ارسالها: 3650
#62
Posted: 25 Jul 2013 23:32
هــــــــــــــــــــــــــــــــوس اینتـــــــــــــــــــــــــــــــــرنتی 50
فکر نکن من خوشم میاد . دارم لذت می برم . نه اصلا این طور نیست . . من فقط می خوام بدونی که من آدم بد جنسی نیستم اگه به تو ضربه زدم علتش خودت بودی .. -طناز خواهش می کنم بذار باهات حال کنم .. -فقط یادت باشه این قدر دیگه به خودت ننازی هوای این دوستمونو هم داشته باشی . فتانه رو میگم خیلی مغروری . خیلی بهش فخر می فروشی . در حالی که اون با تمام وجودش دوستت داره .- باشه باشه هر کاری که تو دوست داری انجام میدم .. توی دلم گفتم زود باش زود باش که من منتظرم . فرزاد کیر طلا هم با این که با تمام وجود و کلفتی کیرش منو گایید ولی تا آخرین لحظه از لحاظ روحی این من بودم که برش تسلط داشتم شما مردا رو باید این جور با هاتون رفتار کرد . سرتونو باید آورد پایین و شاختونو باید شکست . در مقابل کس یک زن باید سر به زیر باشین . نتونین حرف بزنیم . پاهامو به دو طرف باز کرده چشامو بستم و با یک لبخند پیروزی رفتم به استقبال هوس . کیوان زبونشو از رو کسم یواش یواش آورد پایین تر و ازهمون مسیر نوک زبونشو گذاشت روی سوراخ کونم . از بالا به پایین و چرخشی داشت سوراخمو زبون می زد . زبونمو گاز می گرفتم و با التماس و خواهش درون ازش می خواستم که کاری کنه ولی حرفی نمی زدم . خیلی سخته که به وقت سکس بخوای سیاست خودت رو حفظ کنی .. واسه این که لذت بیشتری بده و به جاهای اصلی تر بپردازه گفتم کیوان اگه هر کاری می خوای بکنی سریعتر انجامش بده یه وقتی دیدی مهرداد اومد بالا و زندگی من از هم می پاشه . این حرفو که زدم به جنب و جوش افتاد و دهنشو به کسم فشرد و تند و تند از چپ و راست و به طور دایره ای کسمو حرکتش می داد . طوری که در هر چرخش و تماس لبه های کوسم به شدت باز و بسته می شدند . بازم به خودم فشار می آوردم که چیزی نگم و لبامو فقط گاز می گرفتم و به پاهام و به زمین فشار می آوردم . دوست هم نداشتم حالت و فرم کسم بهم بخوره و از استیل اصلی خودش خارج شه . اون وقت دیگه عکسهایی که می خوام ازش بگیرم و بذارم داخل اینترنت با عکسای گذشته کسم فرق می کنه حالم گرفته میشه . من حالا حالا ها باید ناب ترین کس دنیا ر و داشته باشم . کوچولو و تپل و سفید ..ورم کرده به وقت سکس و هوس . بدون لک .. حتی در حاشیه ها .. اوخ چه کوسی ! خودم عاشق کس خودم هستم .. دلم واسه دیدن عکسای ابنترنتی و پیام اونایی که عاشق گاییدن منن تنگ شده ولی من که به هیشکی باج بده نیستم . همین کیوان پسره مغرور رو چه جوری خاکش کردم که به دست و پا افتاده . . در هر حال منم که نمی تونم کس و کونمو قاب بگیرم بزنم به دیوار که تازگی اون همیشه نشون داده بشه . منم هوس دارم . منم می خوام حال کنم . منم می خوام لذت ببرم . تمام این خود نمایی ها و نشون دادن زیباییها واسه اینه که خودمونو در اختیار یکی دیگه بذاریم . یک زن وقتی خودشو اون جور ردیف می کنه و می خواد که همه اونو زیبا ترین و هوس انگیز ترین بدونن دوست داره که یه مرد خوش قیافه یا خوش اخلاق و مهربون ودر هر حال با همه صفات ظاهری و باطنی خوب بغلش بزنه و بهش حال بده . . کیوان سرشو رو من خم کرد . خیلی دلش می خواست منو ببوسه . شاید منم دلم می خواست ولی هنوز اون آمادگی رو در خودم به وجود نیاورده بودم که پذیرای این حالت اون بشم . و اگرم لبای ما رو لبای هم قرار می گرفت هیجان من بیشتر نشونش داده می شد و دیگه نمی تونستم خودمو کنترل کنم . دوست داشتم همچنان مغرور و حاکم باشم . یک پرنسسی باشم که سر پرنس جلوش پایین باشه و در اصل قدرت در دست پرنسس باشه . و من به پرنس بگم تو زن ذلیلی و هرچی من بگم و دستور بدم باید همون بشه . دید که لبام بهش اشاره ای نمی زنه لباشو گذاشت رو سینه هام و دستشو روی کسم . . حرکت دستش روی کسم تند تر شد و با این حرکاتش منم کسمو به حرکت در آورده بودم . دیگه داشتم احساسات خودمو نشون می دادم . . کس بی ریای من اشکش در اومده بود . اون که نمی تونست خواسته خودشو قایم کنه . اون مثل یه طفل گرسنه ای بود که از مامانش غذا می خواست و چشای مامان به آب نبات چوبی نرمی بود که وسط بدن کیوان جان آویزون شده و هر لحظه می رفت تا وارد دهن کسم بشه .. بغلم زد و دستاشو گذاشت دور کمرم . خودشو بهم چسبوند . حس کردم که دارم آب میشم . کیرش روی کسم قرار داشت . دیگه فکر از استیل خارج شدن و نداشتن و این جوری شدن و نشدنو نداشتم . فقط می خواستم که کیوان کیردرشت و کلفتشو فرو کنه توی کسم و به من حال بده . کیوان دستشو رسوند به کیرش و اونو با کس من تنظیم کرد . چشام بسته شده بود . نوک کیرشو روی کسم احساس می کردم . داشتم به خواب می رفتم این تصور یک خواب بود . جااااااان اوووووفففف رفت رفت .. وقتی اول کیرشو فرو کرد توی کسم سفتی کیر و تنگی و باریکی راه رو به خوبی احساس می کردم ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 204
#63
Posted: 26 Jul 2013 05:23
خیلی خیلی خیلی ممنون ایرانی عزیز و دوست داشتنی.
واقعا قلم عالی و حرفه ایی داری
موفق باشی عسیسم.
وقتی ارزش واقعی خودتُ بفهمی، دیگه به کسی تخفیف نمیدی
بهترین خودت باش 😊🧚♀️🤴👈👰
I'm a trance 🏳️🌈