ارسالها: 3650
#61
Posted: 14 Jun 2013 12:21
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 60
حالا وقتش بود که به میلاد جونمم می رسیدم پسر گل و ناز با محبت خودم . باید دوباره کیرشو آماده می کردم . اون و مبین باید دو تایی با مامانشون حال می کردند و من اولین سکس دو نفره رو با اونا تجربه می کردم . حس کردم میلاد سست شده سست و خیلی هم بی حال . هوس خاصی داره و اینو از نگاه و حرکاتش می قهمیدم . ولی بازم باید شور و اشتیاقشو زیاد تر می کردم . وقتی با اون شدت آبشو خالی کرد توی دهنم دیگه نمی شد تا چند دقیقه ای اون شور اولیه رو ازش انتظار داشت ولی مهسا می دونست چه جوری کارشو انجام بده و اونو حشری کنه . اونو آتیشش بزنه و حالشو جا بیاره . کاری کنه که واسه کس مامانش دهنش باز بمونه . داغ کنه . مثل یه مرد باشه . مثل یه مرد از مامانش کس بخواد .. من چرا این جوری شده بودم . دست خودم نبود . سکس زیاد با پسرا و اونم به صورت رویایی و اروتیک و شاعرانه منو از این رو به اون رو کرده بود و مسائلو خیلی سخت نمی گرفتم . -کیر میلاد رو توی دهنم داشتم . مث یه آدامس کش میومد و به این سادگیها بر نمی گشت به حالت شق بودن اولیه اش . اعصابم داشت خرد می شد ولی من باید حتما این کا رو می کردم . مهسا مثل تنسی تاکسیدو هرگز شکست نمی خوره . اون قدر سماجت و تلاش کردم تا بالاخره کیرشو آماده کردم . -مبین جان ... -مامان حله حله .. رانندگی رو خوب وارده ولی ماشین باید داد دستش تا اونو خوب برونه و تکمیل شه . روی تخت دراز کشیده پاهامو بازش کرده بهش گفتم عزیزم این گوی و این میدون . ببینم چه جوری سکان کشتی فرمون ماشین رو می گیری دستت و راحت تر بگم کس مامان جونتو می کنی . دیگه باید یاد بگیری کی و کجا چه جوری حرف بزنی . بعضی حرفا رو همه جا نمیشه گفت . زود باش تا این کیرت نخوابیده . باید بیشتر ورزش کنی بیشتر بخوری و استراحت کنی و منم بیشتر بهت برسم تا با تحریک هورمونها کیرت رشد بهتر و بیشتری داشته باشه . این کیر اگه در همون نخستین سالهای بلوغ رشدشو کرد که کرد هیچی ...وگرنه خودتو بکشی خیلی بعیده که بعدا بتونه رشدی داشته باشه . دوست داری کیر کلفت و دراز داشته باشی -آره مامان جونم خیلی دلم می خواد .. -پس همیشه اونو بفرست توی زور خونه مامانت ورزشش بده .. نرمشش بده تا منفذ های کیرت وپوستش باز شه . من فکر کنم این میلاد داشت شاخ در می آورد که من دارم چی بهش میگم و از چی دارم حرف می زنم . انتظارشو نداشت که از مهسا جونش این حرفا رو بشنوه .. -عزیزم اگه بلدی حرفای سکسی بزنی بزن من خوشم میاد لذت می برم که این حرفا رو بشنوم . -اون وقت مامان اگه حرفای سکسی بزنم تو راحت تر به من کس میدی و از این که من با کیرم بکنمت خوشحال تر میشی ؟/؟ -اووووووههههه میلاد جون می بینم که راه افتادی . قربون تو پسر گلم بشم . بغلش کرده بوسیدمش . اون کیرشو خیلی آروم کرد توی کسم . البته قبلش با دستم کمکش کردم . کیرشو گرفته سرشو به سوراخ کس چسبونده یه تکونی به کیرش و یه تکونی به کسم داده و دو تایی رفتن تو یغل هم . منم میلاد مو در آغوش کشیده و اونو رو خودم خوابوندم که دیگه بین ما فاصله ای نباشه و جناب کیر هم همون داخل در جای گرم و نرم مستقر شه . خودشو رو من حرکت می داد می دونستم فعلا با این کیر ار گاسم بشو نیستم ولی اون داشت تلاششو می کرد و منم باید هر کاری می کردم تا میلاد هم بتونه در کارش موفق باشه . می تونستم به دروغ بهش بگم ارگاسم شدم دستت درد نکنه خوب حال دادی . ولی دوست نداشتم خودمو فریب بدم و از طرفی این در آینده فعالیت های سکسی میلاد می تونست اثری منفی داشته باشه از این نظر که دیگه شیوه خودشو تغییر نمی داد و همیشه ممکن بود در یه همچین حالت ثابتی بمونه . -عزیزم عزیزم مامان قربون کمرت بشه .. فدای اون کیر تازه جون گرفته ات . می دونم واسه امروز زیاده ولی باید یاد بگیری که چه جوری به مامانت حال بدی . تو هم مرد شدی قوی و کار بلد پسرم و می دونم هر قدر که تجربه ت بیشتر شه بهتر هم میشی .. اینو که گفتم یه کمی بلند تر شد . سینه هامو گرفت تو دستاش و چشاشو به چشام دوخت . کیرشو با فشار بیشتری به کسم می کوبوند ..-مامان منم می تونم می تونم مث داداشام بهت حال بدم منم مرد شدم -آره آره می دونم که می تونی . من پسرامو خوب می شناسم . تو رو هم خوب می شناسم . پسرم دوستت دارم دوستت دارم . تو خیلی خوب می تونی . داشت خوشم میومد . حس می کردم دارم داغ میشم . لذت می بردم . بالاخره شوهر سوم رو هم تور کرده بودم . لذت پشت سر لذت و عشق و حال پشت سر هم .. میلاد کیرشو کشید بیرون -عزیزم یه وقتی نخوابه -مامان وقتی تو بیداری اون واسه چی بخوابه . پدرشو در میارم .. چقدر از این حرفش خوشم اومد . تازه مگه من می ذاشتم که کیرش بخوابه ؟/؟ کس لیسی رو شروع کرد .-جوووووووون چقدر با هوس و با لذت کس مامانو میک می زنی . کلک ! هر کی ندونه فکر می کنه تمرین کردی .. زبون و لب و دندوناشو طوری با هم هماهنگ کرده بود که یکی از بهترین حالتهایی بود که از میک زده شدن کسم لذت می بردم .. ادامه دارد . . نویسنده .. ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#62
Posted: 17 Jun 2013 21:21
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 61
وای میلاد عزیزم چه با انرژی داری منو سر حالم می کنی . خوبه خوبه .. عالیه بهتر از این نمیشه . دهن داغ و کس داغ من یه تر کیب سوزانی رو درست کرده بودند که نمی دونستم از کدوم راه ادامه بدم . -بخور میلاد بخور خیلی کار داری خیلی . حس کردم که این بهترین راهیه که در روز اول می تونه منو به ار گاسم برسونه . سرو چونه شو در دستام گرفته و اونو با کسم تنظیمش می کردم . هر جا که اثرشو بهتر می دونستم می گفتم که اونجا رو میک بزنه . لحظه به لحظه نقطه حساس من عوض می شد . بیچاره خودش گیج شده بود . فکر می کرد چرا مادرش این جوری شده . چیکار می کردم . قسمت بالای کسمو که میک می زد اثرش بیشتر از جاهای دیگه بود . -میلاد همین جا رو داشته باش . همین همین خیلی عالیه . همین جا رو بچسب ولش نکن .. فقط خودت کارت بیسته ووووووییییی ووووووویییییی نه نه .. بیستی بیسته .. ..با این حرکات من اونم سرعتشو زیاد تر کرده ول کنم نبود . . حسم با پرشهای رو به جلوش نشون می داد که هر لحظه امکان ار گاسمش هست و همین طور هم شد . دو دستی چسبیدم به موهای سر میلاد و نمی ذاشتم تکون بخوره . فقط کسمو اون جوری که دلم می خواست به لب و دهنش می مالیدم .. -جوووووون داره میاد داره می ریزه . اوخ میلاد دهنت درد نکنه دستت درد نکنه . فقط یادت باشه باید با کیر خودت هم منو رو براه کنی تنظیمم کنی . . هر وقت که اراده کنی با هر نقطه از بدنت باید منو ردیفم کنی .. -مامان حالا بگو ازم راضی هستی .. -سه تا پسر دارم یکی از یکی گل تر . مامان فدای هر سه تا تون . دلم واسه معین تنگ شده .. کیر میلاد در حال تر کیدن بود . با این که هنوز به اندازه ای نبود که بشه اون جوری که دلم می خواد باهاش حال کنم ولی دوست داشتم اونو فرو کنه توی کسم . باباز کردن پاهام به دو سمت اون کاملا متوجه شد که باید چیکار کنه . . مجبور شدم پاهامو به دو طرف زیاد کش بدم و تا اونجایی که می شد زاوبه رو زیاد کنم چون در زاویه تنگ کیرش به گوشه های پام بر خورد می کرد و راه برای ورود به کس مناسب نبود . ولی چه داغی دلچسبی داشت . -مامان مامان .. همین م الان می خواد بیاد -میلاد چند تا بزن حال کنم بعدا .. ده تا بشمار و بعدا اگه دلت خواست آبتو بیار .. پسر حرف گوش کن من این کارو کرد . مادر فداش .. چه حالی کردم . روح من با آب تازه او تازگی و نشاط دیگه ای پیدا کرده بود . هنوز سر مست از ار گاسم بودم . . مست مست . موقتی میلاد کیرشو از کسم بیرون کشید اونو در جا فرو کردمش توی دهنم . دوست داشتم دوباره بهش حال بدم و تا حدودی کیرشو به قبل از وقت خالی کردن برسونم . یه کمی بهترش کردم ولی هنوز اول راه بود . باید حریص ترش می کردم و تا می تونستم یه کارایی می کردم که کیرش بیشتر رشد کنه . هر چند بیشتر پسرا از این نظر به باباشون میرن . مال باباش که خیلی خوب بود . ولی همون معین فکر کنم توی این سه نفر حالت کیرش و این که به یه رشد قابل قبولی برسه بهتر از بقیه نشون می داد . در هر حال زود بود که راجع به این کیر ها قضاوت داشته باشم . -مبین پسر گلم می دونم خسته شدی دراز بکش بیام روت . می خوام دو تا به یکی با مامانتون حال کنین . یواش یواش باید با این مدل سکس هم آشنا شین دیگه . ما سه تا باید خوب با هم کنار بیاییم . میلاد : معین یه خورده بد اخلاقه -عزیزم این حرفو نزن . اون خسته هست . درساش سنگین تره . . به باباش عادت داشته . خاطرات زیادی از اونو در ذهنش داره . نباید این جوری در موردش فکر کنین . هر چی باشه داداشتونه . دوستش داشته باشین . مبین طا قباز رو تخت دراز کشیده بود و من رو کیرش نشستم . خیلی راحت کیرش رفت توی کسم . از اون طرف از میلاد خواستم که از پشت بکنه تو کونم . دستمو از پشت به کیرش رسوندم . یه خورده سفت شده بود . -عزیزم یه کاری کنی که دو سانت اولش بره توی کونم بقیه رو می تونی با فشار بفرستی داخل و اگه هم نشد به چیزای خوب و فانتزیهای سکسی فکر کن کیرت کمی شق تر میشه .. مبین : مامان تو این تجربیات مردونه رو از کجا داری -چطور مگه ؟/؟ -این دو سه روزه وقتی که زیادی باهات حال می کردم و کیرم شل می شد از این فکرا می کردم .. -خب دیگه من که جز بابای خدا بیامرزتون و با شما پسرای گلم با کس دیگه ای نبودم . حتما از زبون عزیزام یه چیزایی شنیدم دیگه . میلاد ته کیرشو در دست گرفته بود و سرشو به سوراخم چسبونده بود واین قدر باهاش ور رفت تا سر کیرشو کرد توی کونم که هر لحظه امکان در اومدنش بود ولی با این حال ول کن نبود . از سماجت اون خوشم میومد . بالاخره کیرشو تا نصفه توی کونم جا داد . تا نصفه که میگم شش هفت سانتی می .شد . چه صفایی داشت . دو تا کیر داشتند بهم حال می دادند . سه تایی چقدر خوش بودیم . حال کردن از این بهتر نمی شد . چه مزه ای می داد . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ویرایش شده توسط: aredadash
ارسالها: 3650
#63
Posted: 17 Jun 2013 21:26
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 62
یه احساس تازه و جدید . یه مدل لذت خاص . آخ که تنوع در سکس چقدر به آدم آرامش میده . یه دریچه ای از دنیای روشن فردا رو به روی آدم باز می کنه .. یعنی واسه همینه که خیلی از زنا تابو شکنی می کنن و به دنبال عشق و حال خودشون میرن . زندگی هم زشت و هم زیباست و این ماییم که باید به دنبال زیباییهای اون باشیم . از هر چی که می تونیم لذت ببریم نهایت استفاده رو بکنیم . باید حس کنیم که مالک هیچی نیستیم . حتی مالک خودمون . ولی با همه اینا گاهی وقتا طوری از لحظه هامون لذت می بریم که حس می کنیم اون لحظه ها رو برای همیشه و تا ابد می تونیم داشته باشیم اونا رو واسه خودمون جاودانی کردیم . احساس تملک می کنیم نسبت به اونایی که ما رو به اوج هیجان رسوندن و لحظه هامونو پر از شادی کردن و من فکر می کردم که مالک مبین و میلادم و اون دو تا کیری که دارن به کس و کونم صفا می دن . چون به هیچی دیگه فکر نمی کردم و نمی خواستم که فکر کنم . هم از کس دادن کیف می کردم و هم از کون دادن . واسه هر کدوم هم یه جوری خودمو خوش می کردم . ولی کسم بیشتر منو به هوس می آورد و لذت رو در تمام تنم پخش می کرد .. -پسرا پسرا همین جور آتیش کنین . مامانتونو بلرزونین . . حواستون باشه کیرهای جانانه و آبدارتون درد نیاد . لذت بدین عشق بدین .. . دستای میلاد رو کونم کار می کرد . -مهسا جونم همیشه بهم میدی ؟/؟ -همیشه همیشه . به شرطی که یه پسر خوب و با اخلاق باشی و درساتو خوب بخونی . به حقوق سایرین احترام بذاری و با داداشات کل کل نکنی و هوای مامانتو هم داشته باشی . اگه به شما پسرای گل و ناز و دوست داشتنی ام ندم به کی بدم . دوستتون دارم دوستتون دارم . یه دری به روم بسته شد ولی سه تا در باز شد .. -ولی مامان جای بابا واقعا خالی . فکر می کنی اون اگه الان زنده بود راضی می شد که ما چهار تایی باهات حال کنیم .. -نه مبین جون فکر نمی کنم . اصلا کار به اینجا ها نمی کشید . قسمت بود . در هر حال این خود ما آدما هستیم که سر نوشتو می سازیم . حالا اگه یکی از پیش سر نوشت ما رو می دونه دلیل نمیشه که اراده ما درش دخیل نباشه .. -مامان حالا داری مثل معلم دینی ما صحبت می کنی .. -خب بچه ها ادامه بدین الان وقت رسیدگی به دنیاست . یه دور کونمو گردوندم طوری که دو تا کیر یه پیچشی داخل کس و کونم داشتند که یه حال خاصی بهم داد . -البته پسرای گلم حتی به وقت سکس و حالا هم که دارین منو می گایین می تونین دین و دنیاتونو با هم قاطی کنین . این جوری هم بیشتر حال می کنین و هم بیشتر حال میدین . هوس و دو تا کیر رو با هم خوردن منو بلبل زبون کرده بود . گاهی اصلا نمی دونستم که دارم چی میگم . مبین در حال بوسیدن دستاشو رو سینه هام گذاشته بود و باهاشون حال می کرد . -میلاد میلاد جون هر جور دوست داری به کیرت فشار بیار .. از حرکات دو تا کیر عجیب لذت می بردم . از این که یک تازه وارد دیگه هم داره به من حال میده خیلی خوشحال بودم . هیچ آرام بخشی نمی تونست تا این حد واسم آرام بخش باشه . که این دو تا کیر حسابی بهم جون داده بودند و هنوزم در حال فعالیت بودند . کیر هر دو شون داغ شده بود و کس منم داغ تر از کیر اونا . حتی داخل سوراخ کونمم احساس گرمای مطبوعی می کردم . دلم می خواست دو تایی شون کیرشونو در می آوردند و منو می لیسیدند . ولی هوس داشتم که دوباره ار گاسم شم . خیلی سخت بود . خیلی ولی هیچ چیز نشد نداره من رکورد سه با ر ار گاسم در سه ساعت داشتنو واسه خودم ثبت کرده بودم . بازم می تونستم بازم می شد . ولی -عزیزم مبین سقف کس منو آتیش کن . نذار تکون بخورم . نذار بجنبم . منو بتر کون . بتر کون . داغونم کن . میلاد تو هم ور برو با هام . دو تایی تون بیکار نشینین . با تمام وجودتون . دستتون پاهاتون لب و دهن و زبون و دندونتون هر جوری که می تونین نشون بدین که بهترینین عاشق ترینو پر هوس ترین و بهترین پسرا برای یه مامان تشنه و حشری که وقتی شما پسرای گلشو داره به هیچ مرد دیگه ای نیاز نداره . بااین حرفام حس کردم که دو تایی شدن دو تا بال منو , منو بردن به آسمون لایتناهی هوس . جایی که انتهاش معاوم نیست و اگه گاهی فکر می کنم که به آخرش رسیدم بازم واسه ساعتی بعد می بینم که هنوز اول راهم . هنوز حس می کنم که بار ها و بار ها می تونم برم به بی نهایت و بر گشت کنم . برسم به اونجایی که خیلی ها آرزوشونو دارند .. -جوووووووون بچه ها ی با حال من . فدای جفت کیر هاتون بشه مادر . عاشق هر دو تاتون هستم می میرم براتون . میلاد وقتی به پشت پاهام دست می کشید دلم می خواست از خوشی زیاد خودمو به در و دیوار بزنم . کسم طوفانی می شد . دلم می خواست مبین اون طوفانو آرومش کنه . هر دو تاتونو دوست دارم . کیر هر دو رو می خوام . هر سه تا رو . فدای معین جون خودمم میشم .. آخ مادر به قربونش اگه بر گرده چیکار می کنه . چه خوب می شد همه با هم با آرامش می تونستیم عشق و حال کنیم .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#64
Posted: 18 Jun 2013 20:21
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه63
میلاد دستات داره روبراهم می کنه . ولم نکنی ها . میلاد داره از بالا هوسو به همه جام پخش می منه و تو از پایین -میلاد : پس مامان خوشگلم به من بگو این دو تا کلاف سر در گم هوس کجا همدیگه رو پیدا می کنن . -مامان مامان عزیزم اونا سر کس به هم می رسند . بچه ها کسم آتیش گرفته . بوی سرخ شدن و سوختگی اونو احساس می کنین ؟/؟ مبین : من فقط بوی خوش کس رو حس می کنم .. خیلی خوشم میومد بچه هام یکی از یکی احساساتی تر شده بودند . یادم میاد وقتی قلوی سوم یا پسرسوم به دنیا اومد بعدا از این که چرا یکی از اینا دختر نشده تاسف می خوردم ولی بعدا از ترس این که خدا قهرش نگیره گفتم که عیبی نداره . دختر و پسر چه فر قی می کنه . حالا سه تایی شون داشتند به من حال می دادند . اگه یکی دختر وسطشون بود چه جوری می شد حال کنم . تازه دل نداشتم دخترمو وارد معرکه کنم . حساب دختر از پسر جدا بود .. مثل این که کیر های دو تا پسر گلم کمی فکرمو از کار انداخته بود . میلاد و مبین رون و کونمو با مالشهای خودشون آماده کردند تا از کیرشون به خوبی پذیرایی کرده و هر چقدر که دوست دارن بهشون حال بدم . یکی جلو بدنمو می بوسید و یکی دیگه هم از پشت لبشو قرار داده بود رو کمرو شونه هام .حرکت جفت کیر هاشونو به خوبی داخل سوراخ های گرمم احساس می کردم . دلم می خواست کیرشون تیز تر و دراز تر و کلفت تر می شد . باید با میلاد بیشتر کار می کردم . ولی این کیری که الان داشت برای کونم خیلی مناسب بود . فشار کمی بهش وارد می کرد ولی کیر معین هروقت که منو می کرد کونی برام باقی نمی ذاشت . وقتی وارد کونم می شد انگاری می خواست از درون و بیرون منو بترکونه . بهترین کار برای این که ار گاسم شم این بود که تمرکز بگیرم و به هیچی فکر نکنم . -پسرا اگه دیدین حرفی زدین و مادر جوابتونو نداد بدونین که در عالم خودشه . . به دل نگیرین و ازم ناراحت نشین حالا پسرای گلم که مامان فدای کیرتون شه ادامه بدین و دست از گایش تند من بر ندارین تا آخرشو برین . اگه دوست دارین ایف و اوف بکنین . ولی حواستون باشه مهسا جونتون عاشق اینه که کیر شق شده باشه تو کس و کونش . حالا حال بدین تا ماددر ببینه تا چه اندازه می تونه رو پسراشون حساب کنه . -مامان با همین کیر صفات میدم -منم با همین کیر جلات میدم . .. تمرکز شروع شده بود . کیر مبین که از همون شروع و لبه بیرونی کس داشت آتیشم می داد تا به آخرش . . میلاد هم به عنوان صاحب کیر دوم کونمو بسته بود به رگبار . چشامو بسته بودم . بازم رفتم توی حس .. کیر لذت دو تا کیر .. حرمت دو تا کیر .. مهسا فقط به اونا فکر کن . به لذت و حال کردنی که این ماهها زندگی تو رو از این رو به اون رو کرده . طوری که حس می کنی هر گز بدون کیر نمی تونی زندگی کنی و راستشو بخوای همین طور هم بوده . اگه کیر بابام نبود که من به دنیا نمیومدم . -ووووووییییییی مبین دارم پس میفتم دارم از حال می رم طوری رو کیر مبین و خودش دراز شدم که کیر میلاد از کسم اومد بیرون . خودمو دور کیر مبین می گردوندم تا لحظه های ار گاسمم ادامه داشته باشه .. -مبین آب می خوام . مامانت آب می خواد .. نمی تونست کیرشو حرکت بده ولی دیگه دست خودش نبود آبشو سر بالایی ریخت توی کسم . دیگه نای حرکت نداشتم . فقط داشتم حال می کردم ..-میلاد جون می دونم دراز کش سخته ولی همین جوری بذار توی کونم و به من حال بده تا لذت ببرم . -یعنی همین جوری که خوابیدی بذارم توی کونت ؟/؟ -آره همین جوری . فعلا از رو کیر مبین جون نمی تونم تکون بخورم . حسم می ریزه به هم . دارم حال می کنم . این جور عشق و حال کردنا رو دوست دارم . کون گنده من طوری بود که کیر نقلی میلاد در اون حالت سختش بود که اونو بکنه باید اونو می آورد بالا و به پهلو ها بازشون می کرد . یه خورده کونمو به صورت قله ای در آوردمش تا سوراخ کونمو بهتر بتونه ببینه . -حالا بکن توش عزیزم . حالا می تونی راحت به کونم حال بدی . سرشو انداخت رو کونم . لباشو چسبوند بهش .. -میلاد جون خوب می دونی و واردی که مامانت چه جوری بیشتر حال می کنه . خونه رو کرده بودیم باغ بهشت . زندگی من شده بود کون دادن و کس دادن و لخت تو بغل پسرام سکس کردن . ولی به خوبی می دونستم که این سکس و لذت بردنها با عشق همراهه . عشقی که صمیمیت رو به دنبال داره . من دیوونه بچه هام بودم و اونا عاشق من بودند. -اوووووخخخخخخ میلاد میلاد میلاد . بمیرم واسه اون کیر ناز و نابت . چقدر آرومم می کرد احساس حرکت کیر در کونی که زیر کیر پسرش قرار گرفته بود . دستاش رو کونم کار می کرد خودشو انداخته بود پشتمو شونه ها و گردنمو غرق بوسه کرده بود . -چقدر زود میلاد جون چقدر زود تو کون مامانت آب ریختی . دوست نداشتی بیشتر حال کنی .. -چرا مامان خودش اومد . کیر مبین از کسم بیرون زده بود و منم یه حرکتی به خودم داده دو تا پسرامو بغل کردم و با یه لب به لب سه تایی در کنار هم قرار گرفتیم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#65
Posted: 18 Jun 2013 20:22
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 64
خب پسرا حالا دیگه باید برین استراحت کنین . خستگی در کنین .. میلاد : مامان من هنوز خسته نشدم . من هنوزم دلم می خواد باهات باشم کنارت باشم . بازم اون جوری که دوست دارم باهات حال کنم یه دستی به کیرش زده گفتم عزیز دلم ببین این کیر حالا شل شده .. خوبه دیگه دوباره منو کردی ولی اگه بخوای سه باره فرو کنی فعلا نمیره توی کوسم . -مامان میره میره . اگه یه خورده باهاش بازی کنی بازم سفت میشه . -ببین چی میگم وقتی مامان میگه استراحت یعنی استراحت .. -مامان راست میگه میلاد .. تازه معین هنوز نیومده . اون اگه بیاد معلوم نیست چه الم شنگه ای به پا میشه .. -بازم خوبه مبین جون که تو داداشتو خوب می شناسی . حالا دو تایی اگه سختتون نیست یه امشبو می تونین بیایین پیش من بخوابین .. هردو شون طوری ذوق زده شده بودند که از خوشحالی نمی دونستن چیکار کنن . اولین کاری که کردیم سه تایی رفتیم دوش گرفتیم . پسرای خوب من دو تایی شون با یه مشت و مال حسابی تنمو داغ داغ کردند و پس از یک صابون مالی جانانه و ور رفتن با کسم دوباره تحریکم کردند خوابم گرفته بود . رفتیم توی اتاق خواب . -بچه ها خیلی دلم می خواد و هوس دارم ولی یادتون باشه در سکس مهم ترین عاملی که آدمو سر پا نگه می داره و می تونه از لحظه هاش لحظه های شیرینی بسازه اینه که آدم خسته نباشه و خوابش نیاد من خوشم میاد لذت می برم از این که با من ور میرین ولی از این که نمی تونم باهاتون همکاری بکنم سختمه . میلاد : عیبی نداره مامان . قرار نیست شما کاری بکنی . من و داداش خودمون باهات ور میریم . -فقط بچه ها بهم فشار نیارین . خیلی نرم و با احساس باهام حال کنین تازه اینجوری بهم کیف میده و راحت می خوابم . بی خیال چشامو بستم . فقط چهار تا دستو روی کون و کمر و سینه هام حس می کردم و گاهی هم روی کسم . از بس خوشم میومد چند بار نزدیک بود ازشون بخوام که منو بکنن ولی مگه فر دا رو از دستمون گرفته بودند . وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دو تایی شون از دو طرف منو بغل زده و چه ناز گرفتن خوابیدن . در حالت خوابیده کیر میلاد , کوچولو به نظر می رسید . ولی می دونستم که اگه چند بار دیگه ازش کار بکشم خیلی راحت می تونم اونو به اون اندازه ای که استعداد رشدشو داره برسونم . . با یه احساس لذت و آرامش زیر پوست تمام بدنم وسبکی خاصی که از حال کردن با دو تا کیر نصیبم شده بود شبو سپری کرده بودم . حالا من دلم می خواست که با اونا ور برم ولی دلم نمیومد خیلی خسته بودند . ولی با این حال یه دستمو گذاشتم رو سینه میلاد و یکی دیگه رو رو سینه مبین .. خیلی آروم نوازششون می کردم . دلم می خواست بیدار می شدند . دیدم هر دو تاشون خوابشون سنگینه دیگه ادامه ندادم ولی وقتی که چشامو بستم حس کردم لبای میلاد رو لبام قرار گرفتم و دهن مبین رفته رو کسم . دو تایی شون با یه هماهنگی خاصی چشاشونو باز کرده بودند و اعلام کرده بودند که ما بیداریم آماده پیکاریم . این میلاد هم خیلی دلش می خواست خودشو تو دلم جا کنه هر چی رو که تو فیلما دیده بود می خواست یه روزه رو من پیاده کنه و نشون بده که مرد شده و می تونه کاری کنه که مامانش متکی به اون باشه . شاید از اونجایی که مامانشون باید عدالت بین سه نفررو رعایت می کرد اونا هم از یه زاویه دیگه قصد داشتند لیاقت خود شونو به مادرشون ثابت کنند و خودشونو توی دل من جا کنن . میلاد نوک زبونشو بین دوتا لبام مالید . داشت علامت می داد که لبامو بازشون کنم . زبونشو فرستاد داخل دهنم و با زبونم بازی کرد . چقدر از این کارش خوشم اومد وقتی که مبین هم با لیس زدن کسم مکمل این لذت بخشی اون می شد . تا می خواستم به مبین بگم که می تونه کیرشو بکنه توی کسم دیدم که حاج آقا خود کار شده کیرشو کرده توی کسم . ای بابا اینا اصلا نیاز به دستور گرفتن ندارن . ولی میلاد چرا لباشو از رو لبام ور داشته . همراه با گاییده شدن توسط مبین خیلی حال می داد که اونم همچنان در حال بوسیدنم باشه . حواسم بود به کسم ..-آههههههه مبین . چه شیطون با مزه ای هستی .. دیگه نتونستم حرف بزنم چون حس کردم که لبای میلاد که خیلی کلفت تر به نظر میاد رو لبام قرار گرفته ولی انگاری به هم چسبیده و یه سره شده باز نمی شد . ای بابا این که لب نبود . کیر بود .. خیلی خنده ام گرفته بود که میلاد با فرو کردن کیرش تو دهنم دیگه این اجازه رو هم بهم نداد که بخندم ولی از درون در حال خندیدن بودم . مهسا مهسا تو چت شده زندگیت شده کیر و کیری .. حالا دیگه تو دهنی می خندیدم -مامان چت شده . . با دست بهش اشاره می زدم که با این کیری که تو دهنمه چه جوری جوابتو بدم .. -مامان کیرمو از دهنت در آرم ؟/؟ بااشاره دست بهش گفتم نه لازم نیست . ولی با این چند بار ارضاشدنش دیگه خیلی راحت کیرش توی دهنم مانور می داد . مبین هم که دیگه از اون پایین مشغول بود .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#66
Posted: 21 Jun 2013 23:56
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 65
دلم می خواست به هر دو تا کیری که توی تنمه فکر کنم . این جوری هم تمرکز داشتن یه خورده سخت بود . ولی به همون صورت که مبین داشت کیرشو می کرد توی کوسم و می کشید عقب میلاد همون کارو با دهنم انجام می داد . . پس از یک خواب خوب حسابی می چسبید که من این جوری خودمو در اختیار دو تا جوون تازه نفس و شاداب بذارم . یکی از یکی بهتر و نمی شد گفت کدومشون بهترن . ولی از نظر سکس قدرت مبین بیشتر بود . . . کیر میلادو از دهنم در آوردم و خواستم یه پیشنهادی به اونا بدم که بیشتر حال کنیم . زده بود به سرم . -بچه ها اگه دوست داشته باشین منو سر و ته یکی کنین و هرکدومتون کیرتونو فرو کنین توی یکی از سوراخام . -مامان این جوری خسته میشی . گردنت درد می گیره -خیلی حال میده زیاد طولش نمی دیم . کون به هوا و سر به طرف زمین مبین کرد توی کسم و میلاد هم کیرشو فرو کرد توی کونم . چقدر می چسبید دو تایی با هم کیرو به طرف داخل حرکت می دادند و با هم می کشیدند بیرون . -میلاد میلاد یواش تر کونمو بکن . هنوز کون مامانت تنگه . دعا می کنم یه نموره ای گشاد تر شه تا هم من راحت تر شم و هم شما بیشتر کیف کنین . گناه دارین . چیکار کنم دست خودم نیست . -مامان قربونت شم من , هر جوری که تو راحت تری . اصلا می خوای کیرمو از توی کونت در آرم تا کمتر درد بکشی .. -ناز نکن میلاد من که خودم می دونم تو کشته مرده کون مهسا جونی . خوبی این حالت در این بود که چهار دستی کون و کپل منو در اختیار داشته چنگش می گرفتند . -بچه ها بچه ها خوب فشارش بدین . اون کون تپل مامانتونو . دست شما بهش جون میده . حال میده . تحریکش می کنه . مامانتونو کون گنده تر می کنه . اگه دوست دارین کونم گنده تر شه بگین که برم ورزشهای مخصوصو امتحان کنم .. البته نظر اون داداش شما هم شرطه . دیگه من باید برای سه تا پسرام یا همون سه تا شوهرام خوشگل شم . دو تایی شون سرشونو خم کرده تا کونمو ببوسن . خیلی سخت بود به زحمت یه زبونی زدند ولی نمیشد . مبین که دستشو دراز کرد طرف سینه هام و در حالی که کیرش به ته کسم رسیده بود دستاش رو سینه هام قرار گرفته و اونا رو چنگشون می گرفت .. -آههههههه پسرا پسرای عزیزم . فکر نمی کردم یه روزی این قدر وابسته به شما شم که در خواب هم نتونم از شما دل بکنم . -هیچوقت تنهات نمی ذاریم مامان . همیشه باهات حال می کنیم . -منم همیشه بهتون حال میدم بچه ها . فقط واسه این نباشه که مهسا جونتونو واسه این کارا بخواین . همه چی با عشق و دوست داشتن و احترام لذتش بیشتره . در حرکت بعدی اونا کف دستاشونو گذاشته بودند دور و بر همونجایی که کیرشونو فرو کرده بودند داخلش . مبین دو تا لبه های کوسمو به دوطرف باز کرده کف دستشو بالای کسم می کشید . میلاد هم یه انگشتشو گذاشته بود در قسمت روی سوراخ کونم و از کناره ها سعی داشت یه انگشتشو در کنار کیرش بکنه توی کونم . -اوووووههههههه اووووووهههههه -جوووووووون مااااامااااان حال کن با کیر مبین حال کن .. -مامان با کیر میلاد هم حال می کنی -آرررررررره آررررررررره کسسسسسسم با کیر مبین حال می کنه کونم با کیر میلاد .. با هردوتون حال می کنم . همین جا هم می مونم و می شینم و سرمم به طرف زمین میذارم . باید سر حالم کنین . مبین تند تر تند تر . کسسسسسم خیلی می خاره خیلی . باید ارضام کنین . زود باش مبین . میلاد : مامان من چیکار کنم بگو چیکار می تونم بکنم . -نمی دونم یه کاری باید بکنین که بترکونین . آتیش کنین . . -میلاد عزیزم یه کاری می کنی ؟/؟ -بگو چیکار کنم . -البته دو تایی تون باید همت کنین . جا واسه حرکت هم بذارین . یه وقتی فکر نکنین که مهسای شما کسش گشاد شده . دو تایی تون یه جوری با هم کنار بیایین و کیرتونو فرو کنین توی کس من . میلاد جون وقتی کیرشو از توی کونم بیرون کشید می تونه جاش انگشتشو فرو کنه توی کونم همین کارو هم کردند . هرچند میلاد کیرشو از کنار کیر مبین بزحمت فرو کرد توی کسم ولی به من یکی که خیلی حال می داد . مبین باید با سرعت بیشتری منو می گایید تا به ار گاسم نزدیک تر می شدم . همین کارو هم کرد . کیر میلاد یه حالت دکوری رو توی کسم داشت ولی حسش می کردم لمسش می کردم همون برام کافی بود .. -میلاد جون فدات . انگشتتو بیشتر توی کونم حرکت بده . خوشم میاد با سوراخ کونم بازی بازی کن . اوووووووخخخخخخخ چه مزه ای داره اگه بدونی چقدر دارم کیف می کنم . . دوستتون دارم دوستتون دارم . شما دو تا پسرای خوش کیر و خوشگل خودمو .. مبین هم انگشتشو دور کسم و روی چوچوله ها حرکت می داد . گردنم درد گرفته بود . یه فشار قوی می خواست تا ارگاسمم کنه . بی حس شده بودم . مبین کیرتو در آر . دراز بکش بیام روت میلاد هم از پشت فرو کنه تو کونم . ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#67
Posted: 21 Jun 2013 23:57
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 66
الان باید تیر آخر رو دیگه با کیر مبین شلیک می کردم -مبین عزیزم ببین مادروکیرت نشسته .. دارم خودمو روش فشار میدم تو هم یه جورایی از پایین به طرف بالا خودتو حرکت بده . گاییده شدن کونم توسط میلاد رو در این لحظات می تونستم به خوبی تحمل کنم . اون اول تا آخر همش داشت از سوراخ کونم تعریف می کرد . دو تایی شون داشتند خودشونو هلاک می کردند . یعنی در واقع سه تایی داشتیم خودمونو هلاک می کردیم . میلاد زیر سینه ها و مبین هم قسمت بالای کسمو می مالید . این کار اونا یه آرامش خاصی بهم می داد که یواش یواش حس کردم دارم می رسم به جایی که باید لذت ببرم . -بچه ها خیلی خسته شدین . می دونم دیگه حالتون خیلی گرفته شده . -نه مامان . داریم کیف می کنیم . دیگه حس می کردم دو تا کیر خیلی راحت توی تنم در حال حرکتند . جای معین گلم خلی . اون بهتر قلق منو داشت . خودمو رو مبین و کیرش فشار می دادم .. -آخخخخخخ عزیزم تازه داره حرکت می کنه . اوووووخخخخخخ جونمی جون ولم نکن ولم نکن .. مبین بیچاره سرعتشو از پایین به طرف بالای کس زیاد کرده بود . منم نباید این شیوه گاییده شدنو کندش می کردم .. آب از جاش حرکت کرده بود . دستمو گذاشته بودم زیر سینه هام . دیگه داشتم ردیف می شدم . پسرا دیگه هلاک شدم و هلاک شدین .. ولی خیلی حال دادین . خیلی .. یه عالمه سبک شدم .. ببینین . مامان همین جور داره می لرزه .. هر کاری دوست دارین باهام بکنین .. هر جا رو می خواین خیس کنین . آزاد آزادین . سه تایی مون دراز کش شدیم چشامو بسته بودم . حرکت آب کیر رو در یکی از سوراخام حس می کردم . خنده ام گرفته بود . خودم قاطی کرده بودم . نمی دونستم حرکت آب توی کسه یا داخل کون . سه تایی مون با هم خوابیدیم . ظاهرا معین گفته بود که تا دو سه روز دیگه بر می گرده . اونا تمام تیمهایی رو که باهاشون بازی داشتن شکست داده و رسیده بودند فینال . کاپیتان ما خیلی دلش می خواست واسه یه روز هم که شده جام قهرمانی رو بیاره نشون مامانش بده .. خیلی استرس داشتم از این که اون چه عکس العملی نشون میده در قبال این که من با دو تا داداشاش سکس دارم . واقعا حس یه زن خیانتکارو داشتم حس می کردم که دارم روزهای آرامش قبل از طوفان رو طی می کنم . اصلا متوجه گذشت روز ها نبودیم . واسه این که زندگیمون رنگ یکنواختی نگیره سعی کردیم در سکس زیاده روی نکنیم . به کارای دیگه هم برسیم. به تفریحات سالم دیگه هم توجه کنیم . از نظرما سکس هم جزو تفریحات سالم بود . این مسئله در غرب حل شده در جامعه مذهبی هم می خواستند با توجه به اعتقاداتشون طور دیگه ای حل کنند . در هر حال همه در یک چیز اتفاق عقیده دارن که اگه نیاز های شهوانی انسان به نوعی کنترل بشه که معنای ریاضت کشی رو نده یه جوان خیلی راحت می تونه فکرشو آزاد کنه و به مسائل دیگه بپردازه و من متوجه بودم که مبین و میلاد چه راحت تر و با عشق و علاقه دارن درس می خونن . یه سری کارایی رو که قبلا انجام نمی دادند انجام میدن . به کار خونه می رسن . به موقع از خواب پا میشن . حرف گوش کن شدن .. همیشه هم وقتی بهشون میگم بچه های گلم جایزه چی میخواین می خندن و حرفی نمی زنن . خیلی مودبن . اصلا حرفای سکسی رو در مواقع عادی بر زبون نمیارن . وقتی که سکس شروع میشه دیگه شیطنتشون گل می کنه . تمام این تغییراتی رو که میگم و بر شمردم فقط مال همین چند روزیه که پاشونو به خونه سکس خودم باز کردم . گاهی وقتا که دلشون می خواست که باهام سکس کنن یه جور خاصی نگام می کردند -بچه ها یه خورده هم اگه شجاع تر باشین ایرادی نداره این جوری راحت تر می تونین به حقتون برسین . حالا من مامانتون هستم زیاد گیر نمیدم ولی بعد ها که رفتین سر خونه زندگیتون اون وقت زنتون که مثل مامانتون نمیشه -مامان مگه ما تا آخرش نباید پیش تو بمونیم . -این که آرزومه . ولی اگرم ازدواج کنین این جوری نیست که مامانتونو فراموش کنیم . اصلا چه خوبه هر کدومتون یه زنی بگیرین که موضوع خودمونو بهش بگیم . دو تایی خنده شون گرفت . میلاد گفت مامان ما همچین زنی رو باید بریم از مریخ بیاریم . -مامانتون میره از مریخ واستون میاره . میلاد : اصلا چه اشکالی داره که ما همیشه باهاتون باشیم . -باشه به موقعش بیشتر حرف می زنیم . راستش بیشتر وقتا من خودم حشری تر از اونا می شدم ولی باید به فکرادامه تحصیل اونا هم می بودم . هر چیزی در حد نرمالش خوبه . اگه ذهن آدم فقط به سوی یه مسئله گرایش پیدا کنه نمی تونه جنبه مثبتی داشته باشه بیشترین وقتی که دلشونو می بردم این بود که خودمو با یه شورت مینداختم روی تخت و چند تا شورت دیگه هم میذاشتم کنارشون و یکی یکی از پام در می آوردم و به اصطلاح عوضشون می کردم و ازشون می پرسیدم به نظر شما کدومش بیشتر بهم میاد . اونا یه نگاهی به شورت مینداختند ولی آب از لب و لوچه شون آویزوون می شد چون بیشتر به کونم نگاه می کردند ... ادامه دارد .. ..نویسنده ....ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#68
Posted: 24 Jun 2013 17:09
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه67
می خواستم اونا رو حسابی آتیششون بزنم . می رفتم جلو آینه می ایستادم . و سی چهل تا شورت که همه شون هم نازک و فانتزی بودند پام می کردم و بهشون می گفتم به نظر شما کدوم به این باسنم میاد . سوتین هم نمی بستم که دیگه مجبور نشم اونو در بیارم و با اون ست کنم . حالشون خیلی گرفته می شد . -بچه ها هروقت و هردم حس کردین کیرتون بیشتر به جنبش اومد و داغ شدین هوستون زیاد تر و تپش قلبتون بیشتر شد بهم بگین . ..مبین : مامان ما که گوشی دکتر به گوش نداریم . رو همه اینا تپش قلب ما زیاد میشه . خیلی هم بی خیال جلو آینه به کونم دست می کشیدم و اصلا توجهی هم نداشتم به این که اونا چقدر حشرشون میره بالا . من که خودم بد تر از اونا بودم ولی باید به اونا این آموزشو می دادم که شکیبا باشند و هیچوقت نخوان که از روی عجله چیزی رو به دست بیارن و از هول هلیم بیفتن توی دیگ . اون روز که بیشتر از روزای دیگه معطلشون کردم از توی آینه دیدم که کیرشونو دستشون گرفته دارن جلق می زنن . واقعا دیگه دلم سوخت .. قبل از این که اونا رو به سوی خودم و عملیات دعوت کنم گفتم پسرا حقا که دارین مرد میشین و قدرت تحمل شما هم داره میره بالا راستش اونا تعجب کرده بودند که چرا من دارم این همه واسه انتخاب شورتی که به خاطر خود اوناست وقت تلف می کنم . یکی از این دفعات خودمو کاملا بر هنه انداختم رو تخت . البته با شکم خودمو رو تشک ولو کردم . دو تا پسرا میومدن و با حسرت بهم نگاه می کردن . این به اون می گفت بیداره و اونم به این همین حرفو می زد . در اینجا می خواستم بهشون درس شجاعت بدم . ظاهرا این درس کلاسش کوتاه مدت تر از درس صبر و استقامت بود . مبین که یک بار شجاعت خودشو نشون داد . البته به اون نمی شد گفت شجاعت اون به نوعی حقه بازی بود . مبین و میلاد تصمیم گرفتند که بیان طرف من . هر کدومشون یه دستشونو گذاشتن رو کونم و به طرف بیرون بازش کرده و نفری یکی دو تا انگشت هم نثار کون و کسم کردند . با یه حالت ماساژی افتاده بودند به جون من و با یه لذت خاصی داشتم بهشون حال می دادم هم لذت روحی و معنوی و هم لذت جنسی خودم .. -آخخخخخخ پسرا پسرا خوب منو بسازین . همه تنمو بی حس کردین . خوشم اومد آفرین می دونین چه جوری حقتونو بگیرین . این مال شما هم هست مال هر دو تون هر سه تون .. آخخخخخخخخ که واستون هلاکم . هلاک عشق پاکم . عشق پاک مادر به بچه هاشون . پسرای عزیزم شما هم که مامانتونو دوست دارین -اوووووووففففف مامانی مامانی چه جورم .. این چند روزه بازم بیشتر دوستت داریم . -میلاد چه خوش زبون شدی . فدات شم من . مبین تو هم همین حس میلادو داری ؟/؟ -آره مامان .. -پس شما دو تا منو بیشتر برای جسمم و این که خودمو کسمو کونمو سینه ها و انداممو واسه سکس در اختیارتون بذارم دوستم دارین ؟/؟ ..مبین : نه مامان من و داداش هر دومون عاشقتیم . دوستت داریم واسه این که درکمون می کنی دوستمون داری ..واسه این که درک می کنی که نیاز های ما چیه و در این سن چه چیزی فکر ما رو بیشتر از همه به خودش مشغول می کنه . نمی خوای که ما در عذاب و محرومیت باشیم . مامان ما این فکر و فرهنگ پیشرفته تو رو دوست داریم . کاش همه مامانا فکرشون مثل فکر تو باز بود . -وکسشون هم باز بود .. -مامان دوستت دارم ... خب حالا . -پسرا به جای این حرفا بیایین ببینین که مامانی به چی نیاز داره . حشرم زده بالا . مادر به فکرتونه شما هم باید به فکرش باشین دیگه . دوتایی طوری به هیجان اومده بودند که منو در یه وضعیتی قرار دادند که یکی داشت مغز کسمو می مکید و یکی دیگه زبونشو گذاشته بود روی سوراخ کونم . -آخخخخخخ پسرا پسرا مامانتونو دوباره دارین اون جوری می کنین . -ما هم خودمون اون جوری شدیم . در حال لیس زدن من دستاشون هم کار می کرد و ول کنم نبودند .. یاد پسردیگه ام افتادم . -پسرا حواستون باشه معین زنگ زد و گفت پس فردا میاد . میلاد : اول شدن ؟/؟ -نمی دونم گفت که انگار فردا بازی دارن . فرداشب رو تعطیلش می کنیم یه خورده اینجا رو مرتب می کنیم شما هم خیلی خونسرد باشین و نشون ندین که چی به چیه خودم یه جوری حلش می کنم . ولی اصلا هیچی در مورد سکس من با اون حرف نزدن . زرنگ بودن . می دونستن همچین چیزی هست . بذار بفهمن . بذار بفهمن که من در ویلای رامسر با پسرم سکس کردم . من یه مادرم متعلق به هرسه تا شون . . من روی تخت در یه حالت یه پهلو دراز کشیده میلاد کرد توی کسم و مبین هم کیرشو کرد توی کونم . دو تایی شون کیرشونو هم زمان می کردن توی سوراخ و می کشیدن بیرون . -خوب دو تا سوراخو با هم دید می زنین .. میلاد : این جوری خیلی کیف داره . .. تازه داشتم داغ می شدم که یهو خشکم زد . معین با جام قهرمانی کنار در اتاق خواب ایستاده خشکش زده بود .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#69
Posted: 24 Jun 2013 17:10
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 68
انگاری که یه سطل آب یخ روش پاشیده باشن . ماتش برده خشکش زده بود . -منم دستپاچه شده بودم . حداقل این انتظارو نداشتم که در این شرایط باهاش روبرو شم . اگه از اول می نشستیم با هم حرف می زدیم و با آمادگی فکری , خودشو با این قضیه وفق می داد شاید به این بحران نمی رسیدیم . حالا نمی دونستم باید چیکار می کردم . اخلاقشو می دونستم . احتمالا میذاشت از خونه می رفت . -عزیزم بیا داخل.. اینجا صدامو آوردم پایین -بچه ها بکشین بیرون می خوام از جام بلند شم . معین هنوز قدرت حرکت نداشت . میلاد و مبین کیر هاشونو از کون و کسم بیرون کشیده و منم از جام بلند شدم رفتم طرف معین تا اونو ببوسم و قهرمانی در فوتبال مدارس کشور رو بهش تبریک بگم که دیدم جام قهرمانی رو محکم به زمین انداخت و به طرف در خروجی دوید .. بچه ها نذارین بره . من لختم .. -مامان ما هم لختیم دیگه . تا بخواهیم لباس بپوشیم سوار ماشین شیم اون رفته بود . نگران بودم . نمی دونستم کجا دنبالش بگردم . خونه بابا بزرگش .. خونه کدوم فامیل . اگه اونجا نره چی میشه . مهسا .. مهسا . کی گفته تا این حد هوس باز باشی .. آخه من می خواستم وقتی که اومد همه چی رو حلش کنم . اون دو تا هم پسرای منند دیگه . من اونارو هم به دنیا آوردم . نمی تونم در حقشون نامردی و بی عدالتی کنم . چرا ازم انتظار داره که متعلق به اون باشم . شاید شوکه شده . لغنتی اخلاقشو می دونستم کاش احتیاط می کردم . اون می خواست سور پرایزم کنه . می خواست غافلگیرم کنه . تا خوشحال و شاد شم . حتما فکر کرده در این مدتی که نبوده چقدر هم واسه کیر ریاضت کشیدم . بیچاره دیگه نمی دونست که یه کیر رفته و دو تا کیر جایگزینش شده .. من و دو تا پسرام تا پاسی از شب دنبالش می گشتیم .. میلاد : مامان اونجا رو یکی پیچیده رفته کوچه بغلی . فکر کنم داداش باشه . -آره به نظرم خودش بوده . بچه ها من که نزدیکش رسیدم ماشینو سریع خاموش می کنم شما همین جا بشینین منتظر من باشین تا من بر گردم . جایی هم نمیرین . هر جوری هست باید یه جوری موضوع رو فیصله اش بدم . اون باید بدونه که همان طور که روح و فکر مامان مال هر سه تاتونه جسم مادر هم باید به هر سه تاتون حال بده من که نمی تونم فقط وقف یکی از شما باشم . در ضمن اگه یه وقتی دیدین جلوی شما و اون وقتی که سه تایی تون با هم هستین اونو بالا بالا بردم و یه چیزایی گفتم که مثلا اونو بزرگش نشون بدم شما به دل نگیرین . می خوام اوضاع رو جورش کنم . مبین : مامان دیگه به ما کس نمیدی ؟/؟ میلاد : دیگه بهمون نمی رسی ؟/؟ -کی همچین حرفی زده . شما رو هم به اندازه اون دوست دارم . یه مادر باید بدونه که چطور مادری کنه . فقط با من همراهی کنین که من همراه شما باشم . باشه ؟/؟ حتی اگه شده من یه بار با اون به تنهایی سکس کنم و و به وقت سکس حرفامو بزنم شما به دل نگیرین . چون میگن به وقت سکس یه مرد خیلی حرفا رو قبول می کنه . اینا یه سری از اون افکار و خصلتهای زنونه هست که هر چی هم بخوام واسه شما دو تا پسر گلم تو ضیح بدم شاید در شرایطی نباشین که فعلا درکش کنین . در هر حال رفتیم به نزدیکی معین . رسیده بودیم به یه کوچه بن بست . سریع از ماشین پیاده شدم . -معین ! کجا داری در میری . چرا از حقیقت فرار می کنی -مامان فکر می کردم دوستم داری . فکر می کردم عاشق منی . -عزیزم پسرم من هنوزم عاشقتم . من که زنت نبودم که بهت خیانت کنم . من هنوزم دوستت دارم . ببین از زیر کیر دو تا داداشات اومدم بیرون . در حالی که خیلی نیاز داشتم . کمرم سنگین شده . اما به تو اهمیت دادم . چند ساعته که به دنبال توام . من و همون دو تا داداشات که توقع نداری شریکت باشن . اگه من همسرت بودم . اگه تنها پسرم بودی و منو با یه مرد غریبه می دیدی اون وقت حق داشتی . ولی حالا وضع فرق می کنه . عزیزم من و تو لحظه های خوب و شاعرانه ای رو با هم داشتیم و باز هم خواهیم داشت . شاید این لحظه ها رو نه با میلاد داشته باشم و نه با مبین . چون تو بهتر از اون دو نفر می تونی باهام کنار بیای . ولی اگه اونا منو با تو می دیدن چی می شد ؟/؟ راستی فکر می کنی اگه اونا من و تو رو با هم می دیدن چیکار می کردن ؟/؟ مبین چیزی بهم نگفت ولی از حرفاش بر میومد که چند بار من و تو رو با هم دیده . همون وقتایی که غرق لذت بودیم و اطراف خودمونو نمی تونستیم که به خوبی ببینیم . عزیزم من همون مادرم . همونی که واست تب می کنه . واست می میره . من جز شما سه تا کی رو دارم . شمایی که از گوشت و پوست و خون منین . سعی کن اون حس برادری و محبت رو در قلبت ببری بالا زیادش کنی . وقتی کیر داداشتو در کنار من می بینی حس کنی این خودتی که داری باهام نزدیکی می کنی . شاهد بودی و دیدی که میلاد و مبین چه خوب با هم کنار اومدن . اصلا مال من و مال تو نکردن . هر وقت هم که بخوان می تونن تنهایی هم باهام سکس کنن . تو هم آزادی . بیا جلو معین . بیا بغلت بزنم . دلم واست یه ذره شده بود . ببین اشک مامانتو چه جوری در آوردی ؟/؟ ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#70
Posted: 27 Jun 2013 03:28
مـــــــــــامـــــــــــــــــــــــان تقسیــــــــــــــم بر ســـــــــــــــــــــــــــه 69
معین خیلی آروم سرشو انداخته بود پایین و آروم تر از اون گریه می کرد . عزیزم کی گفته که من دوستت ندارم . من که مرد غریبه رو نیاوردم توی رختخوابم . تو واسم همون ارزش و اهمیت سابقو داری . شایدم بیشتر از قبل دوستت دارم . عزیزم کیر تو یه چیز دیگه ایه من باهاش بیشتر حال می کردم . اونا هم پسرای منند . تو هم فردا بابا میشی . می بینی که نباید کاری کنی که بچه هات ازت ناراحت شن . اونا هم انتظار دارن .البته منظورم سکس نیست در کل دارم میگم . -من به تو افتخار می کنم . بیا بریم عزیزم . من امشب باید جایزه تو رو بدم . تو الان دیگه واسه خودت مرد شدی . دیگه نباید واسه هر چیز کوچیکی که خودتو ناراحت نشون بدی . به هر کلکی بود اونو بردمش خونه . ولی ساکت بود و حرفی نمی زد . به یه گوشه ای خیره شده بود . یه اشاره ای به اون دو تا پسرم زدم . هنوز تخت اتاق خواب بوی سکس من و میلاد و مبین رو می داد . یه خوشبو کننده زدم و دستی به سر و روم کشیده یکی از اون ربدو شامبر های وسوسه کننده امو تنم کردم . بدون سوتین با یه شورت نازکی که اصلا دیده نمی شد تا این که لمسش کنی . دستشو کشیدم و بردمش طرف اتاق خواب . و اونو که مثل بی اراده ها شده بود به زور انداختمش رو تخت -مامان من بدم میاد -از من بدت میاد یا از سکس با من . هیچی بهت نمیگم همش دارم نازتو می کشم تو بد تر می کنی . نمی خواد واسم این قدر ادای مردای زن داری رو در بیاری که سر بزنگاه مچ زنشونو می گیرن . باز خوبه که اونا داداشات بودن . هم خونت بودند . خون که نکردند . داشتند همون کاری رو با مامانشون می کردند که تو قبل از اون انجام دادی . حالا تو نمی خوای بهم برسی و دیگه مثل گذشته ها دوستم نداری و اصلا از این کار بدت اومده اون یه چیز دیگه ای . من که نمی خوام به زور وادارت کنم که با من کاری بکنی . در هر حال باهات خاطرات شیرین سکسی زیادی داشتم . هنوزم پسرمی و عاشقتم . لزومی نداره که حتما با هم سکس داشته باشیم . می خوای واسمون کلاس بذاری بذار . در حال حرف زدن خودمو رو تخت هم انداخته بودم و کسمو رو تشک می کشیدم . صبر می کنم . اگه تا ده دقیقه دیگه نیومدی داداشاتو صداش می زنم که بیان کار نیمه تموم خودشونو تموم کنن . حالا اگه دوست داری برو بگیر بخواب . اگه نه که هر کار دیگه ای دوست داری انجام بده . تازه به دوران رسیده داشت واسه ما سیاست می رفت . -آخخخخخخخ این کسسسسسسسم کسسسسسسسم . امونمو بریده از جون من چی می خواد . اشکش که در اومده حالا دوست داره مثل سیل بباره . به درک ده دقیقه که شد من میرم دو تا پسرای دیگه رو صدا می زنم . داغ به دلش میذارم . می دونم چیکارش کنم . اون داره این جوری حالمو می گیره ؟/؟ انگاری از من ارث پدر می خواد . پشت گوشتم دیدی کس منو هم دیدی . یه نگاهی به سمت چپم انداختم دیدم اون رفته . حالا خیلی راحت تر می تونستم خودمو رو تخت بکشم و هوس خودمو پخش کنم . ولی حس کردم کمرم درد گرفته . با این که واسه معین سیاست رفته بودم ولی دلم نمیومد که اون دو تا پسرو دوباره بیارم توی رختخواب و حال معین رو بگیرم ولی نیاز داشتم . دوباره هوس من اومده بود رو کار . یاد موش و گربه بازیهایی افتادم که با مبین و خود همین معین داشتم . انگار اصلا کار و زندگی دیگه ای جز این نداشتم . محسن همه چی رو واسم گذاشت و رفت . خونه ودر آمد وسه تا پسر یعنی سه تا شوهر و منم شبانه روز انگاری که باید در بهشت باشم . آدم سه تا شوهر یا همون پسر داشته باشه و این جور غرق در هوس باشه ؟/؟ دستمو از زیر پام به کسم چسبونده باهاش بازی می کردم . ولی این راضیم نمی کرد . -آخخخخخخخخ معین عزیزم بر گشتی ؟/؟ می دونستم مامانتو دوست داری .. در واقع خودشو کیرشو دوست داشت . دو تا کف دستشو خیلی آروم گذاشته بود روی کونم . می دونستم کون مهسا بالاخره این یاغی سرکش رو رام می کنه . خوب شد همین طرف دراز کشیدم . حتم داشتم که حرکات خفیف کونم بالاخره دلشو برده . آروم تور لباس خواب نازکمو داد بالا و پاهای لختمو و اون کون بر جسته و هوس انگیزمو خیلی راحت می تونست ببینه . من حالا با یه شورتی که نمی شد بهش گفت شورت دمر روی تخت افتاده بودم و منتظر دستای جادوییش . واقعا جادو می کرد . سکس با اون یه حال دیگه ای می داد . در هر حال آروم و قرار نداشتن من سبب شده بود که با اون دو تا داداش هم جور شم و کار درستی هم کرده بودم . بالاخره این تابو یا طلسم یا سد باید یه جایی شکسته می شد . -معین جووووووون دوباره اومدی و هوسم زیاد تر شد . بخواب روم بخواب . اووووووخخخخخخ عزیزم می بینم که آماده باش هم شدی .. این نخ نازکو از پام در نیاوردی مسئله ای نیست . همین جوری هم می تونی کیرتو فرو کنی توی کسم . دلم واسه لمس کردن کیرش تنگ شده بود دستمو از همون پشت به طرف لاپاش دراز کرده و کیرشو با دستام مالیدم . سفت و درشت بود . به نظر میومد که قبراق تر شده . -مامان من برم حموم خوشبوتر شم .. -معین چرا این قدر منو می سوزونی ؟/؟ هنوز نیومده می خوای بری ؟/؟ نرووووووو من کیییییییرررررررر می خوام . باش .. خب پس منم باهات میام . دوتایی حال می کنیم . خودم اول می شورمت . بعد ش با هم یه حال حسابی توی حموم می کنیم . میریم توی وان . کفه حموم دراز می کشم زیر دوش همو بغل می زنیم . چه کیفی داره زیر دوش آب کیر تو رو ساک زدن . ولی خب اول بیا یه خورده همین جا حال بده من دارم توی تب هوس می سوزم . کسم کیر می خواد .. آفرین بیا عزیزم . بیا منو بکن و میریم حموم . می دونم خوشبویی . من فقط بوی تو پسرمو حس می کنم .. اون برگشت و خودشو انداخت رو بدنم و حس کردم که خیلی سریع هم می خواد منو بگاد ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم