ارسالها: 3650
#11
Posted: 16 Oct 2012 14:45
شوخی یا جدی ؟ 10
مامان جز به اون باد مجونی که تو کوسش فرو کرده بودم به چیز دیگه ای فکر نمی کرد -گلوریا گلوریا دنیای من یعنی این که فقط بتونم کوسمو راضی کنم -مامان تو دنیا رو واسه خودت می خوای ؟/؟پس من چی ؟/؟فکر نمی کنی به خاطر هوس بازیهای خودت زندگی بقیه رو به آتیش می کشی ؟/؟-ساکت باش دخترم چشات داره بهم میگه که خودتی که حالا آتیش گرفتی . دامنمو زد بالا و شورتمو کشید پایین . دستشو گذاشت رو دستم و بادمجونو از کوسش کشید بیرون و بدون این که چیزی ازش بخوام و بگم حس منو درک کرد و بادمجونه رو فرو کرد تو کوسم -مامان من ادامه بده . نرمی پوست بادمجون و سفتی و کلفتی اون مثل یه کیر کلفت بهم لذت می داد . وقتی که همه بادمجون از کوسم بیرون کشیده می شد تا دوباره بره توش پوست براقشو می دیدم که با خیسی کوسم تازه تر و براق تر میشه مامان می دونست که چطور با اون منو بکنه . تجربه اش خیلی زیاد بود . می دونست کدوم حالت بهش لذت بیشتری میده . همونو رو من پیاده می کرد . نرم نرم بادمجونو میذاشت تو کو سم . از همون اول لبه های دو طرف کوسم به گونه ای منو به اوج هوس و لذت می رسوند که دوست داشتم از اوج هم بیشتر اوج بگیرم . یه تپش قلب خاصی بهم دست داده بود . مامان گاهی هم سرعتشو زیاد می کرد و بعد یه دفعه کم می آورد -اوخخخخخخ مامان مامان من حالا چیکار کنم چیکار کنم . نوک سینه امو گذاشت تو دهنش و با دست چپش که آزاد بود با کمرم ور می رفت . وقتی صدای زنگ درو شنیدم کلی عصبی شدم با این که می دونستم یکی از کیر ها اومده و یه قدم به حال کردن نزدیک تر شدیم ولی دوست داشتم تو همین حال خودم بمونم . همایون بود . قبل از این که خودشو برسونه به اتاق با همون بادمجون رفتم تو دستشویی و خودم اونو فرو کردم تو کوسم هر جوری که دوست داشتم خودمو می گاییدم . از بس سست شده بودم سرم تو دستشویی خم شده بود . بعدشم کمرم سست شد و نزدیک بود بیفتم تو لگن توالت . خودمو کنترل کردم و اومدم بیرون . با همایون مث یه غریبه سلام و علیک کردم . نمیدونم مامان چیزی به همایون گفت یا شوهر نامردم از قیافه ام فهمید که خیلی حشریم بهم گفت میای بریم اون اتاق که یه احوالی ازت بپرسم . ؟/؟تر جیح دادم تو آتیش هوس بسوزم و تو غم کیر بمیرم ولی تا بابا نیومده بدون مشورت اون کاری نکنم . قبول نکردم که خودمو در اختیارش بذارم با این که سر تاپام داشت داد می زد که من تشنه کیرم و هوس داشت از تمام وجودم می ریخت . ساعتی بعد بابا اومد . شامو با هیجان خوردیم . این وسط همایون استرس بیشتری داشت . ما سه تای دیگه هم هیجان زده بودیم . من خودمو به بابا چسبونده بودم و نمی خواستم ازش جدا شم . دوست نداشتم آغاز کارم با همایون باشه . دلم می خواست بابایی گرمم کنه و اصلا هم دوست نداشتم همایون به تنهایی منو بگاد . برامامان زیاد فرقی نمی کرد اون مث یه جنده روباز بود . همایون اومد طرف بابام و گفت پدر اجازه می فر مایید که اول کار همسرمو ..-شما شوهرشی و یه اختیاراتی داری ولی من نمی تونم کسی رو مجبور به کاری بکنم . همان طور که من مجبورش نکردم که باهات ازدواج کنه . حالا شروعشو اون دوست داره باباباش باشه تا صبح هم کلی راهه گر صبر کنی زغوره حلوا سازی . از این جواب بابا خوشم اومد . در هر حال کیر همایونو هر جوری بود تا صبح باید زیارتش می کردم ولی دوست نداشتم اول کار بهش بها بدم و بگم مثل اون وقتا شوهر جونمو دوست دارم . بابا ومن و مامان و همایون باهم مشغول شدیم . هنوز حال و هوای یه ساعت پیش تو سرم بود . می دیدم که حواس همایون به این طرفه و از این که زن جوونش داره توسط یه مرد دیگه اونم جلوی چشای اون گاییده میشه و نمی تونه ریاست خودشو بر من تحمیل کنه خشمگین بود . هر چند این مدل سکس پیشنهاد خودش بود رو زمین و پشت به دیوار در حالی که بالش پشت سرم گذاشته بودم دو تا پامو به دو طرف دراز کرده و به سهیل جونم گفتم که کوسمو بخوره -بابابیابیا منتظرتم . کوسسسسسم منتظر دهن گرمته . اون زبون داغ و پر حرارتت که بکشی روش و منو به اوج برسونی . بابای خوبم تو همیشه بابای باحالم بودی و هستی . تو که هستی من شوهر میخوام چیکار . پدر جونم که خیلی شهوتی شده بود افتاد رو کوسم . ریشو سبیلشو هم تازه صاف کرده بود . صورتش نرم نرم بود و یه لذت خاصی بهم می داد . وقتی که می خورد به کوسم زیر چشمی همایونو نگاه می کردم که داشت یه سکس سردو با مامان یعنی مادر زن خودش انجام می داد -حواست کجاست همایون این طرفو نگاه کن . از سکست لذت ببر . ناراحت نباش . هر وقت باشه زنته مال خودته . حالا یه خورده داره به باباش حال میده . آسمون که به زمین نیومده . ببین منو ببین من خیالم نیست که شوهرم داره یکی دیگه رو میگاد یا خود گلوریارو . نگاه کن !داشتم جیگر همایونو آتیش می زدم و کیف می کردم . فکر می کرد می تونه کیف کنه و منو ساده و هالو گیر آورده بود وتازه منم داشتم حالمو می کردم . فیلم هم نمیومدم فقط یه خورده خجالتو کنار گذاشته و گاهی هم پیاز داغشو زیاد می کردم -باباباباجونم من کیرتو میخوام . کیر کلفتو میخوام . تازه این چند وقتیه که فهمیدم کیر به چی میگن . بابا تو خیلی باحال منو ارضام می کنی کیر تو خیلی باحال تر و کلفت تر از کیر همایونه -گلوریا جان وقتی کیر پدرت روبروی کوسته از هیچ کیر دیگه ای نباید حرف بزنی -دست خودم نیست پدر وقتی کیرت منو به هیجان میاره نمی تونم ازش تعریف نکنم -هر طور عشقته دخترم . خودم ول کردم و کیر بابا رو گذاشتم تو دهنم -اووووووووفففففف بابا جون کیرت مث یه بستنی قیفی بلنده .. هر چند لحظه که از ته تا سر کیر بابا رو ساک می زدم یه التفاتی هم به سرش کرده و مثل یه بستنی قیفی سرشو زبون می زدم -چه خوشمزه هست بابا یادم باشه وقتی کارمون تموم شد و رفتیم تو رختخواب و تنها شدیم بستنی قیفی خودمو بیشتر میک بزنم . صورت همایونو می دیدم که رنگش پریده فکرشو نمی کرد که همچین حرفی بهش بزنم . دوست داشت یا فکر می کرد که بعد از سکس گروهی امشب یه فرجی بشه و دونفری بریم سر خونه زندگیمون . هر چند نظرمو بهش گفته بودم که فعلا میخوام بابام شوهرم باشه . یه خورده کفری شده بود . مامانو چسبونده بود گوشه دیوار . بهش گفت بشینه خودش وایساده بود . کیرشو یه ضرب و با خشونت طوری فرو کرد تو دهن مامان نازنین که چشاش داشت از حدقه در میومد .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#12
Posted: 17 Oct 2012 00:39
شوخی یا جدی ؟11
با دستم سر بابا سهیلو به کوسم فشار می دادم -باباباباکوسسسسسم باززززززم هوسسسسس تو رو کرده . هر دفعه داغ تر و اکشن تری . بابای خوش تیپ و کیر درشت من . تو که بودی من شوهر می خواستم چیکار . لیسش بزن . کوسسسسمو گازش بگیر . گازش بگیر . ورمشو بترکون . بابا جونم هر دفعه تبم بالاتر میره آخ .. نه بکن من دارم می سوزم . بکن منو دیگه هیچی واسه همایون نذار . همه جام مال تو بابا . دوست ندارم هیشکی دیگه منو بخوره . هوووووففففف بابا ببین تنم چطور می لرزه .-گلوری کیر بابا واست بلند شده . چیکار داری می کنی دختر . منم داری می سوزونی -بابا بابا توهم داری تو آتیشم می سوزی ؟/؟هوسم تو رو می سوزونه ؟/؟خوشم میاد تو هوس دخترت می سوزی . فقط باید یادت باشه که بتونی خنکم کنی .-جااااااان عزیزم دختر خوشگلم . بگو چیکار کنم ؟/؟بگو چی میخوای ؟/؟-هر چی عشقته بابا . دخترت کنیزته . هر جوری دوست داری باهاش حال کن . سهیل جونم سرشو کنار کشید و منم پاهامو تا اونجایی که می تونستم به دو طرف باز کردم و اونم کیرشو تا آخر آلت فرو کرد تو کوسم . دو تا شونه های لختمو گرفت تو دستش و کیرشو میذاشت تو کوسم و با سرعت منو می گایید -گلوری گلوری تو از جوونیهای نازنین هم باحال تر و سکسی تری . فکر می کنم تازه دامادم . دخترم !هوس من ! همه نفس من -بابا ! آفرین به تو بابا اگه کوس من داغه و هوس انگیز و باب طبع توست این کیر توهه که اونو ساخته . کوسسسسسم کیر پرورده توست بابا . حقته که بچشیش و آزمایشش کنی . مال خودته بابا . اوووووووففففف نههههههه تند تر . به لبه های چوچولام فشارش بده . بذار حاللللل کنم . بیشتر .-گلوری من دارم می ریزم .-بابا نه نه زوده اول من بابا . میگن آب از کوچیکه -خب منم می خوام اول به تو آب بدم -نه بابا اول باید من سیراب بشم . ارضاشم بعد آبم بده .-شوخی کردم گلوریای من . تو که میدونی بابایی چقدر دختر کوچولوشو دوست داره . تا اون آروم نگیره بابا سعی می کنه آرومش کنه . همین طور که به شونه هام چنگ انداخته بود لباشو به لبام مماس کرد و هر لحظه فشار لبانه رو زیاد ترش می کرد . لبها و سینه ها و شونه ها و کوس و بدنمو داغ و پر از هیجان هوس کرده بود . دستامو دور کمر پدر جون حلقه زده بودم و اونو به بدن خودم می فشردم تا از گرمای تنش لذت بیشتری ببرم . داشتم به این فکر می کردم که سهیل جونم هر طور شده باید منو به ارگاسم برسونه تا زیر بار منت کیر همایون نباشم . یه نگاهی به اون طرف انداختم تا ببینم چه خبره . کیر دیگه تو دهن مامان نبود . همایون با خشم داشت اونو می گایید . مامان از پشت در حال گاییده شدن بود و قمبل کرده بود . همایون دو تا قاچ گنده مامانو با آخرین زورش به دو طرف می کشید که جیغش رفت آسمون .-چیکار می کنی همایون سوراخ کونمو جر دادی -به درک دارم حال می کنم -چرا باهام این جوری صحبت می کنی . من که عصبانی نیستم شوهرم داره دخترمو می کنه . تو چرا این قدر حساسی . خب داره دخترشو می کنه . حقشه . تو هم داری زنشو می گایی . حرص خوردن نداره . قبل از این که تو بیایی وارد زندگی ما بشی این پدر و دختر بودن . زنت که دیگه نرفته به غریبه کوس بده . آدم باید کلاهشو قاضی قرار بده . کار من که بد تر بوده . الان من دارم به تو که غریبه ای کوس میدم . درسته داماد مثل پسر آدم می مونه ولی از رابطه پدر دختری که نزدیک تر نیست . تعجب می کردم از مامان که داره این طور منطقی کار های مارو توجیه می کنه و بیشتر به من و اون یعنی بابا اهمیت میده . غلط نکنم یه چیزی ازم می خواست و یه انتظاری داشت . اون به این سادگی این قدر شل نمی گرفت و کوتاه نمیومد . فعلا باید لذتمو می بردم . بعدا وقت زیاد بود که ته و توی قضیه رو در بیارم . این حرفای مامان تاثیری در همایون نداشت . اون بیرحمانه دو تا قاچ نازنینو به دو طرف فشار داده و کیرشو فرو می کرد تو کوسش . کوس مامان حال می کرد و کونش در حال درد کشیدن و ترک خوردن بود -اووووووففففف داماد گلم درد و هوس با هم قاطی شده . این قدر بیرحم نباش . بذار منم حال کنم . همایون خیلی جری شده بود . کیرشو از کون مامان کشید بیرون و فرو کرد تو کوسش و دو تا دستاشو رسوند به دو تا سینه های مامان . سینه های مامانو با آخرین توانش فشار می گرفت و کونشو با آخرین شدت و سرعت می گایید -آخخخخخ من سوختم کونم جر خورد . داره می سوزه . سهیل به دادم برس . زنت از دست رفت . پدر یه لحظه لباشو از رو لبای داغ و تشنه ام بر داشت و گفت این همون چیزیه که خودت می خواستی . من که زن ندارم که واسه از دست دادنش ناراحت بشم . زنم ایناهاش . اشاره کرد به من و گفت این زنمه دخترمه معشوقه امه و من در ادامه گفته های بابا گفتم کنیزته -اوخخخخخخ عزیزم تو خانوم منی . ملکه منی . تاج سر منی . جیگرمی .-فعلا که کیر با صفات تاج سر ماست . این بار بابا من برگردوند -عزیزم نمیدونی که از دیدن کونت چقدر لذت می برم . دستاشو گذاشت رو کونم و نوازششون کرد . همایون با عصبانیت این طرفو نگاه می کرد .-هنوز کارتون تموم نشد ؟/؟قبل از این که بابا جوابشو بده من جواب شوهرمو دادم -تا بابا آبمو نیاورد تو حق نداری بیای طرف من . تو اول کوس و کمر مامانو سبک کن بعد بیا این طرف . فکر نمی کردم این قدر از دیدنت چندشم شه همایون .. سهیل :همایون دوست ندارم کون دخترمو دید بزنی ولی خب چیکار کنیم . این قول و قراریه که واسه امشب گذاشتیم و منم پایبند قول و تعهدم هستم . ببین طرز حال دادن به یک کون و نوازشش چطوره ؟/؟! آدم که نباید مثل وحشیها و عقده ایها بیفته رو کوس و کون . من که از امشب به بعد دخترمو نمیدم دستت که ببری خونه بگاییش و این بلا رو سرش بیاری . تو می دونی و اون زن جنده ام . هر بلایی که سرش آوردی ناز شستت در واقع سر خودت آوردی -بابا ولش . خونتو واسه این نامرد کثیف نکن . بابا از کونم خوشت میاد ؟/؟اول کوسسسسمو راضیش کن . حرص نزن قربونت کیرت می خوابه . هنوز حرفم تموم نشده بود که کیر بابا از همون پشت تا ته رفت تو کوسم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#13
Posted: 18 Oct 2012 01:21
شوخی یا جدی ؟12
باباباباباباجونم من فقط از کیر تو لذت می خوام زود زود منو به اوج برسون . مثل همیشه زیر بالمو بگیر . این بار میخوام با تو پرواز کنم . تو بغل تو ، زیر بالا برنده تو . همایون نگاهشو به این طرف دوخته بود .-گلوری جون اصلا خوشم نمیاد نگاه این زن باز به این طرف باشه . همایون به حرف اومد -آقا سهیل تو رو خدا زود باش این زنمو زودتر ار ضاش کن . من دیگه حریف کیرم نمیشم -مگه دست منه . دخترم هر موقع فکرش تنظیم بود و وجودش خواست می تونه آبشو خالی کنه . تو اگه راست میگی و عرضه داری زنمو ردیفش کن که این قدر با خودش ور نره . همش دستش رو کوسشه و داره باهاش بازی می کنه . مسئولیت قبول کردی خودت از زیر بارش شونه خالی نکن تا آخرش برو . نشون بده که داماد با لیاقتی هستی و کاری نکن که مثل حالا پشیمون بشم که دخترمو دادم دست تو . همایون به خوبی فهمیده بود که پدر داره حالشو می گیره -بابا بابا منو بکن . دلم میخواد اینا برن و من تو بغل تو تا صبح کوس بدم -دخترم عشق من دندون رو جیگر بذار هر کار کنیم باید دوساعتی اینارو تحمل کنیم . منم مث تو چشم دیدن این شارلاتانارو ندارم . بلند شدم و رفتم رو کیر بابا نشستم . کیف دنیا رو می کردم . اون با همه وجودش منو می گایید . کاملا خودمو تو محیط سکس بابا قرار دادم . با خودم یه افکار و حالات یوگایی رو مرور می کردم . دوست داشتم هیچ افکار مزاحمی رو به خودم راه ندم . گلوریا فراموش کن که این جا چه خبره . کیر فقط کیر بابا . از یاد ببر شوهر نامرد و مادر جنده ات اون طرف چیکار کرده و می کنن .. با کیر بابا برو به عرش . پرواز پرواز بر فراز کیر . بر فراز خوشبختی . یه سر گیجه عجیبی پیدا کرده بودم انگار مثل یه هلی کوپتر دور سر بابا می گشتم . تو نگو که این کوسم بود که در حال حرکت و دور زدن بود .-عزیزم دخترم چت شده ؟/؟-بابا انگار تو آسمونم . مثل یه ابر . ابر سفید نه . یه ابر سیاه ابر سیاه پر بار . ابری که داره می باره . همین جور داره ازم می ریزه . داره آب می ریزه بابا خوشم میاد . لذت می برم دارم اوج می گیرم . پرواز می کنم . داره ازم آب می ریزه . کیف می کنم . بذار ببارم بابا و نذار بیام پایین -دخترم حالت خوبه ؟/؟مطمئنی که کیرم زیادی تو کوست نبوده ؟/؟-آره بابا بذار همون داخل بمونه . یه وقت بیرون نکشیش . نمی خوام کیر همایون نامرد جای اون باشه . در یه حالت نیمه بیداری و نیمه خواب بودم . داشتم ارگاسم می شدم یه حالت خوشی تداوم دار شایدم ارگاسم شده بودم . خوشی زیاد زده بود به مخم و یه خورده حرفای عجیب و غریب هم می زدم -آقا سهیل من بیام . اگه یه کیر دیگه هم بیاد کمک شاید یه خورده بیدار شه . می ترسم زنم دیوونه شه از دست بره -دیوونه خودتی همایون . این از کیف زیادیه که کیر من بهش داده . با کیر باباش حال کرده رسیده به این جا .عرضه داری به زن من مادرزنت کیف بده . صدای مامان نازنینو می شنیدم که داشت سر بابا داد می زد ول کن دخترمو . اگه یه تار مو از سرش کم شه من می دونم و تو . روزگارتو سیاه می کنم . یالا کیرتو بکش بیرون بیا این طرف . بیا که باهات خیلی کار دارم . این همایون نمی دونم امشب چشه . گلوریا هم که شهوت زیادی زده به سرش .. هنوز این قدر بیحال و بیهوش نشده بودم که سرم کلاه بذارن . کمر بابا رو چسبیدم که کیرشو بیرون نکشه . تودلم توی وجودم یه آشوبی بود که من لذت می بردم . دلم نمیخواست از اون آشوب رهایی پیدا کنم . می خواستم همین طور توی شهوت خودم غرق باشم . اسیر خوشی و لذت باشم . چشام باز و بسته می شد هیچ حسی نداشتم . مثل آدمای دو پینگی یا آدمای چیز خور شده یا زنایی که داروهای زیاد کننده شهوت و قطره های مخصوص خورده باشن شده بودم . هوس من در حد و اندازه های معمول نبود . خودم اینو به خوبی حس می کردم . یعنی همایون چیزی به خوردم داده که الان اثرشو کرده ؟/؟مهم نبود مهم این بود که اون لحظه اگه تمام کیر های دنیا میومدن سراغم قبولشون می کردم . ولی کیر بابا رو از همه کیر ها بیشتر دوست داشتم . زبونم باز نمی شد چیزی بگم . یه لحظه که چشام باز شده بود دست بابا رو دیدم که داره رو هوا این ور و اون ور میره و به چیزی اشاره می زنه . شده بود مثل افسر راهنمایی وسط چهار راه که داره به ماشینا علامت میده که نوبت توهه برو تو از این ور برو .. منظور بابا رو نمی فهمیدم . وقتی که یه ضربه ای بهم خورد و صورتم افتاد رو صورت بابا و لبام به لباش چسبید تازه فهمیدم که یه کیر دیگه از پشت رفته تو کونم . همایون کیرشو کرده بود توی سوراخ کونم . بابا که نگرانم شده بود دستور حمله رو صادر کرده بود . خوشی و خماری من زیاد شده بود . یواش یواش از خواب بیدار می شدم -جووووون ممنونم آقا سهیل . بالاخره کیرمو به کون زنم رسوندی . جبران می کنم . شرمنده اخلاقتم پدر . درحقت بدی کردم ولی تو بهم محبت کردی و نشون دادی که خون رو با خون نمی شورن .-در اصل به خاطر دخترمه . خودت خوب میدونی که این دختر چقدر واسم عزیزه . ترسیدم مجنون بشه و خواستم با این شوک متوجه شه که در چه وضعیتیه . بابا دکتر هم شده بود . تمام حرفایی که می زد درست بود . تصورش ،احتمالی که می داد و حتی کیر دومی رو که به عنوان دارو تجویز کرده بود اثر بخش بود . مست دوتا کیر شده بودم -جااااااااان منو بگایین . دوتا کیر چقدر مزه میده . این قدر حواسم بود که دل بابا رو در د نیارم . هنوز کاملا بر خودم مسلط نبودم . عجب نعمتی بود این دو تا کیر خوردن . همایون دوطرف کونمو محکم نگه داشته بود و کیرشو می کرد توش و در می آورد . بابا هم که از زیر کوس به هیجان و ارگاسم رسیده ، منو همچنان می گایید . حالیم بود که از کیر بابا باید تعریف کنم تا دلش نشکنه .-پدر جونم کیر تو یه چیز دیگه ایه . بابا حال بده . کیر تو رو با هیچ کیری تو دنیا عوض نمی کنم . خوشم میاد عاشق کیرتم . نمیدونم دیگه وسط چهار راه ماشین دیگه ای هم بود یا نه . دیدم بابا داره علامت میده . مامان هم اومد سراغم -سهیل ببین حرفتو گوش کردم اومدم من دیگه حالیم نیست چند دقیقه دیگه شما دوتا مردا باید بیایین سراغم . این گلوریا رو ولش کنین به حال خودش بخوابه خوب میشه . منم آدمم دیگه . چرا این قدر خود خواهین . یکی از ارضا شدن زیاد به جنون برسه یکی مثل من از هوس زیاد و این که دو تا بی بخار مثل شما دو تا نمی تونن ارضاش کنن داره به جنون می رسه . شما ها هم اسمتونو گذاشتین مرد ؟/؟منم اومدم ببینم این دختر دیوونم چشه .-دیوونه خودتی مامان . خودت با اون داماد عوضیت . من حالم خوبه مامان تمیدونم چی به خوردم دادی این قدر گیج شدم . شایدم کیر بابا خیلی قوی بوده منو این جوری کرده . فقط دارم حال می کنم . حال می کنم . دوستت دارم بابا . کیرتو دوست دارم . همه جاتو دوست دارم . رو کیر بابا بودم و بابا منو از زیر می گایید . همایون هم که از پشت کونمو می کرد و مامان نازنین هم دستاشو گذاشته بود رو سینه هام وداشت باهاشون ور می رفت . لبای منم رولبای بابا سهیلم قرار گرفته بود . رفته بودم تو عالم خلسه . دوست داشتم تا آخر دنیا هم در همین وضعیت باقی بمونم . نه این نباید کار قرص های روان گردان باشه . کیر بابا از هر کپسول روان گردان از هر مواد معتاد کننده ای قوی تره . لحظه به لحظه هوسم زیاد تر می شد . به هیچی دیگه جز حرکات توی کوس این دوتا کیر و دستای مامان روسینه هام و لبای چسبیده بابابه لبام نمی تونستم فکر کنم . کیر همایون هم خیلی به من کیف می داد ولی اونقدر هوشیاری داشتم که ازش تعریف نکنم . در همین حال حس کردم که همزمان جوی آبی توکوس و کونم به راه افتاده و صدای ناله های پدر و شوهرمو می شنیدم که هرکدوم با ریختن آبشون توی سوراخم احساس خودشونو بیان می کردند -اوووووووخخخخخخ دخترم دخترم هنوزم اون کوسسسسسست واسسسسسم داغ و پر جوش و خروشه . همایون این دخترم تک تکه . حیف که قدرشو ندونستی . اصلا بهتر شد که ندونستی تا بفهمه این کیر باباشه که به دردش می خوره -جاااااااان فدای کونت گلوریا جبران می کنم . قدر تو رو دیگه می دونم اوووووففففف خوشی زیاد زده بود زیر دلم . خاک بر سرم که قدر این تن و بدن ناب و اصل و باحالو ندونستم . دیگه بیشتر نمی تونم ... بعد از این حرفا بود که دوتایی تصمیم گرفتند باهم یه شوکی به من وارد کنند که حالم جا بیاد و عجب شوکی هم وارد کردند . معلوم نبود چند دقیقه از کیف زیاد در حال چرت زدن بودم که وقتی چشام باز شد و هنوز در حالت رخوت و گیجی بودم دیدم اون سه نفر مشغولند .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#14
Posted: 19 Oct 2012 15:19
شوخی یا جدی ؟13
چشامو که باز کردم دیدم کیر بابا تو کوس مامانه و کیر همایون هم رفته توی کون مادر جون . از این که کیر بابا رفته تو کوس مامان خیلی ناراحت بودم . مثل اون وقتا که بچه بودم و عشق و محبت بابا رو واسه خودم می خواستم . حالا هم دوست داشتم که کیر اون ففط متعلق به من باشه . اصلا از شریک داشتن خوشم نمیومد . ولی چه کنم که توافق کرده بودیم سکس ضربدری داشته باشیم . باید گاییدن بابا و گاییده شدن مامانو می دیدم و صدام در نمیومد . این همون مسیری بود که به وجود من رسیده بود . با یکی از این گاییدن و گاییده شدنها بود که من به دنیا اومده بودم . کیر بابا تو کوس مامان و ریختن آب و بند شدن نطفه . حالا محصول اون پیوند از این که ابزار تولیدشو می بینه که دوباره رفتن توی هم داره حرصش می گیره .-سهیل سهیل ! کیرت عجب کیریه ها . کوفتت می گرفت این جوری بهم حال بدی تا دیگه دنبال کیر دیگه ای نباشم ؟/؟-نازنین من تو رو همیشه همین جوری می گاییدم . می دونی این کرم تو و خیلی زنای دیگه هست که به یه دونه کیر قانع نیستن . با دیدن یه کیر دیگه و یه تن و بدن دیگه هیجان زده میشین دوست دارین خودتونو اسیر یه لذت و تنوع دیگه کنین . اگه کیر من یک متر هم طول و سی سانت ضخامت هم داشت و کوست هم می تونست اونو در خودش جا بده بازم می رفتی دنبال یه کیر دیگه -نه نه سهیل . فکر کنم تو، کیرتو توی کوس دخترت تیز کردی -از کوس اون دیگه نگو . اون حرف نداره . وقتی اونو میگام از هر کوس دیگه ای تو دنیا بدم میاد . حالا هم شرمنده محبتهاشم ولی چه کنم که امشب توافق کردیم وگرنه توی جنده رو صد سال دیگه هم نمی کردم -آدم با زنش این جوری حرف می زنه ؟/؟تو به من میگی جنده ؟/؟هر گلی که کاشتی روی سر خودت کاشتی -چیه به خودت میگی گل ؟/؟تو یه گوه هم نیستی . تازه اگرم باشی رو سر دامادتی .-این قدر حرف نزن کوسمو بکن . همایون تو هم با کونم مشغول باش . آخخخخخخ که چه کیفی میده دو تا کیر بره تو تن آدم چقدر مزه میده . حال میده اوووووفففففف که چقدر دندون رو جیگر گذاشتم تا از شر این دختر ور پریده خلاص شم . رضایت بده هم نیست حالا گرفته کیفشو کرده داره چرت میزنه . اصلا بزرگی و کوچیکی و احترام سرش نمیشه . مادر داشت پشت سرمن حرف می زد و ازم انتقاد می کرد . آشغال جنده شوهر دزد . بالاخره یه جوری دق دلیمو سرت خالی می کنم . مامان . زنیکه پررو یه چیزی هم طلبکار هست . نمی دونم چرا کارشون تموم نمیشد . من تحمل نداشتم کیر بابا رو همچنان تو کوس مامان ببینم . اون فقط باید مال من باشه . متعلق به من . حس یه زنی رو داشتم که بهش خیانت شده باشه . چرا کارشون تموم نمیشه . مامان که روی بابا افتاده بود رفت اونو ببوسه که بابا صورتشو کنار کشید و همچه اجازه ای بهش نداد و گفت این لبا فقط مال گلوریاست . حالا رو قولی که دادم دارم تو رو میگام یه چیزی دیگه هست -زودباش تند تر منو بگا بگا بگا ارضام کن . به ارگاسمم برسون . کاری نکن که منحرف شم بهت خیانت کنم -جنده حالا داری چیکار می کنی ؟/؟-همایون که غریبه نیست -پس منم برم کلی فک و فامیلای خودمو تو رو بچسبم که بگم غریبه نیستند . نگام به چشای بابا بود تا درجه خماری اونو ببینم . مگه می شد کیر بره توی کوس و لذتی در کار نباشه ؟/؟کیر بابا رو وقتی که از کوس مامان بیرون کشیده می شد خوب ورانداز می کردم . نه نه نباید این طور باشه . شق شق بود . داغ و سرخ و سفید . توپ و کلفت . بابا نباس خوشش میومد . نه نه چرا این جوری شده . لعنت بر من که جنبه اشو ندارم . اصلا چرا قبول کردم . نمی تونستم تحمل کنم . بابا داشت کیف می کرد -آهههههه کیرم داره می ترکه -سهیل ارضام کن . اگه نکنی باید شب تا صبح تو بغلت و زیر کیرت منو داشته باشی تا سبکم کنی .-خفه شو بغل من و خوابیدن زیر کیر من تا صبح حق دخترمه . من حق گلوریا رو به تو نمیدم . اون دنیا بایستی جوابگو باشم . مثل تو نمی تونم ظالم و ستمگر باشم . از این حرف بابا خوشم اومد . مثل این که یه آب خنکی رو تن تب کرده من ریخته باشن . ولی بازم نمی تونستم این صحنه های فجیع رو تحمل کنم . مامان هم خودش دست به کار شده بود . داشت رو کیر بابا خودشو می کشت . بابا سهیل یه لحظه دستشو برده بود طرف دهن مامان تا جلو لبشو بگیره که این قدر حرف نزنه . مامان دست بابا رو گرفت و انگشتاشو گذاشت تو دهنش و از هوس اونو می لیسید -اووووووووخخخخخخخخ عزیزم ارضام کن . این جوری ولم نکن . نه نه -خسته شدم از دستت نازنین . زودباش دیگه -مامان !دامادت که برگ چغندر نیست . بیا کوستو بده در اختیار من . کار خودمه ارضات کنم شاید از دست این پیرمرد کاری ساخته نیست -بس کن همایون تو این چند وقتی پنجاه دفعه منو گاییدی پنج دفعه ارگاسمم نکردی . تازه اون پنج دفعه هم سه دفعه اشو من خودم خودمو هلاک کردم تا آبم اومد .. خوشم اومد رید تو هیکل شوهرم همایون . حالا قدر بابا رو می دونست ولی من به او بابا تحویل بده نبودم . اگه بابا می خواست مامانو امشب پیش خودش داشته باشه دیگه واسه همیشه باهاش قهر می کردم و کوسمو دیگه به بابا جونم نمی دادم .-زن تو خسته ام کردی -همایون بکش کنار بینم . همایون کیرشو از کون مامان در آورد و اومد سراغ من -نه نه نه من نمیخوام -چرا باید بخوای . تو زن منی حق دارم بگامت -تو هیچ حقی نسبت به من نداری . تو برو همون مامان پیر پاتال منو داشته باش . اون بیشتر به دردت می خوره وتو لیاقت من لیاقت این زن جوونو نداری -منو ببخش گلوریا . خواهش می کنم دیگه به بابا کوس نده -نه همایون خواهش بیجا نکن . من تازه مزه یه کیر دیگه رو فهمیدم . پدرم هست غریبه که نیست . من نمی تونستم دررم . خمار بودم . اون طرفم که بابا داشت مامانو می گایید . من که نمی تونستم فریاد بزنم و کمک بخوام چی می گفتم ؟/؟می گفتم بابا بیا کمک یا ملت بیایین کمک یکی داره زنشو میگاد .؟/؟مضحکه دست مردم می شدم . دمر رو زمین افتاده بودم و همایون هم از پشت کرده بود تو کوسم . شاید پونصد دفعه کیرشو فرو کرد تو کوسم و درش آورد تازه فهمیدم که یه خورده خوشم اومده ولی جز این که کمرمو سنگین کنه کار دیگه ای از دستش بر نمیومد . ازش بدم اومده بود . اصلا دوست داشتم ازش جداشم . ولی به خاطر حرف مردم و فک و فامیلا مجبور بودم کوتاه بیام و تحمل کنم . اون طرف بابا با آخرین تلاش داشت مامانو می گایید . اونجا مامان طاقباز افتاده بود و بابا روش قرار داشت وحالات من و اون نسبت به هم طوری بود که من می تونستم متوجه جزئیات کارش بشم ولی اون هنوز منو همایونو ندیده بود وندیده بود که کیر همایون با چه وضعیتی رفته تو کوسم -نهههههه نههههههه من کیر بابا رو میخوام . آههههههه فقط کیر اون درمانم می کنه . یواش یواش داشتم کیف می کردم . کیر همایون بهم لذت می داد ولی می دونستم منو به نتیجه نمی رسونه . با این کیر تنظیم بشو نیستم . سینه های منو محکم فشار می داد .-نکن خرابش می کنی . بابا ناراحت میشه .-گلوری تو شوهر داری این قدر بابابابا نگو . بالاخره باید بیای وردل من -حرف زیادی نزن که تقاضای طلاق می کنم . از اون طرف بابا خونش به جوش اومده بود . دخترشو که اسیر دست یه نامرد دیده بود سرعت گاییدن زن خیانتکارشو زیاد تر کرد . دستاشو دیگه به کار انداخت و تمام اندام زنشو تحت نفوذش گرفت و با یه سرعتی اونو می گایید که حس می کردم از میدون جنگ داره فرار می کنه حقا هم که گاییدن مامان مثل رفتن به میدون جنگ بود -سهیل سهیل جونم آخخخخخخخخ تازه داری می فهمی که چطور باید منو بگایی ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#15
Posted: 21 Oct 2012 11:03
شوخی یا جدی ؟ 14
کیر همایون تو کوسم حرکتای رفت و بر گشتی خودشو انجام می داد ولی من حواسم به پدر و مادرم بود که اونا دارن چیکار می کنن -زن ! من باید چیکار کنم تا حریف تو یکی شم . نکنه ارگاسم شده باشی و داری کلک می زنی ؟/؟-جون بچه هامون نه -خفه شو تو یکی نمی خوای جون بچه ها رو مفت قسم بخوری . تونه انسانی نه به ارزشهای انسانی معتقدی .-حالا چرا این قدر داری منت میذاری . بعد از چند هفته یکی داری کوس ما رو می کنی دیگه . ناسلامتی مثل این که یادت رفته که ما زنتیم .-می خوام صد سال سیاه هم نباشی .-کاش از اولش با تو عروسی نمی کردم .-اگه عروسی نمی کردی حالا این گلوریا جونت کجا بود که کوسشو بکنی و حالشو ببری . بابا دیگه راستی راستی خونش به جوش اومده بود . دست چپشو گذاشت رو صورت مامان و محکم به زمین فشارش داد واز پایین هم با دست و پاش طوری مامانو قفل کرد که جنب نخوره و حرف هم نزنه . طوری مامانو می گایید که فکر می کردم که می خواد از وسط به دو شقه اش کنه . در طول زندگیم هیچوقت بابا رو تا این حد عصبانی ندیده بودم . حتی وقتی که برای اولین بار مامانو زیر کیر یکی دیگه می دید تا این حد عصبانی نشده بود . سرمو بالا گرفتم تا این صحنه های هیجان انگیزو بهتر ببینم . می دونستم که مامان خیلی خوشش میاد . درد می کشه ولی این درد رو به خاطر شیرینی لحظه های ار گاسم تحمل می کنه . اینو از حالت بدن و چشاش که در یه خماری عجیبی داشت می گشت دیدم . با این که اصلا خوشم نمیومد کیر بابا تو کوس مامان باشه ولی واسه این که زودتر قال قضیه کنده شه گفتم بابا ولش نکن ادامه بده الان آبش میاد . بابا عجله کن من دیگه تحملشو ندارم . نه تحمل کیر همایون تو کوس خودمو دارم نه می تونم کیر تو رو توی کوس مامان ببینم . بابا تو مال منی زود باش . کیر تو میخوام . کیر تو رو . من باید به کیرت حال بدم .. همایونو یه سکه پولش کرده بودم . حقش بود . اون کارو به اینجا کشونده بود . درسته که من کیف می کردم و از این که کوس و کونم در اختیار بابام باشه لذت می بردم ودوست داشتم همیشه زیر کیر اون بخوابم ولی نفس عمل همایون خیانت و بی وفایی و دورنگی وحقه و فریب کاریهای اونو هر گز نمی تونستم ببخشم . مامان چشاشو بسته بود و تکون نمی خورد . بابا کارشو کرده بود . کیرشو از کوس مامان کشید بیرون . نهههههه نههههههه آخه واسه چی بابا . چرا تو کوس مامان آب ریختی ؟/؟دلم شکست . حالم گرفته شد . آب کیر بابا رو می دیدم که از کوس مامان داره می ریزه بیرون . یه جوری شدم انتظارشو نداشتم . حس می کردم که به من بی احترامی شده . شاید بابا به خاطر من این ریاضتو تحمل کرده از خود گذشتگی نشون داده بود . این آب کیر حق من و کوس من بود . نه بابا آخه چرا ؟/؟دیگه زیاد سفت و سخت نگرفتم . بابا رفت طرف دستشویی وهمایون هم پس از چند ضربه دیگه بدون این که من بگم آب کیرشو خالی کرد تو کوسم و خودشو ازم جدا کرد . اونم رفت طرف دستشویی . مامان سریع از جاش بلند شد و به من گفت عزیزم یه کاری کن امشبه رو این جا بمونم . فردا قراره من و شهبال همدیگه رو واسه اولین بار ببینیم . تو رو خدا ازم دفاع کن . به بابا بگو که یه امشبو اینجا بمونم -پس همایون چی . من نمی تونم شوهرمو تحمل کنم -هرکاری بگی می کنم . اونو می فرستم خونه خودش . دخترم تو رو به شیری که دادمت قسم کمکم کن . نمی دونی کیر جوون خوردن چقدر مزه میده . چه حالی داره . اون که نمیدونه ما با هم اختلاف داریم . فکر کنم الان هم رفته کنار پنجره منتظره . من جبران می کنم . .. امکان نداشت برم کمک مامان -باشه صیر کن بابا بر گرده من خودم باهاش تو پستو صحبت می کنم . می دونستم چیکار کنم از بابا امتیاز بگیرم . در همین لحظه بابا یهو بالا سرم ظاهر شد هنوز دمر کرده بودم و یه خورده آب کیر دور و بر کوس و کونم ریخته شده بود . بابا یخ شد -پست فطرت کارشو کرد ؟/؟جلوشو نگرفتی ؟/؟به چه حقی تو کوست آب ریخت ؟/؟-به همون حقی که تو توی کوس مامان آب ریختی . پدر سکوت کرد . جوابی نداشت که بده . ولی یه جوری سمبلش کرد .-عزیزم گلوریا جونم دست خودم نبود . می خواستم زودتر شر مادرت کنده شه -اون که ار گاسم شده بود . تو به خودت چیکار داشتی ولش می کردی . اصلا می گفتی واسه این مرحله آب نداری . اولا دیدم که حالمو گرفتی . ثانیا اون ریخته تو کوسم . من چیکار می کردم باشه بابا . عیبی نداره . دیگه به من نگو دخترتو دوست داری . خیلی حساس بودم . بابا صورتمو بوسید و اشکامو پاک کرد .-باورکن دست خودم نبود . من نمیخواستم این جوری بشه . می خواستم زودتر خلاص شیم . مامان از پشت با ایما و اشاره حالیم می کرد که زود بابا رو ببرم اتاق و ازش امتیاز بگیرم یعنی قانعش کنم که مامان نازنین شیطان صفت شبو اینجا بمونه تا راحت بتونه کوس و کونشو تقدیم پسر همسایه آقا شهبال بکنه -بابا بریم اتاق یه خواهش ازت دارم . روی دخترتو زمین ننداز . با خودم گفتم مامان اگه تو شیطان پیری من شیطان تازه نفسم و قدرتم زیاده . می دونم چیکار کنم حالتو می گیرم . توپو میندازم توی زمین بابا و خودمو خلاص می کنم . بابا هم واسه این که از دلم در بیاره هر کاری برامن انجام میده . راجع به شهبال پسر همسایه چیزی به بابا نگفتم .-بابا ! مامان می خواد شبو اینجا بخوابه . منو واسطه گرفته . دوست دارم از طرف خودت مخالفت کنی پای منو وسط نکشی . منو بده نکنی . بگی که من چقدر عزیزم با این حال حاضر نیستی زنتو واسه یه شب هم که شده پیش خودت بپذیری . بابا حتی اگه شده من و تو یه بحث الکی راه میندازیم که مامان حس کنه که من دارم ازش حمایت می کنم .-این جوری که تو میگی همه کاسه کوزه ها سر من می شکنه . باشه مسئله ای نیست . توراضی باش . از همه چی واسم مهم تره . گلوری ازم دلخور نیستی که . خودمو واسش لوس کرده وگفتم اگه بگم نه دروغ گفتم ولی باید از دلم در بیاری . دوستت دارم بابایی وفقط ببینم چیکار می کنی . اوضاع همان طوری شد که من می خواستم . تا به اون حدی فیلم بازی کردیم که مامان نازنین دلش واسم سوخت و گفت حالا دیدی این قدر بابا بابا می کردی چه جوری از آب در اومد ؟/؟بیا بریم خونه ما . یعنی در واقع خونه شوهر من گلوریا .-نه مامان مزاحم نمیشم . همین جا یه گوشه ای می گیرم می خوابم کاری هم به کار بابا ندارم . به حال زار و بد بختی خودم اشک می ریزم .-مادر برات بمیره -مامان تو رو خدا تویکی دیگه واسم اشک نریز ... خلاصه اونا رفتند و منم رفتم توی بغل بابا جون -پدر! گوشتو بکشم ؟/؟خیلی با مامان حال می کردی . دیگه نبینم که رفتی طرفش .-دخترم من که گناهی ندارم . از اولشم نمی خواستم بیام این خودت بودی که می گفتی بیایی سکس ضربدری داشته باشیم . من برم مال اونو بچسبم و اون بیاد مال منو بچسبه و از این کارا بکنیم ؟/؟-خب واسه خودش یه تجربه ای بود بابا -آره یه تجربه ولی منم نتونستم تحمل کنم که کیر شوهرت رفته باشه توی کوست -بابا تو که از همون اول گذاشتی تو کوس و کون مامان . شق کرده بودی ولی من خیلی مقاومت کردم که خوشم نیاد . تو اصلا اراده نداری -عزیزم ساختمون کیر مردا فرق می کنه -چیه بابا کیر شما از تیرچه بلوکه و کوس ما زنا از آهن ؟/؟این حرفو که زدم من و بابا دو تایی از خنده روده بر شدیم . پدر جون با همه خستگیش منو بغلم کرد و برد رو تخت و خودشم کنارم دراز کشید . هوس داشتم خوب سیر نشده بودم . نمی دونم این چه بلا وخارشی بود که بر من و کوسم نازل شده بود که دوست داشتم همین جور سکس داشته باشم و معلوم نبود چه نفرتی از همایون تو دلم نشسته بود که با این همه هوس و حشری بودن خودم راضی نبودم که شوهرم منو بگاد . بدن لختمو چسبوندم به بدن بابا ومنتظر بودم که عملیاتو شروع کنه -بابا من هوس دارم . کیر میخوام . کیر تو رو . منو بکن سیر نشدم . تشنه امه . چشای بابا باز نمی شد . یه خورده با کوس و کون و سینه هام ور رفت ویهو دیدم دستش افتاد یه طرف و ساکت شد . اونی که عادت نداشت خرناس بکشه از بس خسته شده بود خروپفو شروع کرد . منم خسته بودم و خواب آلود ولی هوس گیجم کرده بود و نمی دونستم چیکار کنم . چشامو رو هم گذاشته بودم که دیدم یه چیزی مثل سنگریزه خورده به شیشه پنجره پذیرایی که رو به حیاط بود . گفتم حتما یه چیزی تو دهن پرنده ای بوده افتاده پایین یا حرکت باد یه سنگریزه ای رو تکون داده . نخیر این سنگریزه ها تمومی نداشت . هر سی ثانیه یکی یا دو تا می خورد به شیشه . ترس برم داشته بود . ترسیدم جن باشه . ربدوشامبر زنونه خوشگلمو تنم کردم و یواش رفتم رو تراس تا ببینم چه خبره . نکنه دزدی اومده باشه . از جلو در ورودی تکون نمی خوردم که اگه اتفاقی افتاد برم بابا رو بیدار کنم . تنم مث بید می لرزید . سرمو یه لحظه بالا گرفتم . اون طبقه دوم دیدم یه جوون که یه زیر پیرهن و شورت تنش بود وایستاده و منو نگاه می کنه . این باید همون شهبالی باشه که مامان می گفته .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#16
Posted: 22 Oct 2012 09:42
شوخی یا جدی ؟15
رفتم زیر تراسشون ... چند متری از اون بلندی باهاش فاصله داشتم . خیلی آروم صحبت می کرد . راستش من از سر و صدا بلند کردن و آبرو ریزی هراس داشتم . می ترسیدم ملت بیدارشن و فکر کنن من با این تازه به دوران رسیده رابطه دارم . فکر کنم چهار پنج سالی کوچیک تر از من بود . در هر حال مامان بدجوری تو کفش بود .-ببخشید گلوریا خانوم مامان راجع به من چیزی بهتون نگفته ؟/؟قرار بود که ....-پسر خجالت داره آدم با یکی که سنش نصف سن اونم نمیشه بریزه رو هم . تازه مامان شوهر داره -عشق که این چیزا سرش نمیشه -این نصفه شبی مزاحم نشو . مخ مارو کار نگیر . کم کمش بیست و پنج سال ازت بزرگتره . عشق و این حرفا دیگه چیه . هوس یه چیز دیگه داری و از عشق دم می زنی ؟/؟من شما جوونا رو خوب می شناسم . در همین مباحثات و مناظرات نیمه شبانه بودیم که یهو گره این لباس لعنتی ما از وسط باز میشه و واسه چند لحظه لباسم میره کنار و قسمتی از تن لختم که غیر همون لباس رویی با هیچی دیگه پوشیده نبود مشخص میشه تا برم به خودم بیام و خودمو جمع و جور کنم یهو دیدم یه چیزی از اون بالا تالاپ افتاد پایین و بغلم کرد . هرچی دست و پا می زدم از دستش دررم نمی شد . بابای شهبالو خوب می شناختم آقا اسد اسمش بود ولی این شهبال زیاد واسم آشنا نبود . هر چند بچه ها یدفعه بزرگ میشن . جوان خوش تیپ و خوش هیکلی بود . ترسیده بودم . هرلحظه امکان داشت بابا بیدار شه . دستشو به زور و از زیر پیرهنم رسونده بود به لای پام . نفس نفس می زدم . هوسم شدت گرفته بود . حس کردم منم کیر میخوام . ولی باید یه خورده وجاهت ومتانت خودمو حفظ می کردم که یه وقتی فکر نکنه منم مث یه علف هرزم .-چیکار می کنی ولم کن . من شوهر دارم بابام خونه هست . کاری ندارم بامامان چیکارا می کنی من حسابم از تون جداست اون اختیارش دست خودشه . ولم کن -نه نه تو آتیشم زدی . یه چیزی دیدم که نمی تونم ازش دل بکنم . تا به مرادم نرسم تا تامینم نکنی نمیذارم بری -آهههههه نهههههههه دستتو از لاپام وردار . نه منو وادار به گناه نکن . الان بابام بیدار میشه .اووووووخخخخخ چشاش خیلی خوشگل و خوش حالت بود . چشای سیاهشو وقتی با هوس بهم نگام می کرد فکر می کردم با تمام وجودش داره منو می کنه -آهههههه نههههه شهبال نههههه -آررررررره آررررررره تو میگی نه ولی نگات میگه آررررررره ناز نکن واسسسسسم ... بازم واسش عشوه می کردم . کلماتو با ناز و ادا می کشیدم -آخه اینجا که نمیشه -پس بیا بریم خونه ما -اوخخخخ حرفشم نزن بابا مامان چی ؟/؟-اونا تو اتاق خودشون خوابیدن -اگه بیدارشن ؟/؟-من درو قفل می کنم . نگران نباش حال می کنیم .-چه جوری برگردم .-یکی دو ساعتی هستی یا با نردبون بر می گردونمت یا از در خونه یه جوری ردت می کنم نترس .-اون وقت تو تاریکی صبح کسی مارو نمی بینه ؟/؟-پس صبر کن کلید خونه رو بر دارم . ده دقیقه بعد تو اتاق شهبال بودم . با همون لباس راحتی خودم .بدون شورت و سوتین وشهبال البته از رو دیوار خودشو رسونده بود به خونه شون چون با یه شورت و زیر پیرهن اگه کسی اونو می دید خیلی حال بگیری بود . تازه بهترشم این بود که ما با هم دیده نشیم . یه مانتو رو لباسم پوشیده بودم که لباسه از زیرش زده بود بیرون . هوس زیاد مجنونم کرده بود . واقعا به مامانم کیر زده بودم . اینم از اون اصطلاحات مردونه ایه که تازگیها از کار بردش خیلی خوشم میاد . معشوقه اشو از چنگش در آورده بودم . شهبال مثل دیوونه ها افتاد رو من -پسر تو چقدر حریصی .. ولی منم دست کمی از اون نداشتم . دوست داشتم زودتر کیرشو بفرسته تو کوسم . واسه چند لحظه ای از این که دارم به بابام خیانت می کنم کمی احساس شرمندگی می کردم ولی وقتی که تو ذهنم مجسم کردم که بابا با کوس مامان حال کرده ومنم حق دارم با یه کیر دیگه حال کنم خودمو قانع کردم که کوس دادن به شهبال ایرادی نداره . با عجله وحرص و ولع زیاد شورتشو از پاش در آوردم . خوب بود کیرش چاق و گوشتی بود . از ساک زدنش لذت می بردم . به خصوص این که می دونستم تا چند دقیقه دیگه اونو می تونم تو کوسم ببینمش .-اوووووففففف گلوری خانوم . بخخخخورررررشششششش . چه خوب شد جای مامانت اومدی .اووووخخخخخخ نکن نکن . همین الان نه نه نه . من می خوام حال کنم . از وجودت از تنت ذره ذره لذت ببرم . حال کنم مزه بگیرم . یه حالت 69 به خودمون گرفتیم . اون کوس منو گذاشت تو دهنش و کیرشم تو دهن من بود . سست شده بودیم . تن هر دو تا مون ویبره ای شده بود -آخخخخخ شهبال من کییییییرررررررر می خوام . کوسسسسسسس من واسسسسسسه کیییییییییرررررررت بی قراری می کنه . جووووون کیرت تکه تک . مثل خودت ماهه . دوست داشتنیه هوس انگیزه -گلوریا تو خودت ماه و خوشگل و نازی . نازتو بخورم . کوستو بخورم .-بخورشششششش بخور کم نمیاد هرچی دوست داری بخورش . بکن منو . کیییییرررررررر می خوام . من و کوسسسسسسم هردو کیییییرررررمی خواهیم -عزیزم بذارم تو دهنت یا تو کوسسسسسست -حالا دیگه دیر وقته بذار تو کوسسسسسسم می ترسم همه بیدارشن . می ترسم بیدارشن و گندش در آد . ومن هم دیگه تحملشو ندارم -باشه هرچی کوس تو بگه . هرچی کوس خوشگله ات بگه . پاهامو گذاشت تو بغلش و از دو تا پهلوهاش رد داد و کیرشو از همون روبرو گذاشت توی کوسم ودستاشو دور کمرم حلقه زد وکیرشو می کرد تو کوسم وبا حرکتای تند خودش داد منو رسونده بود به آسمون . یه دستشو گذاشت رو دهنم و گفت یواشتر همسایه ها بیدار میشن . نمی دونم چرا نگفت که مامان بابا بیدار میشن . اون جوری که مامان می گفت یه خواهر داشته که ازدواج کرده رفته حالا اون بابابا مامانش سه نفری تو این واحد بودن . پنجره تراسشون تا دیوار حیاط ما که اونم مربوط به آپار تمانشون می شد دومتری فاصله داشت حتی بیشتر از حد لازم فاصله داده بودند تا بتونن پنجره بگیرن . واسه همین اعتراضای بابا راه به جایی نداشت . بگذریم کوس تشنه من اسیر کیر پسر همسایه شده بود .. بوی جوونی و تازگی رو به خوبی احساس می کردم خیلی به خودش رسیده بود . انگاری این من نبودم که چند ساعت پیش توسط پدر و شوهرم گاییده شدم . پوست کیرش از سر تا ته روی کوس من کشیده می شد و لذت منو تا به حدی می رسوند که انگشتامو با ناخن فرو می کردم تو پهلوهای شهبال بیچاره . فکر نمی کردم یه روزی این جوری تسلیم شم ولی کوس دادن اونم تا این حد متنوع به این و اون لذت عجیبی داشت . شاید به خاطر لذت بردن این باشه که آدم طعم لذت بخشیدن به دیگرانو به خوبی می چشه وحسش می کنه . اسیر کیر شهبال شده بودم . خودمو به اون سپرده بودم ولباشو مثل یه زالو می مکیدم . هوس توی تمام تنم پخش شده بود . در مقابل گاییده شدن منم اونو می بوسیدم و با دستان نوازشش می کردم -گلوریا جون تو چقدر خوب و نازی . کاش فقط مال من بودی . هرکی تو رو بگاد ده سال جوون میشه یه لحظه لبامو از رو لباش ورداشته گفتم هرکی زیر کیر تو بخوابه وقتی چشاشو باز کنه می بینه که ده سال جوون شده .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#17
Posted: 24 Oct 2012 12:07
شوخی یا جدی ؟ 16
شهبال منو تو پر و بال خودش گرفت . کمرمو گرفت و دو تا پاهامو گذاشت دو طرف پهلو هاش و منو بلندم کرد و دستاشو دور کمرم حلقه زد طوری که وسط بدنمون به هم چسبیده بود . منو روی هوا حرکت می داد و با تلاشی زیاد می گایید . غصه کمر و خستگی اونو می خوردم واسه همین رو من اثر گذاشته بود . خستگی ناپذیرانه منو می گایید . پس از چند دقیقه منو گذاشت زمین و افتاد رو کونم . سرشو گذاشت اون وسط و زبونشو گذاشت رو سوراخ کونم و از طرف جلو دستشم رو کوسم قرار داد . فکر نمی کردم این جوون این قدر تو کارش مهارت داشته باشه و بدونه که با یک زن جوان چه رفتاری داشته باشه خوب شد که نذاشتم با مامان قاطی شه مگه من بد می خوردم . تازه داشتم مزه زندگی رو می فهمیدم و می گرفتم . واقعا ما خودمونو اسیر یه سری قوانین دست و پا گیر کردیم که ما رو از لذت و خوشی و تفریحی که مستحق اونیم محروم می کنه و یه تابوهای الکی ایجاد می کنه .. کونمو به طرف شهبال قمبل کرده دو تا زانو مو گذاشتم زمین و مثل یک موشک زمین به هوا به جای این که شلیک کنم منتظر شدم تا یه موشک بره تو کوسم . به جای موشک یه موش عروسکی همچین یورشی به کوسم آورد که کمر خم شده منو صاف کرد و منو انداخت زمین . دوباره بلند شدم و به همون وضعیت شهبال به گاییدن خودش ادامه داد . با دستاش کمر منو داشت و کیر کلفتشو تا آخر می کرد تو کوسم و می کشید بیرون -اسیر کیرتم شهبال . می خوام فقط مال من باشی . سر سوزنی اگه بفهمم رفتی طرف مامانم تحریمت می کنم -گلوریا خوشگل من . اون پیرزنو کی می کنه . وقتی کیرم طواف و زیارت کوس یک و یک تو رو کرده دیگه کوس ترکیده مامانتو میخواد چیکار -من نمیدونم . خودت می دونی . نگی نگفتما حالا بیا و ردیفم کن -ای به چشم منو رو زمین صافم کرد یعنی خوابوند و از پهلو گذاشت تو کوسم . انگشتشم فرو کرد تو سوراخ کونم و شروع کرد به بوسیدن لبام . همزمان با حرکتای گایشی اون منم با حرکتای پس گایشی خودم اصطکاک کیر و کوسو زیاد ش می کردم -اووووووفففففف شهبال ولم نکن ولم نکن ولم نکن همین طور ادامه بده می دونم خسته ات کردم . خواهش می کنم . ببین التماست می کنم تا ارضام نکردی ولم نکن .-حتما حتما . واسه این که نشون بدم این کیر منه که می تونه خواسته اتو بر آورده کنه حتما این کارو می کنم -ولم نکن سرعتو کم نکن . سینه هامو کمر و تنمو همه جامو اوخ خواهش می کنم . واییییی وایییییی جووووووونننننن اوخ کوسسسسسسم کوسسسسسسسم نفسسسسسم کیییییییررررررتو بززززززززن داره می ریزه داره میاد داغ داغم ولم نکن بذار ادامه پیدا کنه . اوووووفففففف دیگه نمی تونم می خوام جیغ بزنم -بزن بزن جیغ بزن گلوریا جونم -بابا مامان بیدار نشن -نه بزن جیغ بزن . وایییییی داشتم سکته می کردم . خدا آبروم پیش همسایه ها رفت . اینا چند ماه پیش تو عروسی بودند . چرا اصلا متوجهشون نشدم . مسیرشون یه سمت دیگه بود . پدر و مادر شهبال گوشه در ایستاده بودند . مادره لخت با شورت و سوتین ایستاده بود و دستش تو شورتش بود و به صحنه عشقبازی من و پسرش توجه داشت و با کوسش ور می رفت و پدره هم که با شورت حی و حاضر اونجا وایساده بود شورتشو پایین کشیده با کیر متوسط خود در حال جلق زدن بود -شهبال چرا نگفتی که اینام اینجان ؟/؟اگه دیگه بهت کوس دادم .-خواهش می کنم عزیزم اینا خودمونین . ما با هم صمیمی هستیم . داستانشو فعلا فرصت نیست واست تعریف کنم . فقط تو رو جون هر کی دوستش داری هوای بابامو داشته باش . بهش حال بده -نه شهبال این دیگه نامردیه . قرارمون این نبود . من از حقه بازی و کلک زدن خوشم نمیاد . تو باید اینو از اول بهم می گفتی -خواهش می کنم گلوریا . ثواب می کنی به عنوان یه خواهر بزرگتر کمکم کن . خواهش می کنم . پس بذار واست تعریف کنم . بابا ده سال از مامان بزرگتره . بابا 50 میشه . داره میره تو خط پیری و کیرشم دیگه مامانو تامین نمی کنه . منم دیدم چش خیلیها دنبال مامان چهل ساله منه واسه این که به بیراهه کشیده نشه خودم باهاش رو هم ریختم . اولش نمی خواست قبول کنه ولی وقتی بهش گفتم برا جلو گیری از گناه و دوری از انحرافه قبول کرد . یه شب که داشتم مامان خوشگل وقبراق و جوون خودمو می گاییدم بابا منو دید و کلی حالم گرفته شد . بهش قول دادم که جبران می کنم وعده مامانتو بهش دادم . حالا که تو اینجایی خیلی خوشحال تر نشون میده . گفت اگه یکی پیداشه سر حالش کنه حرفی نداره که هر وقت که من شهبال دلم خواست می تونم مامانمو بکنم . دلم واسه شهبال سوخت . می خواد مامانشو بکنه . هوس مادرشو کرده گناه داره بین دونفر که همدیگه رو می خوان و تمنای تن همو دارن جدایی انداختن .دلم واسش سوخت .منم بابایی خودمو خیلی دوست دارم .-باشه بهت کمک می کنم .فقط یادت باشه دونفری هم باید منو بگایین . به مامان من هم رو نمیدی -باشه هر چی تو بگی گلوریا جون . فقط بابا یه خورده خجالتیه -معلومه -اول که یه خورده ترس و خجالتش ریخت ازش خواهش می کنم که دو تایی یک زمان تو رو بکنیم .-ببین تو هم جلدی برو ازش امتیاز بگیر و بگو در صورتی گلوریا حاضره بهت کوس بده که من شهبال مادرمو توی همین اتاق بکنم . یعنی چهار تایی کنار هم باشیم . می دونی شهبال جون این جوری اگه همدیگه رو ببینیم ترس و شرم و حیا و خجالت از بین میره راحت می تونیم همدیگه رو قبول کنیم . باشه من باباتو درست می کنم .-قربونت برم من گلوریا -راستش منم اصلا یادم رفته بود که یه بابایی هم تو خونه هست که ممکنه هر لحظه بیدار شه و ببینه من سر جام نیستم ولی با این اخلاقی که پدرم داشت و من از بچگی باهاش آشنا بودم می دونستم در این شرایطی که خستگی برش غلبه می کنه یک ضرب با اعصابی کاملا آروم می خوابه . خونه پسرش بگم سرم درد می کرد رفتم دارو خونه قرص بگیرم . از کجا می خواد بفهمه کوس و کونم مشغول بوده ؟/؟شهبال رفت با پدرش صحبت کرد و مقدماتو چید . پدره در جا هرچی که پسرش می خواستو قبول کرد . بعد اونو آورد جلو تا به من معرفی کنه به جای این که منو به اون معرفی کنه -گلوریا جان این بابامه اسد خان پدر اینم گلوریا خانوم . خودت که دیدی چه اندام کار درستی داره . بهمون افتخار دادن کلبه ما رو مزین فرمودن . من اول یه تستش کردم ببینم اگه خوبه بدم دم بابا جونم . پدر جون این قدر دوستت داشتم و دارم که به احترام شما تو کوسش آب نریختم تا نجس تحویل شما نداده باشم . پدره مثل خر کیف می کرد . سر پسرشو به علامت قدر دانی بوسید و گفت همیشه دعا گوتم -پدر اجازه دارم با مامان همین جا مشغول شم . این خواسته گلوریا جان هم هست -صاحب اختیاری هر جا دوست داری می تونی دست ننه اتو بگیری و ترتیبشو بدی -ممنونم پدر خوش بگذره -واسه تو هم همین طور . داشتم از این تعارفات شاخ در می آوردم . منو باش که فکر می کردم استارت این کونده بازیها تو خونه ما خورده تو نگو ملت دارن راه میفتن و ما عقب افتاده تر از همه ایم . اون دو نفر رفتند و من و اسد خان که موهاش جوگندمی شده بود و وزنش به شصت کیلو هم نمی رسید کنار هم مونده بودیم که چیکار کنیم -آقا اسد حالا من و تو کنار همیم . ببینم چیکار می کنی . شورتشو کشیدم پایین . صورتش سرخ شد . کونمو طرفش قمبل کردم و کیرشو از پشت سر و بدنم گرفتم تو. دستم و به کونم مالیدم و گفتم این گوی و این میدان نشون بده که مثل اسمت شیری . بزن زیر گوش هر کی که میگه تو پیری . ماشاءالله توداری عجب کیری ! .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایران
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#18
Posted: 25 Oct 2012 15:35
شوخی یا جدی ؟ 17 (قسمت آخر )
اوووووووووههههههه اسد جون اسد جون میگن اون مردایی که یه خورده تجربه دار تر میشن بهتر می تونن ما زنا رو درک کنن . بهتر می تونن نیاز های جنسی ما رو تامین کنن . کی میگه تو پیری . تو خیلی خوش تیپی . خودمونیم به کسی نگی . من با این کیر تو خیلی بهتر می تونم حال کنم تا با کیر جوونا . اصلا به اونا نمیشه اعتماد کرد . بیا بیا طرف من . بگو دوستم داری . بگو که عاشق کوسم شدی . بگو که کونمو می خوای . عزیزم این قدر ساکت نباش . این قدر خجالت نکش . من هوس دارم . به من حال بده . می دونستم بخاری از این بلند بشو نبود . آخر وقت بود و یه جوری باید حال و تفریح می کردیم تازه باید هوای این شهبالو هم می داشتیم تا اون به مامانم باج نده . اگه دست از پا خطا می کرد من هم از این طرف واسش مایه میومدم تا نتونه مامانشو بکنه و تازه دیگه هم باهاش سکس نمی کردم -بیا بیا طرف من عزیزم اوخ کیرتو بخورم .. مات مونده بود و منو نگاه می کرد . این چه جوری بیشتر از بیست سال زنشو گاییده خدا میدونه . این زنه باید یه جورایی خودشو راضی کرده باشه . شایدم صبر و تحملش زیاد بوده . مثل الان نیست که تحمل خیانتو ندارن و میرن تلافی می کنن . تازه خیانت نکرده مد راه انداختن و میرن دنبال دوست پسر . اونم نه واسه حرف زدن و لاسیدن خشک و خالی بلکه واسه تقدیم وجود و جسم و کوس و کونشون . بعضی هاشون هم این قدر کوس خلن که فکر می کنن دوست پسرشون عاشقشون شده . آخه کوس خل جان ! زن 40 ساله ای که میری دوست پسر 20 ساله می گیری مگه اون پسره کوس خله بیاد تو رو پس از طلاق و جدایی از شوهرت اونم با چند تا بچه بگیره ؟/؟اگه عشق و وفا ارزش داشت خودت به همون شوهرت وفادار می موندی . همون کوستو بدی واسه هفت پشتت بسه . ول کن بابا بریم به اسد خان خودمون برسیم که داره بر و بر منو نگاه می کنه و منتظره که یه کاری صورت بدم . کیرشو تو دهنم میک می زدم و مشغول ساکیدن بودم . مگه دراز می شد ؟/؟مثل آدامس کش میومد و مثل کش می رفت سر جای اولش . کشتم خودمو تا پس از چند دقیقه ساک زدن قد و قواره اشو به ده دوازده سانت رسوندم .-حاجی اسد جون از کدوم طرف دوست داری بذاری تو کوسم ؟/؟..نخیر هنوز راه نیفتاده بود . اونو خوابوندمش و رفتم رو کیرش نشستم . شق هم که شده بود یه خورده شلی داشت . دو تا رون تپلم یه خورده راه کوسمو بسته بود . مجبور شدم چاک وسط پامو بیشتر بازش کنم کوسمو بیشتر مشخص کنم و کیر اسدو گرفتم توی دستم و مالیدمش به کوسم . کلی این طرف و اون طرفش کردم تا به زور توی کوسم جاش دادم واسه این که روحیه اسد خان پایین نیاد زیاد به کون و کوسم حرکت نمی دادم که یه وقتی کیرش بیرون نزنه اون وقت دیگه چاخانها مو قبول نمی کرد ... حس کردم کیرش یه خورده سفت تر شده -اسد اسد اسد جان یه خورده تند تر بزن حال بده . بگو دوستم داری بگو با من حال می کنی -دوستت دارم عروس خانوم . دارم حال می کنم . باورم نمیشه چند وقت پیش تو عروسیت بودم حالا کیرم رفته تو کوست . وقتی با اون لباس خوشگل و سفید عروسی دیدمت که خیلی هم ناز و سفید شدی داشتم حسرت می خوردم کاش جوون بودم و دوباره با یه خوشگلایی مث تو حال می کردم -قربونت من اینجام که تو دیگه حسرت نخوری و آه نکشی . بیا منو ببوس بهم حال بده کاری کن که من حسرت نخورم . می دونی حسرت خوردن و آه کشیدن چقدر درد داره . میگن یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران . اووووووفففففف من میخوام با هات حال کنم . اسد کیرشو بیشتر تو کوسم حرکت می داد -یه خورده جلو گیری کن آبتو الان خالی نکن . اول عروس خانومو راضی کن . اول من من من . زنو که راضی کردی بعد آب کیرتو خالیش کن . بغلش کردم و لبامو رو لباش غلتوندم و تنشو محکم به تنم چسبوندم . قبلشم بهش گفتم هر وقت حس کردی داغ شدی بهم بگو ازت جدا شم . نمی خوام زود خالی کنی . اون طرف تماشای سکس مادر و پسر هوسمو برده بود بالا . سکس اون طرفی کجا و این طرفی کجا . شهبال اینجا رو با میدون اسب دوانی اشتباه گرفته بود . منتظر بودم کی مادره به ار گاسم می رسه منم این وری یه کولی بازی الکی راه بندازم و بگم ار گاسم شدم که شهبالو بفرستم طرف خودم . شهبال رو مامانش سوار بود و کیرشو مثل یک شلاق اول به دو طرف کون مادرش می زد بعد یهو از پشت می کرد تو کوسش . بگیر رباب بگیر رباب بگیر ربابه جون . بگیر کیر پسرتو تا هوس کیر غریبه رو نکنی . بگیر عزیزم . ربابه غرق در هوس و ناله گاهی چشاشو می بست و منتظر حرکت بعدی پسرش بود . یه لحظه شهبال متوجه من و نگاهم شد و از راه دور یه بوس واسم فرستاد . منم طوری که باباهه متوجه نشه جوابشو دادم . عجب دنیایی بود . خونه ما کم بود خونه همسایه هم شده بود جنده خونه .-شهبال شهبال پسرم مادرت داره پر پر میشه چاره کن .-چیکار کنم مادر جون کییییییررررررررمن چاررررره کوسسسسسسته . پاهای ربابه رو انداخت رو شونه هاش .-مامان پاهاتو رو شونه هام محکم کن . سعی کن زیاد حرکت نکنه . می تونم با دستام داشته باشمشون ولی می خوام لای کوستو باز کنم تا کیر به حاشیه هاش هم بخوره و بیشتر حال کنی . لبهای کوسو به دو طرف بازش کرد و کیر و تا ته می فرستاد تو کوس مامان و می کشید بیرون -اووووووفففففف اووووووففففف نزدیکه نزدیکه نزدیکه بکن بکن بکن -گلوریا خانوم حواست کجاست کجا رو نگاه می کنی -هیچی اسد جون اونا رو که نگاه می کنم متوجه ارزش کار شما میشم . چقدر با مرام و با تواضع و با متانت می کنی . مرد مردونه . مثل یه آقا بکن . منو بکن بزززززن اسد جون اوخ اوخ اوخ کوسسسسسم کوسسسسسم . مثل اسب چموش چند تا پرش و لگد زدم و ساکت شدم و رفتم تو بغل اسد . ازش نخواستم که تو کوس یا کونم یا رو سینه هام آب بریزه . اگه کیرش افت می کرد مایه آبرو ریزی بود . دیگه با هیچ صراطی راست نمی شد . باید همین جا بیست و چهار ساعت بست می نشستم تا آب رفته به جوی بر گرده ...-اسد جون کیرت بهم خیلی حال داد تا حالا این قدر از سکس لذت نبرده بودم . شوهرم و شهبال هم نتونستن مثل تو منو تا این حد سر حال بیارن . هر چیزی یه تجربه ای میخواد . لبخند رضایتو تو صورت اسد می دیدم . خیلی خوشحال بود . اون طرف هم پسره مادرشو چسبونده بود به دیوار و بیرحمانه می کردش .اسد زبون در آورده بود-شهبال جان جرش ندی یه موقع . اون وقت حالشو تو باید ببری دردسراش مال منه . واسه این که زمینه رو آماده کنم گفتم آقا اسد برو کمکشون -بده -ببین چی دارم میگم تماشاش می کنی بد نیستا . برو جلو . فوری پشیمون شدم و گفتم نه بیا پیش خودم سرتو بذار رو سینه ام نازت کنم .-عزیزم خوشگل من . عروس تپلم این منم که باید تو رو ناز کنم .... راستش حساب کرده بودم که اگه بره اونور زنشو شریکی بکنه کیره رفته واسه خودش . اون طرف پسره مادره رو ارضا کرد و منم از شهبال خواستم بیاد این طرف . حالتهای اسد نشون می داد که دیگه دوست نداره منو بده دست شهبال چه برسه به این که شریکی هم منو بگان . حالا من بودم و دو تا کیر . کیر شهبال دو برابر کیر پدر ش نشون می داد . مادره بیحال یه گوشه ای افتاده بود . شهبال با این که خسته بود و تو کوس مادرش خالی کرده بود ولی کوس منو که دید دوباره سر بلند شد .-آقا اسد اگه دوست داری بذار تو کونم . رفتم وسط پدر و پسر . کیرشونو نوبتی میذاشتم تو دهنم و حرکتای هنر پیشه ای از خودم در می آوردم . هر دو تا کیرو برشته اش کرده بودم . لحظه به لحظه حشری تر می شدم -بچه ها حالا هر دو تا کیرو با هم بذارین تو دهنم . هیجانی کار کنین . انگار گوششون سنگین بود . شایدم نفهمیدن چی گفتم . اول کیر شهبالو کردم تو دهنم و کنارش هم کیر پدرشو . یه خورده کار سخت شده بود ولی دهنمو تا می تونستم باز می کردم و دو تا کیرو با هم ساک می زدم . من امشب یه هیجان می خواستم یه تنوع . یه بار اول کار شهبال منو به ار گاسم رسونده بود با این که هوس داشتم ولی حس کردم دیگه امروز پیمانه ار گاسمم پر شده و باید حال کنم . شهبالو رو زمین خوابوندم و رفتم رو کیرش نشستم . اوخخخخخخ کیرش چه راحت رفت تو کوسم . اسد از پشت رفت رو کونم و هرچی سر کیرشو به سوراخ کونم فشار می داد سر کج می شد و از دست سوراخ در می رفت -شهبال جان یه انگشتتو بذار بغل کیرت ببین کوسم جا داره ؟/؟انگشته رو از بغل کیرش فرو کرد تو کوسم و گفت از نظر من آره تو که دردت نگرفت ؟/؟-نه شهبال جون . آقا اسد فعلا کونو ولش . یا کیرتو امشب لج کرده یا کون من .. کیرتو از بغل کیر پسرت فرو کن تو کوس من .. اسد مثل غول قصه ها هر چی می گفتم گوش می کرد. کیرش خیلی راحت از بغل و بالای کیر شهبال رفت توی کوسم . حالا دو تا کیر تو کوسم بود . بیشتر کیر شهبالو احساس می کردم . هم نفوذ بیشتری داشت هم در اصل دراز تر بود . نیمساعت تمام داشتند منو می گاییدند و تعجبم از این پدره بود که چطور تونسته این همه اراده داشته باشه و جلو گیری کنه -خسته اتون کردم قربون شما پدر پسرای باحال برم . شما از یه خون و خونه این . حال کنیین دونفرتون و به منم حال بدین . با هم بریزین و خالی کنین تو کوسم و این جوری بیشتر سر مستم کنین . اسد جون می بینی دو نفری یه نفرو گاییدن چه حالی میده . نمیگم هر کی رو که گیر آوردی باهاش شریک شو . این رباب خانوم هم حق داره صفا کنه .حالشو ببره . هر وقت دوست داشتین تنهایی بکنینش وواسه تنوع هم دو نفری بیفتین سرش . این دو روزه دنیا ارزششو نداره که حال نکرده وقت تلف کنین و یه روز به خودتون بیایین که هیچ حال و حوصله ای واستون نمونده . فکر کنم این اسده داغ کرده بود . آب کیرشو خالی کرده بود . چون حرکت و فشار تنشو حس می کردم و ریزش آبو . شهبال هم دستاشو دور کمرم فشار می داد . خودشو از رو زمین به طرف بالا و داخل کوسم پرت می کرد . فقط همینو کم داشتم که یه انگشتشو هم فرو کنه تو کوسم -اووووووففففف کوسسسسسم کوسسسسسم دوباره هوس کیییییییررررر کرده تو با انگشتات چیکار می کنی پسر . چشام خمار شده بود و لبام گرد و حلقه ای . دیگه فرصتی نبود تا بخوام بمونم و جون شهبالو بگیرم تا یه بار دیگه منو به ار گاسم برسونه . پس از چند تا پرش از بالا به پایین کمرمو گرفت و روی خودش که طاقباز رو زمین قرار داشت فشرد طوری که پدره به همراه کیرش به یه طرف پرت شد و سوراخ کوس منم در حالی که توسط کیرش قفل شده بود آبهای ریخته شده رو قورتش داد -آخخخخخخ گلوریا جون کوسسسسسست خیلی حال داد . با این که خیلی تنگه تعجب می کنم چطور دو تا کیر ما رو قبول کرد -ویه انگشتو ...روی شهبال دراز کشیدم و لباشو بوسیدم . دوتا رو هم قرار گرفتیم و قصد جدا شدن از همو نداشتیم . فکر کنم اسد حسودیش شده باشه . اون اومد سرشو گذاشت رو کونم و بقیه تنشو به طرف پایین دراز کرد . من و شهبال در حال لیسیدن زبون هم بودیم و اسد هم داشت کون منو لیس می زد . ربابه هم که تازه کیف مستی از سرش پریده بود اومد و کمرمو مورد نوازش دستای لطیف زنونه اش قرار داد . دیگه داشت دیرم می شد . خیلی اصرار کردن که بمونم ولی بهشون قول دادم که زود زود بهشون سر بزنم . قبل از این که برم اسد منو برد اتاق خودشون و از جیبش یه دستبند طلا و پر ملات در آورد و به من هدیه داد . هر چی تعارف الکی کردم که نگیرم نشد و گفت این هدیه عروس خانومه -حالا راستشو بگو واسه عروسی منه یا واسه دومادی تو و این که امشب یا این دم صبحی تونستی منو عروس خودت کنی ؟/؟خندید و این بار لبمو بوسید و گفت بازم از این ورا بیا . تو خیلی به من روحیه دادی حس می کنم جوون شدم .... راست می گفت چون هفته بعد که اومدم اینجا تیپش عوض شده بود و از تار های سفید موی سرش اثری نبود و کیرشم شق تر شده بود که فکر کنم قرص وایاگرا می خورد . حالا در ادامه اون شب که صبح شده بود بگم که چهار صبح رفتم خونه و همه چی امن و امان بود و رفتم تو بغل لخت بابا خوابیدم ....... زندگی ادامه داشت و من و بابا با هم بودیم و مامان و همایون هم با هم بودند . هر دو هفته در میون یه سکس ضربدری هم انجام می دادیم که همیشه هم من و بابا حرص می خوردیم و کارمون به قهر و آشتی می کشید. اسد و همایون و شهبال و بابا چهار تا مردی هستند که تا حالا منو کامل گاییدن . یواش یواش هوای یه مرد دیگه یا یه کیر تازه به سرم افتاده . آدم که به هر از راه رسیده ای که نمی تونه بگه بیا منو بکن . هنوز جامعه ما به اون حد از خود باوری نرسیده که این مسائل حلاجی بشه ولی من می دونم نفر بعدی که برای اولین بار منو بگاد کی می تونه باشه . البته همچین اولین بار اولین بار هم نه ها اون شوهر خالمه که خیلی خوش تیپ و خوش قد و قواره و همسن بابامه چهار پنج سالم که بود کیرشو به سوراخ کونم مالید و آبشو ریخت اون وسط پاکش کرد . سرمو شیره مالید . به من گفت بریم خاله جون بازی و یه نقشی به من داد و منو به جای مریض گذاشت و کیرشو در آورد به جای سرنگ و اون آبی رو هم که لا درز کونم خالی کرد گذاشت به حساب آمپول . می دونم با پیش کشیدن این موضوع می تونم زمینه رو داغش کنم و ریش و قیچی قضیه رو تو دستم بگیرم .. .پایان .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم