ارسالها: 5428
#91
Posted: 6 Jan 2014 22:20
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل ۳۷
لاله در حال ساک زدن کیرم بود . و من سرمو به طرفش خم کرده و با دستام نوازشش می کردم . خیلی آروم .. -عزیزم عشق من مثل همیشه از همون بچگی ها که با هم حال می کردیم داری به من حال میدی . دیگه نمی دونم با چه زبونی بهت بگم که دوستت دارم و عشق جون جونی منی . پاهامو درازش کردم و حالتش طوری بود که تونستم قسمتی از کسشو لمس کردم .. -اوووووخخخخخخ تو که بازم برقش انداختی چقدر ناز شده لاله . انگشت روش سر می خوره . امشب یه دلی از عزا در میارم . سیر میشم . لاله از اونجایی که کیر من توی دهنش بود نمی تونست حرفی بزنه .. فقط داشت می خورد . حالت و حرکاتش طوری بود که نشون می داد انگاری دوست داره با تمام وجودش منو سیرم کنه . همیشه این جوری بود ولی در این لحظات حس کردم که علاوه بر خالص و بی ریا بودن می خواد اینو با تمام وجودش نشون بده . می خواد نشون بده که عاشقمه . دوستم داره و برای خوشحالی من از هیچ چیز دریغ نداره . داشتم با خودم فکر می کردم حتما حالا هوتن و فری توی خونه فروغ دارن با هم حال می کنن . این دو تا گی چه جور کون همو می کنن . هر دو شون هم از فاعل بودن خودشون لذت می برن و هم از مفعول بودنشون . یعنی منم که یک شی میل هستم مثل اونا گی هستم ؟ من که سینه دارم و کیرمم یه تفاوت کوچولویی با کیر اونا داره . من شبیه کی هستم ؟/؟ چرا لاله ناراحت میشه از این که دو تا پسر کون همو بکنن . احساس من با احساس اون چه تفاوتی داره .در همین اوضاع و احوال بودم که لاله دهنشو از رو کیرم برداشت . بغلم زد و اومد کنار من و گفت حالا کیرت خیلی سفت شده . گاهی وقتا خیلی زود می خوابه گاهی هم مثل حالا حسش می کنم که می تونی خیلی راحت همین جور سفت و سخت داشته باشیش تا شیره وجودتو خالیش کنی توی تن من . دوستم داری عشق من ؟/؟ -تو که خودت می دونی تو رو از هر چیز دیگه ای در این دنیا بیشتر دوست دارم . -فقط واسه این که می کنی توی کونم ؟/؟.. به فکر فرو رفتم . چرا لاله این حرفو بهم زد. یعنی می خواد بگه من اونو به خاطر جسمش می خوام و به خاطر خودش دوست ندارم ؟/؟ -نه این طور نیست . من حتی اگه اونو نکنم بازم می خوامش -لاله ازم ناراحتی ؟/؟ چی شده دوستم ..عشق من همه چیز من .. می خواستم بگم مگه من چیکار کردم که دیدم این جوری خیلی بده و نمیشه گقت و نباید گفت . -نه شیدا من از تو ناراحت نیستم از خودم ناراحتم . از خودم که حس می کنم تو رو فراموش کردم . شایدم خودمو هم فراموش کردم ولی دیگه نمی خوام این جوری شه . منم از وقتی که خودمو شناختم و دنیای اطرافمو دیدم تو رو دیدم . همه جا با تو بودم . یه چیزی رو هم باید در نظر می گرفتم این که وقتی یکی از نیاز هات به سبک دیگه ایه شاید بخوای که بهتر باهام حال کنی .. اصلا نمی فهمیدم چی داره میگه -لاله تو حالت خوبه ؟/؟ -بهتر از هر وقت دیگه ای . لحظاتی سکوت کرد و من موقعیت رو مناسب تشخیص دادم که با کونش ور برم و نشون بدم که چقدر دوست دارم اونو بکنم . آخه این جوری خیلی بهتر می تونستم حال کنم و حال اونو هم به جا بیارم . ولی اولش باید کس نازشو می خوردم اون کس کوچولوشو .. اوخ که چقدر واسم شیرینه .. لاله رو که سکوت کرده بود طاقبازش کرده دهنمو گذاشتم روی کسش .. -لاله ! یه چیزی ازت بپرسم ؟/؟ سختمه بپرسم . -چرا مگه تو با من غریبه ای ؟/؟ این جوری حرف نزن که من احساس بیگانگی می کنم . -اگه یه وقتی ازدواج کنی می تونی این کس ناز و غنچه ای تو رو منم استفاده اش کنم و باهاش حال کنم و بکنمش ؟/؟ اون وقت دیگه این که حالت خیانت به شوهررو پیدا نمی کنه ؟/؟ چیزی نگفت .. حالم گرفته شد . حس کردم که دوست نداره .. چیزی نگفتم . به خودم گفتم ولش کن کسشو بخور کونشو بکن . تو رو چه کار به این کارا ! حالا یکی مث فروغ بهت کس داده .. دیگه این دلیل نمیشه که پا رو از گلیم خودت دراز تر کنی . شروع کردم به میک زدن کس .. چقدر نرم و داغ بود و حال می داد . خیلی چرب شده بود . زبونمو به همون اندازه که قبلا می کردمش توی کس فروش کردم اون داخل . چهار تا از انگشتامو گذاشتم روی ورم و برجستگی روی کس لاله که می دونستم سخت ورم کرده . -شیدا اااااااااا نههههههههه دستای لاله رو موهام قرار داشت و با یه انگشت دست دیگه ام با سوراخ کونش بازی می کردم تا اونو واسه کیرم آماده کنم .... ادامه دارد .. .نویسنده .... ایرانی
ویرایش شده توسط: shahrzadc
ارسالها: 73
#92
Posted: 11 Jan 2014 18:13
امیدوارم هر چه زودتر دستبه قلم شوید تا من از قلم شیوای شما بهرمند شوم
ارادتمند همیشه کوچیک شما خه بات
زندگی کوتاه هستش قدرشو بدونید خیلی از دوستان قدیم اینجا یا نیستند یا هستند مثل من سالی یکبار میان سر میزنند و میروند.
ارسالها: 3650
#94
Posted: 13 Jan 2014 22:27
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل 38
آماده بودم تا کیرمو فرو کنم توی کون دوستم .. خواهرم .. عشقم .یه لحظه خودشو عقب کشید . نمی دونستم واسه چی این کارو کرده . نمی دونم چرا نذاشت که من کیرمو توی کونش فرو کردم . احتمالا تنبیهشو دیگه شروع کرده بود . همون کاری رو که چند روز پیش باید انجام می داد . حس کردم که تمام این پیچوندنا این جا نقش داشته .. -چیه شیدا .. بی حرکت شدی -نمی دونم لاله چی بگم . حس می کنم که امشب حال و حوصله ای نداری و نباید زیاد مزاحمت شم . آخه سکس و حال کردن که دیگه نباید اجباری درش باشه . باید یه زمانی حال کرد که حالشو داشت .. -فکر می کنی من حالشو ندارم ؟/؟ اتفاقا حالا بیشتر از هر وقت دیگه ای حالشو دارم و دلم می خواد که باهات حال کنم . -پس چرا خودت رو کنار کشیدی -به خاطر این که می خوام به تو یه حالی بدم که تا حالا نکرده باشی و یه کاری رو انجام بدم که هیچ دختر دیگه ای واست انجام نداده و شایدم هیچوقت دیگه هم نده .. که تو اون وقت نری نیاز ها و خواسته هات رو با یکی دیگه در میون نذاری و از اونا نخوای که بهت حال بدن که نیاز هات رو بر آورده کنن . دستتو طرف فروغ دراز نکنی .. یخ شدم .. بالاخره حرفشو زد . ادامه حرفاش چی می تونست باشه . دیگه هیچی حالیم نبود . فقط از آهنگ صداش متوجه بودم که خیلی دلخوره و من نباید اون کار رو باهاش انجام می دادم ..هرچی خواستم یه چیزی بگم نتونستم . نمی دونستم چی بگم ..اون ازم دلخور بود .. راستش دیگه سکس من تحت تاثیر مسائل عاطفی و احساسی قرار گرفته بود . حس کردم شل شدم . -چیه شیدا خیلی ناراحت شدی ؟/؟ فکر کردی می خوام بهت سر کوفت بزنم ؟/؟ بگم چرا این کار رو کردی ؟/؟ توآزادی . مثل هر انسان آزاد دیگه ای . می تونی هر کاری که دلت خواست انجام بدی . بنده زرخرید من که نیستی . من و تو از بچگی با هم دوست بودیم . می دونیم نیاز هامون چیه . من نسبت به تو شناخت کافی داشتم . ازت انتظار نداشتم که بخوای این جوری .... نمی دونم چی بگم . شیدا من از تو ناراحت نیستم . از تو گله ای ندارم . فکر نکن که می خوام تو رو بکوبم و محکوم کنم . من در واقع دارم خودمو می کوبم که چرا چشامو بسته بودم . چرا ندیدم نیاز های بهترین دوست زندگی من که از من و وجودمه چیه . کسی که ادعا می کنم از بچگی می شناسمش .. من از خودم ناراحتم .. بیا جلوتر فدات .. شیدا واسه چی اشک می ریزی . لاله دلشو نداره که تو رو این جور گریون ببینه .. نمی دونستم واقعا درمانده شده بودم . فقط همینو تونستم بگم که لاله داری مسخره ام می کنی ؟/؟ داری منو دست میندازی ؟/؟ .. لاله اومد جلو تر .. اشک چشامو پاک کرد . لباشو گذاشت رو لبام .. منو بوسید .. حس کردم که خیلی بدم . من که نمی خواستم اونو دور بزنم . کیرمو گذاشت توی دهنش .. شل شده بود ولی فکر کنم دلش واسم سوخته بود . می خواست هر جوری شده کیرمو شقش کنه تا من کونشو بکنم . این طور متوجه شده بودم . ولی من در اون لحظه نمی تونستم مثل یک شکست خورده ای باشم که دارم سکس رو گدایی می کنم و یا این که کسی باشم که داره به من رحم می کنه . من همون لاله ای رو دوست داشتم که رابطه اش با من بر سر تفاهم و احترام و عشق و احساس و بگو و بخند متقابل بود . به هم دروغ نمی گفتیم . صادقانه نیاز هامونو با هم در میون میذاشتیم .. حس کردم که لاله با هوس داره کیرمو ساک می زنه و من این مدل ساک زدن رو به خوبی می شناختم . می دونستم که اون با اشتها داره کیرمو می خوره .. دهنشو از رو کیرم بر داشت . -شیدا تو که می دونی من چقدر دوستت دارم واز بچگی عاشقت بودم . ما همه چیز مونو با هم نصف می کردیم . حتی نیاز هامونو .. خواسته هامونو .. گاهی وقتا اگه حس می کردیم اون یکی به یه چیز دیگه ای بیشتر علاقه داره حتی خیلی بیشتر از سهم و داشته هامون می گذشتیم .. -لاله ! می خوای باهام بهم بزنی ؟/؟ -اتفاقا این منم که باید اینو ازت بپرسم . حالا دستشو گذاشته بود رو کیر من . باهاش بازی می کرد . می دونستم و می شناختمش این حس و حالت اونو . نمی خواست که کیر من بخوابه ..-شیدا من اومدم بهت بگم که من در اختیار تو هستم . هر جوری که دوست داری باهام حال کن . تن و بدنم مال توست . تقصیر منه که فراموشت کردم . من خیلی خود خواه بودم که درکت نکردم . لاپاشو باز کرد و کیرمو به همون صورتی که در دست گرفته بود به کسش مالید -شیدا هر وقت که عشقته می تونی کونمو بکنی .. ولی ازت می خوام که حالا کیرتو فرو کنی توی کسم تا چشم و دلت سیر شه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#95
Posted: 20 Jan 2014 21:08
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل 39
چی داری میگی اصلا از این کارت سر در نمیارم . نمی تونم باور کنم . نه . من نمی تونم با ور کنم که تو این تصمیمو گرفته باشی . یک لحظه فکرم رفت پیش این مسئله که ممکنه لاله به خاطر لذت بردن خودش و این که می خواد کیف کنه تصمیم گرفته همچه کاری بکنه . به خودم گفتم دختر تو چقدر کج خیالی اون اگه هدفش لذت بردن بود چرا میومد خودشو اسیر کیری می کرد که معلوم نیست کی شل میشه وکی سفت . اگه آبشو خالی کنه دیگه رفته واسه خودش و به این سادگی ها دوباره شق بشو نیست .لاله دستشو گذاشته بود روکیر من و اونو به طرف کسش حرکت می داد . -شیدا معطل چی هستی . می خوای کاری کنی که من پشیمون شم ؟/؟ دیگه ازم نپرس که چرا من دیگه نمی خوام دختر باشم و می خوام با شرایط اجتماعی بجنگم . من خسته ام . دیگه این چیزا برام معنا نداره . خسته شدم از بس به ما دخترا گفتن باید پشت این سد بمونی . از این مرز رد نشی . اینجا خطره . اگه دست از پا خطا کنی دیگه نباید از دواج کنی . حالا من از تو می خوام که کارت رو انجام بدی . با تمام وجودم ازت می خوام . -ببینم لاله خودتم حال می کنی ؟/؟ خودتم دوست داری ؟/؟ -شیدا یه چیزی ازت می پرسم وقتی که هوتن کیرشو فرو کرد توی کونت لذت بردی ؟/؟ -فراوون .. -در حالی که کون کانون تحریک اعصاب برای لذت بردن مستقیم نیست . کانون لذت تو که شی میل هستی در کیرت وجود داره واین کانون به صورت مستقیم در کس من , ولی کون هم به عنوان یک عضو وعنصر فرعی در سکس می تونه زمینه سازی باشه برای اوج لذت و حتی لذت از کونت به کیرت منتقل شه . منظورم این بود خب معلومه که لذت می برم . اما هدف اصلی من لذت بردن توست . من می تونستم خودمو با کیر یک مرد تامین کنم . اما می خوام تویی که سالها با من بودی و در کنار من ازم راضی باشی . اشک در چشام حلقه زده بود . حس می کردم فشار زیادی بر لاله وارد اومده که تونسته این تصمیمو بگیره -اگه من نخوام این کارو انجام بدم چی ؟/؟ - تو آزادی که هر کاری رو بکنی یا نکنی . همان طور که قبلا و این چند روزه این آزادی رو داشتی . نمی دونم چرا حس می کردم که لاله علاوه بر ایثار گری که می خواد در حق من بکنه خودشم تا حدود زیادی هیجان زده شده و دوست داره که حالی هم کرده باشه . البته خودشم واقعیتهایی رو در این مورد گفت . گفت که با کس دادن می تونه حال کنه . مخصوصا اون که می تونست اولین تجربه سکسی اش به این صورت باشه . لاله صورتشو آورد طرف من . چشاشو به چشام دو خته بود . نگاهمون با هم حرف می زد . سرمو تکون دادم و اونم با تکون سر پاسخمو داد . کلام همو خوب می فهمیدیم . و سکوت ما واسه هم آشنا بود . لبهای هم در یه لحظه وا شده ورو هم قرار گرفتند سینه هامون به هم چسبید . کیر شق شده من رو کس لاله قرار داشت . کوسی تنگ که حس کردم خیلی تنگ تر از کس فروغه . لاله در حال بوسیدنم دستاشو رسوند به کیرم تا اونو با کسش تنظیم کنه . چقدر خوشم میومد از این که اون کیرمو دست مالی می کرد تا اونو با کسش هماهنگ کنه . وقتی کیرمو سر کسش دیدم و حس کردم که در یک مسیر مستقیم قرار داره یواش یواش با یه فشار اونو به طرف جلو فرستادم با این خیسی آشنایی داشتم . لبه های کس لاله به دو طرف کشیده شد . لبخندی رو لبام نشسته بود . حس می کردم که دارم به یک ارزشی دست پیدا می کنم و موهبتی نصیبم شده که باید قدرشو بدونم . و این که لاله برام ارزش قائل شده . من بار ها و بار ها کس لاله رو میک زده اونو به این طریق ارضاش کرده بودم ولی به این شیوه از آرزو هام بود این که نگران بودم آیا اون بعد از از دواجش هوامو داره یک سوالی بود که همیشه آزارم می داد . حالا داشت بر من ثابت می شد که حتی قبل از ازدواج هم هوامو داره . یه حسی شبیه به حسی به من دست داده که از کردن کس فروغ بهم دست داده بود .. ولی یه حسی قوی تر و لذت بخش تر . احساس می کردم که کس لاله خیلی تنگ تره . خودمو جمع کرده به خودم فشار می آوردم که همون اول خیس نکنم . می ترسیدم این جوری شل شم و در همون شب زفاف آبروم پیش عروس خانوم خودم بره . فداش شم . کیرم احساس داغی و گرمای عجیبی می کرد . وارد یه فضای تنگ شده بود . نمی دونم چرا حس نمی کردم به دیواره ای خورده باشه . ولی یه لحظه حس کردم انگاری یه چیزی می خواد مانع پیشروی من شه ولی من دست بر دار نبودم .. کیرم تا ته توی کس خیس لاله جا گرفته بود . احساس آرامش و لذت می کردم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#98
Posted: 27 Jan 2014 21:11
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل 40
کیرم به ته کس لاله رسیده بود . اون خیلی حشری نشون می داد . شاید حشری تر از من . داغ تر از اونی که تصورشو می کردم . اسیر یه هوس آتشینی شده بودم که دوست داشتم به همون صورت می موندم . -لاله ! کیرم داره آب میشه .. -نه بهش بگو آب نشه . این تازه کارش شروع شده . هنوز خیلی کارا با هاش دارم . این تازه اول زندگی جدید منه . دیگه گذشت اون زمانی که من به هوتن و امثال اون رو می دادم . دیگه حالا می خوام برا خودم باشم . -جاااااااااان .. لاله عزیزم تو برای خودت باش . -واسه تو هم هستم . تو فقط مال منی . عشق منی . عزیز منی . من تو رو واسه خودم می خوام شیدا ... می خواستم بگم منو بخشیدی .. گفتم ولش دیگه جای این حرفا نیست . بهتره دیگه به یادش نیارم . خوبیت نداره . با این که حس می کردم وجود لاله خسته هست ولی نشاط خاصی رو در چهره اون می دیدم . کیرمو کشیدم بیرون . کمی نگرانش بودم . دلم نمی خواست که اون اذیت شه . کیرم از ته تا به سر خون آلود بود -لاله چه خبره .. -من که خیالم نیست شیدا . تو واسه چی حرص می خوری . اومد و منو بوسید بغلم زد . چقدر بوسه های دلچسب لاله به من آرامش می بخشید . بوسه های عزیز دلی که بدون اون نفس کشیدن واسم امکان نداشت . دستامو به سینه هام می مالیدم . لاله خیلی شاد نشون می داد . شاید من از اون شاد تر بودم . چون علاوه بر گاییدن اون از کس این آرامشو داشتم که اون دیگه راجع به خلافی که کردم از من دلخور نیست و این واسه من از همه چی با ارزش تر بود . بعد از این که لاله رو تمیز کرده یک بار دیگه کیرمو فرو کردم توی کسش . این بار نگاه من به اون انگاری یه نگاه دیگه ای بود . با یه دید خاصی نگاش می کردم . به این فکر می کردم که اگه اون یه روز شوهر کنه من چطور می تونم از اون دل بکنم . چطور می تونم اونو با یکی دیگه ببینم . حس می کردم که اون متعلق به منه . عشقی که شی میل نسبت به یک زن پیدا کرده بود . همون عشق رو می تونستم نسبت به یک مرد داشته باشم . یک خنثی ,کسی که نمی تونه بچه دار شه و نطفه اش قابلیت بار وری نداره ولی هم می تونه عاشق یک مرد شه و هم عاشق یک زن . می تونه با هر دو تاش حال کنه .. من چه جوری می تونستم اونو از دست بدم . چه جوری می تونستم این تصور رو داشته باشم که ممکنه روزی برسه که دیگه به من توجهی نداشته باشه . هر چند از نظر اون ما همیشه می تونستیم به رابطه خودمون ادامه بدیم ولی من می دونستم وقتی که از دواج کنه دیگه نمی تونه اون توجهی رو که باید نسبت به من داشته باشه . شیدا ! شیدا این قدر به خودت سخت نگیر هنوز که چیزی نشده تا می تونی حال کن . این قدر به لاله حال بده که دیگه به فکر این نباشه که ازدواج کنه . حس کردم که کیر فری و هوتن یه سفتی خاصی داشته . وقتی اونا کیرشونو توی کون من کرده بودن این سفتی رو حس می کردم . این می تونست به یک زن لذت بیشتری بده . حالا که گاییدن لاله رو از کس شروع کرده بودم و راهش باز شده بود اون می تونست و می تونه با هوتن و یا هر کس دیگه ای که دوست داره از این قسمت رابطه جنسی بر قرار کنه و من می مونم و دنیایی از حسادت .. لعنتی .. از این افکار پریشان احوالی مدام میومد سراغم -شیدا چته .. عزیز دلم از کس من خوشت نیومد ؟/؟ حال نمیده ؟/؟ فدات بگو من چیکار کنم که بیشتر لذت ببری . -اگه بگم خیلی بیشتر از اونی که فکر می کردم برام لذت بخشه شاید باور نکنی . نمی دونم چی بگم لاله -بگو بگو که دوستم داری . بگو که هنوز مثل اون اولین باری که با هم حال کردیم هیجان زده میشی وقتی که کیرت رو به من می چسبونی .. .. لاله به من عشق می داد . با حرفاش آرومم می کرد . به من نشون می داد که زندگی فقط این نیست که ما بتونیم شعله های هوس خودمونو آروم کنیم . اگه هوس همراه با عشق و پاکی و صفای دل نباشه هیچ ارزشی نداره . ممکنه یکی دو بار لذت بده ولی کیف و لذت های بعدی یواش یواش تبدیل میشه به نوعی انزجار و گریز و حسرت .. به این که احساس یک موجود ماشینی رو داشته باشیم . موجودی بدون روح که نمی دونه از زندگیش چی می خواد . دوست داشتم اون کیرمو بیشتر حس کنه . واسه همین وقتی کیرمو تا ته کسش می فرستادم در برگشت اونو با یه فشار خاص و لذت بخشی به بالای کسش چسبونده و آروم آروم اونو بیرون می کشیدم .. -اووووووخخخخخخخخ شیدا .. قربونت برم من این چیه که داره منو آتیش می زنه ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 73
#99
Posted: 3 Feb 2014 17:34
بسیار زیبا با همان شیوایی قلم من باز هم منتظر ادمه داستان هستم
برادر کوچیکت خه بات
زندگی کوتاه هستش قدرشو بدونید خیلی از دوستان قدیم اینجا یا نیستند یا هستند مثل من سالی یکبار میان سر میزنند و میروند.