انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 42 از 59:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  58  59  پسین »

Erotic Stories | داستان های سکسی حشری کننده


مرد

 
سکس با فاطی خانوم

سلام به تمام دوستان



من مجتبی هستم 31 ساله از تهران این خاطره بر میگرده به 2 ماه پیش من مجرد هستم و تنها زندگی میکنم یه روز تو محل منشی شرکت با یک تیپ خیلی مشتی اومده بود سره کار که حسابی آمپر منو بالا برده بود تا آخره وقت شرکت بد جور تو کف رفته بودم تصمیم گرفتم هر جوری شده یکیو بکنم دوستی دارم که تو دستو بالش شماره زیاد داره تماس گرفتم باهاش اونم گفت یه بیوه 42 ساله میشناسم بگم بیاد خیلی خفنه گفبتم بابا یه چیزی معرفی کن حال کنم نمیخوام اتو کنم بعد حال کنم گفت پشیمون نمیشی



خلاصه باهاش تماس گرفتم صداش که داغون میزد همش به خودم و رفیقم فحش میدادم که چی معرفی کرده نشونه دادم گفت من 11 شب زود تر نمیتونم و فقط هم تو باید بیای مکان من من نمیام قبول کردم آدرس گرفتم با اعصاب کیری رفتم اونجا یک آپارتمان نوساز قشنگی بود زنگ زدم معرفی کردم رفتم داخل در زدم درو که باز کرد واییییییی دیدم یک خانم گوشت یک چیزی میگم یک چیزی میشنوید صورت محشر قدش میخورد 165 وزنشم به 66 67 میخورد رون های پر با یک ساپورت صورتی نازک و یک تاپ که رسما کورست بود ساپورت جوری بود که شرتش که مشکی بود قشنگ معلوم بود فشار خونم افتاد دیدمش رفتم داخل جلوی من راه میرفت وایییییی کونش چنان تکون میخورد که کیرم داشت میخورد به گلوم



یه دونه زدم به کونش که برگشت بهم یه بیجنبه گفت و با خنده رفت گفق چیزی میل دارین گفتم نه من میخوام زود برم بریم سر اصل مطلب بد جور حشرمو با این هیکلت بالا بردی یکم ناز کردو گفت به این سرعت گفتم آره رفتم بلندش کردم خوابوندمش روی کاناپه شروع کردم به لب گرفتن زن تمیزی بود خوشم اومد خیلی تمیز و خوش بو گردن لب گوش 10 دقیقه فقط این قسمتها رو میخوردم که به شدت حشری شده بود لختش کردم شروع کردم به خوردن سینه های گوشتیو نرمش با دستم کسشو میمالیدم که خیلی نرم و لطیف بود کمک کم اومدم پایین و کسشو خوردم هی میگفت کسی با من این کارارو نمیکنه همه میان میکنن میرن گفتم ساکت فقط حرف نزن



5 دقیقه کس و کونو لیس زدمو خودم لخت شدم گفت حالا که انقدر بهم حال دادی یه جوری کیرتو میخورم که نفست در نیاد انگار که 1 هفته غذا نخورده باشه لفتاد رو کیرم جاتون خالی چنان میخورد و با دست بازی میکرد که رفته بودم تو فضا هر چی بگم کمه بعد 10 دقیقه بلندش کردمو اومدم روش با هموت تف خودش که رو کیرم بود خیلی آروم کردم تو کسش که کاملا خیس و روون شده بود خیلی راحت رفت تو ولی به قدری داغ و لزج بود که آبم داشت میومد یکم یواش تلمبه زدم که آبم نیاد همونجور که از کس میکردم انگشت هم تو کونش میکردم که خیلی خوشش اومده بود یه جورایی با کیرم با کسش بازی کردم بعد برش گردوندم دمر خوابندمو دوباره کردم تو کسش که کونشم ببینم وای کونش معرکه بود با هر تلمبه این کونش بازو بسته میشد بالا پایین میشد فوق العاده بود هیکلش یک ربع اینجوری کردمو یکم خسته شدم بلند شدم گفتم دوباره بخور بدون اعتراض شروع کرد به خوردن جوری بعد از 5 دقیقه دوباره جون گرفتم گفتم اجازه هست یه کونی از شما به بدن بزنیم قبول کرد دمر خوابوندم با آب کسشو یکم تف به کونش یواش فشار دادم رفت تو یه آه کشید ولی قشنگ معلوم بود زیاد رفت و آمد داره از کون انگار کیرمو کردم تو تنور تنگ و داغ...



شروع کردم به تلنبه زدن وحشیانه که دادش رفته بود هوا منم بیشتر خوشم میومد کونشم میلرزید عین ژله که لذتمو چند برابر کرده بود بعد 5 دقیقه آبمو با فشار خالی کردم تو کونشو خوابیدم روش دستمو بوردم زیرشو شروع کردم همونجور که کیرم تو کونش بود ارضاش کنم که این کارم داشت دیونش میکرد که چیزی طول نکشی که جیغش رفت هوا خودشو با شدت تکون میداد که ارضا شد تو همون حالت چند دقیقه خوابیدیم پاشدم خودمو تمیز کردمو حساب کتاب کردیمو بهم گفت خیلی ماه بودی هیچ کس اینجوری بهم حال نمیده همه خود خواهن شمارمو سیو کردو از اون موقع تا الان که 2 ماه میگذره هفته ای یک بار رایگان در اختیارمه حسابی رفیق شدیم امید وارم خوشتون اومده باشه .



نوشته: مجتبی
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
زن

 
سکس پرماجرا

سلام به همه من آیدین هستم 24 ساله. ماجرا برای شش سال پیشه. من واقعا نمی فهمم اینایی که داستان می نویسن چقدر راحت سکس میکننمن که کونم پاره شد تا این کارو کردم. بگذریم میرم سراغ داستان.بابام وعموم تو یه طبقه از یه آپارتمان زندگی میکنند یعنی در خونه ی عموم اینا درست روبروی خونه ی ماست. من که 18سالم بود تازه یه دوست دختر پیدا کرده بودم بعد از مدتی اونو دعوت کردم خونمون. البته خونمون خالی بود وقتی که داشتم خیلی آروم می رفتیم داخل خونمون تا عموم اینا نفهمن یهو این دخترعمو خایه مال من از در خونشون اومد بیرون. جیغ کشید و گفت این دیگه کیه ایدین. خجالت بکش. میخواین چیکار کنین. یه کم که از این کسشعرا گفت. دوستم ناراحت شد و رفت رابطشو کلا با من قطع کرد. بعد از اینکه رفت من بهش گفتم گوسفند به تو چه ربطی داره. اون گفت من در قبال تو مسئولیت دارم. منم گفتم گه نخور بابا. اونم گفت اگه من به عمو نگفتم. منم گفتم هر کاری میخوای بکنی بکن.رفتم تو خونه و یه لحظه فکر کردم که اگهبگه چی. باز رفتم پیش دختر عموم بهش گفتم مبینا غلط کردم به بابام نگیا. اونم گفت باید تمام مشق های منو تا آخر سال بنویسی. در ضمن باید بگم که اون 17 سالش بود سال دوم بود. منم گفتم برو به بابام بگو ولی اگه گفتی دیگه نه من نه تو. فکر میکردم با گفتن این حرف به پدرم چیزی نمیگه ولی کسکش گفت و پدرم کونمو پاره کرد تا دو هفته از هر وسایلم محروم بودم مثل گوشی و کامپیوترو ... .از اون موقع به بعد دنبال فرصتی میگشتم تا حال مبینا رو بگیرم. و به این خواستم رسیدم. یه روز داشتم با خودم فکر میکردم اخه یه دختر 17 ساله نباید هیچ هوسیداشته باشه اخه مبینا همیشه لباس های گشاد میپوشید و یه بارم نتونستم ببینم اندامش چجوریه. اما من اشتباه فکر می کردمیه روز عموم و بابام رفته بودن خونه مادر بزرگم و برام نامه نوشتن که اگه خواستی بیا و منم که حوصله هیچ چیزی رو نداشتم و نرفتم. یک ساعت بعد مبینا اومده بود تعجب کردم که چرا اون نرفته بود از تو چشمی در دیدم دستش یه دی وی دی هست. شک کردم که چی میتونه باشه . با کلید یدک خونه ی عموم اینا یه ربع بعد رفتم تو خونشون که دیدم بلهههههههههههه خانوم دان فیلم سوپر میبینن و خود ارضایی میکنن که سریع گوشیمو گرفتم و فیلم برداری کردم اونم که منو دید جیغ کشیدو گفت آیدین داری چیکار میکنی.منم گفتم دارم مدرک جمع میکنم. اونم گفت مسخره بازی در نیار و اون فیلمو پاک کن. منم گفتم عمرا. اونم سریع اومد تا گوشیمو بگیره منم فرار کردم رفتم خونمون و درم کلید کردم پشت درمون وایستاد و شروع کرد به گریه کردن که ایدین غلط کردم منو ببخش باباممنو میکشه. واقعا راستم میگفت باباش میکشتتش. منم دلم سوخت درو باز کردم و گفتم پس چرا منو لو داده بودی اونم با گریه گفت غلط کردم و اومد تو بغلم که من خیلی با این حرکتش حال کردم که دیدم کسکش بهم رکب زد و گوشیواز تو دستم قاپید و رفت تو خونشوندر رو قفل کرد فکر نمی کردم که اینقد زرنگ باشه واقعا باورم شده بود که از ته دل ناراحته. قابل توجه دخترایی که دارن این داستانو می خونن بگم که شما هر چقدرم زرنگ باشید از ما پسرا زرنگ تر نیستید چون که قبل از اینکه برم بیرون رم رو از تو گوشیم در اوردم ودختر عموم کیر خورد و باز به غلط کردم افتاد که بهش گفتم شرط دارهباید بهم بدی . اون گفت چی . خجالت بکش . می خوای با نامحرمت سکس کنی. منم گفتم اون کاری که تو داشتی میکردی از این کارم بدتره از اون حرفا. اونم گفتمن باید فکر کنم. منم بهش دو روزوقت دادم. فرداش که جمعه بود ما همه تو خونه بودیم. مبینا منو از پشت در صدا کرد و منم رفتم بیرونکه گفت ایدین نمیتونم ولا نمیتونم باهات سکس داشته باشم. منم گفتم اخه چرا مگه من چمه. گفت چیزیت نیست منم واقعا دوست دارم اما دلم راضی نمیشه. منم با خودم گفتم اخه چی بهش بگم که راضیش کنم که یه فکر به ذهنم رسید. بهش گفتم مبینا واقعا فکر کردی من برای این فیلم میخوام باهات سکس کنم نه من واقعا دوست دارم اگه بشه میخوام باهات ازدواج کنم. و گوشیمو بهش دادم. واونم رفت البته یه کپی از اون فیلم تو کامپیوترم داشتم. ولی اون لحظه ای که بهش گفتم میخوام باهات ازدواج کنم همش دروغ بود فقط میخواستم بکنمش. اما تقدیر جور دیگه رقم خورد. لازم به ذکره من و مبینا تک فرزندیم بابام و عموم همکارن و مامانمو زن عموم ارایشگاه دارن یعنی اکثر اوقات منو مبینا تو خونه هامون تنهاییم. یه هفته بعد یهاتفاقی افتاد که وجدانا واقعیه.دیدم دم در اپارتمان یه پسره داره به مبینا شماره میده منم کلم کیری شد و رفتم یه مشت خوابوندمش پای چشمش اون کسکشم چاقو دراورد یهزخم کوچیک رو دستم زد که همین لحظه مبینا جیغ کشید و اونم فرار کرد هیچی دیگه منو برد خونشون دستم باند پیچی کرد . دیدم بهترین لحظست و لبامو گذاشتم رو لباش یه چند دقیقه ای لبای همو خوردیم که میخواستم برم سینه هاشو بمالم که باز ممانعت کرد. یه دوسالی گذشت و ما طی این دو سال همین جوری با هم عشق بازی می کردیم اما اون هیچوقت باهام سکس نکرد.اما حالابا هم ازدواج کردیم و الان دارم مثل سگ میکنمش.کس و کونشو جر میدم ولی انصافا دوسش دارم.ممنون که داستانمو خوندید تازه هنوز اون فیلمه رو تو کامپیوترم دارم.لیلاجوون
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
زن

 
طلاق بهترین راهه

این خاطره زمانی شروع شد که با صدف و به همراه علی رفتیم شمال بعد ظهر که رسیدیم اول از همه رفتیم خرید با خودمونم یه شیشه ویسکی از تهران برده بودیم که دیگه اونجاالاف مشروب نباشیم رسیدیم ویلا بعد از کمی استراحت و چیدن وسایل هوا رو به تاریکی بود هوا هم نسبتا سرد و مه الود بود به زنم گفتم بساط مزه رو درست کنه بعد با علی شروع کردیم یواش یواش ویسکیو زدن بر بدن تا صدف هم بهمون ملحق شد .نمیدونم چرا اون شب انقدر مشروب خوردیم ۳ تاییمون،من انقدر مست شده بودم که رفتم کنار شومینه دراز کشیده بودم در صورتی که اصلن بعدش نفهمیده بودم که چطوری اومدم کنار شومینه.همین تو حالت مستی بودم خوابم برده بود،دیگه نمیدونستم چه خبره ،تا یه هویی بلند شدم ولی انقد مست بودم نمیتونستم از سر جایم بلند شم ،دیدم صدف و علی نیستن رو میز ،صداشون کردم دیدم جواب نمیدن خلاصه تلو تلو زنان خودمو کشوندم به اشپزخونه یه زره نوشابهخوردم اومدم جلو درب ویلا تا یه ذرههوام عوض شه تا درو باز کردم انقدمه بود که همه جا سفید بود دیدم صدف و علی نشستن رو تاب سیگار میکشن صدف تا منو دید سریع بلند شد اومد سمتم گفت حالت خوبه گفتم خوبم سیگارشو گرفتم تو اون هوای مه الود شروع کردم به کشیدن دیدم مستیم زد باالا دیدم بازم حالم خوب نیست علی اومد زیر بغلمو گرفت برد به سمت اتاق خواب دیگه نفهمیدم چی شد تا موقعی که نصفه شب از خواب بلند شدم دیدم صدف نیست یواشی از رو تخت بلند شدم دیدم چراغ ها همه خاموشن فقط چراغ های بااالا روشنن ،یواشی از پله ها رفتم بالا تا خودمو به اتاق بالا رسوندم اول گوشمو بردم سمته اتاق ببینم چی میشنوم صدای نفس نفس میومد،تا این صدارو شنیدم دلم هوری ریخت خواستم برم پایین چاقو رو بیارم هر دوشونو بکشم ولی چن تا نفس عمیق کشیدم همش فکر میکردم خوابم،یواشی صورتمو بردمسمت اتاق صحنه رو که دیدم دنیا سرم خراب شد اصلن باورم نمیشد کسی که باهاش ۶ سال دوست بودم ۱سالم از ازدواجومون میگذشت داشت جلوی چشام بهم خیانت میکرداونم به کی دوست بچه گیم.دیگه تمامه بدنم شل شد بود فقط نظاره گر بودم ،جفتیشون پشتشونبه من بود صدف رو تخت چهار دستو پا بود علی از هم پشت داشتمیکرد دیدن این صحنه برام غیر قابل تصور بود بازم فکر میکردم خواب میبینم اما به خودم گفتم بزار اگرم خواب هست که نیست ببینم،هچنان من که داشتم کلنجار میرفتم با خودم علی خوابید ر و تختبععد صدف نشست روش چنان بالاپایین میکرد که باورم نمیشد علی یواش میگفت من بهتر میکنم یا ارش زنه جنده من هم میگفت تو.صدف تو هم بالا پایین کردن سینه های بزرگشم میمالید با صدایشهووت امیز میگفت بکن محکم بکن همیه کیر کلفتتو میخوام. اخه تو این یه مورد درست میگفت جنده خانم،بعدش که این مدل کردنشونم تموم شد علی گفت حالت میخوام ازکون بکنمت بزار این ارزوی ۷ ساله من براورده شه صدف هم بدون هیچ رد ی گفت من امشب در اختیارتم جملیه که هیچ وقت اززبانش نشنیده بودم اخه کون صدف بزرگ بود همشه این کون گندش همه چشما رو به سمت خودش جلب میکرد اما منهیچ موقع به رو خودم نمیووردم و کاره دیگه ای هم نمیتونستم بکنم، علی یواشی تف زد سر کیرش شروع کردن از کون کردن سینه هاشم تو دستش بود چنان کس کش میکرد که انگار جنده داشت میکرد البته هم همینطور بود همینطورکه میکرد مشخص بود صدف ارضا هم میشه از لرزش تنش تا موقع که علی خوابید رو تخت گفت باید کیرمو بخوری ابمم بخوری همینطورکه علی خوابید هر دو به صورت ۶۹ شدن صدف کسش تو دهنه علی بود علی هم کیرش تو دهنه زنه جندهما چنان میخورد که واقعا تو غضیه حرفه ای بود صورتش به سمته من بود. هی هم موهاشو میزد کنار که موهای خودش نره تو دهنش منم طوری نگاه میکردم که اصلن معلوم نبود و اصلن حس نمکردن که من از وسطای کارشون نظاره گرم ،خلاصه انقد کیر علیو خورد تا ابش اومد حتی یه زرش هم نذاشت. بیرون بریزه همش قورط داد که نکه زره اش حروم شعه، با دیدن تمام این تصاویر یواش برگشتم پایین به سمت اتاق خودمو زدم به خواب که ببینم کی راضی میشه بیاد پایین ،بعد از نیم ساعت اینطورا امد پایینکنارم خوابید تا خوده صبح خوابم نبرد تا صبح ۱۰۰۰ تا فکر اومد تو ذهنم رفتن،،صبح یه زره چرتم برد بلند شدم دیدم صدف باز نیست از اتاق اومدم بیرون دیدم داره وسایل صبحانرو تو تراس میچینه تا منو دید پرید بغلمو بوسم کرد و این بوسه اخرین بوسه بود،،،،،،،لیلاجوون
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
کس داغ خانوم استاد

سلام.

من علی از قشم هستم 26 سالمه قدم 175 و یه کم لاغر هستم. خاطره ای که میخوام تعریف کنم بر میگرده به تابستون گذشته که من کلاس زبان میرفتم. از استادمون بگم که قد بلند و موهای خرمایی و چهره اب برنزه داشت. از روز اولی که رفتم سر کلاسش اون سینه های خوش فرمش منو جذب خودش کرد. یه مدتی از ترم گدشته بود که من بهش گفتم کلاس شلوغه و منم تو این شلوغی نمیتونم اونطور که باید و شاید یاد بگیرم و میخوام یه استاد واسه کلاس خصوصی بگیرم.اولش گفت که نمیشه و موسسه نمیزاره و از این حرفها.. بالاخره راضیش کردم و قرار شد یه روز در میون بیاد با من خصوصی کار کنه.اینو هم بگم که ما روستا زندگی میکنیم و یه خونه تو خود شهر قشم داریم که بعضی وقتها برا چند روز میریم اونجا اما اکثرا خونه خالیه...



خلاصه کلاسهای خصوصی شروع شد و یکی دو روز از کلاسمون گذشت .دل تو دلم نبود نمیتونستم چجوری بهش بگم تا اینکه یه روز که استادمون در حال تدریس بود برق قطع شد و چون تابستون بود هوا زود گرم شد منم بهش گفتک اگه موردی نیست من پیرهنم رو در بیارم و با رکابی باشم اونم گفت اشکال نداره منم پیرهن رو در اوردم بهش گفتم تو هم میتونی راحت باشی اخه با این شال و مانتو گرمت میشه.اول کمی ناز کزد اما گرمی هوا باعث شد تا روسری شو ور داره و دکمه های مانتوشو دوتا از بالا باز کنه . دیگه حواسم به درس نبود و مدام داشتم سینه هاشو دید میزدم استاد متوجه شده بود ولی به روش نمیاورد. چند دقیقه گدشت به بهونه اب خوردن رفتم آشپزخونه . کیرم داشت منفجر میشد یه کم اب خوردم و بهش گفتم استاد جان آب بیارم گفت راضی به زحمت نیستم و خودش اومد کنار منو و همینطور که میخواست از یخچال آب معدنی رو ورداره بدنش خورد به من . انگار برق منو گرفته باشه خشکم زد. کنار سینک ظرفشویی داشتم به صورتم آب میزدم اومد کنارم تا آبی به سر و صورتش بزنه منم یکم خودمو مالوندم بهش دیدم چیزی نمیگه منم از پشت خودمو بهش میالیدم بازم حرفی نزد دیگه روم باز شد از پشت سینه هاشو گرفتم و گفتم دوستت دارم استاد جون.



قلبم به تالاپ تلوپ افتاده بود از ترس که نکنه ناراحت بشه . گفت ولم کن بریم ادامه درس وقت کلاس داره هدر میره و منم باید بعد کلاس برم موسسه . گفتم اینم بزار جزو وقت کلاس و همینطور سینه هاشو میمالیدم یه دفعه که برگشت دیدم نمیتونه چشاشو باز کنه گفت بسه علی داری پر رو میشیاااا. دستشو گرفتم گفتم باشه بریم سر درس . رفتیم کف حال نشستیم و چسپیدم بهش یه دستم دور کمرش بود و یه دستم به خودکار و داشتم الکی چیزهایی که میگفت رو مینوشتم یه دفعه گفتم من حس درس ندارم و بیا تمومش کنیم. خودکارو که گذاشتم لای دفتر دستمو دورش حلقه کردمو و سینه هاشو مالیدم کم کم دستمو بردم زیر تاب و از زیر سینه هاش رو که زیاد هم بزرگ نبودن رو میمالیدم دیدم داره نفس نفس میزنه لبمو گذاشتم رو لبش و مشغول لب گرفتن شذیم. خابوندمش کف حال و خودمم خوابیدم روش . داشتم لبهاشو میخوردم و سینه هاشو میمالیدمم و کیرم روی کسش بود گفت بس کن علی حالم بد شد . گفتم الان بهت حال اساسی میدم مثل برق لخت شدم و سریع استاد جیگری رو لخت لخنش کردم و افتادم به جون کسش . حسابی خیس شده بود اینقد خوردم و لیس زدم که اه و ناله اش خونه رو پیچیده بود و بر عکس خوابیدم تا اونم کیر منو بخوره اما گفت بدش میاد و حالش بد میشه با خواهش و التماس با اکراه شورع کرد به خوردن . معلوم بود زیاد ساک نزده بود و تو این چند دقیقه که داشت میخورد چند بار کیر منو دندون زد. دیگه از حال رفته بود کیرمو از دهنش بیرون اورد و گفت علی بکن توش دارم دیوونه میشم . گفتم به ژشت بخواب تا از کون بکنم گفت نه درد داره از جلو بکن .



داشتم کیرمو رو کسش میمالیدم گفتم عزیزم نو دختری و دوست ندارم پرده تو بزنم که دیذیم با دست خودشو کیرمو در کسش گذاشت و خودشو از زمین بلند کرد . وای چه کس داغی داشت.کیرم تا نصفه رفت تو کسش. دیدم از پرده خبری نیست کم کم کیرمو تا دسته توش جا دادم. یه چند تا تلمبه زدم داشت اه و ناله میکرد و میگفت جرم بده امروز میخوام حسابی کیف کنم. برق اومد و باد کولر ما رو که هر دو خیس عرق بودیمو یه خورده خنک کرد .گفت بیا روش رو عوض کنیم رفتیم روی مبل من به پشت خوابیدم و اون داشت تلمبه میزد یه دو سه دقیقه ای که تلمبه زد دیدم چشاشو بسته و داره ملیرزه . بی حال در حالیکه کیرم نو کسش بود روی من ولو شد منم از رو خودم بلندش کردم و خوبوندمش روی مبل و شروع کردم به تلمبه زدن. یه پام روی مبل بود و یه پام روی زمین . داشتم تا دسته میکردم تو کسش و اون فقز داشت اه ه ه و اووه ه میکرد و بعضی وقتها که تا دسته رو محکم میزدم کمی جیغ میزد. دیدم دوباره کسش بیدار شده و داره خوشش میاد روش رو عوض کردم و گفتم سگی رو مبل قرار بگیره . اونم تابع حرفهای من بود سگی نشست و سینه اشو گداشت رو دسنه مبل . کونشو قمبل کرد و یه تف زدم سر کیرم و گداشتم توی کسش . یه سه چهار دقیقه ای داشتم میزدم اونم داشت از درد دسته مبل رو گاز میزد و میگفت اطراف نافش داره درد میکنه .



آبم داشت میومد بهش گفتم ابم داره میاد چکار کنم گفتم بکش بیرون همین که بیرون کشیدم به پشت خوابید و تموم آبمو روی شکم و سینه اش خالی کردم. یه ده دقیقه ای تو بغل هم رو مبل افتاده بودیم بعد بلند شدیم دوش گرفتیم و لباس پوشیدیم و سوار ماشین شدیم که برمش موسسه. تو مسیر براش انرژی زا گرفتم ازم تشکر کرد منم بابت سکس ازش تشکر کردم . این بود داستان اولین سکس با استاد زبان . بعد از اون شب بهم اس داد و گفت که قبلا عقد بوده و تو دوران عقد پردشو زده و بعد طلاق گرفته...

اگه طولانی شد به بزرگی کیرتون و تنگی کستون ببخشید.




نوشته: علی
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
مرد

 
سکس داغ با سپیده زن شوهر دار

با سلام به دوستان عزیز.

من تقریبا بیشتر از یک ساله که میام شهوتناک حدودا خرداد ماه بود که تو چت روم دنبال سکس چت و سکس وب بودم که یهو دیدم یه نفر به آیدیم پیام داد و ازم وب خواست که بهش گفتم اول شما وب بدین که دیدم بدون معطلی برام وب داد یه دختر 24 ساله سفید قد حدود 160 و وزن حدود 58 با اندام خیلی زیبا و کلا اینطوری بگم که خیلی رو فرم بود منم براش وب کیرمو دادم و باهاش داشتم حال میکردم که یهو قطع شد و رفت یه یک هفته ای از موضوع گذشت و من هم هی بهش پیام میدادم که چرا یهو اومدی و رفتی من تو کفت موندم و......که یه روز دیدم بهم پیام داد واومد باهاش صحبت کردم یه یک هفته ای باهاش چت کردم و فهمیدم که متاهله و با شوهرش مشکل داره خلاصش میکنم فردین بازی منم گل کرد و کلی راهنماییش کردم و بعد فهمیدم که شوهرش با یه زن دیگه رو هم ریخته و اینم میخواد تلافی کنه.باور کنید بچه ها اصلا جنده و این که کارش این باشه و فلان نبود یه دختر ساده و پاک .ولی میخواست هر طور شده از شوهرش انتقام بگیره خلاصه کار ما به وب دادن و تماس تلفنی کشیده شد و هر روز یه 3 یا 4 ساعتی باهم بودیم البته پشت وب و تلفن .یه روز تصمیم گرفتیم همدیگرو ببینیم به هر نحوی شده اینم بگم من از یه خانواده متوسط هستم و اسمم نیماست و 30 سالمه و دختره که اسمش سپیده هست از یه خانواده خیلی مایه دار و 23 سال داشت.



خلاصه سپیده مادرشو راضی کرد که تنهایی به یه مسافرت برن و منم هم زمان با اونا برنامه رو ردیف کنم و بریم قرارمون تو کیش بود که از طریق این سایتها یک هتل مشترک رزرو کردیم و حتی بلیط هواپیمام همزمان خریدیم تا باهم باشیم.من درسته خیلی دوست داشتم باهاش سکس کنم ولی وجدانا خیلیم بهش وابسته شده بودم و بیشتر از سکس دلم میخواست از نزدیک ببینمشو باهاش باشم.

بالاخره روز موعود رسید و منم حاضر شدم تا برم کیش بلیط هامون از تهران بود من یه 6 ساعتی با تهران فاصله داشتم که سوار اتوبوس شدم و رفتم تهران تو فرودگاه اولین دیدارمون اونجا بود البته مادرش در جریان این که من هستم نبود و من دورادور دیدش میزدم باور کنین اونی که پشت وب با من چت میکرد با این خیلی فرق داشت خیلی خوشگلتر و ماه تر شده بود.بلند قد با موهای شرابی و یه مانتوی شیک مجلسی با شلوار سفید داشتم میمردم از هیجان.یعنی میشه؟خلاصه سوار هواپیما شدیم و رفتیم کیش و رفتیم هتل من اتاقم طبقه اول بود و اونا طبقه سوم.فورا بهش زنگ زدم که زود بیا پیشم که طاقت ندارم ولی گفت نیما یکم صبر کن مامانم شک میکنه. خلاصه رفتم یه دوش گرفتم و یه چیزیم خوردم و منتظرش موندم ساعت حدود 5 عصر بود که منم رو تخت خوابم برده بود که یهو موبایلم زنگ زد جواب دادم دیدم سپیده هست و میگه مامانم میره بیرون و منم دارم میام پایین.زود پا شدم و خودمو آماده کردم و منتظرش موندم بعد یه 5 دقیقه در و زد و منم باز کردم و اومد تو اووووووووف عجب چیزی شده بود بچه ها راستشو بخواین من زیاد با دخترای مایه دار نبودم و این اولین برخوردم بود من ساده بودم ولی سپیده یه ساپورت مشکی با یه روسری کاملا خوشگل و یه تونیک چسبیده با یه صندل طلایی که پاش کرده بود واقعا محشر بود و منم بعد سلام خشکم زده بود بهد این که درو بستم محکم منو گرفت و بغلم کرد و منم نوازشش میکردم راستشو بخواین هم من میدونستم که برا چی اونجام همم سپیده میدونست.



بعد که چشام تو چشاش افتاد کاملا متوجه بودم که ازم چی میخواد هر دو سر پا بودیم و دستام دور کمرش حلقه بود یه بوس کوچولو از لباش گرفتم و بعد لباشو آرو میخوردم روسریشو باز کردم و همزمان که داشتم لباشو میخوردم مانتوشو که دکمه هم نداشت و از اون شنل مانندا بود درش آوردم بعد دیدم دستشو آورد رو کیرم و از رو شلوار کیرمو میمالید باور کنین لب به این نرمی و خوشمزه گی تا حالا نخورده بودم خیلی کیف داشت. بعد آروم از دستش گرفتم و بردمش رو تخت دراز کشید و خودمم بغلش دراز کشیدم دوباره لباشو گرفتم و خوردم و بعد رفتم سراغ گردنشو با نوک زبونم حسابی لیسش زدم و با لبام خوردمش بعد دکمه های بولیزشو باز کردم و آروم درش آوردم و بعدم سوتینشو در آوردم یه سوتین بنفش نرم که نوک سینه هاش از زیر سوتین معلوم بود وااااااااااااااای خدا جونم دوتا سینه سایز شاید 60 یا 65 خیلی عالی گرد و خوش فرم بودن از گردنش شروع به بوسیدن کردم و از بغل سینه هاش داشتم میخوردمشون که رسیدم به نوکشون قشنگ با نوک زبونم دو تا لیس زدم و بعد با لبام گرفتمش و شروع کردم به خوردن اووووووووووم آه و ناله سپیده در اومده بود و هی میگفت بخور عزیزم بخور مال تو هستش.



منم قشنگ هر دو تاشو خوردمو و همزمان با دستم از زیر شلوار ساپورتش کسشو می مالیدم که خیس خیس شده بودبعد شلوارو درش آوردم و از سینه هاش اومدم پایین و با زبونم نافشو لیس میزدم اومدم پایین و با لبام روناشو میخوردم و سپیده هم آه و ناله هاش بلند تر شده بود رسیدم به اصل کاریه لامصب یه مو یا یه جای مو منظورم اینه که کاملا صاف و نرم بود و بدون لکه معلوم بود که همش از لیزر یا .....استفاده میکرده برا اصلاح تا دیدمش کیرم سیخ سیخ شد داشت میترکید با زبونم شروع به خوردنش کردم با دو تا دستم سینه هاشو گرفته بودم و سرمو کرده بودم لای پاهش و میخوردمش آه و ناله سپیده بلند شده بود و هی میگفت نیما تو رو خدا تمومش کن من کیرتو میخوام تو رو خدااااااااااا دارم میمیرم قشنگ معلوم بود آب از کس سپیده سرازیر شده کاملا آماده برا سکس،در آخر هرچی آب تو دهنم بود رو ریختم رو کس سپیده و با دستم مالیدم روش کیرم رو آوردم جلو و (کیرم 20 سانته و قطرشم تقریبا 6 سانته البته بطور تقریبی نه خیلی بزرگه نه خیلی کوچیکه خلاصه برا خودش یه ورزشکاری هست)سرشو آروم گذاشتم دم سوراخشو خواستم بکنم توش که سپیده با یه لحنی که میشه گفت دردآور بود گفت نیما آرووم دردم اومد بچه ها بخدا کس به این تنگی ندیده بودم خلاصا آرووم سرشو هل دادم توش و کمی عقب و جلو کردم که جا باز کنه بعد این که دیدم سپیده راحت شد و کسشم شل شد و راحت میتونم بکنم توش خودمم رفتم روش و همزمان که میکردمش لباشو میخوردم .بعد اومدم پایینتر و سینه هاشو با لبام گرفتمو شروع کردم به خوردن ای خداااااااااااااا چقدر گرم بود بخدا کیرم داشت میسوخت هم کسش خیلی تنگ بود همم که خیلی حشری بود وقتی به چشماش نگاه میکردم کم میموند آبم بیاد ولی خودمو کنترل میکردم بعد از تقریبا یه 10 دقیقه دیدم سپیده بدنشو تیر کشید و سفتش کرد و بعد چند ثانیه شل شد و یه آه بلندیم کشید که فهمیدم ارضا شده بعد منو از بغل انداخت رو تخت و اومد روم لبامو گرفت خورد و رفت پایین و سینه هامو میخورد و همزمانم کیرم تو دستش بود و برام جق میزد



بعد لباشو گذاشت رو کیرم و بوسش کرد و برام ساک زد ای خدا داشتم از هیجان و شهوت میمردم بعد کیرمو گذاشت دم سوراخ کسش و هل داد تو من به پشت خوابیده بودم و سپیده هم روم بود و هی عقب و جلو میکرد بعد دیدم یواش یواش داره میاد درش آوردم چون نمیخواستم که آبم بیاد چون اولین سکس با یه جنس مخالف برا آدم میچسبه و فراموش شدنی نیست.خلاصه برش گردوندم به پشت و روش سگی که کونش بصورت خیلی خوشگل و خوش فرم زده بود بیرون و کسشم کاملا جلوم بود سرمو بردم جلو و شروع کردم به خوردن کسش بعد دوباره آب دهنمو ریختم روش و یکم کیرمو مالیدم روش بعد سرشو گذاشتم دم سوراخشو هلش دادم تو که سپیده یه آه بلندی کشید و گفت تند تند بکن عزیزم میخوام جرم بدی منم که از این حرفش حشری شده بود هرچه توان داشتم تند تند تلمبه میزدم که قشنگ صدای تخمام که میخورد به بالای کسش معلوم بود و کاملا عرق کرده بودم یه 5 مین تلمبه زدم و صدای آه و ناله هر دوتامون اتاق رو پر کرده بود بعد دیدم دوباره سپیده بدنش سفت شد و خودشو کشید آروم کیرمو درش آوردم و دیدم آبش اومد بیرون البته نه این که بپاشه خیلی آروم از سوراخ کسش اومد بیرون و سپیده بیحال افتاد رو تخت همین طور که رو تخت دراز کشیده بود رو شکمش بود از پشت بغلش کردمو یه نگاهی با اون چشای شهوتی بهم کرد و گفت وقتی آبت اومد بریز رو سینه هام منم با چشام بهش علامت رضایت دادم و کیرمو از پشت کردم تو کسشو محکم و تند تند تلمبه میزدم که یهو دیدم آبم داره میاد



درش آوردم و سپیده هم فهمید و زود برگشت و روشو بهم کرد و با دستش کیرمو گرفت و رو به سینه هاش مالید و یه بارم سرش و خورد و آه و نالم دراومده بود خلاصه آبم اومد و پاشید رو سینه هاش بعد با دستش کیرمو محکم گرفت و خالی کرد رو خودش و بعدم با دهنش کیرمو گرفت و برام ساک زد و بقیه منی رو از دهنش داد بیرون ،بادستمال کاغذی پاکش کردمو بغلش دراز کشیدم و کلی نازش کردم و قربون صدقش رفتم بعد رفتیم حموم و دوش گرفتیم 4 روز تو کیش بودیم که نزدیک 8 بار باهاش سکس کردم که خیلی بهم حال داد.الانم باهاش ارتباط دارم و همدیگرو دوست داریم... امیدوارم از داستانم خوشتون اومده باشه.
بودی تـــــــو تو بغلم

گردنت بود رو لبم
     
  
زن

 
کس طلااایی خودم

باعرض سلام خدمت دوستان خوب وحشری خودم:من امیر علی هستم واهل تهران.زید زیاد داشتم وسکس هم بسیار داشتم ولی این یکی رو براتون گلچین کردم.خب حالا ازخودمبگم :من قدم 180ووزنمم90وسنمم الان 31سال میشه. داستانی که میخوام براتو تعریف کنم ریشش برمیگرده به حول وهوشه 5سال پیش که من به خاطرشغلم سرکار بودم)شغلم کابینت اشپزخونسmdf( داشتم به نصابم توضیح کارومیدادم که موبایلم زنگ خوردولی انتن نداشت اونجاومجبور شدم بیام جلو پنجره وخلاصه چن بار که الوالو گفتم صدام باعث جلب توجه دختری شد که روبروی خونه مشتریم بود شد که ازقرارمعلوم اونم اونجاکارمیکرد اموزشگاه زبان خارجیبود.دختره که اسمش بهار بود البته بعداکه پرسیدم متوجه اسمش شدم .بهارکه متولد 67بودباقدی بلندوچشم ابروی مشکی بایه جفت ممه ی خوشکل ویه کون حسابی قلمبه وای که چقدخوردنی بود یه رونهای داشت حسابی پر و خوش تراش به معنای واقعی بنزه بنزبود اما حیف که دختربود. خلاصه سری بالاکردواشوه ادا شروع شدواشاره کردم شماره بدم که اوکی شد.چن وقتی بود که باهم در ارتباط بودیم حسابی هم اینور اونور فرمیخوردیمو میچرخیدیم .نم نم شروع کردم رفتن رومخش که نرمش کنم تا دلی از عزا دربیارم اخ که نمیدونید چه گوشتی بودخلاصه تو ماشین که بودیم هی از هم لب میگرفتیم وباهاشور میرفتم که دیدم انگار بدش نمیادکه حسابی تکونش بدم.زدبه سرم تابیارمش خونه ازون جایکه خونمون عین کاروانسرامیمونه واکثرمستاجرامون اشنان نمیشدبریم خونه خودمون پس ناچارا بادامادمون هماهنگ کردم تاکلیدو ازش بگیرم که اونم چون زیرپرچم خودم بودقبول کردو برای فرداش ساعت 4هماهنگ کردم بابهارقشنگم البته گفتم بریم خونه خواهرم بشینیمیکم خلوت کنیم اونم با نق ونوق قبول کرد. تافردا دل تو دلم نبودخدایی یه ترامادول100 هم انداختم تاهم کمرم سفت شه هم فازمحبت بگیرم.فرداساعت 3/30رفتم جلومحل کارش وایسادم تا اومدسوارشدورفتیم خونه خواهرم.برقاروخاموش کردم بااندکنوری که ازپنجره هامیتابیدفضارو رمانتیک کردم بعداز اینکه باهم کلیحرف زدیم وشوخی کردیم نم نم دیدمداره دیرمیشه وامکان داره الکی الکی کپنم باطل شه تصمیم گرفتم قضیه رو به اصل مطلب نزدیک کنم که شروع کردم به بوسیدنش اولینبوسو که از گونش کردم حس کردمخشکش زدوانگارحشرش قراره اساسی بزنه بالا.خوابوندمش ونشستم رو شکمش و سینه هاشوهمش ورز میدادم نگاه چشماش میکردم که چقدخمار شدن وبازبون بی زبونی دارن میگن یالاامیر جان یالامنو بکن.خلاصه دلو به دریا زدم خوستم شلوارشو دربیارم که باممانعت شدیدش روبرو شدم .منم که عین گوله اتیش بودم از حشر استرس کلادپرس شدم اومدم تا لباسامو بپوشم ازم پرسید قهر؟جواب دادم تو که انقدبچه ای چرااومدی پس که جواب داد تو گفتی بریم حرف بزنیم ودرد دل کنیمنه سکس خلاصه گفتم بیخیال پاشو بریم وقتی دیدناراحت شدم از دستم گرفت وبایک تکون به سمت خودش کشید انداخت رو خودش. داشت قند تودلم اب میشد شلوارشوکامل در اوردم اونم لباس منو در اوردچشمم به کسش افتاداخ اخ اخ نمیدونید چی دیدم که یه کســـــــــــــــــــــــ قلمبه و تپل که خدایی خوردن داشتاز روی شرت حسابی کسشوخوردم گاز گازش کردم.بعدش کیرمو در اوردم ازش پرسیدم میخوری که با سراشاره کرد نه که منم زیاد اسرارشنکردم. برش گردوندم روشکمش وشروع کردم به زبون کشیدن به پشت کمرش وکپلاش وقتی به پشت شونه هاش رسیدم انقد مست شده بود که یهوباسنشو بالا اوردوکونشو چسبوند به کیرم نرمی کونشو داغیش داشت به اوج میرسوندم ودست از لیسیدن برداشتم ولبه شرتشو از پشت پایین کشیدم اما اجازه نمیداد بعد کیرم یواش گذاشتم از پشت لای پاش که کیرمکامل داشت گرمی کسشو لمس میکرد حسم بهم میگفت این نرمی بایددلیل از یه کس گنده وابکی باشه با کلی اسرارشرتشو کامل ازش جدا کردم ورفتم سربخت کسش که پاهاشوسفت چسبونه بود به همتا من کسشو نبینم که این بار زوربازو رو به کار گرفتم لنگاشو از هم باز کردم وای حدس بزنید چی میدیدم یه کس تپل وبی مو بادوتا چوچوله ناز قشنگ من چوچول خیلی دوس دارم بعد شروع کردم به خوردن کسش وقتی درحین خوردن یواشکی نگاه صورتش میکردم میدیدم چشماشوبسته وداره سرشو رو بالش محکم تکون میده اما بخاطرغروره زیادش صداش درنمیومد. سرکیرمو گذاشتم روی کسشو شروع به بالاوپایین کردن کردم کهیهو دیدم پاهاشو بست ومارو حسابی شرمنده کرد کلی لاپایی زدم که دیدم داره کیرم میسوزه بهش گفتم اجازه هست از درپشت وارد بشمکه گفت امیر میترسم چون شنیدم دردداره که ازش خواستم بخاطر من تحمل کنه.توکیفش از داخل لوازم ارایشیش یه کرم در اوردم وشروع کردم با اون سوراخ کونشو نوازش کردن هی نم نم با انگشت کرمو وارد سوراخش میکردم یکمم به سر کیرم زدمو سرشو گذاشتم دم سوراخشو یواش یواش فرو کردم اونم درد داشت ومرام به خرج میدادوهمش متکارو گاز میگرفت یه ده دقه ای تلمبه زدم وابمو بدون اینکه ازش سوال کنم تاقطره اخرتو کونش خالی کردم خیلی حال داد. لباسامنو پوشیدیم ورسوندمش در خونشون وقتی برگشتم بهم اس دادامیر خدا لعنتت کنه اومدم دستشویی خواستم دستشویی کنم یهو یه جیغ بی اختیار کشیدم که همه متوجه جیغم شدن وامدن پرسیدن چیشده چیشده الکی گفتم سوسک دیدم تو دستشویی ولی بعدامیگفت تایه هفته نمیتونستم رو باسنم بشینم.خیلی باهاش سکس داشتم خیلی جاها باهم رفتیم نظر بدیدتابقیشونوبراتون بنویسم.بوس بای بای بچه ها.
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
زن

 
کس شقایق

من اسمم حمید حدودا نزدیک 38سالههستم .من متاهل بودم یعنی تازه زنمو طلاق دادم یه زن خوشگل که قدرشو ندونستم واز بس با این و اون رفیق شدم بنده خدا زنم زهرا دیگه از کارهام ذله شده اول چند ماهی قهر کردو وبعد از چند ماه دیگر از حق وحقوق خودش گذشت تا جونش را رها کنه .من یه خواهر زاده دارم که حدودا 19 ساله است اون خیلی سکس وخیلی هم خوشگل استهیکل درستتی داره وسینه های خوشگلو با سایز 70 یا 65 حدودا نزیک به چهار ماه بود که زنم رفته بود و من هم با کسی سکس نداشتم وحشری وحشری بودم یه شب خونه یکی از فامیلها بودم که خواهرم به همراه خواهرزاده ام امدند اونجا واسه شام بغیر از شقایق دوتا خواهر زاده دیگه هم دارم که یکیش ازدواج کرده اما یکی دیگر هنوز نه .خلاصه شام خوردیمو من که خواستم برم خونه خودم خواهر گفت که برم خونه انها چون حالم زیاد خوب نبود من قبول نکردم وگقتم باید برم خونه خودم که خواهرم گفت می خوای شقایق باهات بیاد ومن هم گفتم میل خودشه خواست بیاد که اون هم قبول کرد وباهم رفتیم به خونه ما خلاصه بعد از خوردن میوه توخونه ما رختخوابهارا تو اتاق خودم انداختم دیدم شقایق امد تو اتاق با یک شلوار چسبونکی با یه تیشرت صورتی که خیلی ناز شده بو چاک کسش معلوم بود که من یک مرتبه افکارم ریخت به هم وکم کم داشت کیرم راست می شد سریع خودمو انداختم تو رخت خواب ولحاف کشیدم روم که شقایق هم امد برقوخاموش کردن چراغ وروشن کردن چراغ خواب رفت زیر لحاف اما من خیلی حشری شده بودم اما به شقایق شب خیر گفتم وخوذدمو زدم به خواب بعد از کلی با خود کلنجاررفتن خوابم برد نصفه های شب بودکه تو خواب احساس کردم کسی کنار من خوابیده وقتی چشامو باز کردم شقایق دیدم چسبیده به من دلمهوری ریخت .دوباره کیرم راست شد دل به دریا زدمو اروم برگشتم به طرف شقایق وخودمو چسبوندم بهش وای عجب بدنی داشت مانکنیمانکنی دیدم هیچ تکونی نخورد اروم دستامو انداختم دور کمرش وکاملا بغلش کردم ویواش یواش دستامو بردم طرف سینه هاش وای خدای من چقدر سینه هاش نرم ومتوسط بود اندازه دستم بود ارام شروع کردم به مالیدن که یک مرتبه دیدم چشها شو باز کرد ویواش یواش داره صدای حالش در میاد کونشو فشار میده طرف کیرم وقتی این حرکتو دیدو دیگه خیالم راحت شد بهش گفتم شقایق جان خوبه خوشت میاد که با صدای امیخته به شهوت جواب داد اره دایی خوشگلم خوبه بیشتر بمال من هم ارام بلیزشو بالا زدم واز تنشدر اوردم وسوتین فسفری رنگشو باز کردم وکاملا بدنشو کشیدم طرف خودمو وشروع کردم تی شرت خودمو دراودن داشتم دیوانه میشدم شهوت تمام وجود هر دوتامون گرفته بود یک مرتبه شقایق به طرف من برگشت به طور وحشیانه لبهامو گرفت تو دهنش شروع کردبه خوردن خوب بلد بود چکار کنه معلوم بود فیلم زیاد دیده یا شاید همبا کسی سکس کرده بود خلاصه خوب بلد بود چکار کنه من اروم اروم دستمو کشیدم طرف لبهای کونش وای........وایییییییییی عجب کونتوپل ونازی داشت شروع کردم به مالیدن ان صدای اخش داشت بیشتر وبیشتر می شد با ان اشوه وحرفهاش داشت دیونه ام می کرد شلوارشو کشیدم پایین شورتش هم هم ست با سوتینش بود رنگ فسفری وسکسی شرو عکردم به مالیدن کسش از روی شورت وشقایق هم شروع کرد به مالیدت کیرم اروم وحرفه ای این کار می کرد انجام میداد که من اصلا فکرشو نمی کردم یک مرتبه شورت منو کشید پایین ورفت طرف کیرم وشروع کرد به خوردن واقعا حرفه ای عمل می کرد من هم دیدم اون شروع کرد تمام لباسمو کندم شقایق کشیدم روم وسرشو گرفتم طرف کیرم وکسشو کشیدم طرف دهنم وهم زمان دوتایی مال همدیگر ساک می زدیم و رفته رفته همدیگر دیونه می کردیم بعد از چند دقیقه شقایق بلند شد ونشت روی کیرمو وتمام کیرم گرفت لای پایش عجب لای پایی داشت سفید نرم ونرم یه مرتبه سرشو برگردون طرف من وگفت دایی جون عجب کیری گلفتی داری زن دایی چطوری کیر به این خوشگلی را ول کرد ورفتبعد شروع کرد به مالیدن به کسش یه کس خوشگل کلبه وبدون مو یکمرتبه صدای اخو وایش بیشتر شد با سرعت کسشو گذاشت تو دهن من به گفت که لیس بزنم ومن هم اطاعت امر کردم وتند تند لیس زدم که یک مرتبه هرچه اب تو کسش بود خالی کرد تو دهن من کل دهنم پر از اب شد ومن همه اش با کمال میل خوردم وا همچنان کسشو به دهنم فشار می داد وابشو خالی می کرد بعد از چند ثانیه خودشو ول کرد رو من ومن از رو زمین بلند شدم وگفتم خالی شدی شقایق گفت بله دایی جون عالی بو دست ودهنت درد نکنه که من گفتم که من می خوام از پشت بکنم که او هم بدون مخالفت راضی شدکونشو کرد طرف من وای چه کونی تر وتمیزی سفید ونرم اول با سوراغش بازی کردم که یک مرتبه ازجاش بلند شد گفت چند دقیقه دیگه میام واز اتاق رفت بیرون که دیدم با یک قاشق روغن جامد امد شروکرد به چرب کردن سوراخ کونش وکیرمن من هم شروع کردم به انگشت کردن تا خوب واسه کیرم جاباز کنم اول یه انگشت ودو انگشت وبعد سه انگشت باز صدای اخ واخش بلند شد وهی می گفت دایی یه کم یواش ومن هم مراعات می کردم تا اینکه دیگه انگشتم براش عادی شد وحسابی جا باز شده متکا را کشیدم زیرش کونشو قمبل داد بالا من هم یواش یواش وبا احتیاط کیرمو دادم تو کونش وای چه حالی بود محشر اول ارام زدم تا خوب جا باز شد وبعد تندترش کردم داشتم دیونه می شدم با دستش کسشو می مالید وحشری می شد وهی می گفت دایی جون بزن زودتر تند تر قربون کیرت جرم بده چون پایم در دمی کرد زیاد نتونستم تو ان حالت وایسم وشقایق روی کیرم نشت وخودش بالاپایین می کرد که ابم داشت می امد بهش گفتم شقایق جون بریزم تو که جواب داد دایی جگر هر چه داری خالی کن خودش هم دوباره داشت ارگانس می شد که همزمان باهم ریختیم بعد از چند ثانیه شقایق برگشت وروی من خوابید غرق در بوسه ام کرد ومن هم اون بوسیدم چند دقیقه ای با تو بغل هم خوابیدیمبعدش چون پایم یه کم گرفته بو دست منو گرفت وباهم رفتیم تو حمامویه حالی هم زیر دوش کردیم همدیگر شستیم امدیم بیرون صدای اذان صبح را شنیدیم بعد هم تو بغل هم گرفتیم تا ساعت 10خوابیدیم الان هم باهم هستیم وهر وقت بخواهیم باهم حال می کنیم ومن هم براش خیلی چیز ها می خرم وخیلی خوشیم اینهم بگم شقایق خیلی خوشگل وخیلیشهوانیه .برایتان خاطرات دیگری بین خودم وشقایق را می فرستم.نظر خودتان را بدهید.
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
زن

 
خاطره ای با محمد

اسمم شیرینه و خاطره ای هم که میخوام بگم برای خودم خیلی شیرینه. یخورده بیشتر از یه ساله که با یکی دوستم به اسم محمد. محمد همه دنیامه و لذتی که توی سکس با اون میبرم از هر لذتی که توی دنیا داشتم بیشتر برام ملموس تره. من 20 سالمه و اون 28 سال. حالا اینکه چطور باهم آشنا شدیم و خصوصیات ظاهریمون چجوریه فکر نکنم هم مهم باشه هم به کسی ربطداشته باشه. همینقدر که برای کنار هم بودن لحظه شماری میکنیم برامون کافیه. تاحالا چندین بار با محمد رابطه داشتم. معمولا همه میان از اولین خاطره سکسیشون بگن ولی من میخوام از یکیش بگم که فعلا آخری بود. من توی یه دفتر بیمه کار میکنم. بخاطر مسائل کاری و همسایه های دور و برش نمیشد محمد بیاد توی دفتر. ولی یهروز جمعه بخاطر عجله ی یه مشتری من رفتم دفتر. اونروز هم تمام مغازه های دور و اطراف بسته بودن. وقتی رفتم دفتر اون مشتری گفت که یه ساعتی طول میکشه تا برسه منم دیدم فرصت جوره زنگ زدم محمدم اومد پیشم. ما وسط دفتر یه پرده زدیم تا از قسمت آشپزخونه جدا شه.وقتی اومد سریع بغلش کردم و لباشو بوسیدم. آخه یه مدتی بود ندیده بودمش و دلم حسابی براش تنگ شده بود. محمدو فرستادم بره پشت و خودمم رفتم درو قفل کردم. رفتم پشت دیدم نشسته روی مبل و نگام میکنه. رفتم سمتش. سرشو گرفتم و لباشو با ولع خوردم. خیلی داغ بودم. البته هردومون کلا تو حالت عادی حسابی داغ هستیم ولی اون لحظه بعد یه مدت طولانی به دستش آوردم و حسابی حشرم زده بود بالا. بعد اینکه یکمی لباشو خوردم مستقیم رفتم سراغ شلوارش و کیرشو آوردم بیرون. چقدر دلم واسش لک زده بود. کیرشو گرفتم دستمو و سرشو کردم تو دهنم. بعد حسابی از بالا تا پایینشو لیس زدم. محمد هم دستشو کرده بود تو شلوارم و انگشتشو میکرد تو کسم. تخماشو براش لیس میزدم و کیرشو میکردم تو دهنم و میک میزدم. وقتی کیرش عین چوب سفت شد گفتم بکنتش تو کسم. حسابی دلم کیر میخواست. گفت بشین رو کیرم. رفتم نشستم رو کیرش. وقتی کیرش میرفت تو کسم خیلی کسم میسوخت. آخه مدت طولانی شد که سکس نکردم. آروم آروم نشستم رو کیرش و همه کیرشو کردم تو کسم. ولی نمیتونستم رو کیرش بالا و پایین کنم. آخه کیرش تمام کسمو پر کرده بود وچون کسم تنگ بود کیرش تکون نمیخورد. منو خوابوند روی مبل و خودش اومد روم. پاهامو گذاشت رو شونه هاش و کیرشو فرستاد تو کسم. این پوزیشن خیلی بهتر بود. تازه داشتم حسش میکردم. کیرش کاملا تو کسم بود و محمد با قدرت تو کسم تلمبه میزد. حس میکردم کل کیرش توی کسم میره و تخماش میخوره به کونم. حسابی لذت میبردم ولی زیاد سر و صدا نمیکردم. هرچند ادم جیغ جیغی و شلوغی ام توی سکس ولی خب موقعیت جوری بود نمیشد سر و صدا کرد. وقتی حسابی کسمو از این پوزیشن کرد داگی استایل نشستم رومبل تا بکنه تو کونم. اما نتونستم.خیلی درد داشت. با اینکه نصف کیرش رفت تو کسم ولی بازم خیلی درد داشت و وقتی فرو میکرد انگار ماهیچه های پاهام قفل میکردن. هرچند محمد بلد نیست چجوری فرو کنه. بد فرو میکنه وگرنه خودم که میشینم رو کیرش تا بره تو کونم خیلی درد کمتری حس میکنم و حسابیاز کون دادن لذت میبرم. بهرحال اینقدر دردم اومد که پشیمون شدیم و از همون کس ادامه دادیم. کیرشو محکم فرو میکرد تو کسم و موهامو میکشید و میزد رو تنم. عاشق اینم که یه سکس هارد باهاش بکنم ولی همیشه سکسمون تا جاهایی بوده که نمیشه مثلا ماشین و دفتر و دستشویی وساختمون نیمه کاره و ... ) نخندید خب مکان جور نمیشه( وقتی محمد میزد تو صورتم یا موهامو میکشید و میخوابوند تو گوشم واقعا لذت میبردم. فقط چشامو بستم و لذت میردم. نمیدونم چقدر شد که محمد گفت آبمو کجا بریزم؟ منم گفتم بدهمیخورمش. اونم موهامو کشید و کیرشو کرد تو دهنم و آبشو ریخت تو گلوم. بعدش همونجور که موهام تو دستاش بود لبامو با ولعخورد و گفت لعنتی عاشقتم. خیلی حال داد. یکمی تو بغل هم نشستیمو مسخره بازی در آوردیم و عکس هایتو بغل هم گرفتیم که یادمون نره یه سکس دیگمون هم تو چه مکانیبود. وقتی مشتری اومد محمد اون پشت عین بچه آدم نشست و تکون نخورد وقتی کار مشتری رو همراه انداختم یه دست دیگه باهم کردیم که البته دیگه حال ندارم تعریف کنم. بعدشم رفتیم خونهمرسی که خوندید. هرکی هم باور نکرد به تخم محمد. ماکه حال کردیم.
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
زن

 
بهترین شب زندگیم

سلام اسم من مهساس و اسم عشقم ناصر

عشقم ناصر.من و ناصر توي دانشگاه با هم اشنا شديم.اول از عشقم ميگم ناصر متولد 69 هستش و يه هيکل خيلي خوشگل و مردونه با چشمهاي قهوه اي خوشگل که هر دختري ببينه عاشقش ميشه.منم 22 سالمه و پوست سبزه روشن با چشم و ابروي مشکي و صورت با نمک و فوق العاده هات . اوايل آشنايمون خيلي خجالتي بوديم.ناصر هرکار و هرجا که ميرفت به من ميگفت.منم خوشحال بودم چون واقعا دوستش داشتم.يه روز که دانشگاه کلاس داشتم ، سرکلاس بودم ساعتاي6 و نيم بود که ديدم عشقم پيام داده مهسا مياي پيشم؟ اولش ترسيدم و گفتم نه .خيلي اصرار کرد راستش خودمم بدم نميومد که برم پيشش.بالاخره قبول کردم و رفتم.وقتي رسيدم خونه دست و پام ميلرزيد .ناصر بهم گفتکه راحت باش ولي خيلي استرس داشتم ولي يه حس عجيبي داشتم تمام بدنم داغ شده بود.هوا خيلي سرد بود که بهش گفتم نفسم من سردمه بهم گفت بيا فدات شم بريم تو اتاقم اونجا گرمتره.رفتم تو اتاق.کنار بخاري وايساده بودم که خودمو گرم کنم که يهو ناصر از پشت چسبيد بهم و دستاشو حلقه کرد دور کمرمو اروم کنار گوشم گفت نفسم ببخشيد طاقت نياوردم.همونجوري که بغلم کرده بود مقنه ام رو دراورد منم هيچي نگفتم راستش ميخواستم سکس باهاش رو تجربه کنم.شروع کرد به بوس کردن و خوردن لاله گوشم.يهو همه بدنم گر گرفت که بهش گفتم نکن نفسم ولي اون بدجوري حشري شده بود و بهم گفت چرا عشقم تو امشب مال مني.من برگشتم و بغلش کردم.گرماي بدنشو حس ميکردم داشت ميسوخت نفس نفس ميزد و من بيشتر شهوتي ميشدم. اونم فهميده بود که نياز داشتم.لبامو چسبوندم به لباش و شروع کردم به خوردنش انگار ديگه تو اين دنيا نبوديم هردومون حال ميکرديم.ناصر اينقد لبامو محکم ميخورد که حس ميکردم باد کرده.همونجوري که لب ميگرفتيم عشقم دکمه هاي مانتومو باز کردم.زيرش يه تي شرته خوشگل صورتي پوشيده بودم.ناصر يهو پريد به گلوم شروع کرد به مک زدن که بهش گفتن نکن ديونه ردش ميمونه ولي گوش نميداد.تي شرتمو دراورد.لباس زيرم سته مشکي و زرد بود خييلي اين رنگ و دوست داشت.از پشت سوتينمو دراورد.احساس کردمبدنم سست شده گفتم عشقم بشينيم.ناصر نشست و منم نشستم وسط پاهاش مثل بچه ها که ميشيننرو پاهاي مامان و باباشون.نوک سينه هامو کرد تو دهنش و گاز ميگرفت با اينکه درد داشت ولي خيليحال ميداد بهم منم که اه و نالم بيشتر شده بود و همين عشمو بيشتر حشري ميکردم.کيرش سيخ شده بود زير کونم حسش ميکردم.اينقد سينه هامو خورد که کبود کبود شدن.عرق کرده بود که من بوسش کردم.بهم گفت عشقم دراز بکش که ميخوام يه حال اساسي بهت بدم.يکم خجالت کشيدم ولي دراز کشيدم و ناصرم شلوار و شرتمو در اورد. دوباره از لبام شروع کرد به بوس کردن تا رسيد به شکمم و نافم هي بوس ميکردو زبونشو ميکشد روش داشتم از شهوت ميمردم ولي من مغرورم و هيچي بش نگفتم که کير ميخوام.زبونشو کشيد روکسم.ااااااااااااااااااااااااااخ چه حالي داره.کسمو ميخورد و منم موهاشو چنگ ميزدم و سرشو محکم فشار ميدادم سمت کوسم.زبونشو فرو کرد تو کوسم.)من دير ارضا ميشم واسه همين بهش گفتم عشقم من با خوردن ارضا نميشم(عشقم پا شدو بهم گفت حالا نوبت تويه.منم لباساشو دراوردم و نوک انگشتمو ميکشيدم رو بدنش که اه ميکشيد کهمن خيلي خوشم ميومد.کيرشو گرفتم دستم و اول يکم باهاش ور رفتم بعد سرشو کردم تو دهنم و با زبونم باهاش بازي بازي کردم.روشتف انداختم و شروع کردم به خوردش.اينم بگم که کير عشقم هم بزرگه و هم کلفت ترسيده بودم و باخودم گفتم امشب قراره جر بخورم.کيرشو تا ته کردم تو دهنم و ميخوردم. )من پردم ارتجاعيه(.عشقم بهم گفت بسه نفسم حالا به پشت بخواب گفتم من ازپشت طاقت دارم و اصرار کرد بهم گفت اولش درد داره و بعدش حال ميکني ولي با کيري که من از اون ديدم قشنگگگگگگگگگگگگگگگگگگ جر ميخوردم.همون شب بهش گفتم که ارتجاعبه از جلو بکن.من تا اون موقع سکس از جلو نداشتم ولي اينقد دوسش داشتم که بهش اجاره دادم از جلو بکنه ولي ناصر قبول نکرد از جلو بکنه.مجبور شدم قبولکنم به پهلو خوابيدم ناصر اوش ي انگشتتو کرد تو کونم خيلي کونم تنگه يه کم که جا باز کرد 2 تا انگشتشو کردم اينقد عجب و جلو کرد که قشنگ باز شد.سرکيرشو تف زد و گذاشت درکونم.يکم که فشار داد جيغم رفت هوا و با دستش جلو دهنمو گرفت منم دستشو گاز گرفتم وگفتم بيشعور دردم گرفت و اونم گفت فدات شم نفسم جيگرم به خاطر من تحمل کن دوباره کرد توش تا نصفش که رفت يه ضعفخيلي بدي گرفتم سرم گيج ميرفت بهش گقتم ناصر دربيارش.بوسم کرد و رفت يه شکلات واسم اورد گفتم از جلو بکن خودشم ميترسد.ناصر پاهامو باز کرد ونشست وسط پاهام.کيرشو کشيد وسط کسم خوشم اومد.روم دراز کشيد و کنار گوشم گفت عشقم تحمل کن الان تموم ميشه.همون موقع ناصر کيرشو فرو کرد تو کسم از دردش يه جيغ بلندي زدم کهناصر بلند بهم گفت جااااااااااااااااااااااااااااااااااااااانننننننننننننننننن عشقم منم حال ميکرم.ديگه تندتند تلمبه ميزد سينه هاامو کرد تو دهنش و خورد سر پستونامو گاز ميگرفت بهم گفت نفسم تو بيا روي من.اون دراز کشيد و من رفتم روش. اين حالتو خيلي دوس داره تند تند بالا و پايين ميشدم و بهم ميگفت مهسا دوست دارم خانمم عاشقتم.يکم که اينجوري کرديم گفتمنفس پاشو ايستاده بکنيم اونم فبول کرد دستمو گرفت و بلند شدم. من دستم گرفتم لبه تخت و ناصر از پشت کرد تو کسم و هي قربون صدم ميرفت.حس کردم داره تندتر ميکنه بهم گفتم مهساي من ابم داره مياد کچا بريزم گفتم بده همشو ميخورم نشستم رو دو زانو يکم واسش خوردم که ابش اومد و همشو ريخت تو دهنمو و نوش جان کردم هردومون بيحال افتاديم رو هم.ناصر بوسم کرد و گفت مهسا خيلي دوست دارم خانمم بهترين شبزندگيم بود .منم لباشو بوس کردم و گفتم منم دوست دارم نفسم.ساعتو نگاه کردم ديدم 8 ونيم شده رفتم خودمو شستمو سريع لباسمو پوشيدم ديرم شده بود عشقم بهم گفت نفسم خودم ميرسونمت. منو رسوند خونه اون شبش تا صبح باهم اس بازي ميکرديم.ببخشيد اگه بد بود تو راخدا الکي فوش نديد خلاصه بهتون گفتم.نميدونم چرا هرکي داستانشو مينويسه شماها فوش نثارش ميکنين ؟؟؟؟الان 1 سال از دوستيمون ميگذره و هنوز باهم سکس داريم.اگه خوشتون اومد بقيه داستان هامو هم مينويسم. همه تونو دوست دارم.
لیلاجوون
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
زن

 
بهار بهترین زن سکسی من

من
امیرم و الان 21 سالمه این خااطره برمیگرده به سال 92 که من میخاستم برم سربازی..دم مغازه وایمستادم واسه آمار بازی با دخترا که حدود 1 ماه میشد یه خانومی از جلو مغازه رد میشد که هر سری این کارو میکرد امار میدود د خب بعضی موقع با پسر 4.5 سالش رد میشد ..ب خودم میگفتم ک حتما شوهر داره بهتره سمتش نرم..ولی اون بدن خوب تحریکم میکرد.. من قدم بلنده و قیافه خوبی ام دارم ولی اون بدن گوشتی داشت و خیلی سکسی بود..خلاصه داشتم دفترچمو پست میکردم ک عکسام گم شدن برگشتم خونه ک برم دوباره بردارم ایشونو دیدن تو خیابونمون ک تنها بود..دل و زدم به دریا و رفتم دنبالش تو یه جای خلوت کشوندمش تو کوچه و دلیل امار دادنشو پرسیدم کهگفت فقط نگات میکردم همین..و خب اون روز شمارشو گرفتم ولی بهم گفت ک شوهر داره..من و بهارباهم خوب شدیمو سر 1.2 هفته اول حرفامون ب سکس ختم شد میگفت ک با شوهرش خوب نیستو زیاد باهم سکس ندارن ..منم نمیتونستمتو خیابون باهاش قرار بذارم اولا شوهرش دوم ..داداش 2-3تا داشت.. خیلی openبود خیلی راحت جوری ک فکرشم نمیکردم قرار شد برم خونش.. یه فرصت عالی بود..بهمم قول داده بود بهترین تیپشو برام بزه.. اون روز رسید ک شنبه بود شوهرش ک تا 7 سرکار بود بچشم ک روزای زوح مهد بود قرار بود از 9.30 تاا 11.30 اونجا باشم صبح شنبه شد و ب خودن رسیدم اماده بودم ک برم زنگ زد و گفت کاری پیش اومده و نمیشه..دوشنبه صبم اماده بودم ک گفت شوهرش خونه مونده..داغون بودم گفتم داره میپیچونه..4شنبه امید نداشتم دیگه صبح زنگ زدو گفت زودخودتو برسون..عالی شد رفتم خونشونو به به چه لذتی بردم از دیدنش واقعا خوب بود..یه ساپورت و یه لباس مشکی ست کرده بود ک پشتش کلا باز بود خیییلی خوب بود..خلاصه اینو بگم ک ما قرار سکس نداشتیم ولی من دگ نمیتونستم جلو خودمو بگیرم..باهاش لب بازیو شروع کردمو سینه هاشم معلوم بود می مالیدم یه 10مین ااینکارو کردم که بهش گفتم بریم تو اتق و قبول کرد.. اولین قرار بود خیلی سخت بود ارتباط برقرار کردت باهاش اون متولد 63 بود و من 72 9سال اختلاف سنی و من بش گفته بودم ک 68 ام هیج جوره بش نمیخوردم ولی ب قواز از بچه ها شاه دافم باشه 1بار میتونی باش بخابی.. منرو تخت 20 دقیقا میشد ک همه جا شوخوردم لباساشم دراورد و اون بدن خوبش دیوونم میکرد چن روز قبلش بم گفته بود ک احتمال داره پریود بشه..همینجوری رو گردنش بودم ک در گوشش گفتم خدایی پریودی ک گفت ن و داستان شروع شد نذاشتم دگ کاری بکنع شلوارمو دراوردمو کیرمو گذاشتم دم کسش ..کسش خیلی ناز بود انگار تا حالا کسی بش دست نزده بود..اولش خیلی تنگ بود 2.3مین باهاش ور رفتم تا بره تووو وای تلمبه زدنم شروع شد 15 مین کردمشو تو 2حالت خسته شده بود و جفتمون عرق کرده بودیم.. هنوز کیرمو نخورده بود شستمش اومدم جلو صورتش واون برام میخورد بعد 5 مین مدل سگی کردمشو ابم با فشار خیییییلیزیاد رو کمرس اومد واقعا خوب بوووود عاشقتم بهاررر و دگ من رفتم اموزشی و همون 1بارو تونستم باش باشم .لیلاجوون
من چه تنها و غريبم بي تو در درياي هستي، ساحلم شو غرق گشتم بي تو در شبهاي "مستی"
     
  
صفحه  صفحه 42 از 59:  « پیشین  1  ...  41  42  43  ...  58  59  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

Erotic Stories | داستان های سکسی حشری کننده

رنگ ها List Insert YouTube video   

 ?

برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA