ارسالها: 3650
#22
Posted: 3 Dec 2013 22:36
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکـــــــــــــــــــــس 21
مهران خودشو یه پهلو کرده بود . انگاری خجالتش میومد از این که من کیرشو شق شده ببینم . به نظر خودم مدت زیادی گذشته بود از آخرین سکسی که داشتم . حس می کردم که رو کونم خاک نشسته و باید رفت و روب شه . اونم همین جور مثل میرزا قلمدون ها وایساده بود و نگام می کرد . -چیه مهران آدم ندیدی ؟/؟ مثل این که تا حالا دوست دختر نداشتی . وقتی که منو تازه دیدی خیلی بلبل زبون بودی . ببینم زبونتو گربه خورده ؟/؟ حالا چرا اونجا وایسادی . یه تکون بخور بینم . .. دو دل بودم . یه دلم می گفت رومو بر گردونم و اونو به حال خودش بذارم که خودشو از این مخمصه نجات بده . یه دل دیگه می گفت که یک قدم به طرفش بر دارم و روشو باز تر کنم . وقتی کیر یک پسر شق می کنه یعنی که آماده حمله و رفتن به قرار گاهشه .. قرار گاه من ملتهب شده بود . آماه این بود که آتش و آتشبار مهرانو در خودش جا بده . همزمان با حرکت و التهاب کسم این حرکت رو در سوراخ کونم به خوبی حس می کردم . چون همیشه اونجا بود که با کیر پسرا تماس می گرفت و به من شادی و نشاط می بخشید . نه من نمی تونستم به این آسونی ها ازش دست بر دارم . خسته شده بودم . چقدر باید نقشه می کشیدم . این نفهمه .. اون متوجه نشه که دارم چیکار می کنم . این جا دروغ بگو به این کلک بزن . حتما بعدا بچه های منم به من دروغ میگن . چیکار کنم . یک دختر که نمی تونه مثل یه پسر آزاد باشه . من که هر دختری رو دور و بر خودم دیدم همه شون در امر دوست پسر بازی و فریب دادن خونواده ها وجه اشتراک داشتند . پس این دختر حسابی ها کجان . کجان که ازشون تعریف کرده شه . تصمیم گرفتم که یک قدم به طرف جلو بر دارم . می دونستم که وقتی پسرا روشون باز شه دیگه باز شده . فقط نمی دونستم این چرا این مدلیه و این قدر ناز داره . شایدم از بس باهاش بر خوردی دوستانه داشتم اون به این قسمتاش فکر نکرده بود . دفعات قبل که با مونا و سحر یا حتی خودم تنها می رفتم حال کنم از پیش معلوم بود که می خواهیم چیکار کنیم ولی در این مورد خاص باید زمینه سازی و مقدمه چینی می کردیم و این آقا خوشگله هم حسابی داشت واسه مون ناز می کرد . وقتی رفتم طرفش داشت ازم فاصله می گرفت -آقا پسر بهت نمیاد توهمونی باشی که دنباله مو داشت . پاهامو آوردم و خیلی آروم به لاپاش زدم -آخخخخخخخ داری چیکار می کنی . -همش تقصیر اینه که زبونت بسته شده . شما پسرا جون به جونتون کنن بنده اینین . این بار کف دستمو گذاشتم روی قسمت کیرش . می خواستم در چنگم داشته باشم . اون فسمت از شلوارش کلفت بود از دستم در می رفت یه دستشو دور کمرم حلقه زد . آوردمش توی خط . حالا داشت می شد بچه آدم . همون مهرانی که دوست داشتم . تازه من که نمی تونستم به یه پسر قانع باشم و به یکی پیله کنم . عاشق سکس از راه کون بودم . می دونستم که پسرا هم این جوری خیلی حال می کنن . اندامم نسبت به روزای اولی که افتاده بودم روی خط کمی مناسب تر و خوردنی تر شده یود . فکر می کردم که مهران می خواد لبامو ببوسه ولی از این خبرا نبود . در عوض کار دیگه ای کرد که بیشتر منو به هوس آورد و اون این که لباشو گذاشت زیر گلوم و یواش یواش اومد پایین تر . این بار لبای داغشو گذاشت رو ی بازوی لختم . یه دستشو گذاشت رو سینه بازمو منو غرق بوسه کرده بود . -آههههههه مهران .. مهران .. حرف نداری . خوب بلدی آتیشم بزنی .. بریم دراز بکشیم . بریم . من دیگه نمی تونم بایستم . دست و پاش ارتعاش خاصی پیدا کرده بود . انگاری باورش نمی شد که شکارم کرده باشه . یه حسی به من می گفت که با همه پررو بازیش شاید تا حالا کون نکرده باشه . ولی طوری حرف می زد از این که نباید تا حالا این قدر ها هم دست و پا بسته باشه .. -بریم آتنا از این طرف بریم . فقط طوری نشه مامان بابام بفهمن که ما از تختشون استفاده کردیم .. -اگرم طوری شه تو می تونی بگی که تنهایی اومدی اینجا دراز کشیدی و خوابیدی .. چون خوشخواب خوبیه .. خودمو با شکم انداختم روی تخت . چون تا بخواهیم خودمو نو برسونیم به اتاق خواب اون یه لحظه چشم از کونم بر نمی داشت .. . -نترس هر کاری دوست داری می تونی باهام انجام بدی . با این که کمی لاغر تر شده بودم ولی باسنم خوش نقش تر و شکیل تر شده و خیلی هوس انگیز تر از قبل نشون می داد . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#23
Posted: 11 Dec 2013 00:11
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنــــــــــــــــــــال سکـــــــــــــــــــــس 22
حس کردم در این حالتی که خودمو انداختم روی تخت به اندازه کافی تونستم دل اونو ببرم . چون هیچ حرکتی از خودش نشون نمی داد . -مهران چت شده . چیه جادو شدی ؟/؟ دستشو گذاشته بود روی جین استرچ من .محو کونم شده بود . -ببینم از زیرش بیشتر خوشت میاد یا از روش -از هر دو تاش .. از هر دو تاش خوشم میاد .. - پس تا دلت می خواد ببینش .. گذاشتم که لذت ببره . هر جوری که می خواد باهاش حال کنه . آخه این جوری بیشتر به هیجان میو مد و می تونست انرژی بگیره . یه پسر وقتی که انرژی بگیره می تونه این شور و اشتیاقشو به اونی که طرفشه منتقل کنه . حالا منم داشتم به مهران انرژی می دادم . -ببینم پسر نکنه سکته زدی .. ببینم اگه قفل کردی قفلتو بازش کنم . خواستم رومو بر گردونم و روبروش قرار بگیرم که نذاشت . می دونستم که که کشته مرده کونمه دلش نمیاد که زاویه و پوزیشن خودمو عوض کنم . سرشو گذاشت روی کونم .. با این حرکت اون حس کردم که جفت سوراخای کس و کون من یه حرکتی به خودشون داده و جونی تازه گرفتند . سوراخ کونم فهمیده بود که یه طعمه جدید به گیرش افتاده و تا لحظاتی دیگه اونو می بلعه و کسم هم که طبق معمول اشکش در اومده بود .. اون که فعلا حالا حالا ها صحبتش نبود . هر چند اونایی که کونمو می گاییدند به اندازه کافی کسمو هم می بوسیدند . یواش یواش داشت حوصله ام سر می رفت -پسر نکنه دست و پا چلفتی هستی . ببینم نمی خوای لختم کنی ؟/؟ خودم لباسامو در آرم ؟/؟ -نمی دونم نمی دونم آتنا .. شلوارت رو من در میارم .. -دیوونه .. حالا تو واسه ما شدی دختر .. نکنه هوس کردی من بیام پشتت .. منظور م این بود که نکنه تو کونی هستی و دوست داری من بکنمت هر چند که کیر نداشتم .. ولی تر جیح دادم این شوخی رو باهاش نکنم .. واقعا بعضی پسرا یه جاهایی شیر میشن ولی به موقعش انگاری خیلی میرن عقب .. همچین که آدم فکر می کنه خجالتی ترین موجودات جهانند و دل آدم واسشون می سوزه . طوری باهام رفتار می کرد که انگاری من حوایی باشم که می خواد روی آدمو بازش کنه . شیطان که همین دور و برامون پرسه می زد . همون تاپ خودمو در آوردم وکلا خودمو از نیمتنه لخت کردم .. دوباره در همون وضعیت دراز کشیدم . سینه هام به تشک چسبیده بود . نمی دونم چرا هیچ توجهی به قسمت لخت تنم نداشت . انگاری تا کونمو نمی دید بقیه قسمتها ی بدنم سلیقه اش نمی گرفت . دستاشو گذاشت بالای شلوارم . خیلی نرم اونو پایین کشید ..-واوووووووووووو. اووووووففففففف -بپا غش نکنی پسر .. زیارت قبول .. دیگه زیادی طواف دادی . حالا باید این کون مقدسو ببوسیش . شلوارو تا زانوم پایین کشیده بود . شورتو هم تا همونجا کشید پایین . اونی که خیلی معطل کرده بود و داشت مزه مزه می گرفت همچین عجول شده بود و دست و پاشو گم کرده بود که دیگه امون نداد و سرشو گذاشت روی کون گنده من . زبونشو در آورد و کونمو لیس می زد . هوسم خیلی زیاد شده بود .. -درش بیار مهران . بقیه شو در بیار . من اون جوری بهتر حال می کنم بیشتر حال می کنم . حال بده .. می خوامش ..هوسسسسس دارم .. بی دست و پا .. من لختت کنم ؟/؟ .. دیگه حال و روز خودشو نمی شناخت .. یواش یواش داشت باورم می شد که شاید این اولین بارشه که می خواد در این مرحله با یه دختر حال کنه .. صدای پرت شدن لباساشو به این طرف و اون طرف می شنیدم . منو هم کاملا بر هنه کرده بود . رومو بر نگردوندم تا ببینم در چه وضعیتی قرار داره . کیر ندید هم نبودم که حتما ببینم اندازه اش چقدره . بالاخره که اونو در کونم حسش می کردم و می دیدمش . فقط خوشم میومد که بیشتر آتیشش بزنم و دلشو ببرم . . دستامو گذاشته بودم روی کونم و اونا رو به دو طرف بازشون کردم . -مهران خوب ببینش .. خوب ببین .. بوس بوس بوس ... با هیجان و هوس و دیوونه وار نوک زبونشو گذاشته بود رو سوراخ کونم و کسمو هم لیس می زد . دو تایی روبا هم داشت . بعد زبونشو گذاشت روی سوراخ کون و انگشتشو روی کس قرار داد ..دوست داشتم یه خورده اذیتش کنم و حالشو بگیرم .. از اون حال بگیری هایی که هر دو مون لذت ببریم . نه این که بخوام دستش بندازم -پسر تو می دونی به این دو تا سوراخ چی میگن ؟/؟.. -آره .. -فرقشونو می دونی -آتنا شوخیت گرفته ؟/؟ از اینا توی فیلما خیلی دیدم .. -پس از نزدیکشو تازه داری می بینی .. حالا تا می تونی خوب میکشون بزن . خوب بچشش که ممکنه دیگه نتونی ببینی .. ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#26
Posted: 24 Dec 2013 17:21
زنی عاشق آنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــال سکس ۲۵
من و مهران تا می تونستیم خوش گذروندیم . یکی دو بار دیگه هم چون پسر خوبی بود بهش کون دادم ولی اگه می خواستم به این کارم ادامه بدم روش زیاد می شد . اون فکر می کرد که من از اون دخترایی هستم که اگه بهش بگی دوستت دارم عاشقتم بدون معطلی خودمو میندازم توی بغلش . و میگم عزیزم منم بدون تو خوابم نمی گیره . بدون تو هیچ امیدی به زندگی ندارم . آسمان آبی رو ابری می بینم اگه تو نباشی . از این حرفا توی کتابا زیاد خونده بودم و خیلی از دوستام هم واسه همین خبلی عذاب ها کشیدن . حتی یکی دو مورد هم داشتیم که کار به خودکشی کشیده باشه . در هر حال سعی کردم که با آشنایی با یکی دیگه یا سر گرم شدن با پسری جدید از فکر این خروس بی محل بیام بیرون . دیوونه ام کرده بود .. از بس زنگ زنگ زنگ .. آخرش مجبور شدم بهش بگم که بابام هوای کارمو داره و من نمی تونم و از این بر نامه ها تا شاید یه جورایی دست از سرم بر داره . هر چند می دونستم با این نون و ماستها هم اون ول کنم نیست . هنوز هیچی نشده و دهنش هم بوی شیر می داد صحبت از از دواج می کرد . آخ که چقدر از این کس شرات عشق و عاشقی بدم میوند . نمی دونم چه جوری این دخترپسرا این دروغ های شاخدا ر رو تحویل هم میدن . به وقت عمل که میشه انگار نه انگار . این جور زندگی کردن برام لذت بخش بود و اصلا به کله من درس راه پیدا نمی کرد که بتونم بگم مثلا امیدی به این هست که در ورودی به دانشگاه در یکی از رشته های سطح بالا پذیرفته شم که ادامه تحصیل بدم . یکی بود که خیلی دنباله منو داشت . نمی دونستم کیه و از کجا اومده .. از این بچه پرروها زیاد بودند . مخصوصا وقتی که زیاد میکاپ می کردم . خلاصه دخترا که خودشونو خوشگل می کنند و به زیبا ترین شکلی می خوان بیان بیرون معناش اینه که دلشون می خواد یکی ازشون تعریف کنه .. یعنی دوستشون داشته باشه و اونا رو بخواد .. حتی به موقعش اهل حال دادن هم هستند اگه خطری رو احساس نکنن . دیگه این همه ناز کردن نداره ! واگه هم می بینی در این وسط یه وقتایی یک پسری رو تحویل نمی گیرن یا از عدم شناخته یا به دنیال یکی خوش تیپ تر و پولدار تر می گردن . با همه بی نصیب نبودنهام از کون دادن و این که حداقل هفته ای یک بار رو با یکی بر نامه داشتم که این در دوران مجردی می تونه خیلی مطلوب باشه ولی شبا همش به این که برم جلو آینه تمام قد و کون قمبل شده امو ببینم لذت می بردم .. دلم می خواست همه با هاش حال می کردند . می دونستم هر کی اونو ببینه لذت می بره . خیلی هم سوراخ کونمو ورانداز می کردم . وسواس عجیبی نسبت به اون پیدا کرده بودم این که دلم نمی خواست کون گشاد شم ولی این دیگه یک امریه که نمیشه از دستش خلاص شد . دیگه چیزی رو که زیاد باهاش ور بری از خاصیت ار تجاعی اون کاسته میشه . بعضی جا ها فنرش در میره . به تازگی با یه دختر خیلی شیطونی هم جیک تر شدم که اونم مثل من اهل حال بود . ولی بیشتر اهل لز بود . من اهل کون دادن بودم .. ولی اون علاوه بر لز از آنال سکس هم خوشش میومد . یکی دو سال آخر دبیرستان رو با هم همکلاس بودیم . نمی دونم چی شده بود که پس از مدتها به طور تصادفی هم دیگه رو دیدیم . اسمش بود الیسا .. تصادفی تر این که یه پسری از کنار مون رد شد و گفت ببینم میدی بکنیم ؟/؟الیسا یه اخمی کرد و گفت برو گمشو بچه کونی ؟/؟ .. این حرفو که زد متوجه شدم الیسا هم باید از اون خونسرد هاش باشه که به موقعش می تونه از حقش دفاع کنه و حتی می تونه اهل حال هم باشه .. -ببینم الیسا تو تا حالا کون دادی ؟/؟ -تو تا حالا لز داشتی ؟/؟ دو تایی مون از بس خندیدیم دیگه هر کی از اون طرف رد می شد به طرز عجیبی نگاهمون می کرد . -الیسا زود باش از این محوطه بریم بیرون همه دارن یه جوری نگاهمون می کنن .. خلاصه من و اون هم یه چند شبی رو به بهونه درس خوندن در کنار هم بودیم . و به هم حال دادیم . اون بیشتر از این خوشش میومد که من به سینه هاش دست بزنم یا با کسش ور برم و به اون حال بدم . ولی من فقط دلم می خواست که با سوراخ کونم ور بره . یه چیز کلفتی رو فرو کنه داخلش . به من این احساس قشنگو بده که کیری رفته توی کونم . ولی به خوبی با هم کنار اومدیم . اون خیلی دوست داشت به من حال بده و نشون بده که لز کردن هم آدمو ریلکس می کنه ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#28
Posted: 14 Jan 2014 22:13
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنـــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس 27
-الیسا لیسا خیلی خوشم میاد . عجب موزی انتخاب کردی . مث یه کیر نرم داره کونمو می شکافه و تا آخرش میره داخل . من همیشه آرزوم بوده که یک کیری تا آخرش بره توی کونم . طوری که جفت بیضه و اون تخمهای کیر بخوره به کونم . -عزیزم موز که بیضه نداره -ولی من حس می کنم که مشتات کار بیضه ها رو می کنه . دارم باهاش حال می کنم . لذت می برم . جااااااااان اگه بدونی چقدر داره به من مزه میده . نمی تونم فراموشش کنم . نمی تونم ازش دل بکنم .. چقدر نرمه . دو طرف کونموداشته باش . آروم آروم . انگشتاتم فرو کن اون داخل .. با لبه هاش با دورش بازی کن -ببینم آتنا کست نمی خاره ؟/؟ -چرا اونم می خاره ولی فعلا کونم بیشتر می خاره -حالا من کسم می خاره چیکار کنم .. -خودم خارششو می گیرم . میای یه کاری بکنیم ؟/؟ -چه کاری ؟/؟ -اگه بهم حال بدی و بتونی سر حالم کنی من بهت قول میدم تو رو به هر آرزویی که دلت بخواد برسونم . -تو نمی تونی این کار رو بکنی . این یه چشمه ازت بر نمیاد . الان این وقت شب و من و تو با هم .. کجا بود که بتونی یک پسر واسم گیر بیاری با کیری که بتونه بیشترشو بکنه توی کون من .. اون سوراخشو باز کنه و من در خیال خودم ببینم که دارم فیلم گاییده شدن خودمو می بینم . -چقدر توبا حالی دختر .. دختری عاشق کون دادن . ولی تا به من حال ندادی من نمی تونم بگم چه کاری می خوام برات انجام بدم . .. -هر کاری می خوای انجام بدی فقط باید در رابطه با کون من یاشه ... دلم می خواد به همه جاش دست بمالی مث یه پسز ازش استفاده کنی . نشون بدی که داری باهاش حال می کنی . -ببینم اگه یه پسری بخواد بیاد و تو رو بکنه چه عکس العملی نشون میدی ؟/؟ -فوری می چسبم به کیرش تا فرار نکنه . -فدات شم من .. بیا و حالا یه حالی به من بده .. خودمو انداختم رو الیسا کسمو روی کسش حرکت می دادم . به شدت از این کار من لذت می برد . کف جفت دستامو گذاشتم رو جفت سینه هاش . -نههههههه آتنا فدای تو چقدر خوشم میاد .. می سوزونی .. می خوام آتیش بگیرم . آتیشم بده . هر کاری که دوست داری باهام انجام بده . بهت قول میدم که پشیمون نشی . من تو رو به اون چه که دوست داری و خواسته توست می رسونم . عشق من هستی من هوس من . ناز من .. نازنین من ... منو بکن منو بکن .. کست رو فرو کن توی کسم .. منو ببوس .. سینه هامو بخور .. -الی جونم کس که توی کس نمی ره .. میره ؟/؟ -اگه تو بخوای میره آتنا . فدای تو .. لبه کست رو از بغل بذار رو شکاف کسم . اگه بدونی چقدر حال می کنم ... کس منم خیس کرده بود . داغ شده بودم . بیشتر وقتی داغ می کردم که این تصور رو می کردم که اون داره با موز کونمو می کنه .. . میک زدن کس توسط من خیلی به الیسا می چسبید .. -خوبه خوبه همین جوری بخورش . به من حال میده . اگه ادامه بدی تو می تونی .. یه بالش گذاشت توی دهنش و اونو گازش می گرفت تا صدای ناله ها و جیغ و دادش رو کسی نشنوه . اون یواش یواش آروم شد و دستاش به دو طرف افتاد . دیگه حسابی خسته شده بود .. لحظاتی بعد گفت آتنا تو معرکه ای حالا من می خوام برم دستشویی .. فقط حواست باشه که در رو از داخل قفل کنی یه وقتی دیدی که داداش امید من همین جوری سرشو انداخت پایین و وارد شد .-بیاد بالای سر .. ببینم تو ناراحت میشی .. ؟/؟ -دیوونه اون از اون دختر بازاست . تازه رفته دانشگاه .. هر وقت که بابا مامان نیستند یه دختر رو میاره خونه و تر تیبشو میده . اصلا ملاحظه منو نمی کنه .. الیسا رفت که برای لحظاتی بعد بر گرده .. کونم چقدر به انگولک کردنای الیسا نیاز داشت . در همین حال رفته بودم رو تخت و رو خودم ملافه دادم .. صدای در اتاق نشون می داد که الی بر گشته .. منتظر بودم که بیاد کنارم دراز بکشه . با هام ور بره و کار نیمه تمومشو تموم کنه ولی دیدم خبری نشد .. -الیسا کجایی .. داشت باورم می شد که خیال برم داشته و اصلا صدایی رو نشنیدم .یک آن حس کردم که یک جفت پای مردونه از زیر پرده ها افتاده پیرون .. پرده کنار رفت و یه پسر جوون و خوش تیپ و خوش اندام پیداش شد . اون باید امید خان داداش الیسا باشه .. تر س و هیجان و التهاب داشت دیوونه ام می کرد . نمی خواستم حس کنه که من به این سادگی ها تسلیم میشم .تازه الیسا هم الان دیگه باید بر می گشت و اگه ما رو در این شرایط می دید شاید به صلاح نبود . من تعجب می کردم که چطور متوجه نشدم که اون اومده .. کاملا بر هنه بود . احتمالا لباساشو خیلی آروم همین جا کنده وگرنه اون که نمی تونسته کاملا برهنه از اون طرف بیاد این طرف .. خیلی آروم خواستم که به یه طرفی برم . اون که کیرش کاملا شق شده بود سریع خودشو به من رسوند و دهنمو گرفت . خودشو چسبوند به من . کف دستشو گذاشت رو قاچ کون من و انگشت وسطی رو فرو کرد توی کونم ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#29
Posted: 21 Jan 2014 21:45
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنـــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس 28
-نترس عزیزم . نترس عشق من . الیسا چه خوب می گفت که داداش ! این یکی با همه اونایی که دیدی فرق می کنه . اگه این یکی رو داشته باشی میگی آفرین خواهر .. دست مریزاد . حق با الیسا بود . نترس هیشکی مزاحم من و تو نمیشه . من می دونم که کونت می خاره . اگه بدونی کیرم چقدر معجزه می کنه . ! مثل یه سنباده عمل می کنه . هر چیز اضافه ای رو سر راهش باشه می کشه و می بره . طوری حلش می کنه که ندونی چه جوری .. دختر خوب آروم باش . خیلی آروم . من الان خیلی خوب ردیفت می کنم . . از حرکت انگشتاش لذت می بردم . الیسا الیسا اگه دستم بهت نرسه .. اگه برسه که می دونم چیکارت می کنم . یه حال درست و حسابی دیگه بهت میدم که بدونی چقدر دوستت دارم و از این کارت خوشحالم . ولی می خواستم کمی واسه امید ناز کنم . می دونستم پسرا به این نقطه حساس که رسیدند و یک دختر رو زیر دست و پای خودشون حس کردن به این آسونی ها دست از سر و کونش ور نمی دارن . دهنمو باز کرده و می خواستم هر جوری که شده با دندونانم گازش بگیرم ولی نمی شد . امید خیلی خوشش میومد . -نازتو بخورم . چقدر دخترا با حال میشن وقتی به اینجای کار میرسن . اون وقت آدم بیشتر حال می کنه کیرشو فرو می کنه توی کونشون . به نظرم این کون تازه کار نباید باشه . همون جوری که کیر منم تازه کار نیست . دو تایی شون خیلی به هم میان . جورن .. پسره پررو و از خود راضی و از خود متشکر . یه لحظه با همون حالت رومو بر گردوندم و این بار بهتر تونستم این پسر خوشگل و خوش بدنو ببینم . چه ناز بود و چه سر و سینه توپی داشت . دلم می خواست سرمو بذارم رو سینه اش و با هم ور بره و بعد یواش یواش کارشو بکنه . ولی از اونجایی که دلم می خواست زود تر کون بدم و واسه کون دادن حالت قمبلی بیشتر حال میده و برای هر دو طرف راحت تره دوباره به همون حالت قبل بر گشتم . -حالا دیگه می دونم چی می خوای . منو می خوای و این کیر رو . پس بگیرش .. نفهمیدم و ندونستم با چه سرعتی انگشتشو از توی کونم کشید بیرون و کیر رو جای اون نشوند . فقط می دونستم طوری این کا رو انجام داده که اصلا دردم نگرفت . اینو با تمام وجودم حس کردم . اون واقعا یک کون کن حرفه ای بود . یکی که می دونست به طرفش چه جوری حال بده . یه دستشو دیگه دقایقی بود که از جلو دهنم بر داشته بود ولی همچنان انگشتشو بعد از اون توی کونم بازی می داد که درش آورده و کیر رو جای اون نشونده بود . ووووووووویییییی عجب آتیش بازی اونجا راه انداخته بود . کیرشو که به طرف عقب می کشید تا دوباره با یه حرکت رو به جلو اونو فرو کنه توی کونم . حس می کردم که چه جوری دارم می سوزم . داغ داغ شده بود م . داشتم می سوختم . یک سوزشی که اون سرش نا پیدا . وقتی که کیر رو به طرف عقب می کشید انگاری یه نسیم ملایمی داشت این آتیشو خنک می کرد ولی دلم می خواست بازم بسوزم و اون کیرشو به طرف جلو حرکت بده . . اوووووخخخخخخ از این بهتر و با حال تر نمی شد . داشتم حال می کردم . لذت پشت سر لذت .. دستامو گذاشته بودم رو دو طرف کونم و اونا رو به دو طرف باز می کردم . -اوووووففففف آتنا جون اگه من یک کون کن حرفه ای هستم تو هم یه کون ده حرفه ای هستی . می دونی چیکار کنی که اونی که رو تو سواره و داره تو رو می کنه چه جوری حال کنه . اصلا تو رهبر حال دادنی . تو حال دادن برای خودت فقیه هستی . با این حرفاش منو به هیجان آورده بود . انگاری منو به عرش رسونده بود . لذت می بردم از این که می دیدم اون با این همه تجربه ای که در گاییدن داشته و با دخترای زیادی هم بوده من این جور تونسته باشم اونو سر حالش کنم . من با این که خوشگل بودم ولی می دونستم امید خوشگل تر از منو هم گاییده ولی این پسرا هر چقدر هم با زیبایی دختر حال کنن خود اون اندامی هم که عاشق حال کردن با اونان تاثیر زیادی دز اونا داره .کون من حرف نداشت . بر جستگی اون و اون قوسی که از نا حیه کمر شروع می شد و شیب ملایمی که درست در مرکز کون من به نقطه اوجش می رسید و میومد پایین . وقتی که برشهای کونمو به دو طرف باز می کردم می دونستم که حتی مرده ها این کونو ببینن دلشون آب میشه . -امید جون کاش چهار تا دست داشتی و جاهای بیشتری از تنمو می مالوندی . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#30
Posted: 28 Jan 2014 21:34
زنــــــــــــــــــــی عاشــــــــــــــــــــق آنـــــــــــــــــــال سکــــــــــــــــــــس 29
حرکات کیری روی کون من ادامه داشت . دوست داشتم هر وقت کون میدم معده و روده ام بیشتر خالی باشه اون جوری بیشتر می تونستم بر خودم مسلط باشم . حالا هم یه احساس لذت خاصی می کردم -امید می تونی بازم فشارش بدی . کمی بیشتر بذاری که بره . خیلی دوست دارم به همین صورت حسش کنم . -دختر تو دیگه کی هستی . خیلی اعجوبه ای . ندیدم دختری رو که بگه کیر رو توی کون بیشتر فشار بده . نشون میده خیلی شجاعی و دنیا دیده-ای شیطون منظورت کیر دیده هست ؟ -من کی همچین حرفی زدم . البته بیشتر وقتا نمی شد که کیر رو تا انتهای کون فرستاد مگر این که اون کیر از نوع ژاپنی یا چینی اون بوده باشه . کف دستاشو گذاشته بود رو پشتم و مالشم می داد . نوازشم می کرد . قسمتی از جلوی بدنشو در تماس با پشتم قرار داده بود . هر وقت کیرشو به عقب می کشید تا با یه حرکت رو به جلوی دیگه به کارش ادامه بده انگاری طاقتم طاق می شد .. تحمل همون چند ثانیه وقفه رو هم نداشتم کونمو با یه حرکت رو به عقب بیشتر به کیرش می چسبوندم تا زود تر برگرده سر جای قبلش .. -آتنا چقدر تو هاتی -فعلا که کیر تو منوسوزونده . داره آتیشم میده . -نهههههه نهههههههه فدای کونت .. نگو نگو داره آتیش می گیره .. آبش می خواد بریزه . -هر کاری دوست داری بکن . هر چی می خوای بریزی بریز . چون منم تشنمه منم آبتو می خوام . تا این حرف از دهنم خارج شد اون کارشو کرد . یک ریز داشت توی کونم خالی می کرد . -چقدر داغه و گرمه .. -ببینم تو نمی ترسی منی من از بغلای کونت زده بیرون یه مقداریش ریخته روی کست داره حرکت می کنه ؟/؟ -واسه چی بترسم .. اگه بدت نمیاد دلم می خواد همون دستتو بکشی روی کسم تا از کون دادن لذت بیشتری ببرم ..-اووووووفففففف آتنا .. دختر تو که منو به هیجان میاری . با این حرفات اصلا دلم نمیاد کیرمواز توی کونت بیرون بکشم . -پس بذار بمونه . اصلا می خوای اونو از ته قطعش کنی بدی من با خودم ببرمش . مال خودمه . باهاش عشق می کنم . -فدای عشق و حالت بشم من .. انگاری که توی کون من کرم ریخته باشه . خیلی روون شده بود و با هاش حال می کردم . سرمو خم کرده تا از زیر به صحنه گاییده شدن نگاه کنم . گاهی هم با دستم کیرشو لمس می کردم . چه حالی می داد ! دلم می خواست همراه با گاییدن به کس منم دست مالی کنه . حس کردم که به این مالشش نیاز دارم . -بمال پسر بمال کسمو بمال کونمو بکن . می خوام . می خوام . خواهش می کنم .. اونم مثل یک غلام حلقه به گوش هر کاری رو که می خواستم انجام می داد . دستاش عین فر فره روی کسم کار می کرد . -بزن بزن .. بزن کونمو آتیش کن . می خوام تا چند روز همبن جور حس کنم که کیرت توی کون من داره وول می خوره . داره بهش هیجان میده ولم نکن نکن رهام نکن . خواهش می کنم . -آتنا چقدر تو عاشق کون دادنی -پسسسسسر تو به کی میگی .. نزدیک بود از دهنم بپره و بگم که تو هم عاشق کون کردنی و خیلی هم با حال می کنی .. یعنی من از بس کون دادم می دونم کدوم کیر به آدم حال بیشتری میده . هر چند می دونستم اون می دونه با این قطر کالیبری که دارم قبلا به اندازه کافی کار کرد داشتم . این پسرا چشاشون تیزبینی خوبی داره جاااااااااااان انگاری سوراخ کونمو طوری با کیرش سنگین کرد که حسابی حال می کردم . با کف دستم بیضه های درشتشو می مالوندم . -کسمو ولش نکن . تند تند تند تند .. با نوک انگشتاش سر کس و چوچوله مو می مالید .. دستامو رسوندم به سینه هام و با هاش بازی می کردم . -بذار دردم بگیره تو فقط کونمو بکن .. بکنش .. بکنش .. یه کمی محکم تر . بازم تحمل دارم . -آتنا خوشگله .. من اون مغز کونتو بخورم . چقدر دلم می خواد که تو فقط به من کون بدی ولی با این آتیش تندی که داری یکی باید همیشه کنارت باشه تا در اون لحظات جز اون به هیشکی دیگه ندی . اون در همین یک ساعت منو شناخته بود . روانشناس خوبی بود . می تونست درکم کنه . راست می گفت ولی کدوم آدم بیکاری بود که شب و روز کنارم باشه و تازه من باید خودمو از دست خونواده خلاص می کردم و از دست محدودیتهایی که واسم درست کرده بودند خلاص می شدم . در حال رسیدن به آخر داغی و کیفم بودم .. اینجا دیگه یک زن و یک مرد باید خیلی هنر مند باشند که زن بتونه به ار گاسم برسه و حس کنه کسش در حال انفجار و از هم پاشیدنه . .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم