انجمن لوتی: عکس سکسی جدید، فیلم سکسی جدید، داستان سکسی
داستان سکسی ایرانی
  
صفحه  صفحه 16 از 27:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  26  27  پسین »

تربیت یک داف



 
همون موقع مهشید از دم بقالی رد شد رفت ااوووف خواهرم چه کونی داشت هر روز بزرگتر میشد...اون دوتا دنبالش و یکیشون قصد داشت بهش شماره بده منم پشتشون در حرکت کردم ...با فاصله دیدم سعید داره از سر خیابون میاد تقریبا نزدیک مهشید رسید واستاد یه چیزی به مهشید گفت مهشیدم چیزی گفت بعد سعید رو کرد به اون دونفر تا اومد چیزی بگه اون دونفر برگشتند و با سرعت به سمت من اومدن انقدر هول شده بودن که منم ندیدن یکشون تنش خورد به من و با سرعت دور شدن ..سعید همراه مهشید شد..
وای کیرم داشت مور مور میشد مو های تنم سیخ شده بود..خودم امار خواهرم به ادم چهل ساله داده بودم تا مخشو برنه..رسیدن سر خیابون اونجا واستاده بودن صحبت می کردن و مهشید داشت با حرفهای سعید میخندید بعد چند دقیقه دیدم مهشید داره چیزی میگه و سعید گوشیشو در اورده بود و داشت شماره میزد..بله خواهرم به دقیقه نکشیده بود که مخش زده شده بود ..بعد خواهرم گوشیشو نگاه کرد انگار سعید بهش تک زده بود و شماره خودشو برای مهشید گذاشته بود چون فکر کنم مهشید داشت شماره سعید سیو مبکرد.
حالم از دیشبم بدتر شده بود ..من داشتم چیکار میکردم ..انگار میخواستم خودم خواهرمو جنده کنم..اما کیرم بهم می گفت کار خوبی کردی خودش میخواره..
از زیر تخم ام تا سر کیرم قلقلک میشد..از پیشونیم شر شر عرق میریخت مهشید تکیه داده بود به دیوار و سعید هی براش حرف میزد و اون میخندید تا اینکه گوشی مهشید زنگ خورد جواب داد..بعد که قطع کرد ..دستشو به طرف سعید دراز کرد که دست بده وبره..مهشید یه جوری رفتار میکرد انگار اون مخه سعید زده..سعید نزدیک سی ثانیه دست مهشید تو دستش نگه داشته بود و داشت دوباره براش حرف میزد واون میخندید بعد یه کم با هاش تو خیابون راه رفت بعد مهشید ازش دور شد..من هر جوری بود خودمو جمع کردم تا خودمو به سعید برسونم یه لحظه دیدم ابجیم برگشت من سریع خودمو پنهان کردم یه دست بای بای برای سعید تکون داد بعد رفت..
کیرم بهم میگفت دیدی خودش میخواره نگاه کونشو ..اخ که کیر این سعید میخواد بره تو کونش..احساس کردم سر کیرم خیسه باور کردنی نبود فقط با دیدن چند دقیقه ای سعید پیش خواهرم کیرم تحمل نکرده بود ویه کم ابش اومده بود..
رسیدم به سعید گفتم میبینم که موفق شدی...
گفت مگه به داداشت شک داشتی..
وای مهرداد چه سینه هایی داشت اصلا به سنش نمیخوره..این سینه های لیمویی خوردن داره..اخ حتما کس خوبی هم داره ..وای مهرداد این مخی که من زدم با تمام دخترایی که کردم فرق میکنه..کونشو دیدی خیلی کونه..اصلا فقط مال کیر درست شده..
با حرفهای شعید احساس میکردم که یه کم دیگه از اب کیرم اومده..
من اصلا حال خوشی نداشتم باید زود میرفتم خونه یه دوشی میگرفتم تا سرحال بشم ..به سعید گفتم من یه کاری دارم برم میام مغازه پیشت..گفت کحا بیا میرسونمت..نمیخواستم سعید خونمونو یاد بگیره گفتم نه داداش خودم میرم نزدیکه..گفت بیا بشین خودتو لوس نکن ..
گفتم پس تا یه جایی باهات میام وقتی نشستم تو ماشین گفت مهرداد داداش خیلی حال دادی..ولی من هنوز به کمکا احتیاح دارم گفتم داداش چاکرتم ..
گفت امشب قراره بهش زنگ بزنم واسه فردا قرار بزاریم ..تو هم فردا حواست به مهدی باشه البته مشکلی نیست قراره فردا مهدی بپیچونه و بیاد پیش داداشت...
و در اخر گفت شاه کار اقا سعید فردا میبینیی همیچین مخشو بزنم پس فردا تو مکانیم..
باور نمیشد مگه میشه تو دوروز یه مرد چهل ساله مخ یه دختر پانزده ساله رو بزنه و ببره مکان...گفت این مهشید از چشماش معلومه که خیلی حشریه فقط یه کم بچه است باید با راهش وارد بشم...
اگه بتونه بیاد میبرمش باغ بابام ..اگه نتونست اونجا بیاد باید یه مکان تو همینجا ردیف کنم ..
با حرفهای سعید استرسم خیلی بیشتر شده بود یه خیابون مونده بود به محلمون پیاده شدم
وقتی مطمءن شدم سعید رفت حرکت کردم سمت خونمون یه راست رفتم سمت حموم لباسمو در اوردم رفتم زیر دوش شر شر اب میخورد تو سرم و فقط میخواستم حالم عوض بشه ولی فکر اینکه خواهرم میخواست بره زیر کیر سعید ..حالمو پر استرس تر میکرد و احساس میکردم خونم با سرعت تو رگام رفت امد میکنه مخصوصا رگهای کیرم که زیر دوشم شق واستاده بود خم شدم دستمو به صابون رسوندم و کفیش کردم و دور کیرم حلقه زدم وشروع کردم به مالیدن با مالش دوم اب کیرم با تمام قدرت پاشید بیرون انقدر سرعتش زیاد بود که رو در حمام ..با اینکه دیشب سه بار جق زده بودم ولی بازم اب زیادی ازم خارج شد...انگار همشون تو این چند وقته فقط منتظر حرفهای یه نفر در مورد کس و کون خواهرم بودند..
بستنی
     
  

 
دوستان من میدونم قول داده بودم زود تمومش کنم..ولی من نمی دونستم محرم اومده امروز فهمیدم ولی چون قول داده بودم یه قسمت گذاشتم..واقعا منو ببخشید چون بقیه قسمتها بیشترشون خیلی سکسی هستن..
پس من تا سیزده روز دیگه ادامه داستان میزارم ..
بازم منو ببخشید ..شما هم سعی کنید حداقل تو چند وقت نظرتونو بگید واقعا نطرات خیلی کمه حتی انتقاد هم بکنید به من انگیزه ادامه نوشتنو میده باور کنید من فکر میکردم هنوز یکی دوروز مونده به محرم..
واقعا عذر خواهی میکنم ..
پس نظرتون راجب چی فکر میکنید در مورد این داستان یا بهتر بگم خاطرات..
بستنی
     
  

 
دوستان من میدونم قول داده بودم زود تمومش کنم..ولی من نمی دونستم محرم اومده امروز فهمیدم ولی چون قول داده بودم یه قسمت گذاشتم..واقعا منو ببخشید چون بقیه قسمتها بیشترشون خیلی سکسی هستن..
پس من تا سیزده روز دیگه ادامه داستان میزارم ..
بازم منو ببخشید ..شما هم سعی کنید حداقل تو چند وقت نظرتونو بگید واقعا نطرات خیلی کمه حتی انتقاد هم بکنید به من انگیزه ادامه نوشتنو میده باور کنید من فکر میکردم هنوز یکی دوروز مونده به محرم..
واقعا عذر خواهی میکنم ..
پس نظرتون راجب چی فکر میکنید در مورد این داستان یا بهتر بگم خاطرات..
بستنی
     
  
↓ Advertisement ↓
مرد

 
دمت گرم خیلی وقته سکس نداشته داستان.منتظر کردن مهتاب بودیم م ظاهرا مهشید زودتر گاییده میشه
     
  
مرد

 
دمت گرم خیلی باحاله منم که میخونم کیرم برا کونه ابجیت سیخ میشه.
     
  

 
خواهشن حداقل این چند وقت که نمینوسم نظر بدید راجب داستان و چی فکر می کنید
بستنی
     
  ویرایش شده توسط: pilaghe   
زن

 
داستان خیلی مسخره ای شده قبلا خوب بوده اما از قلم افتاده و مزه ای نداره
     
  
مرد

 
سلام.داستانت همینجوری هم خیلی خوبه اما از تب و تاب افتاده ومن چندتا پیشنهاد دارم امیدوارم مدنظرت قرار بگیرهاول اینکه محسن رو به داستان برگردون این بار صدمه که اینو ازت میخوامدلیلش هم اینه که پایه داستانت با اون شکل گرفته و یهو گذاشتیش کنار خواننده رو دلسرد میکنه.بذار اصلا لیستی بنویسم بهتره
۱.برگردوندن محسن به داستان و پررو شدنش در مقابل تو که شامل تحقیر کلامی مثه فوش و رفتاری مثل خوابیدنت زیرش باشه.وقتی خواهرت رو بردی زیرش مطمئنا یه بچه ۴ سال کوچیکتر از خودت برات احترامی قایل نخواهد بود و این رفتاراش سکسی ترین قسمت ماجراس
۲.فهمیدن سعید اینکه مهشید خواهرته و اصلا هم با عقل جور درنمیاد که نفهمه!و تحقیر شدن از طرف سعید برای بی غیرتی و...
۳.اضافه نکردن افراد زیاد به داستان در یک برهه.
۴.رفتار مهشید برگرده به گذشته و بحث کس لیسی و...
۵.گی رو به داستان اضافه کن.اینکه خودت هم به محسن و سعید بدی فوق العاده س...
امیدوارم به همین صورت ادامه بدی چون خوب می نویسی فقط چند قسمت اخیر از تم داستان فاصله گرفتی.چیزی که به شخصه منو جذب داستانت کرد شکستن تابو های عجیب بوده.مثلا اینکه خواهرتو بردی زیر یه پسر ۴ سال کوچیکتر از خودت و مخصوصا اون قسمتی که کیرشو گذاشتی تو مهشید و همزمان کسش رو میخوردی...اون با فاصله بهترین قسمت داستانت بوده تا الان.
دمت گرم ادامه بده به هرحال
     
  

 
منتظریم
     
  

 
درود بر شما دوست گرامی
از خواندن داستانت لذت بردم، سبک نگارشت مرا واداشت که هر روز دو سه بار به امید قسمت های جدید به این تاپیک سر بزنم، با این که خیلی درگیر هستم و در این کشور(اطریش) وقت کم می آورم ولی به شما پیشنهاد می کنم که برای طلایی تر شدن داستان در صورتی که تمایل دارید :

1- داستان را به همین زودی تمام نکنید

2- محسن را به داستان برگردانید با این موضوع که محسن هم نیاز جنسی دارد و تقاضا دارد تا مهشید را به صورت خصوصی ملاقات کند

3-سعید با مهشید به صورت هاردکور سکس کند و مهشید عاشق سکس با سعید شود

4- در آینده در یک روز محسن، مهدی و سعید بخواهند با مهشید سکس کنند و شما در یک نصفه مجبور باشی در کمدی مخفی باشی و شاهد سکس دادن خواهرت به هر سه نفر بخصوص که در موقع سکس هر سه نفر تو را تحقیر کنند.

5- در آینده مهشید با دونفر سکس کند و شما دونفر جدید را بیاورید که همزمان سکس کند.

6- یک داف برای یک یا دو یا سه نفر نمی ماند و با تعداد زیادی در ارتباط خواهد بود.

7-تابوی بعدی می تواند ازدواج مهشید با محسن ولی سکس دادنش به دیگران باشد که تو افراد را برایش جور می کنی.

البته اگر بخواهی آیتم های زیادی را می توانم پیشنهاد کنم.

دکتر سامان یزدانی
سکسولوژیست
در خدمت شما هم میهنان عزیز برای ارائه مشاوره های جنسی هستم، می توانید به ایمیل من به آدرس sokutbas@gmail.com ایمیل بفرستید.
دکتر سامان یزدانی
سکشولوژیست
     
  
صفحه  صفحه 16 از 27:  « پیشین  1  ...  15  16  17  ...  26  27  پسین » 
داستان سکسی ایرانی

تربیت یک داف


این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

 

 
DMCA/Report Abuse (گزارش)  |  News  |  Rules  |  How To  |  FAQ  |  Moderator List  |  Sexy Pictures Archive  |  Adult Forums  |  Advertise on Looti
↑ بالا
Copyright © 2009-2024 Looti.net. Looti Forums is not responsible for the content of external sites

RTA