شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۸بنفشه : شیدا ! حالا دیگه تو باید به من برسی . کاری کنی که من دیگه تا مدتها اعصابم راحت باشه . حس کنم که سیر سیرم ..بیژن : اون وقت من چیکار کنم ؟ بنفشه : از این نظر میگی که تو می خوای منو بکنی یا این که می خوای به لاله کون بدی . اگه واسه کردن من میگی که چی بگم .. من حالا دوست دارم که با شیدا جون حال کنم . ولی اگه برای کون دادن به شیدا می کنی تو دیگه به عنوان یک مرد تا می تونستی به شیدا کون دادی و فکر مقعدت باش . شما مردا به ما زنا میگین نازک نارنجی ولی همین که یه سری کارای ظریف خانمانه مثل کون دادن رو انجام میدین آخ و واخ شما ما رومی کشه . بیژن : شیدا جون ! من از کون دادن نالیدم ؟ چرا الکی حرف تو دهن آدم میندازی .. لاله : میگم منو از یاد بردین ؟ بیژن : خودم فدات میشم . دوست دختر من که هوس کرده بره زیر کیر شیدا .. لاله : شیدا جون منم می خواد دوست دختر تو رو بکنه . پس من و تو باید با هم باشیم .. یه دستی به کیرم زدم و دیدم شل و ول شده و انگاری دوپینگی هم که کرده بودم دیگه تاثیری نداشت .. اعصاب منم به شدت خراب شده بود .. یه نگاهی به بیژن انداخته و دستمو گذاشتم زیر بیضه هام و کیرمو بهش نشون دادم . اونم دوزاریش افتاد که باید اونو ساک بزنه . چشامو بستم و منتظر موندم که کیر شق شه ... کافی بود که کیرمو به یه اندازه ای برسونم که فرو بره توی کس بنفشه . دیگه همه چی تموم بود . انگار یه معجزه ای شده بود . از بنفشه خواستم که سریع رو زمین بخوابه تا من بتونم تر تیبشو بدم . لاله شروع کرد به کف زدن واسه من . -آفرین شیدا .. تو یک قهرمانی . تو از یک مرد هم قوی تری هم از نظر بزن بهادر بودن و هم از نظر قدرت جنسی . بنفشه با اون سینه های نازش منتظر من بود . جووووووووون چه حالی می کردم با اون سینه ها . با این که خودم سینه داشتم ولی طوری کرده بودم توی کسش و لبامو گذاشته بودم رو سینه هاش که با یه حس شور و نشاط دیگه انگاری که تازه پامو گذاشته بودم به اون خونه . قدرتمو به رخ مردا کشیده و از این نظر احساس آرامش می کردم . دیگه هیچی نمی تونست مانع لذت بردن من وعمل سکس شه . آره حالا می دونستم چیکار کنم . کیرم بی تاب شده بود ..بنفشه : شیدا .. اوووووووففففففف .. تند تر .. کیرت هم نرمه و هم سفت از اوناییه که اگه فروش کنی توی کون من هم حال می کنم .-اوووووووخخخخخخ حال کن .. حال کن عزیزم . تازه هنوز لاله جون هم می دونده که باید بهش حال بدم . بنفشه : اونو می تونی خونه هم بهش برسی . -هر چی تو بگی بنفشه .. بیژن هم که به اندازه کافی به من کون داده بود حالا کیرشو واسه لاله شق کرده بود . چقدر به هوس افتاده بودم که کیری رو توی کونم حس کنم . از لذت بردن خسته نمی شدم . ولی خوشم اومده بود که حال بهرامو گرفته بودم و روشو کم کرده بودم . حالا لاله و بنفشه یه حساب دیگه ای واسه من باز کرده بودن . .. ولی از این که می دیدم بیژن کیرشو از پشت کرده توی کس لاله و لاله هم داره حال می کنه حسودیم می شد . جالب این جا بود که هم به لاله و به میزان کمتری در مورد بیژن حسودی می کردم . نمی دونم چرا دوست داشتم اونایی که با هاشون طرف بودم بیشترین لذتشونو از من ببرن . با این که کیرم مثل کیر مردا کلفت نبود ولی بنفشه خیلی داشت حال می کرد . بنفشه : دوست داری از پشت بکنی توی کسم من راضی هستم . راستش خیلی دلم می خواست . چون بنفشه کون خوشگلی هم داشت . ولی می ترسیدم کیرمو بکشم بیرون و تا بخوام اونو از عقب بکنم توی کسش کمی شل شه و نتونم بکنمش .. -نه بنفشه جون .. امروز از بس از پشت فرو کردم توی کون آقایون دیگه می خوام واسه تنوع هم که شده از این سمت هم حال کنم .بنفشه : هر طرف عشقته حال کن .. حال کن ..بیژن هم که در حال گاییدن لاله بود خودشو به من نزدیک کرد طوری که کونشو کنار دست چپم قرار داد .بیژن : اوووووووخخخخخخخ شیدا .. شیدا .. خیلی می خاره . کونم هنوز می خاره .. بنفشه : وای پسر تو خجالت بکش .. من دوست ندارم دوست پسر کونی داشته باشم . همش از این می ترسم که تو کارت برسه به اون جایی که بری کونتو به سمت کیر آقایون دراز کنی .بیژن: بنفشه این چه حرفیه که داری می زنی . الان شیدا جون این جا هست دارم بهش میگم انگشت بکنه توش ..راستش خودمم حال می کردم که به مردا حال بدم و با سوراخ کونشون ور برم . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
amiryek: با تشکر از ایرانی(شهرزاد) جان با فهم و درک بالا با درود به امیر یک عزیز و دوست داشتنی و گل .. ممنونم از لطف و محبتت.... و این خوانند گان با فر هنگی مثل شما هستند که به دست اندرکاران این مجموعه انگیزه بیشتری درجهت تلاش برای ارائه خد مات هر چه بیشتر و بهتر می بخشند . با نهایت احترام و امتنان ..دوست و برادرت : ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۰۹حالا دیگه در حال کردن کس بنفشه انگشتمو هم کرده بودم توی کون بیژن . و انگار با این کار خودم کیر بیژن رو هم بیشتر به حرکت در آورده بودم .لاله : شیدا تو با این بیژن چیکار کردی که انگاری داره منو پرتم می کنه و می زنه به در و دیوار ... راستش من می خواستم یه چیزی بگم که بیژن زود تر به حرف اومد . بیژن : درست مثل یه خری که به کونش نشادر فرو کرده باشن . اگه بدونی شیدا با این کارت چه جوری داری بهم حال میدی .باور کن من حس می کنم تمام آدمای دنیا از این که یه چیزی مثل کیر حالا نازک تر یا کلفت تر توی کونشون وول بخوره خوششون بیاد .. چه مرد چه زن .. ولی خیلی از مردا به خاطر غیرتی بودن و متعصب بودن و این که بعضی ها با یه لفظی بهشون نکن کونی و این نوعی تحقیر کردن نباشه نمیرن به سمتش .. ولی من این مسئله رو با کیر شیدا جون شی میل حل کردم . من لذتمو از اون می خوام .. که به قول خودش کیرشو فرو کنه تا یه جایی که مسواک زده باشه . کیف داره شیدا .. خوب بگردون انگشتتو . مخصوصا این که ناخن نداری و خیلی حال میده .. سر مقعدم به آرومی باز میشه .. یهو با سفتی ولی نرم و ظریف یه چیزی وارد کون آدم میشه ..آخ که چقدر آرومم می کنه . لاله دستشو از پشت به سمتم دراز کرد و منم دستشو گرفتم . می خواست بهم بگه که دوستم داره و اونو به حساب خیانت و این حرفا نذارم . راستش من که اصلا همچین فکری نمی کردم چون اگه بیطرفانه قضاوت کنیم من با افراد بیشتری غیر لاله سکس کرده بودم و اصلا بین من و اون روابط عاطفی قوی وجود داشت که با چند تا سکس با غریبه ها زیر سوال نمی رفت .بنفشه : شیدا جون .. فکر نمی کردم که سکس با تو این قدر به من حال بده .. واااااااییییی کسسسسسسم کسسسسسسم داغ شده شیدا جون . بگردون .. بگردون کیرت رو .. خوشم میاد می پیچونیش ... منم لذت می بردم . چه کیفی داشت ! کیف می کردم و انزال نمی شدم و این همون چیزیه که یک زن قبل از ار ضا شدن دوست داره که طرفش همچین حالتی داشته باشه که کیر از فرم خارج نشه و بتونه تا آخرهمراهیش کنه . .. لاله یه نگاهی به بنفشه کرد و در حالی که خودشم در حال از حال رفتن بود گفت شیدا جون ولش نکن .. بنفشه داره ارضا میشه ... لاله و بنفشه سراشونو به هم نزدیک کردند و با یک بوسه لب به لب به استقبال اوج هوس رفتن . دو تا زنا با هم دستشونو تکون می دادن و به من و بیژن اعلام می کردند که آب کیرمونو توی کسشون خالی کنیم . بیژن کمر لاله رو محکم گرفت و با ضربات زمین به هوا و شلیک های افقی کون لاله گل منو به توپ بست و کسشو منفجر کرد ..بیژن : آییییییییی لاله جون .. بگیرش .. بگیرش .. آبو داشته باش .. واااااااییییییی من دیگه هلاک شدم . دیگه از حال رفتم .. واااااااااییییییییی ... ولی از این طرف من هر کاری می کردم نمی دونم چرا آبم نمیومد . راستی راستی هنگ کرده بودم . بازم تمام تنم خیس عرق شده بود .. خفه شده بودم . اعصابم تحریک شده بود . به خودم فشار می آوردم .. فقط دو قطره هم که شده باید خالی می کردم تا پیش این دختره بنفشه آبروم نره .. بیژن کیرشو از کس لاله بیرون کشید .. آب از پشت و از مسیر کس لاله زد بیرون . بیژن کیرشو برد به سمت دهن لاله و می خواست کیرو بکنه توی دهنش تالاله واسش ساک بزنه که عشق من متوجه شد که من نیاز به کمک دارم . طوری لاله رو نگاش می کردم که متوجه شده بود که دیگه راستی راستی کم آوردم . اون می دونست که در این مواقع من نیاز به آرامش دارم . اومد سمت من ..لاله : شیدا جون عزیزم . می دونم که داری با کس بنفشه حال می کنی .. بنفشه جون .. شیدا خیلی حشریه . اون داره با کست حال می کنه . خیلی لذت می بره . دوست داره بازم حال کنه و خیلی هم حال کنه بعد انزال شه .. بنفشه : باشه من که عجله ای ندارم . تا هر وقت که دوست داره با من حال کنه . اتفاقا منم این جوری لذت می برم . حس می کنم بازم داره خوشم میاد .. آخخخخخخخ جووووووون چه کیری ..بیژن : من می دونم چی میگی بنفشه جون .چون منم از این کیر خورده دارم ..داشتم به این فکر می کردم که چه جالب شده که عاشق و معشوقی که هر دو یک مدل کیر خورده , اونم کیر منو می خوان با هم زن و شوهر شن .. بیژن با سینه هام بازی می کرد و خیلی آروم نازشون می کرد . لباشو هم به نوبت می ذاشت رو نوک یکی از سینه ها و میکشون می زد . لاله هم که دستاشو رسونده بود به پشتم . کمرمو ماساژ می داد و شونه ها مو می مالوند . خیلی کیف می کردم . حال کردن از این بهتر نمی شد . من و بنفشه هم که همو می بوسیدیم ... لاله می دونست که بهترین کار اینه که در این شرایط سکوت کاملا رعایت شه . و من در اون لحظات بیش از هر لحظه دیگه ای در ماههای اخیر دونستم که بدون لاله نمی تونم زندگی کنم . اونی که منو درکم کرد و دونست در اون لحظات به چی نیاز دارم . اولش پیش بنفشه طوری نشون نداد که من کم آوردم .. بعد بیژن رو دیگه ردش کرد و به جای ساک زدن کیرش ازش خواست که بیاد به سراغ من .. و بعد از رسیدن به اوج در عشقبازی با بیژن ..دیگه واسش ساک نزد با این که پسر خیلی دلش می خواست اما اون تر جیح داد که ازش بخواد که بیاد سمت من و سر انجام آن چنان آرامش و لذتی بهم داد که چند قطره هم که بود توی کس بنفشه خالی کردم و طوری هم با عشق و هیجان و هوس این کارو انجام داده و محکم به کمر بنفشه چنگ انداختم که اون فکر کرد که دریایی از هوسو توی کسش خالی کردم . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۰و حالا نوبت بیژن بود که خودشو خالی کنه . لاله یه نگاهی به من کرد و انگار از این که می خواست هوس خودشو نشون بده روش نمی شد . یه چشمکی بهش زدم و مثلا این جوری خواستم بهش بگم که بی خیال این حرفا باشه . ولی تا بیاد یه چشمه ای از حال و هواشو نشون بده بیژن کارشو کرده بود . . بیژن : لاله جون بگیر که داره میاد . این دیگه آخر هوس منه ..بنفشه : هوس کردنته .. از هوس دادن بگو .. بیژن : تقصیر من نیست . تقصیر شیدا جونه که تا وقتی منو از کون نگاییده بود نمی دونستم که چه کیفی داره وقتی که یه چیز کلفت و گوشتی میره توی کون آدم . خیلی به آدم حال میده . آدم تازه حس می کنه که عضلات مقعد و داخل کون آدم چقدر خسته هست و چقدر به ماساژ نیاز داره .. بیژن هم از پشت آبشو توی کس لاله خالی کرد .. و من و بنفشه یکی از جلو و یکی دیگه هم از پشت , سر مونو گذاشتیم زیر پای لاله تا آب بر گشتی از کس اونو بخوریم .. ..بعد از اون بنفشه بیژنو بغلش کرد و من و لاله هم رفتیم توی بغل هم .. بنفشه : بیژن تو می دونی که من چقدر دوستت دارم و لذت می برم از این که تو داری حال می کنی و از زندگیت لذت می بری . چون تو وقتی آروم باشی و خوشحال این خوشحالی رو به منم منتقل می کنی ولی من از یه چیزی می ترسم این که بخوای اخلاق مردای گی رو پیدا کنی . شیدا هم که همیشه این جا نیست . اون درس داره . دانشجوست . و تو هم می دونم همین جوری که عشق کون کردن داشتی و افراط و تفریط رو ول نمی کردی در کون دادن هم همین حالو خواهی داشت . و من از این می ترسم . می ترسم که همین باعث شه که رابطه ما از محور اصلی خودش خارج شه .. خیلی می ترسم . بیژن یه نگاهی بنفشه انداخت و گفت . -ولی فکر نکن که من یه همجنس باز میشم .-می ترسم بیژن . خیلی از مردای اون جوری یعنی چی بگم به اصطلاح ما ایرونی ها کونی از اولشون که نمی خواستن کونی بشن . وقتی که مزه کون دادن افتاد زیر کونشون و دیدن چه حالی داره دیگه مثل یه معتاد نتونستن ازش دست بکشن . کون دادن هم یه اصولی داره .. من یکی با این که ممکنه تا مدتها هم امکان سکس برام پیش نیاد و احتمالشو ندم ولی نظافت داخل کونمو رعایت می کنم . این که طرز تغذیه ام چه جوری باشه . داخل کونمو تمیز کنم . بهداشتو رعایت کنم . این کار رو اونایی هم که از کیرشون استفاده می کنند و یه حالت فاعلی هم دارن باید انجام بدن . بیژن : بنفشه جون تو الکی روضه نمی خونی . هدفت چیه . می خوای چیکار کنی . -نمی دونم . نمی دونم . فقط اینو می دونم که دوست دارم تو هر چی که می خوای از من بخوای .. پس یه دقیقه صیر کن الان بر می گردم .. رفت و با خودش چند تا کیر مصنوعی یا همون دیلدویی که که با کمر بند می شد به کمر بست با خودش آورد .بنفشه : حالا من سر این کیر ها رو به کونت می مالونم تو با هر کدوم که راحت تری به من بگو که من خودم از همین برای کردن تو استفاده کنم . این کیر وقتی بره توی کونت ممکنه مثل کیر گوشتی داغت نکنه و بهت لذت نده ولی در هر حال می تونی از ش لذت ببری و تا حدود زیادی با هاش حال کنی و این که دیگه به دنبال این نباشی که غرور مردونه خودت رو از بین ببری و این فقط بین من و تو می مونه ..لاله یه جوری شده بود . می دونستم که اونم به یاد هوتن افناده بود . کسی که فکر می کرد می تونن با هم باشن و از دواج کنن ولی گی از آب در اومده هر کاری هم کرده بوئد که شیوه پیشنهادی بنفشه روی بیژنو , روی هوتن پیاده کنه موفق نشده بود که اونو از گی شدن دور کنه . ولی به نظر من وضعیت بیژن فرق می کرد . اون در ابتدای راه بود . اون با کیر من شروع کرده بود و زمینه گی شدن درش وجود نداشت . اون فقط از این لذت می برد که یه کیر زنونه توی کونش باشه . بنفشه : بیژن جون حالا قمبل کن من می خوام این کیر ها رو روی کونت آزمایش کنم و ببینم چه خبره . بنفشه سر این کیر های مصنوعی رو به کون بیژن می مالوند .. -عزیزم تو خودت یه مقداریشو بکن توش حرکت بده اون جوری بهتر متوجه می شم . بنفشه همین کارو با کون عشقش انجام داد .بیژن : همه شون حال میده . اگه آدم یه وقتی هوسش بیشتر باشه حتی می تونه این کیر خشک و سفت رو هم تحمل کنه . ولی سفتی اونا هم یه نرمی خاصی داره . می تونی روش روغن بمالی .. بنفشه : تجربه ات خیلی زیاده نکنه سابقه کون دادن داری وما خبر نداریم ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۱حالا بنفشه یکی از کیر های مصنوعی نرم تر رو به کمرش بست و کون بیژن رو هدف گرفت . بنفشه : حاضری عزیزم .بیژن : با کمال میل . من کاملا آماده ام و می تونم قبولش کنم ..چقدر لذت می بردم از این که می دیدم بنفشه داره با دیلدو کون بیژنو می گاد . بیژن هم یه جوری ناله می کرد که انگاری یه کیر طبیعی رفته باشه توی کونش .. رفتم به سمت کیر بیژن و اونو دست مالیش کردم . می خواستم بهش نشون بدم که نباید فراموش کنه که یک مرده . لاله هم سر گرم دستمالی کردن کیر من شد .لاله : فراموش نکردی که یه خواهر و یک رفیق و یک زن هم داری ؟ -تو که می دونی من هیچوقت بهترین همدم زندگیمو فراموش نمی کنم و همیشه به یاد تو هستم .لاله : آخخخخخخخ فدای تو . دوستت دارم . دوستت دارم . بذار واست ساک بزنم .-نهههههه لاله جون .. ممکنه یه طعمی بده . آخه الان توی کون این و اون بوده . -خب بوده باشه . چه ایرادی داره ! مهم اینه که الان متعلق به وجود توست و داره به من حال میده -فدای تو لاله که اگه تو نبودی من نمی دونستم چیکار کنم . عاشقتم . دوستت دارم . ای بهترین همدم من . ناز من . لاله کیرمو گذاشت توی دهنش . مثل همیشه از تماس بدن لاله با بدن خودم لذت می بردم ولی در اون لحظات بازم خیلی سخت کیرم شق می شد . -لاله دوست داری چیکارت کنم ؟ خوشت میاد که بازم باهات مشغول شم ؟ .. چشای بیژن برق می زد . اون حالا داشت با یه کیر مصنوعی توسط دوست دخترش کرده می شد . یه اشاره ای بهم زد که دو زاریم افتاد . ظاهرا ازم می خواست که برم جلوش قرار بگیرم تا کونمو بکنه . اوخ جووووون هنوز جا داشتم و سیر نشده بودم . لاله که در حال ساک زدن کیرم , تو دهنی هم حرف می زد به من گفت فکر کنم الان به یه حدی رسیده که بتونی اونو به کسم فرو کنی یا کونم . بیژن از پشت فرو کرده بود توی کونم و منم کیرمو گذاشتم توی کس لاله . می خواستم توی کونش فرو کنم که دیدم کیرم یه خورده شلی اومده و می خوره به مغزی سر مقعد لاله و بر گشت می کنه . تر جیح دادم که اونو فرو کنم توی کس لاله جون . امروز زیادی کون کرده بودم و جا داشت یه احوالپرسی بیشتری از کس بکنم و حالا با یه حال جانانه داشتم اون لحظات رو سپری می کردم .-لاله جون خوشت میاد ؟ لذت می بری ؟سرشو به سمت من بر گردوند و گفت مگه میشه کیر شیدا توی کس لاله باشه و اون خوشش نیاد ؟ این کیر برای من کیر خاطره هاست . از وقتی که خودمو شناختم تو و کیرت رو شناختم . گردن و شونه های لاله رو غرق بوسه کرده بودم و اون از خود بی خود شده بود . بیژن : وااااااییییییی شما دو تا دارین چیکار می کنین منو تحت تاثیر قرار دادین . بنفشه : آخخخخخخخخخ منم هوس کیر کردم . می دونم شیدا جون چقدر با حال و با تمام احساس آدمو می کنه ؟! بیژن : یعنی من نمی تونم این کارو بکنم ؟ -چرا عزیزم فدات شم تو هم خیلی خوب و خیلی ناز و ممل این کارو می کنی . دلم می خواست سرمو بر می گردوندم عقب و می دیدم که بنفشه چه جوری با حرص و هیجان کون و کپل بیژن رو با ضربات کف دست خودش می لرزونه . بیژن : اوووووووففففففففف نهههههههه نههههههههههه سوختم سوختم ... چی زدی به این کیر چی بهش مالوندی بنفشه .. آتیش میده .. آتیش میده ...دستمو از پشت گذاشتم رو سر بیژن و بهش گفتم اوهوی تو داری از کون دادن حال میکنی از این سمت داری کون منو آتیش میدی . خوب از دو طرف داری داماد میشی . خوب داری حال می کنی . شاید اگه دقایقی پیش بنفشه رو نگاییده بودم حالا از این که سوراخ کونش بیکار نشسته دلم براش می سوخت . -بنفشه جون واسمون تعریف کون که کون بیژن جون چه جوری می لرزه . تعریف کن . خوشم میاد لذت می برم . می خوام بیشتر حال کنم . جااااااااااان .بیژن : ناراحت نشو شیدا جون . واسه امروز دیگه کاریت ندارم ولی این کون همیشه آماده اینه که دکتر کیرت اونو ویزیت کنه . البته با اجازه بنفشه جون و اگه خودت بخوای .-من که لذت می برم ولی بنفشه جون باید بهت اجازه بده . تو باید هوای اونو داشته باشی تا اونم بهت مچوز بده -من بهش اجازه میدم . چرا که ندم مرد به این خوبی من از کجا پیدا کنم ؟ اونو دوست دارم و می دونم که اونم منو دوست داره . بیژن : عاشقتم بنفشه ..-ولی نه به اون اندازه که من شیدا عاشق لاله هستم .لاله از این که این جور دارم قربون صدقه اون میرم خیلی خوشحال بود . -بیژن از کون من بگو دیگه چه جوریه . تو که همش داری با سینه هام ور میری . نکنه از بنفشه جون خجالت می کشی ؟ بیژن : اگه زیادی تعریف کنم می ترسم که بنفشه جون طلاقم بده .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۲دهنمو گذاشتم زیر گوش لاله و گفتم ایرادی که نداره اگه بخوام توی منزل بهت آب برسونم ؟لاله : باشه عزیز دلم !تشنگی رو تحمل می کنم . باید با او ساخت دیگه .-حالا رو ما منت نذار دیگه .-اصلا صحبت این حرفا نیست . -فدات میشم .بیژن هم که دیگه به اندازه کافی سر مست از کون دادن به کیر مصنوعی شده بود به بنفشه گفت گفت خیلی خوب می شد اگه تو هم یک کیر طبیعی می داشتی . اون وقت تا می تونستی بهم حال می دادی و من شب و روز از کنار تو تکون نمی خوردم . بنفشه : می نشستیم فیلم سکسی بازی می کردیم و کاسبی می کردیم . خیلی عالی می شد نه ؟ چهار تایی مون خندیدیم .. بیژن : میگم بنفشه جون این کیر تو آب نداره ؟بنفشه : نمی دونم اگه دوست داری به کیر آب دار بیارم سراغ تو بگو یک سرنگ بیارم توی کون تو خالی کنم . دیگه هوس زیادی داره می زنه به سرتا . -خب دیگه . عادت کردن هم یه مرضه دیگه . بنفشه : راست میگی . منو بگو که حالا هر دو سوراخم بیکاره . بیژن : عزیز دلم اصلا غصه این چیزا رو نخور . من خودم هواتو دارم . صبر کن الان سیر شم .بنفشه : تو که از کون دادن سیر نمیشی . بیژن : چیکار کنم عشقم . من که کس ندارم هر وقت از کون دادن خسته شدم برم از اون سمت حال کنم . -لاله عزیزم میای یواش یواش از این جا بریم . دیگه من به اندازه کافی خسته شدملاله : هر چی تو یگی قهرمان : به اندازه کافی گل کاشتی شیدا جون . من فدای تو و اون کیر تو میشم . دیگه باید بهش استراحت بدی . اگه بولدوزر هم می بود الان دیگه آب می رفت . چه برسه به این کیر که قربونش برم کیر هر چی مرد رو از پشت بسته .. -اگه بخوای بازم می کنمت . فقط دیگه انگاری هر کاری می کنم حس ریزش آب ندارم . -باشه عزیزم ..راستش علاوه بر این که دوست داشتم کس لاله رو بکنم و به رفیقم حالی داده باشم کیر بیژن هم از پشت رفته بود توی کونم و حس می کردم هر چه زمان بیشتر می گذره بیشتر اون کیر رو توی کونم حس می کنم و چرخش ا ون داخل کونم به من لذت بیشتری میده . مخصوصا این که اون با دو تا دستاش دو طرف کونمو لمس می کرد انگاری می دونست باید چه حرکاتی نشون بده تا بیشتر به من لذت بده . همون حسی رو که خودش داشت رو من پیاده می کرد . می دونست که یه آدم وقتی که داره کون میده چه جوری و از چه حرکاتی بیشتر لذت می بره . با دستاش گرما رو به تمام قسمتای کون و کپلم منتقل می کرد و این حرارت روی مقعد و سوراخ کونم می نشست و در اون لحظات بود که هوس کیر با تمام وجودم منتقل می شد به سوراخ کونم طوری که اگه یه خورده هم درد می کشیدم می تونستم اونو راحت تحمل کنم . لاله : شیدا تو چته .. یواش تر یواش تر .. من سوختم . دارم آتیش می گیرم ..راستش لاله راست می گفت من خیلی سریع شده بودم . اون حسی که کیر بیژن به کونم وارد می کرد رو من دوست داشتم به بدن لاله منتقل کنم . و می دونستم که بیژن هم از اون دیلدویی که توی کونش بود حس می گرفت . نمی دونم شاید مردا هم این جوری باشن و همین حسو داشته باشن که وقتی با کونشون بازی می کنن و توی سوراخ کونشون انگشت فرو میره کیرشون شق میشه . اونا لذت می برن و از این لذتشونه که حسابی داغ می کنن . خلاصه من بودم و یه دنیا عشق و شور و حال . بیژن : وای بنفشه ! شیدا رو نگاه کن . عین فرفره داره لاله رو می کنه . این دختر واقعا خستگی ناپذیره .بنفشه : بگو این شی میل . بیژن : هر چی می خوای حساب کن . کاش منم یه شی میل بودم .بنفشه : تو حالاشم هستی . مگه چه فرقی با اون داری ؟! از کون دادن داری لذت می بری . کیرت هم که خیلی فعاله . پس دیگه چی می خوای که داری این قدر شعارشو میدی . من نمی دونم شما مردا دیگه چه مرگتونه ؟! چقدر مد شده که این روزا مردا کونی بشن . اصلا نمیشه باور کرد که ما زنا و مردا خاصیت بدنی مون داره شبیه به هم میشه ..بیژن : مگه این کون چشه که این قدر باید با حساسیت در موردش حرف زد ؟!بنفشه : تو یکی دیگه از مرد بودن واسمون حرف نزن . دیگه روی هر چی کونی رو سفید کردی . اصلا کون دادن به مردا نیومده . بیژن : مگه مردا چه شونه ؟! خون شما زنا رنگین تره ؟ جنس کون شما فرق می کنه ؟ مگه کون چیه این قدر دارین تبلیغ منفی در موردش می کنین . شده شبیه بکارت دخترا .بنفشه : با این تفاوت که دخترا اونو شب زفاف از دست میدن و مردا اگه اونو از دست بدن متهم میشن به بی غیرتی و تحقیر میشن و بهشون میگن کونی . بیژن : ولی من می خوام این فرهنگ غلطو در جامعه از بین ببرم .. لاله هم یواشکی زیر گوش من گفت ببین اینا دیگه سر ما رو خوردن . اگه موافق باشی بریم خونه . منم که خونه چند تا از این کیرای با حال دارم . اگه کونت نیاز داشت خودم ردیفش می کنم . -باشه بریم که عطایش را به لقایش بخشیدم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۳من و لاله با جدیت هر چه تمام تر درس می خوندیم . بیشتر سعی می کردیم که با خودمون حال کنیم ولی هوتن و فری و فروغ رو فراموش نکردیم هر چند مثل سابق با اونا نبودیم . دیگه درسامونو به خوبی می خوندیم و سعی می کردیم مثل سابق و اون اواخر که زیاد شلوغش کرده بودیم خودمونو درگیر مسائل سکسی و بودن با دیگران نکنیم . لاله یه موضوعی رو با هام در میون گذاشت که منو هم خیلی وسوسه کرد که حتی ماهها هم که شده در این مورد تلاش کنم و فیلم بیام . گفت که دخترعموش و شوهرش که پاسداره قصد دارن برن تایلند . یه ماموریتی به شوهرش خورده که چند وقتی رو اون جا می مونن و ظاهرا توی تقویم نگاه کردیم و اواسط آذر ماه رو با سه روز تعطیلی پشت هم و یه روز غیبت از کلاس می تونستیم طوری ردیف کنیم که یک هفته ای رو با هم بریم اون جا .. -لاله این خیلی عالی میشه ولی رضایت بابا مونو چیکار کنیم . لاله : پدرم با رفتن من حرفی نداره . چون خیلی به دختر عموم و شوهرش اعتقاد داره . شوهرش که پاسداره و مرد ظاهرا با ایمانی نشون میده . ولی خونه شون ماهواره هست و مشروب هم تا دلت بخواد از انواع و اقسام مختلفش پیدا میشه .. البته اینو فقط من می دونم و خونواده ام چیزی نمی دونن. ولی آقا مهران مرد خوبیه . سمیه خیلی با هام خوبه . خیلی هم اهل حاله . یه پنج شش سالی رو ازم بزرگتره . از اون دخترای شیطون بود ولی خوب تونست قاپ مهران رو بدزده . اونا طوری سیاستشونو حفظ می کنند و در آداب و معاشرت یه جوری رفتار می کنن که بابا بیشتر وقتا که یه کاری پیش میاد با مهران مشورت می کنه و مامانم اعتقاد خاصی بهش داره . میگه در این مملکت اگه هزار نفر مثل این آقا مهران باشن ما دیگه هیچ غمی نداریم . یعنی هر شهری یکی مثل اون داشته باشه . الان هم نمی دونم چه پستی داره که از طرف یه ارگانی یه ماموریت چند ماهه بهش داده شده . فقط شیدا این چند وقتی رو تا می تونی هوای خونواده ات رو داشته باش . برو توی خط فیلم و یه کاری کن که دیگه اون مشکلاتی رو که سر کون کردن افتادی به زندان دیگه فراموش کنن . -لاله جون یعنی میشه با وجود اونا رفت بیرون و حال کرد ؟ اوخ جون جه عالی میشه ! خیلی هم شی میل اون جا هست . چه هیجانی داره ! لاله : آره عزیزم . تو می تونی اون جا قدرت شی میل ایرانی رو به رخ اونا بکشی . نشون بدی که ما هم سری توی سر ها داریم .-لاله فدات شم . تو هم می تونی نماینده یک زن ایرانی باشی و بهشون نشون بدی و ثابت کنی که در زیبایی و دلبری , زن ایرانی تکه .مهران و سمیه .. خیلی عالی میشه . لاله در مورد من با سمیه حرف زده بود . حتی اون با خونواده اش هم در مورد من حرف زد و این که خیلی خوب میشه که شیدا هم باهاش بیاد .. پدر لاله هم مرد مهربونی بود . یه شب از برادر زاده و شوهرش و همچنین خونواده ما دعوت کرد که شامو بریم اون جا . این مهران طوری خوش بر خورد و مودب نشون می داد که همه ازش تعریف می کردند که عجب مرد با شخصیتیه و اگه دولت چند تا خادم مثل اون داشته باشه دروازه های ترقی یکی پس از دیگری به روی ما باز میشه و از این حرفا . خلاصه اون شب یه زمینه چینی هایی شد و یه مدت دیگه هم یواش یواش ذهن این باباهه رو آماده کردیم . خلاصه طوری شده بود که پدرای من و لاله دیگه مهران شوهر دختر عموی لاله رو امین خودشون دونسته وقبول کردن ما دو تا رو بسپرن دست اون زن و شوهر و یک دلگرمی دیگه اونا این بود که یک زن شوهر دار با شوهرش همراهمونه . خلاصه تا سرمونو اون ور کردیم دیدیم این چند ماه هم گذشت . من و لاله و سمیه و مهران پرواز به سوی کشور آرزوهامو شروع کردیم . رفتن به دنیایی که بتونم آدمایی مثل خودمو زیاد ببینم . که یکی دو چشمه شو این جا دیده بودم . لاله دیگه از دست حرف زدنا و پرسشهای تکراری من خسته شده بود از این که مرتب بهش می گفتم که یعنی میشه تنهایی رفت بیرون و خوش گذروند و اونم مرتب می گفت نگران نباش . مهران که نمی خواد شب و روز با ما باشه . تازه سمیه هم از ماست وکاری به کارمون نداره . چه کیفی داره ! -نکنه یه وقتی تفتیشم کنن و دست به کیرم بزنن منو بر گردونن ..لاله : نترس .. این حرفا چیه .. اولا مدارکت تکمیله . و اگرم مشکلی پیش اومد مهران از اون کله گنده هاست . خرش از دو طرف میره هم عقبی میره هم جلویی . اون اگه بخواد حتی می تونه مواد مخدر با خودش حمل کنه بدون این که تفتیشش کنن .. -من که نمی دونم چی داری میگی . فقط خیلی هیجان زاده ام . بالاخره رسیدیم به تایلند و مستقر شدیم . یه خونه ویلایی خیلی شیک هم در اختیار مهران و سمیه قرار داده بودند . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــل ۱۱۴چه خونه ویلایی قشنگی بود . چه اتاق خوابای زیادی هم داشت . -ببینم لاله شوهر دختر عموت باید یکی از اون کله گنده ها باشه .. -نمی دونم .. بالاخره دولتیه دیگه . -من که دلم می خواد پیش تو بخوابم . اونا یه وقتی نگن که جدا بخوابیم و بده و از این حرفا ..لاله : مثل این که تو هم یه چیزیت میشه شیدا ها . این حرفا چیه که داری می زنی . من بهت گفته بودم که شوهرش مشروب می خوره .. ولی عبادتشوهم می کنه . فیلمش هم بازی می کنه و آدم مثبتی هم هست .. -آخخخخخخخ لاله دلم برای بغل زدن تو تنگ شده . چقدر این جا به آدم آرامش میده . دلم می خواد شبای این جا رو برم گردش .لاله : ولی من دلم می خواد برم ساحل پاتایا .. یا برم به یکی از اون خونه های ویلایی روی تپه ها که خیلی سر سبز و خوشگله و حوضچه های خوشگلی هم داره .با گلهای رنگارنگی که آدمو از این رو به اون رو می کنه و همش دلش می خواد که عشقبازی کنه . -ببینم لاله تو کی اومدی از این طرفا که این قدر اطلاعاتت دقیقه ؟ لاله : برای دونستن این چیزا نیازی نیست که حتما بیای به این طرفا . می تونی مطالعه کنی و ببینی . مهران برای پذیرایی از ما سنگ تموم گذاشته بود .. خلاصه اون شب زود تر رفتیم به بستر . من و لاله پیش مهران حجابو رعایت نمی کردیم و اونم چیزی نمی گفت . -لاله جون سمیه ناراحت نشه .-اتفاقا خودش میگه جلوی شوهرش راحت باشیم . چون اون مرد آقا و دموکراتیه . ولی ازم خواسته که در این مورد به دیگران چیزی نگم . از تو هم خوشش میاد . -به سمیه گفتی من یک زن کیر دار هستم .-راستش نه هنوز لزومی نداره که من اینو بیان کنم . اگه یه وقتی ضرورتی شد میگم .-فقط سمیه مزاحم حال کردنا و گردش ما نشه خوبه ..-شیدا جون تو بعدا اونو بهتر می شناسی . اون قدر خانومه و با فرهنگ که کمتر زنی رو مثل اون پیدا می کنی .-دختر عموشو که می شناسم . -فدای تو شیدا . عاشقتم . دوستت دارم . من و لاله رفتیم توی رختخواب .. لاله خودشو در جا کاملا برهنه کرد .-عزیزم نکنه سمیه بیاد و ما رو این جوری ببینه .-عشق من اون کاری به کار مون نداره . تاره الان می گیره بغل شوهرش می خوابه و اگرم کاری داشته باشه در می زنه . اون جوری حداقل میشه یه لباس راحتی تنمون کنیم . ولی نگران نباش .. زود باش . چقدر هوس کیر تو رو دارم .-فقط لاله جون یه خورده آروم تر حرف بزنیم . نمی خوام صدامونو بشنون . -این قدر به خودت سخت نگیر . بذار بهمون خوش بگذره شیدا جون . لاله کونشو به کیرم می مالید .. اخلاق منو می دونست . که در حالت آرامش عصبی این جوری خیلی تحریک میشم . کیرم درجا شق شده بود . هم می تونست وارد کسش شه و هم کونش .-لاله من برم دستشویی بیام . یه خورده مثانه من سنگین شده و این جوری بهم مزه نمیده-برو عزیزم فقط زود بر گرد که کسم منتظره و لحظه شماری می کنه . رفتم به سمت دستشویی به نظرم اومد که یه صداهایی میاد . صدای پچ پچ هایی از آه و ناله های خفیف سکسی ... هوس اونو کرده بودم که زمزمه های وقت سکس دو نفر دیگه رو بشنوم . صدا از پشت در اتاق خواب مهران و سمیه میومد . گوشمو تیز کردم .. به درستی نمی شنیدم که چی میگن ..سمیه : یواشتر .. یواشتر .. مرد این قدر سر و صدا نکن آبروی ما میره . اونا می فهمن و خیلی زشت میشه .-هیچم نمی فهمن . تو چی داری میگی . خوشم میاد . اون کیر کلفت تر و نرم تر رو بکن توی کونم .. همونی که خودش یه حالت روغنی داره . وقتی می کنی توی کون آدم فکر می کنه اونو به روغن آغشته اش کردی . -تو داری از این کارا می کنی . حواست باشه که کونت رو به باد ندی . من نمی خوام یک شوهر کونی داشته باشم .. نا سلامتی تویکی از اون کله گنده های دولتی ..در این جا بازم صداشونو آوردن پایین تر .. داشتم شاخ در می آوردم . حدسی که من زدم این بود که سمیه داره با دیلدو کون شوهرش مهران رو میگاد . ولی آخه چرا .. مهران با اون دک و پز و فرهنگ و شخصیتش محتاج این شده که زنش با کیر مصنوعی اونو بکنه ؟ نه .. حتما اگه این خبر رو به لاله بدم اون باورش نمیشه . اگه طوری هم می شد که می تونستم مهران رو بکنم یه حال اساسی به آدم می داد . ولی زنش چی ؟ اونو چیکارش می کردم ؟ شاید اون از این کار من ناراحت می شد . تازه شاید خودشم اهل کون دادن نبود و با همین کیر مصنوعی ارضا می شد . دیگه جز این چیز دیگه ای نمی تونست باشه و مردی هم در اون جا نبود که من تصور اونو داشته باشم که یک همجنس بازی مردونه یا گی بازی داره صورت می گیره . ... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۵یه خورده بیشتر فالگوش وایسادم تا مطمئن شم که اون چیزایی رو که شنیدم حقیقت داره . خیلی سخت بود باور کردن اون .. تعجب می کردم . مرد به اون با شخصیتی و ظاهرا مومن و خوش بر خورد و حالا فقط مشروب می خورد . عیب خاصی نداشت . اما این که یک مرد بافکر و فر هنگ و بر خورد مثل اون کونی باشه واسم سخت بود . دودل بودم که این موضوع رو با لاله در میون بذارم یا نه . البته من و لاله مردای کونی ندیده نبودیم و به اندازه کافی من این مردا رو گاییده بودم .. اما می دونستم که لاله تعجب می کنه که شوهر دختر عموش این طور باشه .. اما اون جوری که از صحبتای سمیه و شوهرش بر میومد این بود که مهران هنوز کون نداده و فقط علاقه به این کار داره و سمیه داره با فرو کردن کیر مصنوعی توی کونش اونو آرومش می کنه . ولی با عقل جور در نمیومد که مردی عاشق کون دادن باشه و فعلا داره خودشو این جوری ارضا می کنه و زنش این جوری اومده باشه کمکش . یعنی این چه چیزی رو می تونست عوض کنه . بهتره بی خیال این حرفا شم . چه می دونم .. یا این که یه زمینه ذهنی رو واسه لاله آماده کنم . کنار دوستم درازکشیدم . چقدر از بغل زدن بغل لخت لاله خوشم میومد . اونم با کیرم بازی کرد تا این که تونست شقش کنه .. منم رفتم توی فکر فانتزی سکس و کردن کون مهران . نمی دونم چرا خیلی دوست داشتم اونو بکنم . شاید واسه این بود که دلم می خواست قدرت و اعتماد به نفس خودمو نشون بدم و هم از این که مرد قدرتمندی مثل مهران نیاز مند کیرم باشه آرومم می کرد .لاله : خیلی خسته ای شیدا ؟-نه عزیزم . چی شده که داری این حرففو می زنی ؟-من می بینم که انگاری توی باغ نیستی .. باشه من فعالیت می کنم شیدا جونم .-عزیزم بیا ببوسمت . تو که می بینی کیرم چقدر واست شق شده .لاله خودشو بهم چسبوند ..-آره راست میگی عزیزم . فکر کردم که دیگه دوستم نداری و به دیدن من به هیجان نمیای ..-من اگه با یه دنیا طرف باشم لاله من یه چیز دیگه ایه . من نسبت به اون یه حس دیگه ای دارم . لاله : دوستت دارم عشقم . ولی فکر کنم دلت واسه خونواده ات تنگ شده باشه ها .. -من تا اون جایی که یادم میاد از بچگی با هم بودیم . حتی بیشتر سفر ها ی خونوادگی همو فراموش نمی کردیم . اون شب من و لاله تا می تونستیم به هم حال دادیم . اونو هم از کس و هم از کون کردم . نیمه های شب که لاله خواب بود پا شدم و بازم رفتم پشت در اتاق مهران و سمیه . می خواستم ببینم آیا میشه بازم یه اطلاعات جدید از اونا به دست بیارم یا نه . ولی سر و صدایی نبود . آفتاب دمیده بود . مهران برای کاری رفت بیرون ... لاله هم به خواب سنگینی فرو رفته بود . دوست داشتم یه دوش بگیرم . جالب این جا بود که سمیه هم می خواست بره حمام . به هم تعارف می کردیم که تو زود تر برو . وقتی اون بهم گفت که پس با هم میریم من با کمال میل این پیشنهاد اونو قبول کردم . راستش دوست داشتم که جریان شی میل بودن خودمو بهش بگم . یعنی نه این که بخوام بی مقدمه این کارو انجام بدم . اون یواش یواش باید بر جستگی جلوی بدن منو می دید و کنجکاو می شد تا من بهش جریانو بگم . دو تایی مون رفتیم حموم ... البته حجب و حیای خاص ایرونی رو هم داشتیم با این حال سوتینمونو در آوردیم . شورت هر دو مون خیلی فانتزی بود . ولی من کیرمو طوری داخل شورتم چپونده بودم که حاشیه هاش بیرون نزنه .. فقط دوست داشتم که سمیه با نگاه کردن به بر جستگی اون تعجب کنه . مخصوصا خودمو طوری رو در روی اون قرار می دادم که اون مشکوک شه .. همین طورم شد .-شیدا جون تو پریودی ؟متوجه شدم واسه چی این سوالو می کنه . اون بالاخره دیده بود این حالت کیر منو .. -نه عزیزم . -پس چرا شورتت یه حالم ورم کردگی داره . اگه نمی شناختمت فکر می کردم مرد باشی .-شایدم باشم تو از کجا می دونی نیستم .طوری جدی حرف می زدم که سمیه فقط با تعجب منتظر بود تا جملات بعدی منو بشنوه .-سمیه جون . می خوام یه چیزی رو بهت بگم .. من آلت تناسلی مردونه دارم .. یه لحظه یه نیمه جیغی کشید که من گفتم الان منو از حموم بیرون نکنه خوبه . این که بیاد و به من بگه که وجود تو در این جا تحریک آمیزه و از این حرفا .. ولی خوشبختانه اهل تظاهر و جا نماز آب کشیدن نبود .. -یعنی تو دو جنسه هستی ...-نمیشه گفت دو جنسه .. من تمایل مردونه دارم و آلت تناسلی اونا رو همراه با تفاوتهایی . از اون جایی که تعجب کرده بود شلوارمو کشیدم پایین تا کیرمو بهش نشون بدم و باورش شه .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۱۶شورتمو در آوردم تا سمیه دیگه خیلی راحت و جانانه بتونه کیرمو ببینه . سعی کردم به بدنش مخصوصا به کونش خیره نگاه نکنم . -وااااااااااییییییییی شیدا .. نمی دونم چی بگم نمی دونم . یعنی نگاه کردن به کیر تو حرامه ؟ گناه داره ؟ -نمی دونم عزیزم . اینو باید از مردای کونی پرسید ..-چه ربطی داره !در واقع این حرفو زده بودم که مثلا می خواستم بگم که تو برو جلو شوهر کونی خودت رو بگیر که دیلدو فرو می کنی توی کونش و این حرام نیست . حالا نگاه کردن به کیر یک شی میل برات تا این حد گناه و حرام میشه ؟ دیگه سعی کردم چیزی نگم و خونسردی خودمو حفظ کنم . باید متعادل می بودم . یه لحظه سمیه یه پهلو کرد و بی اختیار چشمم به کونش افتاد . این کیر لعنتی من که گاه طول می کشید شق شه و بعضی وقتا هم مثل کیر خواجه ها عمل می کرد معلوم نبود چش شده که به دیدن کون سمیه درجا شق شد . تقریبا حالت یه کیر مردونه رو پیدا کرده بود . حالا این من بودم که خودمو یه پهلو می کردم تا سمیه متوجه شرایط من نشه ... ولی اون نگاهش همچنان رو کیر من زوم شده بود ...-نمی دونم چی بگم .-سمیه جون . سر نوشت من این بوده . این دست تقدیره که من به این صورت باشم . با کسی که نمیشه جنگید . حالا مصلحت اونی که ما رو آفریده بر چه قرار می گیره خودش می دونه و خودش . -ولی هر چیزی حتما یه راهی داره . اون وقت تو و دختر عموم لاله همیشه با همین ؟ من نمی دونم چی بگم . من اطلاع زیادی در مورد شرایط آدمایی مث شما ندارم . -من همه جور حس مردونه رو هم دارم . هیجان زنونه رو هم دارم . یعنی خیلی راحت به دیدن باسن مردا و زنا تحریک میشم .. اینو که گفتم خودشو کمی جمع کرد .. ولی در نگاهش یه حالتی بود که انگاری دلش واسه من می سوخت ..-حالا راستشو بگو شیدا . تو تا حالا با زن یا مردی هم بودی ؟-نپرس کی و چه جوری و با کی ؟ فقط همینو بهت بگم که هم با مرد بودم و هم با زن . این جوری نگام نکن . محکومم نکن . من هم یک انسانم باید خودمو ه جوری ار ضا کنم . منم منی دارم . منتها قدرت باروری نداره و رنگش بیشتر به کرم شکلاتی و گاهی کرم شبیهه .. در حالی که منی مردان شیری رنگه .-تو با مردا هم بودی ؟ ..حس کردم که حالا بهترین وقتیه که خودموئ بر شوهرش تحمیل کنم یا اونو وسوسه کنم که یه جورایی تمایل پیدا کنه که من شوهرشو بکنم .-می دونم کار درستی نبوده . ولی مردایی بودند که ...-راحت حرفتو بزن . اگه می خوای اسم قسمتهای ممنوعه اندام رو هم ببری مشکلی نیست .. -داشتم می گفتم مردایی بودند کونی .. که دوست داشتن یه چیزی توی کونشون وول بخوره . با داخل مقعدشون بازی کنه .. و طرف دستاشو بذاره رو کونش و در عین بازی کردن و ور رفتن با کون و کپل کیرشو فرو کنه توی سوراخ کون .. اون مردا یه حس لذت عجیبی بهشون دست می داد که آدم تا کونی نباشه نمی تونه اینا رو حس کنه .من اون مردا رو با تمام وجودم می کردم . اون مردا نمی خواستن کونی باشن . یعنی نمی خواستن با یه مرد دیگه رابطه داشته باشن . با این حال کیر منو توی کونشون حس می کردن . دوست داشتن من به اونا لذت بدم . تا کیر مردونه ای نباشه که مردونگی اونا رو ببره زیر سوال . در مقابل کیر زنونه شاید بشه راحت تر قبولش کرد و با هاش کنار اومد . البته سمیه جان بعضی از مردا واقعا کونی هستند و از این که کیر های کلفت تر و دراز تر مردونه رو توی کونشون حس کنن بیشتر لذت می برن . بهشون مزه میده . مدام در فکر اینن که از دست زنشون در برن و کون بدن .. ولی من تا اون جایی که می تونستم سعی کردم که بسیاری از خونواده ها رو با استفاده از کیر خودم از متلاشی شدن نجات بدم . حتی زنا رو هم از کس و کون از هر دو سمت کردمشون . هم خودم ارضا شدم و هم کاری کردم که اونا هم حال کرده به اوج برسن .سمیه اون استرس لحظاتی قبل رو نداشت . فکر کنم حرفایی رو که من در مورد مردای کونی زده بودم رو اون اثر کرده بود . شایدم مهران رفته بود به یه گوشه ای از شهر تا راحت تر کون بده . سمیه خیلی نگران نشون می داد . معلو.م بود که اون شوهرشو خیلی دوست داره . چون اونی که از حلال یا حرام بودن کیر ها می گفت اومد سمت من و گفت میشه به کیرت دست بزنم ؟-قابل شما رو نداره .. این حرفو که زدم یه نگاه چپی بهم انداخت که جا رفتم . ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی