انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 8 از 49:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  48  49  پسین »

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)


زن

 
Looti_khoor: من که از اول این تاپیک تا آخرش رو خوندم اما چیزی دستگیرم نشد. حتی پستها و اظهار نظرهای خودم رو هم نمیدونم مربوط به کدوم تاپیک یا کدوم داستانه. بهتر نیست قوانین این بخش رو اصلاح کنید و بطور مثال این تبصره رو بگذارید که بعد از پایان یافتن هر داستان نظراتی که تا قبل از اون تاریخ گذاشته شده حذف میشه. اینکه نظرات رو منتقل کنید اینجا بدون اینکه نامی از تاپیکی که این اظهار نظر اونجا گذاشته شده اصلا کار قشنگی نیست.در ضمن خیلی خوبه که تاپیکهای لیست داستانها و لیست تاپیکها اصلاح و به روز بشه
این پستها یا نظرها قدیمی هستند و مهم بودن برای همین نمیشد پاکشون کرد
در ضمن شما لازم نیست کاری به کسی گوشتزد کنید خودم میدونم کی اون تاپیک اصلاح بشه
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
     
  
مرد

 
راستش چند روزیه که نوشتن یک داستان درپیتی روشروع کردم. الان که به قسمت سی ام نزدیک شدم، به مشکل شدید کمبود واژگان برخوردم. راستش تصمیم دارم تا داستانم تموم نشده، هیچ داستان سکسی رو مطالعه نکنم، مبادا روی روند داستان نویسی من تاثیر بگذاره. از نویسندگان پیش کسوت اینجا مثل aredadash‏ خواهش میکنم کمی از اطلاعاتشون رو در مورد مترادفهای واژه های پر کاربردی مثل کیر، کس، کردن، آب منی، انرال جلق، سکس، برهنه، سینه،لز، بوسه، شهوت، پشم،ساک زدن، لیسیدن کس،پریود اینجا بنویسند تا بتوانم داستانم رو بهتر ادامه بدم. بازم ممنون
     
  
مرد

 
Looti_khoor: راستش چند روزیه که نوشتن یک داستان درپیتی روشروع کردم. الان که به قسمت سی ام نزدیک شدم، به مشکل شدید کمبود واژگان برخوردم. راستش تصمیم دارم تا داستانم تموم نشده، هیچ داستان سکسی رو مطالعه نکنم، مبادا روی روند داستان نویسی من تاثیر بگذاره. از نویسندگان پیش کسوت اینجا مثل aredadash‏ خواهش میکنم کمی از اطلاعاتشون رو در مورد مترادفهای واژه های پر کاربردی مثل کیر، کس، کردن، آب منی، انرال جلق، سکس، برهنه، سینه،لز، بوسه، شهوت، پشم،ساک زدن، لیسیدن کس،پریود اینجا بنویسند تا بتوانم داستانم رو بهتر ادامه بدم. بازم ممنون
.
.
ایرانی گفت : ....

استاد لوتی خور عزیز و دوست داشتنی ! پیشکسوت گرامی ! فرار از تکرار به خصوص در داستانهای سکسی گاه اجتناب ناپذیر می باشد . خود من هم از کار برد تکراردر متون ادبی یا سکسی راضی نیستم اما در متون ادبی گاه تکرار در مقام تاکید عبارت را زیبا تر می سازد ولی درمجموع و در خصوص داستانهای سکسی یک نویسنده حتی الامکان باید با فاصله بیشتری از واژه های تکراری استفاده نماید که گاه امکان پذیر نمی باشد در این صورت باید فضا سازی تشریح و مکالمه را به گونه ای انجام دهد یا بنویسد که ذهن خواننده کمتر متوجه این تکرار گردد . سوژه را قوی تر سازد احساسات و هیجانات سکس را بیشتر نماید . هرچند بعضی از این کلماتی که قید فرمودید مترادف هم دارد ولی استفاده ازاین مترادف ها حالتی کتابی و سنگین دارد . بعضی از کلمات را که مربوط به دستگاه تناسلی می باشد بهتر است که همیشه با همان نام خاص خود به کار ببریم . البته به ندرت و خیلی کم می توانید از واژه آلت استفاده نمایید .درمورد کلمه جلق ..اگر جق هم بنویسید عامیانه تر است و موردی ندارد . واژه هایی مثل خود ارضایی و استمنا ء متن را کمی سنگین می سازد ولی خود ارضایی سبک تراست . درمورد پریود استفاده از عبارت عادت ماهانه یا ماهیانه بد نیست . لیسیدن همون زبون زدنه و گاهی می توان در حین نگارش یک تغییر جهت و فعل به کننده کار داد و تبدیل به میک زدن و مکیدنش هم نمود . ساک زدن را هم در حال تشریح می توان عبارات مشابهی برایش در نظر گرفت .. خوردن ک...لیسیدن ..زبون زدن آن .انزال یعنی خالی کردن تخلیه ولی ریختن توی فلان جا رو بگیم بهتره . برهنه همان معنای لخت رو داره و اتفاقا لخت روان تر و محاوره ای تره . لز همان همجنس بازی زنانه ولی خب اگه نشه مترادف را به خوبی به کار برد هر چند وهله یا تماس بین دو لز کار در یک وهله حتی می توان از سکس بین دو زن یاد کرد . وقتی که ابر تکرار از فضای آن ناحیه داستان دورشد می توان دوباره از واژگان قبل استفاده نمود .اگه دقت کرده باشید در همین متن من از اصطلاحات کلمه وواژه و زیاد استفاده کرده ام ولی سعی من بر این بوده که آنها را پخششان نمایم . درمورد سینه که خوب چی بگم اگه طرف بچه باشه که فعلا دستور رسیده این داستانها نوشته نشه بهتره جهت اطلاع دارم میگم میشه از ممه یا جوجو استفاده کرد وگرنه واژه پستان خیلی سنگینه درست مثل این می مونه که به جای سوتین بگیم کرست یا سینه بند که البته کرست روان تره ولی همان سوتین به صورت تکراری بهتره وگرنه به بی کلاس بودن متهم میشیم . . آب منی همان آب ک..ه البته لوتی خور عزیز شما استاد مایی به جای آب منی اگه خود منی گفته بشه بهتره کفایت می کنه . به جای کردن میشه گفت گا....ن ..یکی از معانی سکس عشقبازی می باشد . بوسه رو دیگه نمیشه گفت ماچ ولی بوسه رو باید حلش کرد . فضا سازی کرد . مثلا لباشو رو لبای اون قرار داد و با یه بوسه داغ و...به جای پشم می توان از کلمه مو استفاده کرد . موی ک.....درمورد شهوت هم می توان از واژه حشر یا حشری شدن کمک گرفت .عبارت دیگری هم هست که عامیانه می باشد ولی استفاده خیلی کم از آن در مواردی که تکرار به نهایت می رسد ایرادی ندارد مثل هوسی شدن . در این مورد می توان زیاد بحث نمود ولی از اونجایی که باید برم چند تا داستانو با هم بنویسم به علت کمبود وقت عذر بنده را بپذیرید . از مهسای نازنین مدیرمحترم بخش ادبی و ناظم داستانها وعبارتهای سایت نهایت تشکر را داشته که این قسمت را برای تبادل نظرات در خصوص داستانهای سکسی در نظر گرفته اند ولی کاش علاوه بر ثبت عقاید در این بند در مواردی که پرسش و پاسخ مربوط به داستان و تاپیک خاصی می بود در همان تاپیک خودش هم مجددا ثبت می گردید که خب آن بسته به صلاحدید مسئول و نظر مدیر محترم دارد واین صرفا یک نظر بود ودر هر شرایطی باید به این تصمیمات مدیران احترام گذاشت ولی پیشنهاد های دوستان جای بررسی هم دارد . با تشکر از استاد لوتی خور عزیز آره داداش خوبم مهسای گل و سایر مدیران و مسئولین زحمتکش سایت لوتی .و به امید آن که در آینده فرصتی پیش آید که در خصوص تک تک داستانها به بحث و تبادل نظر بنشینیم همه شما را به خدای بزرگ می سپارم . کامروا باشید ....ایـــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
aredadash
قبل از تشکر لازم است که عذرخواهی کنم، از بی ادبی. معمولا در زندگی روزانه ابدا از چنین کلماتی بر زبان نمی آورم. شاید نباید بنویسم. وقتی با نوشتن چهار قسمت یک روایت، چنین بی پروا و بیشرمانه، چنین کلمات رکیکی را در جایی خارچ از حریم داستان بکار میبرم،یقینا اگر در جایگاهی چون شما، قرار بگیرم، حیا را به کنار گذاشته و لخت وعور در انظار ظاهر خواهم شد.
...
"استاد " لقبی است که شایسته استادی چون شماست و شما یا به طنز و یا به زبان تعارف آنرا در مورد من به کار بردید که جای افتخار است.
اکنون که قلم به دست گرفته ام و یک داستان "تنها یک داستان" را بر اساس معلومات اندک خود آغازیده ام، به ارزش کار عزیزی چون شما واقف گشتم. استادی که همزمان دهها روایت از صدها شخصیت را به گونه ای بسیار زیبا مینگارد بدون آنکه شخصیت، موقعیت، شغل و سن و سال هر یک را با دیگری به اشتباه بگیرد.
شاید دیگر ننویسم. منی که مابین دو شخصیت سحر و فرزانه چون خری در گل مانده چنان درگیرم، که گاه حتی نامشان را به اشتباه بر دیگری میگذارم.منی که با یک تعریف ساده خرکیف شده و با اولین انتقاد گوشهایم مانند همان الاغ مذکور آویزان میگردد.
منی که میخواهم، پا بر جا پای معلمی چون شما بگذارم در حالی که معنای گام برداشتن نمیدانم.
گنجینه واژگانی که در اختیارم گذاشتید را به دیده منت دارم. واژگانی شاید ابتدایی، ولی فراتر از لغت نامه محدود ذهن من. سپاسگذارم
     
  
مرد

 
Looti_khoor: aredadash
قبل از تشکر لازم است که عذرخواهی کنم، از بی ادبی. معمولا در زندگی روزانه ابدا از چنین کلماتی بر زبان نمی آورم. شاید نباید بنویسم. وقتی با نوشتن چهار قسمت یک روایت، چنین بی پروا و بیشرمانه، چنین کلمات رکیکی را در جایی خارج از حریم داستان بکار میبرم،یقینا اگر در جایگاهی چون شما، قرار بگیرم، حیا را به کنار گذاشته و لخت وعور در انظار ظاهر خواهم شد.
...
"استاد " لقبی است که شایسته استادی چون شماست و شما یا به طنز و یا به زبان تعارف آنرا در مورد من به کار بردید که جای افتخار است.
اکنون که قلم به دست گرفته ام و یک داستان "تنها یک داستان" را بر اساس معلومات اندک خود آغازیده ام، به ارزش کار عزیزی چون شما واقف گشتم. استادی که همزمان دهها روایت از صدها شخصیت را به گونه ای بسیار زیبا مینگارد بدون آنکه شخصیت، موقعیت، شغل و سن و سال هر یک را با دیگری به اشتباه بگیرد.
شاید دیگر ننویسم. منی که مابین دو شخصیت سحر و فرزانه چون خری در گل مانده چنان درگیرم، که گاه حتی نامشان را به اشتباه بر دیگری میگذارم.منی که با یک تعریف ساده خرکیف شده و با اولین انتقاد گوشهایم مانند همان الاغ مذکور آویزان میگردد.
منی که میخواهم، پا بر جا پای معلمی چون شما بگذارم در حالی که معنای گام برداشتن نمیدانم.
گنجینه واژگانی که در اختیارم گذاشتید را به دیده منت دارم. واژگانی شاید ابتدایی، ولی فراتر از لغت نامه محدود ذهن من. سپاسگذارم
.
.
ایرانی گفت...

لوتی خور نازنین و دوست داشتنی و گرامی . همیشه هم گفته و می گویم آن چه بیشتر از این داستانها ارزش دارد دوستی ها رفاقت ها و لوتی گریهای صمیمانه و با تمام وجود است . نه آن که بخواهیم بر روی کاغذ بگوییم که ما لوتی هستیم اما در عمل غیر آن را ثابت کنیم و شما با گفتار صادقانه و صمیمانه خود نشان داده اید که این صفات نیک را دارید . خوشحالم که شما هم مثل من گفتار کلمات سکسی را خارج از مقوله داستان جایز نمی دانید . واقعا خوشحالم . شرایط داستان به گونه ایست که خواننده و نویسنده خود را باید در اجتماعی دیگر احساس کند . شما بزرگوار تر از آنی که بخواهی خود را دست کم بگیری .. من حداقل چند سالی از نظر سنی از بیشتر شما ها بزرگترم . صد ها رمان و داستان و مجله خوانده ام و حتما شما هم مطالعه داشته اید . زمانی که من این داستانها را مطالعه می کرده ام که بیشتر آن مربوط به دوران کودکی و نوجوانی بوده هنوز کتابهایی در جامعه وجود داشت که سانسور نشده باشد هنوز کتابهای قصه ای بود که با احساسی لطیف و عاشقانه حتی برای کودکان نوشته شده باشد .. البته بیشتر این کتابها در اختیار بزرگتر ها بود و من از آرشیو آنان استفاده می کردم . حتی کانون و کتابخانه های عمومی بسیاری از کتابها را از بین نبرده ترجمه آنها را مخدوش نکرده بودند . پس برای من راحت تر بود که بتوان با سبک ها و اندیشه های گوناگون آشنا گردم . من کتابهایی را خوانده بودم که برای کودکان نوشته شده بود ولی در آن کتابها از عشق شاهزاده خانم به پسر فقیر گفته می شد یا از عشق دختر فقیر به پسر پادشاه .. رمانهای بزرگ دنیا را از نو باز نویسی نمی کردند یا بزرگترها آنها را با تر جمه های اصلی در اختیارم قرار می دادند ..می خواندم و می نوشتم . اما هنر مندان واقعی شما هستید .. در جامعه ای که ظاهرا محکوم به اسارت اندیشه ها هستیم وقتی که قلم در دست می گیرید و شجاعانه اقدام به نوشتن می کنید لذت می برم .. همه را می ستایم و از صمیم قلب و با تمام وجود استاد خود می دانم که با این همه مشکلات و امکانات خود را وارد معرکه ای کرده اید که پشتکار و تمرکز می خواهد . اندیشه و احساس و تمرین می خواهد . در این رهگذر با تشویق ها باید دلگرم شد ولی نباید مغرور شد . با انتقادات باید هوشیار شد ولی نباید نا امید شد . باید به همه احترام گذاشت . دیگران را دوست بدار مطمئن باش اگر هم روزی نرسد که دوستت داشته باشند دشمنت نخواهند بود . خوبی های دیگران را بیشتر از بدیهای او ببین . به نفاط مثبتش توجه بیشتری کن . عیب هایش را با مهربانی و محبت بگو . من به خاطر دوستان عزیز وانسانهای با محبت بوده که حاضر شدم به قیمت کاهش کیفیت آثارم بر تعداد داستانهایم بیفزایم تا کمتر کسی را ناراضی نمایم . اما سلیقه ها متفاوت است . هیچگاه نخواهی توانست همه را از خود راضی نگه داشته باشی . ولی مهم آن است که خود می خواهی چگونه باشی .برای نوشتن هم باید تمرکز داشته باشی . درهر حال شما فرزندان دوست داشتنی ایران زمینید و من شجاعت تو و دوستان خوبی چون آزد فور اور گلم را می ستایم .. نوشته هایی به زبان ساده فضا سازی قوی وکاربرد کلمات محاوره ای یا گفتگویی قوی ..صمیمیت و سادگی روابط و این که خواننده خود را در فضای داستان و اتفاقات رخ داده در آن فضا احساس نماید . رقابت در امر نویسندگی سبب سازندگی می شود و لی من رفیق بودن را بر رقیب بودن تر جیح می دهم و لذت می برم که کسی را بهتر و بالاتر از خود می بینم . با قلبی صاف و بی ریا بهتر خواهی اندیشید و بهتر خواهی نوشت ومن بی نهایت خوشحالم که استادی چون شما را در کنار خود دارم . کسی که هر آنچه را که احساس می کند حتی در مورد خود صادقانه بر زبان می آورد و این احساس خوبانی ست که می توانند بهترین باشند . لوتی خور عزیزم برایت آرزوی موفقیت داشته اگر هم احساس خستگی می کنی یکی دوروز ننویس تا با روحیه ای شاد ادامه دهی . عجله نکن دوستان با محبت لوتی منش درکت خواهند کرد و زود باش زود باش نخواهند گفت . سعی کن مثل من شلوغش نکنی ولی با همه اینها خوشحالم که اگر کسان زیادی باشند که دوستم نمی دارند بر تعداد دوستانی که به من محبت دارند افزوده شده و من به نیمه پر لیوان می نگرم . ومی دانم که آن خالی ها برای من یا به تصور من ، در واقع خود انسانهای پروفهیمی هستند که با من اختلاف سلیقه دارند . می دانم قوی هستی . پس سعی کن آن چنان باشی که باز هم به خود ببالم که باید استقامت و شجاعت در امر خطیر نویسندگی را از شما بیاموزم ازشما دوست توانای خود . با درود بسیار و نهایت احترام ....ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  ویرایش شده توسط: aredadash   
مرد

 
aredadash
استاد گرامی
بنا ندارم تسلسل تعارفات را ادامه دهم که یقین دارم آنچه شما در حق من گفتید، تعارفی بیش نیست و یا حداکثر دلگرمی کوچکی از جانب استاد در حق شاگرد، تا اندکی به کار خود امیدوار شود.
من پند شما را در مورد استراحت ذهنی به گوش گرفتم که از قضا سبب شد ایده های جدیدی، برای روان شدن مسیر ادامه نگارش، در ذهنم خطور کند. هر چند در هر شرایطی پایان روایت را تغییر نخواهم داد که همه تلاش من برای رسیدن به آن انتهای تلخ و یا شیرین خواهد بود. سپاسگذارم.
     
  
مرد

 
Looti_khoor: aredadash
استاد گرامی
بنا ندارم تسلسل تعارفات را ادامه دهم که یقین دارم آنچه شما در حق من گفتید، تعارفی بیش نیست و یا حداکثر دلگرمی کوچکی از جانب استاد در حق شاگرد، تا اندکی به کار خود امیدوار شود.
من پند شما را در مورد استراحت ذهنی به گوش گرفتم که از قضا سبب شد ایده های جدیدی، برای روان شدن مسیر ادامه نگارش، در ذهنم خطور کند. هر چند در هر شرایطی پایان روایت را تغییر نخواهم داد که همه تلاش من برای رسیدن به آن انتهای تلخ و یا شیرین خواهد بود. سپاسگذارم.
.
.
ایرانی گفت...

آره داداش عزیز نیمه شب به خیر ..لوتی خور عزیز در بحث داستانهای سکسی برام پیام گذاشته ...استاد لوتی خور نازنین و دوست داشتنی و متواضع ! راستش من قسمت اول داستان آقا رضا وانتی را خوانده ام . فرموده بودی اولین تجربه نویسندگی توست ولی طرز نگارش و استفاده از واژگان و هماهنگی مطالب و ماجراها نمایانگر آن است که قدرت قلم و اندیشه و تخیل بالایی دارید . تعارف هم نمی کنم . درسته که من عادت دارم یا دوست دارم تعریف کردنی ها را با آب و تاب بیشتری بیان کنم ولی اگر انتقادی هم داشته باشم به ملایمت و با لبخند و توصیه خواهم گفت . و به هیچ وجه ارزش و زحمات کار نویسنده را زیر سوال نخوام برد و در قسمت اول که خیلی هم خوب بود دیگه منی که باید یکی ازم ایراد بگیره چیزی گیر نیاوردم که انتقاد کنم . خیلی خوشحال میشم که ما دوستان و همکاران هوای همو داشته باشیم .من این یک ساله که زحمات دوست خوبم آره داداش را فوق العاده زیاد کردم از این نظر که آثار منو در سایت لوتی منتشرکرده . اگه دوست داشته باشی و مانعی نداشته باشه و رضایت بدی با اشاره به نام نویسنده واشاره به سایت و منبع داستان ..داستان آقا رضا وانتی رو دروبلاگ خودم سایت امیر منتشر کنم . چه در مورد تو و چه در مورد آزد فور اور عزیز که هر دو بسیار زیبا با کمی تفاوت سبک ولی دلنشین می نویسید و داستان فراموشی او را در سایت خودم به روز کرده ام ودرهنگام کنترل بود که همه قسمتهای آن را خوانده ام وحتی خود من هم منتظرم ببینم آخر و عاقبت علی و سارا چه می شود .این مطلب را هم اضافه کنم آن چه بیش از این داستانهای زیبا و شیوا برای من مهم است نویسندگان شجاع و خوش قلم این داستانها می باشند و خود من از زمانی که به تنهایی مسئولیت سایتی را پذیرفته ام فقط دو سه بار از داستانهای دوستان دیگر یا دیگردوستان استفاده کرده ام . به همین صورت با آرامش ادامه دهید .آثار یک نویسنده را در مقایسه با آثارسایرین و نیز در مقایسه با اصول نویسندگی و آن چه که باید باشد و تاثیری که بر خواننده می گذارد می توان ارزیابی کرد . وتا آنجا که دانش اندک من اجازه می دهد ازخود می پرسم وقتی که می گویید این آغاز راه شماست پس بعدا چه خواهد شد ؟! فقط درصورت رضایت شما جهت انتشار در سایت امیر اگر کلمه داستان سکسی را از ابتدای عنوان بر می داشتم بد نمی شد هم این که از نظر حروف بندی تنظیمش بهتره . هم این که خیلی داستان داریم که با عنوان داستان سکسی شروع میشه و این از نظر بایگانی کمی سنگینه و در آرشیوبر مبنای حروف نمای کمتر و ضعیف تری داره ..بازم بسته به نظر شما داره ..البته یک نکته را هم باید در نظر گرفت که استفاده از عبارت داستان سکسی در عنوان داستان شادابی خاصی به نقش آقا رضا می دهد و شروع داستان را صمیمانه تر می سازد و شخصیت شغلی یا اجتماعی آقا رضا را بالاتر می برد . خوشحالم که یکی دوروز استراحت کردی ..بیش از این وقت گرانبهایت را نگرفته تا دیداری بعد , گفتاری بعد , نوشتاری بعد , خدا نگه دار تو باد . با درود بسیار و نهایت احترام : ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
استاد ایرانی عزیز
پیام دلگرم کننده شما را خواندم. متاسفانه وقت کافی ندارم که پاسخی در شان، ادبیات زیبای شما بنویسم که اگر فرصتی هم بود، نمیتوانستم. گزیده بگویم که شما مختارید هر گونه که صلاح بدانید و با هر ویرایشی در نام داستان و متن آن و در هر صفحه ای از وبلاگ امیر که خود بهتر میدانید از نوشته من استفاده کنید. این امر در اصل خواسته قلبی من از شما بود که البته چون میدانستم، داستانم شایستگی لازم را ندارد، هرگز مطرح نکردم. خوشحال میشوم با توجه به کم سوادی و ناآگاهی این حقیر، هر گونه ایراد در املا و انشای متن، در نظرتان آمد، برایم غلط گیری کرده و اصلاح نمایید.
سپاس از شما.
     
  
مرد

 
Looti_khoor: استاد ایرانی عزیز
پیام دلگرم کننده شما را خواندم. متاسفانه وقت کافی ندارم که پاسخی در شان، ادبیات زیبای شما بنویسم که اگر فرصتی هم بود، نمیتوانستم. گزیده بگویم که شما مختارید هر گونه که صلاح بدانید و با هر ویرایشی در نام داستان و متن آن و در هر صفحه ای از وبلاگ امیر که خود بهتر میدانید از نوشته من استفاده کنید. این امر در اصل خواسته قلبی من از شما بود که البته چون میدانستم، داستانم شایستگی لازم را ندارد، هرگز مطرح نکردم. خوشحال میشوم با توجه به کم سوادی و ناآگاهی این حقیر، هر گونه ایراد در املا و انشای متن، در نظرتان آمد، برایم غلط گیری کرده و اصلاح نمایید.
سپاس از شما.
.
.
ایرانی گفت...

لوتی خور گرامی پنج قسمت از داستان بسیار زیبای آقا رضا وانتی را منتشر کردم . فکر می کنم اگه یه چیزی بگم فکر می کنی دارم تعارف می کنم این پنج قسمت که فوق العاده جذاب , گیرا ساده و دلنشین به بیانی خودمانی و آن چه که در یک خانواده تقریبا متوسط اجتماع می گذرد بود . استفاده از کلمات خاص ومحاوره ای و بیان احساسات به جابود , ازتکیه کلامهای ساده آمیخته با طنز خفیف هم به موقع استفاده گردید .فضا و صحنه های داستان همانند یک فیلم سینمایی ارتباط و هماهنگی خاصی داشتند .سکس و مقدمات سکس درخصوص زوج جوان واقعی وجذاب بوده تا اینجای داستان که بسیار واقع گرایانه و طبیعی بود .درمورد رسم الخط و نگارش که آن هم عالی بود و فقط درچند مورد بعضی از کلمات به هم چسبیده را بازش کردم . مثلا می پیشوندی در مضارع اخباری و ماضی استمراری را ..که آن هم اگر انجام نمی شد موردی نداشت . از بقیه قسمتهاش دیگه خبری ندارم اگه به خاطر نویسندگی نبود قسمتهای بیشتری رو منتشر می کردم البته بعد از چند روز به روز خواهد شد . دوست خوب من این تعریف , تعارف نیست . برایت آرزوی موفقیت بیشتری نموده فراموش نکنیم که دنیا آن قدر بزرگ است که جایی برای موفقیت همه یارانش داشته باشد . بیا تا با هم دعا کنیم که خداوند حسادتها کینه ها و غرور بیجا را از دلهای همه آدمیان بشوید تا بتوانیم روانهایمان را یکی بدانیم و از شادی دیگران شادگردیم . به امید فردایی بهتر و روشن تر برای تودوست خوبم وهمه انسانهای خوب و بد دنیا ..سربلند باشید ....ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
استاد ایرانی عزیز
اول بگم که دهنم رو به معنای واقعی سرویس کردی (: هر وقت میخوام متن شمارو جواب بدم ناخودآگاه طرز صحبتمو عوض میکنم و میشم مرد کهن. با ادبیاتی کهن. خوب منم بلد نیستم. سرجمع کلاسهای روزانه وشبانه که خوندم رو جمع کنی، شش سال نمیشه. البته اون کلاسایی که قبول شدم. وگرنه همرو حساب کنی خیلی بیشتر میشه.
دوم بگم باز بحث من و شما، شد همون تعارفات رایج ایرانی. شما از من تعریف کنی و من در عین اینکه(عین رو شک دارم شما شنیده باشید. ولی در لهجه من هست) قند تو دلم آب میشه بگم نه اختیار دارید اینطور نیست.
سوم اینکه به زحمت امیر سکسی رو باز کردم. و غلط گیری شما رو دیدم. مفید بود. در قسمت آخری که نوشتم این ایراداتو رفعیدم.
چهارم. شما اینقدر تعریف کردی از نوشته من که غرور خفتمو گرفته و نمیگذاره کار خودمو انجام بدم. صد بار ویرایش میکنم هر متنی رو
پنجم اینکه کاش وبلاگ شما یک جایی شبیه لوتی بود محیطش. پیدا کردن قسمتهای بعدی داستان خیلی سخته
ششم شد یا هفتم نمیدونم. ولی از همه اش مهمتره. یادمه جایی از دیدگاه شما در داستانها انتقاد کرده بودم. انتقادم بر این اساس بود که در داستانهای شما همه دخترا ج...ده اند (دیدید مودب شدم!) و تا دست بهشون بزنی، میان تو بغلت میخوابند. اصلا دلیل اصلی که آقارضارو نوشتم همین بود.مثلا بگم داستان اینه! حالا من عکس شما شدم. سحر قصه من هیچ رقمه راه نمیاد. سی و چند قسمت گذشته ولی خیلی سرتقه. شاید مجبور شم به زور متوسل شم.در کل منظورم این بود که نوشتن خیلی سخته. هر چی میرم جلوتر سختترم میشه. به قولی کار هرکس نیست خرمن کوفتن. گاو نر میخواه مرد کهن. قدر ذهن پویای خود را بدانید. تا تعارفی دیگر بدرود
     
  
صفحه  صفحه 8 از 49:  « پیشین  1  ...  7  8  9  ...  48  49  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

بحث و گفتگو پیرامون داستانهای سکسی (نظر سنجی در پست اول)

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA