انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 27 از 49:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  48  49  پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)


مرد

 
دوست عزیز ایرانی از خودتون یه سوال دارم من داستانم رو جوری ادامه خواهد ام داد کمی سکس زوری و آزار اذیت جنسی زنان خواهد بود در داستان بعدی هم همین نظرو گرفتم سکس زوری و آزار اذیت جنسی زنان باشه و در کل داستان های لوتی فقط یک داستان بود اونم کمی آزار مردان و دیگر داستانی ندیدام
حال از شما مشورت میخواهم آیا خوبه یا بده به نظر شما رو میخوام بدونم در این مورد
احترام و ادب و اخلاق
     
  
زن

 
hosenzad: دوست عزیز ایرانی از خودتون یه سوال دارم من داستانم رو جوری ادامه خواهد ام داد کمی سکس زوری و آزار اذیت جنسی زنان خواهد بود در داستان بعدی هم همین نظرو گرفتم سکس زوری و آزار اذیت جنسی زنان باشه و در کل داستان های لوتی فقط یک داستان بود اونم کمی آزار مردان و دیگر داستانی ندیدام
حال از شما مشورت میخواهم آیا خوبه یا بده به نظر شما رو میخوام بدونم در این مورد
با درود به حسن زاد عزیز .. خسته نباشید .. و دستتان هم درد نکند .. البته هر داستانی موافقان و مخالفانی دارد چون سلیقه ها متفاوت است . این که به مسئله ای پرداخته اید که کمتر به ان توجه شده می تواند جالب و متنوع باشد .. البته من با توجه به پستهای زیادی که در روز دارم و فرصت کم ..فرصت مطالعه بیشتر داستانها را نداشته ام ولی با توجه به مفهوم آزار جنسی زنان در داستان شما ...باید دید این داستان در چه جهتی نوشته شده .نوع خشونت و واکنش به چه صورتی می باشد .آیا عمل ازار جنسی به سبکیه که توجیه میشه ؟ سرنوشت قهرمانان آن به چه صورت در میاد .. . در داستان اول با چه پیامهایی روبرو بوده ای چه پاسخ هایی داده ای .. .البته این داستانها در اصل جنبه فانتزی دارد و در پی ان نیست که بخواهد بگوید که مثلا شخصیت زن بر تر است یا مرد .. و خدای ناکرده مردان یا زنان را تحقیر نماید که من به این چیز های دهان پرکن و ایسم و ایست های الکی و مسخره به خصوص در این سایتهای فانتزی اعتقادی ندارم . خود من که داشتم داستان لبخند سیاه را می نوشتم اون اوایل خواننده ای بود که می گفت چرا ضد زن یا ضد فمنیستی می نویسی ..خلاصه یه همچین چیزایی ..چرا حقوق زنان را رعایت نمی کنی ..به نظرم معنا نداره که ما در دفاع از حقوق زنان و توجه به آنان به الفاظ دهن پرکنی که ایسم و ایست و پیست داشته باشه رو بیاریم . فر هنگ خودمونو گم کرده خودمونو تابع غرب وحشی بکنیم . مگه ما خودمون چه چیزی کم داریم که از اونا الگو بگیریم .؟!خداوند به همه انسانها چه زن چه مرد حقوق و امکاناتی داده که از دید گاه انسانی باید به اونا پرداخته شه .. این که تو یک زن باشی یا یک مرد خواسته تو نبوده که این جور به دنیا آمدی که بخوای شمشیر دو سر در دست بگیری و بگی یا ایها الناس من مدافع حقوق مردانم بزنی سر زنان رو قطع کنی یا چون به زنان ظلم میشه مدافع حقوق زنانم و گردن مردان را ببری . طرف میاد این جا داستانهای سکسی بخونه .. در یه داستان می بینی یه قلاده می ذارن گردن مرد مثل سگ اونو می کشن رو زمین .. این میشه یه داستان میسترس اسلیوی .. حالا در این جا مردا بیان شلوغش کنن و بگن چرا ما مردا رو تحقیر می کنی ؟ متاسفانه عده ای به این مسائل توجهی ندارند .. خلاصه من در داستان لبخند سیاه وقت چند تا داستان نویسی رو گذاشتم برای پاسخگویی به اون خواننده مدافع حقوق زنان .. تازه چیز بدی هم ننوشته بودم .. فتانه شوهر داشت دوست پسر گرفت شوهرش معترض شد .. اولش رفتم ببینم این لفظ دهن پر کن چیه فمنیست چیه ؟ !...کلی باید چک و چونه بزنیم که بابا کسی نمی خواد بگه زن بر تره یا مرد .. این جا اصالت انسان مهمه .. حالا در یه داستان بازیگر زن بد در میاد در یه داستان بازیگر مرد .در یک داستان زن منفور و خیانتکار میشه در یه داستان دیگه مرد ..ممکنه تعداد داستانهای زن بد بیشتر باشه یا مرد بد ..ما که این جا چرتکه نداریم ..و همون یه تیکه داستان که چیز خاصی همنداشت و الکی شلوغ شد باعث شد که متاسفانه چند نفر دیگه با هم بحث کنند و بن بشن و برن تو لیست پیشگیری و ....و خلاصه باید فکر عکس العمل ها و پاسخ به این عکس العمل ها هم باشی .. خیلی از زنها سکس زوری را دوست می دارند از آزار جنسی لذت می برند.. این داستانها رو هیجان انگیز می دونن . ..خیلی ها ان را وحشی گری می دانند ...اونو توهین به شخصیت زن می دونن .. این که ما زن را موجودی ضعیف و ترسو پنداشته ایم .. و در هر حال داستانها به صرف آن نوشته می شوند که احتمال اتفاق افتادن آن وجود دارد . و ربطی به تایید یا تکذیب مسئله یا صورت مسئله ندارد . در هر حال این داستان بدون شک موافقان بسیار زیاد و منتقدینی هم خواهد داشت و مطمئنم که هم خواهی توانست داستان را به بهترین نحو ادامه داده هم از عهده پاسخگویی به نظرات و واکنشهای مخالف و موافق بر آیی و به نظر من باید شجاعانه و قاطعانه عمل کنی و حتما موفق خواهی شد ..من در خد متم و هروقت حس کردی کاری باشه که بتونم در حد توانم در خد مت باشم دریغ ندارم .. برایت ارزوی موفقیت داشته سعی کن همچنان با اعتماد به نفس به کارت ادامه دهی.. تشویقات انگیزه ای باشد برای دلگرمی وادامه هرچه بهتر اداستانهایت ..مبادا سبب غرور شود .. و در هنگام رویارویی با انتقاد این اعتماد به نفس را داشته باش که هیچ نوشته ای بهترین نیست و انتقاد یعنی سازندگی و در مواردی که احساس کردی انتقادی وجود دارد که به معنای بهانه جوییست با صبر و حوصله و لبخند مثل دیگر موارد پاسخگو باش ...با احترام ونهایت امتنان .. دوست وبرادرت : ایرانی ..
     
  
زن

 
با تشکر از خوانندگان عزیز .. در داستانهای پیوسته و قسمت دار سکسی داستانی رو همین امروز نوشته منتشرش کردم به نام یادگار گذشته ها .. داستان دونفر به نام پیام و پریساست که پس از پنج سال عشق و عاشقی و هشت سال دوری و جدایی همدیگه رو در یک مجلس عروسی می بینند .پیام هنوز مجرده و پریسا ازدواج کرده و یه دختر شش ساله داره .. زن وابسته به زندگی و شوهرشه .. اما هنوز اسیر خاطراتشه .. نگاهی به گذشته ها اونو عذاب میده و پیام هنوز در شوک اونه که چرا پریسا ازدواج کرده .. زن بالاخره با شرم و دلهره و بعد با اشتیاق تسلیم عشقش میشه اما این پایان همه چیز نیست .. به نظر شما چرا خیلی از دخترا به نقطه ای از رابطه شون که می رسن به ناگهان قید همه چی رو می زنن . به خاطر خواستگار بهتره ؟ به خاطر اینه که پایه های عشقشون سسته .. شاید همه اینا بی تاثیر نباشه ولی به نظرم مهم ترین این عوامل می تونه این باشه که یک دختر دوست داره احساس امنیت بکنه این که می تونه متکی به مردش باشه و مرد هم باید این اعتماد و اطمینان رو در دختر به وجود بیاره که برای رسیدن به اون هر کاری می کنه .نهایت توانشو به کار می گیره . بیشتر انسانها به خصوص زنها تابع عواطف و احساسات خودشون هستند و شدت این عواطف و احساسات در انسانهای مختلف سبب تصمیم گیریهای مختلف هم میشه . بنا براین ما به عنوان یک مرد یا یک زن نمی تونیم بگیم این شخص نباید این کار را می کرده .. یا این شخص باید این کار را می کرده .. باید ها و نباید ها را این کاراکتر ها و شخصیتهای داستان هستند که تصمیم انجام آن را می گیرند .. ما فقط می توانیم در خصوص این عملکرد ها قضاوت داشته باشیم و این که از فضا سازی و نوع شخصیت پردازی نویسنده در خصوص تصمیم آن شخصیت انتقاد کرده یا تاییدش کرده و یادرکل نظر خود را بگوییم .. این مثال را برای چند مین بار است که بیان می کنم ..در منطقه ای دو زن را می شناسم که هر دو مطلقه بوده هر دو یک دختر تقریبا 6 ساله دارند هر دو در اپار تمانی جدا زندگی می کنند هردو وضع مالی پدرشون بد نیست و خونواده هم با جان و دل پذیرای آنها هستند و اتفاقا هر دو هم چیزی حدود سی سال سنشونه .. در شرایط ظاهری و اقتصادی اجتماعی تقریبا یکسانی هستند اما یکی از آنها راه خود فروشی در پیش گرفته ..دیگری در خانه های مردم کار گری می کند به پول کمتر قانع بوده تن و شرافت خود را نمی فروشد .. بنابراین قضاوت ما نباید بر این اساس باشد که از همان اول بیاییم و بگوییم که چرا آن یکی چنان کرده یا این یکی چنین کرده است .. داستانها فقط تصویری از زندگی انسانها را برای بر خورد هر چه بهتر و صحیح تر ما با آن قضایا نشان می دهد .. آن زن بد کاره نماینده تمام زنان جامعه نیست آن چنان که آن زن شرافتمند هم نماینده همه نیست .. چرا دختری همانند نیلوفر در داستان هرجایی پاک و شایسته و مظلوم و منطقی بار می آید در حالی که مادرش بدکاره ای ناخواسته است و چرا فتانه داستان لبخند سیاه که در خانواده ای آبرو دار زندگی می کرده قبل از از دواج دوست پسر هم نداشته به بیراهه کشانیده می شود .. داستانهایی هستند که تنها برای سر گرمی یا فانتزی بودن نوشته نمی شوند شاید هر کس قضاوت خاصی در این خصوص داشته باشد اما مهم این است که ما از پاکی نیلوفر لذت می بریم ... قلبمان از خیانت فتانه به درد می آید .. دوست داریم سهای داستان نقاب انتقام را زیر مشت و لگد های خود بگیریم اما در مقابل عظمت و روح والای بهشته همان داستان بی اختیار لب به تحسین می گشاییم .. چه باید کرد تا به سوی بهشته و نیلوفر شدن رفت .. چه باید کرد تا به سرنوشت فتانه دچار نشد ... مهم این است که ما نیکی ها را دوست می داریم و از بدیها گریزانیم ..اینم لینک اون داستان یعنی یاد گار گذشته ها
https://www.looti.net/12_6006_78.html
در انتهای داستان بازم از یه ایهام استفاده کردم .. جایی که پیام میگه دوست دارم سرمو بگیرم به سمت آسمون و فریاد بزنم که اینه پیام عاشق خوشبخت ... پیام هم اشاره ایه به نامه ای که اون خطاب به عشقش نوشته یا همون راز و نیازی که با آسمون کرده.. و یه اشاره هم به خودشه که پیام هم عاشقه و هم خوشبخت .. عاشقان .. دخترا ! پسرا ! تا می تونین به عشق و دوست داشتن و رابطه پاک اهمیت بدین .. به آینده ای فکر کنین که ممکنه حسرت گذشته ها رو بخورین .میشه در یه خونه کوچیک تر زندگی کرد ..میشه کمتر خورد و کمتر پوشید ..ولی روح و روان آدمی پیراهن بزرگی می خواد به وسعت دنیا .. سیراب نمیشه مگر این که عشقشو در کنار خودش داشته باشه .. کاری نکنین که همیشه احساس گرسنگی بکنین .. ولی خیلی سخته آدم حسرت روز های از دست رفته و لحظات جبران ناپذیرو بخوره . دوستتان دارم . شاد و سربلند باشید . دوست و بــــــرادر همگی : ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
و داستان لبخند سیاه هم به پایان رسید ..مثل داستانهای دیگه ..مثل قصه زندگی ما آدما که یه روزی به انتها می رسه . داستانی که می تونست به اشکال مختلفی نوشته شه .. در بعضی قسمتها اشارات بیشتری به مسائل خاص داشته باشه و یا در بعضی جاها حواشی اون کمتر شه . داستان زندگی مردی به نام فرهاد که زنشودوست داره ..خونواده شو دوست داره و داستان زنی به نام فتانه که قبل از ازدواج به هیچ پسری روی خوش نشون نداده و در یک بحران سنی خاص بسیاری از خانوما یعنی سی سالگی که این بحران در آقایان در حول و حوش چهل سالگی خودشو نشون میده حس می کنه که باید همچنان احساس طراوت و جوانی کنه .. و با این احساس و فلسفه فریب حرفای برادر دوستشو می خوره و خودشو اسیر عشقی رویایی و در واقع دروغین می کنه که جز فریب و هوس چیزی نبود .. فرهاد متوجه میشه و پس از چند بار گذشت سر انجام از همسرش فتانه جدا میشه ومهرام عامل همه این بد بختی ها به فتانه پشت می کنه . فتانه با پولی که از فرهاد و به هنگام طلاق گرفته برای خود خونه و زندگی مستقلی تشکیل داده به خوشگذرانی های خود ادامه میده .. اما در حقیقت این خوش بودن ها نوعی فرار از این واقعیت بود که نمی خواست احساس کنه که زندگی و سرنوشت و دست تقدیر فریبش داده ..فرهاد با دوست فتانه بیتا ازدواج می کنه اما در نهایت وقتی که متوجه میشه همسر سابق و مادر پسرش اسیر هیولای اعتیاد شده و همه طردش کردن میره به کمکش .... و این ماجرا در قسمت آخر اتفاق میفته . این خلاصه ای بود از این داستان .. میشه درموردش صد ها صفحه بحث کرد و نوشت و کامنت هایی که تا نیمه راه داستان در این خصوص به جای مانده موید این موضوع است که اندیشه ها و نظرات مختلفی در خصوص این داستان وجود دارد . این که با فتانه چه باید کرد . عده ای بران عقیده بودند که باید او را بخشید .. عده ای می گفتند که باید به صلابه اش کشید .. در این جا بیش از آن چه که سرنوشت فتانه مهم باشد این سرنوشت فتانه هاست که اهمیت دارد .. این که دیگر فتانه ها چه خواهند کرد و چه باید بکنند ! انسان در زندگی اشتباهات زیادی دارد . تا زمانی که زنده است خداوند به او فرصت زندگی و باز گشت می دهد .. وقتی که پروردگار به آن عظمت از گناهان بنده خود می گذرد مای انسان چه کاره ایم که از کینه و انتقام و نفرت بگوییم ؟! اما انسان به جایگاهی می رسد که جز با لمس و احساس شوک نمی تواند که بیدار شود .. من فتانه را در پایان داستان نکشته ام, سنگسارش نکرده ام او در عین آن که می توانست با خاک یکسان شود و شرافت و حیثیت خود را بر باد رفته بداند و ببیند یک بار دیگر فرصت آن را یافت که به زندگی باز گردد .. دراین جا نه به آن حد تنبیهش کرده ام که از خود و آینده بیزار گردد و نه آن قدر آسان گرفته ام که از این پس گناه را امری عادی بداند ..هرچند در کش و قوس حوادث روز گار هر چیزی امکان دارد و آینده را نمی توان از همین حالا پیش بینی کرد و در مورد مسائل روی نداده قضاوت نمود . او بار ها و بار ها در مواجهه با مسائلی گوناگون عنوان نمود که همسرش مهربان ترین مهربانان بوده انسانی چون او نمی توان یافت .. اما این را در قسمت آخر با تمام وجودش احساس کرده .. زمانی که همه به او پشت کردند .. و زمانی که فرهاد برای اولین و آخرین بار به فتانه کمک کرد تا برای خود مواد تهیه کرده تا بتواند برای لحظاتی درست بیندیشد و وجدانش بیدار گردد و اراده اش تقویت .. گاه می بینی که شکوه ارزشها در عملی منفی که بوی محبت را می دهد آشکار می گردد . آن جا که به سبکی دیگر در داستان نقاب انتقام سهراب سها را می بخشد اما سها احساس می کند که چون عاشق سهراب شده و دیگر نمی تواند به اوبرسد و همین انتقام روز گار است .....معادلات را به هم می ریزد .. مجازات آن نیست که طناب دار را بر گردنی بیاویزیم . مجازات آن است که آن طناب را بر گردن خود احساس کنیم و فرصت آن را داشته باشیم که از خود دورش سازیم . فتانه از فرهاد خود دور مانده ..و اشاره ای هم به کمپ ترک اعتیاد بانوان شده .. شاید سرعت رشد اعتیاد بانوان در سالهای اخیر از سرعت اعتیاد آقایان بیشتر شده باشد .. بیشتر معتادان نمی خواهند که معتاد باشند .. به خاطر مشکلات روحی ومسائلی از این دست به اعتیاد روی آورده اند که جز پشیمانی چاره ای ندارد .. از معتاد نباید ترسید نباید سرکوفتش زد .. نباید از دید یک انسان زائد به او نگریست . اوهم چون ما انسان است .. حال , خون او ماده ای را می خواهد تا به صاحبش جان و توان دهد . باید این آلودگی را از خونش پاک کنیم .. کمکش کنیم .. باید به او نشان دهیم که تنها نیست . و به نظر من یکی از نقطه ضعفهای داستان در این است که حداقل ده قسمت باید به مسائلی پیرامون اعتیاد , همراهی با فتانه و باز گشت او به زندگی پرداخته می شد . و شیوه نگارش در قسمت پایانی آن چنان است که به خوبی نشان می دهد که فتانه به مجازات خود رسیده اما همچنان می تواند به آینده ای امید وار باشد که از مایه های دلخوشی های مانده به بهترین وجه و نحوی استفاده نماید . و به نظر من این می توانست اوج تعادلی باشد که سرنوشت قهرمانان داستان را رقم بزند . و قصه ها به پایان نخواهد رسید تا زمانی که زندگی هست و زندگی .. این داستان و داستان های دیگر ادامه خواهد داشت . موفق باشید ..... ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
sina3sexiboy: جناب آقای میدیر پیشنهاد میکنم فکری به حال این معضل ناتمام گذاشتن داستانها بکنید چون به نوعی وجهه سایت رو خراب میکنه وباعث میشه کم کم از تعداد خواننده های داستانها کاسته بشه چراکه باشروع هرداستان جدید این فر به سراغ خواننده میاد که این داستان هم ناتمام میمونه
دروود

خوب میتونی ی پیشنهاد یا راه کار بدی ؟
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
باسلام خدمت همه دوستان از مدیران بخش یک پیشنهاد داشتم اینکه اگر امکان داره برای مصاحبه پورن استارها به صورت تحریری یک تاپیک باز کنند با تشکر
salam
     
  
زن

 
با درود خدمت دوستان و خوانندگان گرامی ... پیام خصوصی و توهین آمیزی رو دریافت کردم که طرف مدعی بود که من نویسنده خوبی نیستم و چرا بیهوده سعی دارم که مشتی مزخرف تحویل بدم .. و کلی هم توهین بهم کرد . البته بازم جای شکرش باقی بود که فحشهای ممنوعه نثارم نکرد . بهم یاد آوری کرد که روزی می میرم و چرا دارم بی خود این چیزا رو می نویسم ... چی بهش می گفتم .. جز این که بگم هر چی که به من میگی خودت هستی .. چون مرد حسابیکسی که پاشو به این سایتها می ذاره نون و حلوا که براش قسمت نمی کنن . این جا هزاران هزار آدم میان با هزاران سلیقه ... دنیا که واسه تو دوست خوب من ساخته نشده .. این جا دنیای مجازیه .. دنیای فانتزی های سکسی .. یکی می بینی سکس خونوادگی دوست داره .. یکی از سکس خیانتی خوشش میاد .. یکی داستانهای عشقی سکسی دوست داره .. یکی داستانی به سبک خاص و جدید که عشق و هوس رو همراه با نوعی تابو شکنی داشته باشه مثل نگاه عشق و هوس رو دوست داره ... دیگه بخواهیم بیاییم این جا و با یک مشت الفاظ دهن پر کنی بخواهیم اظهار فضل کنیم به مشتی کاه هم نمی ارزه .. این که بگیم تو افکار مازوخی داری و از این حرفا .. چندی پیش هم که داستان لبخند سیاه رو شروع کرده بودم بحث بین فمنیست ها و ضد فمنیست ها در گرفته بود ... من راستش این مشت واژ ه های الکی پلکی غربی و دهن پر کن رو وقتی که اومدم این جا شنیدم .. مازو خیسم و فمنیسم و این جور کلاس گذاشتن ها رو ول کنید .. این جا دنیای فانتزی های سکسیه ..اگه قراره بعضی از داستانهای سکسی رو بد بدونیم به نظر من باید همه اونا رو بد بدونیم ..گفتن و نوشتن از سکس نوعی تابو شکنیه .. دیگه این جور نیست که یکی بیاد و بگه سکس با مامان نوشتن بده و سکس با همسایه نویسی خوبه ..ما اگه الان در ایران قدیم زندگی می کردیم سکس و ازدواج با محارم آزاد بود ..اما فرهنگ مذهبی و مسائل عاطفی و عقلانی دیگه این اجازه رو به ما نمیده .. اما بیان فانتزی اون دلیل نمیشه که ما در پی اون باشیم و یا هر سکس دیگه ای . و اگه من حالا خیلی راحت هرچی که بخوام می تونم بنویسم و سبک پذیرم و همین حالاشم چند جور داستان با چند سوژه دارم می نویسم و فقط سبک نگارشش یکیه همین جور راحت به این جا نرسیدم . سی چهل ساله که در خونمه .. در ضمیرمه .. از همون پنج شش سالگی که رفتم توی خط مطالعه و خوندن رمان و مجله .. الفاظ و کلمات و جملات رو در ذهنم مرور می کردم .. به طبیعت و دنیای اطراف خودم نگاه می کردم و می نوشتم ..انشا ء می نوشتم .. حالا می بینی گاه ذهن آدم مشغوله نوشته ها بد و خوب در میان با سلیقه بعضی ها نمی خونه .. داداش این جور قضاوت کردنا فقط خودت رو داغون می کنه .. از گرد راه رسیدی و فکر می کنی که چیز تازه ای کشف کردی .. برادر من .. نازنین ..من تا حالا 6000 پست نویسندگی چاق و لاغر به قلم خودم دارم که شاید حدود 1000 تای اون عاشقونه وعقیدتی و سیاسی و اجتماعی..و خاطره وغیره در همین مایه ها باشه و 5000 تای اون سکسی .. در این 6000 پست به قلم من 600 نوع فکر و اندیشه و احساس وجود داره ... مگه میشه یه آدم 600 نوع فکر و اندیشه داشته باشه .. افکار و اندیشه های منو در دل نوشته های ایرانی و مطالب غیر سکسی من میشه پیدا کرد .. در روز نوشت های من ... من حتی نمی تونم راز نویسندگی خودمو به کسی بگم .همش این تصور رو دارم که شاید صد سال دیگه در جامعه ای آزاد این نوشته ها بیان روی کار .. آیا نویسنده این داستانها روزی مشخص میشه که کیه ؟ .. یعنی به نظر شما حداقل در این سالهای اخیر کسی پیدا شده که تا به این حد نوشته باشه ..کافیه که فقط 6 تا از این 6000 تا تاثیر گذار و مفید باشه .. . من با چند تک نوشته هام و یکی دو داستان سریالی تا به حال چند نفر رو به آرامش رسوندم .. یعنی نوشته های عاطفی خودم .. بازی با کلمات و روح بخشیدن به اونا در خون و رگهای منه .استفاده از موسیقی کلام .. تشبیهات ..عنصر خیال .. اینا در زمانی که تمرکز داشته باشم برام یه نوع بازیه .. مثل روندن هواپیما در یه خط مستقیم و یا ترن .. گاهی هم حرکت در یه جاده پیچ در پیچ که بازم منو به مقصد می رسونه . . اون قدر اعتماد به نفس دارم که با مشتی توهین شما کژاندیشان راهمو کژ نکنم .. الان هم اگه این مسئله رو مطرح نمی کردم کسی خبر دار نمی شد . ولی آن قدر اعتماد به نفس و تسلط و توانایی در خودم احساس می کنم که به این گونه بهانه های بنی اسرائیلی بخندم ومی خندم . برای این گونه توهین ها پشیزی ارزش قائل نیستم .. قدرت و توانایی خودمو بالا می بره .. اگه کسی از همین الان بخواد بشینه نوشته های منو بخونه یکسال تمام فقط سر گرم خوندن باشه تموم نمی کنه این مطالبو .. دیگه این گونه توهین ها که چهار تا یا چهل تا داستان منو خونده باشی و به سلیقه ات نخونه و اون وقت بیای و با مشتی حرف زشت که برازنده خودته بخوای به یکی توهین کنی جز این که شخصیت خودت رو نشون بدی فایده ای نداره . زمانی می تونی قضاوت درستی داشته باشی که 6000 پست به نویسندگی منو خونده باشی که علاوه بر اون تا به حال چند هزار نظر و تکه نوشته های متفرقه هم داشته ام..مگه من این داستانهای سکسی رو به خاطر این می نویسم که خودمو نشون بدم ؟ یا جایزه بگیرم ؟ متاسفانه عده ای این جا رو با آکادمی اعطای جوایز ادبیات نوبل اشتباه گرفتن . ...اگه 6000 پست و دو سه هزار پست های متفرقه و نظرات دیگه منو خونده باشی اون موقع می تونی یه برداشتی بکنی .. تازه یک نفری.. .... بد بختی ملت ما همینه ... تحمل عقاید مخالفو نداریم .... حس می کنیم هرچی که ما خوشمون میاد باید همون باشه .. نه این طور نیست ... بقیه هم حق زندگی دارن .. حق اظهار نظر دارن .. شعور دارن .. آگاهی دارن .. اگه اشتباه می کنن اگه اشتباه می کنم دیگه با حرفای زشت که به راه راست هدایت نمیشم و نمیشیم . کجای دنیا دیدی رهبر اخلاق بیاد و مشتی حرف مفت و لیچار از زبونش جاری کنه و مدعی نصیحت کردن باشه ... برم تا بیش از این وقتم گرفته نشده داستان های امشبو بنویسم که بعضی ها واقعا شیطان شده وقتمو می گیرن .امشب هم فکر نکنم بتونم برسم بیشتر از 3 تا پست بذارم .. وقت یه پستمو که همین گرفت . یه مطلب حجیم غیر سکسی هم نوشتم .. .. زاد روز رضا شاه کبیر رو که 24 اسفنده از همین تریبون به همه ایران پرستان تبریک میگم ... یه مصاحبه ای هم با رضا شاه کبیر تر تیب دادم که نیمه شب در دل نوشته های ایرانی منتشرش کرده در مناسبت ها لینکشو می ذارم . که اگه رضا شاه نمی بود امروز نه تنها این اینترنت رو نمی داشتیم بلکه باید با اسب و قاطر از جایی به جایی دیگه رفت و آمد می کردیم و دیگه یه مشت حرف دهن پر کن غربی و چرت و پرتیسم ها رو واسه کلاس گذاری نمی تونستیم بر زبونمون جاری کنیم .ایرانی فرهنگ داره اصالت داره تربیت داره شرف داره .. با درود به همه خوانند گان فهیم و با شعور این مجموعه و حتی اونایی که تازه از گرد راه رسیده دیر اومدن و زود می خوان برن .. همه شما را به خدای بزرگ می سپارم . دوستتان دارم . پاینده باشید .. دوست و برادر شما : یک مرد ایرانی به سر بازی رفته
     
  
مرد

 
درود>جناب ایرانی چرا نمیخواهید واقعیت را قبول کنید که دیگر نوشته های شما شده است تکرار اسامی الت زنانه و مردانه؟
چرا نمیخواهید بپذیرید که دیگر نوشته های شما ملال اور شده است؟
چرا نمیخواهید قبول کنید که منتقدین با شما دشمنی ندارند و دارند برای بهتر شدن سطح کاری شما تلاش میکنند؟
جناب اقای ایرانی کمیت و تعداد داستان های سطح پایین سکسی شما هیچ نقطه قوت و مثبتی در کارنامه شما نیست و برعکس فقط نشان از این دارد که شما میخواهید به هر قیمتی که شده حتی به قیمت از دست دادن مخاطب در این سایت و وبلاگتان حضور داشته باشید.
و..
     
  
زن

 
irajmirza2: درود>جناب ایرانی چرا نمیخواهید واقعیت را قبول کنید که دیگر نوشته های شما شده است تکرار اسامی الت زنانه و مردانه؟
چرا نمیخواهید بپذیرید که دیگر نوشته های شما ملال اور شده است؟
چرا نمیخواهید قبول کنید که منتقدین با شما دشمنی ندارند و دارند برای بهتر شدن سطح کاری شما تلاش میکنند؟
جناب اقای ایرانی کمیت و تعداد داستان های سطح پایین سکسی شما هیچ نقطه قوت و مثبتی در کارنامه شما نیست و برعکس فقط نشان از این دارد که شما میخواهید به هر قیمتی که شده حتی به قیمت از دست دادن مخاطب در این سایت و وبلاگتان حضور داشته باشید.
و..
با عرض ادب ..چرا نمی خواهید قبول کنید که شما فقط یک نفرید ... همین و بس در ضمن شما از کی تا به حال به فحاشان .. لیچارگویان وبی ادبان می گویید منتقد ؟ این هم دو انتقاد علی الحساب من از شما ...
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
مرد

 
جناب اقای ایرانی مشکل از جایی شروع شد که بعضی ها به شما لقب استاد دادند و متاسفانه شما باورتان شد که شاید برازنده این لقب هستید و صد البته کسی که استاد شد دیگر حاظر به پاسخگویی یک کاربر بی نام و نشان که جسارت کرده است و از جناب استاد انتقاد کرده است نیستید
جناب اقای ایرانی در هر کاری یک نقطه پایانی وجود دارد و کسانی که در اوج خودشان ان نقطه را در کارنامه کاری خود ثبت میکنند برای همیشه ماندگار میشوند اما کسانی که حاظر به کنار رفتن نیستند و با بی مهری هواداران مجبور به بیکاری میشوند تمام گذشته درخشان خود را لکه دار میکنند و از یاد هوادارنشان میروند.

جناب اقای ایرانی بنده فکر نمیکنم که مطالب شما را در انجمن های ادبی مطرح کنند و مخاطب گروهی داشته باشید و تمام مخاطبین شما از همون افراد به قول شما یک نفره هستند.

جناب اقای ایرانی بنده بدون اطلاع از حرفهای به قول شما لیچارگویان وبی ادبان نظر خود را در مورد نوشته هایتان مطرح کردم


جناب اقای ایرانی دلخوش به این القاب نباشید چون همان جور که یک شبه استاد شدید بدانید که یک شبه مورد تنفر و هجمه مخاطبانتان قرار میگیرید.



من آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم/ تو خواه از سخنم پندگیر و خواه ملال
     
  
صفحه  صفحه 27 از 49:  « پیشین  1  ...  26  27  28  ...  48  49  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA