ارسالها: 3650
#81
Posted: 16 Apr 2013 11:51
Looti_khoor: ستاد ایرانی عزیز
اول بگم که دهنم رو به معنای واقعی سرویس کردی (: هر وقت میخوام متن شمارو جواب بدم ناخودآگاه طرز صحبتمو عوض میکنم و میشم مرد کهن. با ادبیاتی کهن. خوب منم بلد نیستم. سرجمع کلاسهای روزانه وشبانه که خوندم رو جمع کنی، شش سال نمیشه. البته اون کلاسایی که قبول شدم. وگرنه همرو حساب کنی خیلی بیشتر میشه.
دوم بگم باز بحث من و شما، شد همون تعارفات رایج ایرانی. شما از من تعریف کنی و من در عین اینکه(عین رو شک دارم شما شنیده باشید. ولی در لهجه من هست) قند تو دلم آب میشه بگم نه اختیار دارید اینطور نیست.
سوم اینکه به زحمت امیر سکسی رو باز کردم. و غلط گیری شما رو دیدم. مفید بود. در قسمت آخری که نوشتم این ایراداتو رفعیدم.
چهارم. شما اینقدر تعریف کردی از نوشته من که غرور خفتمو گرفته و نمیگذاره کار خودمو انجام بدم. صد بار ویرایش میکنم هر متنی رو
پنجم اینکه کاش وبلاگ شما یک جایی شبیه لوتی بود محیطش. پیدا کردن قسمتهای بعدی داستان خیلی سخته
ششم شد یا هفتم نمیدونم. ولی از همه اش مهمتره. یادمه جایی از دیدگاه شما در داستانها انتقاد کرده بودم. انتقادم بر این اساس بود که در داستانهای شما همه دخترا ج...ده اند (دیدید مودب شدم!) و تا دست بهشون بزنی، میان تو بغلت میخوابند. اصلا دلیل اصلی که آقارضارو نوشتم همین بود.مثلا بگم داستان اینه! حالا من عکس شما شدم. سحر قصه من هیچ رقمه راه نمیاد. سی و چند قسمت گذشته ولی خیلی سرتقه. شاید مجبور شم به زور متوسل شم.در کل منظورم این بود که نوشتن خیلی سخته. هر چی میرم جلوتر سختترم میشه. به قولی کار هرکس نیست خرمن کوفتن. گاو نر میخواه مرد کهن. قدر ذهن پویای خود را بدانید. تا تعارفی دیگر بدرود
.
.
ایرانی گفت...
آره داداش گرامی پاسخ دیگری برای لوتی خور نازنین ...لوتی خورجان من تقصیری ندارم دیگه زیاد تعریف نمی کنم ..نظر خودمو صادقانه گفته بودم . این که آدم احساس کنه مسئولیتش در قبال دیگران و رضایت دیگران سنگین شده روی قدرت تمرکزش اثر خاصی داره . می تونه مفید باشه و می تونه نباشه . اما سرعت کاررو کند می کنه . درهرحال نویسندگی بیشتر روی مطالعه و تمرین دور می زنه .. درسهایی که دانشجویان رشته ادبیات می خونن هشتاد درصدش یا بهتره بگم نود درصدش دروس کلیشه ای بوده که به درد نویسندگی نمی خوره . به نظر من یک ذهن مستعد نویسندگی اگه بره دانشگاه به جای پیشرفت عقب رفت می کنه و شاید از نظر من تنها کتاب مفیدش برای نویسندگی همان آیین نگارش باشه که پنجاه درصد یا بیشتر اونو هم در کتابهای دبیرستان میشه دید . وگرنه اگه بخوای ذهنتو فقط مشغول مطالعه اشعار سنگین خاقانی بکنی که بعد از امتحان یادت بره چه اثر مثبتی در نویسندگی داره .. نمی دونم اصلا چرا دارم این حرفا رو می زنم . درمورد این که شخصیت دختران داستانهای سکسی من زود تسلیم میشن در همه موارد این جوری نیست . واگه در بیشتر موارد این جوره شاید من خلاف تو مجبورم زود از داستانهام بگذرم و تحویلش بدم . البته تعهدی ندارم . اون حس قلبی منه که می دونم دوستان خوبی هستند که ازم انتظار دارن یه چیزی رو سریع تحویل بدم و اگه همه فاز ها رو با هم در نظر بگیریم درمجموع ناراضی نیستم .. (خواستم بین راضی هستم و ناراضی نیستم یه فرقی بذارم ) . داستانهای سکسی , تخیلی هستند مثل تمام داستانهای زندگی .. اگر ما از واقعیت و طبیعی بودن داستانی می نویسیم آن را در مقایسه با حوادث روزمره زندگی می گوییم وگرنه خود آن داستان تخیلی بیش نیست . اما این تخیل هر چه آموزنده تر باشد بهتر است . حتی در داستانهای سکسی و هارد سکس می توان به اخلاق پرداخت و نتیجه گیری خاصی نمود . گاه در خواست داستانهایی می شود که یک نویسنده احساس می کند با نوشتن آن سوژه جالبی از آب در نمی آید و سبب افت خودو قلمش می شود اما به خاطر احترام به دیگران بسیاری از این مسائل را نادیده می گیرد . خود من خیلی راحت می توانم نقدی بر تمام آثار خود داشته باشم عیب ها و راه رفع آنها را هم می دانم ولی همه اینها زمان می خواهد . من حتی بر نوشته محبوب خودم ندای عشق هم نقدی نوشته ام . یک خواننده دوست دارد صحنه های سکسی را با آب و تاب بیشتری بخواند و احساس کند . بسیاری از نویسندگان خیلی سریع از این صحنه ها می گذرند و یا با توجه زیاد به مقدمات سکس وگذر سریع خود را راحت می کنند که شاید در آینده من هم در مواردی از این کار ها کردم ولی تا به حال در دو هزار تکه داستانی که نوشته ام واقعا سخت ترین قسمت نگارش همان تشریح سکس بوده که همچنان گریبان من نویسنده را رها نمی کند . اما هر بار به نوعی آن را می پیچانم . اگر خواننده ای این دو هزار تکه داستان را گام به گام با من آمده باشد می داند که من چه می گویم . صحنه عشقبازی مگر چه دارد که هزاران هزار بار بخواهی شرحش دهی و خواننده را خسته نکند . لب روی لب قرار گرفتن ..بوسیدن , در آغوش کشیدن و خیلی کارای دیگه . اگرهم بخواهی سریع رد شوی دلت نمی آید . این همه نشا و درو کرده ای به وقت بر داشت محصول سریع بگذری ؟ ...ادامه دارد ......... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#82
Posted: 16 Apr 2013 12:05
ایرانی گفت...
به نظر من داستانهای ادبی و عاشقانه خیلی جذاب تر از داستانهای سکسی هستند نوشتن اونا هم راحت نیست ولی برای من خیلی راحت تره . در اونجا هم تکرار هست . عاشق شدن . عاشق شدن همراه با نگاه .. زیبایی غروب آفتاب و ماه و خورشید و ستاره .. قلبهایی که می تپند . اما زیبایی و طراوات عشق بی پایان است . تکرار در عشق یعنی تازگی . می توان شیوه های تکرار را تغییر داد . گاهی وقتا سرعت ذهن و انتخابت باید اون قدر زیاد باشه که وقت تلف نکنی .. مثلا به یه جمله ای می رسی که باید کلمه ای از خانواده فکر کردن رو بنویسی .. فکر , خیال, پندار ,وهم , گمان, تد بیر ,تصور,اندیشه و...اما یکی از ایناست که جمله ات را زیباتر می کنه . بهش روح میده . وقتی که خودت این حس رو داشته باشی حتما به مرور زمان این حس به خواننده ات هم منتقل میشه . چون روانی و شیوایی نوشته هاتو می بینه .. ومن این شیوایی رو در این چند قسمت از نوشته هات دیدم . در ضمن سایت امیر داستانهاش بر مبنای حروف هم تنظیم شده .. مثلا از دسته بندی ماهانه که بیای پایین می رسی به حروف بندی ..حالا چند ثانیه ای وقت می گیره ولی داستان مثلا آقا رضا وانتی در اولین دسته بندی ها بر مبنای حرف آ قرار داره و خیلی راحت تر از سایت لوتی میشه داستانتو پیدا کنی . به شرطی که حرف اول داستانتو بدونی . چند ثانیه باید به طرف پایین صفحه حرکت کنی . مثل این که بازم دارم پرچونگی می کنم خیلی دلم می خواد دونه دونه داستانهامو در همین قسمت نقد و بررسی کنم و اشکالات و نقاط مثبتشو بگم ولی فرصت نمی کنم و دوست دارم این کار رو از داستان هر جایی شروع کنم . یه داستانهایی هستند که علاوه بر سکس حاوی پیامهای خاص اجتماعی هم هستند ولی بیشتر خواننده های قسمت سکسی دلشون می خواد یک احساس هیجانی بکنند و رد شن . لوتی خور جان دستت درد نکنه از این که با همه کمبود وقتت برام پیام دادی همیشه به یاد داشته باش دنیای خارج از داستان با دنیای داستان فرق می کنه یعنی ما نویسندگان نه تنها سناریو نویسان و کارگردانان دیگری هستیم بلکه هنر پیشه های دیگری هم هستیم . پوزش مراهم بپذیر اگه بعضی جاها احساس کردی که دارم توصیه ای و مثل شیخ ها حرف می زنم . الان اگه بخوای جواب منو هم بدی برای نویسندگی وقت کم میاری . سعی می کنم دفعه بعد خیلی کوتاه بنویسم ولی باید دید بازم به خاطر داستان زیبات ازت ممنونم . اگرم در قسمتهای آینده نکته خاصی به ذهنم رسید حتما میگم هرچند می دونم استاد لوتی خور همیشه خوب می نویسه و این بیشتر سلیقه های مختلفه که نظرات مختلفی به وجود میاره . . شاد کام باشی ...ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#83
Posted: 16 Apr 2013 13:39
mohammad1414: سکس برادر وخواهرهای جوان ۱۵ تا ۱۸ ساله
.
.
زیر ۱۸ خلاف قوانین این سایته.
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 6216
#84
Posted: 19 Apr 2013 13:06
aredadash: کاش علاوه بر ثبت عقاید در این بند در مواردی که پرسش و پاسخ مربوط به داستان و تاپیک خاصی می بود در همان تاپیک خودش هم مجددا ثبت می گردید
عزیزم از این به بعد همه نظرها تا پایان گرفتن داستان در تاپیک خودشون هم میمونن اما بعد از بسته شدن تاپیک حذف می شوند
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....
ارسالها: 3650
#86
Posted: 21 Apr 2013 16:42
ایرانی گفت...
az4ever گل و نازنینم خسته نباشی با نگارش این داستانهای قشنگت . از بچگی عاشق این داستانهای عاشقانه و لطیف بودم وهمین داستانها بود که در نوجوانی کار دستم داد و اثرش هم مثبت بود . داستانت تا حالا گرمی و لطافت خاصی داشته که خواننده رو به طرف خودش می کشونه . این که بخواد زودتر متوجه شه که چه بر سر قهرماناش میاد . می بینم شیوه داستانت رو به دو راوی تغییر دادی . شیوه بدی نیست . من خودم تا حالا دوسه بار از این شیوه استفاده کردم . کار را کمی آسان تر کرده خواننده احساس وابستگی خاصی به راوی جدید پیدا می کند . اما تا اینجای قضیه که احساس می کنم باید سارا را بیشتر دوست داشت و برای او دعا کرد .البته از نظر من در داستانهایی که به اختیار و دلخواه خود نوشته ای همان بهتر که به دلخواه و اندیشه و احساس خود ادامه اش دهی وبه بیان بهتر برای تنظیمات اصلی وانتهایش خودت تصمیم بگیری چون آش پرملاتی رو که آشپز در حال پختنشه خودش بهتر متوجه میشه که مخلفاتش در چه حالتی بهتر تنظیم میشه والبته ما دوستان در کنارت خواهیم بود و به نظر من نقطه نظرات ما در این داستان شاید بیشتر در روبنا و ظواهر امر تاثیرگذار باشد وگرنه زیر سازی این داستان دو ویژگی استحکام و لطافت رابه خوبی ترکیب کرده آن را در هسته اصلی داستان جای داده است تا چگونه ادامه اش دهی . به امید موفقیت های بیشتر و بیشتر و بازهم بیشتر برای تو دوست خوش بیانم . پیروز باشی ....ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#87
Posted: 21 Apr 2013 17:10
mahsadvm: عزیزم از این به بعد همه نظرها تا پایان گرفتن داستان در تاپیک خودشون هم میمونن اما بعد از بسته شدن تاپیک حذف می شوند
.
.
با عرض سلام خدمت مدیر محترم داستانهای ادبی و مدیر تالار سایت لوتی مهسای گرامی و با تشکر از این که با این مسئله که نظرات تا بسته شدن تاپیک های مربوطه در آن جا باقی بمانند خواستم بپرسم آیا این مسئله در مورد خاطرت و داستانهای ادبی هم صدق می کند ؟.در ضمن بعضی تاپیک ها خود در بردارنده دهها و یا صدها پست مجزا یا جداگانه هستند چه در بخش سکسی و چه در ادبی . ومن اگر به قسمت ادبی هم اشاره می کنم به این دلیل است که جایی برای طرح پرسش نیافته ام . این پستهای جدا گانه که از نظر مقررات درج نظرات به عنوان یک تاپیک به حساب نمی آیند ؟ یعنی اگر در بخش داستانهای سکسی یا داستانهای کوتاه ادبی کسی در انتهای پستی نظری داد آن نظر تا باز بودن کل تاپیک در ذیل داستان مربوطه خواهد بود ؟ با آرزوی روزگاری خوش برای شما و عزیزانتان و با تشکر مجدد از زحماتتان درجهت نظم بخشیدن به امور, خدا نگه دار ....ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#88
Posted: 21 Apr 2013 17:14
Looti_khoor: Aredadash
سلام. من با هیچ فیلتر شکنی نمیتونم وارد سایت امیر سکسی بشوم. یک صفحه به رنگ صورتی می آید. اما هیچ نوشته ای دیده نمیشه. شما خودتون راحت وارد میشوید یا نه؟
.
.
ایرانی گفت...
لوتی خور عزیز و گلم خسته نباشی به خاطر داستان یا داستانهای قشنگی که می نویسی . اول اینو بگم که سایت امیر سکسی برای ورود و در خدمت عزیزان بودن مشکلی نداشت . این روزها به علت کندی سرعت اینترنت و کم تر کردن پهنه یا پهنای باند و بستن پورت خیلی از فیلتر شکن ها جهت سود جویی و فروش فیلتر شکن های جدید این مشکلات زیاد مشاهده میشه و اما از داستان زیبایت .. همچنان گرم و پر هیجان و هماهنگ پیش میره . شباهت خیلی زیادی بین سبک من و تو در نویسندگی و نوع نگارش داستانهای سکسی وجود داره . طرز نگارش تو نشون میده که قبلا توانایی نویسندگی ذر زمینه های ادبی و سایر موضوعات رو داشتی و اگه میگم استاد اغراق نگفتم . من در ده دوازه داستان اول خودم مثل گناه درمانی ..مربی عملی من و اولین عشق آخرین عشق ترکیبی از سبک ادبی و محاوره ای رو به کار می بردم .. از این ده یازده تا داستانهای مربی عملی من و اولین عشق آخرین عشق رو باز سازی کرده تک سبکه اش کردم .. شاید عادت نداشتن من به سکسی نویسی سبب شده بود که در آغاز راه این گونه بنویسم . یعنی گاهی فعل را کامل به کار ببرم گاه ناقص و خودمانی و محاوره ای .البته گاهی نیاز هست که به این صورت نوشت ولی کم . رفته رفته با یاد آوری دوستان سعی کردم نوشته ها را تقریبا یک کاسه اش کنم ..البته در پاسخ به نظرات اکثرا از سبک ترکیبی استفاده می کنم و مسئله خاصی نیست . من تا قسمت 26 داستان را خوانده ام . تا پنج شش قسمت آخر تقریبا یکدست بود اما درچند قسمت اخیر یه نموره ای جاهایی که میشه گفتگویی نوشت ادبی نوشته میشه که موردی هم نداره . هرچیزی رو به خوبی شرح دادی . حاشیه هاش خسته کننده نیست و جذابیت خاص خودشو داره . فقط از یه چیز تعجب کردم و اون این که وقتی که آقا رضا نگرشی شهوانی نسبت به سحر داشت چطور یک دفعه در همون لحظه و همان صحنه حس کرد که عاشقشه .. هرچند نویسنده از زبان آقا رضا گفت که خودشم متعجب شده که چرا این جوری شده . البته گاهی اوقات یا بیشتر وقتا این ترفند های نویسندگان مو ثره ولی در این مورد اگه یه چند جمله ای مقدمه چینی می کردی از عالی فعلی هم عالی ترمی شد .احساس می کنم که داری با داستانت زندگی می کنی . با تمام وجودت می نویسی وخیلی از مسائلو حسش کردی چون خیلی زنده و طبیعی بیانش می کنی . در نوشته ها ت دو سه مورد یا دو سه اصطلاح یا موضوع دیدم که منو به یاد اهالی بخشی از ایران میندازه ولی نمیگم کجا . برای تو نازنین آرزوی موفقیت و شادکامی نموده به امید روزهایی خوش و خوش تر برای تو و همه دوستان و همکاران عزیز و همه دوست داشتنی ها ....ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 6216
#89
Posted: 22 Apr 2013 12:05
aredadash: آیا این مسئله در مورد خاطرت و داستانهای ادبی هم صدق می کند ؟
بله اونجا هم همچین تاپیکی هست و همینطور معرفی کتابها هم در اون تاپیک قرار داره
aredadash: یعنی اگر در بخش داستانهای سکسی یا داستانهای کوتاه ادبی کسی در انتهای پستی نظری داد آن نظر تا باز بودن کل تاپیک در ذیل داستان مربوطه خواهد بود ؟ با آرزوی روزگاری خوش برای شما و عزیزانتان و با تشکر مجدد از زحماتتان درجهت نظم بخشیدن به امور, خدا نگه دار ....ایرانی
نه عزیزم در مورد اینجور تاپیکها مثل داستانهایی دنباله دار و کوتاه چه سکسی و چه ادبی بعد از یک هفته پاک میشن
" تـــو " تکـرار نـمی شوی این
مــــنمـ ....
که وابســـته تر مـی شــوم....