بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۰بابا داره از سوراخ کونم یه چیزی می ریزه بیرون . چقدر داغم کرده خوشم میاد .. یه خورده خودشو خم کرد و یه موبایل داد دستم . بابا بابا جونم یه عکس بنداز یه فیلم کوتاه بگیر من دوست دارم زود باش بابا الان اون آبهای خوش رنگ کیرت همه می ریزن بیرون و دیگه آرزو به دل می مونم که بتونم اونا رو ببینم . -نینا جون این کارای خطرناک دیگه چیه . عکس این چیزا رو نگه داشتن خطر ناکه -بابا بابای گلم این که نمیشه تو بخوای خودت ببینی و حال کنی و ما زنا محروم باشیم . ما همیشه از شما مردا عقب افتاده ایم . -تقصیر من چیه نینا جون .آخرش مجبور شدم حرفشو گوش کنم. بازم چند میل دیگه کیرمو عقب کشیدم و یه چند قطره ای دیگه از آب کیربه طرف عقب بر گشت کرد منم یه خورده سر و تنه امو به طرف عقب خم کردم ولی حالت کیرمو تقریبا به همون صورت داخل کون نینا نگه داشتم و در حالی که گردنم درد گرفته بود یه کاری کردم که دخترسومم راضی باشه . ادامه دادم به کردنش . با دستام شونه ها و کمر نینا رو نازش می کردم و سینه های کوچولو و گردویی دخترمو هم با دو تا دستام آروم آروم می مالیدم . این جوجو ها خوردن داشت . اونم دلش می خواست که به جوجوهاش بگم سینه . لذت می برد از این که بدونه یک خانوم شده خانومی که یک مردی به نام بابا در اختیار داره که مثل یک شوهر هر کاری رو که دلش بخواد واسش انجام میده . یهو یه چیزی یادم اومد که باید حالیش می کردم . -نینا جونم تو میگی که همه چی واسه مرداست ولی لذت بردن موقع سکس و حال کردن زنا چند برابر بیشتره . حال کردن حتی اگه خانوما هم نخوان که طول بکشه واسه اونا کش میاد . هم از نظر کمیت و هم کیفیت اونا از سکس لذت بیشتری می برن .. یه جوابی به من داد که پشیمون شدم که این بحثو مطرح کردم -درست میگی بابای گلم . این درمورد اون خانوماییه که کیر میره توی کسشون و هوس اونا میرسه به اون بالا بالاها و در همه جای بدن تقسیم میشه . نه این که مثل من یه ناخنکی به کونش زده بشه و دیگه بعدش هیچی .. خودمو مثلا زدم به ناراحتی که نینا نازمو بکشه -پس تو خوشت نمیاد من دارم این جوری تو رو می کنم ؟/؟ باشه دیگه ادامه نمیدیم . فکر نمی کردم این قدر نسبت به بابات و سکس با اون سرد باشی ..-اوووووهههههه بابایی کی همچین حرفی زده . من فدای بابا جونمم میشم . می خوای با من کاری نکنی که انرژی خودتو واسه اون دو تا داشته باشی ؟/؟ چه راحت باهام حرف می زد . امان از دست شما دخترا . سوراخ کون خیس خورده نینا کمی نرم تر شده بود . کمی از این نظر که همون سر کیر و دو سانت از تنه شو می تونستم با حرکاتی خفیف توی کون یه حالی بهشون بدم -پدر پدر . دستتو دوباره بمال رو کسم .. تند تر فشارش بگیر . محکم بخارونش . بذار جیغم تا چند تا خونه اون طرف تر برسه .. -نهههههه نینا منم خیلی خوشم میاد . اجازه هست اون جوری که دوست دارم حال کنم -بابا بکن بکن .. من خودم دوست دارم که هر جوری که تو دوست داری حال کنی ازم لذت ببری . عشق کنی . بابا -کف دستامو گذاشتم رو دو طرف کون نینا . هرچی پهنشون می کردم بازم جا داشت که دستامو باز ترش کنم آخه کونش مثل یه موج شکیل و خوش دست بین کمر و انتهای رونش سوار بود . مثل یک حباب تو پر .. -اوووووففففففف بابا نیما جونم چقدر لذت می برم -به اندازه من نینا ؟/؟ -بیشتر .. بیششششششتر بااااباااااا خیلی حال میده . می دونم که مال منو بیشتر قبول داری . فشارمو آروم ترش کرده تا گوشت کونشو آب نکنم -چرا یواش ترش کردی -دلم نمی خواد به این زودیها لاغر شه -بابا واسه تو همیشه گنده و خوشگل نگهش می دارم هنوز هیچی نشده داشتم حسود می شدم . -نینا می تونم یه چیزی ازت بخوام دخترم . -می خوای یه فشار به کیرت بیاری اونو بیشتر بفرستی توی کونم ؟/؟ -اونو که آره یواش یواش این کارو انجام میدم ولی می خواستم ازت که یه مانتو یا روپوش گل و گشاد تری بپوشی که بر جستگی کون خوشگلتو کمتر نشون بده .. دلم نمی خواد که بقیه نسبت به اون یه نظر خاصی پیدا کنن . -بابای حسود من . تو که می گفتی دخترات باید شوهر کنن -اون که آره ولی هنوز زوده . -هر چی تو بگی بابا ولی نمیشه که این کارو همه جا و همیشه انجام داد . به آدم می خندند . مثلا تو فکر کن ما می خوایم بریم به یه مجلس عروسی . بین راه رو قبول وقتی که رسیدیم که نمیشه لباس رویی رو در نیاورد .. .. نیما نیما تو چت شده این جوری که داری پیش میری باید دختراتو بندازی توی قفس و خودتم بری کنار اونا جا بگیری . .چند دقیقه ای رو با کون ناز و خوشگل دختر نازم ور رفتم . بعد یه دستمو گذاشتم رو سینه و یه دست دیگه رو روی کسش و کیرمو هم با یه فشار و تحرک بیشتری رو به جلو می فرستادم . .... ادامه دارد .. نویسنده ...ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۱-نینا عزیزم دختر خوشگل و نازم نمی دونی چقدر این کون ناز و تپلت داره منو آتیش می زنه . -بیشتر از کون نورا و نونا ؟/؟ -اینو دیگه باید خودت متوجه باشی . شایدم ته دلم از سکس با نینا لذت بیشتری می بردم و شاید هم به خاطر تنوع و هیجانی بود که بهم دست داده بود . فقط همینو می دونستم که فرو رفتگی کیر من در کون و سوراخ ریزش یه تصویر زیبایی از هوس درست کرده بود که من باورم نمی شد دارم در همین عالم با دخترم حال می کنم . تمام تنم سست شده بود . اصلا دلم می خواست حرکتی نداشته باشم و فقط غرق در اون حالت و صحنه هایی شم که کیرم چسبیده به سوراخ دخترم و خیلی آروم رو به جلو و عقب حرکت می کنه تا نینا خوشگله ام دردش نگیره -بابا بابا جونم بکن بکن .. چقدر بهت بگم که تو باید تا می تونی به ناز گل خودت حال بدی و باهاش حال کنی . دوست دارم وقتی پیش اونا میری سیر سیر باشی .. این حرکات و رفتارش بازم منو به این فکر انداخته بود که آیا کار درستی کردم که برای شب جمعه بر نامه خانوادگی و گروهی رو چیدم یا نه . . سرعت گاییدن نینا رو زیاد ترش کردم . اون از این که بهم بیشتر حال بده بیشتر حال می کرد و منم دلشو نشکستم . دردو می خورد و منم مراقب بودم که کونشو پاره نکنم . انگشتمو رو سر کونش می گردوندم . خیلی خوشش میومد . دیگه از جیغ زدن وحشتی نداشت . خیلی شجاع تر شده اعتماد به نفسش بیشتر شده بود . خواهراشم دیگه بهانه ای نداشتند جز این که چند بار اومدن پشت در و فریاد زدند نینا یواش تر ما می خوایم بخوابیم -چیه بچه ها اون شبایی که شما زیر کیر بابایین من خواب ندارم ؟/؟ .. طوری زبون اونا رو بست که از حرف زدن خودشون پشیمون شده بودند .. نمی تونستم کیرمو زیاد توی کون دخترم حرکت بدم واسه این که دیگه زیاده از حد با کیر من نا هماهنگ بود . مادرش به زور تحمل می کرد وای به حال اون . دیگه آخرای کار دستمو دور گردنش حلقه زده و با یه دست دیگه ام بدنشو به طرف وسط بدنم می چسبوندم و با کف دست و انگشتام با روی کوسش بازی می کردم .هر دو تا مون دیگه از حال رفته بودیم . -خیلی خوشم میاد بابایی .. -درد نداری ؟/؟ -از دردش هم خوشم میاد . تو که خوشت میاد منم خوشم میاد . -قربون تو دختر فداکار . بابا دیگه نمی تونه آبشو داشته باشه .. اجازه هست ؟/؟ -پدر جونی بابای گل و ناز من تو رئیس منی . هر وقت خوشت اومد و هر جور ی که خواستی کیف کن . .. بعضی از تکیه کلامهای نورا و نونا رو به کار می برد . خوب از اونا یاد گرفته بود ولی هر چی فکر می کردم به غیر از همون دو سه بار که حواسشم شاید جای دیگه بوده شاهد سکس بین من و اونا نبوده . مگر این که این هفت خط یه جورایی فالگوش وای می ایستاده .. به من چه مر بوطه .-آخخخخخخ نینا نینا عزیزم دخترم دلبندم کیر بابا داره جوش میاره .. -بابا بابای خوبم خالیش کن تو سماور کون من ..جا داره .. -اون که خیلی تنگ و کوچولوست ..-بابا کونمو دوست نداری ..-می میرم براش .. همون جور که واسه دختر گلم می میرم . ناز و عشوه های پدرونه و دخترونه ادامه داشت-نینا اگه داری می سوزی بگو بکشمش بیرون .. -بابا بابا زود باش دیگه من حالا دارم می سوزم -نینا داره میاد داره میا د جوووووون فدای اون کون تپل و سوراخ کون تنگت .. آب بابا رو آوردی .. اوخخخخ اوووووخخخخخخ ووووووییییی دارم می سوزم .. نینا همراه با جهشهای کیر من کونشو هم دور کیرم حرکت می داد -نکن نینا جونم دردت می گیره . بیا بیا بیا عزیزم سرتو به طرف من خم کن تا لبای داغ و خوشگلتو ببوسم . بیا دختر ناز من . دستامو گذاشتم رو سینه هاش . -بابا بابا من بزرگ شدم . من خانوم شدم . منو تو چنگت بگیر . فشارم بگیر . فشارم بده . سینه هاشو تو چنگ خودم گرفته بودم . لباشو می بوسیدم . لبامو مثل حرفه ای ها می مکید .. طوری بهم حال داده بود که تا چند دقیقه بعد از ار ضا شدن دلم نمیومد و دوست نداشتم که کیرمو از توی کونش بکشم بیرون و لبامو از رو لباش بر دارم . یه شب فراموش نشدنی رو با نینا خوشگله ام داشتم و دیگه به همون صورت توی بغل هم خوابیدیم . خوبی این که شب جمعه هارو به بر نامه سکس دسته جمعی اختصاص داده بودم در این بود که برنامه هفتگی من با دخترا یه نظم خاصی پیدا می کرد و اون این که می شد طبق بر نامه هفتگی دو روز در هفته رو به طور ثابت به هر یک از دخترا اختصاص داد . ولی یه مسئله دیگه این که من هم باید مراقب قدرت بدنی خودم می بودم و سکس زیاد هم منو از پا مینداخت . فوقش آبمو کمتر خالی می کردم ولی این دخترا مگه امون می دادن ؟/؟ اگه می خواستم یه شب ارضا نشم بهشون بر می خورد و می گفتند بابایی دیگه دوستم نداری ؟/؟ ازم خوشت نمیاد ؟/؟ با اون یکی حال می کنی ؟/؟ کلافه ام کرده بودند . بالاخره اون پنجشنبه بعد از ظهری که تا چند ساعت بعدش قرار بود چهار تایی بریم تو رختخواب از راه رسید ... ادامه دارد .. نویسنده ...ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۲دخترا دیگه داشتند از جون مایه می ذاشتن . طوری رفتار می کردن که اونایی که می خوان برن به یه عروسی مجلل این جور با خودشون ور نمیرن . از بعد از ظهری تا شب که شاهد کار اونا بودم همین جور یک سره داشتند خودشونو انگولک می کردند . نینا که چند بار مدل موهاشو عوض کرد . یه بار دم اسبی می بست . یه بار چتری ردیفش می کرد . یه بار اونو از جلو جمعش می کرد و پشتشو به صورت گیس در می آورد -بابا قارچی دوست داری این دفعه برم مدل قارچی بزنم ؟/؟ نورا که از این جنگولک بازیهای نینا خسته شده بود گفت میمون هر چی زشت تره بازیش هم بیشتره -نورا ساکت باش کی گفته که به خواهرت توهین کنی . اتفاقا خواهرت خیلی هم خوشگله . نونا : بابا تو هم هی ازش دفاع کن -من که چیزی نگفتم . نورا داره حمله می کنه . ببینم هنوز هیچی نشده که دارین این جوری با هم کل کل می کنین اگه به وقت سکس بخواین با هم در بیفتین چی . من میذارم میرم ها . نینا خودشو به گردنم آویخت و طوری ناز کرد و عشوه ریخت که دلم می خواست همونجا بخوابونمش و ردیفش کنم -بابا منو هم تحریم می کنی ؟/؟ من که کاری به کار کسی ندارم و حرفای بد نمی زنم . این دو تا همش دارن اذیت می کنن و مرض دارن . -عزیزم تو هم سعی کن همین قدر رو هم نگی و در مورد خواهرات به احترام صحبت کنی . من همه شما رو دوست دارم . نورا یه دور خودشو چرخوند و دستی به کونش که زیر دامن در حال ترکیدن بود کشید و گفت من که خودم می دونم بابا با این هیکل بیشتر حال می کنه . روز به روز داره بیشتر تیپ خانوما رو پیدا می کنه . تو جوجه فقط تن بابا رو درد میاری . -نورا یادت رفته که خودت که اون وقتا جوجه بودی چه جوری واسه بابا جونی جیک جیک می کردی که یه دون بندازه تو دهنت ؟/؟ -شیطونه میگه ...-بسه دخترا شما منو دیوونه کردین . مثل این که هوس نامادری به سرتون افتاده . کاری کردین که خاله تون دیگه کمتر رغبت می کنه بیاد این ورا . مادر بزرگتونو که می بینین احترامشو رعایت نمی کنین . از منم که خجالت نمی کشین . از الان که این قدر خود خواهین فردا پس فردا که سرمو گذاشتم زمین خون همدیگه رو هم بخورین سیر نمیشین . من که فرار نکردم از پیشتون نرفتم . کدوم پدرو دیدین که بگه من این بچه خودمو بیشتر دوست دارم ..نونا : بابا تو نینا رو بیشتر از ما دو نفر دوست داری . همش هم اونو لوس می کنی . نینا که از این حرف خواهرش خوشش اومده بود گفت اگه بابا منو بیشتر دوست داره به خاطر اینه که از شما بهترم . اخلاقم بهتره اذیت نمی کنم حرفای بد نمی زنم بیشتر و بهتر هم بهش حال میدم . اگه هم شما دوست دارین بابا دوستتون داشته باشه از من یاد بگیرین -ما چاپلوسی بلد نیستیم -آدم بابا شو دوست داشته باشه چاپلوسیه ؟/؟ .. تا حدودی حق با دختر کوچیکترم بود و اون دو تا از حسادت داشتند دق می کردند .. دخترا بیایین نزدیک . سر هر سه تا رو در بغلم گرفتم و نوازششون کردم . می دونین که همه شما رو چقدر دوست دارم و بدون شما نمی تونم زندگی کنم . تمام دارو ندار و زندگی من مال شماست اگه زن نمی گیرم به خاطر شماست . چرا منو اذیت می کنین . همش به فکر خودتونین . چند بار باید بهتون بگم هر کدوم از شما واسه من ارزش خاص خودشو داره . اینو هم راست می گفتم . نورا که هیکل زنونه ای پیدا کرده بود و نونا هم چند وقت دیگه مثل اون می شد و یه خورده دیگه که رشد می کردند هیکلی مثل هیکل مامانشونو پیدا می کردند . این جوری سکس کردن خیلی هم می چسبید . از هر مدل و هیکلی یکی رو توی بغلت داشته باشی . یکی از علتهای رشد سریع دخترا این بود که اونا از زندگی و سکس لذت زیادی می بردند و در نهایت آرامش همه چی واسه شون فراهم بود و احساس کمبودی نمی کردند . -حالا برین به کارتون برسین .. نونا : بابا جون ما بعضی از سلیقه هاتو می دونیم . بیشترشو می دونیم . کلی واسم روضه خوندند و می خواستند که واسشون بگم که مثلا چه مدل شورتی و چه مدل مویی رو بیشتر دوست دارم و یه چیزایی شبیه به اون .. -دخترا من یه دختر خوب و با اخلاقو بیشتر دوست دارم . مثلا من از شورت قرمز براق خوششم میاد اما دلیل نمیشه که اگه یکی از شما شورت آبی بپوشه حشری نشم یا اونو کمتر دوست داشته باشم در هر حال من همه شما رو دوست دارم . بهتون احترام می ذارم . اگه یه بد اخلاقی کنین و به هم توهین کنین خوشگل ترین خوشگلهای دنیا هم که باشین من شما رو زشت می بینم . با همه این حرفها بازم دخترا دست از این آینه و آرایش بر نمی داشتند . اصلا ملاحظه منو نمی کردند که هر کاری وقت و ساعتی هم داره . مدام شورت عوض می کردند و می رفتند جلو آینده و کونشونو نگاه می کردند و یه وارسی هم از جلو می کردند که کدوم حالت و رنگ بیشتر بهشون میاد . نورا و نونا یه همزیستی مسالمت آمیزی داشتند هر چند می دونستم که اونا هم به موقعش و در میدان عمل نسبت به هم حسادتهایی دارند ولی فعلا خواهر کوچیکشونو سد راهی می دونستند نسبت به این که من به اونا کمتر محبت می کنم ... ادامه دارد .. نویسنده ..ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۳همه شون تا می تونستن خودشونو به بهترین شکلی آراسته کردند و سعی داشتند که یکی از یکی خوشگل تر نشون بدن . واقعا نمی دونستم به کدومشون توجه بیشتری کنم . نگاهها همه بود به لای شلوارم . می خواستند ببینن و حس کنند که کدومشون بابا شونو بهتر و بیشتر تونستن که تحریک کنن . نمی شد گفت که لباس کدومشون بیشتر منو به هوس آورده . یکی از یکی خوشگل تر و هوس انگیز تر . نورا یه خانوم به تمام معنا شده بود . هیکل درشت و زنونه ای پیدا کرده بود . یادم میاد وقتی که نوجوون بودم یا همون اوایل جوونی و مثل هر جوون دیگه ای خیلی حشری بودم وقتی که دخترای تر و تازه ای رو به سن اون می دیدم دلم می خواست که باهاشون سکس کنم . هر چند بعد ها عشق و از دواج همه این مسائلو حل کرد ولی نمیشه که نیاز های جوونی رو فراموش کرد . حالا از نو احساس نشاط می کردم . حس می کردم که چند سال جوان تر شده و این دخترا منو به زندگی بر گردوندند . یه استرچ جین آبی و خیلی هم چسبون کون گنده نورا رو انداخته بود جلوی چشام . کونش داشت باهام حرف می زد . می گفت بابا بپر روم به اون دو تا کاری نداشته باش . این آتیشپاره همچین مدادی پشت چشاش انداخته بود و ابروهاشم طوری ردیف کرده بود که دهنم آب افتاده بود . می خواستم برم جلو یه لب ازش بگیرم ولی اینجا اگه یه کاری می خواستم انجام بدم باید هوای سه تا رو با هم می داشتم . اینم از آخر و عاقبت چند زن داری . یه بلوز قرمز چین دار و آستین کوتاه تنش کرده بود که خیلی هم شیک بود . موهای صاف و یه دستش هم رو شونه ها و کمرش ریخته شده و با روژخوشرنگ قرمزی هم که به لبش زده بود منتظر بود تا لب به تعریف و تحسین اون باز کنم .ولی پدر بیچاره چیکار می کرد . اون طرف هم نونا و نینا انگار بر عکس کار کرده بودند ولی با این حال به هر دو تاشون میومد . نونا یه جوراب شلواری بلند به رنگ سفید با تورهای نازک که تا اول کمر و مرز بین کون و کمرش هم می رسید پاش کرده بود که کونشو به خوبی نشون می داد و یه تیکه پارچه به عنوان بلوز انداخته بود رو تنش که اونم تا نافش می رسید . خیلی شیک و وسوسه انگیز شده بود و از قسمت پایین بدن نینا چی بگم که این دختر در سکس بازی دست اون دو تا خواهرشو از پشت بسته بود . یه دامن چین دار به رنگ مشکی خوشگل ولی خیلی کوتاه پاش کرده بود که یه ده دوازده سانتی پایین تر از انتهای کمرش بود و نصف کونشو نشون می داد . شورت هم پاش نکرده بود و قسمت کون لختش کاملا توی دید قرار داشت . بابت میکاپ خودشم که سنگ تموم گذاشته بود . معلوم نبود این چه مدل لباسیه که تنش کرده . یه تیکه پارچه سبز خوشرنگ رو که مثل یه علامت انگلیسی زد بود روشکمش خود نمایی می کرد و یه تیکه لخت و یه تیکه پوشش داده بود . نورا و نینا از این که می دیدند نینا خودشو کون لخت ردیف کرده حرصشون می گرفت ولی می دونستن که در این مورد نمی تونن و حق ندارن که به خواهرشون اعتراض کنن . چون اون خلاف مقررات کاری نکرده بود . در هر حال من یکی از بزرگه شروع کردم به بوسیدن تا کوچیکه . ولی نورا خیلی آبدار شده بود . وقتی لبامو گذاشتم رو لباش و زیر گوشش گفتم خیلی خوشگل شدی یه خورده منو کشوند به سمتی که راحت تر بتونه حرفشو بزنه -بابا می ترسی بلند تر بگی و اون وقت نینا ازت دلخور شه ؟/؟به اون که می رسی باید ملاحظه شو بکنی ولی من دخترت نیستم ؟/؟ -عزیزم تو که خودت می دونی تو الان از نظر هیکلی و سنی به یه جایی رسیدی که بیشتر از اون دو تا خواهرت می تونی بهم حال بدی . باشه در این مورد بیشتر با هم حرف می زنیم . اگه بخوای از بابات دلخور باشی من دیگی تحملشو ندارم و ازت انتظار هم ندارم که خودتو ناراحت کنی و منو هم همین طور . چون من برای شما زنده ام امیدوارم متوجه شده باشی .. نورا خیلی خوشحال و آروم شده بود .از این که می دید می تونه خیلی بهتر از اون دو تا واسم مفید باشه . به نوبت نونا و نینا رو هم بوسیدم . نینا یه جوری شده بود . انگار ازم توقع نداشت که اون جوری نورا رو بغل بزنم و برم یه گوشه ای باهاش درددل بکنم . حالا اون منو کشوند یه گوشه ای و گفت چه زود با دختر بزرگت خوب شدی . یادت رفت چه جوری اذیت می کرد و حال بگیری می کرد ؟ /؟-عزیز دلم ما اینجا نیومدیم که با هم تصفیه حساب کنیم . من با این کارم می خوام خودمو و شما رو بهم نزدیک کنم و نشون بدم و بدیم که به همه پیوسته و وابسته ایم . بدون هم نمی تونیم زندگی کنیم . دیگه وقت اون رسیده بود که عشق و حالمونو شروع کنیم . -دخترا با لبخند شاد باشین . با روحیه ای خوب از ثانیه های زندگی لذت ببرین . حس کنین که دیگه این آخرین فرصته . ولی تا بابا رو دارین غم ندارین . نورا اومد طرف من . دستاشو دور گردنم حلقه کرد و خواست که منو ببوسه . دختر بزرگم بود و به هر حال احترام خاصی باید براش قائل می شدم .. نمی شد که دستشو رد کنم . در همین لحظه نینا هم خودشو بهم چسبوند و لباشو گذاشت رو صورتم و نونا هم از این فرصت استفاده کرد رفت تا من نیمه لختو لختم کنه . به آرومی شورتمو کشید پایین ...ادامه دارد ...نویسنده ...ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۴نونا در حال پایین کشیدن شورتم بود . کیرمو گرفت تودست خودشو و از هیجان زیاد چند بار پی در پی اونو به صورتش می کوبید . حواس نینا و نورا رو پرت کرده بود -دخترا سرتون به کار خودتو ن گرم باشه . به همه تون می رسه . امشبو واسه این انتخاب کردم که خوب بتونیم کنار هم باشیم و با هم حال کنیم . این که تازه اولشه .. نورا : باباالان اولشه سر حال تری . بعدا که خسته شدی و بی حال به من می رسی .. چقدر دلم می خواست اول با نورای خودم حال کنم . اشتهای یک لقمه بزرگ تر و چاق و چله تر رو داشتم . دلم نمی خواست که بین این سه تا دختر جنگ و دعوا راه بندازم . تا کی باید به فکر این سه نفر باشم و خودمو فراموش کنم . هی نیما این کارو نکن بده اون کار خوبه .. آخخخخخخ نورا نورا چه جوری داری آتیشم می زنی کاش یه شب دیگه که تنها بودیم این جوری تیپ می زدی و یدفعه ای منو تو این آتیش نمینداختی نونا کیرمو گذاشته بود تو دهنش و نینا همچنان در حال بوسیدنم بود و نورا هم به همون وضع ثابت دستاشو دور کمر من حلقه زده بود . -بچه ها یه دقیقه پاشین .. این جوری خیلی قاطی شده .. نونا عصبانی شد . چون در حال ساک زدن بود و بیشتر از بقیه کیف می کرد و حس می کرد که از اونا جلو افتاده .. -بچه ها ناراحت نشین . ما امشب تا صبح مدل به مدل سکسو پیاده می کنیم . دو به یک , یک به یک و حتی سه به یک . .. باید امشب هم یه خورده با هم لز داشته باشین و این در شرایطیه که من با یه سیستم یک به یک باهاتون کار کنم . نونا : بابا جون داری ریاضی درس میدی یا آمادگیهای رزمی و دفاعی و ایمنی . طوری میگی که انگار می خواد زلزله بیاد .. -دخترا اگه از دل باباتون خبر داشتین . زلزله فقط چند ثانیه میاد و میره ولی وای به چیزای بد تر از زلزله و پس لرزه هایی که تا چند ساعت ادامه داشته باشه -نینا: یعنی میگی ما بد تر از زلزله ایم ؟/؟ -نه دخترا منظورم شما نبودین . اگه با هم کنار نیایین میشین .. حالا بذارین بگم . من گفتم چیکار کنم که عدالت رعایت شه .. معمولا میگن آب از کوچیکه . یعنی اگه یه جا چند نفر رو دیدین که تشنه هست اول از کوچیک تر شروع کنین و بهش آب برسونین ولی در این مورد فرق می کنه . اینجا شرایط بلوغ و محرومیت های جنسی مطرحه . من اگه برم با یه روحانی عظیم الشان هم مشورت کنم میگه در آمیزش و هم بستری باید از اونی که زود تر به سن بلوغ و تکلیف رسیده شروع کرد و به نوبت به بقیه رسید .. نینا : یعنی میگی اول باید نو را رو بکنی آخر از همه منو ؟/؟ یه بوسه از لباش ورداشتم و گفتم بالاخره باید یه جایی منطقی بود حالا قهر نکن . پدر نمی ذاره هیشکدوم از شما ناراضی بخوابین . با این کیر به همه تون صفا میده و جلا میده . حال میده به شما . ولی اولش خودم هر سه تاتونو لخت لخت می کنم و بعد نونا جون و نینا خوشگله ته تغاری من با هم میرن رو بر نامه لز و من ترتیب نورا رو که دادم میام سراغ نونا .. اون وقت نورا که دستش یا همون کس و کونش خالی شد میره سراغ نینا و باهاش لز می کنه و به همین صورت گردشی کار می کنیم تا بالاخره چهار تامون بیفتیم به جون هم .. نورا که خیلی از این قانون من خوشش اومده بود و نونا هم که اون وسط بود و از هر طرف شروع می کردی بازم نفر دوم بود و چیزی نگفت ولی اگه به این نینا کارد می زدی خونش در نمیومد .. به حالت قهر گفت اصلا نخواستیم .. فکر کرد بازم نازشو می کشم ..-من از این بچه بازیها خوشم نمیاد . همه تون باید تابع قانون و مقررات باشین . اینجا حرف حرف منه .. حالا مراسم لخت کنی رو اول انجام میدیم . دیگه بی اندازه بی طاقت شده و تحمل نداشتم . نینا دیگه تسلیم حرفام شده بود و اون و نونا شروع کردن به ماچ و بوسه گرفتن از هم .. چون منتظر بودند من پرده برداری یا همون لخت کردنو انجام بدم فقط از رو کار می کردند . نونا دستاشو گذاشته بود رو کون مشخص شده و آماده نینا و داشت باهاشون حال می کرد . چشای نینا سرخ شده بود . می دونستم که خیلی خیلی داره حال می کنه . هر چند تمام توجهش به من و نورا بود . واسه همین از اونجایی که اون دو تا در کنار ما قرار داشتند منم خیلی آروم نورا رو بغلش کرده با یه چرخش دمرش کردم تا استرچشو تو دیدم بندازم . از اون کشی های نرمی بود که دلم می خواست صد بار اونو می کشیدم پایین و می دادم بالا و کونشو نرم نرم باگاز زدن برای زیر کیر رفتن خودم آماده می کردم .. در این میونه فقط من لخت شده بودم . همین کارو هم کردم .. شلوارشو می کشیدم پایین و دوباره می دادم بالا .. مثل کون خانوما داشت گنده می شد . با این تفاوت که تازه و خیلی آبدار بود . از ذره ذره این کون هوس می بارید .. اونو سریع از بالا لختش کرده دوباره رفتم رو قسمت کون و پایین . .. نینا : بابا بسه ..این شلوارش خراب میشه اون وقت دیگه نمی تونه بالا بکشه .. -دختر ساکت .. شو یکی دیگه واسش می گیرم -بابا نوبت من که شد نگی کونم لخته ها و زود بخوای کارو تموم کنی -نینا حواست به کار خودت باشه .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۵دستام رو کون نورا کار می کرد . دلم نمیومد ولش کنم و برم رو بقیه . -اووووووفففففف نورا نورا بیا یه خورده پشتت قرار بگیرم . -پس بابا اول بیا یه خورده لب بگیریم بعد برو پشتم .. -نینا : نورا الان مراسم لخت کنی ما هم باید انجام شه این قدر پررو نباش . -پدر من به احترام تو چیزی بهش نمیگم -دخترا ساکت . من وقت نگه دارم حالا در مواردی که انفرادیه باید سعی کنم که به همه شما زمانهای مساوی برسه یعنی در یک وقت معینی باهاتون حال کنم .. حالا نورا جون لب لبتو بده به بابایی که من هلاکم .. چهار تایی مون بد جوری به این کار عادت کرده بودیم . نورا از سینه کاملا لخت بود . خودشو رو کیر من حرکت می داد . لبش رو لب من بود .. آروم آروم هم حرف می زد بابا بابا بکش پایین شورتمو بکش پایین بگو بگو وقتی بزرگتر شدم کس منو می کنی .. بگو بابا -دختر خوب حالا چه وقت این حرفاست من همه شما رو می کنم .. ترتیب همه تونو میدم . هر چی بخواین نه نمیگم . فقط باید با هم بسازین و زندگی رو به کام من و خودتون تلخ نکنین . فعلا جای این حرفا نیست . یه امشبو که فکر نمی کنم بتونیم صاف و سالم در بریم داری از سالها بعد حرف می زنی .؟/؟ -بابا بابایی .. شلوارشو دوباره پایین کشیدم اونم زیر شلوارش شورتی نداشت .. جووووووون فدات نورا .. افتادم پشتش و به بالا پایین کشیدن شلوار ادامه داده و هر بار دهنمو می ذاشتم رو کونش و آروم گازش می گرفتم . عطش اونو داشتم -نهههههه بابا بابا ولم نکن . اونا رو می تونی بعدا لختشون کنی .. -دخترم تو که می دونی به تر تیب سن و حق و بلوغ با هاتون حال می کنم و بعد به طور مشاعی میریم توی حال و عشق و صفات . ببینم دخترای گل و نجیب من امشب چه جوری می خوان سنگ تموم بذارن .. نورا یه گوشه چشمی نازک کرد و گفت بابا می دونی که من کاری نمی کنم که به تو بد بگذره . یادت باشه که کلنگ این کا رات رو من زدم . اگه من نبودم عمرا اگه این دو تا خواهر روشون می شد که بخوان بیان و این جور لخت بخوان خودشونو در اختیارت بذارن ولی ممنون دار کو .. نونا : نورا من تا حالا اذیتت کردم که این جوری حرف می زنی ؟/؟ من خودم مشغول لیسیدن کون دختر بزرگه ام بودم و دیگه سکوت کرده بودم . دستمو گذاشتم لاپاش تا بیشتر آتیشش بزنم و این به آتیش کشیدنای من هم سبب می شد که اون بیشتر حرف شنوی داشته باشه و حس حسادت عجیبی هم می کرد . مخصوصا به نینا . فکر می کرد من اونو بیشتر دوست دارم . در هر حال نینا آخری بود و دیگه بعد از اون فرزند دیگه ای نداشتم . دیگه این بار تمام شلوار نورا رو از پاش در آوردم یه لیس عمومی هم به بدنش زدم و یه نگاهی به نونا و نینا انداختم که ببینم دارن چیکار می کنند . اونا در یه مدل 69 خوابیده رو هم قرار گرفته بودند و هر کدوم داشتند کس اون یکی رو لیس می زد . صحنه خیلی جالبی شده بود . -بچه ها اگه خوش می گذره من همین طرف با نورا جون مشغول باشم نونا : بابا همون طبق بر نامه پیش بریم بهتره . یه موقع نگی که ما دخترای خلاف و حرف گوش نکنی هستیم . رفتم سراغ نونا .. در حالی که کارد و پنیر رو به حال خودشون رها کرده بودم . یه نگاهی به اون دو تا انداختم . دوست داشتم ببینم کدومشون کوتاه میاد و میره طرف اون یکی . حدسم درست بود . از اونجایی که نورا این آرامشو داشت که من زودترمیرم سراغ اون رفت طرف خواهرش .. -نینا جون تو که می دونی من خواهر کوچولومو چقدر دوست دارم . چقدر کون خوشگلی داری .. می دونم نورا می خواست با این کاراش خودشو پیش من محبوب تر کنه . دستاشو گذاشته بود رو کون نینا و زبونشو هم از پشت رو کوسش می کشید .. -اووووووهههههه بابایی خوشم میاد .. تو هم بیا .. بیا -عزیزم تو که می بینی من الان با نو نا جون کار دارم . تو که می بینی اینو . سعی کردم که دیگه حواسم به کاری باشه که دارم انجام میدم نونا جوراب شلواریشو بالا کشیده بود و دمرو افتاده بود . برشهای کونش مثل استرچ نورا دو تا قاچشو به خوبی مشخص کرده بود و من با لذت نگاش می کردم . . اگه خیره به اون کونش نگاه می کردم به خوبی می تونستم پوست کونشو هم ببینم . فکر کنم کوس لیسی های نینا کوسشو خیس کرده باشه .. با این حال فرقی هم نمی کرد .. از پشت همون جوراب دهنمو رو کون و پاهای نونا می مالیدم -بابا بابا جونم باهام از اون کارا کن که با نورا کردی -چشم فدای کونتم میشم عجله نکن . چیزی که تا صبح داریم وقته .. فدای اون هیکل نازت بشم . - بابا منم دارم این روزا چاق و تپل میشم . هر جوری دوست داری بهم بگو همون جوری شم .. دیگه این کیر تیز شده طاقتش طاق شده بود . داشتم پشیمون می شدم از این مقدمه چینی ها .. خودمو بیشتر آتیش داده بودم . شلوار نونا رو هم به سبک شلوار دختر بزرگه ام پایین کشیده و همون جوری که کون نورا رو می خوردم با اونم حال می کردم . دستمو که گذاشتم رو کس نونا جونم اونم حال و روزی بهتر از کس نورا رو نداشت .. باید فکری به حال این دخترا می کردم . دلم نمیومد که همیشه تا این حد در محرومیت باشن . باید از دانش و تکنیک خودم در جهت رفاه حال اونا استفاده می کردم . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۶دستام رو کون نونا مشغول بود . -اووووووهههههه بابایی بابا بابا جونم خیلی خوشم میاد .. وووووییییییی بابا من حالا کیرتو می خوام .. بدش به من . -عزیزم .. الان خلاف مقرراته . هم نورا می تونه بهم اعتراض کنه هم نینا که تونوبته .. اگه دلت می خواد شلوارت همه رو پایین بکشم و با دستام باهات ور برم . -بکش بکششششش بکش پایین .. بابا با همه جام ور برو با سینه هام با کونم کسم .. با تنم .. منو ببوس بذار کیرتو بخورم -عزیزم چرا این جوری می کنی . صبر داشته باش . تا صبح حیلی راهه . این قدر شما سه تا رو بکنم که خودتو ن خسته شین و بگین بابایی دست از سرم وردارین . کونمون پاره شد . کسمون دیگه می سوزه از بس میکش زدین . نونا جونمو هم لختش کردم تا برم طرف کوسش و با میک زدن بهش صفا بدم تا تا حدودی کیرمو فراموش کنه و تفرقه اندازی نشه نفهمیدم که این کیر من چه جوری رفت تو دهنش و اون چه جوری با یه پرش اونو گرفت توی دهنش .. دلشو نشکستم و گذاشتم همین جور ساک بزنه .. نورا : نونا حواست باشه آبشو نیاری ها . شیره شیرین بابا اولش مال منه -شیره بابا جونم چه اول به من برسه چه آخر همیشه واسه من شیرینه . نورا جوابی نداشت که بده ولی من دیگه حس کردم که نباید آبم خالی شه . نمی تونستم نونا رو هم از خودم برونم . -نورا نینا شما حواستون به کار خودتون باشه . نونا جون بیا حالا بابایی کس خوشمزه تو رو بذاره تو دهنش .. یواشکی زیر گوشش گفتم کس نورا به نسبت مال شما قالبش بزرگه خوب توی دهن جا نمیشه کوس نینا هم خیلی کوچولوست ولی مال تو میزان میزان و واسه لیس زدن از هر دو تا کس بیشتر حال میده -بابا اینو داری میگی که من از این که کیرتو از دهنم بیرون کشیدی ناراحت نباشم -عزیزدلم نمی خوام دوست ندارم از این بر داشت های بد بکنی حالا لاپاتو باز کن تا ببینی چقدر صفا داره من که قبلا به اندازه کافی کستو خوردم .. تازه الان بعد از لخت کنی باید تو رو بفرستم سراغ نورا و برم پیش نینا ولی از اونجایی که تایم نورا زیاد بوده یه خورده دارم با تو فوق العاده کار می کنم . با این حرفام مخشو کار گرفتم هر چند با تعجب منو نگاه می کرد و می دونست که نصف بیشتر حرفام فیلمه و اون هم که از اون هفت خط ها بود ولی با همه اینا من دهنمو گذاشتم رو کسش .. -اووووخخخخخ بابایی راست می گفتی این جوری دارم می سوزم . دلم می خواد ولم نکنی تا آخرش بری همین جوری بهم حال بدی .. -نونا جون .. یه خورده هم باید هوای نینا جونو هم داشته باشم . اونم خواهرته دیگه . دیدی خواهر بزرگه چه جوری داره کوسشو لیس می زنه ؟/؟ باهاش ور میره .. این جمله من به گوش دخترای شماره یک و سه من که رسید نینا در جا حالتشو عوض کرد و خواست که یه خودی هم به من نشون بده و افتاد رو خواهرش و شروع کرد به مکیدن سینه هاش . -آههههههه نینا جون نینا کوچولو .. -نورا من کوچولو نیستم . من بزرگ شدم خانوم شدم . . -خب من از نظر قد و قواره گفتم -چرا تپل هم هستم . بابا کیرشو کرده توی کونم و راحت هم رفته -راست میگی ؟/؟ منو که الان خیلی وقته داره میگاد هنوز کونم تنگه .. تو مگه کون گشاد هستی ؟/؟ نکنه با خیلی های دیگه بودی .. -نورا با خواهرت چرا این جوری حرف می زنی .. -بابا ما همه زیر کیر تو بودیم . اون داره پزی میاد -عزیز دلم اون داره از خودش دفاع می کنه -بابا تو هم که همش از نینا حمایت می کنی -این طور نیست یک قاضی اینه که عدالت محور باشه و بر مبنای دیده ها شنیده ها و منطق قضاوت کنه . تو به اون گفتی کوچولو با یه لحنی که .. خب بر داشت نمی کنم . در هر حال اون می خواست به تو بگه که کوچولو نیست و دروغ هم نگفت .. واییییی هنوز هیچی نشده داشتم خسته می شدم و این کل کل کردنای اینا ادامه داشت . - نونا بیا ببوسمت می خوام برم طرف نینا -بابا تو با نورا خیلی بیشتر حال کردی -عزیزم حال کردنای من بیشتر از روی لباس بود تو خودت گفتی منو کاملا لخت کن .. سر انجام رفتم سراغ نینا .. -بابا من دختر کوچولوت شدم گناه که نکردم . تو به من خیلی کم محلی می کنی . می ذاری اونا هر چی از دهنشون در میاد بهم بگن . منو اذیت کنن -این طور نیست .. حالا باید ناز این یکی رو می کشیدم . عجب شری شده بودند این دخترا . دیوونه ام کرده بودند . -حالا من چیکار کنم . -اونا باید احترام کوچیک ترو نگه داشته باشن . -حالا تو احترام بزرگترو نگه داشته باش و خودت می دونی که من دخترای مودب رو بیشتر دوست دارم و سکس با اونی که بیشتر ادب و احترام خواهرشو رعایت کنه و کلا دختر با فرهنگی باشه لذت بیشتری به من میده . قبل از این که اونو لختش کنم کیر گنده منو گذاشت دهنش .. قبلش بهم گفت بابا حق اعتراض نداری که اگه این کارو کنی تبعیض قائل شدی .. تا بفهمم چی شده که کیرمو گذاشت تو دهنش .. ای .. ای .. ای .. شما دیگه چه جورش هستین ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۷نینا عزیزم داری چیکار می کنی .. اون دیگه کیرمو از دهنش بیرون نکشید تا ادامه بده . اول یه شکم سیر کیرمو بدون این که درش بیاره ساک زد و آروم آروم اونو از دهنش در می آورد . زبون کوچولوشو می کشید بیرون و با زیر سر کیرم طوری ور می رفت که فکر می کردم آبمو کشیده و همه رو اون جلو جمع کرده . -نینا نینا .. اگه الان بریزه و خالیش کنی جواب اون دو تا خواهرتو چی بدم . -بابا این قدر دختر ذلیل نباش . این نشون میده که من بیشتر به تو حال میدم هواتو دارم و و بلدم که چیکار کنم تا پدر جونی من خوشش بیاد . -حالا بیا بیا عزیزم که دیگه داره دیرمون میشه یه وقتی دیدی صبح شده و هنوز هیچ کاری نکردیم . باید از وقتمون بهترین و حداکثر استفاده رو بکنیم . اومد زیر گوشم و یواش گفت بابا واسه این که وقت تلف نشه می تونی همین الان کار اصلی خودتو با من شروع کنی و مقدمه چینی هم نمی خواد همین حالا می تونی شلوار منو پایین بکشی و کیرتو فرو کنی تو کونم .. وای بابایی چی می شد من بزرگ می شدم و تو هم کسمو می کردی . -خیلی حال میده . حالا که بهش دست می زنی و کسمو می خوری این قدر حال داره وای به زمانی که بخوای کیرتو بکنی توی کوسم -اون دفعه هم گفتم به تو بود یا به خواهرت . کی گفته که من همچین قصدی دارم . ولی یه طرحی دارم که بعدا به شما اعلام می کنم .. -نمیشه الان بگی .. -من این روزا دارم آلزایمر می گیرم شایدم قبلا گفته باشم -به من که چیزی نگفتی اگه گفته باشی به همون نورا جونت گفتی که از بقیه دخترا بیشتر دوستش داری و همین حالا منتظری که زود تر از شر من خلاص شی و بری سراغ اون . بابا این رسمش نیست -نینا تو که همش داری حرف می زنی -تو کارتو بکن .. دستامواز زیر دامن چین دار نینا رد کرده به کونش رسوندم . جوووووووون کون دخترم سفت تر و توپ تر به نظر می رسید با این که همین یکی دوروزی گاییده بودمش ولی نمی دونم واسه امشب چه بلایی بر سر کونشون آورده بودند که هر کدومشون اونو خواستنی و ناز کرده بودند . کف دستمو رو دو طرف کون نینا می مالوندم و با انگشتام چنگشون می گرفتم و با هر یک از انگشتا از پایین به بالا روی کسش می کشیدم -آههههههههه بابا جونم داری یه جوریم می کنی . -چه جوری . -یه جوری که دلم می خواد بیفتم رو کیرت خودمو جر بدم . زنت بشم .. -هیس یواشتر . تا اون دو تا خواهر بزرگترت هستند که تو نمی تونی ازدواج کنی -یعنی می خوای اول اونا رو جرشون بدی ؟/؟ -تو جای من بودی چیکار می کردی .. این نینا خوش صحبت من هم داشت مخ منو کار می گرفت و هم این که می خواست مدت بیشتری رو باهام باشه من دستشو خونده بودم .. دامنشو آروم آروم از پاش در آوردم بلوزشو هم همین طور . بغلش زده از صورت به پایینشو شروع کردم به بوسیدن . از حال رفته بود . اولش فکر کردم که داره فیلم میاد که طولش بدم ولی وقتی که لبامو گذاشتم رو کسش و زبونمو روش کشیدم حس کردم که خیلی حشری تر از اونی شده که فکرشو می کردم . نورا : بابا داری درسته قورتش میدی . اون خیلی خودشو واست لوس می کنه -عزیزم هنوز به اون تایم تو نرسیدیم . ببین من خیلی بیشتر برات وقت گذاشتم -باشه بابا هیکلش که چیزی نداره . دو تا دست بزنی دراز میشه و همین از سرش هم زیاد یه -اوووووففففففف بابا به حرفای نورا اعتنا نکن . اگه منو دوست داری و می خوای روشو کم کنی نیمساعت دیگه هم با هام باش .. -عزیزم من فقط پنج دقیقه دیگه می تونم باهات باشم . از کوس بگیر تا به پایین هم همه قسمتهاشو غرق بوسه کرده بودم . وقتی که زانوشو گذاشتم توی دهنم دو تا کف دستمو رو قسمت انتهایی رو ن پاش ول کرده و با انگشت شستم روی کسشو می مالوندم و به طرف مچ پا با نرمش هوس انگیزی اونو وسوسه اش می کردم . همراه با این حرکت هم بوسه هامو به طرف پایین پاش ادامه می دادم .. -بابا بابا جونم تو اینا رو از کجا یاد گرفتی . -دخترای عشوه گر و نازی مثل شما که دارم حسابی استاد کار میشم دیگه -نگو مثل شما بگو مثل تو . یه لحظه چشمم به نورا و نونا خورد که دو تایی به یه حالت تاسف داشتند سرشونو تکون می دادند . بالاخره دست از سر نینا هم بر داشتم . حالا دوباره رسیده بودیم به خونه اول و این که نونا و نینا می تونستن با هم باشن . با این تفاوت که در این مر حله همه مون کاملا لخت بودیم و من می تونستم با نورا جونم سکس کنم . حس می کردم که اگه چندین بار از این بر نامه ها پیاده شه دیگه جمع ما صمیمی تر میشه و خود خواهی ها کمتر میشه . در این مورد خیلی خوش بین بودم . هیکل تر و تازه دخترونه نورا که بابا به قربونش نور به چشام آورده بود .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۸نورا تو چشاش طوری مداد کشیده بود و ابروهاشم امتداد داده بود که یک لحظه منو به یاد مامانش انداخت . چقدر شبیه اون شده بود . با این که خیلی ها می گفتند شبیه منه ولی اون لحظه کاملا اونو شبیه مامانش دیدم .. نهههههه . اشک تو چشام حلقه زده بود .. اون حس منو درک کرد . فهمید که دارم به چی فکر می کنم .- بابا یاد مامان افتادی . اون الان خوشحاله که ما این قدر با هم خوبیم . کنار همیم و از وجود هم لذت می بریم . بابا بابای گلم بگو از کجام بیشتر خوشت میاد . بگو . -نمی دونم نورا . اگه بگم اینجات بهتر از اونجاته در حق هر قسمت از بدنت ظلم کردم . همه جاتو دوست دارم . قلبتو بیشتر از جاهای دیگه دوست دارم . اونو که نمی بینم ولی تو در قلب منی -تو هم توی دل من جا داری بابا .. سکس ما تبدیل شده بود به یک راز و نیاز عاشقونه . به خاطر همین گفتم بهتره که یه خورده فرمو عوضش کنم .. یواش یواش رفتم طرف سینه ناب و تازه نورا . با این که رشدش خوب بود و بزرگ شده بود ولی بازم که دهنمو باز می کردم و می ذاشتم روش می تونستم تا حدود زیادی اونو پوشش بدم دستمو گذاشتم رو دل نورا و نوک سینه هاشو شروع کردم به میک زدن . -اوه نههههه بابا جونم .. دست دخترم رفت روی کس و انگشتاشو روش می کشید و اونو می گرفت جلو چشاش تا خیسی اونو ببینه و لذت ببره . -بابا اگه گفتی چیه .. این هوس منه که خوشم میاد از این که زیر کیر بابای خوبم هستم .. تو بهم قول دادی ها تا چند وقت دیگه همه چی حله .. -عزیزم تو تا یه رشته خوب دانشگاهی قبول نشدی که کمتر از پزشکی نباید باشه من اون کاری رو که دوست داری انجام نمیدم . حالا بذار از سکس امشبمون لذت ببریم و با حرفای الکی اعصاب خودمون خرد نکنیم . من خودم دستمو میذارم لاپات .. -این جوری هم حال می کنم . -انگشتاتو بذار توی دهن من .. نورا انگشتشو که با کسش خیس می کرد من اونو می ذاشتم تو دهن خودم و یکی یکی اونا رو میکشون می زدم . همه جاتو می خورم عزیزم . همه جات مال خودمه .. سه تا دسته گل دارم یکی از یکی بهتر و دوست داشتنی تر . -بابا من دختر بزرگتم . باید منو از اون دو تا بیشتر دوست داشته باشی من به تو بیشتر حال میدم .. خواستم برم کسشو بلیسم که اومد طرف کیرم . اونو گذاشت دهنش . با لوندی خاصی که می خواست دلمو ببره و برتری خودشو نشون بده اومد طرف من . به خودش اعتماد داشت . موفق هم بود . چون واقعا منو از خود بی خودم کرده بود . -می دونم دوستم داری آههههههه . می دونم کسمو می خوای .. کیرمو که از دهنش در آورده بود به کسش چسبوند و گفت می دونم که این اینو می خواد و یه روزی هم این دو تا به هم می رسن . بابا کسمو ببین چقدر تپل شده همین الان هم می تونی بکنی توش . من بهت قول میدم . قول میدم .. -دخترم این جور گاییدنها دیگه نسیه کاری نیست . این باید یه انگیزه ای باشه برات که بتونی درساتو خوب بخونی و به جایی برسی که نهایت رضایت رو از تو داشته باشم و این مسئله هم در مورد خواهراتم صدق می کنه . -باشه باشه هر چی تو بگی .. ولی ببین . از این کس هلوتر کجا می خوای گیر بیاری . ببین چقدر آب داره .. این سینه های سفید تیپ لیمویی منو ببین که فقط با دهن توست که تحریک میشه با دستای تو با میک زدنای تو .. اووووووخخخخخ بابا من کیر می خوام من می خوامش .. کیرمو بازم گذاشت توی دهنش .. دستمو گذاشتم دور سرش و اونو به طرف خودم فشردمش تا از ساک زدن نورا جونم لذت بیشتری ببرم و حال کنم . با همون چند حرکت نورا خوابم گرفته بود .. هر یک از این دخترای گلم واسه خودشون یک ساک زن به تمام معنا و حرفه ای شده بودند . -عزیزم چه جوری داری میکش می زنی . من دلم می خواد آبم توی کونت بیاد .. -من کسم آماده پذیرایی از کیر باباست و اگه بدونی چقدر اون داخل داغه .. تشنه آبته .. -نورا تو این حرفا رو از کجا یاد گرفتی .. -بابا من اون دختر دیروزی نیستم من الان تقریبا بیست سالمه همش منو به حرفم میاری و مجبورم کیر خوشمزه بابا جونو از دهنم در بیارم -خودت درش میاری تقصیر من چیه -نونا : بابا نوبت من نشد ؟/؟ -نونا جون تازه استارت رو هنوز نزدیم . چه عجله ایه . برای بار اول 20 دقیقه واسه هر نفر وقت می ذاریم . نینا : بابا جونم واسه اون سوراخایی که تنگ ترن باید وقت بیشتر بذاری . چون با حوصله باید اونا رو گایید . ولی نورا چون با تجربه تره فکر کنم کون گشاد باشه .. اینو که گفت خودش و نونا که در حال لز بودند با هم خندیدند . -حالا منو دست میندازین ؟/؟ -بس کنین دخترا -بابا من وقتی که میگم تو نینا رو بیشتر دوست داری بازم میگی که اشتباه فکر می کنم . چرا یکی نمی زنی تو دهنش . به من میگه کون گشاد . آره ؟/؟ من کون گشادم .. . پدر جونی همین الان بکن توی کونم این چشم کورشو باز کنه ببینه که اگه من گشادم چقدر سخت کیرت میره توی کونم ..... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
بـــــــــــــــابـــــــــــــــا تقسیـــــــــــــــم بـــــــــــــــر ســـــــــــــــه ۵۹-به موقعش کون همه تونو می کنم . فقط دیگه بهتون اخطار نمی کنم . اگه بخواین همین جور سر به سر هم بذارین و با هم نسازین من میرم زن می گیرم . اون وقت شما می دونین و نا مادریتون . البته من که همچین کاری نمی کردم و اونا هم هیچوقت ساکت بشو نبودند . این داد و تشر زدنهای من فقط برای یه نیمساعتی اثر داشت و دوباره یکیشون که یه چیزی ول می کرد اون یکی ادامه اش می داد . بهتر بود خلق خودمو تنگ نمی کردم . چقدر دلم می خواست در اون لحظات نورا رو با تمرکز بیشتری در آغوش می کشیدم این که دو تا دختر دیگه با حسرت متوجه کارام باشند حرصم می گرفت .. نهههههه باید یاد بگیرن اصلا من برای همین اونا رو آوردم کنار هم . دیگه به هیشکدوم از اون دو تایی که خارج از گود قرار داشتند نباید توجهی می کردم . اونا هم به موقعش سهم خودشونو داشتند چرا بی خود خودمو عذاب می دادم . هر چه بود نورا بود که منو با سکس پدر و دختر پیوند داد . دستمو گذاشتم لای موهاش و اونو از پشت به طرف جلو و رو صورتش می ریختم و باهاشون بازی می کردم .. چه نازی داشت این دختر خوشگل و تو پر من .. خودمو به بدنش چسبوندم . حالا دیگه خیلی آروم صحبت می کرد . -بابا از نگات معلومه که خیلی دوستم داری . خاطرمو بیشتر می خوای . صورت ناز و کشیده شو که گاهی گرد به نظر می رسید غرق بوسه اش کردم . چونه شو آورد بالا تا زیر گلوشو ببوسم . با این که قصد داشتم لباشو ببوسم تا دیگه حرف نزنه بقیه با زمزمه اون تحریک نشن با این حال با خواسته اون موافقت کردم . زیر گلوو بالای سینه هاشو همه رو غرق بوسه های گرمم کردم . چه نرم و لطیف بود . بوی عشق و هوسو به خوبی احساس می کردم . -بابا پس کی می خوای منو به آرزوم برسونی .. -هروقت که منو به اون خواسته ام برسونی . تلاش کنی تا یه دانشجوی پزشکی خوب و زرنگ شی . اون روز من می تونم خوشحال باشم و با افتخار قبولت کنم . حالا هم قبولت دارم و باعث افتخار منی ولی می خوام دوست دارم که پیشرفت کنی و رابطه جنسی و سکس بین من و تو مانع ترقی تو نشه .. وقتی که سینه های نورا جونمو گذاشتم تو دهنم یه دستمو هم گذاشتم رو کسش نتونست که دیگه فریاد نزنه -اووووووووههههههه بابابابا جونم ... پس کی می خوای .. من چیکار کنم .. هروقت این دو تا رو با هم می گیریشون بیشتر از هر وقت دیگه ای دلم می خواد اون کارو باهام انجام بدی .. نینا که گوشش تیز شده بود گفت -هیچوقت به این آرزوت نمی رسی پشت کنکوری . من خودم باید بیام این طلسمو بشکنم .. -نورا تو ساکت باش چیزی نگو .. اون بچه هست . تو دیگه خانوم شدی سر به سرش نذار .. نینا : بابا بلند تر بگو ما هم بشنویم . ما اینجا نباید چیزی رو از هم مخفی کنیم -نینا از نونا یاد بگیر ببین چقدر آرومه کاری به کار ما نداره -بابا اون از نورا می ترسه . حساب می بره . صبر کن نوبت من برسه اگه اون موقع حرف نزد ... نونا : من که حالا دارم بهت حال میدم بازم دست از سر من بر نمی داری ؟/؟ دوباره جو داشت به هم می ریخت . این بار تر جیح دادم سکوت کنم .. ولی این یه جمله رو گفتم -دخترا من دارم حال خودمو می کنم . هر کی نمی خواد راهشو بکشه بره .. هر چی هم التماس کنین و مظلوم بازی در بیارین تاثیری نداره . بازم دختر خودمین و هر چقدر هم قهر کنین دوباره مال من و مال همین خونه این .. حالا بس کنین . من پنج دقیقه به تایم نورا اضافه می کنم تا دیگه وقتمونو نگیرین .. نورا کیف می کرد من این جوری حرف می زدم .. سکس ما شیر تو شیر شده بود . طبق معمول راهی نداشتم جز این که برم رو کس نورا جونم و با کس لیسی خودم بهش حال بدم و اونو به آخر عشق و حال برسونم . بینی خودمو گذاشته بودم روی کس و نوکشو فرو می کردم داخلش .. -نههههههه پدر نیما جونم .. تند تربکن .. چرا اذیتم می کنی .. کسم کیر تو می خواد .. -من رو حرفم هستم .. .تو که می دونی من عاشق دخترام هستم و براشون هر کاری می کنم . اگه یه چیزی میگم واسه خودته . برای اینه که خوبی تو رو می خوام و می خوام که بهترین باشی . چون لیاقتشو داری . .پاهای نورا جونمو غرق بوسه کرده بودم . یک ربعی می شد که داشتم باهاش حال می کردم . نینا با این که نفر سوم بود همش به ساعت نگاه می کرد و نونا خونسرد تر از اون دو تا بود . می دونست از هر طرف که حساب بشه نفر دومه . هیکل کشیده و ناز نورا تا ساعتها خوردن داشت ولی کس لیسی رو شروع کرده بودم . کوچولو و تپل و ورم کرده . پر از آتیش هوس .. -جااااااان نورا .. چه حالی میده خوردن این کس -بابا کردنشو بگو . می دونم اگه یه بار بکنی توش دلت نمیاد که بکشیش بیرون .. دیگه کارمو شروع کرده بودم . طوری پاهاشو به این طرف و اون طرف پرت می کرد که از نونا و نینا خواستم بیان دست و پاشو داشته باشن . نونا انتهای پاهاشو داشت و لی نورا اجازه نداد که نینا بیاد طرفش در عوض با جفت دستاش تا می تونست موهای سرمو کشید . هر چی اون بیشتر به سرم فشار می آورد منم بیشتر به کسش فشار می آوردم .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی