انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 16 از 28:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  27  28  پسین »

شیدای شی میل


مرد

 
اي بابا شيدا بيا كون منو بكن
     
  
زن

 
sohrabkarimi: اي بابا شيدا بيا كون منو بكن
سلام سهراب خان خسته نباشی امروز قسمت بعدی اونومنتشر می کنم البته احتمالا پس از برگشتن از مهمونی .. از اون جایی که داستان گی نمی نویسم این شیدا هم بهونه ای شده تا مردا رو با اون روبرو کنم و شیدا رو حلالشون کنم یا اون مردا رو حلال شیدا کنم . با تشکر از توجهت .. دوست و برادرت : ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۷۷

سمیه مرتب پنجه هاشو به هم می فشرد و زیر لب یه چیزایی می گفت . شوهرش می گفت که اون هر وقت زیاد لذت می بره زیر لب دعا می خونه و خیلی وقته که از این دعا ها نخونده چون هم خودش و هم برادرایی که سمیه رو به تازگی گاییدن طوری بهش حال ندادن که اونو سرحالش کنن . سمیه یه جیغی کشید و ساکت شد ..
-جبار حالا وقتشه . فقط رو پشم کسش خالی کن . طوری هم پخشش کن که همه جا مشخص شه . درست مثل این که بر روی زمین سیاه برف اومده باشه . خیلی لذت بخشه .
کیرمو کشیدم بیرون . ولی منی با من لج کرده بود . با این که کیرم بیش از حد داغ شده و هوس از سر و روم می بارید ولی نمی دونم چرا آبم قفل کرده بود . بازم حالت کیرم طوری بود که حس می کردم منی پشت یه سدی جمع شده و به سختی می خواد بریزه . حس کردم جبار هم دونست حالت منو . فوری بهم یه قرص داد که بخورم . از اونایی که کیر آدمو سفت و شق می کنه -این که حداقل بیست دقیقه می کشه اثر کنه و بیشتر برای شق شدنه .
-منم اینو دادم بخوری که تا بیست دقیقه دیگه برای من ردیف شی .
کونشو گرفت به طرف من و گفت ببین .. اینو می بینی . چه کون سفت و گوشتی و نابیه ؟! خیلی طالب داره .
دیگه قرصه رو داد به خوردم . این کار اون اعتماد به نفس منو بالا برد . شاید م از اینکه حس می کردم نتونم بعد از انزال کیرمو برای جبار شق کنم دچار استرس شده بودم . اما بعد از خوردن قرص دوباره کیرمو فرو کردم توی کس سمیه خواب آلوده و وقتی حرارت کیر و داغی اون به نهایت رسید در جا اونو بیرون کشیده و آبموطوری روی مو و پشم کس سمیه خالی کردم که شوهرش جبار با لذت داشت صحنه رو تماشا می کرد . از خوشحالی منوبوسید ..سر تا پامو غرق بوسه کرده بود . هم با دوربین دستی و هم با موبایل و از زوایای مختلف از این صحنه و حالتی که آب کیرم و قطرات منی روی موهای کس سمیه پخش شده بود فیلم و عکس گرفت .. بعد از اون برای دقایقی به این منظره خیره شد .
-حیفم میاد که این صحنه رو خرابش کنم اما چاره دیگه ای ندارم . نمی دونستم چی داره میگه ولی حدس زدم که می خواد با دستش آب کیر منو رو ی موهای بلند و به هم گره خورده زنش پخش کنه . اما در کمال تعجب زبونشو در آورد و بعددید که با لباش بهتر می تونه کار کنه جفت لباشو گذاشت رو هر قسمتی که آب کیر من اون جا ریخته بود و آبمو در هر نقطه خورد .. طوری هم موی کس زنشو لیس می زد که نشون می داد تا چسبندگی آخر آبمو می خواد از رو کس زنش حس کنه و بچشه . بعد از اون موهای کس زنشو دسته کرد و اونا رو فرو برد توی دهنش و چه جورم با هوس اونا رو از ته تا سر می کشید .. کیر خودشم مثل کس زنش مودار بود . حس کردم کیرم داره شق میشه ولی سرم کمی درد گرفته بود و این هم فکر کنم به خاطر اثر قرص وایاگرا بوده باشه .
-شیدا از کونم خوشت نیومده ؟ خیلی مو داره ؟
- درسته کونت مو داره و کیرت هم همین طور ولی از بس تیغ کرده وتراشیده اونو گاییدم دیگه واسه تنوع هم شده کردن یه مو دار اونم بد نیست ولی راستش سر در نمیارم مگه تو استخدام رسمی نیستی ؟ چه خیره این همه ریش ؟! خفه نمیشی ؟
-نمی دونم شاید ..
-برادر جبار تظاهر کردن هم حدی داره ...
دیگه شجاع شده بودم . می دونستم که این زن و شوهر دو تایی شون محتاج کیر من هستند و هر چی هم فحش بدم خیالشون نیست تا می تونستم حرفاموز ده و عقده گشایی کردم . کون جنگلی جبار در اختیار من قرار گرفت . پوست سفید این مرد نشون می داد که کونشم باید سفید باشه . دستامو رو کونش قرار داده و با گردوندن دستام به تمام جهات کونشو هم می گردوندم . سفت و ناز و مردونه و گاییدنی .. بهترین صفتهایی که می شد واسه کونش در نظر گرفت .
-آقا جبار دوست داری با کونت چیکار کنم ؟
-همه کار.
-از کجا شروع کنم .
- اگه بگم انجامش میدی ؟
-می تونم حدس بزنم چی می خوای جبار . دوست داری کونتو لیس بزنم و زبونمو یذارم سر سوراخش و خلاصه هر مدلی که دوست دارم به کونت حال بدم و بعد که خوب حالشو بردی اون وقت کیرمو فرو کنم توی کونت .
کونشو به کیر من می مالوند .. قبل از این که اونو بکنم کیرمو گذاشت توی دهنش و با یک ساک زدن جانانه حالمو جا آورد . حالا دیگه کردن و فرو کردن کیرم توی سوراخ کون اون بود که می تونست به هر دوی ما حال بده . قبلش چاک کونشو باز کرده نوک زبونمو رو سوراخ کونش کشیده و با جفت لبام دو تا قاچ کون یعنی همون برش های کونشو ماچ می کردم.
-آههههههه شیدا شیدا .. این کون حالا فقط کیر می خواد . کیر تو رو ..... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۷۸

از اون جایی که می دونستم این زن و شوهر خیلی کارا از دستشون بر میاد و باید هواشونوبا کیر زدن به اونا داشته باشم ودر واقع با این جور کیر زدن به اونا اون جور کیر زدم .. تلاشمو می کردم تا اونا از من راضی باشن . واسه همین حواسمو خوب جفت کردم و این آرامش هوسمو زیاد تر کرد . آخه من باید زود تر از این مخمصه خلاص شده می رفتم به دانشگاهم می رسیدم . لاله و خونواده و بقیه همه , دلواپس بودند . ولی کون خیلی با حالی داشت این بسیجی پاسدار .. تعجب کردم این کونش چقدر گوده . کیرم تا عمق بیشتری رفت توی کونش . ولی اون همین جور حرص می زد . اصلا قانع نمی شد . همین جور کونشو به عقب می مالوند تا کیرم به عمق بیشتری در کونش نفوذ کنه . خیلی هم راحت حرکت می کرد . جاااااااان این جور کون کردن ها به من خیلی مزه می داد . این دیگه چه کونی بود؟! چاقالو, تپل , سفت . ولی کون مردونه جبار دیگه مثل کون خانوما نبود که بیشترشون یه لرزش ژله ای دارند . سمیه : تعجب می کنی که کیرت راحت داره توی کونش میره ؟ آخه تو ایران خودمون شاید چهل پنجاه نفر بیشتر نکرده باشنش .. ولی برادران عرب توی لبنان و فلسطین حسابی از خجالتمون در اومدن .
جبار : ولی خود سعودی ها و وهابی ها از همه کیرشون با حال تر بود .
-ببینم اونا نمی گفتند که لواط خیلی بده و از این حرفا ؟
-نه اونا میگن ما چون از دین بر گشته ایم گاییدن ما حتی مردا ثواب داره مخصوصا اگه دولتی و پیرو خط امام و ولایت باشیم . به بر کت همون کیر ها بود که امروز این قدر راحت دارم از کون دادن کیف می کنم .در ضمن دو سه تا کیر امریکایی هم خوردم .
-حالا با کیر من حال نمی کنی؟
- اگه بگم این بهترین و با حال ترین کیریه که رفته توی کونم شاید باورت نشه . می دونی چرا .. عربها که من پاسدار بسیجی رومی گاییدن بیشتر با درد همراه بود .. یکی دوبار مقعدم طوری درد گرفت که تا سه ما ه کون ندادم . از بد ترین روزای عمر من بود .
سمیه : حالا این قدر حرف نزن حالتو بکن ..
دستمو به کیر جبار رسونده باهاش بازی می کردم تا یه حال دو سره بهش داده باشم و اونم فراموش نکنه که من هم یه کونی دارم . آخه این بسیجی ها همش هم بخوان کون بدن فراموش می کنن که مردن .. ولی باشه به کیرم . بذار فراموش کنن .
-آخخخخخخخخ محکم تر محکم تر .. واااااایییییی سمیه .. عزیزم .. این باید تا صبح منو بگاد .. زندانیا رو تو باید کنترل کنی ..
-من حریفشون نمیشم .
-تو .. تو مورو از ماست می کشی بیرون .. ببینم نکنه بازم می خوای حال کنی و با کیر این شی میل گاییده شی .
-این قدر خود خواه نباش مرد . بهشتو که واسه خودت می خوای . حداقل دنیا رو با هم قسمت کنیم .
-تو خودت به کی میگی ..
رو کردم به هر دو تاشون و گفتم حالا این قدر با هم دعوا نیفتین . با این چیزی که به خوردم دادین کیرم به این زودی ها بخواب نیست .
چه حالی می داد وقتی که جفت دستمو رو سینه های جبار می ذاشتم و خودمو از عقب به طرف جلو حرکت می دادم . سردردم کمی بهتر شده بودعجب قرصی بهم داده بودند .سمیه : جبار زنگ بزنم که جمال هم از شمال بیاد این جا و یه حالی بکنه ؟
-اون تا ده روز دیگه کار داره . دستش بنده .
-عیبی نداره . شیدا جونو همین جا پیش خودمون نگهش می داریم .
دلم هری ریخت پایین . همین که نمی دونستم جمال کیه .. هم این که من قرار بود یک هفته دیگه مرخص شم معلوم نبود اونا برای من چه نقشه ای چیدن . داشتم به گریه می افتادم .
-ببینید من درسای دانشگاهم داره شروع میشه . تا یک هفته دیگه مهمون شما هستم . سمیه دلش سوخت و فوری زنگ زد برای جمال ..
-الو جمال جون .. اگه تونستی سه سوته خودت رو برسون تهرون . نیای سرت کلاه رفته . فدات شم پسرم .. اگه می تونی به عمو جلالت هم بگو بیاد .. چی ؟ چی شده ؟ بابا حالش بد شده ؟ خدا نکنه اون مرده باشه . الان هم من بهش احتیاج دارم هم انقلاب و هم ولایت .. مادر فدات شه بیا که یه سوژه گیر آوردیم که می تونی باهاش حال کنی . ..ای کلک . حتما باید جریانو می گفتم که میومدی ؟ زود باش می دونم خیلی وقته حال نکردی . بیا تا سر حال شی و مادر خنده هاتو ببینه ..
معلوم نبود من این یک هفته رواومده بودم زندان یا بیگاری . یه جایی خونده بودم که یه مرد یا گی مفعولی ازیه مرد دیگه یا گی فاعلی خواهش کرده بود که بکنه توی کونش . اون مرد بهش گفتم عاشق کون کردنه ولی چون به وقت کردنش کیراون مفعولیه از جلو تلو تلو می خوره چندشش میشه . اون کونی کاری کرد که کیرش استتار شه و کونشو بده ولی من داشتم لذت می بردم از این که می دیدم کیر جبار داره تکون می خوره و منم دارم کونشو می کنم . .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
     
  
زن

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۷۹

فقط داشتم به کون جبار نگاه می کردم و کیرم که خیلی راحت می رفت توی کونش و بر می گشت . ظاهرا قرار بر این شده بود که جمال و جلال هم یکی دوروز بعد بیان این جا و من حال اونا رو هم جا بیارم . دیگه دلیر شده بودم . می دونستم که اونا به کیر من و وجود من نیاز دارن .
-سمیه جون .. من اگه بخوام بر گردم به سلولم دیگه مقاومت بدنم کم میشه و توانی برای فعالیت در این جا ندارم .
-فکر اون جا شم کردیم . همین گوشه کنارا یه اتاقک هست که شبیه سوئیت یک هتل درجه پنجه .. جبار که زیر کیر من داشت ناله می کرد و از هوس زوزه می کشید گفت چی داری میگی زن ! هتل درجه پنج نه .. پنج ستاره
-آره من اشتباه کردم . روی اون تخت ما سه تایی دراز میکشیم .. البته من یا جبار به نوبت می تونیم کشیک بدبم
-برای شما مسئولیتی نداره که من در سلول نباشم ؟
خواستم اونا رو بالا بالا ببرم و بهشون شاخ و بال داده باشم ..
جبار : اووووووفففففف بزن . وقتی کیرت رو می کشی بیرون و اونوبا یه انحنای خاصی می فرستی توی کون من حس می کنم رسیدم به آخر عشق و حال و اوج قله لذت ..
-با همین کیر سیزده چهارده سانتی ؟
-همین به اندازه یه بمب اتم داره منو می ترکونه ... عزیزم . تو ما رو دست کم گرفتی . قدرت دست ماست . قدرت در این مملکت به دست کونی هاست . کونی ها همه کاره ان . تا کون ندی به جایی نمی رسی . از همون ریشه باید کون داد . با کون کردن آدم بد بخت و بیچاره میشه . نگاه کن من هم دارم کونمو میدم هم حالمو می کنم هم دارم به مقامات بالا می رسم . الان رئیس زندانم . بعد میشم نماینده مجلس .. هرچی بیشتر خایه بمالم بیشتر ترقی می کنم ..حتی ممکنه رئیس جمهور هم بشم . ولی واسه امام شدن باید ولیعهد امام قبلی شم .
-جبار جون تو باید خایه اونایی رو بمالی که به دردت بخورن تو رو برسونن به اون بالا بالا ها
-آره عزیزم ولی باید انرژی هم داشته باشم . تو به من انرژی میدی .. قوت میدی ..
-کون جلال و جمال چطوره ..
-کون داداش یه خورده آب افتاده از اون کونای ناب انقلابیه . ولی خوبه بد نیست تو می خوای بکنی توی سوراخش .. ولی پسرم جمال خیلی کون با حالی داره .. چند بار خواست بهم کون بده ..گفتم پسر مگه چاقو دسته خودشو می بره ..بهم گفت پس چرا امام برید ..می خواست بگه چرا امام بچه های انقلابو اعدام کرد . اون وقت من دیگه وارد بحث سیاسی نشدم . کون دادنو عشق است .سیاست پشم کون من هم نیست .
رو کردم به سمیه و گفتم می تونم یه خواهشی از شما بکنم .. اگه میشه یه زنگی به این جمال و جلال بزن و بگو که حسابی به خودشون تیغ بندازن و خودشونو براق کنن که من این جوری بیشتر می پسندم . دیگه پاک اونا رو کلافه کرده تا می تونستم به اونا دستور می دادم . اگه تا صبح جبارو می گاییدم عین خیالش نبود .. بالاخره سمیه به حرف اومد و گفت مرد تو خسته نشدی ؟ یه وقتی نگی کونم درد می کنه وواست پماد بزنم . اونم باید بمالم روی دستم و انگشتمو فرو کنم توی کونت .
-چه ایرادی داره . انگشت تو هم دست کمی از کیر نداره
-این که آره ولی تو که از درد ناله می کنی اون وقت می خوای چیکار کنی .
کمرم درد گرفته بود ولی از کردن جبار لذت می بردم . یه نگاهی به کونش انداخته و یه دیدی به اون سوراخش زدم . خیلی جا دار بود . حالا کون زنا رو هر چقدر می کنی این قدر این جوری نمیشه ولی دور حلقه کون جبار یه نرمی خاصی داشت . اصلا کون زنا خیلی خوشگل تره ولی من یکی که وقتی مردا رو می گاییدم یه اعتماد به نفس خاصی پیدا می کردم احساس قدرت و شادی و آرامش . وقتی جبار ازم خواست که از روبرو کونشو بکنم هم خوشحال شدم و هم این که یه استرس خاصی بهم دست داد از این که نکنه نتونم کیرمو به خوبی شق کرده اونو بفرستم توی کونش . این جوری خیلی هم حال می داد . کیر تیز شده جبار روبروم قرار داشت ولی وقتی کیرمو از روبرو فرستادم توی کونش کیرش به شکمم چسبیده بود و گاهی هم ازروبرو به شکمم فشار می آورد که اونو می خوابوندم تا کمتر اذیتم کنه ولی خوشم میومد . حالا این مرد هم از کون دادن لذت می برد و هم از این که کیرشو در تماس با شکم من قرار داده .
-بکن .. بکن .. بغلم کرد و لباشو به لبام چسبوند . چقدر چندشم میومد از این که اونو ببوسم . اصلا خوشم نمیومد و دوست نداشتم که این کارو انجام بدم . ولی با این حال یه دو سه دقیقه ای رو تحمل کردم تا از شر دهن گندش خلاص شدم . ولی وقتی که دو تا دستشو گذاشت رو سینه هام و با اونا ور رفت دیگه حس کردم که دلم می خواد یکی باشه و بکنه توی کونم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
مرد

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 80

در همین لحظات سمیه خودشو رسوند به ما . یه لحظه سرمو بر گردوندم عقب و هیکل توپشو دیدم .. وقتی موهای کسشو به کونم می مالوند لذت می بردم . دلم می خواست یه چیزی رو فرو کنه توی کونم . خیلی هوس اینو کرده بودم که یه چیزی بکنه اون داخل .. وقتی انگشتمو فرو کردم توی کونم تازه دوزاریش افتاد که اون باید این کارو برای من انجام بده . من داشتم شوهرشو می گاییدم . جبار مثل زنایی که زیر کیر بوده و دارن از سکسشون نهایت لذت رو می برن ناله می کرد . و از اون طرف هم سمیه داشت به من حال می داد .. وقتی ریزش آب کیر جبار رو روی شکمم حس کردم و خوشم اومد که شکم داغ من اونو تحریک کرده خودمم داغ شده و توی کونش خالی کردم . جوووووووون .. اووووووفففففف این رو هم می شد به حساب یکی از بهترین حال کردنا م بذارم از این نظر که تا می تونستم کونی رو گاییدم و از دیدنش لذت بردم . از نگاههای مردی لذت بردم که داشت به من کون می داد و از من قدر دانی می کرد مردی که می تونست به دردم بخوره .. اون شبو همون جا خوابیدم . به من گفتن که کاری به کار بقیه نداشته باشم و نگران اونا نباشم که چیکار می کنن . راست می گفتند اون دو نفر . اون جا کاملا شبیه به یک هتل پنج ستاره بود . شاید اگه جریان دانشگاه و نگرانی خانواده ام نبود یه حالی می داد چند روز دیگه رو هم در این جا موندن . یه سردرد خفیف هم داشتم ولی اون قدرا هم این جوری نبود که منو از کارای دیگه بندازه .. زن و شوهر چقدر خوب ازم پذیرایی می کردن . اومدن دو طرف من خوابیدن . چه حالی می کردم . باورم نمی شد که دارم شاهانه زندگی می کنم . راستش یه خورده هم دلم واسه اونایی که شب گذشته دیده بودم و هم سلولی من بودن کمی می سوخت . آخه اونا که گناهی نکرده بودن . دیگه ازخواب و غذا سیر شده بودم . واسم مدل به مدل فیلم گذاشته بودن . برام یه قرص آوردن که بخورم از اون قرصایی که فکر کنم کیرمو واسه چند ساعتی شق نگه می داشت . ظاهرا عمو و برادر زاده یعنی جلال و جمال توراه بودن . با این فیلمی که از گاییدن و گاییده شدن مردا توسط هم گذاشته بودن راستش منم واسه اومدن مردا لحظه شماری می کردم . حالا خیلی راحت می شد دید که یه مرد چه جوری کون یه مرد دیگه رو می کنه . آدم فکر می کرد که تماشای یک فیلم یه چیز دیگه ایه . سعی می کردم این خرت و پرت ها یی رو که برام میارن کمتر بخورم تا موقع سکس راحت تر کار کنم . .. وقتی اون قرصه کارشو کرد و کیرم سفت وایساد هوس منم زیاد شد . دلم می خواست اونوبه یه جایی فرو کنم . حالا کون و کس سمیه با کون جبار و دهن اونا فرقی نمی کرد . .. چشامو بسته دستمو رو کیرم گذاشته بودم و با هاش ور می رفتم . سمیه خودشو رسوند نزدیکم و گفت -
کمی طاقت بیار که الان اونا می رسن . من خودم از تو حشری ترم ولی دلم می خواد وقتی اونا رو دیدی از هیجا ن و شور و حالت کم نشه . اول سعی کن جمال پسرمو بکنی چون اون خیلی کم طاقته. مادر فداش بشه . وقتی کیر میره تو کونش انگار یه نوری به چشاش می رسه که با اون بهتر و بیشتر می تونه بد بختیهای مردموببینه . خیلی از مسئولین مملکت ما این جوری هستن . مردم باید اونا رو درک کنن که اونا با کون دادن بیشتر انرژی می گیرن و می تونن بیشتر در خد مت اونا باشن ...خیلی حال میده کون دادن .
-سمیه جون همون کون دادن هم خودش خد مت بزرگیه . این روزا گرونی و مشکلات زندگی زیاد شده و نمی دونی چقدر این کارا ثواب داره . تا چند وقت دیگه شاید فتوا صادر شه که کون دادن هم حلاله ..
-فدات شم شیدا جون فتوا نمی خواد که .. الان خیلی ها از همین فتوا دهنده ها خودشون کونی هستن دارن فتوای عملی میدن .. خیلی با مرامن ..یه کونتوپ و گنده ای هم دارن . از بس مفت می خورن .
گرم صحبت بودیم که یه لحظه دیدم دو تا پری خوشگل وارد شدن .. ولی خوب که دقت کردم و پس از چند ثانیه از ابروشون وحالت بینی فهمیدم که اونا مرد هستن . چقدر ناز شده بودن . یه تاپ و به دامن کوتاه پاشون بود . پاهاشون ..ریش و سبیلشون تیغ کرده بود . این جور قیافه ها هوس آدمو زیاد می کرد .. من و سمیه هم که کاملا لخت بودیم . جبار معلوم نبود کجا رفته . ما چهار تا پس از احوالپرسی های اولیه در جا رفتیم سر اصل مطلب ..
سمیه : جمال جون فدات شم دوری از مادر خیلی لاغرت کرده . .
یه نگاهی به هیکلش انداختم و اونو خیلی تپل حس کردم .. اون دوتا تازه وارد شبیه یک زن خوشگل شده بودن.. عمو و برادر زاده رفتن و چند دقیقه بعد با یه لباس خواب زنونه توری بدن نما بر گشتن .. انگار داشتن می رفتن حجله گاه . سمیه یه چشمکی به من زد که اول برم کون جمالو بکنم . آخه می گفت پسرش خیلی بی طاقته ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 81

یک شورت نازک زنونه هم پاشون کرده بودند که بیضه هاشون تقریبا مشخص بود و کیرشون هم با یه حالت عجیبی از قسمت جلو در یه حالت گردش به راست یا چپ قرار داشت . من با تعجب به اون دو تا کون نگاه می کردم .
سمیه : معطل چی هستی شیدا . من خودم برادر شوهرمو می سازم .
جلال و جمال دو تایی شون با یه حالت اواخواهری و با ناز و کرشمه حرف می زدند . طوری که منم از این حالتشون لذت می بردم و یه حس قدرتی نسبت به اونا داشتم .رفتم طرف جمال . دستامو رو لباس توری بدن نما ی یکسره اون گذاشتم و آروم اونو دادم بالا . دستمو درجا گذاشتم رو کونش ..
سمیه : شیدااین کون حرف نداره . از اون هندونه ها به شرط چاقوست . اون باید دختر می شد . پسرم میگه اگه یه جوری واسه خودش درست کنه بره اروپا همون جا شوهر می کنه . میره یه کشوری که از دواج مرد با مرد رو قبول داشته باشن ..
-یعنی دین ملاک نیست .؟
-خب تقیه می زنه میگه من مسیحی شدم . این جور مواقع دروغ مصلحت آمیز ایرادی نداره .
لباس خواب جمال تپلو از تنش در آوردم .. چه بدنی ! چه کونی !
-پسر تو چه جوری جرات کردی ریش و سبیلتو تیغ کردی ؟
-شیدا جون ! گفتم می خوام تقیه بزنم .. کسی نفهمه که من جزو نظام هستم . می خوام جا سوسی کنم اونا هم گیر ندادن . تازه به اونا چه ربطی داره ولی برای این که سیاست خودمو حفظ کنم این دروغا رو گفتم . واسه کون دادن باید خیلی زحمت کشید .
جلال : جمال جان .. من بزرگترم .. بذار اول شیدا کون منو بکنه .
جمال : عمو جون تو سابقه کون دادنت خیلی بیشتر از منه .. یادت رفته که زمان جنگ می رفتی به جبهه ها زیر کیر برادرا می خوابیدی .. شبا سوار اسب سفید می شدی و از سنگرا رد می شدی همه می گفتند یک نیروی غیبیه -بس کن جمال ..
سمیه : عیبی نداره . ملت حالا خودشون فهمیدن که اونا همش یه حقه بازی بود .. تعریف کن جلال جون حال کنیم جلال : آخرشو می گم .. یه بار از اسب زمین خوردم و چند نفری فهمیدن من امداد غیبی نیستم . نزدیک بود منو جای سرباز عراقی بکشن .. ولی هر جوری بود حالیشون کردم که برای روحیه بخشی به سربازا و پیروزی بر دشمنان اسلامه که داریم این کارا رو می کنیم . رفتم میون بر بچه های یک سنگری که یه ده دوازده نفری می شدن .. اون شب زیر کیر ده نفر خوابیدم . دو نفرشون هم تو دهنم خالی کردند ..
رو کردم به جلال و گفتم آقا جلال تو چطور جر نخوردی ...
-راستش کیرشون توی کون من زیاد حرکت نمی کرد .. کیرشون تا می رفت توی کونم فوری آبشون میومد .. خیلی حال داد ..
سمیه : جلال خوبه حالا بیا یه انگولکی به کونت بکنم ..
من دستمو گذاشتم روی کیر جمال و اونو شقش کردم . رو کردم به سمیه و گفتم سمیه جون من که می دونم و شوهرت هم می دونه که تا حالا زیر کیر چند تا مرد غریبه خوابیدی . چون تا زمانی که از این کارا صورت نگیره شما به درجه افسری نمی رسین .. حالا می خواستم ببینم اگه بری زیر کیر جلال .. شوهرت جبار ناراحت نمیشه ؟ یعنی تحملشو داره که برادرش زنشو بگاد ؟
-منظور ؟
-منظورم اینه که من بکنم توی کون جمال جون .. جمال هم بکنه توی کون عمو جلال و جلال هم کیرشو بکنه توی کون تو سمیه جون ... چهار تایی مون به هم می چسبیم . جمال و جلال که وسط قرار می گیرن وظیفه شون سنگین میشه باید حواسشون جفت باشه که وقتی دارن کون میدن طوری حرکت نکنن که کیر خودشون که توی کون نفر جلویی هست بزنه بیاد بیرون .. البته اگرم بیاد چاره داره دوباره میشه اونو فرو کرد داخل ولی از دهن میفته . روغن کاریها رو انجام دادیم .. سمیه هیجان زده شده بود .. جلال هم همین طور چون می خواست زن برادرشو بگاد ..
سمیه : شیدا جون فدات شم اولین بارمه . می خوام اگه مشکلی پیش اومد تو از من در برابر شوهرم دفاع کنی وبگی که توگفتی که من برم زیر کیر جلال .
-خب عزیز مگه تو تا حالا با غریبه ها حال نکردی ؟ زیر کیرشون نخوابیدی ؟
-چرا .. چند بار ..
-حالا هم چه فرقی می کنه . کیر کیره دیگه.
-منم اینو می دونم ولی چیکار کنم شوهرم جبار نسبت به مردای فامیل غیرتی میشه ..
جلال : من و جمال تا حالا خیلی توی کون هم فرو کردیم ولی تا حالا توی کس و کون زن داش فرو نکردم . .. بازم چشم اووووووففففففف می خوام برای اولین باز زن داداشمو بکنم . اصلا فکرشو نکرده بودم . گفتم شاید داداش عصبانی شه ..
سمیه : دیگه حرف زیادی بسه .
رو کردم به بقیه و گفتم
- سوراخ کون ها روغن مالی میشه . قسمت بیرونی دور مقعد و هر جارو که حس می کنین ضروریه خوب چربش کنین .
مثل یه فر مانده به اونا دستور می دادم .. اووووووخخخخخخ چه کیفی داشت .. خودم هر سه تا سوراخا رو روغن مالی کرده بودم . انگشتمو توی سه تا سوراخ کون فرو کرده یه دید جانانه ای به هر سه تا قالب انداختم . جلال فرو کرد توی کون سمیه . جمال هم کیرشو فرو کرد توی کون عمو جلالش و منم کردم توی کون جمال ..
-خیلی حال میده ..
سمیه : فدات شیدا پیشنهاد خوبی دادی خیلی هیجان انگیزه .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 82

صحنه خیلی جالبی شده بود . چهار نفر توی یک خط . خوشم میومد جلال انقلابی و بسیجی بزرگ چه جوری دستاشو به دو طرف باز کرده بود که جمال بسیجی امروز کیرشو بکنه توی کونش .. . منم با هیجان کیرمو فرو کرده بودم توی کون جمال . کون سفید جمال سوسول چه لذتی می داد . کیرم به دیدن کون اون جون دوباره ای گرفته بود . همچین با سمیه دختر خاله شده بودم که هر چی به ذهنم می رسید می گفتم ..
-سمیه جون مطمئنی که جمال بچه تو و جباره ؟
-اوووووووهههههه چی داری میگی اگه شکم داری من برم تست بدم .
-نه عزیز دلم , حرف یک زن با ایمانو قبول می کنم .
-اگه به خاطر تن و بدن سفیدش میگی اون به بابا بزرگش رفته ..
-ببینم بابا بزرگش هم کونی بوده ؟
-اونو دیگه من نمی دونم چی بگم ..
جمال : آره مامان !آره شیدا جون ! آقا جون جابر هم کونی بوده . بچه که بودم همش منو بغل می کرد و از پشت شلوار کیرشو به کون من می مالوند . یه بار هم که باهاش رفته بودم حموم عمومی دیدم اونی که کیسه می کشه روش خوابیده .. خلاصه اون با من ور می رفت . اون وقتا می ترسیدم ولی بعد که بزرگ شدم خوشم میومد . دوست داشتم بازم با هام از اون کارا کنه که دیگه فکر کنم روش نشد ..
-مادر فدات ! پس خیلی سختی کشیدی ..
-نه مامان . گاهی بچه های کوچه منو می بردن جا های خلوت و اون کاری رو که دوست داشتم با هام می کردند . خیلی کیف می کردم .
-جمال جون تو در بچگی هر کاری کرده باشی حالا با این کون توپی که داری و سوراخ تنگت نشون میده که خیلی فنی و اصولی کون می دادی که به نظرم گشاد نمیای . اون عضلات داخل مقعدت حسابی به آدم و کیرش می چسبه . حال میده . آدم دوست داره کیرشو بیشتر و بیشتر بفرسته داخل . تو با این که یک مرد هستی ولی بر جستگی باسنت طوریه که منو به یاد کون گنده هوس انگیز ترین زنایی میندازه که در فیلمهای ناب سکسی دیدم ..
جمال : قابل شما رو نداره شیدا جون ..
-صاحبش خیر ببینه
-جمال : من که در مقابل شما صاحب کون نیستم ..
سمیه که کونشو از پشت به کیربرادر شوهرش جلال می کوبوند گفت شیدا .. معلومه که خوب داری به پسرم حال میدی . قربونش بشم جمال جون من عادت نداره این قدر زود و با احساس از کیری که داره میره توی کونش تعریف کنه . ولی حالا اون داره با تمام وجود و صداقت ادب و صمیمیتش از اون میگه .
-فدات سمیه .. آدم کون یک دست و خوشگل و مردونه و سفید رو که می بینه معلومه که این جور به هیجان میاد.
دو تا کف دستمو گذاشتم روی کون جمال و بازش کردم به دو سمت تا بتونم کیرمو ببینم که چه جوری فرو میره توی کون یک مرد و به تمام بدنم لذت میده . چقدر دیدن دور و حلقه مقعد جمال به من حال می داد . کبودی حلقه و چین های دور سوراخ کون جمال خیلی کم رنگ نشون می داد . یعنی در نگاه اول فکر می کردی اون چینها همه سفیدند . خیلی خوشگل بود ..
-شیدا جون خیلی حال میدی . تمام تنم سست شده . می ترسم کیرم از توی کون عمو جلالم در آد .
-میگی یواشتر بکنم ؟
-نه من اینو دارم میگم که اگه یه وقتی کیرم از توی کون عمو جلال در اومد اون از من ناراحت نشه ..
جلال : میگامت اگه کیرت از توی کون من لیز بخوره و بیفته ..
این حرفش هر چهار تای ما رو خندوند .
جمال : عمو جون من که آرزومه تومنو بگایی .
-نیست که اصلا این آرزوت تا حالا بر آورده نشده ؟
بازم خندیدیم .
سمیه : جلال بامزه ! تو نباید از کون زن داداشت بگی ؟
-راست میگی . هیجان زده شدم از این کیری که رفته توی کونم .
-نیست که تا حالا پسرم تو رو نگاییده ..
آخ که چقدر خندیدیم .
جلال : سمیه جون فدات شم اگه داداش جبار بیاد و ما رو این جوری ببینه یعنی اگه ببینه کیرمو فرو کردم توی کون خوشگل و با کلاس و توپ زن توپ و خوش هیکلش خیلی ناراحت میشه ..
-اونش با من فقط حالتوبده ..
جلال : جمال جون .. تو هم از کون من تعریف نکردی ها ..
سمیه : ادای منو در میاری جلال ؟
جمال : من که از کون تو یک رمان نوشتم عمو جلال .
سمیه : فدات شم شیدا .. جمال من خیلی خجالتیه ولی از وقتی که کیر تو رفته توی کونش حسابی روحیه گرفته..
گفتم نیست که تا حالا کون نداده ؟
وای که این بار صدای خنده هامون بالاتر رفته بود . از پهلو لبامو گذاشتم روی صورت جمال و در حالی که آروم کیرمومی کشیدم به سمت عقب تا دوباره فرو کنم توی کونش گفتم .
-مامانت راست میگه ؟ راست بگو کون دادن بیشتر لذت داره یا کون کردن .
-واسه من کون دادن بیشتر می چسبه . حالت کیرت طوریه که کون من هم می تونه اونوتحمل کنه و هم اونو به خوبی حسش کرده حال کنه . کیر اگه خیلی کلفت باشه درسته حال میده ولی آدم همش به این فکر می کنه که نکنه جر بخوره و اون وقت دیگه نشه نشست .
-واقعا که تجربه خوبی داری ..
-اینا رو مدیون بابا مامان کونی خودم هستم .
جلال : پس عموت چی ؟
جمال : دست و کیر و کون شما هم درد نکنه .
جلال دستاشو گاشته بود رو سینه های سمیه ..
-زن دادش .. زن داداش چه هیکلی داری .
-تو هم خیلی با حالی ..
جمال : عموجون حواست باشه به مامان من خوب حال بدی وگرنه بد جوری کونتو جرش میدم .
-تو حواست به کون دادن خودت هم باشه که شیدا کونتو جر نده .. .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 83

چهار تایی مون در حال خوشگذرونی و کیف کردن بودیم . اصلا گذشت زمانو حس نمی کردیم . خبر از دنیای بیرون نداشتیم . ....برای ما مهم نبود که حالا روزه یا شب .. فقط به حرکت کیر فکر می کردیم یه دستمو گذاشته بودم روی سوراخ کونمو و با اون ور می رفتم . خیلی دلم می خواست که یه چیزی توی کون منم حرکت می کرد . مثل اون سه تایی که در حال کون دادن بودند . آخخخخخخخ چه کیفی می کردن اونا . ولی حس قشنگ کون کردن هم در تمام گیرنده های حسی کیرمن به خوبی حس می شد . من دیگه به خوبی داغ شده بودم و نمی دونستم چه جوری خودمو کنترل کنم . باید یه چیزی حواس منو پرت می کرد . در همین وقت ناگهان صدای کف زدن یکی رو شنیدیم .. تا بریم خودمونوجمع و جور کنیم ندا اومد که به همون صورت بمونین . نظمو بهم نزنین که جبار سینگ وارد میشه ..
سمیه : اووووووههههههه جبار تو این جا چیکار می کنی . تو که قرار نبودحالا بیای .. جلال : داداش فدات شم منو ببخش اگه می بینی کیر من توی کون زنته از اون طرف کیر پسرت هم توی کون منه . دارم یکی از وصله های تنتو می کنم و به یکی میدم . سمیه : منو ببخش جبار جون . باید ازت اجازه می گرفتم .
جلال : اجازه بده من کیرمو از توی کون سمیه جون بیرون بکشم و تو بذار توی کونش .
-چقدر حرف می زنی جلال .. اون وقت پسرم جمال بکنه توی کون من ؟ آبروی هرچی بسیجی میره .
جمال که داشت می خندید گفت نیست بابا جون الان خیلی آبرو داریم !
-پسر طوری حرف می زنی که انگار دوست داری بکنی توی کون پدرت .. چاقو که نباید دسته خودشو ببره
سمیه : طفلک بچه هست دیگه آرزو داره . خودت که می دونی اگه کاری از دست کسی بر نیاد این بسیجیان جان بر کف کارای خارق االعاده ای می کنن .
جبار : خوشم اومد از این خط زنجیره ای شما . خیلی دلم می خواد اونوبه یک حلقه اتحاد دشمن شکن تبدیل کنم .
دستشو خونده بودم .دوست داشتم هر کاری رو که دوست داره زود تر انجامش بده . کمر منو گرفت .. سرمو که بر گردوندم کیر تیزشو دیدم که آماده ورود به کون من شده -جووووووون جبار .. تو ازآسمون اومدی ؟ حالا منم دوطرفه کار می کنم . این جوری خیلی به من حال میده . بیشتر از اونی که حالا حال می کنم .
جمال : حالتو می فهمم شیدا ..
سمیه : جبار جون می بینی امروز چه خوب زبون پسرت باز شده ؟
جبار : بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ..
سمیه : چی داری میگی جبار .. این از نعمت کیر شیداست که رفته توی کون جمال جون من . جمال تا حالا با این همه کون دادن خودش هنوز پخته نشده بود .. ولی حالا که داره زیر کیر شیدا حال می کنه مرد شده . می تونه حرفشو درست بزنه .کیف نمی کنی جبار ؟
جبار : پس واسه اینه که منم حس می کنم چند ساعتیه که روحیه گرفتم ؟ اصلا چطوره شیدا جونو همین جا استخدامش کنیم ..
-خواهش می کنم با من یکی کاری نداشته باشین . این چند روز که گذشت منو بفرستین برم درس دارم . منو چه به کار امنیتی و زندان . اون جوری هر وقت که دوست داشتین من در خدمت شمام . کیه که از کون کردن بدش بیاد .. مخصوصا من که دو طرفه کار می کنیم ..
سمیه : به شما حسودیم میشه .. کاش منم کیر داشتم .
جمال : مامان مگه تو فیلما ندیدی که خانوما کیر مصنوعی به خودشون می بندن اونو فرو می کنن توی کون نفر جلویی .
-پسرم اون کیر رو خودت داری بهش میگی مصنوعی .. اون که حال نمیده .
-ولی مامان توی کون من که میره خیلی حال میده ..
سمیه : شیدا جون مثل این که پسرمو چشم کردم .. اگه میشه چند تا ضربه محکم بزن به مغز کونش تا حواسش بیاد سر جاش .. میگه من دارم با این کیر مصنوعی حال می کنم حتما تو هم اگه ببندی و فرو کنی به کون یکی دیگه حال می کنی ..
-مامان کجای این حرفم اشتباه بوده .. آهههههههه شیدا جون .. کونم ..کونم .. چقدر مزه داره .. بازم جا دارم .. اووووووفففففف مامان حالا فهمیدم چی داری میگی ...
-دیدی جبار ... حالا یه خورده کون شیدا جونو بیشتر بکن تا اون بیشتر انرژی بگیره . یه حلقه دایره مانندی درست کردیم که جبار اول حلقه بود در انتهای این حلقه سمیه زن جبار قرار داشت . چقدر قشنگ شده بود .
سمیه : اووووووفففففف چه پروانه ای !
جمال : مامان کاش از این صحنه فیلم می گرفتیم من که رفتم خارج به دوستای اروپایی ام نشون می دادم و کلاس می ذاشتم که یه وقتی فکر نکنه ما در ایران خودمون ببو گلابی هستیم و از این کارا بلد نیستیم .
داشتم سر سام می گرفتم و دیوونه می شدم . اینا دیگه از کجا اومدن . یکی از یکی دیوونه تر بودند . زندگی اونا انگار به همین چیزا بند بود . به نظرم اومد جبار آبشو توی کون من خالی کرده . سرمو به طرفش بر گردونده لبامو غنچه کردم و گفتم اگه درش بیاری و بکشیش بیرون منم کیرمو از توی کون پسرت می کشم بیرون .
دستاشو دور کمرم محکم تر کرد و گفت فدات میشم . تا هر وقت که دلت بخواد کیرم توی کونت می مونه .
نفر اول یعنی جبار درست رو در روی سمیه زنش قرار گرفته بود . البته رودر رو نه به اون صورت که سرشون رو بروی هم باشه .. ولی طوری یه پهلو کرده بودن که زن و شوهر داشتن همو می بوسیدن .. چه صحنه جالبی شده بود . جبار یه لحظه لباشو از روی لبای زنش که در حال کون دادن به برادرش جلال بود بر داشت و گفت یادم رفت بگم اتفاقا من از همون ثانیه اول همین جا بودم و از تمام صحنه ها فیلم گرفتم و الان هم به طور اتومات داره فیلم گرفته میشه ..
-وای واسه ما شر درست نکنی ..
-شیدا جون واسه ما هم شر میشه . نه ! این فیلم همین جا می مونه .. اگرم جمال بخواد اونو ببره اروپا یه نسخه رو کپی می کنم از قسمتهایی که صورت ما مشخص نباشه که بعدش چند مدل به اون صورت هم می گیریم .. بعد از یه بوسه طولانی که جبار از لبای زنش بر داشت حلقه باز شد .. جبار خان داشت به دو تا کیری نگاه می کرد که توی کون زن و بچه اش فرو رفته بود .. کون جمالی که زیر کیر من بود و کون سمیه ای که توسط برادر شوهرش جلال در حال گاییده شدن بود . جلال : بازم شرمنده ایم داداش جبار : دشمنت شرمنده باشه . برادر با برادر این حرفا رو که نداره . دیگه پدر و مادرمون که دنیا نیستن یه داداش دیگه واسه ما بیارن .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی



شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 84

سمیه : چی داری میگی جبار یعنی ما دیگه ارزشی نداریم . ؟
-فدات شم سمیه . تو که جای خود داری . تمام دنیا رو بگردم زنی مثل تو پیدا نمی کنم . زنی که همه جا بگرده و آخرش بر گرده خونه خودش . این قدر عاشق خونه و زندگی خودش باشه . نشون میده که چقدر پای بند خونه و زندگی خودتی
-یک زن مسلمون و وفا دار به نظام باید همین باشه دیگه. ما رسالت خودمونو باید به دنیا نشون بدیم .
-آخ فدای تو . جلال چقدر با حال داری کون زنمو می کنی . من تا حالا کونشواز این زاویه ندیذه بودم . که این جور در زیر کیر یه ابهت و لطافت خاصی پیدا کنه .
سمیه : فدات شم جبار . یادم باشه این جا که خلوت شد یه کون درست و حسابی و مشتی وجانانه بهت بدم .
-جبار جون خیلی حرف می زنی . کونمو بکن . این قدر ضد حال نزن . با زنت که داری حرف می زنی انگار دیگه به هیچی فکر نمی کنی .
-راست میگی شیدا جون .. اوووووووففففففف .. حالا که دارم فکر می کنم آبم می خواد بریزه .
رفتم زیر گوش جبار و بهش گفتم راستشو بگوکون کی بهتره .. خندید و به من اشاره کرد . ولی کون تر و تازه جمال پسرش هم حرف نداشت . هر گلی یه جلوه و بوی خاصی داشت . دیگه سلیقه ها فرق می کنه . علف باید به دهن بزی شیرین بیاد . درسته خیلی ها از استیل کون های بر جسته و قلمبه خوششون میاد و این که کون باید خیلی تپل باشه ولی کون پرستی و طرفداری ازاون هم تا حدود زیادی سلیقه ایه . هیشکی از کون کردن سیر نمی شد . تا این که جبار دیگه نتونست طاقت بیاره . یه دستشو گذاشت دور کمرم .. منم سرمو بر گردوندم به سمت عقب تا اون که خیلی خوشبو تر از دفعه قبل شده بود بتونه لبامو ببوسه و در نهایت حال کردن توی کونم خالی کنه . یه لخظه حس کردم که جبار عین شیر داره می غره .. خیلی کیف داشت ای جور نعره زدنهای اون .. جمال هم که دید من دارم زیاد از سمت عقب حرکت می کنم و هر لحظه امکان داره که کیر من از کونش در آد خودشو از سمت عقب به من فشار می داد و خیلی مراقب بود که کونش از کیر من جدا نشه .
-شیدا عزیزم .. خیلی کیف داره ..
ولی وقتی آب جبار توی کونم راه افتاد هوسم طوری داغم کرده بود که حس کردم آب کیرم هوس خالی شدن توی سوراخ کون جمال خوشگله رو داره ... سمیه هم که دیده بود آب کیر شوهرش از کون من راه افتاده گفت شیدا جون اگه خواستی توی کون پسر یکی یه دونه من خالی کنی پنجه هاتو بنداز رو دو تا کپلش خوب چنگش بگیر و اونا رو داشته باش و این جوری یه حالی بهش میده که تا چند ساعت همین جور اونو شارژکرده نگهش می داره .همین جوری که سمیه مادر جمال می گفت عمل کردم ..
جلال : جمال جون حواست باشه چی به چیه ها همه دارن توی کون هم خالی می کنن .
جبار : چه کسی به داد من می رسد . آیا کون من خشک خواهد ماند ؟
جلال : برادر جان من کون خشک تو را خیس خواهم کرد ..
جمال : بابا جون عمو کار خوبی می کنه . چون کون اگه بهش ویتامین آب کیر نرسه شکاف بر می داره . پاره میشه ..
سمیه : به حق چیزای نشنیده . پس اگه این طوره تمام مردای دنیا که باید کون بدن .
جلال : زن داداش تمام مردای دنیا که نه .. تمام آدمای دنیا .. اگه بدونی کون دادن چه کیفی دئاره !
سمیه : نیست که من اصلا نمیدم ! ولی عربا خیلی بی رحمن . چند بار سر مرز اسرائیل همچین کرده بودن توی کونم که همون جا تا چند ساعت غش رفتم .
-ولی عوضش این جا زیر بدن من تا دلت بخواد می تونی کیر بخوری و حالشوببری . آب کیر جبار حسابی داغم کرده بود . دیگه منم چاره ای واسم نمونده بود جز این که لذتمو سر کیر و رو تنه اون جمع کرده خالیش کنم توی کون سفید جمال . همون جوری که مامانش می گفت و می خواست و حال می داد من دو طرف کونشو محکم فشار دادم . پوست سفیدش در اثر فشار پنجه های من لک کرده بود . دوست داشتم با اون قسمت کون بازی می کردم و حرکت خونو توی رگهاش می دیدم .. عمو جلالش هم اومده بود کمکش و از پهلو یه دستشو گذاشته بود رو سینه های جمال که شبیه سینه دخترا بود و باهاش بازی کردم .. جمال مثل زنا به وقت سکس ناله می کرد و جیغ می کشید ..
-بریز بریز شیدا جون کونم حالا خشک شده آب می خواد آب می خواد .. کون جمال و کیر من به هم چسبیده بود .. بدون این که حرکتی بکنم داغ داغ شده آب همین جور ازم خالی شد .. جمال با هر تکون خفیفی که به خودش می داد برق گرفتگی هوس لذت رو در تمام تنم پخش کرده به زیر پوست همه جا می رسوند .. کون جمال منو به اوج لذت رسونده بود ..
جلال : شما دو تا که با این کاراتون منو کشتین . کون منو دیگه بی نصیب نذار جمال جون ..
-عمو جون بذار من یه خورده از آب کیر شیدا جون مست باشم . سهم شما محفوظه .
جلال دیگه تحملشو از دست داده بود . اون از سمت عقب پی در پی کونشو به سمت بدن برادر زاده اش جرکت می داد و از پشت پهلو های جمالو گرفته بود . صحنه با شکوهی شده بود . وایییییییی .. چه حالی داد وقتی که دیدم آب کیر جمال از کون عموش داره پس ریزی می کنه . سفید سفید بود .. جبار متوجه آب کیر من شده بود که رنگش گرایش به رنگ کرم شکلاتی داره .. اون رو زمین دراز کشیده بود و کونشو داده بود هوا و منتظر کیری بود که بیکار شده و بره توی کونش .. ظاهرا دوست داشت که جلال اونو بکنه . رو کردم به جبار و گفتم الان کیر جمال جون بیکار شده .. نیاد سر وقت تو ؟
سمیه : نه شیدا جون پسرم ضعیف میشه ..
جبار : چیه حالا به ما رسیده ضعیف میشه ؟شیدا که پس از انزال تا یه مدتی رو کیرش شق نمیشه ..جمال که سوسوله ..
سمیه : عیبی نداره الان جلال جون که خالی کرد توی کونم میگم بیاد سراغ تو .. جبار خودشو می مالوند به زمین و کونشو می داد به هوا .. با دو تا دستاش کونشو باز می کرد و نشون می داد که چقدر هوس کیر داره .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی



شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
صفحه  صفحه 16 از 28:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  27  28  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

شیدای شی میل


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA