ارسالها: 7673
#1
Posted: 17 Jul 2012 03:28
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 1
مامان کیانا نتونست خیانت بابا رو تحمل کنه و خیلی زود ازش جدا شد . بابا اهل تفریح و عیاشی بود وخیلی هم زن باز . اون 43سالش بود و مامان یه چهار سالی ازش کوچکتر بود . با این که مامان نیاز مالی نداشت ولی مهریه اشو تمام و کمال از بابا گرفت . چون اولا مدارک خیانتشو داشت وبعدشم می خواست آدمش کنه من اسمم کیانه و 21 سالمه و تازه از خدمت بر گشتم و یه داداش هم دارم به اسم کیوان که 16 سالشه و سا ل دوم دبیرستانه . مامان دیگه اعصابش خرد بود و خواست که یه آب و هوایی عوض کنه وپیشنهاد داد که باهم یه سفر خارجه بریم و جایی رو که ترکیب قیمت ها و کیفیت هواش اونم تو پاییز و زمستون مناسب تر از تایلند باشه گیر نیاوردیم . داداشی تهرون پیش بابابزرگ و مادر بزرگ موند وما دوتایی رفتیم . هنوز اون گرفتگی ناشی از طلاق رو مامان مونده بود . اونا سالها راجع به این موضوع با هم دعوا داشتند . بگذریم این اولین سفر خارجی من بود . من و اون در یکی از بهترین هتلهای بانکوک اتاق گرفته بودیم . هر چند اسما همراه تور بودیم ولی سعی می کردیم مستقلا هم بگردیم . دست و پا شکسته یه خورده انگلیسی وارد بودیم . مامان خیلی خوشگل تر از آخرین معشوقه بابا بود . فقط سنش زیاد بود . یه هیکلی داشت که مردا رو به طرف خودش جلب می کرد ولی تا حالا ندیده بودم که دست از پا خطا کنه . اولین شبی بود که با مامان توبانکوک بودم واولین شبی بود که باید با هم رو یه تخت می خوابیدیم . البته غیر از زمان نوزادیم . آذرماه ایران بود و دسامبر میلادی . هوا گرم بود . مثل اردیبهشت و گاهی هم خرداد ولایت خودمون . کولر روشن نکردیم ودر عوض پنجره رو باز کردیم وخیلی راحت و با حداقل لباس گرفتیم خوابیدیم . من که یه شورت پام بود و مامان هم با یه پیرهن خواب خیلی فانتزی که مخلوطی از رنگهای صورتی و سفید بود که خیلی نازش کرده بود . البته من که با یه نظر بدی بهش نگاه نمی کردم . تازه اون لحظه تمام حواسم به این بود که چطورمی تونم از دستش جیم بزنم و در برم . وایییییی چه حالی می داد . دیسکوو زنای لخت . بیخود نباید از ایدز و این کوس شرات بترسم . زنای جنده همه شون کارت بهداشت دارن . ولی اوخ چقدر از این کاندوم بدم میاد . کیر آدم داخلش خفه میشه و باید خودشو جمع کنه . من از دست این مامان خانومی چطور می تونم در برم و خودمو به دیسکو برسونم خدا می دونه . شهر تازه بیدار شده بود و ما تازه می خواستیم بخوابیم . اگه همین جوری بر گردیم تهرون من مجبورم پیش رفقام چاخان کنم . چقدر از این سکس ماساژتایلندی تعریف می کردند . اول زنه یا دختره میاد تمام بدن آدمو می ماله و بعدش سکس . اوخ اوخ اوخ . این ننه ما رو باش . از گرما این یه تیکه شمد دکوری رو هم از روش انداخته واییییی پسر دامنه لباس خوابشم رفته بالا بر شیطون لعنت چه کونی .. مامان سمت چپ من خوابیده بود و من و اون صورتمون به سمت چپمون بود . عادت من موقع خواب گردش به چپ بود و این یعنی مامان فانتزی و نیمه سکسی رو دیدن . به نظر می رسید که خواب باشه . به درک میرم بیرون .. رفتم لباسامو بپوشم و در برم که دیدم صدای مامان در اومد -آهای کجا منم باهات میام . کرم منو می دونست . وصف تایلندو هم می دونست و از این که من مریض شم وحشت داشت ومجبور شدم پیشش دراز بکشم . نفهمیدمکی خوابم برد ولی گرمم بود یه وقتی چشامو باز کردم که دیدم مامان از حموم بر گشته با یه شورت ولی بدون سوتین کنار پنجره وایساده و به زیباییهای بانکوک خیره شده . یه لحظه عصبانی شدم به رگ غیرتم بر خورد که نکنه اون وقت شب یکی بخواد بیاد و مامانمو دید بزنه . ولی خنده ام گرفت و گفتم مرد حسابی به اینجا میگن تایلند . مهد دموکراسی حداقل در لباس پوشیدن و دید زدن . تازه طبقه شونزدهم اون وقت شب و مامانی که بیشترهیکلش طرف منه کی میخواد اونو دید بزنه . دستشو گذاشته بود توی شورتش و این نگه داشتنش اون داخل طولانی شده بود . خوب شد که اونو با خودم دیسکو نبردمش . یهو می دیدی یه گردن کلفت اونو تورش می کرد و من امشبه رو باید بی مامان می خوابیدم . هر چند مامان از راه دور نمی تونست بفهمه که من خوابم یا بیدار ولی چشامو بستم وادای خوابیده ها رو در آوردم این بار شورتشو تا وسطای کونش پایین می کشید و دوباره می کشید بالا . یکی از این دفعات کل شورتشو کشید پایین تا قسمت بالای رون تپلش و تمام کونش روبرو چشام قرار گرفت . کیرم دیگه بیشتر از این نتونست خودشو حفظ کنه و از لونه شرم و حیا زد بیرون . منم از داخل شورت دستمو به کیرم رسونده و باهاش بازی می کردم . یه لحظه کیانا جون بر گشت و یهو شورتشو بالا کشید . فکر کنم متوجه وضعیت من شده بود . شاید خودشم خجالت کشیده باشه . خودشو بهم نزدیک کرد و گفت کیان بیداری ؟/؟ جوابشو ندادم . گرفت کنارم دراز کشید . منم واسه این که خجالت نکشه دیگه خودمو مجبور کردم که بخوابم . نمی دونم ساعت چند بود . سه صبح یا چهار صبح کهچشامو باز کردم و دیدم در یک انحراف به چپ و مامان کیانا در یک انحراف به راست مماس با هم قرار گرفتیم . هیچی هم رو تنمون قرار نداشت . سینه های درشتش به سینه هام چسبیده بود بوی خوش تنش وعطر ملایمش هوسهای خفته منو بیدار می کرد . بینی خودمو به زیر گلو و گاه سینه های کیانا جونم چسبونده و جز بوییدن جرات انجام کار دیگه ای رو نداشتم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#2
Posted: 17 Jul 2012 03:30
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 2
دلم نمی خواست از این حس و حالت رهایی پیدا کنم . چقدر هیکل لخت و ناز مامان وسوسه انگیز بود ولی هنوز نتونسته بودم خودمو قانع کنم که یه کاری باهاش صورت بدم . اصلا تصورش اشتباه بود شاید واسه همیشه رابطه اشو باهام قطع می کرد . اگه یه اشتباهی از طرفم می دید . آدم بعضی چیزارو تو دور و بر خودش وقتی می بینه و متوجهش میشه که چیز یا کس دیگه ای واسه دیدن نداشته باشه . شایدم چون مامانو همیشه وابسته به یکی می دونستم هیچوقت این طور تنها باهاش سفر نکرده بودم اونم با این وضعیت همچین حسی در من ایجاد نشده بود . طوری خودشو به من چسبونده بود که عقب نمی تونستم برم وبه طرف جلو هم اگه می تونستم برم کیر شق شده من مایه رسوایی بود ولی با یه حرکتی که کیانا خوشگله ام انجام داد دیگه با سر چسبیدم به زیر گلوش و با کیر پشت شورت به کوس پشت شورتش مماس شدم . خیلی آروم نفس می کشیدم که اونو از خواب بیدارش نکنم . رایحه دل انگیز عطر زنانه مامان خوش سلیقه ام مست مستم کرده بود . وای اون چه جوری تونسته بود با این سینه های لخت و درشت و هوس انگیزش کنار من بخوابه . فکرشو نکرده بود که ممکنه پرده ها کنار بره ؟/؟ بازم جای شکرش باقی بود که شورت و شلوارکی پامون داشتیم در این هوای دلپذیر صبحگاهی چه مزه ای می داد آرمیدن تو بغل مامان .وقتی بیشتر آتیش گرفتم که تصویر کون مامان با شورت نازکشو از داخل آئینه ای که روی دیوار و در یه فاصله چند متری از تخت قرار داشت می دیدم . این صحنه رو که دیده بودم دیگه حس کردم امکان نداره که کیرم شل شه مگر این که اون چیزی رو که تو خودش جمع کرده خالی کنه و یه خورده احساس سبکی کنم . یه کمی گردنمو کج کردم تا ببینم می تونم سرمو پایین تر بیارم و یه زبونی به نوکسینه اش بزنم یا نه هر چند کار خطر ناکی بود ولی همونشم نتونستم انجام بدم . فقط می تونستم دست چپمو بیارم بالاتر و یه خورده به سینه هاش دست بزنم . نوک سینه اش دیوونه ام کرده بود چقدر تازه چقدر آبدار . اوخ چی میشد چی میشد که از این سفر با یه خاطره خوب به ایران بر می گشتیم . چی می شد ولی نه کیان شیطون نشو تا همین جا کافیه دیگه . یه فانتزی سکسی در خیال خودت و تا همین جا داشتی دیگه بسه . مگه آدم راجع به مامانش از این خیالات بد می کنه که تو داری می کنی .. ولی هر لحظه که می گذشت حس می کردم عطشم بیشتر میشه وتنم بیشتر داغ می کنه . حالا طوری بهم چسبیده بود که می تونستم زیر گلو ولبشو ببوسم و دست چپمو هم بندازم دور کمرش و حتی کونشو هم بمالم واز لای شورتش دستمو به کوسش برسونم که این کارا یه چیز رویایی بود که تصورش در خواب و خیال هم نمی گنجید . یه خورده خودمو به کیانا بیشتر چسبوندم . اول دست راستشو دور کمرم حلقه زده بود ومنم با دست چپ می تونستم این کارو انجام بدم ولی جرات این کارو نداشتم . کون مامان تو آینه داشت بهم علامت می داد . یه شورت قرمز براق که به کون سفیدش یه جلای دیگه ای بخشیده بود . بازم یه خورده دیگه کیر مخفی شده امو به کوس قایم شده اش فشردم و یه حرکتهای عمودی و دورانی خفیف هم به خودم و بیشتر به لاپام دادم . ورم کوس مامان کیانا رو از پشت شورت احساس می کردم . بد جوری داشت آتیشم میداد . یه لذت فوق العاده و یه کیف و حالی که نمی تونستم اونو با هیچ لذت دیگه ای تو این دنیا مقایسه اش کنم . اوخ عجب ضد حالی که در اصل خودش یه نوع حال بود . پرشهای فواره ای آب کیر من توی شورتم شروع شده بود و من نمی تونستم خودمو عقب بکشم . گذاشتم بریزه . با خیره شدن به کون مامان از داخل آینه و تماس سینه های لختمون با هم آبمو تو شورتم خالی کردم . نمی دونم کیانا چرا تکون نمی خورد . آب کیر شلوارک خیلی کوتاه وتنگ منو که یه کمی از شورت بزرگ تر بود خیس خیس کرده بود و این خیسی حالا به شورت مامان چسبیده بود . اگه بیدار می شد جریانو می فهمید . تماس سینه هامون به هم و بوییدن زیر گوش و گونه هاش و تماشای پوست تازه وجوونش .. آب ریخته را به جوی بر گردوند و هوسم دوباره برگشت . یعنی واقعا اون چیزایی رو که تو سایت امیر سکسی خونده بودم اینجا داشت پیاده می شد ؟/؟ از هیچی نمی ترسیدم جز از این شورت خیسم . باید زودی می رفتم داخل حموم وخودم و شورتمو می شستم . یه خورده باسنمو دادم عقب همین باعث شد که یه فشاری روی دستش بیاد . کیانا با صدایی خواب آلوده گفت چی شده کیان هنوز نخوابیدی ؟/؟ من که دیدم بیدار شده گفتم چرا مامان تازه بیدار شدم -خیلی سردم شده بود . اوخ چرا این جوری هستیم. لخت و با یه شورت .. خدا مرگم بده . چرا این جوری بهم چسبیدیم -مامان تقصیر من نیست تو اومدی این طرف .-صورتمو بوسید و گفت عزیزم شوخی کردم آدم با پسرش که این حرفا رو نداره . تازه حرکات غیر ارادی تو در خواب هم زیاده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#3
Posted: 17 Jul 2012 03:46
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 3
در هر حال من و مامان یه جوری اتفاقات اون ساعت رو به تصادف و خواب و بی خبری نسبت دادیم . در حالی که حس می کردیم یه شور و نشاط خاصی در هر دو ما به وجود اومده . اون جوری که معلوم بود تا آخر سفر من و کیانا باید با هم می بودیم و من نباید اونو یه لحظه هم که شده تنها میذاشتم وبیخود نبود که دوستام می گفتند آدم سفر های خارج از کشور مخصوصا این تایلند رو باید مجردی بره و با خونواده حال نمیده . ولی در من یه شور و نشاط خاصی به وجود اومده بود که نمی دونستم رو زمینم یا هوا . وقتی به این فکر می کردم که کیرمو از پشت شورت مادر به کوسش مالیدم و آبمو خالی کردم پیش خودم خجالت می کشیدم و برای دلداری به خودم می گفتم کیان ناراحت نباش تو که مامانتو نگاییدی این قدر ناراحتی .. این جوری خودمو آروم می کردم و لی وجدان بیدارم می گفت آهای بچه بد اگه پا می داد راضی به گاییدنش هم بودی . یه پسر که نباید کیرشو فرو کنه تو کوس مامانش .. باز اون یکی وجدانم میومد جلو و می گفت اگه مامان بخواد حال بده چی ؟/؟ تو خیابونا که قدم می زدیم حال و حوصله چیزی رو نداشتم . مامان چند تا سوتین واسه خودش خرید و چند تا شورت و یه سری از همین چیزای ریز میز هم واسه دوست و آشنا گرفت -کیان فکر می کنی این شورت و سوتین ها مناسب من باشه ؟/؟ خندیدم و گفتم مامان اینا از چیزاییه که این جوری نمیشه نظر داد -شیطون شدی کیان . نکنه اون بغل زدن تصادفی تو خواب این جوریت کرده . یادت باشه من مامانتما شیطون . طوری این حرفا رو می زد که حس کردم حرفاش بوی سرزنش و انتقاد نداره . زنای نیمه لخت و خیلی فانتزی و باحال از کنارمون رد می شدند و مامان یه نگاهی بهم مینداخت ویه نگاهی هم به اون خانوما .-خوب دید بزن که تو تهرون خودمون از این خبرا نیست . زنا بیچاره باید با ترس و لرز نصف روسریشونو ببرن عقب .-مامان تو ناراحت میشی من این صحنه ها رو نگاه می کنم ؟/؟ -چه ربطی به من داره . تو جوونی و مردی . من که جز بچه هام هیچ دلخوشی دیگه ای ندارم . دستشو گرفتم تو دستم و برای اولین بار حس کردم که با یه حس جدیدی دارم با انگشتاش بازی می کنم .یه چند شب دیگه توبانکوک موندیم و قرار شد که بریم پاتایا ورفتیم . یه شهر ساحلی زیبا که حدود دوساعت تا بانکوک فاصله داشت . با مناظر طبیعی بسیار زیبا و دور نماهای جالب . کوه و جنگل و دریا در کنار هم .. اتفاقا اتاق ما در هتل هم درست رو به دریا بود با یه دور نمای جنگلی . چقدر طبیعت زیبا بود . اون روز من و مامان تو ساحل و شهر قدم می زدیم . مامان فقط روسری خودشو از سرش گرفته بود ولباسهاش حالت فانتزی نداشت با این حال شلواری که پاش کرده بود کونشو بر جسته نشون می داد و منو به یاد یکی دو شب اولی مینداخت که در کنارش سر کرده بودم و اون اندام وسوسه انگیزشو دیده بودم . دلم نمیخواست این سفر به انتها برسه . حس می کردم بالاخره یه شوکی تو راهه . ولی دراین چند روز اخیر روند این هیجانات یه رکود خاصی پیدا کردهبود . این که مامان هم شور و حال جوانی و هوس داشت شکی درش نبود ولی شاید اون این اجازه رو به خودش نمی داد که هوس و نیاز های خودشو با من ارضا کنه . بر عکس من که در رویاهام تا حدودی دلمو خوش کرده بودم با یه کشتی چند کیلومتری از ساحل دور شدیم . چقدر طبیعت زیبا و روح نواز بود . یه آرامش خاصی در هردومون به وجود آورده بود . دستامونو به هم داده بودیم و در کنار هم داخل نیمچه کشتی درسکوت به زیبایی اطراف نگاه می کردیم . به آسمان آبی که آدم به یاد نقاشی میفتاد . یه نقاشی زیبا . یه لکه ابر تو آسمون نمی دیدی . آب و آسمون به یه رنگ بودند . تخته سنگهای مرجانی ..درختان جنگلی .. وکیانا سرشو گذاشته بود رو سینه ام و موهای سرش در تماس با صورتم بودند . کیرم در تماس با شلوار پارچه ایش بود و به رون پاش فشار می آورد . نمیدونم چرا هوسم دوباره زیاد شده بود . اون با این که اینو احساس می کرد نمی دونستم چرا خودشو کنار نمی کشید. من بیشتر از این که از این جریان بترسم خجالت می کشیدم . نمی تونستم تو چشاش نگاه کنم . دوسه نفر دیگه هم که نمی شناختیمشون و خارجی بودند تو قایق یا کشتی کوچولوی ما بودند . یه عاشق و معشوق لباشونو رو لبای هم قرار داده بودند و سخت در حال بوسیدن هم بودند -خیلی قشنگه کیان نه ؟/؟ -آره مامان . آدم هر ناراحتی که داره از یاد می بره .. هرچی می خواستم یه حرفی پیدا کنم و بزنم انگار همه چی از یادم رفته بود . انگار هر لحظه مامانی بیشتر از لحظه پیش خودشو بهم می چسبوند . درمونده شده بودم . خودمو به یاد چیزای بد مینداختم تا کیرم بخوابه ولی می دیدم که کیانا داره دستشو رو صورتم می کشه و با یه خماری و نیاز خاصی سرشو بالاکرده و تو چشام خیره شده و.. با این حال هنوز زود بود که در مورد این حرکات قضاوت کنم . من فقط تو این فکر بودم که دیرتر به مقصد برسیم تا این کیر لعنتی بخوابه . مجبور بودیم یه خورده گردش کنیم هر بهونه ای آوردم که از جام پا نشم ومامان متوجه کیر شق شده ام نشه نشد . وقتی از جام بلند شدم به اولین جایی که خیره شد همون نقطه لعنتی بود . با یه نگاه و لبخند معنی دار اون فهمیدم که همه چی رو فهمیده . با همه اینها کیرم قصد خوابیدن نداشت . چند تا زن ژاپنی و تایلندی و اروپایی رو دیدم که اونا هم به کیر گرسنه من خیره شده بودند وجالب اینجا بود که اونا به هم اشاره می زدند و بعد با انگشت کیر منو نشون می دادند و می خندیدند .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#4
Posted: 17 Jul 2012 03:47
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 4
مامان با عصبانیت به زنای خارجی نگاه می کرد . دوست نداشت به کیر پسرش خیره شن . من اینو از نگاه و حرکاتش به خوبی متوجه می شدم . از این که این جور حساسیت نشون میده خیلی خوشحال بودم و احساس آرامش می کردم -کیان جون اصلا بهشون اعتنا نکن اونا خیلی پررو هستند -مامان زنای خارجی خصلتشون اینه خیلی ریلکسند -عزیزم از طبیعت و این منظره های زیبا لذت ببر خودتو زیاد علاف این مسائل نکن . شاید دیگه قسمت نشد بیاییم این طرفا -میریم یه کشور دیگه مامان . چه طوره مجبور نیستیم که همش یه جا بریم . نکنه دوست نداری واسه پسرت پول خرج کنی . صورتمو طوری بوسید که حس کردم با اون بوسه های قدیمش فرق می کنه -عزیزم این چه حرفیه که می زنی . من هرچه دارم مال بچه هامه . ولی نمیدونم چرا نسبت به تو یه حس خاصی دارم .. دیگه روم نشد ازش بپرسم منظورت از این حس خاص چیه . شاید می خواست عنوان کنه علاقه بیشتری به من داره تا به اون یکی بچه اش . با این که حس می کرد من می تونم دوست پسرش باشم . یعنی کیانا به سادگی این مسئله رو پیش من عنوان می کنه . شایدم با زرنگی خاص خودش می خواست یه شور و هیجان و تردیدی در من به وجود بیاره ویه بازی خوشگل با من بکنه و آتیشم بزنه و حال کنه ولی با سوختن خودش چه طوری می خواست کنار بیاد . بعد از ظهر رو تو خیابونای ساحلی پاتایا قدم می زدیم . قیافه ها اکثرا شبیه هم بود بازم صد رحمت به اونا . تشخیص چینی ها و ژاپنی ها ازهم مشکل تر بود . یه لحظه دیدم که مامان غیبش زده . خوب که دقت کردم دیدم از پشت ویترین یکی از مغازه ها به چند تا کیر مصنوعی خیره شده همین که دید من متوجهش شدم اومد طرف من .. یه خورده سکسی تر و بی پر وا تر شده بود و منم بی خیال تر . راستش اون حساسیت سابقو نداشتم از این که حتما باید پوشیده باشه و اندامش در دید نباشه .. وچون همه زنا راحت بودند و چشم و دل بیشترا سیر بود شاید بیشتر به این خاطر دوست داشتم مامان اندامشو بریزه بیرون که خودم دیدشون بزنم و هر چند شب در کنار هم و تو هتل با هم خیلی راحت بودیم و می تونستیم یه خورده فانتزی تر باشیم ولی همین که من فر هنگ بالای خودمو به مامان نشون داده بودم اونم از این که با پسر فهمیده اش داره قدم می زنه احساس لذت می کرد و بهش خوش می گذشت . هر چند خودشم برای اولین بار بود که این طور راحت می گشت . قسم می خورد که در سفر های قبلی خودش طوری ظاهر خودشو حفظ می کرد که انگار در ایران خودمونه . شاممونو بیرون خوردیم و رفتیم تو اتاقمون دراز کشیدیم . مامان خیلی خسته بود . خودشو دوباره سبک کرد و بازم با شورت و سوتین گرفت خوابید . از اون خوابایی که حتم داشتم تا صبح بیدار نمیشه و من می تونم از تماشای اندام نیمه لخت و اون کون بر جسته و بیا منو بکنش لذت ببرم . اتاق مجهزی داشتیم . دوست داشتم یه فیلم سکسی ببینم و باهاش حال کنم و یه چشمم به تن مامان باشه و با کیرم ور برم.. ماهواره هم داشتیم وقلق دستگاه و بر نامه ها رو نداشتم و حوصله ور رفتن با رسیور رو هم نداشتم . ازدی وی دی می خواستم استفاده کنم که بازم هراس داشتم . تر جیح دادم از فلش استفاده کنم و اتفاقا یه فیلم سکس ماساژبه سبک تایلندی بود ولی هنر پیشه هاش اروپایی بودند . خوب که مطمئن شدم مامان خوابیده فیلمه رو گذاشتم . یه نگاهم به تن کیانا و یه نگاه به صفحه گنده ال سی دی بود . کیر آواره من هوس آشیونه کوس مامانو کرده بود . یه شورت تنگ و کیپ پام کرده بودم و دستمو گذاشتم تو شورتمو از بیضه به طرف سر کیرمو باهاش بازی می کردم . ظاهرا این فیلمی که داشت پخش می شد خانومه دراز کشیده بود و آقاهه باید ماساژش می داد . مرده یه کمی روغن ریخت رو تن لخت زنه ومنم که دیگه در یه حالت خلسه و خماری و هوس معلوم نبود چه بلایی دارم سر کیرم میارم . یک آن دیدم که مامان یه تکونی خورد و بر گشت و من سریع دستمو از داخل شورتم در آوردم ولی نتونستم بلایی سر ال سی دی یا فلش بیارم دستپاچه شده بودم -کیان تو هنوز نخوابیدی . فردا کلی کار داریم . سرشو که بالا گرفت تازه متوجه شد که جریان چیه -اینا چیه نگاه می کنی پسر . هنوز ذهنت مشغول این چیراست ؟/؟ -مامان این یه فیلمه در مورد ماساژحالا سبک اینا طوریه که خیلی راحت لباساشونو در میارن ولی اصول کار رو رعایت می کنند وهدف اصلی رو فراموش نمی کنند -اتفاقا کار اصولی و استاندارد رو هم اونا انجام میدن . نمی دونی کیان جان ماساژچقدر برای بدن و عضلات مفیده وقتی که رفتیم تهرون باید برم در یکی از کلاسهای ماساژثبت نام کنم و انداممو به فرم دلخواه در بیارم -مامان خوشگلم تو خودت الان تو فرمی و نیاز به این کلاسا نداری -ولی نمی دونی جریان خون که توی رگهای آدم بیشتر میشه چه حالی میده . حس کردم که فیلم تا چند لحظه دیگه به جاهای حساسش می رسه . به هر مصیبتی بود تلویزیون رو خاموش کرده رفتم پشت مامان دراز کشیدم -حالا که خواب ما رو پروندی میخوای بگیری بخوابی ؟/؟ -میگی چیکار کنم مامان .. وقتی که بهم گفت می خوام که منو ماساژبدی انگار که دنیا رو بهم داده باشن ولی وقتی که گفت فیلم ماساژرو بذارم وهمراه با فیلم و حرکات آموزش باهاش کار کنم دنیادورسرم می گشت آخه سبک این جور فیلما به این صورت بود که پس از چند دقیقه ماسازسکس و عشقبازی شروع می شد و من اون وقت برای ورود کیر به داخل کوس دیگه چه تو ضیحی داشتم . نمی تونستم بگم که این همجزو ماساژه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#5
Posted: 17 Jul 2012 03:48
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 5
مامان روی تخت دراز کشید وکاملا دمرو وصاف قرار گرفت -عزیزم می دونم تو آشنایی زیادی با ماساژاستاندارد نداری پاشو قبل از این که کارتو شروع کنی فیلمه رو بذار یه روغن مخصوص هم همراهمه . گفتم شاید بخوام اینجا یکی منو مشت و مال حسابی بده واز ایران همراه خودم روغن جنس اعلا آوردم . یه نگاهی به مادر انداختم و اونم متوجه منظورم شد -کیان عزیزم کج خیال نباش این شما مردا هستین که اگه شما رو زندونی هم بکنن بازم چشمتون دنبال زناست . مگه اینجا زنا زنا رو ماساژنمیدن که من از یه مرد بخوام این کارو واسم انجام بده . هرچی می خواستم مخشو کار بگیرم که از خیر فیلمه بگذره نشد که نشد . آخرش مجبور شدم این کارو انجام بدم . مجبور شدم فیلمه رو بذارم . خانومه که خیلی هم خوشگل و جوون بود رفت و روی تخت دراز کشید . سوتین داشت و در آورد یا از اول نداشت من متوجه نشدم . نگام به چشای مامان بود که صحنه ها رو چه جوری تعقیب می کنه . مرد اول روغنو ریخت رو کمر و شونه های زن واز سر شونه هاش شروع کرد به مالوندن زن .-کیان تو هم سوتین منو باز کن .-آخه مامان -مامان و این حرفا نداریم باید کارتو درست انجام بدی . من که ته دلم دوست داشتم مامانو لخت تر تحت نفوذ خودم داشته باشم با شوق و ذوق وهیجان زیاد این کارو انجام دادم . وقتی که داشتم سگکشو باز می کردم یکی از دستامو طوری لغزوندم که بخوره به سینه اش صداش درنیومد و نگفت که چرا این کارو کردی شونه هاشو خیلی آروم وبا ملایمت ماساژداده وهمین کارو هم با پهلوهاش انجام دادم . اوخ این دیگه چی بود . صحنه و کار به جاهای باریکی داشت می رسید . اگه الان نمیذاشت زیر گوشم بعید به نظر می رسید که برای حرکات وصحنه های بعدی بذاره زیر گوشم . اون آقاهه کناره های شورت زنه رو گرفت وطوری با هوس اونو از پاش در آورد و لختش کرد که کیرم لحظه به لحظه طول و عرض و ارتفاع بیشتری پیداکرد .-مامان زشته خیلی بده آدم این صحنه ها رو ببینه -پسر پیش قاضیو معلق بازی ؟/؟ اگه خیلی زشته پس چرا پیش توهه -مامان منظورم اینه که .. خب حرمت ها رو باید رعایت کرد . تابو واون احترام بین من و تو باید رعایت شه ... اون هنرپیشه اندام خیلی قشنگی داشت وکون تقریبا برجسته اش هم خیلی شکیل بود . شکم که اصلا نداشت . کیانا که دید من سخت به او خیره شدم گفت منم اگه بخوام این دوسه کیلو اضافه وزن و چربی خودمو می تونم آب کنم -مامان اندام تو خیلی از این زنه خوشگل تره و یه دست تره -کیان اگه می خوای خوب کارتو انجام بدی تو هم باید شورتمو در آری درست مثل اون خانومه که شورتش در آورده شد . این یکی دیگه خیلی می چسبید ولی یه تعارف الکی رو باید می کردم که حس نکنه چقدر ضعف دارم -کیاناجون .. نذاشت به حرفم ادامه بدم -خسته شدم ازبس حرفای تکراری شنیدم . من مامانتم تو که نباید اون احساسی رو که به یه زن غریبه داری به منم داشته باشی . می دونم نداری ولی یه حرکاتی از خودت نشون می دی که حس می کنم ضعف داریمامان که گفت شورتمو در بیار خیلی خوشحال شدم ولی وقتی این طور باهام حرف می زد یه خورده یخ زدم شاید اونم نمی خواست تمایل خودشو نشون بده وشایدم ملاحظه منو می کرد . درحالی که نمی دونست پسرش از یه گرگ هم گرسنه تره . صدرحمت به شورت اونی که داخل فیلم بود . شورت مامان کیانا خیلی نازک تر و پرهوس تر از مال اون خانومه بود . اون یه شورت سفید پارچه ای و معمولی داشت . وقتی شورتو با ملایمت از کون ماما ن پایین می کشیدم این که بتونم بیفتم رو کونش واونو تسخیرش کنم و بتونم مامانو بگام شده بود بزرگترین آرزوی زندگیم . دیگه لذت از این بالاتر چی می تونست باشه . دیگه مزاحمی به نام بابا وجود نداشت . ومن و اون در یه دیار غربت تنهای تنها یعنی دور از فامیلا بودیم وتنهای ما در کنار هم قرار داشتند . می تونستیم خیلی راحت همه چی رو فراموش کنیم . خاک غربت می تونست واسه ما فراموشی بیاره . فراموشی این که ما چه نسبتی با هم داریم واین نسبت نمی تونه ونباید مانع حال کردن ما با هم شه . شورت مامان پایین کشیده شد . از کون به پایینشو هم روغن مالی کردم . البته مامان خودش مجهز بود وقبلش یه سفره نایلونی هم زیرش پهن کرده بودیم که تختو چسبنده و روغنی نکنیم -کیان به اون آقاهه نگاه کن خوب یاد بگیر . هم دلم می خواست مامان ادامه فیلمو ببینه وهم این که نبینه . اگه می خواستم آدم قانعی باشم می تونستم آرزو داشته باشم که فیلمو خاموش کنم وسودای دیگه ای در سر نداشته باشم ولی ریسک پذیر بودن هم می تونست منافعی در بر داشته باشه ویا تمام این رشته ها رو پنبه کنه . اون آقاهه دو تا کف دستاشو گذاشته بود رو کون زنه ویه دورانی رو هریک از قاچای کونش می داد و بعد گوشت وکپل و... هرقسمتو بین انگشتاش می فشرد وچنگشون می گرفت . منم همین کارو با کیانا می کردم . یه دور هم رفت روپای زنه و تا رفتم یه نفس آرومی بکشم دوباره اومد روی کون . استرس داشت دیوونه ام می کرد . ماساژور فیلم دو تا برش کون زنه رو به دو طرف باز کرد و کف دستشو که خیلی هم پت و پهن بود گذاشت رو کوسش . قلبم طوری می زد که حتم داشتم مامان کیانا هم صداشو می شنوه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#6
Posted: 17 Jul 2012 03:50
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 6
مامان خاموشش کنم . ماساز داره از مسیر مالش خارج میشه -عزیزم پسرم سیستم در این کشور ها این جوریه دیگه . اونا حتما واردن می دونن کجاها رو بمالونن که حداکثر اثرو داشته باشه . نمی دونی چقدر تنم درد می کنه . نمی دونستم با این کیر تیز شده ام که تنها پوشش بدنم یعنی شلوارکمو داشت پاره می کرد و می زد بیرون چیکار کنم . اشک تو چشای کیرم حلقه زده بود و آغوش کون مامانو می خواست . واقعا گیج شده بودم ونمی دونستم کدوم قسمت بدنشو بمالم .. میخواد یا نمی خواد ؟/؟ با این حال به کپلش گیر داده بودم و دستمو از روش نمی گرفتم فیلم لحظه به لحظه سکسی تر می شد مرد با شدت بیشتری دستشو به کوس زن می کشید .زنه از پشت پاهاشو به دو طرف باز کرد تا مرده کارشو راحت تر انجام بده وبا کمال تعجب دیدم مامان هم همین کا ر رو انجام داد -کیان چرا معطلی چرا استاندارد کار نمی کنی ؟/؟ -مامان مگه قراره هر کاری که اون انجام میده منم پیاده اش کنم ؟/؟ -عزیزم این فیلمهای آموزشی حتما واسه یه چیزی درست شده . این بار من یه حرکتی به خودم دادم ودیگه منتظر نشدم که اون به من بگه چیکار کنم . می دونستم که میخواد منم مثل اون فیلمیه کارمو پیش ببرم . کف دستمو تا جایی که جا داشت و می شد پهن و بازش کرد اونو گذاشتم روی کوس مامان . یه کوس باحال و خوشگل و آبدار . مامان پر از هوس وشهوت بود . کوس خیسش نشون می داد که حشرش زده بالا . حالا در جوار من بودن این حسو درش به وجود آورده بود یا تماشای این فیلم سکسی ویا هردوش نمی دونم ولی همینو می دونم و می دونستم که این روزا من و اون خیلی در حال و هوای عشقبازی قرار گرفته بودیم . می دونم که احساسات و شور جوانی درش زنده شده بود . دستمو از بالا تا پایین کوسش با یه فشار متوسطی می کشیدم ودر این حرکات عضلات کونشم بی نصیب نمی ذاشتم . گاهی در این فاصله یه شیطنتهایی هم می کردم وانگشت وسطی دست راستمو که مشغول مالوندن کوسش بود فرو می کردم تو همون کوسش -وووویییی چیکار می کنی کیان -دردت گرفت مامان . اونجا یه خورده خیسه و عرق کرده واسه همینه که انگشتم سر می خوره ومیره داخلش . تقصیر من نیست ببخشید -نه عزیزم کارتو بکن می دونم که تو تقصیری نداری -کیانا جونم من مثل فیلم برم جلو ؟/؟ -آخخخخخخ خودت می دونی هرجوری دوست داری عمل کن من میخوام طوری بدنم ملایم شه و از درد استخون خلاص شم که راحت بتونم راه برم -این حرکات هم واسه همینه دیگه .. حس کردم که می تونم یه پیشرفتهای پیشرفته تری هم داشته باشم . دیگه منتظر صحنه های حساس تر فیلم بودم . قلبم به شدت می زد . بازم هیجان زده بودم . اما این بار هیجانم همگام با ترس نبود . هیجانی با شوق و ذوق بود که منو به دقایق آینده امید وار می کرد . تنها چیزی که نمی تونستم پیش بینیش کنم این بود که آیا می تونم ضربه نهایی رو وارد کنم و کلنگو بزنم و بکوبم یا نه ؟/؟ مرد ماساژور از پهلو رو سینه های زنه روغن ریخت و با دستاش از کناره ها شروع کرد به مالش سینه های زن . همین کارو منم انجام دادم ویه خورده خودمو زدم به ندونم کاری و مثلا بیخیالی -نمی دونم چرا سینه ها رو مالش میدن . اینجا چه ربطی به درد تن و عضله داره -عزیزم حتما اونا یه چیزی می دونن دیگه . سینه ها در تنظیم کلی فعالیت بدن نقش اساسی دارن .یه سری هورمونهای تحریک کننده عصبی وجود داره که اگه خوب کارشو انجام بده آرامش و تنظیم عصبی به خوبی در تمام قسمتهای بدن انجام میشه ودیگه نه از ناراحتی اعصاب خبری هست و نه از افسردگی -درد عضلانی هم رفع میشه ؟/؟ -آره عزیزم اون که جای خود داره .. منم نکردم کم کاری دو تا سینه های مامان روکه خوب چربش کرده بودم تو دستام گرفته و از نوک تا پایینشو با یه شوق و هوس خاصی مالوندم و یه نگام به صورت و چشاش بود که عکس العمل اونو ببینم و ببینم که چه حالی داره . چشاشو بسته بود و لباشو گاز می گرفت و خیلی آروم آه می کشید . من کیف می کردم . بالاخره تونسته بودم هوسیش کنم . حالا در یه موقعیتی قرار داشتم که می شد یه خورده جلوتر هم رفت ولی هنوز گاییدن اون واسم به منزله یک رویا بود . تابویی که شکستن اون به این سادگیها امکان پذیر نبود . دوست داشتم اون جوجو جوجوشو بخورم . اون لباشو بمکم . ببوسمش.شونه هاشو میک بزنم . کبودش کنم دیگه بابایی نبود که بگه چرا تن مامان کبوده و به من خیانت می کنه . دوست داشتم هر سانتیمتر از تنشو بکنم . وای وای نوک سینه های زنه به نوبت می رفت تو دهن مرده . این مامان چرا چشاشو باز نمی کنه . یه لحظه مخصوصا شونه های کیانا رو گرفته و یه تکونی به اون دادم که چشاش باز شه -مامان خوابت برد . اگه فیلمو نمی بینی خاموشش کنم .. اینو الکی گفتم که دوباره یه نگاهی به اون بندازه کلکم گرفت و اون چشاشو باز کرد -کیان این که نوک سینه رو گذاشته تو دهنش -مامانی فکر می کنی اینم در تنظیم سیستم اثر کنه ؟/؟ -بر منکرش لعنت چرا که اثر نکنه ؟/؟ -فقط همینو می خواستم بدونم . حیف که یادم نمیومد وقتی که بچه بودم چه جوری سینه های مامانو میک می زدم ولی این میک زدن مث میک زدن سینه های دوست دختری بود . منم حس می کردم که دارم با معشوقه ام حال می کنم . تمام این حرکات در وضعیتی بود که مامان پشت به من دمروبوده ومن از پهلو سینه و نوکشو گذاشته بودم توی دهنم . یه لحظه کیر کلفتم از پشت شلوارک خورد به کون مامان -این چی بود کیان -هیچی کیانا جون نترس پام خورد به باسنت . حس کردم می دونه وداره خودشو می زنه به اون راه .. نه .. صحنه از نظر صوتی تصویری به جاهای وحشتناکرسیده بود . به اوج دهشتناکی خود وبه اصطلاح آدمای با ایمان به اوج مستهجن بودن خودش . ماساژور قاچای کون زنه رو به پهلو ها باز کرده کیرشو فرو کرده بود تو کوس زنه وزنه جیغ می کشید وفک فک می کرد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#7
Posted: 17 Jul 2012 03:51
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 7
مامان حالا اجازه بده خاموشش کنم . این دیگه ماساژرو از حد گذرونده -نگو که از تماشای این صجنه ها بدت میاد . یعنی تو نمی دونستی اینا ماساژرو به اینجا می رسونن ؟/؟ -کیانا جون نگو که اینم جزو نرمش و ورزشه -اوخ بمیرم واسه پسر خجالتی خودم که از تماشای این چیزا خجالت می کشه -مامان من ادعا ندارم که امامزاده دهرم ولی باید جلوی مادر گل و دوست داشتنی خودم که یه سری مسائلو رعایت کنم -اوخ که تو چقدر دوست داشتنی هستی کیان .. یه لحظه روشو برگردوند طرف من وکیر شق شده لای شورتمو دید وگفت به ! اینم که تیز و آماده پیکاره .. مگه اینجا میدون جنگه ؟/؟ پاشو پاشو برو خاموشش کن تا بیشتر از این گندش در نیومده .. داشتم به خودم لعنت می فرستادم که این چه تعارف و بازی بود که در آورده و زدم کارو خراب کردم تف بر من و اون دهنی که بی موقع باز شه . کاش میذاشتم مامان در مورد این صحنه یه قضاوتی بکنه و حرفی بزنه و ابتکار عمل رو در دست بگیره اگه هم یه خورده تمایل داشت حتما با این عکس العمل من ترجیح میده که اونم کنار بکشه .. ولی یه ولی همه چی رو درست کرد . حرفش این بود که پاشو برو خاموشش کن تا بیشتر از این گندش در نیومده ولی باید به ماساژت ادامه بدی .. جانمی جان . از جام پا شدم تا برم تلویزیونو خاموش کنم . مامان همین جور زل زده بود به کیرم که عین یه دیرک و تیرک و چادر بر افراشته یه مخروط داخل شلوارکم درست کرده بود . دیگه هم مثل اولا خجالت نمی کشیدم بلکه بیشتر دلم می خواست که کیانا جون در این مورد بیشتر صحبت کنه تا منم بتونم از یه راههایی دوباره به پیشروی خودم ادامه بدم . این بار رفتم پشت مامان و از شونه هاش شروع کردم و آروم آروم اومدم پایین تر . همه جا رو با یه نرمش و هوس خاصی می مالیدم . حالا دیگه چشاشو خیلی راحتمی بست ومنم کاری به کارش نداشتم . کونش این کونش دیوونه ام کرده بود . وقتی به اونجا رسیدم چند تکنیک و حرکتو اونجا پیاده کردم . یه چند سانتاون ور کوسشو دست زدم و دیدم یه خورده تره . با این حال به خودم گفتم شاید عرق کرده باشه . یه خورده فاصله افتاده بود بین دست مالی قبلی و الان واسه همین در تردید بودم که آیا دستمو بذارم وسط کوسش یا نه . مامان چه عکس العملی نشون میده . گفتم ولش حالا تا همین جاش هم واسه خودش یه حالی بود وتوقع بیجا نداشته باشم . شاید اونم دوست نداشته باشه که تابوهای گنده تری که بین من و اون وجود داره شکسته شه . واسه همین از کون رسیدم به رون و هریک از رونهای پاشو میون دو تا دستام گرفتم و حرکات نرمشی ورزشی رو شروع کردم که دیدم صداش در اومد -کیان چرا کارتو ناقص انجام میدی .. من خودم دوزاریم افتاده بود ولی می خواستم از زبون اون بشنوم -مگه چیکار کردم مامان -هیچی یه حرکت با دست رو اون وسط فراموش کردی -آها همونی که بیشتر رو اعصاب اثر میذاره و با کف دست انجام میشه -آفرین پسز گلم . آخ آخ وای وای .. صد رحمت به دفعه قبل . این بار دیگه خیلی بد تر و خیس تر از اون دفعه بود . دیگه حتم داشتم که فقط باید با کیرم این خیسیها و لکه های هوسو خشکش کنم . مامان گلم نیاز به کیر داشت و من باید این نیازشو تامین می کردم . باید اونو طوری آتیشش می زدم که خودش ازم بخواد که کیرمو فرو کنم تو کوسش تا بعدا بهونه نگیره و نگه من نمی خواستم و رو من منت نذاره و منو نکوبه . آخه من دوستش داشتم . عاشقش بودم به محبتش نیاز داشتم . اگه از من گله مند و دلخور می شد هیچوقت نمی تونستم خودمو ببخشم . این بار دست چپمو گذاشتم رو سینه چپش و کف دست راستمو کشیدم رو کوسش با سرعتی بیشتر از دفعه قبل اونو در اختیار گرفته و می مالوندم . دو تا از انگشتامو هم می کردم تو کوسش و تند و تند فرو می کردم ودرش می آوردم . دیگه هم نمی گفتم اشتباهی رفته تو و ببخشید و از این حرفا . صدای شلپ شلیپ خیسی کوس مامان فضا رو پر کرده بود و این خیسی لحظه به لحظه بیشتر می شد و جیغ زدنها و ناله های هوس اونم بیشتر -کیان کیااااااان نهههههه نهههههههه چیکار می کنی -کیانا عزیزم مامان گلم اینم جزو بر نامه هست دیگه نمی خوای آروم شی نمی خوای ریلکست کنم ؟/؟ وقتی اعصابت آروم شه تنت نرم شه خود به خود روون میشی . دیگه از خستگی و درد عضلانی خبری نیست . نمی خوای از این سفرت لذت ببری ؟/؟ عشق و حال کنی کیف کنی ؟/؟ زندگی یعنی عشق و حال مامان -پس به من حال بده . میخوام با هم عشق کنیم . یه خورده خودمو رو مامان خم تر کرده و کیر چماقی خودمو از پشت شورت به کونش چسبوندم -کیان چقدر تیزه -مامان اون حرکت آخر ورزشی نرمشی رو اگه دوست داری پیاده کنم . بیخود نبوده که توی اون فیلم نشونش می دادن . -می خواستم بهت بگم کیان ! ولی دیدم اون جوری ناراحت شدی سختم بود بهت بگم این ماساژرو هم رو من پیاده کن -کیانا مامان خوشگلم تو که می دونی من واسه آرامش تو هر کاری می کنم تو که می دونی بابای نامرد م که سرت بلا آورده و بهت خیانت کرده و همین کارشم باعث جدایی شما شده من چقدر به خاطر تو عذاب کشیده و می کشم . پس هرچی دوست داری و هر کاری رو که فکر می کنی بهت آرامش میده از من بخواه از پسرت بخواه -پس معطل چی هستی درش بیار . من خیلی وقته منتظرشم -یعنی از همون وقتی که آخرین صحنه فیلمو دیدی ؟/؟ -نه چند روزه کیان .. ولی می ترسیدم . استرس داشتم شرمم میومد . یه حس غریب داشتم . گفتم شاید تو یه فکرای بد در مورد من بکنی . درش بیار . شورتمو در آوردم . چشم مامان به جمال کیر من روشن شد -وووووووو... واووووو... واووووو چه عظمتی ! روشو بر گردوند تا من کیرمو از همون پشت بفرستم تو کوسش . دو طرف کونشو باز کردم و کوسش مث یه ماهی دهن باز کرد تا قلاب کیر منو به خودش جذب کنه .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#8
Posted: 17 Jul 2012 03:53
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 8
کیرم به کلفت ترین و دراز ترین حالت خودش رسیده بود به سر کوس کیانا جونم رسید . -کیان کیان اوخ دارم می سوزم دارم آتیش می گیرم انگار همه تنمو داغش کردی . زود باش دیگه . کله کیرمو کردم تو کوس مامان .با این که کوس مامان خیلی مامانی بود ولی از بس خیس کرده بود تونست این کلفتی رو تحمل کنه و خیلی راحت قبولش کرد . چشای کیانا دیگه باز نمی شد . آروم ناله می کرد و یه چیزایی از رو هوس می گفت که اصلا متوجه نمی شدم .فقط می دونم تا اونجایی که جا داشت داشت حال می کرد و لذت می برد . دیگه تمام سد های بین من و اون شکسته شده بود ولی هنوز مستقیم گویی نمی کردیم و با کوس شر گفتن های خودمون سعی داشتیم یه جوری کار خودمونو تو جیه کنیم .. کیرمو به نرمی کردمش تو کوس کیانا . روی مامان که دمر کرده بود سوار بودم و رو کونش تسلط کامل داشتم . انگاری که روی کیرم روغن پاشیده باشند . خیلی بیشتر از اون حالت داغ کرده بودم .فقط با اوف اوف گفتن و گاز گرفتن لبهام یه خورده جلوگیری می کردم تا درجا آبمو توی کوس مامان نریزم . -عزیزم این بهترین حالتیه که می تونی با اون ماساژم بدی . این جوری خودتم کمتر خسته میشی و تمام تنمم داغ می کنه . انگار خون تو تمام رگهای بدنم به جریان افتاده . زیر پوستم رفته . آتیشم زده . داغ شدم روون شدم . می خوام راه برم بدوم پرواز کنم -مامان حالا میشه خواهش کنم که الان پرواز نکنی . دوست نداری زیر کیر من بمونی و با ماساژکیر , انرژی در مانی خودتو تکمیل کنی -کیان کیان چقدر بی پروا حرفاتو می زنی . یه وقت در مورد من فکرای بد نکنی . فکر نکنی من مامان بدی هستم .. -کیانا تو بهترین و دوست داشتنی ترین و .. -بگو ادامه بده عزیزم کیان من پسرگلم خجالت نکش -وهوس انگیز ترین مامان دنیا هستی . دوستت دارم . یه وقتی تو هم خیال نکنی که من پسر بدی هستم و نظر بدی نسبت به تو دارم همه اینا واسه اینه که گرم ترت کنم . روونترت کنم تا راه بیفتی تا نرم شی .. -ادامه بده . سردم نکن . زودباش . تند تر بکوب بزن حمله کن . حالا دیگه از وقت نرمش گذشته . کون مامانو با هوس تو دستام فشارش می گرفتم و به پهلوها بازش می کردم تا جا واسه کیرم باز شه و اون وقت با تماشای حلقه سوراخ کوس کیانا به وجد اومده و محکم تر اونو می گاییدم . چینهای کون مامان هم منو به هوس آورده بود و نمی تونستم به این سادگی ازش بگذرم . انگشت کوچیکه امو کردم تو سوراخ کونش و باهاش بازی می کردم .. رو کیانای نازم خم شده و یه خورده کمر گرمشو غرق بوسه کردم . بعد بالاتر و بالا تر -اوهههه اوهههههه عزیزم خیلی بلا شدی شیطون شیطون ولم نکن . منو بکن . کوسم همین جور میخواد که داغش کنی . مرکز گرما و داغیه اینجا . از اینجاست که تمام تنم داغ می کنه . -مامان می خوام یه چیزی ازت بپرسم . این جور مالوندنها هوستم زیاد می کنه؟/؟ با چشم خمارش یه نگاهی به من انداخت و گفت ناقلا .. شیطون یعنی می خوای بگی تو از نگاه من از صدای من و از خیسی و تمنای من هیچی نفهمیدی ؟/؟ تو که همه چی رو خوب می دونی . -مامان فکر می کنی ریختن احساسات تو ی درون خودت و خالی نکردنش باعث میشه غرورت حفظ شه ؟/؟ تو هر کاری هم که باهام کنی بازم واسم همون مامان گل و خوب و مهربون و زحمتکشی . در عوض مثل دوست دخترمم میشی که دارم باهات حال می کنم . دوستت دارم .و این جوری حس می کنم که خیلی خیلی بیشتر از گذشته می تونم بهت احترام بذارم چون تو با تمام وجودت جسم و روحتو تقدیم من کردی و من ارزش این کارتو به خوبی می دونم -منم دوستت دارم با این حرفات آتیشم تند تر میشه . بیشتر داره منو می سوزونه همه جامو بسوزون منو بخور بلیس بکن . آره دوستت دارم تو رو میخوام . تن لختتو می خوام کیرتو میخوام . میخوام که باهات کیف کنم حال کنم . بهت کیف بدم حال بدم . دوستت دارم و میخوام که دوستم داشته باشی میخوام که از این سفر یه خاطره خوبی داشته باشیم -واز سفر های بعدی و از روز های بعد .. تا وقتی که چشامون تو چشای هم میفته و بوی همو احساس می کنیم -آره کیان جون برای همیشه ... مامان احساس پاک و خالصانه خودشو بیان کرده بود و من تا اونجایی که می تونستم ضربات کیرمو بر پیکره اش شدید تر می زدم . حالی به حالی شده بود و کونشو دور کیر من می گردوند. -دارم حال می کنم کیرت داره خارش کوس منو می گیره . تمام درد های تنمو می چینه . انگشتتم که گذاشتی تو سوراخ کونم . یادت باشه سوراخ کون منم کیرتو می خواد . می خواد اون داغی رو احساس کنه . گرم و نرم و روون بشه . چقدر همه چیز قشنگه . این چراغای روبرو این ساحل و این آبها .. چقدر اینمنظره ها در دل شب قشنگن .. چقدر دنیا قشنگه . کاشکی الان میدیدم که کیرتو با چه حالت و حرارتی می فرستی توی کوس من و می کشیش بیرون .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#9
Posted: 17 Jul 2012 03:54
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 9
-عزیزم ادامه بده . فکرمی کنم دیگه هیچ غمی ندارم کیان . فکر می کنم تازه متولد شدم . آروم و بی هیچ نگرانی -چی میگی مامان پس من چی ؟/؟ نمی خوای منو هم به دنیا بیاری . تو چطور الان متولد شدی که به من تولدی دوباره دادی ؟/؟ جون دادی زندگی دادی .. اینارو که می گفتم فشار کف دستمو رو کون مامان زیاد تر کرده و ضربات رو شدید تر می کردم . -وایییییی عزیزم عزیزم دارم از حال میرم . چیه این کیان ؟/؟جیگرمو, تنمو , جودمو , همه جامو به آتیش کشید . بزن , بکوب ! حال بده تا می تونی . حالمو جا بیار! . یه دستمو که رو کون کیانا داشتم و با کف دست دیگه ام روی کوسشو می مالوندم وکیر هم که خودش با کوس مامان مشغول بود و دنیایی داشت . روکمر ناز کیانا خم شده و از پوست لطیف پشت گردن تا جایی که می تونستم ومانع گاییدنم نمی شد رو غرق بوسه کرده بودم . -پسرم ! جونم ! عجب دستگاه ماساژقویی داری -مامان کیانای نازم هیچ اینو می دونی که تو هم داری منو ماساژمیدی ؟/؟ این جوری خیلی حال میده بایه حرکت دو تا نرمش دو تا سلامتی .. مامان که از خود بیخود شده بود خودشو محکم و با سرعتی زیاد از پشت به کیر و وسط بدنم می زد و این جوری بیشتر حال می کرد و می خواست به منم بگه که از تند تر گاییدن و محکم تر ضربه زدن هراسی نداشته باشم -مامان تو هنوز سیر نشدی ؟/؟ -چیه مگه تو سیر شدی ؟/؟ دوست داری زود ترقال قضیه رو بکنی . خسته ات کردم ؟/؟ -این چه حرفیه که می زنی دوست دارم تا وقتی که آفتاب در میاد بکنمت . بعد دوباره شروع کنم و تا وقتی که غروب میکنه هم بکنمت . -منم همش بهت میگم تند تر تند تر محکم تر . لحظاتی بعد هر دو مون سکوت کرده بودیم . مامان ازم خواست که رودر رو با هم حال کنیم . پاهاشو باز کرد تا چاک کوسشو راحت تر در اختیار داشته باشم .. مدتی بود کههر دومون سکوت کرده بودیم . دوست داشتیم که غرق در عالم لذت و هوس ودر نهایت آرامش فقط به سکسمون فکر کنیم .. -کیانا چقدر از بوی خوش تن تو لذت می برم نمیدونم لبات خوشمزه هست یا از این روژیه که زدی -تو چی فکر می کنی ؟/؟ -من فقط می دونم که دارم باهاش حال می کنم -اوههههههه عزیزم گلم هر جوری دوست داری باهام حال کن . یه خورده به کیرم استراحت داده و از لبای مامان شروع کرده به میک زدن و از روی سینه ها و نافش رسیدم به کوسش . دیگه فریادیش کرده بودم . بی پروا جیغ می کشید و کیر می خواست . -بذار تو دل شب صدامو بشنون بذار بدونن که دارم حال می کنم . هیشکی مارو نمی شناسه . -آره مامان فقط منم وتو و این کیر و کوسو هوس -وعشق -خوب گفتی کیانا عشق من ! دوستت دارم . -بخور بلیسش . دوستم داشته باش . فقط واسه گاییدنم دوستم داری ؟/؟ -واسه همه چی عاشقتم . خودتو دوست دارم تو همه چیزی منی . عاشقتم .. -بگو بخور بکن ..حالا دوباره کیرتو میخوام بدش به من . یه خورده دیگه بکنی تمومه .. کیرمو دوباره فرو کردم تو کوس حشری مامان حشریم. این کوس اصلا خنک بشو نبود . نمی دونم مامان چه جوری فکر منو خوند . -چیه تعجب می کنی هنوز داغه ؟/؟ از کیرت بپرس . تا داغی من نریزه و داغی تو جاشو نگیره خنک نمیشه . باانگشت شستم قسمت بالای کوسشو دادم عقب و بازم با سرعت گاییدن کیانا رو شروع کردم این بار رفت تو سکوت و ناله و مردمک چشاش با سرعتی زیاد در حال گشتن بود من که می دیدم از تلاشهام دارم نتیجه می گیرم با دلگرمی و مقاومت بیشتری اونو زیر نفوذ کیرم داشته و ولش نمی کردم . دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش فشرد . -بخواب روم . بخواب روم ! دیگه تا می تونستم حال کردم . -اوخخخخخخ هنوزم داره میاد هنوز داره قلقلکم میاد یه جوریم ولم نکن . دیگه کیرم اون داخل قفل کرده بود و تکون نمی خورد . دستای قفل شده مامان دور کمرم دیگه جلوی حرکت منو گرفته بود . چقدر کیف داشت . لحظه به لحظه بیشتر داغ می کردم . داغ داغ داغ وبعد به نقطه ذوب رسیدم . دیگه نتونستم وقتی کیرم به نقطه ذوبش رسید دیدم یه چیزی داره می ریزه تو کوس مامان . کیانا فشار دستاشو بیشتر کرد . -آهههههه مااااااماااااان داره میاد داره حال می کنم . چشای کیانا باز بود و من خمار شده بودم . -کیان بریز بریز بذار بریزه قربون چشای خوشگل و پر هوست برم . نمی دونی چقدر حال می کنم که تو داری باهام حال می کنی . بریز خنکم کن . -دوستت دارم مامان مامان قشنگم . مامان خوبم . -منو ببوس ببوس . بازم بگو دوستم داری . -آره مامان دوستت دارم عاشقتم . کیرمو دیگه از کوسش بیرون نکشیدم و گفتم بذار در همون حالتی که لبای من و کیانا در حال بوسیدن همند کیر منم در حال بوسیدن کوسش باشه ... ادامه دارد .. نویسنده ...ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن
ارسالها: 7673
#10
Posted: 17 Jul 2012 03:55
نویسنده: ایرانی جان ازوبلاگ امیر سکسی
پرواز هوس 10
من و کیانا تا دقایق زیادی در آغوش هم بودیم . کیرم داخل کوس مامان داشت آب می شد . دوست نداشتیم از هم جدا شیم . از پنجره بیرونو نگاه می کردیم . همه جا زیبا بود ودریا آرام . چراغای روشن و سر و صداهایی که از دور دست به گوش می رسید . -کیان بازم هوس دیسکو داری ؟/؟ -اوه مامان چی میگی تو از هر دیسکویی واسم دیسکوتری . تو نهایت حال و عشق و صفایی . تو رو دارم دیگه تفریح می خوام چیکار کنم . تو خود عشق و تفریح و حالی . با بوسه های نرم و مکیدن سینه هاش دوباره حشریش کردم . نه مثل این که خیال سیر شدن نداشتیم . این بار اگه نوبتی هم می خواست باشه دیگه نوبت کون مامان بود . کیرمو بیرون کشیده تا کون قمبل کرده اونو بیشتر و بهتر در اختیار خودم داشته باشم -اووههههه کیان سوراخ کونمو که بازم لیسش میزنی اونقدر سوراخ کون مامانو غرق بوسه اش کردم که خیسی کوسش سرازیر شد با یه ناز و عشوه خاصی گفت کیان تو که منو کشتی دوباره اگه می خوای بذار تو کونم دیگه . نمی دونستم این قدر بهت حال میده -مامان اگه دوست داری بذارم تو کوست . نه نه وقت واسه عشقبازی زیاد داریم . -کیانا اگه بگم بیست بیستی دروغ نگفتم . هیچ اشکالی نمیشه تو تن تو دید و تو اخلاقت و تو رفتارت .. -خوشت میاد کیان ؟/؟ -آرررررره آرررررره کونشو گردوند و منو بیشتر اسیر اون سوراخ ریزش کرد . هر کرمی رو که دم دستم داشتم به سوراخش مالیدم . مامان چشاشو بسته بود و دندوناشو به هم می فشرد و منم که هوس کون داشتم با صبر و حوصله گذاشتم که کیر راهشو پیدا کنه . چه منظره قشنگی درست شده بود . تماشای خود این صحنه هوس منو بی نهایت کرده بود . دیگه نمی دونستم باید چیکار کنم تا طول لذتم زیاد تر شه . --کیان کیان جان هر مدل دوست داری با کونم حال کن . در اختیارته . کیرم هر لحظه بیشتر می رفت توی کون مامان و کف دستمم از همون پشت گذاشته بودم رو کوسش تا حال بیشتری بهش بدم . -مامان این همه گاییدمت بازمهوس داری ؟/؟ --عزیزم تو خودت به کی میگی . تو هم که سر شار از هوس و شهوتی . دوست داری چه جوری باشم ؟/؟ -همین جوری که الان هستی مامان . داغ داغ داغ . سر حال . حشری و با نشاط .فقط مال من باشی فقط زیر کیر من .-اووووووففففف داری این حرفا رو می زنی و سوراخ کونمم داغ کرده. بذار کیرت تا ته بره . مامان چقدر داغه . کونت کیرمو سوزونده .. -حسش می کنم . اون گرمای تیزو احساسش می کنم . سرشار از هوس . -کیانا دارم با تمام وجود کونتو میگام .. با یه دستم با سینه هاش ور می رفتم .. سوراخ مامان دیگه روون شده بود . حالا می تونستم کیرمو تا آخرا بکشم بیرون و دوباره فرو کنم توکونش . چند دقیقه بعد سرعت گاییدنمو زیاد ترش کرده تا در هر ضربه بالای کونش بخوره به ناحیه بالای کیرم و صدا بده . از این صدای سکس خیلی خوشم میومد . حال می داد . هوسمو زیاد می کرد . و این هوسم وقتی بیشتر می شد که کون مامان مثل ژله می لرزید . مثل یک ژله سرخ و سفید.حس کردم که خیلی خیلی داغ و بیحس شدم و کیانا هم کونشو طوری می گردوند که کیرم دیگه نمی تونست مقاومت کنه . هرچند کون مامان اسیر کیر من بود ولی این کیر من بود که تسلیم کون مامان کیانا شده بود . داغ داغ شده بودم و کیرم داغ تر از جاهای دیگه شده بود . خیلی لذت می بردم یه لذتی که دست کمی از لذت خالی کردن آب توی کوس یا کون نداشت . تصمیم گرفتم که آبمو خالی کنم ولی دیدم که آب کیر من داره از سوراخ کون مامان داره بیرون می ریزه . کون عزیز دلم جادو کرده بود .. طوری که اصلا نفهمیدم کی آبم اومد . وقتی که دوباره تو بغل هم قرار گرفتیم اینو واسش تعریف کردم . مامان کیف می کرد و لذت می برد از این که می دید این همه به اون وابسته شدم و نیاز هامو می خوام که اون واسم تامین کنه . من و اون دوست داشتیم که بازم تو پاتایا بمونیم . -ببینم کیان دوست داری یه ویلای اختصاصی تو یه جای باحال با یه دور نمای خوشگل و منظره های جذاب و زیبا کرایه کنیم ؟/؟ یه جایی که مث باغ بهشت باشه ؟/؟ -مامان می دونی اجاره اش چقدر میشه ؟/؟ -خب اولا که پولشو من می دم و به اندازه کافی و زیاد پول دارم . تازه یکی دو شب بیشتر اجاره اش نمی کنیم . از طرفی دوست دارم تو این باغ بهشتی که من و تو درش قدم می زنیم فقط من باشم و تو . هیشکی دیگه نباشه . دوست دارم هر دو تامون لخت باشیم . لخت لخت . تو هر گوشه از این ویلا و باغ هر کاری که دوست داریم انجام بدیم . یه ویلایی که بیشتر جاهاش طوری باشه که اگه سکس می کنیم کسی ما رو نبینه جایی که دور نماش خوشگل باشه و من و تو تا اونجایی که دلمون بخواد با هم حال کنیم . انرژی بگیریم و شارژشیم . مزه اش تا سالهای سال زیر کوس و کیر ما باقی بمونه .. پونصد دلار و هزار دلار که دیگه ارزشی نداره . واسه خودم و تو هزاران هزار دلار هم که باشه هزینه می کنم . من تازه دارم معنی زندگی رو می فهمم . تازه دارم مزه سکسو می گیرم . تازه دارم می فهمم که عشق یعنی چه .-دوستت دارم کیانا . عاشقتم . می دونم که توی باغ بهشت خیلی بهمون خوش می گذره . بیصبرانه منتظرم که فردا برسه و یه جای خوب گیرمون بیاد ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
از چی بگم از حالم خودم از فردام بگم دست بردار
منو توو این حاله خودم بذارو برو دست بردار
از تو نه از خودم پرم تو این حال خوبم ترکم کن
دنیا خارم کرد دنیا قانعم کردم دنیا درکم کن