انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 1 از 2:  1  2  پسین »

خانواده رویایی


مرد

 

داستان سکسی خانواده رویایی




کلمات کلیدی : سکس - داستان سکسی- داستان سکسی ایرانی - داستان سکسی ایرانی جدید - ممه ۸۵ - داستان سکس خانوادگی - داستان سکس با محارم - سکس با مادر - سکس با خواهر - داستان سکس با مادر ایرانی - داستان سکس با زن متاهل - داستان سکسی زن سن بالا - داستان سکسی جدید


من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 

با درود خدمت همه دوستان خوبم داستانی که شروعش کردم در مورد سکس خانوادگی و ضربدری دختری به نام سانازه سعی میکنم در هفته یکی دو قسمت ازش منتشر کنم و نکته دیگه ای که لازم میبینم خاطر نشان کنم اینه که قبل از شروع هر قسمت شخصیتهای حاضر در اون قسمت رو براتون مشخص میکنم تا کاملا واقف بر داستان باشید دوستتون دارم شاد و پیروز باشید


من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 

داستان سکسی خانواده رویایی:


مهمونی عمه شهره قسمت اول
راوی داستان: ساناز 25 ساله
پدر ساناز شهرام: 48 ساله
مادر ساناز: مریم 45 ساله
برادر ساناز: سعید 27 ساله
عمه ساناز: شهره 42 ساله
شوهرشهره: شهریار 45 ساله
دختر شهره: شراره 24 ساله
پسر شهره: شاهرخ 26 ساله
عموی ساناز: بهرام 47 ساله
زن بهرام: لیلا 46 ساله
دخترای بهرام:شهره 26 ساله
و ریحانه 18 ساله


من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
↓ Advertisement ↓
TakPorn
مرد

 

سلام من سانازم بدون مقدمه میرم سراغ خاطراتم و اتفاقاتی که در زندگیم برام رخ داده من در خانواده ای راحت و ریلکس زاده شدم و از لحاظ مالی نیز مشکلی نداشتیم برای ما پوشش زیاد مهم نبود و خیلی راحت بودیم البته این مساله در مورد همه فامیل صدق میکنه مثلا اگه جلوی بابام و داداشم ساپورت پام بود و زیرش شرت نداشتم برا کسی مهم نبود البته اینکه میگم مهم نبود منظورم اینه ازم ایرادی نمیگرفتن وگرنه چشمهای بابام و داداشم میشد اندازه یه بشقاب برا زاغ زدن کسو کون من مامانم هم به همین شکل راحت بود و اصلا خودش منو به این منوال تربیت کرده بود بارها دیده بودم که مامان جلوی دایی یا عمو با دامن های خیلی کوتاه و با یه تاپ کوتاه که فقط سینه های بزرگشو پوشش میداد ظاهر میشد و دایی و عمو و یا شوهر خاله و شوهر عمه ام و...با چه شهوتی به کون تپلی و سفید مامان خیره میشدن بگذریم و از اصل مطلب دور نشیم من سکس خشن رو خیلی دوستدارم و سکس خانوادگی در فامیل ما رایج بود و به راحتی همه تابوها رو کنار گذاشته بودیم و همه با هم سکس میکردن بارها شده بود که زیر کیر بابام و داداشم خوابیده بودم و یا شاهد سکس مامانم با داییم یا داداشم و یا حتی عموم بودم بهرجهت داستان خانواده ما همچنان ادامه داشت و خوبی و خوشی در کنار هم زندگی میکردیم امروز میخوام یکی دیگه از خاطره مهمونیه خونه عمه شهره رو براتون بازگو کنم همه فامیل ما به شکل غیر قابل توصیفی علاقه به فانتزی در سکس داشتن و شکل معمولی سکس دیگه ارضائشون نمیکرد و به صورت دوره ای مهمونی برگزار میکردن البته مهمونی که چه عرض کنم سکس پارتی بود قرار بود سکس این هفته خونه عمه برگزار بشه همه خانواده پدرم بودن عموم و خانومش و دختراش عمه ام که میزبان بود و خانواده ما در مهمونی حضور داشتن خانواده خالم و داییم رفته بودن دوبی و مدام برای ما فیلمای سکس دستجمعی و تکیشون رو برامون ارسال میکردن و دل ما رو میسوزوندن و این شد که هوس خانوما و آقایون زد بالا و قرار این مهمونی گذاشتن آها تا یادم نرفته یه موردی رو عنوان کنم در مورد فیلمبرداری از سکسامون پدربزرگم(پدربزرگ پدریم) علاقه خاصی به فیلمای پورن داشت و چند سال پیش که مادربزرگم به رحمت خدارفت سر خودش رو با این فیلما گرم میکرد تا اینکه به رگ غیرت خانومای فامیل برخورد که ما خودمون پیری و کوری داریم باید فکر این پیرمرد باشیم هرچی باشه یه زمانی برا خودش تو سکسای فامیلی بروبیایی داشته و با کیرش کسو کونمون رو پر میکرده حالا بذاریم با یه مشت جنده خارجی و بدون احساس که فقط بلدن آخ و اوخ الکی کنن خودشو ارضا کنه این شد که قرار شد از سکسای خودمون فیلم بگیریم تا هم یه یادگاری از روزای خوشمون داشته باشیم هم اینکه پدربزرگ با فیلم سکس واقعی دخترا و عروسا و نوه های خودش زیر کیر ارضا بشه فقط فیلما که آماده میشد فامیل جمع میشدن تو ویلای پدربزرگ و به خواست خود پدربزرگ یکی از خانومای فامیل انتخاب میشد که زمان پخش فیلم برای پدربزرگ ساک بزنه و آبشو بخوره و بقیه خانوما هم باید به همین شکل آب آقایون رو میاوردن و بعد پدر بزرگ با کیر مصنوعی تو کون و با دست به نوبت تو کسو خانوما میکرد و ارضاشون میکرد و واقعا هم رحمی تو کارش نبود و هرچی ضجه میزدیم که آقاجون مردیم ولمون کن کوتاه نمیومد و عاشق این بود که کیر سیاهو قطورشو تا ته تو حلق زنا بکنه و و چشم هم از LCD برنمیداشت و تو همون حالت آبشو روانه حلقمون میکرد و این کار با کتک و فحش همراه بود یادمه یه بار که میخواست آب مامانمو بیاره انقدر با کشیده رو کون تپل و سفید مامانم زد که تا چند روز کون مامان کبود شده بود.بگذریم و از اصل داستان دور نشیم ظهر 5شنبه بود که یواش یواش داشتیم آماده میشدیم برا مهمونی خونه عمه شهره به مامان گفتم مامان من چی بپوشم؟؟؟البته اینم بگم لباسامون برای خانوما و آقایون تقریبا متحدالشکل بود ولی تو مسیر لباسای معمولی میپوشیدیم البته لباسای سکس برا خانوما یه لباس چرمی که قسمت کسو کونو نداشت و قسمت سینه هامون هم برداشته شده بود که حالا یا میتونست یه سرهمی باشه یا شلوار و تاپ باشه و یا دامن کوتاه تا وسط باسن با تاپ و از شرت سوتین خبری نبود برا آقایون هم که شلوار بدون پیراهن که قسمت کیر رو نداشت یکم از اندام خانوما براتون توضیح بدم مامان مریمم که از کون هیچی کم نداشت کون تپلی و سفید با سینه های سایز 90 زنی زیبا و شهوتی خودش میگفت وقتی سکس با داداشم رو انجام میده10برابر بیشتر ارضا میشه منم روز به روز تپل تر و خواستنی تر میشدم که اینم از برکات کیر آقایون فامیل به خصوص بابا و داداشم بود قدم 175سانت کونم داشت به بزرگیه مامانم میشد و سینه هام سایز85 بود صورتم تازه از زیر تیغ جراحی اومده بود بیرون که گونه کاشته بودم و لبام رو هم پروتز کرده بودم وای بابام از حال میرفت وقتی با لبای تازه پروتز شده براش ساک میزدم و فقط قربون صدقه ام میرفت از عمه شهره بگم ارز اون زنای اخمو و خوشگل و جدی بود که انگار بدنشو تراشیده بودن کون بزرگ و پهن و قلمبه کسشم داده بود جراحی کرده بودن یه کس بدون مو,تپل و ناز و سینه های افتاده و ناز و به قدری تو سکس خشن و شهوتی عمل میکرد که از این لحاظ تو فامیل به نام شده بود دخترعمه جنده ام شراره واقعا اعتیاد به آنال سکس داشت و انقدر که با آنال سکس ارضا میشد از کسش ارضا نمیشد و این مساله به حدی رسیده بود که باباش از اروپا براش یه کیر مصنوعی سایز کوچک آورده بود شبایی که دیگه توانی برا باباش و داداش نمیذاشت میکرد تو کونش و شرتشم میپوشید که دیلدو از کونش در نیاد و میخوابید زن عموم لیلا یه کم لاغرتر از مامانو عمه بود ولی فوق العاده خوشگل و ناز بود و تو سکسم هیچی برا طرفش کم نمیذاشت و تسلیم واقعی رو تو سکس زن عمو میتونستی لمس کنی دختراشم مثل خودش تربیت شده بودن و تو سکس دست طرف رو باز میذاشتن شهره دختر عموی بزرگم کون زیبایی داشت و اکثر شبا طبق گفته زن عمو پیش باباش میخوابید و کونش در اختیار کیر باباش بود و ریحانه سوگلی عموش یعنی بابای من بود و به نوعی زیر کیر بابای من بزرگ شده بود یه کون نقلی و زیبا با سینه های کوچک داشت دختری شاد و سرزنده و تو سکس از این لذت میبرد که رو به شکمش بخوابه و یکی از پشت تو کسو کونش تلمبه بزنه خلاصه داشتم میگفتم به مامانم گفتم مامان چی بپوشم مامانم گفت امشب قبل از سکس برنامه رقص و استریپتیز داریم یه لباس سکسی و زیبا بپوش میخوام اونجا بدرخشی منم یه ماکسی توری رنگ تیره پوشیدم و زیرشم شرت و سوتین تنم نکردم که حسابی کونم تو اون لباس خودنمایی میکرد از نیم رخ که خودمو تو آیینه دیدم به خودم گفتم ساناز امشب این کون با این دیزاینی که تو درست کردی بیشتر از20 تا کیرو باید پذیرا باشه کسم هم قشنگ پیدا بود و همچنین سینه هام مامان یه دامن کوتاه مشکی تا وسط کونش پاش بود و یه تاپ زرد که رنگ تیره دامنش جلوه کون سفید و تپلشو 10برابر میکرد رو به من گفت ساناز من برم ببینم بابات و سعید چرا نیومدن بریم دیرمون شد مامان که رفت من در خیالات خودم غرق شدم و شروع به خیالبافی کردم و کیر داداشم و شاهرخ پسرعمه ام رو همزمان تو کسو کونم تصور می کردم یهو به خود اومدم دیدم خیلی طول کشید مامان نیومد تقریبا یه ربعی شده که رفته پاشدم رفتم طرف اتاق مامانو بابا واااااااای خدایا چی میدیدم سعید و بابا مامانو برده بودن سر دست و تو کسو کونش تلمبه میزدن بابا تو کسش از جلو و سعید تو کون زیبای مامان گفتم بابا چرا اینجا شروع کردین؟؟گفت دخترم اولا که کس و کون متاع مقدسیه نباید رو زمین بمونه گناه داره دوما مامانت امشب خیلی سکسی شده بود و گفتیم اونجا کیر زیاده شاید فرصتی دست نده که با داداشت بکنیمش این شد که فرصتو غنمیمت شمردیم و همینجا یه حال به کسو کون مامانت دادیم در همین حال صدای سعبد بلند شد و گفت دارم میام مامانی بابا گفت سعید مامانتو بذار رو تخت تا بریزیم تو کونش سعیدم مامان رو گذاشت رو تخت و مامان یه استایل سگی گرفت و سعید کیرشو کرد تو کون مامان وااااااای مامان پشتش به در بود و واقعا صحنه جالبی شده بود سعید با تمام توان تو کون تپل و ژله ای مامان تلمبه میزد تا بالاخره با چندتا عربده کمرشو تو کون مامان مریم خالی کرد مامان گفت واااااای سعید چی شده چرا اینقدر آبت زیاد اومد سعید که نای حرف نداشت گفت قربون کونت برم مامانی از بس سوراخ کونت داغو لیزه آبم 10 برابر شده بابام در همین حال گفت ساناز دخترم نظرم عوض شد اگه بخوای میتونم آبمو تو بدن تو خالی کنم گفتم نه بابا آماده نیستم ولی میخوام آبتو بخورم بیا بریزش تو گلوی دخترت بابام هم بدون فوت وقت کیرشو تا دسته کرد تو گلوی من و شروع کرد به تلمبه زدن میدونستم بابا عاشق صدای عق زدن زناست برا همین آزادش گذاشتم تا هرجا که میخواد کیرشو فرو کنه تو حلقم اونم همین کارو کرد و سرفه ها و عق زدنای من رو کیر بابام شروع شد و بابام با این صدا دیوونه تر میشد و سرعتشو بیشتر میکرد مامانم اومد از پشت دستای منو گرفت تا عملا هیچ اختیاری از خودم نداشت باشم واقعا لذت این کار که برده جنسی یکی دیگه باشی غیر قابل وصفه بابام دیگه داشت میومد و یواش یواش صداش رفت بالا و میگفت دختراگه میدونستم ساک زدنت اینقدر بهم حال میده زودتر هزینه میکردم بری لباتو پروتز کنی و در نهایت با گفتن یه اووووووف همه آب داغشو که خیلیم زیاد بود تو حلقم خالی کرد و گفت ساناز همه رو قورت بده منم دقیقا کاری که اربابم یعنی بابام گفت رو کردم وقتی بابا کیرشو بیرون کشید مثل لبو سرخ بود یه کم رو تخت ولو شدیم که مامانم گفت پاشین بچه ها دیر شد ما هم خودمونو جمع و جور کردیم تا بریم به سمت خونه عمه شهره برا یه سکس رویایی دیگه...


ادامه دارد
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 
خانواده رویایی
مهمونی عمه شهره قسمت دوم


منو مامان لباسامون رو درست و مرتب کردیم سعید و بابا و کت شلوار یک دست و هم شکل تنشون کردن و سوار بر ماشین بابا به سمت خونه عمه شهره حرکت کردیم تو راه مامان به بابا گفت شهرام قرصاتو که یادت نرفته منظورش قرصای تقویت قوای جنسی بود بابا با خنده گفت نه نترس یادم نرفته بعدشم مگه چندبار تا صبح میخوای کس و کون بدی؟؟؟مامان با خنده و به شوخی با صدای بلند گفت بابا چرا نمیفهمین من کشته مرده کیرم دوستدارم تا صبح کیراتون تو کسو کونم تکون بخوره همه خندمون گرفته بود واقعا احساس سرزندگی و شادی میکردم که تو همچین خانواده ای بودم که اینقدر با مسائل جنسی راحت کنار میومدن بگذریم رسیدیم خونه عمه یه خونه ویلایی و دوبلکس با همه امکانات, شوهر عمه ام با بابام تو کار تجارت فرش بودن و کار و بارش سکه بود و واسه زندگیش هیچی کم نذاشته بود خلاصه در باز شد و با ماشین رفتیم داخل ویلا چشمم به استخری که در حیاط ویلا واقع شده بود افتاد اولین چیزی که از ذهنم گذشت شبی بود که بابام با شوهر عمه ام زنو دختراشونو تعویض کرده بود و منو مامان داشتیم تا نزدیکای صبح زیر کیر شوهر عمه ام و پسرش کنار همین استخردستو پا میزدیم خدا میدونه اونشب تا صبح چند بار آب کیرشون رو تو کسو کون منو مامان خالی کردن صدای مامان منو به خودم آورد ساناز ساناز اوووووی ساناز دختر حواست کجاست نکنه داری به اونشب کذایی فکر میکنی جواب دادم آره مامان هنوز داغیه آب منیه پسر عمه شاهرخ رو تو کونم حسش میکنم مامان خنده ای کردو گفت بیا تازه امشب اولشه فقط یادت باشه آبایی که میریزن تو کونت باید برگردونی تو دهن من باشه دختر گلم منم در عوض برا تو اینکارو میکنم جواب دادم باشه مامانی ولی بذار آخرین آب کیری که میریزن داخل بدنم توش نگه دارم تا طعم داغیش زیر دندونم بمونه مامان پشت چشمی برام نازک کرد و گفت الحق که به عمه شهره ات رفتی که میمیره برا آب کیر خنده ای کردم و گفتم ولی مامانی من آموزش دیده خودتم یادته چند سال پیش که بچه تربودم وقتی میخواستین شما یا بابا تنبیهم کنید کیر مصنوعی تو کونم و حلقم میکردین و خداییش اون موقع من از دستتون خیلی ناراحت میشدم ولی الان فهمیدم چقدر خیر و صلاحمو میخواستین و به فکر آینده من بودین و پیش بینی این روزا رو میکردین که زیر کیر کم نیارم و با تموم وجود لذت سکس رو تجربه کنم مامان گفت آره قربونت برم پدر و مادر همیشه خوشبختیه بچه خودشونو میخوان حالا هم پاشو بریم بقیه رفتن تو زشته جلو عمه ات...شوهر عمه از تو بالکن صدا زد مریم چی میگی با دخترت بیا کیرم کونتو میخواد مامانم هم به شهریار سلامی کرد و با خنده گفت قرصاتو خوردی تو؟؟امشب میخوام از کمر بندازمتا...و به سمت ساختمون ویلا راه افتادیم مامان یکی دو قدم جلوتر از میرفت کونش تو مانتوی تنگش چه بالا پایینی میشد و چه جذابیتی داشت اینو خیلی راحت از چشمای مردهایی که تو خیابون زاغ کون مامانمو میزدن فهمید که چطور حریصانه به مامان نگاه میکردن و بهش متلک میگفتن البته خود منم همین برنامه رو داشتم تو خیابون خدا میدونه که وقتی میرفتیم بازار چقدر انگولکم میکردن و بهم متلک میگفتن و به همین خاطر بود که همیشه با مامان مانتوهای تنگ و کوتاه میپوشیدیم که کونمون تو چشم باشه بگذریم وارد ساختمون که شدیم دیدم عمه داره به عمو بهرام لب میده و دستای عمو هم داره کون زیبای عمه رو لمس میکنه اونطرف سالن سعید و شاهرخ دخترا رو دور خودش جمع کرده بودن و براشون خوشمزگی میکردن و دست تو کسو کون هم میکردن با بقیه سلامو علیکی کردیم عمه میخواست بیاد جلو خوش آمد بگه که عمو نذاشت وبه شوخی گفت از همینجا خوش آمدگویی کن من ولت نمیکنم...عمه با خنده گفت:خاک تو سرم بهرام ولم کن زشته بذار به مهمونا خوش آمد بگم تو هر هفته کسو کون منو یکی میکنی با اون کیر زشتت عمو گفت حالا دیگه کیر من زشت شد؟؟درسته سیاهه ولی قلمیه و دراز تو که همیشه میگفتی کیرم فقط به درد کون کردن میخوره حالا دلتو زد عمو اینو گفت و محکم کون عمه رو فشار داد کون عمه اینقدر نرمو گوشتی بود که پنجه های عمو بهرام به راحتی درش فرو میرفت عمه جیغی زد و گفت و رو به پسرش گفت شاهرخ بیا مامانتو کشتن شاهرخ که با شهره دختر عموم لب تو لب شده بود اصلا انگار صدای مامانشو نشنید عمه بلندتر گفت اوووووی شاهرخ حواست کجاست؟؟؟وای خاک عالم نگاه کن دختره چطور هوش و حواس پسرمو برده بعد رو زن عمو کرد و گفت لیلا جون واقعا خودت که جنده ای دخترتم مثل خودت یه جنده تراز اول شده ببین چطور داره لبای پسرمو از جا میکنه زن عمو در حالی که پای بابام که رو کاناپه ولو شده بود نشسته بود سینه هاش تو دستای بابا بود گفت شهره جون شما حواست به کیر داداشتون باشه فعلا بچه ها رو هم بذار به حال خودشون خوش باشن البته اینو بگم تمام این مکالمات همه از سر شوخی رد و بدل میشد و هیچ خصومتی تو خانواده ما نبود که کسی بخواد به کسی توهین کنه یا طعنه بزنه خلاصه ما که شاهد این گفتگو بودیم از خنده روده بر شده بودیم در همین حال شوهرعمه اومد جلو یه چنگ به کونم زد و یه لب ازم گرفت و گفت جووووووون چه حالی میده لبات و بعد رو به عمه گفت شهره تو هم با شراره بیایین برین پروتز کنید لباتونو خرجش با خودم خیلی حال میده یکی با این لبا برات ساک بزنه و بعد رو به بابا گفت خوش به حالت شهرام چه حالی میکنی با این دختر حتما یادت باشه یه شب بفرستیش اینجا اختصاصی برا کیر خودم و میخوام تا صبح کسو کونشو پاره کنم و با کیرم تو اون دهن نازش تلمبه بزنم من میخندیدمو به حرفای سیاوش گوش میدادم که شراره با ناز و ادا اومد جلو و به باباش گفت بابایییییییی مگه من برات چیزی کم گذاشتم تو تا چندتا کمر خالی نکنی تو کسو کونم و حلقم ولم نمیکنی میخوای همین الان با حلق و گلوم برات آبتو بیارم؟؟؟سیاوش خندید و شراره رو بغل کرد و بوسیدش و گفت تو که دختر ناز خودمی بابا به قربونت بره شوخی میکنیم به دل نگیر...یهو عمه خودش از دست عمو بهرام خلاص کرد و اومد جلو با مامانم روبوسی کرد و تعارف کرد که بشینیم تا یه شربت برامون بیاره تا بخوریم همه اومدن و رو کاناپه و مبل ها ولو شدن و عمه و شراره رفتن سمت آشپرخونه تا تدارک پذیرایی از مهمونا رو ببینن...
ادامه دارد...
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 
خانواده رویایی
مهمونی عمه شهره قسمت سوم


عمه و دخترش که داشتن سمت آشپزخونه میرفتن صحنه جذابی شکل گرفته بود 2تا کون بزرگ و تپل کنار هم در حال رفتن به سمت آشپزخونه بودن و لرزششون باعث شده بود آقایون مجلس به وجد بیان و خوشمزگیشون گل کنه و شروع به تیکه و متلک پرونی کنن بابا میگفت کی میکنه این کونارو؟؟؟عمو میگفت خدا برکت بده به اون که ساخته پرداخته کرده این کونارو...شوهر عمه در جواب گفت به حضورتون عارضم که این شهره خانوم قبل از اینکه زن بنده بشن پیش شما 2تا داداش بودن و تا جایی که بنده اطلاع دارم کسو کونشون زیر آماج حملات کیر شما و پدربزرگوارتون بوده به شکلی که شب اولی که میخواستم کونش بذارم دیدم شده مثل دهنه غار و در مورد شراره دخترم هم باید عرض کنم که هروقت حرف کیر میشه چنان دایی بهرام و دایی شهرام میگه که ما در عجب موندیم که چی از کیرای شما دیده و در مواقعی هوسی میشیم خودمون هم یه کون بهتون بدیم ببینیم این مادر و دختر چی از این کیرای شما دیدن که آب از لب و لوچه شون راه میفته؟؟؟ با این حرف شوهرعمه سالن از خنده رو هوا رفت عمه شهره از پشت اپن آشپزخونه گفت شهریار نیست که تو و اون آقا پسرت کم کسو کون منو این دختر رو میکنین؟؟بعدشم مگه خواهر خودت نیست هر ماه 4بار سهمیه کیر داره پیشت؟؟؟حالا چی شده به منو داداشام حسودی میکنی؟؟؟این بندگان خدا که هردفعه چییییی بشه میان یه کیر میمالن در ما و میرن...شوهرعمه ام چشات گرد شد و با تعجب گفت هر دفعه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟منظورتون از هر دفعه هفته ای 3بار دیگه عزیزم؟؟؟؟؟ بعدشم این کاری که بهرام جونو شهرام جون با شما 2تا میکنن بهش نمیگن کیرمالیدن در کسی این 2تا کیر کلفت دیگه فقط جیگر شما رو نمیکشن بیرون تو سکس...با این حرف دوباره سالن ترکید از خنده ,عمه به شوخی از تو آشپزخونه برا شوهرش خط و نشون کشید و گفت حالا اگه به زن داداشام نگفتم امشب کیرتو از جا بکنن خلاصه شوخی و خنده ادامه داشت برا همینه که میگم احساس شادی میکردم از داشتن همچین خانواده ای که اینقدر با مسائلی که خیلیا در سطح اجتماع زشت و قبیح میدونستن راحت کنار اومده بودن.بگذریم پذیرایی رو انجام دادن و قرار شد بریم در سالن سکس که در طبقه زیرین منزل عمه قرار داشت و اونجا رقص و استریپ تیز انجام بشه و بعد سکس رو انجام بدیم بذارید اول از نوع پوشش خانومای مجلس براتون بگم از پوشش خودمو مامانم که گفتم ولی بازم تکرار میکنم که راحت بتونید فضای مهمونیه ما رو تصور کنید خود من یه ماکسی توری و چسبون و بلند تنم بود که زیرشم هیچی نداشتم نه شرت و نه سوتین کسو کونمو سینه هام کاملا مشهود بود و به راحتی میشد بهش دسترسی پیدا کرد مامان مریم یه دامن کوتاه مشکی که البته دیگه نمیشد بهش بگی دامن پاش بود و یه تاپ نیم تنه زرد تنش بود که نیمی از کونش و نیمی از سینه های سفیدش به خاطر کوتاهی دامن و تاپش بیرون بود عمه یه سرهمی ساپورت نازک سفید تنش بود و خود من در عجب بودم که چطوری اون کون و سینه های بزرگ و شهوتناکش رو تو اون لباس جا داده بود و لباس زیر هم نداشت و همه جونش پیدا و دید آقایون بود دخترعمه شراره یه شورتک لی و تاپ نیم تنه سفید تنش بود و از چشمهای عمو و بابا میخوندم که چطور لحظه شماری میکردن که کیراشون رو فرو کنن تو کسو کون شراره ...زن عمو یه ماکسی تنگ و براق بنفش تنش بود که خوب برجستگی های بدنش رو در معرض نمایش برا دیگران قرار میداد دختر عموم شهره یه دامن چین دارخیلی کوتاه مشکی و یه پیراهن گشاد سفید تنش بود که چشای پسرعمه ام شاهرخ رو به خودش خیره کرده بود و گل مجلس ما ریحانه بود که خیلی آقایون برا کسو کون کوچولو و تنگش سر و دست میشکستن ریحانه یه سرهمی لاتکس فوق العاده تنگ و چسبون به رنگ قرمز تنش بود که از اول مجلس چشای مردای مسن تر مهمونی(بابا وعمو وشوهر عمه) رو خیره به خود کرده بود که میخواستن مثل گرک بیفتن به جون این بره کوچولوی ما و پاره پاره اش کنن.خلاصه دوربین ها رو سه پایه ها نصب و برای فیلمبرداری تنظیم شد و با شروع موزیک رقص شروع شد رقص که چه عرض کنم بیشتر به لاس زدن شبیه بود مامان تو بغل شوهرعمه جا خوش کرده بود بابام و عموم 2نفری از جلو و عقب ریحانه رو گرفته بودن و در حین رقص دستمالیش میکردن منو داداشم سعید هم در کنار هم میرقصدیم شاهرخ هم با مامانش و زن عمو مشغول بود شراره و شهره دختر عموم هم که دیدین سرشون بی کلاه مونده با همدیگه ور میرفتن و ازهم لب میگرفتن و دست به سینه ها و کس و کون هم میکشیدن یه کم که تو این حالت رقصیدیم شوهر عمه که میزبان بود از آقایون خواهش کرد تا بیان و پشت باری که در گوشه سالن قرار داشت بشینن تا هم لبی تر کنن و هم خانوما در حین رقص لباساشونو در بیارن تا آماده سکس بشن رسم بر این بود که اول زن و دختر میزبان باید لباساشونو در بیارن تا آقایون رو صندای های بار جاگیر شدن عمه شروع کرد به در آوردن لباساش اول بندهای سرهمی رو از رو شونه هاش کشید پایین که سینه های خوشگلش افتاد بیرون و در همین حال صدای سوت و تشویق آقایون بلند شد خداییش حق داشتن سینه های عمه در حین رقص به طرز زیبایی بالا و پایین میشد و آه ازنهاد آقایون بلند شده بود عمه در ادامه دخترشو صدا زد تا بیاد جلو سینه های عمه رو به دهن بگیره و در همون حین لباسشو کامل در آورد وای که چه اندام سکسی داشت این عمه شهره من که یه دختر بودم تحریک شده بودم شراره هم در کنار مامانش لخت شد و یه لحظه دیدم آقایون از رو شلوار دارن کیراشونو میمالن نفر بعدی مامانم بود که از دامنش شروع کرد البته دامن مامان به شکلی بود که پوشیدنش با نپوشیدنش توفیری نداشت چون هم خیلی کوتاه بود و هم اینکه شرت هم زیرش نداشت.مامانم خیلی شیطون بود و قصد داشت آقایون رو اذیت کنه برا همین دامنو تا زیر کونش میکشید پایین و دوباره میبرد بالا آقایون با هم یکصدا میگفتن درش بیار درش بیار درش بیار و بالاخره مامان وقتی این همه اشتیاق مردا رو برا کسو کونش دید دامنشو در آورد که اینکارش باعث هلهله آقایون شد و بعد هم رفت سراغ تاپش و اونم درش آورد و کل بدن بلوری و سکسیش رو در معرض دید دیگران گذاشت شوهرعمه کیرشو از شلوار در آورده بود و داشت اونو میمالید معلوم بود که امروز تیز کرده برا کسو کون مامانم البته اینو بگه تمام خانومای فامیل ما بدنسازی و ایروبیک کار میکردن و خود عمه باشگاه دار بود مدرک آکادمیک برای اینکار داشت و چون علاقه زیاد مردای فامیل رو به کسو کون تپل میدونست بنابراین تمرین هایی بهمون میداد که رو یه سری نقاط به خصوص بدنمون بیشتر کار بشه و رشد کنه مثلا هیچ کدوم ار خانومای فامیل شکم و پهلو نداشتن و تمامشون کونای برجسته و اندامهای سکسی داشتن...
ادامه دارد...
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 
خانواده رویایی
مهمونی عمه شهره قسمت چهارم


داشتم میگفتم رقص و درآوردن لباس خانوما ادامه داشت بعد از مامان نوبت به من رسید من کار زیادی نداشتم که انجام بدم چون لباس آنچنانی تنم نبود اول بندهای ماکسی رو از رو شونه هام دادم پایین و سینه های گرد و سفیدم رو در آوردم دیدم عمو با چه حسرتی به من نگاه میکنه و معلومه که میخواد امشب بدجور کس و کون منو بکنه عموم تو سکس خیلی قوی عمل میکرد و شبهایی میشد که میرفتم خونشون و تا صبح چندین و چند مدل منو از کسو کون میکرد و گاهی دخترا یا زنش هم بهمون ملحق میشدن و با دیلدو کمک عمو بهرام میکردن و الان عمو با حسرت داشت به کسو کون من نگاه میکرد و منتظر بود تا با فرمان میزبان برای شروع سکس منو تحت تسلط خودش بگیره و باهام سکس کنه.لغزش نگاه آقایون روی بدنم و اینکه چطور لحظه شماری میکردن برای گاییدن من لذتی ناب رو به بهم میداد و باعث میشد درآوردن کامل لباسمو بیشتر طول بدم که اینکار باعث میشد که آخ و وای آقایون بیشتر بشه و ازم بخوان که زودتر لخت بشم.لباسمو کامل در آوردم و اندام لخت و سکسیم رو در معرض دید بقیه گذاشتم بقیه خانوما هم به همین منوال لخت شدن و دیگه آقایون همه با کیرای شق شده و آماده به رزم منتظر بودن میزبان دستور حمله بده .شهریار گفت بیایید یه کم هیجان به کار بدیم.بابا گفت مثلا چطوری؟؟شهریار گفت اسامی زنا رو مینویسیم رو کاغذ و تا میکنیم و میندازیم تو یه تنگ شیشه ای تا مردها بیان و کاغذا رو بردارن و اینجوری سکس به صوررت تصادفی شروع بشه و بعد از اینکه دفعه اول آبمون اومد حالت چرخشی بگیره و هرکس با هرکس خواست سکس کنه همگی موافقید؟؟کسی مخالفتی نداشت چون تو این جمع همه با هم سکس رو تجربه کرده بودن و این کار حال و هوای جدیدی به مجلس میداد فقط بابا گفت شهریار تعدادمون به هم نمیخوره 7زن و5تا مرد چطوری تقسیم کنیم؟؟شوهرعمه گفت ایرادی نداره برای شروع من و پسرم به عنوان میزبان با2تا زن شروع میکنیم یعنی به نوعی حق 2تا برداشت از ظرف شیشه ای رو داریم.بابا گفت حرفی نیست ولی اصلا بیایید اینکارو به عنوان یه استاندارد برای مهمونیامون در بیاریم.خوبه؟؟کسی مخالفتی نداره؟؟همه از این پیشنهاد بابا استقبال کردن.اسامی نوشته شد و رفت داخل ظرف شیشه ای..لحظات هیجان آوری بود.به ترتیب سن باید از ظرف شیشه ای برداشت میکردن یعنی اولین نفر بابا بود.دستشو در ظرف شیشه ای برد و کاغذی درآورد مسئول اعلام نتایج شهریار بود کاغذ رو از بابا گرفت و تا کاغذ رو دید رو به بابا گفت ای خرشانس...و با صدای بلند اعلام کرد شهرام و ریحانه باهم...صدای فریاد شادی بابا بلند شد اونی که دلش میخواست بهش رسید ریحانه با اون کسو کون نقلی و کوچولوش به بابا رسیده بود و بابا میتونست کیر کلفت و سیاهشو تو سوراخای تنگ ریحانه فرو کنه...بابا اومد و ریحانه رو بغل کرد و انداخت رو کولش و رفت رو صندلی پشت بار نشست و ریحانه رو گذاشت رو پاش و به ریحانه گفت عمو به قربون کسو کون تنگت بره امشب مال عمو شدی دوستداری کستو برات بخورم تا از حال بری؟؟ریحانه گفت:جوووووووووووووون عمو آرررررره دوست دارم...عمومیخوای آبتو کجام خالی کنی؟؟؟بابا گفت:هرجا تو بگی خوشگل عمو...بابا اینو گفت و با ریحانه لب تو لب شدن...شهریار گفت خب آقایون و خانوما توجه کنید هنوز مراسم قرعه کشی تموم نشده نفر بعدی که باید از تنگ جادویی کاغذ برداره آقا بهرامه..رو به عمو گفت:آقا بهرام بفرمایید.عمو رفت جلو دستشو کرد داخل ظرف و کاغذی برداشت و داد به شهریار از قیافه مردا معلوم بود که اصلا دوست ندارن از زنو دخترای خودشون بهشون بیفته چون اونارو که هر دقیقه میتونستن زیر کیر داشته باشن به هر جهت شهریار کاغذ رو باز کرد و گفت:اوووووووف بهرام امشب قراره با یه کون تپل و سفید شروع کنی...عموبهرام با اشتیاق گفت:خواهرمه؟؟شهریار:نه جوون تر از اونه عمو:دخترت شهره؟؟شهریار:نه ولی نزدیک شدی عمو:دخترم که نیست؟؟شهریار:نه اونم نیست تا شهریار اینو گفت عمو برگشت و به من نگاه کرد گفت:جووووووووون نکنه ساناز جونمه؟؟شهریار گفت:برو سگ خور برو حالشو ببر.عمو اومد طرفم و با یه حالت خاص گفت:امشب به دلم برات شده بود کون تو نصیبم میشه عزیزم.گفتم:عمو منم هوس کیرتو کرده بودم خیلی وقته کیرتو تو بدنم حس نکرده بودم عمو دستمو گرفت و رفتیم رو کاناپه و منو نشوند رو پاهاش کون بزرگ و تپلم رو پاهای عمو پهن شد و عمو با شهوت گفت جون چه نرمه و شروع کرد با سینه هام ور رفتن و مشغول دیدن بقیه برنامه قرعه کشی شدیم نوبت به خود شوهرعمه رسید و اون باید طبق قانون 2تا کاغذ برمیداشت دستشو درون ظرف برد و کاغذ اول رو برداشت و باز کرد و با صدای بلند گفت:به به چه کسو کونی بکنم از لیلا خانوم من امشب...بله زن عمو به شوهر عمه ام افتاده بود شهریار رفت سراغ ظرف شیشه ای وکاغذ دومو از تو ظرف برداشت و با دیدن کاغذ گل ازگلش شکفت و گفت: به به چه شب مبارکیه امشب دختر قراره پیش مامانش کون بده. با این حرفش فهمیدیم شهره دختر عموی بزرگم و مامانش به شهریار رسیده بودن آب از لب و لوچه شهریار راه افتاده بود و داشت با شهوت میگفت:جووووووووووون چه حالی میده از تو کس مامان بکشی بیرون بکنی تو کون دخترش و دوباره برعکس.عمه گفت:خیلی خب بسه شهریار اینقدر پرحرفی نکن مردیم از بی کیری زود باش بقیه نتایج رو اعلام کن.نفر بعدی داداشم سعید بود که باید کاغذ رو برمیداشت و با برداشت سعید تکلیف شاهرخ هم مشخص میشد چون 2تا اسم در ظرف میموند که متعلق به شاهرخ بودن.سعید کاغذی رو برداشت و به شهریار داد که کیرش تو دهن لیلا زن عموم جا خوش کرده بود مثل اینکه زن عمو نتونسته بود بیشتر از این جلو خودشو نگه داره و با کیر شهریار مشغول شده بود شهریار کاغذ رو دید و به سعید گفت دومین کون خوشگل و جوون مهمونی هم مال تو برو بکنش خوش باش سعید نگاهش به طرف شراره دختر عمه ام برگشت و گفت:آخ که چقدر دوستدارم سکس رو از کون شروع بکنم شراره نظر تو چیه؟؟شراره گفت:وااااااااااااای من که فقط کونم داره برا یه آب داغ که ریخته بشه توش له له میزنه سعید زود بیا اینجا تا کیرتو با وازلین چربش کنم تا مستقیم بکنی تو سوراخ کونم میدونی که چقدر داغه و چقدر راحت پذیرای کیرته؟؟سعید با کیر شق شده رفت به طرف شراره از اون طرف شاهرخ هم تو پوست خودش نمیگنجید چون با 2تا خانوم جاافتاده و خوشگل و فوق العاده شهوتی افتاده بود که یکی مامان خودش بود و یکی زنداییش یعنی مامان من هر2تا کونای بزرگ و اندامهای گوشتی و رو فرمی داشتن که جون میداد برا کردن عمه رو به مامانم گفت مریم جون نظرت چیه بریم پوست از کیر این آقا پسر بکنیم مامان در جوابش گفت واااااااااای شهره جون من فقط کیر میخوام زود باش دست به کار بشیم بعد رو به شاهرخ گفت عزیزم دوست داری با کجامون سکستو شروع کنی شاهرخ با کیر سیخ شده جواب داد فعلا میخوام کیرمو فرو کنم تو حلق جفتتون اونم تا ته و با این حرف شاهرخ مامان و عمه به طرفش رفتن تا سکس با شاهرخ رو شروع کنن...
ادامه دارد....
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 
خانواده رویایی
مهمونی عمه شهره قسمت پنجم

ریحانه و بابا اومدن پیش من و عمو رو کاناپه نشستن بابا پاهاشو باز کرد و ریحانه وسط پاهای بابا نشست و کیر بابا رو تو دهنش کرد و همین کارش باعث شد بابا یه آه بلند از ته دل بکشه بعد کیر بابا رو از دهنش در آورد و با زبونش با سر کیر بابام بازی میکرد واقعا مثل پورن استارها عمل میکرد و خیلی حرفه ای ساک میزد ازش شنیده بودم که خیلی فیلم پورنو نگاه میکنه و خوب رو کارای خانومای توی فیلم دقت میکنه تا تو مهمونیای سکسیمون بتونه نقششو خوب اجرا کنه عمو رو به دخترش ریحانه گفت دخترم ریحانه جون کیر عمو رو تا ته حلقت ببر که عمو ببینه چه کارایی بلدی.ریحانه گفت بابا نمیتونم کیر عمو شهرام خیلی کلفته تا ته نمیتونم بخورمش.بابا درجواب عمو گفت طوری نیست داداش بذار راحت باشه من میدونم ریحانه جون درسشو زیر کیرت خوب یاد گرفته ریحانه راست میگه کیر من برا دهن ناز و کوچولوش بزرگه عوضش تو کیر قلمی و درازتو بکن تو کون دختر من تا هرجاش که خواستی.متوجه حرکت کیر عمو زیر باسن بزرگم میشدم.عمو گفت ساناز جون بابات راست میگه نمیدونم چرا یهو دلم هوس کرد اول از کونت شروع کنم تو مشکلی نداری؟؟گفتم نه عمو چه مشکلی؟؟هرچی شما بگی ولی یه شرط کوچولو داره اونم اینه که کیرتو هرجاییم که خواستی فرو کنی ولی در آخر آبتو تو کونم خالی کنی باشه عموی خوشگلم؟؟عمو در جواب من گفت چچچچچشششم این که مشکلی نداره و با این حرف عمو من رو کاناپه استایل سگی گرفتم و کون سفید و تپلمو در اختیار عمو گذاشتم تا هرجور دوست داره باهام سکس کنه عمو دخترش شهره رو صدا کرد و گفت شهره بابا چند لحظه بیا اینجا یه ساک برام بزن میخوام ساناز رو از کون بکنم فقط سر راهت اون روغن مخصوص سکس رو هم بیار تا کون دخترعموت رو چرب کنم شهره با یه عشوه خاص کیر شهریار شوهر عمه ام رو از دهنش کشید بیرون و به طرف ما اومد و جلو باباش زانو زد و کیر باباش رو تو دهنش غیب کرد شهره کیر دراز عمو رو تا ته حلقش میبرد و در میاورد و عمو فقط میگفت جووووون چه گرمه حلقت شهره جونم الانم از حلق تو که بکشم بیرون میخوام بکنمش یه جای داغترخلاصه عمو چندتا تلمبه داخل گلوی دخترش زد و کیرشو از دهن شهره بیرون آورد و مقداری روغن رو کیرش و انگشتش ریخت و انگشتشو فرو کرد تو کون من با ورود انگشت عمو به کونم یه حس خوب بهم دست داد یه لذت ناب که فقط کسایی میتونن درکش کنن که کون دادن رو به طور مرتب تجربه کردن عمو کمی کونمو انگشت کرد و بعد سر قوطی روغن رو تو کونم فرو کرد و یهو فشار داد راحت میتونستم ریختن مقدار زیادی روغن تو کونمو حس کنم بلافاصه عمو کیرشو در کونم گذاشت و اون رو تو کونم فرو کرد و شروع کرد باهام حرف زدن:جوووووووون چه داغه جووووووووون چه لیزه واااااای فکر نکنم زیاد رو این کون دوام بیارم یهو صدای ناله ریحانه منو به خود آورد که خوابیده بود رو کاناپه و پاهاشو از هم باز کرده بود و بابا داشت تو کس خوشگلش تلمبه میزد واقعا صحنه جالبی بود یه کیر سیاهو کلفت تو یه کس سفید و کوچولو فرو میرفت ریحانه مثل مار به خودش میپیچید و ناله های شهوانیش همه سالن رو برداشته بود رومو برگردوندم اونطرف سالن دیدم مامان و عمه رو زانوشون نشستن و شاهرخ دستاشونو از پشت با دستبند بسته بود و به طرز وحشیانه ای تو گلوشون تلمبه میزد صدای عق زدن و سرفه های مامان و عمه همه خونه رو برداشته بود شاهرخ هم هیچ رحمی از خودش نشون نمیداد با شدت هرچه تمام تر تو گلوی مامان من و خودش تلمبه میزد و انگار از اذیت شدن اون 2تا بیشتر حشری میشد و به سرعت اضافه میکرد بابا هر چند تا تلمبه که میزد بر میگشت و صحنه ساک زدن مامان رو با لذت نگاه میکرد و اونم با فشار بیشتری تو کس ریحانه تلمبه میزد و زیر لب یه چیزایی میگفت سعید داداشم شراره رو گذاشته بود رو کیرش و داشت تو کون شراره تلمبه میزد لرزشای کون شراره واقعا وسوسه انگیز بود شهره دختر عموم رفت طرفشون و از زیر تخمای سعید رو لیس میزد و با این کارش باعث شد آه وناله سعید به هوا بره و هرچی آب تو کمرش داشت تو کون شراره خالی کنه شراره هم از حرکت وایساد و در حالی که کیر سعید رو تو کون بزرگش غیب کرده بود کونشو رو کیر سعید میگردوند و باعث میشد که سعید آخ و اوخ بیشتری کنه شهره دختر عموم گفت شراره جون میشه کونتو بلند کنی تا هم کیر سعید رو یه ساک بزنم که لذتش کامل بشه هم اینکه آب تو کونتو بریزی تو دهنم شراره با بی حالی گفت باشه شهره جون فقط بذار یه چند لحظه دیگه این کیر تو کونم باشه دلم نمیاد ولش کنم خیلی داره حال میده کونم داغ شده از بس آب سعید جون داغه و مثل آتیش میمونه اون طرف شهریار زن عمو روی دست بلند کرده بود و داشت تو کسش تلمبه میزد زن عمو لیلا هم سرشو رو شونه شهریار گذاشته بود و با ناخوناش رو کمر شهریار میکشید و معلوم بود که خیلی داره از کس دادنش لذت میبره این وسط صدای آه و ناله مامان به گوش میرسید شاهرخ پاهای مامان رو از هم باز کرده بود و داشت تو کس مامان تلمبه میزد و گاهی هم کیرشو بیرون میکشید و میداد مامان خودش براش ساک بزنه و دوباره کیرشو تو کس مامانم فرو میبرد چهره مامان قرمز شده بود و داشت حسابی با کیر شاهرخ حال میکرد اونطرف شوهر عمه ام شهره دختر عموم رو صدا کرد و گفت شهره جون بیا اینجا پیش مامانت استایل سگی بگیرین تا کسو کونتون رو صفا بدم شهره و مامانش هم انگار از خدا خواسته زود جلوی سیاوش استایل گرفتن و کسو کونشو رو آماده پذیرایی از کیر کلفت شوهرعمه شهریار کردن واقعا منظره جالبی بود 2تا کون تپل و سفید کنار یکدیگر که باهم نسبت مادر و دختر داشتن و میخواستن در حضور هم سکس کنن باز هم برای چندمین بار یه حس سپاسگذاری اومد سراغم به خاطر خانواده و فامیلی که داشتم که اینقدر راحت و ریلکس با مسائل کنار میومدن بگذریم سیاوش با کون شهره دختر عموم شروع کرد و کیرشو تو سوراخ کون شهره جا داد صدای شهره رفت بالا:واااااااااای مامانی چقدر کلفته دارم پاره میشم کیر بابا خیلی قلمی و باریک تراز اینه وای دردم میاد و بعد به سیاوش گفت:عمو سیاوش کسمو بکن از کون نمیتونم.سیاوش در جواب شهره گفت:اتفاقا من همین ضجه زدن و التماس کردنت رو دوست دارم اگه فکر کردی کونتو ول میکنم کور خوندی بعد چند وقت یه سوراخ تنگ و داغ پیدا کردم و بعد رو به بابای شهره یعنی عمو بهرام که شاهد این صحنه بود کرد و گفت آقا بهرام با این اوصاف شما باشی از همچین کونی میگذری؟؟؟عمو گفت:نه شهریار جون بکن حالشو ببر این دختر من عادتشه که زیر کیر قر بزنه شما کارتو بکن شهریار هم با این حرف عمو به کارش ادامه داد و با فشار هرچه تمام تر سوراخ کون دختر عمو رو میگایید روم رو برگردوندم طرف بابا و ریحانه دیدم ریحانه رو به شکم روی زمین خوابیده و پاهاشو هم جفت کرده و بابا داره تو کونش تلمبه میزنه این استایلی بود که ریحانه بارها بهم گفته بود عاشقشه و خیلی اینجوری حال میکنه حالا فرض کنید یه دختر18 ساله زیر یه مرد 45ساله خوابیده داره با لذت بهش کون میده
ریحانه خیلی حشری شده بود و داشت به بابام حرفای سکسی میزد:جووووووووووون عمو بکن کونمو
بریز داخل کونم تا داغ بشم
کونمو از آب منی پر کن
من جندتم عمو بکن منو و از اینجور حرفا که باعث شد بابام حشری تر بشه و و ریحانه که زیر دستو پای بابا مثل یه جوجه بود رو فشار بده و با سرعت زیادتری تلمبه بزنه و در نهایت با گفتن چند تا آخ بلند همه کمرشو تو سوراخ کون ریحانه خالی کنه
بابا که ارضا شد همون جا روی ریحانه چند دقیقه ای خوابید چون ریحانه رمق بابا رو کشیده بود در تمام این مدت عمو جوری پشت سر من قرار گرفته بود که صحنه کسو کون دادن زنو دختراش جلوی چشمش باشه و در واقع داشت با صحنه سکس واقعی خانواده اش حال میکرد و در عین حال تو کون من تلمبه میزد دیگه عمو داشت ارضا میشد که منو بلندم کرد و گفت:ساناز جون پاشو سرپا وایسا میخوام سرپایی بکنمت منم از جام بلند شدم کفشای پاشنه بلندم باعث میشد سوراخ کونم درست روبروی کیرعمو بهرام قرار بگیره و عمو راحت بتونه تو کونم تلمبه بزنه عمو دستاشو از زیر کتف های من رد کرد و رسوند پشت گردنم و پنجه هاشو تو هم قفل کرد که اینکارش باعث شد سر من مقداری بره جلو و به همون نسبت کونم بره عقب حالا تصور کنید یه دختری که کون بزرگ و خوشگلی داره با کفش پاشنه بلند و اون استایل به خصوصی که من گرفته بودم چقدر میتونست برای بقیه آقایون مجلس که داشتن سکس منو عمو رو میدیدن حشری کننده باشه عمو به شدت داشت تو کونم تلمبه میزد بشکلی که خودم متوجه موجهایی که کونم با ضربه های عمو برمیداشت میشدم در واقع این استایلی بود که مورد علاقه من بود و بارها از بابام و داداشم خواسته بودم که منو اینجوری بکنن یواش یواش صدای عمو رفت بالا و دیگه میخواست کمرشو تو بدن من خالی کنه چند لحظه ای که گذشت احساس کردم که آب عمو به شدت داره میریزه تو سوراخم واااااااای خدای من چقدر داغ بود و این لحظه برام چه لذتی داشت عمو دلش نمیومد کیرشو از کونم بکشه بیرون یه لحظه دیدم مامانم خودشو از زیر کیر شاهرخ در آورد و رسوند به من و گفت ساناز قولت که یادت نرفته آب تو کونت مال منه و عمو رو هل داد عقب و دهنشو گذاشت دم سوراخ کونم و گفت زود باش هرچی توش داری بریز بیرون منم با یه فشار تمام آب کمر عمو رو ریختم تو دهن مامانم و اونم بدون فوت وقت همه رو قورت داد...
ادامه دارد...
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 
خانواده رویایی
مهمونی عمه شهره قسمت ششم

شاهرخ مامانشو به حالت سگی در آورده بود و داشت تو کس مامانش تلمبه میزد صدای آه و ناله عمه خونه رو برداشته بود و قربون صدقه پسرش میرفت:مامان به قربون کیرت بره شاهرخ جونم-واااااااای داری با کیرت کسمو شخم میزنی دارم حال میکنم ولم نکن پسرم آب کسمو بیار تا اونی دلت میخوای رو در اختیارت بذارم میدونی که چیو میگم؟؟ها پسر گلم میدونی؟؟شاهرخ همینجوری که داشت تو کس مامانش تلمبه میزد گفت:آره مامانی کون تپل و ژله ای و نازتو میگی که من میمیرم برا این که آب کمرمو توش خالی کنم بعد رو به مامانم کرد و گفت: زندایی مریم بیا اینجا آماده شو آب مامانم رو بیارم میخوام از اون ساکهای معروفت برام بزنی تا برم سروقت کون مامانم.
مامان من که تازه آب منی های برگشتی از کون منو قورت داده بود با عشوه رفت طرف شاهرخ و عمه شهره کون مامانم لرزش دیوونه کننده و زیبایی داشت سعید داداشم که تازه آبشو تو کون دختر عمه ام خالی کرده بود رو به مامانم گفت:مامانی راند بعد که شروع بشه من با تو میخوام سکس کنم کونت دیوونم کرده مامان مریم
مامان برگشت طرف سعید و با عشوه و ناز گفت چشم پسر گلم کون که قابلت رو نداره تو جون بخواه.صدای آه ناله عمه به هوا رفته بود حالت سکسش رو با پسرش شاهرخ عوض کرده بود داشت رو کیر شاهرخ بشین پاشو میرفت واقعا صحنه وسوسه انگیزی بود کون عمه در برخورد با پاهای شاهرخ پسرش لرزشای زیبایی پیدا میکرد همینجوری که داشت رو کیر شاهرخ بالا و پایین میرفت گفت:واااااااااااااااای کسی نیست بیاد تو کونم تلمبه بزنه واااااااااااااااااای 2کیره دلم میخواد دارم دیوووونه میشم خدااااااااا یکی بیاد کونم بذاره دوستدارم 2تا کیر تو وجودم حس کنم عمه با گفتن این حرفا به اوج شهوت رسیده بود و با لرزشی که وجودشو فراگرفته بود رو پسرش شاهرخ ولو شد و شروع کرد لبای شاهرخ رو خوردن که این نشان از این داشت که عمه ارضا شده شاهرخ تا دید آب کس مامانش اومده سریع خودشو از زیر عمه کشید بیرون و کیرشو تا دسته کرد تو حلق مامانم تا
کیرش خوب برا گاییدن کون مامانش آماده و لیز بشه در همین حین هم عمه استایل سگی گرفته بود و آماده شد برا اینکه کونشو در اختیار پسرش بذاره تا هرجور میخواد با کون عمه حال کنه شاهرخ رفت پشت سر عمه و با یه حرکت کیرشو تا دسته تو کون عمه جا داد عمه جیغ کوتاهی زد و گفت آهای وحشی آروم چیکار میکنی شاهرخ گوشش بدهکار این حرفا نبود و فقط با شدت تو سوراخ کون مامانش تلمبه میزد واقعا صحنه فوق العاده ای بود پسری داشت مامانشو از کون میگایید عمه از لحاظ اندام هیچی کم نداشت سینه های بزرگو زیبا کون بزرگو سفید و ژله ای که هر مردی رو هوسی میکرد و چهره ای جذاب و گیرا و به طور کلی میشه گفت یه کیس تمام عیار برای سکس.داشتم میگفتم شاهرخ بدون توجه به اعتراض مامانش در گاییدن سوراخ کون عمه بود شاهرخ هم داشت به اوج میرسید و یواش یواش داشت صداش میرفت بالا که سریع رو کرد به مامانم و گفت زندایی بخواب و پاهاتو از هم باز کن میخوام آبمو با سوراخ کون تو بیارم مامانم هم بلافاصله آماده شد تا کونشو زیر کیر پسرعمه ام قراربده قوطی روغن رو برداشت و سوراخ کون خودش و کیر شاهرخ که تازه از کون عمه در اومده بود و مثل لبو سرخ شده بود رو چرب کرد و سر کیر شاهرخ رو در سوراخ کونش گذاشت و اونو به سمت داخل کونش هدایت کرد با ورود کیرشاهرخ به کون مامان شاهرخ بی طاقت شد و شاید10تا تلمبه نزد که صدای نعره اش سالن رو برداشت و کمرشو تو کون مامانم خالی کرد
ادامه دارد...
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  
مرد

 
خانواده رویایی
مهمونی عمه شهره قسمت هفتم
شاهرخ که آبشو تو کون مامانم خالی کرد همونجا کف سالن ولو شد مامان هم داشت کسشو میمالید اونطرف سالن شهریار با زن عمو و دختر عمو مشغول بود و چند تلمبه تو کون دختر عموم میزد و کیرشو میکشید بیرون و میرفت سراغ زن عمو لیلا
شهره و مامانش لیلا کنار هم استایل سگی گرفته بودن و صحنه جذاب و زیبایی شکل گرفته بود مامان و دختر زیر آماج حملات کیر شوهر عمه ام بودن و فقط ناله و ضجه میزدن و معلوم بود حسابی دارن حال میکنن شهره به مامانش گفت:مامان لیلا دارم پاره میشم زیر این کیر کلفت با کیر بابا خیلی راحتر بودم لیلا در جواب دخترش گفت :قربونت برم دخترم درسته که کیر بابات قلمیه ولی کیر کلفت هم لذت خاص خودشو داره بعد به شهریار گفت:شهریار جون آبتو تو کون دخترم خالی کن که بفهمه چه لذتی داره بعد از کون دادن به یه کیر کلفت آب داغ ریخته بشه تو سوراخ کون.

شهریار گفت:اتفاقا دارم میام لیلا جون الان یه حالی به دختر بدم که تا آخر عمرش یادش نره و بعد کیرشو گذاشت دم سوراخ کون شهره دختر عموم و اصلا هم به ناله های شهره توجه نکرد و کیر سیاهو کلفتشو تا دسته فرو کرد تو کون سفید و خوشگل شهره و هنوز چند دقیقه نشده بود که داشت تو کون شهره تلمبه میزد که ناله های شهوانیش بالا رفت و تمام کمرشو تو بدن شهره خالی کرد چند لحظه ای کیرشو همونجا نگه داشت و به شهره گفت شهره جون حال کردی؟؟چطور بود؟؟شهره که  روی زمین وا رفته بود با چشمای خمار شده در جواب  شهریار گفت:آره با اینکه سخت بود ولی به لذت آخرش می ارزید شهریار کیرشو از کون شهره کشید بیرون کیرش سرخ شده بود و آب میچکید ازش
شهره بلند شد که بره سمت دستشویی آبهای برگشتی از سوراخ کونش از بغل رونش سرازیر شده بود رو به پایین...عمو و بابا که شاهد این صحنه بودن و رو کاناپه ولو شده بودن شهره رو به هم نشون دادن عمو بهرام به بابام گفت:شهرام من عاشق این صحنه ام هروقت دخترام رو تو خونه میکنم مجبورشون میکنم که جلوم برقصن یا راه برن تا آبام اینطوری از روشون سرازیر بشه خداییش وقتی عمو داشت این حرف رو به بابام میزد من لذت که این مسئله برام داشت اومد تو ذهنم هرقت به بابام و یا سعید داداشم میدادم و آب منی همینجوری از کسو کونم سرازیر میشد لذتی وصف ناشدنی سراسر وجودم رو میگرفت .راند اول سکس تموم شده بود آقایون یا مشغول خوردن مشروب بودن یا داشتن سیگار میکشیدن و خانوما هم مشغول درست کردن سر و وضعشون  و تمیزکاری بودن  و خلاصه همه با هم در حال شوخی و خنده بودن عمه رو به شهریار گفت:شهریار تو رو خدا یه کلفت و نوکر بگیر که تو خونه باشن برای تمیزکاریهای بعد از سکس در ضمن میتونیم ازشون به عنوان برده جنسی هم برا سکس خشن استفاده کنیم مامان منم در ادامه حرف عمه گفت: اتفاقا منم چندبار به شهرام گفتم ولی پشت گوش میندازه بابا گفت باشه بذار تو هفته آینده آگهی میدیم چندتا رو پیدا میکنیم در ضمن از خواهرتم هم بپرس که اگه اونا هم میخوان چند نفر با هم استخدام کنیم مامان گفت باشه حالا ببینیمو تعریف کنیم عمه شهره گفت بچه ها یه پیشنهاد دارم میگم جا اینکه فاز دوم سکس رو اینجا شروع کنیم پاشیم دوربینها رو خاموش کنیم و فیلمایی که از سکس امروز گرفتیم رو برداریم و بریم خونه آقاجون سهراب(پدربزرگم رو میگفت) که هم اون پیرمرد از تنهایی در بیاریم وهم یه حالی بهش بدیم آخه خیلی وقته با بابام حال نکردم دلم لک زده برا اون زمانی که کیرشو تا دسته فرو میکنه تو حلقم موافقین بچه ها؟؟؟کسی مخالفتی نداشت رفتیم طبقه بالا که آماده بشیم و بریم سمت خونه پدربزرگم...

ادامه دارد...
من زنم! به همان اندازه از هوا سهم میبرم که ریه های تو ...
میدانی؟
درد آ ور است من آزاد نباشم تا تو به گناه نیفتی ...
قوس های بدنم به چشمهایت بیشتر از افکارم می آ ید ...
تاسف بار است! باید لباسهایم را با میزان ایمان تو تنظیم کنم!
دردم می آ ید ژست روشفکریت تنها برای دختران غریبه است!
به خواهرو مادرت که میرسی قیصر میشوی ...
دردم می آید در تخت خواب با تمام عقایدم موافقی و
صبح ها از دنده ی دیگری از خواب بلند میشوی، تمام حرفهایت عوض میشود!
     
  ویرایش شده توسط: lootibaz74   
صفحه  صفحه 1 از 2:  1  2  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

خانواده رویایی


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA