انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 2 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  14  15  16  17  پسین »

خانواده خوش خیال


مرد

 
خانـــــــــــواده خـــــــــــــــــوش خیـــــــــــــــــــــال 10

بقیه می دونستن چی به چیه ولی سلنا کمی شگفت زده بود از این جریان . نمی دونست داستان از چه قراره . کمی سختش بود . ولی با این حال پذیرفت که این کاررو انجام بده . سهیل برای لحظاتی تمام سینه ها رو بر رسی کرد . مال مادر بزرگها رو کمی آب افتاده تر دید . مال مادرش سحر رو بازم کمی بهتر می دید . سحر هم یه خوشامدی به جمعیت گفت ولی مثل شوهرش نمی تونست خوب سخنرانی کنه . -شما خودتون مطلعید که ما هدفمون از این که دور هم جمع شدیم اینه که با هم خوش باشیم و زندگی واسه ما یک نواخت نشه . هر چیزی باید به جای خودش باشه . روابط ما بر اساس احترام متقابله .. .. سامان از این که می دید سحر این قدر منطقی و سیاستمدارانه حرف می زنه خیلی خوشحال بود و نمی تونست خوشحالی و رضایت خودشو پنهون کنه . یه چشمکی به سحر زد و دو تایی شون رفتن به دنبال افتتاح مراسم و پرده بر داری از این شب پر شکوه . سامان : عزیزان من واقعا جای خیلی از بستگان و دور و بری های ما در این مجلس به یاد ماندنی خالیه . اما از بر نامه های امشب .. حتی از حرکات انفرادی و دسته جمعی اون فیلمهایی تهیه میشه به رسم یاد گار نگه داری میشه . بعضی از صحنه های پر شکوه رو می فرستیم برای سینا جان برادر مجرد خودم در امریکا و بقیه که واقعا جاشون خالیه . سهیل و سارا چش به لب و دهن پدرشون دوخته بودند . دل تو دلشون نبود . منتظر بودند ببینن که اون چیکار می کنه . انتظار براشون خیلی سخت بود . -هر زنی کنار شوهرش وایسه پس از این که من و سحر جان اقدام به کاری کردیم که شما تا لحظاتی دیگه اونو مشاهده خواهید کرد هر کسی این کا ر رو با زوج یا همسر خودش هم انجام بده . و بعد این که چه کسی با چه کسی باشه آزاده . از این پس بین اعضای این خونه دیگه هیچ پوشش و پرده حجابی وجود نداره . خوشحالم که قوانین بین المللی پیاده شده وما قانونمند عمل کرده ابم . سهیل : سارا جون این بابا چقدر حرف می زنه . حوصله مونو سر برده ..سارا : من از تو بد ترم . نمی دونم حالا چرا رضایت نمیده . از بس خودشون سیر خورده ان . من نمی دونم بابا از کدوم قانون حرف می زنه . ما که خودمون که امریکا بودیم بچه های اونجا که زیر 18 بودن اصلا قانون رعایت نمی کردن . همه با هم سکس داشتند . به غیر از آنال سکس از اون طرف هم سکس می کردند .. -منظورت اینه کیرشونو می کردند توی کس .. -آره همینه که تو میگی . اونا خودشون قانونی نیستند این بابا نمی دونم چرا این جوری می کنه . حتما منتظره بهش مدال بدن .سحر رفت طرف پسرش سهیل و سامان هم به سمت دخترش سارا رفت . پدر و مادر ها می خواستند در یک حالت سمبلیک از جنس مخالف پرده بر داری کنند پسر پرده دختر رو بزنه .. -دور بین ها آماده ... سمت راست .. سمت چپ .. خوب دقت کنید .. صحنه ای که تا سالها تکرار نخواهد شد . حداقل تا زمانی که ما جوان هستیم . چون دیگر نوزاد هم در این خوانواده نیست .. سحر : سامان جان دیگه باید تمومش کنیم . سوسن مادر شوهر سحر هم داشت حوصله اش سر می رفت . .. سمیر هم که زنش سلنا رو در کنار خودش داشت گفت عزبزم اوکی شد ؟/؟ الان که شلوار اون دو تا اومد پایین .. دسته جمعی ما شلوار طرف رو می کشیم پایین و عملیات اپن فک رو انجام میدیم . اندرستند ؟ -اوکی .. سلنا هنوز گیج و مبهوت به صحنه ها نگاه می کرد . ولی چاره ای نداشت جز این که شاهد این قضایا باشه و دم نزنه . پیش خودش حساب می کرد حتما یه سنتی در بین ایرانیانه که سکس رو به این صورت نمایشی پیاده می کنن . ولی برنامه های مذهبی و اون همه هیاهو برای چیه ؟/؟ پدر و مادر جلوی دختر و پسرشون خم شده بودند . دستاشونو گذاشته بودند دو طرف شورت بچه شون .. نفسها در سینه ها حبس شده بود . اولین باری بود که مراسم به این صورت انجام می شد . پدر شورت دختر و مادر هم شورت پسر رو خیلی آروم پایین کشیدند . بچه ها کمی سختشون بود . ولی قبلا بهشون گفته شده بود که باید خودشونو با این شرایط هماهنگ کنند چون عمری رو باید به همین صورت زندگی کرده ادامه بدن . کیر سهیل مثل تیر از کمان پرید بیرون . ولی کس کوچولو و ناز سارا انگاری در غلاف مخفی شده بود . اون باید لاپاشو باز تر می کرد تا بقیه کس اونو به خوبی ببینن . -سحر کیر پسرش سهیلو در دست گرفت و اونو به حاضرین نشون داد . -من این کیر رو به شما معرفی می کنم . از امروز در خدمت خانومای محترمه ..افتخار می کنم که این کیر ناب و تازه از وجود منه .. سلنا حس می کرد که از گفته های مادر شوهرش چیزی سر در نمیاره . ... ادامه دارد .... نویسنده .... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .

شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
زن

 
خانـــــــــــــــواده خـــــــــــــــوش خیـــــــــــــــال ۱۱

از اون طرف هم سامان لاپای دخترش سارا رو باز کرد و گفت پس از این که سهیل پسر گلم سد خواهرشو شکافت شما مردای عزیز می تونین هر وقت که دلتون خواست با دخترم سارا رابطه جنسی داشته باشین . البته یک نکته رو نباید فراموش کنید که سالها تجربه زندگی در امریکا مهد دموکراسی و آزادی دنیا این رو برای ما ثابت کرده که پیاده کردن کار و عملی به زور نوعی دیکتاتوری و منفور بوده و موجب پیگرد قانونیه .. سیامک پدر بزرگ سهیل و پدر سامان رو به پسرش کرد و گفت پسرم این دو تا جوون رو بذار با هم خوش باشن و بر نامه رو شروع کنن .. حالا اگه یکی از ما خلاف کرد و به زور خواست اون یکی رو بکنه و در گیری شد پیگرد قانونی اون چه جوریه ؟/؟ به حوزه علمیه قم باید شکایت کنیم ؟/؟ .. ستاره مادر زن سامان در حالی که لاپاشو باز کرده بود و کس درشتشو نشون بقیه می داد گفت نخیر سیامک خان به دفتر رهبری شکایت کن که همیشه بازه .. -یعنی این قدر گشاده .. دسته جمعی خنده شون گرفته بود هر چند سارا و سهیل در انتظار بودند و دیگه نزدیک بود خودشون دست به کار شن . دیگه همه اعضا کاملا بر هنه بوده و سکس پارتی شروع شده بود . با این که می تونستن با هم سکس کنن ولی تر جیح دادن که بشینن واین صحنه به یاد ماندنی رو ببینن . -سهیل اینا می خوان ما رو همین جوری نگاه کنن ؟/؟ -نمی دونم . از قرار معلوم همینه که میگی . -سهیل من سختمه . نمی تونم خودمو قانع کنم پیش اینا باهات سکس کنم -سارا مگه متوجه نشدی بابا چی گفت . وقتی به کست دست می زد و اونو برای حاضرین نشون می داد گفت که در خد مت همه شماست .. -یه چیزایی متوجه شدم ولی از اصول دموکراسی جامعه غرب و امریکا می گفت . اگه من دلم نخواد که کسی نمی تونه به زور با من حال کنه . -این که آره ولی راستش من خودم الان که این همه رنگ و وارنگ می بینم ... -داداش . یعنی به همین زودی داری بقیه رو به من تر جیح میدی ؟/؟ -سارا جون ما که با هم غریبه نیستیم و این حرفا رو نداریم . حالا چرا قهر می کنی . عیبی نداره . شاید این یه حکمتی باشه که من و تو بتونیم خجالت خودمونو بریزم . -چه خجالتی ! ولی من ندیدم او ن ور آب که بودیم از این بر نامه ها باشه . تمام این چیزا مال قصه هاست .. سامان : بچه ها مشکلی پیش اومده ؟/؟ سهیل : بابا بقیه نمی خوان کاری بکنن ؟/؟ -چرا پسرم ولی همه اونا هیجان زده اند . می خوان از نزدیک مراسم پرده زنی رو ببینن و معلوم نیست دفعه بعد کی بتونن این بر نامه ها رو از نزدیک بشه دید . این سلنا رو هم از بس تو گوشش خوندن اونم هیجان زده شده می خواد ببینه اینجا چه خبره . .........اون طرف در همسایگی اونا یه پسری با مادرش زندگی می کرد .. پسره دانشجو بود و مادرش هم توی خونه شون آرایشگاه زنونه داشت و کارش هم خیلی گرفته بود . شوهرش مرده بود و عرفان هم تنها فرزندش بود . با این که زن 47 سال سنش بود ولی خیلی جوون تر از اینا نشون می داد چون با تر فند های آرایشی خوب تونسته بود چهره شو جذاب و جوون نشون بده . گاه گاهی هم دور از چشم پسرش یه دوست پسری می گرفت و زیر آبی هایی می رفت . فیروزه خیلی قشنگ بود و خواستگار هم زیاد داشت ولی دوست نداشت خودشو مقید به شوهر و شوهر داری کنه . اون شب سر و صدای آهنگ و موسیقی وجشن و چراغونی عرفانو سر مستش کرده بود . .. عرفان فقط می تونست یک قسمت از خونه سامان خانو ببینه .. یه راه باریکی بود که از جلوی یکی از ساختمونا به پشتش می رسید .. خونه کاملا چراغونی شده روشن تر از روز نشون می داد . یه لحظه که زل زده بود به همون مسیر باریک یهو یک زن و مرد لخت رو دید که کاملا بر هنه دارن دست تو کمر هم میرن به قسمت پشت ساختمون و بعدش دیگه دید نداشت .. شگفت زده شده بود . فکر کرد داره خواب می بینه .. در همین افکار بود که لحظاتی بعد دید که همون دو نفر همون مسیر رو بر گشتن .. چقدر دلش می خواست بره به اون مسیر و ببینه که جریان از چه قراره .. ولی می ترسید .. دو سه روز اول صدای سگ و پارس اونا فضای خونه سامان رو پر کرده بود ولی ظاهرا چند روزی بود صدای سگ نمیومد و تقریبا مطمئن شده بود که سگ ندارن .. دقت عرفان بد نبود . چون سامان سگهای غول پیکر تر و درنده تری می خواست ولی از این می ترسید که همسایه ها رو بیدار کنه .. عرفان دلش می خواست بپره داخل ساختمون و ببینه چی به چیه ولی از این می ترسید که دور بین کار گذاشته باشن .. ..... و اما در سالنی که سهیل و سارا قرار بود با هم سکس کنن . خواهر برادر همو در آغوش کشیدن . صدای سوت زدنها و کف های ممتد بقیه گوش فلکو کرکرده بود . سهیل زیاد خیالش نبود ولی سارا دوست داشت که با هم خلوت کنن . ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
مرد

 
خانـــــــــــواده خـــــــــــــــــوش خیـــــــــــــــــــــال 12

سهیل : سارا تو که استرس نداری -نمی دونم داداش . شاید یه خورده داشته باشم . -مگه خودت اون دفعه نمی گفتی که وقتی بودی مدرسه یه پسر و دختر سیزده چهارده ساله رو دیدی که یه گوشه ای داشتن سکس می کردن و اولین سکس دختره هم از طرف کسش بود و از کس خون اومد بیرون . پرده زنی به همین میگن دیگه .. اون وقت میان و میگن سکس زیرهیجده سال ننویسین .. ممنوع .. ما طرفدار حقوق کودکانیم . این بابای ما هم انگاری قراره از طرف حقوق بشر واسش جایزه بیاد که تا 18 سالگی کس دخترشو پلمب شده نگه داشته . چی بگه آدم . از اون پایین دسته جمعی سوت می زدند که زو دباشین ما دلمون کباب شد . زنا بیشتر از مردا حرص می زدن . چون زود تر دلشون می خواست که برن و از کیر تازه ای استفاده کنن . سامان رفت طرف عروسش سلنا . یه اشاره ای هم به سمیر زد که یعنی من دارم میام و می خوام که زنتو آب بندی کنم . سمیر هم یه سری تکون داد و به پدرش اعلام آمادگی کرد . خلاصه همه جیک وجوربودن . سامان کمی استرس داشت . سهیل که از اون بالا کمی هم اون پایینو زیر نظر داشت از این که می دید پدرش داره میره طرف سلنا حرصش می گرفت . دوست داشت این دختر امریکایی رو خودش ردیف و آب بندی کنه . سارا : چیه داداش تو هنوز هم به فکر اون دختره ای . بس کن دیگه . خیلی بی غیرتی -وای سارا این حرفای گنده م منده رو کی یاد گرفتی ؟/؟ اگه نمی خوای با هام بسازی از همین حالا بگو . آخه از امشب قراره جای من و تو یه جا باشه . یعنی مثل یه زن و شوهر کنار هم بخوابیم . اگه دوست نداری بگو که یکی از اون پیر مردا بیاد به جای من . سارا صحنه سکسی رو که منجر به از دست داده شدن دختری دوستش شده بود رو به خاطر می آورد . خیلی ساده و بدون مقدمه انجام داده بود . اون دو تا خیالشون نبود از این که می دیدند سارا داره اونا رو می بینه . هر چند همه دختر پسرا این جوری نبودند ولی اون روز اون دو نفر بدون هیچ شرمی جلو چشای سارا داشتن کارشونو می کردن . اونم دلش می خواست ولی از پدرش می ترسید . حالا سهیل روبروش قرار گرفته بود . از این که اون به سلنا توجه داشت لجش می گرفت .. کف دست سهیل رفته بود رو کس خواهرش .. کیرش شق شده بود . سارا به دستای داداش که روی کس و سینه هاش قرار بگیره عادت داشت .. به لبایی که نوک سینه هاشو میک بزنه .. به لبایی که لباشو ببوسه . با این حال هیجان زیادی داشت از این که تا لحظاتی دیگه با احساسی دیگه آشنا می شد . حسی که بار ها از یک قدمی اون گذشته بود . دلش می خواست کیر برادرش رو داخل کسش حس کنه .. سارا پاهاشو به صورت هشت باز کرده و سهیل لباشو رو کس خواهرش قرار داد . یه نگاهی به جمعیتی که کاملا لخت بوده و دو تایی شونو زیر نظر داشتن انداخته و دیگه ترس و خجالتش ریخته بود . بی صبرانه انتظار لحظه ای رو می کشید که بتونه خونی رو ببینه که از کسش بیرون می ریزه . اونم احساس بزرگی کنه و راحت مثل بقیه بتونه سکس کنه . بااحساس هیجان و سر خوشی . دستشو گذاشته بود رو سر داداش اونو به کسش می فشرد . .....سامان هم از اون پایین دستشو رسونده بود به کس سلنا عروسش .. -اوه مای گاد .. ددی ..نو..نو ... بابا این چیه ...-دخترم تو که فارسی رو حالا خیلی قشنگ صحبت می کنی . این قدر امریکایی بلغور نکن دیگه .. سمیر یه اشاره ای به سلنا کرد و گفت .. بی بی .. عزیزم این از رسوم پارتی ایرونی هاست . بذار بابایا همون ددی هر کاری دوست داره انجام بده .. نگاه کن الان آبجی ساناز رو ببین که شوهر عمه سروش چه جوری داره با کسش ور میره .. اینجا همه با هم دوستن .. سامان : پسرم سمیر گلم ..من چه جوری این کیرمو توی کس زنت فرو کنم . این آدمو دق میاره . -پدر ناراحت نباش . جای هیچ نگرانی نیست . من خودم با دستای خودم کیرت رو می گیرم می فرستم توی کس سلنا . همون جوری که تو ما رو دست به دست هم دادی و زحمت کشیدی تا به عشقم برسم .. سحر همسر سامان و مادر سهیل و سمیر هم که خودشو رسونده بود کنار اونا کسشو چسبوند به کیر پسرش سمیر تا سلنا عروسش این صحنه رو به خوبی ببینه .. دهن سلنا از تعجب وا مونده بود .. رفت چیزی بگه که سامان هم کیرشو به کس سلنا چسبوند و اونو از پشت گرفت و گفت عزیزم عروس خوشگلم به اون بالا نگاه کن که سهیل و سارا چه طور دارن یک مراسم صد در صد ایرونی رو انجامش میدن . از اون طرف عرفان پسر همسایه هم که پریده بود داخل خونه خودشو رسوند به پشت یکی از پنجره ها .... واااااااااااوووووو اینجا جنده خونه بود و ما خبر نداشتیم ؟/؟ یه جنده خونه کلاس بالا و مال پولدارا ... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایـــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
زن

 
خــــــــــانواده خـــــــــــــــوش خـــــــــــــــیال ۱۳

[عرفان هنوز دستشو به کیرش نرسونده داشت از حال می رفت . سر در نمی آورد اون جا چه خبره ! واقعا چه خبره . این جا یک جنده خونه بزرگ در حد خیلی گسترده ایه . ولی عجب جنده های با کلاسی هستند . اندام ها همه تر و تازه .. کونها بیشترشون شکیل و بر جسته بوده حتی سینه پیر زنان زیاد افتادگی نداره .. نکنه اینا دارن فیلم سوپر بازی می کنن . من باید از ته و توی قضیه سر در بیارم ولی چه جوری . این جا که صداها در هم و بر همه و نمیشه چیزی شنید . تکون بخورم منو گیرم میندازن . کیرشو از شلوارش کشید بیرون . به هر طرف نگاه می کرد هیکل های لخت و بر هنه ای رو می دید که در خیلی از صحنه ها کیر چسبیده به کس و یا دهن مرد به کس زن چسبیده یا کیر توی دهن زن بود ولی در مجموع همه شون داشتند به اون دختر و پسر جوانی که در بالای تالار سرگرم سکس بودن نگاه می کردند . اگه مامانش بفهمه که اون پریده اومده این جا اولا به خاطر این حرکت تنبیهش می کنه و اگرم بفهمه که این جا چه خبره اون وقت نکنه خودش تحریک شه و بیاد عضو این جنده خونه شه . یکی دوبار رفته بود شوهر کنه ولی با گریه زاری های عرفان پشیمون شده بود . این جا از هر فیلم سکسی پر هیجان تر نشون می داد . به تک تک صحنه ها نگاه می کرد و می خواست یه بر رسی از همه شون بکنه ببینه کدومشون با حال تره و جلق زدن خودشو رو اون صحنه متمرکز و تنظیم کنه .. من چیکار کنم همه شون با حالن . نگاهشو به یک کون با حال می دوخت می دید بغل دستی یه سینه هایی داره که به تنهایی کافیه اونو برسونه به اون بالا بالاها.. از اون طرف می دید که یک پیرزن چه جوری خودشو به یک پسر جوون چسبونده .. اووووووففففففف کاش من جای اون پسر جوون بودم . من در این کسادی بازار یک کس هشتاد ساله رو هم می کنم . قدر اینا رو می دونم . دو تا دور بین فیلمبر داری رو به دست دو نفر از شرکت کنند گان در مجلس که دید مطمئن شد که این جا داره فیلمبرداری میشه و احتمالا این فیلم رو می فرستن به خارج . چون اگه بخوان داخل ایران نشون بدن که تمام چهره ها مشخص بوده و لو میرن ولی اون جا هم اگه نشون بدن مامورین جان بر کف می تونن راحت شناسایی کنن .. .. عرفان خیلی دلش می خواست دراز کشیده جق بزنه .. بهش آرامش بیشتری می داد . ولی باید کاملا حواسش جفت می بود که اگه یکی از این سکسیون داره از صحنه خارج میشه فوری خودشو مخفی کنه . هر چند به تمام راههای خروجی تالار آشنایی نداشت . هیجان پشت هیجان ..... فیلمبردار یه چیزایی رو فریاد می زد .. سامان : بفرمایید نزدیک صحنه تا فیلم دقیق تری گرفته شه و تمام جریان کاملا مشخص یاشه .. شما که اولش نزدیک به صحنه بودین حالا چرا این قدر فاصله گرفتین . این جوری که شما دارین فیلم بر می دارین اگه با مویایل فیلم بگیریم خیلی خوشگل تر میفته .. حالا از فاصله نزدیک تری داشتن فیلم می گرفتن .. سهیل : سارا جون هیچ خیالت نباشه فقط همین چند دقیقه هست بعدا این فیلم برای ما یاد گار خوبی میشه و می تونیم از این لحظات شیرین به خوبی یاد کنیم . سختت نباشه خیلی راحت باش . همه مثل خودمونیم .. این بار دور بین مسیرشو به سمت عملیات و جایی که کیر می خواست با کس تماس بگیره زوم کرده بود . یه دور بین دیگه هم از زاویه دیگه ای مشغول بود و پی در پی با درشت نمایی کس و کیر سعی داشت صحنه رو هیجانی تر کنه .. یه مانیتور هم صحنه گایش این دو جوون تازه به دوران و ابتدای راه رسیده رو به خوبی نمایش می داد . -سهیل زود باش من دارم از هوس جون میدم . کسسسسسم کسسسسسسم .. -سارا من هیجانی تر از توام . فقط از این می ترسم که تو یه موقع هول نکنی .. -چی رو هول کنم از کون دادن که درد ناک تر نیست . من از بقیه که کمتر نیستم .. زود باش .. دیگه خیلی داری لفتش میدی .. هر کی ندونه فکر می کنه تو نویسنده هستی داری این قدر معطل می کنی . سهیل سر کیرشو به کس خواهرش چسبونده بود و حالت اونا طوری بود که برای فیلمبرداری هم خیلی مناسب نشون می داد و می شد زوایای عملیات رو به خوبی دید . یه چند نفری هم خودشونو به صحنه رسونده و با هندی کم و موبایل و عکس برداری خودشونو سر گرم کرده بودند .. عرفان از اون پایین و پشت پنجره همچنان داشت با کیرش ور می رفت .. عجب صحنه ای شده . به خودش می گفت کاش منم در کنار اونا بودم و از نزدیک می دیدم که این دختر و پسر جوون چه جوری دارن همدیگه رو می کنن ولی عجب صحنه هایی شده .. چشاشو مالید و یه نشگونی از خودش بر داشت .. نه مثل این که خواب نیستم . چند بار جلو ریزش آب کیرشو گرفت .. چون حس کرد که ممکنه صحنه مهیج تری رو هم ببینه که در اون حالت جق زدن بیشتر بهش کیف بده .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی
     
  
زن

 
خــــــــــــــــــــانواده خــــــــــــــــــــوش خــــــــــــــــــــیال ۱۴

سهیل و سارا همچنان سرگرم عملیات فتح الفتوح بودند . -سارا نترسی هول نکنی ها .. سارا با همون لهجه شیرین خودش که نشون می داد بزرگ شده امریکاست گفت داداش منو نترسون اگه خودت می تر سی بگو ... سهیل خیلی بهتر از سارا فارسی رو صحبت می کرد .. جمعیت یک صدا در حال کف زدن و هورا کشیدن بودند ... عرفان سر در نمی آورد که جریان چیه تعجب کرده بود . هر چی داشت فکر می کرد سوژه این فیلم چی می تونه باشه سر در نمی آورد . می خواست خودشو قانع کنه که این یه جنده بازیه که این افراد درش شرکت دارند .. ولی اون جوری که مادرش می گفت یه سری که با هم فک و فامیل بودند این خونه رو ساخته از امریکا اومده بودند اینجا . پس اینا دیگه کی هستند این چه مدل فیلمیه .. .... محو تماشا شده بود . چقدر این دختر و پسر جوون بودند . عجب فیلمی بشه این ... سهیل لباشو رو لبای خواهرش گذاشته ازش خواسته بود لاپاشو طوری باز کنه که وقتی کیر رو فرو می کنه توی کسش دور بین ها بتونن از صحنه فیلمهای جالب و روشنی تهیه کنند . -داداش من می خوام راحت باشم .. -حالا برای این قسمت دندون رو جیگر بذار .. سارا یه جور خاصی نگاش کرد ... داشت به این فکر می کرد که چرا برادرش این حرفو زده .کیر پسر درست رو کانون کس قرار گرفته بود .. -آخخخخخخخخخ ددی . .ددی ... واووووووووو مای گاد . اوووووووووو... مامی مامی ...ددی .... کیر سهیل با همه کلفتی تا نصفش رفته بود توی کس تنگ سارا ... -سارا تحمل کن .. خیلی حال میده .. خیلی لذت داره .. -ووووووووویییییی وووووووووووی سهیل درد داره .. می سوزه .. -اووووووففففففف چی داری میگی این که از کون دادن بد تر نیست ... -الان خون میاد ..-مگه تو پریود نمی شدی ؟ این هم به نوعی از همون خونه دیگه حالا شاید روشن تر باشه .. -من دیوونه شدم از دست تو .. -خوشت نمیاد سارا ؟.. سهیل یه لذت خاصی رو حس می کرد . درست یه حالتی که انگار یکی داره بدن اونو ماساژمیده . تمام تنش به لرزه افتاده بود .. سامان عین پدرایی که عروسی دخترش باشه مدام از این سمت به اون سمت می رفت . خیلی نگران و هیجان زده به نظر می رسید .. عرفان فقط از یه چیزی سر در نمی آورد و اون این که چرا از این محفل به این زیبایی فقط دو تا دور بین دارن فیلم تهیه می کنند . .. در لحظه ای که سهیل کیرشو از کس سارا بیرون کشید از اون دور دید که سهیل بیضه شو در دست گرفت رو به حضار ایستاده و داره کیرشو نشون میده و فیلمبر دارا روی کیر سهیل و کس سا را زوم کردن . خیلی دلش می خواست بره نزدیک ببینه چه خبره . چرا دسته جمعی دارن کف می زنن هورا می کشن .. تن لختشونو به هم می مالونن .. یه لحظه چشش افتاد به مانیتوری بزرگ که در قسمتی از تالار نصب شده و جریان رو به خوبی نشون می داد . اون حالا به خوبی می تونست کیر سهیل رو ببینه که خون روش نشسته و دور کس سا را کاملا خونین شده بود .. اوووووووووهههههههه نههههههههههه چه جالب ! مراسم پرده زنی بوده .. اینا دیگه جه رسمی دارند . من تا اونجایی که می دونم قدیما در ایران خودمون رسم بوده که شب اول عروسی زنا از در و دیوار بالا می رفتندتا یه جورایی صحنه عملیات رو ببینن . این کار رو اکثرا زنا انجام می دادند هر چند چیزی نمی دیدند ولی هیجان این کار و صحبت ا ز اون خودش به حال و هوا و مزه ای داشت . عجب رسمی دارن این ایرانی های بر گشتی از امریکا .. مثل این که رفتن اونجا بد تر شدن .. باز حداقل در ایران قدیم خودمون پشت در های بسته بودند و پشت شیشه های نشکسته .. خیلی به هوس افتاده بود . سهیل رفته بود طرف سارا .. کسشو با دستمال تمیز کزد و کیرشو دوباره فرو کرد اون داخل . اما این بار عرفان فقط از مانیتور داشت نگاه می کرد . کیر بی اندازه درشت نشون می داد . و کس هم خیلی هوس انگیز و تنگ بود . -سهیل چرا دست از سر ما بر نمی دارند -یه ده دقیقه ای تحمل کن . این اولین سکس من و توست و می خوان که یاد گاری داشته باشیم . چقدر این لحظه ها موندنی و شیرینه سارا . تو اصلا هیچ احساسی نداری ؟-اوووووووووههههه چرا داداش ولی این همه جمعیت .. آدم روش نمیشه .. -تو یکی واسم از خجالت و این جور چیزا حرف نزن .. سارا متوجه نشد که داداشه چی میگه وگرنه خیلی بهش بر می خورد اون دختر حساسی بود .صحنه به جا های حساس رسیده بود . عرفان فقط به صفحه نمایش نگاه می کرد . .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
خــــــــــــــــــــانواده خــــــــــــــــــــوش خــــــــــــــــــــیال ۱۵

یک چشم عرفان به صحنه واقعی بود و یک چشمش هم به صفحه نمایش دوخته شده بود . هیجان یک دم امونش نمی داد . دستش رفته بود رو کیرش . حالا دیگه خیلی راحت جق می زد .. تا می رفت آبش بریزه می کشید عقب .. در همین لحظه یه صدایی رو نزدیک خودش احساس کرد . فوری رفت یه گوشه ای مخفی شد . لعنتی تازه رسیده بود به جا های حساس . صحنه ای که دو تا جوون تر و تازه در حال سکس بودند و یک صحنه طبیعی .. اون که نمی دونست اونا کین .. فقط صدای دو تا زن رو می شنید که داشتن به هم می گفتن بهتره یک آرایشگر خوب زن پیدا کنیم که حسابی ردیفمون کنه و بتونه سر و صورتمونو حسابی درست کنه و بدونه چه مدل مو و حالت چشم و ابرویی بهمون بیشتر میاد . میگن الان ایران آرایشگرای درجه یکی داره ... عرفان طوری به وجد اومده بود نردیک بود از جاش بپره و بره بگه مامان من از اون آرایشگرای درجه یکه ولی خیلی زود بر خود مسلط شد . داشت به این فکر می کرد که چطور می تونه مادرشو معرفی کنه به اونا .. خودشو هم می تونست یه جوری به اونا تحمیل کنه . ولی اگه ازش بخوان فیلم بازی کنه و بفرستن خارج .. اگه لو بره . حتما رژیم آخوندی اعدامش می کنه .. حالا تا اون موقع باید ببینم . می تونم یکی از اون چشم بند ها بذارم یا گریم کنم . مثلا یه سبیل کلفت بذارم . ابرومو کلفت تر کنم . یه ریش پروفسوری مصنوعی بذارم . این جوری اصلا شناخته نمیشم .. اون زنا رفته بودند و عرفان دوباره رفت پشت پنجره یه صدایی در حال پخش شدن بود که می گفت سهیل جان سارا جان پیوندتان مبارک .. خواهر و برادر عزیز راهتان ادامه دارد .. و .سهیل همچنان در حال گاییدن خواهرش سارا بود . چه هیجانی .عرفان گیج و منگ شده بود . یعنی اون دو تا خواهر و برادرن ؟ مراسم پرده زنی بین یک خواهر و برادر بوده ؟. حالا سارا قمبل کرده بود و سهیل هم کرده بود توی کسش .. کیر عرفان دیگه در حال ترکیدن بود . دعا دعا می کرد که سهیل منی خودشو خالی کنه توی کس سارا .. این جوری بیشتر می ارزید تا با جق زدن خودشو خالی کنه .. یه لحظه از فکر این مسئله نمی تونست در آد که اون دو تا خواهر و برادرباشن . ظاهرا دو قلو هم بودند . گوینده پی در پی داشت یه چیزایی می گفت . ولی عرفان دیگه از هوش رفته بود .. از اون طرف سارا یه جیغی کشید که تمام حاضرین در مجلسو به وجد آورده بود . سامان و سحر در حال شیرینی پخش کردن بودند . از این که دو تن از فرزندانشون بر طبق قانون گوگل به سن رشد رسیده بودند خیلی خوشحال بوده و نمی دونستن چیکار کنن . بعضی ها که بی اختیار داشتن واسه خودشون می گشتند . سارا ظاهرا ار گاسم شده بود و سهیل هم که دیگه خیلی بی اختیار نشون می داد ..آ بشو توی کس خواهرش خالی کرد .. کیرشو که کشید بیرون ..منی های فرو رفته از توی کس سارا پس فوران کرد . کون قمبل کرده و درشت سارا که رو به دور بین قرار داشت و اون کس در اون وسط و آبهای سفید در حال ریزش هوس عرفان رو به نهایت رسونده بود .. آخخخخخخخخ چی میشه یه روزی هم کیر من فرو بره توی همچه کس و کونی جاااااان .. مگه منم جوون نیستم ؟ مگه منم دل ندارم ؟ آخخخخخخخخ ...نهههههههه .... نهههههههه با چند حرکت دیگه آبشو خالی کرد به دور و بر و اطراف .. اون یه خورده ناشیانه هم عمل کرده بود .. چون قطراتی از آب کیرش ریخته بود رو پنجره .. هرچند پنجره در جایی واقع بود که کمتر کسی بهش توجه می کرد ولی با این حال کمی ترسیده بود .. احساس سبکی می کرد . دراز کشید .. دیدن این همه صحنه های سکسی حالشو دگرگون کرده بود .. من چه جوری به اینا بگم مامانم آرایشگره .. اگه یه وقتی بخوان تر تیب مامانمو بدن چی .. نمی دونم شایدم بیارزه .. عرفان پسر بی غیرت نشو دیگه .. اون وقت از مامان منم می خوان که فیلم با زی کنه ؟ .. نهههههه ... ولی اگه مامانمو بیارم یکی میدم هشت تا ده تا زن می گیرم .. اوخ جووووووون .. پسرچند بار بگم بی غیرت نشو ..ولی نمیشه گفت بی غیرتیه . واسه این که مامان منم حتما نیاز داره من که نمی تونم بیرحم باشم . حالا شوهر نکنه .. بعدا هر چی می خواد بشه بشه .. تماشای این همه زن لخت اونو به وجد آورده بود . من تا کی این همه ریاضت بکشم . کی می خواد دنیا دنیای منم بشه ؟ ... .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
خــــــــــــــــــــانواده خــــــــــــــــــــوش خــــــــــــــــــــیال ۱۶

عرفان همچنان به صحنه عملیات خیره مونده بود و با تعجب به محیط نگاه می کرد . پس از این که کیر سهیل از کس خواهرش بیرون کشیده شد جمعیت انگاری منتظر بودن که این لحظه با شکوه و تاریخی رو ببینن دیگه همه شون رفتند و با خودشون مشغول شدن .. فقط یه صحنه توجه عرفانو به خودش جلب کرده یود این که سامان خان دست سلنا که عروسش بود و زن سمیر رو گرفته اونو به طرف خودش می کشوند . دختر امریکایی توی فکر بود و این حرکات براش تازگی داشت . هنوزم حس می کرد که پدر شوهرش با هاش شوخی داره با این که گوشه و کنار صحنه های زیادی رو دیده بود که فک و فامیلا در حال فک کردن یکدیگرند ولی هنوز باورش براش سخت بود . به نوعی همه این حرکات رو شوخی فرض می کرد .. ولی سمیر با تکون دادن سر یه اشاره ای بهش زد و بهش گفت که بده .. زشته این قدر دیگه پدر شوهرشو اذیت نکنه .. ناز نکنه .. گوشه و کنار تخت و تشک بود و مبل و کاناپه .. می شد هر جایی یکی رو خوابوند و با هاش حال کرد .. البته همه اینا در قسمتی بود که به مراسم اصلی تولد سهیل و سارا آسیبی نرسونه . قرار شده بود که شرکت کنندگان که وقتی حسابی از حال کردن سیر شدن , هدیه تولد و در واقع از دواجو به این دو قلو ها بدن . عرفان همچنان مبهوت به جمعیت نگاه می مرد . کیرش دوباره می رفت جون بگیره . زن امریکایی همش می خواست خودشو از دست پدر زنش خلاص کنه . کمی سختش بود . ولی سامان کمی جدی تر شده بود . به سمت سینه های سلنا رفت .. زن دستشو گذاشته بود رو سینه هاش . هنوزباورش نمی شد که در این شرایط قرار داشته باشه . با این که سهیل و سارا و شرایط اونا رو دیده بود ولی بازم انتظار داشت که همه اینا یک خواب و خیال بوده باشه . تازه در همین شرایط در خارج از کشور کسی به زور زیر یکی دیگه قرار نمی کیره ولی سامان داشت اونو به زور وادار می کرد که با اون سکس کنه . سمیر جریان رو برای زنش تعریف کره بود که نباید به خاطر این مسائل خودشو ناراحت کنه . ولی سلنا ازدواج کرده بود تا فقط متعلق به شوهرش باشه با اون سکس کنه . شنیده بود که ایرونی ها خیلی خونواده دوستن . برای کانون خانواده خیلی ارزش قائل میشن . اهل وفا و پای بند بودن به تعهدات خودشون هستند . هر چند این مسئله در بین جوامع و خانواده های امریکایی هم وجود داشت ولی اون از حالت و زیبایی روایط و پیوند خانوادگی ایرونی ها خیلی خوشش اومده بود ولی حالا حس می کرد اون چه که در داستانهای سکسی خونده یا در فیلمهای سکسی دیده داره سر خودش میاد . -سلنا دیگه داری حوصله منو سر می بری .. یه دستشو گذاشت زیر کمر عروسش و یه دست دیگه رو هم گذاشت زیر پاش و اونو خوابوند . تن و بدن لخت و تازه سلنا دیوونه اش کرده بود . حس کرد داره به آرزوش می رسه .همون چیزی که مدتها بود انتظارشو می کشید . -دوستت دارم سلنا دوستت دارم . اونو رو زمین خوابوند و کیرشو گرفت سمت کس سلنا .. زن هنوز در شوک این حرکاتش بود و نمی تونست سر در بیاره که چی به چیه . -سلنا مگه تو نمی دونی ما اینجا واسه خودمون اصولی داریم . مگه سهیل و سا را رو ندیدی . زن متوجه بعضی حرفاش می شد و بعضی ها رو هم نمی فهمید ولی در کل حس می کرد که پدر شوهرش چی داره میگه .. سمیر یه چشمکی به پدر زد و با اشاره دست متوجهش کردکه سینه های سلنا رو بمالونه .. سامان همین کارو هم کرد .. سلنا شل شده بود -آههههههههه .. اووووووووههههههه .. ددی .ددی .. ددییییییی .. اووووووهههههه .. سامان لباشو رو لبای غنچه ای و زیبای عروسش قرار داد .. و دستاش هم با سینه های اون مشغول بود . زن حس کرد که لحظه به لحظه داره بی حس تر میشه -وااااااااوووووو ... اوووووووههههه فک می .. فک می ... -چه عجله ای داری ! تازه که داشتی از زیر کیر من در می رفتی . .. -نوووووو....نوووووووو...-چی چی رو نو ...نویعنی هوس داری بکنمت ؟ یا این که دست از سرت بر دارم .. سلنا دستشو گذاشت زیر آلت پدر شوهرش و با مالوندن بیضه هاش یه لذت خاصی به سامان داد .. -مثل این که کست می خاره و حسابی باید حالتو جا بیارم . حسابی خیس کردی . فقط باید امروز طوری تو رو آب بندی کنم که بتونی راحت زیر کیر بقیه دور و بری ها هم بخوابی و صفا بدی و صفا بکنی .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
خــــــــــــــــــــانواده خــــــــــــــــــــوش خــــــــــــــــــــیال ۱۷

در طرف دیگه و پشت ساختمون عرفان واقعا نمی دونست با این همه هیجان چیکار کنه . هر چند وقت در میون چشاشو می مالوند سامان و سلنا مشغول بودن . . سحر و سپیده که عروس و خواهر شوهر بودند دستشون رو کسشون بود و با لذت در حال نگریستن به صحنه ها بودند . اونا عرفانو به یاد مامانش مینداختن . خیلی دلش می خواست بره و با اون دو تا زن حال کنه . حتما مامانش هم یه همچین روحیه و حس و حالی داره .. کیرش بازم دراز شده بود . عین لوله تفنگ .. چی می شد منو هم داخل خودشون جا می دادن . خانوما منم دل دارم . سوراخ کون همه تونو می لیسم . هر کاری بگین می کنم . رحم داشته باشین . سیاوش شوهر ساناز و داماد سارا رفت طرف مادر زنش سحر و عمه خانومش سپیده . دستشو دور کمر اونا حلقه زد . -چقدر عاشق اینم که زنای میانسالو بکنم . اونا خوب قدر کیر رو می دونن تا اونجایی هم که دلم بخواد به من حال میدن . خیلی هم حال میدن و عین کنه به کیر می چسین و ول نمی کنند . سحر : داماد گلم اگه این جوره پس چرا چند شب پیش که اومدم سراغت زود خسته شدی .. -از دخترت بپرس . هرچی بهش گفتم امشب می خوام برم سراغ مامانت قبول نکرد .. -خودش کجا می خواست بره .. -نمی دونم اون شب زیر کیر کی خوابیده رو یادم نمیاد . .. سحر یواشکی زیر گوش سیاوش گفت که هوای عمه رو داشته باشه . سپیده متوجه شد که سحر چی به سیاوش گفته .. -این داماد گلت اصلا یه نیم نگاهی به عمه زنش نداره .. -سپیده جون ما که تا حالا دو سه بار با هم بودیم .. -یخ نکنی . پس از این همه مدت که به جمع خونواده ما پیوستی این دو سه بار زیاده ؟ سحر با این که دوست نداشت سپیده با سیاوش حال کنه ولی از اونجایی که می خواست هوای خواهر شوهرشو داشته باشه مجبور بود کمی کوتاه بیاد ولی دلش نمی خواست از اون جا دل بکنه . سپیده دستشو گذاشت زیر بیضه های سیاوش و کیرشو به طرف جلو حرکت داد .. رو زمین نشست و سر کیر سیا رو گذاشت تو دهنش .. از اون طرف هم سحر اومد کنار سیاوش نشست . دستاشو گذاشت رو شونه های پسرو لباشو هم گذاشت پس گردن سیا و با زبون زدن و بوسیدن اون هیجان خاصی رو به دامادش می داد . این جوری به سپیده نمی چسبید که عروسش با دامادش هم در حال حال کردن باشه . وقتی دید سمیر پسر بزرگ سحر متوجه اوناست از دور طوری که بقیه متوجه نشن به اشاره ای به برادر زاده اش کرد که اونو به سمت خودش بکشونه . می خواست کاری کنه که سمیر و مادرش سحر با هم حال کنن و اون به تنهایی بتونه با سیاوش سکس کنه . سمیر اومد سمت اونا .. -به به ! احوال عمه خانوم و مامان جون .. ببینم کدومتون می تونین به من بیشتر حال بدین .. -عزیزم تا عمه خانوم هست که من نمی تونم بهت حال بدم . -فدات شم مامان که این قدر طبعت بلنده . ولی من چیکار کنم که مامان جونمو خوشگل ترین و خوش بدن و هوس انگیز ترین زن این مجلس می دونم و هوس کردم که حالا با تو باشم . حالا این سمیر بود که لباشو گذاشته بود رو شونه های مادرش و با دستاش آروم آروم از همون طرف یه حرکت رو به پایینی داشته . وقتی دستاش رو کون سحر قرار گرفت و کف یه دستشو گذاشت روی کس مادرش اون دیگه کاملا تسلیم و بی حس شده بود . سمیر دست سحر رو کشید و اونو برد به یه سمتی ..-آخخخخخخخ سمیر .. پسرم امروز تو چته .. اگه سلنا بهت نمی رسه به من بگو که گوششو بکشم و اونو از هم خوابگی با تو محرومش کنم . -اوووووهههههههه نهههههههه .. مامان اگه دنیا غیر تو به من نرسه انگاری لذت نمی برم .. و تو غیر بقیه دنیا بهم برسی یه دنیا لذت می برم . -من که حریف زبونت نمیشم . پس بده اون کیرت رو که خیلی بی تاب اونم . سهیل و سارا دیگه اینجا رو قیضه اش کردن .. -اوخخخخخخ مامان بزرگ سوسنتو .. -مادر بقیه رو ولش . بیا به خودمون برسیم . سپیده که حس کرد دیگه مزاحمی نداره سیاوشو رو زمین خوابوند . بیضه های شوهر برادر زاده شو دونه به دونه می ذاشت تو دهنش .. سروش شوهر سپیده که داشت با ستاره 65 ساله حال می کرد وقتی دید زنش چه جوری داره با سیاوش حال می کنه گفت سیاوش جون همون جوری که یکی داره به زنت ساناز حال میده تو هم این عیال ما رو میزونش کن -نوکرتم آقا سروش .. این جا تا دلت بخواد کس بازاره ..سپیده گوش سیا رو کشید و گفت -بیشتر از این که اینجا کس بازار باشه بازار کیر داغه ...... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی
     
  
زن

 
خــــــــــــــــــــانواده خــــــــــــــــــــوش خــــــــــــــــــــیال ۱۸

ولی بیشتر نگاهها متوجه سامان و سلنا شده بود .عروس امریکایی خونواده رو یکی از این تخت ها دمر کرده افتاده بود و پدر شوهرش سامان کیرشو فرو کرده بود توی کس سلنا و دو تا پنجه هاشو هم گذاشته بود رو دو تا قاچ کونش . طوری که وقتی صحنه از مانیتور بزرگ سالن در حال پخش شدن بود عرفان به خوبی اثر پنجه های سامانو بر روی کون عروس اون مرد می دید . مثل حریص ها و تا به حال کس نکرده این سامان داشت سلنا رو می گایید از اون طرف هم سمیر افتاده بود به جون مادرش سحر .. -آخخخخخخخخ عزیزم عزیزم . نکنه تلافی پدرت رو که داره زنتو می کنه داری سر من در میاری .. -نههههههه چی داری میگی مامان , من دارم با تو حال می کنم . -اووووووخخخخخخخ فدای توبشم عزیز دلم که سنم داره میره بالا تو هنوزم ازم لذت می بری . -مامان هر گلی یه بویی داره . گل هم همون گلهای قدیم . ببینم تو هم شوهرت داره زنمو می کنه . پس میشه گفت تو هم می تونی بیای با من .. -هر چی تو بگی.. دلم می خواد منو بزنی منو کبودم کنی . موهامو بکشی .. خوشم میاد لذت می برم .. -اووووووففففففف سحر جون مامان خوشگله من چرا لذت می بری ؟.. -نه این که هر کسی با من این کارو انجام بده لذت ببرم . خوشم میاد که تو این کارو با من بکنی . پسر گلم با من این کارو انجام بده . فکر کنم اگه بعضی از زنا از هارد سکس خوششون میاد اونم در حد مختصر به خاطر این باشه که وقتی می بینن طرفشون اون قدر حریصه که دیگه خودشو به آب و آتیش می زنه اونا هم حشرشون می زنه بالا . بیشتر تحریک میشن .. تو چی دوست نداری با مامانت این رفتارو داشته باشی ؟-خفیف چرا .. ولی دلم نمی خواد دردت بیارم -شروع کن .. عزیزم . کسم داره می خاره . من هوس دارم . تو رو می خوام تو رو می خواد . ولم نکن .. سحر فتنه گر سمیر پسرش یا شوهر سلنا رو در آغوش کشید . سمیر آروم آروم موهای مادرش سحرو می کشید ..بعد با نیروی بیشتری این کارو انجام داد . انگشتشو کرد توی سوراخ کون مادرش و کیرشو یه ضرب گذاشت توی مقعدش .. -آیییییییییییی وااااااایییییییییی ... کشتی منو .. بکن .. بکن .. بزن .. یکی دیگه .. تو مال منی سمیر .. بگو منم مال توام .. .. عرفان دیگه از حال رفته بود . به نظرش میومد که این زن سحر باید هم سن مامانش باشه و همین طورم بود .. آخخخخخخخخخ چه حالی میده .. یعنی اگه مامانمو بیارم توی این جمع ..اون وقت تمام مردا باهاش حال می کنن ؟ در عوض من میرم با تمام زنا حال می کنم . یه مامان میدم هشت ده تا زن می گیرم . یواش یواش داشت مطمئن می شد که اینجا بر نامه تجاری نیست و احتمالا یه جورایی دارن حال می کنن . -اوووووووفففففف سمیر سمیر .. کسم داغ شده .. -مامانی مث یه حلوای داغ و شیرینه .. -ببینم تشبیه بهتری نداشتی که بکنی ؟ ... اون طرف سلنا به کیر پدر شوهرش عادت کرده بود . یواش یواش یه چیزایی دستگیرش شده بود . وقتی جمعیت به اون عظمت رو دید که دسته جمعی مشغولن دیگه حساب کار دستش افتاد . با واژه های انگلیسی و فارسی دست و پا شکسته از سامان می خواست که اونو به ار گاسم برسونه .. سامان به وجد اومده بود .. چند ضربه چکشی و سریع که سامان از بالا بر کس سلنا فرود آورد طوری از هوس داد دختره روبرد بالا که یه لحظه سامان دستپاچه شد ولی سلنا که یک ارگاسم طولانی و لذت بخشو پشت سر می ذاشت دستشو ازپشت طوری دور کمر پدر شوهره قلاب کرد که آب کیر سامان در جا توی کسش خالی شد . -جوووووووووون .. جوووووووووون .. چند جهش آب کیر سامان کافی بود تا کس سلنا سرشاراز آب کیر سامان شه . -آتیشه آتیشه ..آتیش .. ..دقایقی بعد که یه سری کارشون تموم شده بود سامان و سپیده و سیامک سه تایی خواستن که یه حال سه نفره ای با هم داشته باشن . پدر و دختر و پسر .. سپیده : خوشحالم که بابا سیامک منم طوری هیجان زده شده که می خواد به پسر و دخترش افتخار بده .. رفت طرف کیر پدرش و اونو گذاشت توی دهنش . خوب که شقش کرد به سامان گفت که بره زیرش دراز بکشه . سوسن که از دور صحنه رو دیده بود از رو کیر سروش پا شد و به سمت اون سه نفر دوید . سیامک : عزیزم واسه چی اومدی . ما می خواستیم سه نفره حال کنیم -چه ایرادی داره چهار نفره حال کنیم ؟ ..... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
زن

 
خــــــــــــــــــــانواده خــــــــــــــــــــوش خــــــــــــــــــــیال ۱۹

سا مان رفت طرف مادرش سوسن و سیامک هم رفت به سمت دخترش سپیده .. اونا اولین باری نبود که با هم در تماس و سکس بودند ولی هیجان این کار براشون از این نظر شدید بود که جشن ورود سهیل و سارا به جرگه اونا بوده واین محفل عمومی خیلی به اونا می چسبید برای همین این سکس چهار تایی هم به اونا لذت می داد .. عرفان بازم دستش رفته بود رو کیرش . آخرین باری که دو بار پشت سر هم جق زده بود دچار سردرد شدید شده بود ولی چاره ای نمی دید که بازم از این کارا بکنه .. حالا صدا ها رو هم از مانیتور به خوبی می شنید . سیستم فیلمبرداری و پخش اون شدید تر شده بود .. با این که در هر گوشه ای چند نفری مشغول بودن ولی حالا از مانیتور صحنه سکس پدر و دختر و مادر و پسر در حال پخش شدن بود .. سیامک : دخترم کیر بابات چه طوره -همچین سوال می کنی که انگاری تازه اولین باریه که داری می کنی منو . سروش هم همش همین سوالو ازم می کنه که کیر بابات بهتره یا کیر من .. -تو چی میگی -بابا .. این سوالا چیه هر گلی یه بویی داره . من نگاه نمی کنم به این که کدوم کلفت تره و کدوم دراز تر ه . من عاشق هیجانم . چقدر دوست دارم هنوزم فکر کنم که دارم دزدکی میریم سر وقت همدیگه .. اون جوری خیلی هیجانش زیاده . من عاشق تنوع و لذت بردنای ناگهانی هستم . دلنم نمی خواد لذت این سکسها برام یکنواخت شه .. نگاه کن بابا ! داداش سامان و مامان سوسنو رو نگاه کن که دارن چه جوری با هم حال می کنن .. سوسن : پسرم مثل این که امشب خیلی خوشحالی ..-آره مامان جون هم عروسم سلنا رو گاییدم و تونستم بالاخره متوجهش کنم که جریان این جا از چه قراره و هم این که تونستم سهیل و سارا رو به یک سر انجامی برسونم که اونا هم از زندگی لذت ببرن . -یه کمی هم سختگیری می کردی . این قانون کس شر زیر 18 و بالای 18 دیگه بیش از حد مسخره و فیلم شده .. اونجا تو مملکت غریب دختر پسرای سیزده چهارده ساله دارن همدیگه رو میگان و دخترا همون اول بی پرده میشن اون وقت آقا سامان ما از زیر 18 می گفت .. کس شرات خودشونو خودشون قبول ندارن اون وقت ما میایم براشون دم جنبونی می کنیم .. -مامان حالا این قدر نمکدون نشکن دیگه .. -مگه ما مال پدرشونو خوردیم .. کارتو بکن .. هنوز همون کیر رو داری . مثل همون اوایلی که این مدل سکسو. راه انداختیم تازه نفس و جون داری .. عرفان دیگه خیلی چیزا دستگیرش شده بود . بدنش از هوس می لرزید و نمی دونست آیا با جلق زدن بعدی می تونه بر آتیش هوس خودش آب سردی بریزه یا نه .. داغ داغ بود .. سیامک کمر دخترش سپیده رو گرفت و اونو رو هوا می کرد . -بابا جون منو بذار زمین .. کمرت درد می گیره .. عرفان دلش می خواست این صحنه ادامه داشته باشه .. چون فیلم قشنگ زوم شده بود روی کون سپیده که کیرسیامک تا ته می رفت توی کس دخترش و بر می گشت .. سیامک می خواست نشون بده که با وجود سن بالا هنوز هم قدرت داره.. وااااااییییییی ..واییییییییی -چیه بابا چیه .. -نمی تونم -کمرت اگه درد گرفته منو بذار زمین -نه .. نههههههه .. -بابا بابا جونم همین طورمنو رو هوا بکن .. خوشم میاد خوشم میاد .. از اون طرف سروش شوهر سپیده اومد سمت اونا .. -سلام سیامک خان خسته نباشی .. سپیده یه چشمکی به شوهرش زد که دوزاری سروش افتاد . -بابا جون هر چند که سپیده نیازی به من نداره و توبه اندازه کافی داری بهش حال میدی . ولی من دوست دارم با زنم ور برم -خواهش می کنم سروش جان درسته که سپیده دختر منه ولی حالا زن توست و صاحب اختیاری .و. سروش هم انگشتشو گذاشته بود رو سوراخ کون زنش و از پهلو سینه سپیده رو میذاشت تو دهنش و اونو میکش می زد . -جوووووووووون بخورششششش بابا بکنش .. آخخخخخخخ کسسسسسسم آخخخخخخخ سینه هام .. سامان و سوسن هم به دیدن اون صحنه ها هیجان زده شده بودند و مادر و دختر در یه لحظه با هم ار گاسم شده و تقاضای آب کیر کردند .. سامان ریخت توی کس مادرش و سیامک هم سر بالایی خالی کرد داخل کس دخترش سپیده .. وقتی سیامک سپیده رو گذاشت زمین چند نفری که کارشونو ول کرده به صحنه نگاه می کردن شروع کردن به کف زدن برای سیامک که با وجود کهولت سن اون جور سر پا و سر حال داشت دخترشو می کرد . سروش هم رفت بالا سر زنش و کیرشو گذاشت لای سینه های اون وآ بشو اون وسط خالی کرد .. دیگه عرفان نتونست تحمل کنه و این یه تیکه آخری طوری هیجانشو زیاد کرده بود که مجبور شد آبشو خالی کنه ....... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی
     
  
صفحه  صفحه 2 از 17:  « پیشین  1  2  3  4  5  ...  14  15  16  17  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خانواده خوش خیال


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA