انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 5 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  17  پسین »

هوس اینترنتی


مرد

 
هـــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــرنتی 40

راستش منم یه هیجان خاصی داشتم واسه این که زود تر پامو بذارم به این مجلسی که همکارای مهرداد با خانوماشون حضور داشتند . -ببین طناز مجبورم نیستی مشروب بخوری . عادت نداری حالت بهم می خوره .. -نمی دونم چی داری میگی مهرداد جون . در هر حال من باید جو رو ببینم . مگه بقیه که شراب می خورن از شکم مادرشون که شرابی نبودن . بالاخره چند تا مجلس خودشونو ساختن تا به این درجه از اجتهاد رسیدن . داشتم مهردادو اذیتش می کردم . یه مانتو شیک جیگری انداختم رو بدن جیگر خودم . از اون عطرایی هم به خودم زدم که از فاصله بیست متری هم می شد بوشو احساس کرد . خودم از بوی خودم به هوس افتاده بودم . از لحظه ای که فهمیده بودم فتانه هم میاد و می تونیم دیداری با هم تازه کنیم سر از پا نمی شناختم . حداقل می تونستم یه هم صحبتی داشته باشم که حوصله ام سر نیاد . هر چند بقیه زنا هم بودند ولی از اونجایی که با اونا راحت نبودم تر جیح می دادم که با فتانه جونم دمخور شم .وقتی وارد مجلس شدم چه فضایی چه صفایی و چه هوایی . زنا هنوز از در وارد نشده مانتوشونو گرفته بودن رو دستاشون . انگاری اگه چند لحظه اونو دیر تر در می آوردن سرشون کلاه می رفت یا این که ضرر می کردند . ولی من همچنان متانت خودمو حفظ کرده خیلی منطقی با طمانینه و بدون عجله دو دقیقه پس از وارد شدن مانتومو در آورد م . مردا یکی یکی باهام دست می دادند . زنا یکی از یکی سکسی تر . بیشتراشون بلوز با دامنایی کوتاه به تن داشتند یا اگرم یپراهن یه سره ای تنشون بود یه حالت مینی و کیپ داشت که پاهاشونو کاملا لخت نشون می داد . مانتومو که در آوردم چشام افتاد به فتانه که داشت از دور میومد .. یه پیراهن سبز پسته ای از اون خوش رنگ و مدل هاش به تن داشت که به طرز میکاپ صورت و پشت چشش به خوبی میومد . از اونجایی که هیکل توپی داشت تر جیح داد که دامنه پیراهنشو نه کوتاه بگیره نه بلند . این حالت هم خیلی بهش میومد .. تا منو دید طوری اومد جلو که گویی دنیا رو بهش داده باشن . یه جوری بغلم زدکه آدم فکر می کرد چند سالیه منو ندیده . خود به خودرفتیم به حاشیه دیوار و پشت یه ستونی .. دستمو کشید و برد به اتاق بغلی در جا لباشو رو لبام قفل کرد و دستاشو دور کمر من حلقه زد . .. نخورده مستم کرده بود .. -فتانه چیکار می کنی . اینجا جاش نیست . نکن منو هم داری حالی به حالی می کنی .. -خیلی بی معرفتی طناز .. -این چه اخلاقیه که تو داری فتانه . هر چی میشه بهم میگی بی معرفت . دو سه روز پیش هم این حرفو بهم زدی . حالا هم داری میگی . من که خیلی دوستت دارم و هر وقت هم که تو بخوای و تازه خودمم میخوام دوست دارم توی بغل هم باشیم . . کف دستاشو به کمرلختم می مالید طوری که شل شده بودم . -بریم پیش مهمونا زشته . بده . خوبیت نداره . -باشه هر چی تو بگی . تو که می دونی من چقدر دوستت دارم . چقدر اون فضا قشنگ و نورانی شده بود . لوستر های طلایی در فضایی که نور سفید و طلایی همه جا رو پوشش داده بود . با دکور های شیشه ای رنگی که منو به یاد چند تا وسیله تاریخی به جا مونده از مامان بزرگم مینداخت . در یه سالن یا تالار تقریبا بزرگ در حاشیه های دیوار میز هایی چیده شده بود که رو هر یک از اونا یه بطر مشروب قرار داشت من که اسم اونا رو نمی دونستم .-فتانه .. از قرار معلوم تو تنها خانوم مجرد اینجایی -ولی دختر نیستم . -چه اشکالی داره این روزا کی به این چیزا نگاه می کنه . ببینم پسرای مجرد اینجا رو می تونی تورشون کنی . تو که باید شناسنامه اونا خوب دستت باشه.-دو تا بیشتر نیستند . یکیشون اسمش بابکه که راستش نه تیپ خوبی داره و نه اهل حاله . یکی دیگه اسمش کیوانه .. ساکت شد -چی شده فتانه چی می خواستی بگی -هیچی خواستم بگم از اون پست فطرتاست . فکر می کنه هر زنی رو می تونه در اختیار داشته باشه. . اون دفعه که یه مهمونی کوچیک تر و دوستانه داشتیم که الیته خیلی معمولی بود این عوضی حال منو گرفت . به خوشگلی و هیکلش می نازه . تا حالا دختری نبوده که بهش نه بگه .. -حتی فتانه ؟/؟ -چیکار می کردم . تو اگه ببینیش بهم حق میدی . وقتی نگات می کنه و تو هم اگه به چشاش نگاه کنی حس می کنی که در مقابلش تسلیمی . -خب ببینم چه بلایی سرت آورد . -هیچی برای بار اول با هم حرف زدیم . منو بوسید ولی جاش نبود که کار دیگه ای با هم بکنیم . اونو آوردم به خونه مون تا می تونستم ازش پذیرایی کردم . اونو بردم به اتاق خواب خودم .. آخخخخخخ طناز اگه بدونی چه کیری داره -نوش جونت فتانه .. -کاش همین جوری می شد که تو می گفتی . -چرا تو که تا اونجا بردیش . -آره ولی پست فطرت طوری زد توی ذوق من که انگاری هنوز به جیگرم کارد کشیده باشه . . یه تلفن بهش شد و در جا لباسشو تنش کرد و رفت . فکر کنم رفت با یکی دیگه . به همین سادگی . فکر نمی کردم مردا تا این حد پست باشن . من که اصلا با خودم عهد کرده بودم دیگه با هیچ مردی نباشم ولی در مورد اون استثنا قائل شده بودم .هرچند موضوع مال خیلی وقت پیشه . طناز طناز ببین خودشه داره میاد سمت ما .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
migren_tomor: داداش من یک هفته مسافرت بودم.بابت همه داستانهایی که تو این یک هفته نوشتی ازت ممنونم کارت عالیه داداش موفق باشی
.
.
ایرانی گفت : .....

میگرن تومور گرامی و دوست داشتنی ! اولا امید وارم سفر بهت خوش گذشته باشه و در ثانی بابت پیامهای گرمت در داستانهای هوس اینترنتی .. بیست سال بعد و اتوبوس هوس سپاسگزارم . کامروا باشی ...ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــرنتی 41

کیوان داشت میومد سمت ما . . جوون خیلی خوش تیپ و خوش هیکلی بود . ولی به خودم گفتم بهتره آدم حسابش نکنم . با این مطالبی که فتانه در موردش تعریف کرده بود باید خودمو واکسینه می کردم . چون اینا رو رو بدی آدمو سوار میشن و منم که به کسی باج بده نیستم . ولی یه کت و شلوار مشکی براق و یه پیر هن سفید خوش رنگ به تن داشت . تعجب می کردم گه چرا کراوات نبسته . شاید از بس هر کی از راه رسیده و کراوات فوکلی شده .. این آقا کیوان ما خواسته یه جورایی سنت شکنی کنه . اومد طرف ما خیلی معمولی جواب سلامشو دادم . -فتانه خانوم افتخار آشنایی با چه کسی رو دارم ؟/؟ فتانه که اگه به خاطر من نبود همچنان اخم آلود و ارث پدر خواهانه با این جوان رفتار می کرد گفت طناز جان همسر آقا مهرداد کار فر مای بنده هستند . . رفت و بر گشت و با یه بطر مشروب اومد کنارمون و دو تا گیلاس پر کرد و یکیشو داد به دستم . فتانه : کیوان خان طناز جون اهل شراب نیستند .-ولی این با عرقای خودمون فرق می کنه . -کیوان خان هر چی فرزانه خانوم می فرمایند کاملا درسته . من خودمون عاقلم و بالغ می تونم برای خودم تصمیم بگیرم این که چه چیزی برام خوبه و چه چیزی بد -حالا چرا عصبی میشین . فتانه تو کار دیگه ای نداری همش پاپیچ طناز جون شدی ؟/؟ شاید دلش بخواد یه هوایی بخوره یه گپی بزنه . راستش از این تیپ زده از خود مغرور اصلا خوشم نمیومد . هر زنی که از کنارش رد می شد یه نشگونی از صورتش بر می داشت یا این که یه متلکی می گفت و از خاطره ای حتی در یک جمله یاد آوری می کرد و می رفت . من این طور نتیحه گیری کردم که با همه شون لاسیده و فعلا تنها کسی رو که موفق به شکارش نشده من یکی هستم . که اونم فتانه با هشدار های ایمنی خودش حواسمو جفت کرده بود . -کیوان خان مگه نشنیدی اون چی گفت ؟/؟ خودش در مورد هر چیزی تصمیم می گیره . ربطی هم به تو نداره . -من نمی دونم آدمای بد اخلاقی رو که حرف حساب سرشون نمیشه برای چی دعوت می کنند ؟/؟ -اونی که حرف حساب سرش نمیشه جنابعالی هستید نه من . ---بچه ها چرا با هم بحث الکی می کنین . من از شما جدا میشم و در غیاب من حرفاتونو بزنین . فتانه رو سپردم دست کیوان . می دونستم بیشتر از پنج دقیقه نمی تونن کنار هم دوام بیارن . چون کیوان که چشش دنبال من بود و فتانه هم که ازش نفرت داشت ولی اگه در گوشه ای خلوت به دام کیوان می افتاد بی میل نبود که خودشو بده به دست اون . هر چند اون دفعه می گفت که از هرچی مرده بیزاره و فقط این لزه که اونو ارضاش می کنه و بهش اعتماد به نفس میده . کیوان و فتانه در یه فاصله ده متری از من قرار داشتند پسرجوان هر چند ثانیه یک بار نگاهشو متوجه من می کرد . . از اون نگاههای هیز و زن طلبی بود که به خوبی می دونستم چی می خواد . خیلی پررو نشون می داد . همون طوری که فتانه می گفت . یه لحظه که فتانه سرش به طرفی بود دستشو گذاشت لای پاش و با این حرکتش به من تو هین کرد . فکر کرد که خیلی راحت بهش باج میدم . ازش فاصله گرفتم و رفتم پیش چند تن از خانومای دیگه . نمی دونم اینا کی اهل شراب و ویسکی و ودکا شده بودند . انگاری من از همه شون عقب افتاده تر بودم . علاوه بر این که از شرابخوری بدم میومد کمی هم استرس داشتم از این که چه حالی ممکنه بهم دست بده . مهرداد اومد کنارم و گفت عزیزم خوش می گذره ؟/؟ دیدی چه آدمای خونگرمی هستند . اصلا خود همکاراموبگو همه شون آقا و فهمیده و با کلاس و با شخصیت و جنتلمن هستند .. از زنا فاصله گرفته اونو کشیدم یه گوشه ای و گفتم چی شد مهرداد تو که اوندفعه می گفتی بیشتر همکارای مردت اهل عیاشی و خوشگذرونی و زن و دختر بازی هستند .. -من گفتم ؟/؟ -نه پس عمه ام گفت .. -نمی دونم شاید این طور باشه ولی در بر خورد با خانومای همکار که این جور بر خورد ندارند . .. لعنت بر تو شوهر احمقم انگار می خوای هر جوری که شده در همین مجلس یه شوهر برام گیر بیاری . ولی کور خوندی . ..بازم چشام افتاد به کیوان . بدون این که دنباله شو داشته باشم . نمی دونم فتانه با این که ازش بد می گفت واسه چی دور و برش می پلکید و بهش باج می داد . پسره از خود راضی از دور واسم دست تکون می داد . . نگاه بقیه مردا هم نوعی نگاه زن خواهانه بود . این که براشون فرقی نمی کنه که کیرشونو توی چه کسی فرو کنن. فتانه و کیوان بحثشون شد . می دونستم که این بحث رو کیوان راه انداخته که خودشو دوباره برسونه به من . این بار وقتی که ازم خواست با هم کمی گپ بزنیم دعوتشو رد نکردم .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
هـــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــرنتی 42

ببینم کیوان خان شما چرا نمیرین یه دوست دختر خوب واسه خودتون جور کنین .. البته موقعیتش نبود که این حرفو بزنم واصولا یک لیدی در چنین شرایطی نباید این حرفو بر زبون بیاره وباید ملاحظه شرایطو بکنه تازه اگه طرفش یک پسر جذاب و خوش اندامی مثل کیوان باشه که همه زنا به دنبالش باشن یه نوع حماقت ا نشون داده میشه ولی من دوست داشتم حالشو بگیرم -ببینم منظورتون برای این مجلسه یا در کل می فرمابیید .. -می تونی ذر هر دو موردش جواب بدی .. -هرچند لزومی نداره که جوابی بدم ولی میدم . -برای من اهمیتی نداره . من واسه این که یه جورایی وقت بگذرونیم اینو پرسیدم . ببینم میریم حیاط دور بزنیم یا میریم به فضای باز و شیروانی مسطح و به اطلاح بام زیبای اینجا . زیر نور ستارگان و شبی رویایی ..-به شما نمیاد که رویایی فکر کنید -واسه این که دل زنا رو به دست آورد باید رویایی بود . -پس می خواین دل منو هم به دست بیارین . خب این چه نفعی می تونه واسه شما داشته باشه . -مردا همه حریص و زیبا پسندن . تا یک زن زیبا رو می بینن دست و پاشو نو گم می کنن .-حتی اگه اون زن متغلق به یکی دیگه باشه ؟/؟ -مسئله همین جاست . انسانها آزادند کسی به کس دیگه تعلق نداره . آدما آزادند . هر لحظه آزادی دارن که چیکار کنن . راحت بگم شما در این لحظه در این روز از یک نفر خوشت اومد اونو به عنوان همسرت انتخاب کردی شاید فردا ازش خوشت نیاد . پی نباید خودت رو اسیر چند ورق پاره کرده زندگی خودت رو به عنوان تعهد سیاه کنی . همسر تو هم می تونه این کارو انجام بده . از راه پله خودمونو به سقف باز و به اصطلاح پشت بوم مسطح که از اونجا می شد قسمتی از شهر وماشیناشو زیر نظر داشت رسیدیم . چقدر از چراغای روشن شهر خوشم میومد . آدم با دیدن اونا می تونست متوجه شه که در هر گوشه ای یکی داره فعالیت می کنه . خیلی خوشم میومد که به این فکر کنم که زنده ها در حال زندگی کردنن . -طناز عزیزم من یادم نرفته که باید به سوالم جواب بدم . در این مجلس جز فتانه که دختری نمی بینم باهاش دوست شم . اما تا دلت بخواد زن هست . هر کدوم از اینا رو با یه اشاره میشه جور کرد . شایدم این اشاره رو خودشون بزنن . از دوست زن و دخترای بیرون چه عرض کنم که حساب اونا از دستم در رفته -پس این جوری که میگی تمام زنا باید یک هرزه باشن -تا هرزه رو به چی تشبیه کنیم . اگه شما می فر مایید که این جوره حتما این جوره ...می خواستم و دوست داشتم یکی بذارم زیر گوشش که به زور بر اعصاب خود مسلط شده گفتم بذارم برای موقعیت مناسب تری که اگه خواست بیشتر منو از کوره در ببره . تازه اینو هم گفت اگه شما این تعبیر رو دارید باید گفت که ما مردا هم هرزه هستیم و از این که ما رو این جور به حساب بیارن هیچ غم و غصه ای نداریم و عین خیالمون نیست شما زنا زیاد به این مسئله گیر میدین -اتفاقا اشتباه شما همین جاست . شمایین که در این مورد به عملکرد زنا حساسین . اگه یه زن به روی یک مرد بخنده فکر می کنین اون زن دوست زن تمام دنیا بوده . و راحت تر بگم دید شما نسبت بهش عوض میشه .-من متخصص مخ زنی زنها هستم . اصلا باید مخشونو کار گرفت . اونا فقط به زیبایی خودشون توجه دارن . این که می خوان خودشونو بهتر یا زیبا تر از بقیه بدونن . .. به حرفش ادامه نداد . حس کردم پشیمون شده از این که این حرفا رو زده چون اگه می خواست همین بر نامه رو روی من پیاده کنه دستشو رو کرده بود . . راستش دیگه از این بحث های الکی حوصله ام سر رفته بود . ولی از این که در اون فضا در کنار جوونی خوش قیافه که خیلی راحت مدل موها شو عوض می کرد تا حدودی لذت می بردم . حداقل وقتی که دهنش بسته بود می تونستم آرامش داشته باشم . مرتب دستاشو فرو می برد لای موهاش و اونو از این طرف به اون طرف جابه جا می کرد . . چند دقیفه ای رو سکوت بین ما حاکم بود رفته بودیم به یه فضایی که دور و بر ما همه هزاران هزار لامپ روشن سوسو می زد . شاید اگه تعداد این چراغها کمتر می شد راحت تر می شد به ستاره ها نگاه کرد . ولی با همه اینا من زیبایی ستارگان رو با همه کم نور بودنشون از این فاصله به چراغهای روشن زمین ترجیح می دادم . می خواستم فکر کنم اشتباهه ولی دست کیوان رو روی کمر لخت خودم احساس می کردم . از این که اون منو مثل زنای دیگه سهل اوصول فرض کنه خوشم نمیومد ولی از این کارش خوشم که اومده بود . لذت و لرزش و هیجان رو در پوست تنم حسش می کردم . چشامو آروم آروم می بستم و آروم بازشون می کردم . چقدر به نرمی انگشتاشو روی پوست تنم می کشید . چقدر سریع و بی پروا و با اعتماد به نفس این کارو انجام داده بود . حتما پیش خودش فکر کرد که منم از این دست زنا هستم . ولی نمی تونستم به خودم دروغ بگم که لذت نمی برم و خوشم نمیاد ولی اینو نباید فراموش می کردم که هر لحظه ممکنه یکی دیگه مثل ما از اون پایین برسه و اینو هم نبایدبرای کیوان ملکه ذهن کنم که هر چی رو که بخواد راحت می تونه به دست بیاره ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هـــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــرنتی 43

انگشتای کیوان پوستمو آتیش می داد و همین طور کل سیستم بدنی منو تحت تاثیر قرار داده بود . بازم غرورم بهم اجازه نمی داد که به این آسونی خودمو تسلیم اون نشون بدم . برای همین بهش گفتم معلوم هست داری چیکار می کنی ؟/؟ -طناز تو نمی خواد برام از خود نگه داری زنا بگی . زنا بد تر از مردان . حالا ابراز نمی کنن یا گاهی وقتا غرورشون اجازه نمیده اونو دیگه خودشون می دونن . من که خودم از چشات و از حرکاتت از اون گرمای تنت می فهمم که تو الان آرزوته که دریه جای خلوت کاملا لخت باشی توی بغلم . اون وقت ازم می خوای و بهم میگی که من هر کاری که دلم بخواد می تونم باهات انجام بدم . .. منم با کمال میل این کارو انجام میدم . چون خودمم تشنه عشقبازی با زنای متاهل هستم . دلم می خواد اونا کیر منم بخورند و میل کنن و باهاش حال کنن اون وقت مقایسه کنن با سکس با من که ببینن من بیشتر بهشون حال دادم یا شوهر خسته و خمارشون باکه دوست داره بازم باهام باشه . زیادی زبونش دراز شده بود-- من با هر کی که بودم فرداش باهام تماس گرفته و گفته دوست داره بازم باهام باشه ولی من به این سادگیها به کسی وقت نمیدم.. مثل این که باید یه گوش مالی حسابی به این پسره می دادم -اوهوی مرد حسابی معلوم هست چی داری میگی ؟/؟ پیاده شو با هم بریم ..-حرف حق رو می زنم دیگه . شما زنا همه تون مثل جنده ها کار می کنین . حالا ما مردا کارمون مشخصه رسوا میشیم شما مثل کبک سرتونو زیر برف می کنین . هرچند اون کمی مست بود و از رو نفهمی داشت این چیزا رو می گفت ولی در هر صورت این عقیده ای بود که اون داشت و من از طرز فکر اون خوشم نمیومد . خودشو بهم چسبوند . لباشو گذاشت رولب من بوی الکل خفه ام کرده بود . بدنم داغ کرده بود . منم تا حدودی لذت می بردم .. ولی حس می کردم من و جامعه زنانو تحقیر کرده . اون نمی بایستی در مورد من همچین فکری می کرد که خیلی راحت به اون باج میدم و باهاش کنار میام . دستشو ار درز و شکافهای پشت پیرهنم رسوند به سینه ام . طوری منو پرس کرده بود که نمی تونستم دستمو بالا بیارم و بذارم زیر گوشش ولی در عوض دستمو به یه حالت مشت روی صورت و فکش فرود آورده و خودمو خلاص کردم . بعد با یه سیلی فکر کنم تا حدودی مستی رو از سرش پرونده باشم . آشغال عوضی فکر کرد می تونه هر کاری بکنه و کسی صداش در نیاد . کور خونده من از اون زناش نیستم .. نزدیک بود گریه ام بگیره . من مثل فتا نه نیستم به این سادگیها باج بدم و از میدون به در برم . من اگه لب باز کنم صد تا مرد می ریزن دور و برم . فکر نکن به این راحتی ها می تونی منو به دست بیاری . با همین فکرا بود که به سرعت خودمو رسوندم به فضای پذیرایی . قبلش اول رفتم جلوی آینه و خودمو مرتب کردم . .. فتانه تا منو دید اومد جلو .-چی شده عزیزم . اذیتت کرده -مادر زاده نشده که بخواد طناز رو اذیت کنه . من همه روبه زانو در میارم و اذیتشون می کنم . فتانه لبشو گذاشت رو لبام . -واسه همینه که عاشق توام . دوستت دارم . بیا با هم بریم . همه سرشون گرمه . بریم با هم حال کنیم . می دونم خیلی خسته ای و حالت گرفته ولی تو خودت می دونی که این کار چقدر حال آدمو جا میاره . آدمو آروم می کنه . حالا دست دسته دیگه . به جای دست یک مرد دست زنی که عاشق و فدایی توست سر حالت می کنه فدای تو فتانه . فدای مرامت و اون اخلاقت اگه تو رو نداشتم چیکار می کردم . رفتیم به یکی از این اتاقها .. در آغوشم کشید و زیر پیر هن منو زد بالا تا دستشو راحت بذاره روی شورت و کسم . -دختر ببینم چقدر تو هوس داری . اینا همه مال اینه که منتظر دستای من بودی یا اون کیوان عوضی این جوریت کرده .. راستش این خیسی کس و لغزندگی اون فقط نمی تونست کار فکر اونم در عرض دو سه دقیقه باشه . اینا همه در اثر تماس انگشتای اون نامرد با پوست کمرم بود . -آهههههههه فتانه عزیزم من می خوام . می خوام یه جایی لخت شم . لخت شم و تو خودتو بندازی توی بغلم . بهم بگی دوستم داری . بازم منو می خوای . بازم دوست داری از تنم لذت ببری و بهم لذت ببری .. -دیدی بهت گفتم دیدی گفتم که این مردا به درد آدم نمی خورن و ما زنا باید هوای همدیگه رو داشته باشیم . پیر هنمو دادم بالا . فتانه هم شورتمو تا زانو کشید پایین . لباشو گذاشت روی کسم . چقدر زبونش آتیشم می داد . ولی نمی دونم چرا توی ذهنم همش تصور کیر رو داشتم . کیر مهرداد کیر فرزاد حتی فانتزی کیر کیوانو که رفته توی کسم وکیوان داره ناله می کنه و ازم می خواد که بیشتر بهش زمان بدم تا منو بکنه . اون بهم میگه هوس انگیزترین و هیجان بخش ترین زن دنیا . ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
سپاسگزارم میگرن تومور جان خوب و دوست داشتنی و دوست عالی صفت من . پاینده باشی ...ایرانی
     
  
مرد

 
هـــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــرنتی 44

اتاقی که درش بودیم یه تخت یک نفره داشت که به زور دو تایی روش جا می شدیم ولی تخت محکمی بود . من و فتانه خودمونو کنار هم جا داده بودیم کف دست اون بود که اومده بود روی کسم و داشت بهم حال می داد . -طناز اگه دوست داری پیر هنتو در بیارم که خراب نشه .. -هر جور راحتی -عزیزم برای من راحتی تو مهم تره . دو تاییمون با شورت و سوتین افتادیم به جون هم . -ببینم فتان درو از داخل قفل کردی که کسی نیاد ؟/؟ -آره کاملا . -اووووووفففففف پس حالا راحت می تونی شورت منو هم در بیاری و -اگه تو بخوای اون کارو هم می کنم . هر چی تو بگی عشق من . -شورت نازک جیگری براق و کون سفید و گنده من خیلی بهم میومدن . خیلی آروم اونو از پام در آورد و لباشو گذاشت روی اون . ولی وقتی زبونشو در آورد و کشید روش تازه حس کردم که عجب زبون پر حرارتی داره . داغ و خیلی هم سوزاننده . -فتانه فتان جون . زبونتو بکش روی کسم . کسسسسسم .. -دختر تو که این قدر هوست بالاست بیشتر بهم سر بزن . دوای دردت پیش منه .. ووووووییییی ووووووییییی .. دستای فتانه رفته بود رو کسش -ببینم من برات بمالمش ؟/؟ آره این کارو بکنم یا نه ؟/؟-طناز جون من باید بهت حال بدم . خودشو بیشتر به طرفم کشید . جامون تنگ بود . اینجا باید اتاق یک نوجوون بوده باشه که ما داشتیم از تختش استفاده می کردیم . لبای فتانه عشق لزی من اومده بود و لبامو به هم چسبونده و داشت حال می داد . سینه هام هم به سینه های درشت اون مماس شده بود . این دختر چی بود دیگه خیلی به کارش وارد بود . داشت همه جامو آتیش می داد و می سوزوند . چقدر دلم می خواست چند تا دست دیگه هم می داشت و می تونست همه جامو بمالونه و منو از این رو به اون رو کنه . .چقدر این کارای فتانه بهم آرامش می داد . واقعا لز به آدم حال می داد . اصلا به این فکر نبودیم و استرس هم نداشتیم که بیان و ما رو با یک مردی در یک جای در بسته ببینن ولی اگه مهرداد می خواست دنبالم بگرده چی .. هر چند اون باید متوجه غیبت من و فتانه می شد و متوجه می شد که من و اون با هم هستیم . کف دست فتانه اومد رو کس من . چقدر داغ شده بودم .. وووویییییی هر لحظه از تماس بیشتر انگشتای اون با کس خودم بیشتر حال می کردم . دوست داشتم فتانه دستشو تا آرنج ببره توی کسم و منو بلرزونه و وجودمو از درون منفجر کنه . هر چند خودم داشتم منفجر می شدم . تکون نمی تونستم بخورم . خیلی داغ شده بودم . -خیلی به من حال میده طناز این جوری به هم چسبیدن هم یه کیفی داره . من که خیلی حال می کنم . -یه پهلو کردم تا کف دستشو بذاره روی کونم . -فتان جون تو چه طور می خوای منو ارضام کنی . -همون جوری که اون دفعه کردم . فتانه کنیز طناز جونشه . فدا فداشه . تو جون بخواه . راست می گفت معلوم نبود اون چه جوری منو دوست داره و چرا که از جونش واسم مایه میذاشت . شاید که عاشق تن و بدن من شده بود و این عشق به زیبایی جسم و اندام من و عشق اون به لز بینی یه حس معنوی و عاطفی رو هم در اون به وجود آورده که نمی تونست از من دل بکنه . -آخخخخخخخ نههههههه نهههههههه عزیزم فتانه جون .. دارم می سوزم -قربونت طناز .. زیر بغل منو هم که احساس خفگی می کرد و می ترسیدم که بوی بد عرقو گرفته باشه اونو غرق بوسه های خودش کرده بود . -خیلی هوس منو زیاد می کنی . -عزیز دل من اگه سختته دوست داری حرکت داشته باشی یه کار دیگه می کنیم -چه کاری فتان جون . -قربون اون تن خوشگل و پری دریایی مانندت بشم من . هیکلت تو دنیا بیست بیسته . به مهرداد حسودیم میشه .. -فتانه نازم عشق من به شوهرم از یه نوعه و عشق من به تو هم از یه مدل دیگه . اینا رو نمیشه با هم مقایسه کرد . -فدای تو طناز که حس می کنی نسبت بهم عشق داری . از رو تخت اومدیم پایین و تشک رو رو زمین پهن کردیم . حالا راحت تر می تونستیم حرکت کنیم . اون وسط یه قالی هم پهن بود . -خوب شد اومدیم پایین . حالا بدن ناز تو رو کاملا توی دید خودم دارم . کف دستشو می کوبید لای پای من و طوری با کس من ور می رفت که هر وقت هوس کیر می کردم انگشتاشو می دیدم که فرو رفته توی کسم . .-جووووون بکن بکن که دارم سر حال میشم دکتر من . دوای من .. الان خودت استادی . منو حس کن . حس کن که چه جوری می تونم زود تر ار ضا شم . -الان باید از فن کس رو کس و لب رو لب و سینه رو سینه استفاده کنم و تو هم حواست باشه به این که فقط حواست به این باشه و چه جوری حال کنی .. طاقباز شده اون اومد رو من سوار شد . کوس غلتونی رو شروع کرده بود . راست می گفت اون متخصص این کار بود . حس کردم خیلی سریع تر از اونی که می خوام و دوست دارم آبم داره میاد . هر چند یه پنج دقیقه ای رو با یه تکنیک خاصی در گردوندن کسش رو کس من بود . لبامو هم بسته بود و نمی تونستم دیگه حرفی بزنم ..فقط خیلی آروم لبای خوشگلشو گاز می گرفتم .. . چقدر حالم جا اومده بود .. بازم یه چیزی داشت از کسم می زد بیرون . فتانه متوجه شده بود و حرکتشو زیاد تر کرد .. دیگه رسیده بودم به ته خط .. ولو شدم . ولی دلم می خواست که اونم می تونست ار گاسم شه .. در همین لحظه صدای کف زدنهایی رو از پشت سر خودمون می شنیدیم از حاشیه ستون یکی اومد بیرون .. وووووووووی کیوان بود که کاملا لخت با کیر آویزون شده خودش اونجا ایستاده بود ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــــــرنتی 45

خیلی پررو بود . اون قدر گستاخ که با لبخند پیروزی داشت به صحنه نگاه می کرد . -دخترا نمی دونین چقدر از تماشای فیلمهای لز لذت می برم ولی این زیبا ترین فیلمی بود که من تا حالا در این زمینه ها دیدم اما این یک فیلم واقعی بود . طناز جون چه تن و بدنی داره و این فتانه زیبا روی ما هم محشره . نمونه یک زن ناب و دوست داشتنی . حرف نداره . . اگه بدونی تمام این مدت دستم چه جوری روی کیرم بود . اصلا تا حالا سابقه نداشت این جور کیرم بلرزه . هوس یه کس ناب و یه تن و بدن خوشگلو داشته باشه .. اومد طرف ما . فتانه خوب منو آماده کرده بود ولی این لعنتی از پنجره پشتی خودشو رسونده بود اونجا . حدس می زدم که باید بو بر دار شده باشه که ما از این سمت داریم میاییم . اون خیلی زرنگ بود و خیلی هم فرز که تونسته بود خودشو برسونه اونجا و چه طور شد که اینکاررو خیلی بی سر و صدا انجام داده بود دیگه از اونش با خبر نبودیم . -جلو نیا کیوان .. اومد طرف من . کیرش مثل کیر فرزاد نبود ولی از کیر مهرداد کلفت تر و هیجان دار تر بود . سرمو به طرفی بر گردوندم . نمی خواستم نگام رو چیزایی زوم بشه که اون حس کنه من ازش خوشم اومده . با توجه به این که فتانه هم به اندازه کافی با من ور رفته بود و حالم جا اومده بود دیگه می تونستم پیش کیوان و کیر اون خودمو نگه داشته باشم تازه اون پایین انگار نه انگار که کسی به فکر ما و غیبت ما باشه . شایدهم مهرداد می دونست که من برای قدم زدن با کیوان رفتم و یه جورایی دوست داشت که من و اون با هم حال کنیم . کیوان اومد وسط ما دو تا قرار گرفت -خوشگله از دست من فرار کردی . ببینم تو که هوس داشتی و می خواستی یه چیزی خارش کستو بگیره و قلقلکت بده حاجی تو حی و حاضر که پیشت وایساده بود . اومد طرف من و گقت ببینم اگه میشه سرت رو خم کن و یه تستی از این کیر ما هم بگیر و ببین که این خوشمزه تره یا بستنی قیفی . . خودشو به نزدیک من رسونده بود . کیرش در شق ترین حالت قرار داشت . خیلی تیز و سرخ شده بود . -طناز بدن خیلی ناز و خوشگلی داری . ولی تمام این بدنها درزیر بدن تمام مرد ها تسلیم محض هستند . قبول کن که شما زنا حرفی برای گفتن ندارین . وقتی که هوس شما میاد جلو دیگه هیچی جلو دارتون نیست . مگه نمی بینی همین فیلمهایی که نشون میدن کلی زن سفید پوست خوشگل خوش بدن میرن زیر کیر های سیاه . ولی حالا طناز جون شانس آوردی که کیر یک جوون خوش تیپ که همه دختراآرزوشونه برن زیرش بخوابن نصیبت شده . دید که من عکس العملی نشون نمیدم دستشو به طرف کسم دراز کرد . کسم هنوز خیس بود . کف دستشو کشید روی کس خیس و انگشتاشو تا حدودی فرو کرد توش . واسه چند بار پی در پی چشام باز و بسته می شد . نه اون نباید حس می کرد که من دارم لذت می برم . اون باید بدونه که من به این زودیها تسلیم بشو نیستم و از اون خیلی سر ترم . فتانه در این مدت هاج و واج فقط نگاه می کرد و منتظر بود که ما چیکار می کنیم . دیگه نتونستم تحمل کنم . چنان زدم به زیر گوش کیوان که برق از کله اش پرید و چند قدم اون طرف تر تلو تلو خورد . -کی بهت اجازه داده دست به بدن من بزنی . فکر کردی چون دارم با یه زن دیگه حال می کنم به تو نیاز دارم ؟/؟ من مثل فتانه نیستم که اون جور با غرور و شخصیت اون بازی کنی و اون وقت بازم بیای طرفش و اون کارت نداشته باشه . من تا همین جاش هم به خاطر همین گستاخی آدمت می کنم . حالتو می گیرم . -پشیمون میشی -هر وقت تو از قال گذاشتن یه دختر ناز و خوشگل و فتانه مثل همین فتانه خودمون پشیمون شدی منم از کاری که در قبال تو انجام دادم پشیمون میشم . فکر کردی کی هستی که داری خودت رو می گیری . سرشو انداخته بود پایین . حالشو گرفته بودم غرورشو خرد کرده بودم . دنبال پوشیدنی ها می گشتم تا یکی یکی اونا رو تنم کنم . . خودش رو به فتانه رسوند . فتانه دو دلیل داشت که حشری باشه . اون از کیوان واسه خودش یه غول ساخته بود و سال گذشته این پسر قالش گذاشته بود و از این که بتونه باهاش سکس داشته باشه لذت می برد . و هم این که به اندازه کافی از لز با من حشری شده بود و اگه کیوان شق القمر اونجا وای نمی ایستاد شاید بیشتر طالب این می بود که با من ور بره و حال کنه ولی حضور کیوان تمام معادلات رو بر هم زده بود . -اگه می خوای نشون بدی که آدم شدی برو از این دختر عذر خواهی کن که چطور شد که قالش گذاشتی . سعی کن یه انسان باشی . .. کیوان نگاهی به تن و بدن فتانه انداخت . سینه های درشت و کون ناب و تر و تازه اون در نوع خودش بی نظیر بود . ولی از اون جایی که در کنار بدن من قرار گرفته بود شاید این جور معمولی نشون می داد . فتانه سست شده بود . شاید اگه ملاحظه من نبود خودشو مینداخت تو بغل کیوان ولی با اشاره چش و تکون دادن سر به طرف بالا حالیش کردم که غرور خودشو حفظ کنه .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
ممنونم میگرن تومور گلم ! خسته نباشی . شب خوش ....ایرانی
     
  
زن

 
حتما فرزاد جان ! در هر حال داستانها زیاد بوده و باید به همه رسیدگی کرد . از لطف و توجهت سپاسگزارم . پاینده و پایدار باشی ....ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 5 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  ...  17  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

هوس اینترنتی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA