mahsabax: بله استاد تولدی دوباره روپیداکردم درحال خوندنش هستم رمان مثل عشق روخوندم بسیارزیبابود خسته نباشی مهسا جان ... البته مثل عشق همون مثلث عشقو میگی دیگه ...این داستان یک ماجرای واقعیه که در منطقه ما اتفاق افتاده ..و حالا من شاخ و برگ هاشو .. پیاز داغشو زیاد کردم . چون من که در دل قهرمانان داستان نیستم که از احساسات و عواطف اونا با خبر باشم .. بنابراین هر چند یک داستان واقعی هم باشه باز هم نویسنده باید یه چیزایی از خودش اضافه کنه وگرنه باید اخبار منتشر کنه . این داستان که نویسنده اش من بودم زمانی منتشر شد که کاربری شهرزاد عزیز دست خودش بود و تنها داستانی از من بود که خود شهرزاد خانوم مستقیما خودش منتشر کرد و مدتی بعد کاربریشو داد به من . از داستانهای عشقی دیگه میشه به ندای عشق .. آبی عشق .. عشق و ثزوت و قلب .. نقاب عشق .. سیزده عشق ... عشق و جدایی و.... یاد کرد و معراج عشق که گفتگوی من با خداست . در ضمن در تاپیک دل نوشته های ایرانی دهها داستان تک قسمتی عاشقانه عاطفی احساسی وجود داره که سر فرصت می تونی اونا رو هم مطالعه کنی .. همین الان یک داستان عشقی لطیف و به روز و پویا رو در ذهنم دارم که به خاطر تاپیک های زیادی که دارم خودم تقاضا نمیدم ..یعنی شروع نکردم . می خوام پیش خودم تیکه تیکه بنویسم تموم که شد تقاضا بدم زورم میاد .. خیلی دلم می خواد شروعش کنم . تکرار نویسی از عشق رو با لذت و با تنوع انجام میدم و می دونم یه حس تازگی خاصی داره .. ولی تکرار گویی در مورد سکس چندش آور و خسته کننده هست با این حال یه جوری سعی کردم این تکرار ها کمتر خود نمایی کنن .شب و روز و دلت خوش ... ایرانی
smoker: رمانیه برای خودش. خسته نباشی سلام بر اسموکر نازنین .. خوبی ؟ خوشی ؟ ارادتمندیم داداش ... این پیامت چون خیلی دیر و بعدا منتشر شد و افتاد پشت پیامهای دیگه من الان دیدمش . من نمی دونم این چه قانونیه که پیام باید به پنجاه برسه کاربر مستقیما پیامش منتشر شه .. در هر حال الان هم تصادفی اومدم دور بزنم دیدمش ... این جا داستانهای سکسی بیشترش رمان شده .. البته داستانهای سکسی مثل داستانهای عشقی و ادبی و اجتماعی و غیر سکسی نیستند که بخواهیم همچین به سر و تهش علاقه مند شیم مخصوصا اگه جنبه فانتزی داشته باشه ... حالا یه داستانی مثل نقاب انتقام یا تولدی دوباره یا هر جایی ... اونا علاوه بر سکسی بودن یه مسائل اخلاقی رو هم در خودش گنجونده به مقدار زیاد که ارزششو داره بدونیم آخرش چی میشه .. هر چند در داستان شیدای شی میل هم می توان به این دسته از آفریدگان خدا به دیدی انسانی نگاه کرد و این که دنیا فقط به دو گروه مردان و زنان تقسیم نمیشه که احساس و عواطف و نیاز ها شون در دو گروه متفاوت بر رسی شه ... با تشکر از شما ..انتقاد از این قانون ۵۰ که من نمی دونم فلسفه اش چیه و با پوزش از شما ... شاد و پیروز باشید ..با احترام ..ارادتمند دوست و بــــــــــــــــــرادر شما : ایرانی
سلام استاددیشب داستان هوس اینترنتی روخوندم زیبابودواقعا اینترنت ادم وعوض میکنه خودمن دنیامجازی عوضم کردمن دنیامجازی روخیلی بیشتراز دنیاواقعی دوست دارم.وهمین الان داستان تولدی دوباره روخوندم قسمت اخرش بسیار زیبابود ببخش زیادحرف زدم
mahsabax: سلام استاددیشب داستان هوس اینترنتی روخوندم زیبابودواقعا اینترنت ادم وعوض میکنه خودمن دنیامجازی عوضم کردمن دنیامجازی روخیلی بیشتراز دنیاواقعی دوست دارم.وهمین الان داستان تولدی دوباره روخوندم قسمت اخرش بسیار زیبابود ببخش زیادحرف زدم خسته نباشی مهسا جان ... سرعت خوندنت خوبه ... تا چند وقت دیگه به من می رسی .. یعنی دیگه مطلب کم میارم ..درست میگی آدم در دنیای مجازی می تونه یه سری کارایی رو انجام بده که در دنیای واقعی نمی تونه . می تونه در دنیای مجازی خودشو به گونه ای بسازه که در دنیای واقعی ازش استفاده کنه . اما خطراتی هم داره ..ممکنه وابستگی دنیای مجازی آدمو در دنیای واقعی دگرگون کنه .. ممکنه در دنیای مجازی عاشق شه .. عشقشو در همون فضا نگه داشته باشه .. جنبه و ظزفیتشو داشته باشه ..و ممکنه اونو خیلی جدی فرض کنه ..و به دنیای واقعی بکشونه . دنیای پیچیده ایه .حتی چند سال پیش یک بار برای کمک به یکی یعنی یک دختر خودم نزدیک بود گرفتار شم .بگذریم .. از داستانهایی که علاوه بر سکس سوژه ای عاطفی هم داشته باشن میشه به هر جایی ..نقاب انتقام ..و انتقام میسترس یاد کرد .البته داستانهای دیگه ای هم هستند مثل عشقی سکسی ها که میشه به اولین عشق آخرین عشق و بر بالهای عشق و هوس اشاره کرد .. انتقام میسترس کمی گانگستر بازی هم داره ..نقاب انتقام منو به یاد شهرزاد عزیز میندازه ..خیلی به اون داستان علاقه داشت .. و همون عامل سلام علیک ما شد و بعدشم کاربری شو داد به من . البته فکر کنم نظرات رو حذف کرده باشن . خواهش می کنم مهسا جان تو کجا زیاد حرف می زنی ؟ !! تازه هر چی هم بگی بالا ی سر و رو دلمون جا داره ..منو بگو که گرم بیفتم دیگه باید چند بار پامو تا آخر بذارم رو پدال ترمز زبون یا همون دستم تا یه جا وایسه . امروز خیلی تنبل شدم . فقط دو تا پستم آماده هست ... یکی همین شیدای شی میل یکی نامردی بسه رفیق ..من برم ... خدا نگه دارت باشه ...
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۲۹یواش یواش دست به کار شدیم . مهران رو اون وسط قرار داددیم .. سمیه که اون جلو قرار داشت و منم پشت سر مهران بودم . چقدر هوس سمیه رو کرده بودم . دلم می خواست که اون مرد که کیر یک شی میل رو برازنده خودش دونسته و اونو پذیرفته `بتونه همون کیر رو برای زنش هم قبول کنه . من می دونستم که می تونم کاری کنم که اونو به طرف خواسته هام بکشونم . مهران کیر شو روی کس زنش تنظیم کرد . شاید سمیه این طور بیشتر دوست داشت . منم که خب باید کون مهرانو هدف می گرفتم . . واسه لحظاتی به مهران حسودیم شد . دوست داشتم که من جای اون می بودم . مثلا اون از پشت می ذاشت توی کونم و منم می ذاشتم توی کون زنش . چه کیفی داره این جوری دو کیره رو حس کردن که من تجربه این کارو داشتم . با فری و هوتن کونی .. با بر و بچه های زندان . آخ که چه کیفی می داد! کیرم واسه رفتن به کون مهران مشکلی نداشت و می تونستم اونو با همون حس و حالی که لحظاتی پیش کرده بکنم تازه با شور و نشاط بیشتری هم بکنم . چون سمیه اون جا بود و وجودش به من انگیزه می داد . مهران صداشو برده بود بالا ...-آییییییی آخخخخخخخخ ...سمیه : چیه واسه کیری که توی کونته می نالی یا واسه اونی که توی کس من فرو کردی ... مهران حرفی نمی زد ... سمیه : تند تر بکن .. خیلی بی حال نشون میدی ... نکنه کیر شیدا بی حالت کرده ..همین طوره ؟ -نهههههههه ... این طور نیست ...سمیه خودشو از پشت می زد به کیر شوهرش تا اونو بیشتر به جنب و جوش بیاره ... یه خوبی این که مهران کیرشو کرده بود توی کس زنش و نکرده بود توی کونش این بود که تونست کیرشو تا ته بفرسته و منم تا یه چیزی نزدیک به انتها کیرمو کردم توی کون مهران .. بعد دستامو باز کردم و به خودم این اجازه رو دادم که اونا رو رو سینه های سمیه قرار بدم و با هاشون بازی کنم . حس کردم که مهران جراتشو نداره که به من چیزی بگه . اگه کوچک ترین اعتراضی به من می کرد من کیرمو از توی کون اون مرد بیرون می کشیدم . باید یواش یواش اونو آب بندی می کردم ... سمیه طوری از این حرکت من لذت می برد که وقتی که قصد اونو کردم که دستامو از رو سینه اش بر دارم دستاشو گذاشت رو دستای من و اونا رو به سینه هاش فشرد .. حرکت دستاش رو دستای من نشون می داد که اون از این کار من لذت می بره . نمی دونستم شایدم از این که شوهرش داشت با اون سکس می کرد و خودشم به یه آرامشی رسیده بود لذت می برد . اگه می تونستم فکرشو طوری تنظیم کنم که با هام سکس کنه خیلی عالی می شد . حس می کردم که اگه مهران موافقت خودشو اعلام کنه اونم خیلی راحت بتونه خودشو در اختیار من بذاره .... با هیجان ناشی از فکر فرو کردن کیرم در بدن سمیه ضربات وارده بر کون مهرانو بیشترش کردم . تازه داشتم حس می کردم که چرا مردا به کیرشون می نازن . من مهرانو تسلیم خودم کرده بودم و همین به من قدرت می داد و با استفاده از همین قدرت خودم می خواستم کارای دیگه ای هم انجام بدم .کارایی لذت بخش که انرژی زیادی هم می خواست . مهران : شیدا حواست کجاست .. بکوبون کیرت رو به کونم . طوری بکن که دردم بگیره . می خوام از خوشی بیهوش شم ... -شاید سمیه جون ناراحت شه که من دارم کون شوهرشو گشاد می کنم . سمیه در حالی که یکی از دستای منو گرفته به سمت دهنش برده بود گفت هر کاری دوست داری انجام بده شیدا جون . می تونی اونو جرش بدی . درب و داغونش کنی . با هاش حال کنی . لذتشو ببری . -عزیزم خوشگلم . من همین حالاشم دارم با هاش حال می کنم . خلاصه سمیه انگشتای منو دونه به دونه می ذاشت توی دهنش و اونا رو میک می زد ... همین به هم چسبیدنهای ما سرعت کیر من و مهران هر دو رو کند کرده بود . دستامو گذاشتم رو کون مهران . یعنی همون استیل استانداردی که باید می داشتم . حالا راحت تر کیرمو می کشیدم عقب و اونو می کردمش توی کون مهران خوشگله که لباشو گذاشته بود پس گردن زنش و در حالی که به من کون می داد اونو می بوسید .. سمیه : شیدا جون از دستم ناراحت شدی ؟ -نه عزیزم چی شده مگه .. سمیه : پس واسه چی خودت رو کنار کشیدی ؟ -همین جوری عزیزم . واسه این که راحت تر کیرمو توی کون شوهرت فرو کنم . سرمو به سمت سر و صورت مهران گرفته لبامو گذاشتم رو لباش .. دیگه اینو هم از سمیه اجازه نگرفتم و اونم سرشو به سمت عقب بر گردوند و لباشو رو صورت شوهرش قرار داد ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۰کیرم به همون صورت توی کون مهران حرکت می کرد ... لذت به تمام تنم می رسید .. ولی مهران دیگه طاقت نداشت که جلو گیری کنه .. می تونستم احساس اونو درک کنم . چون خودمم یکی دو بار مثل مردایی شده بودم که دچار زود انزالی میشن . بعضی از این مردا که کیرشون کوچیبکتره سخته که دوباره اونو فرو کنن توی کون یا کس ولی یه عده که کیر دراز تری دارن راحت ترن . در دو حالت مردی که انزال شده باشه اگه در جا کیرشو بکنه توی بدن زن اون لذت اولیه رو نداره و کمی بی حال و سسته هم خود کیر هم صاحب کیر . سمیه سر مهران داد کشید ..- کی بهت گفته تا منو راضی نکردی آبتو بیاری ... بیرون نکش وگرنه پدرت رو در میارم . از شیدا جون یاد بگیری که یکریز داره تو رو می کنه و تونسته بر خودش مسلط باشه -عزیزم اون ساختارش این جوریه .. -من چه می دونم قرص بخور .. اسپری بزن .. تو اصلا برای این که من راضی باشم کاری نمی کنی .. ولی منو باش که رفتم یکی رو آوردم تا شوهرمو از کون بکنه . -سمیه تو ول کنم نیستی ..-نه ولت نمی کنم . تو باید حالیت باشه که داری چیکار می کنی .چقدر خوشم میومد وسط بدنم می خورد به کون سفت مهران .. با سینه های مهران بازی می کردم و خوشش میومد . سمیه هم یه لحظه ول کن نبود و همش داشت غر می زد . معلوم بود کیر شوهرش اون سفتی سابق و قبل از انزال رو نداره و شوهره همش به این فکر می کرد که چه جوری از کون دادن بیشتر لذت ببره ...مهران : سمیه یادت باشه که توی کونت نذاشتم ..سمیه : تو که همین الان کیرت داره از توی کسم در میاد . که اگه در بیاد فکر نکنم دوباره بتونی اونو بذاری توش . دیگه لازم نکرده بری سراغ کون من ... همه چی آماده بودکه من در حضور مهران بتونم سمیه رو بکنم . جلوی چش شوهره طوری اون زنو بکنم که آب کسش فواره بزنه و شوهرشو سر حال کنه . آخ که من فدای این لاله جونم بشم . تنها بود . کاش اونو هم می آوردیم توی جمع خودمون . من نمی دونم این شیدای بد بخت چقدر باید بد بختی بکشه تا همه رو با هم جور کنه . دلم می خواست به سمیه بگم که من حاضرم اونو بکنم . با اون بغل زدنایی که با هم داشتیم و لزی که با هم انجام دادیم این آمادگی رو داشت که بره زیر کیر من . فقط از این می ترسید که شوهرش رضایت نده . چون شوهرش مرد با تعصب و با ایمانی بود . یک مرد مذهبی که شاید ناراحت می شد از این که زنش زیر کیر یکی دیگه بخوابه . هر چند کیر شی میل رو از نظر روانی نباید یک کیر به حساب آورد .. یعنی یک مرد به اون کیر راحت تر کون میده . اگه شرایط یک سکس ضربدری براش پیش بیاد و یک طرفش شی میل باشه راحت تر می تونه کیر شی میل رو در کس و کون زنش ببینه ..یه لحظه زیر گوش سمیه گفتم می خوام بکنم تو کست .. راضی هستی ؟ با این که خیلی آروم گفتم و چسبیده به گوش حس کردم که متوجه شد . نگام کرد .. با چشاش می خندید و استرس داشت . انگار یه حرف شاخداری زده باشم ..-با من همراه باش ..با ایما و بازم یه حرکت خاص بهش فهموندم که همین جور شوهرش رو به خاطر این که زود انزال شده گیر بده ... اونم همین کارو می کرد ..-مهران جون میگم سمیه جون راست میگه . اون زنته از تو توقع داره . تو داری حالت رو میکنی اونم می خواد حال کنه دیگه . اگه تو نتونی خوب اونو ار ضاش کنی بیچاره باید چیکار کنه . به کی پناه ببره . تو باید کمکش کنی مهران : سمیه چرا آبرومو می بری . من همیشه این حالتو دارم ؟ سمیه : آره بذار آبروتو ببرم . بیشتر وقتا همچین حالتهایی رو داری .مهران : شیدا جون ! میگی من چیکار کنم . برم از بیرون مرد بیارم اونو بکنه ؟ این که نمیشه . من یک مومن هستم . یک مرد در شرع ما می تونه چهار تا زن بگیره که من به احترام عزیز دلم همچین کاری نمی کنم .سمیه : تو همون توی یک زنش موندی ..-میگم مهران جون من که خیلی راحت می تونم تو رو بکنم و تازه این اول سفر ماست . اگه اجازه میدی من می تونم این کار رو انجام بدم که سمیه جون ار ضا شه و اعتراضی نداشته باشه . به خاطر این که هر دو تا تونو دوست دارم . دلم می خواد خوشحالی شما هر دو نفرو ببینم . این به من لذت میده .. مهران جون من اصلا توقع نداره که سمیه این جور بهت بتوپه ولی تو هم در حقش باید مردانگی کنی . یکی از علتهایی که این روزا خیانت در بین زنان رلیج شده همینه که شوهراشون بهشون نمی رسن دیگه . و خلاصه اون جوری که زنا دوست دارن نمی تونن ار گاسم شن .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شیدام خیلی زبل شده خسته نباشی استاد ازتو نظرات فهمیدم همسر شمامریض هستن بااین همه مشکل داریداپ میکنید داستانارو خیلی ممنون ایشالاهرچه زودترخوب بشن
mahsabax: شیدام خیلی زبل شده خسته نباشی استاد ازتو نظرات فهمیدم همسر شمامریض هستن بااین همه مشکل داریداپ میکنید داستانارو خیلی ممنون ایشالاهرچه زودترخوب بشن درود بر تو بانوی بزرگوار و خوش قلب .. شما هم خسته نباشی ..ممنونم از دعای خیر شما ..امید وارم شما هم در کنار خانواده در نهایت تندرستی و شاد کامی بوده هر روزتان بهتر از روز قبل باشد .. با احترام : ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۱مهران : یعنی تو می خوای بکنی توی کون زنم ؟ همون کیری رو که الان توی کون منه ؟ -خب در اون لحظات که من دارم سمیه جونو می کنم تو هم می کنی توی کون من . البته با اجازه سمیه جون . همون جوری که تو به اون اجازه میدی اونم باید بهت اجازه بده . در سکس باید یک تفاهم دو طرفه و.جود داشته باشه و گاه هم می بینی یک تفاهم چند جانبه . این ها سکسو قشنگ ترش می کنه و تو به خوبی می تونی از پسش بر بیای . -باشه هر چی تو بخوای و بگی . من حرفی ندارم . من که راضی هستم . حالا نظر شما چیه ..سمیه : یک زن تابع دستورات شوهرشه . من وقتی که به تو بله رو گفتم یعنی این که در غم و شادی و در سختی و راحتی در کنار تو و با تو هستم . هر گز فراموشت نمی کنم و تو رو می خوام . دوستت دارم . . همین دیگه ... سه تایی مون همو بغل زدیم و مهران حالا اومد پشتم قرار گرفت و یه نگاهی به من انداخت تا بخوبی بتونه یه دیدی روی کونم هم داشته باشه ...-مهران جون سوراخ کون من با بقیه سوراخ کون ها فرقی نمی کنه . خیلی هم آکبند و پلمب شده هست . البته انگشت توش کردم .. کیر مصنوعی هم داخلش فرو کردم ولی کیر طبیعی رو برای بار اوله که با اجازه سمیه جون می خوام توش کنم البته شما توش کنید چون کیر آدم که وارد کون خود همون ادم نمیشه . سمیه با نوعی تردید و و تعجب نگام می کرد . هیجانو در چهره اش می خوندم . تر جیح دادیم که در همون حالت قمبل کرده و فقط به نفر رو برو مون توجه داشته باشیم که سمیه نفر روبرو نداشت . یه چند روزی می شد که یک کس جدید نکرده بودم و هیجان زده شده بودم . کون منم دیگه سنگین شده بود . دستامو گذاشتم لای پای سمیه . کونشو باز کردم . همین کارو هم مهران از پشت با هام انجام داد . خیلی کیف می کردم وقتی اون کونمو به دو طرف بازش می کرد . حس می کردم که هوس کیرم زیاد تر شده و واسه رفتن به کون سمیه بیشتر بی تابی می کنه ..-اووووووففففففففف سمیه ... کونت هم خیلی حال میده .. -ولی تا منو ار گاسمم نکردی از کون خبری نیست .می دونستم که این بار وقتی که بکنم توی کس سمیه شاید بیشتر از ده دقیقه مقاومت نداشته باشم . ولی باید به همه شون نشون می دادم که درسته که کیر شیدا شی میل اون جوری هام سفت و دراز و شق نمیشه ولی می تونه شادابی و نشاطو بیاره زیر پوست . کون گنده سمیه هیجان منو زیاد کرده بود . برای من فرقی نمی کرد که کون اونو بکنم یا کسشو . برای اون فرق می کرد که من کیرمو بکنم توی کونش یا کسش . فشاری که مهران به کونم می آورد دردمو زیاد کرده بود . ومنم در همون لحظه کیرمو چسبوندم به کس زنش .. جاااااااان چقدر داغ بود . داغ تر از کون شوهرش بود . حرارت داخل کس خیلی زیاده . آدما رو می سوزونه . ولی انگار این آتیش دادنها فقط برای سوختن کیره و حالا منم داشتم می سوختم . اوووووووخخخخخخخخخخ چه حالی می کردم .. چشامو بسته بودم تا یه لذت دو طرفه با حال و نازو حسش کنم . از یه طرف کیر وارد کون می شد و از طرف دیگه کیر من می رفت توی کس سمیه .. سمیه : آخخخخخخخخخ شیدا .. عزیزم .. دارم می سوزم .... بزن .. بزن .. من می خوام زود تر جوش بیارم .. نه بذار حال کنم . ولی اگه تونستی زود هم ارضام کنی کیف داره . همه مدلش کیف داره . خوشم میاد . جرم بده . منو پاره کن ... شوهر عزیزم .. مهران کونی من ...بی جهت نیست که کشته مرده کیر شیدا جون شدی ... مهران : عزیزم تو الان به کی میگی . تو هم داری با هاش حال می کنی . ازلذت روی کیر داخل کون ...و بوسه های لب به لب من و سمیه ... و دستای مردی به نام مهران که به من کون داده بود و حالا داشت کون منو می کرد رو سینه هام می لغزید دیگه نزدیک بود جیغ بکشم و اسم هر چی مرده رو که تا حالا منو کرده بر زبون بیارم . دست خودم نبود ... تلمبه زدنها همچنان ادامه داشت ..-اوووووووفففففففف جووووووووون شیدا .. شیدا ... کیرت می خوره به ته کسم .. معلوم نیست داره به کجا فشار میاره ولی حس می کنم که داره کیسه آبم می ترکه .. -مگه بار داری ؟-نه از خوشی زیاد داره می ترکه .. فدات شم ... فدات شم شیدا جون منو ار ضا کن . یه کاری کن کمرم سبک شه ... آخخخخخخخخ .. نههههههههه ....مهران حس سنگینی عجیبی رو به کونم داده بود . پهلو های منو داشت و مرتب کیرشو می کوبوند به طرف درون کون . دردم می گرفت ولی چاره ای نبود .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
صفحه 25 از 28
