ارسالها: 3650
#36
Posted: 1 Dec 2013 20:32
مــــــــــــــــــــامــــــــــــــــــــان بخش بــــــــــــــــــــر چهــــــــــــــــــــار 35
اشکان کیرشو به دهنم مالید . من که لبامو باز کرده بودم کیرشو به دهن گرفتم . آخ که چقدر به من مزه می داد . دو تا کیر رو در تنم حس می کردم . یکی رو داشتم با لبای کسم میک می زدم و یکی دیگه رو با لبای دهنم . چشامو از بالا به صورت اشکان دو خته بودم تا حالت نگاهشو ببینم . چشاشو بسته بود . داشت با دهن مادرش حال می کرد . منم با لذت و خیلی آروم کیرشو میک می زدم دستمو رسوندم به ته کیر اشکان و اونو به سمت جلو هدایتش کردم . -مامان این جوری خفه میشی . نفست نمیاد . با اشاره دست حالیش کردم که اشکالی نداره . بده بیاد جلو که به من مزه میده . عشق می کنم . چیکار کنم . این به من خیلی حال می داد . لپام از دو طرف ورم کرده بود . افشین چقدر از این حالت من خوشش اومده بود . از این که کیر داداشش توی دهنم باد کرده بود . دستاشو دو طرف صورت من می گردوند . طوری دهنم جمع شده بود که کلفتی کیر اشکان از دو طرف صورتم داشت می زد بیرون . برای لحظاتی کیر رو توی دهنم ثابت نگه داشتم . و افشین داشت صورتمو می مالید . با مالش دستای افشین روی صورتم کیر اشکان هم اون داخل مالیده شده و یه حس گرما و داغی خاصی به اون دست داده بود .. --آخخخخخخخخ داداش این جوری که صورت مامانو می مالی کیرم اون داخل نمی تونه خودشو نگه داشته باشه . ووووویییییی نههههههه مامان داره میاد داره میاد .. این بار با اشاره دست و تکون دادن سر , افشینو که علامت گیری خوبی داشت حالیش کردم که باید به این کارش ادامه بده . ارغوان خیالش نبود از این که آب کیر پسرش رو در دهنش احساس کنه . این جوری خیلی به من مزه می داد .. دستمو دوباره رسوندم به ته کیر اشکان . افشین هم که کیرش داخل کسم بود یا دو طرف دستش دو طرف صورتمو می مالید و دیگه چاره ای برای اشکان نمونده بود جز این که آب کیرشو خالی کنه توی دهن من . چقدر حال می کردم با این حرکات بچه ها . حالت دهنمو طوری کرده بودم که آب کیر اشکان وارد نای من نشه و این مستلزم این بود که همه رو سریع قورت بدم . هر چند این جوری اون جور که من دوست داشتم و می خواستم حال کنم و مزه مزه بگیرم نمی شد ولی از اونجایی که هنوزم دوست داشتم کیر اشکان توی دهنم بمونه تر جیح دادم آبا رو ببلعم . خوشبختانه نفسم بند نیومده بود ولی حرکات تنفسی و تپش قلب من شدید تر شده بود . افشین سرعت گاییدنشو زیاد تر کرده بود . دیگه حسی برام نمونده بود . حالا به لذت سکس وکس و لحظه های ار گاسم فکر می کردم و الان این اشکان بود که کیرشو در دهنم حرکت می داد . چقدر زود دوباره شق کرده بود . و منم چقدر خوب بهش حال داده حال کرده بودم . فکرشو هم نمی کرد که مادر آتشین و پر شر و شوری داشته باشه . اشکان کیرشو از دهنم بیرون کشید و این بار سینه خوری رو شروع کرد . لاپامو بیشتر باز کردم تا وقتی که کیر افشین از کسم بیرون کشیده میشه لبه های کس و کناره های پام در تماس بیشتری با کیر قرار بگیرن . دستای افشین رو بدنم کار می کرد . اشکان از اون فضا فاصله گرفت تا داداشش راحت تر کارشو انجام بده . پاهای من رو شونه های افشین قرار گرفته اون منو کمی به طرف خودش کشید . حالا کیرش مستقیم می رفت توی کس من . با یه حرکت اونو می فرستاد که تا ته بره . -آخخخخخخخ عزیزم عزیز دلم .. -مامان .. هنوز خون از کست می زنه بیرون .. -عشق من .. گل من .. باشه وقتی که این دوران پریود من تموم شد بهتر و تمیز تر بهت می رسم . -مامان برای ما فرقی نمی کنه .. ما انرژی در مانی خودمونو در هر شرایطی ادامه میدیم . من و داداش تنهات نمی ذاریم . مامامان جونمونو دوست داریم . -آخخخخخخخ فدای شما دو تا و اون مامان مامان گفتن ها تون بشم من . که اگه نبودین من چه جوری امروز می تونستم به در مان خودم امید وار باشم . پسرای گل و دوست داشتنی خودم . حس می کردم که لحظه به لحظه کیر کلفت تر میشه . دلم برای اشکان هم می سوخت . دوست داشتم به خاطر اونم که شده زود تر ار گاسم شم تا دلش به اصطلاح بچه ها آب نشه . حس گرفتم .. به خودم گفتم ار غوان حواست فقط به این جا باشه به لذت .. به عشق به هوس به این که بی هیچ درد سر و فضولی زیر کیر پسرات داری حال می کنی ..-آخخخخخخخخخ افشین ولم نکن بزن بزن محکم تر داره میاد دارم ار ضا میشم .. جوووووووون کسسسسسسم کسسسسسسم دارم بهش می رسم ..... ادامه دارد ... نویسنده .... ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#37
Posted: 4 Dec 2013 23:25
مــــــــــــــــــــامــــــــــــــــــــان بخش بــــــــــــــــــــر چهــــــــــــــــــــار 36
-افشین فدات ..دارم آب میشم .و می ریزم ..-اوخ فدات مامان حالا اگه ممکنه خودت آب نشو اون آبتو بریز بیرون .. که می دونم داداش الان منتظر منه . که جامو بدم به اون . خسته شده . دلم واسش می سوزه .. یه عشوه ای واسش اومده گفتم گل من دلت برای مامانت نمی سوزه که چقدر تا حالا سختی کشیده و از این درد هابوده که امروز نیاز به در مان داره ؟/؟ -فدات میشم .. -ولم نکن ولم نکن عزیزم . دارم خالی می کنم .. صدای جیغ کشیدنهای من طوری فضای اونجا رو پر کرده بود که اشکان فوری اومد طرف من لباشو گذاشت رو لبام و طوری هم به من فشار می آورد که نتونم به هیچ طریقی فریاد بزنم . چاره ای واسم نمونده بود جز این که آب کسم با نرمش خاصی بزنه بیرون .. حرکات افشین رو بدنم طوری بود که متوجه بودم که مایع هوس من با ناز و عشوه خاصی اومده بیرون .. . چشامو بستم . دلم می خواست واسه دقایقی رو بخوابم و پلک نزنم . چند دقیقه ای رو در همین حس و آرامش بودم . احساس لمس یک کیر منو بیدارم کرد . اشکان بی طاقت بود که کیرشو توی کس من فرو کرده بود . چه سرعتی و ضربتی کار می کرد . -اشکان با سینه هام ور برو .. خیلی سنگین شده . درست مثل اون وقتایی که پر از شیر بود و با مکیدن سبکش می کردی . هنوز حرفام تموم نشده بود که اون لباشو گذاشت رو سینه ام . هر دو تا شو دونه دونه میکشون می زد . -نههههههههه نهههههههه پسرم -آره مامان .. حالا هم دارم سینه هاتو می خورم . -بخورش . هر جوری که دوست داری . هر مدلی که می خوای بخورش . آب لنبوش کن . همش مال تو و داداشت . لاپامو باز ترش کردم تا به نرمی و سرعت بیشتری بتونه باهام حال کنه . این چهارمی اونا بود . حالا دیگه خاطرم آسوده شده بود . از اونجایی که افشین سر حالم کرده بود با این که لذت می بردم ولی می دونستم که اشکان باید مدت زمان بیشتری منو بکنه تا ارگاسم شم .. حالا دیگه من شده بودم کاملا ضد اسلامی . آخه دین ما میگه یک مرد می تونه تا چهار تا زن داشته باشه ولی من حالا چهار تا مرد داشتم و اگه اونی رو که سر و کله اش غیب شده بود و رفته دنبال عیاشی های خودش به حساب بیاریم میشه پنج تا مرد . حالا می دونم چه جوری از زندگیم لذت ببرم . این همون راهیه که شوهرم قلی پیش پام گذاشته . و من حالا کاملا یک زن آزاد هستم . دعا می کنم که اون دیگه هیچوقت بر نگرده . بیشتر ثروتشو هم که به اسم من کرده حالا چقدر دیگه خودش داره اونو نمی دونم ولی برام مهم نیست من مال دنیا واسم مهم نیست .حتی اگه شده در یه چادر هم با پسرام باشم برام خیلی با ارزش تر از این میلیارد ها ثروتیه که شوهرم به اسم من کرده .. ولی اون اگرم بر گرده من پسرامو فراموش نمی کنم .. حالا شده بودم مثل خیلی از زنای تبتی که چهار تا شوهر دارن . اونا هر هفته میرن بغل یکی از شوهراشون ولی من می خواستم کار رو به جایی برسونم که هر چهار تاشون اگه شده هر روز بیان سراغم . اشکان خیلی خسته شده بود . -خیلی آروم همه جامو ببوس . همه جامو بخور . صورتمو زیر گردن .. بگو دوستم داری . با چشایی بسته و آرامش خیال به کیری فکر می کردم که توی کسم داره مانور میده . یه حس داغ .. حسی که هوسمو به همه جا می رسوند . پوست تنم همه جاش در حال سوختن بود . نمی دونم چرا هوس کرده بودم اون دو تا دیگه هم بیان و حالمو جا بیارن .. ارغوان !ارغوان ! حواست فقط به همین سکس باشه .. ولی نمی دونم چرا هر لذتی رو که می بردم درجا به فکر لذت و عشق و حال بعدی بودم . به این فکر می کردم که اگه بخوام یک سکس با چهار تا پسرام در ان واحد داشته باشم بهتر اینه که با افشین و اشکان باشم و اسحاق و احسان سر برسن و ما رو مثلا گیر بندازن اون وقت خودشونم وارد عملیات شن . ولی اگه بر عکش باشه چون افشین و اشکان جریان من با اونا رو نمی دونن ممکنه شوکه شن . واقعا یک مادر تحت هر شرایطی به فکر بچه ها شه و واسشون دل می سوزونه .-اشکان عزیزم با کمرم پشتم .. ور برو . یه دور بر گشتم یه حالت دمر به خودم گرفتم تا این جوری به دیدن کونم به هیجان بیشتری بیفته و منو هم به هیجان بیاره .. افشین هم به وجد اومده بود . اوخ جون کون مامان .. -صبر کن پسرم به تو هم می رسه . اشکان که نمی خواد بخورتش تموم کنه -مامان من می خوام الان همه شو بخورم .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــرانی .
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#38
Posted: 8 Dec 2013 23:28
مــــــــــــــــــــامــــــــــــــــــــان بخش بــــــــــــــــــــر چهــــــــــــــــــــار 37
-اگه تونستی بخوریش که باید بهت جایزه داد . نمیشه .. کون مامان از بس گنده هست که به این سادگیها تموم نمیشه . تازه شما که بهش لیس می زنین و تحریک میشه بازم رشد می کنه . همون خوردن شما سبب میشه که اندازه اش ثابت بمونه . اشکان از پشت دستشو دور کمر من حلقه زد و کیرشو اول خیلی آروم فرو کرده بود توی کسم و. اونو نرم میذاشت که تا آخر بره و بعد نرم می کشیدش بیرون ولی یواش یواش سرعتشو زیاد کرد . -نهههههه نههههههه اشکان اشکان داری چیکارم می کنی .. آروم تر آروم تر تو که مامانتو قیمه قیمه اش کردی .. حس کردم بوی خون در اون فضا پیچیده ولی کیف می کردم . مثل دو روزه اخیر . دیگه چیزی به نام پریود نمی تونست مانع لذت من شه .. بازم به یاد این افتادم که قبلا خیلی رعایت می کردم . هیچوقت نمی ذاشتم وقتی که پریود هستم قلی با کسم ور بره و کیرشو توی کسم فرو کنه . به نجس بودن و پاک بودن اهمیت می دادم . به این که نباید به رحم در دوران عادت ماهانه فشار آورد وبه تلاش برای میکربی نشدنش اهمیت می دادم ولی حالا دیگه بی خیال این چیزا شده بودم . حالا این هوس بود که حرف اولو می زد و نوبت اشکان بود که ضربه چهارم رو بر من وارد کنه که این کارو کرده بود .. اووووووففففف بکن بکن مامان فدای کیرت .. هر قدر به خودم عطرم زده بودم بازم بوی خون تا حدودی به مشام می رسید -عزیزم اگه بدت میاد اگه از خون کس مادرت بدت میاد به من بگو -نه مامان این جوری بیشتر کیف می کنم . بیشتر متوجه میشم که ماماتم چقدر داره حال می کنه که خودشو این جوری سپرده دست ما . که مامان ما چقدر نیاز داره که با ماساژداخل کسش اونو داغش کنیم . بهش حال بدیم . بهش لذت بدیم . شارژش کنیم -اوخ فدای شما پسرای گلم و فدای اون جفت کیراتون بشم . اگه بدونین چقدر تنم داغ شده . حالا فکر می کنم دردام کمتر شده . اشکان نمی دونی که چقدر دلم می خواد که با شما گل پسرام برم در فضای باز در باغ کرج .. در همین استخر خودمون حال کنم . هنوز هوا گرمه . .. میشه ..وسط روز حال کرد ..اگرم نباشه تن داغ ما وقتی که به هم می چسبه می تونه آتیشمون بزنه .. افشین : اوفففففف مامان می سوزونه . بد جوری هم می سوزونه . اشکان : داداش اگه حوصله ات سر اومده می تونی کمی از درساتو بخونی .... یک آن دو تا داداش خنده شون گرفت و با صدای بلند می خندیدند .. افشین : خب چطوره اون وقت به مامان جون هم بگم از من بپرسه .. -من اگه بپرسم میگم .. بچه ها به من جواب بدین وقتی کیر یک پسر وارد کس مادرش میشه چه حالتی پیدا می کنه .. دو تا پسرا مثل بچه محصلا می گفتن اول من بگم ..اول من جواب بدم مامان -افشین اول تو جواب بده .. -مامان کیر من که وارد کست میشه .. فقط یک کیر هوس نیست .. یه دنیا عشقه .. عشق و محبتی که منو به تو نزدیک می کنه .. یک کیر سرخ و ملتهب . وقتی میره توی کس پیوند عشق و هوس جشن گرفته میشه .. -حالا اشکان تو چی می خوای بگی -منم همین چیزایی رو که داداش گفته می خواستم بگم . چیکار کنم یه چند وقت کوچیک تر بودن همین دردسرا رو هم داره ولی می خوام یه چیزی رو هم به گفته هاش اضافه کنم .. این عشق و هوسی رو که یک پسر در آمیزش با مادرش احساس می کنه با اون عشق و هوسی که از همبستری با یک زن بیگانه احساس می کنه فرق می کنه . این عشق عشقی هست که درش خیانتی وجود نداره و این هوس هوسی هست که انگاری هر دفعه بیشتر از دفعه قبل اوج می گیره . -آخخخخخخ پسرای گلم .. مادر فدای جفت کیراتون بشه که همش عشق و حال و هوسه . چه قشنگ و با احساس حرف می زنین . نمی دونم من چه جوری ازتون تشکر کنم . افشین : حالا مامان تو چه احساسی داری .. -نمی دونم چی بگم . راستش یک ساعت پیش که فکر این مسئله رو می کردم برای لحظاتی مو بر تنم سیخ شد ولی حس کردم این همون عشق خالص و پاکه که ما رو به هم پیوند میده .. حس کردم که این وجود خود منه که می خواد وارد وجود خودم شه . از من به سوی خود من . یک احساس داغ و لطیف . یک حس قشنگ . هوسی که با همه هوسهای دنیا فرق می کنه . از همون اولش اوج می گیره . نمی دونم شاید اگه شما مادر بودین حس می کردین که دارم چی میگم .. . اشکان در حالی که همچنان تند و تیز به گاییدن من ادامه می داد گفت چرا مامان من اینو به خوبی حس می کنم ..من می دونم کیر من و کس تو از یه جنسن . یکی هستن .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
ارسالها: 3650
#40
Posted: 15 Dec 2013 23:17
مــــــــــــــــــــامــــــــــــــــــــان بخش بـــــــــــــــــــر چهــــــــــــــــــــار 39
یه آهنگ تند غربی رو هم همراه با عملیات خودشون واسم گذاشتن تا سکس ما بیشتر هضم شه .. -بچه ها پسرا اگه بدونین چقدر مامانتو داغ کردین . افشین ! پسرم ! حالا من ازت یه سوال می کنم . تو پیبشنهاد دادی که داروی شما تزریق شه به قسمت کسم و خیلی هم شفا بخش بود و اثرشو همین حالا هم دارم می بینم و حس می کنم . جریان فرو رفتن کیر داخل کون رو به چی تشبیه می کنی .. -مادر جان ما سالها غفلت کردیم . پدر به شما توجهی نداشت . اگه می دونستیم همچین شرایطی پیش میومد اون وقت زود تر دست به کار می شدیم . میگن پیشگیری بهتر از در مان است . الان هم این کیری که داره وارد کون میشه هر چیز اضافی و هر چربی بی خود رو که داخل کونته حلش می کنه . غذاهایی که می خوریم بهداشتی نیستند و چربی تولید می کنند . مادر جاان تو به در مان روزانه نیاز داری . پس یک بار دیگه میگم که پیشگیری بهتر از در مان است . .. -فدای شما دو تا بشه مادر . چطوره بگیم پیش کیری بهتر از در مان است .. -آره مامانی تو که الان پیششی . دو تا دو تا هم بهت تزریق می کنیم که دیگه تضمینی باشه . . صدای یرخورد بدن اونا با من و آهنگی هم که گذاشته بودند و انرژی و هوس منو زیاد تر می کرد فضای اونجا رو پر کرده بود . من داغ داغ شده بودم . دیگه بی خیال بودم . می دونستم که اسحاق و احسان می دونن که من زیر کیر داداشاشون هستم برای همین خیالم نبود که اونا سر و صدای منو هم بشنون . حالا فکر کنم از روزنه های پشت اتاق داشتن به این صحنه ها دیدکی می زدند . هر چند عسل عسل گفتن دهن شیرین نمیشه . ولی به اندازه کافی از عسل من چشیده بودند . بازم بوی خون فضای اونجا رو پر کرده بود ولی من دیگه بی خیال بودم . پسرام نشون داده بودند که چقدر به مادرشون عشق میدن حال میدن . کس خوتی منو لیس می زدند و خیالشون نبود . یه حس خوب و قشنگی داشتم که نمی تونستم اونو با هیچی مقایسه کنم . حسی که از بودن با اون دو تا پسرام هم نصیبم شده بود . دستامو گذاشته بودم رو دو تا برش کونم اونا رو بازشون کردم تا از تماس جفت کیر های سوزاننده با دو قسمت بدنم حال کنم . چه حال کردنی ! -اووووووفففففف بی بی .. عزیزم .. عشق من .. پسرام .. جفت پسرم .. نهههههه نههههههه ... اون لحظه طوری از کون دادن کیف می کردم که حس می کردم سوراخ کون من هم خودش یه پا کس شده . دستام رو صورت اشکان که زیر دراز کشیده بود قرار داشت . . اشکان خیس عرق شده بود اون کمر منو نگه داشته از پایین به بالا کس منو می گایید . -اووووووووههههه مامان مامان .. کیر من توی کونت داغ کرده .. داره میاد .. آبش میخواد بریزه -صبر کن پسر ... تو که نیم ساعت پیش آبت اومد . باز بگو مادر بهمون نمی رسه غذا خوب درست نمی کنه . -مادر من غلط کرده باشم همچین حرفی زده باشم . مامانم بهترین آشپز دنیاست -خب بگو بینم باز چی درست می کنه که شما لذتشو ببرین .. -اووووووففففففف نگو نگو .. افشین دستاشو گذاشت رو کونم و گفت این کیک خوشمزه رو .. اینو که هر چی بخورم سیر نمیشم -بپا دلتو نزنه .. غش نکنی .. اشکان از اون زیر به حرف اوند و گفت من که این زیر غش کردم .. هوس من که به اوج خودش رسیده بود بازم کاری کردم که اون بیشتر غش کنه . خودمو انداختم روش . لبامو رو لباش گذاشتم و اونو سفت و سخت به خودم فشردم . -مامان فدات شم .. کیرم کیرم .. -افشین تحمل کن .. تحمل کن هنوز چربی های کونم حل نشده .. صبر کن .. آبم بیاد . دوباره ار گاسم شم اون وقت به دو تایی تون میگم که کس و کونمو حسابی خیس خیسش کنین . -ووووویییییی وووووویییییی نههههههههه اشکان اشکان نزدیکه . خودمو روی کیر می گردوندم .. -داره میاد ..اووووووخخخخخخ داره می رسم به اونجا .. لبامو از رو لبای اشکان بر داشته تا در یک حالت عمود تری به حرکاتم ادامه بدم . اونو دیگه پرسش کرده بودم . حرکات کیر افشینم توی کون من کند شده بود . می دونستم که نمی تونه دیگه طاقت بیاره . در همین لحظه حس کردم که آب کسم دیگه به نرمی راه افتاده .. هر چند اشکان اگه می خواست باید سر بالایی خالی می کرد ولی از هر دو تاشون خواستم که در همون وضعیت کارو تموم کنن . من ار گاسم شده بودم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
شب است و ماه میرقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم