صفحه 14 از 49: « پیشین 1 ... 13 14 15 ... 48 49 پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#131 Posted: 2 Mar 2014 18:59

motaahel: من که گفتم همراهان یا آی دی های دیگر ایشان!
عمده مطالبی که گفتید مورد بحث من نبود و معترض به نظر جمع نیستم بلکه تغییر جهت نظر جمع باعث شگفتی من شده.
برعکس شما برچسب روانی را هم به کسانی که نظر مخالفم دارند نمیدهم.
با آی دی دیگر هم خودم را تایید نمیکنم
ضمنا من سکس را هم بد نمیدانم. بنیان طبیعی خانواده هم شامل خانوادگی خونی هست نه خانوادگی قراردادی. یعنی نسل زاد و ولدی همانگونه که کسی از همسر خود میتواند طلاق بگیرد اما از پدر و ماد نمیشود طلاق گرفت. کلا روابط زن و شوهر (که اساسا مبتنی بر سکس است) مستقل از بقیه اعضای خانواده است چون قراردادی هست پس میتوان در این قرارداد دخل و تصرف توافقی داشت که حالا مورد بحث من نیست و فقط میگم که مباحث نهفته در روان وژنتیک را با موارد قراردادی اجتماعی قاطی نکنی.
ضمنا برای همه معتقدان به همه چیز به عنوان نظر شخصی ایشان ارزش قائلم اما این حق را برای خودم قائلم که بگویم از اعتقاد فلانی خوشم نمی آید یا بدم می اید و این ملازمه ای با اینکه جلوی اعتقاد او را بگیرم ندارد و اصلا قصدم هم مانع شدن برای نویستده یا خوانندگان هر ژانری یا کاتاگوری نیست بلکه از ابتدا مسئله درد دلی بود به جذابیت قسمت داستان در قبل و بعد یک برهه زمانی تا حال. و از اون مهمتر بحث انتقال داستان از سایت نویسنده به این انجمن که قبلا داستان نویس مختص به خود بیشتری داشت تا استقراضی
متاهل جان اولا من به کسی تو هین نکردم ... وخودتان و من و تمام دوستان که هر کدام یک رای داریم می توانیم عقیده و نظر خود را در چار چوب مقررات و دموکراسی بیان نماییم و شما هم آزادید از عقیده ای خوشتان بیاید و نیاید .. من انتقاد خاصی را که در پیامهایم داشته ام به عده ای بوده که مثلا از دواج می کنند خود را تابع قرار داد های اجتماعی می نمایند ... پس برای آن قرار داد ارزش قائل بوده اند که چنین کرده اند .. اینجا بحث فلسفه و منطق پیش می آید اگر برای آن قرار داد ارزش قائل بوده اند پس سکس ضربدری کردن و زن خود را به دست دیگران دادن کاری عبث و بیهوده بوده خود را محکوم کرده اند . اگر از اول به از دواج اعتقادی نداشته اند پس چرا این کا ر را کرده اند . من از کسانی که با این چنین افکار بیماری زندگی می کنند با منطق انتقاد کرده ام .. و این که بگوییم کسی مشکل روانی و روحی دارد به هیچو جه تو هین نمی باشد و خدای نا خواسته دلیل بر آن نیست که دیوانه اش بپنداریم . می توان ازدواج نکرد و از همان اول وارد سیستمی هر کی به هر کی شد . متاهل جان من و شما قانون گذار نیستیم که هر جا میلمان کشید قانون وضع کنیم و تغییرش دهیم .. ازدواج کنیم و بعد در این قرار داد دستکاری هایی انجام دهیم . در ایران قدیم و در بین انسانهای اولیه ازدواج یا روابط جنسی فامیلی مرسوم بود .. درقدیم هم طرح مسائل ژنتیک و عاطفه و احساس و ..به این صورت نبود .. . من فقط همین یک آیدی را دارم که قضیه اش رو دوستان همه می دونن و هر پیامی که مستقیما و به اسم خودم میدم از همین آیدیه . صاحبان دهها آیدی تا کنون به من محبت داشته اند و تاییدم کرده اند و آیدیهایی هم تکذیبم کرده اند . من بیکار نیستم دقیقه ثانیه برم دنبال آیدی سازی .و یا ازبقیه برای خود کارت تبریک بفرستم . داداش چیزی که این جا بیشتر از نویسندگی ارزش داره اخلاق و انسانیته . این که دیگران را باور کنیم حتی اگر عقایدشان را باور نداشته باشیم .. وقتی که یکی بهت فحش بده تو بهش محبت کنی .. وقتی که یکی تازه از راه می رسه تو با تمام وجود و بی ریا براش پاشی وقتی حس حسادت درت نباشه .. وقتی غرور بیجا نداشته باشی .. این قشنگی ها خود به خود ظاهر میشه .. وقتی برای کسی کاری انجام میدی ازش انتظاری نداری .. وقتی دوست داری در حرکات و رفتارت طوری باشی که دیگری خودشو باور کنه ..این دیگه دستور نمی خوادوقتی حس می کنی یکی به هم دردی نیاز داره .. احساس اونو مثل احساس خودت حس می کنی هر چند نمیشه ولی بهش اهمیت میدی این جاست که می تونی انرژی بگیری با عشق بنویسی .وقتی یکی ازت یه چیزی بخواد که عجیب باشه ولی بتونی و انجامش بدی ..مثلا مهرسا ازم خواست تراژدی عشق و جدایی رو که ماجرای زندگی خودش بود فقط در سایت لوتی منتشرش کنم در حالی که من اول داستانهامو در سایت امیر منتشر می کنم اما داستان فوق العاده احساسی و درد ناک عشق و جدایی رو هنوز در سایت امیر منتشر نکرده ام . به احترام او .. می دونم ازش بخوام شاید این اجازه رو به من بده که داستانی رو که خودم نوشتم در جایی که خودم یک تنه همه کاره ام منتشر کنم . اما نمی خوام رو در بایستی گیر کنه یا این که فکر کنه برای خواسته اش اهمیتی قائل نیستم .حالا من و تو بیاییم تا شش ماه دیگه راجع به همینا بحث کنیم . چه فایده ! . این داستانهای دوزاری و کشکی رو ولش .. الکی داریم واسش بحث می کنیم .. اینا همه فانتزین . من حتی یک کلمه در طول زندگیم یک حرف زشت رکیک اون جوری از دهنم خارج نشده و ننوشتم . همه در حیطه داستان بوده . اگه یک نمونه شو در نظراتم در گفتگو هام گیر آوردی بهم نشون بده . ما باید در اخلاق و رفتار مون فرهنگ سازی کنیم و دگرگونی های مفید به وجود بیاریم .داستان پرواز هوس یک داستان سکسی پسر و مادره .. ولی میشه اونو فانتزی فرض کرد .فضا سازی داستان به گونه ایه که خواننده خیلی راحت می تونه اون دو تا رو مادر و پسر فرض نکنه اما این عنصر مادر و پسر به خاطر این برای بعضی ها بیشتر ایجاد هیجان می کنه که می دونن این یک امر محال و نشد می باشد . وگرنه کدوم آدم عاقلو دیدی که همچین تصوری به خودش راه بده که مو بر تن آدم سیخ می کنه . اینجا عشق و محبت همه جانبه پیش میاد . . اگه یکی در مورد آیدی به من لطف کرده و اعتماد کرده اون از محبت و والا منشی او بوده و من هم امانت دار او هستم که تا کنون نه دست به امضایش زده ام نه آواتارش ..متاهل جان خیلی دوستت داریم و موندم که چند هفته دیگه که می خوام به جای داستان خانوما ساکت داستان خیانتی رو که به در خواست یکی از دوستان گلمه که تو هم می دونی کیه شرع کنم چیکار ش کنم که تاپیکشو در این جا تایید نمی کنن .. فعلا با تو دوست گل و بقیه عزیزان خداحافظی می کنم ارادتمند هر شخص با هر عقیده و مرامی هستم و فکر کنم هنوز هم باشه پستهایی که درش به من فحش های رکیک دادن و من با لبخند جوابشونو دادم و اتفاقا بعدا با هم دوست هم شدیم . تو که چیز بدی نگفتی انتقاد کردی و منم گفتم به عنوان یک و یک نفر و اقلیت باز هم برام محترمی و عقیده ات محترم .و با هم مشکلی هم نداشتیم . با درود به همگی .. دوست و برادرتان : ایرانی

ویرایش شده توسط: shahrzadc

Looti_khoor

کاربر

ارسالها: 808

#132 Posted: 2 Mar 2014 23:17

سلام. چه خوبه یک تاپیک ایجاد شود به نام بهترین، واقعیترین وزیبا ترین داستان سکسی را که در لوتی خوانده اید معرفی کنید.
در این صورت ما نیاز نیست صفحات زیادی از هر داستان را بخوانیم تا متوجه شویم زیباست یا نه؟

Looti_khoor

کاربر

ارسالها: 808

#133 Posted: 2 Mar 2014 23:18

↓ Advertisement ↓

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#134 Posted: 7 Mar 2014 17:11

musolini: با سلام خدمت ایرانی لفظ قلم و مودب

داستان لوتی سایت و ابر ۱۳۵به کجا رسید استاد ادب؟

با تشکر: بنیتو موسولینی از ایتالیا
سلام موسولینی عزیز و دوست داشتنی اون مربوط به دوسال پیش بود که زمانی که این دوست نازنین ما دیگه حرف گوش نمی کرد منم دیگه مجبور شدم داستانی براش بنویسم و همون موقع هم علتشو بیان کردم چون اصلا کسی توجهی نمی کرد . داستان تموم شد . نمی دونم چی شد حالا داری خبرشو می گیری ؟ در هر حال هنر پیشه های اون داستان شخصیتی مجازی دارند ... . ممنونم که خوب من و احساسات منو درک می کنی . چون اصلا عادت ندارم خارج از داستان کسی رو قلقلک بدم . الان هم در همین سایت داستانهایی هست که بدون اشاره به نام نویسنده آخرشو حذف کردند که مربوط به همون دورانه . داداش موسولینی هیتلر خان ما چی شد . خیلی ارادتمندیم .. دوست و داداشت : ایرانی

ellipseses

کاربر

ارسالها: 1131

#135 Posted: 18 Mar 2014 15:42

متأسفانه بچه هایی که تازه شروع به نوشتن کردند، دچار یک فضای "ایده آلیست" شدند و به جای بیان حقیقت و ممکن ها، مشغول "حقیقت نمایی" هستند.
این مسئله به خودی خود بد نیست ولی وقتی بحث از ارتباط جنسی و عملا" سکس به میون میاد، چیزی که تجربه نشده بدجوری توی ذوق خواننده میزنه و از اون مهم تر اینه که وجهه ی اجتماعیه یک تیپ( چیزی به اسم شخصیت به جز در عشق ممنوع خانم مدیری پیدا نکردم.) رو هم به هم میزنه.
نکته ی شخصیت رو هم باز می کنم تا واصح تر بشه. توی داستان های اخیر و قدیم، حتی داروک و آرا و همونطور که قبلا" گفتم به استثنای شیوای مدیری همه سعی دارند که شخصیت هاشون رو تعریف کنند. شخصیت هایی که توی داستان های اینچنینی پردازش شدند، بجز توی داستان های آرا و داروک با شخصیت یا بهتره بگم تیپی که تعریف شدند زمین تا آسمون متفاوت هستند. پس دلیل عمده ی اینکه اغلب تا قسمت چهار یا پنج میشه داستان ها رو تحمل کرد، علاوه بر تند نویسی ها، این نکاتی هم که گفتم میتونند باشند.

حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...

zeuos

کاربر

ارسالها: 62

#136 Posted: 28 Mar 2014 16:22

miandoabi
منم موافقم

*می دانی … !؟ به رویت نیاوردم … ! *
* از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما ” *
*فهمیدم *
*پای ” او ” در میان است …*

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#137 Posted: 30 Mar 2014 11:28

boyhell: سلام
واقعا گفتن نظر تاثیر داره کسی گوش میده؟؟؟؟؟؟؟
من بهترین داستانای زندگیمو اینجا خوندم....
ولی الان دیگه خبری نیست اصلا داستانای خوبی گذاشته نمیشه..
توی همین سایت من داستان عبور از خط قرمز خوندم واقعا حرف نداشت عالی بود
داستان خواهرم مرا ببخش خوندم واقعا عالی بود
خواهشم اینه داستانایی بزارید که ارزش وقت گذاشتن داشته باشه

باتشکر
سلام به دوست نازنین و گلم ..خسته نباشی .. من اگه فرصت داشته باشم نویسندگی کنم به نوبت به همه حرفا گوش میدم . خوبی داداش .. البته من نویسنده داستان مرا ببخش خواهرم هستم . سلیقه ها مختلفه .. همین داستان مرا ببخش خواهرم رو ممکنه یک سری بیان بگن چرا بین خواهر و برادر این جوری رابطه سکسی عشقی گذاشتی .. ونظرات فرق کنه .. همین داستان لبخند سیاه .. از خیانت زنی به شوهرش میگه .. نه اون خیانتی که مثلا یک شبه در ذهن و اندیشه طرف راه پیدا کنه و فوری صد و هشتاد درجه عوض شه .. یا داستانی مثل نقاب انتقام که درش خیانت بوده .. عشق محکوم به شکست شده آیا واقعا همین طور بوده .. دختری دیگه پیدا میشه و میگه عشق هر گز شکست نمی خوره .. نویسندگان باید همت کنند و با تمرکز وقت بذارن و داستانهای جالبی بنویسن وگرنه کپی بر داری از داستانهای چند بار مصرف از این سایت و اون سایت در حد گسترده دردی رو دوا نمی کنه ...داستان به این صورت نیست که مثل نان نانوایی تولید شه .. اگه خیلی آروم تر و به تعداد کمتری پخته شه کیفیتش بهتره .. یکی از دلایلی که من امروز به جایی رسیدم که تعداد داستانهام به این صورت در اومده از کیفیت کم شده بر کمیت اضافه شده سلیقه های مختلفه .. می خوام چند تا که تموم شد دیگه جاش ننویسم و قبلی ها رو بهتر بنویسم می بینم دوستان میان و تقاضا می کنن . نمیشه به اونا بی توجه بود .. یکی مخالف داستان محارمه .. یکی موافقشه ..یکی یک داستانی رو ضعیف می دونه .. یکی اونو خیلی قوی می دونه .. البته من در داستانهای اذبی و عشقی و احساسی سعی می کنم کمتر تحت تاثیر خواسته های دیگران باشم چون عشق و احساس و منطق به آدمی و نوشته هاش شخصیت و اصالت میده . مثلا یکی از من بخواد داستان تخیلی عشقی بنویسم که آخرش غم انگیز باشه این کار رو انجام نمیدم . مخالف این کارم . آدمو نا امید می کنه . اگه داستان غیر سکسی عشق و جدایی رو نوشتم که در بخش داستانهای ادبی تاپیک جدا داره به خاطر واقعی بودن اون بود و این که مهرسای داستان ازم خواست . یک نوع باز درمانی برای اون بود .. اقدام مثبتی که درش اثر داشت . ولی داستانهای سکسی طوریه که یک نویسنده اگه به دوستاش اهمیت بده گاهی وقتا خودشو قلمشو می بره زیر سوال .. ولی در کل داستانهای سکسی اون قابلیت و ارزش رمانهای اجتماعی و عشقی رو ندارند که این قدر خودمونو واسش خسته کنیم . و من گاهی درمورد سکس مستقلا داستانی رو می نویسم و به سلیقه خودم ...اما گاهی هم میگم اشکالی نداره چند تیکه زیر سوال رفتن مهم نیست . رفاقت ها ارزششو دارن .. دوباره یاد مامان سکسی لخت افتادم و آمپول زدنها و لیف و کیسه کشیدنهای کلیشه ای که هنوز هم یه عده ای اونو دوست دارند و گاه گاهی مجبورم یه تخفیفی بیام . اگه در نوشتن داستانهای سکسی به حال خودم باشم و تعداد داستانها رو به حداقل برسونم خیلی راحت می تونم عشق و احساس و سکس و نیاز و هیجان و ...رو در ترکیب و تقابل با هم قرار بدم . حالا و در این شرایط خیلی وقتم گرفته میشه . در مورد هشتاد درصد داستانهام زمانی شروع می کنم به فکر کردن که همون لحظه می خوام تایپش کنم . در حالی که یک نویسنده باید با داستانش زندگی کنه .. البته این کار ملا نصرالدینی هم که من دارم انجام میدم خیلی سخته و به زحمت انداختن خودمه و فوق العاده چی بگم اگه بگم هنر .. حتما میگین می خواد از خودش تعریف کنه ..هرچند نهایت کار با نقطه ضعف هایی همراهه . برای نوشتن هر قسمت از داستانم باید قسمت قبل رو حتما بخونم .. یهو از زمستون نپرم به تا بستون ..اسامی قاطی نشه ...و واقعا تلاش زیادی می خواد ..ده هزار بار سکس رو تشریح کردن خیلی سخته که بخوای خودت رو از دام عنکبوت تکرار رها کنی .. این شیوه ای که ما حالا دهها هزار داستان سکسی داشته باشیم شیوه مفید تولید اثر نیست .. چند صد سال پیش در روسیه و فرانسه و امریکا و انگلیس و کلا اون جا هایی که مهد نویسندگی و ارائه رمان بود و حتی ایران خودمون با اون همه مفاخر ملی و آثار نفیس ادبی و ماهواره و اینترنت هم نداشتیم و مردم و نویسندگان فارغ البال بودند این جور عین آب خوردن رمان بیرون نمی دادند .و یک علت اون هم نیاز یا سلیقه های مختلف و تضاد این سلیقه هاست و احترامی که باید در حد توان و معقول بودن به صاحبان این خواسته ها گذاشت .. زیاد حرف زدم .. با درود یه تو نازنین عزیز .. و تبریک سال نو و آرزوی تندرستی برای تو و عزیزانت .. خدا نگه دار .. دوست و برادرت : ایرانی

ویرایش شده توسط: shahrzadc

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#138 Posted: 9 Apr 2014 17:19

medyar: خیلی جالبه.دسستون درد نکنه
خواهش می کنم دوست و برادر نازنینم .. دست شما هم درد نکنه و خسته نباشید . از توجهتان سپاسگزارم . دوست و برادر شما : ایرانی

shahrzadc

کاربر

ارسالها: 5428

#139 Posted: 25 Apr 2014 15:41

mrsfatemejoon: سلام به تمام نویسنده ها....
داستانهاتون یکم یک مدل شده شروعشون وسطاشون و آخرش...
البته من نمیتونم واسه داستآنی نظر بدم چون برای من بستست....
تمام قوانین رو سی هزار بار خوندم...اصلا نوشته هام مشکلی ندارن ولی نمیدونم چرا .....!!!!!!!!!!!

سلام میسیز فاطمه جون عزیز خسته نباشی .. ما تلاشمونو می کنیم یکنواخت نشه و دوستان منم همین طور .. حالا سلیقه ها فرق می کنه .. مثلا من خودم فعلا حدود بیست نوع سوژه در طول هفته دارم که حداقل سی و پنج پست میشه ... خودمونیم اگه همه رو بخونی مدلهاشون .. دگرگونی و تغییراتشون در اول و وسط و آخر فرق می کنه ... ولی این که بعضی ها در عین تفاوت داشتن از زاوایایی شبیه به همن شکی درش نیست ولی باید به همون تفاوتها هم توجه داشت . مثلا داستانهای لبخند سیاه و پریان در غربت و هوس اینترنتی و شاید هم تا حدودی زنی عاشق آنال سکس رو بشه در دسته ای قرار داد که درش از عنصر خیانت زن به مرد استفاده شده .. اما نوع خیانت و نگرش و عملکرد اونا تا حدودی با هم فرق می کنه .. داستانهایی هم هست که فقط جنبه فانتزی داره و داستانی مثل داستان هرجایی هست که هنوز اون جورکه باید و شاید ارزش و شکوه و پیام داستان شناخته نشده .. هم سکس داره هم یه احساس عاطفی قوی و سوژه و هسته ای بسیار قوی ..... بگذریم بازم اگه در مورد داستانها توضیحی خواستی در خدمتم .. ولی همیشه هم گفتم من یکی برای داستانهای غیر سکسی و ادبی و عشقی و خاطره و دل نوشته های خودم که در بخش خاطرات و داستانهای ادبی منتشرش می کنم ارزش بسیار بیشتری قائلم تا این داستانهای سکسی . و سعی می کنم که خوانندگان رو بیشتر به خوندن اون داستانها تشویق کنم . با احترام . دوست و برادرت : ایرانی

maaaarmolak2014

کاربر

ارسالها: 93

#140 Posted: 26 Apr 2014 13:06

اصلا میدونی چیه شیوا جان؟؟کار بلدی احساست قوی ودست ب قلمتون زیباست آدم جیگرش حال میاد دستو پنجتون دردنکنه مرسی

عاقلان دانند

صفحه 14 از 49: « پیشین 1 ... 13 14 15 ... 48 49 پسین »

داستان سکسی ایرانی /

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

↑ بالا