ارسالها: 73
#84
Posted: 19 Dec 2013 15:12
قلم شیوا داری که همه خوانندگان را محسور قلم خود می کنی
زندگی کوتاه هستش قدرشو بدونید خیلی از دوستان قدیم اینجا یا نیستند یا هستند مثل من سالی یکبار میان سر میزنند و میروند.
ارسالها: 73
#88
Posted: 23 Dec 2013 11:42
شیدای شی میل 35
واسه این که پسر کونی یعنی فری خان هم به اندازه کافی حال کرده باشه باهاش ور رفتم و کونشو به اندازه کافی لمس کردم تا این که دیگه نشد که تاب بیارم ولی از اونجایی که تصمیم داشتم آب کیرمو نثار کون فری جون بکنم چند ضربه پشت سر همو به سوراخ کونش وارد کردم تا این که حس کردم آب کیرم بازم داره خالی میشه .. چه حالی می داد بهم . اون لحظه که آدم داره حال می کنه و آبش توی کون خالی میشه دلش می خواد چشاشو ببنده یا اونو باز و بسته اش کنه و نهایت حالو ببره ... وقتی آخرین قطره آبو توی کون فری خالی کردم اون همین جور کونشو به طرف عقب می مالید تا حال بیشتری با کیر من کرده باشه . -اووووووهههههه شیدا جووووون . اووووووففففف باشه .. کیرت همونجا باشه .. با این که کیر من شل شده بود ولی اونو به زور همون داخل نگه داشتم . سفت و سخت خودمو به کون فری چسبونده بودم تا بتونم همون کاری رو بکنم که اون می خواد .دستمو به کیر فری می مالیدم -آخخخخخخخ شیدا اگه بدونی این کارو می کنی چقدر هوسم زیاد میشه . دلم می خواد دوباره کونمو یکنی .. -فری کیرت که شق کرده بلنده .. دوست نداره فرو بره توی کون شیدا جونش ؟/؟ -نمی دونم فقط دلم می خواد دوباره کون بدم حال کنم .. یه دستی روی سوراخ کونم کشیدم حس کردم که خیلی هوس کیر رو دار ه و می خواد که باهاش ور رفته شه -فری جون حالا دیگه نوبت توست .. کون سفید فری خیلی ناز و خواستنی بود . من نمی دونم چرا خیلی از مردا با همجنس بازی مخالفن . احساس اونا رو که نمی دونم .ولی کون دادن هم یه حس قشنگی رو در من به وجود می آورد . یک حس امنیت .. نسبت به کسی که به اون کون می دادم . .و از کون کردن هم احساس قدرت می کردم . حالا دلم می خواست برم زیر کیر فری .. این فری مثل کیر نخورده ها و کیر ندیده ها ول کنم نبود . اومد به سمت من . کیرمو گرفت توی دهنش و اونو قدر اونو ساک زد که تا شیره آخری رو که توی آلت من مونده بود همه رو کشید و خورد . عجب اشتهایی داشت این پسر . از کون دادن سیر نمی شد از کیر خوردن هم سیر مونی نداشت .. خلاصه نوبت من بود که قمبل کنم . کیرم شل شده بود ولی اون کیرشو به سوراخ کونم چسبوند و با یه فشار قسمتی از کیرشو فرستاد توی کونم . با سینه های نیمه سفتم ور می رفت . سرمو به طرفش بر گردوندم . لبامو گذاشتم رو لباش . در همین حال اون با کیرم بازی می کرد و اونو بیشتر تحریک می کرد . هیجان من زیاد تر شده بود .. فقط دوست داشتم کون بدم . حس می کردم کیرم اشباع شده و اون لذتی رو که می تونست برده . حالا کون من کیر فری رو می خواست اون دستاشو می خواست که باهاش ور بره . لمسش کنه . یه پهلو دراز کشیدم و فری اومد پشتم قرار گرفت . کیرشو دوباره فرو کرد توی کونم . می خواست یه حال اساسی به من بده . این بار دور سوراخ کون من و سر و یه چند میلی اون داخلشو چرب کرد و از نو کیرشو کرد توی کون من . -فری چقدر مزه میده . خیلی حال داره . خیلی کون دادن کیف داره پسر . بی خود نیست که تو همش داری کون میدی و حال می کنی پسر . -حالا کجاشو دیدی . اون یه دستشو گذاشته بود روی سینه هام و با این چرب و چیلی کردن سوراخ کونم حالا کیرشو راحت تر می کرد توی کونم و اون داخل حرکت می داد . -فری با حال دلم می خواد یه خیلی منو بکنی . کف دستشو روی کیر من می گردوند . چه احساس خوشی ! دلم می خواست همچنان غرق در این لذت باشم و تا ساعتها هم ادامه داشته باشه . نزدیک بود با این دستمالی کردنهاش خوابم ببره .. فری با این که یک پسر کونی و گی و همجنس باز بود از عهده کون کردن هم به خوبی بر میومد . چقدر آروم شده بودم . خیلی خوشم میومد و لذت می بردم . می خواستم . کیر اونو می خواستم و نوازش و مالشهای اونو . چه لحظه های خوب و شیرینی بود . پشت گردن و زیر گوش و گونه ها مو می بوسید . حس می کردم تمام بدنمو آماده کرده . کارش واقعا درست بود . هیچوقت همچین حالتی نشده بودم . دوست داشتم تمام بدنمو بکنه. همه جامو بخوره و بلیسه . تمام بدنم نیاز داشت . ولی بیشترین لذتی که می بردم حس دو تا کیر بود . یک کیر که رفته بود توی کونم و با حرکتای اون لذت می بردم و کیر بعدی کیر خودم بود که با دستمالی های فری لذتم به طرز عجیبی رفته بود بالا . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
ل دیوونه ها به سمت در می دویدم . ولی انگاری هر چه که دیده بودم در خواب و خیال بود . اونا رفته بودند . ما دیر رسیده بودیم . با این حال سوار ماشین شدم . چند تا نگهبان اون اطراف داشتیم . اونا هم متوجه نشده بودند چی به چیه یا دیر فهمیده بودند . ظاهرا بهزاد به خاطر ترس از این که کشته نشه رفتار غیر عادی از خودش نشون نداد . گوشه ای ترمز زده .. سرمو رو فرمون ماشین گذاشته و های های می گریستم . حس کردم که دیگه اونو برای همیشه از دست دادم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
زندگی کوتاه هستش قدرشو بدونید خیلی از دوستان قدیم اینجا یا نیستند یا هستند مثل من سالی یکبار میان سر میزنند و میروند.
ارسالها: 3650
#90
Posted: 30 Dec 2013 23:32
شیـــــــــــــــــــــــــدای شـــــــــــــــــــــــــی میـــــــــــــــــــــــــل 36
-اووووووووهههههه فری فری .. بمال .. هم کیرمو بمال هم فرو کن توی کونم و بکشش بیرون . بکن منو .. خوب بزنش .. دوستت دارم .. دوستت دارم .. حرکت کیر فری توی کون من با یه چسبندگی خاصی بود که بهم لذت می داد . دست اون روی کیر منم خیلی هیجان زده و حشریم کرده بود و حس قشنگ کون دادن هم باعث شد که به اندازه دو سه پرش دیگه از آبم توی دستش خالی شه و اونم همون لحظه آب کیرشو توی کونم خالی کرد .. خیلی بهم مزه داد و چسبید . خیلی حال کردم . دیگه از این خوشمزه تر و با حال تر نمی شد . لحظات شیرین سکس و هوسو در خونه فروغ اینا سپری کرده و تقریبا دیگه دستگیرم شده بود که لاله چه اطلاعاتی داره . با همه این حال کردنها دلم بود پیش عشق من گل من .. دوست و خواهر من لاله . چقدر دوستش داشتم و عاشقش بودم و هنوزم دلم نمی خواست که اونو از خودم رنجونده باشم . واقعا دلم نمی خواست . بازم رفتم خونه اونا .. خونه لاله قشنگ . آدم اگه واقعیتها رو بدونه خیلی راحت تر می تونه با هاش کنار بیاد با اون استرس های ناشی از حوادثی که اتفاق افتاده ولی اگه ندونه چی به چیه همش در این اضطرابه که واقعا چی می خواد بشه و شرایط چیه . حالا من می دونستم که لاله در چه وضعیتی قرار داره . واقعا شرمنده مرامش شده بودم . رفیق من .. دوست من همه چیز من .. کسی که از بچگی با هم بزرگ شدیم و جسم و روحمون متعلق به هم شد . ولی نه .. من در حقش خیلی کم لطفی کردم .. اگه ار تباط من با هوتن و فری رو نشه به حساب نامردی گذاشت این که من با هاش رو راست نبودم یک نقطه ضعف حساب می شد . لاله طبق معمول زیبا و آراسته شده بود . -شیدا امشب دیگه باید بتر کونیم -ما همیشه در حال ترکوندن هستیم .. -ولی تا اونجایی که می دونم هیچوقت دوست خوبی برات نبودم شیدا . هیچوقت نتونستم اون جوری که تو دوست داری ارضات کنم . هیچوقت نتونستم اون لذتی رو که می خوای بهت بدم . -این حرفو نزن لاله من همیشه ازت بهترین لذت رو بردم . هیچوقت ازت ناراضی نبودم . همیشه بهترین حسو به من می دادی . عشق می دادی . من حتی اون لحظاتی رو که از تو بودم به تو فکر می کردم .. لاله لبخندی تحویلم داد که خودم فهمیدم مزخرف گفتم . یعنی دروغ نمی گفتم ولی جاش نبود که این حرفو در این موقعیت بزنم . چه طور می تونستم به فکرش باشم که نیاز ها و خواسته هاش برام اهمیت نداشت . و این که می خواست هوتن رو آدمش کنه . -شیدا چقدر ناز شدی تو امشب .. قبلا هم ناز بودی ولی حس می کنم خیلی آماده ای . اون شورت خیلی فانتزی که پام کرده بودم قسمتی از کیرمنو مشخص کرده بود .-لاله دلم نمیاد پیرهن خوشرنگ چرمی تو رو از تنت در آرم . به رنگ صورتی براق پیراهنی تنش کرده بود که ظاهرا دو تیکه به نظر می رسید لی ولی یکسره بود و از قسمت دامن به پایین هم زیپ داشت اون زیپو کشیدم و آروم آروم لختش کردم . -اوووووخخخخخخخ لاله .. همه جات امشب سرخ سرخه .. من اون کونتو بخورم . این بوی چی میده ؟! عجب کرم خوشبو و عطر و ادکلن ملایم و هوس انگیزی به خودت زدی . -همش برای توست شیدا که خوشت بیاد . -لذت می برم حال می کنم . از این بهتر نمیشه . دوستت دارم . عزیزم عشق من .لاله رو غرق بوسه های داغ خودم کرده بودم . -لاله عزیزم هر وقت می خورمت حس می کنم تازه ای . -من مال توام مال تو شیدا .. بخورشششش .. همه جا مو .. نشون بده که شیدای منی -پس قرار بود مال کی باشم ؟/؟ من مال توام . مال تو عشق من . عزیز من گل من .. دوستت دارم . می دونستم چی میگه . اون با خودش و در درون خودش در گیر بود از این که واقعا شکیبایی به خرج داده بود و نخواسته بود که اون تابویی رو که بین ما قرار داره بشکنه .. لاله قشنگ و دوست داشتنی من چقدر هوامو داشت . منو خوابوند و اومد دهنشو گذاشت روی کیر من . می خواست که به من حال بده . یه جوری که بهترین زنا به بهترین مردا حال میدن . ولی من مرد نبودم یک شی میل بودم و اون عشق خودش به منو می خواست به نوعی نشون بده . -دوستت دارم . دوستت دارم می میرم برات ..لاله فداتم .. لاله در حال ساک زدن کیرم بود . اون فقط می خواست که من به اوج حال کردن برسم . کیرم حسابی سفت شده بود . تصور یک کیر مردونه رو داشتم . چقدر از این کار ش خوشم اومده بود . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم