تفتيش ( قسمت آخر )گاييده شدن مامي اونم جلوي چشمام اصلا از ذهنم خارج نميشد ، لحظه هايي كه كون سفيد و گنده مامي بالا ، پايين ميشد و ميلرزيد در حالي كه يك كير بزرگ تو كوسش جولان ميداد و صداهايي بلند ميلاد كه قربون صدقه كون و كوسش ميرفت همينطور جلوي چشمم مرور ميشد ، تا نيم ساعت پيش اصلا فكرشم نميكردم قرار ميلاد اينقدر سريع عمل كنه و كوس مامي رو به تسخير خودش دربياره ، ميلادي كه يكبار ديگه هم منو شوكه كرده بود ، مهسا خواهر خوشگلمو طوري از كون گاييد كه راه رفتن براش مشكل شده بود .ما ديگه به جكوزي برنگشتيم ، كلا نوعي گيجي بهم دست داده بود و نميتونستم افكارمو جمع و جور كنم ، اين از ديد همه مخفي نمونده بود ولي تنها كسي كه حال من رو اون هم تاثير گذاشت مامي بود ، مامي بعد از اينكه مزه كير ميلاد رو به كوسش چشوند اومد بالا ، من نميتونستم بهش نگاه كنم و اين شرايط اينقدر تابلو شده بود كه مامي دست به دامن مونا شد و اونم مجبور شده بود مامي رو ببره تو حياط و جريان مشاهده سكس زنده ما رو براش بگه ، بعد از اينكه اونا برگشتن مامي هم بهم ريخته بود و اين باعث شد شام رو كه خورديم نه اصرار زيادي از طرف مونا و ميلاد بشه و نه ميلي از طرف ما براي موندن ، تو مسير برگشتن تا خونه صحبتي بينمون رد و بدل نشد ، وقتي خونه رسيديم و لباسامونو عوض كرديم تقريبا بدون صحبتي اضافي شب بخير گفتم و رفتم تو اتاقم ، از صداهايي كه تو پذيرايي و آشپزخانه ميومد مشخص بود مامي بيداره ، خيلي با خودم كلنجار ميرفتم ، مگه من خودم اينطور نميخواستم ، مگه كمك براي رسيدن به اين مرحله نكرده بودم ، و از همه مهمتر مگه خودم عاشق ديدن سكسش نشده بودم ، اينها سوالهايي بود كه داشت مخمو منفجر ميكرد ، هر كاري ميكردم خوابم نميبرد ، بازم صحنه هاي فرو رفتن كير ميلاد تو كوس تپل و سفيد مامي تو پوزيشنهاي مختلف دست از سرم برنميداشت واقعيت امر هم اين بود همه به سهم خودشون طالب اين سكس بودن ، پس چرا من از رده خارج شده بودم ، درست يادم نيست ولي فكر كنم 1 تا 5/1 ساعت روي تخت اينطرف اونطرف شدم ، به خاطر مشروبهايي كه خورده بودم فشار زيادي به مثانه ام اومده بود ، براي تخليه از از اتاق خارج شدم ، برق پذيرايي همچنان روشن بود ، مامي روي مبل سه نفره دراز كشيده و خوابش برده بود ، مامي همون دامن كوتاش رو پوشيده بود كه با بالا رفتنش كوس تپلش زير شورت زيباي قرمزش عرض اندام ميكرد ، يكي از بندهاي تاپشم از روي شونه هاش پايين افتاده بود و اين سينه هاي بلوريشو بيشتر نمايان كرده بود ، يواش رفتم دستشويي و وقتي برگشتم هنوز مامي خواب بود رفتم پشت مبل و بطرف مامي خم شدم ، اندام سكسيشو برانداز كردم ، واقعا زيبا و استثنايي بودن ، سينه هايي كه از هنرپيشه هاي سكسي كم نمياورد ، كمر باريكي كه به خاطر ورزش مرتب تونسته بود خوب نگه داره ، كلا هم توي چهره و هم توي اندامش نقصي پيدا نميكردي ، واقعا اگه من هم جاي ميلاد بودم نميذاشتم اين كوس تاپ از دستم در بره ، يكم به پايين تنه مامي متمايل شدم و رونهاي سفيد و زيباشو نگاه كردم ، كوس تپل مامي خوب كير ميلاد رو جا داده بود و ضربه هاي محكم اون وقتي كيرشو تا آخر فرو ميكرد بهش حال ميداد ، محو تماشاي كوس مامي بودم كه يكمرتبه صداي مامي اومد كه گفت : چرا نخوابيدي ؟من كه دستپاچه شده بودم من من كنان گفتم : اومدم برم دستشويي ديدم شما اينجا خوابيدي ، چرا نرفتين تو اتاق ؟ اينطوري كه اذيت ميشين مامي : نميدونم كي خوابم برد ، سرم سنگين شده بود قرص خوردم و اينجا دراز كشيدم من : سرتون ؟ چرا ؟ ميخواين بريم بيمارستان ؟مامي : نه عزيزم ، خوب شدم ، ولي تو معلومه هنوز حالت خوب نيست ، مگه نه ؟من : نه مامي جون ، خوب خوبم مامي : حتما ؟من : به جون خودم و بعدش دوباره شب بخير گفتم و به طرف اتاقم رفتم ، هنوز وارد اتاق نشده بود مامي گفت : مهرداد ببخشيد كه باعث شدم اعصابت بهم بريزه ، اصلا نفهميدم چي شد و چرااون كارو كرديم تو صداي مامي غم كاملا معلوم بود ، از خودم بدم اومد ، اگر كار به اينجا كشيده شده بود به خاطر خودم بود ، به طرفش برگشتم و رفتم جلوش روي زمين نشستم ، دستاشو گرفتم و بوسيدم و گفتم : مامي خوشگل و نازم ،من تو تمام عمرم يادم نمياد شما باعث بهم ريختن من شده باشين ، شما فقط براي من آرامش، شادي، و همه چيزهاي خوب رو به ارمغان ميارين و ايجاد ميكنيد مامي دستامو بالا آورد و بوسيد و گفت : ميدونم امشب اذيت شدي ، و اينو هم ميدونم كه من مسببش هستمگرماي دستهاي مامي بهم انرژي مثبتي داده بود و لخت بودن بالاي سينه هاش داشت منو تحريك ميكرد ، سينه هاي بزرگش به خاطر نبستن سوتين و نوع تاپش كاملا جلوي چشمام بود و من كه نشسته بودم فاصله كمي باهاش داشتم ، تصميم گرفتم طوري به صحبتهام ادامه بدم كه از اين حال و هوا خارج بشيم ، اخلاق مامي رو ميدونستم با صحبتهاي راحت و سكسي خوب كنار ميومد و پا ميداد ، خودمو بر روي مامي كشيدم ،از لپش بوسي گرفتم و گفتم : من چيكار كنم كه باور كني شما مسبب هيچ ناراحتي من نيستين ؟ ، بزار مامي راحتت كنم من اگر حالم گرفته شده به خاطر موناست مامي : مونا ، چرا ؟ من : خوب راستش امشب اصلا به من توجهي نداشت و همش پيش شما بود مامي همونطور كه دراز كشيده بود به موهام دستي كشيد و گفت : مهرداد قرار نبود براي من هم فيلم بازي كني ، من شماهارو از خودتون بهتر ميشناسم ، ضمنا مونا همه چيز رو برام تعريف كرد من كه كشيده شدن بحث به سكس رو ميخواستم گفتم : همه اين برنامه ها زير سر اونه ، ايندفعه كه گيرم بيافته ميدونم چيكارش كنممامي خنده اي كرد و گفت : ديگه چيكار مونده كه باهاش نكردي ، بهتر بدوني علاوه بر قضيه امشب از برنامه هاي شما هم گفته ها من كه داشتم گرم ميشدم ادامه دادم : جدي ؟ همه رو گفته ، خوب البته نميگفتم فرقي نداشت ، شما كه مثل هركول پوآرو همه چيزو فهميده بودين ، ولي خب ايندفعه خشونت رو بايد بيشترش كرد تغيير وضعيت تو چهره مامي هويدا شده بود و با لحني شادتر گفت : پسر نكنه بلايي سرش بياري ، بايد تو رفتارت با خانمها ملاطفت داشته باشي من : اون كه بله ، ولي آخراي رفتار خشونت حال ميده مامي : شما مردها همتون همين هستين من : چرا مگه شما هم تجربه خشونت رو دارين ؟سوالي كرده بودم ، مامي سكوت كرد و با لبخند بهم نگاه ميكرد ، بعد يك بيشگون آروم از لپم گرفت و گفت : تو كه ديدي من كه اصلا قصد ختم اين صحبت رو نداشتم گفتم : من ديدم ؟ ........آهان ، خوب ميلاد محكم انجام ميده ولي خشن نيست كه ، هست ؟مامي خودشو به طرف من متمايلتر كرد و به پهلو شد ، ديگه يكي از سينه هاش كامل تو ديدم بود و ناخواسته محو اون بودم ، مامي با دستش چانمو بالا آورد و گفت : كجايي ؟ باز حواست پرت شدا ، آره دوست عزيز حضرتعالي خشن نيست ولي پدر آدمو درميارهمن : چرا ؟ مگه چيكارت كرد مامي ؟نوع نگاههاي مامي عوض شده بود ، منم از اون بدتر ، مامي : يعني ميخواي بگي تو نميدوني چيكارم كرده ؟ديگه زده بودم به سيم آخر ، بادا باد ، همين امشب بايد با مامي مثل مهسا ميشدم ، بدون حيا و پرده اي ، براي همين گفتم : دونستن كه ميدونم ، ولي خوب اعتراضي از طرف شما نديدم كه بفهمم اذيت شدين ، تازه هر چي بود ..................مامي : هر چي بود ؟؟؟ خوب چرا نميگي ؟من : خوب ما كه تو چهره هر دو تاتون جزء لذت و شهوت چيزي ديگه نديديم ، صداهاتون هم همش تعريف بود مامي از جاش بلند شد و نشست و گفت : مگه ميشنيدين ، صدامون بيرون ميومد ؟ اينو ديگه داري بزرگش ميكني من : باور كن ، مونا يكم كه شما گرم شدين صداي موزيك رو كم كم كرد ولي چون شما تو اين عالم نبودين متوجه نشدين ، بيشتر صحبتهاتون رو ميشنيديم مامي : امكان نداره ، داري يك دستي ميزني من كه حس كرده بودم مامي هم از اينكه بحث بازم سكسيتر بشه خوشش مياد گفتم : نشنيديم ؟؟؟ ميخواي ؟..... مممممممامي : ميخوام چي ؟ ديدي دستت رو شد ، پسر من خودم استاد تفتيش كردنممن : اي راست ميگي ؟ اگه چند تا از اون صحبتهاي داغتونو بگم بازم قبول نميكني ؟مامي سرشو به بالا داد و گفت : نوچ ، همش كلكه ، اينجا رو ديگه كم آوردي من : باشه ، پس حتما من بودم كه ميگفتم ( عشرت خانم من ككككككك ميخوام) و شايدم مونا بوده كه ميگفته (از همون اولي كه ديدمت ميدونستم بايد بهت كككككك بدم) و احتمالا من بودم كه بازم ميگفتم (واي چه ككككك ميكنم من) و بازم مونا جوابمو ميداده و ميگفته (جدا كككك گنده هستش ، ككككككك پر كرده ، تندتر بببببببب ، كككككككك با كككككككك پر كنيدمامي متعجب ولي باخنده گفت : ديونه چرا اونجا وايستادين تا اينهمه ككككككككككككك بشنوين من كه مست مست شده بودم و شهوت جلوي چشمام بود گفتم : ما براي شنيدن ككككك اونجا نبوديم ما براي ديدن كككك هاي شماها انجا ايستاديممامي مست خمار شده بود و گفت : مهرداد ولي واقعا حال مهسا رو درك كردم ، كككك ميلاد خيلي بزرگه ، دخترم چي كشيده وقتي باهاش بوده من : من ميدونم چي كشيده مامي : جدي ؟ مونا بهت گفته ؟من : نه ، خودم ديدم مامي : چي / خودت ديدي ؟ مگه اونشب هم تو .....من : آره مامي ، اونشب هم من كامل ديدم ، ديدم وقتي مهسا رو به روي تخت خمش كرد و اون كككك گوندشو تو ككككك مهسا كردمامي : واي ، حتما بازم بهم ريختي ، آره ؟من : راستشو بخواهي نه ، من از ديدنش لذت بردم همونطور كه امشب وقتي روي ميلاد نشستين و خودتون تنظيمش كردين ، همونطور كه ميلاد روي به در ورودي خمتون كرد و بهتون حال داد ، من تمام مدت از لذت سرشار شدم مامي : يعني تو از ديدن سكس ما خوشت اومدمن : آره ، خيلي ، سكس داغ و زيباتون ، ميدوني چيه ؟ اندام شما به قدري سكسي و زيباست كه هر مردي براي تصاحبش حاضره همه چيزشو بده .مامي كه از من بدتر بود گفت : واقعا ، اينقدر جلب توجه ميكنه ؟من ديگه قاطي كرده بودم من : جلب توجه ميكنه ؟ ديونه ميكنه همه رو ، سينه هاي بزرگتون سمبل شهوت و سكس هستش ، اولين جايي هست كه مردا رو چپه كرده ، پايين تنه هم كه ديگه معركه مامي : تو اينقدر هيز بودي و من خبر نداشتم ؟من : مامي من عاشق ديدن شما و اندام سكسيتون بودم و هستم ، بيشتر مواقعي كه لخت ميشيدين من ديونه وار فقط محو تماشاي شما ميشدم .مامي : تو با اينهمه شهوت چه بلايي سر دوست دخترات بياري ، حتما مونا رو بيچاره كردي من : مونا خيلي حرفه اي تر از اين حرفاست ، سكس تو خون اين خونواده هستش ، مونا و مليكا ساخته شدن براي مردها و ميلاد هم كه شما بهتر دركش كردين مامي : واقعا پسر پر شور و هاتي هست ، سكسش عاليه ، تا حالا اينقدر از سكس لذت نبرده بودم من : واقعا ؟ خيلي بهتون حال داد ؟مامي : آره ، خيلي من : تو سكس باهاش از چيه ميلاد بيشتر خوشتون اومد مامي : از همه كارهاش ، همه همهمن قادر به كنترل صحبتهام نبودم و گفتم : يعني از همون تو آب كه سينه هاتون تو دستاش گرفت ؟مامي : آره من : از خوردنش لذت بردين ؟مامي : خوردن چي مهرداد ؟من : خوردن تپليتون ، خوردن همون نازي كه همه در تكاپوي بدست آوردنش هستنمامي : و از قرار معلوم تو هم بهش چشم داري من ديگه نتونستم طاقت بيارم و گفتم : من از خيلي وقته بهش چشم دارم مامي به شوخي گوشمو گرفت و گفت : خوب ديگه چي ، ديگه به كي و كجا چشم داري ؟از جام بلند شدم ، كيرم كه كاملا راست شده بود جلوي چشمايه مامي قرار گرفت ، مامي يه نگاهي بهم كرد و با لوندي گفت : ولي بزرگه ها من : ولي نه به بزرگي ميلاد مامي : اون كه يه پركننده تمام عياره من : ميدونم ، همون كه روش نشستين مشخص بود كاملا پرش كرده ، تكونهايي كه به خودتون ميدادين به سختي تو رفتنشو نشون ميداد ، بيچاره مهسا كه اونو جايي ديگه جاش داد مامي : ولي لذت برده من : هر دوتاتون از دادن به ميلاد لذت بردين ، ولي اوني كه برنده اصلي هستش ميلاده ، كسي كه كون دختر رو پاره ميكنه و كوس ماميشو تصاحب ، مهسا از كون دادن به ميلاد لذت برد ولي همراه با درد ، ولي شما از كوس دادنتون بيشترين لذت رو بردين ، از همون موقع كه با دستاتون كير ميلاد رو با كوس نازتون تنظيم كردين و روش نشستين تا زماني كه از پشت تو كوستون تلمبه زد و همراه اون سينه هاي بلوريتونو ميماليد ، از همون موقع كه از كس دادنتون بلند بلند حرف ميزدين ، ولي با همه اين حرفها باز من از همتون برنده ترم ، چون تنها كسي هستم كه فرو رفتن يك كير را تو كون خواهرش و تو كوس ماميش ديده .مامي : و همه اينها برات لذت داشته ؟ چرا ؟من : بله ، اين همون سواليه كه هميشه ذهنمو مشغول ميكنه ، چرا و چرا و چرا من از ديدن سكس شماها لذت ميبرم ، چراااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟(پايان)