صفحه 13 از 49: « پیشین 1 ... 12 13 14 ... 48 49 پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#121 Posted: 21 Feb 2014 22:30

arian0609: سلام من عاشق داستان هاى سكس خواهر با برادرهستم وهمينطور دايى بادخترخواهر
سلام به دوست و داداش گلم .. داستان مرا ببخش خواهرم به نوعی در مورد سکس خواهر و برادره .. داستانی خاص همراه با علاقه و پیوندی خاص و در نهایت .....البته هنوز تمومش نکردم .. داستان سکس برادر با خواهر زیاد نوشتم . بیشترش در تاپیک داستانهای تک قسمتی ایرانی و داستانهای پیوسته سکسی وجود داره .. یکی از این داستانها که فکر کنم در داستانهای پیوسته باشه شایدم تک قسمتی اسمش هست از مرگ تا زندگی .. درسته این سکسو قبول ندارم ولی این داستان خیلی عاطفی سکسی نوشته شده ...ازمرگ تا زندگی رو حتما مطالعه اش کنید ..... خیلی در این مورد داستان نوشتم .. در داستانهای هرکی به هر کی و زن نامرئی و راز نگاه هم سکس برادر خواهری وجود داره ...در مورد سکس دایی با خواهر زاده شاید تا به حال سه چهار مورد بیشتر ننوشته باشم که این سهل انگاری خودمو در آینده جبران می کنم . با درودبه دوست و برادر نازنین ... دوست و داداشت ...ایرانی

shomal

کاربر

ارسالها: 9253

#122 Posted: 21 Feb 2014 22:32

shahrzadc

خسته نباشی استاد .دمت گرم ک با حوصله جواب بچه ها رو میدی

بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#123 Posted: 21 Feb 2014 22:46

shomal: خسته نباشی استاد .دمت گرم ک با حوصله جواب بچه ها رو میدی
سپاسگزارم استاد شمال گلم مدیر محترم و دوست داشتنی سایت .. همه برای من محترمند چه اونایی که انتقاد می کنند و چه اونایی که تشویق .. سلیقه ها مختلفه و باید با همه کنار اومد عقیده هر کسی براش محترمه و ما باید به هم احترام بذاریم و نشون بدیم که به حرفاشون به خواسته هاشون اهمیت میدیم .. منم ازت ممنونم که به همه نکات و ریزه کاریها و به من میرزا بنویس توجه داری . دوست و داداشت : ایرانی

↓ Advertisement ↓

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#124 Posted: 28 Feb 2014 10:34

motaahel: این بحث رو قبلا با ایرانی مفصلا داشتم و نیازی به تکرار و تفصیلش نمیبینم
داداش من خود ایرانی هستم

خوبی .. خیلی ارادتمندم ...................با سلام خدمت متاهل عزیز این مسئله رو اول تو ضیح بدم که ایرانی خود من هستم که اون بالا آخرش هم نوشتم و اگه بخوام این مسئله رو تو ضیح بدم و پاسخی برای پیام شما داشته باشم یک بار دیگه توصیه می کنم که پاسخ قبلی من ایرانی را به دقت مطالعه بفر مایید . بیش از نود درصد داستانهای سکسی که در سایتهای ما منتشر می شود حتی داستانهای سکس با محارم بر گرفته از داستانهای سایت های خارجیست . یعنی کلیت اون الهام گرفته شده ..ما خودمون که داخل کشور از این چیزا نداشتیم . سکس با محارم .. ضربدری .. کودکان ..خیانتی ... این سایتها هیچ استقلالی ندارند . کسی موافق سکس کودکان نیست .. این بسیار احمقانه و ابلهانه خواهد بود که کسی با سکس خیانتی زن و شوهر موافق باشد .. افرادی که با چنین سکسهایی موافقند متاهل جان روانی هستند گفتم با چنین سکس هایی . موضوع داستان فرق می کند و برای هزار مین بار می گویم این داستانها جنبه فانتزی دارد .. کاری به گذشته و آینده ندارم . تو به زمان حال توجه کن .. زیاد نمی خوام شلوغش کنم . --قبل از این که من وارد سایت لوتی شوم تاپیکی به نام داستانهای سکس با محارم وجود داشت و هنوزهم وجود دارد و خود همان تاپیک خود گویای این نکته است که من یکی کاره ای نبوده ام . 2- شما فقط یک نفر هستید و در نهایت احترام و ادب نظر خود را بیان داشته اید و باید به نظر بقیه هم احترام بگذارید و می دانم که چنین کرده اید . 3-بیشتر داستانهای من از داستانهای سکس غیر محارم می باشد در حالی که طرفداران داستانهای سکس با محارم بیشتر هستند و این که چرا بیشترند دیگه دست من و تو نیست . الان من طرفدار ستار هستم بیام اعتراض کنم چرا طرفداران داریوش بیشترند ؟ 4-نوشتن از یک چیز دلیل بر انجام آن نمی باشد . و تو هین به شخصیت خاصی را در بر ندارد . آیا نوشتن از روابط زننده خیانتها و سکس های پوسیده ضربدری و نظایر آن باعث از هم پاشی کانون خانوادگی نمی گردد ؟ ممکن است دو پاسخ دهید .. یا آره یا نه و در هر دو حالت مطالب خود را زیر سوال برده اید . .. در ضمن داستانها را بشمرید .. شما یک حرف را چند بار تکرار می کنید و من هم مجبورم چند بار توضیح بدهم . داستانهای من درصد کمی از این مجموعه را تشکیل می دهند . شاید من فردا اینجا نباشم .. اینجا که کارش تعطیل نمیشه . این همه نویسنده داره .. فعال داره .. داستانهای متنوع داره .. داستانهای من یک سوم اون سکس با محارمه در حالی که طرفداران این داستان دو سوم آمار رو تشکیل میدن و من شر منده اونا هستم .. این طرفداران داستانهای سکس با محارم هستند که باید اعتراض کنند نه شما ... تعجب می کنم واقعا نعجب می کنم . بازم چای شکرش باقیه که تمام مسائل به صورت روشن و کتبی وجود داره . بازم میگم حساب داستان جداست .. درسته پیوند یک زن و شوهر از نظر رگ و ریشه ای مثل پیوند دختر و پدر نمیشه .. ولی همین زن و شوهر ازشون میوه هایی به نام فرزند رشد می کنه . بین اونا پیوند عشقی وجود داره . به اونا هم باید احترام گذاشت . 5-همان گونه که گفتم کسی موافق سکس با کودکان آن هم به زور نیست . ولی اگه کمی دقت کنید همین گوگل .. همین اینترنتی که دم از حقوق بشر می زنه کلی فیلم های سکس با کودکان رو در خودش جا داده .. تصاویر سکس با کودکان رو داره .. سکس با حیوانات رو نشون میده ؟ خب به من جو.اب بده این رعایت حقوق بشره یا حقوق حیوان ؟ نباید به خاطر این مسائل خودمونو زیاد در گیر کنیم .. می خوام یک نکته ای رو بگم شاید عده ای ازم ناراحت بشن ولی یک واقعیته و من دیدمش . کدوم وقت شمایی که این جور دارید از حقوق کودکان دفاع می کنید و حق هم دارید اومدید بگید اگه داستانهای سکس با کودکان که کسی موافقش نیست البته از نظر انجام عمل پس چرا در اینجا یه تاپیکی داشتیم .. به نام خاطرات سکس دوران کودکی خود را بیان کنید ؟ لطفا فقط پسر ها بیان داخل ؟ کدومش بد تره به نظرت ؟ این که گفتن از واقعیت هاست نمی دونم شاید هم دفاع کرده باشید و من خبر ندارم . .. اون که داستانه . البته من خودم فی نفسه کودک رو که به سن بلوغ و تکلیف برسه دیگه کودک نمی دونم و این به علاوه هیجده و زیر هیجده رو یک کلاس گذاشتن و خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو می دونم . خواستم اینو بگم یک بار کسی گفته که ما اینجا دم خروسو باور کنیم یا قسم حضرت عباسو ؟ الان اینجا همه مدل داستان داریم و من دو نه به دونه شرحش دادم و مطمئن هستم کاملا مطمئنم که شما بر رسی دقیقی نداشته اید و در ضمن هستند افرادی که خیلی خیلی بیشتر از من در زمینه داستانهای سکس با محارم فعالند . من که همیشه یک سوم نوشته هام در این زمینه هست در هر حال این مجموعه نفیس متعلق به همه ماست و در همین ایران خودمان هزار فرقه داریم و هزاران سبک و سیاق ..اون وقت من مسلمون بیام بگم حق با منه و اون مسیحی حق زندگی نداره ؟ یا اون بهایی نباید در این آب و خاک باشه ؟ عقیده ها فرق می کنه .. یک نکته جالب دیگه این که شما گفته اید بین پدر و مادر و بچه .. یک رابطه طبیعی وجود داره و نباید با سکس نویسی آلوده اش کرد و این رابطه زیبا و جاودانی و خونی و قطری و رگ و ریشه ای رو زیر سوال برد . البته من مفهوم عبارت شما را نوشته ام . .. پس نشون میده خود شما هم سکس نوشتن رو در فطرت خودتان زننده می دونین . یعنی فرض می کنیم محیط خالی باشه و ما بدون توجه به شخصیتها می خواهیم از سکس بنویسیم . سکس نویسی رو به عنوان یک شخصیت مستقل در نظر بگیزیم . شما با این عقیده شخصیت این گونه نگارش یعنی سکسی گویی رو زیر سوال برده اید . چون این شخصیت منفی به روابط فرشته گونه فرزند با ولی جلوه ای منفی می دهد . چگونه این شخصیت منفی سکس نویسی در جای دیگر می تواند زیبا باشد ؟ حقیقت که فرقی نمی کند .. البته تکرار می کنم سکسی نویسی با خود سکس از زمین تا آسمون تفاوت داره . در هر حال من توصیه می کنم یک مدت به جای مطالعه داستانها به شمارش و بررسی اجمالی ولی دقیق آنها از نظر آماری بپردازید .. و یک آمار دقیقی ارائه بدهید تا به پاسخ خود برسید . در هر حال شما از نقطه نظر شخصی حق دارید ولی در مجموع به اکثریت هم حق بدهید . این که در گذشته چه بود و حالا چه شد بحثی منطقی به نظر نمی رسد . مردم یه زمانی شاه می خواستند بعدا یه چیز دیگه ای رو خواستند ... در کل غلط یا صحیح ضرری به کسی وارد نمی کنه این داستانها . تازه بسیاری از داستانهای سکس خانوادگی مربوط به همون سایت آویزونه .. اتفاقا فعلا از تعداد این داستانها به نسبت گذشته خیلی کم شده .. در هر حال خوشحالم که با بیان نظرات خودت شور و حال دیگه ای به بحث پیرامون داستانهای سکسی بخشیدی . و من بازم سعی می کنم داستانهام مثل گذشته همچنان تنوع داشته باشه و توجه شما را به مطالعه جمله به جمله پیامهام جلب می کنم که در مورد هر مسئله به اندازه کافی تو ضیح دادم با درود وسپاس مجدد به تو داداش نازنین ... دوست و برادرت ایرانی

Hotfriend0

کاربر

ارسالها: 101

#125 Posted: 28 Feb 2014 11:33

shahrzadc: داداش من خود ایرانی هستم
خسته نباشی مرسی
به نظر من وقتی یه سفره بازه هر کی هر چی میخواد میخوره نمیگه چرا فلان چیز سر سفره ست . اینجا همه مدلی هست بسته به سلیقه یکی رو خودمون انتخاب میکنیم پس چیزی رو که من نمی پسندم دلیل نداره بخونم .
بازم ممنون خسته نباشی
داستان زن نامرئی رو خیلی دوست داشتم خوب بود تو این سبک که فانتزیه کامله بیشتر بزار
بای

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#126 Posted: 28 Feb 2014 11:47

Hotfriend0: خسته نباشی مرسی
به نظر من وقتی یه سفره بازه هر کی هر چی میخواد میخوره نمیگه چرا فلان چیز سر سفره ست . اینجا همه مدلی هست بسته به سلیقه یکی رو خودمون انتخاب میکنیم پس چیزی رو که من نمی پسندم دلیل نداره بخونم .
بازم ممنون خسته نباشی
داستان زن نامرئی رو خیلی دوست داشتم خوب بود تو این سبک که فانتزیه کامله بیشتر بزار
با
ممنونم از نظرت داداش گلم .. خوشحالم که دوستانی با دید گاهی منطقی چون شما پیدا میشن و تشبیه بسیار جالبی هم کردی .. حتما سعی می کنم داستانهای متنوع خودمو زیاد ترش کنم و بهتر بنویسم . الان من در جای دیگه دو قسمت از داستان پریان در غربت رو که حداقل تا قسمت ۲۰ ادمه داره رو منتشر کردم . داستان پــــــریان در غـــــربت داستان سه تا خواهره که شوهر دارن و برای تفریح میرن به تایلند ..شوهرشون باهاشون نمیاد . فقط دو قسمتشو نوشتم که در وبلاگ دیگه ای منتشر شده .. داستانیه که می تونه خیلی هیجان انگیز باشه و زمینه های کلی اونو در ذهنم آماده کردم و قصد دارم در سه چهار وهله به جای داستان تک قسمتی منتشرش کنم و دو سه هفته ای کلک این داستان رو بکنم . قرار بود آره داداش گلم تقاضای تاپیک این داستان رو بده حالا نمی دونم داده یا نه .. برم یه سری بزنم ببینم چه خبره .. داستان پریان در غربت که البته خواهر بزرگه روسری از سرش نمی گیره .. مذهبی نیست ولی اعتقاد خاصی داره اون دو تا خواهر بازیگوش ترن و ماجراهای خاصی به وجود میاد که بعدا خواهم نوشت . البته بیشتر از یک ساله که می خوام این داستانو بنویسم .. سکس با محارم هم نداره حالا اگه زمینه طوری بشه علاوه بر سکس دو جنس مخالف .. یک لز هم درش بذارم دیگه لز رو نمیشه به حساب سکس محارمی گذاشت .. ولی سعی خودمو می کنم که داستان پریان در غربت داستان خوبی بشه .. به خاطر این اسمشو گذاشتم پریان که سه تا خواهر اسمشون با پری شروع میشه . پریسا ..پریزاد و پریناز ...در مورد داستان زن نامرئی هم تلاشمو می کنم که به صورتی بنویسم که دوستان راضی تر باشن . دست گلت هم درد نکنه که به من انگیزه میدی . برم یه سری بزنم به تاپیک در خواست انتشار داستان جدید ببینم آره داداش گلم واسه داستان پریان در غربت تقاضا داده یا نه ؟ ..با درود و سپاس مجدد . دوست و داداشت : ایرانی

Hotfriend0

کاربر

ارسالها: 101

#127 Posted: 28 Feb 2014 12:05

shahrzadc: دوست و داداشت : ایرانی
ممنونم واقعا خسته نباشی کارت درسته

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#128 Posted: 28 Feb 2014 12:38

Hotfriend0: ممنونم واقعا خسته نباشی کارت درسته
سلام به داداش گرامی ...متاسفانه درخواست آره داداش برای تاپیک جدید پـــــــــریان در غــــــــربت رد شد ..بالاخره مسئولین دلیل خودشونو داشتند و باید به نظرشون احترام گذاشت ..منم که درست نیست بخوام تبلیغ وبلاگ دیگه ای رو بکنم و بگم من دارم این داستان رو در جای دیگه ای منتشر می کنم و شما در اونجا مطالعه کنید . باور کن من بیشتر به عشق لوتی قعالیت هامو زیاد کردم .. اگه یه روزی مجبور شم فعالیت هامو محدود کنم اون طرفم کارامو کمتر کرده استراحت بیشتری می کنم . شاید باور نکنی از دیشب تا الان همین جور سرم درد می کنه ولی دارم می نویسم که عقب نمونم .. الان زنم افتاده با من دعوا میگه تو که از سردرد می نالی چرا جلو کامپیوتری . فکر می کنه که من دارم با دخترا چت می کنم ..نمی دونم چی بگم .. در هر حال پـــــــریان در غــــــــربت داستان جدید منه و من به نوشتن اون ادامه داده و در جای دیگه منتشرش می کنم . از همراهی تو دوست گرم نازنین خودم سپاسگزارم . دوست و داداشت : ایرانی

Hotfriend0

کاربر

ارسالها: 101

#129 Posted: 28 Feb 2014 20:21

shahrzadc: دوست و داداشت : ایرانی
مرسی و ممنون واقعا خسته نباشی
من خودم چند بار سعی کردم بنویسم ایده های خوبی هم داشتم اما پروروندن داستان کار ساده ای نیست
میدونم کارت خوبه بعضی تیکه های داستانت واقعا محشره مثلا مامان بخش بر چهار اوایل داستانت رو خیلی دوست دارم
تو زن نامرئی اونجایی که میرن تو کویر و بعدش لز داره خیلی عالیه تو ذهنم مونده سکوت و تنهایی و شهوت و فقط شهوت
بازم مرسی

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#130 Posted: 28 Feb 2014 23:21

Hotfriend0: مرسی و ممنون واقعا خسته نباشی
من خودم چند بار سعی کردم بنویسم ایده های خوبی هم داشتم اما پروروندن داستان کار ساده ای نیست
میدونم کارت خوبه بعضی تیکه های داستانت واقعا محشره مثلا مامان بخش بر چهار اوایل داستانت رو خیلی دوست دارم
تو زن نامرئی اونجایی که میرن تو کویر و بعدش لز داره خیلی عالیه تو ذهنم مونده سکوت و تنهایی و شهوت و فقط شهوت
بازم مرسی
محبت داری داداش گلم .عناصر زیادی برای نوشتن لازمه .. اولا باید علاقه داشت . تا علاقه نداشته باشی تمرکز و حس گرفتن مشکله .. باید از قبل مطالعه داشته باشی .. و تمرین و حوصله و اعتماد به نفس .. وقتی عادت کنی دیگه واست ساده میشه . مثل یک راننده ای که وارد هر جاده ای که میشه حتی جاده های سخت رانندگی واسش آسونه . البته میگن نویسندگی سخت تره .. ولی برای من رانندگی سخت تره . با این که گواهینامه دارم ولی هر وقت پشت ماشین می شینم فکر می کنم دارم پیاده روی می کنم . انگیزه و علاقه و حوصله برای این کار ندارم . برای همین رانندگی رو گذاشتم کنار . اگه سه چهار تا داستان دستم باشه خیلی راحت می تونم طوری بنویسم که تمام عناصر داستان رو رعایت کنم . خودم بیشتر نقطه ضعف ها و مثبت های کارمو می دونم ولی فرصت پیگیری و رعایتشو گاهی پیدا نمی کنم . یک داستان تک قسمتی نوشتم که شب گذشته آره داداش گل منتشرش کرد به نام وقتی کلید گم میشه . این داستان جا داشت که صحنه آخرش طولانی تر نوشته شه . این ایراد کارش بود .. اون قسمتی که زن و مرد جور می شدند باید کمی مقدمه چینی رو بیشتر می کردم و تصویر یا فضا سازی بیشتری به وجود می آوردم ولی داستان سکسیه .. بعضی داستانها هست که از همون اول میره تو خالی بندی و سکس .. انگار که روابط آدما مثل رفتن به میوه فروشی و خرید میوه هست و سکس و عشقبازی هم مثل میوه هایی که قصد خریدشو داریم و من اون جوری هم نمی نویسم . . هات فرند عزیز شروع کن به نوشتن . تمرین کن .. بنویس .. می تونی .. اعتماد به نفس داشته باش . وقتی به بسیاری از عناصر احساس و اندیشه و قلم و جمله بندی و نکات دستوری در حد معمول آشنا باشی و تمرکزت هم خوب باشه در اون لحظه راحت می تونی با کلمات بازی کنی . مثل یک جادوگر . انگار یک نیرویی از خارج تو رو هدایت می کنه .. من گاهی که نوشته هامو یه نگاهی بهش میندازم باورم نمیشه که اینا رو من نوشته باشم . شگفت زده میشم از این حوصله و بازی با کلمات و تسخیر اونا . اونم در لحظاتی که حس می کنم تخلیه ذهنی شدم . من فقط اراده شو دارم . انگاریک نیرویی کمکم می کنه . شاید یک نیرویی باشه که داره آزمایشم می کنه و می خواد به من بقبولونه در عین این که اعتما د به نفس دارم هیچی نیستم . شاید برای همینه که هیچوقت مغرور نمیشم .. از موفقیت دیگران شاد میشم . به آدمایی که با شجاعت احساس خودشو نو می نویسن و نویسندگی می کنن افتخار می کنم .. وقتی بهتر و خوش قلم تر از خودمو می بینم لذت می برم دوست دارم ازش یاد بگیرم و اگه یکی باشه که در این زمینه ازم کم تجربه تره بهش افتخار می کنم تحسینش می کنم . کارامو میذارم زمین در حد توان کمکش می کنم .. نمیگم اومده جامو تنگ کنه . زمین خدا بزرگه .. پس اگه فرصت داری کلنگ نوشتن رو بزن .. جامعه هنری ایران به وچود علاقه مندانی چون تو نیاز داره و اینو هم بگم من خیلی از نوشته هام اجتماعی و عشقی و ادبی و خاطره نویسیه و چند تا رمان عشقی ..که در بخش خاطرات و داستانهای ادبی منتشر شده و علاقه من به اونا بیشتره تا داستانهای سکسی ....

.. با احترام . دوست و داداشت : ایرانی

صفحه 13 از 49: « پیشین 1 ... 12 13 14 ... 48 49 پسین »

داستان سکسی ایرانی /

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا