انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 19 از 49:  « پیشین  1  ...  18  19  20  ...  48  49  پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)


زن

 
چند دقیقه پیش داستانی رو که ساعتی پیش نوشتنشو شروع کرده بودم ..تمومش کرده در تاپیک داستانهای سکسی تک قسمتی نوشته ایرانی منتشرش کردم . داستانی به نام دیگه زن نمی گیرم . این یک داستان واقعیه .. که مرد داستان اونو برام تعریف کرده و تمام مطالبش درسته .. فقط اون قسمتی که سکس داره من آب و تابش دادم و دیگه اضافه کردم . دیگه از این مرد که نمیشه انتظار داشت بیاد و جزئیات رو تعریف کنه .. تازه شایدم خودش چیز زیادی ندیده باشه .. حتی شاید وقتی که داشته با موبایل یا هر چیز دیگه ای فیلم می گرفته همون اول زنش و معشوق زنش فهمیده باشن ..اگه می خواستم داستان رو کاملا واقعی بنویسم باید می گفتم که مثلا این اقا وارد شد می خواست با موبایل فیلم بگیره از صحنه ای که زنش و معشوقش در حال سکس بودند .. ناگهان متوجه او شدند و معشوق او را بیهوش کرد .. دیگه ازسکس خبری نبود .. اما چگونگی سکس .. طبیعی بودن اون دیگه بستگی به سلیقه آدما داره .. هرکسی نقش خویش بیند در آینه .. با تشکر ..دوست و برادر شما : ایرانی
     
  
زن

 
می خوام در مورد دو تا دیگه از داستانهای جدیدم حرف بزنم . البته یکی ازاونا رو که در 6 قسمت نوشتم و تمومش کردم اسمش هست آنا و الینا . من این داستانو به درخواست دوستی در سایت همسایه نوشتم که یه عکسی رو در اختیارم گذاشت با دو یه سطر توضیح . عکس دو تا عروس رو نشون می داد یعنی دوتا زنو در لباس عروس که با هم ازدواج کرده بودند .خیلی شبیه به هم بوده انگار دو قلو بودندولی اونا با هم دختر خاله بودند البته یکی از اونا در واقع دو جنسه بود . این دو نفر روسی بودند . چون در روسیه همجنس بازی آزاد نیست در نتیجه اونا نمی تونستن به این بهانه با هم باشن و راهی نبود جز ازدواج .. من فقط تا همین حدشو می دونستم . دیگه با همین الهام یه داستان 6 قسمتی نوشتم و در داستانهای پیوسته و قسمت دار سکسی منتشرش کردم . دیگه ضامن دار واقعی و غیر واقعی بودنش نیستم . شما اونو بذارین به حساب تخیلی بودن . آخه زبون فارسی هاش نمیان سکسشونو واسم بگن .. اون وقت دوتا روسی بیان بهم بگن چیکار کردیم ؟ ولی اسمها رو هم از همون زبون روس گذاشتم که مثلا طبیعی باشه . یه وقتی فکر نکنین داستان یکی دیگه رو تر جمه کردم . من انگلیسی رو هم نمی تونم دوبله کنم . البته دانشگاه که بودم زبان عمومی انگلیسی داشتیم یه کتاب دراز سیصد و خوردی صفحه ای ..چون با گرامر زیاد سر و کار نداشت شدم نوزده و نیم .. ولی خب لغت نامه داشتم و ترجمه می کردم و واسه امتحان آماده شده بودم . بگذریم .. یک داستان دیگه که مدتها بود وعده شو داده بودم و بالاخره پس از تموم کردن چهار پنج تا از داستانهای سریالی خودم .. همین یک دونه رو شروع کردم اسمش هست یــــــک ســـــر و هـــــــزار ســــــودا که یک قسمت از اونو در سایت همسایه منتشر کردم و منتظر تایید تاپیکش در سایت لوتی هستم که از طرف دوست و برادر گلم آره داداش تقاضای تاپیک شده . که تا این لحظه تایید نشده ....داستان در مورد شهروز پسریه که دانشجوی رشته پزشکیه از اون جایی صحنه شروع میشه که اون درس عمومی رو تموم کرده .. اون کلی دوست دختر داره و خلاصه ماجرا های خاصی رو در محیط تحصیلی و خونه و کوچه به وجود میاره که خوندنش خالی از لطف نیست . اما شروع تمام این هوسهاش از زمانی بوده که می رفته خونه زن همسایه شبا رو کنارش می خوابیده تا تنها نباشه و خب برای این کار توجیهاتی در خود داستان آوردم که عجیب و غریب به نظر نرسه . و داستان با شرح یه خاطراتی از گذشته شروع میشه تا ورود به صحنه های روز برای خواننده غریب نشون نده . امید وارم با تمرکز بهتر و بیشتر بتونم این داستان رو با کیفیتی مطلوب ارائه بدم . در واقع این داستان شرح حال خیلی از پسرای متقلب این دوره و زمونه هست که به خاطر هوس با دخترا دوست میشن و با احساساتشون بازی می کنن . هر چند تازگی ها دخترا هم واسه این که از قافله عقب نمونن یه چشمه هایی از بی وفایی میان ولی اگه بتونی یه دخترو قانعش کنی که با تمام وجود دوستش داری .. لذت عشقو بهش بچشونی احتمال این که اون دختر بهت خیانت کنه خیلی خیلی ضعیفه . از اون جایی که این داستان یک داستان فانتزیه سعی می کنم هسته اصلی اون بیشتر روی تعقیب و گریز ها باشه ... با تشکر از همراهی شما و پوزش از این که در قبال به پایان رسوندن چهار پنج تا از داستانهای دنباله دارم فقط یکی به جاش گذاشتم خدا نگه دارتان ..... دوست و برادر شما : ایرانی
     
  
مرد

 
shahrzadc: همین یک دونه رو شروع کردم اسمش هست یــــــک ســـــر و هـــــــزار ســــــودا که یک قسمت از اونو در سایت همسایه منتشر کردم و منتظر تایید تاپیکش در سایت لوتی هستم که از طرف دوست و برادر گلم آره داداش تقاضای تاپیک شده .
با درود داداش ایرانی گل و نازنین استاد قلم طلایی مهربان اگه هر شخص دیگه ای در خواست این تاپیک را داده بود حتما همون اول در جا تایید میگرفت ولی متاسفانه طاهرا نبود آره داداش دیگه بهتره تا بودش و کارها راحت تر پیش میره

فدات

آره داداش

یا همون آقا رشید خودمون

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
aredadash: ا درود داداش ایرانی گل و نازنین استاد قلم طلایی مهربان اگه هر شخص دیگه ای در خواست این تاپیک را داده بود حتما همون اول در جا تایید میگرفت ولی متاسفانه طاهرا نبود آره داداش دیگه بهتره تا بودش و کارها راحت تر پیش میره

فدات

آره داداش

یا همون آقا رشید خودمون

با درود به آره داداش نازنین و زحمت کش .. این رو هم نباید فراموش کرد که اگه آره داداش نبود من امروز افتخار خد مت در سایت لوتی رو نمی داشتم . راستی داداش داستان گناه عشق و بابا بخش بر چهار آماده انتشاره .. اگه زحمتشو می کشی که خوشحال میشم.. اگه وقت نداری آپش کنم . در مورد داستان یک سر و هزار سودا حتما مسئولین محترم کاری واسشون پیش اومده فرصت بر رسی نداشتن ..شاید هم در نوبت بررسی تقا ضا های جدید باشه . من یکی که دارم در بد ترین شرایط زندگی ام داستان می نویسم و حالا یه تاپیک می خواد تصویب بشه یا نه فکر نکنم مدیران نازنین فراموشمان کرده باشند . داداش نمونه ای ..و این که دیگه چی بگم . صلاح مملکت خویش خسروان دانند .. و ما هم به عشق دوستان و عزیزان و اونایی که صدامونو می شنون اینجاییم . غلام همت آنم که زیر چرخ کبود .. زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست ... و اینهم بگذرد . با احترام : دوست و برادر همه شما ..ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
سلام
فکر میکنم مدیر این بخش با بعضی افراد تعارف داره. عشق ممنوع که یکساله آپدیت نشده، هنوز در صفحه اوله. تعداد داستانهای استکی خیلی زیاده.به نظر من، این نویسنده است که داستان را به صفحه اول میاره نه مدیر! دلیلی نداره نویسنده ای که هفته ای یک قسمت از داستانشو آپ میکنه، مورد حمایت واقع بشود. در ضمن میشه فهرست داستانها را با قوانین در یک تاپیک قرار داد تا تعداد تاپیکهای صفحه اول کم بشه. با تشکر لوتی خور
     
  
مرد

 
Looti_khoor: سلام
فکر میکنم مدیر این بخش با بعضی افراد تعارف داره.
دروود دوست عزیز.... انجمن قوانین خاص خودشو داره و منم طبق قوانین جلو میرم و تعارفیم با کسی نداریم

Looti_khoor: عشق ممنوع که یکساله آپدیت نشده،
یک سال !!!
از آخرین پستش ۵ ماه میگذره ک البته درسته زمان زیادیه ولی ی سال نی ....ب هر حال رسیدگی میشه

Looti_khoor: در ضمن میشه فهرست داستانها را با قوانین در یک تاپیک قرار داد
قبل قضاوت بد نبود ی دوری میزدی تو تالار

لیست تاپیکهای تالار داستانهای سکسی


موفق باشی
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  ویرایش شده توسط: shomal   
مرد

 
دوست عزیز نابودی یکی از داستان ها یک ماه گذشته بعد
خاندان دعاگو مونده کاربر اش گفته ادامه اش نمینویسه ولی مونده هنوز داستان
ناگفته های زندگی سکسی من که بسته شده ولی داستان تکمیل نیست و حذف نشده
فامیل باحال ما یکی دیگه بسته و نیمه تمام اونجور مونده
مجموعه خاطرات امیر علی حدود دو ماه ادامه پیدا نمیکنه ومونده داستان
و در این بین دوست عزیز ایرانی رو بهترین داستان نویس میدونم در اینجا از نظر خودم و تشکر میکنم از داستان های خوبش
احترام و ادب و اخلاق
     
  
زن

 
hosenzad: بین دوست عزیز ایرانی رو بهترین داستان نویس میدونم در اینجا از نظر خودم و تشکر میکنم از داستان های خوبش
با تشکر و سپاس از تو دوست و برادر گل و نازنینم که تا این حد از بنده و داستانهای من حمایت می فرمایید . البته دوستان و نویسندگان دیگری هم هستند که وقت و فراغت خود را صرف این امر می نمایند .. اما گاه مشکلات و. مشغله های زندگی ماننند تحصیل ..عدم دسترسی به اینترنت ..خستگی ذهنی ..خدای ناکرده بیماری خود و عزیزان و نا آرامی های دیگر سبب می گردد که در نگارش و انتشار داستان وقفه ای کوتاه یا دراز مدت افتاده یا این داستانها ادامه نیابد . ضمن همدلی و همراهی با این نویسندگان و درک آنان ..باید گفت که بدون تردید خواست و شعور خوانند گان عزیز و دوست داشتنی این مجموعه نیزبرای مسئولین مهم بوده اما گاه ناخواسته چنین شرایطی نیز به وجود می آید . از بنیان گذاران این سایت سپاسگزارم که این فرصت و امکان را در اختیارم نهاده اند تا بتوانم درخدمت خوانندگان و باز دید کنند گان آن باشم که این یعنی حضور خوانندگان تنها عاملیست که به من انگیزه ماندن در این جا و نوشتن می دهد . عزیزانی که به وجود آنان افتخار می کنم. نازنینانی که حتی انتقاداتشان را هم با جان و دل می پذیرم چون که می دانم هدفی جز سازندگی و بهتر شدن کیفیت امور ندارند . . حسن یا حوسن زاد عزیز جز این که بگویم شما بازدید کنند گان این مجموعه بهترین های سایت و نبض و نفس ان هستیدچه می توان گفت ؟! امید وارم استادان و سایر خوش نویسان و نویسندگان گلی که داستانهای نیمه کاره دارند درصورت رفع مشکلات.. حداقل به خاطر احترام به باز دید کنند گان و خواست آنان این داستانها را به پایان برسانند به هر قیمتی که شده .. حتی به قیمت کاستن از خواب خود .. نرفتن به میهمانی ها و سفرو کاستن از زمان با دوستان بودن و....یکی دو داستان نیمه کاره زیاد هم وقت نمی گیرد . ببینید استادان عزیزم ! چقدر شما و داستانهایتان برای این عزیز مهم بوده و با علاقه تعقیبشان می کرده که از ناتمام ماندن آنها ناراحت شده است . ببینید که در همین انتقاد چقدر مایه دلگرمی نهفته در واقع این پیامها باید تشویقتان کند چون که معنویت پیام این چنین می گوید . .. وهمچنین سایر عزیزان چقدر داستانهایتان را دوست داشته به آن اهمیت می دهند . حوسن زاد عزیز نمونه ای از این خوانند گان خوب است . با تشکر دوست و برادر همگی : ایرانی
     
  
زن

 
با درود و سلام خدمت همه خوانند گان نازنین و با فرهنگ و ادب سایت لوتی و تسلیت به شیعیان عزیز به مناسبت فرا رسیدن ایام شهادت وسوگواری سالار شهیدان مولا حسین ..از فردا تا یاز دهم ماه محرم انتشار پست و داستان سکسی نداشته اما در صورت فرصت سعی خواهم کرد در زمینه های غیر سکسی و عشقی یا ادبی فعالیت نمایم و شاید هم برای داستان گناه عشق که در آن سخنی از ابزار و الات جنسی و خارج از محدوده به میان نیامده استثناء قائل شده به دفعات بیشتری آن را منتشرنمایم . امید وارم بنده را درک نمایید. هر چند عقیده ام بر آن است که بد همیشه بد و خوب همیشه خوب است اما اصولی هستند که به خاطر عرف رعایت می گردند و خداوند ارحم الراحمین است شاید هدایتمان فر ماید وتحولی در ما ایجاد گردد . در هر حال این را بدانید که به یاد شما و در کنار شما هستم.و شما همان تنها عاملیست که به خاطرش در این جا هستم .برادر ..دوست و دوستدار تان و آن که هرگزشما را فراموش نمی کند : ایرانی
     
  
زن

 
hamid6631: دیگه شمارو واسه چی اذیت میکنن؟؟
با درود و سلام .. نه اتفاقا کسی با من کاری نداره و دوستان و مسئولین همه شون با محبت هستند و اصلا نویسنده واسشون ملاک نیست و در خواست کننده تاپیک و تعداد تاپیک هاشو می سنجند .. حالا شرایط من این شده که داستانهام زیاده و این که راستش قوانینی هستند که همه کار بران ملزم به رعایت آن هستند . حتی اگه رهبر مملکت سید علی خامنه ای بیاد و درخواست تاپیک بده باید همون رفتاری باهاش بشه که با من و یا شما میشه ولی بعضی قوانین هستند که آدم به دنبال شجره اون می گرده پیداش نمی کنه .. تا میره خودشو با یه قانون وفق بده می خوابی و بیدار میشی می بینی یه گوشه ای یه چیزی نوشته شده .. و آدم نمی دونه سر نخش کجاست ..منم که نمی خوام خلاف مقررات رفتار کنم واسه همین بهترین کار اینه خودمو با مقررات هماهنگ کنم وتعداد داستانهامو که به صلاحدید من نویسنده توسط خودمن و آره داداش منتشر میشه تنظیم کنم ..من در عرض یک ماه گذشته 5 تا از داستانهامو تموم کردم و جاش داستان نذاشتم مثل هرکی به هرکی و هوس اینترنتی و اتوبوس هوس و... در حال حاضرتاپیک های باز و در جریان .. آثار پسران طلایی ..تک قسمتی ایرانی ..زنی عاشق آنال سکس ..خانواده خوش خیال ..زن نامرئی ..شیدای شی میل ...بابا بخش بر چهار ...گناه عشق ..شیطون بلا .. که نویسنده همش منم توسط آره داداش درخواست و تایید تاپیک شده که معمولا و بیشتر وقتا خودم منتشرش می کنم .البته آره داداش گل در بخش ادبی دل نوشته های ایرانی روهم داره که خب نویسنده اون مطالب و نوشته ها هم من هستم . . منم داستانهای درجریان و نیمه تمام و به نویسندگی خودمو که تاپیکش مال منه داستانهای لز در زندان زنان .. لبخند سیاه و خار تو گل دیگران هستند ..آدم واسه کارایی که انجام میده از کسی انتظاری نداره ولی از خودش انتظار داره .. من می بینم دارم از عروسی و عزایی و مهمونی و سفر و حضر و خواب و کارم می زنم و با سرعت زیاد به زنم یا همون عیالم که سخت بیماره سرویس میدم که دوساعت بیشتر فعالیت کنم و حالا بر نامه این جور میشه که درخواست تاپیک جدید به این صورت در میاد از خودم خجالت می کشم . شاید یه حس توهین شده رو نداشته باشم احساس افت شخصیت هم نمی کنم ولی راستش حس خوبی هم نداشته دلگرم هم نیستم که یک نویسنده ای یا حالا میرزا بنویسی بیاد و این همه به این صورت بنویسه و شرایطش این بشه . اگه از همین حالا بشینی تمام فعالیتهای زندگیتو متوقف کنی و بیست و چهار ساعته تمام وقت یک سال تمام نوشته ها و آثار منو در این مجموعه بخونی تموم نمیشه و منم از کسی توقعی ندارم چون قوانین برای قانونگزار هر وقت که بخواد قابل اصلاح و تغییره . و من جز خودم از کسی انتقاد و گله ای ندارم .. و اعتراض من به خودمه ... به حرمت خوانند گان هیچوقت داستانهامو نیمه کاره ول نمی کنم . و به احترام همون هاست که می نویسم . ومن به شخصه حالا با دیدی مثبت به این جریان نگاه می کنم که شاید این حکمتی باشه که من با به حداقل رسوندن تعداد داستانهام بیشتر به کار و زندگیم برسم .فعلا در فاز اول انگشت گذاشتم رو داستانهای بابا بخش بر چهار و لز در زندان زنان که ترتیبشونو بدم و بعد زوم می کنم رو داستانهای شیطون بلا و شیدای شی میل وزنی عاشق آنال سکس و یکی یکی همه رو جا رو می زنم که شاید این جوری دوستان از ما راضی تر باشند و البته همینشم وقت می گیره .هرچند شاید ضعیف و هول هولکی تموم شه ولی چاره ای نیست و دیگه بی خیال . من قبلا در ایام تعطیلات محرم حداقل یک رمان عشقی تموم می کردم .. نصف بهترین و لطیف ترین و سوگلی آثارمو یعنی رمان ندای عشقو در این ایام نوشتم .... شاید باور نکنی من گاهی وقتا به خاطر بهم خوردن تنظیم کی بورد و یا درد دست و انگشت و خستگی ناشی از کار شدید روزانه و اداری خودم روی انگشت خودم چسب لنت می ذاشتم و با این شرایط تایپ می کردم که در اثر تماس نوک انگشتم با کلید درد کمتری رو احساس کنم . حالا .......؟ امید وارم که خوانند گان عزیز شرایط بنده رو درک کرده و همراهان گلم از من گله ای نداشته باشند .... راستی حمید جان من در پیام قبلی در داستان لبخند سیاه گفته بودم که بیست روزه که در خواست تاپیک داستان سکسی یک سر و هزار سودا بی جواب مونده که من این مدت رو به دو هفته اصلاح می کنم ..هنوز بیست روز نشده ..با احترام دوست و برادر همگی : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
صفحه  صفحه 19 از 49:  « پیشین  1  ...  18  19  20  ...  48  49  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA