انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 7 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین »

اتوبوس هوس


زن

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس ۶۰

-هما جون هما .. اون کس تنگتو قربون . چرا هر چی می کنمش سیر نمیشم .اووووووو ههههههههه .. دوست داری محکم تر بکنمت ؟ -آررررررررره ایمان جون خوشم میاد .. صداشو آورده بود پایین تر حس می کردم دوست نداره که اشکان متوجه حرفاش شه .. -دستتو بذار روی کسم .. اون بالاشو خوب فشارش بگیر ولش کن تند و تند این کارو بکن .. اووووووهههههههه خیلی خوشم میاد خیلی ... یه جوری هم کیرتو بکن توی کسم که تا چند روز وقتی که به یادش می افتم کسم همین جور خیس شه .. منم لبامو چسبوندم به گوش هما و گفتم تو خودت بگو که بیام سراغت و ردیفت کنم . - نههههههه .. اون وقتی دیگه اگه بریم خونه من شوهر دارم .. -حالا هر وقت مساعد بود من هستم . نمی تونی که به خودت عذاب بدی . شاید مردا بتونن یه زمانی ترک عادت کنن ولی وقتی که زن مزه سکس با یکی غیر شوهرشو چشید دیگه محاله بتونه دست بکشه .. - نههههههههه نگوووووووو نگووووووووو حس می کنم حرفات درسته ..من کیر می خوام کیرت رو بده .. هما دیگه به حرف اومده بود و من اشکانو می دیدم که فقط داره به زنش نگاه می کنه .. -اشکان جون حواست به رویا جون باشه که این تازگیها خیلی سخت ار ضا میشه و ول کن هم نیست . باید اونو حسابی بسازی . تمر کز خودت رو به هم نزن . نگران هما جون هم نباش . اون با این کیر کلفتی که من دارم خوب می تونه ار ضا شه و سر حال سر حال باشه . طوری هم اونو میگام و حالشو جا میارم که وقتی رسیدی خونه تا چند روز راحت باشی و نیازی هم نباشه به این که اونو بکنی .. اینو که گفتم داشت از حسادت می تر کید ولی دیگه زبونش بسته بود و نمی تونست حرف بزنه . -هماااااااا هماااااااااا آدم حبفش میاد این کس گربه ای تو رو بکنه . خیلی لذت میده .. جوووووووووون .. عین کس گربه .. اینا رو بلند گفتم ولی زیر گوشش گفتم به خاطر این که شوهر بی خایه ای داری . هر وقت خواستی بیا خودم ردیفت می کنم . یادت باشه شماره موبایلمو بهت بدم .. بد جوری رفته بودم تو کف کس و کونش .. -آخخخخخخ آخخخخخخ کسسسسسم .. کیر می خواد آریا محکم تر بزن .. بزززززن بره تا تههههه تا ته .. جرم پده .. پارم کن .. -چی داری میگی کس که دیگه جر دادنی نیست .. اگه بخوای کونتو جر میدم .. -نهههههههه ..کسسسسسسم فقط کسسسسسسم کیر می خواد .. چند تا از انگشتامو گذاشتم زیر کونش تا یه قلق گیری یکنم و ببینم سوراخ کونش در چه وضعیتیه . انگار اصلا پیداش نمی شد و نمی شد اونجا رو دید . یعنی این راستی راستی سوراخ کون نداره ؟ خنده ام گرفته بود . بالاخره پیداش کردم . -چیکار داری می کنی ایمان جون . حواست کجاست . حالا که خیلی خوشم میاد و نزدیکه به آخراش برسم چرا این قدر حواست پرته .. -عاشق کونتم . بهم قول بده بعدش اونجا رو هم به من میدی .. -کون دادن به تو حرفی نیست . می تونم درد و عذاب رو یه جوری تحمل کنم . شایدم خوشم بیاد نمی دونم ولی اشکان جون ناراحت مبشه . -اونو ولش .. ولش کن این قدر لی لی به لالاش نذار . اصلا اهمیتی نده .. -من تا حالا صد بار بهش نه گفتم و اونم حرفمو گوش کرده... -اصلا اگه دوست داری من مثلا به زور بیفتم روت و بکنم توی کونت .. -این خوبیت نداره ولی باشه یه کاریش می کنم اصلا با هم میریم یه مخفی گاه و تو کونمو بکن .. حالا منو ار ضام کن . محکم تر .. سینه هامو بمالون . بکن منو .. دوستت دارم . دوستت دارم .. نگاهمو به کس هما دوخته بودم و کیرمو که می کردم تا ته کسش و می کشیدم بیرون به خوبی مراقب بودم که شکافش چه حالتی پیدا می کنه دو طرف کسش و اون قسمت بالاشو می دیدم که چه خوب باز می شد و بسته می شد مثل لبای ماهی کوچولو .. اووووووخخخخخخ .. روی کیرم خیسی هوس هما لکه های سفیدی رو درست کرده بود .. -پاهاتو باز کن هما .. روش دراز کشیدم . حالا دیگه وقت اون رسیده بود که آخرین زورمو بیارم . بی خود نبود که اشکانو عاجز کرده بود .. من با این کیر کلفتم هنوز داشتم اونو می کردم و اون طلب کیر می کرد .. لبامو گذاشتم رو لبای هما خوشگله .. می دونستم چشاشو بسته و داره با تمام وجودش کیف می کنه یه لحظه حس کردم اشکان بهمون نزدیک شده . دلش طاقت نمی گرفت . اولین باری بود که زنشو زیر کیر یکی دیگه می دید . آدم خیلی بی جنبه ای بود . خب می خواستی از اول نیای . هوس کس های غریبه ها رو داشتن همینه دیگه .. ولی باید به این فکر می کرد که یکی رو داده در عوض خیلی ها رو می تونه داشته باشه با ها شون حال کنه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
مرد

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس 61

هما خیلی ناز داری . بدون تو این جا صفا نداره .. دوستت دارم . خیلی خوشگلی .. خودتو سبک کن راحت باش . نذار فشار هوس تو رو از درون بپاشونه جیغ بزن فریاد بکش . نشون بده که تو هم به استقلال رسیدی . می تونی .. می تونی .. ولی هنوز شرم و خجالت رو در چهره هما می دیدم با این که رویا هم داشت با اشکان ور می رفت ولی انگاری هنوز اون خودشو قانع نکرده بود .. هما رو همین جوری بغلش زدم و اونو چپونده به کیرم رو هوا بردمش به مسیری که پشت درختا باشه شوهرش نتونه اونو ببینه . -با اجازه اشکان خان . زنتو دارم می برم . زود برش می گردونم . من امانت دار خوبی هستم . . اشکان سکوت کرده بود . دوست نداشت باور کنه که ان قدر راحت زنشو یکی دیگه داره می بره پشت درختا . حالا این جوری خیلی با صفا تر بود . -هما جون به این صورت راحت تری ..اینجا هم فضاش تاریک تره هم کیرمو راحت تر می تونی توی کست حسش کنی .-ایمان .. می خوام جیغ بزنم می ترسم .. اون بشنوه .. -گوش کن .. اون داره رویا رو می کنه . صدای ناله اش میاد .. -آخخخخخخ کسسسسسسم می خاره .. بخارون .. -بگو با چی بخارونم . -من کیر می خوام . هم با کیرت بخارون هم با انگشتات . -آهههههههه آهههههههههه ایمان .. ایمان جون من می خوام .. انگشتاتم بمالون روش .. دست بزن .. خوشت میاد ؟ بگو خوشت میاد . بگو دوستش داری و بگو .. جووووووون جووووووون .. دوست دارم منو بکن .. -باز کن بازش کن .. لاپاتو باز کن .. -همش مال تو .. ایمان کسسسسسم مال تو .. اصلا اگه بخوای توی اتوبوس با تو می شینم و خودمو در اختیارت میذارم . -چقدر شجاع شدی دختر . فعلا امشبه رو اگه بتونی حریف شوهرت شی و ازش خجالت نکشی خودش کلیه . دیگه می دونم فقط همون بار اولش سخته . ایمان منو بکن . من سرد نمیشم . هرچی با من ور میری بیشتر خوشم میاد . -تو با این کس تنگت معلوم نیست تا کجا می خوای کیر منو بکشونی . -تا هر جا که این کس بخواد و کیرت رو طلب کنه . -راستشو بگو بعد از از دواج تا حالا دوست پسر داشتی -رو چه حساب این حرفو می زنی -آخه اشکان چه جوری می تونه بهت حال بده و ارضات کنه . -نه من و اون به هم وفاداریم . دیوونه وار همو دوست داریم .. هما دیگه حرفی نمی زد . صدای ناله هاش تند تر شده بود و خیلی هم آروم از من می خواست که اونو تند کرده تا آرومش کنم .. -دختر تو خسته ام کردی .. ولی دو تا سینه های نازشو با کف دستم می گردوندم . -خوبه خوبه ایمان داره میاد .. یه چیزیه .. یه حالیه که اصلا نداشتم تا حالا فقط تعریفشو شنیدم .. -پس ساکت باش و فکر نکن که برای خودت هم تجربه شه .. بهت میگم هر وقت اشکان خونه نیست منو دعوت کن که بیام میگی نه . ..مثل ماهی خودشو مینداخت هوا و دوباره کمرشو مینداخت زمین .. -عزیزم درسته که اومدیم این جا ولی اینو هم بدون که اشکان بازم صدای ما رو می شنوه -من نمی خوام اون بدونه که من دارم لذت می برم . داره میاد .. یه چیزیه .. فکرکنم توی کسم داره حرکت می کنه .. مثل یه فشفشه .. مثل به آبی که می خواد ازم بریزه .. -این قدر غیب نگو هما خب می خواد بریزه دبگه . حس کردم که هما به ارگاسم رسید .اون داخل یه خورده رقیق نشون می داد .. باران بوسه هام بر بدن هما باریدن گرفته بود .. اونو دمروش کردم . مقاومتی نکرد . متوجه شد که قصد دارم کیرمو فرو کنم توی کونش .. -نمی دونم چی بگم هر چی ما زنا در این مورد میگیم شما مردا میگین بدوش . باشه بکن .. بکن هرچی دوست داری .. منو که ارضام کردی . مگه کس تنگمو ندیدی . حالا با این کونم می خوای چیکار کنی .. وووووووووویییییی وااااااااییییییی کونم کونننننننم .. پاره شدم . الان اشکان میاد این طرف آبروم میره . اون که می دونه من دارم زنشو می کنم . -آره می دونه ولی نمی دونه که من دارم کون میدم . آخه من تا حال به اون کون ندادم .. وووووووییییییی من مردم . جلو دهنمو بگیر . دارم آتیش می گیرم . دیگه نمی تونم یه جا بشینم . اشکان همون قدر که کیرشو به سر مقعدم فشار داد تا یه مدت نمی تونستم یه جا بشینم حالا کردی توش .. خوبه همین جا خوبه . -ببین دو تا بند انگشت نشد .. -همین خوبه .. تازه با خیسی کسم چربش کردی کافی نبود . تکون نده .. .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
اتـــ ـــــــــــــــــــــــــ ــوبـــ ــــــــــــــــــــــــ ــوس هـــ ـــــــــــــــــــــــ ــــوس ۶۲

در همین لحظه اشکان و رویا سراسیمه خودشونو رسوندن به نزد ما . درست در شرایطی بود که کبر من به طور ثابت در کون زن اشکان قرار داشت و ار بس خوشم اومده بود و داغ کرده بودم که آبم توی کس هما خالی شده بود .. اشکان : چت شده هما .. هما که آب کیر من مقعدشو داغ کرده بود به یه آرامش خاصی فرو رفته بود و جواب شوهرشو نمی داد . ولی کاملا برهنه بود و زیر نور کم و کیر من دراز کشیده بود . منم روش یا همون پشتش قرار داشتم . اشکان : هما تو کون دادی .؟ الان کیر ایمان توی کون توست ؟ من چقدر ملاحظه تو رو کردم و تو هم همش می گفتی دردت میاد .. -اشکان جون فدات شم تو که می دونی من چقدر دوستت دارم . الان هم که می بینی کیر ایمان جون رفته توی کونم فقط سه چهار سانت رفته . بیشتر که نیست .. از این که می دیدم شوهر هما اومده اونجا موی دماغمون شده خیلی ناراحت بودم . برای همین بیشتر خودمو روی هما دراز کرده و لبامو از پهلو رو صورتش قرار دادم و گونه هاشو بوسیدم . زبونمو گذاشتم رو لباش . دیدم داره یه چیزی بهم میگه . -چیه هما -ایمان جون کاریت نباشه . کیرت رو توی همون کون من داشته باش . به حرفای اشکان توجه نکن .. الان آب کیرت کونمو روون کرده . خوشم میاد کیرت همین طور توی کون من بمونه . دارم لذت می برم . جووووووووون هوس دارم . .. بعضی حرفاشو نمی شنیدم . چون نمی خواست بلند صحبت کنه و شوهرش بشنوه . -هما چی داری میگی .. -چرا این قدر داری گیر میدی ؟ مگه تو و رویا جون دارین با هم حال می کنین من حرفی دارم ؟ کیرمو داخل کون هما و یه خورده به طرف جلو حرکت می دادم . اشکان و رویا همچنان اونجا وایساده بودند . اشکان : ایمان جون فدات شم کیرتو زیاد توی کون زنم نفرست . من تا حالا به کون هما فشار نیاوردم . سوراخ کونش مگسیه . خیلی ربزه . -داداش هر سوراخی یه راهی واسه گشاد شدن داره . از یه جایی باید شروع کرد . رویا یه دستی به کون هما زد و گفت خوش به حالت اشکان . زن خوش کونی داری . حالشو ببر . منم هوس کون دادن کردم . با فاصله کنار هما دراز کشید و از اشکان خواست که بکنه توی کونش . از اون جایی که شوهر هما حس کرده بود که اصلا حس حسادت زتش تحریک نشده و بی خیاله ترجیح داد که اون فضا رو ترکش کنه . وقتی رویا و اشکان از اون فضا دور شدن هما خوشحال شد و گفت آخیش راحت شدم از این که رفتن . آرامش منو به هم زده بودند . چه شب قشنگیه . هوای دلپذیر و ماه و ستاره و سکوتی که هوس آدمو زیاد می کنه . منم و تو .. این جوری لذتش بیشتره .. جووووووون چقدر حس خوبی دارم . با کسش بازی می کردم که بتونه زود تر سر حال بیاد .. -خوشم میاد . حتی از این قلقلکی هم که به من میدی لذت می برم . اووووووخخخخخخ جووووووووون .. دو تا دستامو زیر بدنش قرار داده از کس به بالاشو می مالوندم . -چه هیجان زیادی دارم . دلم می خواد هر ماه از این بر نامه ها بذارین . حتی اگه دو روز هم باشه .. خیلی تنوع داره حال میده ... .-خوب حال کردی ؟ -آره . توی کونم و مقعدم کیرت رو حس می کنم که همین جور داره داغش می کنه و میره جلو .. با انگشتام روی کسش پیانو می زدم . خیلی خیس کرده بود . -ببینم هنوزم هوس داری .. -اووووووففففففف چه جورم . منو ببوس .. چقدر عشقبازی در این فضای شاعرانه رو دوست دارم . لبامو گذاشتم رو لباش . حس کردم که شوک قوی تری می خواد تا بازم بتونم سر حالش کنم . انگشتامو فرو کردم توی کسش و به صورت عمود و دایره اونا رو می گردوندم . -ایمان الان جیغم در میاد . عیبی نداره بذار در بیاد . این جیغ هوسه . با اون درد کون فرق می کنه . اشکان حق نداره مزاحم من بشه . شوهرم حق نداره مزاحمم شه . اون بره رویا یا هر کی دیگه رو که دوست داره بکنه . جووووووووون .. اووووووففففففف آتیش گرفتم . تند تر .. بزن .. کسمو تند تر بمالون .. خلاصم کن .. اووووووههههههه ایمان .. جوووووووون .. -عزیزم کیرم دیگه بیشتر نمیره .. ولی خیلی کون با حالی داری . طوری کیرم درش قفل شده که دلم می خواد همیشه همون جا بمونه .. قربون کونت . اصلا کیرم نمی خواد تکون بخوره .. - نازکیرت رو بخورم . بازم کسمو می کنی ؟ می خوام این قدر منو بکنی که تا مدتها یادم بمونه چیکار کردی و بعد از اون مدتها دوباره بیاییم پیک نیک .. ... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس 63

-هما جون هرچی تو بگی من حرفاتو گوش می کنم . بدن نازی داشت که واسه رسیدن به اون تن باید حرفاشو گوش می کردم . کیرمو از کونش در آورده اونو به پشت و طاقباز خوابوندمش و درجا فرو کردم توی کسش.. -چه طوره ؟-خیلی عالیه . همون طوری که من می خوام . می خوام که با من ور بری .. می دونستم که زنا کس دادن در حالت طاقبازرو بیشتر دوست دارن . این جوری احساس تعلق بیشتری می کنن . می خواستم که اونم حس کنه حالا که زیر کیر منه متعلق به منه . مال منه .. هر چند آدما آزادن و کسی بنده و زرخرید یکی دیگه نیست اما تعلق خاطری که در سکس داره فرق می کنه و اونم یک زن بود . -ایمان ایمان ! لبامو ببوس .. حالا که هیشکی نیست و فقط منم و تو , تا می تونی منو بکن .. تا آخرش برو و یواش یواش با فشار بیا عقب .. بذار یه لذت فشاری ببرم . می دونستم چی داره میگه .. .. لبامو که رو لباش گذاشته و مثل یه عاشق رفتم توی حس اونو به نهایت هوس رسوندم .. .. صدای نفسهاش منو به هیجان آورده بود . چه هیکلی ! .. لباشو واسه ثانیه هایی از لبام جدا کرد تا واسم حرف بزنه تا از احساسش بگه .. -ایمان چقدر اینجا آرومم می کنه . حس یه عاشقو دارم که هوسم گل کرده .. لباشو بستم تا این حس اون تکمیل شه و به ار گاسم برسه .. سینه هامو به سینه هاش فشار می دادم و با آرامش بیشتر و سرعت کمتری کیرمو فرو می کردم توی کسش . لحظه به لحظه لباشو با فشار بیشتری به لبام می چسبوند و اونا رو می مکید . آتیش هوس طوری داغش کرده بود که می خواست از میدون هوس فرار کنه و آروم بگیره ولی من به اندازه ای بهش فشار می آوردم که هم لذتشو ببره و هم نتونه در بره .. ساکتش کرده ارضاش کرده بودم . اگه توی کسش آب نمی ریختم ظلم بزرگی در حق خودم و اون بود که لذت این لحظه ها رو تکمیلش نکردم .. چون خیلی سنگین بودم . اونم زیر لب یه چیزایی می گفت که حس کردم همینو می خواد .. باد ملایم همچنان نوازشمون می کرد و همراه با این باد آب کیرم با فشاری ملایم توی کس ناز همای ناز خالی شد .. وقتی آخرین قطره ام در کس هما جون خالی شد یه لحظه بدنم لرزید .. همون لحظه ای که صدای هما در اومد که می گفت عزیزم چه حالی می کنم داغم کردی .. بدنم گرم گرم شده .. سر و صدای مینا و ماریا میومد .. واااااییییییی حوصله این دو تا رو نداشتم .. چند تا زن دیگه بودن که اونا خیلی توی نخ من بودن ولی نمی شد که یک شبه رفت سراغ همه اونا . -هما جون اگه اجازه میدی من یکی برم .. الان این جا شلوغ میشه . کمرمو به زور صاف کردم . اونم پشت سرم راه افتاد . تازه حس کردیم که هوا داره سرد میشه ... وقتی وارد ساختمون شدیم و به جمع پیوستیم همه به دیدن ما سوت زده و هورایی کشیدند . مینا و ماریا هم که ما رو پیدا نکرده بودن وارد ساختمون شده و ماریا گفت -خب ببینم شما نوعروس دومادو میشه پیدا کرد ؟ خانوم خجالتی ما رو باش . سر تا پا لخته .. این اشکان کجاست که بیاد زنشو ببینه .. رستم : انگاری جز مامان ما هیشکی رو پیدا نکرده . کیرشو راست راست کرده توی کون مادرمون و دست بر دار هم نیست . منم رو کردم به رستم وحرفی زدم که خودم پشیمون شدم . شانس آوردم که شیلا کیر رستمو توی دهن خودش داشت و طوری هم ساک می زد که قدرت تمرکزو از اون گرفته بود . .. -رستم جون یه پدررو از دست دادی عوضش صاحب چند تا بابا شدی .. رستم که چیزی حالیش نشد ولی وقتی به رویا نگاه می کردم داشت لباشو گاز می گرفت . و مثلا داشت به من می گفت که این چه حرفی بوده که بر زبون آوردم . خب دیگه چیکار می شد کرد . طبع شوخی ما هم گل کرده بود . -یه چند نفری به من پیشنهاد دادن که یه کاری بکنم و بکنیم که رستم مادرش رویا رو بکنه . ولی من اونا رو کشیدم گوشه ای و گفتم از خر شیطون پیاده شین و اصلا در فکر این مسائل نباشین که این جا خون به پا می شه و لذت این مجلس از بین میره . مینا و ماریا هم که دیگه دست بر دارم نبودن . اونا که یه روزی رقیب هم بوده کارد و پنیر بودند و هر کدومشون فکر می کردن که می تونن منو برای ازدواج تور کنن دو تایی شون با هم کنار اومده افتادن رو من ..ماریا : چه طوره این جوری خوشت میاد ؟ مینا : حالا دیگه ما دو تا هوو رو با هم داری دیگه .. -دخترا .. خانوما من خیلی خسته ام .. ماریا : پدرتو در میاریم . به ما که رسیدی خسته ای ؟ کاری نکن که دو تا پامونو یعنی چهار تا پامونو بکنیم توی دو تا کفش و بهت بگیم که ما رو ببر توی حیاط و در فضای سبز ما رو بکن -آخه این تاریکی کجاش سبزه -اگه سبز نبود تو چه جوری داشتی هما رو اونجا می کردی .. امان از دست این زنا .. وقی که متحد شن می تونن دنیا رو بگیرن .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس 64

-مینا دست از سرم ورد دار .. ماریا خسته ام .. من کیرم دیگه شق نمیشه . اگه نشد دیگه تقصیر من نیست
-خوبه حالا تو هم . طوری برات شقش می کنیم که می تونی با اون گردو بشکنی .
می تونی اونو یک دور دور کمرت یا گردنت بپیچونی .
-چیه حالا دو تایی تون متحد شدین دارین منو دست میندازین ؟
ماریا رفت سراغ کیرمم و اونو گذاشت تو دهنش و از اون طرف هم مینا نوک سینه هامو میذاشت توی دهنش . نلی و شیلا و فریده هم پیداشون شد .
-خانوما شما دیگه دست از سرم وردارین .
رویا و هما هم اومدن .. فقط داشتن می خندیدن
-چیه به حال زار من می خندین ؟
رویا : آدمی که خوش اشتها باشه و خودشو همه جا نشون بده آخر و عاقبتش همین میشه دیگه .
مینا : چیه خانوما اون قبل از این که با شما باشه عشق من بوده با من بوده به گردن من حق داره .
نلی : از کی تا حالا به کس میگن گردن ؟
مینا: چه خبره که همش می خندین .
رویا : آخه چیکار کنیم همش داری حرفای خنده دار می زنی . اون به گردن همه ما حق داره . حالا شما هم دارین حق خودتونو ازش می گیرین .. یه چند تا دیگه هم هنوز موندن که حقشونو از ایمان جون نگرفتن . آخه بنده خدا خیلی آدم با ایمان و اهل ثوابیه . رو کردم به رویا و گفتم چیه خانومی . نمی تونی ببینی که ما این همه طرفدار داریم . این خانوم خانوما همه شون دوست دارن که با من باشن و به من حال بدن . مثل زرگرایی هستند که قدر زر رو می شناسن .
وقتی ماریا اومد رو کیرم نشست مینا طوری وسوسه شد که اومد سمت ماریا و زبونشو گذاشت رو مرز بین کیر من و کس ماریا .. این حرکت اون لذت جنسی در منو به اوج رسونده بود .. یه لذتی که وقتی آب آدم نمیاد لذتی که داره تو هر دقیقه حس می کنی که دوبار یا سه بار سکس انجام دادی . اگه این لذت ادامه داشته باشه تو به اندازه چندین سکس حال می کنی . این حالتا زمانی پیش میاد که پس از چند انزال باشه و تو هم بر خودت تسلط داشته کیرت شق شده باشه و من در این شرایط بودم . حتی اگه یکساعت هم با کیرم ور می رفتن آبش نمیومد و یا اگه می خواست انزالی صورت بگیره سه چهار قطره هم نمی شد .
-آخخخخخخخ مینا .. مینا .. خیلی خوشم میاد .
ماریا : چی ؟ داری کس منو می کنی و اون وقت مینا رو تشویقش می کنی که از لیس زدن اون خوشت میاد ؟
-نههههههه ماریاااااا اگه حرکت تو نباشه که مینا نمی تونه لیسش بزنه .
بقیه زنایی که اونجا جمع شده بودن هیهات هیهات می کردند . از این که می دیدن تا این حد گرم و آتشین هستم ذوق زده شده بودند .. خیسی کس ماریا هم تمومی نداشت . هر قدر هم این مینا زبونش می زد و اونو می خورد بازم می زد بیرون .
رویا : مینا جون حالا تو برو سرت رو بذار روی دهن ایمان تا کس لیسی یادش نره من کیرشو لیس می زنم . رو کیرش نشستنو که دیگه ماریا جون در بست در اختیارش گرفته .. ..
ماریا : بس کنین دیگه . به اندازه کافی اونو به حال خودش گذاشتم ببینم چیکار می کنه . از اول سفر تا حالا با کلی زنای دیگه بوده انگار نه انگار که ما هم وجود داریم . خسته شدم دیگه .
بعد از مینا رویا زبون زدن رو کیرمو شروع کرد . زبونشم طوری پهن و دراز می کرد و اونو روی کیر می کشید که حس می کردم از حالت قبل که مینا اونو می خورده بیشتر به من حال میده .. شیلا و نلی هم اومدن جلو تر و پاهامو بوسیده و دو نه دو نه انگشتاشو میک می زدند . با این کارشون حس می کردم کیرم توی کس ماریا سفت تر شده .
-وووووووییییی وووووووییییییی .. سرعت کردن ماریا رو زیاد ترش کردم و پس از چند لحظه کوسشو از بدنم جدا کرد و یهو با فشار آبی از کسش ریخت بیرون ... وقتی نیم متری رو از من فاصله گرفت مینا اومد روی کیرم نشست .. رویا همچنان به کارش ادامه می داد . زبون زدنش کیرمو یه جوری می کرد ..گویی قلبمو داشت می شکافت .. یعنی این حس فوق العاده شهوانی خیلی خوبه ؟ این جوری که تا ابد سیر نمیشم . دوست دارم همش در همین حالت لذت و سستی بمونم .
-آخ کسسسسسسم .. ایمان من کیر می خوام .. زود نباید بری هنوز داد کسی در نیومده -رویا عزیزم .. تو که به اندازه کافی این روزا کیر منو خوردی و توی کس و کونت حسش کردی .
-ولی هر لحظه حس و حال خودشو داره . هیجان خودشو داره . من می خوام سیر نمیشم ...... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس 65

مینا هم داشت بهم حال می داد . اون با حرکات تند خودش سعی داشت بازم به کیرم لذت بده .. ولی تا یه حدی کیر من اون شقیت اولیه رو نداشت . با همه اینا در حال حال کردن بوده و منتظر بود تا وقف خودشو نشون بده و ثوابی کرده باشه .
معین : چطوری ایمان جون خوب داری خیرات می کنی .
-میگم دادا فدای تو . اگه میشه تو هم بیا کمک خیرات تا در ثوابش شریک شیم .
- این جا کم آدم نداریم که حال کردن با اونا ثواب داشته باشه .
-اصلا عشق کردن با زنا یعنی ثواب ..
دیگه قاطی کرده بودم . نفهمیدم مینا کی پا شد و نلی اومد جاش نشست . نلی طبق معمول حرفای تکراری خودشو می زد . ناز می کرد .
-ایمان خیلی نامردی .
-این حرفو خیلی از خانوما به من می زنن.
-خب هستی دیگه.
-واسه چی ؟
-واسه این که همین که بوی یه کوس تازه ای به مشامت می رسه فوری اونی رو که داری بوش می کنی و لیسش می زنی ول می کنی.
-من کی همچین کاری کردم . مگه غیر اینه که ما اومدیم این جا بتونیم همه با هم خوش باشیم .
-پس بیا . به من ثابت کن که من اشتباه می کنم .
-میگم اینم از اون حرفاست دیگه .
-آره باید مردونگی خودت رو نشون بدی .
-بیا ببین . اینا هاش . اینم کیر من . خوب دید زدی ؟
-می خوام در مردونگی ثابت کنی و نشون بدی .
-بپر روش . می خوام موتور گازی رو گا زش بدم .
-بگو موتور دنده ای !
-راست میگی . این کیر ما خیلی شبیه دنده هست . ولی بیشتر به دنده ماشین می خوره . حرکت کن .. دنده بزن .. -بنزینم تموم شد نلی . دیگه نمی کشه .
-من خودم اون داخل بنزین می ریزم .
حالم داشت بهم می خورد . ولی اون ولم نمی کرد .. وقتی چشم باز کردم آفتاب قشنگی همه جا تابیدن گرفته بود . همه یه گوشه ای افتاده بودن .. لخت و پاپتی .. منو به یاد حموم عمومی مینداختن با این تفاوت که این جا یه حموم مختلط بود . بهترین کار این بود که بزنم به چاک . با این که صبح پاییزی و آفتاب فضا رو باید گرمتر می کرد ولی نسبت به دیشب احساس سر مای بیشتری می کردم . سرم به شدت درد می کرد . شاید گرما و حرارت دیشب به خاطر هیجان سکس بوده باشه . پاورچین پاورچین از اتاق خارج شدم .. یه چیزی تنم کردم و رفتم سمت باغ .. چه پرتقال های درشت و آبداری . ولی سر صبحی با شکم خالی اصلا حال نمی داد . سرم کمی درد می کرد . با این حال یه پرتقال پوست کندم و خیلی هم حال داد . حس کردم درجا سردردم خوب شد . شنیده بودم پرتقالای شیرین شمال جادو می کنن ولی نمی دونستم تا این اندازه .. دلم می خواست برم یه گوشه ای و در آفتاب دراز بکشم و یه چرتی بزنم خوابم میومد . این زنا رو اگه به حال خودشون بذاری و بگی آزادین که تفریح کنین و راحت باشین تا ابد دست از خوشگذرونی ورنمی دارن . جایی که من دراز کشیده بودم یه دور نمای قشنگی داشت . ولی هنوز پلکامو رو هم نذاشته بودم که صدای دو نفرو شنیدم . ای بابا ..این جا هم امون نداریم . سر صبحی این صداها از کجا میاد .. .. خودمو به نزدیکی صدا رسوندم . پشت چند تا از درختا قایم شدم تا بهتر شاهد صحنه باشم . دو تا زن داشتن با هم لز می کردن . همونی که توی اتوبوس و ته اون نشسته بودن . اسمشونو یادم رفته بود . به نظرم یکی شون عاطفه بود و یکی دیگه هم سمانه .. انگاری سردشون می شد اگه می خواستن کاملا بر هنه شن . آخه چرا اومدن این گوشه قایم شده بودن . یه مانتو ی بلند تنشون یود که ظاهرا زیرش هیچی نداشتن .. اسمشون همونی بود که حدس می زدم .
-عاطفه میگم چرا ما با مردا حال نکنیم .
-می ترسم .
-منم می ترسم . ولی ولی اگه ترسی هست برای بقیه زنا هم هست .
رویا می گفت که ظاهرا اونا دوست پسر داشته و یه شب دو تا دوست پسرشون در یه خونه به اون دو نفر تجاوز کرده فرار می کنن . اصلا معلوم نبود کی هستن . رفتار وحشیانه اون مردا سبب شده بود که اونا از سکس با مردا فراری باشن . حالا چه طور شده بود که قبول کردن بیان و شاهد سکس زن و مرد یاشن رو نمی دونم . ممکن بود برای این باشه که بخوان خودشونو در مان کنن .
. -سمانه من از کیر می ترسم . خیلی زشته.
-راست میگی اون شب دو تایی مونو زخمی کردن و رفتن .
-ولی فیلمای سکسی رو که می بینم حال می کنم.
-آره به نظرم اون خانوما از کرات دیگه اومدن .
-چه جوری می تونن کیر کلفتو توی کس و کون خودشون جا بدن .
-ولی این جا اگه کیر هیشکی ترسناک نباشه من از کیر ایمان خیلی می ترسم .
-حالا که به زور نخواسته تو رو بکنه .
- ولی مینا جون میگه یه بار که به نرمی وارد کست شه ترست می ریزه .
دو تایی شون چه حرفایی می زدند ! اعصابم خرد شده بود آخه عاطفه افتاده بود رو سمانه . تن لختشون در تماس با هم بود ولی من هیچی نمی دیدم . چون دو تایی شون با یه مانتوی باز از جلوی بدن رو هم قرار گرفته بودن ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس 66

یواش یواش خودمو در تیررس اونا قرار دادم . شلوارمو پایین کشیدم و با کیر نیمه بر افراشته روبروشون وایسادم .
-حیف نیست خانومایی به این خوشگلی و خوش کوسی و خوش کونی این جوری زیبایی های خودشونو اسراف کنن ؟
دو تایی شون دستپاچه شده جیغی کشیدن و قبل از این که استارت فرارو بزن سرجاشون میخکوب شدن . منم کیرخودمو که در یه حالت معتدل بود توی دستم گرفته و گفتم :
حالا خانوما یکی شون بیاد و اونو راستش کنه .. می خوام شما رو عادت بدم . هوای به این خوبی باغ به این تمیزی و این مناظر زیبا حیفه که آدم ازش استفاده نکنه . عاطفه : آقا ایمان کاری به کار ما نداشته باش .
سمانه : خانوما همه شون می ترسن می خوان بیان طرف کیر تو .
-کی همچین حرفی رو زده ؟ سر چی باهم شرط می بندیم که اگه من این جا دراز بکشم و کیرمو رو به آسمون بگیرم خانوما واسه این که از هوا بیفتن رو کیر من , با هم می جنگن .
عاطفه ساکت شد و چیزی نگفت .. یواش یواش رفتم سمت اونا .
-چیه شما خانومای خوشگل و اجتماعی و با فرهنگ و با کلاس , خودتونو از جمع جدا می کنین . اومدن رو که اومدین وارد جمع شدین . حالا تعجب من از اینه که چطور استرس دارین و از کیر فراری هستین .
عاطفه : من اون کابوسو هرگز از یاد نمی برم ..
سمانه : جیغ می کشیدیم و اون دو تا بیرحم داشتن جرمون می دادند . به کون ما هم رحم نکردن .
-شما هم تقصیر دارین . اولا نباید به اونا تا این حد اعتماد می کردین . در ثانی دیگه دو تا دختر با دو تا پسر در اون شرایط که یکدفعه نمیرن به جای خلوت و بهترشو می خوای این که شما باید از اون دو نفر شناخت کافی می داشتین . بعضی ها بی پدر و مادرن .. سمانه جون قربون شکل ماهت بشم تا کی می خواین شما دو تا خانوم خوشگل همش با خودتون ور برین و فراموش کنین که در دنیا مردی هم هست ؟ به خودتون ظلم نکنین . گناه داره . گناه اون نیست که در حق دیگران بدی کنین . فردا پس فردا این کس شما از شما شکایت می کنه .. بیا سمانه جون .. عاطفه خوشگله نازت رو بخورم ..
سمانه همچنان می ترسید . دهنشو بسته نگه داشته بود .
-باشه عزیزم من مجبورت نمی کنم . هرچی تو بخوای . زور نمیگم . هر دو طرف باید راضی باشن ..
کف دستمو گذاشتم رو کس قمبل کرده عاطفه .. سرعت انگشتامو رو کسش زیاد و زیاد تر کردم و خیسی کس اون زیاد و زیاد تر می شد ..
-اووووووخخخخخ نکن آقا ایمان . خیلی خوشم میاد ..
سمانه یه جوری شده بود .. پس از دو سه دقیقه ای که شاهد دست مالی شدن دوستش توسط من بود اومد نزدیک تر و کیر منو آروم آروم فرو برد توی دهنش .
-جوووووووون . خیلی با حالی ..
چه دهن غنچه ای نازی داشت ! دلم می خواست کیرمو تا ته فرو می کردم توی دهنش و با سر حلقش بازی می کردم . طوری که سرفه اش بگیره . ولی این نازک نارنجی ها مثل چینی شکستنی بودند و نباید همون اول کار اونا رو فراری می دادم . تازه داشتم قلق اونا رو می گرفتم . عجب روز گاری شده بود !
-خیلی تیز شده ..
با یه دستم دو تا سینه آبدار عاطفه رو گرفتم توی دستم . این ما نتو هم دردسر شده بود ولی نمی شد اونا رو در سر ما نگه داشت تا این اندازه هم که برهنه شده بودند خودش کلی بود . همش از این تعجب می کردم که چطور شب گذشته مقاونت بیشتری در مقابل سر ما داشتم . فکر کنم غذاهایی با طبع گرم خورده بودم هر چند واسه سکس زیاد هم نخورده بودم .
-سمانه جون وقتشه که زنانگی خودت رو نشون بدی ..
عاطفه : من می ترسم . می ترسم کسم پاره شه .
-ببینم داخل این کست تا حالا چیزی هم فرو کردی ؟
سکوت کرد و چیزی نگفت.
-نترس . خجالت نکش . من که نمی خوام بخورمت . همه با هم صمیمی هستیم.
-راستش خیار و موز و هویج ..
-خدا پدرت رو بیامرزه .. اینایی که داری میگی که خیلی سفت تر از کیر هستن . کیر هر چقدر سفت باشه یه نرمی خاصی داره که وقتی عضلات دو طرف کست رو باز می کنه میره داخل یه جوری آتیشت میده که میگه ومیگی بزن بزن .. تند تر بزن .
-سمانه جون کیرمو بگیر توی دستت و اونو آروم آروم فروش کن توی کس قمبل کرده دوستت . این مانتو رو هم بده بالاتر تا قالب کون خوشگلش معلوم شه . من باید امروز شما دو تا رو درمون کنم .
عاطفه : من می ترسم .. استرس دارم .
-ساکت باش حس بگیر . فکر کن داری یوگا می کنی . آرامش .. بگو من دارم کیر می خورم .. کیر چیز نر میه .. کیر ایمان چقدر کوچیکه ولی ایمان منو قوی می کنه .. سمانه خوشش اومده بود و داشت می خندید .
-دختر داری می خندی ؟ خودت رو آماده کن بعد از اون نوبت توست . آفرین !
سمانه کیرمو از وسط گرفت توی دستش و اونو به کس دوستش مالوند .. عاطفه زیر لب داشت ورد می خوند .
-دختر آپولو که نمی خوام هوا کنم . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ــــــوس هــــــ ـــــــــــــــــ ـــــــوس ۶۷

-وااااایییییی دختر ! سمانه خوشگله دستات داره جادو می کنه . خوب نگاه کن . کاملا زاویه بندی ها رو در نظر داشته باش . ببین هیچ ترسی نداره . بعد از عاطی جون نوبت توست . طوری بهت حال بدم که وقتی پات به شهرمون باز شد دیگه همیشه با هام تماس بگیری و ازم دعوت کنی که بیام سراغت .
-اگه این جوری بشه که خیلی خوب میشه . مامانم چقدر خوشحال میشه .
-یعنی چه مامانت خوشحال میشه از این که ببینه تو با یکی ار تباط جنسی داری ؟
عاطفه : نه ایمان جون حرفش دو پهلو شده . منظورش اینه که مامانش از این که اون درمان شده حوشحال میشه .-سمانه جون فدای اون دستت بشم من . آب کیر مو داره خالیش می کنه ..
دست سمانه کیرمو به طرف کس دوستش هدایت کرد . البته حرکت واقعی به سمت کس از طرف کیر من بود . من فقط می خواستم اونو با صفت کیر مهربون آشنا کنم تا دیگه ازش نترسه .
-عاطی جون کست خیلی تنگ و فابریکه .
-خب دیگه همون یک تجاوز بود و دیگه بس .
-ولی از این به بعد من در خدمت تو هستم و بهت هم میگم اگه دوست داری بیا و اگه نمی خوای من اصراری ندارم .
-فدای تو و مرامت ایمان ..
کسش با این که تنگ بود ولی داخلش دراز و طولانی بود . طوری که همین جور به طرف انتها پیش می رفت و فکر کنم اگه به جای کیر بیست سانتی .. کیر سی سانتی هم می داشتم فرو می رفت توی کس عاطفه . ولی شکم نداشت و همچین چاقالو نبود ..
-بگیر بگیر .. سمانه بیا جلو تر ببین کون دوستتو چه خوشگل می لرزه .
-می دونم من همیشه می بینم این صحنه ها رو .
-راست میگی اصلا یادم نبود تو همیشه داری با اون لز می کنی . حالا خوب نگاه کن به حالت کیر من که داره تا به انتهای کس دوستت میره .
-خوشم میاد .
-از این که می بینی دوستت این جوری زیر کیر من دست و پا می زنه خوشت میاد ؟
-فراوون .. دوست دارم ببینم .
-پس خودت رو هم بذار جای اون . وقتی که از دیدن خوشت میاد پس بدون که اگه بره توی بدنت چه لذتی می تونه داشته باشه !
عاطفه : آخخخخخخخخ اوووووووفففففف کسسسسسم ایمان جون .. چه کیفی داره . چه مزه ای داره !
سمانه .. تا نخوردی نمی دونی که من چی دارم میگم ..
عاطقه شروع کرد به فریاد کشیدن و نشون دادن هوس خودش . سمانه هم به وجد اومده بود .
سمانه : عاطی چون آروم تر نمی خوام بقیه بیان و یهویی ما رو ببینن . خجالتم میاد .
-دختر این چه خجالتی داره ! وقتی یه کاری رو همه ما بی پرده و در کنار هم داریم انجامش میدیم دیگه شرمی نیست .
سمانه : یعنی ما بی حیاییم ؟
-لباتو بیار جلو ببینم ..
قبل از این که ببوسمش گفتم -از بی حیا هم بی حیا تریم . سمانه کنار دوستت قمبل کن و یه حالت زانو زده و تقریبا سگی به خودت بگیر .
عاطفه : اووووووووهههههه ایمان جون .. نهههههههه الان نه .. الان کیرت رو بیرون نکش . من هنوز ارضا نشدم .
-نه این کارو نمی کنم . فقط می خوام روی سمانه جون قلق بندی کنم و یه آب بندی مختصری روش انجام بدم . هر چند در این مرحله تو و اون با رها و بار ها در لز این کارو کردین . ولی وقتی که انگشتای یک مرد میره توی کس یه زن و با هاش بازی می کنه یه حال دیگه ای داره . زن یه تعلق خاطر دیگه ای نسبت به مردش حس می کنه .
-اووووووخخخخخخخ فدات شم . حالا من مال تو ام و دوست دارم که تو هم لذت ببری .
انگشتامو که کردم توی کس سمانه جیغ اونم در آوردم .
-ایمان .. ایمان جون درش بیار اونا رو بذار توی دهنم می خوام انگشتاتو میکش بزنم . هوس خودمو بخورم .. عاطفه .. زود باش . زود بش ارگاسم شو . من می خوام با ایمان جون حال کنم . ..
-چیه تو که تا حالا نمی خواستی و می گفتی من می ترسم .
-ترسم ریخت . ریخت .. حالا من کیر می خوام .
-سمانه به سینه هام دست بزن . با هاشون بازی کن . این جوری زود تر ار گاسم میشم .
دستای سمانه رفته بود رو سینه های عاطفه و منم شونه های عاطی رومالشش می داد م . کون تپل عاطفه همچنان با ضربات کیری که بر کسش وارد می کردم عین ژله می لرزید . حرکتی که سر مست سر مستم می کرد . یه لحظه دیدم که دیگه خیلی شلوغ پلوغ می کنه و اوضاع باغ رو داره می ریزه به هم . یه دستمو گذاشتم جلو دهنش .. با یه دست دیگه اش دست منو پس زد ..
-ایمان جیغ نمی زنم .. اومد .. اومد .. آبم اومد . راضی شدم .. بازم می خوام . بزن .. کیرتو بزن توی کسم .. خوشم میاد ..
سر و صدای سمانه در اومده بود.
-عاطفه خواهش می کنم حالا تو ویزیت و درمان شدی نوبت منه .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
مرد

 
اتــــ ـــــــــــــــــــــ ـــــوبـــــ ــــــــــــــــــ ـــــــوس هــــــــــــــــــــــــــــــوس 68

یه چند دقیقه دیگه با عاطفه ور رفتم و دیگه حالا نوبت سمانه شده بود . وای چه بر نامه ای !
-ایمان جون .. آروم آروم .. چقدر کلفته ..
-من جات باشم چشامو اول می بندم و سری اول که این کیر وارد سوراخ مربوطه شد و دیدم که چیزی نیست و اون جورا هم که فکر می کردم ترس نداره ابن بار چشامو باز می کنم و با لذت به اون نگاه کرده تا اشتهام باز تر شه .
-من دختر شجاعی هستم . همین حالاشم نمی ترسم و اشتهام هم خوبه .
-سمانه جون دهنتو باز کن این جوری بیشتر حس می کنی که این کیر من چیزی نیست . ببینم کیر اسب یا الاغ رو که تا حالا دیدی ؟
-وای اونا خیلی وحشتناکه ..
-اونا رو به نظرت بیار .. اون وقت مال اونا رو فکر می کنی موزه, مال منو خیار قلمی تصور می کنی .. دهنتو باز کن دختر الان باید بر گردیم خونه . اگه نریم اونا میان این جا . دفتر حضور و غیابو می خونن و متوجه میشن که سه تا گردن کلفت غایبن ..
سمانه چشاش گرد شده بود .
-چیه دختر هی شجاعت شجاعت می کردی همینه ؟ طفلک عاطفه رو نذاشتی یه خورده بیشتر حال کنه زهر ماریش کردی .
کیرمو به دهن سمانه فشار دادم .
-تازه این الان شله .. یه خورده باید ساکش بزنی تا اون جوری که در شان و منزلت این کیره شق شه و بتونه برای کست آماده شه .
-خیلی با حال می خوریش . با این که به نظر میاد داری نوازشش می کنی ولی خیلی حال میده . .
تشویق کردنای من سبب شده بود که سمانه محکم تر کیرمو توی دهنش داشته باشه .
-آخیش همینه . همینه . از این بهتر هم نمیشه . دیدی بازم تونستی تیزش کنی ؟
دو تایی شون مث دختر بچه هایی شده بودند که کیر رو مث عروسکشون می دونستن و می خواستن با هاش بازی کنن . کیرمو از دهنش در آوردم .
-عزیزم حالا دیگه وقت اصل مطلبه . ..
می دونستم که اون برای اولین باریه که می خواد با رضایت خودشو در اختیار مردی بذاره و برای دو مین باریه که یک مرد می خواد باهاش سکس کنه .
-واااااییییی ایمان جون .. نهههههههه .. نههههههههه .
-بچه بازی در نیار دیگه ..
دهنمو انداختم روی کسش .. چقدر ناز وکوچولو بود . دو طرف چاکش طوری روی هم قرار گرفته بود که اصلا یه چیز تخت و صاف و بسته شده به نظر می رسید ولی من اون شکافو بازش کردم زبونمو فرو کردم توی کسش .. عاطفه هم اومد رو سرش .. دستشو گذاشت رو سینه هاش و لباشو رو لباش .. همراه با بوسه هایی که از لبای رفیقش بر می داشت گفت آروم عزیزم آروم من که با کیر ایمان پرواز کردم .. یه پروازی به اون دور دستها .. یه جایی که از اون بالاتر نبود .. حالا تو هم باید بپری .. ... گیر دو تا کس خل افتاده بودم که معلوم نبود تا کی می خوان منو این جا داشته باشن ولی می دونستم خیلی از مردای اکیپ ما از این که اون دو تا رو درمان کرده آوردم توی خط خوشحال میشن .دیگه لبامو ازرو کسش بر داشتم . زیاد لوسش کرده بودم . کیر رفت روی کس تا بیاد یه چیزی بگه با یه فشار سرشو فرو کردم توی کس خانوم خوشگله سمانه جون که مثل عاطفه هیکلی فانتزی با کونی تنظیم شده داشت . صورت سمانه عین گچ سفید شده بود . عجب راه تنگی بود ولی با یه فشار دیگه نصف کیرم رفت اون داخل ..
عاطفه : پرواز کن سمانه جان .. پرواز .
سمانه در حالی که ترس خودشو نشون می داد ولی از این که نصف کیر رفته توی کسش احساس غرور و پیروزی می کرد گفت آره عاطی جون پرواز به سوی ابدیت . دستا و پاهای سمانه به دو طرف باز شده و منم تلمبه زدنو شروع کرده بود م
. -اوووووخخخخخخ مامان مامان جون چقدر درد داره .. خیلی دردم میاد .. نهههههه نهههههههه کسسسسم ..
خیسی کسش نشون می داد که بیش از اندازه داره حال می کنه ولی تا حدودی هم ناز می کرد و می خواست نشون بده که چه خانوم شجاعیه . از دست این لوس بازیها دیگه خسته شده بودم . کیرمو تا کشیدم بیرون خودشو مثل دختر بچه ها لوس کرد و یواش با انگشتاش به صورتم زد و گفت بچه بد کی گفته اونو بیرون بکشی ؟
این بار کیرمو طوری فرو کردم توی کسش که چیزی نمونده بودکه تا آخرش بره .
-آخخخخخخ آخخخخخخخ .. حالا یه چیزی .. کسسسسسم .. بقیه شم بفرست .. تا ته بره .. عاطفه جونم . حالا دارم پرواز می کنم .. چقدر خوبه ..
چشای سمانه گرد شده بود و باز و بسته شدنش از هوسی فوق العاده می گفت ..
-بالاتر بالاتر بازم می خوام بپرم . بازم می خوام برم . .. این بار جای اتوبوس می خوام با هواپیما برم .
-اینی که الان زیر پاته از اون موشکای درجه یکه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
اتــــــ ــــــــــــــــــ ــــــوبـــــ ـــــــــــــــــ ـــــــوس هـــــ ـــــــــــــــــــ ــــــوس ۶۹

پهلو های سمانه رو با د و تا دستام گرفته واونو در یه حالت جک زدن ناگهانی به طرف بالا حرکت دادم . حالا رو هوا داشتم اونو می کردم رفتم سمت یه درختی بی بر که بین درختان مرکبات کاشته شده و اونم دستشو رسوند به یکی از شاخه های اون و همراه با تلمبه زدن من کلی حال می کرد . این عاطفه شیطون هم مدام داشت می گفت .اااااااوووووو سمانه اگه بدونی چه کیر کلفتی داری نوش جون می کنی . خیلی هیجان انگیزه . چقدر خوشم میاد بیشتر از فیلم سوپر دیدن داره . عاطفه رو دیدم که رفته یه جایی پنهون شده و داره از صحنه ای که کیر من رفته توی کون سمانه و در حال رفت و بر گشته فیلم می گیره . با این که سر سمانه در یک خط مستقیم با عاطفه قرار داشت معلوم نبود چه جوری متوجه اون نشده ..
-اووووووخخخخخخ ایمان جون .. خیلی خوبه . عالیه .. چه هوای خوبیه ..
راست می گفت هوای سر د پاییزی واسه من ملایم شده بود هم آفتاب تابیدنش بیشتر شده بود و هم لذت بردن ما زیاد تر .
-عاطفه کجایی .. کجا رفتی دختر .. من می خوام از این صحنه های قشنگ فیلم بگیری . با موبایل خودم بگیری .. کجایی تو ..
-اتفاقا مدتیه دارم این کارو می کنم .
-نامرد .. دیوونه چرا زود تر به من نگفتی من موبایل خودمو بهت می دادم .
-من برات بلوتوث می کنم . شاخه درخت همچنان در دست سمانه بود ..
-عاطفه دارم بی حس میشم . پاهام داره میفته ..
-داشته باش . دو دستی شاخه کلفت درخت رو داشته باش .
-ولی کیر ایمان جون کلفت تره .
-نوش جونت . منو یا مار بوآ میندازه.
-پس نیشش کو؟
- اون داخل کسته . میگم سمانه کست شبیه کله مار کبراست ..
-می زنمتا .. آخخ منو بزن . ایمان منو بزن .. من دیگه از کیر نمی ترسم .. زدم .. زدم .. واااااایییییی سختمه سختمه جیشم داره مبی ریزه ..
-سمانه ساکت شو . اون جیشت نیست . اون هوسته . اون آب کسته .. یواش تر الان این جا رو شلوغش می کنی ..
حس می کردم کیرم به طرز عجیبی سفت شده و این جور شیون زدنهای سمانه و این که تونستم مثل یک پزشک اونو درمان کنم هوس منو هم برده بود بالا . همونجا سر بالایی توی کس سمانه فواره زدم ..
-آخخخخخخخخخ سمانه .. خوشگله .. داره می ریزه . کاش یه دور بینی هم اون داخل کست بود و حسابی از این صحنه ریزش عکس می گرفت .. عاطفه حواست باشه که وقتی آبم داره پس میاد فیلم بگیری ..
سمانه : خیلی واسه خود ار ضایی خوبه ..
-نههههههه این چه حرفیه که داری می زنی ! من با این کیر گشایی که برا ت انجام دادم دیگه نباید از خود ارضایی یا به اصطلاح ما مردا از جق زدن استفاده کنی . تا راه مستقیم هست راه غیر مستقیم کس خلیه ..
سمانه رو گذاشتم زمین ..
لحظاتی بعد سه تایی مون افتاده بودیم به جون هم . دیگه اون دو تا رو حسابی آب بندی کرده بودم . رو زمین خوابونده بودمشون از کس اون در می آوردم فرو می کردم توی کون اون . و بر عکس . خلاصه یه حال و هوای عجیبی بود . واسه این که کیر منو بقاپن و اونو بکنن توی دهنشون یا روش بشینن چند بار نزدیک بود دعوا بیفتن ..
-دیرمون شده دخترا . سمانه : ما تازه گرم افتادیم . اگه الان بر گردیم همین بساط هم اون جا هست .
-در عوض شما می تونین از چند تا کیر دیگه هم نصیب ببرین .
سمانه : ایشششششش اصلا هیشکدوم چنگی به دل نمی زنه.
-تو که هنوز نوش جون نکردی ببینی چه جوری هستن .
-مال تورو که خوردیم دیگه متوجه شدیم که چی به چیه . مظنه کار اومد دستمون .
-خب سمانه جون هر گلی یه بویی داره .
-ولی من عاشق خوشبو ترینش هستم و می خوام همیشه اون در کنار من باشه .
دیگه توی ذوقش نزدم و نگفتم که بقیه هم انتظار دارن و اونی که تا حالا از کیر فراری بوده نباید خود خواهانه با این مسئله بر خورد کنه . ولی از اون جایی که تازه رو فرم اومده بودنخواستم توی ذوقش بزنم . دو تایی شون افتادن به جونم . گاهی کیرمو با یه آدامس اشتباه می گرفتن . -دخترا دیگه بریم . بقیه هم باید از شما لذت ببرن . اگه بدونین دخترا وقتی ببینن شما دیگه خودتون شدین و خودتون و می تونین حال بدین اون وقت حسابی سر حال میشن . شما ها هم که کیر ایمانو خوردین در واقع واکسینه شدین برای روبرو شدن با بقیه کیر ها . سمانه : فکر می کنی از پسش بر بیاییم .
-شما ها هستید . وجود دارید . پس خیلی راحت می تونید . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 7 از 8:  « پیشین  1  2  3  4  5  6  7  8  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

اتوبوس هوس


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA