سنگینی می کرد . منیره می خواست نسبت به این مسئله بی توجه باشه ولی از اونجایی که حس کرد ممکنه در آینده همین کبری به دردش بخوره و از طرفی ملا شریف هم به واسطه این کس دادن اون می خواد مجتهد و کتابدار بشه با خودش گفت پس باید کاری کنم که از دل این کبری کس خل در بیارم . ولی نمی دونست باید چگونه این کار رو بکنه . می دونست کبری خیلی دلرحمه . برای همین دوست داشت از همین حربه استفاده کرده و مخشو کار بگیره . دیگه چاره دیگه ای نبود . منیره و کبری تنها شدند . -کبری جون تبریک میگم . فکر کنم خود ملا شریف خبر نداشته باشه که زن به این خوبی و همراهی و دلسوزی داره که هوای شوهرشو خیلی داره . خب دیگه این از خوش شانسی اونه . من اگه بودم از این کارا واسه شوهرم نمی کردم . مرد جماعت اگه به یک نوایی برسه شاوارشو. دو تا می کنه . -تو چرا به بهاری خیانت کردی .. -تو رو خدا دست از سر ما بر دار . ببینم کبری جان اگه یکی الان بیاد بگه که ملا شریف یک زنی رو صیغه کرده داره باهاش حال می کنه یا احکام اسلامی رو باهاش و براش اجرا می کنه تو چه حالی میشی ؟/؟ چی کار می کنی ؟/؟ یا بر خورد اسلامی داری ؟/؟ تو که الان داری برای یک مجتهد غریبه و نامحرم دل می سوزونی اون موقع حاضری در اجرای احکام شرع همراه و همگام با شوهرت بشی .. -این چه ربطی به مسئله داره -می دونم ربطی نداره ولی اینو می خوام بگم مطمئنا تو راضی نیستی که همچین کاری بکنی . مرگ خوبه ولی برای همسایه . من در این جا می خواستم از ثبات شخصیتی یا عدم ثبات شخصیتی یک شخص بگم . من اشتباه کردم . گناه کردم جوابشو اون دنیا میدم . حالا لذت بردم . چیکار باید بکنم . باید با من اخم کنی . اصلا دو تا پسر میان با هم یک زن رو می کنند از نظر شرعی چه حکمی داره . من نمی دونم شما چطور دست از سر کچل این مجتهدین بر نمی دارین . هر کدوم از اونا را برای خودتون علم کردین . یک امام جدا در نظر گرفتین . من که فکر می کنم اگه گذشتگان یک همچین چیزی رو پیش بینی می کردند که روزی حکومت به دست آخوندا بیفته اعلام می کردند که مثلا یکصد هزار امام داریم . اون وقت به هر کدوم از این کس خلا یک شماره امام می دادند . سیزدهمی و چهار دهمی اون که مشخصه .. حالا بقیه فکر کنم بر سر شماره امام جنگ راه مینداختند . کبری همین جور ساکت بود و بر و بر به منیره نگاه می کرد . گیج شده بود . از بیشتر حرفای منیره سر در نمی آورد . هر چی هم می خواست خودشو قانع کنه که بی خیال قضیه شه نمی تونست .-عزیزم به جای این کارا به فکر دفتر آیت ...ملا شریف باش که از چند روز دیگه کارش شروع میشه .. حاجی که بر گشت جلو ی بچه ها نه ولی اگه تنها گیرش آوردی این خبر رو بهش بده و ازش مژدگونی بگیر .. -چی بگیرم . -یک عدد کیر کلفت ..کبری یه نگاهی بهش انداخت و گفت زشته .. زشته منیره .. ولی یه لحظه به فکر فرو رفت که چرا منیره گفته کلفت .. یعنی ؟/؟... نهههههههه همین جوری یه حرفی زده . امکان نداره ملا شریف این جوری باشه .. ولی بهاری که این جوری بوده . -منیره باید یه بر نامه ای بچینیم که وقتی جمال و کمال بر گشتند یه سری بهت بزنند آخه خیلی وقته که حالشونو نپرسیدی . می ترسم اونا به انحراف کشیده شن . در هر حال اقدام تو برای جلوگیری از گناه این جوانان پاکدل و با ایمان خیلی موثر واقع شد و من امید وارم که پسرای من بعدا بتونن جا پای باباشون بذارن . -امیدوارم که یه روزی اونا هم با این استعدادی که دارن در تمام زمینه ها مجتهد شن . با این که منیره قول زیر کیر جمال و کمال رفتن رو داده بود بازم کبری دلش بود پیش بهاری .. اونم مثل هر کس دیگه ای فقط به تقدس روحانیت فکر می کرد . دیگه به این کار نداشت که بهاری ریش و سبیلشو برای رد گم کردن و این که جوونتر به نظر بیاد تراشیده . .... ادامه دارد ... نویسنده ...ایــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
بــــه دادم بـــرس شیطــــــــــــــــــــــــــــــان 80

منیره دیگه خسته شده بود از دست کبری . حس کرد که نیاز داره یه چند روزی رو از شرش خلاص باشه . بودن با اون که این چند روزه براش نفعی نداشت و از دست کیر های پلاسیده هم کلافه شده بود . مثل سابق هم دست و پا چلفتی یا در آغاز راه نبود که نتونه کاری از دستش بر بیاد . از طرفی این که تازه رفته بود سر کار هنوز یه روز بیشتر در محیط کاری نبود و اگه می خواست به همین شیوه عمل کنه حتما سلمان اونو بیرونش می کرد با توجه به این که خود سلمان هم از اون کس دزد ها و کس دوست ها بود و بی خود و بی جهت نبود که اونو به اون صورت استخدام کرد که فقط صبحها بیاد سر کار حتما یک بعد از ظهری در محیط غیر کاری از اون انتظار داشت که با هم باشند و یا شبی از شبها . چون منیره که نمی تونست در محیط کاری خودی نشون بده . . حالا کبری بیاد و بهش منت بذاره که من فلانم و بهمانم ؟/؟ تا حالا کی می خواد حکم اجتهاد شوهرش بیاد و بخواد و تازه خودش هم می خواد منشی شوهرش بشه . گیرم که بخواد روزی یک مرد گردن کلفت واسش ردیف کنه از اون دست شپشوها و بو گندو ها که لاپاشون بوی عرق میده .. نمی دونست چیکار کنه . تازه کبری یه چیزی هم طلبکار بود . اون بیش از این که به کبری احساس نیاز کنه از این می ترسید که نکنه یه وقتی واسش مایه بیاد . آخه این حزب اللهی ها یا در واقع حزب الشیطانی ها و اونایی که نون رو به نرخ روز می خورن و حتی مذهبی های ساده و کس خل هم تا زمانی که هواشونو داشته باشی و از نظر عقیدتی و رفتاری با اونا باشی هواتو دارن . اگه یه قدم خلاف بر داری هزار تا ا نگ بهت می چسبونن و همچین نفله ات می کنن که میگن در راه خدا و اسلام از این کارا کردیم و تازه از خدا طلبکار هم میشن . واسه همین منیره حس کرد که مجبوره یه کاری کنه که کبری به خاطر نیاز های خاصی هم که شده حداقل براش مایه نیاد . این طایفه مذهبی خیلی بد و خطر ناک هستند . با دزدان و جنایتکاران شاید بشه راه اومد ولی امان از دست کس خل هایی که فکر کنن جز عقیده اونا هیچ عقیده و دین و ایمان دیگه ای در این کره خاکی وجود نداره .. -کبری جان من فردا دارم میرم سر کار . در هر حال در دیزی بازه حیای گربه کجا رفته . اگه دفتر دار آیت ا... شریف شدی هوای ما رو هم داشته باش . در ضمن برای هفته بعد یکی از این شبا توی خونه خودتون اگه جا نداری یا بهتره بگم اگه امکاناتش نیست در خونه ما وعده میذاریم که از جمال و کمال جان هم یک پذیرایی بکنیم . به هر حال جوانند و باید هوای جوانان را داشت . اونا آینده سازان این کشور هستند و باید با اونا راه اومد . مصلحت نظام ایجاب می کنه که این دو برادر از نظر جنسی هیچ مشکلی نداشته باشند .. -دستت درد نکنه منیره جون که هوای بچه های منو داری - خب کبری جان منم به عنوان یک زن تنها کیف می کنم . لذت می برم . این برادریها رو می بینم که دو تا برادر با هم اون قدر تفاهم دارند که یک کوس رو به راحتی تقسیم می کنند .. از این بالاتر چی می خواد بشه وباشه.. کبری به طرز عجیبی به منیره نگاه می کرد . اون از این که این قدر راحت از کوس حرف می زنه ناراحت بود ولی داشت عادت می کرد به این تکیه کلام منیره .. روز بعد منیره که رفت سر کار انگاری که همه براش دلتنگی می کردند . حس کرد بهتر و بیشتر با مسائل کامپیوتری و نرم افزاری آشنایی پیدا کرده . خلاصه اون روز هم از دور و بر هواشو داشتند . تا اون بیشتر با امور آشنا شه منیره قلق کارو می گرفت . از کارش لذت می برد . خوشش میومد که با تلفن حرف می زد و به ارباب رجوع جواب می داد . روز دومی که منیره بود سر کار یکی از زنای مومن که کار مند یکی از حوزه ها بود منیره رو از نزدیک دید . ظاهرا چند روز قبل هم اونو دیده بود و در موردش تحقیقات کرده بود که بیوه هست . اون مدتی بود که علاوه بر این که یائسه شده بود تمایلات جنسی هم نداشت یا این که به حداقل رسیده بود . شوهرش هم از اون آدمایی بود که خیلی هم خوش تیپ و خوش سر و وضع و مخالف نظام بود با همه اینا چون زن , دوستش داشت بد و بیراه های شوهره روتحمل می کرد ولی تازگیها شوهره به خاطر این که زنش به خاطر ناتوانی جنسی یا کم توانی کمتر بهش می رسید باد به کله اش افتاده و قصد داشت یه کار هایی انجام بده . از اونجایی که لیلا خانوم کلی از اموال خودشو هم به اسم شوهره کرده بود و شوهرشم خوش تیپ بود و می ترسید بره زن جوون بگیره دنبال یه زنی می گشت که سنش خیلی پایین نباشه و خیلی هم خوشگل نباشه و مهم تر از همه خطر مال زنی هم نداشته و تو سط خود اون اجیر شده باشه . برای همین منیره رو گزینه مناسبی تشخیص داده بود اونم به قصد صیغه. لیلا هم که خوب وارد بود موضوع رو چطور به این مسائل بکشونه کارشو انجام داد و سر صحبت رو در مورد مرد ها و از دواج و جلوگیری از گناه باز کردند . -ببخشید شما اگه امکاناتش فراهم شه شخص مومن و متدین و پاکی پیدا بشه حاضرین حتی به طور موقت هم که شده سنت اسلام رو پیاده کنین ؟/؟ -تا اون شخص کی باشه . آیا خانوم محترمی مثل شما اونو می شناسه ؟/؟ -کاملا می شنا سمش . بهتر از خودم . اون شوهرمه .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
بــــه دادم بـــرس شیطــــــــــــــــــــــــــــــان 81

منیره با تعجب به لیلا نگاه می کرد . باورش نمی شد که یک زن داره برای شوهرش از این حرفا می زنه و از این دست و پا ها می کنه . یک لحظه فکر کرد که اون داره شوخی می کنه یا داره اونو امتحان می کنه . اصلا ممکنه از طرف سلمان اجیر شده باشه و داره اونو آزمایش می کنه و به همین زودی نباید دم به تله بده . ولی این که در کنار یک زن دیگه بخواد با شوهرش رابطه داشته باشه اونو هیجان زده اش کرده بود . همیشه دلش می خواست یه شرایطی پیش بیاد که این کارو انجام بده لذت ببره . چقدر بهش حال می داد . البته اون از زمانی که بیوه شده بود و عشق کیر های متنوع یک لحظه راحتش نمی ذاشت همچین حسی درش به وجود اومده بود . تمام فکرشو مشغول کرده بود . قرار گذاشتند که منیره پس از پایان وقت اداری بره به خونه لیلا اینا . نمی دونست باید چه عکس العملی نشون بده . اصلا باورش نمی شد .. لیلا با این که چند جای دیگه کار داشت ولی صبر کرد که کار منیره تموم شه و با هم برن خونه شون . زنگ زد که شوهرش خونه باشه و یه سری وسایل پذیرایی رو آماده کنه . -ببخشید اعتماد خان جایی مشغول نیستند .-چرا یه مغازه خوار بار فروشی یا همون سوپری براش بازکردم ولی هروقت مغازه رو باز کنه و هر وقت ببنده . اصلا جرات نمی کنم در این مورد چیزی بهش بگم . منیره می خواست بهش بگه که مقصر خودتی که به مرد جماعت رو میدی که گفت ولش به من چه مربوطه تازه این جوری نون خودمو آجر می کنم . از طرفی با این ریخت و قیافه و شکل و شمایلی که این زنه واسه خودش به هم زده و این پوزه بند دو طبقه ای که گذاشته و هر کی ندونه فکر می کنه دو تا مقنعه رو روی هم گذاشته سرش , حتی کیر دیو هم براش بلند نمیشه تازه خودشم میگه که تمایلی برای سکس نداره . -لیلا جان واسه درمان سرد مزاجی خودت به پزشک هم مراجعه کردی ؟/؟ -چندین مرتبه ولی اثری نبخشید . دعا زیاد می خونم . خیلی هم دخیل بستم و نذر و نیاز کردم . .. اتفاقا خونه اونا یک کوچه قبل از خونه منیره بود . به همون صورت ویلایی و لی نه به بزرگی خونه منیره . در رو که باز کردند و رفتن داخل , لیلا به منیره گفت فقط اگه من یه خالی بندی هایی می کنم تو تعجب نکن . از کیفش چند تا وسیله آرایش در اورد و با مداد به ابروهای منیره کشش بیشتری داد و گفت که اعتماد این جوری بیشتر خوشش میاد . لبای منیره رو هم سرخ تر کرد . -لیلا جون مگه نگفتی دوست نداری شوهرت با زنای خیلی جوون باشه و منو داری می بری که اونو دور کنی از این زنا .. -درسته ولی همون زن میانسال هم باید خوشگل باشه که دیگه نه سیخ بسوزه نه کباب .. منیره یه لحظه فکرش رفت پیش این مثالی که لیلا زده بود .. و با خودش گفت اگه شوهر با حالی داشته باشی کاری می کنم که هم سیخ بسوزه هم کباب . هم کیرشو می سوزونم هم کس خودمو . دیگه از این با حال تر نمیشه .. راستی راستی در این دوره و زمونه عجب کس خل هایی پیدا میشن . اصلا باورش نمی شد . اون کجا و این جا کجا . -ببینم منیره جون اون زیر لباسای درست و حسابی هست ؟/؟ -آره فکر کردی من شندری می پوشم ؟/؟ اگه اجازه میدی من خودمم یه میکاپ و دستکاری مختصری رو خودم انجام بدم . -پس بیا از این طرف که می ترسم اعتماد از دوربین همه چی رو ببینه .. .-وووووویییییی منیره جان . خواهر منیره چی شدی ؟/؟ -ببینم شوهرت پیش تو با بقیه گرم می گیره ؟/؟ اصلا ملاحظه تو رو نمی کنه ؟/؟ -همین جوره . بی خیاله . ولی قبلا این جوری نبود . اون وقتا که بهش می رسیدم این جوری نبود .. در همین لحظه سر و کله مردی پیدا شد که داشت میومد طرف اونا .. به نظر نمیومد که همسر لیلا باشه . اصلا به هم نمیومدند . زن به محض دیدن مرد دست به سینه خودشو خم کرد و گفت حاج آقا سلام علیکم .. منیره عین برق گرفته ها به این دو نفر نگاه می کرد . خشکش زده بود . این زن چه جوری می خواد شوهرشو بسپره به دست اون .. وقتی لیلا در جمله بعدی گفت آقای من سلام علیکم اون وقت بود که دیگه مطمئن شد این همون اعتماده .. - سلام علیکم برادر . ببخشید بی موقع مزاحم شدم . لیلا جان هم از اون خواهرای خونگرم و دوست داشننی هستند و منم که یک زن تنهام و ازم دعوت کردند که امروز رو در خدمتشون باشم . -خواهر این قدر به خودت سخت نگیر راحت تر حرف بزن . هر کی منو بشناسه متوجه می شه که من با همه راحت و ریلکس هستم . لیلا خودش می دونه من اصلا از مذهب خشک خوشم نمیاد .. لیلا که دید سر شوهره به سمت دیگه ایه فقط سر تکون می داد . -ببخشید آقاتون فوت شدند ؟/؟ -بله . عمرشونو دادن به شما -خیلی سخته تنها و بدون مرد زندگی کردن . اصلا تنها زندگی کردن .اوه ببخشید شما حتما بچه هم دارین .. -چرا .. یه دختر و یه پسر دارم که اونا هم ازدواج کرده رفتند . ولی وقتی سایه مرد رو سر آدم باشه چیز دیگه ایه . اعتماد هوس منیره رو کرده بود . بد جوری هم این زن چشاشو گرفته بود . به ویژه این که می دید همسرش در این مورد حساسیت کمتری نشون میده ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
بــــه دادم بـــرس شیطــــــــــــــــــــــــــــــان 82

اعتماد با خودش می گفت عجب گوشتیه این . من با این چیکار کنم . اصلا نمی دونم چه حس و حالیه این زنه به من داده . می خوام بیفتم روش و اونو بکنم . اصلا بهش نمیاد حزب الشیطانی و نون رو به نرخ روز و جنده محجبه باشه . این از اون جنده های غیر اسلامیه که خودشو داخل ما جا زده . می دونم هم تیپ ماست . من خودم اینا رو بزرگش کردم . از اوناییه که هر چی بهش کیر بزنم سیر نمیشه . لیلا : اعتماد جان من و منیره جان می خوایم چند کلام خصوصی به هم بگیم . . لیلا منیره رو با خودش برد یه گوشه ای و گفت ببین یادت باشه که من می خوام صحنه های سکس تو و اعتماد رو ببینم . -عزیز به نظرم میاد قبلا هم یه اشاره ای کرده باشی . حالا حضور ذهن ندارم . ولی اگه یه موقع حس حسادتت گل کنه و از من متنفرشی خوب نیست . -نه مطمئن باش که همچه اتفاقی نمیفته . می خوام ببینم شاید یه شوکی هیجانی در مون به وجود بیاد .غریبه نیستی یه حقیقتی رو بگم که من چند تا فیلم سکسی رو هم دیدم تاثیری نداشت -خواهر لیلا تو گناه نکردی ؟/؟ -نه چون برای امر خیر و رفع مشکل بود احساس کردم که نباید ایرادی داشته باشه . به خاطر همین با یکی از خواهرانی که اگه مرد بود آیت ا.... می شد صحبت کردم و اون گفت هم مباحه و هم جایز و می گفت که خودش در مواردی از این کارا می کنه .. منیره داشت شاخ در می آورد -پس چرا خودشون فتوا صادر می کنند که مستهجن و حرامه . البته این که زنه ولی در هر صورت .. من چی بگم . -خواهر جان نمیشه واسه هر چیزی که فتوا صادر کرد و اونو فاش کرد . الان در شرایطی اگه شوهره بره سفر یا غیبش بزنه بر نگرده .. زن می تونه زیر سبیلی یه کارایی بکنه تحت شرایط خاصی .. الان بری از هر شیخی سوال کنی دستشو رو نمی کنه .. خلاصه منیره و لیلا منتظر شدند تا داداش لیلا که اونم یکی از اون آخوندای قهار کله گنده و شکم گنده بیاد و اونا رو صیغه کنه .. داداشه اومد یه چهره متوسط الجذابی داشت . اسم داداشش هم بود عابد خان .. تا منیره رو دید دست و پاش لرزید .. به خواهرش لیلا گفت تو چرا می خوای زندگی خودت رو خراب کنی . این زنان اگه گردن بیفتند ول کن نیستند . به ترفند هایی میخ میشن . اصلا از کجا معلوم که بار دار نشه و کاری نکنه که اعتماد اونوعقدش کنه .. من یکی صیغه بیشتر از یک هفته نمی خونم . -اتفاقا داداش ! منم می خوام همون یک هفته ای صیغه اش کنم . وقتی این موضوع رو با منیره در میون گذاشتند خود منیره گفت من حرفی ندارم ولی ممکنه دو شب از این هفته رو من باشم خونه وروزهم بچه هام هستن و تازه سرکار هم دارم . منیره این حرفو به این خاطر زد که از اون طرف هوای کبری رو هم داشته باشه و شایدم سلمان بخواد باهاش حال کنه .. یه جای خالی برای خودش باز کرده بود . عابد خان می خواست هر طوری شده خودشو توی دل منیره جا کنه .. واسه همین یک برای هفته ای دو عدد سکه طلا نوشت و مقداری جزیی پول .. لیلا عابد رو به کناری کشید و گفت داداش با توجه به مدت کم فکر می کنی مهریه تا این حد ضروریه ؟/؟ اصلا توافقیه -خواهر الان رسم اینه . تازه به نظرم زود تر شررو بکنی بهتره . .. عابد در دلش می گفت خواهر کس خل و داماد کس دزد من کمی هم به فکر من باشین که با این زن اکبیری که توی خونه دارم و جانمازرو آب می کشه و بیشتر وقتا در حال عبادته کیرم همیشه گرسنه هست و هر وقت میره غذا بخوره نیم سیر بر می گرده . عابد منیره روبه بهونه این که در مورد این مسائل یه کار خصوصی داره اونو به یه گوشه ای برد و گفت خواهر من هواتو داشتم برای یک هفته یکصد هزار تومان وجه نقد و دو عدد سکه طلا نوشتم .. منیره اصلا به فکر پول نبود . با دمش داشت گردو می شکست . یه نگاهی به چشای عابد انداخت ودید که چه جور کس طلبانه داره به اون نگاه می کنه . این از اون آخوندایی بود که هنوز کس حرامی رو دشت نکرده بود با حسرت به داستانهایی که دوستان صمیمی اش از کس زنیهایی که کرده و تعریفشو می کردند گوش می داد و خودش چیزی برای گفتن نداشت . منیره او رو گوشه تر کشوند و گفت ظاهرا آقا ی عاقد اون لحظاتی که می خواد خطبه بخونه بر آدم محرمه . لباشو به صورت حاجی چسبوند وگفت هفته دیگه که مدت به سر اومد جبران می کنم . منیره از اونجا دور شد ولی عابد در حالی که به صورت و اون ریش بوس کاری شده اش دست می مالید رفته بود به عالم رویا .یعنی میشه هفته بعد که اون دو تا از هم جدا شدند من و منیره با هم باشیم ؟/؟ خسته شدم از دست زنم که شورتش اندازه نصف پیژامه میشه ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
به دادم برس شیــــــــــــــــــــــــــــــــــطان 83

ببینم لیلا جان تو می خوای از کجا شاهد سکس من و اعتماد باشی . می خوای بیای کنار ما حضور داشته باشی . اگه بدونی این کار تا چه اندازه روی اعتماد ممکنه اثر داشته باشه . شاید بر داشت بد کنه . اون حس و حال و هیجانی رو که می خواد بهت نده . -من در این مورد یه بار بهش گفتم . ولی عکس العمل خوبی نداشت . اولش تعارف می کرد و می گفت این کارا چیه . مگه میشه یک زن خودشو دو دستی تقدیم زنای دیگه بکنه که چی ؟/؟ حالا که من نمی تونم شوهرمو ارضاش کنم یکی دیگه این کارو انجام بده . اصلا با ایمان ترین زنا این کارو انجام نمیدن . وقتی اون این حرفا رو می زد منیره لذت می برد . احساس آرامش می کرد . لیلا در های بهشت رو به روی خودم باز شده می دید . حس می کردکه قلمان ها .. یکصد مرد بهشتی با کیر های کلفت خودشون چشم انتظارشن . نمی دونست چرا حتی در مورد اون دنیا هم بیشتر برای مردا پارتی بازی می کنن . بیشتر از حوریا میگن . انگاری که فقط مردا می تونن هزار تا زن داشته باشن و زنا باید به همون یه مرد قانع باشن . وقتی که فکرشو می کردکه زنا باید تابع احکام باشن و واسه مردا سختگیری نیست آتیش می گرفت . . - . واقعا بینش و فرهنگ شما قابل تحسینه . ظاهرا شما می گفتید که این جنبه اینو داره که شوهر شما اسیر زنای جوون تر و خوشگل تری نشه -خب این یک طرف دیگه قضیه هست . اما این طرف قضیه این که من در هر صورت خودمو قانع کردم که شوهرم با یک زن دیگه باشه . حالا جوون یا میانسالش به هر حال با یک زن دیگه هست . منیره حس کرد که این لیلا بد حرفی نمی زنه . -من اولش می خواستم جایی پنهون شم ولی در هر حال وقتی که فرهنگ سالم خودمو بهش نشون دادم و گفتم شاید این جوری احساس شهوت پنهان یا پنهان شهوتم بر گرده اون پذیرفت و گفت من در این مورد با تو هر گونه همکاری رو می کنم حتی اگه بخوام با صد تا زن هم باشم .. می بینی منیره . ایثار گری و عشق دو طرفه رو می بینی تا چه حده ؟/؟ -راست میگی لیلا جان . اون خیلی دوستت داره . ولی اگه تو هم تحریک شدی و دوباره به حال اولت بر گشتی زود تصمیم نگیر -برام دعا کن منیره . -خب حالا طرز دید زدن چه جوریه .. -شما قراره که سکسهاتونو در پذیرایی بزرگ انجام بدین . من میرم به اتاق خواب از گوشه در شما رو که فقط چند متر با من فاصله دارین می بینم . این جوری شما منو نمی بینید و روی روحیه اعتماد جان هم اثری نداره . -خب اگه اون وجود و بوی تو رو احساس کنه و در روحیه اش اثر بذاره چی ؟/؟ ..منیره به خوبی می دونست که اعتماد زنشو شاید پشم کیرشم حساب نکنه و ار اون آرسن لوپن هاست . در هر حال مخ لیلا رو کار گرفت .. لیلا هم در جواب بهش گفت اینجا وظیفه تو خیلی سنگین تره تو باید با عشوه گری یه کارایی بکنی که من حالم خوب شه . یه پاداش خوب هم پیش من داری .. چقدر دلم می خواد از نو جوون شم و یه حال و هوای جوونی داشته باشم -لیلا جون تو الآنشم هستی . بی خود خودت رو ناراحت نکن . اون پوست و گوشت و اندامی که تو داری خیلی از جوونای ما ندارن . خیلی دلم می خواد ریزه کاریهای تن لخت تو رو ببینم و اون وقته که می تونم بیشتر کار شناسی کنم . -فعلا روم نمیشه . یه چند جلسه که گذشت شاید این کارو کردم . شایدم اومدم طرف شما .. کاری کردم که اعتماد راضی شه که منو در کنار شما هم ببینه و هم حس کنه ..حس می کنم خیلی حرف زدم . حالا وقت اینه که عمل کنیم . بریم دیگه خیلی دلم واسه دیدن این صحنه پر پر می زنه . -لیلا جان می تونم یه چیزی ازت بخوام . ؟/؟ این یه توصیه برای بهتر شدن کاره . این که بتونی خیلی بهتر به نتیجه برسی ؟/؟ . اگه می تونی وقتی که داری بهمون نگاه می کنی کاملا بر هنه شی . وقتی کاملا لخت شی می تونی خودت رو به جای زنی حس کنی که داره زیر کیر شوهرت دست و پا می زنه . این جوری می تونی حس های زنده ای رو هم در خودت تازه کنی . -خیلی حرفای جالب و بجا و منطقی می زنی . حتما این کارو انجام میدم . باری اعتماد و منیره رفتند روی تختی که در فاصله سه متری لیلا قرار داشت . اون به خوبی شوهرش و منیره رو زیر نظر داشت . خودشو کاملا بر هنه کرده بود . منیره یه لباس خواب تور مانند یه سره تنش کرده بود که شورت و سوتین قرمز اونو خیلی خوشگل نشون می داد . گون کنده منیره که با یه شورت نازک فانتزی پوشش داده شده بود خیلی گنده تر از اونی که بود نشون داده می شد . اعتماد هم با یه شورت به استقبال منیره اومده بود . انگاری حال و حوصله تشریفاتو نداشت . بوی عطر زن فضا رو پر کرده بود .. لیلا به فکر فرو رفته بود که خیلی کم پیش میومد که اون خودشو این جوری خوش عطر کنه . گاهی از عطر هایی که بر سر در زیارتگاهها و اطرافشون می فروشن استفاده می کرد و اکثرا بوی تند اونا سر اعتماد رو در می آورد . هر چند اون دیگه اون لیلای سابق نبود . اعتماد لباس خواب منیره رو بالا زد . این لباس خواب تور مانند مشکی بود . وقتی اعتماد اونو از سر منیره در آورد تن لخت و سفید زن بیشتر مشخص شد . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
به دادم برس شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان ۸۴

لیلا با تعجب به اونا نگاه می کرد . تا حدودی جوشش حس حسادت رو در خودش حس می کرد ولی هنوز اون جوری که باید تحریک نشده بود . راستش اندام خود منیره اونو بیشتر تحریک کرده بود اونم به میزان خیلی کم . از اون طرف اعتماد که لباس خواب توری رو از تن منیره در آورده بود با هیجان به زن نگاه می کرد . همون آرایش مختصر و مفید منیره طوری دل و دین مرد رو برده بود که بی اختیار خودشو به زن چسبوند و بغلش زد . -فدات شم منیره جون چقدر خوشگل و خوشبو و جوون شدی . انگاری خیلی ازم جوون تری . .. اعتماد خودش می دونست که این طور نیست ولی زیبایی و افسونگری منیره اونو جادوش کرده بود . لیلا همچنان به اونا نگاه می کرد . بازم به یاد عطر های تندی میفتاد که به خودش می زد و فکر می کرد که خوشبوترین زن دنیا شده . اکثرا اعتماد تا ساعتها سر درد داشت . یک بار بهش گفته بود که لیلا دیگه از این عطر ها نزن . لیلا هم با همون تن گندیده از عرق کنارش خوابید .. نمی دونم شاید اشتباه می کردم ولی حالا من خودم که حس و حالی ندارم . شاید اگه اون خیلی بیشتر از اینا هیجان خودشو نشون می داد .. منیره و اعتماد لباشونو به هم قفل کرده بودند . در چند متری لیلا سخت در حال حال کردن و حال دادن بودند . منیره اصلا خیالش نبود که همسر مردی که در کنارشه داره همه این جریاناتو به خوبی می بینه . خیالش نبود که این مرد کیرشو جلوی زنش فرو کنه توی کس یک نفر دیگه . آخه این زن خودش اینو خواسته بود . برای همین دیگه از اول هم اهمیتی نمی داد که عکس العمل لیلا چی می تونه باشه . حالا اعتماد صورت منیره رو غرق بوسه کرده بود .. یه لحظه معشوقه از جاش پا شد و مرد رو به طرف عقب هل داد .. لیلا داشت با خودش فکر می کرد که تا حالا از این کارا با اعتماد نکرده . خیلی راحت عین مجسمه رفتار می کرده منتظر بوده که اون هر کاری که دوست داره باهاش انجام بده . منیره شورت اعتماد رو از پاش در آورد .. -اوووووفففففف .. چه کیری داری . انگاری زیاد ازش کار نکشیدی . می دونی گناه می کنی اگه نتونی از پسش بر بیای و جوابشو بدی . اون دنیا ازت شاکی میشه . اگه از کیرت بپرسن از صاحبش راضیه یا نه به نظر تو چه جوابی میده -نمی دونم منیره جون . نمی دونم . اینو باید از زن سرد من لیلا بپرسید که اونجا نشسته و داره جریانو می بینه . تمام گناه به گردن اونه . لیلا تمام این حرفا رو می شنید و جیکش در نمیومد . منیره کیر اعتماد رو گذاشت دهنش و شروع کرد به ساک زدن . خیلی بهش حال می داد . چه حالی ! به چشای اعتماد نگاه می کرد تا حالت اونو هم موقع ساک زده شدن ببینه . مرد تازه داشت لذت سکسو حس می کرد . -جاااااان چه خوب کیرمو می خوری . نوش جونت .. -منم دارم کیف می کنم . حال می کنم . لیلا داشت به این فکر می کرد که این اواخر اصلا تمایلی به این نداشته که کیر شوهرشوساک بزنه . چندشش می شده . وقتی کیر رو می دید یه حس غریبی نسبت به اون داشت . دلش می خواست زود تر از دستش فرار کنه . منیره طوری کیر شوهر لیلا رو زبون می زد که لیلا فکر می کرد اون داره یه بستنی قیفی خوشمزه رو لیس می زنه . این کیر چه طعمی می تونه داشته باشه . منیره سوتین خودشو باز کرد . حالا این اعتماد بود که با یه حرکت سعی در خوابوندن منیره داشت . همین کارو هم انجام داد . شورت قرمز و وسوسه انگیز زن رو از پاش در آورد . لیلا یه نگاهی به کس منیره انداخت . حس کرد که دوست داره کمی روی کسش دست بکشه . بیشتر به بدن منیره توجه داشت تا حرکات شوهرش . ولی یواش یواش حس می کرد که یه حسایی درش بیدار میشه . ولی هنوز قوی نبود . دستشو محکم تر روی کسش می کشید . دوست داشت احساس سالهای گذشته و زمانی که شور و حال و هیجانی داشت درش زنده بشه . ولی گویی تا همین جا پیشرفت کرده بود . اون دوست داشت که شور و حال داشته باشه . برای شوهرش یک زن سکسی باشه ولی نمی تونست . گریه اش گرفته بود . منیره لاپاشو باز کرده بود . اعتماد زبونشو روی کس منیره کشید .. -آهههههه اعتماد جون .. زبونتو همین جوری بکش روی کسم . پهناشو بیار روی کس . گازش بگیر کسمو . میکش بزن . اونو آماده اش کن تا تسلیم کیرت شه . اوووووخخخخخ جووووووون داری آتیش می زنی . چقدر لب و زبونت داغه .. -منیره جون من دارم آتیش می خورم . کست دهنمو سوزونده . این داغی خودته .. -این داغی نیست . این هوسه اعتماد . من کیر می خوام . کیر که تا ته بره توی کس من . بکن . امونم نده .. اوووووخخخخخخخ یه خورده بخور بعدا منو بکن ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
به دادم برس شیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان ۸۵

لیلا بد جوری به صحنه نگاه می کرد . حس کرد که داره تحریک میشه . این احساس رو در خودش ضعیف حس می کرد . به یاد زمانی افتاده بود که پاهاشو برای همسرش باز می کرد و بهش می گفت که حتما باید بکنه توی کسش و از کون دادن به اون خود داری می کرد . این مقاومت کردنها بیشتر مربوط به همین اواخر می شد هر چند زمانی که جوون تر بود هم اون جوری که باید تمکین نداشت . منیره خیلی از با اعتماد بودن لذت می برد . بعد از چند دقیقه میک زدن حالا نوبت این بود که منیره لنگاشو به دو طرف باز کنه . دست لیلا رفته بود روی کسش . حس کرد که یه خورده تر شده . داره خوشش میاد . کیرشوهرشو می دید که چسبیده به سر کس منیره . شکاف کس منیره همچین تنگ هم نبود . نشون می داد که شوهرش ازش خیلی کار کشیده . دیگه خبر نداشت که منیره هم در فعالیت و رسیدن به خودش به نوعی مشابه یک جنده هست و با این تفاوت که جنده ها معمولا از سکسشون لذت نمی برند اما منیره با هر کی که بوده تا می تونسته ازش کام گرفته با هاش حال کرده . هنوز به اون درجه نرسیده بود که بخواد حسادت کنه . اون فقط از این می ترسید که شوهره بره یه زن جوونو بگیره و دیگه بهش توجهی نداشته باشه . منیره با یه احساس قشنگ دیگه خودشو زیر کیر مرد دیگه ای می دید . اعتماد پس ازمدتها تازه داشت لذت زندگی رو درک می کرد . -فدات خانومی .. چه کس آبداری داری . چه بدن نازی داری . لیلا این حرفا رو می شنید . حرفایی که هزاران بار به هنگام سکس براش تکرار شده بود . اعتماد این کلمات رو برای اون برزبون می آورد . احساسات خودشو این جوری بهش نشون می داد . لکه های سفید هوس رو به روی کیر اعتماد می دید که پس از رفت و بر گشت های زیاد به کس منیره هنوز هم بر روی کیر می شد دید . . دوست داشت به جای منیره باشه این کس رو اون داشته باشه که این قدر تشنه و سر شار ار هوسه . اختلاف سنی زیادی هم با منیره نداشت . چشاش بسته شده بود . دستش روی کسش رفته بود . حس می کرد که هر لحظه بیش از لحظه قبل هوس یه چیزی رو داره که با بدنش با کسش و حتی با سوراخ کونش ور بره . دو تا انگشتشو در حالتی قرار داد که هم بتونه با سوراخ کون و هم کسش ور بره . انگشتو فرو کنه توی سوراخهاش و بکشه بیرون . هنوز شاهد سکس شوهرش و منیره بود . یادش میومد قبلا اگه زنی شوهرشو با نگاهی خریدارانه تعقیب می کرد عصبی می شد . طوری که حس می کرد حتما شوهره هم به اون توجه داره . گاهی از اون منطقه دور می شد و گاهی هم می رفت جلو و مثل یک مرد با اون زن دست به یقه می شد . حالا این قدر راحت به در خواست خودش یه زن دیگه ای رو زیر کیر شوهرش قرار داده بود .اون بدون این که متوجه باشه که این سکس در جهت رفع سرد مزاجی اون تاثیر زیادی داشته همچنان با کسش ور می رفت . هر لحظه بر سرعت چنگ گرفتن کسش افزوده آروم و قرار نداشت .. منیره یه لحظه نگاهش به لیلا افتاد . حس کرد که تا حدود زیادی عشقبازی اون و اعتماد در لیلا و حرکاتش تاثیر داشته . برای همین دوست داشت پیاز داغ سکسش با اعتماد رو زیاد کنه .. -اووووفففففف اعتماد جون .. واقعا که تکی . تو باید مال خودم بشی .. - مال خودمی منیره . کس تو برای همیشه مال کیرمه و خود تو مال منی .. لیلا که متوجه بود اونا دارن چی میگن کمی ترس برش داشته بود . ولی می دونست که میشه به منیره اعتماد کرد . یه حالتی در چهره منیره وجود داشت و در میان حرفاش که راحت می شد حرفاشو باور کرد . با این حال یه حالتی شبیه به دیدن فیلم سوپر داشت واسش درست می شد . در اون فیلم اولش تحریک می شد ولی بعد بی خیال نشون می داد و اما این انگار قوی تر از هر فیلمی بود . این که یک زن دیگه داره از شوهرش استفاده می کنه در حالی که این حق مسلم اون بوده که لخت در بغل شوهر لختش باشه . چند قدمی به اونا نزدیک شد حالا می تونست خیلی واضح تمام زوایای عملیات رو ببینه و اونو به خوبی تحت نظر داشته باشه -عزیزم می دونم سختته . خوب نیست . باور کن من دوست ندارم وجدانم اجازه نمید ه کنار همسر گلم با یکی دیگه باشم ولی خود ت گفتی و آخه من چیکار کنم . لیلا معلوم نبود نگاهشو باید به دهن شوهرش بدوزه که داره براش حرف می زنه یا به کیرش که به سرعت داره کس منیره رو می شکافه و هنوزم داره خیسی کس منیره رو بیرون می کشه . -نه اعتماد من همین جا وای می ایستم و به خاطرات خوب خودمون فکر می کنم . -ببینم اگه ناراحتت می کنم یا از دیدن این جریان ناراحت میشی بگو من همین الان تمومش می کنم . می دونی که چقدر دوستت دارم . لیلا حس می کرد که شنیدن این حرفا از شوهرش لذت زیادی بهش داده . لذتی که شاید بیشتر از هر عاملی هوسشو زیاد کرده . شاید اونم به شنیدم کلمات محبت آمیز همسرش نیاز داشت .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
به دادم برس شیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان ۸۶

اعتماد منیره رو به شکلهای مختلف می گایید . حالا اونو داشت از روبرو می کرد . بوسه های نرمی که بر سر و صورتش می داد و حرکات دستش رو تن منیره همچنان به اون هیجان می داد . حالا دیگه نگاهشو به کانون هوس دوخته بود جایی که همه کار ها به اونجا ختم می شد . شوهرش بازم پاهای منیره رو به دو طرف باز کرده کیرشو فرو کرده بود که بره توی کس . اون نمی خواست پیش اون یا حتی زن غریبه ضعفی نشون بده ولی دستش خود به خود می رفت روی کسش . تصورمی کرد که داره جوون میشه . مثل سالهای اول جوونی . همون وقتی که تازه ازدواج کرده بود . این که یکی دیگه بره با همسرش باشه داشت اثر تحریک آمیز خودشو روی اون نشون می داد .خیلی دوست داشت بره جلووزبونشو بذاره رو کیر شوهرش حتی در حالتی که وارد کس زن دیگه ای میشه . دلش می خواست به اون زن بگه این کیر و این مرد پیش از این که مال اون باشه در اختیار لیلا بوده . لیلا لیلا عجله نکن . حقته باید آتیش بگیری . زشته زشته . تو خودت از منیره خواستی تو خودت از اعتماد خواستی . دوست داشتی که اون دو تا با هم بجوشن .حالا باید مثل آب جوش بجوشی . حس کنی که زندگی داره اون روی خودشو بهت نشون میده . به قسمت خوبش نگاه کن . به اون مثالی که این روزا زیاد می زنن . به نیمه پر لیوان که اگه این طور نبود من دیگه حالا به نقطه ای نمی رسیدم که به این صورت تحریک شم . بکش منیره . بکش .. حقته که این جوری زجر بکشی . اون مال خودته . اعتماد مال خودته . ولی اگه منیره بخواد اونو تصاحب کنه چی ؟/؟ من حالا دلم می خواد باید چیکار کنم . چه جوری به همسرم بگم که دست از اون زن بر داره و به من برسه . من نمی تونم این جا وایسم و این صحنه رو ببینم . منیره هم از اون جایی که حس می کرد باید لیلا رو بیشتر تحریک کنه تا از این سکسش نتیجه مفیدی رو براش به ارمغان بیاره اشاره کرد به لیلا و گفت لیلا جون برای این حسن انتخابت بهت تبریک میگم . اصلا دلم نمی خواد که از زیر کیر شوهرت پاشم . طوری آدمو تحریک می کنه و لذت میده که دلم می خواد تا آخرین نفسم همین جا زیر تن و بدن اون باشم . لیلا جون مگه زندگی چیه . خوردن و خوابیدن و عشقبازی کردن . ولی وقتی که بعد از یه سکس جانانه خواب به چشات میاد اعصابت آروم میشه . واییییییی اعتماد جون تند تر تند تر خواهش می کنم .. نگاه کن لیلا جون هم مثل من منتظره که من زود تر ار گاسم شم . زود تر حالمو جا بیاری . من قربونت شم لیلاکه مهمون نواز تر از تو در این دنیا پیدا نمیشه . که یه زنی پیدا شه و بیاد شوهرشو دو دستی تقدیم آدم کنه . منیره از اونجایی که یک زن بود تغییر حالتهای لیلا رو خیلی خوب احساس کرده بود . هم خودش حال می کرد و هم این که دوست داشت تحریک لیلا رو تا جایی ادامه بده که حس کنه اعتماد باید فقط مال همسرش مال زنش باشه . اون حتی می دونست که شاید لیلا همین حالا توی دلش شاید که اونو فحش بده . نوعی پشیمونی رو در چهره لیلا می دید . حس می کرد که اون زن به زور داره بر خشمش غلبه می کنه و از طرفی منیره هم داغ داغ شده بود . با خودش می گفت لیلا لیلا واقعا حیفه که قدر این شوهر رو نمی دونی اگه من جای تو بودم به همین یکی می چسبیدم و اونو ول نمی کردم . اعتماد دیگه توجهی به لیلا نداشت . اون فقط زن غریبه ای رو می دید که به خاطر سکس با اون فاصله های غربت را شکسته بود و این نیاز تن و هوس بود که اونا رو به هم پیوند می داد . حتی برای زیاد تر شدن هوس منیره و این که اونو به سر شوق بیاره و عشوه گریهای بیشتری از اون ببینه حرفای سکسی و عاشقونه ای هم تحویلش می داد . منیره با این که خوشش میومد و لذت می برد از این که این حرفا رو از اعتماد بشنوه ولی از اونجایی که حس می کرد لیلا داره حالت طبیعی خودشو پیدا می کنه کمی سختش بود . -منیره عزیزم دوستت دارم . عشق من . پری دریایی من . بهشت تن تو منو از جهنم زندگی نجات میده .. لیلا نزدیک بود اشکش در آد . شوهرش چی داره به این زن میگه ؟/؟ یعنی من براش جهنم بودم ؟/؟ هنوز کس منیره با هوس زیر کیر مرد قرار داشت . -اعتماد جون فدات منو ببوس و سینه هامو فشارش بگیر . نترس . منیره تو پوست کلفته .. حالا منیره هم به درجه ای از هوس رسیده بود که فراموش کرده بود یه زنی هست که داره به دقت اونا رو می پاد . زنی که در واقع خودشو مالک مردی می دونه که داره بهش حال میده . اعتماد فشار کیرش را روی کس منیره زیاد تر کرده بود . منیره چند تا انگشتشو روی کس قرار داده اونا رو به طرف بالا می کشید تا از تماس کیر با کس لذت بیشتری ببره .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
به دادم برس شیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان ۸۷

-ووووووییییی ویییییییی . اعتماد جون اعتماد .. بزن تند تر . تند تر پاره پاره اش کن . جرررررششششششش بده . کسسسسسسمو پاررررشششش کن .. نهههههه نهههههه ... منیره خودشو به طرف بالا پرت می کرد ولی اعتماد اونو با فشار بدن و کیرش به طرف پایین مینداخت . وقتی حسابی منیره رو خسته کرد دیگه زن توانی نداشت که بازم خودشو رو به بالا حرکت بده . منیره فقط لذت می برد ولی دیگه نمی تونست جز با فریاد کار دیگه ای انجام بده . اعتماد با همون سرعت در حال گاییدن منیره بود .. زن چشاشو بسته بود و زیر لب معلوم نبود چی داره میگه فقط داشت حرفایی می زد که به نحوی این آتیشی رو که درش می سوخت کنترل کنه . کف دو تا دستشو گذاشته بود رو سینه هاش و خیلی نرم با هاش بازی می کرد . -آخخخخخخخخ .. .. دارم میام .. دارم میام .. -چی میگی منیره جون این منم که اومدم . این منم که کیرم داره توی کست جا می مونه . سوختم . سوختم . -جیغ منیره گوش لیلا ی حسود رو کر کرده بود . لیلا لحظه به لحظه عطش بیشتری رو در خودش احساس می کرد . منیره اینو دقایقی پیش متوجه شده بود . ولی از اونجایی که در این لحظات بیشتر به خودش اهمیت می داد و دوست داشت از سکسش لذت ببره به همین خاطر دیگه سعی کرد چشاشو باز نکنه و به اون سمت نگاه نکنه . حتی به اون هم فکر نکنه . در هر حال دلش می خواست که لیلا هم بتونه مشکل خودشو حل کنه وگرنه اون که خودشو پای بند مردی نمی کرد . حتی اگه کسی هم می خواست بیاد و با اون از دواج دائم بکنه بازم نمی پذیرفت . در هر حال به خاطر این که تونسته بود در لیلا تغییراتی رو ببینه خیلی خوشحال بود و لذت می برد . انگیزه اون به خاطر این که بازم بتونه بیشتر لیلا رو حشری کنه خیلی زیاد تر شده بود در جهت این که با اعتماد سکس بهتر و هیجان انگیز تری رو پیاده کنه هر چند این خواسته قلبی و درونی اونم بود . -دوستت دارم منیره . با تمام وجودم . خیلی می خوامت .. لیلا داشت آتیش می گرفت . اون به هزار و یک مصیبت می تونست کیر شوهرش رو تحمل کنه ولی دیگه این که اعتماد به منیره بگه که عاشق اونه براش غیر قابل تحمل بود . خیلی عذاب می کشید . روشو بر گردوند تا کسی متوجه اشکاش نشه . چرا شوهرش به یک زن غریبه گفته که دوستش داره . شاید این از اون حرفایی باشه که به وقت سکس می زنن و اجتناب ناپذیر باشه و هیچ ایرادی هم نشه گرفت . ولی این حرف براش مقدس بود . حرفی که احساس می کرد که شوهرش تا آخرین لحظه زندگیش جز اون به کس دیگه ای نمی زنه . منیره همچنان غرق در هوس بود . می دونست فقط به یه اشاره ای بنده تا ارضا شه . لیلا همچنان شاهد کیر خیس شوهرش بود که از کس منیره بیرون کشیده می شد . دیگه نمی شد اینو ندید گرفت . کیر تیز و کلفت شوهرش همچنان راه کس منیره رو باز کرده و بار ها و بار ها این عمل رفت و بر گشتی رو انجام می داد . .. چه جوری این زن غریبه تونسته موهای سر شوهرشو بکشه و اونو همین جور به طرف بالا بکشه .. ووووییییییی اعتماد داره می ریزه .. خیلی سریع داره میاد . ولم نکن آخخخخخخخ جوووووون دارم سبک میشم داره خوشم میاد . لیلا جوووووون فدات شم . دستت درد نکنه . عجب شوهری داری . اون می تونه هر زنی رو راضی کنه . اگه اونو به همه زنا قرض بدی همه شون دعا گوی تو هستند . ثواب می کنی . اجرشو در آخرت می بری . لیلا داشت دیوونه می شد . آتیش می گرفت خسته شده بود .. ولی وقتی که فکرشو ی کرد راه دیگه ای نداشت . شاید اگه منیره ای نبود که اونو به اینجا می آورد تا بتونه به این وسیله تحریکش کنه هیچوقت در مان نمی شد . در هر حال منیره از حال رفته بود . ولی کیر اعتماد همچنان تیز و کلفت در حال گاییدن اون زن بود . منیره بازم حس کرد که هوسش داره بر می گرده ولی یه لحظه که چش باز کرد و چشای سرخ شده لیلا رو دید دلش براش سوخت .. -لیلا جون می تونی بیای نزدیک تر . الان که اعتماد جون می خواد توی کس من خالی کنه می تونی از نزدیک جریان رو بهتر ببینی و لذت ببری . این جوری برای خودت هم خیلی خوبه . تو که باید اعتماد جونو بهتر از هر کسی بشناسی و بدونی که چه چیزی به اون لذت میده . -آره می دونم می دونم . من بهتر از هر کس دیگه ای اونو می شناسم . باهاش حال می کنم . دوستش دارم . عشق می کنم . من به اون زندگی میدم . این منم که سالهای سال در کنارش بودم .. اعتماد وقتی که بهش گفت که لیلا می تونه زبونشو رو کیرش بکشه وقتی که داره اونو توی کس منیره فرو می کنه و می خواد آب بریزه لیلا نزدیک بود اشکش در آد ولی قبول کرد ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
به دادم برس شیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــطان ۸۸

اعتماد روی منیره بود و کمی خودشو بالاتر کشید تا همسرش بتونه زبونشو در آره و روی کیر بکشه تا اون بتونه حداکثر لذتشو از این سکس ببره -لیلا جون عزیزم وقتی حس کردی آبم داره توی کس خالی میشه و من که دارم سرعت گاییدنمو زیاد ترش می کنم تو هم یه حرکت و تحرک بیشتری به این لیس زدنت بده و دست ازش نکش . لیلا مات و مبهوت به اعتماد نگاه می کرد . از این که خودش زمانی خانوم زیر کیر شوهرش بود و حالا باید کیر شوهرشو که میره توی کس یه زن دیگه لیس بزنه . در واقع اون علاوه بر کیر لیسی , کس لیسی هم می کرد . با این حال حس و هیجانی که در کنار عقده داشت وادارش کرد که این شرایط رو تحمل کنه . زبونشو گذاشت زیر منطقه عملیات و زیر کیر شوهرش . اعتماد لذت شدید و مداومی رو در کیرش و تمام بدنش احساس می کرد یه لذتی رو که تا به حال واسش سابقه نداشت نخواست که جلو گیری کنه و شایدم که نتونست . واسه همین خودشو سبک کرد سبک و آزاد . در واقع خودشو ول کرد تا این کیرش باشه که براش تصمیم می گیره و اون آبی که از کمرش می خواد حرکت کنه . حس می کرد با تمام وجودش داره توی کس منیره خالی می کنه . منیره هم احساس تشنه ای رو داشت که با دهان کسش داره آب می نوشه . منیره حس کرد کمرش داره درد می گیره . چون روی تخت طوری دراز کشیده بود که وسط بدنش روی لبه بیفته پاهاش هم به طرف بیرون قرار داشته باشه و فقط نیمتنه اش روی تشک باشه .. خودشو هم طوری چسبونده بود به تخت که با زبون و کیر هماهنگی داشته باشه . -اوووووووهههههه اعتماد اعتماد بکوبون بکوبون می ارزید که تا حالا منتظر این لحظه باشم . لحظه داغ و شیرین .. خوش به حالت لیلا . خوش به حالت که می تونی از این لحظه های پرهیجانودر کنار اعتماد داشته باشی . لیلا که نخستین قطره های بر گشتی آب کیر اعتماد رو دیده بود به شدت هیجان زده شد و طوری این آبو لیس می زد و می خورد که انگاری به یک گنجی رسیده که دلش می خواد تمام این گنج مال اون باشه و جز اون کس دیگه ای حقی برش نداره . خیلی هم سریع این کار میک زدن منی شوهرشو انجام می داد که هیچ آبی در کس منیره باقی نمونه . حتی به این قسمت کار هم حسادت می کرد . اعتماد کیرشو از کس منیره بیرون کشید . لیلا منتظر این لحظه بود . مثل تیری که از کمان رها میشه فوری دهنشو گذاشت روی کس زن . می ترسید از این که شوهرش زود تر این کارو انجام بده و هوس لیس زدن کسو بکنه . هر چند آب کیر خودش در کس جمع شده بود . با بیرون کشیده شدن کیر بازم شاهد اون بود که دور و بر کس کاملا سفید بر فی شده . لیلا نمی خواست آبی درون کس منیره بمونه . تا اونجایی که می شد دوست داشت این آبو از اعماق وجود و کس زن بیرون بکشه . لباش روی کس منیره رفت سعی کرد لبای درشت خودشو کمی وارد کس منیره کرده به سبکی اونو میکش بزنه که بتونه منی شوهرشو بیرون بکشه . دستشو گذاشت زیر کون اون و کمی بالاترش آورد ..این کار بهش لذت می داد . از این که حس می کرد تمام این کارا واسه اینه که دلش می خواد شوهرش مال اون باشه . حتی آثار اون در وجود زن دیگه ای هم نباشه . احساس نشاط و جوونی می کرد . دلش می خواست با شوهرش سکس کنه .همون حسی رو داشت که در اوایل از دواج داشت . همون شور همون نشاط همون هوس .. دلش می خواست اعتماد اونو بکنه .. اون در یه حالت قمبلی قرار داشت که کل بدنش بیرون از تخت بود و فقط قسمت سرش روی کس منیره بود . در همین لحظه حس کرد کف دستی ار همون پشت و از طرف چاک کونش روی کسش قرار گرفته که داره باهاش ور میره .. کس خیس و پر هوسش . اعتماد که این حالتو دیده بود حس کرد که حالا بهترین موقعیته که بخواد از این شرایط استفاده کنه . از اونجایی که تازه هم توی کس منیره خالی کرده بود می تونست دقایق زیادی همسرشو بدون جلوگیری و انزال بکنه . -لیلا خیلی عطش داری .. و می بینم دوباره داری همون آتیشپاره قدیم میشی . نگو از این که تو رو زیر کیر خودم بگیرم ناراحت میشی .. -نمی دونم نمی دونم اعتماد .من دوستت دارم . دوستت دارم . نمی دونم . نمی دونم می تونم کیر رو حسش کنم یا نه . خیلی وقته بوی آشنایی اونو حسش نکردم . -تو می تونی می تونی لیلا . دست چرب و خیس ناشی از تماس با کس رو گرفت جلوی دهن زنش .. -ببین لیلا اینا همش مال توست مال هوس تو . لیلا انگشتای چرب شوهرشو دونه دونه گذاشت دهنش و اونا رو می لیسید و پاکشون می کرد . در همین لحظه حس کرد که یک چیز کلفتی وارد کسش شده . با همون شدت و لذتی که در روز های جوونی حسش می کرد .. حس کرد که با تمام وجودش بهش نیاز داره ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 9 از 11:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  9  10  11  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

به دادم برس شیطان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA