ارسالها: 3650
#41
Posted: 27 May 2013 12:16
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 40
یه تکون خفیفی به کونم داده تا بازم اونو تحریکش کنم . همین طور هم شد . این بار کیرشو طوری تو کوسم فرو کرد که نزدیک بود جیغم در آد . البته نه از درد بلکه از هوس زیاد . دیگه دسته گلو به آب داده بود . حرکت اولین قطره های آب کیرشو توی کوسم احساس می کردم . حس کردم ترسیده و می خواد کیرشو بیرون بکشه در جا جفت رون پامو به یه حالتی در آوردم که با یه نیم قفل کیرش بازم چند جهش دیگه رو راحت تو کوسم خالی کنه هر چند این نهایت کار و خواسته من نبود ولی تشنه بودم . تشنه این که بالاخره بتونه از یه جایی شروع کنه . دیگه جلوشو نگرفت .. -آههههه آخخخخخ هوووووففففف .. وقتی که کیرشو از توی کوسم کشید بیرون دستپاچگی رو از نفسهاش و حرکاتش حس می کردم . دستشو گذاشت رو کوسم . خیلی تلاش می کرد تا آب بر گشتی رو تشک نریزه . چون حس می کرد که من با دیدن لک اون متوجه میشم . اون با این کارش بیشتر دیوونه ام کرده بود . سنگین شده بودم . حس کردم کمرم درد گرفته . معلوم نبود آب کیر های بر گشتی رو که رو دستش بر می گشت کجا خالی می کنه . بد تر و هوس انگیز تر و آتیش دهنده تر از همه اینها این بود که دستشو فرو می کرد توی کوسم و خیلی هم توی کوسم مانور می داد . پسر دنبال چی می گردی . حالا وقتشه که کیرتو فرو کنی اون داخل و با اون شستشوش بدی . من که تشنه آبتم . چرا همه رو داری در میاری . پس کی می خوای دوباره فرو کنی توی کوسم . پدر ترس و سیاست بسوزه . همش از این می ترسیدم که بذاره بره و دلش به همین خوش باشه .. اوخ پسره دیوونه به همین قانع نباش . الان پسرا دارن واسه همین یه تیکه کوس خودشونو هلاک می کنن . این قدر خودتو دست کم نگیر . من که همه چی رو واست فراهم کردم . سفره که پهنه . بشقاب و پلو و خورش هم که آماده .. پس چرا سیر سیر نمی خوری . کاش می تونستم همه اون چیزایی رو که در ذهنم دارم بهش می گفتم ولی نمی تونستم . اون رفت .. ولی یه حسی بهم می گفت که تا نیم ساعت شایدم یک ساعت دیگه بر گرده . تجربه اشو با محسن و معین داشتم . اونا هم همیشه اگه زود ارضا می شدند چند دقیقه بعدش با شور و هوس و قدرت بیشتری میومدن و باهام سکس می کردند . همین طور هم شد . مبین دوباره بر گشت . این بارباید طوری اونو منگنه می کردم که در نره خیلی دلم می خواست طاقباز می خوابیدم و اون از روبرو منو می کرد ولی من اون وقت نمی تونستم خوب فیلم بازی کنم و تازه شایدم اون از روبرو راضی نمی شد که منو بکنه . این بار پاهامو طوری از پشت به دو طرف باز کرده بودم که خیلی راحت تر از دفعه قبل کارشو انجام بده . اون تور نازک لباس خواب نما رو از رو کونم داد به طرف بالا . اون داشت رو من دراز می کشید . کون برجسته ام با زیر شکمش در تماس قرار گرفته .. و تقریبا اطمینان پیدا کرده بودم که اون حالا این قدر جسارت پیدا کرده که کاملا لخت شده . چون پاهاش تقریبا رو پاهام منطبق شده و کاملا برهنه بود . درحالی که از لاپام حس می کردم که کیرشو با دست گرفته و سرشو به کوسم فشار میده یه حرکت رو به جلویی انجام داد و یه بار دیگه پس از کمتر از یکساعت کیرشو توی کوسم حس کردم . با همون هیجان و هوس واو این بار با شجاعت و سرعت بیشتری به کارش ادامه می داد . دیگه یقین کرده بود که من بیدار بشو نیستم . برآمدگی کون من که خیلی هم زیبا و هوس انگیز بود و دل مردا رو می برد یه مانعی می شد که مبین با سرعت خیلی زیاد کیرشو خیلی راحت تا آخر کوسم بفرسته . واسه همین دو تا دستاشو گاه می ذاشت رو شونه هام و گاهی هم رو دو تا قاچ کونمو اونا رو بیشتر به پهلو ها بازشون می کرد تا کارش راحت تر باشه . چقدر دلم می خواست با همین کون واسش می رقصیدم و دلشو می بردم . طوری که از نگاش بخونم که هر لحظه می خواد بهم حمله کنه ولی نمی تونه . چقدر لذت می برم وقتی که می بینم اونی که دوستش دارم این جوری تشنه منه و داره واسه من پرپر می زنه .. تصمیم گرفته بودم که پرده ها ی فاصله رو پاره کنم و تابوی شکسته رو خردش کنم چون اگه این کارو انجام نمی دادم این بار دیگه باید دماغ سوخته چشم رو هم میذاشتم و می دونستم که از هوس و حسرت فرصتهای از دست رفته دیگه خواب به چشمم نمیاد و شایدم مجبور شم و برم دست به دامان مبین شم که بیاد دردمو چاره کنه ولی حالا می تونم در نهایت پیروزی و قدرت این کارو انجام بدم . لحظه به لحظه هیجان و لذت من بیشتر می شد . جریان لذت موج مانند , مرکز و اطراف کوسمو تحت نفوذ خودش در آورده بود . پاهام قدرت زیادی داشتند با این که یک زن بودم . فرصت برای تصمیم گیری زیاد نبود . اون داشت منو می کرد و منم اگه اونو به دام مینداختم همچین کار خلافی هم نکرده بودم . برای همین یک آن یه حرکتی به قسمت پایین پام یعنی از زانو به پایین داده و اونا رو رو قسمتهای پایینی پاهای مبین قرار داده و به شدت به طرف پایین فشارشون دادم با این فشار, فشار و لذت بیشتری را هم روی زیر شکم و بالای کوس خودم حس می کردم . مبین تلاش کرد تا پاهای خودشو در آره و خودشو خلاص کنه ولی فایده ای نداشت ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ویرایش شده توسط: aredadash
ارسالها: 3650
#42
Posted: 27 May 2013 12:20
مــــــــــــــــــــامــــــــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــــــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــه 41
کیر مبین همچنان داخل کوسم قرار داشت . اون می خواست کیرو از توی کوسم بیرون بکشه ولی نمی تونست . فشار رو به عقب زیادی رو متحمل می شد . ولی من همچنان اونو قفل کرده داشتم و نمیذاشتم که از جاش تکون بخوره . اون خیلی ترسیده بود .. چند بار می خواست یه حرفی بزنه ولی هر دفعه یه چیزی مانعش می شد . تردید داشت ولی نه باید یقین می داشت که من بیدارم . چون یه آدم خواب که این جور پاهای طرفو فشار نمیده .. با ترس و لرز چند بار گفت مامان بیداری ؟/؟ بیداری ؟/؟ .. نمی دونستم چی بگم . اگه بگم آره شاید فرار کنه . اگه حرف نزنم ممکنه با فشار کیرشو بکشه بیرون و اگه هم به همین صورت ادامه بده شاید نتونه ار گاسمم کنه . دیگه موش و گربه بازی بس بود . بهترین لحظه ای بود که می تونستم همه چی رو رو کنم . لحظه لحظه پیروزی من بود و من باید اینو بهش نشون می دادم و بعد همه چی رو بر عکس می کردم یعنی به نفع خودم . تصمیم گرفتم یه حرفی بزنم . چند نفس عمیق کشیده تا از نظر روحی بتونم بر خودم مسلط شم -اگه بگم آره چیکار می کنی . -این بار اون بود که سکوت کرده بود . نمی دونست چی بگه . نمی تونست معذرت بخواد . چی می گفت .. می گفت کیر اشتباهی رفته تو سوراخ ؟/؟ مگه موشکه که هدفشو پیدا کنه ؟/؟ مثلا می گفت من زمین خوردم افتادم روت ؟/؟ واسه این که ذهنشو آماده کنم از این که اون تنها نیست و یکی دیگه هست که ازم بهره مند میشه گفتم -متاسفم برات تو هم لنگه داداشتی . البته می دونستم یه چیزایی رو بوبر دار شده . کسی که این جور تیز همه چی رو زیر نظر داره امکان نداره من و معین سوتی نداده باشیم و اون نفهمیده باشه . تصمیم گرفتم با سیاست بر خورد کنم -مامان من نمی خواستم این طور شه .. -حالا که شده .. بعد صدامو بردم بالاتر . هم با عصبانیت و هم با نیاز طوری که واسش راه فرار نذارم و اونو وادار کنم که به کارش ادامه بده -مبین می دونی تو چیکار کردی ؟/؟ حالا لحظه به لحظه صدامو می بردم بالاتر و بیشتر داد می کشیدم .. تو فکر نمی کنی با این کارت یه زنو تحریک می کنی و نیاز اونو زیاد می کنی .. باعث میشی یه سنگینی خاصی رو احساس کنه ؟/؟ -مامان فکر می کردم تو خوابی ؟/؟ خنده ام گرفته بود و ته دلم از این رک گویی و گستاخی اون خوشم اومده بود . -مامان من اشتباه کردم-چه اشتباهی !فشار میاری رو آدم و نصفه کاره می خوای ول کنی ؟/؟ فکر نمی کنی این کارت زشت تر از خود کار بد اصلیت باشه ؟/؟ -من حالا چیکارکنم -تمومش کن . یه کار رو که نیمه کاره انجام نمیدن . من بچه تر بیت نکردم که این جوری باشه .. از پشت داری بهم خنجر می زنی ؟/؟ حالا خودش راستی راستی هم داشت خنجر می زد . پاهامو شل کردم و کیرش هم از ترس شل شده بود ولی با یه حرکتی که به کونم دادم و اونو به بدن مبین چسبوندم تا فاصله ای بین ما نباشه کیرش یه بار دیگه به ته کوسم چسبید . اون با دلهره آروم آروم کیرشو به ته کوسم می زد و می کشید بیرون و من هم با حرکاتی که به کونم می دادم اونو بیشتر وسوسه می کردم . .. دید که دیگه صدام در نیومد هر دم حرکاتشو سریع تر می کرد . من دیگه نمی تونستم چیزی نگم و هوس خودمو نشون ندم . با این حال بازم دوست داشتم قدرت خودمو نشون بدم و بگم که این اون بوده که با تمایل خودش همه این کار ها رو انجام داده و باعث و بانی این امر خیر شده . -مبین تو خیلی شیطونی . فکر نمی کنی ؟/؟ می خواستم بگم فکر نمی کنی انجام این کار با مادرت زشته ؟/؟ یا مثلا یه پسر که به مادرش تجاوز نمی کنه .. دیدم گفتن این حرفا فایده ای نداره جز این که به ریشی که من ندارم بخنده و یا این که منو دروغگو فرض کنه . چون یه حسی بهم می گفت که اون می دونه که من ومعین با هم رابطه سکسی داریم . -چیه مبین خیلی از کون مامانت خوشت میاد ؟/؟ نمی دونم چرا قرص خواب امشب اثرش زود تموم شد .. هنوز یه خورده ای استرس داشت .. -مامان تنبیهم می کنی -آره .. -چه جوری ؟/؟ من که ازت عذر خواهی کردم . -تنبیهت اینه که با شلاق خودت تا اونجایی که می تونی منو بزنی .. منتها به اونجایی که من می خوام و دستورشو میدم . حرف اضافه هم نباشه . -اوخ جووووووون ماااااامااااان اووووووففففففف این همون چیزیه که من می خوام . جان مامان جون .. اوووووفففففف از هیجان زیاد دستشو گذاشته بود رو کونم و اونو دور محور خودش می گردوند . وسطشو به پهلوها باز می کرد تا کیر خودشو راحت تر تا ته کوسم فرو کنه . منو به هیجان آورده بود . -مامان چقدر کون درشت و خوشگلی داری جون . خم شد و شونه ها و کمر منو غرق بوسه کرد . -مبین عزیزم .. کیر تو هم خیلی داغ و با حاله .. وقتی این حرفو تحویلش می دادم اون با لذت و هیجان بیشتری به کارش ادامه می داد . کیف می کرد از این که می تونه مادرشو از خودش راضی نگه داشته باشه . دستاشو از کمر به کونم رسوند جااااااان .. چقدر آرام بخش بود . از هر قرص اعصابی بیشتر تسکینم می داد .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#43
Posted: 30 May 2013 14:05
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 42
حالا می تونی هر کاری که دوست داشتی باهام انجام بدی ولی یادت باشه زیاده روی در هر کاری زیان باره ولی چون امشب برات نوبریه می تونی تا اونجایی که دلت می خواد از بهشت وجود من بهره مند شی . بخورش و بکنش تا می تونی . حال بده و حال بکن تا اونجایی که توان داری -مامان پس تو هم خوشت میاد -عزیز دلم خوب دقت کن تو حالا باید با جفت سوراخای کوس و کون آشنا باشی . واسه شما مردا فرو کردن داخل هریک از این سوراخا لذت خاص خودشو داره . واسه ما زنا شاید کون دادن خالی از لطف نباشه ولی از اون جایی که تحریک پذیزی حس و اعصاب ما و فرمان ترشح جنسی بیشتردر ناحیه کوس به اوجش می رسه دوست داریم که از کوس گاییده شیم . اینا رو به زبون ساده تر میگم که متوجه شی -مامان یذار من در عمل نشون بدم که چه پسر خوبی هستم . -نشون بده ببینم رو تو میشه حساب باز کرد یا نه -فعلا مامانی این حسابو باز کن که دیگه طاقت ندارم .. -ای کلک . خیلی شیطون بلایی پسرم . پاشو یه درو کنترل کن و از داخل قفلش کن .. منم از جام پاشدم رفتم جلو آینه و میز توالت و یه خورده روژلبمو زیاد ترش کرده و عطر ملایمو بازم به تنم زدم و این بار طاقباز خودمو انداختم رو تخت و پاهامو به دو طرف بازشون کرده تا مبین چاک کوسمو به خوبی ببینه . دستامو هم بازشون کرده و به پسرم نشون دادم که آماده بغل گرفتنشم . هیکلش مردونه شده بود . شایدم از بس از معین کیر خورده بودم به این نوع بدنها عادت کرده بودم . پر تحرک و چالاک و پر هوس . اینا می دونن که سکس یعنی چه . قدر یک زنو به خوبی می دونن . هوس داشت منو می کشت و می سوزوند . -مبین عزیز دلم . . بیا لباتو اول بذار رو لبام . بذار خوب ببوسمت و بهت حال بدم . اگرم دوست داری کوسمو بلیسی و میکش بزنی و حال کنی می تونی این کارو بکنی -تو هم خوشت میاد ؟/؟ -عزیزم وقتی که شما مردا تحریک میشین و عصب پوستتون می لرزه و خودتو ن می لرزین و لذت به تمام تنتون نفوذ می کنه ما زنا هم همین حسو داشته و این مراحلو طی می کنیم . حالا ساخت بدنی ما فرق می کنه . بیا دیگه . لباشو به لبام مماس کرده بود و دیگه طاقت نداشتم . خودم اون لبارو محکم به لبام چسبوندم و طوری میکش می زدم که انگاری می خواستم خونشو بمکم . -دستامو فرو برده بودم لای موهای سرش . تاریخ داشت تکرار می شد . همون هیجان با پسر اول بودن همون داغی و هوس رو تجربه می کردم . فقط از این که بازم با یه تنوع دیگه داشتم خودمو به مرز لذت بی نهایت می رسوندم خیلی ذوق زده بودم . این استرسو داشتم که وقتی معین بفهمه نکنه حس کنه که دارم بهش خیانت می کنم . می دونستم خیلی ناراحت میشه ولی با این افکار منفی مبارزه کردم تا از این لحظه ها به بهترین نحوی استفاده کنم لذت ببرم .. سرشو با نوازشهای هوس خودم به طرف کوسم کشونده و اونم رفت رو ش . لبای داغ و تشنه کوس رو گذاشت روی چاکش و زبون زدن و مکیدن کوسمو با یه تر کیب و هار مونی خاصی انجام می داد . --اوووووخخخخخخ عزیزم عزیزم تو دیگه کوسمو به فریاد آوردی .. می ترسم میلاد و بیدارش کنم وگرنه طوری جیغ می کشیدم که سقف رو بیارمش پایین . پاهامو حرکت داده ولی با این حال نمی تونستم خودمو کنترل کنم . وقتی همون تیکه نازکه تنمو داد بالا و آروم از سرم درش آورد دستش که به تنم می خورد از التهاب و داغی هوس دوست داشتم جیغ بکشم و همه بفهمن که دارم به پسرم کوس می دم . مهسا خیلی بی حیا شده بود و دیگه از حالا باید به فکر کنار آمدن با معین و شکار میلاد می بود . آره باید با تد بیر شیطانی خودم تمام این مشکلات و مسائلو حل می کردم . لباشو گرد و غنچه ای می کرد و به طرف داخل کوسم نفوذ می کرد . از تماس چونه اش به لبه های کوسم هیجانم دیگه به اوج می رسید . چونه شو به صورت دایره ای رو کوسس می گردوند . -اوووووخخخخخخ عزیزم مبین با مامانت معلومه داری چیکار می کنی ؟/؟-همون کاری رو که دوست داره . مامانی تو هم دوست داری دیگه . بگو تا منم دلگرم شم و بهتر و پر تلاش تر بکنمت -هر کاری که دوست داری و دلت می خواد انجام بده . -مامان من اگه بدونم تو خوشت میاد بیشتر لذت می برم . --آررررره خوشششششم میاد . صورت نرمتو که به کوسم می زنی نمی دونی چقدر لذت می برم . حس می کنم که تو دل ابر های هوس و آسمون لذت دارم پرواز می کنم . منو به اوج رسوندی . میخوام تا ابد زیر کیر تو بمونم و کوس بدم -این که نمیشه مامان . .. حس کردم که می خواد در مورد داداشاش صحبت کنه ولی بهتر دیدم که موضوع رو عوض کنم و به روی مبارکش نیارم . هر چند می دونستم که بالاخره یه زمانی می رسه که خودش این موضوع رو پیش بکشه و یا به نحوی لو بریم . -مبین من حالا اون چیز سفت و سخت و نرمتو می خوام . همون کیر باحالتو با صفتهایی که داره . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#44
Posted: 30 May 2013 14:06
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 43
پاهامو از وسط بازشون کرده و به مبین گفتم که کارشو بکنه . -عزیزم زود باش زود باش قدرتتو نشون بده . زیادی صبر کردی -می دونم مامان می دونم . -حالا ول کن . نمی خواد این قدر پاهامو کوسمو ببوسی و لیس بزنی . من به اندازه کافی خوشم اومده و میاد و دارم حال می کنم . حالا اون چیز کلفتتو که از این هم باید دراز تر و کلفت تر شه بفرست بره توی کوسم . به جای این که نگاه کنم به کیر پسرم که چه جوری میره توی کوسم به چشاش نگاه می کردم تا برق هوسو درش ببینم دیگه تصمیم گرفتم باهاش هماهنگی کنم . -آخخخخخخ آخخخخخخخ مبین منو سوزوندی .. بذارش تو این قدر کیرتو به لبه های بیرونی کوسسسسم نمال . بذارش تو .. خیلی داغ و خیسش کردی -مامان دارم حال می کنم . نمی دونی چند ساعته که فقط نگاش می کردم و حسرتشو می کشیدم . حالا یه چند لحظه ای هم دارم نگاش می کنم و حال می کنم . نمی تونستم دیگه جلو آه کشیدنمو بگیرم . آروم آروم رو من دراز کشید و کیرشو رو کوسم قالب کرد . تمام درازای کیرشو به چاک وسط کوسم چسبونده بود و لبامو که گرد کرده بودم و در حال نالیدن اونا رو هم با لبای خودش بست .. . با نفسهای بریده بریده خودم بد جوری غرق هوس شده و حرکت آروم و خزنده کیرشو توی کوسم احساس می کردم . بالاخره شکار دوم رو هم به تور انداخته بودم . پاهامو دور کمر مبین حلقه کرده و به نوعی سنگینی قسمتی از تنمو انداخته بودم روش . وقتی به سینه هام دست می زد هوسو طوری توی تنم پخش می کرد که از مغز سر گرفته تا مغز کوس و تمام تنمو می لرزوند و داغ داغم کرده بود . -اوووووووهههههه حالا نمی خواد سینه هامو ببوسی فعلا کیرت میاد بیرون .. لبتو دوباره بذار رو لبام دستت رو همون سینه هام باشه تا کیرت در نیاد . بچسبون بچسبون . اونم مث معین تا می تونست منو غرق بوسه کرده بود . بوسه هایی همراه با هوس . هوس با عشق .. اوخخخخخ چقدر کیف می کردم . از بیرون تخت منو که آویزون شده بودم روم سوار بود و کیرشو با فشار و اصطکاک شدید با لبه های کوسم می کردش تو و خیلی آروم می کشیدش بیرون . -مامان مامان .. مهسا جون اگه بدونی چقدر می ترسیدم .. -آخخخخخ من قربونت بشم عزیزم . واسه چی . آدم که می خواد به حقش برسه این قدر ترس نداره که . -مامان پس بازم بهم میدی . بازم کوستو بهم می دی ؟/؟ میذاری بذارم تو کونت ؟/؟ -اگه پسر خوبی باشی و بهم حال بدی . من هیجان در سکسو بیشتر از خود سکس دوست دارم . هر چند خود سکسه که آدمو به ار گاسم می رسونه ولی تا هیجان نباشه عشقبازی به آدم مزه نمیده .. بغلم کن مبین . -مامان تو چقدر نازی .. ناز ناز -کجاهام نازه .. اونجاهایی که به هوست میاره ؟/؟ -همه جات مامان -پس همه جام به هوست میاره ؟/؟ -آرررره آررررره -بگو کجا بیشتر .. می خواستم ببینم اونم مث معین از کونم خوشش میاد یا نه . می دونستم همونجا رو هم میگه . چون وقتی به پشت من نگاه می کرد حرارت تنشو حس می کردم و اون التهاب و هیجانشو . خیلی دلم می خواست زیر کیرش یه چند دقیقه ای رو می خوابیدم ولی کیف سوزانی که به زیر پوست و عمق تنم رخنه کرده بود اجازه این کارو بهم نمی داد .-آهههههههه عزیزم .. کف دستامو گذاشته بودم پشت سرش . موهاشو نوازش می کردم با این که نمی تونستم بخوابم ولی خماری عجیبی به سرم افتاده بود . مثل این که بازم دوست داشت ازش بپرسم کدوم قسمت بدنمو خیلی دوست داره .. وقتی دوباره ازش پرسیدم گفت مامان راستش کون خوشگلی داری .. -اونم در اختیارته تا اونجایی که دوست داری باهاش حال کن .. -مامان اگه بدونی وقتی که شلوار چسبون می پوشی مردا چه جوری به کونت نگاه می کنن . دلم می خواد چشاشونو از کاسه در بیارم -عزیزم این قدر حرص نخور بذار تا می تونن حرص بخورن و آه بکشن . مگه هر چی دلشون خواسته .. من وقتی تو رو دارم اونا رو می خوام چیکار .. با این حرفام حس می کردم تحرک و تلاش پسرمو واسه این که بیشتر و بهتر راضیم کنه زیاد ترش کردم . -مبین عزیزم من پشتمو می کنم طرف تو و تو هم هر جوری که عشقته منو بکن .. -اووووووههههه مااااامااااان دستت درد نکنه .. -کونم درد نکنه .. کوسسسسم درد نکنه . -دوستت دارم مامان دوستت دارم مامان . وقتی قمبل کردم تا به کونم مسلط شه طوری دو طرف کونمو به پهلو ها بازشون می کرد که وقتی تا ته کیرشو می فرستاد توی کوسم نمی تونستم لبخندمو از این نوع گاییدن مبین پنهان کنم . سرمو بر گردوندم عقب تا شاهد گاییده شدن خودم و لحظاتی باشم که کیر بیرون کشیده میشه وگرنه فرو رفتن اونو فقط حس می کردم . .. جووووووون هنوز دو ساعت نشده بود و تا ساعتها می تونستم زیر کیر پسرم باشم . -مامان مامان چته هر چی می کنمت بازم کوست خیسه -از برکت وجود کیرته عزیزم ادامه بده .. حال کن و حال بده ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ویرایش شده توسط: aredadash
ارسالها: 3650
#45
Posted: 3 Jun 2013 16:38
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 44
-عزیزم عزیزم پسرم .. چقدر خوشم میومد وقتی که کیرشو می دیدم که میره تا ته کوسم و بر می گرده عقب . از تماشای کون خودم و اندام خودمم لذت می بردم . با این که گردنم درد گرفته بود ولی همین جور داشتم به صحنه نگاه می کردم تا این سکس هضم شده رو برای من حلش کنه . چه هوس انگیز بود وقتی کیرشو بر می گردوند عقب و دوباره می کردش توی کوسم . خیسی کوسمو که می دیدم به هیجان میومدم . دیگه این سیاست بازیها که مبین چی فکر می کنه و نمی کنه کنار رفته بود . دیگه دو تایی مون یکی شده بودیم و می تونستیم با هم کنار بیاییم . یه لحظه یاد کیر معین افتادم که قربونش برم اون ورود دوباره به زندگی پر هیجان وسکسوبرام افتتاح کرده بود و منو به زندگی بر گردونده بود . حالا چیکار می کنه .. نمی دونم کی بر می گرده . ولی فعلا بهتره به اینی که داره سر حالم می کنه فکر کنه . اونا که مثل شوهر نیستن که بگم یکی بسه . مهسا بی خیال شو و به سکست فکر کن .. هر لحظه که بیشتر به صحنه نگاه می کردم دلم بیشتر می رفت و دوست داشتم کیر مبین همچین دراز می شد که از دهنم در میومد .. خنده ام گرفته بود از تصور این حالت .. خیلی حال میده که یه زن با چند تا حال کنه .. داشتم حس مردایی رو که واسه تنوع دنبال چند تا زن میرن درک می کردم . هر کیری یه شور و هیجان خاصی داره . حسی که آدم از فکر کردن به اون صاحب کیر پیدا می کنه . یه لحظه حس کردم که نمی تونم صحنه گاییده شدن خودمو ببینم . لبم بسته شده بود . مبین طوری سرعت عمل به خرج داده بود که برای چند ثانیه نفهمیدم چی شده چون حواسم جای دیگه ای بود . در همون وضع که گردنم به طرف کونم کج شده بود اون لباشو رو لبام قرار داده بود و با هوس منو می بوسید . .. نمی دونستم با کدوم حس برم جلو . حس کیر یا حس لبای داغ و تشنه اش .. دو تایی رو با هم می خواستم . وقتی که سینه های منو با دستاش می گردوند و به تمام سمتها حرکت می داد دیگه تاب و توانی نداشتم . تنم بازم داشت ریز ریز می شد . اونم مثل معین کارشو خوب وارد بود . خوب خوب .. دلم می خواست پس از سکس حسابی واسش می رقصیدم مث یه معشوقه اونو سر حالش می کردم . نشون می دادم که مامانش می تونه خیلی کارا بکنه . مامانش هنوزم جوونه و با جوونی خودش می تونه به بچه هاش به پسرای گلش شادی و نشاط ببخشه که نه نیازی به نا پدری داشته باشن و نه به دوست دختر . زیر نور شاعرانه و هوس داغ و احساس لطیف حس می کردم که بازم با یه مرد دیگه به بهشت رسیدم . در واقع به نوعی می شد گفت که این همین محسنه که داره منو می کنه و بهم حال میده . چون پسرام در واقع از نطفه اونند و اثری از کیر محسن شوهر خدا بیامرزمو در کوسم حس می کنم . با این افکار کارمو توجیه کرده و به خودم آرامش می دادم . کمر و گردنم درد گرفته بود . منو رو تخت خوابوند صافم کرد و افتاد پشتم . شونه ها و کمرمو غرق بوسه و نوازشهای خودش کرد . بازم با آرامش و مالش لذت بخش خودش گرمی هوس رو در من زنده نگه داشته طوری که هر لحظه از زبونم در میومد که مبین عزیزم زودتر فروش کن که دیگه کوسم داره سرد میشه .. اون وقت کیرتو دیگه قبولش نمی کنه ها -مامان به نظرت کوست حالا سرد و یخ زده شده ؟/؟ -نمی دونم تو روش سواری .. کف دست و چند تا از انگشتاشو گذاشت روش و در حالی که با یه چنگ اندازی بهش بازم جیغمو رسونده بود به آسمونها گفت مامان مامان مهسای خوشگلم من نمی دونم تو چی داری میگی من که دستام سوخت . -شاید دستای تو داغ باشه عزیزم .. انگشتای خیسشو گرفت طرف دهنمو من اون انگشتا رو لیس می زدم و با هوس خیسی کوس خودمو می خوردم و می گفتم .. عزیزم انگشتات داغ بودن یا کوس من .؟/؟ -مامان تو داغ داغ داغ هستی .. -حالا بگو مامان داغ بیشتر دوست داری یا یه مامان سر د و یخ زده .. دو تا کف دستشو به دو تا قاچ کون من مالوند و گفت نان داغ کباب داغ دوست دارم -نهههههه .. بازم بگو ولم نکن از این حرفای قشنگ بزن . کوسمو به روی تشک فشار داده و کونمو می گردوندم . مبین مال خودته مال خودته .. بچرخونش بگردونش .. بمالونش .. از وسط بازشون کن و بکن توش دیگه صبر ندارم . همین کارو باهام انجام می داد . با این که معین هم همین کارا رو باهام انجام داده بود و بعضی از حالات سکسمون مثل رفتن تو استخر و سکس در طبیعت یه هیجانات خاصی داشت که هنوز به اون منزلت نرسیده بودم ولی تنوع و تازگی سکس و دستای تازه و کیر تازه ای که به بدنم رسیده بود شور عجیبی در من ایجاد کرده بود . از طرفی اون هیجانی هم که در ابتدای سکس و مقدمات حال کردن با مبین داشتم در نوع خودش بی نظیر بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#46
Posted: 3 Jun 2013 16:39
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 45
-عزیز دلم پسر خوشگلم نمی خوای این کبابو به سیخ بکشی ؟/؟ کباب دوست داره خورده شه . -مامان همین یه باره یا بازم از این کبابا داریم ..-تو بخورش ببینم چه جوری می خوری خود به خود درست میشه و دوباره رشد می کنه . پسر گلم خوشت میاد ؟/؟ -مامان می خوام قبل از این که به سیخش بکشم یکی بخورمش ببینم نمک و فلفلش خوبه یا نه .-اووووووههههه همون نمکش خوب باشه خوبه . فلفلشو دیگه اونو باید روی تمام بدنم ببینی . دهنشو گذاشته بود روی کون و کپلم و آروم گازشون می زد . -اووووووخخخخخ عزیزم عزیزم .. کبابو قبل از این که به سیخ بکشی و بذاری رو آتیش داره می سوزه . چیکار داری می کنی . برات ایمیل بفرستم ؟/؟ تلفن بزنم ؟/؟ -چی می خوای مامان .. نز دیک بود بگم اگه داداشت بود الان معطل نمی کرد . هر چند اونم در حشری بودن دست کمی از برادرش نداشت . تا برم حرف بعدیمو بزنم حرکتی رو داخل کوسم حس می کردم حرکت ملایم و لذت بخش کیرپسرمو توی کوسم . اون لحظه اون قدر نیاز داشتم که اندازه اش هر قدر بود اونو کلفت ترین چیزی می دونستم که داره توی کوسم حرکت می کنه . یه زن وقتی که داره کوس میده و با تمام وجودش حال می کنه حاضر نیست که اون لحظه رو با هیچ چیز دیگه در این دنیا عوض کنه اون می خواد با تمام وجود از ثانیه های زندگیش استفاده کنه . وقتی آرامش و سبکی رو در جسم و روحش احسا س کنه اون وقته که حس می کنه به یه درجه ای از خوشبختی رسیده که از اون بالاتر نمی تونه بره . اون خوشبختی رو نمی تونه حتی با بالاترین ثروت مادی دنیا عوض کنه . من هم همین احساسو داشتم می خواستم که مبین هم منو به اون بالابالا هابرسونه . می دونستم که می تونه .. -کف دستتو محکم رو قاچای کونم داشته باش با فشار پهنای کف دستت شکاف کوس و کونمو به دو طرف بازشون کن و همین جور به کردنم ادامه بده .. -مامان جونم چه کیفی داره . چقدر باحاله . -دیدی دیدی بازم باید مامانتو داشته باشی . فقط یادت باشه یه زن هم مثل مرد یه حسی داره . دنیا فقط مال شما مردا نیست . اونا هم آدمن . باید به فکر لذت بردن طرف هم باشی . اگه نتونی کارتو انجام بدی و طرفو نا امید کنی بعدا ممکنه دودش تو چش خودت بره .. حالا نمی دونم اینو گرفت یا نه ولی دیگه کشش ندادم .. عزیز ولم نکن . ولم نکن .. یه خورده هم دوست داشتم هیجان و پیاز داغشو زیاد تر کنم و بهش روحیه و اعتماد به نفس بدم . -مبین خیلی عالیه فقط نباس آبتو زود بیاری . باید با قدرت بکنی منو . تا منو سر حال نکنی نباید خیس کنی . هر وقت من گفتم . یه خانوم خیلی طول می کشه که سر حال شه . مثل آقایون نیست که تا کیرشو حرکت داد درجا بتونه آبشو خالی کنه . اکثرا , نه خانوما آقایونو درک می کنن و نه آقایون خانوما رو ولی من و تو باید خوب همدیگه رو بفهمیم . -می فهمم مامان . طوری بهت حال بدم که وقتی داداش برگشت بازم دوست داشته باشی هر شب پیش من بخوابی .. وقتی این حرفو بر زبون آورد یه جوری شدم . پس اونم یه چیزایی رو دیده و از خیلی چیزا مطلعه . آخه چند بار پیش اومده بود که من و معین ناشی گری کرده بودیم و در اتاقو قفل نکرده بودیم که هیچ بازم بود . حتی یه بار هم یه صدای مشکوکی رو نزدیک اتاق خواب شنیدیم که درو بستیم . عیبی نداره بذار بدونه . حداقل این مسئله براش حل و روشن شده باشه تا راحت تر بتونم با اون یکی کنار بیام هر چند معین غرور خاص خودشو داشت و می دونستم به این سادگی با قضیه کنار نمیاد . -مامان تند تر بکنمت یا سرعتمو کم کنم -نهههههه همین خوبه خوبه خوبه .. ولش نکن ولم نکن .. فقط همینو می خوام حالا همینو می خوام .. بهم عشق بده .. لاو .. هوس حال بده حال بده . -مامان مامان چته . دندونامو بهم می فشردم . -عزیزم باید بدونی باید بدونی که یه زن وقتی حشری میشه دیگه هیچی نمی تونه جلوشو بگیره . می سوزه و می سوزونه .. باید اون گلوله آتیش از تنش بیاد بیرون . اون گلوله یه قسمت از تنشو داغ داغ می کنه .. هنوزم نمیشه گفت که اون آب داغ هوس از کجا میاد و می ریزه ولی وقتی کیرتو با هوس بکوبونی به ته کوسم و ولم نکنی می تونی مامانتو برسونی به اون حال .. دیگه میشی برام یه مرد رویایی . سلطان قلبی که می تونه دوای درد کوسمم باشه . عزیزم عزیزم دوستت دارم .. -مامان می تونم جاهای دیگه رو هم نازشون کنم و ببوسم ؟/؟-تو هر کاری که دوست داری انجام بده پسرم . اول راهی ولی خیلی با مهارت رانندگی می کنی و می تونی خیلی خوب قلق این جاده رو به دست بیاری . دوست داری این جاده رو ؟/؟ -آره مامان من از جاده های صاف و اتوبان خیلی خوشم میاد -عزیزم یادت باشه که این جاده صاف و تنگه و فقط یه ماشین می تونه ازش عبور کنه . اونم ماشین تو با موتور داغ خودش .. هر چند که معین هم با موتور داغ خودش بار ها و بار ها از این جاده گذشته بود و می دونستم که مبین هم اینو می دونه . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#47
Posted: 4 Jun 2013 21:29
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 46
مبین هم دو طرف کونمو به پهلوها بازشون کرده بود و منم دستامو گذاشته بودم یه جایی نزدیک دستاشو و دلم می خواست که منم در باز کردن چاک کونم باهاش همکاری داشته باشم .. اون دستشو برداشت و با سینه هام ور رفت .. -مامان نمی دونی چقدر با حال و هوس انگیز میشه وقتی که خودت راه کوس و کونتو باز می کنی .. بازش کن چه قشنگ و ژله ای می لرزه .. -بزن محکم بزن تا آخر کوسمو بترکون کونمو بلرزون . ببین مامانتو چه جوری داری سر حالش میاری . آتیش کن آتیش کن .. منو ببوس ببوسم .. حس کردم دارم وحشی میشم یه وحشی هوس باز .. -رو سینه هام فشار بیار . لبامو گازشون بگیر . اگه نگیری من می گیرم . سرمو بر گردوندم . دستاش به سینه هام چنگ انداخته بود . با هوس منو می بوسید دلشو نداشت لبامو گاز بگیره منم دلشو نداشتم ولی خیلی آروم و با هوس دندونامو طوری رو لبش می گردوندم که یه گاز گرفتگی وسوسه انگیزو به نمایش بذاره .. کیرشو همون جوری که می خواستم محکم به ته کوسم می زد و می کشیدش بیرون .. نه .. نهههههه اوووووخخخخخ این سیرم نمی کرد . مهسا دیگه از هوس و آتیش هوسش می خواست سر به کوه و بیابون بذاره . کونمو از پشت محکم می زدم به کیرش و وسط شکمش . -آهههههه ماااااماااااان این جوری همه تنمو داری آبش می کنی . کیرم داره توی کوسسسست حل میشه . -بهش بگو حل نشه . تا منو تا کوسمو حل نکرده حق حل شدن نداره . این دستور مامانته . دستور کوسته . من ملکه ام و تو شاهزاده من . شازده خوشگله من کیرتو بزن به ته کوس ملکه . بزن . بزن .. هر کاری رو انجام می داد تا من به بهترین نحوی حال کنم . گاهی یه دستشو می گرفت و با اون پشت پامو مالشش می داد . با موهای سرم بازی می کرد .. -مبین خیلی خوشم میاد لذت می برم .. تو دل آسمونام .. اون قله رو می بینم حسش می کنم بهش نزدیک شدم . نمی دونم چرا اون بالای بالا نمی رسم . یه کاری بکن . تمام تن و کمرم بی حس شده و درد گرفته . یه شوک قوی می خواد و می خوام .. زود باش .. اون شوک رو بهم وارد کن .. رو کمرم خم شده بود و این بار به جای لبهام داشت کمر و شونه هامو می بوسید . یه دستشو هم گذاشته بود روی کوسم و با گاییدن من بالای کوس و کناره هاش چوچوله امو هم با انگشتاش می مالوند . -نهههههه عزیزم عزیزم عزیزم .. تند تر تند تر . کوسسسسم .. داره میاد عزیزم داره میاد بکن . مهسا رو ولش نکن . مهسا اسیر کیرته .. کوسش زیر کیرته . فقط تو . آرومم کن . دارم می رسم . چیزی نمونده -برو بالا مامان برو بالاتر برس به اون قله . ضربات محکمشو یکی پس از دیگری بر پیکره کوسم وارد می کرد . -برسون منو برسون منو به اون بالا مبین -مامان مامان خوب و قشنگم .. کیرم داره مثل یه موشک به کوست شوک وارد می کنه و اونو می رسونه اون بالا بالا ها .. مثل یه جک زیر کونته .. -بگو بگو عزیزم . بگو من می خوامش .. نههههه نهههههه .. دارم می رسم یه خورده یه خورده مبین الان دستم رسیده به لبه های اون کوه دارم خودمو بالا می کشونم . ولم نکن . اگه شل بگیری اگه ولم کنی پرت میشم پایین . دیگه سختمه که از نو برسم بالا و تو هم سختته که منو تا اینجا برسونی -اوووووفففففف مااااماااان سیل کیرم می خواد بریزه توی کوسسست -اووووههههه بهش بگو حالا نریزه که من و کوسم با هم میفتیم پایین آخخخخخخ جاااااااان داره میاد داره می ریزه بذار آب خودم بریزه .. داره میاد ولم نکن .. بذار بیاد ..مبین ولم نکن فقط سی ثانیه دیگه فقط نیم دفیقه دیگه منو بکن بعد هر کاری دلت خواست با هم انجام بده .. می خوای منو بکنی بکن .. تو کوسم خالی کنی بکن .. نمی دونم چند ثانیه گذشت ولی با این که دیگه به اوج قله رسیده و ارضا و سبک شده بودم بازم دلم می خواست که منو بکنه ولی اون دیگه از حال رفته بود و خیلی به خودش فشار آورده بود که توی کوسم خالی نکنه . با چند تا حرکت انفجاری دستاشو محکم چسبوند به پهلوهام -جاااااااان مبین خودتو خالی کن . تا می تونی توکوس مامان مهسات خالی کن .. هوستو خالی کن .. هوس تو نفس منه .. -قربون هوست مامان ! فدای نفست مامان .. داره میاد .. مامان داره می ریزه .. اون کیرشو رو به جلو می کوبوند به کوسم و منم کوس و کونمو از عقب به طرفش حرکت می دادم .. با این که ار گاسم شده بودم ولی حس می کردم که خیلی سریع می تونم بازم به یه درجه از حال کردن برسم که اونم دست کمی از ارضا شدن نداره ولی دیگه تموم شده بود .. -اوووووههههه ماااماااان چقدر مزه میده توی کوس آب ریختن .. اگه بدونی چه حالی داره وقتی که بیدار باشی و خودتم حال کنی و بهت مزه میده . آره مهساجون بهت مزه میده حال می کنی ؟/؟ سرمو به طرفش بر گردونده و در حالی که با خماری چشام نگاش می کردم گفتم به نظرت بهم مزه میده ؟/؟ لباشو رو لبام قرار داد تا از خالی شدن آب کیرش توی کوسم لذت بیشتری ببرم .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#48
Posted: 7 Jun 2013 14:40
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 47
عزیزم عزیز دلم .. مامان هنوز سیر نشده ها . خودت چی . تو دیگه نمی خوای ؟/؟ می دونستم تا یه چند دقیقه ای مثل من شارژه . -بیا حالا یه پنج دقیقه استراحت کنیم دوباره مشغول میشیم .. کیرشو گذاشتم توی دهنم و اون عسلشو میک زدم و هر چی اون داخل مونده بود نوش جونش کردم . با اون ته مونده کیفش سر حال سر حالش کردم . رفتم واسش آب میوه و شیرینی و موز آوردم -عزیزم هر چی عشقته بخور اگه بازم خوردنی و نوشیدنی دیگه ای می خوای همه چی داریم . فقط حواست باشه که یه وقتی این میلاد خوش خواب از بد شانسی ما پا نشه و ما رو با هم نبینه -بالاخره که باید ببینه .. این پسره بازم یه اشاره دیگه کرده بود . انگار که خودش بار ها و بار ها منو زیر کیر معین دیده که داره این جوری باهام حرف می زنه . یه نگاه معنی داری بهم انداختیم و منظور همو فهمیدیم . به درک بذار بدونه . اونم پسرمه قربونش برم حتما چند روز دیگه از سفر بر می گرده و حالا بیا و درستش کن . چه جوری اونو با این بر نامه هماهنگ کنم . می خواستم این موضوع رو با مبین هم در میون بذارم که فعلا چیزی به برادرش نگه بازم یه جوری شدم . خودمم اون آمادگی رو نداشتم که فعلا با این دو تا برادر از این صحبتا بکنم . چیکار می کردم . نمی شد . نمی شد دیگه حالا ولش .. حال حالا رو بچسب که کسم دوباره به خارش و هوس افتاده بود و هیچ جوری راضی نمی شد مگر این که با کیر مبین خارشش گرفته می شد .. چه مزه ای می داد دو تایی مون کاملا بر هنه کنار هم قرار داشتیم . -چیه پسرم به چی فکر می کنی . لذت و اشتیاقو در چهره پسر شیطونم می خوندم . -مامان تو به چی فکر می کنی . -اول تو بگو مبین -من دارم به این فکر می کنم که خوابم یا بیدار . دارم به این فکر می کنم که مامانم چقدر مهربونه . بهترین مامان دنیاست که هوای پسرشو داره -یعنی تو فکر می کنی مامانی که به پسرش کس بده بهترین مامان دنیاست ؟/؟ -نه ولی وقتی که درکش می کنه و نمی خواد که اون سختی بکشه حتما بهترینه دیگه .. حالا تو بگو مامان به چی فکر می کردی -چون دوستت دارم و نمی خوام بهت دروغ بگم راستشو میگم . داشتم به این فکر می کردم که چیکار کردم که پسر گل و دوست داشتنی من این قدر شیطون شده و هوس مامانشو کرده .. -کار بدی کردم ؟/؟ اگه دوست نداری و خوشت نمیاد بگو . -خیلی زرنگی عزیزم . یعنی راستی راستی نمی دونی که من خوشم میاد یا نه . نمی دونی که منم از بودن با تو لذت می برم یا نه ؟/؟ مگه همین چند دقیقه پیش ندیدی که چه حالی با تو و کیرت می کردم و چه دست و پایی زیر بدنت می زدم ؟/؟ حالا بیا عزیزم بیا مامانت بازم می خواد بازم تشنه اون بغل کردنا و رفتن زیر کیر هوسته .. -نگو مااااماااان همین جوری که داری میگی یه نگاهی به کیرمم بنداز . خود به خود داره میره جلو . دوباره داره شق میشه . -خود به خود پسرم یا با تماشای خوراکشه که این جوری داره رو به جلو حرکت می کنه ؟/؟ بیا بریم من دیگه نمی تونم صبر کنم . رو تخت دراز کشیدم و پاهامو از وسط باز کرد و خواست که این بار یه حال جانانه به من بده .. بازم حس کردم که معین پسر بزرگه ام داره کوس منو می لیسه . اوخ اگه اون بر گرده .. اگه با این داداشش با هم خوب شن و کنار بیان و بتونیم یک سکس دو نفره راه بندازیم چقدر باحال میشه . من که حس می کنم دارم رو ابرا پرواز می کنم اگه یه روزی دو تایی شون بیفتن سر من .. از وقتی که معین با کونم ور رفته بود و یه دستی به سر و گوش من و سر و گوش کونم کشیده بود حسابی تپل تر و بر جسته ترش کرده بود و مجبور شدم که دیگه چند تا شلوار جدید برای خودم دست و پا کنم . اونم باید پارچه می گرفتم و می دا دم که خیاط می دوخت چون کون گنده و بر جسته من با شکمم تناسب نداشت . شکمم خیلی فانتزی و مرد پسنند بود و مراقب بودم که اون دیگه چاق نشه و منو از فرم نندازه ولی این یکی حال می داد . می دونستم پسرام با کون من حال می کنن . باید دو تایی شون می افتادن رومن یکی رو قاچ سمت راست و یکی دیگه هم سمت چپی رو می گرفت .. در همین افکار بودم که دیدم مبین سرعت کس خوری خودشو زیاد کرده و با چشیدن ها و لیسیدنهای انفجاری خودش داره منو منفجر می کنه .. -آخخخخخخخ عزیز دلم خواهش میکنم .. مبین مبین .. بازم دارم میرم اون بالا بالا بالاتر از ابر هم بالا تر از اوج هم بالا تر .. اون سرشو لاپام تکون می داد و به سرعت حرکت می داد تا با تماس با کس لذت بیشتری بهم بده و منم از هوس زیاد بود که سرمو به چپ و راست می گردوندم . -بخور بخور مبین جون بخور .. بیا رو سینه هام سینه هامو بخور لبامو بخور گونه هامو بخور .. بیحس و بی حال شده بودم . انگاری این من نبودم که نیمساعت پیش ار ضا شده بودم .. موهای مبینو کشیده و سرشو به طرف سینه هام هدایت کردم .. -عزیزم می دونم دردت گرفته . کیرتو بکن تو کسم .. بکنش توکسم .. زود باش .. یه لحظه کیرشو دیدم و طوری حشری شده بودم که چشامو بستم و رفتم توی خماری ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایـــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#49
Posted: 7 Jun 2013 14:42
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 48
مبین دوباره شروع کرده بود . با ترانه های هوس انگیزی که گذاشته بودیم و صداشو کم کرده بودیم با یه تحرک و نشاط دیگه ای با هم حال می کردیم . . بازم مثل همیشه دلم نمی خواست که لحظه های عشق و هوس و سکس تموم شه . اون حالا شده بود همه دنیا و رویای من . از طرفی دوست هم داشتم که ار گاسم شم ولی پس از از یه بار ارضا شدن بازم باید صبر می کردم .. -مبین پسرم .. راستشو بگو من برات اولی هستم تو که این قدر خوب کارتو واردی ؟/؟ -مامان من تو اولی و آخری هستی .. -اوووووخخخخخ بیا ببوسمت . این قدر دیگه تعارف نکن . چهار روز دیگه باید بری زن بگیری . حالا اینو داشته باش و بذار منم اونو داشته باشم . سرمو به طرف کیرش گرفته تا وقتی تا انتها از کسم میاد بیرون و آماده حمله دیگه ای میشه بازم اونو ببینم . نمی دونم چقدرش توی کسم مونده بود وقتی که اونو بیرون می کشید فقط حسش می کردم . اونو کلفت تر و دراز تر از دقایق پیش می دیدم . چقدر دلم می خواست برم توی حموم و تو وان و حوضک حموم با هم باشیم . شکل این حوضک با اون وان های کلاسیک تفاوت داشت . خونه مون چند تا حموم داشت که از طرف اتاق خواب می تونستیم بریم به حموم اختصاصی .. . -مبین بیا بریم بریم حموم . می خوام اونجا هم یه صفایی بکنیم . نمی دونی چه حالی میده . ببینم از کون کف آلود خوشت میاد ؟/؟ من اونو واست ردیفش می کنم . اصلا خودت می تونی هر جوری که دلت خواست ردیفش کنی . این جوری هم بهتره . و میلاد اگرم واسه دستشویی بیدار شه این دور و برا سر و صدایی نمی شنوه . البته این خودش یه بهونه بود چون اولا می دونستم سر و کله پسر سومی من پیدا نمیشه و در هم قفل بود واونم مسیرش این ور نبود . از طرفی من دیگه بی پروا شده بودم و به هر حال روزی هم باید سهم میلادو می دادم تا عدالتو تمام و کمال در حق پسرای خودم رعایت کرده باشم . با هم رفتیم به حموم .. از همون حرکت اول به سوی حموم قر کونو شروع کردم . یه آب کف دبش داخل حوضچه سه در دو به عمق بیشتراز نیم متر درست کرده بودم و خودمو انداختم داخلش و کف ها رو رو کونم پخش می کردم و نشون مبین می دادم .اونم با کف مالی رو کیرش دل منو می برد ..اون کنار حوضچه ایستاده بود و من اون داخل واسش عشوه میومدم . با انگشتام بهش اشاره می زدم که بیا دیگه -مامان بازم می خوای یا می خوای خودتو بشوری -دیوونه من اومدم این داخل تا تو با کیرت منو بشوری . اگه بدونی که اون داخل چه غوغاییه . شیطون بلا می دونست چه جوری دلمو ببره -بیا مبین جون . می خوای مامانتو آتیش بزنی . اگه کیرت خوابیده بود یه حرفی . من که خودم دارم می بینم تو خودت چه جوری داری آتیش می گیری .. افتاد توی آب -مهسا جونم نمی ذاری که یه خورده با تماشای کونت و قر و اطوارش کیف کنیم . عجله داری ؟/؟ -اووووووهههههه که این طور . نه چه عجله ای ! پس تو می خواستی باهام حال کنی . من یه جور دیگه ای فکر می کردم . باید منو ببخشی عزیز دلم . حالا که اومدی توی آب نگاش کن و حال کن . نمی دونم شما مردا چرا از هیکل و قالب کون خوشتون میاد . وقتی یه شلوار چسبون رو کون زن می بینین دوست دارین با همون کیرتون شلوارو جرش بدین و از همون طرف اونو بکنین .. ببینم جواب داری بدی ؟/؟ به طرفم نزدیک شد و در حالی که دو تا دستاشو گذاشته بود رو کون کفی من و آه می کشید گفت اولا که خودش خیلی خوشگل و هوس انگیزه و دل مردا رو می بره . بعد دو تا برش کونمو از چاک وسط به پهلو ها بازشون کرد یه انگشتشو گذاشت روی کوس و یکی دیگه رو گذاشت روی سوراخ کون و گفت -مامان این راه سرسبز و هیجان و هوس انگیزیه که ما رو به مقصد می رسونه سیبل زیباست .اون دو تا هدفی هم که اون وسط هستند زیبا هستند و به یک مرد انگیزه میدن . یک تیر یا میشه یک کیر وسه نشون .. -مبین این قشنگ ترین تفسریه که می شد از یه کون کرد -و مامان من که اهل چش چرونی نیستم ولی فکر کنم که این قشنگ ترین کونیه که در دنیا وجود داشته باشه -عزیزم مطمئنی که فلسفه نخوندی ؟/؟ دستاشو دور کونم می گردوند . با حرفاش آتیش و حشر منو زیاد تر کرده بود . شاید تنها چیزی که در این دنیا از حد بی نهایت می گذره هوس یه زن باشه . اون یعنی زن فکر می کنه که حشر و اشتیاقش بیشتر از بی نهایته ولی بازم می بینه که داره بیشتر میشه بیشتر از بی نهایت . اصلا با هیچ معیاری نمیشه هوسشو سنجید و یک آن این لذت و اشتیاق پس از ار ضا شدن زن اونو به یه آرامشی می رسونه که خیلی راحت می تونه با مشکلات زندگی و بد ترین ناملایمات کنار بیاد و من با داشتن پسرای گل و خوب و مهربون و فداکارم دیگه چه غمی می تونستم داشته باشم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#50
Posted: 9 Jun 2013 14:18
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 49
کف دستاشو خیلی آروم گذاشته بود روی کفی که روی کونم نشسته بود . بین کون من و دستای اون فقط یه فاصله کفی بود . شاید گرمای دستاشو حس می کردم . ولی با همه اینی که حس می کردم فاصله ای بین اون دستا و کونم نیست بازم یه دنیا فاصله رو احساس می کردم شاید به خاطر این بود که دلم می خواست دستاشو در تماس با کونم قرار بده . روی کون کفی من بلغزونه . باهاش حال کنه و حال بده . چقدر با هوسی دو طرفه این کارو به خوبی انجام می داد این فاصله چند میلی بین دست و کونو چند دقیقه ای طولش داد تا دستاشو به کونم بچسبونه . -آههههههه عزیزم چی حس می کنی .. -مااااامااااااان دلم می خواد چشامو ببندم و پرواز کنم . تو که نمی دونی این چه جوری آدمو جادومی کنه . کاش همیشه کنار من بودی -من همیشه کنارتم همیشه باهاتم . همیشه براتم -وبرای بقیه پسرات .-عزیزم این قدرحسود نباش . بعضی وقتا یه حقیه که باید بین چند نفر قسمت شه . گاهی هم آدم باید خودشو بین چند نفر تقسیم کنه . امید وارم بتونی مامانتو درک کنی حالا بیا و از این لحظه ها استفاده کنیم کیف کنیم لذت ببریم . حالا که معین نیست و میلاد هم توباغ نیست ما خیلی راحت می تونیم از این لحظه ها استفاده کنیم -مامان ! معین که برگشت بازم تحویلم می گیری ؟/؟ -عزیز دلم مگه یه باغبون میشه یه گلشو دوست داشته باشه بهش آب بده و برسه ولی یه گل دیگه شو فراموش کنه ؟/؟ اون نمی تونه و طاقت نداره که پژمردگی گلهاشو ببینه . اونم گلهای خوشبو و خوش عطرشو . آروم آروم رفتیم داخل آب . هرچند ارتفاع یا عمقش تا نیمه های بدن ما هم نمی رسید . آب کف آلود شده بود -مبین جون این جوری کون منو که نمی بینی -درسته که نمی بینم ولی در خیال خودم ضبطش کردم . وقتی هم که لمسش می کنم بیشتر می تونم تصورش کنم . -پس خودتو بهم بچسبون بذار منم کیرتو لمسش کنم . بذار اونو حسش کنم . سر و تنه مون بیرون ازآب و رو دیواره و سکوی حوضچه قرار داشت و کون و پاهامون داخل آب بود . مبین آروم آروم منو می بوسید . صورت و پس گردنمو غرق بوسه کرده و یواش یواش اومد پایین تر و نوک سینه امو گذاشت توی دهنش . هر چند با این کارش بین کیرش و کون من فاصله افتاد ولی وفتی که اون نوک سینه هامو می خورد حس می کردم که داره قلبمو میک می زنه . چقدر از این تپیدنهای وقت سکس خوشم میومد و میاد . حس می کنم که هر زنی مثل من همین احساسو داشته باشه . وقتی که هوس اوج می گیره و بازم داره میره بالاتر . تو همش می خوای بدونی وقتی که اوجش بیشتر شه وقتی لذتت بیشتر شه چه حال و حالتی پیدا می کنی . تو حتی نمی تونی با اون لحظه ای که درش قرار داری کنار بیای چه برسه به این که لحظه های هوسناک تری رو تحمل کنی .. مثل این که یک عسل شیرینو بخوای با شکر شیرین ترش کنی . خوب که سینه هامو میک زد خودشو بالاتر کشید و بهم چسبوند . دهنشو گذاشت دم گوشمو خیلی آروم و با هوس زیاد در حالی که کیرش در تماس با چاک کونم قرار داشت گفت مامان این کیرمنم می خواد یه دوشی بگیره . می خواد یه غسلی بکنه ولی با آب کس تو . در گرداب کس کوچولو و تنگ و ناز تو .. -عزیزم کس مامان چی داشته که این قدر طبعتو شاعرانه و لطیف کرده .. نمی دونی چقدر از ترکیب سکس و عشق خوسم میاد . بفرست بره کیرتو بفرستش بره توی کسم . بفرست که من دارم از هیجان دق می کنم . غسلش بده . کیر تمیزتو اون داخل تطهیرش کن . کیر پاک و نجیبتو . بفرستش تو کسم . با خیسی های کس مامانت غسل کن . اگه غسلت درست نباشه درست نیست که دیگه منو بکنی .-مامان چیکار کنم که غسل کیر من درست در بیاد -آها مبین جون این شد یه حرفی . واسه این که درست در بیاد تو باید وقتی که اونو فرو کردیش توی کسم نیمساعت اون داخل حرکتش بدی و گاهی هم حرفای قشنگ و سکسی بزنی . -مامان جونی از کجا بفهمم که غسل کیر رو درست انجام دادم ؟/؟ -کسم خودش اعلام می کنه .. کیر مبین مثل یک ماهی زیر آب و مثل یک زیر دریایی کارشو شروع کرد .. اوخخخخخخ چه حالی می کردم با این کیر . با فضای عطر آگین داخل حموم که بوی خوش بهترین و معطر ترین صابونها به مشام می رسید . صابونایی که رایحه اون هوسو خیلی بیشتر می کرد . کیر مبینو که داخل کسم حس کردم احساس آرامش و امنیت می کردم . ضربه زدن داخل آب کمی جلو ی تحرک رو می گرفت ولی مبین با نرمی و ملایمت این کارو انجام می داد -مامان مامان جونی من خوشت میاد -مگه میشه کیر توپ پسرم داخل کوسم باشه و من حال نکنم ؟/؟ من که سیر نمیشم . دست از سرت ور نمی دارم . -تا آخرش باهاتم مامان تا هر وقت که تو بخوای و بتونی لذت ببری . -پس بزن بزنش بزنش حال بده . بکن منو . لذت ببر ازم مبین . لذت ببر و لذت بده . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم