ارسالها: 51
#565
Posted: 25 Dec 2019 13:32
اولین سکس ضربدری من و همسرم
سلام. اسم من محمد و اسم همسرم نازیه. قبل از ازدواجمون خیلی باهم سکس چت میکردیم.خیلی داغ و حشری بودیم و دو روز یه بار از پشت سکس میکردیم.جالب اینه وقتی نازی رو از پشت میکردم ارضا میشد و آبش از کس میومد.کم کم حرف از نفر سوم زدم و براش عجیب بود.برای خودمم عجیب بود چون همیشه به شدت روش تعصب دارم و الان تعصبم بیشترم شده.کم کم جفتمون فهمیدیم حرفش خیلی لذت بخشه و اثر خیلی خوبی میذاره رو سکسمون.تا اینکه تصمیم گرفتیم با یکی دو نفر سکس چت کنیم.حتی یادمه یه بار دو تا آقا پیدا کردم و 4 تایی سکس چت کردیم.خیلی عالی بود همه چی.یک ماه قبل از ازدواجمون با یه زوج شمالی آشنا شدم به اسم میلاد و مهسا.قرار گذاشتیم با هم سکس چت کنینازی رو از خواب بیدار کردم و خیلی شاکی شده بود از دستم ولی وقتی سکس چت کردیم چهارتامون دیوونه شده بودیم
قرار گذاشتیم یک ماه بعد از ازدواج وقتی کس نازی رو باز کردم بریم پیششون.به نظرم خیلی زود بود ولی دقیقا ماه گرد عروسی رفتیم شمال.قرار بود بریم خونشون و اگه دیدیم با هم اوکی هستیم از دفعه بعدش سکس کنیم.نزدیکای شمال بویم که نازی تو ماشین لباساشو عوض کرد.بعد کلی به خودش عطر زد.شب قبلش به ناخوناش رسیده بود.همه کاراش برام تحریک کننده بود.خودش آخراش گفت از بوی عطر خودش استرس گرفته.فهمیدم که داره به یهچیزایی فکر میکنه.رسیدیم شمال و میلاد اومد دم یه میدون تا مارو ببره خونشون.رسیدیم و رفتیم بالا.مهسا اومد درو باز کرد و لباسای خیلی کوتاه پوشیده بود.نازی در گوشم بهم گفت فکر کنم از همین الان میخواد بده.بچه های خوبی بودن.من مشروب برده بودم میلادم قلیون چاق کرد و نشستیم رو مبل.یواش یواش مشروبو خوردیم و اتفاقا خیلی مشروب خوبی بود.همه ازش تعریف کردن.میلاد دو تا قلیون درست کرده بود یه بلوبری یه پرتقال نعناع.مهسا پرتقال نعنا میکشید منم هوس کردم گفت بیا بشین اینجا بکش.رفتم کنارش و دایم میخواست نزدیکم شه ولی من خجالت میکشیدم خودمو میکشیدم کنار
میلاد و نازی هم داشتن بلوبری میکشیدن و من داشتم تحریک میشدم از اینکه کنار هم نشستن.هممون مست مست بودیم و مهسا اهنگ گذاشته بود و داشت اروم میرقصید.میلاد به نازی گفت بلدی برقصی نازی هم از خدا خواسته بلند شد با مهسا برقصه
فکر کنم به یک دقیقه نکشید که مارو هم بردن وسط.نازی لب منو میخورد تا جایی که یادمه که میلاد اومد از پشت بغلش کرد.همه چیز تو یه چشم بهم زدن انفاق افتاد.مهسا اومد منو از نازی جدا کرد و لبامو مثل وحشیا میخورد.اصلا نفهمیدم چی شد که لحاف تشک انداختن رو زمین و میلاد نازی رو خوابوند روش
بعد بهم گفت بیا با هم هماهنگ باشیم.شورتامونو دراوردیم و گفت حالا ساک بزنید برامون.دیدن نازی تو اون حالت داشت دیوونم میکرد.با ولع داشت کیر میلادو میخورد
کیر میلاد از کیر من کوتاه تر بود ولی کلفت تر.منم داشتم حال میکردم بعد قرار شد کس بخوریم من و میلاد.من دلم کس نازی رو میخواست ولی میلاد و مهسا نمیذاشتن.یه کم کسشونو خوردیم.کس نازی به شدت تنگه. میخواست اول من بکنمش ولی میلاد اومد روش و اروم اروم کیرشو کرد تو.منم داشتم مهسا رو میکردم که بعد از چند دقیقه بهم گفت بیا بریم رو تخت.نازی و میلادو تنها گذاشتم ولی رو تخت فقط حواسم به صدای آه کشیدن نازی بود.دوبازه بعد از چند دقیقه برگشتیم تو اتاق.میلاد سر نازی رو اورد سمت مهسا.دست همو گدفته بودن و داشت زنمو میکرد که نازی یهو گفت آب میلاد اومد.آبشو خالی کرد رو شکم زنم و بعد با هم رفتن سمت اتاق خواب و حموم.من میخواستم فقط پیش نازی باشم مهسا رو حسابی کردم و آبمو خالی کردم رو کمرش.اومدم تو اتاق نازی از حموم اومده بود کلی بغلش کردم رفتیم شام خوردیم و قرار شد منو نازی رو تخت بخوابیم.من میخواستم دوش بگیرم نازی رو بردم زیر دوش.مهسا و نازی ارضا نشده بودن . نازی رو دولا کردم و کیرمو تا ته میکردم تو کسش.باورم نمیشه تو اون حالت دو بار ارضا شد و منم دوباره ارضا شدم.داشتم از حال میرفتم.رفتیم رو تخت فکر کنم بعد از یه ساعت دوباره از شدت فکر و حشری شدن چسبیدم بهش.بازم شروع کردم به ور رفتن باهاش ولی فکر نمیکردم بازم سکس کنیم.اومد روم خوابید منم هی میزدم رو باسنش و صدا میرفت اون اتاق.یهو میلاد و مهسا اومدن.اونا هم دلشون میخواست.میلاد کیرشو در اورد و کرد تو دهن زنم.داشتم لذت میبردم.خوابوندیمشون کنار هم و میلاد از زنمو به پشت خوابوند و خوابید روش.یه کم تو سکس ضعف داشت نمیتنست دایم تلمبه بزنه و یکی از دلایلی که نازی ارضا نمیشد همین بود.منم رو مهسا کلی تلمبه زدم و مهسا کم اورد.رفتم سراغ نازی کیری که تو کس مهسا بودو کردم تو دهنش.ببعد یه کم از پشت نازی رو میکردم و مهسا اومد سراغ سینه های نازی.خیلی خوب لز میکردن.داشتم میمردم.بعد به میلاد گفتم بخوابه رو تخت.نازی نشست رو کیر میلاد و من سعی کردم کیرمو بکنم تو کونش.نهسا خیلی مهربون بود.میگفت نکن.طفلی گناه داره.بعد به نازی گفت دردت میگیره مگه نه.نازی گفت دردم میگیره ولی دلم میخواد.من حشری تر شدم کیرمو یه کم فرو کردم تو کونش ولی مهسا هی هلم میداد میگفت نکنش.اعصابم خورد شد رفتم دستشویی به مهسا هم گفتم خیلی حال گیری میکنی.از دستشویی اومدم بیرون یه صحنه حیلی سکسی دیدم.میلاد دراز کشیده بود داشت سیگار میکشید و نازی داشت رو کیرش بالا پایین میشد و آه کشید.نمیدونم چرا به میلاد گفتم سیگارتو خاموش کن.انگار دوست داشتم خودم این صحنه رو با نازی تجربه کنم.سریع خاموش کرد سیگارشو بعد رفتم بالا سر نازی همون طور که داشت بالا پایین میشد کیرمو کردم تو دهنش.میلاد بعد از چند دقیقه نازی رو به کمر خوابوند و آبشو خالی کرد رو کمر زنم.بعد با مهسا رفتن و من کلی نازی رو کردم و آبمو خالی کردم همون جایی که میلاد ریخته بود.بوی عرق گرفته بودیم اول گفتیم بریم حموم ولی بعد نازی گفت همین طوری بخوابیم.خوابیدیم تا صبح.بیدار شدم.داشتم از سر درد میمردم . سرمو چسبوندم به سینه های نازی تا بهتر شم.راستش به میلاد پیام دادم اگه بیداری بیا کارت دارم چون دوست داشتم بدون مهسا بیاد پیشمون ولی خواب بود.نازی کلی شیطنت کرد و من تو اون حال بدم از پشت به پهلو چسبیدم بهش.کلی کردمش فکر کنم 40 دقیقه شد دوباره آبم اومد.آب نازی هم اومد.دوست داشتم میلاد بیاد که دیگه قسمت نشد.وقتی بیدار شدن صبحونه خوردیم قرار شد یه کم بشینیم و بریم.سرم خیلی درد میکرد نازی گفت سرمو بذارم رو پاش.اینکارو کردم و نازی داشت یکاشکی کرم میریخت.منم سرمو کردم زیر لباسش.نازی به بچه ها گفت حامله شدم.بعد سرشو گرفتم اوردم پایین و لبشو میخوردم میلاد از خدا خواسته سریع اومد رو میل کیر کلقتشو در اورد و کرد تو دهن مازی.مهسا هم شورت و شلوارمو کشید پایین و کیرمو درسته کرد تو دهنش.خوب ساک میزد.دقیقا مثل نازی ولی فرقشون این بود که نازی اصلا کم نمیاورد ولی مهسا کم میاورد.بعد از چند دقیقه قرار شد بریم رو تخت
نازی در گوشم گفت دوست داره فقط به من بده تو اون لحظه.منم به میلاد فهموندم دوست داریم موازی سکس کنیم نه ضربدری.زنامونو انداختیم رو تخت و افتادیم به جونشون.وسطای سکس دیدم نازی بازوهای میلادو گرفته.خیلی بیشتر تحریک شدم.مهسا هم علامت میداد که لبشو بخورم منم دوبا شدم و لبشو میک میزدم.نازی رو تند تند میکردم ولی میلاد خیلی کند زنشو میکرد.مهسا گفت محمد بیا منو بکن ولی من داشتم ارضا میشدم.آب نازی رو اوردم به میلاد گفته بودم دستشو بذاره رو سینه های نازی.بعد میلاد نازی رو صدا میکرد و نازی یه جوری میگفت جوووووونم میلاد که من وحشی تر میشدم.آب منم اومد مهسا هم طبق معمول کم اورده بود به میلاد میگفت تورو خدا نکن.میلاد هی اصرار کرد به نازی که بیا بکنمت نازی دیگه جون نداشت.میلاد خوبید رو تخت مهسا هم خوابید روش منتها به روی کمر.بعد در کمال تعجب میلاد یه چیزی در گوش نازی گفت و من دیدم همزمان وقتی داره مهسا رو میکنه نازی هم داره کس مهسا رو میخوره.وحشتناک بود این صحنه داشتم میمردم از شدت حشر.زنم راشت کس یه زن دیگه رو میخورد.بعد با دستاش از زیر تخمای میلادو میمالید.من لب مهسا رو میخوردم و بهم میگفت دارم میمیرم.نازی اینقدر تخمای میلادو مالید که اونم ارضا شد.با تمام تفاوت هایی که با هم داشتیم ولی الان بعد از سه روز هنوزم وقتی مازی رو میبینم یادم میفته زنم چه کوسیه و الان فقط منتظرم یه زوج تهرانی مثل خودمون پیدا کنم.این داستان تمامش عین واقعیت بود و آرزو میکنم نازی این داستانو بخونه و نظر بده.
hamechiz az sex shoroo shod
ارسالها: 51
#566
Posted: 6 Jan 2020 22:48
ساناز
اسمم حسین، حدود یه سال قیل تو یه شرکت تو ارومیه کار میکردم
سانازم، یه زن سی و یک ساله. با صورت سفید عین برف، و یه کون بزرگ و ژله ای
از وقتی تو شرکت دیدمش، فقط پیشش بود. آرزوم بود فقط یه بار فقط بغلش کنم
یه دو سه ماهی گذشت، ساناز یه دوست داشت، به اسم زهره
دیگه دل رو زدم به دریا، رفتم با زهره صحبت کردم، که بره به ساناز بگه، حسین میخواد باهات دوست بشه
زهره هم گفت، بهش میگم اما ساناز دوست پسر داره، گفتم حالا بگو ببین چی میگه
بعد دو روز زهره، حلش کردو شمارمو ازم گرفتو داد به ساناز، شبش بهم پیام داد ساناز، که باشه دوست بشیم
اواخر آذرماه بود، تولد سانازم بیست و سه آذر بود، با کلی اصرار قبول کرد واسه اولین بار بیاد پیشم، (من خونه مجردی داشتم)
روز قبلش پنجشنبه گفت، بچه هاش خونه تنها هستن و نمیتونه بیاد، که دوباره با حرف زدن و پیام دادن رازیش کردم، که جمعه صبح بیاد خونم پیشم واسه تولد، اونم گفت به شرطی که قول بدی بهم دست نزنی، منم قول دادم
جمعه قرار شد به بهانه کار بیاد پیشم، مادرمش بمونه پیش بچه هاش
ساعت هفت و نیم بهش پیام دادم، جواب نداد گفتم شاید میخواد نیاد، که ساعت هشت زنگ زد گفت، میام جلو بیمارستان بیا دنبالم
رفتم دیدم وایستاده تو حیاط بیمارستان، زنگ زدم اومد بیرون. باورم نمیشد قراره با ساناز تنها بشم(قولم داده بودم که بهش دست نزنم)
قبلا فقط یه بار رفته بودیم کافی شاپ، سوار ماشین شدیم رسیدیم خونه
دیدم ساناز راحت نیست، رفتم از مغازه گوجه و تخم مرغ خریدم، تا املت درست کنیم واسه صبحونه، برگشتم دیدم شالشو باز کرده، مانتوشم در آورده
گوجه رو گرفت شروع کرد شستن و پوست کندن، دلم میخواست از پشت بغلش کنم، اما قول داده بودم
املت رو آماده کرد، نون آوردم با هم خوردیم و گفت حسین مگه لباس راحتی نداری، راحت باش
منم رفتم تو اتاق یه شلوار تنگ اسلش و یه تی شرت تنگ پوشیدم، شلوار انقد تنگ بود، کیرمم شق شده بود و قشنگ معلوم بود
دیدم داره نگاه میکنه متوجه شده بود، کیرم شق شده و دوست دارم بکنمش
ساناز چایی دم کرد و خوردیم، تاساعت دوازده شد
گفت حسین، من خوابم میاد میرم بخوابم، رفت رو تخت دراز کشید و پتو رو انداخت روش (تخت من یه نفره بود دیگه)
منم بغل تخت رو زمین پتو انداختم رو زمین دراز کشیدم، یه چند دقیقه گذشت برگشت گفت حسین، چرا رو زمین خوابیدی بیا رو تخت، گفتم ساناز تخت کوچیکه، گفت بیا راحت باش
بلند شدم پتو رو کنار زدم دراز کشیم رو تخت، پشتمو کرده بودم بهش، گفت حسین برگرد، منم برگشتم حواسم بود کیرم که شق شده به کونش نخوره
ساناز گفت، چیه پسر خوب قول دادی، باشه قولتو بشکن، منم از خدام بود، آروم آروم رفته جلو خودمو چسبوندم بهش، کیرم داشت به کونش فشار میاورد
دیدم سانازم داره حال میکنه، شلوارو و تی شرتمو درآوردم، کیرم از بغل صورتم زده بود بیرون، محکم بغلش کردم، یه چند دقیقه محکم فشارش میدادم، کیرم داشت منفجر میشد
سانازم برگشت روشو به من کرد، تا نگاش کردم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، لبامو گذاشتم رو لباش، لباشو قشنگ میخوردم، چشماشو بسته بود هیچ حرکتی نمیکرد
بعد چند دقیقه گفتم ساناز میشه برگردی، برگشت محکم بغلش کرد، دستمو بردم از رو شلوارش کردم تو، تا رسیدم به کوسش، کوسش انقد خیس شده بود، قشنگ با دستم کوسشو مالیدمو و انگشتمو کردم تو کوسش
یواش یواش داشت آه و نالش شروع میشد، دستمو کشیدم و آروم دستشو گرفتم آوردم گذاشتم رو کیرم، اونم همراهی کردو با دستش با کیرم بازی کرد و برگشت و به کیرم تف زد و بعدش قشنگ برام ساک میزد، گفت حسین، خوشت میاد حال میده، گفتم آره جونم
گفتم ساناز منم تو رو بخورم، کوستو لیس بزنم، گفت اگه دوست داری باشه
خوابید رو تخت منم اومدم روش، اول شلوارشو آروم در آوردم و بعدش بلوزشو خودش درآورد
وای چی بود جلوم یه بدن سفید که مثل ژله میلرزید، یه لباس زیر بهم چسبیده سیاهم پوشیده بود، که پایین شورتش رفته بود تو کوسش، شورتشو کشیدم بیرون از کوسش، با دستام کوسشو باز کردم، نوک زبونم کردم توش، شروع کردم به لیس زدن، انقد خوشمزه بود
سانازم داشت آه آه میکرد، میگفت حسین بسه نخور، کیرتو بکن تو کوسم
منم خیلی دوست داشتم بخورم، توجه نمیکردم و میخوردم کوسشو
سانازم هی میگفت حسین، منو بکن کیرتو بکن تو کوسم، کیر کلفتتو میخوام حسین
بلند شدم گفتم ساناز لباس زیرتو دربیار، اونم سریع درآورد انداخت زمین، بازم گفت حسین کیرتو بکن تو کوسم، دارم میمیرم
منم شورتمو درآوردم، کیرمو گذاشتمو رو سوراخ کوسش، چند بار کشیدم رو کوسش تا یکم آب کوسش بخوره راحت بره تو
ساناز میگفت جون حسین، بکنش تو، تا ته بکن تو کوسم، یکم فشار دادمو کل کیرم رفت تو کوسش
جون حسین محکمتر بکن، منم یواش یواش تندتر کردم، سانازم آه و ناله هاش بلندتر شد
بازم میگفت محکمتر، میخوام آبمو بیاری، انقد محکم میکردم که صداش قشنگ معلوم بود، بیضه هام میخورد به سوراخ کونش، همه کیرمو میکردم توش
همین طور میکردم که ساناز گفت حسین،
داره آبم میاد یکم آرومتر، اما همشو بکن تو تا آبم بیاد، یه بیست باری آروم تا ته کردم تو کوسش، تا گفت جون حسین، داره میاد داره میاد و یه آه بلند کشید و خودشو ول کرد رو تخت
منم که آبم نیومده بود، آروم آروم داشتم میکردم که
ساناز گفت حسین، میخوام از کون بکنی، آبت بیاد
گفتم آخه ساناز دردت نمیاد، گفت اشکالی نداره بکن، بلند شد و رو شکمش خوابید و سوراخ کونش افتاد بالا
منم تف زدم رو کیرم، یکمم تف زدم رو سوراخ کونش، آروم کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش، گفت حسین همشو بکن تو تا آبت بیاد، کردم تو کونش، اونم از درد آه و ناله هاش خیلی بلند شد، هی میگفت حسین زود باش آبتو بیار، منم تا ته میکردم تو کونش
ساناز دیگه حال نداشت، معلوم بود خیلی درد داره، صاف ولو شده بود رو تخت منم میکردم تو کونش، کونش خیلی تنگ بود
بازم میگفت حسین آبت نمیاد دارم میمیرم، گفتم ساناز میخوام در بیارم بخوری بیاد اگه درد داری، گفت نه بکن آبتم اومد بریز تو کونم، میخوام تو هم حال کنی
منم تند تند میکردم تو کونش انقد حال میداد که نمیخواستم آبم بیاد، دیگه چیزی نمیگفت فقط تخت رو چنگ میزد با دستاشو و دندوناش
منم دیدم خیلی درد داره کیرمو درآوردم از کونش، با دستم دستی کشیدم تا آبم بیاد
گفت حسین چرا در آوردیش، دوست دارم آبتو بریزی تو کونم، گفتم باشه اما خیلی درد داری، یکم مونده بیاد بازم میکنم تو کونت، گفت باشه عزیزم، ممنون که درکم میکنی
تند تند دستی کشیدمو دیدم کم کم میخواد آبم بیاد، ساناز چشماشو بسته و انگار خواب رفته بود، که بازم کردم تو کونشو و تا ته کردم توش، بدجوری از جاش پرید و خودشو جمع کرد
گفتم ساناز میخوای در بیارم، که گفت نه بکن تا آبت بیاد، منم تند تند و محکم کردمو آبمو ریختم تو کونشو، و بیحال افتادم روش
حدود یه ساعتی خواب بودیم تا چشامو باز کردم و دیدم سانازم بیدار شده
صورتشو با زبونم لیس زدمو و لباشو بوسیدم و گفتم ببخش دردت اومد، اونم گفت حسین، خیلی حال کردم تو چطور، بازم لباشو بوس کردم و گفتم خیلی خوش گذشت
بلند شدم رفتم حموم سانازم رفت دستشویی، خودشو خالی کنه
بعد چند دقیقه اومد حموم قشنگ همدیگرو شستیم و اومدیم بیرون قشنگ خشک کردیم همدیگرو
کیک تولدشم آوردم یکم خوردیم و بعدش یه چایی دم کردم خوردیم
انگار خیلی حال کرده بود، دیگه باهم راحت بودیم
ساعت پنج شد، گفت حسین کم کم میشه برم خونم پیش بچه هام
گفتم باشه، میشه لباساتو من تنت کنم، قبول کردو منم لباس زیرشو آوردم، از پشت بغلش کردمو گردنشو بوس کردم، از پایین پوشوندمو بعدش آوردم بالا گره زدم، بعدش شلوار و بلوزو مانتوشم خودش تنش کرد
یه اسنپ گرفتم، تا بیاد بازم از پشت بغلش کردم و لباشو خوردم و گردنشو خوردم، گفت حسین مواظب باش سیاه میشه ها
تا راننده اسنپ زنگ زد و بازم تا دم در خونه بغلش کردمو، یه بوس آبدارم از لباش گرفتمو و رفت سوار ماشین شد و رفت...
hamechiz az sex shoroo shod
ارسالها: 51
#568
Posted: 17 Mar 2020 04:24
اولین لذت
سلام.من ترانه م ۲۲ساله...داستان اولین سکس من برمیگرده ب ۲سال پیش،یعنی وقتی که ۲۰سالم بود،اون موقع برای اولین بار فیلمای پورن دیدم،تاچندماه فقط درحد فیلم دیدن بود اما کم کم حس میکردم اون نیاز داره تو منم به وجود میاد،گه گاهی باخودم ور میرفتم اما خب چه فایده؟خلاصه تصمیم گرفتم منم واقعا یه سکسی داشته باشم از اونور هم چون دختر بودم نمیشد با هرکسی بود ورابطه داشت.تا اینکه وسطای ماه بهمن بود که تو مجازی با یکی آشنا شدم و بعد یه مدت صمیمی شدیم و دیگه بیرونم باهم قرار میزاشتیم.بعد ۲ماه از رابطمون زنگ زد وگفت کسی خونه نیس میخوای بیا،منم اولش یکم ناز کردم اما بعدش گفتم باشه.واقعا از خدام بود...سریع آماده شدم و آرایش کردم و رفتم خونشون.بعد ی ربع حرف زدن کم کم فاصلمو باهاش کم کردم،به حدی که دیگه میتونستم صدای قلبشو بشنوم.اونم انگار فهمید ی خبراییه اومد جلو و آروم لپمو بوسید،یهو ی گاز از لبام گرفت و شروع کرد ب بوسیدن وخوردنش،منم همراهیش میکردم درست عین این فیلما.آروم دستاشو آورد رو سینه مو میمالوند.بعد چند دقیقه جفتمون لخت بودیم،من روتخت واون رو من دراز کشیده بود.از لالع گوشم تا نافم شروع کرد ب لیس زدن اونقدر خوب لیس میزد که صدای آه و اوهم کل اتاق وبرداشته بود.بعد آروم آروم رفت سراغ کسم،عاشق این حرکت بودم وبرای اولین بارداشتم تجربه ش میکردم،زبون که زد آه غلیظ و بی اراده ای کشیدم،مشغول لیس زدن کسم شد ازشدت لذت وشهوت ب رونام وموهام چنگ مینداختم.نمیدونم چقد گذشته بود که انگشتشو آروم میکرد تو کسم..یکم تلاش که کرد گفت تا الان سکس نداشتی؟خیلی تنگه آخه..منم گفتم نه دخترم اول قبول نمیکرد پردمو بزنه اما اصرار کردم واون گفت بعدا نیای یقه مو بگیری.،،اول آروم آروم ی انگشتشو کمی برد تو کسم،درد داشت ولی لذت بخش بود،بعد دو انگشتشو کرد.،،آروم ناله ای کردم وگفتم: بکن توش دیگه طاقت ندارم واونم ی چشمی گفت و یهو تا ته فرو کرد..کیرش واقعا بزرگ وکلفت بود ی لحظه از درد نفسم بند اومد وحتی نتونستم جیغ بزنم فقط بازوهاشو چنگ مینداختم.مایعی از بین پام رد شد وفهمیدم خونه...حالا دیگه خیالم راحت شده بود،جفتمون سریع رفتیم توحموم و خون و پاک کردیم.دوباره روتخت دراز کشیدم واون مشغول تلمبه زدن بود ،اونقدر لذت بخش و درد ناک بود که اصلا دوس نداشتم تموم شه....دراز که کشیدم اول سر کلاهکشو مالید ب کسم ومنم آه کشیدم وچند بار تکرار کرد دیگه طاقت نیاورذم وگفتم فقط بکن توش لعنتی..اونم آروم آروم کرد تو ،شروع کرد ب تلمبه زدن ولی آروم بعد چند دقیقه تلمبه هاش شدت گرفت وبه حدی بود صدای برخورد تخماش ب بدنم تو اتاق پیچیده بود..چند دقیقه بعد گفت برعکس شو رو شکم دراز بکش،همون کاری ک گفت انجام دادم وخودش ی بالشت گذاشت زیر شکمم تا کارشو بهتره انجام بده واینبار سریع از پشت کیرشو کرد تو..،وحشتناک لذت بخش بود،منم از شدت درد ولذت کسمو میمالوندم و آه میکشیدم وداد میزدم بکن ،تندتر بکن..تا اینکه آب جفتمون اومد و بعداز ارضاشدنش کنارم درار کشید وچشماشو بست.
hamechiz az sex shoroo shod