شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۲مهران سرعت ضرباتشو زیاد کرده بود . از درد کون نمی دونستم چیکار کنم . خوشمم میومد . با این حال تحمل می کردم و دم نمی زدم ...سمیه : چیکار می کنی تو مرد ! نه به اون که دل نداشتی کون دادن رو ول کنی نه به این که این دختره بیچاره رو زخم کردی و اصلا به اون امون نمیدی که راحت کون ما رو بکنه . پس زود تر کارت رو بکن ..مهران : واااااایییییی کیرم .. داره میاد . میاد نمی خوام زود آبم بیاد .. گرمای منی مهران رو توی کونم حس می کردم . منم خیلی خوشم اومده بود از این همه احساس لذت و این که مهران با کون من کیف کر ده بود .. -آههههههه مهرا ن جون بازم ؟!. چقدر آب داشتی .. سوراخ کونم همه رو پر آب کردی . دیگه هر چی رو داشتی اون داخل خالی کردی . فکر نمی کنم چیزی هم مونده باشه . مهران ول کنم نبود .-سمیه : هنوز کونم می خاره . -بس کن مهران . شیدا به اند ازه کافی کونت رو کرده . مگه یک مرد تا چند دقیقه باید کون بده . خوبه همین قدر . شیدا کارت به اون نباشه ... سمیه رو خوابوندمش رو تخت . دو تا پا ها شو انداختم رو شونه هام . پا هاشو از پهلو هام رد کرده بدنشو به بدن خودم چسبوندم و با سرعت مشغول شدم . دوباره همون لذت اومد به سراغم . لذتی که آبمو نمی آورد . ولی سمیه زن مهران دوست داشت زود تر ار گاسم شه ... چقدر هم این زن جا داشت . انگار هر چه بیشتر تلمبه می زدم اون بیشتر کیر می خواست . کس خیلی با حال و تازه ای د اشت . -اوووووخخخخخخ شیدا عزیزم بگو چه جوری دوست داری . کونم چطور بود .. منو بکن .. بکن ... مهران خسته و وامونده انگار تازه به یادش افتاده بود که زنش زیر کیر من در حال دست و پا زدنه و چاره ای هم نداره که با این وضعیت خودش بپذیره که باید به من راه بده و اتفاقا حال کردن منم به نفع اونه . سمیه داغ کرده بود .. دستامو گذاشتم رو سینه هاش ....ظاهرا این نقطه حساسش بود . سستش کرده بود . سینه های سفت و تپلی سمیه هم منو بیش از پیش حشری کرده بود .. اون سینه ها رو فشارش گرفته به آرومی با اونا بازی می کردم . -واااااایییییی شیدا .. شیدا . ولم نکن ..یه نگاه به کس سمیه نشون می داد که از اون کس های تر و تازه و آبداریه که هر کیری اگه بره داخلش حسابی با اون حال می کنه و خیلی ناز داره و با حاله . من از کونش هم هر چی بگم کم گفتم . عین یک بالشی که خیلی پر ملات باشه . ولی حالا وقت داغ کردن کسش بود .. -عزیزم سمیه حون ... هنور پوست بدنت اون جوری باز نشده که بخوای به ار گاسم برسی ؟-چرا : چرا ... من هوس دارم ... خوشم میاد شیدا . بازم منو بکن . جا دارم ....مهران : زود باش زن . شیدا جون کار داره . سمیه : بس کن مهران . کاری نکن که نذارم شیدا کونتو بکنه ها .. مهران اومد سمت سرزنش و رو سر اون قرار گرفت ... کیرشو می مالوند به دهن زنش ... سمیه : چیه مرد ! شوهر عزیزم هم کون دادی و هم کون کردی خسته نشدی ؟ فقط اگه من ار گاسم نشم ول کنت نیستم . پدر کیر و کمرت رو در میارم . تو خودت می دونی که من اهل شوخی نیستم . سمیه که این حرف رو بر زبون آورد مهران دیگه حساب کارشو کرد . مهران به پشت خوابید طوری که کونش کاملا مشخص بود .. کون سفت و تپل شوهر سمیه رو می دیدم و با هوس بیشتری سمیه رو می کردم ...-شیدا شیدا جون ... خوشم میاد . سینه هامو فشارش بگیر .. جووووووون .. اووووووفففففف کسسسسسم کسسسسسسم .. دارم آتیش می گیرم . لذت می برم . خوشم میاد . جااااااان . از این با حال تر دیگه چی می خواستم . سمیه نگاهشو به شوهرش دو خته بود ... مهران در یه استیل قمبلی و سگی و رو دو تا زانو هاش قرار داشت .. کونشو از وسط باز می کرد و انگشتاشو یکی یکی و چند تا چند تا می فرستاد توی کونش . آخرش صدای سمیه رو در آورد ..-چیکار داری می کنی کونده .. بس کن .. اعصاب ما رو خرد کردی .-سمیه جون .. خوشگل من این قدر به شوهرت نگاه نکن . حواست به این طرف باشه که با هم حال کنیم . این کارا رو که می کنی ارگاسمت به عقب میفته . هنوز می تونستم با سرعت و هیجان سمیه رو بکنم . دیگه هم کاری به کار مهران نداشتیم . دستامو گذاشتم پشتش و اونو کمی بالا تر آوردم . لبامو گذاشتم رو لباش .. حالا با سرعت بیشتری کیرمو می کردم توی کسش .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۳سمیه طوری جیغ می کشید و سر و صدا می کرد که من دلم برای لاله می سوخت . می دونستم که اون حالا خیلی دلش می خواد بیاد به جمع ما و یه حال دسته جمعی با هامون بکنه ولی دیگه چاره ای نداره جز این که به همین صورت این سر و صدا هارو بشنوه و تحمل کنه ... سمیه : اووووووفففففف شیدا جون من فدات شم ... چقدر خوشم میاد که یک دست داری منو می کنی .. یک دست و یکریز و کم نمیاری بزن .. بزن . من می خوام بازم تند تر تند تر ... اووووووففففففف .. بکن بکن ..منو بکن .. آروم .. آروم ..خیلی دوست داشتم آبمو توی کس سمیه خالی می کردم .. سمیه : شیدا .. شیدا جون بکش بیرون .. بکش .. زود باش بکش ... خواهش می کنم . کف دستشو گذاشت رو سینه هام کیرمو کشیدم بیرون ... معلوم نبود این مهران از کجا سبز شده که فوری صورتشو گذاشت جلوی کس تا وقتی که آب کس فواره می زنه حسابی صورتشو شستشو بده . دهنشو باز کرد و قسمتی از آب هوس زنشو لیس زد ... اونو کنار زدم و خودم دهنمو گذاشتم روی کس سمیه تا کارمو کامل کنم . .. دلم می خواست کس سمیه رو سر شار از آب داغ خودم می کردم ... .. ولی عشق من لاله هم بود و اونم باید صفا می کرد ... به تلمبه زدن خودم ادامه دادم . -جاااااااااان شیدا .. شیدا .. این آتیشه .. بکن .. بکن .. فکر می کنم تو هر چی آب توی تنمه داری تبدیل به آب کسش می کنی و اونو بیرون می کشی .. بزن .. زود باش . ادامه بده .. آخبیشششش .. کسم . چقدر سبک شه ..مهران : خوشت اومد . کیر شیدا جون حرف نداره از کیر مردا هم با حال تره . خیلی توپه .. .. یهو یادش اومد که سوتی داده و ادامه نداد ولی سمیه هم از اون جایی که به من فکر می کرد دیگه توجهی به این نداشت که شوهرش چی میگه .. اونو یه دور بر گردوندم . این بار کردم توی کونش .. سمیه : آخخخخخخخخ شیدا .. تو خوب بلدی چه جوری به آدم حال بدی . کون منم خوب داری می کنی . جوووووووون .. حال می کنم . فشارش بده . بذار تا ته کونم بره . کیرت رو عشق است . صفای کیرت رو .. چه حالی میده . کون سمیه جونو به دو سمت بازش کرده و با دید زدن به اون کون , کیرمو تا ته کونش می فرستادم . سراسر تنمو لذت گرفته بود . ....-سمیه چه حالی داره .. حالا خوب کیف می کنی .. شما سر حرف من اومدین که سکس دسته جمعی چه با حاله و چقدر هم می چسبه ؟ دلم واسه لاله جون می سوزه .. کاش اونو هم می آوردیم این جا ..سمیه : دختر عمو رو میگی ؟ اون شاید از مهران جون خجالت بکشه . یا این که مهران سختش باشه .. مهران : عزیزم منو بهونه نکن . شاید تو خودت راضی نباشی ...حس کردم که مهران هم بی میل نیست که لاله بیاد این جا ... دیگه کاری به کار اون دو نفر نداشتم . خود مختار شده بودم .. فکر کنم سمیه هم خیالش نبود اگه لاله و مهران با هم سکس می کردند .. ولی اول باید یک سرویس خودم با لاله حال می کردم و بعد اونو می دادم به دم مهران هر چند هر کی که تا حالا لاله رو می کرد یه چند دقیقه اولشو که خیلی حسادت می کردم تا عادت کنم و همش به خودم می گفتم عیبی نداره شیدا تو هم با خیلی های دیگه هستی و از این حرفا ... رفتم سمت لاله ... اون همون نزدیکی بود ..لاله : چه خبرتونه ! ممنونم شیدا که از من دفاع کردی .. لاله : هلاک شدم از بس با خودم ور رفتم دیگه هیچ حسی برام نمونده . فقط می خوام یه چیزی به غیر از این انگشتام و به غیر از این موز بره توی کسم . من بد جوری هوس دارم . دلم می خواد . آخخخخخخخخ .. -این چیه پات کردی دختر باید شورتتو هم در آری ..-وای از آقا مهران خجالت می کشم ..خنده ام گرفته بود ..-اونم باید از تو خجالت بکشه . این طور نیست که این شرم فقط یک طرفه باشه .. لاله : چقدر دلم می خواست منم پیش شما باشم .-حالا هم داری میای دیگه-دختر عمو راضیه ؟ به نظرم چیزی نگفته باشه . یا این که من صداشو نشنیدم .. یه دستی رو کیر خودم کشیدم و گفتم لاله جون الان هر دو تا شون عاشق این کیر شدن .. ..لاله نذاشت که من ادامه بدم -حالا دوستان جدید پیدا کردی و منو از یاد بردی دیگه . -عزیزم همه این کارا به خاطر تو بود . الان وقتی بری اون داخل امکان نداره مهران هوس کردن تو رو نداشته باشه .. و حتما به این خواسته اش می رسه .. ولی اول من می خوام با تو حال کنم . -ولی فکر نکنم سمیه رضایت بده .-این همون چیزیه که من داشتم می گفتم و تو نذاشتی بگم . من با این کیرم دو تایی شونو جا دو کردم تا دیگه زبونشون بند بیاد ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۴حالا من بودم و لاله که باید به اون دو نفر نشون می دادیم که می تونیم خیلی کارا صورت بدیم .لاله و مهران دیگه کاملا بر هنه جلوی هم بودند . سمیه هم با تعجب لاله رو نگاه می کرد ..-عزیزم تو دیگه دختر نیستی ؟ لاله : من شوهر دارم دختر عمو . شوهر من شیداست . عقد ما رو از بچگی ها تو آآسمونا نوشتن وبستن . ما با هم بزرگ شدیم . با هم توی یک رختخواب خوابیدیم و از همون وقت که همو شناختیم با هم از دواج کردیم .یعنی رسمی که نه ولی قلبی . دختری من به تازگی ها گرفته شده . شیدا مثل شوهرای سختگیر نیست . اگه یه مرد دیگه ای بخواد با من باشه اون راحت قبول می کنه . فر هنگ اون بالاست . اون به این چیزا خیلی اهمیت میده که همسرش از زندگی لذت ببره . من و اون با هم خیلی خوبیم . همدیگه رو خیلی دوست داریم . عاشق همیم . همین تعصب های الکی نداشتن اون سبب شده که همدیگه رو خیلی دوست داشته باشیم . به حد پرستش . دیدید که من الان رضایت دادم اون با شما دو نفر باشه ... رو کردم به لاله و گفتم فدای تو عزیزم . در ضمن اینو هم بدونید که اون هم خواهرمه . هم دوستمه و هم زنمه ... کمر لاله رو گرفته و اونم پاهاشو از وسط باز کرد .. شکاف کسش به خوبی مشخص شده بود . مهران شوهر سمیه که هنوز هم برای کون دادن بی تابی می کرد یک دستش روی کونش قرار داشت و دست دیگه اش روی کیرش بود . سمیه هم که یک دستش بود روی سینه اش و با دست دیگه اش با کسش باازی می کرد .... مهران : اوووووووففففففف سمیه .. همسرم .. زن قشنگم ... بیا این موز رو آروم آروم فرو کن توی کونم . می خوام حال کنم . ببینم صحنه حال کردن شیدا و لاله جونو . چه تن و بدنی داره این دختر عموت .. اینو زیر گوش سمیه گفت و من شنیدم-اجازه میدی که بعد از شیدا من تر تیبشو بدم .. سمیه ساکت موند ...مهران : این قدر خود خواه نباش دیگه . ببین من رضایت دادم که تو با اون باشی . تو چرا این قدر بد جنسی نشون میدی . سمیه موزروغن مالی کرد و اونو به آرومی فرو کرد توی کون مهران .. -آخخخخخخ شیدا .. شیدا هوس کیر تو رو کردم . با این حال مهران حس می کرد که کیر من شیدا یه معجون دیگه ای بوده . حتی بیشتر از کیر مردان دیگه ای که رفته توی کون اون بهش لذت داده . با یه نرمی خاص و بدون درد می رفت توی کونش . حالا اون به موزی فکر می کرد که زنش اونو تا به انتها می فرستاد توی کون و می کشید بیرون . -ووووووووووبیییییییی نههههههههه سمیه .. سمیه ...سمیه : مهران هم کیرت شق شده و هم کونت می خاره ... لاله خیلی آروم سرشو به طرف من بر گردوند و در حالی که لباشو به لبام نزدیک کرده بود گفت این زن و شوهر چرا این جوری می کنن ؟-من چه می دونم دختر عموی تو و شوهرشه .. منم خودم توی کارشون موندم . گیریم دختر عموت تازه کار باشه و تا امروز به غیر از شوهرش با کس دیگه ای رابطه نداشته . ولی شوهرش که کونی بوده قبلا کیر مردای دیگه ای رو قبول کرده و تجربه کون دادن زیاد داره . اون دیگه چرا این جوری خودشو حریص نشون میده ... آدم دهنش وا می مونه .-نمی دونم شاید به این دلیل باشه که برای اولین بار زنش رضایت داده که اون در حضور من کون بده .. به شرطی که همجنس بازی مردان رو بذاره کنار و با من باشه ... من و لاله کمی از اونا فاصله گرفته به حالت پچ پچ صجبت می کردیم . ولی این جوری که معلوم بود سمیه و شوهرش حریصانه به من و لاله نگاه می کردند .. -لاله جون خیلی خوب از من تعریف کردی . دستت درد نکنه . خوب داغ داغم کردی و روز منو ساختی ..لاله گفت حرف حقو زدم -پیش اونا خجالت نمی کشی که ..-نه واسه چی خجالت بکشم . نه از مهران خجالت می کشم و نه از اون زنش . آخه آدم از مردای کونی خجالت می کشه ؟ مردی که اصالت مردانگی خودشو از دست میده کونشو قوز می کنه و به هر مردی که از کنارش رد میشه, دیگه نمیشه اسم مرد روی اون گذاشت . و از دختر عموم هم چه خجالتی داشتم بکشم . اون با این که شوهرقراردادی داشته رفته زیر کیر تو . . پس کار من و تو توجیه پذیر تره . ولی شیداجون تازگی ها زیاد هوای منو نداری و همش دوست داری از من دوری کنی ..دلم می گیره این جوری . -نه . این طورام نیست لاله جون . فدات شم من . قربونت . تو از من دلخورنشو . می دونی که چقدر دوستت دارم . .... ادامه دارد ... نویسنده ..... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۵لاله : شیدا جون ما داریم زیاد حرف می زنیم . اگه بدونی وقتی پشت در بودم چه حالی بهم دست داده بود! چند بار می خواستم بپرم بیام داخل ولی هر بار به خودم می گفتم زشته این کار ..-دید می زدی ؟-نه مگه می شد ولی صداتون به گوش می رسید . کون دادن های یک مرد . چه ناله هایی می کرد . هوسهای یک زنو داشت نشون می داد از این مهران خان بعید بود که کونی باشه . نگاه کن اونا رو در چه وضعیتی قرار دارن ! .. راست می گفت ... سمیه دراز کشیده بود . مهران کونشو گذاشته بود رو سر اون . و سرشو هم گذاشته بود لاپای زنش و کس اونو زبون می زد .. در عوض سمیه هم یه موزی رو تا نصفه فرو می کرد توی کون شوهرش و اونو بیرون می کشید ....لاله : زود باش .. زود باش من می خوام زود باش ...پاهاشو باز کرده بود ... احساس قدرت و اعتماد به نفس عجیبی داشتم . می دونستم که می تونم خیلی کارا صورت بدم . از این که تونسته بودم یک زن و شوهر رو به اندازه کافی ارضاشون کنم خیلی خوشحال بودم . برای همین هوسم نسبت به لاله فوق العاده شده بود .-لاله دوستت دارم . دوستت دارم .... پس بیا اینو بگیر ... کیرم سفت و سفت تر شده بود . دیگه این آب کیر ها حسابی سنگینم کرده بود . با این حال می دونستم که ده دقیقه رو می تونم بی دغدغه با عشقم لاله سکس کنم . -اووووویییییی چقدر کست داغه ... یه چشمم هم به کون مهران بود که چه جوری موز مسیر کونشو طی می کنه . گویی هر چی بیشتر از کیرم کار می کشیدم بیشتر از این کار لذت می بردم . دلم می خواست بیشتر سکس کنم و لذتم ادامه داشته باشه ... این لذت باعث می شد که به مسائل فرعی زندگی فکر نکنم . دیگه به این فکر نکنم که یک شی میل هستم . و نمی تونم از دواج کنم یا این که بچه دار شم . فقط لذت بود و عشق و حال . لاله : چقدر خوشم میاد لذت می برم از این که می بینم با عشق داری منو می کنی . سکس بهم خیلی می چسبه . کیرت امروز یه کیر دیگه ایه ..-نمی دونم چی بگم لاله . شاید از این که می بینم در حضور بقیه دارم راحت با هات حال می کنم و بسیاری از مسائل بین ما و دختر عموت و شوهرش حل شده خیلی خوشحالم ...لاله : منم به خاطر خوشحالی تو و این که داری با لذت و شور و حال منو می کنی خیلی خوشحالم .می دونستم که اگه لاله رو با سرعتی زیاد بکنم اون در کمتر از پنج دقیقه ار گاسم میشه ... همین کارو هم کردم . با این که خسته شده بودم ولی سرعتمو کم نمی کردم .سر حال شده بود .-واییییییی شیدا شیدا جونم ادامه بده .. ادامه بده .. ولم نکن .. ولم نکن ... خواهش می کنم عزیزم .یه لحظه نگام افتاد به روبرو ... چه صحنه با حالی بود . مهران کیرشو کرده بود توی دهن زنش . و سمیه هم موز روتوی کون شوهرش فرو کرده و مهران هم دو تا پای سمیه رو به دو طرف بازشون کرده و با هیجان خاصی کسشو میک می زد ... من به اون موز حسادتم می شد . دوست داشتم اون موز بیرون کشیده می شد و کیر من جای اون قرار می گرفت .... ولی حالا باید حواسم به لاله می بود که اونو چه جوری ارضاش کنم . سینه هاشو مرتب از این سمت به اون سمت می گردوندم . لاله چه جور جیغ می کشید . نمی تونستم در مقابل خواسته اش عقب نشینی کنم . -اووووووووخخخخخخخ شیدا شیدااااااااا کسسسسسسم کسسسسسسم آتیش گرفته ... خوشم اومده . خوشم اومده . ارضا شدم . می تونی تمومش کنی . آبم اومده . بریز .. آبتو بریز ...دوست داشتم تشنه این بودم که آبمو توی کس لاله خالی کنم . الان هم درست در شرایطی قرار داشتم که می دونستم آبم می خواد بیاد ولی تردید داشتم . باداباد . بذار حالا رو عشق کنم . بذار بعدا کاری کنم که بشه بر این ضعف خودم غلبه کنم . تازه این قرص کیر سفت کن رو که خورده بودم حداقل تا یک روز می تونست اثر داشته باشه . -اووووووههههههه لاله .. عزیزم منم دست کمی از تو ندارم . داغ داغم ...ظاهرا مهران شش دانگ حواسش به سمت من و لاله بود که کیر من کی آزاد میشه و می تونه جای اون موز بشینه . چون داشت به سمیه می گفت هر قدر چیز سفت و مصنوعی بره توی کون آدم به لذت کیر طبیعی و داغ نمیشه ...و سمیه هم همش داشت سر تکون می داد . این جوری که بوش میومد این مهران به این سادگی ها دست از سر من بر نمی داشت . ..... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۶-لاله جون خیلی دوست دارم توی کست خالی کنم . ولی میگم بذارم آخر کار .. آخه مهران بازم می خواد یه جوری به من کون بده .... .. مهران و زنش از هم جدا شدند . نمی دونستم کارشون به کجا کشیده و در چه شرایطی قرار دارن . ولی اونا اومدن سمت ما . مهران به کس خیس لاله نگاه می کرد -خسته نباشید . یه دستی به کیر من کشید ولی هنوز اون روشو نداشت که به بدن لاله دست بزنه . انگار منتظر سمیه بود . مهران : خب میگم حالا چیکار کنیم ؟ می تونیم یه سکس ضربدری رو هم اجرا کنیم .. یعنی جا به جایی دیگه ... هر چند من دلم می خواد الان با شیدا جونم باشم . ولی باید یه پا گشایی هایی صورت بگیره . یک روابطی جوش بخوره ... سمیه منظور مهرانو گرفته بود ولی با این حال اونو برد زیر سوال ..-منظورت چیه ؟ چی می خوای بگی ؟ می خوای بگی که که تو و لاله می خواین با هم باشین ؟ وای من بمیرم .... مهران : مگه من مردم وقتی که قبول کردم تو بری زیر کیر شیدا جون ؟ .. -آره ..ولی حاضر بودی که یه مرد غریبه منو بکنه ؟با خودم گفتم که این مهرانی که من دیدم در برابر کیر یک مرد غریبه که وارد کونش بشه حاضره که زنشو در اختیار همون مرد هم بذاره و تمام این شعار دادنها هم نوعی تبلیغ الکی کردن و کلاس بی خود گذاشتنه .لاله هم یه نگاهش به کیر مهران بود که سر به هوا شده و داشت به اون علامت می داد ..سمیه : من تا اون جایی که می دونم لاله جون تا حالا با مردی نبوده و اگر هم یا شیدا بوده به این خاطره که اون یک مرد به حساب نمیاد و این دلخوشی هست که اون یک کار حرام نکرده .. مهران : یعنی میگی تو که رفتی زیر کیر شیدا کار حرام نبوده ؟ من نمی دونم چی داری میگی سمیه . اگه من بهت اجازه نمی دادم نمی تونستی کیر اونو بخوری . در هر حال تو باید با من راه بیای .. سمیه : من دختر عموی خودمو خوب می شناسم و می دونم که اگه ازش بپرسم که دوست داره با شوهر دختر عموش سکس کنه یا نه جواب منفی میده ...سمیه : لاله جون نظر تو چیه .. می دونم که سختته و مهران نباید اصلا از این حرفا به میون بیاره ولی خودت که خوب می دونی کون دادن و کونی بودن این مرد اونو خیلی گستاخ بار آورده چیکار کنم که شده و نمیشه جلو شو گرفت . کونی که به کیر عادت کنه حتما همین عوارض رو هم داره ..لاله : می دونم چی داری میگی . من الان چند وقته که بکارتمو از دست دادم و شیدا جون شوهرم شده ولی از بچگی از اون وقتی که من و شیدا خودمونو شناختیم و حشری می شدیم اون کون منو می کرد ... کیرشو هم به کسم می چسبوند .. ولی این که کیر بره توی سوراخ آدم یه حس خوبی به آدم دست میده .سمیه : خب حالا نگفتی که نظرت راجع به مهران چیه . لاله : راستش من حاضر نیستم بین شما دعوا و مرافعه پیش بیاد . می ذارم به عهده خودتون ... هر چی آقا مهران و شما بفر مایید ...-ولی لاله جون مهران موافقه .. لاله : و شما هم به این خاطر مخالفید که من مخالفم . از اون جایی که دوست ندارم تو خودت رو به خاطر من ناراحت کنی چون خیلی دوستت دارم و دختر عموی خوب من هستی منم موافقت خودمو اعلام می کنم که تو این قدر حرص نخوری . حالا شما زن و شوهر همدیگه رو ببوسین که من ببینم شما با هم به تفاهم رسیدین ... دیگه به خاطر این که شما با هم خوب باشین من هر کاری رو انجام میدم و می پذیرم با مهران جون سکس کنم و شیدا هم بیاد سراغ تو ... خیلی دوست داره یک کیر سیر کونت رو بکنه .. دهن سمیه از تعجب وا مونده بود . مهران هم لبخند پیروزی سر داده بود .. معطل نکرد .. به سمت لاله رفت . دستشوگذاشت روی کس اون . لاله چشاشو خمار کرده بود .. برق هوسو در چشای هر دو شون می دیدم . منم رفتم سمت سمیه و سینه هامو به سینه هاش چسبوندم ... -عزیزم سمیه جون بگو چه جوری بکنمت . هر چی که تو بخوای ...مهران : عزیزم سمیه جون اگه خسته شدی می تونی استراحت کنی وقتی که من دارم لاله رو می کنم شیدا هم از پشت بکنه توی کونم .. آخ که چقدر حال میده ...سمیه : دیگه چی .. خیلی پر رو شدی مهران کونی .. مهران : چرا آبروی منو پیش دختر عموت می بری .. سمیه : مگه در کونی بودن خودت شک داری ؟ خودت همیشه با افتخار از گی و کونی بودن خودت یاد می کنی ..مهران : ولی این جوری که زن آدم به آدم میگه کونی نوعی تحقیر شدنه .سمیه : من بمیرم برات که تحقیر نشی ..دیدم که بد جوری داره دعوا راه میفته . دستمو گذاشتم جلوی دهن سمیه و اونو به سمت خودم کشوندم .. و کیرمو یه ضرب و از رویرو کردمش توی کسش .. -چطوره عزیزم . سمیه جون . حالا به این فکر کن . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۷سمیه که کیر منو در انتهای کسش احساس کرد زبونش بند اومده بود ... -اووووووففففف شیدا شیدا تو چیکار کردی . بازم که یه گلوله آتیشو فرستادی تا به اون انتها ....-هنوز کجاشو دیدی .. راستی راستی گرم افتاده بودم و هرچی رو که پیش روی خودم داشتم درو می کردم و می رفتم و این جور تشویق کردنای بقیه هم تاثیر زیادی در من داشت . ولی راستش از این که مهران داشت می رفت به سمت لاله دچار حسادت خاصی هم شده بودم . ولی می دونستم که همه این حسادتها در آغاز عملیات جنسیه و همین که چند دقیقه ای بگذره و من چند بار ضربات کیر و حرکات رفت و بر گشتی اون در بدن لاله رو ببینم تا حدودی با این وضع عادت می کنم و سمیه پشت به مهران و لاله قرار داشت . ولی من به خوبی می تونستم اون دو نفر رو ببینم . انگاری که از هم خجالت می کشیدند . البته این شرم در مهران وجود داشت . شاید این به این خاطر بود که مهران یک مرد کونی و گی بود و ممکن بود از کونی بودنش شرم داشته باشه . بیشتر زنا نسبت به کونی بودن مردان حساسن و اینو نقطه ضعف و ضعف قدرت اونا می دونن . ولی حس می کردم که لاله در این لحظات به این مسائل فکر نمی کنه . لاله و مهران به هم نزدیک شدند . دو تایی شون با سینه هم بازی می کردند . سمیه دیگه خیالش نبود که شوهرش مهران چیکار می کنه . این من بودم که خیلی حساس تر نشون می دادم . کیر من بازم داغ شده بود و بی اندازه حال می کرد . دستامو دور کمر سمیه حلقه کرده و اونو محکم به طرف خودم می کشیدم ... جوووووون ...چه کس داغ و نرمی داشت ... لاله دستشو به طرف کیر مهران دراز کرده مهران هم با کسش بازی می کرد ... لاله چشاش خمار شده بود . کاملا متوجه بودم که چقدر خوشش میاد .. داشتم به این فکر می کردم که آیا لاله با من بیشتر حال می کرده یا حالا از حرکات مهران بیشتر خوشش میاد ... نههههه نهههههههه اون نباید خیلی لذت ببره . ولی به خودم که فکر می کردم می دیدم منم که داشتم با مهران حال می کردم . حالا من مهرانو از کون می کردم ولی لاله نمی تونست اون مرد رو از کون بکنه . اما می دونستم مهران از اوناییه که اگه لاله بخواد به اون اجازه میده که لاله با دیلدو فرو کنه توی کونش .. -آخخخخخخخخ چه کس نرمی داشت این سمیه خیلی به من حال می داد . و من حالا به مهران و لاله توجه داشتم که چه جوری با هم کنار میان .. کاملا قرینه هم کار می کردند . نگاهشونو به نگاه هم دوخته بودند . دست مهران روی کس لاله و دست لاله روی کیر مهران قرار داشت . سمیه هم از بس داشت حال می کرد دیگه به این توجهی نداشت که شوهرش داره چیکار می کنه . سمیه : بکن بکن تا ته بکن .. بکن ... مهران یه نگاهش به کیر من هم بود . انگاری اون مرد با کون دادن لذت بیشتری می برد تا این که یکی رو بکنه ... لحظاتی بعد لاله قمبل کرد و کونشو رو به صورت مهران گرفت ... مهران : لاله جون تو که می دونی من چقدر از کون و تماشاش لذت می برم . خوب بلدی منو وسوسه کنی . می دونی که چه حسی دارم و چقدر خوشم میاد ...-منظورت کون آقایونه یا کون ما خانوما ... مهران : زدی به خال . ولی کون کونه دیگه . اون حالت و استیلی که داره .. اون سوراخش .. اون حس قشنگ حرکت کیر و شکافته شدن و باز شدن اون سوراخ . چه قشنگ و شاعرانه هست جرکت این کیر به دوراون کون .. لاله : و چه درد ناک !مهران : کون دادن خیلی درد ناکه .. مخصوصا ما آقایون که می خوایم کون بدیم ... -ولی مقاومت شما مردا خیلی زیاده مهران : اما مثل شما خانوما که عادت نداریم . لاله : واااااااااا ... همچین میگی که انگار ما خانوما عادت زیادی به کون دادن داشته باشیم . من جز شیدا جون با هیچ کسی ار تباط جنسی نداشتم مهران : پس باعث افتخار منه که با من ار تباط دارید . اونا طوری گرم صحبت شده بودند که صدای سمیه رو هم در آوردند -شما دو تا چقدر حرف می زنین . با هم حال کنین دیگه . مهران : چه عجب خانوم خانوما . رضایت دادن که ما هم می تونیم یه عشق و حالی بکنیم . مثل این که اون جوری که معلومه کیر شیدا جون خیلی بهت ساخته ..سمیه : چی میگی شوهر کونی من . کیر شیدا به تو هم ساخته که این جور بلبل زبون شدی .. لاله کونشو به حالتی در آورده و دستشو گذاشته بود دو طرف لبه های کسش که از مهران می خواست فعلا به سوراخ کونش کاری نداشته باشه .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۸یک لحظه که نگاهم به مهران افتاد متوجه شدم که اون چه جور داره نگام می کنه . بد جوری بهم زل زده بود . منتظر بود که من زود تر با زنش حال کنم و بعد بیام سمت اون .. ولی کیر تیزش نشون می داد که واسه لاله هم آماده شده ... منم دستامو گذاشتم دور کمر سمیه و اونو رو تخت و نزدیک مهران و لاله خوابوندم . طوری که هم می تونستم با سمیه حال کنم و هم به راحتی مهران و لاله رو زیر نظر داشته باشم . -سمیه داری اینو ؟ بگیرش .. مهران هم به وجد اومده بود همچنان داشت به من نگاه می کرد که چه جوری دارم زنشو می کنم . منتظر بود که زود تر کارمو تموم کنم برم سمت اون . اینو به خوبی می شد در حرکاتش دید .. منم که دیگه کاری به اون دو تا نداشتم . باید مهران و لاله رو می ذاشتم به حال خودشون که بتونن نهایت لذتو از رابطه شون ببرن .مهران : شیدا جون .. می بینم می تونی یکی از دستاتو کار بندازی و اونو بفرستی سمت من .منظورش این بود که برم و کونشو قلقلک بدم . تا این جوری بتونه حال کنه . از نگاهش معلوم بود .. منم خیلی حال می کردم از این که به اون کون مردونه اش چنگ بزنم . سمیه پاهاشو داده بود هوا و به شدت دستاشو به دو طرفش می کوفت . مهران هم ضربات آتشین خودشو یکی پس از دیگری به طرف انتهای کس لاله می فرستاد .. لاله هم مرتب سرشو به این سمت و اون سمت حرکت می داد . نشون می داد که چقدر از حرکات ضربتی مهران خوشش میاد . لباشو گاز می گرفت .. اونا رو غنچه می کرد ... سمیه که طاقباز افتاده بود گاه چشاشو باز می کرد و به صحنه ای نگاه می کرد که شوهرش چه جوری داره لاله رو می کنه .. سمیه : شیدا تو حواست کجاست . باید به من توجه داشته باشی . فقط به من . من می خوامت . کیرت رو می خوام . کیرت مث یه سریش چسبیده به کسم . یه حالت قشنگی داره . انگار که یه حلزونی رفته توی کسم ... مهران که حواسش به سمت ما هم بود گفت ببینم سمیه حلزون هم تو رو کرده . سمیه : خیلی با مزه شدی از وقتی که کیر شیدا جون رفت توی کونت حسابی بهت انرژی داد و داغت کرد .مهران : نیست که به تو حال نداد ... -سمیه جون یه وقتی شوخی شوخی با هم دعوا میفتین . ما اومدیم این جا حال کنیم و لذت ببریم . کون لاله لرزش خاصی پیدا کرده بود . مهران دستشو به سمت زمین دراز کرد .. یه موز بر داشت و اونو به سو راخ کونش مالوند و خیلی آروم و تا حدود نصف این موزو فرو کرد توی کونش . یه حالتی پیدا کرده بود که تماشای اون بهم لذت می داد . طوری که دلم می خواست اون موز رو بر داره و من کیرمو جای اون فرو کنم . معلوم نبود این مهران دیگه چه مدلشه و از لاله خجالت نمی کشه که داره این کارو می کنه . وقتی که این صحنه رو می دیدم حس می کردم که کیرم با یه تیزی و نشاط خاصی داره سمیه رو می کنه .... خودمو به لاله و مهران نزدیک تر کردم تا بتونم خیلی راحت دستمو به موز برسونم . -مهران جون خودت رو خسته نکن من موز رو توی کون تو حرکت میدم .مهران : خیلی با حال می شد که کیرت رو توی کونم حرکت می دادی . .. -تازه هنوز یه روز نشده که اومدیم این جا . وقت وسیعه . نگران نباش به اندازه کافی می تونیم با هم با شیم .. سمیه : این قدر روش نده به فکر منم باش . اگه اونو زیاد پرروش کنی به این زودیها دست از سرت ور نمی داره . دیگه آسایش و آرامش نداری .... لاله حالا سرشو گذاشته بود رو بالش و رو تشک و کونشو داده بود هوا ...-سمیه جون ... تو حالتو بکن. منم با کون شوهرت ور میرم .اون دیگه عادت کرده . اگه الان چند تا مرد بیاریم این جا که از نظر شرعی درست نیست . شوهرت واسه خودش احترام و آبرویی داره . حداقل این اجازه رو به اون بدیم که یک کونی مذهبی باشه .. اگه نمی خواد که یک مذهبی کونی باشه . راستش خودمم سر در نیاوردم که چی گفتم .دلم می خواست صورتم رو بروی صورت لاله قرار می داشت و اونو غرق بوسه اش می کردم . سمیه : شیدا واسه یه لحظه کون شوهرمو ولش کن .. به کس من بچسب که آبم داره میاد .منم طبق خواسته اون عمل کردم ...-بگیر که اومد -فدای کیر تو شیدا ... کیرمو که از توی کس بیرون کشیدم همه مون شاهد بودیم که چه جوری آب کس شید ا با فشار به بیرون ریخته شد .. ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۳۹مهران خیلی خوشحال شده بود از این که می دید آب کس زنش با فشار زیاد ریخته بیرون ...-شیدا گل کاشتی گل کاشتی .... لاله رو که از رو برو می کرد این بار بهش گفت قمبل کنه و کرد توی کونش .. سمیه : این مرد ما رو دیوونه کرده . تا کون نده ول کن نیست . من نمی دونم چرا این جوری شده .اون عاشق کون دادنه . تو که خودت بهتر از هر کسی اونو می شناسی و با هاش بودی و حال و روزشو می دونی شیداجون .-آره سمیه جون . من با همین سینه هام بزرگش کردم ..آخ که دو تایی مون چقدر خندیدیم و حال کردیم-می بخشی سمیه جونم .نگاه کن به عشق کون همچین کرده توی کون لاله که دختر بیچاره داره به خودش فشار میاره .. آهای مهران خان لاله جون منو اذیتش نکن که من خیلی دوستش دارم و عاشقشم . اصلا نمی دونم بدون اون باشم حتی برای یک روز .. یک ساعت . حتی وقتی که زیر کیر یک نفر دیگه قرار داره من پیش اونم . جوووووووووون .. مهران من الان همچین می کنم توی کونت که خودت هم پشیمون شی که چرا کردی توی کون لاله . البته این جوری .لاله : عیبی نداره . بذار حالشو بکنه .-تو هم باید حال کنی .ولی ته دلم خوشحال بودم که این منم که بهتر از هر کسی می تونم به لاله جونم حال بدم . اوووووووفففففففف این مهرا ن خان همون آقای کونی انگار هر بار که می رفتم سراغ کونش .. اون کونو خوش استیل تر و براق تر و توپ تر می دیدم . شاید فرم کون مردا یه این حالت باشه که مثل کون ما خانوما زود آب نمیفته . نمی دونم شاید هم از هیجان کردن یک کون مردونه بود . کیرمو که همچنان سفت و شق و آماده بود و یک کیر کاری به سوراخ کون مهران فشار دادم . راهشو خوب می دونست و مهران هم وارد بود که چه جوری کیر منو قورتش بده . جوووووووووون چه لذتی می داد. آخخخخخخخخخخخ کیف می کردم . کیرم یک بار دیگه همون حالتی رو داشت که دفعات قبل هم داشت . اونم تا نصفه رفت توی سوراخ کون مرد کونی .. مرد کونی حرکت رو به جلوش شل شده بود و خیلی آروم داشت لاله رومی کرد . حالت ما طوری بود که تقریبا همه مون یه حالت سگی داشتیم . لاله جلو بود که مهران کرده بود توی کونش و من پشت سر مهران که کرده بودم توی کون اون . مهران اون وسط پرس شده بود -اووووووووخخخخخخخ جوووووون شیدا بکن بکن . کونننننننننننننم کوننننننننننم کیییییییییرررررررر می خواد .. سمیه : خاااااااااااااااک تو سررررررررت . پس این چیه رفته تو کونت . امید وارم پاره پاره شی و دیگه این قدر کیر کیر نکنی ... تو رو توی اون دنیا باید بندازن یه جایی که پر از کیر باشه .. -یعنی بهشت ؟ -آخ خاک عالم تو سرت مرد اگه از من خجالت نمی کشی از این دو تا خانوم محترم خجالت بکش ..مهران خنده اش گرفته بود . شاید از ادای لفظ محترم تعجب کرده بود . محترم یا نا محترم همه مون داشتیم با سکس حال می کردیم . سمیه در واقع داشت ادای مهران رو در می آورداونو اذیت می کرد . سرمو آوردم جلو تر .. که بتونم لبای لاله رو ببوسم . با این کارم کیرم حرکت رو به جلو تری به سمت کون مهران داشت و شاید اون دردش می گرفت . -مهران جون اگه در کونت احساس درد می کنی به من بگو .-اوووووووففففففف نهههههههه نههههههههه خوشم میاد .. هر چی بیشتر درد می کشم بیشتر لذت می برم . شیدا من کیر می خوام .. محکم . جرم بده .. می خوام خون کونمو بینم حال کنم .. یک بار دیگه لبای لاله رو شکارش کردم . سمیه نشسته بود و به ما نگاه می کرد . اون هنوز به خاطر حالی که بهش داده بودم سست و خمار بود . گاهی حرف می زد و گاه یه جوری نگاهمون می کرد که گویی در این دنیا نیست . خیلی خوب شده بود که تونسته بود با کیری به غیر از کیر شوهرش حال کنه . داشتم فکر می کردم به این که این مهرانی که من می دیدم و اگه من از زندگیش می رفتم بیرون اگه بخواد همین جوری پیش بره بدون شک کونشو می ده به دست مرد یا مردایی که حتی سمیه رو هم بکنن . یعنی اگه یه مردی پیدا بشه به این شرط که سمیه رو بکنه تا مهرانو بکنه مهران رضایت میده که زنشو در اختیارش قرار بده و این سمیه ای رو که من دیده بودم بدون شک تا چند وقت دیگه به این راه کشیده می شد . شاید یکی از دلایلی که دوست داشت من دور و بر اونا باشم همین بود که بتونه به خوبی اوضاع و احوال خودشو تحت کنترل داشته باشه . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل ۱۴۰مهران همچنان تحت تاثیر ضربات کیر من قرار داشت و ولش نمی کردم . -آههههههههه اوووووووووفففففف ... شیدا .. شیدا ..لاله هم یه حرکاتی به خودش می داد تا از کیر مهران لذت ببره ولی اون بیش از اونی که به کون کردن فکر کنه به کون دادن فکر می کرد .. مهران : سمیه همین جور دراز کشیدی و داری بر و بر ما رو نگاه می کنی ؟ بیا تو هم یه دستی به بدن شوهرت بکش ضرر که نمی کنی . اگه بدونی چه ثوابی داره .. چه لذتی می برم . خودت هم کیف می کنی .. مهران داشت خیلی جدی این حرفو می زد . سمیه هم که اخلاق شوهرشو می دونست واسه این که اونو ناراحت نکنه و بعدا نگه که چی شده و چی نشده اومد سمتش و دستشو گذاشت رو سینه های شوهره و با هاش ور رفت . -آخخخخخخخخخ عزیزم . هر وقت باشه این دست توست که شفا بخشه ...سمیه : امان از دست زبون بازیهای تو مرد که وقتی کیر خوردی حسابی راه زبونت باز شد .مهران : کیر که توی دهنم نرفت ...سمیه : چرا اونم میره کاری نداره . تازه فکر کنم شیدا جون کیرشو هم توی دهن تو کرده از این بابت جای هیچ گله ای واسه خودت باقی نذاشتی . تا تونستی به انواع گوناگون حال کردی ... سمیه دیگه داشت زیادی حرف می زد . من و لاله سکوت کردیم و چیزی نگفتیم . منظور همو خوب می گرفتیم . همین واکنش ما سبب شده بود که زن مهران هم ساکت شه ...مهران : جوووووووووون نهههههههههه نههههههههههه کونم .. اوووووووووخخخخخخخخ کونننننننننم .. شیدا محکم تر . داره به من حال میده ...لاله هم یه دستش روی کسش بود و اون جوری که من از حالتش خبر داشتم الان یکی باید سفت و سخت با کسش ور می رفت تا اونو سر حالش کنه .سمیه خودشو رسوند به جلوی لاله . -اووووووووهههههه عزیزم .. لاله خوشگلم ... الان باید مهران کیرشو بکنه توی کست و سر حالت کنه .... داشتم شاخ در می آوردم . درسته که همه مسائل بین این زن و شوهر حل شده بود ولی انتظار نداشتم که این قدر زود سمیه تا اون حدی تسلیم شه که وجود لاله رو در کنار شوهرش و زیر کیر اون بپذیره و تحمل کنه .. و تازه خودشم بره سر وقت سمیه ودهنشو بذاره روی کس اون و بهش حال بده . میکش بزنه و زبونش ..سمیه : اووووووووففففففف حالا من چیکار کنم . همه دارن یه جوری با طرفشون حال می کنن . اما کی میاد طرف من بشه .سمیه همچنان حرف می زد و با همه این احوال رویروی کس لاله نشست و با انگشتاش کسشو از وسط باز کرد و پهنای زبونشو کشید روی اون کس ..لاله : آخخخخخخخخخخ کسسسسسسسسم کسسسسسسسسم آتیشه . کییییییییییررررررررر می خواد ... .. منو دریاب ... می دونستم که اون حتی کیر مهرانم رو هم در این دقایق می خواد ولی به خاطر ادب و احترامش هم به من و هم سمیه این حرفو زده . از چشاش آتیش می بارید . سرمو به سمت اون دو تا زن کرده .. به سمیه هم گفتم حالت خودشو. طوری کنه که من بتونم با کسش ور برم .. حالا همه مون با هم داشتیم یه حال تر کیبی انجام می دادیم . صدای ناله های همه مون فضای اون جا رو گرفته بود ..لاله : واااااااااییییییی سمیه جون ... شیدا ..مهران .. من دارم می سوزم ...سمیه دهن گرمشو انداخته بود روی کس لاله .. منم مهرانو حسالی مورد ضربات چپ و راست کیرم قرار داده بودم . مرد کونی لذت می برد از این که کیری رفته توی کونش و خیلی جالب و با حال داره مانور میده . از این که کیرم داشت این نقش رو بازی می کرد احساس آرامش می کردم . و همین توان کیر و کمر منو زیاد می کرد و با توجه به قرصی هم که خورده بودم راحت تر جلو گیری می کردم . همچنان داشتم کیرمو می کوبوندم به کون مهران ... از لرزش کون اون حسابی لذت می بردم . سمیه طوری کس لاله رو می لیسید که حس کردم که اون زن در حال ار گاسمه ... خب معلوم بود که مهرانی که یک ضرب کرده بود توی کون لاله نباید انتظار می داشت که همون اول و به سرعت اونو به ار گاسم برسونه . حس کردم که سمیه داره طوری لاله رو سر حال میاره که هر لحظه امکان ار گاسمش هست . منم تلاشمو زیاد تر کردم تا مهران به اون درجه از حال کردن که می خواد رسیده باشه . فکر کنم لاله ار گاسم شد .. که سمیه با یک موز اومد سراغ من که اونو فرو کنه توی کون من و این کار رو به نرمی انجام داد .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی