ارسالها: 3650
#61
Posted: 17 Sep 2013 15:52
شیــــــــــــــــــــدای شــــــــــــــــــــی میــــــــــــــــــــل 22
-فروغ جون حالا دیگه این کیر آمادگی اینو داره که فرو بره توی کست . کیرم که از دهنش در اومده بود دوباره رفت توی کسش . با لذت فوق العاده ای اونو می گاییدم . از این نظر که این بار دیگه جلو گیری نمی کردم با این شوق و ذوق که بالا خره این بار بااشتیاق توی کسش خالی می کنم .. -اووووووهههههه فروغ کیرم انگار به تن کست چسبیده و دیگه نمی خواد حرکت کنه . نمی دونم چرا این جوری شده -بذار بچسبه . اون وقت کیرت همیشه با منه .. -داره میاد .. -نوش جون من باشه عزیزم . کیر گلت درد نکنه . فروغ ومن مثل دو تا عاشق و معشوق واقعی همو بغل زدیم و رفتیم تو هم . هرچی که پشت کیرم جمع شده بود داخل کس فروغ جون خالی شد ..-آخخخخخخخخ شیدا حال کردن از این بهتر نمیشه . بهتر نمیشه . جااااااااان چقدر کیف داره .. خیلی تشنه ام بود . .. کیرمو که از کس کشیدم بیرون فروغ اونو گذاشت توی دهنش . هر چی می خواستم مانع شم اونو با لذت میک می زد . چقدر کیف می کردم من . خیلی حال می داد . خیلی . از بس کیف می کردم و ناله که اون بیشتر از پنج دقیقه داشت کیرمو ساک می زد .. در همین لحظه صدای سرفه پسرا اومد که ظاهرا داشتند میومدن به این سمت . من و فروغ تا حد شورت و سوتین خودمونو پوشونده بودیم که هوتن و فری که حسابی از گاییدن هم سیر شده بودند اومدن بیرون من خیالم نبود ولی فروغ دو تا دستاشو هی این ور و اون ور می کرد و نمی دونست که کدوم قسمت بدنشو بپوشونه -عزیزم پسرم چرا واسه چی یک دفعه این جوری اومدین . -مادر هوتن که غریبه نیست . اون خانه محرم ماست و صاحب اختیاره و منم با اون یه حرفایی زدم که نمی تونم توضیح بدم . شاید خودش بعدا در یه شرایطی قرار بگیره بگه .. مامان من یک ساعتی بیرون کار دارم . هوتن جون این جا می مونه . تو و شیدا جون مشغول باشین تا من بر گردم خب مامان فروغ گلم خوش گذشت ؟/؟ به نظرت شیدا جون چه جور ی اومد ؟/؟ -عالی عالی . حرف نداشت اون اگه هفته ای یه بار به من سر نزنه من یکی فکر نکنم تحملشو داشته باشم .-مامان تونست اون جوری که بابا ردیفت می کنه ردیفت کنه -عالی عالی .. خیلی بیشتر از بابات تونست ردیفم کنه . اون حرف نداره .. یواشکی زیر گوش من گفت شیدا تو الان هر سه تای ما رو گاییده داری . -وگاییده شده توسط اون دو تام . -اگه بخوای منم میام رو تو . به تو وکونت حال میدم . اگه خواستی توی کونت بادمجون فرو می کنم . ..-فروغ جون تو خسته ای . کمی استراحت کنی بهتره . از اون جایی که فری رفته بود بیرون هوتن هم آزاد بود . حالا دلم می خواست از ناحیه کون هم حال می کردم و یه کیری رو هم در کسم احساس حس کردم . به اندازه کافی کیرم سر حال شده بود . من و هوتن و فروغ کنار هم بودیم . هوتن فقط با یک شورت اونجا بود و فروغ هم هیچ اعتراضی نکرد .. -فروغ جون اگه اجازه می فرمایید من و هوتن جون بریم اون اتاق یه کاری با هم داریم .. -عزیزم . دختر نازم شیدای گلم . می تونین کارتون رو همین جا برسین -آخه بده . هوتن جان بخواد جلوی شما ..هوتن : شیدا جون فری یه مسائلی رو مطرح کرده که مانعی نداره .. البته ما که راضی نیستیم در جوار فروغ خانوم که به گردن ما زیاد حق دارن جسارتی کرده و از این کارا بکنیم -هوتن جون زبون بازی بسه . می خوام ببینم با شیدا چیکار می کنی . تو و فری که اونجا به اندازه کافی به هم دل دادین و قلوه گرفتین . یه خورده هم رک و پوست کنده حرف یزنم بهتره مثل این که . کیر و کون شما دو نفر حسابی از خجالت هم در اومده . فکر کنم کالیبر خودتون رو به اندازه کافی گشاد کردین . -فروغ خانوم ما با هم داشتیم حرف می زدیم . -صدای آخ و واخ و ناله شما میومد . طوری رفتار می کنین که انگاری یکی از شما زن باشه . این برای مردایی مثل شما بعیده . هوتن که داشت از کوره در می رفت منو کشید گوشه ای و این حرفا رو به من زد . گفت که فری کونی منو آزاد گذاشته که مادر اونو بگام تا اگه یه وقتی به تو دسترسی نداشته من بتونم جبران کنم و ننه اش سماق نمکه . الان هم تا مادرشو نگاییدم و براش زنگ نزدم به خونه بر نمی گرده .ولی بهش گفتم منتظر زنگ من نباش . این جوری کاری هم به کار ما نداره . با این کیر گشایی که تو کردی این دو مثقال دین و ایمونی هم که داشته رفته پی کارش و حسابی بنده کیر شده . الان بهترین موقعیتیه که من استفاده کنم و بتونم یه درسی به این فروغ بدم که این همه فضولی نکنه و گیر نده . تو هم همین جا باش و شاهد باش . فقط ازت معذرت می خوام که کونتو بعدا میگام . در ضمن موردی هم نداره . می تونم به فری بگم بیاد گاییدن مادرشو هم ببینه و تو هم بری زیر کیر فری که بیکار وای نایستی . هر چند کون دادن و گاییدن کس فروغ خانوم خیلی حال میده .. -بچه ها چه خبرتونه .. هوتن عین اجل معلق افتاد رو تن فروغ که رو تخت دراز کشیده بود و گفت این خبر .. -اووووووهههههه نهههههههه چیکار داری می کنی من جای مادرتم . -این که راست شد دیگه خوار مادر نمی شناسه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3747
#62
Posted: 24 Sep 2013 11:35
این داستان ادامه نداره ?
زمانی که خاطره هایت از امیدهایت قوی تر شد .پیرشدنت شروع میشود