ارسالها: 3650
#97
Posted: 6 Dec 2013 01:53
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی 67
احساس خستگی می کردم ولی با همه اینها خودمو در اختیار مهرداد گذاشتم تا یادم نره که یک زن متاهل هستم . اون بازم شروع کرد از این داستانهای مزخرف من در آوردی که یک زن به مردش خیانت می کنه . می خواست منو به هیجان بیاره ولی من حال و حوصله شو نداشتم . . بعد از سکس مصنوعی که با هم انجام دادیم اون رفت به اتاق و لابراتوار خودش .. می دونستم که بازم می خواد با فرزاد چت کنه .. یعنی در واقع من می تونستم این کارو انجام بدم . راستش با این که می دونستم فرید گماشته اون نبوده ولی یه لحظه حس کردم که ببینم میشه در این مورد از مهر داد چیزی بپرسم یا نه . اگه چیزی بود حتما با مهر داد در میون میذاشت .. دقایقی بعد من و مهرداد در یه منزل شروع کردیم به چت .. خیلی خنده دار بود . اون فکر می کرد که من فرزاد کیر طلا هستم . -مهرداد جان خسته نباشی .. -خسته نباشی کیر طلا . چطوری داداش -فدای تو آقا مهرداد . از طناز خانوم چه خبر بالاخره تونستی ردیفش کنی که یه حالی بهت بده ؟/؟ -منظور ت حال دادن به یکی دیگه هست ؟/؟ -آره داداش وگرنه خودت که به اندازه کافی با اون حال کردی . من که خودم می دونم تو چقدر خوشت میاد که یکی دیگه اونو جلو چشات بکنه .. -آخ داداش اگه بدونی چقدر حال میده ...میگم فرزاد جان ...در اینجا مهر داد دیگه ادامه نداد .من حدس زدم که مهرداد از فرزاد تقاضا داره که زنش طناز رو که من باشم بکنه .. حرصم گرفته بود -داداش تو که خودت می دونی اون دفعه هم گفتم ما در تصاویر سازی و رتوش کاری وفتوشاپ بالاخره سمت شاگردی شما رو داریم و هر کاری در این زمینه از دست ما بر بیاد برای شما انجام میدیم ولی این یه تیکه رو از ما پایین بیا . ما کاری نداریم که چی به چیه . تو چیکار می کنی و چه خصلتی داری ولی فرزاد کیر طلا خیلی با مرامه -فدای تو و مرامت . من که این حرفو نزدم . -حالا داداش اگه از کس و کون طناز جان میگی ما حال می کنیم ولی چشم طمع به مال مردم نداریم . -خیلی مردی رفیق ولی من حالا چیکار کنم .. -ببینم تازگیها کسی رو نفرستادی سراغش . ؟/؟ یا مشکوک نشدی ؟/؟ -نمی دونم اون دفعه هم بهت گفتم در مهمونی ها نمی دونم خیلی ها می خوانش -خب تو این آخرین مهمونی که صحبتشو می کردی رفتاری ازش ندیدی -خیلی دلم می خواست یه دوساعتی رو هم معلوم نبود کجاست -حتما داشت زیر آبی می رفت -نه با همکار زنم بود . -ازش بخواه بخواه سکسی تر بپوشه -اگه بدونی چه زن با تعهدیه . -خوش به حالت که همچین زنی داری .. -ولی نمی دونی وقتی فکرشو می کنم کونشو یکی دیگه از وسط بازش می کنه و کیرشو همین جور تا ته فرو می کنه توی کسش چه حالی میده . -حالا به نظرت باید چیکار کنم -اونو بازم تشویق کن به پوشیدن لباسای فانتزی و سکسی . با خودت به مهمونی ببرش . به مهمونی هایی که زیاد گیر ندن . همه با هم صمیمی باشن و یه حالت نیمه سکس پارتی داشته باشه . سعی کن یه جین استرچ خوشرنگی که کونشو بندازه توی دید و بترکونه پاش کنی .. -اوخخخخخخ جوووووووون گل گفتی .. فقط اگه قبول کنه .. -اگه زیاد اصرار نکنی ..خونسرد باشی . هیجان نشون ندی حتما قبول می کنه . سعی کن به مجالسی بری که مردای خوش تیپ و خیلی پولدار زیاد داشته باشه ... خلاصه حسابی مخ شوهرمو کار گرفتم . ولی این بار تصمیم داشتم که حال مردا رو بیشتر بگیرم . همش از این بیم داشتم که نکنه کار رو به جایی برسونم که پیش شوهرم لو برم . این که هزاران نفر به دیدن عکسای سکسی طالب من باشند و به هیجان بیان منو به هیجان می آورد ولی این نهایت اون چیزی نبود که من می خواستم . من دوست داشتم همیشه غرق در این هیجان باشم . راستش به دیدن عکسای خودم و بعضی از عکسایی که فرزاد واقعا داشت منو می گایید به هیجان اومده بودم . ماوس لپ تاپ رو روی کسم می کشیدم و حال می کردم . تصور کیر هایی که دارن با کسم حال می کنن . بیشتر عکسای من طبیعی بود . این کاملا مشخص بود . حتی دور بین نور زیاد هم نمی خواست . این ویژگی بیشتر باز دید کنندگان رو به وجد آورده بود . .. یه پیام در این باکس ایمیلم دریافت کردم . فتانه بود . نوشته بود که دلش برام خیلی تنگ شده . الان خونه تنهاست و به یاد من بر هنه شده .. براش پیام فرستادم حالا نمیشه به یاد کیوان هم بر هنه شی ؟/؟ .. اونم جواب داد وقتی طناز جونم عزیز دلم هست من مرد می خوام چیکار . از اون دو آتیشه های حرفه ای بود . با این که زبون باز خوبی بوده ولی خیلی بی ریا و دوست داشتنی بود .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#98
Posted: 12 Dec 2013 20:19
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی 68
-عزیزم فتانه جون ! باشه سر فرصت منم میام به دیدنت -فدای تو طناز .. دلم واسه تو یه ذره شده .. اصلا کتبا می نویسم تا آخر عمرم هیچ مردی نمی خوام وقتی که تو در کنارم باشی .. -جون کیوان اینو راست میگی ؟/؟ -باور کن . دروغم کجا بود . .. شب گفتگوی من با فتانه و مهرداد تموم شده بود . رفتم جلوی آینه یه دیدی به بدنم زدم . بد چیزی نبود . هیجان این که یه مرد خوش اندام و خوش قیافه و کلاس بالا بیاد و دوباره دلشو ببرم داشت آتیشم می زد . خیلی دلم می خواست دفعه دیگه همه رو دیوونه می کردم . نگاه می کردم به چشای از کاسه در اومده شون و از این که نمی تونن بهم دست بزنن لذت می بردم و دلم خنک می شد . این شب جمعه ای رو به عروسی یکی از بستگان دورمهرداد در یه تالاری دعوت بودیم . نمی دونم چرا مهرداد با این که قبلا دوست نداشت در این مجالس شرکت کنه ولی تازگیها از این جور دعوتی ها رو دوست داشت که با هم بریم .. این بار قصد داشتم یه لباس سکسی سکسی تنم کنم . و فقط یه مانتو تنم باشه موقع رفتن که با در آوردن اون دیگه دل همه مردا رو ببرم . مراسم هم از اون مراسم سر مایه داری بالا شهری بود که دیگه طوری بر نامه رو چیده بودند و حق و حساب ها رو هم داده بودند که فکر کنم اگه این اماکن تا یک هفته هم اون طرفا پیداش نمی شد بازم نمی تونست عدالت اسلامی رو به جا آورده باشه .. از اون لباسای مشکی خیلی دامنه کوتاه که کمرمو لخت نشون می داد و تا زیر کونو می پوشوند و از جلو هم زیر گردن تا قسمت بالای سینه امو لخت نشون می داد و با یک خط صاف یک سوم سینه امو نشون می داد . یک رنگ مشکی زرق و برق دار با یه چکمه تا روی ساق به رنگ پیراهن .. موهای سرمو هم به روی کمرم افشونش کرده بودم ..و حالت چشامو به یه صورت شیطونی و افسونگرانه درش آورده بودم . اما قبلش از مهرداد خواستم که با هم بریم به بستر تا یک سکس درست و درمون با هم داشته باشیم . می خواستم کاملا سیر شم و حداقل تا چند ساعت شارژباشم و این جوری مقاومت بیشتری برای بها ندادن به مردا داشته باشم . آخه یه زن هر قدر هم زیبا باشه و جسور و اعتماد به نفس داشته باشه بازم بدنش نیاز به دستمالی شدن داره و باید سر حالش کرد . این که نمیشه همش از بقیه فاصله بگیره چون خیلی خوشگله و خوش اندامه . اگه این جوره باید اونو گذاشت توی ویترین و در نمایشگاههای بین المللی نشونش داد . -مهرداد اگه یه حال درست و حسابی ندی من با یه لباس شندر مندری میام مجلس و حسابی حالتو می گیرم کلاستو میارم پایین . الان کسم بد جوری می خاره .. -طناز من خسته ام . امروز مشتری زیاد داشتم -فکر کن منم یکی از مشتریات . آدم که این قدر بی احساس نمیشه . برم به یکی دیگه بگم بیاد که باهام ور بره و با من حال کنه ؟/؟.. مرد که نباید این قدر بی غیرت شه .. می دونم به رگ غیرتش بر نخورد ولی برای این که تهدیدمو عملی نکنم دیگه خودشو لخت کرد .. دیوونه نمی دونم چرا این جوری شده بود من که حس می کردم خیلی دوست داشتنیه . کس خل معلوم نیست چرا از این که دیگران این جور زنشوبکنن حال می کنه . دستمو که رو کیرش کشیدم در جا شق شد .. -اوووووخخخخخخخ فدای تن و بدنم بشی مهرداد . این چرا این جوریه .. تو که ادای خواجه ها رو در میاری درجا که کیرت بلند شده . کیر مهردادو گذاشتم توی دهنم .. -نههههههه طناز عزیزم .. ولی من ول کنش نبودم ... به خودش فشار می آورد ولی من باهاش می جنگیدم . دوست داشتم توی دهنم خالی کنه . همینم شد .. آب کیرش از گوشه کنارای دهنم در حال ریختن بود .. یه مقدارشو هم خوردم ولی دوباره به ساک زدن خودم ادامه دادم . می دونستم اگه این بار اونو شقش کنم دیگه وقتی بره توی کس من تا اونجایی که بتونه منوبه ارگاسم برسونه می تونه فعالیت داشته باشه . اخلاقشو می دونستم .. طاقباز شده بهش گفتم که بیاد روم .. مهرداد همه جامو سیر سیر می خوری تا وقتی که من نگفتم دست از گاییدنم نمی کشی .. قصد داشتم یه واکسیناسیون حسابی بشم که برای رفتن به مجلس امشب دیگه مشکل خاصی نداشته باشم . مهرداد هم انگار نیرویی دوباره پیدا کرده باشه .. کیرش هم که توی کسم بود و می دونم با لذت داشت منو می گایید بازم حواسش بود به این که من این پیرهن جدیدمو می پوشم یا نه -مهرداد حواست به این باشه .. داری طوری رفتار می کنی که انگاری من دخترت باشم و می خوای منو شوهر بدی . تازه یه پدر در حق دخترش یه همچه کاری نمی کنه .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم