ارسالها: 3650
#141
Posted: 11 Aug 2014 22:08
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 68
خیلی کیف کرده بودم .. هر بار که یک سکس ادامه دار بهم لذت می داد من تا مدتها شارژبودم .
-شایان چقدر کونت آب منو کشیده . داره خشک خشکم می کنه .
-بذار آب کیرت تا هر جا که دوست داره ودلش می خواد با لذت خالی شه . جایی که دیگه بهت بگه برای اون لحظه بسه بسه . بعضی وقتا پیمونه در یک شرایط خاصی پر می شه که باید خالی شه وگرنه ضربه شدیدی بهت می خوره .
-خوب می دونی اندازه پیمونه ها رو .
-من توروهم خواب می دونم شیدا ..
-توکه قبلا پیمونه ات پر می شد چه جوری خالیش می کردی . دوست دختر زیاد داشتی ؟
-ببینم من که خودم بهت گفتم چقدر کم رو و خجالتی بودم .تواولیش هستی .
-فدای تو بشم من شایان جون .. که هرچی کونتومی کنم سیر نمیشم .
چند بار نزدیک بود سوتی بدم و از زبونم بپره که من با کون آقایون خیلی حال می کنم و کردن کون مردا یه لطف و صفای خاصی داره که به خودم اومده و گفتم شیدا تو می میری اگه ساکت بشینی ؟ می خوای واسه خودت کار درست کنی ؟ .. خوشم اومده بود از این که تونسته بودم این پسره روردیفش کنم . کون سفید و تپلش طوری سرخ شده بود که دوست داشتم همین جور لیسش بزنم و گازش بگیرم . کیرمو که کشیدم بیرون این کارو کردم .. -اوخ شیدا این چه کاریه که می کنی ولی خیلی خوشم میاد از این که به کونم دست می کشی و با اون حال می کنی . شیدا من یه جوری شدم . هم دلم می خواد کیرت باشه توی کون من هم این که دوست دارم کونتو بکنم .
-حالا واسه تنوع هم که شده تو منو بکن.
شایان همونی بود که من دوست داشتم و می خواستم . مثل لاله . ولی خب لاله کیر نداشت و با دیلدویا کیر مصنوعی منو می کرد . حالا شایان اون کیر تپل و سفیدشو کرده بود توی کونم .
-من که از خوردن کونت سیر نشده بودم .
-به فکر گرسنگان دیگه هم باش دیگه .
شایان خیلی مردونه و در عین حال با احساس و نرم منو می کرد . دستشو هم گذاشته بود رو کیر شل شده من و با این که شق نمی شد ولی بی اندازه خوشم میاد.
-عزیزم دوست دارم همین جوری ادامه بدی . ولم نکنی . من مال توام . دوستت دارم دوستت دارم ..
شایان سینه هام دستتو می خواد ..
با یه دست دو تا سینه هامو به هم چسبوند و دو تایی شونو می گردوند .
-جووووووووون جوووووووون .. خوبه خوبه ..
اون دستی رو که رو کیرم بود بر داشت .. سرمو بر گردوندم. مسیر دستش به سمتی بود که حس کردم رو کونش قرار داره .
-شایان داری چیکار می کنی .. انگشت کردی توی کونت ؟
-حس می کنم در حال حاضر نیاز دارم به این که یه چیزی توی کونم باشه . بدون این حالت انرژی نمی گیرم ..
-شایان جون تو که کونی نیستی . تازه کونی هاش این جوری نیستن که حتما باید شبانه روز کیر توی کونشون باشه .
-شاید واسه اینه که برای من حکم نوبری رو داره .
یه نگاهی به کیرم انداخته و خجالت کشیدم . شل شده بود . بعید می دونستم بعد از این که کار شایان با هام تموم شد این کیر کاره ای باشه و یک بار دیگه توی کون شایان فرو بره . حس می کردم اگه اون به این صورت ادامه بده احتمال داره کونی بشه و براش خیلی ساده باشه که با مردای دیگه رابطه جنسی بر قرار کنه ..
-عزیزم من که ار ضا شدم . الان هم خوشم اومده اگه حس می کنی که دیگه باید بریزی توکونم خالی کن ..
-آههههههههه بدنت یه استیل قشنگی داره که اصلا آدم فکر نمی کنه که ممکنه یه حس و حالت مردونه هم داشته باشی .
-یعنی مردا قشنگ و ظریف نیستند؟
-چرا ولی چه جوری بگم .. خیلی ظریفی .. اون چهره زنونه ات و اون سینه های بی نظیرت ..
بازم می خواستم بهش گیر بدم گفتم ولش . آخه اون که میگه تا حالا دستش به زنی نرسیده که باهاش حال کنه از کجا می دونه که سینه های من بی نظیره . البته می دونستم اشتباه لپی بوده . منم کونمو حرکت می دادم . دوست داشتم که اون زود تر ارضا شه تا منم یه جوری با کونش بازی کنم ..
-اووووووهههههه سوختم شایان .. عزیزم .. آبت منو سوزوند . جوش آوردی ؟
-نه آبم جوش اومد .
-صبر کن الان خدمتت می رسم . ببینم توی خونه چی داری که من فرو کنم توی کونت .
-من کیرت رو می خوام ..
جیگرم آتیش گرفت . این مرد طوری به کیرم نگاه می کرد و هوس اونو داشت که فرو کنم توی کونش که در اون لحظه آرزو کردم که ای کاش من هم یک مرد بودم . ولی دیگه راهی نبود . کیرم شل شده بود . می شد یه جورایی به زحمت اونوکرد توی کون ولی بهتر بود که این جوری نکنمش . یه موز متوسط گرفته و اونو چربش کردم و گذاشتمش سر سوراخ کون شایان و به طرف جلو فشارش دادم . زبونمو هم گذاشتم روی موز و دور و بر سوراخ کونشو لیس می زدم .
-اوووووخخخخخخ چقدر خوشم میاد از این کارت شیدا . دلم می خواد باهام همیشه از این کارا بکنی .... یعنی هم با کیر منو بکنی و هم یه چیز دیگه ای رو بکنی توی کونم ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#142
Posted: 19 Aug 2014 00:47
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 69
شایان خوشش میومد و حال می کرد . با این که لاله از کون دادن مردا خوشش نمیومد ولی من خیلی لذت می بردم این جوری اونا رو با خودم یکی حس می کردم . حس می کردم اونام یکی از منن . با من و واسه من ... و منم برای اونام . شایان لباشو گاز می گرفت .احساس می کردم که از یه حد معینی دیگه نمیشه موز رو بیشتر به داخل فرستاد . چقدر دلم می خواست که حالا کیر من به جای اون موز توی کون شایان قرار می داشت .. با این که قرص هم خورده بودم .. ولی فکر کنم این دفعه باید قوی تر اونو بخورم . دو تایی مون حس کردیم که دیگه باید از مایه های هوس کم کنیم و بریم توی خط بغل زدن و بوسیدن هم . حرفای عاشقونه شایان شروع شده بود ولی از این که دستام رو کونش قرار داشت لذت می برد . .. وقتی به خونه برگشتم فوق العاده خسته بودم . .. هنوز چند دقیقه نشده بود که لاله اومد سراغم ..
-خانوم خانوما چه خبرته داری خود کشی می کنی نو که اومد به بازار کهنه شده دل آزار؟
. -چی داری میگی این که تازه نوبری بود .. چیه خوشگل من . هیشکی به پای تو نمی رسه ..
-آره جون خودت ..من چقدر بهت سفارش کنم؟!
-باهام شوخی نکن لاله
-میای خونه مون ؟
می خواستم بگم خسته ام و نا و حوصله ای ندارم . ولی خب این دو سه هفته ای رو که درس نداشتیم می تونستم ازش به خوبی استفاده کنم . معمولا خونه لاله اینا مکان بهتری برای خلوت کردن و با هم بودن بود . این لاله هم هر چی با کیر شیدای شی میل خودش ور می رفت مگه شق بشو بود؟ ..
-شیدا عزیزم دیگه حالمو نگیر دیگه . هرچی رو داشتی دیگه خالی کردی . من بهت چی بگم .. ولی اگه چند ساعت هم که شده من اونو ساک بزنم آماده اش می کنم .
از حال رفته بود . دستشو گذاشته بود رو کسش .. خیلی دلم براش می سوخت . چند بار نزدیک بود زنگ بزنم واسه شایان که بیاد این جا و سر حالش کنه .. ترسیدم که به من بگه منو با هرزه اشتباه گرفتی ؟ تازه از طرفی لاله همش بهم سفارش می کرد با کسی از عشق و عاشقی حرف نزن .. هرچند من با شایان از این حرفا نزده بودم و اون عشقی شده بود . واسه همین اقدامی نکردم .. وقتی که حرکتایی رو در آلت خود م حس کردم انگار دنیا رو به من داده باشن . اعتماد به نفس خاصی رو در خودم حس می کردم . ..
- حالا کست رو بذار رو کیرم . الان بهترین وقتشه ..
کیر نیمه شل من وارد کس لاله شده بود و اون حرکتاشو در چند جهت شروع کرده بود .
-اوووووهههههه شیدا شیدا .. کیرت باید ده تای این می بود . بکن حرکتش بده .. آخخخخخخخ آخخخخخخخ کسسسسسم کسسسسسسم ..
با حرکتای عشق خودم آشنایی داشتم . مثلا وقتی که داشت ار گاسم می شد کاملا متوجه بودم . وقتی که چش باز کردم آفتاب قشنگی از پنجره تابیدن گرفته بود . تمام بدنم گرم افتاده بود . لاله رو بغلش زدم . حس می کردم که هوسم بر گشته و منو خیلی داغم کرده .. چند ثانیه ای طول کشیده بود که بفهمم چرا این جا هستم یا این که کی اومدم این جا و. همش اون لحظاتی رو که پیش شایان بودم در نظرم مجسم می کردم .. واسه لاله یه کاری پیش اومده بود و باید می رفت خونه یکی از بستگانش . این کیر لعنتی هم واسه ما شده بود خروس بی محل . گاهی کون من هوس کیر می کرد و گاه کیرم هوس کون .. مگه می خوابید ؟ آمار دو سه تا از پسرای کوچه بغلی رو داشتم که کونی هستن . و تقریبا هم سن منم بودن ..نمی دونم چرا هوس کرده بودم با یه شکل و شمایل مردونه برم بیرون . موهامو کوتاه کردم و قسمت پشتمو دادم مامان کوتاه کنه . می دونستم لاله ناراحت میشه ولی خب دیگه هوس کرده بودم . دوباره بلند می شد . وقتی یکی ار پیرهنای مردونه بابامو که مال عهد بوق بود تنم کرده رفتم جلو آینه یه تیپ بچه خوشگلو پیدا کرده بودم . ولی صورتم یه لطافت خاصی داشت که تا حدودی منو از پسرا متمایز کرده تیپ یه بچه سوسولو بهم می داد . حالا باید یه شلوار مردونه شو پام می کردم . ..یه کلاه هم سرم گذاشتم که فقط قسمتی از موهامو نشون می داد . عجب چیزی شده بودم . خیلی باحاله آدم این جوری بره خیابون .. رفتم به کوچه بغلی .. این پسرا خیلی بی حیا بودن . اصلا گاهی که منو می دیدن بد تر می کردن . یعنی دستشون می رفت رو کون یکی دیگه . یا یکی دستشو می ذاشت لا پای یکی دیگه و با کیرش بازی می کرد . اصلا ملاحظه منو نمی کردن . با این که خوشم میومد ولی این حرکاتشون لوس بازی بود ولی خیلی تحریک می شدم . ظاهرا منو نشناخته بودن .. تازه اگرم می شناختن فکر می کردن دخترم . دوست داشتم برم وسطشون و یه حال و احوالی با هاشون داشته باشم .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 5428
#148
Posted: 29 Sep 2014 23:16
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۷۵
کون جبار یه کون گنده و درشت بود . از اون کونهایی که بهش میگن آبدار . ولی شبیه به چشمه ای بود که دور و برشو علف گرفته باشه . پشم و پیله زیادی داشت یعنی از اون کون های مودار بود . با این که از استیل و درشتی کون اون خوشم اومده بود ولی از این که بهداشت رو رعایت نکرده بود یه جوری شده بودم . تازه این ترس هم در من به وجود اومده بود که نکنه اون داره منو آزمایش می کنه ببینه چیکار می کنم . کمی که با خودم فکر کردم حس کردم که دارم اشتباه می کنم . اولا من که شخصیت مهمی نبودم که بخواد منو آزمایش کنه و در ثانی چه نفعی می تونست برای اونا داشته باشه . ظاهرا اونا هم از اون آدمایی بودند که ما در ظاهر طور دیگه ایشون می بینیم ولی باطنشون خیلی فرق داره با اون چیزایی که ظاهر می کنن . حالا من باید کون جبار رو می گاییدم . یه نگاهی به قسمت جلو بدنش انداختم . وای اون جا جنگلی تر بود . خیلی سیاه بود . یه دستی به موهای انبوه قسمت جلو بدنش زدم . فقط قسمت جلو کیرش مشخص بود .
سمیه : نترس وحشت نکن . استخاره هم نکن . من که خودم می دونم تو چه جور آدمی هستی ونیم ساعت پیش هم من و جبار شاهد بر نامه های هیجان انگیز تو با بقیه بر و بچه ها بودیم . پس پیش من فیلم بازی نکن ..
نمی دونستم چی بهش بگم . آخه کیر من شیدا که مثل کیر مردا نبود به این راحتی ها اونم پس از انزال شق شه ..
- ببخشید این آقا جبار اونجوری که نشون میده از اون بسیجی ها و مکتبی ها و مذهبی های با ایمان و پیرو خط امامه .. این پشم و موهایی که داره عبادتشوخراب نمی کنه؟ -نه ما پیرو مرجع تقلیدی هستیم که دراین مورد ایرادی نگرفته .. یعنی میگه درصورتی که بتوان موهای بلند بدن را تمیز نگاه داشت حفظ و نگه داری آن ایرادی ندارد .
می خواستم یه متلک هم بهش بندازم که گفتم ولش .. من که دلیر شده بودم و می دونستم این جاسوسان همه چی رو دیده کلی هم کیف کردند با این زن قنداق پیچیده دختر خاله شده گفتم سمیه جان من این کیرم تازه آبشو خالی کرده به این نون و ماستها خالی نمی کنه و شق نمیشه . یه نیروی قوی و دوپینگ لازمه . بعد از گفتن این حرف مث بچه هایی که شیطونی می کنن ساکت شده و یه گوشه ای وایسادم .
- حالا من خودم برات ردیفش می کنم . بدون این که مقنعه و بند و بساطشو در بیاره دهنشو باز کرد و گفت بکن توش بذار توی دهنم . بذار .. تا می تونی کیرت رو فرو کن توی دهنمو بکشش بیرون . نرم می کنی .. سفت می کنی هر کاری می کنی بکن . من می خوام حال کنم . شوهرم کیف کنه . کون بده .. مگه ما از آخوندا کم تریم ؟ اونا هر غلطی که دلشون بخواد می کنن و حالا به ما که رسید همش در پی اینن که ما رو ارشاد کنن .
من می خواستم بهش بگم که شما و آخوندا هر دو تا تون سرتون توی یک طویله وآبخوریا آبشخورهست که گفتم ولش برای خودم شر درست نکنم و من فقط یک هفته ای این جا مهمون هستم و بهتره که این هفت روز رو تبدیل به هفت سال نکنم . خیلی دلم می خواست صورت این جنده خانوم کیر ساک زن رو ببینم ولی ظاهرا به خاطر مصلحت نظام و مسائل امنیتی این کارو انجام نمی داد .
-سمیه جان . من که نا محرم نیستم . اگه اون رو بند خودت رو در بیاری بیشتر به من لذت میده . حال می کنم .
-من به خاطر مصلحت نظامه که این کارو نمی کنم .
کاش این کیرم جواب می داد و کس و کون این جنده خانوم رو هم می کردم . مثل این که برای این جبار خیلی عقده شده بود که این آخوند ها با این که کونی هستند چرا دارن ارشاد می کنن که کون دادن بده . ولی اینا دلیل نمیشه . تا یه آدم آمادگی کون دادنو نداشته باشه به دنبال این کارا نمیره . سمیه نقاب از چهره برداشت و منم کیرمو فرو کردم توی دهنش .. آخ که این زن چقدر خوشگل بود ولی یه حسی بهم می گفت که کس و کونش مو داره . چون وقتی که مرجع تقلید اونا همچه فتوایی صادر کنه حتما اونا حال می کنن که پشمشونو زیاد کنن . کیرم کاملا شق شده بود . سمیه ای که ناز داشت نقابشو برداره یعنی همون مقنعه و پوزه بندشو , یواش یواش خودشو بر هنه کرد و اومد سمت من .. وای حالا زن و شوهر دو تایی شون لخت بودند . حدس من کاملا درست بود . سمیه با همه خوشگلی دور و بر کسش خیلی مو داشت . یه نگاهی به جبار کونی انداخته و گفتم ببینم مرد مومن تو از لاپای پشمکی زنت خوشت میاد ؟
-نه راستش من زیاد خوشم نمیاد ولی برادرا خیلی خوششون میاد . اونا نمی ذارن که سمیه کسشو برق بندازه ..
-مگه توشوهرش نیستی ؟ اختیار با توست .
-بعدا بهت میگم ..
سمیه : خب حالا بگو جبار . چیه پیش این می خوای آبروی ما رو ببری ؟خانوم کیردار ! جبار هوای منو داره که منم براش مردایی رو ببرم که به کونش صفا و به خودش حال بدن . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
ویرایش شده توسط: shahrzadc