انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 13 از 17:  « پیشین  1  ...  12  13  14  15  16  17  پسین »

هوس اینترنتی


زن

 
shahrzadc
مرسی دوست داشتم جای طناز جون باشم
     
  
زن

 
armita_mehrabon: مرسی دوست داشتم جای طناز جون باشم
با درود و تبریک سال نو ... البته وجود یک همسری مثل مهرداد هم لازم بود تا کارا راحت تر پیش بره .. ولی خب با هر احساس و اندیشه ای اگه سعی کنی خودت باشی حتما از زندگیت راضی خواهی بود . دوست و داداشت : ایرانی
     
  
زن

 
shahrzadc
اره عزیزم درست میگی ولی من چیکار کنم...
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
armita_mehrabon: اره عزیزم درست میگی ولی من چیکار کنم...
سوالی کلی کردی .. جواب چند بعدی میشه ...۱-چیکار کنی جای خودت باشی ؟ ۲-یا چیکار کنی که جای طناز باشی ... در هر حال اینا زیاد مسائلی نیست که فکرت رو مشغول کنی مهم اینه که خودت باشی .. اما پیرو چه اصولی ! چه احساس و اندیشه ای ! انسان آزاده .. ولی اینو هم احساس کن که دنیا برای همه ماست . به این فکر نکن که دیگران چقدر بدن و اگه تو بد نباشی از قافله عقب می مونی . سعی کن نیک باشی ..بالاخره یک جایی جواب خوبی هاتو می گیری .. وقتی خوب باشی .. اون وقت از این ناراحت نمیشی که چرا خیلی از آدما نامرد و بی رحم و بی وفان .. وقتی که خدا دوستت داشته باشه ..خودتم خودت رو دوست داری .. آدما عاشق مهر و محبت و خوبی کردنند ولی بیشترا از دیگران انتظار دارند . پس بیا از خودمون شروع کنیم . درود بر آرمیتای خوب و دوست داشتنی .. دوست و داداشت :...ایرانی
     
  
زن

 
صنئوقت پر
     
  
زن

 
ایرانی جون صندوق شما پر
     
  
زن

 
armita_mehrabon: ایرانی جون صندوق شما پر
سلام خسته نباشی .. دو تا جا خالی داره
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۸۴

اون چقدر سریع لباساشو در آورده بود . به لحظه ای رسیده بود که میگن مردا دیوونه میشن و می زنه به سرشون . انگاری من نباید زیاد مقاومت نشون می دادم . من که دلم می خواست . ولی یه کمی چاشنی کارو زیاد می کردم هیجانش زیاد می شد . کمرمو گرفته بود . کیرشو به کونم چسبونده بود .. -نکن نکن .. تا حالا بدن هیچ نامحرمی غیر شوهرم لمسم نکرده -دروغ نگو طناز .. -چرا -همین چند دقیقه پیش بود که خودم بوسیدمت . دوستت دارم . عزیزم . مثل ونوس .. الهه ناز .. -مردا چقدر به وقت هوس و شهوت رانی خوش زبون میشن . همین که کارشون تموم شد همه چی از یادشون میره .. -با ور کن اگه همین الان از شوهرت جدا شی می گیرمت . با هات از دواج می کنم . -ببینم اون وقت راضی میشی که من با مردای دیگه باشم ؟/؟ -نمی دونم نمی دونم . به اونش فکر نکردم . فقط همینو می دونم که باید همین حالا رو داشت . زندگی یعنی حال و حالا و ما برای رسیدن به حاله که داریم می جنگیم . اگه نگاه کنی حتی خدا هم وعده حالو به ما میده .. نه آینده رو .. زمانی که درش هستیم و اون هستی که به انتها نمی رسه .. -آقای فیلسوف دست از سر ما برمی داری که به کار و زندگی خودمون برسیم ؟/؟ -من که دستم رو سرت نیست .. کیرم رو سر کونته . نگاه کن چه عاشقونه و پر التهاب به هم چسبیدن ؟/؟ دلت میاد اونا رو از هم جداش کنی .. -خیلی مار مولکی . -ولی نه به اندازه خوشگل ترین و خواستنی ترین زن دنیا .. -آخخخخخخ نههههههههه ....این جوری نگو .. می دونست با این حرفاش داره دلمو می بره .. می دونست که این حرفا لذت منو زیاد می کنه . حشرمو می بره بالا .. چیزی نگفتم . گذاشتم هر چی دوست داره بگه و هر کاری می خواد بکنه .. حرکاتش نشون می داد که دوست داره مثل دیوونه ها رفتار کنه ولی رضایت منو که دیده حالا می خواد کمی خونسردباشه و با حاشیه بیاد سراغ تن و بدن من . آروم منو می بوسید . نوک انگشتاشو رو پوست تنم می کشید .. یواش یواش منو برد انداخت رو تخت .. دیگه مدتها بود که به این فکر نمی کردم که اگه کاری انجام بدم شوهر بی وجدانم چه احساسی داره ولی با همه این بی غیرت بازیهاش حس می کردم که هنوزم اونو دوست دارم و هر گز نمی خوام که یه روزی ازش جدا شم . شاید همون جوری که یک مرد می تونه چند تا زنو در آن واحد دوست داشته باشه یک زن هم در مورد یک مرد همین حسو داشته باشه . بازم اسیر نیاز شده بودم . نیاز به این که بتونم دقایقی رو لذت ببرم . اما با اونی که حس می کردم شایسته اینه که با من باشه نه با دخترای دیگه . اگه اون می خواست با دیگران باشه این حسادتو می تونستم داشته باشم از این نظر که زیبا تر از اونام و خوش اندام تر .. نه این که به این حسادت کنم که اونا عشق منو از چنگم به در آوردن .. البته یه احساس خاصی هم نسبت به اون پیدا کرده بودم ولی می دونستم آتش تمام این احساسات با یک عشقبازی آتشین فرو کش می کنه . منو طاقباز انداخته بود روی تخت . چشای خوشگلشو باز کرده به اندامم نگاه می کرد . -به چه فکر می کنی ؟/؟ به این که بالاخره تسخیرم کردی ؟/؟ تسلیمم کردی ؟/؟ -یک زن تا خودش نخواد هیچوقت تسلیم و تسخیر نمیشه . در واقع منم تسلیم تو شدم . این من بودم که به هر دری زدم تا تو رو به چنگت بیارم .. -حالا میشه همراه با حرف زدن مشغول کارای دیگه هم باشی ؟/؟ -مثلا چه کارایی ! -همون کارایی که براش جنگیدی .. -راستش طناز نمی دونم از کجا شروع کنم . به هر نقطه از تنت که نگاه می کنم .. -اووووووفففففففف دیوونه ام کردی دیوونه .دیگه داری حوصله مو سر می بری . دستامو گذاشتم دور سرش و با یه حرکت اونو انداختم رو خودم . لباش درست رو لبام قرار گرفته بود . تنش به تنم چسبید . . نمی دونستم کیرش در کدوم قسمت قرار گرفته . ولی تن من تن داغ اونو در کنار و در آغوش خود داشت . سینه های بر دیا رو رو سینه هام حس می کردم . ولی حالا لباش بود که لبای منو داغ می مکید و منو در انتظار لحظه ای گذاشته بود که کیرش همین کارو با کس من انجام بده .. -طناز عاشقتم .. عاشقتم .. می خوامت .. این دروغاش هم حتی عشق و حال دیگه ای داشت . شاید م حس می کرد که درست میگه ولی برای من یک دروغ بود .. حتی گاهی که خودم فکر می کردم یه حس خاصی به یکی دارم می دونستم که لحظاتی بعد دیگه به اینش فکر نمی کنم ..... ادامه دارد ..... نویسنده ..... ایرانی
     
  
زن

 
هــــــــــــــــــــوس اینتــــــــــــــــــــرنتــــــــــــــــــــی ۸۵

کیرش رو شکاف کس من قرار داشت . دلم می خواست تمامش حتی بیضه هاش وارد کسم شه . به من جون بده زندگی بده .. -عزیزم عزیز دلم -جووووووون طناز بگو چی می خوای - تورررررررو -دیگه چی . -کیر تو رو می خوام به من جون بدی زندگی بدی کیرت رو با عشق بدی -نوشته نوشته رو کیر من که عشق و هوس رو با هم دارم می فرستم توش . مگه همینو نمی خواستی . -چرا چرا من همینو می خوام می خوام که مال من باشی . دوستت دارم دوستت دارم . چشامو بسته بودم . هر بار که با یکی سکس می کردم فکر می کردم که اون یه بر تری نسبت به دیگران داره . می خواستم خودمو با تمام وجودم با تمام احساسم تسلیمش کنم تا از این حالم لذت ببرم . وقتی کیرشو داخل کسم و در زاویای گوشت تنم حس کردم یه آتیشی رو در تمام تنم احساس کردم که داره ذره ذره وجودمو می سوزونه . . یه لذت بی انتها . زبونم بسته شده بود . دلم می خواست همه کارا رو اون انجام بده . چشاش از خوشحالی برق می زد . بازهم تر کیب دو نیاز دو عشق .. دو حس .. دو حسی که در لحظه هما غوشی با هم فراموش کرده بودند همه اون وا بستگی ها یی رو که به غیر هم داشتند . زمانی که دو بدن در کنار هم قرار می گیره انگار که روانهای خسته و نیارمند هم می تونن خستگی شونو درک کنن . آره من داشتم نتیجه می گرفتم که از جسم هم میشه به روح رسید و این جدید ترین تز و تو جیه من بود .. لباش رو لبای من قرار گرفته بود . خیلی آروم منو می بوسید . مثل نسیمی بود که یواشکی داره شعله آتیشو زیاد می کنه و من این بوسه شیرین رو به یه دنیا هوس تر جیح می دادم . چون همین با تمام وجود درآغوش کشیدنها و بوسیدنها بود که تسلیمم می کرد و به من جانی دوباره می داد . خودشو رو من حرکت می داد . دیگه کیرشو به سرعت حرکت نمی داد . سرش داخل کسم بود و بدنشو رو تن من می جنبوند . -اوووووفففففففف نهههههههه عزیزم . تو اینا رو از کجا یاد گرفتی -من در کنار تو می تونم خیلی چیزا رو یاد بگیرم . -شیطون کلک . این جور آتیش زدنها رو که نمیشه یک شبه یاد گرفت .. منو ببوس منو ببوس گازم بگیر . میکم بزن . کبودم کن . همه جا مو بخور .. نوک سینه هامو .. ببین چقدر آتیشه -آره طناز عشق من . می بینم از همه جات داره آتیش می باره .. داره می سوزونه . آتیش رو آتیش .. با حرکاتش منو خیلی سوزونده بود . دلم می خواست سرعت سوختن من زیاد تر شه . چه خوب می دونست که من در هر لحظه چی می خوام و نیاز هام چه طور اوج می گیره یا تغییر می کنه . همین کا رو هم انجام داد . سرعتشو زیاد کرد .-بردیا عزیزم بگو دوستم داری . بگو .. راستشو بگو تو از این که شکارم کردی خوشحالی یا از این که به اونی که دوستش داری رسیدی .. -رسیدن به تو برام از همه اینا بالا تره .. در عشق و هوسی که دو تایی از هم لذت می برن هر دو شکار و شکار چی هستند و هیشکدومشون هم شکار و شکار چی نیستند . فقط عشق و محبته که بین اونا حکومت می کنه .. بازم غرق در هوس دیگه ای شده بودم . نه .. نههههه یعنی بازم از هوس بود که به عشق رسیده بودم .؟ پس چرا خیلی ها میگن که باید از عشق به هوس رسید . چه فرقی می کنه . اینا در یک دور تسلسل دارن زندگی ما رو می گردونن . .. حالا یه خورده ای خودشو بالا کشید . با نگام تعقیبش می کردم . دلم می خواست بغلم بزنه . دستاشو دور کمرم و پهلو هام حلقه کنه . بازم منو ببوسه . آخ که اون دیگه چه جورش بود من نمی دونم . یک جا دو گر بود . شاید همه این کار ها و نیاز های بر آورده شده من یک تصادف بود هر چه بود داشتم حال می کردم . دستاشو گذاشته بود دو رکمرم و با یه حرکت منو با لا تر کشوند و طناز غرق هوسو یک بار دیگه به خودش چسبوند و لباشو رو لبام قرار داد . این بار خواستم که همچنان مست حرکاتش بمونم و دم نزنم . هر چه بو سه هاش داغ تر می شد و لذت من اوج می گرفت حس می کردم کسم بیشتر آتیش گرفته و منم بیشتر داغ کردم . هیجانم زیاد تر می شد . کف دستشو هم به زحمت قرار داده بود روی کس ورم کرده ام و چنگش می گرفت .. -لبام چسبیده به لباش بود . دوست داشتم حرف بزنم و بگم که بکن بکن . این کا رو بکن ادامه بده .. من می خوام .. اون یه فاصله ای بین لبامون ایجاد کرد و به من گفت می خوای ؟/؟ خوشت میاد ؟/؟ ادامه بدم .. -آره کسمو بمال لبامو ببوس . من مال تو ام . غرق توام . عشق منی .. هوس تو رو دارم .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
سلام عزیزم یبا جی میل
     
  
صفحه  صفحه 13 از 17:  « پیشین  1  ...  12  13  14  15  16  17  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

هوس اینترنتی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA