ارسالها: 3650
#121
Posted: 19 Dec 2014 18:52
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــلایی 120
سینا خیلی آروم دو تا کف دستشو گذاشته بود رو برش های کون تمنا و کون تپلشو از قسنت بالا به طرف پایین و از پایین به بالا می مالوند . هر کدوم از این قاچا رو در یه حرکت نیم دایره ای قرار می داد و با دو نا دستش طوری دو طرف کونشو حرکت می داد که دو تا برش از وسط به هم بچسبن .. تمنا آروم آروم ناله می کرد . حس کرد خیلی زود تر از اونی که تصور می کرد حشری شده .. یه نگاهی به شوهرش انداخت .. وااااایییییی چی می دید . اصلا فکرشو نمی کرد که اونم تا این حد تیز کرده حشری شده باشه . کیرش به شدت شورتشو به سمت جلو نشون داده بیش از اندازه شورتشو شبیه به قله کوه نشون می داد .
-اااااااوووووووهههههه سینا سینا .. عزیزم . عشق من ..
اون به این صورت حرف می زد تا مثلا کامی رو تحریکش کنه ولی ته دلش خیلی زود حشری شده و. حس کرد دوست داره که اون پسر به جا های عمیق تری هم نفوذ کنه و تا می تونه به اون حال بده . ولی از خودش می ترسید . ازکامی می ترسید از این نظر که نکنه کاری کنه که شوهرش بیش از اندازه حشری شه . کامی بیش از حد حشری شده بود . اون و زنش بار ها و بار ها برای رفع این مشکل کنار هم فیلمهای سکسی دیده مدام کوس و کون و کیر غریبه ها رو به هم حواله می کردند ولی انگار این مسئله در اونا تاثیر چندانی نداشت . شاید حاالا که پسری غریبه اومده دست به نقد وارد عمل شده بود هیجان ناشی از سکس رو به اون بر گردونده بود . کامی حس کرد بیش از اونی که دوست داشته باشه بره سمت زنش دوست داره کیرشو در بیاره و با اون بازی کنه . درست مثل فیلمهایی سکسی که آدم به دیدنش دوست داره استمناء کنه . خودشو جای هنر پیشه مرد می ذاره که می خواد مثلا به جاش زن داستان یا فیلم رو بکنه . اونم در تصورات خودش می دید که داره زنشو می کنه . تمنا به شوهرش که در سه چهار متری اون قرار داشت اشاره ای زد و حالیش کرد که شورتشو در بیاره . این حرفو برای این زد که یه وقتی کامی فکر نکنه که زنش نسبت به اون بی توجه بوده و اسیر دستهای سینا شده . در حالی که از این حس خودش پیش شوهرش خجالت می کشید .. سینا هم از دیدن این صحنه ها دچار هیجان فوق العاده ای شده با تمام وجود و انرژی خودش سعی داشت طوری فعالیت کنه که هر دوی اونا رو حشری کرده رضایتشونو جلب کنه .. سینا چند دقیقه ای رو روی کون تمنا زوم کرده بود . یه نگاهی به شوهر تمنا که خیره به زنش نگاه می کرد انداخت . می خواست حالات اونو زیر نظر داشته باشه و ببینه که کدوم کارش اثر بیشتری در اون داره . هر چند که هنوز قسمتهای زیادی از بدن تمنا باقی بود که با اون ور نرفته باشه ..
-اوووووففففف سینا جون . فدات شم کونم داره می سوزه . لبه های کسم داره به کناره های پام فشار میاره اگه بدونی چه جوری داره منو از هوس می سوزونه .
کامی شورتشو پایین کشیده بود و داشت با کیرش بازی می کرد . زن حس کرد که شوهرش هم تحریک شده .. ولی دوست داشت که با کیر سینا حال می کرد . تعریف کیر سینا رو از یکی دو تن از دوستاش شنیده بود و این که این پسر با چه قدرت و حرارتی با طرف مقابلش حال می کنه . منتها در این مورد قبل از این که به این ساختمون بیان چیزی به شوهرش نگفته بود که یه وقتی درش ایجاد حساسیت نشه .
-سینا مگه با تو نیستم . بمالون .. قاچای کونمو از وسط طوری به هم بچسبون که کسمو خوب کیپ کنه . بهش حال بده . کامی همچنان در حال جق زدن بود خیلی بهش کیف ی داد .. زن می گفت که دو تا قاچا به هم بچسبه و کس داغ داغ بشه .. ولی کامی یه چیز دیگه ای گفت که می خواست حال کنه .
-سینا جون اگه می تونی کون زنمو از وسط یه خورده بازش کن تا من بتونم اون دو تا سوراخشو ببینم و خوب با کیرم بازی کنم . خیلی حال میده . آدم به یاد فیلمهای پورنو میفته که چند لحظه بعد دو تا کیر میره تو سوراخای این زن .
-داش کامی من سه تا کیرو هم دیدم که با هم وارد بدن یه زن شه ..
تمنا : خوش به حال اون زن ..
کامی یه نگاهی به زنش انداخت و گفت
-تمنا راستی راستی تو خوشت میاد ؟
-تو چی دوست داری زنت از این کارا بکنه ؟ ووووووییییی سینا سینا .. کمرم .. کمرم سنگین شده ..
ولی پسر همچنان در حال مالش تن و بدن تمنا بود که با تمام وجوسش تمنا می کرد تا سینا یه جوری اونو به آخر لذت برسونه . سینا می دونست که قرارشون این نیست . نباید بی گدار به آب بزنه و بهانه به دست کامی بده . ولی کامی که اصلا هوش نبود . انگاری در این دنیا نبود . از حال رفته بود . اون در خیال خودش همسرشو زن دیگه ای تصور می کرد و همه این جریان رو یک خواب و خیال که می تونست از این خیال خودش لذت ببره .
سینا : تمنا جون من چیکار کنم حالا با این کون .. بچسبونم یا طوری باز کنم که سوراخای کس و کون مشخص شه آقا کامی لذت ببره ..
-هر چی کامی میگه .. هر چی اون بگه . تو خودت چی تو چه جوری خوشت میاد .. سینا در حالی که از کناره ها صورت زن را می بوسید گفت منم هر طوری که شما خوشت بیاد و شوهرت پسند کنه می پسندم که با شما حال کنم ..
-اوووووفففففف ..
زن یه نگاهی به شوهرش انداخت تا روحیه اونو ببینه . دوست داشت این شورت بسیار نازک فانتزی از پا هاش خارج شه و سینا هم شورتشو در بیاره ..
-کامی جون نظرت چیه من و سینا جون شورتمونو در بیاریم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#122
Posted: 22 Dec 2014 21:56
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــلایی 121
کامی : من که آرزومه . من که این جا واسه همین دارم آتیش می گیرم . سینا خیلی آقاست . اون اول بهش گفتیم که رعایت ما رو بکنه چقدر مودبانه و با احترام داره کارشو می کنه .. شاید سختش باشه کارشو بکنه . سینا جان هروقت حس کردم از مرز رد شدی بهت میگم . تو می تونی شورت خودت رو در بیاری منم برای این که سختت نباشه نشون بدم که کارت عالیه خودم شورت زنم , زن خوشگل و نازم تمنا رو در میارم ..
تمنا بازم سرشو بر گردوندو خطاب به شوهرش گفت ..
-اوووووووففففففف عزیزم عزیزم چقدر برای تو خوشحالم . چقدر کیرت رشد کرده . به هیجان اومده . می بینم حسش می کنم ..
زن دل تو دلش نبود و به گونه ای با شوهرش حرف می زد که روحیه اونو ضعیف نکنه که اون فکر نکنه که بد جوری تمنا گلوش پیش سینا گیر کرده و هوس کیر اونو داره .. کامی هم از این که سینا داره با زنش ور میره به وجد اومده بود . قلبش به شدت می تپید . انگار زیاده از حد در حال درمان بود .. از اون طرف سینا هم شورتشو در آورد . زن دمر افتاده بود و شوهرش هم رفت به سمتش . دستاشو گذاشت رو شورتش و اونو آروم به سمت پایین کشید . حالا این سینا بود که با وجود این که با زنان و دختران زیادی بود به هیجان اومده بود . از این که می دید مردی لقمه چرب و چیلی و آماده ای به نام زنشو داره واسه اون آماده می کنه . یه نگاه به صورت و کیر کامی و این که با چه هیجانی داره کون و بدن زنشو آماده کرده در اختیار اون می ذاره کافی بود که اونو متوجهش کنه که اون بی اندازه حشری شده و دوست داره که سینا به زنش حال بده . درسته که همه چی راحت نشون می داد ولی از نظر اون یه معادله سخت و پیچیده سه مجهولی بود که همه چی باید با هم حل می شد . رابطه اون با تمنا .. تمنا و شوهرش .. و مهم تر از همه سیستمی که اون و کامی رو به یک تفاهمی برسونه که باید تمنا رو بکنه . آخه قرارشون بر این بود که تا یه حد تحریک باشه و بعد کامی سکان کار رو در دست خودش قرار بگیره . ولی هیچ حرکتی در این زمینه از سوی کامی دیده نمی شد . کامی در حال پایین کشیدن شورت زنش لباشو گرد کرده و می گفت اوخخخخخخ جووووووون جووووووون .. تمنا وقتی که این حرکات شوهرشو می دید هم لذت می برد و هم می ترسید . لذت از این نظر که فهمیده بود وجود سینا تا به حال خیلی مثمر ثمر بوده و ترس از این نظر که دوست نداشت کامی سینا رو دکش کنه ... کامران هم نمی دونست چه جوری حسشو نشون بده که دوست داره سینا پیشروی کنه . بازم اونو به هیجان بیاره . هیشکدوم در مورد این مسئله که چه قرار دادی کردند حرفی به میون نمی آوردند . همه شون دوست داشتند که خارج از قرار داد کار کنن . وقتی که کامی شورت زنشو از پاش در آورد رفت عقب . تازه چشمش به کیر دراز و کلفت و آماده رزم سینا افتاد ..
-واااااااااوووووو تمنا عزیزم سرت رو بر گردون . چشات رو باز کن . سینا جون شورتشو در آورده .. ببین قبولش داری ؟ قبولش داری . اندازه اش خوبه ؟ دست کامی دوباره رفته بود رو کیرش . فکر می کرد که کیر سینا رفته توی کون زنش .. مدام جای دوتا سوراخ بالا و پایین رو عوض می کرد . کیر سینا رو تصور می کرد که از کس زنش بیرون کشیده میشه بعد در میاد و فرو میره توی کون زنش . تمنا جیغ می کشه میگه جر خوردم یواش تر .. حس کرد آبش می خواد خالی شه به حالتی رسیده بود که آب کیرش اومده بود اون دم دم .. فقط کافی بود نوک انگشتشو بکشه روی قسمت حلوی کیرش . کون تمنا رو خیلی وسوسه انگیز می دید ولی هوس اینو داشت که سینا بازم حرکتی رو به جلو داشته باشه . انگاری همه فکر همو می خوندن ولی بازم استرس داشتن که حس خودشونو در میون بذارن . و همه هم دوست داشتن که وقت بخرن یه جوری لفتش بدن . لفت دادنی که با عطش و هیجان زیادی همراه بود . تمنا به دیدن قالب کیر سینا دیگه بی حال شده بود ..
کامی : سینا جان کارت عالیه .. فقط بازم هیجان بیشتری لازمه ...
چقدر دوست داشت که زنش با کیر اون پسر ور بره . ببینه و بفهمه که تمنا تا چه اندازه لذت می بره و خودش هم در اون هیجان بسوزه و لحظه به لحظه اوج بگیره .. سینا رفت جلو تر .. یه لحظه یه نگاهی به کامی انداخت ..
کامی : آفرین بچه ها بیکار نباشین .. تمنا یه پهلو کن . آقا سینا بتونه دستشو به سینه هات برسونه . اصلا هر کاری که دوست داره می تونه انجام بده . اگه دوست داشته باشی می تونی با کیر سینا هم بازی کنی .. نازش کنی . اونو بذاری توی دهنت .. تا من ببینم ..
تمنا که هر کاری می کرد نمی تونست جلوی هیجانشو بگیره گفت باشه عزیزم اگه تو این جوری خوشت میاد شور و حالت بیشتر میشه به خاطر تو حرفی ندارم .
سینا کیرشو برد به سمت دهن تمنا .. یه دستشو گذاشت رو سینه زن و دست دیگه شو از مسیر کمر تمنا روی قاچای کونش قرار داد کامی رفت سراغ کون زنش . قاچای کونشو به دو سمت باز ترش کرد ..
-آقا سینا حالا راحت تر می تونی کف دستتو بذاری روی کون تمنا جون ..
برگشت عقب .. رفت به گوشه ای که اون دو تا کمتر حالتشو ببینن . ولی با این جال بازم دیده می شد . زن حس کرد که دستای سینا داره آتیشش میده . یه دست روی سینه اش .. یه دست رو کونش و اون چاک وسط که با کس در تماس بود .. و از طرفی کیری توی دهنش قرار گرفته بود که دوست داشت اون کیر وارد کسش شه یعنی کامی اون اجازه رو به سینا میده که این کیر بره توی کسش ؟ داشت دیوونه می شد . اگه شوهرش ضد حال بزنه چی ؟ کاش خودش میومد به محل کارسینا و به دور از چشاش و بدون این که به اون بگه وقت می گرفت و با سینا حال می کرد . بعدا هم می تونه این کارو بکنه ولی حالا رو چیکار کنه .. کامی دیگه رفت یه گوشه ای رو زمبن دراز کشید . نمی دونست به کدوم یک از این سه نقطه توجه کنه . به کیر جوان غریبه ای که رفته بود توی دهن زنش ؟ یا به دست سینا روی سینه درشت تمنا .. یا اون دستی که کس زنشو فشار می داد و چنگش می گرفت و با سوراخ کون تمنا بازی می کرد ؟ و شق چهارمی هم وجود داشت و این که با کیرش چیکار می کرد . کیری که از دیدن صحنه به هیجان اومده بود و هوس اینو داشت که آبشو خالی کنه .. دلش می خواست وقتی آبشو خالی کنه که از این هم بیشتر اوج بگیره . حالا اون از این می ترسید که چه جوری به روی تمنا بیاره که مثلا کیر سینا رو می تونه قبول کنه و این برای درمان شدن اونا نیازه . هراس داشت از این که نکنه زنش ناراحت شه .. و از این که کامی قبول کرده در مرحله فینالی هم تسلیم سینا شه اونو به بی غیرت بودن متهم کنه .. داشت از درون می پاشید .. سینا مرتب دستاش کار می کرد .. .. کامی دست از رو کیرش بر داشت تصمیم گرفت خودی نشون بده بعد سر صحبتو باز کنه و به روی زنش بیاره که می تونه از سینا کیر بخوره اونم نرم نرم این حرفو بهش بزنه . .. رفت طرف اونا و دستشو گذاشت رو پاهای زنش .. بعد دستشو گذاشت رو سر تمنا و خیلی آروم با موهای سرش بازی می کرد .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#124
Posted: 30 Dec 2014 23:04
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــــــــــــلایی 123
کامی دلش می خواست به اون نقط ای خیره شه که سینا داره باهاش حال می کنه و اونو داره لیس می زنه . منتظر بود بازم حرفای سینا رو بشنوه و پسر هم لذت می برد از این که احساس خودشو بیان کنه . سینا داشت با درز کون و چاک وسط لاپای تمنا حال می کرد .. ملچ مولوچ و صدای بوسه های وارده بر کوس و کون و لاپای تمنا طوری بود که خود زنو به این هوس انداخته بود که سینا زود تر از کیرش استفاده کنه -اووووههههه من دارم آتیش می گیرم .. جووووووون ... چقدر این داغه .. همین جور داره لبامو آتیش میده . می سوزونه .
کامی فقط زل زده بود به چهره سینا و می خواست شور هوس رو در چشاش ودر حرکاتش احساس کنه . می خواست ببینه که اون چه جوری داره با تمام وجودش از زنش لذت می بره .. همراه با ناله های سینا بازم کیرشو می کوبوند به سقف دهن زنش .. دستشو به طرف کون تمنا دراز کرد وقرار داد در همون قسمتی که دستای سینا داشت با کون زنش ور می رفت و اونولمسش می کرد ..
-آههههههههه تمنا .. راست می گه . هرچی سینا جون میگه راست میگه . حق داره . چه کونی داری . چرا من تا حالا ندیده بودم و متوجهش نشده بودم . راسته که میگن وقتی که یکی دیگه از داشته های آدم میگه و لذت می بره آدم تازه به هوش میاد و قدر اونو می دونه ..
کیرکامی از دهن تمنا در اومده بود .. حالا زن به شدت جیغ می کشید .. چون علاوه بر دست سینا دست شوهرش هم رو کونش قرار داشت فریاد می زد من کیر می خوام .. منو بکن منو بکن .. دیگه نمی تونم طاقت ندارم .. طوری این حرفو می زد که کامی هم حس کنه که داره به اون می گه ولی هم اون و هم شوهرش هر دو شون می دونستن صدای دل و نیاز همو .. حتی سینا هم متوجه شده بود که تمنا تمنای اونو داره . تا کیر کامی از دهن زنش بیرون کشیده شد شوهره بازم خودشو رسوند به پشت زنش تا ببینه که سینا چیکار می کنه .. آب و ترشحات هوس به اندازه ای از کس تمنا بیرون زده بود که آدم فکر می کرد که آب نهایی کس به شدت زیاد از تمنا خارج شده .. کامران دستشو به خیسی کس زنش مالید و اونو روی پوست کونش پخش کرد . تمنا اون دستو نمی خواست . به دستای سینا نیاز داشت و کامی هم دوست داشت که پسر به کارش ادامه بده .. نگاهش به کیر سینا بود .. نمی دونست با چه بهانه ای بگه که دوست داره سینا کیرشو بکنه توی کس زنش .. کیرش از تماشای صحنه تیز شده بود .. دل تو دلش نبود .. گیج شده بود .. بزرگ ترین آرزوی زندگیش شده بود که کیر تیز و کلفت سینا رو در کس زنش ببینه .. و برای بار اول و در حالت اول ببینه که چه جوری در همون حالت قمبلی فرو رفته توی کون زنش .. اگه تمنا موافقت نکنه چی ؟ اگه آبروش پیش هر دو نفر بره چی ؟ رفت به سمت زنش .. لباشو به لباش نزدیک کرد ولی تا اومد لباش به اون لبا بچسبه اونو زیر گوش تمنا قرار داد و خیلی آروم بهش گفت ازت می پرسم کیر سینا رو می خوای ؟ فقط سرت رو تکون بده ... اگه می خوای من بهش بگم ... کامی سرش رو برد عقب به صورت زنش نگاه کرد . تمنا سرخ شده بود . بالاخره نیاز باغث شده بود که شوهرش احساس خودشو بیان کنه . به هیجان اومده بود . زن سرشو به علامت رضایت تکون داد . حالا کامی بی نهایت ذوق زده شده بود . حس می کرد که بیشتر راه رو رفته . چون وقتی که اون و زنش راضی باشن سینا هم می تونه راضی باشه . درسته که اونا همچین قول و قراری رو با هم نذاشتن . ولی هرچی بخواد به سینا میده تا زنشو بکنه . پول بیشتری بهش میده . چون این کار زحمت بیشتری داره .
کامران : سینا جان من یه خواهشی ازت داشتم .. می تونم بگم ؟ ..
صدای کامی می لرزید . استرس داشت . هیجان امونش نداده بود . تصور تماشای کیری دیگه در کس و کون زنش اونو از خود بی خود کرده بود .
-بفرمایید کامران خان ..
-اگه موافق باشی .. اول شما اقدام کن .. اقدام نهایی رو انجام بده .. می دونم که این جزو قرار داد ما نبوده ولی ازت می خوام که کیرت رو فرو کنی توی کس تمنا .. اونو بکنیش .. پیش من . من با چشای خودم ببینم . جیگرم حال بیاد .. خود تمنا هم کیف می کنه . من می دونم من زنمو بیشتر و بهتر می شناسم ..
-نمی دونم آقا کامی چی بگم ..
-هر چی بخوای بهت میدم . بهت پاداش میدم .. خواهش می کنم ..
-نمی دونم .. باید بدونم .. باید از زبون خود تمنا خانوم بشنوم . من نمی خوام فردا اون بگه که با اکراه و فقط به خاطر تمایل شوهرش این کار رو کرده و عذاب کشیده .. کامی با چهره ای التماس آلود به زنش نگاه کرد .. انگاری داشت گریه اش می گرفت تمنا : با اجازه شوهر گلم .. با اجازه آقا و مرد خودم که اونو از یه دنیا و از خودم هم بیشتر دوستش دارم راضیم ..
کامران طوری به وجد اومده بود که حدود یک دقیقه تمام داشت کف می زد . احساس آرامش می کرد .. درخواهش بعدی فقط از سینا اجازه گرفت ..
-سینا جان این پیوند مقدس بین کیر تو و کس زنمو می تونم برای بار اول خودم با دست خودم انجام بدم ؟
اون دوست داشت کیر سینا رو از انتها بگیره توی دستش و خودش اونو به سمت کس زنش تمنا هدایت کنه .. و بعد اونا رو بذاره به حال خودشون و بشینه تماشا کنه .. سینا داشت به این فکر می کرد که کامی زیاده از حد درمان شده ولی باید یه بر نامه ای می چید که قبل از تموم شدن بر نامه امشب کامی هم زنشو بکنه تا درمان اصولی انجام شده باشه .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#126
Posted: 6 Jan 2015 23:40
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــــــــــــلایی 125
کیر سینا تا آخر کس تمنا رفته بود . پسر به این فکر می کرد که این کس با این که تنگ نشون میده ولی چقدر جا داره وکیر تفریبا کوتاه کامی چطور تونسته تا حالا تمنا رو راضی نگه داشته باشه البته کیر بیشتر کلفتی اون مهمه تا طولش .. ولی سینا یه چسبندگی خاصی رو در فرو کردن کیر به داخل کس تمنا حس می کرد . یه حالتی شبیه به همونی که داشت رودابه رو می کرد . سینا یه حس خوبی داشت که از بیان اون خجالت می کشید شاید هم استرس داشت که نکنه کامی با همه لذتی که می بره بازم شاید یه حس دیگه ای راجع به این مسئله پیدا کرده باشه و یا تا یه حدی بخوا د که با اون همراهی کنه . برای همین سعی می کرد هنوز هم مراقب بعضی از کار های خودش باشه . به محض این که کیر سینا رفت تا ته کس .. کامی و تمنا دو تایی شون عکس العمل نشون دادن ..
کامی : اوووووووفففففففف جاااااااااان ..
تمنا : آخخخخخخخخخخ آههههههههههه ..
کامی : دست من نیست .. خوشم میاد ..
شوهره کیرشو محکم گرفت توی دست خودش و اونو به طرف بالا و پایین حرکت می داد . سینا از هیجان نمی دونست چیکار کنه . این یه تیکه رو تعارف اومد ..
-کامی جان اگه دوست دارین من بیرون بکشم شما بفر مایید ..
کامران اگه سرش هم می رفت راضی نمی شد که سینا کیرشو از کس زنش بیرون بکشه و اون کیرشو جای مال اون بفرسته توی کس همسرش ..
کامی : سینا جون خوشت میاد ؟ بازم حرف بزن .. تمنا تو هم یه چیزی بگو .. مثل چند دقیقه پیش بازم بگو .. من خوشم میاد عزیزم می خوام حال کنم . تو اگه حال کنی منم حال می کنم . این جوری زن و مرد نسبت به هم صمیمی تر میشن ..
تمنا : فدات شم . فکر نمی کردم ....
کامی : تمنا حرفت رو قطع نکن ..
تمنا : راستش وقتی حس کردم دوستت دارم با خودم گفتم با هر مدل کیری که داشته باشی می سازم . اصلا بهت خیانت نمی کنم . اگه یه وقتی از سکس دلسرد شدم بازم مال تو میشم .. ولی اصلا فکرشو نمی کردم که تا این حد از کیر یک مرد دیگه لذت ببرم . از کیر یک مرد نا محرم ..
-آخخخخخخخخخ بگو بگو حال می کنم .. فقط به سینا جون نگو نا محرم . اون از این به بعد دیگه خانه محرم ماست . من اونو دیگه ازدست نمیدم . حرف بزن .. با سینا حرف بزن ..
تمنا : دلم می خواد حداقل روزی یک بار و چند دقیقه این کیر تا ته کسم برسه .. منو بکنه .. طوری که درد بکشم .. اون وقت تو شوهر خوشگله من با کیرت بیای و آرومش کنی .. سینا بهم شلاق بزنه .. شلاق کیرشو بر پیکر کس و کونم بزنه و تو با کیرت نوازشم کنی ..
کامی : وووووووویییییی باشه باشه این کارو می کنم .. من این کارو می کنم . سینا هست ..
-سینا بکنش .. تمنا رو محکم بکنش .. طوری که با هر پرش کیرت دو متر بره جلو .. واااااااااییییییی ..
کامران از هیجان و لذت زیاد نمی دونست چیکار کنه .. کون زنشو می بوسید و خیره شده بود به حرکات کیر سینا توی کس تمنا .. انگشتاشو روی کمر زنش می کشید . می دونست این جوری هوس اون بیشتر میشه . لباشو رو نوک سینه های تمنا می ذاشت .. دو طرف از یک قسمت کون زنشو می گرفت و میون دو تا دستاش می گردوند .. با دو تیکه برش کون این کارو می کرد .. باز و بسته اش می کرد و کاری می کرد که دو طرف کون تمنا روی کیر سینا حالتی پیدا کنن که انگار کون کیر رو قورت داده و کیری وجود نداره ..
تمنا : وووووووییییییی سینا جون سینا جون ... کامی کامی از حال رفتم .. فقط کامی بهم نگو من خیانت کردم ..
با این کارش کاملا شل شده بود سینا قسمتی از کیرشو بیرون کشید تا وقتی که کامی جفت قاچای کون زنشو بین کیر سینا در حرکت در میاره کیرش بیشتر در تماس با کپلهای گوشتی تمنا باشه .
کامی : تو بهترین و وفادار ترینی
زن دوست داشت احساسات خودشو بروز بده .اولش می خواست فریاد بکشه . حس خودشو نشون بده .
-سینا عزیزم .. بگو بگو از چشات نمیفتم . بگو بازم دوستم داری . برام حرفای قشنگ و عاشقونه می زنی .. بگو از این که لذت بردن من تو رو ناراحتت نمی کنه .. .. بازم بگو عشق من!
و سینا هم طوری با احساس حرف می زد که زنش متوجه شد که اون صادقانه و با تمام وجودش داره حرف می زنه ..
کامی : تو هم بگو می خوام بازم از لبای قشنگت بشنوم که همون شوهر غیرتی سابقم و عشقمو باور داری .
زن و شوهر با این حس و حالشون بازم سینا رو به عالمی دیگه برده و اونوغرق هیجانش کردند .
-بگو من هنوز ارزش یه زن وفا دار رو برات دارم ..
-عزیزم چی داری میگی مگه تو به من خیانت کردی .. دیگه این حرفو نزن .. من و تو همدیگه رو درک می کنیم . عشق از این بالاتر چی می تونه باشه .. بگو چی می خوای الان ازم چی می خوای عشق من .. تمنای من ..
-تمنا می کنم بیای روبروم تا وقتی که دارم هوسمو نشون میدم نگام به نگاه عاشق و صادقانه تو باشه تا هم از کیر سینا لدت ببرم هم بیشتر حس کنم که تو هم خوشت میاد و داری حال می کنی ..
و زن با این کارش می خواست یک بار دیگه تمام زوایا رو داشته باشه .محکم کاری کنه .. کامی همون کاری رو کرد که تمنا می خواست .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#128
Posted: 14 Jan 2015 00:50
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــــــــــــلایی 127
تمنا یک بار دیگه سرشو به طرف شوهرش گرفته بود . با این که ار گاسم شده بود از ضربات شدید کیر سینا به شدت لذت می برد ..
سینا : آه ..آه ..آههههههههه .. تمنا جون .. خوبه ؟ می خوام خالی کنم .. می خوام بریزم توی کست .. ..
-بریزدیگه .. کامی منتظره .. منم منتظرم ..
-پس بگیرش ..
پسر انگشتاشو کاملا چسبونده بود به دو طرف کون زن کامی و کیرشو همچنان می زد به ته کس تمنا و اونو با فشار بیرون می کشید . یه لحظه حس کرد که آبش دیگه داره میاد .. جلوشو نگرفت .. تمنا پرشهای کیر سینا رو به خوبی احساس می کرد ..
-عزیزم ..کامی جون .. آب سینا رفته توی کسم .. دوستت دارم کامی خوشگله من .. کامران یه چشش به سینا بود و یه چشش به زنش . می خواست ببینه که دو تایی شون در حال انزال و دریافت منی چه حالتی دارن .. می دونست که سینا مث هر مرد دیگه ای لذت می بره . پسر چشاشو خمار کرده بود .. زنش لباشو گرد و غنچه کرده بود .. هر ضربه ای که سینا به کس همسرکامران وارد می کرد و در اون لحظه چشاشو آروم می بست و باز می کرد نشون می داد که یه جهش آب کیر توی کس داشته . پسر به شدت لذت می برد . نمی دونست که چطور می تونه حسشو بیان کنه . سینا موهای تمنا رو از پشت جمع کرد و پشت گردن و سرشو می بوسید و در همین حال هم تند و تند توی کسش تلنبه می زد .. هنوز آب کیرش در حال ریزش به کس تمنا بود ولی دیگه جهشهای آخر بود و قطرات منی در ضربات آخر یواش یواش کم و کمتر شده تا به آخرش رسید .
تمنا : سینا جون منو ببوس منو ببوس .. واااااااییییییی کامی جون .. من بازم هوس دارم.. خوشم میاد .. دوست دارم بازم کیر سینا جونو توی تنم حس کنم ..
کامی : عزیز دلم , دل به دل راه داره .. منم دوست دارم که اون بازم تو رو بکنه ..
تمنا : کیف می کنی که اون منو می کنه
کامران : بیشتر واسه این لذت می برم که تو خوشت میاد تو حال می کنی . وقتی که تو لذت ببری انگار منم لذت می برم . منم با تمام وجودم حال می کنم . دیگه بهتر از این چی می خوام مگه ..
کامی : اگه شما دو تا موافق باشین به همین صورت تمنا برگرده طاقباز کنه . تو سینا جون هم یه بار دیگه این بار از روبرو بکن توی کسش . تمنا این جوری خیلی حال می کنه .. در این حالت زیاد نمی مونیم .. بعد دوباره تمنا جون قمبل کنه تا داش سینای با مرام و با معرفت ما بکنه توی کون همسر خوشگلم .. ولی قبلش یه چیزی ازت می خوام تمنا جون نه نگو .. سینا جون کیرت رو در نیاری همین جور تا اون جایی که میره توی کس تمنا جون نگهش داشته باش .. عزیزم فدات شم . وقتی سینا کیرشو کشید بیرون یه مقدار زیادی از آب کیرش بر گشت می کنه می خوام اونا رو بخوری ..
تمنا : خب دیگه چی حضرت آقا ..
-فعلا همین سلامتی شما ..
سینا : اجازه دارم منم یه حرفی بزنم ؟
کامی : بفر مایید سینا جان
-من می تونم از محضر آقا کامی خواهش کنم که وقتی که کیرمو فرو کردم توی کون تمنا خانوم البته با موافقت ایشون .. شوهر گرانمایه تمنا خانوم هم برن زیر عیالشون و از اون پایین کیرشونو به سقف کس تمنا جون بکوبونن ؟ آخه جسارته نمی خوام فضولی کنم یه خورده هم باید به این کیر تحرک داد تا به کم کاری یا بهتره بگت بیکاری عادت نکنه ..
کامی : فدای تو که به فکر منم هستی . راست گفتی ها . از بس از لذت بردن زنم لذت برده بودم که دیگه پاک یادم رفت واسه چی این بر نامه رو چیدیم ..
سینا کیرشو کشید بیرون .. تمنا در جا طاقباز کرد .. زن و شوهر هر دو تا دستشونو گذاشته بودن زیر کس که نذارن قطره ای از منی سینا حروم شه و به زمین بریزه .. هم کامی و هم زنش هر دو تا شون تا می تونستن آب کیر سینا رو جمع کرده .. تمنا اونا رو خورد .. زن طوری انگشتای آغشته به منی شوهرشو لیس می زد که انگار داره عسل می خوره ..
کامی : عزیزم حال کن .. این محصول هوس سینا جونه .. خیلی واست فایده داره .. سینا این بار از روبرو کیرشو توی کس تمنا قرار داد ..
کامی : سینا جون ببوسش .. لب به لب .. لب به لب .. نشون بده دوستش داری و داری حال می کنی . فکر کن دوست دخترته . عشقته ..
سینا : کامی جون خب اون دوست دخترمه .. عشقمه ..مگه نیست .. می خوامش .. سیر نمیشم ازش ..
سینا با این که کیرش شل شده بود ولی با تمام قوا تمنا رو می کرد .. لباشو به لبای زن قفل کرده بود . دستاشو گذاشته بود رو سینه های زن .. و بعد قسمت بالای پاشو لمس می کرد .. کامی یک بار دیگه شروع کرد به جق زدن .. سینا حس کرد که دیگه باید کاری کنه که هیجانو به طور کامل به اون مرد بر گردونه و یه جای کار نشون بده به کامی که در مان شده و می تونه خودش سکان امورو در دست بگیره . هر چند این مردی که اون دیده بود و این زنی که کیرشو نوش جون کرده بود به این سادگی ها ازش دست بر دار نبودند . تمنا چشاشو بسته بود . رفته بود به عالم خماری .. دوست داشت بازم به سینا فکر کنه و در این حالت هم تا به آخرش برسه .. ولی دیگه لحظاتی بود سینا خودشو رها کرده بود ..
تمنا : آقا سینا قبل از آخر کار یه بار دیگه هم باید منو این جوری بکنی و ار گاسمم کنی . البته با اجازه کامی جون
-فدات شم همسر گلم که با این که گفتم صاحب اختیاری ولی بازم احترام منو نگه می داری .. ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#129
Posted: 16 Jan 2015 21:38
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــــــــــــلایی 128
سینا از تمنا عذر خواست و گفت یه کاری با کامی جون دارم یه سوال خاصه که اگه تمنا خانوم اجازه می فر مایند من برم اون کارو انجام بدم و بر گردم ..
تمنا : خواهش می کنم آقا سینا اگه کاری هست که از دست من بر میاد من انجامش بدم یا اگه چیزی خواستید .
کامی : عزیزم فکر کنم سینا جون برای تجدید قوا می خوان یه شربت عسل میل بفر مایند .
تمنا : خب واسه همه درست کن ..
خلاصه سینا وقتی که با کامی خلوت کرد گفت..
-ببخشید کامران خان جسارته . هدف ما این بود که شما دو تا نسبت به هم اون شور و حالی روکه لازمه یک رابطه داغه و بتونه اساس خانواده شما رو حفظ کنه پیدا کنین . حالا در حرکت بعدی تو می کنی توی کس زنت و منم می کنم توی کونش . باید احساس خودت رو بیان کنی . تو به اندازه کافی از این که من زنتو کردم لذت بردی و تحریک شدی . ولی میزان لذت بردنت بیشتر از تحریک شدنت بود . ای کاش بیشتر تحریک می شدی .. ولی عیبی نداره . حالا هم می تونی خودت رو به همسرت ثابت کنی . وقتی که داری اونو می کنی بگو که داری کیف می کنی . از اندامهای هوس انگیز تنش بگو . از سینه هاش.. از کسش .. از چشای قشنگش .. آفرین مرد .. حتی اگه اون لحظه حسشو نداری که این حرفا رو بزنی خودت رو وادار کن که بیانش کنی . با این کار اونو هم به هیجان میاری طوری که برات حرفای قشنگ و هوس انگیز می زنه و دو تایی تون ازسکس و از زندگی لذت می برین . حالا چند تا شربت درست کن و پنج دقیقه دیگه بیار . یه وقتی جسارت نشه و فکر کنین که دارم دستور میدم . با اجازه داداش کامران من دوست دارم یه چند دقیقه ای بدن زنتو یه چکابی بکنم و شاید اون دوست داشته باشه در این حالت تنها باشیم . سینا خودشم نفهمید که چی گفته و همین که شوهره رو فرستاد تا یه چند دقیقه ای سرش گرم بشه براش غنیمت بود . همون حرفا رو اومد و برای تمنا تکرار کرد ..
-اووووووفففففف سینا جون فدای تو .. من دارم از سکس با تو لذت می برم . حال می کنم . خود کامران هم خوشش میاد که تو به من حال میدی . احساس می کنم که اگه تمام لذتهای عمرم از سکسو تا دیروز به یه طرف بذاری لذت امروزمو به یه طرف دیگه ترازو .. بار امروز, لذت امروز من خیلی سنگین تر باشه
-ولی تمنا جون هدف امروز ما رو فراموش نکن که برای چی اومدیم این جا .
خلاصه هم زن و هم مرد بدون این که بدونن سینا چی به طرف مقابلشون گفته آماده برای شروع یه هماغوشی و عملیات سکس سه نفره شدن . کامی رفت زیر بدن زنش دراز کشید .. سینا هم کون زن رو هدف گرفته اماده شلیک بود .. ولی دیگه در استفاده از کرم و چرب کردن اون کون خست نکرد وتا می تونست کون اون زن و کیر خودشو چرب کرد .کامی : سینا جون کس تمنا خشکه .. اگه از همون پشت دستت رو بکشی روی کسش و بهش حال بدی شاید خیس کرد و کیر من راحت تر رفت توی کسش .. اون با تو خیلی حال می کنه . تحریکش کن ..
سینا حس کرد که واقعا این شوهر به نهایت کس خلی رسیده و دیگه باید از دانشگاهش فارغ التحصیل شه . تمنا هم که از تماس دست سینا با کسش حسابی سر حال شده بود . سینا دستشو ول کرد و گفت کامی جون حالا وقتشه .. خودشم که به اندازه کافی کون تمنا رو چربش کرده بود کیرشو به سوراخ کون زن فشار داد . کامی کیرشو فرو کرد توی کس ..
-سینا جون میشه گفت تمنا کونش فابریکه وشاید خیلی دردش بگیره ..
تمنا : بس کن کامی .. من که بچه سوسول نیستم . دارم حال می کنم .
ولی سینا حس کرد که زن کمی دردش گرفته .. کامی به چهره زنش خیره شده بود . دوست داشت اون حالتو ببینه . وقتی که کیر سینا میره توی کون زنش . چطور میشه یه زن به کسی که علاقه داره کون بده و درد رو با تمام وجودش پذیرا شه . ولی اون حالا داشت تصور می کرد کیری رو که رفته توی کون زنش و حرکتی رو که روی اون سوراخ انجام می داد . یادش اومد که سینا چی بهش گفته .. تمنا هم می دونست که باید نشون بده که داره از کامی لذت می بره . با این حال سختش بود که جلو سینا این حرفا رو بزنه . نه این که از محبت کردن به شوهرش پیش اون پسر خجالت بکشه .. چون اون دوست داشت که حس و هیجان خودشو بیان کنه .. کامی هم داشت به این فکر می کرد اگه اون و تمنا با هم تنها باشن چه حس و هیجانی می تونه نسبت به همسرش داشته باشه .. زن وجود دو تا کیرو در بدنش حس می کرد .. آخخخخخخخ که چه لذتی داشت . یک کیر کلفت ودراز رفته بود توی کونش و یه کیر معمولی هم داشت کسشومی کرد .
کامی : عزیزم عشق من .. خیلی هاتی .. هنوزم کست تنگه . سینه هات قشنگه . دوستت دارم .
تمنا : فدایی اون کبر کلفتتم که وقتی بهش فکر می کنم آتیشم میده . دلم می خواد همیشه همرام باشه تا هر وقت دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم اونو فرو کنم توی کسم .. کامی : صورتت رو بچسبون به صورتم . می خوام اون لبای خوشگلت رو ببوسم ..
و زن به این فکر می کرد که سینا چه جوری داره به کونش حال میده .. آیا این پسر می تونه اون جوری که خودش دوست داره وتمنا هم می پسنده از کون کردن لذت ببره ؟ زن و شوهر شروع کردن به بوسیدن هم . بالاخره لباشون به هم چسبید . سینا یه نگاش به کون تمنا بود و یه نگاش به کس تا ببینه عکس العمل زن چه طوره . اندازه خیسی و پس ریزی هوس اون به چه تر تیبیه .. یه قسمتی از بالای کس تمنا رو که کیر شوهرش باهاش تماسی نداشت با انگشتاش لمس می کرد و به سرعت باهاش بازی می کرد . زن احساس لذت فوق العاده ای کرد ..
سینا : تمنا جون می بینی کامی چه حالی میده ؟
-آره آره اوووووفففففف کامی جون منو بکن .. کیرت حرف نداره .. و زن می دونست که سینا این حرفو زده تا اونا بازم تشویق و تحریک شن .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#130
Posted: 21 Jan 2015 00:02
پســــــــــــــــــــــــــــــران طــــــــــــــــــــــــــــــلایی 129
کامی نه می تونست کس زنشو ببینه و نه کونشو . فقط یه نگاهی از زیر به کیرش انداخت که چه جوری رو به بالا و به طرف کس زنش حرکت می کنه . خیلی دوست داشت که کیر سینا رو هم ببینه که چه جوری فرو رفته توی کون تمنا . هیجان زده شده بود . احساس نشاط می کرد اون اگه کیرشو از کس تمنا هم بیرون می کشید بازم شاید نمی تونست کیر سینا رو ببینه که در چه حالت و استیلی رفته توی کون زنش .. چون هم نسبت به سوراخ کون تمنا دید نداشت و هم ارتفاع کیر بالا بود .. ولی از نیمرخ یه حالتایی از کیر سینا رو می تونست ببینه .
تمنا : عزیزم کامی جون چت شده ؟ مشکلی داری ؟ انگاریه چیزی ناراحتت کرده. کامی : نه نگران اینم که سینا جان داره چیکار می کنه . من دوست ندارم که به اون بد بگذره . مهمون ماست باید هواشوداشته باشیم .
تمنا : مطمئن باش که اون بهتر از من و تو می دونه که چیکار کنه . اون به خودش سخت نمی گیره . دیگه من چی بهش بگم ..
کامی رفت دهنشو گذاشت زیر گوش زنش و خیلی تند گفت بگو هر جور دوست داره می تونه کونتو بکنه .. تمنا خنده اش گرفته لباشو گاز گرفت که در گوشی زشته در حضور طرف .. به شوهرش گفت که تو بگو ..
کامی : سینا جون یه وقتی به خودت سخت نگیری ها می تونی کیرت رو تا اون جایی که می تونه رو به جلو حرکت کنه فرو کنی توی کون تمنا جون . یه کمی هم درد اومد اشکال نداره . از بس لذت می بره می تونه اون درد رو یه جوری تحمل کنه .. راستی داداش سینا اون پشت چی می بینی ..
-کون زنت رو .. یه دنیا هیجان .. یه چاکی که وسطش دو تا سوراخه و یک جفت سوراخی که توی هر کدومشون یه کیر گوشتی کلفت فرو رفته ..
سینا که این حرفا رو می زد کامی اون قدر به وجد میومد و تحریک می شد که با سرعتی زیاد و بی سابقه کیرشو به سقف کس زنش می زد ..
تمنا : آخخخخخخخ عزیزم .. کامی جون فدای تو من همین جام . تموم نشدم . نهههههه نههههههه کسسسسسم کسسسسسم .. آتیش گرفته .. خواهش می کنم . ولم نکن .. اووووووفففففف وووووووویییییییی نهههههههه .. کسسسسسسم . بکن منو بکن ... کامی : بگو سینا جون بگو .. سینا خنده اش گرفته بود .. تعجب می کرد . از این که کامی چطور یهو به این حالت دچار شده که از این که زنش داره با یکی دیگه سکس می کنه تا این حد لذت ببره .
کامی : سینا جون فدات .. بگو چقدر رفته .. چقدر از کیرت رفته توی کون زنم ..
سینا : آقا کامران مقعد یا همون سوراخ کون خانوما معمولا تا یه حدی پذیرای کیره . نمیشه توقع داشت که تمام کیر بره توی کون .حالا ممکنه مورد استثنایی هم داشته باشیم ولی به زحمت اگه به ده سانت برسه .. منم یه چیری حدود نصف کیرمو فرو کردم توی کون زنت ..
-دستت درد نکنه کیرت درد نکنه ..
تمنا خندید و گفت کیر سینا رفته توی کون من و اون وقت یه کون شما درد نکنه هم به من نمیگی ؟
کامی : فدات میشم عیال گلم .. قربون اون شکل ماهت ..
زن چشاشو بسته بود و با واقعیت دو کیر که در واقع اونو غرق لحظاتی رویایی کرده بود به عالم خلسه رفته بود . هر چند کونش گاه دردکی می گرفت ولی سینا اون قدر به نرمی و هوس کیرشو به سمت عقب کشیده و میلیمتری اونو به سمت جلو هدایت می کرد که از کیر سینا توی کونش بیشتر لذت می برد تا از کیر شوهرش در کس خود . چون کیر سینا داشت با تمام هوسش به تمنا حال می داد ولی شوهرش پاک حواسش بود جای دیگه ..
سینا : کامران خان در چه حالید .. احساس شور و نشاط می فر مایید ؟
-اگه بدونی چه حالی دارم می کنم .
سینا : یعنی اگه مثلا همین الان من بذارم برم می تونی یه شرایطی رو با تمنا به وجود بیاری که نیازی به من نباشه ؟
کامی : دست شما درد نکنه .. خیلی زحمت کشیدی . من زحمات شما رو از یادم نمیره .. خیلی خیلی بهتر شدم ولی فکر می کنم این درمان یه چند وهله ای ادامه پیدا کنه بهترباشه ..
سینا : کامران خان شما اگه ده بار صد بار دیگه هم به من بگید بیام و شریکی تمنا جونو بکنیم من این کارو می کنم . هم از نظر اقتصادی به نفع منه هم حالمو می کنم و لذت می برم و از این که شما خوشت میاد و به من اعتماد می کنین و افتخار میدین که زنتونو میدین به دست من خیلی ارزش داره باعث افتخاره .. ولی منم باید وجدان داشته باشم . باید کاری رو که واسش پول می گیرم به نحو احسن انجام بدم . شرمنده وجدانم و شما نباشم ..
کامی : دشمنت شرمنده باشه .. اگه صد بار هم بیای از شیر مادر هم حلال ترت این پولی که بهت میدیم تازه پاداش سنگین هم در انتظاره ..
تمنا : عزیزم می بینی ؟ چه آدمای با شرفی پیدا میشن . واقعا که حلال زاده اند .. کامی : سینا جون از پهلوی بدن تمنا سرت رو بیار پایین می خوام ماچت کنم . فدای تو رفیق با مرام ..
سینا سرشو خم کرد و کامی سر و صورت سینا رو بوسید و دو تایی به گاییدن تمنا ادامه دادند ... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم