انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 14 از 22:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  21  22  پسین »

زنی عاشق آنال سکس


زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۰

یک بار دیگه کیر رو که توی کونم حس کردم انگار دیگه هوش و حواس از سرم پرید دیگه هیچی حالیم نبود .. کیر پرهام با یه ضریب اطمینان خوبی وارد کونم می شد و بر می گشت با یه لذت دهی خوبی که می دونستم یه تمرینی برای ورود کیر جباره به کون منه هر چی می خواستم خودمو قانع کنم که این بار بدون دو پینگ با بی حسی به جبار کون بدم نمی تونستم . پرهام انگشتشو کرده بود توی کسم یه دستشو گذاشته بود روسینه ام و از طرفی صورتشو به صورتم چسبونده بود و داشت لبامو می بوسید . ولی ار هیشکدوم اینا به اندازه کون دادن لذت نمی بردم . پر هام کیرشو که با سرعت هم می کرد توی کون من لذت می بردم . خیلی روون و آروم ... اوووووووفففففف کونم کونم داشت آتیش می گرفت . انگشتایی که فرو رفته بود توی کسم و حتی طرز بوسیدنش همه کاملا مردونه شده بود . نمی دونستم بعد از این که دفعه قبل کرده بوئد توی کونم آیا تجربه دیگه ای هم داشته یا نه .. ولی حالا می خواستم که به همین شیوه ادامه بده ..
-پرهام عزیزم . انگشتا رو توی کس من سریع تر بگردون . تند تر ادامه بده .. اوووووووهههههه کسسسسسم کسسسسسسم .. دارم آتیش می گیرم .. نترس .. .. کون تپل من دستای تو رو می خواد ...
وقتی که این جوری به هیجان میومدم دلم می خواست طرف من ده تا بیست تا دست می داشت و هر کدوم از اونا رو می ذاشت رو یه قسمت از بدن من . اون قدر با من ور می رفت که منو به اوج لذت می رسوند . به نهایت آتیش . و من در حال سوختن بودم ... مردا میگن دوست دارن که هوسشون بیشتر ادامه داشته باشه .. اون لذتی که کیرشون می بره طول بکشه .. به همون صورت حالا اگه آب کمتری از اونا خارج شد ایرادی نداشته باشه ولی اون لذت بمونه . اون کیف احساس بشه . اما زنا به اون اوجی می رسن و به اون لذتی که می خوان هرچی دم دستشون قرار داره رو لهش کنن .. می خوان از اون فضا فرار کنن . نمی دونن چیکار کنن . دوست دارن اون آتیش هوسو مهار کنن . دست خودشون نیست .. انگار پوست تنشون می خواد بترکه .. و بدی کار در اینه که اگه در اون حال رهاشن بازم دوست دارن به همون حال بر گردن .. یک انفجار یک سیل .. لازمه تا اونا رو از اون حالت در بیاره . عشق کنن . و من یک بار دیگه در اون حالت قرار داشتم .. چند بار خواستم چشامو باز کنم نتونستم .. لبمو کمی حرکت دادم و گفتم کونمو چنگش بگیر .. دو دستی با دور سوراخش بازی کن .. لمسش کن .. من رو حرفم هستم .. با این که زیر کیر اون بودم تسلیم اون بودم ولی اون شده بود مطیع من و هر چی می گفتم گوش می کرد . می دونستم دوست داره انگشتاشو توی کس من نگه داشته باشه تا من زود تر به اون بگم که کیرشو فرو کنه توی کس من ولی با این حال آتنا تا از کون دادن سر حال نمی شد نمی تونست به چیزای دیگه فکر کنه .
-چطوره چطوره .. برام تعریف کن . استیل کون زن داداشت چطوره .. خوشت میاد ؟ حال می کنی ؟
پرهام : زن داداش .. زن داداش .. دیوونه شم ..
-ببینم مردای دیگه چی میگن . من خودم شوهر دارم . نجابت دارم . من که نمیام واسه اونا خودمو ردیف کنم . تو غیرت داری که اگه یکی از کون زن داداشت میگه بزنی تو دهنش و بگی که فکرای بد نکنه ؟ راستشو بگو پر هام مردای دیگه که منو می بینن چی میگن ..
پر هام با کیرش داشت منو می سوزوند .. حلقه کونم همچنان در حال باز و بسته شدن بود و من داشتم مخ اونو کار می گرفتم .. با این حال خیلی سست و در یه حالت بی حالی داشت جوابمو می داد .
پرهام : اووووووفففففف .. می زنم تو دهنشون .. اگه ندونن من برادر شوهرتم پیش من میگن که ...
حرفشو قطع کرد .. ولی من دوست داشتم در اون لحظات که کیر برادر شوهرمو توی کونم حس می کردم فانتزی کیر مردای دیگه رو هم توی کونم داشته باشم . حس کنم که اونا در مورد من چی میگن چی دلشون می خواد و من چه حسی رو در اونا زنده می کنم . چه لذتی رو می تونم به اونا بدم .
-پرهام حرف دقیقشونو بگو .. حتی اگه روت نمیشه و الفاظ مردونه ای رو هم به کار می برن بگو . من از رک گویی خوشم میاد ..
پرهام : وقتی که شلوار جین پات می کنی و کونت خیلی بر جسته میشه میگن دوست داریم کیرمونو از راه همین شلوار طوری فشار بدیم به کونت که کون و شلوارو با هم جرش بده ... دستشون میره رو شلوارشون با کیرشون بازی می کنن . ..
از این حرفای پر هام لذت می بردم ولی برای این که نگه چه زن داداش حشری داره و به فکرمردای دیگه هست گفتم عجب پسرای بی تر بیتی هستن ..واسه خودشون شخصیت قائل نیستن ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۱

همین طور داشت کونمو می کرد و با حرکاتی نرم و بعد هم سفت تر و سفت تر کیرشو می کرد توی کونم و بیرون می کشید .. آخ که با این حرکاتش چقدر وسوسه می شدم دلم می خواست که جبار هم میومد و کیرشو می کرد توی کسم یا توی دهنم و منتظر می موند تا سوراخ کونم آزاد شه و بکنه توی کون ... سعی کردم که مقاومتمو زیاد کنم تا در برابر کیر جبار بتونم بیشتر تحمل کنم و دوام بیارم . برای خودمو مسابقات خیالی فرض می کردم و در اون مسابقات خودمو از هر زنی بر تر می دونستم . از زنایی که در فیلمهای پورنو و کس و کون دادن شرکت می کردند . نمی دونستم که در ایران هم زنی هست که با هاشون رقابت می کنه . هر چند من بیشتر کون می دادم . ولی زنی که این جور راحت کون میده پس راحت هم می تونه کس بده .
-پر هام تند تر تند تر .. می خوام حال کنم ..
انگشتاشو دور لبه های کسم حرکت می داد و بین اونا رو باز می کرد و یه فشاری هم به مغز کسم می آورد که آتیشم می داتد . دهنمو آروم باز می کردم و می بستم .
-اوووووووهههههههه خواهش می کنم . پر هام پر هام . تند تر نترس محکم تر تا اون جایی که می تونی کیرت رو محکم بزن به سمت جلوی کونم . فشارش بده ... آخخخخخخخخخ کونم .. کونم .. کسسسسسسم کسسسسسسم .. داری هر دو تا رو آتیش می زنی . داری منو می سوزونی .. نمی تونم ساکت بشینم .
با این که به پر هام گفته بودم تا اون جایی که جا داره منو تند تر بکنه ولی نمی دونم چرا اون دلشو نداشت که دستورو کاملا انجامش بده . تا یه جایی کیرشو می فرستاد که بره فکر کنم بیشتر از اون جلو نمی رفت .
-زن داداش . خیلی با حالی .. خیلی ماهی ...
دوست داشتم بدون ور رفتن با کونم هم بتونه ارضام کنه تا بازم بر این باور باشم که با کون دادن خالص هم می تونم ار گاسم شم ولی راستش دیگه نباید زیاد معطلش می کردم . کار زیاد داشتم . هر لحظه ممکن بود جبار زنگ بزنه . هیجان اون کیر کلفت و سیاه و بادمجونی منو کشته بود . ولی نمی بایستی نشون می دادم که در برابر اون کیر از پیش تسلیم هستم . بذار جبار متوجه باشه که در مقابل من , کیرش تسلیم وسرش پایینه . می خواد نیاز داره ... براش برای کس و کونم پول خرج کرده بود . برام هدیه خریده بود . راستش اصلا به فکر هدیه و این چیزا از سوی جبار نبودم .. همون کیری که به من می داد بزرگترین هدیه بود . ولی می خواست که منو خوشحالم کنه .. پرهام داشت همون کونو می کرد . همون کونی رو که جبار خودشو براش به آب و آتیش زده بود و حالا آقا منتظر بود که من زود تر ار گاسم شم تا به وعده ام عمل کرده کسمو تقدیمش کنم . هر کی که به من می رسه و می کنه دلشو نداره که منو تقدیم یکی دیگه کنه اون وقت این آقا آدمایی مثل پیمان رو می فرسته به سراغم .
-اووووووووووهههههههه حالا بکش عقب و بده جلو تند تر تند تر ... با کسمم بازی کن ..
-زن داداتش نزدیکه ؟ من دیگه نمی تونم صبر کنم ..
-می کشمت .. کیرت نباید کوچولو شه .. باید کونمو بکنی آب کسمو بیاری .. زن داداشت این طوری می خواد ..
من خودمم داشتم نقطه حساس خودمو گم می کردم ولی یه لحظه حس کردم که دنیای هوس داره دور سرم می گرده . دیگه هیچی دست خودم نبود . همه جا لذت بود و داغی و انفجار گلوله های آبی هوس که داخل شکمم زیر نافم در حال ترکیدن بود و مایع هوسم در حال خارج شدن از کس ..
-آههههههههه ولم نکن .. ولم نکن پر هام ..اوووووووفففففف داره میاد ... دیگه خودت می دونی .. به کونم آب بده .. آبت رو خالی کن توی کونم ..توی کونم . آتیش کن .. آتیش کن . آههههههههههه کونم کونم .. کیر می خواد .. آب کیرت رو می خواد ...
پر هام این یه تیکه رو خیلی نرم کار کرد طوری که منو خیلی آتیش و لذتم داد .. کیرشو با فشار می کشید به لبه های کسم و من داشتم از هوس می سوختم . حس می کردم که لبه های مقعد و قسمت بیرونی اون در حال ذوب شدنه .. ولی این آب کیر پر هام بود که داشت از اون نقطه و از سوراخ کیرش وارد کونم می شد ..
-آخخخخخخخخ جاااااااان زن داداش زن داداش .. چه کیفی داره !
-حال کن .. حال کن . تو که کیرت رو به هر سوراخی که فرو می کنی این قدر مزه ات می کنه این قدر کس کس چرا می کنی ؟! الان کون زن داداش تو , توی دنیا تکه .. نابه .. بیسته .
-می دونم می دونم حرف نداره ..
-حالا هر کاری که دوست داری می تونی انجام بدی . هر وقت که دوست داشتی بکن توی کسم .
-چطور بود زن داداش ..
-کارت بیست بود پر هام جون . وقتی که بیست بود من که نمی تونم نمره ات رو کم کنم .
کیرشو کشید بیرون .. یه خورده شل نشون می داد .. ولی با یه حرکت شیب دار روی کسم اونو خیلی نرم فرستاد توی کس ..
-آخ جووووووون .. بالاخره تونستم .. بالاخره به آرزوم رسیدم .. رسیدم .. کس زن داداشو کردم .. کیرمو فرو کردم توی کسش ... دوستت دارم آتنا .. فدات شم .. قربونتم .. مخلصتم . خاک زیر پای تو و کس و کونتم ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۲

پرهام طوری ذوق شده بود که هر کی اون صحنه رو می دید حس می کرد که اون یک آدمیه که پس از سالها به عشقش رسیده و حالا به جایی هم رسیده که زده پرده بکارتشو فتح کرده و پرچم موفقیت خودشو هم اون جا کاشته .. وقتی این موضوع رو بهش گفتم گفت آره زن داداش آره همینه که تو میگی ..
-حالا به جای این حرفا کارت رو بکن . سر حالم کن که من خیلی کار دارم و باید برم به خونه و زندگیم برسم .در واقع همچنان به جبار فکر می کردم و دوست داشتم بدونم که اون برای با هم بودن چه نقشه ای چیده . دلم نمی خواست این پر هام مزاحم و موی دماغم شه .. از پشت کرده بود توی کسم زیاد هم برام فرقی نمی کرد از کدوم مسیر باشه ولی این جوری بیشتر هم حال می کردم . راستش حال و حوصله اینو نداشتم که طاقباز کنم و ریخت نحس پر هامو موقع سکس ببینم تازه از این سمت هم وقتی کیرشو به انتهای کسم می کوبوند و بدنش به بدن من چی چسبید قالب کون منم یه کیف خاصی می کرد .
-جووووووووون . پرهام برادر شوهر عزیزم .. بکوبون بکوبون ..
پرهام : آتیشه .. آتیشه .. سوختم .. سوختم ... داره آب میشه ..
-نه دیگه از این حرفا نزن . یه وقتی آبش نکنی که اون وقت باید زن بگیری .. و اگه کیر نداشته باتشی منم دیگه نمی تونم جاری داشته باشم .
ولی خیلی هم جانانه داشت منو می کرد ... می خواستم صدامو نشنوه و پررو نشه ولی انگاری نمی شد .
-اوووووووهههههه عزیزم .. اوووووووفففففففف پر هام .. داری آب میشی و منوهم هم داری آب می کنی .. این همه آتیشو تو کجا داشتی .. بزن .. بزن محکم تر ... تند تر .. بزن تا اون آخرش ...
پرهام که شیر شده بود و می خواست خودی نشون بده همین کارو هم انجام داد و منی که دیگه با کون دادن های خودم آب بندی شده بودم این جور کس دادن ها برام درد و سوزشی رو به همراه نداشت .. فقط داشتم حال می کردم .
-کیف کن .. کیف کن ... لذت ببر پر هام . زن داداش تو با هات راه اومده .. اووووووفففففف بکن .. بکن .. ولی همیشه از این خبرا نیستا ..
پر هام : نهههههه نهههههه نگو .. تو که خودت هم داری حال می کنی ...
از همین حالا داشت پر رو بودن خودشو به رخ من می کشید . می خواستم بهش بگم چیکار کنم من که مثل تو دست و پا چلفتی نیستم که فقط به تو و شوهرم دل خوش کنم . همین حالا اگه گوشی رو بردارم و چند تا زنگ بزنم حداقل پنج نفرو می تونم واسه خودم جور کنم اونم از اون آدمای با کلاسو . تصورشو می کردم که وقتی کیرش میاد بیرون چه جوری لبه های کسمو به دو طرف بازشون می کنه و یه حال اساسی به اون میده . من کسم تقریبا همون حالت شب اول ازدواجو حفظ کرده و میشه گفت تنگی اونو تا حدود زیادی حس می کردم . در عوض سوراخ کونم بود که راهش خیلی باز تر شده بود . یک سوراخ کون فعال و با حال . تازه دیپلم گرفته بودم که کارشو شروع کرد . نمی دونم چرا برای لحظاتی به یاد خاطراتم افتاده بودم . با این که از سکس با برادر شوهرم لذت می بردم ولی دلم نمی خواست کاری کنم که اون به من عادت کنه .. حواسمو جفت کردم که زود تر ارضا شده و دیگه تمومش کنم . اون خودشو به نرمی عقب می کشید و با سرعت کیرشو تا آخر فرو می کرد توی کسم . این جوری می خواست نشون بده که کیرش خیلی بلنده .. ولی دریه حد متوسطی بود .. هر چند اگه کیر نقلی و کوچولو هم وارد کس و کون آدم بشه همون سطح تماس هم کلی لذت واسه آدم درست می کنه .
-پر هام .. به سرعت بکش عقب و با سرعت بده جلو .. این جوری خیلی با حال تره .. اووووووخخخخخخخخ آره آره خوبه همین جوری خوبه .
پر هام : زن داداش هر وقت سر حال اومدی می خوام که خودمو خالی کنم ..اجازه میدی ؟
-بالاخره می خوای به هدف نهایی خودت برسی ؟ نمی دونم تو از جون این زن داداشت چی می خوای .
پرهام : تو رو .. تو رو می خوام آتنا ..
-تو چه بخوای نخوای منو داری . تو رو به عنوان یک برادر شوهر خوب و مهربون دوستت دارم . می دونم خیلی آقایی و تا من نخواستم نمیای به سمت من . خیلی مردونه و جانانه داری منو می کنی ادامه بده .. اووووووهههههه پرهام منو سوزوندی .. سوزوندی ..
مثل خر داشت کیف می کرد . با این که می دونستم آب کیرش دوباره جمع شده ولی به خودش فشار می آورد که تا قبل از ار گاسم شدنم خیس نکنه ..
-آهههههههه پرهام حالا آبتو بده .. خیلی خوشم اومد .. دیگه تمومش کن .. سبک شدم .. چیکار داری می کنی .. گردنمو گازش نگیر و ماچش کن .. ماچش کن .. نمی خوام لک کنه ..
چشامو بسته بودم تا پس از لذت ارگاسم لذت چشیدن آب کیربرادرشوهرمو توی کسم به خوبی حس کنم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۳

چقدر این پر هام داغ بود و چقدر هم به من چسبید این طرز خیس کردنش و آبی رو که ریخت توی کسم . هر چی بیشتر می ریخت احساس تشنگی بیشتری می کردم .
-جووووووووون بازم می خوام . می خوام . می خوام آب بده ...
اون دیگه از حال رفته بود . ولی من همین جور در حال چلوندن کیرش بودم . ولش نمی کردم . کونمو دور کیرش می گردوندم . دستامو از پشت رسونده بودم به کونش و تا حدودی به کمرش و اونو محکم به سمت خودم می کشیدم تا نذارم که کیرش فرار کنه و تا جا داره آبشو خالی کنه توی کسم . می خواستم خوب خسته اش کنم . خودمم به اندازه کافی حال داشتم که بازم سر حالم کنه . هنوز از کون دادن سیر نشده بودم . بازم دلم می خواست. الان باید حسابی ورزش و نرمش کیر می کردم تا به یه آمادگی مطلوب برسم که در مقابل جبار کم نیارم . اون دفعه خوب حالشو جا آورده بودم که برام هدیه هم گرفت و از طرفی بازم تمایل نشون داد که با من باشه . و به قول دنیا معمولا جبار یک زنی رو دوبار نمی گاد و ببین من چه اعجوبه ای بودم که اون یک بار دیگه هوس گاییدن من به سرش افتاده . اینو باید به فال نیک می گرفتم و از این با حال تر نمی شد . دستمو رسوندم به کیر برادر شوهرم و گفتم چیه می بینم خسته شدی وا رفتی .. تو که از داداشت کم سن تر و جوون تر و سر حال تری تازه زن هم نداری بگیم که خیلی خسته ات می کنه و شیره جونتو می کشه . زود باش .. زود باش اون کیرت رو فرو من توی کونم تازه سر حال اومدم گرم افتادم می خوام که منو بکنی .. خستگی رو در چهره پر هام می دیدم ولی واسه این که نشون بده هنوز هم قدر تمنده و کم نیاورده دیگه دستورات منو اطاعت می کرد .
-آفرین .. زود باش .. اسلیو گل خودم .. برده نازنین من ...
یک بار دیگه شروع کردم از این کس شرات خارجی رو گفتن .. از این بازیهای مسخره میسترس اسلیوی که مرد رو سگش می کنن و یه قلاده میندازن گردنش رو زمین می کشن . این دلقک بازیها حتی به درد این نمی خوره که ازش فیلمهای کمدی بسازن . چیکار کنم عقیده من آتنا اینه دیگه . ممکنه یکی خوشش بیاد از این کس کلک بازیها ... انگار دل به دل راه داشت .. اونم با چه تضادی ..
-زن داداش ..من سگت میشم .. قورباغه ات میشم .. می خوای یه طناب بنداز منو دور اتاقا بگردون برات واق واق کنم . کف پاتو بلیسم .. خیلی حال میده ...
ظاهرا کیرش شل شده بود و دوست داشت که یه چند دقیقه ای رو در خد مت ار بابش باشه و بعد از شق شدن کیر اونو فرو کنه توی کونم .... خنده ام گرفته بود ...
-اسلیو جان بهت دستور میدم که یه کاری کنی که این کیرت برای ورود به کون خستگی نا پذیر من آماده شه ... دیگه وقتی یک مرد این جاست من که نباید برم سراغ موز و خیار و هویج و بادمجون و اگه اینا هم نباشه برم سراغ لوله جارو برقی .... هیچی دیگه یه پنج دقیقه ای از این بازیهای مسخره ارباب رعیتی رو روش پیاده کردم و اونم عین سگ واق واق می کرد ...
-اسلیو جان ! فقط حواست باشه عین سگ منو گازم نگیری ..
دیگه داشت حوصله مو سر می آورد . تا این که یه دستی به کیرش کشیدم و یه دو دقیقه ای واسش ساک زدم تا کیر به حدی رسید که بتونه با یه فشار و استارت بره توی کونم -پرهام .. حالا بذار بره توش ... بره توش که کونم خیلی خسته شده و یه ماساژحسابی می خواد .. عضلات مقعد من خون مردگی پیدا کرده .
-زن داداش کرم نزنم ..
-نه .. خوبه .. کونم باید عادت کنه ... دیگه این سوسول بازی مال تازه کاراست .... اینم از اون سوتی های تازه بود . یعنی این که من از بس کون دادم یا عادت کردم یا این که گشاد شدم . دیگه از دستم عاجز شده بود .
-زود باش .. زود باش .. دیگه . این قدر دستپاچه نباش .. بالاخره یک بار دیگه موفق شد که کیرشو بکنه توی کون زن داداشش و اون ورزشی رو که انتظارشو داشتم بهم بده .. ورزش با یه نرمش با حال و جانانه .. دستامو گذاشته بودم رو قاچ کونم و تا اون جایی که دردم نگیره اونا رو بازش می کردم و مدام این تصور رو می کردم که جبار خان داره منو می کنه ..
-عالیه پرهام جون . من که خستگی ام همه رفع میشه .. خیلی با حالی .. ول کنش نبودم . با اون آبی که ازش کشیده بودم به این زودی ها هم واسه یک بار دیگه انزال بشو نبود و خیلی راحت کونمو می کرد منم دست از سر کیرش ور نمی داشتم . .... این موبایلم داشت زنگ می خورد ... جبار بود .. اوخ جوووووون .. حالا دیگه دوست داشتم خودمو زود تر از دست این پسره خلاص کنم ببینم اون چی میگه .. در همون حالت کون دادن گوشی رو بر داشته گفتم بعدا باهات تماس می گیرم .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۴

وقتی به این فکر می کردم که تا چند روز دیگه به جای این کیر یه کیر کلفت تری رو می تونم توی کونم حس کنم از هیجان به جوری می شدم . دیگه به این فکر نبودم که برادر شوهرم چه حسی پیدا می کنه . دلم می خواست زود تر سر حال می شدم و پس از یک ار گاسم دیگه می رفتم و مقدمات کارو می چیدم . این بار باید یه کاری می کردم که جبار بهش خوش بگذره وقتی که اون حال می کرد یعنی این که می تونست تا به اون حدی که من دوست دارم انتظارشو دارم به من حال بده ...
-پر هام .. پر هام .. بکن دیگه .. زن داداشتو بکن .. دیگه از کون من خوشت نمیاد ؟ مگه خودت نگفتی که دوستات ... خیلی از مردا همین که چشمشون به بر جستگی و کون قمبلی داخل شلوار من میفته هوش از سرشون می پره ؟ حالا اگه کونمو این جوری لخت ببینن چی میشه ؟!
می دونستم در این شرایطی که اون در حال گاییدن منه دوست نداره کس دیگه ای رو با خودش شریک ببینه . حداقل روحیه اش در این لحظات این طور نشون می داد . هر چند که در نهایت نامردی و بی غیرتی چند بار دوست داشت که منو بده به دست این و اون ولی من دیگه این اجازه رو بهش نمیدم که هر کاری که دوست داشت انجام بده . مگه من خودم چلاقم که واسه خودم مرد گیر بیارم ؟ تازه به دست اون بهونه بدم که چی بشه ؟ بعدا هر کاری که دلش می خواد انجام بده ؟ پر هام با تمام احساس و هوسش کاری کرد که منو زود تر به ار گاسم برسونه . این همون چیزی بود که منم زود تر می خواستم .... دلم می خواست کیرشو محکم بکوبونه تا ته کونم . طوری که واسم یه تمرینی بشه که در مقابل ضربه های جبار مقاومت داشته باشم . نمی دونستم که آیا در برابر جبار این بار هم از بی حس کننده استفاده کنم یا نه ؟ البته استفاده از این محلول مانع لذت بردن من نمی شد . بلکه این حس رو در من به وجود می آورد که بدون احساس درد یه چیز کلفت و قلمبه رو توی کونم حس کنم و لذت ببرم . کیف کنم . به من مزه بده .
-پرهام .. بریز خالی کن . زود باش .. بده به من اون آب داغت رو .. می خوام لذت ببرم . همچینش کرده بودم که فکر کنم حداقل تا یک هفته باید از سایه های منم فرار می کرد . تا دیگه هست این جوری هوس منو نکنه . فکر کرد آتنا رو خواستن الکیه . زن وقتی که به هوس بیاد حتی ممکنه دست به دامن تنه درخت و تیر برق کنار خیابونا شه و شیره اونارو هم بکشه ...
-آفرین پر هام بزن بزن .. بکن . من منتظرم . نشون بده که برادر شوهر قوی من هستی و همون جوری که با هیجان اومدی سمت من می تونی هیجان هم پخش کنی .. دیگه درب و داغونش کرده بودم . حس نداشت . بعد از ار ضا شدنم اون قدر کیرشو فرو کرد توی کونم و بیرون کشید که بالاخره تونست خودشو داغ کنه و چند قطره از آب حیاتو توی حفره کون من بریزه ... خیلی حال کردم ولی اون از حال رفته بود .. من خودم دیگه عشق رفتن داشتم ولی می خواستم اذیتش کنم .
-پر هام جون اگه سیر نشدی .. هوس داری بازم می خوای به من بگو من حرفی ندارم و در اختیار تو هستم .
پر هام : نه زن داداش . تو خیلی خسته شدی . نمی خوام اذیت شی و یه وقتی بگی پر هام خیلی بی رحم بود و اصلا درکت نکرد ..
-نه اتفاقا از این حرفا نمی زنم .
پاهامو باز کردم و شکاف کسمو بهش نشون دادم و انگشتمو هم گذاشتم روی سوراخ کونم ..
-هر کدومشو که دوست داری می تونی باهاش حال کنی .. من آماده آماده ام ..
ولی دیگه ترجیح داد که بر گردیم .. خوشم اومده بود اونو هر جوری که دوست داشتم اداره اش کرده بودم . وقتی بر گشتم خونه با هیجان واسه جبار زنگ زدم ..
جبار : آتنا دلم برات تنگ شده .. تنگ شده ... الان برو رو کامپیوترت .. جدید ترین عکس کیرمو ببین ..
-ببینم اونو فقط برای من گذاشتی دیگه ..
جبار : آره فقط برای توست در صفحه مخصوص من و تو ...
-خلاصه خودت می دونی . من می خوام کیر جبار فقط مال من باشه . من دوست مرد دیگه ای ندارم . فقط دارم با تو حال می کنم . تو هم باید به من وفا دار بمونی و اهل خیانت نباشی ...
جبار : آتنا من برای فردا خودمو می رسونم و برای فردا شب هم کاری کنم که با هم باشیم ...
-سعیمو می کنم . برای فردا غروب که حتما .. ولی شبو اگه نشد ... البته یه کاریش می کنم . تو که زنو می شناسی اگه بخواد کاری رو انجام بده تا نهایتش تلاش می کنه . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۵

رفتم رو کامپیوتر و اون صفحه ای که باید می رفتم . اوووووووهههههه کیر درشتشو که دیدم از حال رفتم . همون درازی رو داشت .ولی حس کردم که بیش از اندازه درشت شده . به اندازه کافی از کیرش در سری قبل حال کرده بودم . در همون حالت توی کونم اسپری زدم که دردم نیاد و بهتره بگم لذت ببرم . وای به این که این دفعه طوری کلفت ترش کرده بود که احتمالا قطر مقعد منو گشاد تر می کرد . معلوم نبود جبار چیکار کرده که کیرش از اونی هم که بود کلفت تر شده . کون آتنا کونی نیست که در مقابل هیچ کیری کم بیاره . مگر این که اون کیر کیر اسب یا خر باشه که این جوری که حالا این جبار یه عکس از کیرش واسم فرستاد از نظر کلفتی با کیر خر تفاوتی نداشت . حالا شاید کیر خر در حالت افراشته کمی بلند تر بود .. خیلی بی حس شده بودم . دستم رفته بود روی کسم . ولی بعد خودمو کاملا بر هنه کردم و رفتم جلوی آینه . لاپامو باز کردم . با لذت به استیل کونم نگاه می کردم . یک بار دیگه نقطه استارت کیر رو بر رسی کردم . انگشتمو گذاشتم روش .. باهاش بازی می کردم . بازی می کردم و بازش می کردم . می خواستم که این هیجان رو واسه خودم حفظ کنم . کونم چقدر درشت و هوس انگیز بود . هر بار که نگاش می کردم به هوس میفتادم . خیلی حال میده که یک زن از تماشای کون خودش حال بیاد . به شرطی که در اون لحظه یه مردی رو در کنار خودش داشته باشه که با اون حال کنه . من باید تا فر داشب صبر می کردم . دل تو دلم نبود . باید دروغ رو از همین حالا آماده می کردم که تحویل پژمان بدم . اون بیچاره حرفی نداشت . قربون شوهر با فر هنگ و فهمیده خودم برم . وقتی که دو طرف همدیگه رو درک کنن به هم اعتماد داشته باشن دیگه نتیجه اش همین میشه که زندگی اونا بسیار صمیمانه و رو اصوله ... داشتم به این فکر می کردم که این جبار همیشه منو شر منده می کنه و از کیرش واسم عکس می فرسته . واسم هدیه گرفته ... دیگه خیلی بی مرامم اگه نخوام آخرین عکس کونمو براش بفرستم . باید از زوایای مختلف چند تا عکس بگیرم براش بفرستم . ..دور بین رو تنظیم کردم ... کون معمولا هر چی عکسش تمام رخ باشه کل قالبش بیفته هیجانش بیشتره .. اگه هم اون دو تا سوراخ بیشتر مشخص باشن که بیشتر و بهتر حال میده و تحریک کننده تره . اول یه عکس معمولی گرفتم .. در حرکت بعدی دستامو گذاشتم رو دو طرف کونم و اونو بازش کردم طوری که هم سوراخ کون و هم کسم بیفته .. خلاصه یه سه چهار تا از اون عکسای ناب و دبش خودمو واسه جبار فرستادم . دیگه استرس نداشتم که کسی منو بشناسه . چون عکسا فقط از کون بود . و تازه من و جبار که این حرفا رو با هم نداشتیم . بذار لذتشو ببره . حالشو بکنه . احتمالا حالا داره اون طرف با عکس کون من جق می زنه . چقدر کیف داره که مردا این جوری هوش و حواسشون میره . میشه اونا رو آتیش زد .. اووووووووهههههه نیمساعت بعد جبار یه عکسی رو برام فرستاد که داشتم آتیش می گرفتم . اون چه جوری تونسته بود فتوشاپ کنه و خلاصه تصویر رو به صورتی در بیاره که من لذتشو ببرم . کیر کلفت خودشو در کنار کو ن من قرار داده بود بدون این که به قالب کون یا کیر دست بزنه وای کیر رو فرو کرده بود توی کون من . حلقه کونم باز شده بود نصف کیر کلفتشو کرده بود توی کونم .. تصویر باز شدن حلقه کونمو به صورتی نشون می داد که از اصل هم طبیعی تر به نظر می رسید . آخخخخخخخ کی می شد اون خودشو زود تر برسونه به این جا ؟ بهش نیاز داشتم . من حالا به یه کیر نیاز داشتم . حال و روزم نشون نمی داد که با کسی حال کرده سیر شده باشم . دیدن اون کیر کلفت و بادمجونی و دراز جبار و اون تصویری که کیرشو فرو رفته در کونم نشون می داد اشتهای منو باز کرده بود . دلم می خواست که چند ساعت حتی یک روز قبل از اومدن جبار از خونه بزنم به چاک که یه وقتی یه مانعی پیش نیاد که بعدا نتونم خودمو برسونم .. ولی نه هر طوری که بود باید خودمو می رسوندم . این شوهرمم حتما میگه این چه دوستاییه که آتنا داره هر چند وقت در میون یکی شون جراحی می کنه و آتنا هم باید بره یه شب پیش اونا بمونه . یواش یواش باید سوژه رو عوض می کردم . هرچی این طرف و اون طرف می کردم می خواستم آروم بگیرم نمی شد . دلم می خواست پژمان شوهر گلم زود تر بر گرده و با یک سکس جانانه منو برای استقبال از جبار آماده کنه . آخ اگه اون می فهمید که زنش تشنه و طالب کون دادن به مردای دیگه هست و این براش یه عادت شده منو می کشت . هرچی هم این کس و کونمو می خاروندم نمی شد . اون شب با شوهرم سکس کردم و تا حدودی خودمو تسکین دادم ولی اینا که برای من در مان نمی شد . این جبار بود که باید درمانم می کرد و بالاخره غروب شد و رفتم به سمت آدرسی که جبار بهم داده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۶

دیگه یه جعبه شیرینی هم با خودم گرفته بودم که ببرم اون جا . اگه می خواستم دست خالی برم که خیلی بد می شد . زیر مانتوم یه ساپورت مشکی پام کردم که فکر کنم اگه جبار اونو می دید ترجیح می داد که درجا کیرشو از همون ساپورت بکنه توی کونم . یه بلوز پارچه ای نرم و لیمویی رنگ بدون آستین هم تنم کردم که این جوری خیلی بهم میومد . قلبم به شدت می تپید . غروب بود . آدرس رو خیلی زود پیدا کردم . فکر می کردم مثلا یه آپارتمانی باشه در یه مجتمع مسکونی بزرگ و شلوغ ولی این جایی که من رفتم یه جای خیلی شیک شهر بود با شش واحد رو هم که اتفاقا جبار بالا ترین طبقه شو گرفته بود . بالای یکصد متر زیر بنا داشت و فکر کنم با توجه به موقعیت منطقه بالاتر از یه میلیارد هم قیمتش بود . حالا من چیکار به این کارا داشتم . مهم خودم بودم که بیشتر از یه میلیارد برای جبار می ارزیدم . از ناحیه مقعد دوپینگ کرده بودم . دیگه چاره ای نبود . من که نمی خواستم در مسابقات بین المللی شرکت کنم که به جرم دوپینگ منو از گردونه رقابتها اخراجم کنن . در باز شد و چشمم به جمال جبار خان روشن شد . اون با همون لبخند خاص همیشگی نگام می کرد . محو من شده بود .. درو درجا بست .
-سلام جبار جون . دلم برات یه ذره شده بود . چیه هر کی ندونه فکر می کنه که انگاری تازه منو دیدی . هنوز کجاشو دیدی ! صبر کن مانتومو در بیارم تا ببینم نظرت در مورد آتنای زیر مانتو چیه .
ولی این جبار هم عجب تیپ عجیب و غریبی پیدا کرده بود . تیپ منظورم همون لباس پوشیدنشه وگرنه قیافه اش که به همون سبزه متمایل به سیاه می خورد در عوض کیرش یه کیر بادمجونی به رنگ قیر بود . یک کت و شلوار سفید شیک تنش کرده بود . با یه کراوات عجیب و غریب که این مدلی تا حالا ندیده بودم . به همه چی می خورد جز کراوات . مثل یک برگ کاهو بود که سوراخ سوراخش کرده باشن . خلاصه وقتی که مانتو مو در آوردم اون دیگه فقط نشسته بود و نگام می کرد . همش دوست داشت که من یه پهلو کنم یا بهش پشت کنم که بتونه کونمو ببینه . دیگه دلشو نشکستم و یه دور بر گشتم ولی زیاد در اون حالت نموندم . کف کرده بود . دهنش همین جور باز مونده بود .
-جبار جون خیلی خوش تیپ شدی . بدون من این چند مدت رو خوش بودی ؟ میگم تو هم واقعا حوصله داری که این همه راه رو از جنوب پا میشی و به خاطر من میای این جا . خسته نمیشی ؟
جبار : اون سر دنیا هم که بری به خاطرت میام . اگه دستور بدی کاری می کنم که شوهرت از زندگی با تو پشیمون شه و یه کاری کنه که تو مال من شی .
- سردر نمیارم چی داری میگی . ولی من همین جوری راحت ترم . یه وقتی واسم گانگستر بازی در نیاری ها . جبار : هر دستوری که تو بدی به روی چشم !
حسابی رفته بوم روی مخ و دلش . همچینش کرده بودم که اگه بهش می گفتم از همین طبقه ششم خودت رو پرت کن پایین انجامش می داد . شایدم می رفت روپشت بوم و از اون جا خودشو مینداخت پایین که ایثار گری خودشو بیشتر نشون بده . سر جعبه شیرینی رو بازش کرده یه تعارفی بهش کردم . از حال و روزش این طور بر میومد که دوست داره زود تر با هم بریم به رختخواب ولی من خیلی خوشم میومد که اونو به همین صورت هیجان زده و خمار نگهش داشته باشم . شاید هیجان من بیشتر از اون بود ولی لذت می بردم از این که شیطنت و کرشمه زنا می تونه سرو شر مردا رو بخوابونه و از اونا یک شیر رام بسازه . اومد جلو تر .. دستاشو گذاشت دور کمرم . دیگه این یه تیکه رو نتونستم مقاومت کنم . یعنی نخواستم . گناه داشت بیچاره . منو به خودش فشرد . اون لبای سیاه و کلفتشو رو لبام قرار داد . اووووووووخخخخخخ حس کردم که کیرش طوری شق شده که انگاری تا به نزدیک زانوهاش می رسه . طوری که انگاری از اون دفعه هم خیلی کاری تر و کلفت تر نشون می داد . چه جوری باید تحملش می کردم . کمی استرس داشتم که این بار محلول بی حسی تا چه اندازه درست عمل می کنه . دفعه قبل فرصت بیشتری داشتم و بهتر می تونستم قلق بگیرم که کون در چه شرایطی قرار داره چیکار کنم تا این محلول خوب به همه نقاط حساس کونم برسه ولی حالا خیلی عجله به عجله شده بود . کیر جبار از داخل همون شلوار روی کس وقسمتی از پام فشار می آورد و بعد از دقایقی که در آتش تب و هیجان می سوختیم خودمو عقب کشیدم .
-جبار جون عجب جایی درست کردی. ببینم حالا فرض می کنیم که آتنایی هم در زندگی تو نباشه یا نبوده این جا رو برای این نگه داشتی که دوست دختراتو بیاری ؟
جبار : الکی حسادت نکن . من خرید و فروش می کنم .
-با اثاث خونه ؟
خوشم میومد مردو این جوری می پیچوندم اونم کسی رو که حس می کردم کشته مرده منه . چقدر زار می زد و قسم می خورد که جز من هیچ دوست دختر یا دوست زن دیگه ای نداره .
-باشه باور کردم . من به تو ایمان دارم . همون جوری که به همه جات ایمان دارم . با کف دستم محکم زدم به اون قسمتی که کیر قرار داشت . و یه آخی گفت دیدم که دردش گرفته شروع کردم به مالش آروم اون . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۷

خیلی بی حسش کرده بودم . خوشم میومد با اون هبکل گنده اش و با اون کیری که قد خودش بود همچنان چشاشو باز و بسته کرده کار دیگه ای از دستش بر نمیومد فقط منتظر بود که ببینه من چیکار می کنم و چه حسی به اون میدم . اسیر اون نگاهش شده بودم . کونم شده بود مثل یک کیر .. اون جوری که کیر حرکت می کنه رو به جلو این حسو داشتم که کونم داره ساپورتمو باز و باز ترش می کنه و در واقع یه حالت کیپی بیشتر بهش میده . یواش یوش جبار بر خودش مسلط شد .. منو از نیمتنه بر هنه کرد . سوتین منو در آورد . به یاد حرکاتی افتادم که برادرشوهرم پر هام با من انجام داده رو من پیاده کرده بود . لبای کلفتشو رو لبای من قرار داد . سرشو مثل یک عروسک کوکی به این طرف و اون طرف می گردوند . . همون جا ایستاد و نگام کرد . دوست داشتم زود تر به کیرش برسم . حال و حوصله باز کردن کراوات و کت و شلوارشو نداشتم . وقتی که اون تمام لباساشو در آورد جز شورتشو این به تیکه رو دلم می خواست که من واسش بکشم پایین . آهههههههههه این شورتش عجب کشی اومده بود . با این که خیلی فانتزی بود ولی کیرش طوری به اون فشار آورده بود و اونو کش داده بود که یه حالت خنده داری گرفته فقط دلم می خواست اونو زود تر از پاش در می آوردم . همین کارو کردم . جوووووووووون جوووووووون یه مقدار از بیضه هاش از بغلای شورتش زده بود بیرون . خم شدم و از زیر شورت شروع کردم به لیس زدن اون کیر .
-آخخخخخخ .. آخخخخخخخخ ... آتنا .. ..
و بعد دستمو گذاشتم زیر اون بیضه ها و نوک زبونمو کشیدم رو شورت جبار و کیری که می دونستم اون زیر.. نبضش داره عین یک ساعت کار می کنه . من اگه بتونم این کیر رو تحمل کنم دیگه می تونم به خودم ببالم که هیچ زن دیگه ای نیست که بتونه به اندازه من توانایی کون دادن داشته باشه و اونایی هم که چند سانت از کیر اسب رو می کنن توی کس گشادشون همچین هنر هم نمی کنن . دیگه نمی تونستم بیشتر از این صبر کنم . شورتشو کشیدم پایین . اوووووووووههههههه انگار این یه کیر دیگه بود ...
-آهههههههه جبار تو به این کیرت کود دادی ؟ راستشو بگو دوپینگ کردی ؟
-به یاد کون تو .. به یاد این که داره میره توی سوراخ خوش کون ترین زن دنیا این جوری شده .
-من چه حوری همه اینو یدفعه بذارم توی دهنم . .
با همه اینا دهنمو گذاشتم روی کیرش . .. جبار مشتاشو به هم گره می کرد . می دونستم اون حالا به چیزی جز به من و خوراک کیرش فکر نمی کنه . حس می کردم که خیسی من از ساپورت زده بیرون . با این که کیر ش توی دهنش قرار داشت دستشو رسوند به لای پام و کس و ساپورتمو با هم چنگش گرفت . می دونستم دستش با همه پت و پهنی و کلفتی بازم از کون من رد میشه و نمی تونه تاب بیاره کیرشو توی دهن من حرکت می داد .داشتم خفه می شدم . به زحمت نصفشو فرو کرده بود توی دهنم . یه لحظه بد جوری هیجان زده شده بود . طوری که با فشار کیرشو بیرون کشید و خودشو رسوند به پشت من . دهنشو گذاشت روی ساپورتم . بازم عین وحشی ها شده بود . پا هامو از پشت بازش کرد و سرشو گذاشت لای کون من .
-وااااااایییییییی جبار . جبار این قدر شلوغش نکن پسر زود باش . زود باش . چقدردرشت شده امروز این لعنتی . همش مال خودته ؟
-پس می خواستی از جایی قرض گرفته باشم ؟از اون حرفا می زنی دیگه .
چقدر خوشم میومد وقتی که کف دو تا دستاشو روی کون زیر ساپورت من می کشید .. دستاشو طوری روی دو طرف باسنم گذاشت که حس می کردم پنجه هاش داره نوی کونم فرو میره .ساپورتمو کشید پایین . دیگه ظاهرا طوری کون آتنا بی حسش کرده بود که با همون یه بار پایین کشیدنم اونو از پام درآورد . بازم سرشو گذاشت لای کونم . زود باش دیگه .. اون خط نازک شورتمو که روی کسم قرار داشت به کناری داد و با زبون پهنش شروع کرد به لیس زدن . حالا نزن کی بزن . چقدر وارد بود . بازم سوراخ کون منو هدف زبونش قرار داده بود .
-آتنا تو به کیر من میگی دراز تر و کلفت تر شده ؟ کون تو هم خیلی تپل تر شده ...
-به خاطر آب و کودیه که از کیر تو بهش رسیده .
-اگه بازم بخوام آبش بدم دیگه چی میشه ؟!
-جبار جون تا یه اندازه ای رشد می کنه ..
-فدای اون رشدش بشم من . چقدر هرشب خوابشو می دیدم ؟
-فقط شبا ؟
-آتنا ! روزا هم که همش تصورشو می کردم .
دستمو از پشت به کیرش رسوندم و در حالی که اونو به کونم می مالوندم گفتم این کیرو برای این کون درستش کردن .
-راست میگی خانوم خوشگله ؟ این دو تا بهم خیلی میان . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشـــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۸

جبار خیلی حریصانه کونمو غرق بوسه های خودش کرده ولم نمی کرد . هر طرفشو بین دو تا دستاش حلقه کرده وعین ندید بدیدا صداهای عجیب و غریبی از خودش در می آورد .
-جبار داری چیکار می کنی ؟ من دارم یواش یواش شک می کنم که اونی که اون دفعه کون منو خورده و کیرشو تا اون جایی که می تونسته کرده توش تو بودی یا نه .. -مگه من به این زودی از خوردنش سیر میشم ؟ فکر کردی به همین آسونی ها دست از سرت بر می دارم .
-انگار اون جوری که معلومه من یه شوهر دیگه هم کردم .
-بازم بهت میگم که اگه از شوهرت جداشی من تو رو زن خودم می کنم .
-اون وقت دیگه نه کون می مونه واسم نه جون .
دستی به کونم زد و گفت عوضش توی روغنه این تافتون .
-خیلی شیطونی جبار . من حریف زبون هر کی بشم حریف زبون تو یکی نمی شم .
-فعلا که جبار سر و کونش تسلیم توست و کار دیگه ای از دستش بر نمیاد .
-یواش تر جبار . تو که همش داری می خوری و می لیسیش .
-همه چی از لیس زدن شروع می شه ..
نوک و درازای دماغشو به مغز کسم می مالوند و خیلی خوشم میومد طوری کیف می کردم که دلم می خواست در اون لحظه دو تا کیر می داشت و یکی شو فرو می کرد توی کونم و یکی دیگه رو می کرد توی کسم .. به همون حالت دمر روی تخت افتاده بودم . از هیجان نمی دونستم چیکار کنم . برای لحظاتی بینمون مکث و سکوت بود . نمی دونم چرا اون کاری نمی کرد . ولی حس می کردم که اون مات مونده به من خیره شده . حدسم درست بود . دو تا دستاشو گذاشت روی کونم و اونا رو بازشون کرد . متوجه شدم که داره به قالب کونم و سوراخاش نگاه می کنه . به اندازه کافی کیر خورده افعی شده بودم می دونستم که مردا و پسرا عشقشون نگاه کردن به قالب کون ما زناست . دیگه دوست پسرام به اندازه کافی با هام درددل کرده بودند . البته دوست پسرا همونایی رو میگم که تفریحی منو می کردند و منم خودمو مقید به کسی نمی کردم . حتی یه چند تایی شون که انگاری کون من خیلی بهشون حال داده بود ادعا می کردند که عاشق منن و اتفاقا خیلی هم خوش تیپ بودن . ولی آتنا یکی رو می خواست مثل پژمان که بهش اعتماد داشته باشه و اگه شب و روز خونه نباشه نپرسه که داری چیکار می کنی .. جبار شروع کرد به زدن کون من با شلاق کیرش ..
-اووووووخخخخخخ چقدر خوشم میاد . شلاقش بزن .. بزن سرخش کن . کبودش کن . لذت می بره از شلاق خوردن توسط کیر شفا بخش تو .
چقدر هم سنگین بود کیرش . من یکی که سیر بشو نبودم . ولی می تونستم تا فرداصبح همین جور با هاش حال کنم . می دونستم که تا صبح فردا هم کونم مقاومت داره . حق داره که این همه راه پاشه و به خاطر من و کون من خودشو به زحمت بندازه . چون تحمل این کیر حتی تا همون سه چهار سانت اولش هم خیلی سخته مگر این که یک پیرزن یا جنده حرفه ای کس و کون تپل و گشاد بیاد و خوراک کیر جبار خان شه .اونم بازم مثل من نمی تونه بهش حال بده . وگرنه یه زن تر و تازه ای مثل آتنا واقعا یک نعمتیه که نصیب هر کسی نمیشه .. سرمو بر گردوندم و چهره اونو که دیدم خودم دیگه از این رو به اون رو شدم که منم باید یه جوری شور و هیجان و هوس خودمو نشون بدم . انگاری می خواست قلق گیری کنه ..
-جبار جون هدف که نزدیکی توست . یعنی داری هدف رو ارزیابی می کنی ؟
-دارم درزیابی می کنم .
-شکافشو گم کردی ؟
- تو که می دونی جبار چقدر با دیدن کونت حال می کنه ...
-منم می خوام حال کنم . کیر فقط کیر جبار . فکر کنم اگه بری فیلم پورنو بازی کنی سوپرمن اون فیلمها میشی ..
-از این کارا خوشم نمیاد . تازه مگه تو اجازه میدی ؟
-راست میگی جبار جون اصلا این یه تیکه اش یادم نبود .. آخخخخخخخخخخ آخخخخخخخخخ کسسسسسم کسسسسسسم ... سوختم ... چقدر کلفته آتیش گرفتم ..
جبار مثل اون دفعه سکس نهایی خودشو با فرو کردن کیرش توی کس من شروع کرده بود ..
-بمال جبار .. خودت رو بچسبون به من .. می خوام بدنت به بالای کون من بخوره . خوشم میاد . کیف می کنم . لذت می برم .
جبار مثل یک برده مطیع اطاعت می کرد . هوس , این شیر رو به حد یک خرگوش رام کرده بود .
-آههههههه تا کجا کردی ؟ تاکجا .
دستمو از زیر یه کسم رسوندم تا یه ارزیابی از کیر جبار داشته باشم . نصف بیشترش رفته بود توی کسم . با هر حرکتش و با هر کیفیت حرکتش دوست داشتم جیغ بکشم .. دهنم وا مونده بود . انگشتشو گذاشته بود رو سوراخ کونم .
-آخخخخخخخ جبار جبار اون جا هم کیر می خواد . من دوست دارم امروز منو بسوزونی . آتیشم بدی . حال کنی . من دیوونه هوسم و عشق و حال کردن با تو .. دستمو به سمتی دراز کرده و شمع ها رو نشونش داده گفتم دلم می خواد بعد از کردن کس من و ارضا کردنم و قبل از این که کونمو بکنی این شمعها رو روشنش کنی و مومشو قطره قطره آبش کنی و بریزی روی کونم .. همون جوری که هوس منو می سوزونه این شمع هم با اشکش منو بسوزونه .. واسه کون من گریه کنه .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس ۱۳۹

جبار بیشتر از من هیجان داشت . واقعا شده بود عین آدمای ندید بدیدی که تازه چشمشون به یه زن میفته ..
-آههههههههه جبار جبار . چقدر تو حریصی . چقدر منو دوست داری . چقدر برای همه چی ارزش قائلی .
کف دستای کلفتشو گذاشته بود روی کون من و با چنگ اندازی به روی اون امونم نمی داد . ولم نمی کرد .
-آتناااااااااا .. جوووووووووون .. هر بار که می بینم انگار بهتر از دفعه قبل شده ..
-اووووووفففففف جبار تو که دو دفعه بیشتر ندیدیش .
- در همون دو دفعه هم بار ها و بار ها دیدمش . همین حالا هم همین حسو دارم .. یک دقیقه دیگه هم یه احساس تازه ای دارم .
-اووووووههههههههه امون از دست تو و زبون تو که اصلا حریف اون نمیشم .
-منتظرم که کی پشتتو کونتو آزادش کنم و زبونمو بکشم رو اون سوراخ کون نازنین تو .. وووووووووییییییی ... چقدر حال میده ....
شمعها به اندازه های مختلف بودند . چقدر حرص زده بودم . چه خبر بود این همه شمع به اندازه های مختلف ! راستش چند تا فیلم دیده بودم که مردا دارن از این فرم استفاده می کنن . حالا این یه حس داغ بود یا نه احتمالا هوس رو به یه صورتی پخشش می کرد . دوست داشتم منم این حسو داشته باشم . وقتی اونا می تونن چرا من نتونم . با شیرین که در این مورد حرف زده بودم اون می گفت که این می تونه قابل تحمل باشه . یه بار امتحان کرده بودم . راست می گفت . یه حرارتی داشت که تا می رفتی فکر کنی چه حسی بهت میده برات عادی می شد . ولی امید وار بودم لک نکنه .. مهم هم نبود . دیگه می تونستم واسه شوهرم پژمان هر چیزی رو بسازم .
-جبار اوووووووخخخخخخخ یه خورده بیشتر فشارش بده بره . دلم می خواد تا آخر کیرت بره توی کوسم . بکن .. بکن دیگه . مگه غذا نخوردی ؟ بکن .. بکن .. بازم فشارش بده که بره . نترس راه باز می کنه ...
-آتنا .. کس تو و کس همه آدما تا یه حدی جا داره ..
-وووووویییییی نهههههههههه تو از کجا از کس بقیه خیر داری . تو که این قدر شیطون نبودی . نبینم عشق من بی حیا باشه ..
- این کیر واسه توست . واسه تو عشق خوب من .
چشامو بسته بودم .. یکی از شمعهایی رو که سفت تر و کلفت تر بود دادم به دستش .. -عزیزم ببین توی اون کاسه کنار تخت من روغن زیتون گذاشتم . می تونی این شمع رو با اون روغن چربش کنی بذاریش توی کون من .. بکن .. بکن .. بکن توی کون من . می خوام عادتش بدی که وقتی کردی توش دیگه یک دفعه درد نکشه .. من اینو واسه این می گفتم که حتی پنج دقیقه دیگه هم طاقت نداشتم که کون من بی کیر بمونه . وگرنه کیر جبار هم تا می رفت توی کون من می تونست همون عشق و حال رو برای من به همراه داشته باشه و دردم نیاره .. یا اون جوری نباشه که دادمو در بیاره . خودم دور شمع کلفت رو روغن مالی کرده و اولش دهنمو گذاشتم رو اون شمع . مثل یه کیر ساکش زدم و بعد دستمو دورش لول کرده و به صورت جق زدن عمل کردم . چشامو خمار کرده برای جبار عشوه می ریختم . دوست داشتم اونو بیشتر به شور و هیجان بیارم و اون با شور و حال بیشتری به گاییدن کسم ادامه بده ار گاسمم کنه . شمع کلفت رو دادم به دستش . می دونستم که این می تونه علاه بر لذت دادن تمرین خوبی هم برام باشه . کیر کلفتش در حال وول خوردن توی کسم بود و اون سر شمع رو چسبوند یه سر سوراخ کونم . ووووویییییی چه حس خوبی داشت . شمع رو هم کیر یک انسان فرض کردم که صاحب کیر از این که داره کیرشو فرو می کنه توی کون من بینهایت لذت می بره .
- وووووووییییییی جبار جبار ... بکن .. بکن .. بیشتر بکن .. بذار بره توی کون من . این شمع از اون جنس خوباست . حرف نداره . مخصوص کون منه .. وااااااااییییی بکن بکن .. کونم داره آتیش می گیره .. جااااااان جاااااااان .. چه حس قشنگیه .. خیلی عالیه . جبار از پشت همچنان داشت می زد به کس قمبلی کرده من و کون بر جسته ای که به سمت صورت اون بود و میدونستم که داره به اندازه ای عشق و حال می کنه که اگه دنیا رو هم بهش می دادند تا این حد خوشحال نمی شد . دست چپشو هم گذاشته بود رو سینه هام و مدام این سینه به اون سینه می کرد .
-اوووووووووویییییی ووووووووویییییی . جووووووووون ... چقدر خوب واردی. همه کار ها شو به سرعت انجام می داد . حرکت کیر توی کس .. حرکت شمع توی کون و حرکت دستش رو سینه ها و قفسه سینه و جلوی بدن من .
-واااااایییییی جبااااااارررررررر کسسسسسسم کسسسسسسم کوننننننم کوننننننم ..وااااااییییی کیییییرررررررر بکن ... اووووووففففففف .. داره میاد داره میاد ... ادامه بده . آتیش گرفتم ... بکن .. ..
احساس کردم که دارم ار گاسم میشم . اون بی حسی هم طوری توی کون من اثر کرده بود که می تونستم هر چیزی رو که توی کونم میره حسش کنم بدون این که درد بکشم .. به اشک شمعی فکر می کردم که تا دقایقی دیگه قرار بود بریزه روی کونم . بذار بسوزه . بذار دلش واسه کون من بسوزه .. ولی اون که حالا توی کونمه ..... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 14 از 22:  « پیشین  1  ...  13  14  15  ...  21  22  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

زنی عاشق آنال سکس


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA