ارسالها: 3650
#111
Posted: 16 Jan 2015 21:41
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس 110
دلشو نداشتم که کیرشو تا به آخر از کیرم بکشه بیرون و از نووارد کونم کنه . این جوری هم از دهن میفتاد وهم در شروع کار دوباره دردم می گرفت .
-چرا بوسه هاتو قطع کردی
مظفر: آخه توگفتی که ممکنه کبود شه
-آروم تر ..آروم تر .. نازم کن .. منو ببوس .. هر جا که لبات بهش می رسه منو ببوس . خیلی دوست دارم . خوشم میاد لذت می برم . وقتس منو می بوسی حس می کنم کونم نرم میشه .. اون داخل تا ته سوراخ کونم نرم میشه. یه گرمای خاصی به همه جای بدنم می شینه ..
-کاش اونایی که کون می دادن همه شون مث تو با احساس بودن ..
-اووووووفففففف .. این احساس در همه هست .. حالا خیلی ها دوست دارن از این احساس فرار کنن . نمی دونم چرا ازاین حس می ترسن فرار می کنن . لذت یه کیر در یه سوراخ .. دستی که روی کون قرار می گیره .. و لذت نگاهی که بهت لذت میده .. اکثرا وقتی که داری کون میدی پشت به طرفتی ولی حس می کنی که اون با چه لذتی داره به کونت نگاه می کنه داره با بدنت با اون قاچای کونت ور می ره و کیرشو به خاطر کونت شق کرده .. اون نگاهی که به حلقه سوراخ کونت و چین های دور اون داره کلی بهت حال میده .. تو رو داغت می کنه . سر حال و با نشاطت می کنه . من اون شور و هیجانو دوست دارم . مثل حالا . دستاتو به همه جای بدنم بمال . به من لذت بده . بذار حس کنم که دارم طعم شیرین هوسو با تن تو می چشم .. ..
چقدر این لحظات در من اثر گذاشته بود . مظفر خیلی خوش تیپ بود .. با اون هیکل خوش فرم و توانش مثل جبار خستگی ناپذیر نشون می داد .. در اون لحظات وقتی که حس می کردم حرکت کیرش توی کونم کند شده یه حرکت دیگه ای به خودم میدادم و کونمو به عقب هدف گرفته و نور چراغ سبزم به کیرشو زیاد تر می کردم .. یک بار دیگه بازی کردن با انگشتان روی کس رو شروع کرده بود ..
-نههههههه نههههههه ... دیوونه یوونه ..
حریص شده بودم . دلم می خواست که تا یه سال دیگه نرم خونه . اون یه هارد سکس رو رو من پیاده کنه . منو بزنه کبودم کنه . از دستش در برم .. ولی کونمو بگیره از دو طرف تا اون جایی که زورش می رسه بازش کنه و محکم طوری بکنه توش و دردم بیاره که تا مدتها نتونم رو کونم بشینم .. ازش خواستم که از رو برو بکنه توی کونم . طوری که هم سختش نباشه و هم من بتونم راحت تر اونو ببینم .. دلم می خواست اون حالتشو وقتی که با یه دنیا هوس کیرشو گرفته به سمت سوراخ مقدس هوس ببینمش .. ببینم که چه جوری کونم شده دین و دنیای اون .. با اشتها این کارو کرد .. پاهامو گذاشتم رو شونه هاش .. بدنمو جلو تر کشیده بود .. حتی از نگاهش آتیش می بارید . حریصانه کیرشو به سوراخ کونم فشار داد .. حالا چشای خوشگل مظفر رو می دیدم که چه جوری به کونم خیره شده . اون در این حالت کونمو از زاویه دیگه ای می دید .. .
-بکنش دیگه . این جوری دوست نداری ؟ .. با این که کمرم درد می گرفت ولی ازش خواستم که بدنمو بالاتر بکشه و فرو کنه توی کونم . ااز روبرو با این که کمتر ازاندازه حالت قبلی کرده بود توی کونم ولی می تونستم حالت صورت و چشای خوشگلشو ببینم . . ول کن کس من هم نبود .. چهار تا انگشتشو فرو کرده بود توی دهنم تا اونا رو بمکم و چهار تا انگشت دیگه شو هم کرده بود توی کسم .. فکر کردم که به من قرص خواب داده .. خوشم میومد . دوست نداشتم که از اون حالت خارج شم .. لحظه به لحظه ..میلی به میلی تصور حرکت کیرشوتوی کونم داشتم .. . نگاه می کردم به چشاش که چه جوری باز و بسته میشه . و آتنا چه طور تونسته یک بار دیگه یه مرد دیگه ای رو با کون جادویی خودش افسون کنه .
-دلم می خواد کونتودرسته قورتش بدم .
-اگه می تونی با کیرت قورتش بده . خیلی حال میده .
مست مستم کرده بود . چیزی که به خوردم نداده بودن ولی حس می کردم که یه داروی بی حسی خوردم . چشامو نمی تونستم باز کنم . اون مرد هر کاری که دوست داشت با من انجام می داد و گذاشتم که این کارو بکنه . واسه لحظاتی حس کردم که یه مایعی توی کونم خالی شده و اون کیرشو از توی کون بیرون کشیده تا دهن باز کردم که بهش بگم چرا کیرت رو کشیدی بیرون و یه بار دیگه اونو بکنش توی کونم , دیدم که دهنم قفل شده و نمی تونم حرفی بزنم . اون کیرشو کرده بود توی دهنم . و منم بی اراده میکش می زدم . در عالم مستی خودم از این نوع حال کردن هم لذت می بردم . سینه هامو میکش می زد .. بغلم زده بود . حتی انگشت پاهامو توی دهنش حس می کردم .. کیرشو یک بار دیگه فرو کرده بود توی کسم . تا می رفتم جیغ بکشم واسه چند لحظه ای بیهوش می شدم .. دوست داشتم بخوابم .. آخرین چیزایی رو که یادم میومد بوسه هایی بود که سر و صورت و لبامو نوازش می داد .... وقتی چش باز کردم دنیارو دیدم که کاملا برهنه و در آغوشم قرار داره .
-دختر چقدر می خوابی کسری خواب داری ؟ انگار تا قیام قیامت اگه زیر کیر باشی صدات در نمیاد .. هنوزم خوابت میاد ؟
-نه دنیا جون حس می کنم خیلی سبک شدم . دنیای منو ساختی ..
-حالا تو بیا دنیای منوبساز ..
-مظفر دیشب اونو نساخته ؟
-من دوست دارم آتنا جون منو بسازه .. ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#112
Posted: 20 Jan 2015 23:49
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس 111
خیلی خسته بودم . نمی دونستم با این دنیا باید چیکار کنم .. فکر کنم ازم انتظار داشت که با اون ور برم . با این که اونم مث من با مردای دیگه حال می کرد و واسه خودش فانتزی هایی داشت ولی از لز بیشتر لذت می برد ..
-ببینم شوهرت نمیاد ؟
-زنگ زد که یه کاری واسش پیش اومده تا شب نمیاد
-نکنه یه جای دیگه ای سرش با یه زنی گرمه ..
-اگه این طور باشه که خیلی عالی میشه .
-هیچی خوابیدم ؟
-یه چند ساعتی میشه
-ولی چرا هنوز خوابم میاد
-دوست داری دوباره خوابت کنم ؟ به اون دو تا مردا حق میدم که خیلی سر حال و هیجان زده شده باشن . هیچوقت اونا رو تا این حد خوشحال و سبک ندیده بودم . راستش حالا که این جوری خوابیدی یه استیلی به این کونت دادی که من دلم می خواد دستمو حلقه کنم دور کونت . تو به من حال بدی و من به تو حال بدم . آخ که چی می شد این شوهر کس خل ما یه هفته می رفت به ماموریت .
-اون وقت من فکر کنم دیگه نمی تونستم برگردم به شهر و دیارم و شوهرم به عنوان فراری یا مفقود باید عکسمو همه جا پخش می کرد .
-حاضرم تمام این بلاها رو به جون بخرم . چه دستبند خوشگلی داری .. میگم من به مظفر نگفتم که جبار واست چه هدیه ای گرفته .. ولی این مردا خیلی دوستت دارن . مظفر چون خیلی خوش تیپه و یه جاذبه خاصی بین خانومای این جا داره که بیشترشون سبزه ان از بیشترشون دستی می گیره تا با هاشون حال کنه ولی ببین اینو داده به من که بدمش به تو ..
مشخص بود که توی پاکت پول گذاشته . دو میلیون تومن .. وقتی که رسیدم تهرون باید چه چیزا رو که قایم نمی کردم . معلوم نبود که دنیا از مظفر دیگه چه باجی گرفته که منوواسش جور کرده .. یه جورایی ترس برم داشت . نکنه این زن منو واسه عربای کیر کلفت این دور و برا جور کنه و بفرسته به اون ور آب .. این جوری داره رو مخ من کار می کنه ومنو با مزه پول آشنا می کنه . درسته که در یک خونواده سرمایه دار و خیلی پولداری بزرگ نشدم ولی این جوری هم نبودم که نیاز های مالی من بر آورده نشه ..
-دنیا ! مردا بهت حال ندادن ؟
-من با زنا بیشتر حال می کنم . اینو که چند بار بهت گفتم ..
-حالا اگه من حال نداشته باشم که بهت بدم چی ؟
-من بهت حال میدم .
-هر کاری دوست داری بکن ولی من مث مرده متحرکم که تازه حرکتی هم نمی تونم بکنم .
دراین چند ساعت دو تا غول بیابونی افتادن سرم ..
-ولی آتنا حسابی شاخ و شونه های اون دو تا غول بیابونی رو شکستی . واسشون کیر و کمر نذاشتی .
-ولی هنوز نرفته صحبت از این می کردن که دفعه بعد کی می تونیم بیاییم و باهات حال کنیم . مظفر اول طوری حرف می زد که انگاری من خونه و زندگی نداشته اومدم همین جا بمونم .
-بذار هر چی که می خواد بگه ... آتنا عزیزم . عشق من . من می خوام باهات حال کنم . کف دستشو مرتب می زد به کونم .. خوشم میومد ..
-چی می بینی خانومی ..
-وقتی می تکونمش یه جوری می لرزه که تمام تنمو می لرزونه .. خیلی دوست داشتم یه کونی مث کون تو می داشتم . یه آینه نیم متردر نیم متر آورد نزدیک کونم و ازم خواست که یه پهلو کرده کونمو درش ببینم ..
-نگاه کن آتنا .. قوس قشنگ کونتو ببین .. بعد این کون یه برجستگی خوشگلی داره که با قسمت بالای رون پات یه فاصله ای داره که انگاری کونت رو از رونت مجزا می کنه .. طول کونت هم فوق العاده بوده با عرص کون یه هارمونی خاصی داره .. انگارکه از این بهتر نمی شد و نمیشه .. وووووویییییی
-بگو حالا چیکار کنم من
دنیا : همین جوری بخواب . منم دوست دارم پیش تو بخوابم .
-خوابم میاد خانومی ... نکنه شوهرت بیاد ...
- نه ولش کن .. من خودم حالا زن دارم و زن من تو هستی ...
انگشتشو گذاشت روی سوراخ کونم ... همون جایی که یه حس درد خفیفی آزارم می داد .. ولی آروم آروم با دور حلقه اش بازی کرد .. لباشوبه نوبت گذاشت رو هر یک از قاچای کونم و درست و حسابی با هاشون ور رفت . بعد قاچای کونمو به دو طرف باز کرد ..
-آخ جون فداش بشم .. قربونش برم ..
-دنیا عزیزم من اگه چیزی نمیگم خسته ام و می خوام بخوابم ...
- باشه عزیز .
از کنار دستش یه ریموت کنترلو بر داشت و تلویزیونو روشن کرد . با چشایی خمار و خواب آلود داشتم به اون فیلم سکسی نگاه می کردم . دو تا زنو در حال لز نشون می داد . یکی از اونا تقریبا سن بالا بوده با یه کون گنده و یکی دیگه هم جوون تر بود . اون که سنش کمتر بودتا اون جایی که می تونست کون اون زن مسن رو به دو طرف بازش کرد اول دستشو فرو کرد توی کس اون زن ..مچ دست کاملا رفته بود توی کس و نا مشخص بود ..یه قسمتی از ساعدشو هم کرده بود توی کس .. و دستشو به سرعت حرکت داده و می فرستاد داخل و می کشید بیرون .. زن مسن به شدت جیغ می شد .. دست که از کس اومد بیرون .. اون دختر این بار پنج تا انگشتشو گلوله کرد و آروم آروم اونو فرو کرد توی سوراخ کون اون زن ... زن جیغ می کشید و نشون می داد که همراه با این فریاد به شدت لذت می بره . دختر که دستشو از کون در آورد دو طرف قاچ کون اون زنو محکم به کناره ها طوری کشید که سوراخ کونش به شکل یک گودی و چاله مشخص شد ..
دنیا : می بینی آتنا ؟ یه وقتی فکر نکنی این زن خیلی گون گشاده ها ؟ ! اون داره حال می کنه .. عادت کرده . درد رو با لذت قاطی می کنه .. اینو هم فکر نکن که اون زن یه قدرت عجیبی داره که تونداری . تو وقتی کیر جبار به اون عظمتو جواب دادی اگه این دختر تا آرنج هم دستشو توی کست فرو کنه می تونی تحمل کنی و حتی اگه مچ دستشو بکنه توی کونت خیلی راحت جواب میدی .. همینم باعث میشه یواش یواش مقاومتت زیاد تر شه ...
-دنیا تو اینا رو واسه خودت میگی که باهام حال کنی ؟ .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم