انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 6 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

اتوبوس هوس


مرد

 
اتــــ ــــــــــــــــ ــــــــــوبـــــ ـــــــــــــــــ ــــــــوس هـــــــ ــــــــــــــــ ـــــــوس 50

مینا داشت آتیش می گرفت . دهنشو گرفته بود زیر کون مهوش . اصلا به من امون نمی داد که چند تا ضربه دیگه به کون مهوش بزنم و با مقعد و سوراخ کون خیس خورده زن میثم حال کنم . میثم هم یه گوشه ای وایساده بود و به صحنه ای که آب کیر من از کون زنش در حال بیرون ریختن بود نگاه می کرد و دستشو گذاشته بود رو کیرش و از هیجان نمی دونست چیکار کنه . -ایمان تو معرکه ای .. مهوش : مینا یه خورده از منی ایمانو بذار واسه من همشو که خودت داری می خوری . بسته دیگه . تو که به اندازه کافی آب کیر شوهرمو خوردی . اینو بذار برای من دیگه تا حالشو ببرم . مینا با انگشت چند قطره ای از آب کیر منو که روی کون مهوش ریخته بود جمع کرد و اونو به دهن مهوش رسوند . مهوش هم طوری با هوس اون انگشتارو لیس می زد که من خودم به هوس افتاده بودم که آبو با دستای خودم جمع می کردم تا زن میثم انگشتامو بلیسه ولی تماشای حالت مینا هم جالب بود . خلاصه کون مهوش پاک سازی شد ولی مینا با التماس ازم خواست که یک بار دیگه کیرمو فرو کنم توی کون مهوش و اونو بیرون بکشم تا اگه تتمه ای هست اونودرش بیارم . همین کارو هم کردم . یه چند قطره ای اومد بیرون و کمی هم روی کیر من حالت خیسی پیدا کرده بود . مینا اونی رو که بیرون ریخته بود جمع کرد و به دهن مهوش سپرد و کیر منو که به کون مهوش رفته بود فرو کرد توی دهن خودش و اون جوری که دوست داشت حال کرد .. ولی کیر من حسابی شق کرده بود . از جاش پا شد . کیرمو از دهنش بیرون آورده بود . -مینا چته چرا این جوری نگام می کنی . اشک در چشاش حلقه زده بود -یاد اون وقتا می افتم که فکر می کردم من تنها دوست دختر تو هستم . ...توی دلم گفتم جنده خانوم حالا هم که بهت بد نمی گذره . هر روز و هر ساعت داری یک مدل کیر می خوری و الان هم حداقل ده تا مرد کیر کلفت چشم انتظارتند . الکی برای من آب غوره نگیر .. ولی دیگه ساکت موندم و چیزی نگفتم . نباید توی ذوقش می زدم . اونو به خودم چسبوندم . -عزیزم گریه نکن . فقط کمرم درد گرفته . از طرفی توی کست آب خالی نمی کنم . دیگه چیزی برای من نمونده . -ببینم نگهش داشتی برای بقیه .. -مینا تو که می دونی سیستم ما مردا با شما زنا فرق می کنه -زود باش ایمان کارت رو بکن . الان میان سراغ ما و سرم بی کلاه می مونه -مگه محفل شبونه رو ازمون گرفتن ؟ -اون رویایی که من دیدم امکان نداره تو رو بسپره به کس دیگه ای -مگه دست خودشه ؟/؟ مجبوره از قوانین تبعیت کنه .جرات مخالفت نداره . -خواهیم دید . کیرمو که توی کس مینا فرو کرده بودم برای چند لحظه بیرون کشیدم و گفتم صدای شما زنا هر چقدر بلند باشه اینجا اینه که فر ماندهی می کنه و باید از اون اطاعت کرد . حتما این مثال رو شنیدی که میگن آن چیست که عمامه به سر دارد و ملای زنان است . به همین کیر میگن دیگه .-تو که خودت می دونی من چقدر از آخوند جماعت بدم میاد و دلم می خواد که سر به تنش نباشه . ولی با این حال جلوی این آخوند وای می ایستم در واقع بهش پشت می کنم تا این آخوند خودشووارد پار کینگ من بکنه . مینا قمبل کرد و من تا اونجایی که می تونستم گاییدمش .. مهوش جلو دهنشو داشت تا جیغ نکشه .. درست در همون لحظاتی که ارگاسمش کردم صدای بوق ماشین یه لحظه ما رو ول نمی کرد و اعصابمونو ریخته بود به هم . خیلی سریع خودمونو مرتب کردیم و مینا هم یه آرایش مختصری رو سر و صورتش انجام داد که دیگه زیاد متوجه سرخی و التهاب ناشی از سکسش نشن . البته نگرانی وجود نداشت و خلافی هم نبود ولی فعلا نمی خواستم که رویا رو آشفته کنم . اون یواش یواش باید خودشو با این شرایط هماهنگ می کرد . ظاهرا منتظر ما چهار تا بودند . اکبر : کجایین شما ها . ما الان چند دقیقه ای منتظریم -داداش داشتیم از هوای سالم طبیعت لذت می بردیم . چه آب و هوای خوبی داره . ظاهرا وقت بر گشت قراره از جاده چالوس و کندوان بر گردیم ولی اگه از این طرف برگردیم دلم می خواد بازم بیام اینجا و از هوای سالم این منطقه استفاده کنم .. رفتم کنار رویایی که اخم کرده بود و نگام نمی کرد نشستم . -رویا جون چرا این قدر ساکتی .. یه چیزی بگو . اگه می خوای این جوری تحویلمون نگیری بگو جامو عوض کنم . -کجا رفته بودی -رفته بودم بگردم .. در عالم خودم بودم که دیدم دور شدم و دیگه هم نمی تونستم بیام سراغت -بببنم با دوست دختر جون جونیت مینا بودی ؟/؟ اون از اون هفت خط هاست . -من باهاش نبودم . تازه این مجلس عمومیه . کسی رو نمیشه محکوم کرد با چه کسیه . منم که بهت دروغ نمیگم . دستشو گذاشت زیر چونه ام . سرمو بالا آورد . تو چشام نگاه کرد . -چشات یه چیز دیگه ای میگه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
اتـــــ ـــــــــــــــــ ــــــــوبـــــ ـــــــــــــــــــ ــــــوس هـــــ ــــــــــــــــــــ ـــــوس ۵۱

رویا به من نگاه می کرد .. به چشام . -خب عزیزم . تو هر وقت که با من سکس می کنی و خوشت میاد و به هیجان میای ..و ارضا میشی حالت نگات و چشات به همین صورته . - اتفاقا منم با این نظرت موافقم و این که واقعا دیدت خیلی عالیه . منم از سکس دو ساعت پیش خودم با تو طوری لذت بردم که هنوزم که هنوزه اون حالت در من حفظ شده و واقعا نمی دونم چیکار کنم . خیلی لذت بردم . -یعنی این قدر در تو دوام کرده ؟. من که این طور فکر نمی کنم . -ندانسته قضاوت نکن . تو که منو در این شرایط ندیدی . چون هر وقت که تا حالا ارضام می کردی دو ساعت بعدش که پیشت نبودم . طوری مخشو کار گرفته بودم که از این که با من بحث کنه خسته شده بود . به طرف مقصد به راه افتادیم . دسته جمعی می زدیم و می خوندیم . کاری به این نداشتیم که بهمون گیر بدن . همه شاد بودن . فقط این رویا نمی دونم چرا هنوز حرفامو باور نکرده بود . به کیرم . باید هر جوری که شده اونو امشب می دادم به دست چند نفر تا حسابی اونو بکنن و جونمو خلاص کنن . البته منم دلم نمیومد اونو زیر کیر یکی دیگه ببینم ولی اون جوری که رویا در مورد من حساس بود من در مورد اون حساس نبودم . خلاصه کنار شهر دو تا خونه ویلایی بزرگ که کنار هم بودند رواشغالش کردیم .چه منظره مصفایی داشته و دور نمای زیبایی . هر چند از در یا فاصله داشت و فصل دریا هم نبود ولی می دونستم که بهمون خیلی خوش می گذره . باغ مرکبات و میوه های روی درختان به آدم چشمک می زد . صاحب دو تا خونه که دو نفر ار بر و بچه های خودمون دانشگاه بودند و با هامون نیومده بودند ما رو آزاد گذاشته بود ه که به هر میزان که دوست داریم از میوه های این درختان استفاده کنیم . راستش این گروه انگاری دوست نداشتن که دور از هم باشن . بیست , بیست و دو نفرمون همش کنار هم بودیم . جا برای خواب در یه خونه شاید کم نشون می داد ولی با این شور و حال و هوسی که بچه ها نشون می دادند ازشون هر کاری بر میومد . ممکن بود حتی دو طبقه و رو هم هم بخوابن که کنار هم باشن . ولی جا همچیناهم زیاد یا کافی نبود . برای خونواده هایی که مثلا می خوان حجاب رو رعایت کنند و درست درمون شبو بگذرونن شاید جا کم بود . یه هوای مطبوع پاییزی زیر نور ماه و ستاره و در میان درخت مرکبات و باغی وسیع خیلی به ما حال می داد . دلم می خواست تن و بدن یکی از همین خانوما رو لمس می کردم . می رفتم طرف یکی که تا حالا دستم بهش نخورده باشه . شیلا و رویا و مینا و ماریا و نلی رو دیگه حالشو نداشتم . فریده زن اکبر بد جوری موس موس می کرد . این رویا رو باید چیکارش می کردم معلوم نبود . از طرفی وقتی هم که تصورشو می کردم امروز معین فریده رو گاییده و من باید از پس مونده اون تغذیه کنم یه جوری می شدم . دست خودمم نبود . شاید اگه صحنه رو نمی دیدم و یا به فردا می رسیدم این حسو نداشتم . با این حال و احوال فریده اومد سراغ من .. دور و برمو که نگاه کردم رویا رو ندیدم . نمی دونستم کجا غیبش زده . شب شده بود و خیلی می چسبید زیر نسیم پاییزی میون درختا قدم زدن و همون زیر, پرتقال پوست کندن . در عالم خودم بودم که حس کردم یه دستی رو کیرم قرار گرفته .. وای این دیگه کی می تونه باشه . لحظاتی قبل فریده رو دیده بودم که دور و بر من می پلکید ولی به ناگهان غیبش زده بود .. ای شیطون خودش بود . رفته بود پشت درخت جلویی قایم شده دستشو گذاشته بود رو کیر من و تاریکی هوا و نور کم نمی ذاشت که من متوجه شم . زن خجالتی اکبر خان خیلی دلیر شده بود و می دونست چه جوری با بقیه تا کنه . تا بخوام یه چیزی بهش بگم کمر بند شلوارمو باز کرد و کیرمو بیرون کشید .. چقدر می چسبه و حال میده وقتی که داری یه پرتقال تامسون گوشتی و تمیز و شیرین می خوری و یه زن تپل و حشری هم از اون زیر داره کیرت رو ساک می زنه . طوری کیرمو درازش کرده بود که اگه اونو می ذاشتم داخل شلوارم تا یه مدتی که همه ببینن رسوام می کرد . ولی دیگه این مسئله پیش همه هضم شده بود . -فریده ! رویا رو ندیدی ؟/؟ اون ول کنم نیست . -ایمان جون . هر زنی یه ظرفیتی داره . بعضی هاشون هم یه قیمتی دارن . خلاصه هیچ زنی هم نمی تونه به خودش بنازه و بگه که من فلانم و بهمانم و مثل من وفادار و متعهد وجود نداره. تازه رویا جون هم که شوهر نداره و کسی هم حق نداره بهش گیر بده .. تو هم مجردی و می تونی با هر کی دوست باشی . -فریده تو هم همون صدایی رو که من می شنوم می شنوی . ؟/؟ -آره صدای رویا میاد با یه نفر دیگه .. -ایمان جون من به نظرم صدای رویا میاد با دو نفر دیگه .. بر خوردشون طوری بود که انگاری دو تا مرد می خوان با رویا حال کنن و اون داره ناز می کنه ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
مرد

 
اتــــ ــــــــــــــــ ــــــــــوبـــــ ـــــــــــــــــ ــــــــوس هـــــــ ــــــــــــــــ ـــــــوس 52

-من تا نبینم کار رویا به کجا کشیده اعصابم آروم نمی گیره که بیام با تو حال کنم . -ایمان جون پس حالا این تن و بدن گوشتی و با حالو ردش می کنی ؟/؟ عیبی نداره اینجا مرد کم نیست -صبر کن فریده انگار صداهایی آشنا میاد . بریم اون گوشه .. دو تایی مون در پشت یه درختی که بوته هایی هم دورشو گرفته بود پنهون شدیم . نور کمی وجود داشت و اگه یکی دقت می کرد می تونست راحت ما رو ببینه . ما فقط سایه هایی از یک زن و دو تا مرد رو می دیدیم که کنار هم قرار داشتن . زنه رویا بود و اون دو تا مرد هم یکی معین بود و یکی دیگه هم اکبر که می خواستن دو تایی شون با رویا حال کنن . -رویا جون باور کن ایمان ناراحت نمیشه . اون الان داره یکی دیگه رو می کنه . ما اومدیم این جا با هم خوش باشیم . اون که بهت قول از دواج نداده . به این اتوبوسی که ما سوار شدیم میگن اتوبوس هوس .. اتوبوس عشق که نمیگن . -نههههههه نهههههههه .. ایمان ناراحت میشه .. -تو خودت چی .. اکبر : رویا جون من یک تار موی فریده رو به یه دنیا نمیدم ولی وقتی اومدیم به یه محفلی که همه با هم دوستیم و باید با مرام باشیم معلومه که منم مرام خودمو نشون میدم . اگه الان فریده رو زیر کیر ایمان ببینم حال می کنم . کیف می کنم که اونم داره همون راهی رو میره که من میرم . زنان و مردان باید از حقوقی مساوی بر خوردار باشن . معین : آفرین اکبر آقا یواش یواش داری یک سیاستمدار پیشرفته میشی .. -من از سیاست خوشم نمیاد واسه ما یکی شر درست نکن . دوست ندارم منو بندازن جایی که دیگه از همه چی بیفتم . .. فریده : ایمان جون الان بهترین وقتیه که بتونی کاری کنی که رویا دیگه دست از سرت ورداره -چه جوری . -من یک زنم . می دونم چه جوری یک زنو تحریک کنم . می دونم .. به شرطی که جواب ناله ها مو بدی .. صداشو برد بالاتر .. بیشتر از این که از رویا حساب ببرم ازش خجالت می کشیدم -ایمان اون الان با دو تا مرد طرفه . اون باید خجالت بکشه . نگاه کن چه شب قشنگ و آرومیه ؟/؟ حیفه که به صبح برسه . تا دو سه ساعت دیگه خیلی سرد میشه .. اون وقت باید بریم به اتاقای سر بسته و در بسته خودمون .. حیف شد که شاهرخ خونه شو فروخت به تیمور .. -چه فرقی برای ما می کنه . می خواد این دو تا خونه مال دو نفر باشه یا مال یه نفر . ما یه چند روزی این جا هستیم و میریم به شهر و دیار خودمون .. -اوووووففففف ایمان ایمان محکم تر بزن .. کسمو جرش بده .. بهت میگم تا آخر اونو فرو کن بره .. چرا معطلی . .-من که .. یهو فریده دستشو گذاشت جلو دهنم و محکم فشارش گرفت و آزوم گفت دارم تحریکش می کنم . تازه باید همونی رو هم که اسمشو بردم کیرت رو میگم فروش کنی به اون جایی که باید بره .. ظاهرا اکبر اولین نفری بود که صدای ما رو شنید .. اکبر : رویا جون اینم از ایمان خان که این قدر خبرشو می گرفتی . چه سعادتی از این بالاتر که در اولین مرحله ورود به خونه زیر کیر ایمان جان داره دست و پا می زنه .. داش ایمان چه طوری ؟/؟ -خوبم خیلی ممنون داداش .. فدای مرامت . فریده خانوم .. زن داش ما فعلا در جوار ما هستن .. پهلوون اگه رخصت می فرمایی ما یه دستی به سر و گوشش بکشیم . -فدای داش ایمان خودم . اجازه ما هم دست شماست .. در ضمن این طرف رویا جون هم هست شما اگه اجازه می فر مایید ما هم یه احوالپرسی با ایشون داشته باشیم .. در همین لحظه صدای معین هم در اومد .. -ایمان خان .. منم یار کمکی اکبر آقا هستم . امروز رانندگی کرده و از بس دنده کلاج زده دیگه فکر کنم دنده هاش خسته شده باشه .. .. ظاهرا رویا لجش گرفته بود .. - عزیزم ایمان جون بد که نمی گذره .. -فدات رویا خوشگله خودم . به تو هم نباید بد بگذره . من الان بدون لاستیک زاپاس دارم میرم . تو اون طرف وضعت بهتره .. دیگه سه تایی شون به کار افتاده بودند . صدای دست و پا زدنها و ناله های رویا رو به خوبی می شنیدم . اول کار بیش ازاین که بخواد حال کنه می خواست ادای حال کردن و حال دادن رو در بیاره و به من نشون بده که بهش بد نمی گذره ولی یواش یواش تغییر صداش نشون می داد که راستی راستی داره حال می کنه . چقدر دلم می خواست که صحنه گاییده شدن رویا رو می دیدم .. فریده : پس بیا یه خورده بریم اون ور تر . تا چشامون به تاریکی عادت کنه . میشه قد و قامت کیر رو ببینی ولی شکاف کس به خوبی مشخص نیست .. ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
اتـــ ــــــــــــــــــ ـــــــــوبــــ ــــــــــــــــــــ ــــــوس هــــــ ــــــــــــــــــــ ــــوس ۵۳

داشتم به این فکر می کردم که رویا چقدر زود تونسته خودشو با شرایط وفق بده . اونی که همش از این می نالیده که فقط منو می خواد و با هیشکی دیگه حال نمی کنه حالا داره زیر کیر معین و اکبر دست و پا می زنه .. .. کمر فریده رو گرفته و اونو محکم به خودم چسبوندم . -ایمان عزیزم راستش اول سختم بود ولی حالا دلم می خواد اکبر منو ببینه . ببینه چه جوری دارم حال می کنم . اون خیلی اهل حال و تفریح بوده .. -فریده جون اون که آرزو شه تو رو ببینه و حال می کنه از این که ببینه زنش داره زیر کیر یکی دیگه دست و پا می زنه . -ببینم ایمان نکنه تو از این که ببینی اون دو نفر افتادن سر رویا خبلی ناراحتی . دلشونداری ببینی جفت سوراخای رویا اسیر کیر اون دو نفر شده .. -چی داری میگی فریده جون . بذار حالمونو بکنیم . اگه خوشت نمیاد و دوست نداری بهم بگو . -چرا این حرفو می زنی . مگه نمی بینی دارم می سوزم .. داغ داغم . داغ ترم کن . منو بسوزون . ببین چقدر واست تب کردم . می خوام بهم حال بدی . -فریده من نمی دونم چرا این جوریم . دلم می خواد هر کی که با هاشم ازم لذت ببره . -منم همین حسو دارم .. از اون طرف صدای بر خورد کیر ها به بدن رویا رو به خوبی می شنیدیم . معلوم نبود بقیه بر و بچه ها کجا هستند . ظاهرا پخش و پلا شده بودند . رویا هم دیگه در بند پسرش رستم نبود . ظاهرا هم رستم خودشو عادت داده بود به این مسئله که مادرشو زیرکیر یکی دیگه ببینه . همه چی دیگه بر وفق مراد بود و همه داشتند از هم لذت می بردند . دیگه این جا زیر آسمون تیره شب با ستارگان قشنگش و ماهی که معلوم نبود کجا قایم شده همه داشتند از زندگی لذت می بردند .خودمونو کشوندیم طرف اون سه نفر . سایه هایی از اون سه تا رو می دیدیم . ظاهرا اکیر زیر دراز کشیده بود و کرده بود توی کس رویا .. از اون طرف هم معین فرو کرده بود توی کون ناز و تپلی همونی که بار ها و بار ها گاییده بودمش . بالاخره این زن داشت آب بندی می شد و از این نظر هم داشتم راحت می شدم . تا دیگه هست پیش ما مانور نیاد که من فقط تو رو می خوام و دیگه تا آخر عمر به هیشکی دیگه رغبت نمی کنم . زن با مرد چه فر قی می کنه وقتی وسط تنش .. کس و سینه هاش حالی به حالی بشه دست دراز می کنه طرف هر کی که می تونه بهش حال بده و خارششو بگیره . همه این آمادگی رو دارن . الکی نبود که دستور دادن چشم از نا محرم بپوشانید . ای امان از این تقوا .. ظاهرا رویا متوجه شد که من و فریده نزدیک او قرار داریم . در وهله اول جای این که حسادت خودشو نشون بده از این که داره با دو تا کیر حال می کنه و من نزدیک اون قرار دارم کمی سختش بود . -اوووووووووففففففف ایمان عزیزم اگه بدونی کیر تو چقدر باحال تر از کیر ایناست . اگه دوست داری می تونی بیای .. -کجا بیام تو که داری حالتو می کنی و . کیرمو فرو کنم توی دهنت ؟/؟ تازه دارم با فریده جون حال می کنم .. اکبر : رویا جون . مگه با کیر ما بهت بد می گذره . تازه آقا ایمان داره زن ما رو می کنه و سر حالش می کنه . حالا می خوای اونو برج زهر مارش کنی زنمو میگم بیفته سر ما .. چشام به تاریکی عادت کرده بود . البته اون خرده ریز ها و صحنه ورود کیر به کس به صورت عمقی مشخص نبود ولی می دیدم که اکبر چه جوری کمر رویا رو گرفته و از زیر خودشو می کوبونه به سمت بالا و کسش . حرکت معین هم که رو کون رویا سوار بود و کیرشو با سرعت کمتری نسبت به کیر اکبر می کرد توی کون رویا نمی ذاشت من به خوبی مرکز و ثقل گایشو ببینم . کس فریده موقع گاییده شدن خیلی به آدم حال می داد . با این که همه مون عقلمون می رسید و یه پارچه و زیر اندازی با خودمون آورده بودیم زمین کمی سرد و نمور به نظر می رسید ولی با گرمای هوس هم داغ شده بودیم . -فریده جون این همه هیجانو قایم کرده بودی و اکبر آقا خبری نداشت ؟/؟ .. اکبر : من به وجود زنم افتخار می کنم که تا من نخواستم دست از پا خطا نکرد . همچبن زنی واقعا بی نظیره .. رویا : من چی ؟ پس من چی ؟ تا ایمان ازم نخواست من هم جز اون با هیشکی دیگه نبودم . تازه صد دفعه هم خواست .. اینو که گفت ما چهار تا دیگه زدیم زیر خنده . .. فریده دیگه صداش توی باغ پیچیده بود .. -عزیزم همسرم یواش تر شاید یکی این وقت شب باشه بیرون صدای تو رو بشنوه . -اووووووففففففف چی میگی اکبر بذار بشنوه . فکر می کنه یه زنی رفته زیر کیر شوهرش . بذار حالمونو بکنیم . رویا جون تو هم می خوای جیغ بکشی بکش . من که تا سر و صدا نکنم بهم مزه نمیده . انگاری کیری توی کسم نیست .. رویا : فدات فریده جون . می بخشی زیر کیر شوهرتیم . -خواهش می کنم این حرفا چیه ما هم در عوض کیر دوست پسرت رو اشغال کردیم ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
اتـــ ـــــــــــــــــــــ ــــــوبـــ ــــــــــــــــــــــ ـــــوس هــــ ــــــــــــــــــــ ـــــوس ۵۴

نمی دونم حالا رستم داره چیکار می کنه . اون خودشو هلاک نکنه خوبه .. اینو رویا در حالی که زیر کیردونفر در حال دست و پا زدن بود گفت .. بهش گفتم رو یا جون هر قدر که خودشو هلاک کنه به اون اندازه ای که تو داری خودت رو به کشتن میدی هلاک نمی کنه . چه فضای شاعرانه و عاشقونه ای شده بود . چشامون به تاریکی عادت کرده بود و کون فریده و رویا یه جلوه خاصی داشت . نگام که رفته بود به طرف کون رویا اون کاملا متوجه شده بود . دستشواز پشت گذاشت رو صورتم و اونو بر گردوند . پسر تو حواست کجاست .. خیلی تعجب کرده بودم که اون چه جوری متوجه شده که من در این شرایط هستم . اون که منو نمی دید . ظاهرا حسش قوی بود .. -ببینم مرد این قدر چش چرون نباش به حق خودت قانع باش الان من برم خودمو بچسبونم به اون دو تا کیر بگم که دلم رفته .. -خب تو از اون دو تا نوش جون کردی .-مگه تو کم رویا رو گاییدی ؟-یواش تر فریده چقدر حرف می زنی الان بهمو ن می خندند .. داشتم به این فکر می کردم که من چه جوری می تونم از همه این جمعیت لذت ببرم و واقعا سخته حال کردن با همه اینا . ولی می تونه یه پا گشابی یا کس گشایی بشه برای دفعات بعد اصلا خارج از این فضا . خیلی دلم می خواست بیشاتر زنای شوهر دارو می گاییدم . اونم جلو چش شوهراشون . به من مزه می داد از این که زنی منو بر شوهرش تر جیح میده . چه حالی می داد . کمر فریده رو محکم داشته و گفتم بگییر حال کن و حالا تو این قدر حرف نزن .. اون از پشت منو حس کرده بود . انگاری داشت فکر منو هم می خوند . خیلی آروم گفت ببین عزیز هر وقت اکبر خونه نیست ازت دعوت می کنم که بیای و منو از تنهایی در آری . من در این فکر بودم که با اونایی که نتوستنم حال کنم باشم که اون صحبت خودشو می کرد و سنگ خودشو به سینه می زد ... -ایمان جون من فدات شم کسسسسسسم کسسسسسسسم .. داره می زنه بیرون بد جوری سوخته .. خنکش کن .. آبتو بریز توش .. خنکم کن .. -آب منم که داغه اونم تو رو می سوزونه . من چه جوری تو رو خنک کنم . به من بگو عزیزم .. -نمی دونم تو خودت می دونی . ولم نکن . خواهش می کنم . با هام باش .. زود باش به من بده .. منم خیلی گرم و داغ شده بودم . ولی دیگه باید خودمو کنترل می کردم که هر کی رو گاییدم نخوام که انزال شم . این جوری خیلی تحلیل می رفتم واسم خوب نبود . هر چند رانندگی نمی کردم ولی اون دفعه انزال زیاد سرمو خیلی درد آورده بود و یه روز کشید تا از این فشار و درد خلاص شم .. رو کردم به شوهر فریده و مثلا می خواستم اونو ببرم اون بالا بالا ها .. -داش اکبر فدایی داری .. خیلی با مرامی داداش . اجازه هست که تو کس زن داداش خالی کنیم .. - ایمان جان فدای مرامت .. مخلص هرچی مرد صفتیم پهلون . اون دفعه هم گفتم اجازه ما دست شماست . شما اصلا از الان بیمه هستید .. لرزش های شادی و نشاط فریده رو حس می کردم .. -باعث افتخارمه که این کارو انجام بدین .. -اگه یه وقتی یه چیزی بند شد چی .. -یعنی بچه داداش و زن ما یه بچه ما هم نمیشه ؟-چاکرتیم اکبر آقا .. اون سه تا خودشون مشغول بودند و فریده ازم خواست که صورتمو برسونم نزدیک صورتش وخیلی آروم بهم گفت منظور شوهرمو گرفتی ؟ می خواست بگه که وقت و بی وقت اگه خواستی بیای با من حال کنی ایرادی نداره .. ولی من دوست دارم تو به طور پنهونی بیای سراغ من . این جوری حالش بیشتره و لذت بیشتری میده .. یه زن از این که شوهرش ندونه که اون چیکار می کنه لذت بیشتری می بره تا این که شوهرش در جریان هوسبازیهای اون باشه . نسیم پاییزی شب شمال و ستارگان زیبا و آرامش شب حسی در من به وجود آورده بود که حس کردم آب کیر در تمام بدنم جمع شده .. حس قشنگی بود .. بذار لذتمو ببرم . عیبی نداره توی کس بعدی چیزی خالی نمی کنم . .. -بزن ایمان با فشار بزن .. تند تر .. بزن دردم بیار .. منو خشن بکن .. خوشم میاد چند ضربه محکم که به ته کسم زدی یهو آبتو بریز توی رحمم توی کسسسسم .. شما مردا خیلی خوشتون میاد که ما زنا اسم کس رو بر زبون میاریم .. این طور نیست .. -شما چی با اسم کیر حال نمی کنین ؟ -ما زنا با خود کیر هم حال می کنیم . ما هر چی باشیم هر شیطنتی که داشته باشیم بازم زمین خورده کیر مرداییم .. -فدای تو . همون طور که اون می خواست پس از چند ضربه این بار خودم چند تا فریاد کشیده و طوری توی کس فریده خالی کردم که واسه چند لحظه مجبور شدم دستمو جلو دهنش داشته باشم ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
اتـــــ ــــــــــــــــــــ ـــــوبــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوس هــــ ــــــــــــــــــــــ ــــوس ۵۵

اووووففففففففف می خواااااام می خوااااااام بازم می خوام . چه حالی دادی پسر . دوست دارم تا آخر مجلس زیر کیر تو باشم . هر کی این کیر رو بخوره دیگه دلشو نداره بره سراغ کیر دیگه ای . من فقط همینو می خوام . بی خود نبود که رویا جون دلشو نداشت از زیر این کیر پا شه . من می خوام . می خوام . دوست دارم . دوست دارم . می خوام عزیزم .. رویا : فریده جون .. به فکر ایمان و کمرش هم باش دیگه بقیه هم هستند . الان هیشکی به اندازه من نمی تونه به ایمان حال بده و اون بیشترین لذتها رو از من برده با این حال اومد سمت تو .. چون این مجلس عمومیه .. اکبر خان : خانوما نبینم دارین کل کل می کنین . ولی به زنم عجب خوشی گذشته تا حالا ندیدم که تا این حد بلبل زبونی کنه . داداش ایمان فدایی داری . خیلی با حالی . زندگی منو با این کیرت از این رو به اون رو کردی . یه چند تا کیر دیگه به این زنمون فریده خانوم بزنی دیگه تا آخر عمرمون این خانومو سر حال و با نشاط می کنی و کاری می کنی که هوای ما رو داشته باشه . -شما دستور بده اکبر آقا .. معین : بچه ها فقط یادمون باشه نباید کاری کنیم که بفیه اعتراض کنند چون اینجا همه باید از هم لذت ببرن . من و فریده کنار هم دراز کشیدیم و به صحنه گاییده شدن رویا توسط اکبر و معین نگاه می کردیم خیلی لذت بخش بود و حال می داد . -اووووووووخخخخخخخ کونمو پاره کردی بکن بکن بکن .. .. معین و اکبر مثل کس و کون ندیده ها با آخرین زورشون داشتند رویا رو می کردن .. و بالاخره تر تیبشو دادن .. طوری که وقتی اون دو تا کبر از سوراخشون بیرون کشیده شد آب کیر برگشتی به حدی بود که در تاریکی هم مشخص بود تماشای برگشت یه حس خاصی رو درمون زنده می کرد .. معین : بریم بالا الان بدنمون گرمه نسیم پاییزی هم داره می خوره به تنمون پهلوهامون درد می گیره و دیگه کاره ای نیستیم . ولی عجب فضای قشنگی داره اینجا . دوست دارم در روز روشن و در میون این طبیعت زیبا بازم مشغول شم . -بذار امشبه رو پیش ببریم . من فقط همینو می دونم که اگه استراحت نکنیم دیگه نمی تونم کاری صورت بدیم . یهو دیدی سرمون افتاد رو کون خانوما اونو جای بالش اشتباه گرفته همونجا گرفتیم خوابیدیم . از این حرف من خانوما خیلی خنده شون گرفت . در دل شب تاریک و سیاه با ستارگان روشنش .. صداهایی رو که بی شباهت به زوزه گرگ نبود رو می شنیدیم کمی دقت نشون می داد که چند نفر دیگه هم مث ما یه گوشه ای رو انتخاب کرده و مشغولن . رفتیم بالا واااااااایییییی چه خبر بود اینجا ! انگار بیشتر بچه ها موندن در خونه رو تر جیح داده بودند . -رستم تو اون پایین نبودی ؟ -چرا مامان تازه بر گشتم . رستم دیگه روش باز شده بود . یکی از دانشجویان همراه ما که اسمشو نمی دونستم طاقباز رو زمین دراز کشیده بود و کنار بقیه, رستم لنگای اون دختره رو داده بود هوا و داشت اونو می گایید و در همین حال هم داشت با مادرش حرف می زد . نمی دونستم اینو به حساب صمیمیت بذارم یا گستاخی بیش از حد .. دوست داشتم دیگه این صمیمیت و به اوج رسیدن دوستی رو تکمیلش کنم .. کمر رویا رو گرفته و خیلی آروم بهش گفتم چطوره تو هم ده لو خوشگله ات رو رو آس من رو کنی تا آقا رستمت ببینه . جایی که بزرگ تر هست کوچیک تر به رخ نمی کشه -فدای تو ایمان . من دلم نمیاد رستم جونمو اذیتش کنم ولی چه کنم که عاشق کیر تو هستم . -رویا تو هنوزم هوس داری ؟ -چه جورم . واسه تو همیشه دارم . خوشحال بودم از این که دو تا کیر دیگه حسابی رویا رو نرمالش کرده بود و به اون صورت گیر نمی داد . خلاصه رویا اول می خواست قمبل کنه که بهش گفتم رو زمین دراز بکشه این جوری بهتره . رستم می تونه کیر منو ببینه که چه جوری میره توی کس ننه اش و بر می گرده ..-عزیزم طوری رفتار می کنی که انگار رستم بچه کوچیکه یا این که تو اومدی هوا خوری اون که می دونه مادرش به انداره کافی داره زیر کیر این و اون دست و پا می زنه . رویا : رستم ! مادر به قربونت . حواست هست که یه وقتی کار دست خودت ندی .. رستم : مامان مگه تو یه نوه خوشگل دوست نداری .. -من از کجا بدونم که اون نوه منه . از این شوخی ها باهام نکن .. که من از این طرف یه داداش واسه تو میارم . دیگه داداش مشخصه که داداش توست .. شایدم خواهر باشه آخه تو خواهر نداری .. جمعیت یهو زد زیر خنده .. یکی دو جفت زن و شوهر داشتیم که کمتر اونا رو دور و بر خودمون می دیدم . یک جفتشون که خیلی خجالتی نشون می دادند .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوس هـــ ــــــــــــــــــــــ ـــــوس ۵۶

من نمی دونم چرا دوست داشتم همش به دنبال اون چهره هایی باشم که تا حالا اونا رو نگاییدم و برام تنوع داشته باشه . خیلی تعجب می کردم . اون دو تا زن و مرد رو که می دیدم . به نظرم میومد اسم اون دو تا زن و مرد که ظاهرا دانشجو هم بودند هما و اشکان بوده باشه . اشکان یه خورده دلیر تر نشون می داد ولی هما دوست داشت همش توی بغل شوهره باشه . انگاری سختش بود و نمی تونست خودشو با اون محیط هماهنگ کنه. تعجب می کردن این همه فیلم و این همه گاییده شدنهای متفرقه رو دیده بود که کس از رو این کیر پا میشه میره رو اون کیر می شینه با این حال هنوز اون ترس و خجالتش نریخته بود و این جور حرکاتش باعث شده بود که ظاهرا بقیه هم بی خیال اونا شن . مثل این که حوصله ناز کشیدن اونو نداشتند . دختره خیلی خوشگل و فانتزی و مانکنی بود . اندام لطیفی داشت . سینه هاش خیلی تنظیم بود . با نوک تخم پرتقالی و نه کوچیک و نه درشت . همه چیزش کاملا اندازه بود و جون می داد که آدم اونا رو بذاره تو دهنش و ساعتها بلیسه و کیرشو هم از همون پایین بچسبونه رو سر کسش ونرم نرم اجازه بده که اون دو تا یعنی کس و کیر خودشون تصمیم بگیرن که کی با هم رو بوسی کنن . رویا : پسر حواست به کجا رفته انگار توی باغ نیستی . -نه داشتم فکر می کردم به این که هما و اشکان چرا این قدر از بقیه فاصله می گیرن . -من چه می دونم تو سرت توی لاک خودت باشه . مگه به تو بد می گذره -مگه میشه با وجود تو و تو رو داشتن به من بد بگذره . -ایمان بکنش توکسم دیگه .. مگه خودت نمی گفتی می خوای منو کنار رستم هم آب بندی کنی .. -مطمئن باش رستم تا حالا دزدکی هم که شده بار ها و بار ها تو رو دیدت زده -کجا ؟ -تنها جایی که می تونسته دید زده باشه تو رو توی همون ماشین بود ولی این تاریکی رو نمی دونم شاید یه گوشه ای قایم شده سایه های سیاه مادرشو می دید که چطور دو تا کیر داره میره توی تنش و بهش حال میده . -ولی من دوست داشتم و دارم وقتی که تو داری منو می کنی منو دید بزنه -پس بگیر رویا .. رویا یه فریادی کشید و آخی گفت که توجه همه رو به خودش جلب کرد . همون رویای خجالتی که یه روزی از دستش عاصی بودم از این که بخواد حتی پسرش بفهمه که من و اون با هم دوستیم دوری می کرد -مامان چی شده .. ایمان جون یواش تر . من همین یه مامانو دارم .. -آخخخخخخخخخ ایمان.. ایمان عزیزم منو بکن . بکن . می خوام زیر کیر تو پر واز بکنم .. رویا چشاشو بسته بود و من هم از زیر در حال گاییدن کسش بودم و نگام متوجه هما و اشکان بود که دارن چیکار می کنن . اونا ظاهرا از حال دادن به هم خسته شده بودند و دو تایی داشتند به صحنه عملیات من و رویا نگاه می کردند . بد جوری وسوسه شده بودم که برم سراغ هما و اونو به چنگ خودم در بیارم . می ترسیدم از این که یکی زود تر از من پیشدستی کنه و اونو بقاپه . اون هنوز تازه بود و به اصطلاح می شد اونو دست اول حساب کرد . چون شوهرشو که نمی شد جزو شکار چیا حساب کرد . -جوووووووووون کسسسسسسسم کسسسسسسسم منو بکن .. بکن ایمان .. ایمان .. دوستت دارم دوستت دارم . کسسسسسسسم می خاره کیییییییرررررررت رو می خواااااااد واااااااایییییییی .. همه نگاهها متوجه رویا بود . کس هما بد جوری می خارید . اشکان هم به شدت داشت جق می زد . با کیرش ور می رفت . یه هیجان خاصی بهش دست داده بود که من یکی واقعا مات مونده بودم . در همین لحظه فکری به خاطرم رسید -رویا جوووووووون فدات شم . تو با این کارت اگه بدونی چقدر مردا رو به طرف خودت کشوندی . اونا حالی به حالی شدن . الان اشکان خوش تیپ رو می بینم که آب ار لب و لوچه اش آویزونه و داره نگات می کنه . همین جور داره با کیرش بازی می کنه . بگم بیاد روی تو .. -خیلی بی غیرتی ایمان .. آدم که داره یه زنو میگاد نیمه کاره رهاش نمی کنه و اونو به دست یکی دیگه که نمیده . - عزیزم داره میاد .. نگاش کن .. یه اشاره به اشکان زده و اونو به طرف خودم فرا خوندم . انگاری که در کس خلی دست کمی از زنش نداشت . با این که خیلی دلش می خواست ولی روش نمی شد . هی با انگشتام بهش اشاره می زدم . حس کردم که دو سه تا از مردا می خوان برن سراغ هما . دیگه نباید بیش از این لفتش می دادم . فوری کیرمو کشیدم بیرون . -اشکان جان بفر ما رو یا جون در خد مت شماست پس از گفتن این حرف فوری رفتم طرف هما . هما خجالت می کشید و اشکان هم یکه خورده بود چون از اون جایی که مشخص بود جز خودش تا حالا کسی زنشو نگاییده سختش بود که اونو بده به دست من . ..... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
اتـــ ـــــــــــــــــــــ ــــــوبـــــ ـــــــــــــــــــ ـــــــوس هــ ـــــــــــــــــــــــ ـــــوس ۵۷

رفتم سر وقت هما .. چقدر هم خجالت می کشید . انگاری عادت نداشت که دست مرد دیگه ای به بدنش بخوره . این حس اون منو هیجان زده ام کرده بود . -هما خانوم مثل یه آهوی مظلوم اسیر من شده بود . اونو از پشت بغلش زده بودم . محکم به خودم فشردمش . یه دستمو گذاشتم رو سینه اش و یه دستمو رو کسش قرار دادم . دلش به شدت می زد . سرشو انداخته بود پایین .. دستمو از قسمت بالای کسش رسوندم به قسمتای پایین تر .. اون قدر دستمو روی کسش و روی شکافش سر دادم و غلتوندم که لحظه به لحظه خیسی بیشتری رو روی کس حس می کردم . صورت هما سرخ شده بود .. یک آن سرمو بر گردوندم ببینم اشکان چیکار می کنه . دیدمش که حواسش به ماست ولی رویا کیرشو تا ته فرو کرده توی دهنش و داره براش ساک می زنه .. -رویا جون خفه نشی . تو که ناز داشتی می خواستی غیر من با یکی دیگه باشی .. انگاری دلشو نداشت کیر اشکانو از دهنش در بیاره و حرف بزنه با انگشت اشاره کرد به هما . یعنی این که چون من رفتم سراغ هما اونم از این کارا کرده .. ولی به نفعش هم شده بود . مثل این که این اشکان هنوز باورش نشده بود که زنش رفته زیر کیر یکی دیگه با این که خودش داشت یه زن دیگه رو می کرد . باید بهش نشون می دادم . باید باور می کرد .. هما کمی سر سختی نشون می داد . شایدم زن و شوهر توجیه نشده بودند که در این سفر چه خبره و حتما فکر می کردند که اومدیم به یک پیک نیک معمولی .. ولی اگه این جوری بود می تونستم فضا رو که داخل اتوبوس خودمونی و سکسی تشخیص دادن همون موقع بزنن به چاک .. هما رو رو زمین درازش کردم . طوری بهش فشار آوردم و خسته اش کردم که دیگه نایی برای دست و پا زدن نداشت . مدام دست و پای منو به این طرف و اون طرف پرت می کرد . یعنی این که بیشتر از این کارش نداشته باشم .. دیگه خیلی وسوسه ام کرده بود . این جور مقاومت کردنها و دست و پا زدنها منو حشری تر و اونو خواستنی تر کرده بود . اندام تازه ای داشت و به نظر میومد تازه عروس باشه .رویا اون طرف اشکانو خوابونده سر کیرش نشسته بود . یه تلنگری به هما زده و گفتم خانومی این قدر ناز نکن اون که بهش می نازیدی رو یه نگاه بهش بنداز سرشو بر گردوند .. رویا رو دید که رو کیر اشکان نشسته و مرد چه جور شجاع و روش باز شده و داره از زیر کیرشو همزمان با حرکات رویا می کوبونه به ته کس اون . هما لباشو گاز می گرفت . حرص خوردن اونو که می دیدم کیف می کردم . دستمو گذاشتم قسمت بالای کس و زیر نافش و طوری فشارش می گرفتم که کسش ورم کنه وهوسش زیاد تر شه .. -ناراحت نشو هما جون . این جا همه به فکر خودشون و لذت بردن خودشونن . تو هم باید کاری کنی که از این مدل حال کردنت لذت ببری . یاد بگیری .. هما ی خجالتی و کم حرف سرشو بر گردوند و لاپاشو باز کرد . کیرمو گرفتم سمت صورتش و گفتم اینو که نوش جون کردی فرق این کیر با کیر اشکان رو متوجه میشی . ناراحت نباش . تو ضرر نکردی . اون یه زن مسن تر از خودشو داره میگاد ولی تو خودت رو به یک کیر سر حال تر از کیر اون سپردی و به یه آدمی که تحرک داره . دیگه کسشو هم گذاشتم بعدا بخورم . گفتم بهتره تا این نازک نارنجی پشیمون نشده تر تیبشو بدم . -دختر تو چقدر تنگی . یعنی این کست چقدر تنگه . راستش تا حالا به دقت به کیر اشکان نگاه نکرده بودم ولی یه لحظه که سرمو بر گردوندم و اونو دیدم متوجه شدم که چرا این خانوم گل تا حالا این قدر تنگ باقی مونده . از اون کیر های چینی اصل داشت .. -بگیر این کیر درشت و دراز منو که از این به بعد در خونه مونو می زنی و مشتری همیشگی من میشی .. هما چشاشو بسته بود و حرفی نمی زد .. فقط لباشو خیلی آروم گاز می گرفت و به چهره اش طوری چین مینداخت که نشون می داد چقدر حشری شده .. کس تنگ و بدن لاغز و تر و تازه هما منو سر حال و با نشاطم کرده بود . تمام خستگی های این چند ساعته با گابیدن اون از تنم به در رفته بود . دوست داشتم دونه دونه انگشتاشو بذارم تو دهنم و میکش بزنم . بیشتر دوست داشتم انگشتای پاشو میک بزنم ولی اون یه جوری بهش فشار میومد مگر این که کیرمو می کشیدم بیرون ولی به هر حال با هر فشاری بود این کارو کردم .. طوری حال می کرد که انگاری دارم کسشو میک می زنم .... ادامه دارد .... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
اتـــ ـــــــــــــــــــــ ــــــوبــــ ـــــــــــــــــــــ ــــوس هـــــ ــــــــــــــــــــ ـــــوس ۵۸

به چشای هما نگاه می کردم و از لذت بردن اون لذت می بردم . اصلا به خود منم یه کیف خاصی می داد وقتی که انگشتای پاشو میک می زدم ولی کسشو نمی تونستم تند و تند بکنم . . یه دستمو گذاشته بودم رو سینه اش .. یه دستم رو پاش بود . با تمام بدنم داشتم ازش لذت می بردم . -آخخخخخخخ آخخخخخخخخ -جااااااااان جووووووووون بریز بیرون .. بگو بگو کیر ایمان داره ایمانتو قوی می کنه . خانوم خوشگله و خجالتی . من نمی دونم اگه خجالت می کشیدی اصلا واسه چی تو و اشکان اومدین این جا .. می دونم سختته . فقط کیر اول سخته . همونو که قبول کنی .. لباشو باز و بسته می کرد . اونا رو طوری غنچه می کرد و نشونم می داد که حس کردم از من می خواد که اون غنچه های باز شده رو ببندمش . غنچه کسشو که با کیرم باز و بسته می کردم و حالا دیگه نوبت غنچه لباش بود . نوبت هر دو تاش بود . اونو کاملا رو زمین صافش کردم . یه چشمکی هم به رویا که رو کیر اشکان نشسته بود زدم و بهش یه علامتی دادم که متوجه شه که باید شوهره رو هم از وضعیت این طرف با خبر کنه تا اونم یه تحرک بیشتری از خودش نشون بده . زن و شوهره خیلی بی حال نشون می دادند . باز این زنه تازه داشت راه می افتاد . اشکان و زنش هر دو تا شون رو زمین دراز کشیده بودند . نگاه زن و شوهر به هم افتاده بود . چقدر لذت می بردم و هوسم زیاد می شد از این که اشکان و هما که رو زمین دراز کشیده بودند با چشای هوسبارو هوسبازشون به هم نگاه می کردند . حالتی که بار ها و بار ها در اون شرایط به هم لذت داده بودن . حالا این لذت و فروکش کردن آتش هوسو از یکی دیگه می خواستن . اما نگاهشون به نگاه هم بود و چش در چش هم دوخته بودند . زمانی این چش تو چش دو ختن ها نتیجه اش این می شد که این زن و شوهر با هم حال کنند ولی حالا واسطه هایی به اسم ایمان و رویا بین این زوج قرار گرفته بود .. چقدر هوسم زیاد می شد وقتی به این چیزا فکر می کردم . کس خلی من گل کرده بود . معلوم نبود چرا به این چیزای عجیب غریب فکر می کردم . حتی داشتم به این می اندیشیدم که اگه خودم یه روزی از دواج کنم راضی میشم که زنمو وارد گروه عمومی بکنم یا نه . این یکی رو دیگه نتونستم که به خودم بقبولونم که می تونم انجامش بدم . زن دیگرانو گاییدن واسه من خیلی راحته ولی نمی تونستم زن خودمو در اختیار دیگران قرار بدم . شاید این یک نوع خود خواهی لذت بخش باشه . نوک سینه های هما آتیشم داده بود . ولی فعلا می تونستم لباشو ببوسم . چون دوست نداشتم کیرمو از توی کسش بیرون بکشم . لباش هم چقدر کوچولو بود . چقدر این دختر ناز داشت . هنوز هم نفس نفس می زد و آه می کشید . من خودمو همین جور به طرف بالا می کشیدم . کیرم به انتها رسیده بود ولی با فشار به طرف جلو حرکت می کردم . خودمو به طرف بالا می کشیدم . کاش با بیضه هام می رفت توی کسش . احساس آرامش و لذت می کردم . کیرمو که می کشیدم عقب غرق بود از خیسی کس هما .. چشاشو باز کرده بود . حس کردم گونه هاش به دو طرف باز تر شده . انگاری داشت لبخند می زد . لبامو از رو لباش بر داشتم تا راحت تر حس قشنگشو نشون بده . تا تبسم زیباشو ببینم . -هما عزیزم . بگو چه حسی داری .. دیدم بازم سکوت کرده . کیرمو کشیدم بیرون .. همچنان ساکت بود . هر لحظه منتظر بود که کیرمو بکنم توی کسش . تصمیم گرفتم که یه جور دیگه ای اونو حشری کنم . دوست داشتم صداشو بشنوم و شوهرش هم صداشو بشنوه . کیرمو تمام قد گذاشتم رو شکاف کسش . اونو عمود و از بالا به پایین با فشار حرکتش می داد . خیلی هم سریع .. بالاخره جیغشو در آوردم . -ایییییییی اییییییی ایماااااااااان جوووووووووون کسسسسسسسسم زود باش دیگه چرا این جوری می کنی واااااایییییی کسسسسسسم می خاره .. بد جنس .. بذارش تو .. کیرتو می خواد ..کیرتو می خواد جووووووووون بکن منو .. می خواستی صدامو در آری -آره عزیزم .. هما خوشگله من .. اشکان ببین چه جوری داره حال می کنه .. نگاه کن . محل تماس کیر اشکان و کس رویا رو ببین ؟ ببین رویا چه جوری با کیر شوهرت حال می کنه ؟ -اوووووووفففففففف نهههههههه نگووووووو من با کیر تو بیشتر حال می کنم . کس من با کیر تو بیشتر حال می کنه .. من خودم هر دو تا رو لمسش کردم حسش کردم می دونم کدوم بهتره . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوس هـــــ ـــــــــــــــــــــ ــــوس ۵۹

من و هما طوری به سمت رویا و اشکان حرکت کردیم که سرهای زن و شوهر در کنار هم قرار گرفت .. اونا حالا خیلی راحت تر از قبل چش تو چش هم دوخته بودند و انگار به شرایط موجود عادت کرده بودن . اشکان : رویا جون تو سختت نیست ؟ هما : تو چی عزیزم . می بینم که خیلی داری حال می کنی . .. -ولی تو یه لذت دیگه ای به من میدی عزیزم . هر چی باشه تو زنمی .. دوتایی شون با نگاههایی عاشقونه رفته بودن توی حس . در حالی که کیر اشکان توی کس رویا قرار داشت و کیر من هم توی کس هما .. یعنی زن و شوهر کیر و کسشون با یه کیر و کس غیر خودی در گیر بود .. و این طور با هم احساس صمیمیت می کردن . یعنی منم اگه یه روزی از دواج کنم می تونم این شرایط رو برای خودم رقم بزنم . نه .. من که این فکر رو نمی کنم . هر گز . اصلا زن نمی برم . یا اگه ببرم اونو در گیر این ضربدر بازیها نمی کنم . اشکان : هما من خودم شنیدم که تو به ایمان می گفتی کیر تو یه چیز دیگه ایه .. -خب این واقعیت قضیه هست ولی حقیقت مسئله اینه که من تو رو دوست دارم و عاشق توام . می خوامت . من و تو با عشق ازدواج کردیم و این که آینده رو با هم بسازیم . چه شاعرانه شده بود . باورم نمی شد که شرایط ما به این صورت در اومده باشه . لذت می بردم از این که اون دو تا این جوری دارن با هم حال می کنن . زن و شوهر لباشونو رو لبای هم قرار داده بودن و در حال بوسیدن هم به شدت هیجان زده شده بودند . چه صحنه زیبایی . چند نفر داشتند از این لحظات منحصر به فرد و رویایی که نمی شد حدس زد کجای کار برای اونا لذت بخش تره فیلم می گرفتند . آخه جریان این بود که از پچ پچ بعضی ها می شد فهمید که نظرات بر دو دسته بوذه . یه عده می گفتند این دو تا از عشقی که به هم دارن رفتند توی حس سکس و دارن از بدن یکی دیگه لذت می برن .. یه عده می گفتن به خاطر لذتی که از سکس با غریبه می برند و این طور به هیجان اومدن وقتی می بینن که دو تایی شون از این وضع رضایت دارن با یه حس حق شناسی و تفاهم و درک متقابل از هم دچار یه حالت و آرامشی شدن که عشقشون گل کرده . .. خلاصه به این میگن اوج لذت که طرف کسش مال یه مرد دیگه باشه و لباش مال یک مرد دیگه . اونا سرشون رو زمین در کنار هم قرار داشت که لباشون رفت رو لبای هم . من و رویا هم که در کنار هم و حالت قمبلی سوار بر طرفمون , داشتیم به پیروی از اونا لبامونو رو لبای هم قرار می دادیم تا لذت این کا رو ماهم بچشیم .. راستی راستی اینم واسه خودش یه کیفی داشت . لذتها تقسیم شده بود . این جوری همه مون در حال رسیدن به اوج بودیم . من کیرمو از روبرو محکم تر به کس و ته کس هما می کوبیدم .. هما در حال بوسیدن شوهرش داشت ناله می کرد . ناله های هوس اون زندونی لب و دهن شوهرش می شد و من از این لذت می بردم که اونو در کنار شوهرش دارم می کنم و دارم ارضاش می کنم . یه دستم رو سینه رویا بود و دست دیگه ام رو سینه هما . لذت پشت سر لذت .. انگشت کوچیکه دستمو فرو کردم توی کون هما و با سوراخش بازی می کردم . این حرکتم باعث شد که دیگه نتونم رویا رو ببوسم ولی تصمیم داشتم که زود تر هما رو به ار گاسم برسونم تا نشون بدم به شوهرش که من چه قدرتی دارم و پیش هما هم سر بلند شم . چه کیفی می داد و چه لذتی داشت . . هما طوری به هوس اومده بود که حالا دوست داست خودشو کاملا وقف من کنه .. اونم لباشو از لبای همسرش جدا کرد . به اندازه کافی حس گرفته بود . الان دیگه وقتش رسیده بود که تمام حسشو از کیر من بگیره . دقایق زیادی بود که اونو در همین حالت طاقباز می کردم . کف دستمو محکم می زدم به روی کس هما . خوشم میومد ورم روی کس اونو می دیدم لذت می بردم . - اووووووووهههههه ... کسسسسسسم کسسسسسسسم .. بکش کیرت رو به سمت بالا .. خیلی می خاره ایمان جون کسسسسسسم می خاره .. می خواد کیرت رو می خواد . جووووووووون .. بکن منو .. بکن .. عزیزم اشکان جون منو ببخش .. الان در یه حالتی هستم که .. -می دونم عزیزم که حالا نمی تونی بیای سمت من . خوش باش ما اومدیم اینجا که لذت ببریم . الان رویا جونم تا بتونه به من حال میده . -اشکان جون .. خوب از کس تنگ هما جون محافظت کردی .. خیلی خوب و ناز و ملوس نگهش داشتی که من دارم ازش لذت می برم . حس کردم که اشکان یه جوری شده .. منم از این که اون حرص بخوره کیف می کردم ..... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 6 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

اتوبوس هوس


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA