ارسالها: 3650
#61
Posted: 5 Apr 2013 10:18
az4ever: راستیتش بنده تنها داستانی که از مجموعه ی شما دنبال میکنم این داستان هست...حتما زمانی که وقت کنم داستان های دیگه ی شما رو هم میخونم.. در ضمن ایرانی جان بنده همون نویسنده داستان فراموشی هستم که در سایت امیر سکسی ۱۱ قسمت قرار گرفته..اما در حال حاظر امکان دسترسی به اون سایت رو ندارم اما میتونید ادامه داستان رو از همین سایت لوتی مانند قبل با ذکر منبع و نویسنده در اون سایت قرار دهید تا در اونجا نیمه کاره نباشه...البته هنوز تموم نشده..باز هم خسته نباشید خدمت ایرانی جان و آره داداش
.
.
ایرانی گفت...
az4ever گلم خوشحالم که خودتو معرفی کردی . آخه ما که کف دست بو نکردیم . در دنیای مجازی کلمات و جملات مشابه , اشخاصو هم مشابه هم می کنه مگر این که طرف تکیه کلامهای خاصی داشته باشه . منم دیگه فرصت سرکشی به همه داستانها رو ندارم و متوجه نشدم . چون فکرشو نمی کردم اینجا ادامه بدی اگرم تو به داستانهای عاطفی علاقمندی در بخش داستانهای ادبی مطالب زیادی از من منتشر شده و داستانهاو خاطرات زیادی اونجاست که عشق و علاقه من به این جور داستانهاست یک تاپیک به نام دل نوشته های ایرانی اونجاست و چند تاپیک جدا که آخرین اونا عشق و ثروت و قلبه که زحمت انتشارشو مرد خستگی ناپذیر سایت آره داداش کشیده یا می کشه که همان طور که می دونی مدیریت و مسئولیت این بخش به عهده مدیرواستاد محترم و بسیار منظم , مهسای نازنین و عزیزه . دست همگی درد نکنه که با جدیت فعالیت می کنند . داستان زیبای فراموشی رو از فردا به تدریج منتشر خواهم کرد . فقط یک سوال داشتم و اون این که داستانها رو به نام کار بری قدیم بذارم یا جدید یا هردو ؟/؟ برای من فرقی نمی کنه . هر دو رو هم می تونم بذارم . یه اسمو میذارم داخل پرانتز . یه تاپیک جدا هم باز کردی . تبریک میگم . امید وارم در کارت موفق باشی . دوستان زیادی داری که همه باهات همراهی می کنند و می دونم همچنان که تا حالا در کارت موفق بودی بازهم موفق خواهی بود و موفق تر خواهی شد .مرا هم یکی از دوستان خودت بدان . به امید تداوم دوستی ها و هم فکری ها . بر قرار باشی دوست خوب و مهربانم . با درود فراوان : ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#64
Posted: 5 Apr 2013 17:40
az4ever: فدات داداش عزیزم چشم حتما به تالار ادبی هم سر میزنم..اگه هر ۲ اسمم رو بنویسی واقعا ممنون میشم ..مرسی بابت روحیه دادانت داداش عزیزم
.
.
ایرانی گفت...
آزد فور اور نازنین من چند ساعت قبل از پاسخ شما قسمت 12 و 13 داستان فراموشی را با استناد به هر دو نام منتشرکردم و روزی حداقل دو قسمت از اونو میذارم . بازم برات آرزوی موفقیت می کنم خیلی دلم می خواد بیشتر باهات حرف بزنم و بگم که چقدر خوشحالم که دوباره شروع به نوشتن کردی و حرفایی در این مورد ولی از ذقایقی دیگه به مدت هفت هشت ساعتی رو دور و بر کامپیوتر نیستم . در هر حال امید وارم در تمام کارهای زندگیت مثل نویسندگی موفق باشی و حالا بقیه حرفا برای بعد . روز خوش ....ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#66
Posted: 6 Apr 2013 10:33
az4ever: سلام داداشم منم واقعا دوست دارم باهات حرف بزنم و از تجربیاتت استفاده کنم...به لف این سایت ازین به بعد با هم در ارتباطیم داداش عزیزم...ممنون بابت انتشار داستان.
آره داداش شما هم خسته نباشین
..
.
ایرانی گفت...
آaz4ever مهربان و با احساس ! خسته نباشی . شما که استاد مایی یا ساده تر بگم تو که استاد منی . خیلی حرفا دارم ولی الان با اجازه برم چند تا داستان بنویسم . در هر حال تو که همه فن حریفی و من چیزی ندارم که بخوام در خدمت تو نازنینم باشم ولی فقط اگه زیاد نظر ندادن دلگیر نشو . دلیل نمیشه که به داستانهای زیبایت اهمیت نمی دهند . خیلی ها این داستانها رو پیگیری می کنند . بعضی ها می ترسن نظر بدن . بعضی ها تنبلی شون میاد . بعضی ها جسارتا نمی دونن چی بنویسن یا عادت به نوشتن ندارند . ولی دست همونایی هم که باهات همراهی می کنند درد نکنه .مثلا داستان فقط یک مرد حاوی پیامهای خاصیه علاوه بر این که نوعی تخیل درش به کار رفته و می خواد از قدرت بر تر آریا بگه یه روند خاصی رو باید طی کنه . در این داستان حتی یک بمب خبری هم ترکوندم ولی یا هیشکی متوجه نشده یا اونو شوخی فرض کردن یا به دلایلی نمی خوان در موردش بحث کنند حالا بگذریم ..یه داستانیه که خیلی خیلی کم براش نظر دادن . چند روز پیش که یه قسمتش جا موند یکی درجا اشاره کرد که آقا اینو جا گذاشتی .. پس نشون میده که به این داستانها هم توجه میشه چگونه نوشتن , به چگونه خواندن و چگونه تمرین کردن و چگونه احساس کردن و اندیشیدن بر می گردد . ولی آنچه که مهم تر از همه اینهاست این است که در عرصه رقابت ها با اعتماد به نفس به خود و آگاهی به تواناییهای خود با تمام وجود از موفقیتهای دیگران شاد مان گردی . در درجه اول به این فکر کن که در چه جایگاهی هستی و برای موفقیت بیشتر چه باید بکنی . من اینو موقع تقلب دادن در امتحانات آخر ترم های دانشگاه به خوبی حس کردم . هفت هشت نفر دور و برم می نشستند بدون هیچ گدا بازی و حسادتی به اونا تقلب می دادم . حتی یه بار یکی که از خودش هیچی ننوشته بود وهمه رو من بهش رسونده بودم ازمن بیشتر شد .معلوم نبود استاد ورقه رو چه جوری تصحیح کرده . حسرت هم نخوردم . ولی حتی خدا در این کار نادرست بازم دوستم داشت و شاگرد اول می شدم .چون حسد و غرور رواز خودم دور کرده بودم . سعی کن با آدمهای حسود و مغرور به مهربانی رفتار کنی و مسیر حرکت خود را از یاد نبری . اگر از اصلاحشان نا امید شدی آن وقت از ایشان دوری کن و آن قدر اعتماد به نفس و قدرت خود را بالا ببر که نیش آنان برایت نوش گردد . فرصت و مدت زمان فراغت خودت را در نظر بگیر و بنویس . من یه خورده شلوغش کردم ولی تو فعلا به کیفیت بیشتر توجه کن تا کمیت . دست گرمت را می فشارم و باز هم با تمام وجود برای تو موفق , آرزوی موفقیت بیشتری می کنم . بخوان , بیندیش وبنویس . پاینده باشی ....ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#68
Posted: 7 Apr 2013 13:39
az4ever: ایرانی فدات داداش گلم حتما راهنمایی های تو رو گوش میدم...
.
.
ایرانی گفت...
آزد فور اور جان می دونم مثل من سرت شلوغه .درهر حال امیدوارم من هم از تجربیات و دانش تو دوست خوبم به خوبی بهره مند شم . بادرود و احترام فراوان : ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#70
Posted: 8 Apr 2013 12:44
az4ever: لطف داری داداش؛؛اونی که باس چیزی یاد بگیره منم
.
.
ایرانی گفت...
ازد فور اور دوست داشتنی و گل و فعال ..همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند . سبک زیبا و نویسندگی روان شما را می ستایم و می دانم انسانها با نزدیک شدن به هم و بهره مندی از اندیشه های هم راحت تر به موفقیت می رسند و من از توی خوب و توانا بسیار خواهم آموخت آن چنان که از بدان و ناتوانان نیز می توان خوبی آموخت . به امید روزی که دلهای همگان از حسد و کینه و بدخواهی تهی گردد که زشت تر از خود خواهی وپلید تر از شکستن قلب آنهایی که با دشمنی بیگانه اند هیچ زشتی و پلیدی دیگری نیست . با آرزوی بهترین ها برای تو دوست و همدم نازنین ...ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ویرایش شده توسط: aredadash