انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 18 از 49:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  48  49  پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)


مرد

 
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  ویرایش شده توسط: shomal   
زن

 
Parnia: Parnia
پرنیای عزیز من پاسخ تو را اماده کرده بودم .. و زفتم منتشرش کنم که به من اسپم داد و دیدم پیامهای شما متاسفانه حذف شده ... من پاسخ شما را در خصوصی داده ام و همان پاسخ را هم در این جا می اورم . اما شما پیام تو هین آمیز خود را پاک نمایید . درست نیست در مورد من و سایرین این قضاوت را داشته باشید . من با حذف پیامها مخالفم .. این بار این زرنگی را داشته ام که از پاسخ خود و پیام شما کپی بگیرم Parnia: سلام
جناب ایرانی گیریم حرف شما درست که آخوند جماعت هیچ کاری رو محض رضای خدا انجام نمیده و واقعا هم همینه!!!
یک مشت آدم نفهم که نتونستن به دانشگاهها راه پیدا کنن یا بودجه ادامه تحصیل رو نداشتن به این مراکز آخوند پروری رفتن ( به خداوندی خدا دیده های خودمو دارم میگم).الان هم بوی کثافت کاریاشون همه جا رو برداشته. ولی مگه شما ادعای شیعه ۱۲ امامی ندارین؟ وقتی ادعا چیزی می کنی یعنی اینکه بهش پایبندی!!کدوم امام به پیرو خودش این اجازه رو داده حرام خدا رو حلال کنه؟ مگه تو مذهب شیعه ۱۲ امامی سکس با پدر و مادر خود حلاله؟ خیانت زن به شوهر و بعکس حلاله؟ شما با داستان های تخیلیتون مثل پدر و مادر بخش بر ۳ و ۴ دارید پس زمینه ذهن یوزرهای اینجا رو شکل میدین که نسبت به پدر و مادر خودشون نظر سو داشته باشند!!! و با عث بیتفاوت و بی غیرت شدن اونها در آینده نه چندان دور میشید.
و همینطور داستان های دیگه شما که حول محور زن و شوهری و سکس های ضربدری و خیانت و ... میچرخه.
شما چطور؟ دارین محض رضای خدا جوونامونو منحرف میکنین؟یا به خاطر اینکه شیعه هستین و پیامبر و امامتون دستور دادن؟
این حرف های من به عنوان یه انسانه نه پیرو مذهب شیعه یا سنی بودنم. به عنوان یک فرد ایرانی.

با درود به پرنیای عزیز و نازنین .... من در کل با این نظر که سکسی نویسی کار ناپسندیده ایه موافقم و برای من سکسی نویسی سکسی نویسیه و هیچ تفاوتی بین داستانهای سکس با پدر و سکس با غریبه ها وجود نداره و همه شون سر و ته یک کر باسه و خود من تا سال ۸۹ یاد گار های نویسندگی من هزاران صفحه خاطراتی بود که با خود کار به روی کاغذ اورده بودم .. به خاطر فرار از سانسور اومدم به این سمت .. وارد سایت هایی شدم که به نظرم اومد فقط سکسی منتشر می کنن .. قبل از رفتن به سایت امیر و ... اول به لوتی اومده بودم .. اصلا بخش ادبی رو ندیده بودم و این سایت هم از رنگ بندی و این چیزا می گفت و من سر در نمی اوردم . تازه لپ تاب گرفته بودم .. خلاصه خلاف روحیه ام شروع کردم به نوشتن مطالب سکسی در سایت همسایه و بعد در این جا .. قبل از توضیح بیشتر من از شما می پرسم شما این جا چه کار می کنید اگر مخالف این چیز ها هستید و این اعتقاد را دارید ... ما در دنیای مجازی یکدیگر را نمی بینیم . سکس به نوعی نیازی از نیاز های طبیعی انسان است .. و در هر حال اگر حفظ حرمتی باشد علاوه بر پدر .. مادر .. برادر .. خواهر ...باید گفت که همسر هم برای خود حرمتی دارد . حتی به نظر من اگر زنندگی هم وجود داشته باشد اصلا ورود همسر به عنوان سکس کننده خیلی خیلی خیلی زننده تر از نوشتن سکس با محارم می باشد .. سکس با محارم نوعی تخیل است خالی بندی هایی که تقریبا امکانش نیست .. فانتزی هایی ست که طرف می تواند مثل یک هنر پیشه حس بگیر در عین آن که خود را همگام با آن فاضا می سازد از آن فضا و صحنه دور شود . بسیاری از هنر پیشگانی که نقش منفی بازی می کنند انسانهای بسیار مثبتی هستند ..در هر حال می توانید نوشته های غیر سکسی مرا بخوانید .. راز و نیاز های من با خدا ... داستانهای عشقی .. دو ماه خاطرات روزانه ام در سال گذشته را ...مطالب ادبی .. رمانهای عشقی و اجتماعی و واقعی که حس می کنم جا برای رشد زیاد داره . در ضمن داستانهای سکس با محارم جزو پر طرفدار ترین داستانهای سایته ... خود من صد ها داستان کوتاه و مطالب ادبی و چند رمان در بخش خاطرات و داستانهای ادبی دارم و سر و ته قضیه تا به حال پنجاه تا نظر هم نداده اند .. اما هزاران پیام و کامنت در داستانهای سکسی داشته ام .. اصلا خود شما داستان یا رمان عشق و ثروت و قلب مرا که در قسمت خاطرات و داستانهای ادبی نوشته شده خوانده اید ؟ اوج دید گاه انسان دوستانه یک نویسنده در قالب عاطفه و عشق و احساس به تصویر کشیده شده است . خود من هر بار که قسمتی از این اثر خود را می خوانم اشک از دیدگانم جاری می گردد . درست است که ان سوپر مثبت ها این منفی ریزه ها را پاک نمی گرداند اما من هم انتقادم را ارائه می دهم بیان می کنم که چرا به ان داستانها همانند داستانهای سکسی توجهی نمی شود . .. هر چند این ها نمی تواند توجیهی باشد برای نوشتن این گونه داستانها .. این داستانها یعنی سکسی علاقه مندان خودشو داره .. تو نمی تونی به ناگهان همه اینا رو قیچی کنی .. نمی تونی بگی اونایی که میان و این داستانها رو می خونن آدمای بدی هستند .. آدمای منفی و کژنگری هستند .. خود من تا به حال یک کلمه حرف زشت و رکیک و سکسی در زندگی روز مره از زبونم خارج نشده در حالی که صد ها هزار از این کلمات را در داستانهایم نوشته ام . حساب داستان از سکس جداست . یک داستان به همان اندازه تاثیر دارد که یک دختر در خیابان جین چسبانی که اندامش را بر جسته نشان بد هد می پوشد . آیا می توان به آن دختر گفت که چنین نکند .. ذهن و اندیشه ادمی زور را نمی پذیرد . اگر ایمان قوی باشد آن پسر نباید ان دختر را ببیند . شما ها هم اگر می دانید این نوشته ها بد است مطالعه اش نکنید .من گفتم شیعه ۱۲ امامی هستم .. هشتاد تا نود درصد ایرانیان شیعه هستند .شاید از این میلیونها شیعه ۱۲ امامی ۱۲ نفرشان هم بهشتی نباشند . عزای امام حسین می گیرند و با یزید و تحت لوای یزید زمان که نام پدر امام حسین را یدک می کشد در سوگ آن امام بزرگوار اشک می ریزند .. یکی اشک تمساح می ریزد و امتی اشک سادگی و توسری خوردن .. درد این است ... می بینید که به چه بد بختی و فلاکتی دچاریم که مشتی شیطان حاکم بر جان و مال نا موس ما هستند .. آن مشتی شیطان هم ادعای شیعه بودن را دارند . خلاصه می توان با دوستان مدارا کرد .. می توان همگام با جامعه با محبت با مدارا .. با همبستگی .. می توان با در کنار دیگران بودن و همدلی قاصد پیام محبت بود .جوانان چه کنند ؟ اشتباه شما و دیگران این است که به سکس و داستانهای سکسی اصالت می دهید در حالی که من به همین نظرات و پیامهای ذیل داستانها اصالت می دهم و یکی از مخالفین سر سخت پاک شدن این کامنت ها در آینده هستم که متاسفانه در موارد بسیاری توجهی به این خواسته من نمی شود . امروز اگر شیخی بر منبری رود حتی اگر درست بگوید نود درصد حرفش را قبول ندارند اما اگر یک انسان معمولی بخواهد جمله ای بگوید و درست باشد بیشتر و بهتر پذیرای ان خواهند شد .. در هر حال من پیش و بیش از این که دیگران از من انتقاد کنند خودم در مورد خودم این کار را کرده ام و این را هم بگویم که صد ها برابر انتقاد .. تشویق و درخواست داشته ام که به این گونه نوشتن ها ادامه بدهم .دختری که عشقش را در اثر بیماری سرطان از دست داده با نوشتن داستان و تراژدی عشق و جدایی من در قسمت ادبی که در مورد وقایع زندگی او بوده به ارامشی نسبی دست یافته .. من به خاطر نوشتن ان داستانها به خود می بالم و اما در مورد سکسی ها .. مشکل جای دیگریست و باید ریشه ای کار کرد ..... با درود و تشکر از ارسال مطلب منطقی و واقع گرایانه شما .. دوست و برادرتان : ایرانی
     
  
زن

 
پا دوست عزیز و نازنین من پاسخ پرنیا را داده بودم که رفته بودم مشکل اسپم را حل کنم و بعد از برگشت به صفحه تاپیک دیدم پیامها حذف شده .... می شد این را تا حدودی مرتبط با داستان داد . دوستان گل و گرامی .. با محبت میشه دلها رو به هم نزدیک کرد . اگه من این پیام خودم رو کپی نمی کردم و در این جا نمی اوردم چی می شد ؟ قضاوت این خواننده در مورد ما به کجا می کشید ؟ پرنیا جان لطفا اون پیام بالای خودت رو پاک کن .. شاید حق با تو باشه اما حق رو نمیشه با عصبانیت گرفت . متاسفانه ..متاسفانه یک پیام دیگه رو که من دوروز پیش در خصوص اخوند جماعت دادم و پاسخ به یک نفر دیگه بود اونو هم پاکش کردند ... بابا ! این قدر ضعف نداشته باشید . اگر ادعای دموکراسی و پذیرش اونو داریم باید منطقی باشیم . مگر پرنیا جان چه نوشته بود .. نوشته های او به رنگ سبز همان بالا هست .. یک کف مرتب برای خودم .. افرین به خودم که کپی کردم و درجا گذاشتمش و یک پیام خصوصی هم به پر نیا ی عزیز دادم . پا دوست جان منو ببخش که همش حواسم میره اون بالا .... استاد شمال عزیز هم کارش بر مبنای قانون و مقرراته .. و لی گاهی میشه یه دوری زد و دلی به دست آورد .. پا دوست جان متاسفانه من تا رفتم به پیام تو برسم دیدم جریان اینه ولی پیام تو رو خونده بودم و در کل انتقاد پرنیا جان را تایید کرده بودی و کلا مخالف سکس با محارم بودی و می گفتی داستان سکسی معمولی بنویسیم .. اگه پاسخ من به پرنیای عزیز رو مطالعه کنی میشه به یه پاسخی هم برای خودت برسی . من همه شما را دوست دارم .. در ضمن استاد حمید شمال مدیر محترم داستانهای ادبی و سکسی وظیفه شو انجام داده و باید از ایشان حمایت بشه منم مثل شما یک کار برم . شما حداقل صد در صد مالک ایدی خودتونین اما من سه دانگشو هم ندارم . شهرزاد جان که داشت می رفت خونه خودشو به من مجانی اجاره داد . من چی بگم ؟ تازه خیلی هم به من محبت دارند . پس سعی کنید با کلامی شیرین به دنبال محبت کردن به هم باشیم . دوست و برادرتان : ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
جناب ایرانی تشکر می کنم از پاسخگویتون ( چرا اینجا شکلک گل نداره!!!)
و اما جناب شمال! به ایشون هیچ بی احترامی نکردم! عذر خواهی هم نمی کنم!
شما خودت رو بذار جای من! وقتی یه پست میدین و میاین میبینین به یه بهانه واهی حذفش کردن چیکار میکنین؟ ( واقعا به یه بهانه واهی حذفش کردن). آن هم در سایتی که یوزر و به قول شما کاربرها همه دم از حق میزنن و اینکه طالب حق هستن و میخوان برابری و عدالت رو رعایت کنند!! نمیخوان جلوی آزادی بیان رو بگیرن!!. پست من بدور از هر بی احترامی بود!!
اینکه گفتین من اینجا چیکار می کنم! داستان های سکسی رو دنبال می کنم ولی نه داستان های سکسی محارم و خیانت زن و شوهری و مخالف سر سخت اونها هم هستم!

پایدار باشید
Be happy for ever
     
  
زن

 
Parnia: جناب ایرانی تشکر می کنم از پاسخگویتون ( چرا اینجا شکلک گل نداره!!!)
و اما جناب شمال! به ایشون هیچ بی احترامی نکردم! عذر خواهی هم نمی کنم!
شما خودت رو بذار جای من! وقتی یه پست میدین و میاین میبینین به یه بهانه واهی حذفش کردن چیکار میکنین؟ ( واقعا به یه بهانه واهی حذفش کردن). آن هم در سایتی که یوزر و به قول شما کاربرها همه دم از حق میزنن و اینکه طالب حق هستن و میخوان برابری و عدالت رو رعایت کنند!! نمیخوان جلوی آزادی بیان رو بگیرن!!. پست من بدور از هر بی احترامی بود!!
اینکه گفتین من اینجا چیکار می کنم! داستان های سکسی رو دنبال می کنم ولی نه داستان های سکسی محارم و خیانت زن و شوهری و مخالف سر سخت اونها هم هستم!

پایدار باشید

سلام بر پرنیای نازنین ! همان گونه که شما مودبانه و با فر هنگ بالا و والای خود نظرات خود را بیان می دارید کسی هم قصد بی احترامی به شما را نداشته نخواهد داشت .. چنان چه همین حالا نظر خود را اعلام داشته اید .. من هم نظر شما را اورده ام و مدیریت هم مخالفتی نکرده اند البته یک اگری هست که صلوات می فرستم ... راستی من لینک داستانها و مطالب مثبت و غیر سکسی خودمو برات فرستادم .. و اگه اطلاعات دیگه ای هم در خصوص داستانهای باب سلیقه ات بخوای من در خد متم .. داستانهای بر بالهای عشق و هوس .... اولین عشق اخرین عشق ..داستانهای عشقی سکسی بدون خیانت هستند .. البته مدیریت این جا وظیفه خاصی دارد که نظم بخشیدن به تاپیکهاست ..شاید ایشان این طور تشخیص داده صلاح دانستند که بحث ما یک بحث عمومی بوده و نظر پیرامون خود استان نمی باشد و اما در مورد صلوات بالا بگذار منم حرفمو بزنم .. در این که مدیریت سوء نیتی نداره شکی درش نیست چون اون علاوه بر این که حمایت بالا دست ها رو می خواد به همدلی ما کار برای ساده هم نیاز داره ..که دیگه در این مجموعه همه باید دست به دست هم بدیم احترام همو نگه داشته باشیم . من فقط این انتظارو داشتم که به جای حذف پیامها اونا رو خودش به این جا منتقل کنه .. الان بازدید کنند گان اون پیام سبز بالای شما رو دارن می خونن و کاملا متوجهن که چیز بدی نبوده و نهایت احترام رو رعایت کردید ولی تشخیص مدیریت تاپیک و تالار بر این بوده که نباید در ذیل اون داستان باشه و شما هم باید اینو در نظر بگیرید که غرض ورزی در کار نبوده ..و من از همه بر و بچه های این جا تا حدودی که شناخت دارم می دونم که اونا نمی خوان کسی رو ناراحت کنن . وگرنه براشون آزردن من و شما که نفعی نداره .. فقط من این توقع رو داشتم که پیام شما با دستان گهر بار خود مدیریت به این بخش منتقل شه ..که فکر می کنم در اثر عجله پاک شده .. من از بعد از ظهر ساعت ۴ تا حالا می خوام داستان بنویسم ولی ۶ ساعته که دارم به پیامهای خصوصی و این جور مسائل رسیدگی می کنم ..آخه شما ها برام بیشتر ارزش دارید تا داستانها .. من باید به شما پاسخ بدم . وقت میذارم و این کارو انجام میدم . شاید یکی به من ایراد بگیره که چرا از غروبی تا حالا داری واسه دو سه نفر خودت رو به آب و اتیش می زنی .. در جواب میگم این جا مسئله فرد نیست .. مسئله عمومه .. مسئله شخصیت منه .. بذار این لوتی صد صفحه اش در یک شب سیاه بشه از پیامهای محبت آمیز .. خیلی بهتر از اونیه که بخواهیم یه عکس سکسی بذاریم و بگیم این عکس من و زنم در زیر لحاف البته اونم طرفدارای خودشو داره ولی دوستان گلم .. وقتی این پیامهای دوستی و محبت موندگار شه .. به همین صورت خالصانه و بی ریا خیلی جاذبه و ارزشش بیشتر از اونیه که عکس سکسی بدنمونو به نمایش بذاریم ... و طرفدارای این سایت و مجموعه هم بیشتر میشن .. وگرنه عکسای سکسی رو میشه در ده تا سایت هم پیدا کرد .. خیلی بهتر و درشت تر و شفاف ترشم در خیلی جا های دیگه هست . اما صفت لوتی گری ..از جوانمردی ها گفتن .. از عشق نوشتن .. و این همه مطلب ادبی و دوستی هایی که در این جا وجود داره رو در جای دیگه ای به این صورت ندیدم .این جا گاهی بحث و درگیری و اختلاف پیش میاد ولی من میگم چرا هزاران هزار رابطه محبت آمیز و دوستی و لوتی گری باید در میان چهار تا اختلاف کوچیک محو شه .. چرا هزاران خوبی باید در میان چهار تا گله گذاری گم شه .. در این جا هزاران نفر با هم دوستن پس بهتره که این دوستی ها حفظ شه . حتی اگه ساعتها به خاطر یک نفر وقت بذاریم ارزششو داره .. من که به خاطر شخصیت و فر هنگ انسانی انسانها رو دوست دارم .اگه دلی رو به دست بیاریم حتی اگه کسی بهمون ترشرویی کنه بهش لبخند بزنیم نه تنها چیزی از ارزشهای ما کم نمیشه بلکه طرف رو متوجه می کنیم که هنوز هم ارزشها زنده اند و تو هم اگه کسی بهت اخم کرد بهش لبخند بزن . وقتی که دنیا پر از لبخند شه دیگه اخمی نمی مونه . با اجازه برم چند تا داستانو که تو دوست نداری و امشب نوبت اوناست ردیفش کنم .. به شرط و شروطها چون من اولویت را به خوانندگان میدم . امشب نوبت داستانهای گناه عشق و بابا و مامان بخش بر چهاره .. ای وای وقت نشد قسمت دیگه ای از داستان لبخند سیاه رو بنویسم . جواب طرفدارای اونو چی بدم ؟ العفو یا حامیان .. با انتشار یک روز در میان .. پر نیا جان بازم بهمون سر بزن . خوشحال میشیم . دوست و برادرت : ایرانی
     
  
مرد

 
Parnia

دوست عزیز اینجا انجمنه و قوانین خاص خودشو داره ..وقتی پستی پاک یا منتقل میشه ب این علت نی ک ما با کسی مشکلی داریم ...پست های شما ربطی ب موضوع تاپیک نداشت و نظم تاپیک واسه ما ا هر چیزی مهم تره ...بحث در مورد آخوندا و ۱۲ امامیا جاش تو تالار مذهب و تاپیک های خاص خودشه

اگه تاپیکی خلاف اعتقادته میتونی ب اون تاپیک وارد نشی
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 


باسلام به دوستان

من دنبال کسی میگردم که داستان های ۴یا ۵ سال پیش را یادش باشه
وبه من کمک بکنه من اسم داستان را فراموش کردم اما مقداری از متن ان را میتوانم بنویسم

هر کس میتواند به من کمک کند یک پیام بدهد تامن متن داستان را برایش ارسال کنم

باتشکر
     
  
زن

 
واقعیت این است که نمی توان گفت چه چیز هایی واقعی هستند .. واقعیت به چیز هایی گفته میشه که آدم اونو حس کنه .. باهاش بر خورد کنه.در دنیای مجازی به چی میشه گفت واقعی .؟شاید گفته شه واقعیت همون چیزیه که طبیعی تر به نظر برسه .. عده ای ممکنه خیلی از واقعیت ها رو دروغ قلمداد کنند . مثلا من دروغ نمیگم . دوستم در دوازده سالگی زن عموشو بار دار کرد .. ازش صاحب پسر شد .. با روحیه ای که ازش سراغ داشتم و چشمه هایی که ازش دیدم اهل دروغ نبود .. حالا من بیام و مثلا این داستانو بگم که یه ۱۲ ساله این کارو کرد اولا که میگن داستان زیر ۱۸ ننویس بابا این و.اقعیته .. خیلی ها میگن دروغ میگی .حالا بیا و واسه این قسم و آیه بیار . . شهلا خانوم یکی از خواننده های این سایت بود که دهها بار خودش گفت از هفت سالگی مورد توجه مردا بوده خیلی تپل و خوشگل بوده از همون کودکی با باباش سکس داشته ..حالا ممکنه خیلی ها حرفشو باور نکنن .. من که باور می کنم . ولی این جا چیزی که به عنوان واقعیت عمومی باشه وجو.د نداره . ... داستانهای سکسی و واقعیت داستانهای سکسی از دید گاه طرفداراش مثل فیل داستان مولوی می مونه .. یکی اونو دیوار تصور می کنه .. یکی باد بزن ...شما باورت میشه که یک مردی به یک پسری پول بده که با زنش رابطه سکسی بر قرار کنه و اونا رو سر بزنگاه بگیره و از دست زنش که خیلی بهش گیر می داده خلاص شه .؟ به خاطر این که زن مهریه شو ببخشه و...این کار شده .. برای یکی از بستگان دور من اتفاق افتاده .. مرد دهها فقره خلاف جنسی داشته .. زنش خسته شده بود عاصی شده بود در اولین مورد گیر افتاد از هم جدا شدند . و در مورد داستانها بیشتر یه حد واسطی انتخاب میشه .. یک میانه روی که جنبه طبیعی به این داستان بده .. و این رابطه رو در خود سکس و عملیات جنسی میشه دید وگرنه سوژه می تونه هر سوژه ای باشه . بعضی روابط پس از یک سال بین دو طرف به رابطه جنسی تبدیل میشه .. اینو بخوای واقعی کنی و چند ده قسمت طولش بدیم حوصله خواننده سر میاد .. داستانهای سکسی فانتزی هستند و گاهی هم ممکنه یه اغراق هایی بشه .. سی سال پیش من یک کتاب داستان سکسی رو دیدم که چاپ چهل یا چهل و پنج سال پیش بود البته به نسبت امروز .. داستان اون در مورد پادشاهی بود که زنش بار دار نمی شد از تمام اهالی کشور دعوت کرد البته از مرداش که بیان و مسابقه بدن اونی که آلتش قوی تر از بقیه هست و بلند تر با زنش طرف شه و اونو بار دار کنه .. پاد شاه بار دار نمیشده ..حالا من داستانو خوب یادم نمیاد چی شد چون کامل نخوندمش .. فقط می دونم رفتن سراغ یکی که مثلا زیر درخت گردو وایساده بود و داشت با اون خودش گردوها رو مینداخت زمین . و خالی بندی های دیگه ... اینا فانتزی ها و جاذبه های داستانهای سکسی هستند . این که خیلی از داستانهایسکسی تکراری و کلیشه ای شده شکی درش نیست . مثل داستانهای سکس با مادر و پدر و ...ولی گاه از اون جایی که متفاضی زیاد داره نمیشه به در خواست کننده هاش بی توجهی کرد . ولی در هر حال این که باید سوژه هایی جدید و متنوع وارد مجموع داستانهایسکسی نمود شکی درش نیست . من چهار ده پونزده تا از این نو آوری ها و تنوع رو در ذهنم دارم که فرصت نمی کنم شروع کنم و ادامه بدم چون هنوزم به نسبت یک نفر داستانم زیاده .. خیلی از این داستانها با الهام از واقعیات سر چشمه می گیره . ممکنه خودش یا خود عملیات سکس واقعی نباشه .. مثلا میشه احساس یک شی میل رو درک کرد و نیاز اونو . چون اونم مثل ما انسانه .. ولی وقتی که داره سکس می کنه ما که پیشش نیستیم ببینیم چه کارایی انجام داده .. بازم یه چیز دیگه یک مردی بود که می رفت به خونه مرد دیگه .. به زن و شوهره پول می داد هم خودش تنهایی و هم دو به یک با اون زن سکس می کرد .. حالا اگه یه داستانی در این مورد نوشته شه واسه این که طولانی تر شه باید آب و تابش داد . یکنویسنده کهنمی دونه چه اتفاقاتی میفته از زمانی که مرد در می زنه شوهر یا اون زنه درو براش باز می کنه .. هر اتفاقی می تونه بیفته . هر کسی دلش می خواد جریان به صورتی باشه . واقعیت رو اون جوری که دوست داره تفسیر می کنه . بهترین راه اینه که داستانها در زمینه های مختلف نوشته شه تا تا مین کننده تمام سلیقه ها باشه . با سپاس از توجه شما .. دوست و برادرتان : ا یرانی
     
  
زن

 
miandoabi: داستانها واقعا کم شده
سلام داداش من یه خورده یه نموره ای کارم کمتر شده اونم به علت بیماری شدید زنم ..ولی در عوض نویسندگان جوان و پر شو وتوانای دیگه ای با آثار ارزنده ای وارد گود شدند که من دست تک تکشونو می بوسم که این شجاعت و اراده رو دارن که در عصری که سرگرمیها زیاد شده با فکر و اندیشه خودشون می نویسند و اگرم کم و کاستی هایی باشه به مرور زمان رفع میشه و باید که تشویق و تحسینشون کرد و خیلی هاشون هم که از همون اول واقعا توانایی خودشونو نشون میدن و تعداد تاپیک های اضافه شده در چند ماه اخیر نمایانگر فعالیت زیاد سایت لوتی در این زمینه هست که خوشحالم مسئولین لوتی این فرصت را در اختیار عاشقان نویسندگی فرار میدن تا وارد عرصه هنر شن .. باید به این نویسندگان گفت هنر مندان واقعی .. من از بچگی ودر زمانی شروع به نویسندگی کردم که کانال ۳ هم نداشتیم . فرصت وامکانات رشد و زمینه های اون بود حالا با این همه بر نامه های مبتذل و غیر مبتذل ماهواره و سر گر می های دیگه واقعا باید به این جوانان درود فرستاد . با احترام .. دوست و برادرت : ایرانی
     
  
زن

 
molte20: باسلام به دوستان

من دنبال کسی میگردم که داستان های ۴یا ۵ سال پیش را یادش باشه
وبه من کمک بکنه من اسم داستان را فراموش کردم اما مقداری از متن ان را میتوانم بنویسم

هر کس میتواند به من کمک کند یک پیام بدهد تامن متن داستان را برایش ارسال کنم

باتشکر
سلام داداش .. من الان ۳ سال و ۱۰ ماهه که نویسنده داستانهای سکسی هم شدم و درست ۴ ساله که داستان سکسی سایتها رو می خونم . ولی فکر نکنم اون داستانها رو یادم بیاد .. اگه داستان مربوط به خودم باشه یادم میاد که خب من ۴ یا ۵ سال پیش نویسندگی نمی کردم .. حالا شما یکی دو مورد از پرسشها رو بگو شاید کسی یادش اومد .مثلا توضیح دو سه خطه .. . من اگه داستانهای مربوط به خودم باشه اسمشم یادم نیاد کارمو ول می کنم تا پاسخ تو رو بدم .. شاد وسر بلند باشی . دوست و برادرت : ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 18 از 49:  « پیشین  1  ...  17  18  19  ...  48  49  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA