انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 10 از 17:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  16  17  پسین »

هوس اینترنتی


زن

 
باسلام خدمت استاد لوتی موتوی نازنین و دوست داشتنی و با فرهنگ . استاد نازنینی که همیشه به من روحیه و انگیزه می دهد . دوستان با محبت زیادند و من شر منده محبت های آنان هستم . شرمنده ام که نمی توانم بیشتر و بهتر از اینها در خدمتشان باشم . در کنار این دوستان عزیز عده ای هستند که امید وارم خداوند به راه راست هدایتشان فر ماید . طوری با آدمی رفتار می کنند که انگار آن جایگاه دو در یکی را که بعد از رخت بر بستن از این دنیا نصیبشان می گردد اشغال کرده ام . بهانه های الکی و انتقادات بی پایه و خنده دارشان نشان می دهد که اینها همه هدفمند ..دیکته و هدایت شده از سوی گروهی خاص بوده که من این افراد را با جادوی قلم بر سر جایشان نشانده ام . آنانی که مغرض نبوده اند قانع شده اند و اتفاقا از در دوستی هم در آمده ایم . می توانید در داستان شیطون بلا مناظراتی را که بین من و خواننده ای عزیز بوده مطالعه بفر مایید که در نهایت به نوعی آتش بس و همزیستی مسالمت آمیز و دوستی منجر شد . اما اگر دو سه صفحه آخر تاپیک بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی را مطالعه بفر مایید که جزو چند تاپیک بالای صفحه 1 است بنده خدایی وجود دارد که مدام با مغلطه بازی می خواهد مرا به زیر سوال ببرد ولی دلم برایش می سوزد که با پیامهایش و پاسخهای من مضحکه دست این و آن خواهد شد . خواندنش خالی از لطف نیست . البته کسی که با آثار من آشنایی داشته باشد برای انتقادات مغرضانه ..هدفمند و از پیش تعیین و طراحی شده این اشخاص تره هم خرد نمی کند . نمی دانم این انگشت شماران چه پدر کشتگی با من دارند که ول کن هم نیستند . البته من با احترام با همه انها بر خورد می کنم . با منطق پاسخشان را می دهم واگر وارد بطن و عمق کلامم شوی از آنجایی که خود استاد کلامی ماهرانه در می یابی که چه ماهرانه بدون نوک سوزنی تو هین با همان منطق خودشان آنها را می کوبم . یعنی با همان فن ضربه فنی شان می کنم . خودشان هم می دانند شکست خورده اند شاید هدفشان این است که وقت داستان نویسی و کار و زندگی مرا بگیرند . چون من برای دو سایت داستان می نویسم و برای دو سایت منتشر می کنم . واقعا کاری وقت گیر است . حس گیری برای دهها داستان در طول هفته بسیار دشوار است . باور کن همین الان که دارم این جملات را می نویسم به عروسی یکی از بستگان همسرم دعوت بودم . اما زن و خانواده همسرم رفتند عروسی و من خونه ام تا بتونم یکی دو تا داستان بیشتر بنویسم . دیروز عید قربون هم جایی دعوت بودم فقط موقع غذا خوردن می رفتم .در هر حال لوتی موتوی نازنین خوشحالم که نوشته های مرا در بخش سیاست دنبال می کنی .. در بخش مذهب شاید کم کار تر بودم شایدم از اونجایی که دیدم همه مدل مذهبی اونجا هست واون وقت من شیعه تقریبا تنهای تنها میشم و باید با پنجاه شصت نفر مناظراتی دوستانه بر پایه احترام داشته باشم و دیگه کلی وقت بگیره در اون قسمت خیلی کم کارم ... در بخش ورزش و کل کل کردن هم مطالبی نوشته ام ولی در قسمت خاطرات و داستانهای ادبی ده دوازده تاپیکی رو که از من وجود داره دوست دارم افزایشش بدم ..مطالب ادبی دل نوشته ها ی ایرانی رو زیادش کنم به مصداق این که قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی دچار آید دلم می خواد برم در وجود شهبانو فرح یه رمان بنویسم از زمانی که پس از شکست انقلاب به وطن بر می گرده ..دلم می خواد داستانهای عشقی احساسی و متون ادبی رو ادامه بدم ولی می بینم نازنینانی هستند که دلشون به همین سکسی ها هم خوشه .فرصت نمی کنم به علاقه مندیهای خودم برسم .یعنی داستانهاو مطالب غیر سکسی . فعلا نمیشه این دوستانو رها کرد . در هر حال نوشتن داستانهای زیاد ممکنه نقطه ضعفهایی رو هم به دنبال داشته باشه اما یکی دو درصدی هستند که انتقادات رو بسیار مغرضانه و بی ادبانه بیان می کنند .. اما اگه فحش رکیکی در کار نباشه من احترام همه شونو نگه می دارم تازه در اون صورت هم بازم فحش اونا رو طوری به خودشون بر می گردونم که در مقام دفاع اصلا توهین به نظر نیاد . . برای من جای تعجب داشت که چطور شد یکی از این فحش های رکیک منتشر شد . آیا واقها در آکادمی ادبیات سوئد و نروژ و... بالاخره در جایی که تعیین می کنند چه کسی باید جایزه ادبیات نوبل رو برنده شه به این گونه سایتها مراجعه می کنند و نویسندگان اونا رو ارزیابی می کنند که خیلی ها فکر می کنند وجود من به ضررشونه ؟/؟ اگه زیاد هم می نویسم و بد می نویسم کارشناسان تشخیص اعطای جایزه ادبیات نوبل به خوبی متوجه میشن و جا یزه رو میدن به شما عزیزانی که وجود منو اضافی می دونین . . در هر حال لوتی موتوی عزیز مهربانان و همراهان و دوستان و یا وران من خیلی خیلی بیشتر از این چند تا حسود و خود خواهند که احساس می کنم بیشتر دچار نوعی مشکل روحی باشند ...می توانستم به جای کلمه روحی مترادف آن را بیان کنم ولی باز هم احترام آنها را رعایت نمودم .خوشحالم که دوستان بسیار فهیم و خوش کلامی چون شما را در کنار خود می بینم ..هرچند کار شکنان اندک شمارند ولی با همه اینها یکی مرد جنگی به از صد هزار .....با آرزوی بهترین ها برای شما استاد لوتی موتوی نازنین و برای همه آنهایی که دوستم می دارند و نمی دارند و به امید ایرانی آباد و آزاد و روزی که دوستان مجازی در کنار یکدیگر با خاطره هایی از این روز های به یاد ماندنی در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی کنند . به امید آن روز . دوست و برادر شما : ایرانی
     
  
زن

 
H_lovelly: سلام داستانتونو بی وقفه خوندم . جالب بود ولی دوست داشتم که طناز سر عقل بیاد و خیانت نکنه ولی... چه میشه کرد.
محبت کردی . دست گلت درد نکنه .. ولی اگه طناز سر عقل میومد که داستان همش حاشیه ای می شد یا این که باید همین جا یا خیلی وقت پیش ها تمومش می کردم . نمی دونم چرا همش فکر می کنم این داستان رو تازه شروع کردم . انگاری فضای داستان هنوز در ابتدای راهش قرار داره . البته این یک تصوریا احساسه . نکته دیگه این که مسئله خیانت از اوایل داستان از همان رابطه فرزاد و طناز وجود داشته . و در نهایت خیانت ها انواع و اقسام گوناگون داره از نظر نگارش اون در داستانها .. در بعضی داستانها مثل همین بیشتر نوعی جنبه فانتزی و هیجان انگیز به خودش می گیره با حفظ غرور زن ..در بعضی از داستانها ممکنه ناراحت کننده به نظر برسه ..در بعضی داستانها هم ممکنه توجیهی داشته باشه که حتی خواننده حامی خیانتکار باشه . با تشکر مجدد از لاولی عزیز ونهایت احترام و امتنان . دوست و برادرت : ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۶۳

دو تایی مون بدون هیچ فاصله ای به هم چسبیده بودیم . لبای گرم و پر هوسش در تماس با لبهای من , من تشنه رو به اون چه که می خواستم می رسوند . با چشای رنگی و خوشگلش که مدام باز و بسته می شد و با تماشای هوس اون من دیگه در حال رسیدن به اون چه که می خواستم بودم . کف دستامو گذاشته بودم رو کمرش و با نوک انگشتام روی پوستش می کشیدم . با این کار خودم هیجانو در وجودش احساس می کردم . از این کارم حیلی لذت می برد . چون لباش برای ثانیه هایی شل شده بود که با فشار میک زدنهام تونستم اونو در همون فضا و حس و حال داشته باشم . پوست داغشو روی تن خودم به خوبی حس می کردم . و بیش از همه اون چیزی که به من هیجان می داد کیری بود که روی کسم چسبیده هر لحظه اونو به طرف پایین خم می کرد تا روی شکاف کسم قرار بگیره . و احتمالا با فشار نوک کیرش به روی کسم می خواست که با یه هیجان و مزه گیری خاصی کیرشو بفرسته توی کسم . شاید ازم انتظار داشت که ازش بخوام که زود تر این کارو بکنه . من هیجان خودمو نشون می دادم . با التهاب بهش چنگ انداخته بودم ولی امکان نداشت که حالا که می دونستم راه دیگه ای جز گاییدن من و فرو رفتن کیر به داخل کس با قی نمونده ازش بخوام که زود تر این کارو انجام بده . حتی حس کردم که کیرش داره به روی کیر من پرشهایی رو انجام میده اون داره به خودش فشار میاره . یه لحظه ازم فاصله گرفت . دندوناشو به هم فشرد . به خودش پیچید . داشت جلو گیری می کرد . -چی شده فرید روی کس من که این جوری آتیشت داده با اون داخل چه جوری می خوای بجنگی . یادت باشه باید نشون بدی که مثل اسمت تک و یگانه هستی و می تونی در سکس طرفت رو به اوج برسونی . بخوای وا بری فایده ای نداره . انگاری بهش بر خورده بود ولی چیزی نگفت . فقط پاهامو به دو طرف باز کرد . روی من ایستاد و این بار با دستاش کیرشو تنظیم کرد و اونو گذاشت روی شکاف کسم .-طناز طناز .. -چیه خیلی ناز و غنچه ایه .. درسته ؟/؟ -هر چی تو بگی درسته . راستش اگه بگم حیفم میاد بکنمش دروغ نگفتم . -ولی اینو هم در نظر بگیر کس های غنچه ای هم هوس دارن . دلشون می خواد شکفته شن . اونا این طور نیست که همش خودشون بشکفن .بعضی وقتا برای شکفتن نیاز به شوک دارن . لذت می برن از این که بهشون شوک های قوی وارد بیاد . چیه پسر حس می کنی برات زیادیه . دستاشو به سرعتی که تصورشو نمی کردم و دیگه نمی تونستم عکس العملی از خودم نشون بدم دور گردنم حلقه زد و دوباره منو بوسید اما این بار دیگه کیرشو حس می کردم که چه جوری داره غنچه نازمو باز می کنه . همون غنچه ای که هنوز همون زیبایی و شکوفایی ماههای اخیر رو داشت و فرقی نکرده بود با اون زمانی که اونو در ویترین نگه داشته بودم . پیشونی فرید رو پیشونی من قرار داشت . لبامو با هوس می بوسید و بازم همون حسی بهم دست داده بود که از سکس با فرزاد و کیوان داشتم . هر چند در رابطه با فرزاد چون بار اولم بود و اون با نوعی فیلمبرداری و عکس گرفتن پیاز داغ جریان رو زیادش کرده بود به نوع دیگه ای آتیشم می داد .. ولی فرید جذاب هم از زاویه ای دیگه رو من اثر گذاشته بود .. -طناز چرا ساکتی .. حرف دلتو بزن . از هوست یگو .. -تو که داری اونو حسش می کنی . این طور نیست . ؟/؟ من چه سکوت کنم و چه نکنم وقتی که کیرت رو می فرستی به انتهای کسم و اونو بیرونش می کشی این برات چه پیامی داره .. . انگار از دهنش آتیش می بارید . ولی اون این حسو به من می گفت که دارمش . می گفت که انگاری دارم آتیش پخش می کنم . -چیه فرید حس می کنی که من اژدها شدم .. -هر چی باشی و هر کی باشی زیبا ترین و هوس انگیز ترینی . دلم می خواد منو ببری توی وجودت خودت . منو بسوزونی . برای همیشه یه جایی در درونت داشته باشم . دیگه بهش نگفتم که چرا به سینه های خوشگل و خوش فر م من چنگ انداخته . سینه هایی ندیده بودم که به زیبایی و حالت و خوش فرم بودن سینه های من باشه . حتی اونایی که به زور ژل و آمپول به سینه هاشون فرم و حالت میدن سینه های منو نداشتن و ندارن . -آخ فرید فرید -جااااااان بگو چی می خوای -من فعلا هیچی نمی خوام . چون هر چی رو که بخوام در اختیار خودم دارم و چیز اضافه ای نمی خوام . من تو رو دارم . داری به من حال میدی . -می دونم باید اون قدر تو رو بکنم که اون غنچه های ناز حس کنن که رسیده شدن . حس کنن دارن دارن اوج می گیرن . -آره عزیزم . نه تنها حس کنن که دارن اوج می گیرن بلکه یقین کنن که به اوج رسیدن . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۶۴

ولم نمی کرد . من و اون به هم چسبیده بودیم . خیلی آروم در یه چسبندگی لذت بخش کیرش یه حرکتی کرد ووارد حفره کسم شد . دلم می خواست برام حرف بزنه . به من بگه زیبا ترین , ناز ترین , خوشگل ترین . با بوسه هاش که داغم کرده بود . با بدن خوش ترکیب و لبخند زیبا و نگاه نافذش تا اعماق وجودم نفوذ کرده بود . خودشو انداخته بود رو من و با این کارش حرکت کیرش در کس من متوقف شده بود . ولی دلم می خواست به همون صورت بمونه . دلم می خواست در نهایت آرامش باشیم . اون حال منو فهمیده بود . با انگشتاش آروم آروم نوازشم می داد . کناره های صورتمو می بوسید . نمی ذاشت که یه لحظه سرد شم . فقط سوزش هوس بود و آه کشیدنهای فرید که گاه دهنشو می ذاشت رو لاله گوشم و می گفت چه گوشهای خوشگلی داری -عزیزم جاهای دیگه من خوشگل نیست ؟/؟ فقط همین جا رو دیدی ؟/؟ کی همچین حرفی زده ؟/؟ رو هر جای تو که انگشت بذارم بهترینه . خودت هم که بهترینی . زبونشو گذاشته بود زیر زیر بغل من و اونو لیسش می زد . -حتی حالت زیر بغل تو هم منوبه هوس میاره و اعتراف می کنم که قشنگترین های این قسمت هم مال توست . -نههههه فرید چقدر زبون بازی داری تو . خواهش می کنم . یه کمی تند تر . من می خوام خوب می تونی چه جوری سرم شیره بمالی .-من که هنوز چیزی نمالیدم . به موقعش اونو هم می مالونم -تو از کجا می دونی که من اجازه میدم . چشامو بسته و لبامو غنچه کردم .-عزیزم طناز خوشگلم سالی که نکوست از بهارش پیداست . من اینا رو از توی چشات می خونم -پس من از چشات چی رو بخونم . -یه دنیا عشق و هوس رو طناز . همونی که به تو اختصاصش دادم . غرق در لذت گناه تنمو به تن فرید سپرده بودم . من به این رابطه که نیاز زن بود عنوان خیانت رو اطلاق نمی کردم . اولا شوهرم راضی بود حالا من نمی خوام اون بفهمه که من از خصلتش خبر دارم در ثانی من یک زنم وبدنم به این نون و ماستها راضی نمیشه . هیجان می خواد تنوع می خواد ولی در کنار این هیجان باید غرور منم حفظ شه . کف دستشو می مالید رو سینه هام و بعد با دو تا انگشتش با نوک سینه هام بازی می کرد و اونو میون دو تا انگشتاش می گردوند . بعد از این که کلی با سینه هام ور رفت حالا نوبت این بود که کف دستشو بذاره روی کسم . خودشو از بدنم بلند کرد ولی کیرشو بیرون نکشید .سرعت گاییدنمو زیاد کرد -فرید فرید خیلی با هیجان داری می کنی . ببینم نشون میده که خیلی کم کار بودی .. -اگه بخوام بگم تو با بقیه فرق می کنی و یک استثنایی باید بگم که حس می کنم اولین باریه که سکس دارم . برای لحظاتی سکوت کرده بود . به قسمت بالای کسم نگاه می کرد . ماتش برده بود -چی شده این جوری زل زدی انگاری کس ندیده ای . ببینم حالت خوبه ؟/؟ یه وقتی سکته نکنی ها . تو باید منو بکنی . تا منو خوب راضیم نکردی حق مردن نداری . کف دستشو گذاشت قسمت بالای کس یه وجب زیر ناف .. -تا حالا کسی بهت گفته که قسمت بالای کست چه ورم قشنگ و منحصر به فردی داره ؟/؟ -ببخشیدا طوری حرف می زنی که انگاری یه دنیا با من طرف بودند . من یه شوهر بیشتر ندارم . -فعلا من که شریکشم . ولی طناز این ورم خیلی با حالی داره . یه سفتی و کشش خاصی که آدم دلش می خواد بذاره توی دهنش و گازش بزنه .. -اووووخخخخخخ نگو..... هوس دهن و دندون و زبونتو کرده .. پس معطل چی هستی . ولی دیوونه سوتی دادی ها . این جوری که بوش میاد تو باید با خیلی از خانوما بوده باشی که این جور راحت داری مقایسه می کنی .کیرشو کشید بیرون . دهنشو گذاشت روی کس من و خیلی آروم مزه مزه اش کرد . بعد تمام اون بر جستگی هایی رو که می گفت توی دهنش جمع کرد و بعد به همون نرمی بازش می کرد . طوری که وقتی روی کسمو ول می کرد اونو به طرف بالا و دهنش می مالوندم تا یک بار دیگه وسوسه شه و حرکتشو شروع کنه . یک دستش رو سینه ام قرار داشت و با انگشتای دست دیگه اش با سوراخ کسم بازی می کرد .. -آخخخخخخخ فرید ..فرید فرید تو دیوونه ام کردی .. تمام تنم داشت می سوخت این پسره دیگه برام حسی نذاشته بود . گاه سکوت می کردم تا از این لحظه ها نهایت لذت رو ببرم گاهی هم با ناله های آرومم به فرید نشون می دادم که چقدر هوس اونو دارم . البته اون که در نشون دادن ابراز احساسات خودش خسیس بازی در نمی آورد . -طناز عزیزم .. همین جا تا فردا صبح بسمه -اگه این جوره که می گی و با میک زدن بالای کسم راضی میشی پس می تونی کیر خودت رو بفرستی داخل غلاف وشورتتو پات کنی . داشتم اذیتش می کردم .. ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــر نتــــــــــــــــــــی ۶۵

-آخ فرید فرید من از هر دو مدلش از تمام مدلهایی که باهام ور میری خوشم میاد .. اووووووخخخخخخخ چرااااااااا چرااااااااا کیرت رو از توی کسسسسسم کشیدی بیرون . من می خوام می خوام . اونو دوباره می خوام .نهههههههه نههههههه کسسسسسسسم می خاره . چی می شد سر کسسسسم توی دهنت بود و کیرتم داخلش .. -فرید شل شده بود . اونو کاملا سستش کرده بودم . فکر کنم دیگه حسی برای ادامه کار نداشت . از بس خوشم میومد دلم می خواست تمام جهات رو با هم داشته باشه . ولی نمی شد .نمی شد که هم کیرش داخل کس من باشه و هم دهنش روی کس من . حتی اگه شعبده بازی هم می کرد و و بدنشو کج و کوله می کرد نمی تونست . پس از لحظاتی دوباره بر گشت به حالت سابق . دستاشو گذاشت دور کمر من ..-خیلی ساکتی .. - طناز من با تمام وجودم دارم حرف می زنم . دیگه تمام نای حرف زدن منو گرفتی . انگار زبونم بند اومده . به چشای خوشگلش نگاه کردم . راست می گفت . حقیقتو می گفت . من اونو از حال برده بودم از هوش برده بودم . بذار همین جور در آتیش کسم بسوزه . این جوری منم راضی ترم و می تونم تا حدودی هوس خودمو نشون بدم . طوری هم سر تا پامومی خورد که می دوستم به این حالت اگه هزاران بار هم خورده شم بازم همون طناز خوش بدن و خوش کس و کون و سینه باقی می مونم . لبامو بازش کردم و اونو با لبای گرمش یک بار دیگه اونا رو بست . حرکت داغ کیرش توی کس من خود اونو هم داشت می سوزوند . -فرید حس می کنم آبم می خواد بیاد یه جور خاصی لذت می برم . تا مغز استخونم داغ کرده . -طناز جون فدات شم . اگه از حال من خبر داشته باشی . اگه احساس یک کیر رو درک کنی دلت به حال من ریش ریش میشه -یعنی تو حالا داری عذاب می کشی ؟/؟ این قدر خسته ات کردم -چی داری میگی خوشگله . ناز من . ملکه دنیا . اون قدر دارم لذت می برم که اگه کیرمو بکشم بیرون و اونو به طرف صورتت بگیرم و تو یه فوتش بزنی آبم میاد حالا دارم به خودم فشار میارم تا لذتمو هر وقت که تو خواستی و اراده کردی خالیش کنم توی کست . من نوکرتم . برده توام ..حرفای قشنگ و هوس انگیزی می زد -حالا بازم کمی به خودت فشار بیار منو غرق در سکوت هوست کن . اون بازم در آغوشم کشید . با ضرباتی آروم تر منو می گایید تا طبق خواسته من آبش به این زودیها خالی نشه ولی می دونستم که داره چه فشاری به خودش میاره . .. داشتم ارضا می شدم . به مرحله ای رسیده بودم که زیاد نمی تونستم به اون چه که دور و بر من می گذره توجه کنم . حتی اگه اون لحظه آدمای دیگه ای هم میومدن بالا سرم شاید به تنها چیزی که توجه می کردم خودم بودم . دوست داشتم به اون سبکی ناشی از سکس برسم حالتی که تمام درد ها و غمهای آدمو برای مدتی به دست فراموشی میده . هر چند من به اون صورت احساس درد و غمی نمی کردم تمام ناراحتی من داشتن شوهر کس خلی به نام مهرداد بود که زن مثل دسته گلشو که همون اول داده بود به دست اینترنت و با گذاشتن عکسای سکسی من در سایتها اولش ناراحت و بعد وسوسه ام کرد حالا هم دلش می خواد که منو زیر کیر این و اون ببینه و لذت ببره . ولی من نمی ذارم که اون به این آرزوش برسه . یعنی من براش کم ارزشم ؟/؟ هر چند تا حالا دو سه موردی رو نتونستم تحمل کنم ولی مواردی بوده که واقعا کیر ها و انسانهایی بر تر بودند و همه شون در مقابل من اظهار ضعف و ناتوانی کردند . پس باز هم می تونستم قدر تمند باشم و به خودم بنازم. آتیش داشت مغزمو می سوزوند . آتیش هوس داخل سر و زیر سینه ها و رو و داخل کسم در حال گشتن و سوزوندن بود .-آخخخخخخخ عزیزم عشق من دارم لذت می برم . وووووووییییییی کسسسسسسم کسسسسسسسم . ولم نکن . ولم نکن . خواهش می کنم . جوووووووووون جوووووووووون جووووووون .. به صورت فرید چنگ انداختم . موهای سرشو کشیدم .. -عزیزم .. هر وقت نذاشتم در ری کارت رو بکن آبتو خالی کن . خوشم میومد اونو محکم در بغلم داشته باشم قفلش کنم و اون راه فراری نداشته باشه و کاری نتونست بکنه جز این که توی کس من خالی کنه . اونو سفت و سخت چسبیدم به خودم فشارش دادم . نذاشتم جنب بخوره . فرید اولش چشاشو خمار کرد و بعد اونا رو بست و خودشو انداخته بود رو من . از سنگینی تنش رو خودم لذت می بردم . حرکت و ریزش آب داغ کیرشو داخل کسم به خوبی احساس می کردم . یک زن ته دلش این لحظه های شیرین زندگی خودشو با هیچ چیز دیگه ای در این دنیا عوض نمی کنه . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۶۶

یک بار دیگه و مردی دیگه .. نمی دونستم اسم اینا رو چی بذارم . خوشم نمیومد به من بگن یک زن خیانت کار . دلم نمی خواست کسی منو بد و بی وفا بمونه . هر چند فرید با بوسه های بعد از سکس آرومم کرده بود ولی حس می کردم یه حال عجیبی داره بهم دست میده . حالتی که از هر زاویه ای بهش فکر می کردم فقط پشیمونی بود . البته نه فقط پشیمونی از این که خودمو در اختیار فرید قرار داده بودم . چون از این که با مهرداد هم از دواج کرده بودم پشیمون بودم . حس می کردم که شاید شوهرمو از روی عادت دوست داشته باشم ولی هیچوقت عاشقش نبودم . حداقل نمی تونم عاشق کسی باشم که نمی تونه برای زنش ارزشی قائل باشه و نوعی بیماری روحی داره که از این که زنشو زیر کیر دیگران ببینه لذت می بره .. به این فکر می کردم که اگه فرید دوست پسرم بود یا عشق من می تونستم لذت ببرم یا نه . ؟/؟ آیا این همون چیزی بود که من می تونستم از زندگی بخوام . ؟/؟ نمی دونم . نمی دونم . چه رفتاری رو باید پیش می گرفتم که اعصابم آرومتر شه ؟/؟ انگاری که داشتم با زمین و زمان لج می کردم . تا زمانی که کسم و تمام بدنم احساس سنگینی می کرد به این فکر می کردم که خودمو باید در اختیار فرید بذارم حالا که این کار رو انجام داده بودم حس می کردم که اون غروری رو که به عنوان یک زن نجیب و با شخصیت و با کلاس دارم در هم شکسته شده . به فرید و چهره زیباش نگاه کردم . من و اون به هم میومدیم . پس نبایستی بی خود خودمو سر زنش می کردم . اون خیلی راحت می تونست هر دختری رو تور کنه ولی منو به این آسونی ها هم به دست نیاورده بود . عیبی نداره طناز .. کسی که نمی دونه تو تا حالا چند مورد داشتی . این فتانه هم دهنش قرصه .. راستش با این که می دونستم که فتانه از مورد کیوان و این یکی هم با خبره ولی هنوز این اجازه رو به خودم و به اون نداده بودم که در این مورد با هم حرف بزنیم . شاید یه روزی باهاش در این مورد حرف می زدم ولی حالا خیلی داغون بودم .. داغون و خسته .. با این که خودمو قانع کرده بودم که خیلی سخت تسلیم شدم ولی از طرفی فکر می کردم که راحت خودمو در اختیارش قرار دادم . .. -طناز ناراحتی ؟/؟ پشیمونی ؟/؟ .. واسه این که نشون ندم آدم سستی هستم گفتم نه فرید از چی پشیمون باشم . من و تو که بچه نیستیم . هر دو مون لذت بردیم -اگه بخواهیم بازم می تونیم از این لحظه ها داشته باشیم . -فرید من زندگیمو دوست دارم . من شوهر دارم . ولی اگه یه وقتی خواستم و خودت هم خواستی حتما با هم هماهنگ می کنیم . وقتی رسیدم خونه یه دستی به سر و صورت خودم کشیدم و یه دوشی گرفتم تا اعصابم آروم تر شه . وقتی که دستمو روی کسم می کشیدم حس می کردم هنوز لذت ضربه های کیر فرید روی کسم و دورش نشسته . هنوز حس می کنم که اون داره منو می کنه .. طناز ! طناز بی خود این قدر فکر نکن و خودت رو عذاب نده . اصلا واسه چی داری خودت رو رنج میدی .. خواستم که خودمو خیلی آروم نشون بدم . دستامو گذاشتم زیر سرم و به سقف نگاه می کردم .. مثل یه آدمی بودم که حس می کردم اون اهمیت سابقو نداره . من پیش خودم حس می کردم که ملکه زیبایی دنیام . .. طناز .. دختر خوب مگه ملکه نباید تسلیم شه ؟/؟ مگه اون حق استفاده از زندگی و زیباییهای خودشو نداره ؟/؟ مثلا که چی ؟/؟ خب از مردا دلفریبی می کردم ؟/؟ اونا رو لب چشمه می بردم و تشنه بر می گردوندم ؟/؟ چی می شد ؟! این فقط به درد یه سری داستانهای سکسی می خورد و یه عده پسر و دختر که به هیجان بیان که ببین یک زنی هم هست که آدمو به هیجان میاره و این قدر راحت تسلیم نمیشه . کجای دنیا دیدین که زنی یا مردی تسلیم نشه . از سکس فراری باشه .. مگر اون که بیمار باشه یا مشکل روحی و جسمی خاصی داشته باشه .. رفتم سراغ عکسهای اینترنتی خودم .. کامنتهای جدیدی داشتم . بعضا از این عکسها بیشتر از پنجاه تا پیام براش اومده بود . می دونستم فرزاد کیر طلا هنوز هم عکسای منتشر نشده زیادی داره . زده بود به سرم . دوست داشتم بشمرم و ببینم چند تا مرد می خوان که با من سکس داشته باشن . تا دویست تا رو شمردم و خنده ام گرفت . .. وقتی که شب مهرداد بر گشت و منو در هم دید گفت طناز چته .. اگه حالت خوب نیست ببرمت دکتر .. -نه مهرداد چیزیم نیست . -ببینم نکنه خوب بهت نرسیدم .. می خواستم بهش بگم که تو اصلا به من نمی رسی که خوب یا بد داشته باشه . ولی با همه اینا اون شب خودمو از همون اول برهنه کردم . در آغوشش جای گرفتم تا به یاد بیارم که من هنوز یک زن شوهر دارم و مهرداد همسرمه .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی 67

احساس خستگی می کردم ولی با همه اینها خودمو در اختیار مهرداد گذاشتم تا یادم نره که یک زن متاهل هستم . اون بازم شروع کرد از این داستانهای مزخرف من در آوردی که یک زن به مردش خیانت می کنه . می خواست منو به هیجان بیاره ولی من حال و حوصله شو نداشتم . . بعد از سکس مصنوعی که با هم انجام دادیم اون رفت به اتاق و لابراتوار خودش .. می دونستم که بازم می خواد با فرزاد چت کنه .. یعنی در واقع من می تونستم این کارو انجام بدم . راستش با این که می دونستم فرید گماشته اون نبوده ولی یه لحظه حس کردم که ببینم میشه در این مورد از مهر داد چیزی بپرسم یا نه . اگه چیزی بود حتما با مهر داد در میون میذاشت .. دقایقی بعد من و مهرداد در یه منزل شروع کردیم به چت .. خیلی خنده دار بود . اون فکر می کرد که من فرزاد کیر طلا هستم . -مهرداد جان خسته نباشی .. -خسته نباشی کیر طلا . چطوری داداش -فدای تو آقا مهرداد . از طناز خانوم چه خبر بالاخره تونستی ردیفش کنی که یه حالی بهت بده ؟/؟ -منظور ت حال دادن به یکی دیگه هست ؟/؟ -آره داداش وگرنه خودت که به اندازه کافی با اون حال کردی . من که خودم می دونم تو چقدر خوشت میاد که یکی دیگه اونو جلو چشات بکنه .. -آخ داداش اگه بدونی چقدر حال میده ...میگم فرزاد جان ...در اینجا مهر داد دیگه ادامه نداد .من حدس زدم که مهرداد از فرزاد تقاضا داره که زنش طناز رو که من باشم بکنه .. حرصم گرفته بود -داداش تو که خودت می دونی اون دفعه هم گفتم ما در تصاویر سازی و رتوش کاری وفتوشاپ بالاخره سمت شاگردی شما رو داریم و هر کاری در این زمینه از دست ما بر بیاد برای شما انجام میدیم ولی این یه تیکه رو از ما پایین بیا . ما کاری نداریم که چی به چیه . تو چیکار می کنی و چه خصلتی داری ولی فرزاد کیر طلا خیلی با مرامه -فدای تو و مرامت . من که این حرفو نزدم . -حالا داداش اگه از کس و کون طناز جان میگی ما حال می کنیم ولی چشم طمع به مال مردم نداریم . -خیلی مردی رفیق ولی من حالا چیکار کنم .. -ببینم تازگیها کسی رو نفرستادی سراغش . ؟/؟ یا مشکوک نشدی ؟/؟ -نمی دونم اون دفعه هم بهت گفتم در مهمونی ها نمی دونم خیلی ها می خوانش -خب تو این آخرین مهمونی که صحبتشو می کردی رفتاری ازش ندیدی -خیلی دلم می خواست یه دوساعتی رو هم معلوم نبود کجاست -حتما داشت زیر آبی می رفت -نه با همکار زنم بود . -ازش بخواه بخواه سکسی تر بپوشه -اگه بدونی چه زن با تعهدیه . -خوش به حالت که همچین زنی داری .. -ولی نمی دونی وقتی فکرشو می کنم کونشو یکی دیگه از وسط بازش می کنه و کیرشو همین جور تا ته فرو می کنه توی کسش چه حالی میده . -حالا به نظرت باید چیکار کنم -اونو بازم تشویق کن به پوشیدن لباسای فانتزی و سکسی . با خودت به مهمونی ببرش . به مهمونی هایی که زیاد گیر ندن . همه با هم صمیمی باشن و یه حالت نیمه سکس پارتی داشته باشه . سعی کن یه جین استرچ خوشرنگی که کونشو بندازه توی دید و بترکونه پاش کنی .. -اوخخخخخخ جوووووووون گل گفتی .. فقط اگه قبول کنه .. -اگه زیاد اصرار نکنی ..خونسرد باشی . هیجان نشون ندی حتما قبول می کنه . سعی کن به مجالسی بری که مردای خوش تیپ و خیلی پولدار زیاد داشته باشه ... خلاصه حسابی مخ شوهرمو کار گرفتم . ولی این بار تصمیم داشتم که حال مردا رو بیشتر بگیرم . همش از این بیم داشتم که نکنه کار رو به جایی برسونم که پیش شوهرم لو برم . این که هزاران نفر به دیدن عکسای سکسی طالب من باشند و به هیجان بیان منو به هیجان می آورد ولی این نهایت اون چیزی نبود که من می خواستم . من دوست داشتم همیشه غرق در این هیجان باشم . راستش به دیدن عکسای خودم و بعضی از عکسایی که فرزاد واقعا داشت منو می گایید به هیجان اومده بودم . ماوس لپ تاپ رو روی کسم می کشیدم و حال می کردم . تصور کیر هایی که دارن با کسم حال می کنن . بیشتر عکسای من طبیعی بود . این کاملا مشخص بود . حتی دور بین نور زیاد هم نمی خواست . این ویژگی بیشتر باز دید کنندگان رو به وجد آورده بود . .. یه پیام در این باکس ایمیلم دریافت کردم . فتانه بود . نوشته بود که دلش برام خیلی تنگ شده . الان خونه تنهاست و به یاد من بر هنه شده .. براش پیام فرستادم حالا نمیشه به یاد کیوان هم بر هنه شی ؟/؟ .. اونم جواب داد وقتی طناز جونم عزیز دلم هست من مرد می خوام چیکار . از اون دو آتیشه های حرفه ای بود . با این که زبون باز خوبی بوده ولی خیلی بی ریا و دوست داشتنی بود .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی 68

-عزیزم فتانه جون ! باشه سر فرصت منم میام به دیدنت -فدای تو طناز .. دلم واسه تو یه ذره شده .. اصلا کتبا می نویسم تا آخر عمرم هیچ مردی نمی خوام وقتی که تو در کنارم باشی .. -جون کیوان اینو راست میگی ؟/؟ -باور کن . دروغم کجا بود . .. شب گفتگوی من با فتانه و مهرداد تموم شده بود . رفتم جلوی آینه یه دیدی به بدنم زدم . بد چیزی نبود . هیجان این که یه مرد خوش اندام و خوش قیافه و کلاس بالا بیاد و دوباره دلشو ببرم داشت آتیشم می زد . خیلی دلم می خواست دفعه دیگه همه رو دیوونه می کردم . نگاه می کردم به چشای از کاسه در اومده شون و از این که نمی تونن بهم دست بزنن لذت می بردم و دلم خنک می شد . این شب جمعه ای رو به عروسی یکی از بستگان دورمهرداد در یه تالاری دعوت بودیم . نمی دونم چرا مهرداد با این که قبلا دوست نداشت در این مجالس شرکت کنه ولی تازگیها از این جور دعوتی ها رو دوست داشت که با هم بریم .. این بار قصد داشتم یه لباس سکسی سکسی تنم کنم . و فقط یه مانتو تنم باشه موقع رفتن که با در آوردن اون دیگه دل همه مردا رو ببرم . مراسم هم از اون مراسم سر مایه داری بالا شهری بود که دیگه طوری بر نامه رو چیده بودند و حق و حساب ها رو هم داده بودند که فکر کنم اگه این اماکن تا یک هفته هم اون طرفا پیداش نمی شد بازم نمی تونست عدالت اسلامی رو به جا آورده باشه .. از اون لباسای مشکی خیلی دامنه کوتاه که کمرمو لخت نشون می داد و تا زیر کونو می پوشوند و از جلو هم زیر گردن تا قسمت بالای سینه امو لخت نشون می داد و با یک خط صاف یک سوم سینه امو نشون می داد . یک رنگ مشکی زرق و برق دار با یه چکمه تا روی ساق به رنگ پیراهن .. موهای سرمو هم به روی کمرم افشونش کرده بودم ..و حالت چشامو به یه صورت شیطونی و افسونگرانه درش آورده بودم . اما قبلش از مهرداد خواستم که با هم بریم به بستر تا یک سکس درست و درمون با هم داشته باشیم . می خواستم کاملا سیر شم و حداقل تا چند ساعت شارژباشم و این جوری مقاومت بیشتری برای بها ندادن به مردا داشته باشم . آخه یه زن هر قدر هم زیبا باشه و جسور و اعتماد به نفس داشته باشه بازم بدنش نیاز به دستمالی شدن داره و باید سر حالش کرد . این که نمیشه همش از بقیه فاصله بگیره چون خیلی خوشگله و خوش اندامه . اگه این جوره باید اونو گذاشت توی ویترین و در نمایشگاههای بین المللی نشونش داد . -مهرداد اگه یه حال درست و حسابی ندی من با یه لباس شندر مندری میام مجلس و حسابی حالتو می گیرم کلاستو میارم پایین . الان کسم بد جوری می خاره .. -طناز من خسته ام . امروز مشتری زیاد داشتم -فکر کن منم یکی از مشتریات . آدم که این قدر بی احساس نمیشه . برم به یکی دیگه بگم بیاد که باهام ور بره و با من حال کنه ؟/؟.. مرد که نباید این قدر بی غیرت شه .. می دونم به رگ غیرتش بر نخورد ولی برای این که تهدیدمو عملی نکنم دیگه خودشو لخت کرد .. دیوونه نمی دونم چرا این جوری شده بود من که حس می کردم خیلی دوست داشتنیه . کس خل معلوم نیست چرا از این که دیگران این جور زنشوبکنن حال می کنه . دستمو که رو کیرش کشیدم در جا شق شد .. -اوووووخخخخخخخ فدای تن و بدنم بشی مهرداد . این چرا این جوریه .. تو که ادای خواجه ها رو در میاری درجا که کیرت بلند شده . کیر مهردادو گذاشتم توی دهنم .. -نههههههه طناز عزیزم .. ولی من ول کنش نبودم ... به خودش فشار می آورد ولی من باهاش می جنگیدم . دوست داشتم توی دهنم خالی کنه . همینم شد .. آب کیرش از گوشه کنارای دهنم در حال ریختن بود .. یه مقدارشو هم خوردم ولی دوباره به ساک زدن خودم ادامه دادم . می دونستم اگه این بار اونو شقش کنم دیگه وقتی بره توی کس من تا اونجایی که بتونه منوبه ارگاسم برسونه می تونه فعالیت داشته باشه . اخلاقشو می دونستم .. طاقباز شده بهش گفتم که بیاد روم .. مهرداد همه جامو سیر سیر می خوری تا وقتی که من نگفتم دست از گاییدنم نمی کشی .. قصد داشتم یه واکسیناسیون حسابی بشم که برای رفتن به مجلس امشب دیگه مشکل خاصی نداشته باشم . مهرداد هم انگار نیرویی دوباره پیدا کرده باشه .. کیرش هم که توی کسم بود و می دونم با لذت داشت منو می گایید بازم حواسش بود به این که من این پیرهن جدیدمو می پوشم یا نه -مهرداد حواست به این باشه .. داری طوری رفتار می کنی که انگاری من دخترت باشم و می خوای منو شوهر بدی . تازه یه پدر در حق دخترش یه همچه کاری نمی کنه .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
عزیزم عالی بود
لوتی عاشقتم
     
  
زن

 
nazposh: عزیزم عالی بود
ممنونم ازت نازپوش جان نازنین .. شاد و خرم و خندان باشی . روز و روز گار ت خوش . دوست و برادرت : ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 10 از 17:  « پیشین  1  ...  9  10  11  ...  16  17  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

هوس اینترنتی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA