انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 2 از 2:  « پیشین  1  2

من و داداش و عمه و مامان


مرد

 
من و داداش و عمـــــــــــــــــــــه و مامـــــــــــــــــــــان 10

داداش سرعت گایشو زیاد کرده بود و من و اون اول رفتیم حموم خودمو نو کاملا شستیم تا بریم به رختخواب ولی اون دست از سرم بر نمی داشت منو حلوا حلوا کرده بود . منی که تا حالا عاشق نشده تسلیم کسی نشده بودم پار سا رو دین و دنیای خودم می دیدم . اون شده بود همه چیز من . حس کردم که سکس تونسته همه چی رو بین ما حل کنه . با این که تا می تونست توی حموم بهم حال داد و یه بار هم احساس کردم که هی مایع رقیقی از کسم خارج شده ولی بازم می خواستم .. -داداش هر طور دوست داری به من حال بده . ولم نکن .. منو ببوس .. انگشتاشو دو نه دو نه می ذاشت رو سوراخ کونم . با هاش ور می رفت .. اصلا هر کاری دلش می خواست باهام انجام می داد .اسیر احساسات گوناگونی شده بودم . با همه این احساسات حال می کردم . با درد با لذت .. با نرمش با سرعت . باورم نمی شد که از این پس منم می تونم مثل یک زن از زندگی لذت ببرم . واقعا باکرگی یک نوع عذابه . عذابی که وقتی دخترا از شرش خلاص شن تازه می فهمن وارد چه نعمتی شدند . این که تمام بدنشون به لذت و آرامش خاصی برسه . به یک هوس .. هوسی که گاهی وقتا دخترا رو عصبی می کنه از این که نمی تونن خودشونو به اوجش برسونن . حالا من داداشو در کنار خودم داشتم یه لحظه که هوشیار تر شدم درد عجیبی رو توی کونم حس می کردم . -پارسا کی کردی تو کونم ؟/؟ دیگه نگفت که در کون کردن هم تخصص داره . بیشتر رعایت می کرد . نا سلامتی عیالوار شده بود . من شده بودم مثلا زن داداشم .. یک بار توی کسم و یک بار توی کونم خالی کرد . اون شب تا صبح لخت توی بغل داداشی خوابیدم . چند روز بعد مامان اومد . من و پارسا مونده بودیم که چه جوری متوجهش کنیم که ما با هم رابطه داریم و من دیگه دختر نیستم . اون از دو نظر خشمگین می شد . داداشی گفت که بهونه میاره برای رفتن به بیرون .. من برم برای ماساژ مامان .. ظاهرا کس مامان ردیف تر شده بود ولی چند روز دیگه هم اگه داخلش چیزی نمی رفت بهتر بود . روشو می شد دستمالی کرد . -پارسا کجا داری میری . -من کاری واسم پیش اومده -آخه تنم درد می کنه -پریسا جون هست عوض من .-پارسا .. چی داری میگی -مامان من می تونم منم می تونم . مامان می تونم . .. بالاخره قبول کرد . اولش کمی با حجاب تر شده بود ولی من قانعش کردم که سکسی باشه نشون می داد که داره لذت می بره باید بهش حال می دادم .باهاش صمیمی شدم . چند تا چشمه اومدم و بعد کونشو بادستام خوب می مالوندم .عجب کون گنده ای بود . هوسمو واسه این زیاد می کرد که از این که به مامان لذت می دادم آروم می گرفتم . خودمو روش خوابوندم . دستمو گذاشتم لاپاش .. -پریسا این کارا چیه .. -مامانی سرم داد نکش .. عمه به همه کمک می کنه .. -یعنی چه .. -یعنی بکارت می دوزه .. سقط جنین می کنه ... سزارین می کنه .. البته این آخری رو هم به خاطر خالی نبودن عریضه گفتم که یه وقتی فکر نکنه که همش دارم کارای منفی رو بهش نسبت میدم . -پریسا زشته .. منم که دیگه خسته شده بودم از بازیها و دورنگی های اون و از طرفی اونو مثل هوو و همسر اول پارسا فرض می کردم گفتم مامان زشت نیست که بخوای خودت رو زیر کیر پسرت قرار بدی و اون بعد از ماساژ فرو کنه تو کس و کونت ؟/؟ همون روزی که فکر می کردی من رفتم دانشگاه شاهد همه چی بودم .. شما بعدش رفتین حموم منم زدم به چاک . اگه بابا بدونه چی میشه .. چی میشه مامانی ؟/؟ مادر رنگ به چهره نداشت . قدرت حرف زدنو ازش گرفته بودم .-مامان از این به بعد منم مثل تو زن داداشی هستم . حق و حقوقی دارم . گاهی باید منو هم ماساژبده و پیش من بخوابه . یعنی همخوابگی کنه . اگه دوست نداری با پدر مشورت کنم ببینم نظر اون چیه .. -یعنی تو حالا شدی همسر دومش ؟/؟ -نه فکر کنم همسر سومش -دومیش کیه -به زودی می فهمی .. اونو عملی بهت نشون میدیم .. -یعنی این پسر چش سفید همش داره زن می گیره ؟/؟ -اوه مامان راجع به شوهر من این جوری حرف نزن .. -شوهر ؟/؟ -اره مامان من دیگه دختر نیستم . پارسا جون شده شوهر من . شوهر تو هم هست و شوهر یه نفر دیگه ... اون روز کلی به مامان حال دادم .و ساعتی رو با هم لز کردیم ... ادامه دارد ...نویسنده ....ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
من و داداش و عمـــــــــــــــــــــه و مامـــــــــــــــــــــان 11

چند روز بعد که بر نامه کس مامان ردیف شد و اون می تونست راه اندازیش کنه پارسا بازم گذاشت رفت . مامان شد برج زهر مار -ببینم این کجاش عدالت دینیه که تو به طور مساوی به همسرات نرسی ...-مامان من کار دارم -ببینم به غیر از خواهر و مادرت کس دیگه ای رو هم داری ؟/؟ پریسا می دونه چیزی بهم نمیگه -مامان .. بعدا برات تعریف می کنم . طوری مامانو لختش کرده اونو وسوسه اش کرده بودم که لاپاشو باز کرده بود و بهم می گفت یه موز یخچالی فرو کنم توی کسش تا خنک شه . من موز گرم آوردم که سر ما نخوره .. -پریسا فدات شم این دیگه چی بود کردی توی کسم -چی می خوای .کیر داداش پارسا رو می خوای ؟/؟ حالا فکر کن تو رو گاییده -پریسا راستشو بگه همسر دوم پارسا کیه . -تا چند دقیقه دیگه مشخص میشه .. در همین لحظه صحنه جالب و حل شدن معما برای مامانو دیدم -پری جون یه نگاه از این در به فضای هال بنداز .. مامان همین کارو کرد . عمه پوران که اونم مثل مامان هنوز چهل نشده بود و چند ماهی رو کوچیک تر از مامان بود در مقابل ضربات کیر پارسا داشت ناله می کردمامان گیج شده بود .. -آره مامانی عمه پوران همسر دوم داداشیه .. میگن در اسلام میشه چهار تا زن برد . داداش که سه تاشو برده حالا چهارمین زن خوشبخت کیه رو نمی دونم . -پریسا جون من فکرشو نمی کردم که داداشت این قدر حریص باشه . فکر می کردم ما خودمونیم و خودمون .حتما دفعه دیگه می خواد خاله ات رو بگیره .. حالا شد دیگه ولی غریبه ای نباید این نظم و جمع ما رو خراب کنه . با چه اشتهایی دا داش عمه رو می گابید اونم جلو چشم دو تا زن دیگه .. پارسا خیلی بی خیال داشت لذت می برد و من هم تا حدودی حرص می خوردم ولی باید هوای عمه رو داشت یه وقت تنگی به درد می خورد . پوران جون قمبل کرده بود سیناداشت با کف دستش کون و کسشو قلقلک می داد . -بخور بخور سوراخ کونمو ... این عبارتی بود که عمه به برادر زاده اش گقت . -مامان به نظر تو پارسا داره کون عمه رو میگاد یا کسشو .. -اون کیرش الان توی کون عمه شه ولی چند لحظه پیش داخل کس بود . واقعا این پسره نابغه هست . حتی بابات هم یک بار مثل اون بهم لذت نداد . عیبی نداره به خاطر این که پسر با حالیه من ندید می گیرم و از طرفی پای خواهر شوهرم در میونه . این پارسا زن نگرفته داره حرمسرا تولید می کنه . ولی کاریت نباشه می خوام یه خورده سر به سر دکتر پوران بذارم . -آهای پوران کی گفته پسر خوشگل ما رو تور کنی ؟/؟ مگه نمی دونستی اون خودش صاحاب داره .. -من دارم از سهم خودم استفاده می کنم . اون برادر زادمه و به گردنش حق دارم . تازه جون تو رو هم خریدم . اگه من و پریسا نباشیم با این کیری که این پار سا داره فکر نکنم بذاره یک دم استراحت کنی . کیر که نیست مته بر قیه . تازه چی میگی پری . ما رو زیر کیر به حرف میاری . تو که شوهر داری اگه شوهر نداشتی می شد یه چیزی بگی . می خوای همه طرفو داشته باشی .. -پوران تو رو جون هر کی که دوست داری از شوهر حرف نزن . تو که وضع منو می دونی . اون کیره که داداشت داره ؟/؟! -به کیر داداش من تو هین نکن . همون کیر بود که این کیر کلفتو تحویل ما سه تا داد که امروز به هر سه تا مون می رسه و این جوری که داره پیش میره فکر کنم خواهر تو هم به عنوان چهار مین زن باید بیاد زیر کیر این بخوابه . -جاااااااااااان جااااااااااااان عمه فدات شه فدای اون کیرت شه که مث موشک می سوزونه میره .. پری عجب کیر کلفتی تر بیت کردی . اصلا کیر پارسا وارد سوراخ کون که میشه همین جور داغ می کنه اونو باز می کنه میره داخل . اگه بدونی چه جوری حال میده .. دیگه اون کونت دردش نمی گیره .....می دونستم عمه پوران داره شوخی می کنه ولی در این که کیر داداشی خیلی داغ و سوزان بود شکی درش نبود . حالا پارسا باید به ما سه تا می رسید و ما هم باید هواشو می داشتیم که ضعیف نشه .. -ببین دکتر جون . خبر داری که این یکی برادر زاده ات دسته گل به آب داده و دیگه دختر نیست ؟/؟ -آره پری جون .. تا منو داری غم نخور .. ببینم اگه پریسا دسته گل اب داده ببین کی دسته گلو کاشته ؟/؟ این زن جماعت چه گناهی کرده که همش باید اسم اون بد در ره ...... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایــــــــــــــــــــــــــــــرانی .


شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
مرد

 
من و داداش و عمـــــــــــــــــــــه و مامـــــــــــــــــــــان 12 ( قسمت آخـــــــــــــــــــــــــــر )

چقدر از این دفاعیه عمه پوران خوشم اومده بود . فداش شم زده بود توی خال . حتی مامان اینجا هم داشت از پارسا تعریف می کرد . من که هوای مامانو خوب داشتم و تا می تونستم بهش حال دادم دیگه معلوم نبود چشه . پارسا پی در پی حالت عوض می کرد . کیرشو از کون در می آورد وارد کس می کرد و بالعکس . دل من و مامان رفته بود . واسه کیر داداش له له می زدیم و و بی اختیار چسبیده بودیم به هم و لب و دهن همو می لیسیدیم . چاره دیگه ای نداشتیم . دستامون رو سینه های هم کار می کرد . ولی چشای مامان سمت اون دو نفر بود . -عروس خانوم سایه شون سنگین تشریف داره ؟/؟ پارسا جان بیا این طرف . پوران جون که غریبه نیست . بیارش تا ما با یه دید دیگه ای به عمه خوشگلت نگاه کنیم -عروس گلم زن برادر عزیزم شرمنده که پسرت رو شکارش کردم ولی اون جوری که معلومه پارسا جان توسط خواهر و مادرش هم شکار شده . مامان : پارسا تو نمی خوای عدالت اسلامی رواجرا کنی ؟/؟-چرا مامان . کمی به صورت نا عادلانه حال کنم بعدا . چهار تایی مون خندیدیم ما سه تا زن واسه آقامون سنگ تموم گذاشتیم .. عمه جون چه تکنیک هایی بلد بود !.. مامان : ببینم اینا رو دانشگاه یاد گرفتی ؟/؟ پوران جون اومد جلو و دست گذاشت رو کس مامان و گفت ببین با این که می دونستم تو هووی منی بازم این جا رو برات ردیفش کردم تا لذت ببری . من بخیل نیستم -فدای تو بشه این پری . بمیرم برات راست میگی . حرف حسابو می زنی .. -پارسا بخواب رو تخت ببینم .. ما سه تا زن هر کاری که دوست داشتیم با شوهر اشتراکی خودمون انجام می دادیم . ساک زدن کیرش خیلی جالب بود . یکی تخماشو می خورد یعنی بیضه رو گرفته بود به دهنش .. یکی سر کیر رو می خورد یکی تنه شو . .. پارسا ما رو مثل ارتشی ها به خط کرد . بعد ازمون خواست که رو تخت و رو لبه اش و رو به بیرون طوری قرار بگیریم که کونمون وسط نیمتنه رو تخت و پا بیرون قرار داشته باشه که شا دوما د یعنی داداش پار سا با شمشیر دین , عدالت رو بین کوس و کونهای ما اجرا کنه .. سه تایی مونو به نوبت می گایید .اونم هم کس و هم کون ما رو .. مامان و عمه عجب تعارفی می کردند . بالاخره کمر مامانو گرفت و اول کیرشو فرستاد توی کس اون .. بعدنوبت عمه بود و سپس اومد سراغ من .. -داداش به این نوعروست توجه بیشتری کن . بیشتر منو بکن .. خیلی هوس دارم .هووهام اینو شنیدن و به من حق دادند و از پار سا خواستند که منو بیشتر بگاد . آدم لذت می بره می بینه هوو ها این قدر با هم خوبن یه چشمه اش این بود که نوبتی می رفتیم روی کیر داداشی می نشستیم . عمه پوران در یه صحنه کونشو یه حرکتی داد و کیر پارسا پرید اومد بیرون . رفت کیر رو از ته گرفت و گفت این فعالیتش مشکوک به دو پینگه .. ببینم قرص خوردی ؟/؟ -سه تک خال اینجا هستند یکی از یکی خوشگل تر من قرص بخورم ؟/؟ -تنت داغه مشکوک می زنی ها . . -خانوم دکتر دست از سر ما بر دار . این کیر رفته توی کس و داره حال میده حال می کنه دیگه بیرون کشیدن نداشت ؟/؟-آخه من سلامتی آقامو می خوام . من فوری رفتم جلو, کیر داداشی رو گرفتم توی دستم و گفتم تاخون در رگ ماست این کیر رهبر ماست . حرف بدی هم نزده بودم . این کیر بود که داشت ما رو هدایت می کرد و به پیش می برد . سه تایی مون اونجا رو کرده بودیم کانون شعار . پارسا به طرز عجیبی همه مونو می گایید . من و مامانو ار گاسم کرد رفت سراغ عمه سر سخت . خانوم دکتر از بس با قطعات و کس جات سر و کار داشت که به این نون و ماستها آبش نمیومد ولی کیف می کرد .. -خاله پوران مطب شما کس بازاره کیر که ندارن این قدر سر سخت شدی . -میاد حالا میاد داره میاد .. بالاخره آب اونو هم آورد .. و چهار تایی مون رفتیم رو تخت دو نفره و دراز کشیدیم . ..در یه حالت دیگه یکی از خانوما قمبل می کرد و یک زن دیگه کیر پار سا رو می گرفت دستش و یکی دیگه قاچای کون اون زنی رو که باید کون می داد باز می کرد و اولی سر کیر رو با سوراح کون تنظیم می کرد تا کیر فرو بره توی کون . چقدر قشنگ بود این صحنه . چهار تایی مون عجب همکاری و تفاهمی داشتیم ! کون من کون مامان یا عمه نداشت .. چه زندگی با حالی ! چه عشق و حالی ! همه با هم خوش بودیم . تو کون هم انگشت می کردیم . مت زنا با هم لز می کردیم لز هم دست کمی از سکس نداشت .. مامان خیلی با هام مهربون شد من که اصلا دلم می خواست گروه عشق و هوس ما تا اونجایی که جون دارم و میشه پا بر جا بمونه و داداش پارساهمان طور که اولین عشق وبالاتر از شوهرم بوده آخریشم باشه .


پایان ... نویسنده ... ایــــــــــــــــــــــــــــــــــرانی .







شب است و ماه می‌رقصد
ستاره نقره می پاشد
من اما
ساکت و خاموشم
     
  
↓ Advertisement ↓
صفحه  صفحه 2 از 2:  « پیشین  1  2 
داستان سکسی ایرانی

من و داداش و عمه و مامان


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA