انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 7 از 17:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  16  17  پسین »

هوس اینترنتی


زن

 
ایرانی گفت ......سلام به مهیار عزیز و دوست داشتنی ! ممنونم که با این که من داستانهای گی نمی نویسم بازم بعضی از داستانهامو پیگیری می کنی . من در هفته سی پست داستان داشته که همه این داستانهای متفرقه در طول هفته نوشته و منتشر می شوند و واقعا کنترل ونگارش آنها برای یک نفر بسیار سنگین و وقت گیر است هر چند که با سرعتی فوق العاده انجام می شود ازشما ممنونم که به من افتخار داده اید . درمورد گی هم تا به حال در دو سه مورد و به بهانه و توجیه خاصی به گی ها اشاره ای داشته ام از جمله در داستان شیدای شی میل ..گی را در تفابل با شی میل قرار داده ام . قسمت بعدی این داستان یعنی هوس اینترنتی تا امشب منتشر خواهد شد . با احترام : دوست و برادر شما ..ایرانی
     
  
مرد

 
هــــــــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــــــرنتی 50

فکر نکن من خوشم میاد . دارم لذت می برم . نه اصلا این طور نیست . . من فقط می خوام بدونی که من آدم بد جنسی نیستم اگه به تو ضربه زدم علتش خودت بودی .. -طناز خواهش می کنم بذار باهات حال کنم .. -فقط یادت باشه این قدر دیگه به خودت ننازی هوای این دوستمونو هم داشته باشی . فتانه رو میگم خیلی مغروری . خیلی بهش فخر می فروشی . در حالی که اون با تمام وجودش دوستت داره .- باشه باشه هر کاری که تو دوست داری انجام میدم .. توی دلم گفتم زود باش زود باش که من منتظرم . فرزاد کیر طلا هم با این که با تمام وجود و کلفتی کیرش منو گایید ولی تا آخرین لحظه از لحاظ روحی این من بودم که برش تسلط داشتم شما مردا رو باید این جور با هاتون رفتار کرد . سرتونو باید آورد پایین و شاختونو باید شکست . در مقابل کس یک زن باید سر به زیر باشین . نتونین حرف بزنیم . پاهامو به دو طرف باز کرده چشامو بستم و با یک لبخند پیروزی رفتم به استقبال هوس . کیوان زبونشو از رو کسم یواش یواش آورد پایین تر و ازهمون مسیر نوک زبونشو گذاشت روی سوراخ کونم . از بالا به پایین و چرخشی داشت سوراخمو زبون می زد . زبونمو گاز می گرفتم و با التماس و خواهش درون ازش می خواستم که کاری کنه ولی حرفی نمی زدم . خیلی سخته که به وقت سکس بخوای سیاست خودت رو حفظ کنی .. واسه این که لذت بیشتری بده و به جاهای اصلی تر بپردازه گفتم کیوان اگه هر کاری می خوای بکنی سریعتر انجامش بده یه وقتی دیدی مهرداد اومد بالا و زندگی من از هم می پاشه . این حرفو که زدم به جنب و جوش افتاد و دهنشو به کسم فشرد و تند و تند از چپ و راست و به طور دایره ای کسمو حرکتش می داد . طوری که در هر چرخش و تماس لبه های کوسم به شدت باز و بسته می شدند . بازم به خودم فشار می آوردم که چیزی نگم و لبامو فقط گاز می گرفتم و به پاهام و به زمین فشار می آوردم . دوست هم نداشتم حالت و فرم کسم بهم بخوره و از استیل اصلی خودش خارج شه . اون وقت دیگه عکسهایی که می خوام ازش بگیرم و بذارم داخل اینترنت با عکسای گذشته کسم فرق می کنه حالم گرفته میشه . من حالا حالا ها باید ناب ترین کس دنیا ر و داشته باشم . کوچولو و تپل و سفید ..ورم کرده به وقت سکس و هوس . بدون لک .. حتی در حاشیه ها .. اوخ چه کوسی ! خودم عاشق کس خودم هستم .. دلم واسه دیدن عکسای ابنترنتی و پیام اونایی که عاشق گاییدن منن تنگ شده ولی من که به هیشکی باج بده نیستم . همین کیوان پسره مغرور رو چه جوری خاکش کردم که به دست و پا افتاده . . در هر حال منم که نمی تونم کس و کونمو قاب بگیرم بزنم به دیوار که تازگی اون همیشه نشون داده بشه . منم هوس دارم . منم می خوام حال کنم . منم می خوام لذت ببرم . تمام این خود نمایی ها و نشون دادن زیباییها واسه اینه که خودمونو در اختیار یکی دیگه بذاریم . یک زن وقتی خودشو اون جور ردیف می کنه و می خواد که همه اونو زیبا ترین و هوس انگیز ترین بدونن دوست داره که یه مرد خوش قیافه یا خوش اخلاق و مهربون ودر هر حال با همه صفات ظاهری و باطنی خوب بغلش بزنه و بهش حال بده . . کیوان سرشو رو من خم کرد . خیلی دلش می خواست منو ببوسه . شاید منم دلم می خواست ولی هنوز اون آمادگی رو در خودم به وجود نیاورده بودم که پذیرای این حالت اون بشم . و اگرم لبای ما رو لبای هم قرار می گرفت هیجان من بیشتر نشونش داده می شد و دیگه نمی تونستم خودمو کنترل کنم . دوست داشتم همچنان مغرور و حاکم باشم . یک پرنسسی باشم که سر پرنس جلوش پایین باشه و در اصل قدرت در دست پرنسس باشه . و من به پرنس بگم تو زن ذلیلی و هرچی من بگم و دستور بدم باید همون بشه . دید که لبام بهش اشاره ای نمی زنه لباشو گذاشت رو سینه هام و دستشو روی کسم . . حرکت دستش روی کسم تند تر شد و با این حرکاتش منم کسمو به حرکت در آورده بودم . دیگه داشتم احساسات خودمو نشون می دادم . . کس بی ریای من اشکش در اومده بود . اون که نمی تونست خواسته خودشو قایم کنه . اون مثل یه طفل گرسنه ای بود که از مامانش غذا می خواست و چشای مامان به آب نبات چوبی نرمی بود که وسط بدن کیوان جان آویزون شده و هر لحظه می رفت تا وارد دهن کسم بشه .. بغلم زد و دستاشو گذاشت دور کمرم . خودشو بهم چسبوند . حس کردم که دارم آب میشم . کیرش روی کسم قرار داشت . دیگه فکر از استیل خارج شدن و نداشتن و این جوری شدن و نشدنو نداشتم . فقط می خواستم که کیوان کیردرشت و کلفتشو فرو کنه توی کسم و به من حال بده . کیوان دستشو رسوند به کیرش و اونو با کس من تنظیم کرد . چشام بسته شده بود . نوک کیرشو روی کسم احساس می کردم . داشتم به خواب می رفتم این تصور یک خواب بود . جااااااان اوووووفففف رفت رفت .. وقتی اول کیرشو فرو کرد توی کسم سفتی کیر و تنگی و باریکی راه رو به خوبی احساس می کردم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
خیلی خیلی خیلی ممنون ایرانی عزیز و دوست داشتنی.
واقعا قلم عالی و حرفه ایی داری
موفق باشی عسیسم.
وقتی ارزش واقعی خودتُ بفهمی، دیگه به کسی تخفیف نمیدی
بهترین خودت باش 😊🧚‍♀️🤴👈👰
I'm a trance 🏳️‍🌈
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
من هم از شما سپاسگزارم مهیار عزیز و دوست داشتنی ! امید وارم هر جا که هستید شاد و و پیروز و سالم وسر حال باشید .ز شما به خاطر حمایتهای خالصانه تان ممنونم . با احترام و آرزوی بهترین ها برای شما : دوست و برادرتان ..ایرانی
     
  
زن

 
فایرآذرعزیر از شما هم ممنونم به خاطر ارسال پیام گرم و همراهی صمیمانه تان . با آرزوی روز گاری خوش برای شما و عزیزانتان و با نهایت احترام ..شادکام باشید ....ایرانی
     
  
مرد

 
سلام
میخوام یه چیزی بگم که ممکنه ناراحت بشید
راستش من چندبار شروع کردم به خوندم داستانهای سکسی
ولی اصلا برام لذتبخش نیست
مخصوصا اینکه میدونم تخیل و غیر حقیقیه
من به شدت آدم سکسی و داغی هستم ولی داستانهای سکسی به نظرم یه جور وقت هدر دادن و رویا پردازی برای اونایی هست که نمیتونن یه رابطه سکسی داشته باشن و عملا همش دارن تو رویاهاشون سکس میکنن
از طرفی انگار اکثر این داستانها یه مدل و یه قصه هستن
نمیدونم
امیدوارم توهین آمیز حرف نزده باشم
صرفا خیلی صادقانه نظرم رو گفتم که البته میتونه برای دیگران متفاوت باشه
شاد باشید
     
  
زن

 
ایرانی گفت : هات سینای عزیز اتفاقا نه تنها ناراحت نشدم بلکه شاید قبول نکنید تا قبر آ...آ...آ...آ ..خیلی هم از این جور نوشتار شما لذت بردم و حظ کردم چون من کاملا با شما هم عقیده هستم . اصلا داستانهای زندگی چه سکسی و چه غیر سکسی همش تخیلیه ولی یه چیزی باشه باید بیارزه . حالا من خودم چند تا داستان سکسی اون اوایل نوشتم و چند تا دوست پیدا کردم و ازم میخوان و اینو بنویس و اونو بنویس دیگه در عرض دو سال و نیم شده ۲۸۰۰ پست و بیشتر از هفتصد عنوان اثر ..که البته حدود بیست درصدش غیر سکسیه . یه مسئله دیگه ای رو عنوان کنم اصولا خبلی از افراد سن دار و اونایی که هوسشون کم شده در خارج از کشور میشینن این فیلمها رو می بینن که به هیجان بیان یا شایدم این داستانها رو می خونن تا یک انگیزه ای برای اونا بشه ولی ما اینجا عین آدمای از کویر در اومده تا یه آبی می بینیم می خواهیم خودمونو داخلش خفه کنیم . البته اینو هم نباید فراموش کرد در مواردی خاص ممکنه این داستانها جنبه ای فانتزی داشته و حتی برای من متاهل زن دار که یکی رو همیشه در کنارم دارم یه ایجاد انگیزه هم بکنه ولی در مجموع و در کل همون فر مایشی که کردی کاملا درست و به جاست . بزن قدش داداش . کجا بودی تا حالا .؟/؟ یه رفیق هم به رفیقای ما اضافه شد . چه جوری هوای همه رو داشته باشم خدا می دونه . یه بار در سایت امیر یک داستان سکس پسر با مادر منتشر کرده بودم یکی از خوانندگان خوب که خیلی هم با هام خوب بود گفت تو رو خدا سکس با مامان ننویس من که خیلی دوستت دارم .. در جا یکی دیگه که اونم دوستم بود و دوستم داشت و منم دوستش دارم گفت اون بالایی بی خود می کنه ....بنویس تو اگه ایرانی شدی واسه همین داستانها بوده . اینها فانتزیه . مگه ما خدای نخواسته به مادرمون نظر بد داریم ؟ حالا بیا و درستش کن ... ولی خودم همه اینا رو راس و ریسش می کنم . در هر حال اگه عشقی دوست داری من صد ها متن و پست عشقی و غیر سکسی و عاطفی هم نوشته دارم و در قسمت خاطرات و داستانهای ادبی فراوونه . هات سینا جان برات آرزوی شادی و موفقیت و سر بلندی نموده ..پاینده و پایدار باشی . با احترام : دوست و برادرت ایرانی
     
  
زن

 
هوس اینترنتی ۵۱ جوووووووووون طناز طناز .. باورم نمیشه .. اون اسیر و تسلیم من بود هر چند بدن من زیر تن اون و کس من زیر کیر اون قرار داشت . داغ داغ بود و منم دستمو رسوندم به سینه های مردونه و با موهای صافش بازی می کردم . با این که جایی دراز کشیده بودیم که نمی شد گفت جای تر و تمیزیه ولی هوس دیگه این چیزا به ذهنمون نمی آورد ما فقط بدنهای همو می دیدیم . سعی می کردم تا اونجایی که می تونم و مجبور نشدم ناله نکنم بذارم کیوان به جای منم از هوس بناله . این جوری لذت و التهاب منم بیشتر می شد . .دستمو گذاشتم روی کسم . حس می کردم کیر کلفت کیوان ضخامتش به روی شکمم نفوذ کرده . نمی دونم چرا موبایلم رو زمین افتاده بود .. فکر کردم که اگه یک زنگ به فتانه بزنم بهتر باشه . هر چند شوهرم مهرداد اگه میومد و منو زیر کیر یک غریبه می دید به یکی از بزرگترین آرزوهای زندگی خودش می رسید و قسمت دیگه ای از دارایی های خودشو به اسم من می کرد ولی من نمی خواستم اون همیشه این تصور رو داشته باشه که من زنی هوسباز هستم . می خواستم اون شخصیت و اون کاریزمای غیر قابل دسترسی رو برای اون همیشه حفظ کنم . این که هر کسی به این سادگیها نمی تونه منو در چنگ خودش داشته باشه و منم اگه همسر اون شدم اونم نباید این جور سر سری بگیره . زنگ زدم برای فتانه .. کیوانم خودش مشغول بود . نمی تونستم به وقت حرف زدن با فتانه بر خودم مسلط باشم . با این حال سعی کردم خودمو کنترل کنم تا اون میزان هوس منو نفهمه . -عزیزم فتان جون فقط خواستم حواست به مهرداد باشه . اگه خبر منو گرفت یه چیزی واسش بساز و تحویلش بده .. -فعلا همه چی امن و امانه و اون و دوستاش ظاهرا دارن حال می کنن . خبر تو رو هم نمی گیره . با این حال حواسم هست و به اندازه کافی می تونم واسش یه چیزایی بگم که قبو ل کنه و سراغ تو نیاد .. ببینم تو داری با این کیوان حال می کنی ؟/؟ لذتشو ببر طناز ولی اگه هر کی دیگه جای تو بود من خیلی حسودیم می شد راستش حالا از این که کیوان داره با تو حال می کنه به اون حسودیم میشه . دلم می خواست جای اون بودم . اوووووففففف طناز فکرش میفتم دیگه حس می کنم که من در دنیایی دیگه ای باهات لز کردم . باورم نمیشه .. -بازم از این لحظه ها با هم خواهیم داشت فتانه فقط حواست باشه . نگفتی کیوان داره باهات چیکار می کنه . هر کاری می کنه من بودن با تو رو تر جیح میدم -عزیزم کاری نمی کنه فقط داریم با هم حرف می زنیم و نصیحتش می کنم . -از همون پند هایی که من بهش دادم ؟/؟ -نه در اون حد . فعلا خدا حافظ -خوش بگذره عزیز . ولی من جات بودم زیاد نصیحتش می کردم -فتانه باور کن خبری نیست -ولی باور کن رو طوری میگی که من خیلی هوس کردم بیام از نزدیک ببینمت ولی از حسادت به کیوان که تو رو در اختیارش داره دق می کنم . کیوان که حرفای منو شنیده بود و متوجه شده بود که چه جوری دارم به فتانه دروغ میگم به من گفت ببینم مثل این که خیلی دوست داری هوس و احساسات خودت رو قایم کنی . حالا بهم بگو کی به خودش می نازه و مغروره .. -پسر اگه دوست داری باهام حال کنی حرف گنده تر از دهنت نزن . من حالا چون دیگه خیلی تو کفی دیگه دلم سوخت . یه لحظه کیرشو از کسم بیرون کشید و لکه های سفید حاصل از هوسمو نشون داد و گفت این که فعلا کف کسته . -کیوان کاری نکن که تحریمت کنم . میگم به این مرد جماعت اگه رو بدی آدمو سوار میشن . زود باش اگه می تونی حال بده که شوهرم منتظرمه . حساب من هم از حساب اون زنای بد کاره ای که فکرشو کردی جداست . طوری اونو پیچونده بودم که نزدیک بود به غلط کردن بیفته . -طناز شوخی کردم حالا چرا منو می زنی . آخ که این هوس چقدر مردا رو رام می کنه . وقتی می دیدم چه جوری شاخ و شونه های یک مرد واسه یه تیکه کس می شکنه و دیگه از اون یال و کوپال شیر مانند خبری نیست لذت می بردم . ولی با این حال یک زن از مردش قدرت می خواد . همون چیزی که من از مهرداد می خواستم ولی اون دوست داشت من با بقیه حال کنم . ولی من زندگی زنا شویی خودمو دوست داشتم و این تک حال کردن ها رو نمی شد به حساب خیانت گذاشت . کیوان از نظر کلامی با من مدارا می کرد ولی می دونستم که به خوبی می دونه که من تسلیم اون هستم و کاری ازم بر نمیاد . چون وقتی یک زن زیر دست و پای یک مرد به اوج خماری رسیده حکایت از تسلیم شدن اون داره . یا چشای خمار نگاهی به نوک تیز سینه های درشت و لطیفم می انداختم که کیوان چه جوری اونا رو توی دستاش می گردونه . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
من هم بسیار سپاسگزار و ممنونم ازت میگرن تومور عزیزم که همیشه به یاد ما هستی . دست گلت درد نکنه . با احترام ....ایرانی
     
  
زن

 
ایرانی گفت ........ممنونم ازت شایان آتای عزیز . نسبت به من لطف داری .. من این داستان رو هفته ای یک بار منتشر می کنم . علتش اینه که همیشه فقط قسمت بعدی اونو نوشته دارم چون داستانهام زیاده وشاید اگه کس دیگه ای شرایط منو داشت ماهی یک بار داستانهاشو آپ می کرد . من هفته گذشته ۵ روز رو تقریبا داستان نذاشتم و یک نیمچه استراحتی به خودم دادم . خودمو از سکسی نویسی خلاص کرده بودم .. فقط دو روزشو اونم تفریحی تونستم ۱۴ قسمت از داستان آبی عشقو بنویسم . در روز پنجشنبه چهار روز قبل هفت قسمت از داستان خانوم مهندس روشنک و یکی دو داستان دیگه رو نوشتم .که البته خانوم مهندس روتموم کردم و می خوام بعد از تموم شدنش یه داستان بذارم به عنوان شیطون بلا که شیطون ما یه دختره که وقتی که بزرگ میشه کار مند میشه و........ چون هفته قبل دستم آزاد بود و از ذخیره هام استفاده نکردم تونستم حملاتی گاز انبری داشته باشم . پس سرعت بدی ندارم تنبل نیستم . ولی باید به همه داستانها برسم . یکی از این خوشش میاد یکی از اون خوشش میاد ولی در کل من از فانتزیهای همین داستان هوس اینترنتی بیشتر خوشم میاد اما در مجموع داستانهای عشقی اجتماعی و غیر سکسی را بیشتر می پسندم . من برای هر داستانی البته دنباله دار به خودم نیم تا یکساعت وقت میدم که بنویسم دیگه فکر کردن به بعضی چیزا منو عصبی می کنه از این که وقت کم میارم . مثلا دو سه شب پیش داشتم داستان زن نامرئی رو می نوشتم اسم مادر نادیا یادم رفته بود نمی دونم ثریا بود چی بود یادم نمیومد . دو سه قسمت رو گشتم پیدا نکردم .. دیگه گفتم ولش یه گفتگو گذاشتم بین پدر ه و مادره که پدره به مادر نادیا میگه از بس تو گل هستی از این به بعد می خوام تو رو گلی صدات کنم بچه ها شما دیگه مامانتو نو صداش کنین گلی .. از این حقه بازیها زیاد دارم . چیکار کنم .. در هر حال حق با شماست و به بزرگواری خودتون بنده را عفو بفر مایید . دوستتان داشته همه شما را به خدای بزرگ می سپارم . با احترام : دوست و برادرتان ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 7 از 17:  « پیشین  1  ...  6  7  8  ...  16  17  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

هوس اینترنتی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA