ارسالها: 404
#39
Posted: 12 Aug 2010 10:59
سكس با استادم
قبل از شروع داستان به اطلاع جميع كوس كش هايكه فيلترم كردن ميرسونم كوس نه نه همتون؛نهضت من ادامه داره كيرمن و همه بازديدكنندها و دوستانم تو دهن هرجي خايه مال بي ناموسه؛امير سكسي؛؛؛ من دانشجو هستم من يكي از مهمترين درسهايم روبا يك استاد خانم برداشتم من در كلاس بااينكه هميشه سعي ميكردم گوش بدم اما اصلا درس رو متوجه نميشدم من اين روهم بگم خيلي خجالتي هستم اين رو همه ميگن.استاد ما يك زن بيوه بود.من يك ماه به پايان ترم كه ديدم هيچي متوجهنميشم يك روز بعد كلاس كه همه رفتند بهش گفتم ميشه چند جلسه با من كاركنيد چون من متوجه نميشم اول خنديد گفت مگه اينجا دبيرستان كه خصوصيبگيري؟ بعد از توضيحات من قبول كرد گفت كجا؟ گفتم من خونه دانشجويي هستمگفت من اونجا نميتونم بيام چون من شوهر ندارم وغيره داشتم از كلاس خارج ميشدم كه گفت ميتوني بياي خونه من هم ساكته هممن راحتم بعد از دادن ادرس گفت از امروز شروع ميكنيم امروز ساعت 6:30...شروع ميكنيم من هم قبول كردم 6:30در خونش بودم در زدم بعد از اينكه درباز شد رفتم داخل اضطراب داشتمديدم خانم استاد با يك دامن كوتاه جلوم ايستاده گفت چرا خوشكت زده خجالتنكش بيا اقا پسر عادي ميشه؟بعد رقتيم توي اتاق نشستم روي مبل اون هم در روبروي من جوريكه تقريبادامني وجود نداشت شرتي هم زير پاش نبود من از حيا سرم پايين بود و اصلاباورم نميشد استاد اينطوري!!!!!بعد از همسرش كه 4 سال قبل طلاق گرفته گفت من ازش پرسيدم بچه نداري گفتنخواستم..بعد رفت چايي بياره كه وقتي برگشت از اشپزخانه ديدم لخت مادرزاد اومدكنارم ميگفت 35 سالشهو بعد از طلاق با بادمجان خودش رو ارضا ميكرده امروز ديگه نتونسته دوامبياره اومد كنارم گفت بلدي يا يادت بدم گفتم يادم بده بعد يك سوپر مشتيگذاشت و ما هم شروع كرديم لب گرفتن چقدر لبش رو فشار ميداد معلوم بودچقدر حشري استدر همون حال شروع كرد دكمه شلوار منو باز كردن و كير ماليدن من گفتم الانابم مياد ول كرد رفت يك اسپري اورد شروع به زدن روي خايه ها من هم شروعكردم مالوندن سينه ها چقدر گرم بود رو مبل دراز شد و من هم مشغول ليسيدنسر سينه شدم و دست ديگم رو گرفت و شصتم رو تو كسش كردو اصلا حاليش نبودانقدر سينه خوردم كه خسته شدم اون شروع كرد ساك زدن اول زبون ميزد خايهها رو مي ليسيد بعد تو دهانش كرد كيرمو هي تف ميانداخت هي ميخورد مي گفتخوشمزه است حالا نخورم كي بخورم !! گفت بريم رو تخت رفتيم يك جوري درازشد كه اون ساك ميزد من كس ميخوردم يك كسي بود كه سفيد بدون مو فقطميخوردم هيچكدوممون حاليمون نبود گفتم ميخوام تو كست كنم اونم قبول كرداقا جاتون خالي تا سركيرم رو داخل كردم فقط جيغ ميكرد پا هاش رو رويشونم گذاشت گفت تا جا داره تو كن ما هم هي تو ميكرديم هي جلو عقب چقدرنرم بود مي گفت بكن بيشتر بيشتر چقدر عرقم كرده بود خسته شده بودم كهگفتم ميخوام تو كونت كنم اون ميگفت بكن فقط بكن ديدم سوراخش كونش چقدرتنگ كف دستم پر تف كردم سوراخش رو با شصتم ماسا ميدادم تا بازتر بشه سركيرم تف زدم شروع كردم كيرم رو داخل بردن تو كونش چقدر حال ميداد من فكرميكردم الان كونش پاره ميشهچقدر تنگ بود چه حالي !!!هي تلمبه ميزدم هي ميخنديد چون من 12 سالكوچكتر بودم يكدفعه گفتم ابم رو تو كست بريزم نگذاشت و كيرم رو تو دهانشكرد ابي بود كه فقط ميخورد ميمكيد حال ميكرد بعد از كردن يك لبي گرفتيمو من ديگه بي حال شدم اون گفت بايد اماده شي هنوز اخر شبم هست!!!!!بعدبا هم رفتيم حمام دوش گرفتن شب شام اونجاموندم گفتم بايد برم گفت بايد كار اخر شب رو انجام بدي اينجا بخواب شب12.30باز شروع شد چقدر دير ابم اومد از اون شب به بعد گفت هفته اي 3باراينجا بياي من هم قبول كردم هنوز هم ميرم و 2شب پيش اونجا بودم !!
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جدایی ها شکایت میکند