ارسالها: 62
#72
Posted: 16 Nov 2013 01:03
داستان خیلی قشنگی ه ولی حیف...
آدم یاد تلویزیون جمهوری اسلامی میوفته تاخیر داره که اینم
این سه شنبه که گذشت!شاید سه شنبه ی دیگر شاید
منتظریم
انسان باید از تنفر متنفر,با بدی ها بد,از جدایی جدا,دوستی ها را دوست و عاشق عشق باشد,این است معنای انسانیت
ارسالها: 62
#74
Posted: 16 Nov 2013 14:20
shahrzadc: سلام به آلون فور اورعزیز و نازنین ..خسته نباشی ..حق با شماست .. چند روزی رو که داستان سکسی نمی ذاشتم سرگرم نوشتن رمان من آمده ام از باز گشت رویایی و به امید خدا واقعی شهبانو فرح پهلوی و ولیعهد به ایران بوده فرصت رسیدگی به داستانهای سکسی را نداشته ام . شما لطف دارید که با پیگیری این داستان به من انگیزه می دهید . به بزرگواری خود مرا ببخشید . سعی خود را برای کمتر شر منده بودن انجام می دهم . با درود و نهایت احترام و ادب . دوست و برادر شما : ایرانی
از اول ام حدس میزدم نویسنده ی ماهری باشی چون واقعا داستان هایی که مینوشتی داستان معمولی نبود
واقعا تو همه ی داستانات همه چیز حساب شده و عالی پیش میره وقتی میخونم حس میکنم یه رمان واقعی (غیر سکسی) میخونم
اینکه یه نفر مثل من که هیچ سر رشته ای از نویسندگی نداره بیاد از این داستان ها تعریف کنه و بگه خوب بود یا عالی بود یه جور گستاخی ه ولی با این حال...
واقعا از داستان هات لذت میبرم
تاحالا خیلی از داستان های سکسی ای که نوشتی و خوندم ولی خوشحال میشم رمان های دیگه ای هم که مینویسی بخونم
جا داره یه تشکر ویژه ام بابت این داستان ها بکنم
و همینطور..
خسته نباشی
انسان باید از تنفر متنفر,با بدی ها بد,از جدایی جدا,دوستی ها را دوست و عاشق عشق باشد,این است معنای انسانیت
ارسالها: 5428
#76
Posted: 19 Nov 2013 00:32
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل ۳۰
اون شب وقتی که من و لاله کاملا بر هنه در آغوش هم قرار گرفتیم برای دقایقی سکوت بین ما حکمفر ما بود تا این که لاله آروم آروم شروع کرد به نوازشم . -این جوری دلت برام تنگ شده بود . حس می کنم که دیگه دوستم نداری . تو که می گفتی فقط مرگ می تونه ما رو از هم جدا کنه . مگه من مردم ؟/؟ خواستم اونو ببوسم تا فضا رو عوض کنم ولی اون این کار رو زود تر انجام داد . -شیدا عشق من .. عشق من به تو با اون علاقه ای که به تو دارم فرق می کنه .. من می دونم تو هیچوقت تنهام نمی ذاری . همیشه کنارم می مونی .. -من حس می کنم تو یی که تنهام میذاری . اگه از دواج کنی . اون وقت دیگه شوهرت نمیذاره که ما همو ببینیم . -عزیزم من اینو در قباله ام می نویسم که تو هم جزوی از منی . معلوم نبود چی دارم میگم . لاله خیلی آروم نازم می کرد . وقتی به کیرم رسید کف دستشو گذاشت رو بیضه هام و با هاش ور رفت . اونو غرق بوسه اش کرد . -چقدر دلم برای این تنگ شده بود . چند بار کیرمو از این طرف به اون طرف حرکتش داد . باهاش حرف می زد .. -اوهوی شیطون بلا سر ور من نمیای و نمی خوای یه سلام به ملکه خودت بدی ؟/؟ کیرمو گذاشت توی دهنش .. -نههههههه نهههههههه لاله خیلی خوشم میاد . نههههههه نکن اون وقت دلم خیلی چیزا می خواد .. -خب بخواد منم میذارم اونو بفرستی همون جایی که همیشه می فرستادی . منم دلم می خوا د عزیزم . .. اون نمی دونست که کیرم از مرز کس هم رد شده . نمی دونست که من با فروغ حال کردم . اگه می فهمید چیکار می کرد .. خب باشه . اونم با هوتن حال کرده . مگه غیر اینه ؟/؟ ولی اون که به من دروغ نگفته .. تمام این افکار پریشان حالی من رفت زیر زبون لاله .دیگه به هیچ چیز جز این فکر نمی کردم که کیرم شق شه و بتونم لاله رو بکنم . همینم شد . لحظاتی بعد کیرم شق کرده بود . برای این که اطمینان پیدا کنم که این حالت باقی می مونه گذاشتم که دو سه دقیقه دیگه هم در این حالت کیر رو ساک بزنه . . روی لاله دراز کشیدم . پاهاشو دادم هوا . دلم می خواست به چهره زیباش نگاه کنم و کیرمو توی کسش فرو کنم . می خواستم به خودم عادت بدم که فراموش کنم اون چه را که بر سرم اومده و مجبور شدم که حقیقت رو به این دختر نگم . فهمیدم که حاضرم جونمو برای دوست فداکارم بدم . اونی که حاضر نشد خجالتم بده . شاید می دونست که منم اونو با تمام وجودم دوست دارم . شایدم می دونست که من هر گز اهل خیانت نیستم . آخه منم نیاز داشتم و دارم . وقتی یکی مثل فروغ کسشو در اختیار من گذاشت و این برام تازگی داشت من چیکار می کردم . بهش می گفتم نه . خب اون راهش باز بود .. کیرمو با یه فشار فرستادم که بره توی کون لاله . خیلی کم پیش میومد که از این سمت لاله رو بکنم . ولی اون شب گاییدن از این سمت برام لذت دیگه ای داشت . به چهره لاله نگاه می کردم . دنیایی از محبت و عشقو درش دیدم . سرمو روش خم کردم دستامو به سینه هاش رسوندم . -لاله دوستم داری ؟/؟ -همیشه -هنوزم ؟/؟ -مگه چه خبر شده . یه چند روزی کاری برام پیش اومده بود و نبودم . دیگه آسمون که به زمین نیومده بود . حالا بیا بیا .. هر جایی رو که می تونی میکش بزنی و کیرت از توی کونم بیرون نیاد میکش بزن . منو ببوس .. بگو که همون شیدای همیشگی منی . بگو که از لاله خودت سیر نشدی -تو چی عزیزم .. توچی لاله .. -ببینم من کاری کردم که در مورد من احساس بدی داشته باشی ؟/؟ .. نمی دونم چرا با این که قصدشو نداشتم ولی اشک از چشام جاری شد . شاید به خاطر جملاتی بود که می خواستم بگم . -فکر می کنم که خیلی بیشتر از گذشته دوستت دارم . -خوشحالم شیدا . خوشحالم . آدما باید قدر همو وقتی که در کنار همند بدونن . گاهی وقتا می بینی عمری رو در کنار یکی زندگی می کنی بدون این که اونو بشناسی . زندگی گاهی وقتا هم ارزشش به لحظه هاست . دستمو گذاشته بودم روی کس لاله و یه بند انگشتمو فرو می کردم توی کس و بیرون می کشیدم . مثل قبل و شایدم بیشتر لذت می برد . .. حس کردم کیرم سنگین شده . می تونستم توی کونش خیس کنم و بعدا با میک زدن کسش ارضاش کنم . ولی تر جیح دادم که اول توی کونش نریزم تا با هیجان بیشتری کس لیسی کنم . همین کاروهم کردم -شیدا چرا بیرون کشیدی . تو که می دونی من از کون دادن به تو چقدر لذت می برم -ولی بیشتر وقتا با کس لیسی ار گاسم میشی ..... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
ویرایش شده توسط: shahrzadc
ارسالها: 5428
#77
Posted: 25 Nov 2013 20:17
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل ۳۱
-لاله ! عزیزم دوستت دارم .. دیگه نتونستم حرفی بزنم . فقط دلم می خواست اونو تا می تونم به یه حدی برسونم که لذت ببره . عشق کنه .. ولی از اون جایی که کیرمو توی کس فروغ فرو کرده بودم و مزه کس اومده بود زیر زبونم و کیرم .. خیلی دلم می خواست که یه اسبابی هم فراهم می شد که می تونستم کیرمو توی کس لاله جون فرو کنم ولی نمی شد من که نمی تونستم بهش بگم هوس اینو دارم که کستو بکنم . دلم می خواد باهات حال کنم . اون باید از دواج می کرد تشکیل خونه و زندگی می داد . فکر نمی کردم که هوتن بتونه زوج مناسبی برای اون باشه . اون آدمی نبود که بتونه واسه لاله موندگار باشه یا اون جوری که دوست من می خواد بهش حال بده . اون بیشتر با کون دادن حال می کرد . با این که من با کیرم این پسر رو گاییده بودم ولی اون همجنسگرایی رو هم خیلی دوست داشت . شاید فری تنها کسی نبود که هوتن رو می گایید و پسرای دیگه و گروه همجنس باز ها یا گی ها با هم حال می کردند . من یکی که از ورود به جمع گی ها خیلی خوشحال می شدم ولی به خاطر لاله مجبور بودم رعایت کنم . حالا هم با تمام وجودم سعی داشتم کاری کنم که اون به ار گاسم برسه و خوشحالش کنم . شاید این جوری تا حدودی از عذاب وجدان من کم می شد . لاله طوری به هوس اومده بود که گذاشتم هر کاری که دوست داره باهام انجام بده . بازم خوب بود که موهای سرم ریشه محکمی داشت . اون لباشو از هوس گاز می گرفت و منم لبامو از درد گاز می گرفتم . ولی ول کن کس خوشمزه اش نبود . آخ که این کس گاییدن داشت . کیر شیدای شی میل واسه کس دوستش لاله جون می داد .. طوری دست و پا می زد و حشرش زده بود بالا که حس کردم تا دقایقی دیگه کارش تمومه . -شیدا دوستت دارم . دوستت دارم .. درسته بخورش .. فدات شم دوست من .. چقدر تو خوبی .. خیلی .. عاشقتم ... شیدا .. ولم نکن .. منم ولش نمی کردم . فقط لحظه به لحظه کسشو محکم تر لیس می زدم . اون همه چیزم بود و اگه این فری و هوتن سوتی می دادند دیگه کار تموم بود . دیگه نمی تونستم پیش اون سرمو بالا بگیرم ... لاله رو ارضاش کردم . حالا نوبت من بود که بایستی باهاش حال می کردم . البته اونم لذت می برد و هوس اینو داشت که من کیرمو توی کونش فرو کنم . چه استیل قشنگی داشت کون لاله .. طراوت و تازگی کون لاله رو کون فروغ نداشت . تماشای کون دوستم به من حال می داد . از وسط بازش کرده و اول لبامو گذاشتم روی سورخ کونش . اون جوری که دلم می خواست و به من حال می داد نمی تونستم ماچش کنم . خود منم که دو طرفه فعالیت داشتم از این که یکی سوراخ کون منو ببوسه خیلی حال می کردم . واسه همین می دونستم که لاله هم می تونه چه حسی از این حرکت من داشته باشه . انگشتامو گذاشته بودم روی کس خیس اون . چقدر بهم مزه می داد . دلم می خواست کیرمو می کردم توی کس رفیق خوشگلم . کاش من شوهرش می شدم . دوباره قاچای کون لاله رو از وسط بازشون کرده این بار نوک زبونمو گذاشتم روی سوراخ کونش .. می دونستم از این حرکت منم خیلی خوشش میاد . خیلی دوست داشت که کونشو همش زبون بزنم . خودشم چون می دونست که این حرکت خیلی حال میده برای همین همیشه سعی می کرد که رو منم پیاده کنه .. -شیدا کونتو بگیر طرف من تا سوراخشو لیس بزنم . می دونم خیلی خوشت میاد .. -لاله جون کیف که داره و خیلی دلمم می خواد ولی حالا بیشتر دوست دارم که کیرمو فرو کنم توی کونت و لذتمو کامل کنم .. -پس بکن بکن عزیزدلم عشق من کون من آماده آماده هست . حالا هوس کیرت رو داره . -هوس کیر هوتن رو چطور . دوست نداری اون تو رو بکنه . -داغ رو دلم نذار که دلم از دستش خونه . اون آدم بشو نیست .نمی دونم چیکار کنم . می دونم هنوزم به پسرا کون میده . اون می دونه و وجدانش . من که نمی بخشمش . -خب لاله جون حتما کون دادن بهش خیلی حال میده . همون جوری که من و تو حال می کنیم -شیدا چی داری میگی . اون یک پسره .. یک مرده . کون دادن برای پسرا خوبیت نداره . اصلا از شخصیت ومردانگی اونا کم می کنه . -تو که می دونی این جوریه پس چرا عاشقش شدی . پس چرا ولش نمی کنی .. -نمی دونم نمی دونم چرا . برای دوست داشتن و این که چرا عاشق یکی میشی نمیشه جواب مناسبی داشت .. حتی واسه این که بگم چرا توی شیدا رو دوست دارم و از بچگی دلم می خواست همیشه با تو باشم هم جواب درستی پیدا نمی کنم ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
ویرایش شده توسط: shahrzadc
ارسالها: 3650
#78
Posted: 2 Dec 2013 21:25
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل 32
من و لاله تا می تونستیم به هم حال دادیم و منم تا اونجایی که کیرم شق می شد اونو کردمش .. هر چی بیشتر باهاش حال می کردم بیشتر احساس صمیمیت می کردم باهاش و بیشتر عذاب وجدان می گرفتم از این که چرا خلاف خواسته اش کار کردم . وقتی که دیگه تعطیلش کردیم . لباس زیر مونو تنمون کردیم و کنار هم دراز کشیدیم . نشستیم با هم از زندگی گفتیم . از امید و آرزو ها مون .. -لاله شاید تو با هوتن از دواج کنی ولی من امیدی به آینده ندارم . نمی دونم کی میاد با من از دواج کنه . نمی دونم باید زن بگیرم یا شوهر کنم . این جمله رو با لحنی اداکردم و طوری مظلومانه به لاله نگاه کردم که یک لحظه بی اختیار خنده مون گرفت و کر و کر می خندیدیم . دوباره به آغوش هم پناه بردیم . من جز اون یار و یاور دیگه ای نداشتم . سکس من با فروغ و هوتن و فری می تونست گذرا باشه . ولی از خودم بدم اومده بود . یعنی من سه چهار روز رو تحمل نداشتم ؟/؟! لاله خیلی زرنگ و سیاستمدار بود . اون باید یه چیزایی بو بر ده باشه . حالا از کجا شو نمی دونستم . اون می تونست با زبون خوش مو رو از ماست بکشه بیرون . ولی دو تا پسر کونی مثل هوتن و فری به این سادگیها دم به تله بده نبودند . مگر این که لاله دیگه اهمیتی واسه هوتن نداشته و اونم بی پروا همه چی رو براش گفته .. حالا در این فرصت کم آیا لاله به هوتن سری زده و اونو از نزدیک دیده اینو دیگه نمی دونم .. چرا دوست خوب من در این مورد بیشتر حرف نمی زنه . چرا وقتی که از دست هوتن دلخوره از من دلخور نیست . داشتم دیوونه می شدم . -لاله می دونی خیلی دوستت دارم -آره این چند روزه بیشتر اینو فهمیدم .. یخ شدم . معنای این حرفش چی می تونست باشه . یعنی متلک انداخته . من انتظار اینو نداشتم . دلم نمی خواست که اون یهویی همه چی رو بریزه رودایره . اگه اون اول می گفت خودمو آماده کرده بودم .. بدنم به لرزه افتاده بود . اون با یه لحن متلک وارانه حرفشو زده بود و من اینو دوست نداشتم . اما حقیقتو که نمی شد عوض کرد .. بدنم می لرزید -چت شده شیدا .. چرا تنت داره یخ میشه .. -نمی دونم از این که گفتی متوجه شدی دوستت دارم و بدون تو نمی تونم خوشحالم .. -می دونی چرا شیدا؟/؟ چون خودمم این حسو نسبت به تو دارم . چون برام خیلی سخت بود که دور از تو باشم . بیشتر از اونی که به هوتن فکر کنم به تو فکر می کردم . شاید هوتن جزیی از زندگی من بوده به خاطر تنوعی که در روند زندگی خودم بهش نیاز دارم . -مگه تو عاشقش نیستی -نمی دونم . چرا خیلی دوستش دارم ولی من دلم واسه تو بیشتر تنگ میشه . دوستت دارم . تو حرصم نمیدی . تو یک زن هستی . می دونی چه جوری باهام کنار بیای . می دونی چه جوری دوستم داشته باشی . عاشقتم ..لاله دلش از یه چیزی پر بود . صورتش پر اشک شده بود . می دونستم خیلی اذیتش کردم . ولی اون به روم نمی آورد . -عزیزم چرا داری گریه می کنی -هیچی .. چیزیم نیست . دارم به بد بختی خودم گریه می کنم . حس می کنم خیلی مظلوم واقع شدم . ولی می دونم چیکار کنم . دیگه سعی می کنم سرم کلاه نره . -من سرت کلاه گذاشتم ؟/؟ -نه شیدا . من که از تو انتظاری ندارم . تو زندگی خودت رو داری . خواسته هایی داری .خیلی دلم می خواست یک تماسی با هوتن می گرفتم و متوجه می شدم که جریان از چه قراره . ولی نمی شد در حضور لاله این کارو انجام داد .. خلاصه بعد از چند روز وقفه در سامونو شروع کردیم و دوباره خر خونی ها شروع شد .بر خورد هوتن و لاله مثل سابق گرم نبود . یه چند تا پسر بودن که به من توجه خاصی داشتن . از این سه نفر کدومشون ممکنه جریان رو واسه لاله تعریف کرده باشه .. هوتن و فروغ که می دونم این کارو نکردن .. می مونه فری .. اون جوری که فری رو دیدم در برابر زنا نقطه ضعف خاصی داره . خیلی زود خر میشه . شاید لاله خرش کرده باشه ..زنا خیلی زود گول می خورن و خیلی زود هم گول می زنن . یا بهتره بگم ماهرانه فریب می خورند و ماهرانه فریب میدن . من باید هر طور شده ته و توی قضیه رو در بیارم .. غروبی وقتی که لاله رفت خونه شون یه بهونه ای آوردم و رفتم خونه فروغ .. اون به محض دیدن من خیلی خوشحال شد . واسه این که دلشو نشکنم یه حالی هم باهاش کردم و یه حالی هم دادم . فری لحظاتی بعد اومد پیشم .. -نو که اومد به بازار کهنه شده دل آزار ؟/؟ حالا مامان ما رو می کنی ما هیچی .. -عزیز دلم من هر دو تا تو نو دوست دارم . یادت باشه من هم کیرم خارش داره هم کونم .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#79
Posted: 9 Dec 2013 21:31
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل 33
فری جون خوبی ؟/؟ چطوری .. -بد نیستم شیدا ! چه عجب یاد فقیر فقرا کردی .. -اوخ چه خوب می شد که این فقر تو ما رو می گرفت ... تو که ده تا مث منو می خری و آزاد می کنی -فعلا که محتاج توام .. -ببینم فری جون آق پسر گل حالا دوست داری کون بدی یا کون بکنی ؟/؟ ..-توچی شیدا . تو کدومشو می خوای .. -راستش برام فرقی نمی کنه . ولی اون جوری که من تو رو می بینم به کیر شل و وارفته من زل زدی و داری اونو می پای . ببین این الان توی کس و کون ننه ات بوده و دیگه جون نداره توی کون تو مانور بده . مگه این کمر صاحاب مرده من چقدر آب داره .. فری دستمو گرفت و برد به اتاق بغلی .. کونشو از وسط باز کرد به من پشت کرد .. -شیدا خیلی می خاره . کیر تو رو می خواد .. -ببینم خجالت نمی کشی که یک زن کیرشو توی کون یه مرد فرو کنه ؟/؟ .. -مگه من چه گناهی کردم که یک گی هستم . من این جوری حال می کنم . من که به کسی گیر نمیدم تو داری گیر میدی . -ببین رفیق تا اونجایی که می دونم اونایی که دم از مردی و مردانگی می زنن از این گی و گی بازی ها خوششون نمیاد اونو یه افت واسه مردا می دونن اما من می دونم اونا هم می تونن خیلی با مرام باشن ولی میون اونا آدمای نامرد هم خیلی زیاد داریم . من کیرمو توی کون هر نامردی وارد نمی کنم . -چی شده شیدا چرا داری این جوری باهام حرف می زنی .. خواستم بهش یه دستی بزنم اگه موثر شد که چه بهتر اگه نه و دونستم که اون به لاله گزارش نداده یه حالی بهش می دادم و می رفتم .. - لاله همه چی رو واسم تعریف کرد . تو چطور تونستی هر چی رو که اینجا اتفاق افتاده بوده براش تعریف کنی .. -همه چی رو نگفتم ......ادامه نداد . فهمید سوتی داده .. شایدم بی اراده این حرفو زده براش مهم نبوده که بگه .-پس این طور .. ببینم باهات سکس هم کرده ؟/؟ تو که نامردی توی ذاتته . تو می دونی چه ضربه ای به هوتن زدی ؟/؟ -خواهش می کنم به هوتن چیزی نگی . لاله به من گفته که موضوع رو به تو نمیگه . -من و لاله این حرفا رو با هم نداریم . اون گفته که اومده پیش تو . ازم خواسته که به تو چیزی نگم . حالا تو هم به لاله چیزی نمیگی از این که من این جا بودم .. عجب بلبشویی شده بود همه شده بودن محرم اسرار هم . اهل کلک و دروغ و حقه و تو نگو من بگم .. -تو واسه چی به لاله گفتی که من اینجا بودم . اصلا اون چرا اینجا اومد -شیدا من نمی تونستم دروغ بگم . اون آخرین باری که اینجا اومده بودی هم تو و هم هوتن رو دیده بود که وارد خونه شدین . من چه جوری بهش دروغ می گفتم . حتما بهش گفتی که شما دو تا پسر گی هم با هم حال کردین .. -ولی شیدا جون به جون مامانم که از یه دنیا بیشتر دوستش دارم و می خوام دنیا نباشه اگه اون نباشه من و لاله با هم کاری نکردیم . اون یهو غافلگیرم کرد فقط از این گفتم که تو ما رو کردی .. -بامادرت هم حرف زد ؟/؟ -خیلی با هم گرم گرفتن . وقتی که مامان فهمید اون دوست توست و مثل یک خواهر ین واسه هم , از بس خوشحال شد که اونو برد اتاق خودش و نیم ساعتی رو داشتن با هم حرف می زدند .. رنگم شده بود عین میت .. یعنی فروغ در این مدت کوتاه گول حرفای لاله و سیاست اونو خورده و ناگفتنی ها رو گفته ؟/؟ لاله که به درد اون نمی خورد . فقط می تونست باهاش لر بینی داشته باشه .. از این که همه چی رو می دونستم به یه آرامش خاطری رسیده بودم . سعی می کردم که دیگه در مقابل لاله بی خیال نشون بدم . چون هر چی می گفتم باعث خجالت خودم می شد . دوست خوب من بالاتر از خواهری که نداشتم به روم نیاورده بود .. -حالا شیدا بهم حال نمیدی ؟/؟ ببین چه کون باحالیه ؟/؟ همین حالا بودم حموم . تمیز تمیزه .. -فری جون آقا خوشگله .. من الان کیرم شل و زوار در رفته شده .. در جا عین گرسنه طالب گوشت و ساندویچ فوری اومد طرف من و بدون این که چیزی بهش بگم کیرمو گذاشت توی دهنش . طوری که دلم واسش سوخت . حواسمو خوب جفت کردم . حالا فقط کون گنده فری کونی رو مجسم می کردم که چه جوری کیرمو فرو می کنم توی سوراخش .. چه حالی می داد که شیدا شی میل یکی که همه غیر چند نفر اونو به عنوان یک دختر می شناسند کون یک پسر رو زیر کیر خودش داشته باشه . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم