انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 13 از 22:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  21  22  پسین »

زنی عاشق آنال سکس


زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۰

از گستاخی اون خوشم میومد ولی نمی خواستم این قدر زود تسلیمش بشم . مردا یی که یه بر و رویی دارن فکر می کنن که خیلی راحت می تونن هر زنی رو که دوست داشته باشن تسلیم خودشون کنن . ولی در مورد من نباید این طور فکر کنن . اونا کور خوندن نمی تونن به این سادگی ها منو در اختیارشون بگیرن . فرشاد ولم نمی کرد و این زنیکه سوفیا هم انگاری نمی دونست چی به چیه . نفسش پاک بود و ظاهرا گاهی خوششم میومد از این که شوهرش دور و بر من موس موس می کنه .. رفتم سر کیفم تا روژمو بردارم و لبامو براق ترش کنم .. یه چیز عجیبی دیدم .. یک دست ورق بازی اما سکسی .. پشت تمام اونا عکسای خیلی قوی از آنال سکسو دیدم مردای با کیرای کلفت و زنایی با کون های گشاد . یعنی با سوراخ کونهایی گشاد و کونایی گنده . نهههههههه .. این حتما کار اون لعنتیه . با این کارش چی رو می خواسته ثابت کنه .ولی عکسای خیلی وسوسه انگیزی بود . ورقا رو گرفته و رفتم به دستشویی . تا اون جا راحت تر اونا رو ببینم . چقدر تحریک آمیز بود . بااین که کلی فیلم سکسی دیده بودم ولی به درخشش و جذابیت این عکسا نبودن . شاید به این دلیل بود که در عین کلفت و گشاد بودن محل و آلت سکس یه حالت ثابتی هم داشت که می شد روی اونا زوم کرد و لذت برد چاره ای نبود جر این که شلوارمو پایین بکشم و از پهلو یه نگاهی به کون گنده خودم بندازم و با کون این زنا مقایسه کنم . کون من خیلی با حال تر از بیشتر این کونایی بود که در این عکسا می دیدم . تازه بیشتر این کونا و سینه ها دو پینگی بوده و نمی شد رو اونا حساب کرد و به درد مصرفی واسه همون چند ساعت فیلم بازی کردن می خوردند . معلوم نبود چند روز و شاید هم چند هفته رو اونا کارشده تا به این صورت درشت دربیاره ولی آتنا کونش اصل و اور جینال و طبیعیه . .. پس فرشاد اینا رو دید می زنه . تعجب می کرد م با این هیز بودن و عشق کون داشتنش چه طور رفته و سوفیا رو گرفته . هیشکدوم از این زنای کونی مثل من نمی تونن کون بدن و این جور رو پا و خوش اندام بمونن . فرشاد چی فکر کرده . دیوونه . حتما فکر کرده با این عکسا می تونه یه آتنای ایده آل بسازه . اونان که باید بیان ازم یاد بگیرن . ولی با همه احساس قدرتم دستم رفته بود روی سوراخ کونم .. با دو تا انگشتام دو طرف سر مقعدمو در حالت افق و عمود بازش می کردم و می بستم . چه کیفی داشت ! هوس کون دادن کس منو هم خیس کرده بود .. ورقو قایمش کردم و تا پامو از دستشویی گذاشتم بیرون با فرشاد روبرو شدم . یکه خوردم ..
-چرا مث یه سایه تعقیبم می کنی ؟
-کی من ؟ چرا به من تهمت می زنی ؟ می خواستم برم دستشویی .. به من چه زود تر از من رفتی اون داخل ..
- وقتی توی ایران لات بازی در می آوردی بود یا این که وقتی که رفتی به خارج , که یاد گرفتی بی اجازه دست به وسایل دیگران بزنی ؟
خیلی زود دوزاریش افتاد ..
-باور کن من دست به کیفت نزدم .. سرش باز بود گفتم شاید از یه دست ورق جنس خوب خوشت بیاد ..
-گیریم که من از این ورق خوشم اومده باشه ولی فکر می کنی از صاحب اصلی اون که این کارو کرده و از کار اون خوشم اومده ؟
-اون که شکی درش نیست ..
-خیلی پررویی فرشاد .. خیلی نامردی ..
-اگه دوست داشته باشی می تونم نامردی خودمو با تو قسمت کنم . تو چی میگی نظرت چیه ؟
دستمو گرفت و منو به سمت یکی از اتاقا برد ..
-نکن عوضی این چه کاریه ..
-به من نه نگو ..
-چی رو نه نگم . فکر کردی من یه زن هرزه ام ؟ چرا این جوری داری نگام می کنی .. بغلم زده بود . با این که درو از داخل قفل کرده بود ولی می ترسیدم ..
-فرشاد من اون کاره نیستم ..
-آتنا ..نگاه تو داره از درونت میگه . درسته که زبون آدما با هم فرق می کنه .. یعنی آدمایی که در کشور های مختلف زندگی می کنن .. ولی زبون نگاهشون یکیه .. از درون اونا میگه ..نگاه تو هم همینه . داره از درونت میگه ..
-اشتباه می کنی ..
پنجه هاشو گذاشت رو شلوارم .. چشامو بستم ..
-نکن این کارو .. من مثل اون زنا نیستم ..
-همه زنا می تونن مث هم باشن .
-می تونن .. شاید حق با تو باشه .. ولی من نمی تونم ..
-منو توی خماری نذار ..
فقط به کونم چنگ انداخته بود ..
-نکن .. آخه چرا من ؟! تو که غرق این همه زن و دختری ..
-ولی یکی رو که کار کرد زیادی نداشته باشه خیلی دوست دارم . من پسر خاله ام رو خوب می شناسم . پسر سر به زیری بود . خیلی از آنال سکس بدش میومد ..
-شما مردا انگاری وقتی کنار هم می شینین حرفی جز این ندارین که به هم بزنین .. نمی خواستم به این فرشاد رو بدم و از طرفی پژمانو چیکارش می کردم . خیلی دلم می خواست که زود تر بهش نشون می دادم که آتنا از هر نظر با بقیه زنایی که دیده فرق می کنه . .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۱

خوشم میومد . دوست داشتم که فرشاد به این کارش ادامه بده .. از تماس دستاش با باسنم خوشم میومد .. دلم می خواست شلوارمو پایین می کشید و با انگشتاش کونمو لمس می کرد .. جین کشی منو داد پایین . سرمو بر گردوندم .. نگران پژمان بودم که از غیبت من نگران نشه و دنبالم راه نیفته . ولی فرشاد , انگار نه انگار که داره اتفاقی میفته و مثل این که زنی هم نداره که چشم انتظارش باشه .
-پایین تر نکش .. همین جا خوبه .
-ببینم هنوزم دختری یا نه ؟ این پسر خاله ما کیرت رو از کست رد کرده یا نه ..
-دیوونه ببین چه به روزم آوردی ؟ حالا کارت به جایی رسیده که به من متلک هم میگی ..
انگشتشو فرو کرد توی کسم .. با دو تا انگشتای وسطی دستش این کارو می کرد .. خوب که خیسشون می کرد اون انگشتا رو در می آورد و فروش می کرد توی دهنش و میکشون می زد .. بعد اومد پایین تر همین کارو با کونم انجام داد .
-آهههههههه پسره دیوونه گستاخ . کی بهت اجازه همچین کاری رو داده ..
ولی اون انگستشو همین جور می برد جلو و جلو تر .. کمرم سنگین شده بود . شل شده بودم .. داشتم از درون می تر کیدم . اون بی اندازه به وجد اومده بود .. فکر کردم داره قلق گیری می کنه که تا کجا می تونه کیرشو بکنه توی کونم . چقدر این انگشتش به من لذت می داد . انگشتش هم مثل تمام تنش یه حالت تپلی خاصی داشت . حالا انگشت وسطی دست راستش بود که توی سوراخ کون من وول می خورد . وقتی اون انگشتو تا به انتهای کونم فرو کرد اون قدر هیجان زده شده بود که با دست دیگه اش به زحمت کیرشو از شلوارش کشید بیرون ..
-نههههههه نهههههه فرشاد تو این جا رو با رختخواب اشتباه گرفتی ؟ خواهش می کنم . خواهش می کنم .
-نترس آتنا .من که دارم می بینم چقدر داری کیف می کنی . داری لذت می بری . خوشت میاد .. حرف نداری . اگه بدونی این کون فابریک چقدر توی اروپا و اون ور آب خریدار داره ..
-کون من فروشی نیست ..
-همینش خوبه .. به هیچ قیمتی اونو به کس دیگه ای نمیدم ..
-نه بیا از کیسه خلیفه ببخشش . عجب رویی داری ..
فرشاد : قول میدم سر و صدا نکنم . قول میدم حرف نزنم . فقط چند دقیقه . یه بهونه ای بیار ..
با خودم گفتم چیکار کنم . بهونه شکم درد و دل پیچش می کنم . ولی غیبت فرشاد رو چه جوری میشه توجیه کرد . آخه دو تایی با هم غیبمون زده بود . هر چه باداباد میگم دل پیچش داشتم .. یه کوفتی میشه . شوهرم چه می دونه که من زیر کیر مرد دیگه ای بودم اون که نمی دونه من هیچوقت در سکس و کون دادن به خودم سخت نمی گیرم . از این که فرشاد داشت از کونم تعریف می کرد لذت می بردم . این مردا هم به خوبی واردن که دل ما زنا رو چه جوری به دست بیارن .. خودمو خم تر کردم و در یک استیل سگی کونمو از وسط بازش کردم تا اون به خوبی بتونه بر سوراخ کونم تسلط داشته باشه . حالا کار به جایی رسیده بود که به نظر میومد منم به گذشت زمان و رسوایی فکر نمی کنم . لباشو غنجه کرد و اونو روی سوراخ کونم قرار داد . چقدر از این قلقلک خوشم میومد .. ماچی که اون از سوراخ کونم بر می داشت منو تشنه کیرش می کرد .. ولی دوست داشتم بازم سوراخ کونمو ببوسه لیسش بزنه .. کف دستشو از جلو روی کسم قرار داده همراه با بوسبدن سر مقعدم یه بار دیگه انگشتاشو فرو کرده بود توی کونم .. .. دوست داشتم دراز کش می شدم .. بازم رفته بودم به عالم بی خیالی و پرواز .. نخورده مست مست بودم . فکر اون بودم که کیر فرشاد وقتی بره توی کونم چه احساسی بهم دست میده .. می دونستم یه احساسی در مایه های فرو رفتن کیرای دیگه به وجودم رخنه می کنه .. ولی این که بدونی کیر دیگه ای از همون وجودت لذت می بره و تو برای یه خوش تیپ دیگه مفید واقع شده بهش لذت دادی آروم و داغت می کنه . هوستو زیاد می کنه . دیگه از لبا و انگشتاش خبری نبود .. گاهی فکر می کردم که سوراخ کونم روح داره . خودش به تنهایی خیلی چیزا رو حس می کنه . حالا اون بوی کیر رو به خوبی احساس می کرد . هیجان زده شده بود . دستمو از رو همون بلوزم گذاشته بودم رو سینه هام . سینه های درشتمو لمس می کردم . دوست داشتم اونا رو از قفس لباسم آزاد کنم ولی موقعیت مناسبی نبود . تا همین جاش هم ریسک بزرگی کرده بودم . بوی کیر خیلی نزدیک شده بود . حس کردم که دارم از حال میرم . من هنوز کیرشو ندیده بودم . دیدن کیر در ابتدای کار به من لذت بیشتری می داد که اونو توی کونم لمس و حسش کنم . سرمو خم کردم . تمام کیرشو با دستم لمس کردم . خیلی بلند نبود ولی گوشتی و خیلی سفت و کلفت بود .. فکر کنم می تونست تا نزدیک انتها توی کونم جا بده و با اون کلفتی منو به اوج برسونه .. چند بار سر کیرشو به کونم مالوند .. -دارم کونتو افتتاح می کنم .. سر کیرش که این قدر کلفت بود وای به تنه اش .. سر کیرشو کرده بود توی کونم یه فشاری به سمت جلو و به روی کیرش آورد .. تنه اش هم رفت توی کونم ..
-اوخخخخخخ جوووووون افتتاحش کردم ..
-بپا افتضاحش نکنی ..
می خواستم بهش بگم قبل از تو خیلی ها این کونو افتتاح کردن .. ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۲

آدمی که در کون دادن تجربه داشته باشه می دونه طراوت و تازگی کیر رو .. هیجان اونو . فرشاد با تمام وجود و عشق و علاقه اش کیرشو به سمت داخل کونم می فرستاد . یه فشار دیگه به کیرش آورد .. باز شدن مقعد مو حس می کردم و بعدش حرکت کیرو توی کونم . کون داغم می رفت که آروم و قرار بگیره . کلفتی کیر یه چسبندگی لذت بخشی رو به من می داد . فرشاد چیزی نگفت ولی حالت و حرکاتش نشون می داد که این انتظارو ازم داشته که از درد کون دادن و این حرفا بگم .. واسه این که اونو سر کار بذارم لبامو گاز گرفتم و ایف و اوفی کردم تا با ترفند های زنانه دلشو بیشتر ببرم . خیلی از مردا از این که ما درد بکشیم لذت می برن و کون کردن حال بیشتری به اونا میده .. حالا این آقا فرشاد ما از کدوم دسته اش بود هنوز به خوبی مشخص نشده بود . شاید می خواست اینو بفهمه که پسر خاله اش یعنی شوهر من منو از کون کرده یا نه .. بازم یه حرکت دیگه .. بازم یه کیر دیگه و یه هیجان دیگه که وارد کون آتنا شده بود .
-آخخخخخخ فرشاد خیلی دردم میاد ..
-اگه چند بار کیرمو بخوری خوب عادت می کنی و راهتو خوب باز می کنم ..
-من اصلا نمی تونم نمی تونم ..
-باشه آروم تر می کنمت ..
-از آروم تری که میگی کمی تند تر بکن . بذار عادت کنم . این جوری بیشتر حال می کنم .
دستشو گذاشت جلوی دهنم وگفت می تونی گازش بگیری ..
-نههههه دلشو ندارم .
-عیبی نداره .. منم نمی خوام زود آبمو خالی کنم . وووووویییییی آتنا داره خالی میشه ..
-نههههه نهههههه ..
-دستمو گاز بگیر ..
-گوشت تنتو گوشت دستتو می کنم اگه الان بخوای آبتو خالی کنی . کمرم سنگینه .
-باشه .. به خودم فشار میارم . من تسلیمم . فرشاد حان تسلیمه ..
مردا چقدر این جور مواقع ضعیف میشن . باز به ما زنا میگن ضعبف . دیگه چیکار میشه کرد . همینه دیگه . پوست و داخل مقعد و حتی سر سوراخ کونم از همون شروع تماس داغ شده بود ..
-ووووووووییییییی فرشاد دارم می سوزم . دارم می سوزم .
-آتنا منم همین جورم ..
-دستتو چرا بر داشتی .. باشه نمی خواد . من لبای خودمو گاز می گیرم . تو همون دستتو بذار روی کسم .. آههههههه .. اوووووووهههههه ..
کف دست فرشاد روی کسمو طوری می مالوند که یه لحظه حس کردم که جبار داره به من حال میده ... کیرشو محکم تر و تند تر فرو می کرد توی کونم و با حرکت دستش روی کس و باز کردن لبه های اون به دو سمت طوری منو بی حسم کرد که دیگه اصلا فراموش کردم که کجا هستم و واسه چی اومدم این جا .. بعدا که به این لحظات فکر می کردم خودمم تعجب کردم که چه طور شده که یه افکار عجیبی به سراغم اومده . حرکت کیر .. حرکت دست فرشاد روی کس خیس وبا یه حالت چرخشی خودمو در فضایی بیکران حس می کردم .. به ناگهان حس کردم که یه حرکت داغی توی شکمم و دور و بر کسم داره منو می لرزونه و دستمو گذاشتم رودست فرشاد تا فشار دستش رو کسم زیاد تر شه .. حرکت و ریزش آب گرم کسمو از کناره های پا به خوبی حس می کردم . با این حال دلم می خواست کیرشو توی کونم حرکت بده بازم منو بکنه .. به من مزه بده .. سیر نمی شدم . برای لحظاتی هم یادم رفته بود که چه کسی داره کونمو می کنه و بهم لذت میده .. فرشاد حریص شده بود شلوارمو پایین تر کشید تا راحت تر باشه ..
-وووووووویییی وییییییی کونم کونم ..
بازم داشت بهم حال می داد ..
-بزن بزن .. کونم باید پاره شه تا من حال کنم ..
-هنوز کو با هات کار دارم . چقدر تو آتیشی هستی .. داغ داغ داغ ... اگه بیای اون ور آب رو هوا می برنت ..
-ولی بازم باید رو زمین منو بکنن ..
ساکت شده بود . می دونستم که می خواد با چند ضربه دیگه آبشو توی کونم خالی کنه .. کاش کیرشومی دیدم .ولی سرمو بر گردوندم تا چهره اونو به وقت گاییده شدن خودم ببینمش ولی سرشو انداخته بود پایین و داشت به کونم نگاه می کرد . دو تا قاچ کونمو بازش کرد ..
-چه حالی ! چه لذتی ..
بازم حس می کردم که داره کونمو مسواک می زنه و سبکم می کنه . بالاخره خمیر دندون اون مسواکو ریخت توی کونم ..
-اوووووخخخخخ جون .. خالیش کن .. خالیش کن ..
-آهههههه آتنا آتنا می بینی ؟ تموم نمیشه ..
-بالاخره تموم میشه تموم میشه . هر چی داری رو باید خالیش کنی .. چقدر بهم مزه می داد ..
آبشو توی کونم خالی کرد ..
-فرشاد برو درو باز کن .. حواست باشه کسی نیاد دستشویی .
با همون کون لخت و شلوار تا نیمه پایین کشیده و کشیک کشیدن فرشاد رفتم به دستشویی نشستم تا آب کیر فرشاد که رفته بود توی کونم خالی شه . بهش گفته بودم که بعد از رفتن من به دستشویی دیگه بره به میون جمع .. آب کیر فرشاد هم تموم شدنی نبود . . خودمو خوب جمع وجور و پس از چند بار وارسی خودم توی آینه و مرتب کردن بلوز و کمی خنک تر شدن رفتم به سمت جمعیت .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۳

خیلی مراقب بودم که حرکتی ازم سر نزنه که آشفتگی منو نشون بده . دوست نداشتم که زندگی من خراب شه . یک زن شاید همون کارایی رو که یک مرد انجام بده بتونه به راحتی انجامش بده .. یعنی همون خیانت ها همون دور زدنها .. ولی اگه اون و مرد با هم لو برن گردن یک زن از مو هم باریک تربه حساب میاد .. با این حال می دونستم در حق پژمان خیلی نا مردی کردم . حالا اون نمی دونه . اشکالی نداره . شاید اگه از همون روز اول حس می کرد نیاز منو, شرایط من به این جا نمی رسید و کار به این جا نمی کشید .
پژمان : چته آتنا رنگت پریده ..
-هیچی عزیزم شکم درد گرفتم . نمی دونم چم شده . زیاد میرم دستشویی . فکر کنم خونه که بودیم شیر سرد خوردم بهم نساخته ..
یه لحظه یادم اومد که این بهترین بهونه ای هم می تونه باشه واسه این که وقتی که رسیدیم خونه از عشقبازی با اون طفره برم . چون اگه یه وقتی هوس می کرد که کون منو بکنه و چیزی اون داخل مونده باشه به راحتی می تونه اونو بکشه بیرون . سعی می کردم خونسردی خودمو کاملا حفظ کنم . وقتی می خواستم بشینم کونم کمی احساس درد می کرد . لذت سکس هم روی جفت سوراخای کس و کونم نشسته بود اما درد کونو می دونستم واسه اینه که شاید بدنم گرم بود و غرق هوس بودم و همین جور ازفرشاد می خواستم که تند تند منو بکنه و اونم دیگه رسیده بود به جایی که جز هوس خودش هیچی رو نمی دید .. البته من واسه کیر هایی مث کیر جبار می تونستم دو پینگ کنم و از بی حس کننده استفاده کنتم . اما اونا هم همیشه موثر نیستن . باید بدونی که تا چه حد ازش استفاده کنی که هم لذتتو ببری و هم احساس درد نکنی . اگه کم استفاده کنی درد بیچاره ات می کنه اگه زیاد استفاده کنی شاید اون لذتی رو که باید از کون دادن و حس کیرت در کون ببری نصیبت نشه ..
-عزیزم منو باید ببخشی ها اگه زیاد از جام پا میشم .
یه بار دیگه هم از جام پا شدم و رفتم به سمت دستشویی تا شوهرم همه چی رو عادی حس کنه . فکر کنم بعد از سکس هم زیاد انگشت کرده بودم توی کونم . واسه همین دردم زیاد تر شده بود .. داخل دستشویی بودم که دیدم موبایلم داره زنگ می خوره .. شماره واسم آشنا نبود .. جواب دادم .. حتی صداشو هم نشناختم . تا بخوام فکر کنم کی می تونه باشه گفت
-بهترین کون دنیا رو واسه بهترین کیر دنیا آماده اش کن که تا سه چهار روز دیگه میام . اون خودشو صاحب بهترین کیر دنیا می دونست . شایدم همین طور باشه . من که خیلی با اون حال کردم . آدم همیشه یه چیز عالی که نصیبش میشه می تونه اونو واسه خودش بهترین به حساب بیاره تا یکی بهتر از اونو پیدا کنه ..
-جبار من الان توی یه مهمونی هستم . باشه فردا خودم واست زنگ می زنم .
-از من گفتن بود . سه روز دیگه ...
-باشه باشه جبار .. من تا سه روز دیگه بر نامه هامو ردیف می کنم که بهمون خوش بگذره ..
وقتی باهاش خداحافظی کردم دیگه یادم رفت بپرسم که شبو می خواد بمونه یا نه .. اگه شبو می خواست بمونه اوضاع بی ریخت می شد . دیگه این روزا شب با روز چه فرقی می تونه داشته باشه . یه صبح تا غروبو میشه همون شب حساب کرد . نور اتاقو میشه کم کرد .. با چراغ خوابای وسوسه انگیز یه شب رویایی درست کرد . آخ که چه هیجانی داره . چه حالی میده ! با آهنگ های هوس انگیز .. کونمو واسش می چرخونم و می گردونم .. اونم با لذت بهم حال میده و حال می کنه .. اون دفعه که کلی هدیه گرفته بودم و منتظر بودم یه جوری روش کنم .. ولی اون دستبندو وقتی که می خواستم با جبار تنها باشم حتما به دستم می ذاشتم . باید زود تر درد کونم رفع می شد .. .. پژمان : حالت چطوره عزیزم .به چی فکر می کنی . انگار توی این عالم نیستی . اگه نمی تونی بشینی بریم خونه
-نه عزیزم . دارم بهتر میشم . متشکرم که هوای زنت رو داری .
فرشاد یه چشمکهایی بهم می زد . دیگه تا آخر مجلس حسابی با بقیه گرم گرفته بودم و همه شون ازم خوششون اومده بود . سوفیا هم که دیگه عاشق بر خورد و رفتارم شده بود . بیچاره نمی دونست که یه بر نامه داغ و درست و حسابی با شوهرش داشتم . فرشاد بهم گفت که در مدتی که در ایران هست یه بر نامه ای می چینه که با هم باشیم .. دیگه یه قولی هم به اون دادم و به هر حال دلشو خوش کردم . شب که به خونه بر گشتیم پژمان بهم گفت می دونم که درد داری و خسته ای واسه همین اذیتت نمی کنم . نگاش کردم و حس کردم که بهش بدهکارم . شاید با اون حالت باسنم تونسته باشم شوهرمو وسوسه کرده اون حالا هوس منو کرده باشه . گناه داشت . به صد تا غریبه که می رسیدم . طفلک اون چه گناهی کرده بود ؟!
پژمان : درد شکمت چطوره ..
-تا حدودی بهترم .. ولی اگه یه کاری بکنی خیلی بهتر میشم .
از اون جایی که دیگه اطمینان داشتم اثری از منی فرشاد توی کونم باقی نمونده اینو گفته بودم ..
-چه کاری آتنا ..
-کیرت رو بکنی توی کونم و ثابت نگه داشته باشی .. این جوری دل پیچش من دیگه کاملا خوب میشه راستش از بس به خودم فشار آوردم کون درد گرفتم ..
-جوووووووون راستش من هوسشو کرده بودم .ولی آبم زود میاد ..
-اگرم اومد بذار همون داخل بمونه ..
درد زیادی داره که با وجود درد بخوای کون بدی ولی وقتی پژمان کیرشو فرو کرد توی کونم و کیرشو حرکت نداد خیلی خوشم میومد و لحظاتو با فانتزی کیرای دیگه سر کرده و حس می کردم که دردم داره تسکین پیدا می کنه ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۴

کیر شوهرم به طور ثابت توی کونم مونده بود .
-اووووووییییییی پژمان عزیزم خوبه .. همین جوری نگهش داشته باش . تا حدودی درد داشتم ولی می دونستم تا اومدن جبار تمام این درد ها تسکین پیدا می کنه . باید خوب می شدم . آخه کیر جبار که کیر نبود . تیر برق بود . تنه درخت بود .. چماق بود -شوهرم گلم بذار من یه خورده کونمو حرکتش بدم .. در اون لحظات چند تا کیری رو که از این شکاف رد شده به کونم حال داده بودن مجسم می کردم و لذت می بردم از این که کیر پژمان توی کونمه . کیر یکی یکی مردا رو توی کونم حس می کردم و کیف می کردم
-خوشت میاد عزیزم ؟
-مگه میشه یک زنی از بهترین شوهر و بهترین مرد دنیا لذت نبره . تو برای من بهترینی . چون بهترین چیزایی رو که می خواستم در اختیار من گذاشتی . کاری به کارم نداری ..
-عزیزم .. آتنای قشنگم وقتی که اعتماد باشه و علاقه دو طرفه زندگی شیرین میشه و زن و شوهر به خوبی همو درک می کنن .
-می تونم درکت کنم . می دونم چی داری میگی پژمان جونم . حرفات یکی از یکی دیگه شیوا تره . مثل خودت خواستنیه .
فانتزی کیر های دیگه همچنان منو مشغولم کرده بود .. بیشتر این چند تا کیر آخر و اولین کیر هایی رو که از مرز کونم رد شده بود به خاطر می آوردم . اون اولین باری رو که من و سحر و مونا با هم بودیم و اونا نتونستن پسرا رو خوب ردیفشون کنن و بهشون حال بدن و این من بودم که شجاعانه کون پیش گذاشته و تونستم نشون بدم که دود از کنده و کونده بلند میشه . حرکت دورانی کون من دیگه امان پژمانو بریده بود . -عزیزم این قدر خودت رو جمع نکن . منم به اندازه کافی حال کردم . کیف کردن من این جور نیست که حتما و همیشه باید آبم بیاد .. راضیم خوشحالم . وقتی که شوهر خوب و مهربون و منطقی مثل تو داشته باشم هر طوری که لمست کنم و لمسم کنی به من لذت میده . باعث آرامشم میشه .. بریز .. بریز پژمان ..
درسته که من با مردای دیگه هم بودم و کونم از کیرشون کام می گرفت ولی این دلیل نمی شد که شوهرمو دوست نداشته باشم و واسش احترام قائل نباشم . من هوس بازیها و نیاز های جنسی خودمو از این مقوله جدا می دونستم . ولی متاسفانه کسی این مسائلو درک نمی کنه و هنوز جا نیفتاده که یه انسان چه زن و چه مرد می تونه از زندگیش لذت ببره .. ولی می دونستم که اگه یه روزی ببینم و حس کنم که پژمان با یه زن دیگه ای راه داره خیلی ناراحت میشم . عزیز دلم دیگه نتونست صبر کنه و اون جوری که من در یه حالت استریپ تیز نرم کونمو دور کیرش می گردوندم راهی نداشت جز این که آب داغشو داخل کون داغم خالی کنه ..
-بمونه .. عزیزم بذار چند لحظه کیرت توی کونم بمونه. یه خورده از اون آبا حل شه .. هر وقت کونم و داخلش می سوزه حس می کنم که دارویی بهتر از آب کیر و منی تو نیست عزیزم . تو فقط دکتر منی .. اووووووفففففف عزیزم دوستت دارم ..
-باشه هر چی تو بگی ..
پنجه هاشو هم طوری انداخته بود روی دو طرف باسنم که یک بار دیگه هوس کون دادن به سرم افتاد هر چند کیرش هنوز توی کونم بودو دیواره ها و داخل سوراخ کونم همچنان کیرشو مزه مزه می کرد و اونو می بوسید . کونم داشت حسابی خیس می خورد . احساس آرامش می کردم .
-عزیزم حالا می تونی خیلی آروم کیرت رو بکشی بیرون . اگه دلت می خواد اونو بذاری توی دهنم .
-نهههههه دلم نمیاد ..
-من که دلم میاد و خوشمم میاد ..
خودمو مدیونش می دونستم . باید به اونم حال می دادم تا پیش وجدانم شرمنده نباشم . خون مردای دیگه که از خونش رنگین تر نیست . اونم برام قابل احترامه . در همون حالی که کیر پژمانمو ساک می زدم دستامو رو کونم قرار داده بودم و و دو تا برشا رو به هم می چسبوندم که به مقعد فشار بیاد و منی بیشتر حل شه یا به بیرون نریزه . ولی حس می کردم که یه مقدار از اون آب ریخت بیرون .. کف دستمو گذاشتم روی سوراخ کون و اونو به طرف جلو فشارش دادم . کیر شوهرمو هم خیلی آروم میکش می زدم . حس کردم چند قطره از آبشو که داخل آلتش باقی مونده بود توی دهنم خالی کرد . این دوای من بود که آب کیرش توی کون من حل شه . بهترین دارو برای درمان کون زن همین منی مرده .. آخ چه لذتی داره هم این که کون بدی و هم این که سوراخ کونت با نوش جون کردن آب کیر مرد بتونه احساس آرامش و تسکین داشته باشه ... ...
یکی دوروز بعد سر و کله پر هام پیدا شد .. یه مدت نبود و از دستش خلاص بودم . بازم پیداش شد ... از نگاه برادر شوهرم هوس می بارید . خوشم اومده بود به دستش بهونه ندادم . می دونستم چه جوری رگ خواب مردا رو به دست بگیرم . اگه یه زن یه خورده زرنگ باشه می تونه بین مردا دعوا راه بندازه و خودش حکومت کنه ولی الان وقت و جای دعوا به راه انداختن نبود ... ادامه دارد .... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۵

وای مار از پونه بدش میاد دم لونه اش سبز میشه . این چه گردن افتاده و سمجه . خودشو آدم حساب نمی کنم حای گاهی یکی دیگه رو می فرسته سراغم . تازه در شرایطی بودم که هر لحظه امکان داشت جبار باهام تماس بگیره . فرشاد هم یه جایی رو باهام قرار بذاره و این شیرین هم مرتب برام زنگ می زد آتنا مگه نمی خوای اندامتو مناسب و رو فرم داشته باشی ؟ پس چرا به کلاس ورزش نمیای .. بیا مهمون من . ازت پول نمی گیرم . راستش اصلا موضوع پول و این حرفا نبود . اگه می رفتم پیش شیرین باید میخ به کون می شدم .. یعنی انگاری کونمو به جایی میخ کرده باشن .. اون دست منو هم از پشت بسته بود . اگه خودشم باهام نمیومد که اکثرا میومد کلی مرد در آستین داشت که به آدم حال بدن . حالا این پر هام هم موی دماغ ما شده بود ..
-زن داداش خیلی مخلصیم . فدایی داری . نوکرتم . یه زن داداش توی عالم فقط تو ..
-ببینم پسر این جوری هوای ما رو داری ؟ به جای این که هوای من و داداشتو داشته باشی هوای غریبه ها رو داری ؟ یعنی به نظر تو من یک زن خیابونی هستم ؟ چرا با آبروی من داری بازی می کنی ؟ فکر کردی من خیلی بی شخصیتم ؟ پرهام جا خورده بود . می دونستم از فیلمشه .
-چی شده زن داداش ..
-من بهت چی بگم . بزنم توی سرت ..
عجب غلطی کرده بودم این دکلته صورتی رو تنم کرده بودم که بهم خیلی میومد و بدنمو معرکه کرده بود و با این که داخلش خیلی راحت و آزاد بودم ولی یه قدم که بر می داشتم از پشت طوری به کونم می چسبید که سنگ رو هم به هوس می آورد و مرده رو از خواب بیدار می کرد .
-زن داداش بزن توی سرم از چی داری میگی ..
-نمی دونم پر هام . تو برای این که مستقل شی .. یا یه پیشرفتی در کار های تجاری بکنی و نمایندگی بعضی جا ها رو به دست بیاری منو به این و اون حواله می کنی از کیسه خلیفه می بخشی ؟
خودشو به سمت من کشوند و بغلم زد و شروع کرد به قسم و آیه آوردن که من اصلا روحم از این مسئله خبر نداره ..
-مثل سگ دروغ میگی .. اون دفعه هم بهت گفتم که من یک زن خلافی نیستم . به خاطر گل روی تو و احترامی که به خونواده شما دارم یکی دو چشمه رو به خاطرت کوتاه اومدم و تازه دیدی که فقط بهت کون دادم . ناموس خودمو, کس خودمو حفظ کردم .
-زن داداش نازم . آتنا جونم همون برام یه خاطره شیرین شده .. هر شب خوابشو می بینم . ولی با من این کارو نکن .. به نفع هر دومونه . هوای منو داشته باش ضرر نمی کنی .
یه جوری نگام می کرد که انگاری داره تهدیدم می کنه . نمی دونستم اطلاعاتش در مورد من تا چه حده .. یعنی همون همکارش همونی که وقتی بوده سفر اومده خونه مون با هام بر نامه داشته رفته همه چی رو بهش گفته ؟ فکر نکنم . طمع کون آتنا تمام زبونا رو قفل می کنه . همای اقبال این کون رو سر هر کیری که نشسته باشه زبان صاحبشو به خوبی می بنده تا راز اون آمیزشو فاش نکنه به این امید که یک بار دیگه هم موفق به عشقبازی شه .
-آتنا کسی چیزی نمی فهمه . من می خوام یک بار دیگه با تو باشم .
-خیلی پررویی پر هام . مگه تو نمی تونی دوست دختر بگیری . الان چیزی که فراوونه دختر .. به اندازه خودت بر و رو که داری و یه کار قابل قبول هم داری .
-ولی هیشکدوم از اونا مثل تو نمیشن . آتنا به نفع خودته ..
-من سیر نخوردم که دهنم بو بده ..
-این طور فکر می کنی ؟
یه نگاهی بهم انداخت که تا اعماق وجودمو لرزوند یعنی بهتره بگم ترسوند . لرزشی ناشی از ترس بهم دست داد . یعنی اون از سکس های متفرقه من خبر داره ؟ کافی بود فقط یکی از اونا رو بدونه . حالا چه جوری و به چه طریقی فهمیده باشه رو نمی دونستم . شایدم اصلا چیزی رو ندونه . من که نمی تونستم مسئله رو عمقی ترش کرده و بیشتر اونو به شک بندازم . شایدم داشت یه دستی می زد . ممکن بود یه حدسایی زده باشه .. پیمانو که فرستاد سراغ من احتمالا اون نگفت که باهام سکس کرده ولی شاید مشکوک شده باشه و این جوری می خواد ازم حرف بکشه . ولی حالا رو چیکارش می کردم .. همزیستی مسالمت آمیز ؟ جنگ سرد ؟ دیدم داره دست منو می بوسه ..
-از من دلخور نباش . من دوستت دارم . عاشقتم ..
-حالا چی می خوای ..
-تو رو آتنا ..
-مگه من اون دفعه بهت نگفتم همین یک بار اونم از کون . من نمی خوام که زندگی من خراب شه . من نابود شم . همه چی بهم بخوره . اون وقت تو , همین خودتو چه طور روت میشه توچشای داداشت توی صورتش نگاه کنی ؟
-یه خونه خالی دارم ..تو حالا بهم حال بده تو روی داداش نگاه کردنو حلش می کنم . -بنازم به این روت ..ببینم جنده گیر آوردی ؟
اومد سمت من و طوری هم اومد که برای یه لحظه ترس برم داشت ..
-نوکرتم .. همه جاتو می بوسم .. من تو رو می خوام . بیا همین الان بریم ..
-زن خیابونی باهات این جوری نمیاد ..
-خواهش می کنم زن داداش .. التماس می کنم .
-همین جا باش من یه تلفن بزنم الان بیام ..
البته اینو به دروغ بهش گفتم . می خواستم کمی فکر کنم .. و همچنین کون و سوراخشو یه بر رسی بکنم و ببینم آیا نیازی داره که ماساژو مالش داده شه یا نه .. حس کردم که بد نیست یه ورزشی به کونم بدم . از طرفی مجبور بودم یه جورایی خودمو هم آروم کنم که خطری از طرف پر هام متوجه من نیست . به سمت اون بر گشتم
-به یه شرطی باهات میام که واسه من آدم جور نکنی . و از طرفی هر لحظه جلو راهم سبز نشی .. .. ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۶

واسه این که یه کلاسی گذاشته باشم واین که فکر نکنه به دست آوردن و بودن با من کار ساده ایه بهش گفتم که الان هم فقط دارم میام اون جا که باهات حرف بزنم و ببینم چی به چیه . من حتی در این جا واسه حرف زدن هم راحت نیستم چه برسه به این که بخوام در مورد نیت پلید و شوم تو فکر کنم . تو که می دونی من یک تار موی داداشتو به یه دنیا نمیدم با تمام مردان دنیا عوض نمی کنم اون حسابش از حساب سایرمردا جداست . اون عشق منه .
پرهام : من که در این شکی ندارم .
خلاصه منو با خودش کشوند و برد . رفتیم به آپارتمانی که کلیدش دست این برادر شوهر پرروی ما بود . من نمی خواستم تا این حد بهش آبانس بدم . می دونستم که یک زن بیشتر ازهمین فامیل ضربه می خوره تا از غریبه ها . ولی چاره ای نبود اون ول کن نبود و همش از این می ترسیدم که نکنه با یکی دو تا از مردایی که با اون بودم رفیق باشه .. یک زن می دونه چطور دل مردا رو ببره . چه طور شریک شیطون باشه . وقتی که انگشت رو نقطه حساس اونا گذاشت اون وقت هر کاری که دوست داشت انجام میده از اون مرد امتیاز می گیره . اما من چه امتیازی می تونستم از اون مرد بگیرم . سوار ماشین اون شدم . بین راه مدام داشت پاچه خواری منو می کرد ازم تعریف می کرد . این که خوشگل تر شدم . تو دل برو تر شدم . سفید تر شدم . انگار پوست بدنم جا باز کرده و یه آبی رفته باشه لای پوستش ... داشتم به این فکر می کردم که آیا اون داره واقعیتو میگه که پوست من سفید یا روشن تر شده ؟ چون من بیشتر سکسهام با مردای غریبه آنال سکس بوده و آنال سکس معمول با عث زردی چهره اونی که کون میده میشه اگه مردا آبشونو توی کون خالی کنن . شاید هم روحیه من هیجانی که بهم دست می داد سبب می شد که خون بیشتری در رگهام به جریان بیفته و شاد ترم کنه . مانتو مو در آوردم .. یه بلوز فانتزی سفید طرح دار آستین حلقه ای و یه ساپورت مشکی خیلی نرم و کیپ پام بود . طوری که وقتی سرمو بر می گردوندم عقب و یه نگاهی به باسن خودم مینداختم از دیدنش تعجب می کردم . بی جهت نبود که پرهام نمی تونست از زن داداشش دل بکنه . چند بار دل دل کرد بیاد سمت من ولی من طوری رفتار نکردم که اون بخواد دست بهم بزنه .. با این که خونه مجردی پسرایی بود که احتمالا جنده و دوست دخترشونو می آوردن اون جا ولی خیلی تمیز و شیک بود با لوستر و دکور بندی های خاص خودش . راست می گفت پر هام ... یه نگاهی به بازوی بر هنه خودم انداختم و متوجه شدم که اون کاملا حق داره . پوستم خیلی روشن تر شده بود .
-تو از جون من چی می خوای پسر ..
-همون چیزی رو که قبلا گفتم ..
-اگه بهت ندم چی ؟ منو تهدید می کنی ؟ که چی ؟ می خوای بری به شوهرم بگی که من قبل از از دواج دوست پسر داشتم ؟ یا حالا سر و گوشم می جنبه .. ولی می دونی اگه اون بخواد منو طلاقم بده چی میشه ؟ باید مهریه مو پرداخت کنه . خودش که الان به اندازه کافی پول نداره .. مجبوره از بابات قرض بگیره .. یعنی پولی که تو هم درش سهم داری .. این جا چی برات می مونه ؟ هیچی .. نه من می مونم و نه پولی که یه روزی تو هم باید درش سهم داشته باشی . خب پسر با من نپیچ ... می بینم این جا خیلی مجهزین .. یه تخت دو نفره هم که ردیف کردین . حتما خیلی هم میای این جا ..
-زن داداش من فقط تو رو می خوام فقط تو رو دوست دارم .
دوست داشتم یه خورده فیلم بیام سر به سرش بذارم . حسابی بپیچونمش ضربه اش کنم و ارباب بودن خودمو نشونش بدم و بعد بذارم هر کاری که دوست داره با من انجام بده . خودمو انداختم رو تخت .. به همون صورتی که می دونستم آدمای کون تپل و گون گنده ای مثل من می تونن دل مردا رو بیشتر ببرن . پرهام حالا پشت بدن منو می دید .. ساپورت مشکی منو با کونی که دو تیکه اش به خوبی مشخص بود .. بچه پررو تازه از من می خواست که به اون کس هم می دادم . یواش یواش داشتم به این نتیجه می رسیدم که اون از این که من خودمو در اختیار پیمان گذاشتم چیزی نمی دونه . آخه اون مرد که دیوونه نبود . به هدفش که من بودم رسیده بود .. مرض نداشت که بره به پرهام بگه اون وقت مجبور بشه به اون پسر امتیاز بده .
پرهام : آتنا جون , زن داداش گلم چه تیپی زدی ... این ساپورت خیلی بهت میاد ...
-به من میاد یا به کونم ..
-تو هر چی تنت کنی خوشگل و خواستنی ات می کنه .. کشته مرده اینی شدم که پات کردی ..
اومد کنارم رو تخت نشست .. من همچنان پشت به اون بودم ..
-دست نزن بچه بد . تو ساپورت منو دوست داری حالا فقط می تونی همونو ببوسی ... کف پام لخت بود
-کف پاتم می بوسم .. دونه دونه انگشتاتو لیس می زنم .. اصلا تو باش ارباب من ..منم میشم برده تو . هر دستوری که بدی گوش می کنم ....
دیگه حسابی کس خل شده بود و عشق کس و کون من اونو دیوونه اش کرده بود .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۷

پرهام گفت ..من میشم برده تو و تو ارباب من . هر چی که بگی گوش می کنم . بگو کجاتو بخورم . کجاتو لیس بزنم ... منو لختم کن آتنا .. یه قلاده بذار گردنم .. منو از این سو به اون سو بکشون ...
-چی داری میگی برادر شوهر گلم . این تویی که داری تهدیدم می کنی .. این تویی که می خوای ارباب من باشی .. اگه من ارباب تو باشم همیشه به حرفام گوش می کنی ؟ مدام دنبال اون نیستی که جاسوس بازی در بیاری ؟ این کاری که می کنی درست نیست .
-من غلط کردم . قول میدم دیگه ناراحتت نکنم . هر کاری بگی می کنم .
از این که یه مرد این جوری ضعیف باشه خوشم نمیومد ولی در این مورد خاص لذت می بردم . چون می تونستم این اطمینان رو داشته باشم که اون دیگه سر به سرم نمی ذاره و موی دماغم نمیشه .
-ببین پر هام من آبرو دارم . هر لحظه بخوای تهدیدم کنی که زندگی منو به هم بپاشی این فایده ای نداره تو کتم نمیره ..
ساپورت و اون کون گنده من دیوونه اش کرده بود .. جلوی تخت به زمین افتاد بدون این که من چیزی بهش بگم کف یه پامو توی دستش گرفت و زبونشو روی کف پام کشید ..
-به من میگی ارباب و اون وقت خودت بدون اجازه من هر کاری که دوست داشته باشی انجام میدی ؟ این رسمشه ؟ من بهت چی بگم . خیلی دیوونه ای ..
خودشو کنار کشید .
-چشم ارباب هر چی تو بگی ..
کس خل شده بود . ولی خوشم میومد . همچین آدمایی رو باید این جوری به دام کشید و اسیر کرد . آدمایی که یا خیلی خطر ناکن یا خیلی رام و آروم میشن . در هر حال باید بهشون باج داد . هر چند حس می کردم که اگه بازم چراغ سبز نشونش بدم و هواشو داشته باشم حتی در برابر کارای خلاف من ساکت می شینه . ولی با این حال دوست نداشتم به دست همچین افرادی گزک بدم که بعدا سوء استفاده کنن .
-حالا شدی پسر خوب .. برو عقب تر بینم .. کف پامو گذاشتم رو صورتش .. حالا کف پامو انگشتاشو هر دو طرفشو لیس می زنی .. انگشتامو می خوری تا بهت نگفتم دست از این کار نمی کشی ..
-چشم ارباب ...
راستی راستی این پسره کسش خل بود . آخر این قضیه معلوم بود به کجا می کشه اون وقت داشت به من می گفت ارباب .
-می تونی بیای روی تخت رو بروی من ...
اون رفته بود کنج دیوار و من یه پامو بلند کرده گذاشتم رو صورتش طوری که سرشو محکم به دیوار فشار دادم . ولی اون با لذت اومد و شروع کرد به میک زدن دونه به دونه انگشتا و کف پام . تنها نقطه ای از پایین بدنم که بر هنه بود .. خوشم میومد .. حس کردم که دور کس و حتی سوراخ کونم داره یه ورم خاصی می کنه و نبضی از من داره در اون قسمتها با شدت بیشتری می زنه ... خمار شده بودم .. تمام تنمو سست کرده بود . ولی ارباب که نباید به این سادگی ها تسلیم شدن خودشو نشون می داد . دستمو به طرفش دراز کردم .. یعنی انگشتامو ببوس ... دستم کاملا بر هنه بود .. یه بلوز آستین حلقه ای داشتم .. چاک بالای بین دو سینه و قسمتی از اونا رو به خوبی نشون می داد .. انگشتامو یکی یکی و با هوس لمس کرده اونا رو میکشون می زد .. زبونشو رو بازوم کشید ... چشامو آروم باز و بسته می کردم ...
-برده خوبی هستی پر هام .. بگو از ارباب چی می خوای ..
-می خوام ساپورتتو ببوسم . لیسش بزنم ..
-پسر خوبی باشی و فقط ساپورتمو لیسش بزن . به فکر چیزای دیگه نباش ..
می دونستم قند توی دلش آب شده . و منم دست کمی از اون نداشتم . می خواستم خوب برشته اش کنم و می دونستم که اونم این جوری لذت می بره و مزه اش بیشتر زیر زبونش می مونه و این طوری حرف شنو تر میشه .. بعد از این که به دستام حال اساسی داد شروع کرد به لیس زدن ساپورتم .. از نوک پا تا وسط بدن و روی کسمو زبون می زد البته همون ساپورتو .... من اون زیر شورت پام نکرده بودم .. خیسی و هوس کسم اون قسمتو تر کرده بود .. دوست داشتم اون جا رو میکش بزنه .. سستی رو در وجودش می دیدم .. اون تسلیم من بود . با این که به ظاهر تسلیمم کرده بود .
-زن داداش خودت گفتی که ساپورتتو بخورم .. یه دور بگردی وبه دمر بیفتی .. می خوام اون قسمت پشت ساپورتتو هم بخورم که یه دست شه ..
-تو هنوز از خوردن این یه تیکه پارچه سیر نشدی ؟
- ارباب این پارچه واسه من پاچه هست ..
-پس بخورش .. بخورش هر جوری که دوست داری و لذت می بری بخورش ...
منو دیوونه ام کرده بود ..از پشت پام شروع کرد و رسید به قسمت باسنم .. اون جا دیگه علاوه بر لیس زدن از فن میک زدن هم استفاده کرده بود .. با ینجه هاش به کون و ساپورتم چنگ انداخته بود.. در این نقطه حوصله ارباب بازی رو نداشتم . گذاشتمش اونو برای قسمتهای حساس تر .. با دهنش آروم آروم کون و ساپورتمو با هم میکش می زد . بالاخره تونسته بود منو داغ داغم کنه .. هر چند این جاشو می دیدم ولی فکر نمی کردم بتونه تا این حد حشریم کنه . لذت و هوس اون منو بیشتر آتیشم می زد ..
-برده من ! یه دستور دیگه دارم ..
-امر بفرما ارباب آتنا ..
-دستتو می ذاری رو قسمت بالای ساپورت خیلی نرم با ملایمت و با حال دادن اساسی اونو یه خورده می کشی پایین اون زیرو می خوری میکش می زنی دوباره ساپورتمو میدی بالا ..
-تا کجا پایین بکشم ..
-تا اون جایی که من بهت بگم .. تو رو به پایین حرکت می کنی منتظر دستور من میشی .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  ویرایش شده توسط: shahrzadc   
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۸

می دونستم داره دیوونه میشه . داره آتیش می گیره . خوشم میومد .. هم از مردای قدرتی خوشم میومد و هم از این که خودم احساس قدرت کنم .. و یه مردی رو در اختیار خودم بگیرم . حالا من اون پسر رو در اختیار خودم داشتم . اون دیگه در برابر من نفس کش نبود .. ساپورت منو آروم آروم می داد پایین .
- اسلیو من . همین جور که داری میدیش پایین اون کونو لیسش بزن .. خوب مزه مزه کن ...
-ارباب شورت پاتون نیست ؟
-به کارت برس و به جزئیات کاری نداشته باش .
واقعا مخشو دیگه تیلیت کرده بودم . یه جوری به کونم فشار می آورد که دوست داشتم زود تر بره به قسمت اصلی بر نامه . ولی دیگه نمی دونستم اونو چه جوری جمعش کنم که بعدا زبونش در مورد من دراز تر نشه . طوری کونمو میکش می زد که یه حسی بهم می گفت که ممکنه کبود شه ولی دیگه بی خیالش بودم . به درک . هر مردی که می خواد منو بکنه اگه متوجه کبودی خاصی بشه میگم دسته گل شوهرمه .. حتی اگه خود شوهرم اینو ببینه . تازه این یک احتمال بود . به برادر شوهرم اجازه نمی دادم که از یه حد معینی بیاد پایین تر . مثلا ساپورت رو که تا نیمه های کونم می کشید پایین بهش می گفتم دوباره بکشه بالا همین یه ضد حال زدن اساسی بود که خیلی حال می داد . یعنی به من حال می داد نه به اون . جوووون پرهامی که زبونش رو من دراز شده بود حالا داشت می سوخت و آتیش می گرفت . چقدر به من مزه می داد . چقدر کیف می داد . این بار بهش اجازه دادم که ساپورت منو تا قسمت زیر کونم پایین بکشه . یعنی قالب کون منو کاملا در دید خودش داشته باشه .
-آتنا عجب کونی کردی !
-یعنی از اون دفعه گنده تر شده ؟
-نه خب ولی هر بار می بینمش انگار یه تازگی خاصی داره .
-چشات قشنگ می بینه پر هام ...
ای وای ما که داشتیم ارباب میسترس بازی می کردیم . پاک یادم رفته بود . اصلا از سیستم این کس خل بازی ها خوشم نمیومد . این کس شر بازی ها چیه .. کیر و کس و کون که به هم می رسن سر همه شون چه پایین باشه و چه بالا همه شون تسلیم همن .
-اسلیو پرهام! .. دو تا دستاتو می ذاری دو طرف کون من و زبونتو می کشی روی سوراخ کونم . تا اونجایی لیس می زنی که من بهت بگم بسه ..
-ارباب اجازه هست بپرسم حرکت بعد از اون چیه ؟
-برده من .. حالا تو این حرکت رو به درستی انجام بده نشون بده که تابع اوامر اربابت هستی تا برای حرکت بعدی تصمیم بگیرم . دیگه قرار نشد برده به ارباب خودش تحمیل کنه . ..
دستای پرهام رفته بود روی کون من و دو تا قاچمو ار وسط بازش کرد و زبونشو هم گذاشت رو سوراخ کونم . هوس کیر کرده بودم . کیری که بره توی کون من . .. یه فشار بیاره به مقعدم .. سر کیر بره توی کون و یه حالت قفل کردگی پیدا کنه و بعد آروم آروم همراه با درد توی کونم مستقر شه . دردی که به تدریج با ضربات کاری کیر کمتر و کمتر میشه .. این حسی بود که بار ها و بار ها تجربه اش کرده بودم . وقتی کیر جبار رو توی کونم جا داده بودم دیگه بقیه کیر ها واسه کون من پشه بودند . -بخور بخور .. همین جور بخور . بخور حال بده . به من مزه میده ... اسلیو من .. نوکر من .. تو هم حال می کنی ؟
پرهام کس خل هم رفته بود توی خط تئاتر و نمایش ..
-بله ارباب .. مگر می شود ارباب به این مهربانی داشته باشم و حال نکنم .
سرشو فرو برده بود توی کون من .. منم کونمو از پشت به سرش می مالوندم .. آخ که اسراف کردن این کون حرام بود . باید اونو وقف مردم شهر می کردم . به همه می رسیدم تا اجر عظیمی ببرم .
-حالا بهت دستور میدم که ساپورت منو پایین بکشی و از قسمت بالای بدن هم منو کاملا بر هنه کنی . دیگه نباید هیچی تنم باشه ...
-ارباب در مورد من چه دستوری می فر مایید ...
-بازم زبونت دراز شد . هر وقت صلاح بدونم بهت میگم چیکار کنی . بستگی داره که تا چه اندازه به من حال بدی سر حالم کنی که آتیش های زیر خاکسترم روشن شه و بخوام که بیشتر آتیش بگیرم ..
پرهام عین برده های وحشی شروع کرد به لخت کردن من ... فقط منتظر دستور بود .. حتی می تونستم رو صورتش ادرار بپاشونم . ولی در این شرایط از این کارا خوشم نمیومد . چون خودم باید با اون سر و صورتش حال می کردم ..
-حالا به اسلیو خودم دستور میدم که سر تا پای منو همه جای بدنمو لیس بزنه . میک بزنه .. تا هر وقتی که من خواستم . وقتی که بهت گفتم دیگه ادامه ندی ادامه نمیدی . ولی حالا تا می تونی باید بخوری و بخوری و بخوری . به من حال بدی . مزه ام کنه . دیوونه اش کرده بودم .. مست مستم کرده بود . داشت خوابم می گرفت . اون عشق گاییدن کسمو داشت . شاید واسه این بود که اونو دژ تسخیر ناپذیری حسش می کرد ... یه پهلو کرده بودم راه کس و کونم باز تر شه . از پشت زبونشو. کشید روی کسم .. خواستم بهش بگم کی گفته که کس منو بخوری که دیدم دستور این بوده که همه جای بدنمو لیسش بزن و میکش بزن .... یک ارباب باید بدونه که به اسلیو خودش چه دستوری میده .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۲۹

کسمو طوری می خورد که لبامو گاز می گرفتم که یه وقتی صدام در نیاد و اونم روش باز نشه ..
-حالا یه جوری زبون بکش روی کس من که سوراخ کون منم بره زیر زبونت . هر دو تا رو با هم داشته باشی . .
-چشم !ارباب آتنا !
دستامو گذاشتم روی کونم تا به حدی که سوراخ کونم و شکاف دورش درد نگیره دو تا قاچ کونمو به دو طرف بازش کرده تا پرهام بهتر بتونه اونو زبون بزنه . چند بار رفتم بهش بگم ناز شستت .. فدای اون زبون و لب و دهنت بشم . ولی خیلی زود جلو زبونمو گرفتم . داشتم به این فکر می کردم که چی می تونم بگم که مثلا یه دستوری باشه برای این که من بتونم این چنین ابراز احساسات بکنم . ماچ و بوسه و ور رفتن با کونم ادامه داشت ... حالا دیگه کاری می کرد که هر دو تا رو با هم داشته باشه . سرشو یه وری گذاشته بود روی کونم در حال میک زدن کسم انگشتشو هم فرو کرده بود توی کونم . یعنی داشت با نقطه حساس بدنم ور می رفت . با نقطه ضعف من . می دونست من خوشم میاد . سرعت فرو کردن انگشت توی کون منو زیاد ترش کرده بود . با گذشت لحظه ها هوس چیزای کلفت تری رو می کردم .
-حالا دستور میدم که تو هم درست مثل من لخت شی .. اصلا بیا سمت من تا خودم لختت کنم . ..
دیگه این دستور رو خیلی سریع تر و با لذت بیشتری از دستور های قبل اطاعت کرد . اومد سمت من .. وقتی که فقط یه شورت پاش بود دستمو از همون سمت گذاشتم رو کیرش .
-خیلی سفت شده . به نظرت این حالا چشه ؟
-خد متگزار شماست ارباب . وقتی شما رو می بینه تعظیم می کنه .
می خواستم سر به سرش بذارم و قبل از این که کس و کونمو تقدیمش کنم یه تفریحی هم با هاش رده باشم که فکر نکنه این قدر راحت و مفت در اختیارش قرار می گیرم . شورتشو کشیدم پایین ... دستمو گذاشتم زیر کیر و زیر بیضه هاش . یه چنگی به کیرش انداختم که از درد نمی دونست چیکار کنه . چند بار کیرشو به سمت عقب و جلو حرکتش داده محکم زدم به بدنش .
-ببینم این چرا سر به هواست . مگه به دیدن اربابش نباید تعظیم کنه ؟
-دست خودش نیست . سیستم اون این جوریه .
کونم بازم به خارش افتاده بود .
-حالا یه کاری می کنم که بهم تعظیم کنه .
یه استیل سگی به خودم گرفته و دستمو رو به عقب به کیرش رسوندم طوری که گردنم دیگه درد گرفته بود . از پشت لاپامو باز کردم و کیرشو به سمت پایین فشار داده اونو با سوراخ کونم تنظیم کردم .
-حالا این جوری سرش پایینه . به این میگن تعظیم .
-زن داداش ارباب ! می خوای برده شما یه کاری بکنه که بیشتر تعظیم کنه ؟
-چه طوری ؟
-سرشو پایین تر بگیره اونو فرو کنه توی سوراخ پایینی ؟
در همون حالی که داشت این حرفو می زد انگشتاشو به آرومی روی کسم حرکت می داد . نمی دونستم چی بهش بگم . از اون پر رو هایی بود که اگه روش از این زیاد تر هم می شد ممکن بود که ادعا کنه شوهر منه و یه وقتی بخواد جای پژمان کنار من بخوابه . ولی با این کارش هر دو جام می خارید .. هم کسم و هم کونم .. ولی من معتاد بودم . باید سر حالم می کرد .
-اسلیو ! برده من! قرار شد که هر چی من میگم گوش کنی .. می دونم کس غنچه ای من چشاتو گرفته . خیلی نازه ؟
پر هام مرتب انگشتاشو توی کس من فرو می کرد و اونا رو می ذاشت دهنش و دونه به دونه انگشتاشو می لیسید و طوری هم ملچ ملوچ می داد که می دونستم هم از این کارش لذت می بره و هم می خواد منو تحریک کنه که موفق هم شده بود . ولی با این حال تا به کونم حال نمی داد نمی تونستم بهش اجازه بدم که کس منو بکنه ...
-اگه می خوای با تعظیم بیشترت موافقت کنم باید ببینم که تا چه حد می تونی مراتب بردگی خودت رو به جا بیاری .. بکن توی کونم اگه ازت راضی بودم تشویقت می کنم که کیرت رو فرو کنی توی کسم ...
انگار با این حرفش یه دنیا انرژی بهش داده باشم . معلوم نبود قوطی کرمو از کجا آماده داشت که درجا سوراخ کونمو با اون آماده اش کرد . می خواستم بهش بگم آتنا کارش از اینا گذشته . دیگه روغن مالی ها رو می ذاره برای کیر های مخصوص ولی دیگه نخواستم کلاسمو بیارم پایین . آروم و قرار نداشتم . حس کردم که منم درست مثل یه معتادی هستم که سر ساعت در یه وقت معینی باید مواد به بدنش برسه و اگه نرسه خمار میشه بدنش یخ میشه و اعتیاد من هم کون دادن بود و احساس کیر و یک چیز کلفت در سوراخ کونم . سر کیر پر هام رفت توی کونم حس کردم دارم گرم میفتم تازه حالم داره جا میاد .. خودمو از پشت می زدم به کیرش .. دیگه این تکیه کلامهای صنار سه شاهی میسترس اسلیوی رو که مال بچه مچه های غربه ولش کرده بودم . فقط می خواستم حال کنم .
-پرهام نترس محکم تر محکم تر ...
دستاشو گذاشته بود زیر کونم .. دو طرفشو آورده بود بالا .. یه لحظه سرمو بر گردوندم دیدم که چه حریصانه داره کونمو نگاه می کنه . کیرش رفته بود توی کونم .. -پرهام سر حالم کن .. بهت کس میدم .. آتنا رو حرفش هست ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 13 از 22:  « پیشین  1  ...  12  13  14  ...  21  22  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

زنی عاشق آنال سکس


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA