انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 2 از 2:  « پیشین  1  2

عاشقتم میسترس


مرد

 
عاشقتم میسترس 10

همین کارو با سوتینش هم انجام دادم . اونو گذاشتم توی دهنم و با سینه هاش می جویدم . خیلی خوشش میومد . نمی دونم چرا هوس کرده بودم بیشتر این فرصتی رو که در اختیارم قرار داده به کار های احساسی بپردازم نشون بدم که واقعا بهش علاقمندم . سر و صورتشو غرق بوسه کرده بودم . بوی عرق زیر بغلش با بوی عطر ملایمی که زده بود در هم آمیخته با این حال زبونمو رو زیر بغل عرقیش کشیده و اونو لیسش می زدم -نههههه صابر چیکار می کنی قلم میاد . یادت باشه پررو نشی . هر وقت باشه تو .. حرفشو قطع کرده و گفتم -ملکه من اجر شما هیچوقت ضایع نمیشه .. من هیچوقت جایگاه خودمو فراموش نمی کنم و همیشه مدیون محبتهات هستم . -پس بخورش ادامه بده . زیر بغلمو بازم میکش بزن . زود باش .. ادامه بده .. نمی دونم چرا بازم دوست داشت نشون بده که همه کاره اونه و در واقع همین طورم بود . سوتینشو در آورده و اونو گذاشتم توی دهنم .. اون وقتی این حالتمو می دید که چطور با حرص و اشتیاق سوتینشو گاز می زنم از هوس می لرزید و هیجان زده شده بود . افتادم به جون سینه هاش . .. شورتشو از پاش کشیدم بیرون دیگه تحمل نداشتم با خودم گفتم که باید ضربات آخرمو بزنم و کاری بکنم که دیگه ار این ارباب بازیهاش کم شه و یه خورده باهام اروتیکی رفتار کنه . ده دقیقه گذشته بود . شورتشو هم از پاش کشیدم پایین . با هوس اونو گذاشتم تو دهنم . وقتی به کون درشت و سفید و تپلش نگاه می کردم هوسم زیاد می شد . از هوس زیاد نمی دونستم چیکار کنم . زبونمو گذاشتم رو سوراخ کونش -نهههههه صابر .. آرررررره آررررررره بخورش . بخورش بهت میگم بخورش .. هر جارو که واسش میک می زدم و می خوردم می گفت که رو همونجا زوم کنم ولی زبونمو از رو سوراخ کونش به کوس رسوندم . . کیرمو هیچوقت تا به این حد تیز و کلفت ندیده بودم . کسی رو که دوست داشتم و عاشقش بودم زیر کیر خودم داشتم و می تونستم با تمام توانم بکنمش . الحق و الانصاف میسترس من رو حرفی که می زد وایساده بود و این نیم ساعتو بهم مرخصی داده بود . یه مرخصی تشویقی . پس اون می تونه خیلی مهربون باشه . هرچند کوسشم بوی سیگار می داد ولی با همه اینا لیسش می زدم . دیگه نصف وقتم صرف این مقدمه چینی ها شده بود . کیرمو گذاشتم دم کوس صبورا . اون دمر کرده با شکم روی تخت افتاده بود . با لذت و آرامش کیرمو کردم توی کوس . چه حالی می داد . نمی دونم چرا یه خورده استرس داشتم از این که حس خودمو بیان کنم . -اووووففففف چقدر خوشم میاد صبورا .. دوستت دارم .. چقدر دارم با کوست حال می کنم . -چرا این جوری حرف می زنی صابر -بذار واسه یه بار هم که شده حس خودمو بگم .. صبورا با این که به زور خودشو کنترل می کرد تا هوسشو نشون نده و زیاد فریاد نزنه ولی یه ناراحتی خاصی رو هم می شد در چهره اش دید از این که نکنه من پامو از گلیم خودم دراز تر کنم و پررو شم . ولی طوری دو تا قاچ کون صبورا رو به پهلو ها بازشون کرده و کیرمو از همون یه تیکه سوراخ می کردمش توی کوس میسترس خودم که زبونش بند اومده بود . دلم می خواست حواسش پرت شه تا اگه زمان تعیین شده تموم شد اون متوجه نشه .. به لکه های سفید هوس روی کیرم که خیسی های کوس صبورا رو نشون می داد نگاه گرده و لذت می بردم . لحظه به لحظه این خیسی و هوس بیشتر می شد . دلم می خواست تو کوسش خالی کنم ولی با فشار این لحظه رو به عقب مینداختم تا عزیز دل من ارضا شه بعد . صبورا پنجه هاشو به تشک می فشرد و من هم ضربات کاری و موشکی خودمو از همون پشت وارد کوسش می کردم خیلی دیگه بی حسش کرده بودم . دلم می خواست کون خوشگل و تپلشو هم گاز بگیرم و حسابی سیر شم . با این که چند روز بود در کنارش زندگی می کردم ولی تا به حال تا این حد بهم آزادی نداده بود . یه لحطه متوجه شدم که دیگه اون به یه حالت غیر عادی ناشی از لحظه های قبل از ارگاسم رسیده . خودشو با فشار به تشک چسبونده و داره از حال میره -صابر تمومش کن . بهتر از الان نمیشه . منم طوری کوسشو می کردم که که با هر ضربه , زیر شکمم بخوره به قسمت بر جسته و پرگوشت کونش و همون بیشتر تحریکم کنه و سرعت ریزش آبم بیشتر شه . دیگه ولش کردم که بره . می دونستم که این لحظه شیرین و طلایی هیچوقت تکرار نمیشه . واقعا یه فحش خوار مادر خوردن عجب مایه ای برام داشت . هر پرش آب کیر من انگار به اندازه دو تا پرشهای قبلی خروجی آب داشت . و تعداد جهش ها هم دو برابر دفعات قبل شده بود .. -صابر چه خبرته . اون داخل دریا درست کردی .. -از بس دوستت دارم و عاشقتم می تونم اقیانوس هم درست کنم . -خب حالا دیگه زیاد آزادت گذاشتم دیگه باید متوجهت کنم که اینجا ارباب و رئیس کیه و رعیت و برده چه کسیه . -میسترس گل من . یه ملکه هیچوقت از حرفی که زده بر نمی گرده نگاه کن به ساعت 3 دقیقه وقت داریم . به خاطر این نیمساعت هیچوقت منو تنبیه نکن . -خیلی زرنگی صابر اسلیو .. دلم می خواست در همون دو سه دقیقه کیرمو فرو کنم تو کونش . ازش پرسیدم که فکر می کنی من این چند دقیقه فرصتو چیکارش می کنم . -اخلاق شما مردا رو می دونم . کیرتو می کنی توی کونم .. نمی دونم چی شد که به جای این کار اونو بغلش کردم و بوسیدمش . ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
عاشقتم میسترس 11

صبورا من دوستت دارم . عاشقتم . من می خوامت . هرکاری بخوای واست می کنم . من تسلیمتم . هر کاری رو دوست داری باهام انجام بده . من خلاصه ای از تو هستم .. -حالا دیگه پاشو . من از مردای رویایی خوشم نمیاد . حیف که رو حرفم وایسادم . وگرنه اصلا نمی ذاشتم از این چرندیات بگی .. وقتم تموم شده بود . می خواستم بهش بگم تو به این احساسات من میگی چرندیات ؟/؟ ولی حالا دیگه نوبت من بود که روحرفم وایسم و به قولم عمل کنم . این من بودم که نباید می ذاشتم اون راجع به من حس بدی پیدا کنه . -آفرین می بینم حالا داری میشی یه اسلیو خوب . اوخ که این سی دقیقه واسم مث یه سال گذشت اسلیوخان . منو بست به ستون و دوباره یه شلاق تو دستش گرفت و این شلاق یه خورده ریش ریشای محکم تر و کلفت تری نسبت به شلاق قبلی داشت . میسترس صبورا اونو محکم تر به بدنم می زد . احساس سوزش و درد شدیدی می کردم . اون حس لطیفی رو که من نشونش داده بودم و اظهار عشقی که بهش کرده بودم اونو عصبانی کرده بود و به این سادگیها نمی تونست کوتاه بیاد . اون باهام خشن بود ولی امروز خیلی خشن ترشده بود .. آخ صبورا تو هر کاری باهام بکنی من حرفی نمی زنم . بالاتراز این نیست که جونمو بگیری . من راضیم . از این افکاری که در سر داشتم فقط همینو بهش گفتم که یه اسلیو اگه جونشو واسه میسترسش بده بازم کاری نکرده . من درخدمتم تا هرکاری که دوست داری باهام انجام بدی . سوزش شدید و درد بیچاره ام کرده بود ولی حس می کردم با هر ضربه شلاقی که بر پیکره ام می زنه درونم آروم تر میشه . صبورا رو سر حال تر می دیدم -این ضربات آدمو هوشیار تر می کنه و فکر عشق و داشتنو از سر آدم بیرون می کنه .. کاش می تونستم بهش بگم منو بکش لت و پار ترم کن ولی منو به خاطر این که گفتم دوستت دارم و غرق تو هستم تنبیهم نکن . دوست داشتن که گناه نیست . فنا شدن در یکی دیگه و فدا شدن به خاطر اون که گناه نیست . اون از این که دوستش داشته باشم و درش محو بشم راضی بود ولی عاشقانه دوست داشتنو دوست نداشت . چون به عشق اعتقادی نداشت . شاید اگه عشقو می پذیرفت حس می کرد که اونم باید عاشق من باشه و این با روح میسترس بودن اون ساز گاری نداشت . یه محفظه شیشه ای که یک سرش باز و یک سرش بسته بود و یه تلمبه دستی هم بهش نصب بود آورد و بعد از باز کردنم اونو داد دست من . اسمش وکیوم بود . برای کلفت تر کردن موقت کیر و ایجاد ورم در کوس به کار می رفت . کوس خوشگل و تپل اونو باید متورم می کردم . .. -نه قبل از این که با وکیوم کوسمو متورمش کنی اول بهتره خوب برقش بندازی . واسه تنوع لازمه -هرچی شما بفر مایید . رفت یه ژیلت و یه کاسه آب و یه ژل کف آورد و داد دست من . -خوب ژل کفش می کنی و خوب موهاشو می گیری .. اول با قیچی این پشما رو می تراشی که تیغ زنی واست راحت باشه . فقط اگه منو بسوزونی و خراشم بدی حالتومی گیرم . می خوام طوری برقش بندازی که وقتی ورم می کنه به نظر بیاد که انگار داره می ترکه . ازم خواست که یه دور موهای کوسشو مثل آدامس تو دهنم بجوم . همین کارو هم کردم . ولی همراه با این کار خلافی هم می رفتم و یه خورده مغزی کوسشو هم با لبام لمسش می کردم . -داری خلاف میری . باید تنبیه بشی .. ولی خیسی کوسش نشون می داد که خیلی خوشش میاد و حس نداره که تنبیهم کنه -حالا زود باش با قیچی اول اصلاحش کن بعد تیغش بنداز -چشم میسترس صبورا . راستش من وقتی خودم می خواستم موهای کیرمو بر دارم و تمیزشون کنم اون اوایل چندشم می شد ولی برای میسترس خودم با لذت این کارو انجام می دادم . چقدر کوس نازش اون زیر سفید تر و گوشتالو تر به نطر مبومد . کوچولو و تپلی . کناره هاش هم یه ورم خاصی داشت که هرچی موهاشو بیشتر بر می داشتم ورمش مشخص تر می شد . . اگه اونو با وکیوم بادش می کردم خیلی کلفت و بر جسته می شد . شاید از ریخت و قیافه می افتاد ولی چاره چی بود . وقتی کفو رو کوسش پخش کردم واسه یه لحظه مچ دست منو گرفت . خیلی خوشش میومد . منم ژیلتو به آرامی و نرم نرم رو کوس قشنگش می کشیدم . چقدر دلم می خواست زبونمو می کشیدم روی کوسش .. -میسترس صبورا می تونم یه چیزی بپرسم .. -بپرس -اسلیوها یه آزادی خودکار ندارن ؟/؟ بعضی کارا رو نمی تونن به ناگهان انجام بدن ؟/؟ -مثلا ؟/؟ -می تونم یکی شو نشون بدم ؟/؟ -خب بده .. کوسشو تقریبا برق انداخته بودم . زبونمو کشیدم روش و یه خورده اونو فرو کردم تو کوسش و بعدش قبل از این که حس کنم مخالفتی چیزی داره چوچوله های صاف و صورتی اونو گذاشتم تو دهنم -آخخخخخ .. خوبه خوبه .. این مدل کارا رو آزادی تا زمانی که دستور تغییر حرکت نداده باشم .. حالا کار قبلی رو خو ب تمومش کن به اینجاش هم می رسیم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
عاشقتم میسترس 12

یه تیکه هنوز از موهای روی کوسش مونده بود که اونا رو هم گرفتم . کیرم تیز تیز شده بود . چقدر دلم می خواست اونو رو کوس صاف صبورا بلغزونم و یه ضرب اونو فروکنم تو سوراخش ولی بهم دستور داد که با وکیوم اونو بادش بزنم تا خوب ورم کنه . -میسترس صبورا . در هر حالتی شما زیبا ترین اندامها رو دارین .می خواستم بهش بگم این جوری هم خیلی عالیه و اگه دست نزنی خیلی بهتره ولی جراتشو نداشتم و درست هم نبود . -اسلیو صابر! من خودم می دونم صلاحم در چیه و این حالت چه لذتی بهم میده .. چند بار پی در پی محفظه شیشه ای رو خالی و پر می کردم و در یکی از این دفعات یه پنج دقیقه ای به صورت پر و همین جور ورم کرده کوسو به حال خودش گذاشتم و بعد از پنج دقیقه که وکیوم رو از رو کوس صبورا بر داشتم همچین چاق و تپلی نشون می داد که انگاری عشق من صاحب سه تا کوس شده بود . اشتهای منو هم به شدت باز کرده بود . دلم می خواست اون کوس ناز و تپلو گازش بگیرم ببوسمش . خیلی چاقالو شده بود . آدم فکر می کرد که صبورا خوشگله من چقدر کوس گشاد شده باشه . هنوز هیچی نشده لذت و تمایل و نوعی حرکت آب کیر رو در تمامی بدنم حس می کردم . -ملکه من چه دستور می فرمایید . براق .. تپل و خواستنی و منحصر به فرد . انگار شبیه تاجیه که بر سر گذاشته باشین .. فهمیدم که تشبیه کوس شعری کردم و در واقع شعر کوس هم بود .. -ببینم اسلیو صابر نمی تونستی مثال بهتری بزنی ؟/؟ -عفو بفرمایید میسترس صبورا . ذوق زده شدم . -معلومه از اون کله چماقت و تنه اش معلومه . می خوام بگم میکش بزن می ترسم زود ورمش بخوابه . فقط آروم روشو وسطشو زبون می زنی حسابی همه جاشو می مالی و اگه تونستی سر حال سر حالم کنی هر وقت که خودم اراده کردم و خواستم و احساس نیاز کردم تو کیرتو می کنی تو کوسم . فقط جایگاه خودتو فراموش نکن .. آه من نمی دونستم چرا این میسترس این همه منت رو من میذاره . یعنی بقیه میسترس های دنیا هم همین جوری هستند .؟/؟ من که دقیقا نمی دونم تا قضاوتی در این مورد داشته باشم . شاید ترجمه فیلمها یه چیزایی داشته باشه که نشون بده میسترس ها حتی موقع زیر کیر رفتن می خوان یه جورایی به اسلیو خودشون نشون بدن که همه کاره ان . ورم کوس به دو طرف و بالای اون هم سرایت کرده بود . خیلی هیجان زده شده بودم . عین لبای کلفت زنایی شده بود که میگن لبای کلفتشون نشون دهنده شهوت اوناست ولی این دیگه اندازه دو تا از اون لبا می شد . جووووووون زبونمو می کشیدم رو ورم های کناری و بالای کوس . بعد دو تا لبه رو از وسط بازشون کرده زبونمو رو کوس خیسش می کشیدم و چوچوله هاش و اون قسمت نخودی بالای چوچوله شو هم زبون می زدم .. ناله هاش داشت در میومد . چند تا آه کشید و ساکت شد . شاید هنوز غرور این میسترس ایرونی من اجازه نمی داد که هوس خودشو به شدید ترین وجهی نشون بده . ولی یه قدم پیش رفت -صابر می تونی یه خورده وسط و اون بر آمدگی بالای کوسمو میکش بزنی . فقط فشار رو ورم نیار .. اون منو صابر صدا کرده بود . البته این اولین بارش نبود ولی یه جاهایی که حس می کرد رابطه میسترس اسلیوی ما باید حفظ شده حتما لفظ اسلیو رو به کار می برد . اون بر جستگی و قسمت حساس تر چوچوله شو گرفتم بین دو تا لبام و دیگه می دونستم چه جوری آتیشش بزنم و باهاش حال کنم . دیگه اونو از حال برده بودم . -ببین حالا این ورم , ورم کیرتو می خواد . زودباش . زودباش اسلیو باید سریع دستوراتو بگیره -در خدمتم بانوی من . یه تعظیمی کردم و با این کوس خل بازیها کیرمو کردم توی کوس خل عشق کوس خل خودم صبورای دوست داشتنی . کوس خلی که اونو ارباب و ملکه خودم می دونستم . دیوونه اش بودم . عاشقش بودم . اگه بهم می گفت برو بمیر واسش می مردم . من بدون اون نمی تونستم نفس بکشم . حاضر بودم نفس منو بگیره و لذت ببره ولی بدون اون نفس نکشم . وای نمی دونم چرا این همه عاشقش بودم . حتی دیگه به خاطر اون از اسلیو بودن خوشم میومد . ولی دوست داشتم فقط اسلیو اون باشم . بازم چپ و راست به صورتم سیلی می زد . شاید از هیجانش بود و شایدم می خواست قدرت خودشو نشون بده . ولی کیر رفته بود توی کوس کلفت شده صبورا . هرچند کلفتی ها بیشتر از بیرون نما داشت ولی یه خورده اون قسمتهای داخلی کوس که در تماس با حاشیه های بیرونی و لبه هاش بودند نیز متورم شده و تماس اون با کیرم لذت بیشتری بهم می داد . اووووووفففف خیلی لذت می بردم . لبامو گاز می گرفتم . دلم می خواست میسترس خودمو ببوسم و در آغوشش بگیرم . همین کارو هم کردم . اون حرفی نزد . فقط با مشت به کمر و پشتم می کوبید . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
عاشقتم میسترس 13

باید تو رو بکوبمت بکوبمت . داری باهام چیکار می کنی . منو کشتی . صبر کن می دونم چیکارت کنم . -من همیشه آماده تنبیهم . همیشه مطیع اوامر ملکه خودم هستم . میسترس صبورای من .. کوس چاق و تپلی که درست شده بود یه خورده داشت بادش می خوابید مثل باد میسترس خودم ولی اون بعد از ارگاسم می دونم که پر باد می شد . با لذتی زیاد هردومون فقط به حرکتای کیر و کوس فکر می کردیم . اون به جای کوبیدن به من حالا چنگم گرفته بود . هر چند لحظه در میون یه نگاهی به قالب کوسی که کیرمو فرو کرده درش داشتم مینداختم و سرعت گاییدنمو زیاد کرده بودم . روی میسترس خودم خم شده و اونو بوسیدمش . بوسیدمش تا اگه حسی هم داشته باشه بازم در میان بوسه های من مخفی شه و حس نکنه که یک میسترس در مقابل یه اسلیو کم میاره از این که خودشو کوچیک کنه . دلم می خواست غرور و شخصیتش حفظ شه . هر چند بدنم کبود بود و از درد داشتم می مردم . با این حالت لذت در کنار میسترس خودم بودنو به همه چی تر جیح می دادم . زندگی بدون اون واسم کشنده بود . پس با مرگ در کنار اون یا توسط اون چیزی رو از دست نمی دادم . بذار اون به زندگی برسه . عشقشو بکنه شاید که به منم عشق بده زندگی بده . اگرم نده همین اسلیو ساده اون باقی بمونم و طوری بهش حال بدم که دنبال مرد دیگه ای نره از همه چی مهم تره .. چشاشو بسته بود و حرکتی نمی کرد . اون با سکوتش فریادشو زده بود و منم تا جا داشت توی کوسش خالی کردم .. اون با هر بار خالی کردن کیرم تو کوسش یه بار لبشو باز می کرد و چیزی می گفت .. وقتی کارمون تموم شد و چشاشو باز کرد یه سیلی نه شدید و نه ضعیفی گذاشت زیر گوشم .. -این واسه اینه که یادت باشه کی هستی و سر خود کار نکنی .. بازم یه نگاهی بهش انداخته و سری تکون داده و گفتم باشه . چشم ! اطاعت میشه بانوی من میسترس صبورا .. سرمو بر گردوندم تا قطره اشکمو نبینه . آخه یه اسلیو که به خاطر حرفا و دستورات میسترسش اشک نمی ریزه . نمی خواستم که ناراحتش کنم و دلشو به درد بیارم . روز بعد از دانشگاه که بر گشتیم در آپارتمانو که باز کردیم تا وارد شیم دیدیم یکی مثل جن بو داده همراه ما اومد داخل . معلوم نبود از کجا سبز شده . صبورا و اون مرد شروع کردند همدیگه رو به فحش بستن . اون شوهر سابق صبورا بود . البته اصطلاح شوهر سابق به نظر من همیشه کاربرد نداره چون اون که در اون لحظه شوهر نداشت .. بگذریم من رفتم یه گوشه ای .. -خانوم خانوما این بچه سوسول کی باشن -ربطی به تو نداره -خوب منو چاپیدی رفتی با یکی دیگه -عوضی حقم بود مهرم بود . تو فقط داشتی منو می زدی . دنبال عیاشی و تفریحت بودی ولی من دیگه بخورت نیستم . حالا هم ازت جدا شدم . چیکار به کار من داری . رفت دستشو بیاره بالا که صبورا زد زیر گوش قاسم .. برق از کله اون نامرد پرید . خواستم دخالت کنم نذاشت .. -برو گمشو . فکر نکن من بخورت هستم . -هردوتونو می کشم .. -از جون من چی می خوای -می خوام که دوباره زنم شی . -زنت شم که این چندر غاز مالی رو که به اسمم کردی از چنگم در آری و بری دنبال عیاشی و زن بازی های خودت ؟/؟ می دونستم صبورا می تونه حریف اون شه می دونستم ولی نمی دونم چرا دلم نمیومد دخالتی نکنم . -نگفتی به من این پسر کیه -آقا خنگه من می خوام باهاش عروسی کنم . باهم قول و قرار گذاشتیم .. با خودم می گفتم کاش که همین طوری می شد که اون می گفت .چون الکی به به قاسم همچین حرفی زده بود . یه خورده هم می ترسیدم از این که نکنه صبورا دوباره برگرده نزد شوهرش . اون وقت اون میشه اسلیوو سرم بی کلاه می مونه . نه من اینو نمی خواستم . دلم می خواست خودم باشم اسلیو اون . هر کاری دلش می خواد باهام انجام بده . من عاشقش بودم . حس کردم صبورا از نظر روحی در مقابل قاسم نقطه ضعف داره . شاید بعد از طلاق بود که قدرت خواهی و سلطه طلبی اومده بود سراغش .. -آشغال من کم بهت خدمت کردم ؟/؟ دانشجو بودم ولی مثل یک زن خونه دار به خونه زندگیم می رسیدم . تو چی می خواستی -هم تو رو می کشم هم این فاسق تو رو .. صبورا سرش بود بالا یه لحظه برق چاقو رو تو دستای قاسم دیدم . به سرعت برق خودمو انداختم وسط .. حس کردم یه چیزخیلی نرم رفته تو شکمم . اولش نرم بود ولی بعدش منو سوزوند . چند ثانیه ای سر پا بودم .. قاسم فرار کرد صبورا اومد بالا سرم .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
عاشقتم میسترس 14 (قسمت آخر )

-دیوونه این چه کاری بود که کردی .. -داشتم از حال می رفتم . همه جا رو تار می دیدم . حس کردم گوشام سنگین شده -دیوونه .. دیوونه ! کی بهت گفت این کارو بکنی . می ذاشتی من بمیرم و راحت شم . -خیلی آروم بهش گفتم . من اینجا رو خود خواهی کردم . نمی تونستم زندگی بی تو بودنو تحمل کنم .. منو ببخش خیلی خود خواه بودم .. این جوری ... راحت ترم .. فقط یادت باشه گفتی که همه عشقا واسه هوسه .. یادت باشه که هیچوقت بهم نگفتی که دوستم داری .. هیچوقت موهامو نوازش نکردی .. هیچوقت خودت نخواستی که منو ببوسی .. دیگه نمی تونستم حرف بزنم . حالم داشت بهم می خورد . -نهههههه نهههههه .. تو نباید منو تنها بذاری .. نباید بمیری . نباید تنهام بذاری ..-باید برسونمت بیمارستان .. به کمک دستای اون یه خورده سرمو بالا آورده و گفتم دیگه همه چی تموم شد تموم شد . یه لبخند تلخی از روی درد تحویلش داده و گفتم حالا کارت سخت میشه .. از نو باید بری دنبال اسلیو .. این دم آخری غصه اینو می خوردم که یکی دیگه جای منو می گیره . این آخرین چیزی بود که بعدا یادم میومد تا این که چشم باز کرده خودمو رو تخت بیمارستان دیدم . نمی دونستم چه خبره . آدمایی رو که دور و برم بودند نمی شناختم . نمی دونستم واسه چی اونجا دراز کشیدم . نمی دونستم . یکی یکی آدمارو به خاطر می آوردم . همه منو می بوسیدند . مادرو خواهرم اشک می ریختند و خدا رو شکر می کردند . یه چیز قلمبه ای رو روی شکمم حس می کردم چقدر می سوخت . اونجا شده بود گلستان .. یکی مث فرشته ها بهم نزدیک شد . نمی دونم چی شد که همه اونجا رو واسه ما دو تا خلوت کردند .. صبورای من پیشم بود .. همه چی یادم اومده بود . من زنده بودم . -همش تقصیر منه صابر .. -صبورا الان تنهایی ؟/؟ -منظورت چیه ؟/؟ دستشو میون دو تا دستام گرفته و گفتم من حالم خوب میشه بر می گردم پیشت . خودم هرچی بگی گوش می کنم . خودم میشم غلامت . مثل همون چند روزی که کنارت بودم . دیگه هرچی بگی گوش می کنم . اون جایزه ها رو هم نمی خوام .. با شلاقهای محکمت منو بزن .. موم شمع داغو بریز رو تنم .. دست و پاهامو ببند .. بذار در هوس تو بسوزم .. ولی کسی رو جای من نیار .. صبورا همچنان اشک می ریخت . دیگه ازت نمی خوام موهامو نوازش کنی . ازت نمی خوام منو ببوسی .. ازت نمی خوام بغلم کنی . باشه هرجوری دوست داری فکر کن .. فکر کن که مردا همه هوسبازن .. من خودم نوکری تو رو می کنم . یه خورده زخمم بهتر که شد میام پیشت . دیگه بهت نمیگم عاشقتم . دیگه نمیگم دوستت دارم . می دونم که تو به اینا اعتقادی نداری . تو رو به هرچی که اعتقاد داری قسمت میدم جای من کسی رو نیاری .. هرچی بخوای همون میشم . دستشو گذاشت رو لبم . قطره های خوشگل اشکش می ریخت رو گونه هام . یه دستشو فرو برده بود لای موهام .. رومن خم شد و لبامو بوسید . -دوستت دارم صابر .. عاشقتم .. منو ببخش .. منو ببخش . صبورا می خواست بره چون خونواده ام بودند سختش بود زیاد بمونه -بازم بهم سر می زنی ؟/؟ دیگه کسی رو که جای من نمیاری .. -صابر دیوونه ! من دوستت دارم . شکمت چاقو خورده .. مخت که چاقو نخورده . دستشو گرفتم نذاشتم که بره . هنوز چشاش پر اشک بود . -یه بار دیگه بهم بگو دوستم داری .عاشقمی .. درهمین لحظه درباز شد من به عنوان احترام به فامیلا دستمو ول کردم .. اون یه حرکتی به لباش داد . فکر کنم گفت دوستت دارم .. من خواب نمی دیدم . من بیدار بودم . اون دوستم داشت . یعنی اینا رو واسه دلخوشی من گفته بود ؟/؟ از این که به خاطرش خودمو به خطر انداخته بودم ؟/؟ دلم می خواست زود تر پاشم و برم . برم دنبالش . دلم می خواست بازم واسش بمیرم . هرچند این دفعه رو نشد که بمیرم . موبایلمو که داشتم . شب واسش زنگ زدم . بابام پیشم بود با این حال خیلی آروم باهاش حرف می زدم . -صابر امروز وقت رفتن نتونستم یه بار دیگه بهت بگم دوستت دارم عاشقتم . نشد بقیه اومده بودند . اگه دوست داری و دلت می خواد که بهت بگم دوستت دارم عاشقتم اینو حالا بگم ؟/؟ می خوای بشنوی ؟/؟ -آره صبورا . میسترس صبورای من ! می خوام بشنوم . می خوام بشنوم .. صبورا بار ها و بار ها این واژه ها رو واسم تکرار کرد -ببینم تنهایی ؟/؟ -دیگه عصبی ام نکن . صابر تو هنوز منو میسترس خودت می دونی ؟/؟ -آره -پس میسترس بهت دستور میده دیگه این سوالو تکرار نکنی .. داری میشی مثل قاسم که حالا افتاده گوشه زندون .. اونم وسواس و حساس بود . می دونم هیچوقت ازم نمی خوای که باهات ازدواج کنم ولی اگه این اخلاقو داشته باشی و بددل باشی و بهم اعتماد نکنی ترجیح میدم همین جور مجرد بمونم .. -تو جدی میگی صبورا ؟/؟ ممکنه باهام ازدواج کنی ؟/؟ به فکرش افتادی ؟/؟ -ببینم هنوزم منو به عنوان میسترس خودت قبول داری ؟/؟ -آره - شده تا حالا میسترس تو به اسلیو خودش حرفی بزنه و بزنه زیرش ؟/؟ .. وقتی که با هم خداحافظی کردیم باورم نمی شد این قدر خوشبخت باشم . بالاخره ترخیص شدم .. همکلاسی هام چه توی بیمارستان و چه در دانشگاه واسم سنگ تموم گذاشته بودند . شده بودم پسر شجاع ... دلم می خواست با صبورای خودم تنها باشم . چند ساعت گذشت تا تونستم یه گوشه ای از فضای سبز دانشگاه رو مال خودمون بکنیم . یه خورده پاهامو دراز کرده بودم تا شکمم درد نگیره .. صبورا دیگه بوی سیگار نمی داد . - یه خورده که حالم بهتر شد میام پیشت .. -صابر هنوزم می ترسی که من یکی دیگه رو بیارم جای تو ؟/؟ -من که همچین حرفی نزدم -ولی می دونم ترست از اینه . مگه من قبل از تو اسلیو داشتم ؟/؟ -ببینم بوی سیگار نمیدی -خیلی کمش کردم -واسه چی -به خاطر تو -دوست نداری بیام پیشت ؟/؟ مثل گذشته ها ؟/؟ -فکر خونواده ات نیستی ؟/؟ -صبورا هنوزم دوستم داری ؟/؟ هنوزم حاضری بگی که عاشقمی ؟/؟ -چرا که نه چرا که نگم . مگه یه آدم باید احساسات خودشو قایم کنه ؟/؟ صابر دوستت دارم . تو رو به خاطر همه دیوونگیها و سادگیهات دوستت دارم . تو داشتی واسه من می مردی .. تو به من درس بزرگی دادی . این که همه آدما رو به یه چش نبینم . این که عشق هیچوقت نمی میره . حتی اگه بخواهیم اونو زیر پاهای خودمون لهش کنیم بازم در میره و از یه جای دیگه ای سر در میاره . یادت میاد که می گفتی من بدون تو می میرم؟/؟ حالا من بهت میگم صابر .. من بدون تو می میرم . می میرم . -واقعا دوستم داری ؟/؟ -تو چی صابر ؟/؟ مگه عشق که می خواست بیاد تو خونه دلت درزد که در خونه منو هم بزنه ؟/؟ سرشو میندازه پایین و هرجا که دلش خواست میره . -پس من واسه همیشه مال توام ؟/؟ -چرا جمله رو از اون ور نگفتی ؟/؟ -واسه این که من اسلیو توام . -ببینم اگه جراتشو داری منو همین جا ببوس .. راستش جراتشو نداشتم ولی اون با یه مکث لبامو بوسید . کسی ندید ولی اگرم دیده باشه مهم نیست . منم برای همیشه مال توام صابر .. عزیز دلم . منم مال توام متعلق به تو .. یه چیزی ازت بپرسم صبورا ؟/؟ -بپرس -با من ازدواج می کنی ؟/؟ -به همون جونی که می خواستی فدام کنی قسم که آره .. آره فدات شم عزیزم . چرا که نه . -حتما ؟/؟ هرچند می دونستم اون دیگه خودشو ارباب من نمی دونه ولی به شوخی و خنده گفت تو هنوز به میسترس صبورا اعتماد نداری ؟/؟ -دوستت دارم .. می میرم برات .. عاشقتم ..عاشقتم میسترس ... پایان .. نویسنده .. ایرانی

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
صفحه  صفحه 2 از 2:  « پیشین  1  2 
داستان سکسی ایرانی

عاشقتم میسترس


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA