ارسالها: 3650
#161
Posted: 15 Dec 2014 21:07
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 85
جلال زن داداششو مدام از این طرف به اون طرف می کرد ..
سمیه : طاقت داشته باش مرد ! جبار جان .. جبار جبهه ای ! تو که توی جبهه خوب دوام داشتی ..
جمال : مامان یه بار عراقی ها گرفتنش هم با باطوم کردن توی کون بابا هم با کیرشون ..
جبار : پسر جون این قدر شایعه پراکنی نکن . چهار تا حرف الکی پیشت زدیم دلیل نشد بیای این جا رسوامون کنی جلال : حالا چرا بچه رو ضایعش می کنی ؟ ..
جبار : به این میگن غیبت این از گناهان کبیره هست . این قدر حرف درنیار پشت سر من . می خوای بگی من گشادم ؟ الان سالهاست که مردان امریکا و اسرائیل تا ته کیرشونو فرو می کنن توی کون من جیکم در نمیاد و هنوز گشاد نشدم . ما طاقتمون خیلی زیاده .
-بابا چرا این قدر خالی بندی می کنی . کیر اگه نصفش بره توی کون خیلی هنر کرده . تازه کیر داریم تا کیر .
اون طرف سمیه و جلال همچنان در حال سکس بودن . جلال که به اندازه کافی از کون دادن به جمال حال کرده بود دلشو نداشت که به این زودی توی کون زن داداشه خالی کنه .. ولی از همون پشت طوری سینه های سمیه رو چنگ زده بود که زن از درد و هوس جیغش رفته بود به آسمون ..
جبار : داداش جلال زود باش .. زود باش .. خالی کن توی کون زنم و زود تر بیا این جا ...
لذت می بردم از این که این خونواده خود کفای مذهبی رو به این صورت می دیدم . انگار حلقه کون سمیه گشاد تر به نظر می رسید . جلال با انگشتای شستش تا می تونست دو تا قاچ سمیه رو به دو طرف بازش کرده و شاهد عجب صحنه هایی بودم . هم کیرم هوس کون داشت و هم کونم هوس کیر ولی ترجیح دادم یه گوشه ای نشسته و شاهد صحنه باشم . یک لحظه جلال نعره ای کشید و پشت سرش چند آخی گفت و کیرشو کشید بیرون .. آب کیر جلال به سرعت از کون سمیه اومد بیرون ولی اون زن امون نداد فوری طاقباز کرد لنگاشوداد هوا و دستشو گذاشت جلوی سوراخ کونش و به تنهایی اب کیر های برگشتی برادر شوهرشو می خورد .
جبار : بمالون .. سمیه !.. زن خوشگل من! کیر داداشمو بمالون .. دوباره شقش کن . تو که تا می تونستی اونو چلوندیش . مگه دوباره به این زودی شق میشه ؟ داداش کیرت رو فرو کن توی دهن زنم .. زود باش سمیه کیر تو دهن ... زن باید حرف شوهرشو گوش کنه . کونم می خاره .
منم دیگه کیرم شل شده بود و حالشو نداشتم اونوبه کون جبار بچسبونم . با این که خوشم میومد و دوست داشتم یه کاری بکنم ولی خیلی خسته شده بودم . عشقبازی کردن هم یه حد و اندازه ای داره .. چند لحظه بعد وقتی جلال کونی کیرشو از توی دهن زن داداش سمیه اش در آورد و رفت طرف کون داداشش جبار , چشای همه مون گرد شده بود که چه سریع این کیر شق شده .. جمال خیلی هیجان زده شده بود از این که عمو جونش به وجد اومده و می خواد بکنه توی کون پدرش . راستش حالتش نشون می داد که بیشتر دوست داره عمو جونش باباشو بکنه و خودش این کارو انجام نده ... جلال بسیجی کمر داداش انقلابی خودشو گرفت ..
جمال : عمو جلال یادت باشه بابا بزرگتره احترام بذاری ..
-برو بچه کون .احترام بزرگی کوچیکی نداره . تو خودت به من که بزرگترم احترام نمی ذاری که ..
-چی میگی عمو جلال همه خودشون شاهد بودن و دیدن که تا لحظه آخر با تمام انرژی داشتم کونتو می گاییدم ..
-حالا خوبه دیگه این قدر لوس نشو جمال بذار من پدرت رو سر حال کنم الان چشاش داره از هوس و عشق کون دادن از کاسه در میاد ...
-عمو جون حواست باشه جرش ندی ..
-اون تا می تونسته ما رو جر داده . به داداش کوچیکه اش رحم نکرده .
جلال و جمال با هم شوخی می کردن .. جلال : جمال جون ! پاشو پسر بدو بیرون اون لوله سبزسه رو بیار فروش کنم توی کون بابات اگه راهش بسته شده بازش کنم که کیرم روون بره توی کونش .
سمیه : این قدر اذیت نکن . شیدا جون به اندازه کافی توی کونش لوله کشی کرده .
سمیه اومد طرف شوهر و برادر شوهرش . کیر برادر شوهرشو گرفت توی دستش . جمال هم کون باباشو باز کرد و زن کیرو به سوراخ کون شوهرش مالوند . عجب صحنه ای بود . اوج صمیمیت و هوس . وقتی کیر جبار با کمی فشار رفت توی کون برادرش جبار حتی یک آخ هم نگفت . سمیه اومد طرف من دهنشو گذاشت رو کیرم .
-نبینم شیدا جون بیکار شده باشی .
-نه دارم صمیمیت و رابطه گرم شما با همو نگاه می کنم و لذت می برم .
-اجازه هست کیرت رو بذارمش توی دهنم ؟
-اجازه ما دست شماست سمیه جان !.
جمال مثل یه داور کشتی رفته بود زیر کون پدر و عموش صحنه رونگاه می کرد .. روکردم به جمال و گفتم پسر بیا این طرف بذار کارشونو انجام بدن .
-فدات شیدا جون دارم نگاه می کنم که فول انجام نشه . ..
جبار : فدای تو پسر دلرحم و دلسوزم بشم . از بچگی همین جور خوش قلب بودی . حقته که باید بشی رئیس جمهور . همه شرایط لازمو داری . این قدر دلواپس من نباش . کیر تا یه حد معینی توی کون حرکت می کنه . دیگه بقیه شو انگار می خوره به یک سد . تو که خودت اوسا کاری . نگران کون بابات نباش فدای سرت ...
سمیه در حالی که داشت واسه من ساک می زد و حسابی کیر منو هم شق کرده اشک توی چشاش جمع شده بود . خیلی به سادگی و خوش قلب بودن جمال کونی خودشون می نازید. دلم واسه لاله و خونواده ام تنگ شده بود . دوست داشتم بر گردم خونه . ولی اومده بودم به محیطی که مامورین قانون اون خودشون غیر قانونی تر از همه کار میکردن . از جمال خواستم که طوری خودشو کنار بکشه تا بتونم حرکت کیر عموش توی کون باباشو ببینم ...... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#162
Posted: 22 Dec 2014 00:21
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 86
کیر من تا حدودی شق شده بود .
-جمال جون برو کنار من می خوام صحنه هیجان انگیز ورود کیر عمو جونو ببینم که چه جوری کون پدرت رو ردبفش می کنه ..
جبار : دوست دارم پاره پاره ام کنی ..
جلال : اتفاقا اگه پاره نشی بهتره . چون باید کم بدی همیشه بدی . این جوری بیشتر مزه ات می کنه . من می دونم .. تو اگه یه روزی کون ندی باید یه چیزی رو فرو کنی توی کونت ..
جمال : بابا جون کونی بودن ژنتیکی هم میشه ؟
-نه پسرم چی داری میگی .. بابا بزرگ هم کونی بوده
-پشت سر مرده حرف نزن
-مگه کون دادن بده که ناراحت میشی میگی حرف نزن ؟
جبار : جمال جون یه خورده جلو اون زبونتونگه داشته باش یه وقتی شیدا جون میگه این جا چه خبر باشه و تصورات بد می کنه ..
-راحت باشین . من خوشم میاد محفل گرم و صمیمی شما رو می بینم . واقعا مملکتی که داره روی کون شما می گرده باید گفت که دنیا داره از روش نمونه بر داری می کنه که چطور یک مشت کونی دارن مملکتو اداره می کنن این چه کلیدیه که داره این قفل ها رو باز می کنه ..
جمال : اون کلید دار ما خودش قبلا قفلش باز شده ..
جبار: پسر! ما رو از نون خوردن ننداز . بذار کونمو نو بدیم حالمونو بکنیم . هنر بالاتر از کون دادن چی می تونه باشه ؟ ما هنر مندیم . با کونمون داریم مملکتو اداره می کنیم .
رو کردم به همه شون و گفتم شما با کونتون دارین کیر می زنین ..
دسته جمعی همچین خندیدیم که دیوارهای اتاق می لرزید . مثل خر کیف می کردند از این که بهشون می گفتم شما شیاد هستید و دارین بیت المال رو هپلی هپو می کنین . خودشونم قبول داشتن . جلال کون سفید و تپلی داداشو که دید خیلی به وجد اومد و حرکات گاز انبریشو شروع کرد . خوب که به سوراخ کون جبار نگاه کرده که کیر برادرش جلال چه جوری اونو به پهلو ها بازش کرده می فرسته اون داخل به هیجان اومده و ساک زدن سمیه اثر بیشتری رو کیر من داشت . من و جمال دو تایی چشامون به کون جبار خیره شده بود ..
-سمیه جون
-چیه عزیز دل ..
-کیرم می خواد بره توی یه سوراخی ..
-کس منم کیر می خواد تازه برادر شوهرم کونمو کرده حالا کسم هوس کیر کرده ..
عجب محیط با حالی بود . سابقه نداشت که این همه فعالیت سکسی داشته باشم و خیلی زود کیرم برگشت کنه به حالت اولیه اش . شاید از این که می دیدم مردا ن قدرت به خاطر کون دادن احساس ضعف می کنند و حتی گاه ضعیف تر از ما زنایی میشن که به ما میگن جنس ضعیف لذت می بردم .. این بار سمیه طاقباز دراز کشید و من از روبرو کردم توی کسش ..
-ببخش سمیه جون یه حالت شلی داره
-نه خوبه همون به من لذت بیشتری می ده .. گوشت کیر تو نرم و خیلی با حال داره همه جای کسمو لیس می زنه . اگه بدونی چه حالی میده به آدم . بزن همین جوری .. این جا تمام کیر ها واسه تمام کون هاست . فقط من میون شما کس دارم بکن کس منو ..
من و سمیه نزدیک جلال و جبار شدیم . سمیه دستشو گذاشت رو کیر شوهرش و باهاش بازی می کرد . یواش یواش زاویه ما نسبت به هم طوری شد که کیر شوهرشو فرو کرد توی دهنش . منم که کیرم بود توی کس سمیه .. همه سرشون به کاری بند بود .. دیدم جمال بیکار وایساده و هی دور و بر عمو و پدرش موس موس می کنه که عموهه چه جوری داره باباشو میگاد . رو کردم به جمال و گفتم آقا پسر بیا این قدر رو مخ ما راه نرو و زیادی به کیرت استراحت دادی می تونی بکنیش توی دهن من ای کیر تو دهن !.. بازم تیکه انداخته بودم و کلی حال کردیم . جمال هم کیرشو کرد توی دهن من .. صحنه های با حالی شده بود .. به فاصله چند لحظه کیر ها یکی یکی آبشونو خالی می کردن . اول جلال که حسابی با کون داداشش حال کرده بود ریخت توی کون اون .. وقتی هم که جبار حس کرد کونش به اندازه کافی سیراب شده آبشو خالی کرد توی دهن زنش .. منم به شدت به هوس افتاده هیجان زده شدم و با چند تا ناله تو دهنی که کیر جمال نمی ذاشت خوب بنالم آبمو توی کس سمیه جون خالی کردم که دیدم کیر جمال داره توی دهنم خالی می کنه . همه مون دیگه خسته شده درو از داخل قفل کرده خوابیدیم . راستش چند روز گذشت و کلی حال کردم . از زندان اومدم بیرون . قاضی احضارم کرد ..
-امید وارم که دیگه متنبه شده باشی . این روش تادیبی روی خیلی از زندانیا اثر بخشه و جنبه های مثبت تر بیتی داره . اصولا من با حبس طویل المدت مخالفم .. سر تکون می دادم و کس شرهای قاضی رو تایید می کردم تا زود تر دست از سرم ورداره و برم خونه . دیگه کسی بهم نگفت که چی شده و چی نشده . اما طوری هوامو داشتند که انگاری از یک سفر زیارتی بر گشته باشم و خیلی هم مراقب بودن که احساسات من جریحه دار نشه . لاله دلش خیلی واسه من تنگ شده بود . از زندان پرسید و منم مجبور شدم به دروغ بهش بگم که خیلی سخت گذشت و از این حرفا ..
-ولی به نظرم نمیاد خواهر جونی من گرسنه اش باشه ..
-چرا لاله جون .. که از خواهرواسم بالاتری .. اشتها دارم ولی از بس خسته و کوفته ام که دیگه حال هیچی رو ندارم . بوی گند زندان .. جوراب گندیده ها .. تعفن . بوی رطوبت و سوسک .. آخ که چقدر محیط آلوده ای بود ..... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#165
Posted: 28 Dec 2014 22:16
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 87
-شنیدم که حال کردنای زیاد کار دستت داده .. دیگه هرچی بهت گفتم که زیاد خودت رو پای بند نکن حرف گوش نمی دادی .
-لاله رو من منت نذار . من دوستت دارم می خوام یه چند روزی رو استراحت کنم .. -پس من چی ؟
-دوست پسرات هستن دیگه .. هوتن هست فری هست ..
-اون آشغالا برن گمشن .. من دیگه از همه شون بدم میاد
-از منم بدت میاد ؟
-نه .. ولی تازگی ها به من توجهی نداری . تو دیگه اون شیدای سابق نیستی ..
-لاله مگه تو به غیر من با مردای دیگه ای نبودی
-چرا ولی من فراموشت نکردم ..
-چی شده فکر می کنی من رفتم تفریح .. خسته ام . بی خود و بی جهت منو انداختن زندان . به خاطر چی ؟ همون کارایی که همیشه انجام میدیم . خودتو انجام میدی و خیلی های دیگه این کارو می کنن . حالا این دفعه رو من شانس نیاوردم دیگه باید این قدر آبرو ریزی شه؟ ..
کمی سکوت بین من و لاله حکمفرما شد . دیدم یه خورده به سرو صورتش رسید و یه دامن چسبون و بلوز تحریک آمیز که سینه هاشو حسابی ورم کرده و در حال ترکیدن و ترکوندن نشون بده تنش کرد و راه افتاد که بره بیرون ..
-من دارم میرم پیش ساکورا ..
-ساکورا ؟! دیگه این برو بچه های وطنی عجب اسمای عجیب و غریبی رو خودشون می ذارن .
-اتفاقا اون یک دختر ژاپنیه .. ببینم نکنه می خوای بری باهاش لز کنی ..
- نمی دونم تو حالا اسمشو هر چی می ذاری بذار . من میرم پیش اون یه ماساژگرم و خیس و با حال بهم میده که خستگی رو از تمام تنم می چینه ..
-پس تو هم بهت بد نمی گذره ..
-از تو یاد گرفتم ..
هیچوقت لاله رو تا به این حد عصبی و دلخور ندیده بودم . حتی اون وقتی که متوجه شده بود دوست پسرش هوتن کونیه ..
-ساکورا مثل تو شی میله . یک شی میل مهربون ..
-تو اینو از کجا فهمیدی .. اون باتو بوده ؟ بگو از کجا فهمیدی .
به شدت ناراحت و عصبی شده بودم .
-لاله تو داری کاری می کنی که من ناراحت شم و یه جوری دق دلی هاتو سر من خالی کنی ؟
-مگه توکه بدون من میری سراغ بقیه و این همه مدت حبس می کشی از من اجازه می گیری ؟
-من که یک هفته بیشتر باز داشت نبودم ..
-ساکورا دستش بهت رسیده ؟
-آره اون حسابی دستش بهم رسیده .. مالشم داده .. چه جورم .. اوووووففففف وقتی کونمو به دو طرف می گردوند و حرکت می داد سرمو که یه پهلو کردم متوجه کیرش شدم که چه جوری ورم کرده . خیلی دلم می خواست ورم اونو می خوابوندم . آخه اونا هم دل دارن .
-منم باهات میام ..
-باید وقت قبلی می گرفتی
-واسه حال کردنم وقت قبلی لازمه ؟
-من حالا وقت ماساژدارم ..
-باشه تنها برو . تو که می خواستی با من حال کنی یهو این جوری قاط زدی .. آخرشم تعریف نکردی که اون باهات چیکار کرد ..
-مگه تو از کارای خودت واسه من تعریف می کنی که من بگم .. باشه عیبی نداره . حیف که من نمی تونم مث تو باشم شیدا اگه دوست داری می تونی با من بیای .
با خودم گفتم ساکورا حالتو می گیرم یه ساکورایی بهت نشون بدم که حالیت بشه یا شی میل ایرونی نمی تونی در بیفتی . مردای ژاپنی کیرشون به اندازه کیر سگه .. تو که شی میلی و جای خود داری دختر ژاپنی ..
-لاله اون کیرش کوچولوست ؟
-وقتی می خوابه آره .. بیدار که میشه درشت میشه ..
-مال منم همینه دیگه . مال مردا هم همین طور .
سوار ماشین شدیم و رفتیم ... جلوی یک ساختمون چند واحده مسکونی ایستادیم
-تعجب نکن عزیزم . ماالان اختصاصی توی خونه اش وقت گرفتیم . در ضمن فارسی رو هم تقریبا قشنگ حرف می زنه .
ساکورا خیلی جمع و جور و خوشگل و ریزه میزه بود .منتظر بودم که یه لباس محلی یا کیمونویی چیزی از این دست رو به تنش ببینم ولی اون یه شورت و یه لباس زیر ورزشی تنش کرده بود .. وقتی گفت سلام لالا جون .. دوست داشتم بزنم اون دندونای قشنگشو خورد کنم . طوری هم باهاش حرف می زد که انگار چند ساله اونو می شناسه .. لاله منو هم به اون معرفی کرد . به شیدا می گفت شایدا ... ولی بیشتر حرفاش تقریبا بدون ایراد بود .. دو تایی مون کنار هم دراز کشیدیم رودو تا تخت ماساژجدا ...
-دیدی شیدا چیکار کردی . امروز دیگه مجبور شدم باهات شریک شم ..
-پولشو من میدم نترس
-مسئله پول نیست . این که دوست داشتم تنهایی حال کنم
-اگه این طور دوست داشتی پس چرا از اول موضوع رو با من درمیون گذاشتی .. ببینم لاله باید لخت شیم ؟
-نه اگه دوست داری مانتوتنمون کنیم .
خنده ام گرفت .. لخت شدیم و هر دومون مثلا با یه شورت فانتزی که پامون بود سعی کردیم حجاب رو رعایت کنیم . خوب به لاپای ساکورا نگاه کردم تا ببینم نکنه لاله شوخی کرده اون دختر باشه .. ورم داشت و شق نشون می داد .. احتمالا لاله رو کرده بود ولی نمی خواست چیزی به من بگه .. اول اومد رو من .. خوب شونه هامو چنگ و چونگش گرفت و اومد پایین و پایین تر .. ساکورا شی میل یکی مث خودم .. حالا می خوای لاله رو از چنگ من درش بیاری بزرگتر از تو هم هیچ غلطی نکردن ..ولی خیلی خوشم میومد .. دستش اومد پایین تر .. بد مصب انگار دستاش جادو می کرد .. لاله : شیدا با خودت شورت آوردی ؟
-نه
-اگه روغنی شه چی .. من دو تا نو با خودم آوردم .
ساکورا چند قطره ای روغن ماساژو رو کونم ریخت .. یواش یواش مالوندن نرم و بعد سفت ترو شروع کرد ..دوباره نرم و بعد محکم تر .. آخخخخخخخخ خیلی خوشم میومد .. دستش رفت قسمت پایین کونم .. کیرمو لمس کرد .. تعجب کرد ..
-واااااااااااوووووو لالا .. این دیک .. کیر داره ..لالا ..
توی دلم گفتم کوفت لالا کارتو بکن تو حالا ..
لاله یه نگاهی بهش انداخت و گفت ساکورا سورپرایز همین بود .. خوشت میاد ؟ .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#166
Posted: 6 Jan 2015 00:22
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 88
وای ساکورا همون جا دستشو گذاشت رو سینه هاش و هیجان دیوونه اش کرده بود .. از این که فهمید من شی میل هستم .. و مدام لاله رو می بوسید .. در حالی که چشام از لذت زیاد خمار شده بود رو کردم به لاله و گفتم دختر ببین تو و اون قبلا با هم بودین ؟ خوب بهش وعده و وعید دادی ها ..
-من مثل تو بی معرفت نیستم که تنهایی بخورم یا بدون اجازه تو کاری انجام بدم ..
من بی معرفتم لاله ؟
-خیلی بی معرفتی .. خیلی .. نمی دونم شیدا تو از کی تا حالا این جوری شدی . من حتی هوتن رو هم با تو قسمت کرده بودم .. من تا حالا با این ساکورا کاری نکردم . یعنی اجازه شو بهش ندادم . چون دوست داشم تو بیای و بعدا این کارو با هم شروع کنیم . البته اگه تو دوست داشته باشی و اعتراضی نداشته باشی .
لاله اون قدر نگاهش معصومانه بود که من دیگه نتونستم چیزی بگم . تختامون فاصله نزدیکی به هم داشت . از جام پا شدم یه فشاری به تختم آوردم اونو به تخت لاله وصل کردم .. تا بتونم با لاله جون خودم که نشون می داد با من قهر کرده ور برم . خیلی ناراحت بود
-لاله تو جدی میگی ؟ .. با من قهری ؟ تو که هیچوقت با شیدای خودت قهر نبودی .. لبامو غنچه کرده به سمت لباش گرفتم .
-بیا حالا ناز نکن رفیق جون جونی من خواهر خوشگله من .. لبو رد کن بیاد .. بیا دیگه بخند .. می خواهیم حال کنیم ..
من به سمت لاله یه پهلو کرده ساکورا از پشت داشت بدن منو می مالوند .. غنچه لبامو رو لبای لاله گذاشته دستمو هم به سمت کسش دراز کردم .. صدای نفس های تند و بریده لاله نشون می داد که اون خیلی خوشش میاد . کسش خیس کرده بود .. بعد از لحظاتی اونم لباشو رو لبای من حرکت می داد خیلی اروم با هام ور می رفت .. جووووووووون چقدر داغ کرده بود . خیلی وسوسه انگیز .. شورتشو پایین کشیدم .. و در همون لحظه هم ساکورا شورت منو پایین کشید .. سرمو که بر گردوندم دیدم اون نیشش تا بنا گوش باز شده و کاملا بر هنه ایستاده .. وای اون کیر کوچولو و شق شده شو نشونم می داد .. مثل کیر مردا که ایستادگی نداشت ولی از این که توسط یکی مث خودم گاییده شم خیلی لذت می بردم . یه حس خوب و قشنگی داشتم . بالاخره یکی مث خودم پیدا کرده بودم . ولی از این که لاله بخواد ازم دلخور باشه اصلا تو کتم نمی رفت . من اونو دوست داشتم و باید همراهیش می کردم . ظاهرا ساکورا می خواست با اون حال کنه ولی به این دلیل که من باز داشت بودم و اونم نمی خواست در غیاب من کاری رو انجام بده دست نگه داشته بود تا من بر گردم . فدای مرام رفیق جوانمرد خودم . واقعا این کاراش بود که اونو بیش از پیش برای من خواستنی و محبوب می کرد ..دلم می خواست کیر ساکورا رو می گرفتم توی دستم و با هاش بازی می کردم . چقدر حال می اد و می تونست لذت بخش باشه . هم دوست داشتم ساکورا منو می کرد و هم من اونو می کردم و هم این که به لاله حال می دادم .دوست داشتم همه این حالات و حرکات رو با هم داشته باشه . این ژاپنی خیلی محجوب و خندون ظاهرا بدون دعوت داشت با من حال می کرد .داشتم تعجب می کردم لاله چه جوری خودشو از دست این نجات داده . حتما وعده منو بهش داده یعنی از کیسه خلیفه بخشیده ؟ دستای کوچولو ولی حرارت بخش ساکورا همچنان در حال مالوندن بدن من بود . ولی طرز مالشش طوری بود که نشون می داد هدفش چیز دیگه ایه .. با اون تن لختش .. البته اگه می تونست کاری کنه که کیرش فرو بره توی کون من ..
لاله : ساکورا منو ماساژ نمیدی ؟
-اوه لالا تو بگو من بیام ..
-ساکورا .. لاله جونو من خودم ردیفش می کنم تو به من حال بده .
لاله : چیه شیدا یا حسادت می کنی که یکی دیگه به من حال بده یا این که ساکورا رو برای خودت می خوای . بگو کدومشه ..
-شاید هیشکدوم شاید هر دو تاش .. ولی یه چیزی رو که به اون یقین دارم اینه که خیلی دوستت دارم . خیلی می خوامت .. عاشقتم . تو همش داری خیطم می کنی ..
یهو طوری احساساتی شدم که اشکم در اومد . با این که می دونستم لاله در دوستی و با مرام بودن خیلی بهتر از منه ولی اشکام تاثیرشو کرد و من واون بغلم کرد و خودشو بهم چسبوند .. رو اون تخت خیلی سخت بود حرکت کردن ..
لاله : ساکورا من و شیدا پایین راحت تریم ..
ساکورا : او اوکی ..
لاله : ببین شیدا من به ساکورا گفتم تا تو نیای نمی تونم حال کنم .. اگه بدونی پیش اون .. تو بغل اون چقدر واست گریه کردم ..
-فدات شم ..
ما تازه می خواستیم بیاییم پایین که دیدم ساکورا داره با سوراخ کونم ور میره .. بدنمون چرب و چیلی بود و یه حس خماری خاصی داشتیم . ساکورا بهمون پیشنهاد داد که با هم بریم حموم . چه کون خوشگلی داشت . از اون گرد قلمبه ها .. خیلی ناز بود .. دیگه از بس کون بر جسته و گنده رو با هاش حال کرده بودم کون این مدلی هم واسه خودش یه تنوعی داشت . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#167
Posted: 13 Jan 2015 00:23
شیــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 89
من و ساکورا و لاله رفتیم به حموم .. شی میل ریزه میزه ژاپنی وقتی که موهای چتری یا به سبک قارچی خودشو گذاشته بود زیرآب اون چشای بادومیش خیلی خوشگل تر شده بود .. با این که دوست داشتم بذارم تو کونش ولی اون , اون وقت لاله رو می کرد . دوست داشتم خودم زود تر دست به کار شم و بهش نشون بدم که وقتی من هستم حق تقدم دارم . ولی کون نازی داشت . با این که کوچولو بود ولی یه بر آمدگی خاصی داشت .. انگار خیلی توپر نشون می داد و خوش تراش و شکیل .. واسه این که زود تر از من نجنبه و نره سراغ دوستم خودمو رسوندم به لاله و اونو رو زمین خوابوندم .
لاله : ببینم شیدا یه تعارفی به این ساکورا می کردی ..
-تا وقتی که شیدا این جا هست لاله اول به اون می رسه .
- ای حسود . اون وقت تو انتظار داری که من خیالم نباشه که تو چیکار می کنی و با کی میری و با کی هستی ؟
عیبی هم نداشت از این که من خودمو رو لاله قرار دادم .. ولی خیلی دلواپس کیر ساکورا بودم . اصلا به شکلی نبود که جای امیدی باشه که بخواد به یه حدی برسه که اونو بکنه توی کونم . مخصوصا در این حالتی که من دراز کشیده بودم . لاله مثل این که فکرمو خوند .
-ببین این ساکورا یه جوری بهت زل زده که فکر کنم التماس دعا داره .
-نمی دونم من باید چیکار کنم .
-هیچی شیدا اول من از جام پا میشم و یه استیل سگی به خودم می گیرم و تو که داری کارت رو می کنی اونم از پشت میاد و با تو مشغول میشه ..
دیگه لاله جون بوددیگه .. ساکورا اومد و یه چیزی پشت لاله مالید که بدنشو خیلی لغزنده نشون می داد ..
-اگه بدونی این چیه شیدا .. وقتی به تن آدم می ماله یه گرمایی به آدم دست میده که هوس آدم میره بالا . ولی با همه اینا اراده شو داشتم که تا تو بر نگشتی خودمو به دست کسی ندم . آخه توشوهر منی و من باید از تو اجازه بگیرم .
-فدای تو زن خوشگل خودم بشم ..
ساکورا همون روغنو رو تن منم مالوند و به همون حالتی که ماساژم می داد منم لاله رو می مالوندم .. دستای اون سستم کرده بود . هوسم خیلی زیاد شده بود . هم دوست داشتم زود تر کونمو بکنه و هم این که کیرمو فرو کنم توی کس لاله .. نمی دونم واسه چی این همه صبر کرده بودم طوری که لاله رو آخرش به حرف آوردم
-شیدا داری چیکار می کنی من که از هوس مردم و از هوش رفتم . به ساکورا بگم بیاد به من حال بده ؟
-فدات شم خوشگله ..
-اووووووفففففف چه تیز شده امروز .. یه حالتی داره
-فکر کنم اثر این روغن جادویی باشه که سرعت جریان خونودر آدم می بره بالا . کیرمو به شکاف کس لاله جونم مالیدم و خیلی راحت فرو کردم تا به انتهای کسش . لاله ای که در واقع زن من شده بود و من دختری اونو گرفته بودم . همسر ناز من .. هر چند یه مدت عاشق هوتن بود و شایدهنوزم باشه ولی دلبستگی من و اون یه داستان دیگه ایه .. لاله سرشو به سمت من بر گردوند و بوسه های لب به لبمونو شروع کردیم .. خیلی حال می داد .. تمام تنم مخصوصا این کیرم خیلی داغ نشون می داد . ولی بازم یه حالتی داشتم که با این که فوق العاده لذت می بردم ولی آبم نمیومد . این همون کیفیه که بار ها شنیدم مردا دوست دارن در همچپین حالتی قرار بگیرن که زود آبشون نیاد .. یه قلقلک هوسی خاص و ادامه دار . حس کردم که یکی داره صورتمو می بوسه . جز ساکورا کی می تونست باشه .. لاله به نفع اون عقب نشینی کرد . چه لذتی می بردم که دارم با یه هم جنس خودم حال می کنم .. با لباش بهم حال می داد . دو تا زن کیر دار با یه زن کس دار .. یهو به این فکر افتادم که لاله رو هم می تونیم در یه حالت دو به یک بکنیمش . با این که هر وقت یکی باهاش حال می کرد اولش یه جوری می شدم ولی یه جوری با خودم کنار میومدم و قانع می کردم خودمو که لاله از من لذت بیشتری می بره . چقدر ساکورا کارشو وارد بود ..
لاله : امروز کیرت یه جون دیگه ای گرفته .
ساکورا خودشو عقب کشید و ایستاد . دستشو گذاشت رو کیرم و اونو نشونم داد .. گرفت به سمت دهنم . می خواست که براش ساک بزنم . .. دهنمو باز کردم . می دونستم که خیلی دوست داشت که کیرش سفت تر شه و بتونه اونو توی کونم جا بده . کمی خودشو خم کرد و من کیرشو گذاشتم توی دهنم . در همون حال دستاشو رسوند به کونم و با سوراخش بازی می کرد .. اووووووووفففففف به کدوم یک از این لذتها فکر کنم ؟ نمی دونستم مگه آدم چند جا می تونه تمرکز کنه .. به کیر م که توی کس لاله بود یا به کیر اون که تو دهنم بود .. یا به انگشت ساکورا که رفته بود توی کونم و داشت کلی بهم حال می داد و هوس اینو داشتم که زود تر اون کیرو شق کنم که بتونه وارد کونم شه و به من حال بده . از طرفی طوری تمام تنمو داغ کرده بود که حتی اگه چهار تا مرد هم میومدن سر وقت من بازم سیر بشو نبودم .. حس کردم کیر ساکورا یواش یواش داره تیز و تیز تر میشه .. سریع کیرشو از دهنم در آورد و پشتم قرار گرفت . بازم از اون روغنا به سوراخ کونم مالید و کیرشو به سوراخم فشار داد ..
-آخخخخخخخخ جووووووووون چقدر داغه .. داغه .. اوووووووفففففففف ..
ساکورا بیشتر کیرشو فرو کرد توی کونم .... ادامه دارد ...نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم