انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 22 از 49:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  48  49  پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)


زن

 
umid: سلام استاد عزیز،نظر شما خیلی برام ارزش داره بسیار ممنون،در مورد فضای داستان و تشابهش به فیلم های رومی حرفتون کاملا درسته شاید بعدا نشانه هایی از قومیت های خاص احساس کنید،من بیشتر فیلم نگاه میکنم تا بخوام رمان بخونم،جرقه ی نوشتن داستان هم همین فیلم ها بودن والا من نویسنده و لایق تعاریف شما نیستم البته میخوام فانتزی خودمو بنویسم،با این حال همه ی انسانها از چیز هایی که باهاشون سر و کار دارن تاثیر میپذیرن و بنده هم مستثنا نیستم و ممکنه بعضی وقت ها شباهت دیده بشه،محاوره ای شدن مکالمات به عمده اما محاوره ای شدن روایت یه خورده رو مخ خودمم هست و عادته،سعی میکنم در قسمت چهارم به این مسیله توجه کنم،اگه از من بشنوید میگم قسمت سوم رو فردا که ویرایش شد بخونید،سعی کردم از دید جدیدی به فتیش نگاه کنم امیدوارم راه درستی رو انتخاب کرده باشم،از اینکه وقت کردید داستان منو بخونید راستش تعجب کردم،من میخوام یه داستان بنویسم این همه دیر آپ میکنم بعد شما چند داستان مینویسید و آپ هاتون هم به موقع است،فکر کنم اولین بار یکی از داستان های شما رو در یه وبلاگ خوندم خیلی وقت پیش و شما هنوز هم دارید می نویسید البته حتما براتون لذت داره نوشتن که هنوز انگیزه دارید و این همه وقت میگذارید والا هر کسی همچین توانایی نداره،موفق باشید
با سلام ودرود خد مت امید خان نازنین ! استاد و سرور گرامی ! البته محاوره ای شدن یا نشدن کلمات هیچ ایرادی ندارد و این بسته به سلیقه نویسنده دارد و این که احساس کند یک داستان چگونه می تواند بیشتر جا بیفتد .. . و این دلیلی ندارد که حتما سبک این نوشته ها به صورت ادبی باشد یا به شکل دیگری .. و در واقع شاید این نوعی عادت ما به دیدن همان فیلمهای قدیمی یا نوشته های قدیمیست که احساس می کنیم این گونه سبک ها نسبت به این داستان واقعیت نمایی یا واقع گرایی بیشتری دارند . در حالی که ما از زندگی گذشتگان و تاریخ انسانها تقریبا همانی را می دانیم که در رده های بالا روی داده است . از زندگی عوام چگونه زیستنشان .. چگونه بودنشان آن گونه که باید نمی دانیم و این ضعف تاریخ در بین همه ملل و اقوام می باشد . و با توجه به این که امروزه کمتر کسی به نوشتن سبکهای ادبی می پردازد و از آن فقط برای نوشتن مقالات و گاه مکالمات تئاتری استفاده می شود یا داستانهایی که فضایی این چنین دارند که واقعا نگارش آن هنر مندی می خواهد قلم شما قابل ستایش است . این که چه می نویسید از چه دید و دید گاهی داستان را مورد بر رسی قرار می دهید .. چه مسائلی را وارد داستان می کنید هیچ تفاوتی ندارد .. این خواننده است که باید نظر و عقیده شخصی خود را بیان کند و هر چه که می نویسید همان گونه که گفتم فرقی نمی کند مهم چکونه نوشتن آن و چکونه انعکاس دادن آن می باشد . ما که در میان انسانهای چند صد و یا چند هزار سال قبل نبوده ایم . هر کسی از عادات و خصلتهای آنان چیزی می گوید . تنها چند واقعه تاریخی که آن هم گاه بین چگونگی خادثه اختلاف نظر می باشد در تاریخ ثبت گردیده .. مانند چگونگی به آتش کشیده شدن تخت جمشید .. این که شجاعانه خود را به زندگی نسل های گذشته رسانده اید این است که باید با دیدی وسیع و ستایش آمیز به آن نگریسته شود . راستش شاید اگر نظر و پیام دیروز شما را نمی دیدم این سعادت نصیبم نمی شد که این داستان را بخوانم .. اما من می دانم که یک نویسنده چه زحمتی برای نگارش یک داستان می کشد . حالا نوشته اش ..کیفیت و کمیتش هر چه می خواهد باشد در در جه اول شجاعت او قابل تحسین است . وقتی باغبان گلی می کارد و گلستانی می افریند اگر خود به تنهایی از این زیبایی استفاده کند لذت چندانی برایش نخواهد داشت ولی اگر دیگران همانهایی که از روح و روان و وجودشان می باشد در این احساس با او مشترک شوند می تواند با دلگرمی بیشتری به خلق آثار ی تازه و گل آفرینی ادامه دهد . من درست چهار سال پیش در چنین روز هایی نخستین اثر سکسی خودم به نام گناه در مانی را نوشتم .. عادت به نگارش این داستانها نداشتم . حتی این داستان ترکیب عجیبی از سبک ادبی و محاوره ای را نشان می دهدکه کاملا مشخص است . البته استفاده از سبک گفتگویی در داستانهای سکسی اجتناب ناپذیر است و ازاین بابت در قسمت اول و دوم داستان شما نه تنها جای هیچ ایرادی نبوده بلکه ضرورت داستان می باشد .. اما اگر داستانی یکسره به سبک محاوره ای بوده یا مناسب ان سبک باشدمانند کل داستانهای سکسی که زمان واقعه ان در شرایط امروز باشد .... و لی نویسنده بخواهد از شیوه نوشتاری استفاده کند کارش جای ایراد دارد . مثل بعضی از اولین آثار من .. با این حال نمی شود از بعضی مسائل گریزان بود .. خود من در همین پیام هر کاری کنم باز هم نمی شود یا ضرورتی نمی بینم که از یک سبک استفاده کنم .. و همچنین گریز از بعضی عادتها در نوشتن دشوار است .. مانند استفاده از اصطلاحاتی شبیه سوال پرسیدن ..بر خلاف و بر علیه که باید گفت سوال کردن ..خلاف و علیه که تمام اینها در حالت اول به زبان بیشتر نگارنده ها و چشم و گوش بیشتر خوانند ه ها جا افتاده است . و شاید زیبا تر هم به نظر برسد .. شما لطف داشته اید که به داستانهای من اهمیت داده وقت گرانبهایتان را صرف مطالعه آن نموده اید . من هم داستان سکسی می نویسم و هم غیر سکسی .. در مورد داستانهای غیر سکسی و عشقی معمولا از احساسات و سلیقه خودم استفاده می کنم مگر ان که ان داستان واقعی باشد که در متن داستان و قسمتهای رمانتیک آن باز هم در عاشقانه و عاطفی نوشتن هایش از سلیفه و احساس و عواطف خود کمک گرفته ام . مانند داستانهای عشقی و عاطفی و واقعی و غیر سکسی عشق و جدایی ...مثلث عشق که در تالار ادبی تاپیک جدا گانه ای دارند . من حتی در مورد داستانهای سکسی گاه قلم خود را به خاطر بعضی از خوانند گان گل و به خاطر سلیقه هایشان که در اقلیت خواسته ها قرار دارد به زیر سوال می برم اما دوست دارم به همگان اهمیت داده شود . چون داستانهای سکسی جنبه فانتزی داشته .. مثلا عده ای از داستان سکس فامیلی خوششان می اید و عده ای از آن متنفرند .. و سعی می کنم گستردگی نوشته ها به گونه ای باشد که بیشتر سلیقه ها را در بر بگیرد .. راستش با توجه به شرایط سخت زندگی فرصت چندانی هم ندارم .. اما گاه نگاهی به مسئله ای و ارزشهایی ... بسیار زیبا و پسندیده تر خواهد بود تا بخواهم به کار شخصی خود بپر دازم . از خواب بیدار شده بودم و می خواستم داستانهای امشبم را بنویسم که پیام شما را دیدم .. و به عنوان یک انسان .. یک نویسنده یک خواننده باید که قدر زحمات شما را دانسته به آن ارج نهم . حتی خداوند بلند مرتبه هم وقتی که اثری می آفریند دوست دارد که دیگران از آن بگویند چه رسد به ما ادمیان روی زمین و اگر تاکنون نظری نداده بودم هم به علت کمبود وقت بوده و هم این که حس می کردم از نظر شما موردی ندارد و شما باغبان توانا حمایت و پیامهای گرم و محبت آمیز سایر دوستان گل را کافی می دانید . برای من ارزشمند است وقتی که برای کارتان گذاشته اید . من با نوشتن روح خود را ساخته قلبم را پر از عشق و تهی از آن چه فاصله ها می سازد می سازم . از موفقیت های نویسند گان دیگر شاد می گردم . چون می دانم دنیا ی کوچک ما ان قدر بزرگ است که می تواند گلها را گلستانها را و گل آفرین ها را ببیند . .. تو می توانی احساست را .. صداقتت را در لا به لای کلامت نشان دهی .. شاید زمان ببرد اما آینده نشان خواهد داد که تو چه هستی و چگونه می توانی هم خود را بسازی و هم رسالت خود را نشان دهی . همین که خطر کرده ای و خود را در راهی قرار داده ای که بسیاری از ورود به این مسیر هراسانند به دنیایی می ارزد . اعتماد به نفست .. قلم شیوایت به دنیایی می ارزد . و هیچ کس در نهایت توانایی نیست . و به قول بزرگمهر حکیم همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند .و من به شخصه به عنوان یک خواننده داستان شما را می پسندم و تا پایان قسمت دوم مهم ترین شاخصه آن را سوژه قوی و داستان جذاب و گیرای ان می دانم .و توانایی شما ذر انتقال این احساس و خصیصه به خوانند گان گل ...راحت باش .. راحت بنویس .. ان گونه که تاکنون نوشته ای بنویس .نرم و ساده و روان و پر احساس با شرح دقیق شخصیتها ..فضا ها . تصاویر زیبا ... دست گرمت را می فشارم و برایت آرزوی موفقیت بیشتر از این ها را دارم . . با نهایت احترام و امتنان .. دوست و برادرت : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
aredadash: ه نظر من نه تنها هر کسی بهتره بگیم هیچ کسی چنین توانایی را نداره

ایرانی باشه

یدونه باشه

با سلام و درود به برادر ارجمند و نمونه ام آره داداش گل و شایسته ..مرد همیشه موفق مجموعه لوتی ! دست بالای دست بسیار است و دست خدا بالاترین دستهاست . نظر لطف شماست .. همین توانایی را خدا وند در اختیار ما نهاده و بشر هیچ نیست که خود بسازد بلکه باید که به یاری خدا بنازد . در این مجموعه هر روز شاهد خلق آثار و ظهور نویسندگانی هستیم که نمی توان گفت کدامین اثر بهتر و کدامین خالق زیبا تر می آفریند .. فقط اوست که زیبا تر و بهتر می آفریند و آن پرورد گار یکتا و خالق توانای ماست .. از همراهی و حمایت تو نازنین و سایر عزیزان سپاسگزارم و به خاطر ضعف و سستی های نگارشی و دیگر ایرادات خود که در اثر عجله و زیاد بودن آثارم مشهود است از تمامی خوانندگان و همراهان خوب و محبوبم پوزش می طلبم . با درود مجدد به توآره داداش نازنین و همه لوتی های عزیز .. دوست و برادر شما : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
با سلام من داستان چت عشق دروغ رو خوندم خیلی قشنگ خیلی زیبا بود واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی دوس دارم بدون این داستان واقعیه یا فقط یه داستان؟؟؟
Aartimez
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
aartimes66: با سلام من داستان چت عشق دروغ رو خوندم خیلی قشنگ خیلی زیبا بود واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم خیلی دوس دارم بدون این داستان واقعیه یا فقط یه داستان؟؟؟
     
  
زن

 
لینک داستان کوتاه عشق سیاه
https://www.looti.net/36_7538_6.html
این هم یه داستانیه درمورد چت با دیدی واقع گرایانه به موضوع نگاه می کنه ....که ما این قدر خودمونو بهش وابسته نکنیم ..
لینک داستان عشق اینترنتی
https://www.looti.net/12_6006_15.html
لینک داستان پایان یک رویا
https://www.looti.net/12_6006_18.html
داستانهایی در این زمینه نوشته و تقریبا کوتاهند به خاطر آشنایی هر چه بیشتر جوانانیست که بهتر از هر کسی آگاه به شرایط و حال و هوای چنین دوستی هایی هستند . البته می توان منفی گرا هم نبود . در میان این داستانها ..داستان از چت تا عشق پایان خوشی دارد واز دید گاه دیگری به مسئله نگریسته است . بنابراین نمی توان فوری در مورد این مسئله قضاوت کرد . قضاوت بر پایه واقعبت فایده ای ندارد اما زمانی که واقعیت به حقیقت نزدیک می گردد می توان برای ان قضاوت ارزش قائل شد . داستان پایان یک رویا هم در نهایت به حالت تقریبا اعتدالی می رسد . در داستان کوتاه زنده ها باید زندگی کنند برای دختر اینترنتی خواستگار میاد و ازدواج می کنه و اون پسر ضربه روحی شدیدی می خوره خود کشی می کنه .اما دختر بی خیال تر به زندگی ادامه میده .. یکی دوروز به خاطر مرگ اون جوان ناراحته اما بعد به زندگیش ادامه میده ..اخه زنده ها باید زندگی کنن . با تشکر از همه دوستان گل و لوتی های نازنین .. دوست و برادر شما : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
alilootiali: چرا انقد داستان گی زیاد شده


نزارید لطفا
سلام علی آقا لوتی عزیز خسته نباشی .. من خودم یکی از مخالفین گی و گی نویسی هستم و در بین هزاران هزار پستم فقط در داستان شیدای شی میل اونم به صورت کلی و احترام به شی میل چند تا گی رو آوردم رو کار وتازه خیلی کلی از کنار مسئله رد میشم . در یک داستان دیگه بود تک قسمتی که یک باز جوی زندانیان سیاسی زنان رو شکنجه کرده به اون زنا تجاوز می کرد . شوهرای اون زنا اومدن و اون مرد کثیف بسیجی باز جو رو جلوی در و همسایه گرفتند و دسته جمعی داخل خونه شون به نوبت به اون مرد تجاوز کرده انتقام گرفتند ..با تمام حس و وجودم خشم خودمو نشون دادم . و از تیکه ها و گفتگو هایی استفاده کردم که نشون دهنده خشم مردم بوده امید وارم یه روزی حق این آشغالا رو همین جوری بذاریم کف دستشون .. البته من که از گی بدم میاد .. اونایی که می تونن فاعلی کار کنن باید پدر این کثافتا رو در بیارن . تمام اهالی محل رو در و دیوار جمع شده و شاهد این صحنه با شکوه و انتقام گیری بودن .داستان جالبی بود .از پشت پنجره خیلی ها حیاط مشخص بود .. مردا نمی ذاشتن دخترا و زنا شون صحنه رو ببینن .. زنا پنهونی می رفتن پشت بوم .. حسابی اون نامردو به چالش کشوندم و حقشو گذاشتم کف دستش . اسمش یادم نمیاد ..یا در تک قسمتی ایرانیه یا در داستانهای پیوسته و قسمت دار سکسی ... تمام مردا یکی یکی میومدن و انتقام همسران و خواهرانشونو می گرفتن .اتفاقا به زن اون مرد هم تجاوز کردند که خود اون زن بعدا که دید شوهرش چیکار کرده رام شد . . زن این مرد که مومن بود از کارای شوهرش ناراحت شد هرزه شد ..آخر داستان فکر کنم ایدز بود یا سرطان .. فکر کنم همون سرطان رو فرستادم سراغ اون باز جوی کثیف زندگیشو تباه کردم ..اون مرد از اون دیار کوچ کشید .. و بعد هم به مرض لاعلاج دچار شد . منم با شما هم عقیده ام . و تا کنون به تنها درخواستی که توجه نکردم این بوده که یکی از من بخواد در مورد گی داستان بنویسم . در شان یک مرد نمی بینم که این کارو انجام بده ولی لز فرق می کنه چون دیگه خانوما یه حس لطیف دارن و شرایطشون تفاوت داره . با همه این احوال متاسفانه متاسفانه این داستان یعنی مطالب گی به همون اندازه که مخالف داره طرفدار زیاد هم داره و دیگه نمیشه .. آخه چیزی هم نیست که بخوای اونو به حساب فانتزی بودن بذاری . چندش آور و زشت و زننده و کریهه . با احترام دوست و بـــــــــرادرت : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
نامردی بسه رفیق
داستان تازه قسمت های اولیه را گذرانده و نیاز به زمان دارد که در مورد این متن که نگارنده ی آن خالق آثار بسیار زیادیست سخن کامل راند، اما آنچه در همین سطور مختصر- نسبت به حجم کامل داستان- چشم را مجذوب می کند باید ذکر شود تا این جذابیت منتقل به دل های دیگر گردد!
اولین قوت داستان مضمون بسیار نو و زیبای آنست. عشق یا شهوت؟! سکس به هر قیمت!
نظر نگارنده ی این سطور اینست که درونمایه ی خیانت به دوست با مضمون داستان عشق و شهوت همخوانی فراوانی دارد و این نکته را می توان به عنوان یک نقطه ی قوت داستان شمرد. اما در توالی داستان به انتها می توان مدام نقاط دیگری نیز یافت؛ مثلا" استفاده از ابزار خیال انگیز کردن کلام با استفاده از تعابیر و تشبیهات نو و جالب که البته کمی بیش از حد عقلی و غیر محسوس ان و نیاز به تأمل هست تا وجه شبه ها را با هم منطبق و متطابق کرد!
shahrzadc: می دونستم دزد پررویی هستم که داره یقه صاحب خونه رو می گیره.
شاهد بر ادعای بالا بسیار است ولی به یک مورد بسنده کردم!
در رهنوردی داستان نقاط ضعفی هم به چشم می خورند که البته اگر داستان های سابق نویسنده را خوانده باشید متوجه نکته ی سبکی این ضعف ها می شوید!
شخصیت پردازی به سبک راویانه و روایت گرایانه که در داستان های دیگر ایرانی بی سابقه نیست و بسامد این ویژگی سبکی در داستان های او بسیار است! این نوع ویژه از پردازش شخصیت که به ادبیات کشور های اسکاندیناوی منسوب و مشهور است، مستلزم دقت فراوان در خلق موقعیت ها و دیالوگ های بعدی بین اشخاص داستان است که پیش زمینه ی ذهنی آنها در ذهن خواننده موجود است، که ایرانی به خوبی این دقت را در گفت و شنود های آینده به رخ خواننده می کشد. نقطه ی قابل توجه دیگر در خط روایت داستان سرعت بالای روایت تا سه قسمت اول است که از تفکر خواننده درباره ی وقایع و اشخاص جلوگیری می کند. به نظر این حقیر اگر در قسمت های آغازین که صرف ساخت و پرداخت شخصیت های داستان شده اند، از وسواس قلم بیشتری استفاده می شد، بهتر نیز می بود!

حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  ویرایش شده توسط: ellipseses   
زن

 
ellipseses: نامردی بسه رفیق
داستان تازه قسمت های اولیه را گذرانده و نیاز به زمان دارد که در مورد این متن که نگارنده ی آن خالق آثار بسیار زیادیست سخن کامل راند، اما آنچه در همین سطور مختصر- نسبت به حجم کامل داستان- چشم را مجذوب می کند باید ذکر شود تا این جذابیت منتقل به دل های دیگر گردد!
اولین قوت داستان مضمون بسیار نو و زیبای آنست. عشق یا شهوت؟! سکس به هر قیمت!
نظر نگارنده ی این سطور اینست که درونمایه ی خیانت به دوست با مضمون داستان عشق و شهوت همخوانی فراوانی دارد و این نکته را می توان به عنوان یک نقطه ی قوت داستان شمرد. اما در توالی داستان به انتها می توان مدام نقاط دیگری نیز یافت؛ مثلا" استفاده از ابزار خیال انگیز کردن کلام با استفاده از تعابیر و تشبیهات نو و جالب که البته کمی بیش از حد عقلی و غیر محسوس ان و نیاز به تأمل هست تا وجه شبه ها را با هم منطبق و متطابق کرد!
shahrzadc:
می دونستم دزد پررویی هستم که داره یقه صاحب خونه رو می گیره.

شاهد بر ادعای بالا بسیار است ولی به یک مورد بسنده کردم!
در رهنوردی داستان نقاط ضعفی هم به چشم می خورند که البته اگر داستان های سابق نویسنده را خوانده باشید متوجه نکته ی سبکی این ضعف ها می شوید!
شخصیت پردازی به سبک راویانه و روایت گرایانه که در داستان های دیگر ایرانی بی سابقه نیست و بسامد این ویژگی سبکی در داستان های او بسیار است! این نوع ویژه از پردازش شخصیت که به ادبیات کشور های اسکاندیناوی منسوب و مشهور است، مستلزم دقت فراوان در خلق موقعیت ها و دیالوگ های بعدی بین اشخاص داستان است که پیش زمینه ی ذهنی آنها در ذهن خواننده موجود است، که ایرانی به خوبی این دقت را در گفت و شنود های آینده به رخ خواننده می کشد. نقطه ی قابل توجه دیگر در خط روایت داستان سرعت بالای روایت تا سه قسمت اول است که از تفکر خواننده درباره ی وقایع و اشخاص جلوگیری می کند. به نظر این حقیر اگر در قسمت های آغازین که صرف ساخت و پرداخت شخصیت های داستان شده اند، از وسواس قلم بیشتری استفاده می شد، بهتر نیز می بود!


با درود به استاد الیپسس عزیزو سپاس از وقتی که بابت نقد داستان مذکور صرف نموده از توجه و راهنمایی ارزنده تان سپاسگزارم .دقت و نکته سنجی شما قابل تحسین است نکات بیان شده صحیح می باشد . البته همان گونه که قبلا هم در مورد این داستان گفتم در این ماجرا از عناصر و فضای سکسی نیز استفاده خواهد شد .. و اتفاقا کاملا می دانستم که به سرعت از قسمت های اولیه عبور کرده ام چون شیوه داستان و تم آن در قسمت های اولیه به درستی آشکار بود ضرورتی احساس نکردم که وقت زیادی را صرف مقدمه ای کنم که برای خواننده مشخص است .. در همین جامعه ما هستند افرادی که با دیدی شیطانی نظر به ناموس دیگران دوخته اند شهوت پرستی را بر دوستی ها و رفاقت ترجیح می دهند ...اما با توجه به دور نمایی که برای داستان در نظر گرفته و مسائلی که تا پایان در این قصه خواهم گنجاند حدودا از قسمت بیست به بعد آن و حتی در همین قسمتهای اخیر گفتگو های بین شخصیت ها نمایانگر درون سرکش و کشمکش درونی آنها خواهد بود . این که مثلا شخصی تصمیم عجولانه ای بگیر د به خود ان شخص بر می گردد نه این که من نویسنده یا خواننده بخواهم قضاوتی یک سویه و صرف در مورد آن داشته باشم و بگویم چرا این کاراکتر این کار را کرده و این بستگی به آن دارد که یک نویسنده درون کاراکتر خود را چگونه توصیف کرده به خواننده نشان داده است . مثلا ممکن است یک زن به محض مشاهده اولین خیانت شوهرش دست به تلافی بزند .. یکی ممکن است این کا ر را نکند ..و یکی چند ماه بعد این کار را انجام بدهذ این جا نمی توان مسئله را به صرف انجام اون عمل از دیدگاه طبیعی بودن یا نبودن عمل اون زن بر رسی کرد .. و تنها این کا را می توان در رابطه با مسائل شرح داده شده در خصوص حالات ان شخص بر رسی نمود .. در مواردی داستان به جایی خواهد رسید که خواننده نمی تواند قسمت بعد ان را درست حدس بزند .. و این را با استفاده از فضا سازی و بازی با واژگان در چند مورد انجام خواهم داد . گفتگو هایی را که در آینده بین سپهر و فرهوش از یک طرف ... و فرهوش و فروزان از طرف دیگر ..در نظرگرفته ام بسیار قوی تر و موشکافانه تر خواهد بود .. البته هنوز گفتگوی خاص و پرتنشی را برای فرهوش و فروزان در نظر نگرفته که در بعضی از قسمتهای داستان ضروری می باشد . با توجه به احساساتی و عاطفی بودن خوانند گان ایرانی واین که گفتگو ها در زمانی که احساسات و عواطف اوج می گیرد زیبایی و جذابیت بیشتری خواهد داشت ارزش گفتگو ها در قسمتهای اینده آن جا که صمیمیتها و روابط عاطفی نمود بیشتری می بابد بیشتر می گردد . که وقتی سوژه داستان در آن قسمتها مشخص گردد شاید بهتر و بیشتر متوجه منظور امروز من بشوید .. چون نمی خواهم در مورد قسمتهای آینده این داستان که هنوز ننوشته ام چیزی بگویم و از داستانهای در دست نگارش خودم تنها داستانیست که تقریبا تا اخر ان را به مانند فیلمی از مخیله خود گذرانده ام... البته در یک قسمت داستان یکی از شخصیت ها کار عجیبی می کند که شاید با عقل ما جور در نیاید ولی در این جا نمی توان گفت که این غیر طبیعی ست یا طبیعی ... البته کاری که انجام می دهد من تا به حال در هیچ جا ندیده ام یا نخوانده ام .. فقط چند بار در فیلمها دیده ام و داستان هم همان فیلم است .و اصولا تمام کار هایی که در این جهان صورت می گیرد در ایتدا جایی انجام نشده .. جایی دیده نشده ..هر زمان هر مکان می توان لحظه و نقطه اغاز باشد . هرچند باید با فضا سازی و نوشتن مطالبی این حرکت این شخصیت داستان را به نوعی توجیه کنم اما باز هم یک انسان خود تصمیم گیرنده است .. البته من داستانهایی نوشته ام که راوی متکلم وحده نباشد مانند آبی عشق که یک داستان عاشقانه و بسیار عاطفی بوده یا همین داستان پسران طلایی یه با دادم برس شیطان که به نظرم در موارد زیادی شخصیتهای شیطان مذهبی نما یا مذهبی نمای شیطان به روایت سوم شخص مفرد تقریبا دقیق شرح داده شده اند . ... که خود من چند ین بار این نقطه ضعف را در نگارش این گونه داستانها بر خود وارد دانسته ام که گاه به عنوان یک خواننده وارد داستان شده ام و به شخصیتی بیشتر توجه نموده ام . البته توجه به یک شخصیت امری ضروریست ولی پردازش شخصیت ها ..نشان دادن حالات روحی و روانی .. تنشها و پیچیدگی ها ..باید برای همه شخصیتها ..کم یا زیاد شرح داده شود ..با این همه نباید فراموش کرد که خود خواننده بیشتر به یکی دو شخصیت توجه دارد .به قهرمان اصلی .. مثلا لئون تالستوی در سوپر شاهکار خود آنا کار نینا به شخصیت انا توجه زیادی داشت این که زنی متعهد و نجیب بوده اما پس از کش و قوسهای درونی بسیار به همسرش خیانت می کند و خیلی زیبا و موشکافانه شخصیت آنا رو بر رسی می کنه فکر کنم اخرشم خودکشی کرده اما خود من به عنوان یک خواننده زیاد واسم مهم نبود که انا چیکار می کنه . برای من در این داستان لوین و کیتی که عاشق هم بودند مهم بود که به هم می رسن یا نه و سرانجام به هم رسیدند .. در حالی که این شاهکار رو میشه از دید گاههای مختلفی بر رسی کرد .و اون بسته به شرایط و زمان و مکان خوندن داستان داره .. داستانی که جای و جایگاه انتشارش مشخصه .. فضای انتشارش مشخصه .. محدودیت مکانی نداره .. بسته به همین چند تا سایت نیست .. .. مثلا در داستان پسران طلایی که سکسیه و راوی سوم شخصه و امشب منتشر میشه صحنه ای هست که کامران می خواد سینا با زنش تمنا جلو چشاش ور بره و اون با تحریک پذیری طبع سردش درمان شه .یعنی شوهره که خودکامران باشه تحریک شه . ... قهرمان داستان سیناست اما من باید سعی کنم حس و حالت هر سه کاراکتر رو طوری شرح بدم که نیاز ها و حالات درون و احساساتشون به خوبی نشون داده بشه اما اگه بخوام فقط به سینا اشاره کنم و فقط از دید اون کامران و تمنا رو بر رسی کنم کارم ایراد داره ..اما ممکنه در یک داستان سکسی خودشو زیاد نشون نده ولی شرح ماجرا در این ناحیه این داستانو زیبا ترش می کنه .. در مواردی جنبه توصیفی حوصله خواننده رو سر می بره .. در هر حال نکاتی هستند کاملا مشخص که رعایت آن کلی وقت می گیره و تمرکز می خواد . با توجه به این که فضا فضای داستانهای سکسیه و در مواردی حوصله خوانندگان هم سر میاد میشه تخفیفاتی هم اومد .. در گفتگو ها موردی نداره که از کلمات ساده و روز استفاده شه .. این که ما به زشتی یا زیبایی خیلی از کارایی که انجام میدیم آگاهیم چیز غریبی نیست . این که ما خوبی ها و منطق رو برای خودمون می خواهیم .. البته این مسئله با توجه به واقعیات اجتماعیه و قضاوت به قیاس درست نیست و حقیقت نباید این جور باشه .. مثلا مردی با یک زن شوهر دار رابطه داشت اما اگه مرد دیگه ای به زنش نگاه خریدارانه ای می کرد غیرتی و ناموس پرست می شد . مشخصه که این آدم به زشتی کار خودش آگاهه . اگه رابطه با یک زن متاهل رو زیبا می دونه پس باید اجازه بده یکی دیگه این کار زیبا رو با زن خودش انجام بده .. اینا یعنی دونستن خود خواهی های آدما مسائلی هستند که میشه در داستان ازش گذشت و روی جریانات قوی تری زوم کرد . چون دیگه مشخصه که اکثر ادما میگن مرگ خوبه واسه همسایه .. اما این که یک دوست در حق دوستش بخواد این کارو انجام بده .. شاید گاه انسانها به غرور خودشون اهمیت بیشتری میدن .. در هر حال استاد الیپسسس عزیز خیلی خوشحالم که کاملا منطقی درست و بجا این چند قسمتی رو که مطالعه فرمودی تفسیر و نقد کردی و برام جای بسی افتخاره . دست گلت درد نکنه . خسته نباشی . با احترام .. دوست و برادرت : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
shahrzadc: با درود به استاد الیپسس عزیزو سپاس از وقتی که بابت نقد داستان مذکور صرف نموده از توجه و راهنمایی ارزنده تان سپاسگزارم .دقت و نکته سنجی شما قابل تحسین است نکات بیان شده صحیح می باشد . البته همان گونه که قبلا هم در مورد این داستان گفتم در این ماجرا از عناصر و فضای سکسی نیز استفاده خواهد شد .. و اتفاقا کاملا می دانستم که به سرعت از قسمت های اولیه عبور کرده ام چون شیوه داستان و تم آن در قسمت های اولیه به درستی آشکار بود ضرورتی احساس نکردم که وقت زیادی را صرف مقدمه ای کنم که برایخواننده مشخص است .. در همین جامعه ما هستند افرادی که با دیدی شیطانی نظر به ناموس دیگران دوخته اند شهوت پرستی را بر دوستی ها و رفاقت ترجیح می دهند ...اما با توجه به دور نمایی که برای داستان در نظر گرفته و مسائلی که تا پایان در این قصه خواهم گنجاند حدودا از قسمت بیست به بعد آن و حتی در همین قسمتهای اخیر گفتگو های بین شخصیت ها نمایانگر درون سرکش و کشمکش درونی آنها خواهد بود . این که مثلا شخصی تصمیم عجولانه ای بگیر د به خود ان شخص بر می گردد نه این که من نویسنده یا خواننده بخواهم قضاوتی یک سویه و صرف در مورد آن داشته باشم و بگویم چرا این کاراکتر این کار را کرده و این بستگی به آن دارد که یک نویسنده درون کاراکتر خود را چگونه توصیف کرده به خواننده نشان داده است . مثلا ممکن است یک زن به محض مشاهده اولین خیانت شوهرش دست به تلافی بزند .. یکی ممکن است این کا ر را نکند ..و یکی چند ماه بعد این کار را انجام بدهذ این جا نمی توان مسئله را به صرف انجام اون عمل از دیدگاه طبیعی بودن یا نبودن عمل اون زن بر رسی کرد .. و تنها این کا را می توان در رابطه با مسائل شرح داده شده در خصوص حالات ان شخص بر رسی نمود .. در مواردی داستان به جایی خواهد رسید که خواننده نمی تواند قسمت بعد ان را درست حدس بزند .. و این را با استفاده از فضا سازی و بازی با واژگان در چند مورد انجام خواهم داد . گفتگو هایی را که در آینده بین سپهر و فرهوش از یک طرف ... و فرهوش و فروزان از طرف دیگر ..در نظرگرفته ام بسیار قوی تر و موشکافانه تر خواهد بود .. البته هنوز گفتگوی خاص و پرتنشی را برای فرهوش و فروزان در نظر نگرفته که در بعضی از قسمتهای داستان ضروری می باشد .با توجه به احساساتی و عاطفی بودن خوانند گان ایرانی واینکه گفتگو ها در زمانی که احساسات و عواطف اوج می گیرد زیبایی و جذابیت بیشتری خواهد داشت ارزش گفتگو ها در قسمتهای اینده آن جا که صمیمیتها و روابط عاطفی نمود بیشتری می بابد بیشتر می گردد . که وقتی سوژه داستان درآن قسمتها مشخص گردد شاید بهتر و بیشتر متوجه منظور امروز من بشوید .. چون نمی خواهم در مورد قسمتهای آینده این داستان که هنوز ننوشته ام چیزی بگویم و از داستانهای در دست نگارش خودم تنها داستانیست که تقریبا تا اخر ان را به مانندفیلمی از مخیله خود گذرانده ام... البته در یک قسمت داستان یکی از شخصیت ها کار عجیبی می کند که شاید با عقل ما جور در نیاید ولی در این جا نمی توان گفت که این غیر طبیعی ست یا طبیعی ... البته کاری که انجام می دهد من تا به حال در هیچ جا ندیده ام یا نخوانده ام .. فقط چند بار در فیلمها دیده ام و داستان هم همان فیلم است .و اصولا تمام کار هایی که در این جهان صورت می گیرد در ایتدا جایی انجام نشده .. جایی دیدهنشده ..هر زمان هر مکان می توان لحظه و نقطه اغاز باشد . هرچند باید با فضا سازی و نوشتن مطالبی این حرکت این شخصیت داستان را به نوعی توجیه کنم اما باز هم یک انسانخود تصمیم گیرنده است .. البته من داستانهایی نوشته ام که راوی متکلم وحده نباشد مانند آبی عشق که یک داستان عاشقانه و بسیار عاطفی بوده یا همین داستان پسران طلایی یه با دادم برس شیطان که به نظرم در موارد زیادی شخصیتهای شیطان مذهبی نما یا مذهبی نمای شیطان به روایت سوم شخص مفرد تقریبا دقیق شرح داده شده اند . ... که خود من چند ین بار این نقطه ضعف را در نگارش این گونه داستانها بر خود وارد دانسته ام که گاه به عنوان یک خواننده وارد داستان شده ام و به شخصیتی بیشتر توجه نموده ام . البته توجه به یک شخصیت امری ضروریست ولی پردازش شخصیت ها..نشان دادن حالات روحی و روانی .. تنشها و پیچیدگی ها..باید برای همه شخصیتها ..کم یا زیاد شرح داده شود ..با این همه نباید فراموش کرد که خود خواننده بیشتر به یکی دو شخصیت توجه دارد .به قهرمان اصلی .. مثلا لئون تالستوی در سوپر شاهکار خود آنا کار نینا به شخصیت انا توجه زیادی داشت این که زنی متعهد و نجیب بوده اما پس از کش و قوسهای درونی بسیار به همسرش خیانت می کند و خیلی زیبا و موشکافانه شخصیت آنا رو بر رسی می کنه فکر کنم اخرشم خودکشی کرده اما خود من به عنوان یک خواننده زیاد واسم مهم نبود که انا چیکار می کنه . برای من در این داستان لوین و کیتی که عاشق هم بودند مهم بود که به هم می رسن یا نه و سرانجام به هم رسیدند .. در حالی که این شاهکار رو میشه از دید گاههای مختلفی بر رسی کرد .و اون بسته به شرایط و زمان و مکان خوندن داستان داره .. داستانی که جای و جایگاه انتشارش مشخصه .. فضای انتشارش مشخصه .. محدودیت مکانی نداره .. بسته به همین چند تا سایت نیست .. .. مثلا در داستان پسران طلایی که سکسیه و راوی سوم شخصه و امشب منتشر میشه صحنه ای هست که کامران می خواد سینا با زنش تمنا جلو چشاش ور بره و اون با تحریک پذیری طبع سردش درمان شه .یعنی شوهره که خودکامران باشه تحریک شه . ... قهرمان داستان سیناست اما من باید سعی کنم حس و حالت هر سه کاراکتر رو طوری شرح بدم که نیاز ها و حالات درون و احساساتشون به خوبی نشون داده بشه اما اگه بخوام فقط به سینا اشاره کنم و فقط از دید اون کامران و تمنا رو بر رسی کنم کارم ایراد داره ..اما ممکنه در یک داستان سکسی خودشو زیاد نشون نده ولی شرح ماجرا در این ناحیه این داستانو زیبا ترش می کنه .. در مواردی جنبه توصیفی حوصله خواننده رو سر می بره .. در هر حال نکاتی هستند کاملا مشخص که رعایت آن کلی وقت می گیره و تمرکز می خواد . با توجهبه این که فضا فضای داستانهای سکسیه و در مواردی حوصلهخوانندگان هم سر میاد میشه تخفیفاتی هم اومد .. در گفتگو ها موردی نداره که از کلمات ساده و روز استفاده شه .. این که ما به زشتی یا زیبایی خیلی از کارایی که انجام میدیم آگاهیم چیز غریبی نیست . این که ما خوبی ها و منطق رو برای خودمونمی خواهیم .. البته این مسئله با توجه به واقعیات اجتماعیه و قضاوت به قیاس درست نیست و حقیقت نباید این جور باشه .. مثلا مردی با یک زن شوهر دار رابطه داشت اما اگه مرد دیگه ای به زنش نگاه خریدارانه ای می کرد غیرتی و ناموس پرست می شد . مشخصه که این آدم به زشتی کار خودش آگاهه . اگه رابطه با یک زن متاهل رو زیبا می دونه پسباید اجازه بده یکی دیگه این کار زیبا رو با زن خودش انجام بده .. اینا یعنی دونستن خود خواهی های آدما مسائلی هستند که میشه در داستان ازش گذشت و روی جریانات قوی تری زوم کرد . چون دیگه مشخصه که اکثر ادما میگن مرگ خوبه واسه همسایه .. اما این که یک دوست در حق دوستش بخواد این کارو انجام بده .. شاید گاه انسانها به غرور خودشون اهمیت بیشتری میدن .. در هر حال استاد الیپسسس عزیز خیلی خوشحالم که کاملا منطقی درست و بجا این چند قسمتی رو که مطالعه فرمودی تفسیر و نقد کردی و برام جای بسی افتخاره . دست گلت درد نکنه . خسته نباشی . با احترام .. دوست و برادرت : ایرانی
خواهش می کنم، خوندن داستانتون این شوق رو در من ایجاد کرد که بنویسم!
موفق باشی، من این داستانت رو از باقی داستان هات دوست تر می دارم و امیدوارم تا پایان داستان سالم و سرحال باشی و مشکلی برات پیش نیاد، حداقل
حتی اگر نباشی، می آفرینمت!
چونان که التهاب بیابان،
سراب را...
     
  
زن

 
ellipseses: خواهش می کنم، خوندن داستانتون این شوق رو در من ایجاد کرد که بنویسم!
موفق باشی، من این داستانت رو از باقی داستان هات دوست تر می دارم و امیدوارم تا پایان داستان سالم و سرحال باشی و مشکلی برات پیش نیاد، حداقل

بسیار ممنون و متشکرم از استاد ارجمند و توانا و کم نظیر و گلم .. که کم می نویسید و گزیده چون در ..تا زاندکتان جهان شود پر ...همیشه و بار ها گفته ام برای این که اثری به نهایت گیرایی و انچه که مد نظر نویسنده است و طالب و طرفدار بیشتری پیدا نماید برسد باید تنها اثری در دست نگارش ان نویسنده باشد .. به خصوص در این جامعه که درگیری ها و مشغله های ذهنی بسیار می باشد . نویسنده باید با ان اثر خود زندگی کند به آن بیندیشد .. بزرگترین نویسندگان دنیا ..آن زمان که نوشتن رمان برو بیایی داشت و بیش از امروز به آن توجه می شد انزمان که تا این حد مشکلات و دغدغه های ذهنی بیداد نمی کرد و ذهن اماده تر بود قلم فرسایان هرگز به این کمیتی که حداقل ..امروز ما آن را در چنین سایتهایی می بینیم نمی نوشتند .و مورد دیگر آن که میدان این سایتها حداقل در داستانهای سکسی جایی نیست که نویسنده بخواهد تنها به خاطر خود و افکار خود و سلیقه های خود بنویسد که اگر چنین کرد در همین سایتها نوشته هایش نمود و طالبی نخواهد داشت . و این به خاطر سلیقه های مختلفی ست که وجود دارد . من اگر خودم بودم و خودم اولا داستانهای سکسی نمی نوشتم در ثانی اگر می نوشتم داستانهایی می نوشتم به مانند هرجــــــایی یا نقــــــــاب انتقام که هرچند انها هم خالی از ضعف نیستند ولی در کنار ایرادات .. مسائل اخلاقی خاصی دارند که خود من در یک مورد شبیه آن را در جایی ندیده ام .. آن جا که در نقاب انتقام ..عشق را تبدیل به انتقام می سازم .. زنی که به شوهر صورت سوخته خود خیانت می کند و بعد از جدایی و طلاق و بعد از جراحی پلاستیک آن مرد صورت سوخته بدون این که ان شوهر را بشناسد عاشق او می شود ... قهرمان داستان سر خورده از عشق از همه می گریزد ..اما عشقی دیگر به او رو می آورد از آن زن و از احساس خود فرار می کند اما دوباره عاشق می شود و در نهایت دو زن یکی همسر سابقش و یکی عشق جدیدش برای به دست آوردن او مبارزه می کنند .. یکی مبارزه ای با زور و یکی با احساس و رفتار زیبایش... شاید این داستان در مواردی با اغراق همراه بوده باشد اما لازمه ادامه و جریان ماجراها چنین بوده است .که خواندن ان داستان را همیشه و به همگان توصیه می نمایم . بسیاری از داستانهای سکسی ام را در ابتدا به خواست دوستان شروع کرده ام .. داستانی که سوژه اش از نظر عامه و عرف جامعه پسندیدگی خاصی نداشته باشد هر چند هم زیبایش بنویسی باز هم مخالفان هسته چنین داستانهایی با این داستانها مخالف خواهند بود .. مانند داستات پرواز هوس که داستان سکس پسر و مادر در سفری به خارج از کشور می باشد که به نظر خودم صحنه ها و فضا ها را طوری ترسیم کرده ام که اصلا به ذهن خواننده خطور ننماید که آن دو مادر و فرزند هستند ... خلاصه این گونه سایتها تفاوتهایی با کلاسهای دانشگاه و مدرسه دارد .. با جایی که برای ارائه آثار و نوشته ها بر نامه هایی ترتیب می دهند تفاوتهایی دارد .. در این جا گاه به خاطر دوستی ها می ارزد که قلم خود را به زیر سوال ببری به گونه ای که آرمان و ایمان خود را حفظ نمایی . شاید در این جا بتوانی بهترین ها را کوبنده ترین ها را بنویسی اما گاه می بینی که ملاک ها و معیار ها تفاوتهایی پیدا می کند .. من در تالار ادبی و نوشته های غیر سکسی خودم نوشته و مطالبی دارم که گاهی که نگاهی به آنها می اندازم اشک در چشمانم جمع می شود .. داستانهایی که هزاران بار بهتر و زیبا تر و خواندنی تر از داستانهای نامردی بسه رفیق و لبخند سیاه هستند اما در گوشه ای ماوا گرفته و به مانند داستانهای سکسی توجهی به انها نمی شود .. چرا ؟ جای تعجب ندارد .. اولویت در این جا با سکسی نویسی است .ممکن است عده ای در اثر خستگی از مطالعه مطالب سکسی و تنوع گاه به سوژه ها وسبکهای دیگر رو بیاورند ولی تمام راهها به رم ختم می شود ..من برای تاپیکهایی مقل ندای عشق .. عشق و ثروت و قلب ... مثلث عشق .. معراج عشق ...دل نوشته های ایرانی... عشق و جدایی ....داستانهای تک قسمتی عشقی و عاطفی .. مانند روابط پاک دختر و پدر و مادر و پسر و دختر و پسر و...انرژی فوق العاده ای صرف کرده ام .. آن داستانها بسیار بیشتر از داستانهای تالار سکسی ارزشمند است .. داستانهایی مانند عاطفه عشق که پدر عاشقانه و با تمام وجود دخترش را درک می کند همراه و دوست اوست .. داستانهایی مانند لبخند عشق که دختری را از سر سفره عقد ناخواسته گریزانش می کند تا به عشق و عشقش لبخند بزند .. شاید خیالی باشد رویایی باشد اما من این آرمان گرایی را به تصویر کشیده ام تا که بلکه در قلب و روح و جان کسی که به این سرنوشت دچار امده اثر نماید .. معنای خوشبختی بسیار بالاتر از این هاست که بخواهیم به خاطر قید و بند های اجتماعی و رو در بایستی ها خود را عمری اسیر زندگی ناخواسته و زندان خاطرات نماییم .. استاد گلم بیش از این وقت گرانبهایت را نگرفته و باز هم خوشحالم که توجه و الطاف شما شامل حال من گشته است . امید وارم تعدد داستانها به من فرصت آن تمرکز را که بتوانم داستانهای خاص خود را بهتر بنویسم ... بدهد . . مثلا همین امروز چهار داستان پسران طلایی .. زنی عاشق آنال سکس ...لز در زندان زنان و نامردی بسه رفیق را همه را در نیمه شب گذشته و اغاز صبح نوشته ام ..اماده انتشار توسط دوست و داداش گل و نمونه ام آره داداش عزیز می باشد و داستان پنجم یعنی لبخند سیاه را باید امشب اگر فرصت کنم بنویسم و منتشر کنم .. راه و کار آسانی نیست و این ها در هم اثر می گذارند و اما با همراهی شما یاران خوب و محبوبم بهتر و بیشتر خواهم توانست در خد متتان باشم .. و ای کاش هر دوره فقط یک داستان برای نگارش می داشتم ... خداوند یا ر و یاورتان باد .. با نهایت احترام و امتنان .. دوست و برادرتان : ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
صفحه  صفحه 22 از 49:  « پیشین  1  ...  21  22  23  ...  48  49  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA